مهر دل ما مدام تقدیم شما
عمری که شود به کام تقدیم شما
پیدا نشد آن هدیه که در شان شماست
یک باغ گل سلام تقدیم شما
قطار «روزانه» به ايستگاه 1000 رسيد، بقول بچه ها گفتني 4 رقمي شديم. چهار سال پيش که اولين شماره روزانه منتشر مي شد شايد فکر نمي کردم روزي انتشار هزارمين شماره روزانه را جشن بگيريم، اما به لطف خدا و کمک تک تک دوستان و اعضا گروه اين کار ميسر شد و اکنون با کمال افتخار با انتشار هزارمين شماره از مجله الکترونيکي روزانه در خدمت شما دوستان نازنيم هستم.
دوستاني که در اين يکي دو ساله با روزانه آشنا شده اند شايد زياد در مورد گذشته روزانه، اطلاع نداشته باشند. البته امروز نمي خوام زياد به تاريخچه روزانه بپردازم، فقط اگر بخوام خيلي خلاصه عرض کنم: از پائيز سال 1383 وارد گروه اينترنتي جرقه (يکي از گروه هاي ايراني ياهو) شدم. در اونجا بود که براي اولين بار مجله الکترونيکي با نام «خبرنامه» منتشر مي کردم که حاوي اخبار روز ايران و جهان بود. همزمان با انتشار خبرنامه، بخاطر پوشش مسائل اجتماعي، علمي، فرهنگي بود که تصميم گرفتم يک مجله الکترونيکي ديگري را منتشر نمايم و از اوايل زمستان همون سال (83) انتشار «روزانه» شروع شد. اون موقع روزانه فقط از سه بخش کوتاه تشکيل شده بود: سخن مبين، لينکهاي جالب روز و مطالب ارسالي اعضا. گرافيک مجله هم اون موقع ساده و بصورت تک ستوني بود.
از نوروز اون سال با همفکري و کمک دوستان کم کم بخشهاي جديدي به مجله اضافه شد و گرافيک مجله هم بهبود پيدا کرد. اين تغييرات ادامه داشت تا اينکه در پائيز سال 84 گرافيک مجله و سبک انتشار آن بصورت اساسي تغيير يافت (تقريبا شکل فعلي که داره منتشر ميشه). در تمام طول اين مدت «روزانه» فقط در گروه جرقه منتشر مي شد و حسابي جاي خود را در بين اعضا گروه باز کرده بود. گروه جرقه هم اون موقع دومين گروه پرجمعيت ايراني بود. از خرداد ماه 85 در پي يکسري مسائلي، گروه «مبين» را راه اندازي کردم و مجله «روزانه» در اين گروه منتشر مي شد. که البته انتشار آن تا امروز ادامه داشته و امروز به شماره 1000 رسيديم. (لازم به توضيح است الان مجله روزانه از طريق گروه مبين، گروه جرقه و نيز سايت mobin-group.com در دسترس مخاطبان قرار دارد).
تر تيب انتشار روزانه همانطور که از اسمش مشخص است بصورت روزانه مي باشد اما بنا به مشکلات شخصي، مسافرتها، گرفتاريها و .... بعضا انتشار روزانه موقتا تعطيل و يا با اختلال مواجه شده (مخصوصا در اين يک و نيم سال اخير که حجم مطالب مجله بشدت افزايش پيدا کرده).
شروع و تداوم هر کاري سختيها و مشکلات خاص خودش را دارد. در طول نزديک چهار سالي که از انتشار روزانه مي گذره شيرينيها و شادکاميها و از طرفي مشکلات متعددي را پشت سر گذاشته ايم. با کمال افتخار و سربلندي مي توانم عرض کنم در طول اين مدت به هيچ گروه، جريان و حزب سياسي و غيرسياسي وابسته نبوده و هيچ گونه حمايت مادي و حتي معنوي از هيچ سازمان، اداره، گروه و .... دريافت نکرده ام. هر چه بوده لطف خدا، کمک دوستان و تلاش خودم و لاغير!
البته در طول اين مدت برخي از دوستان منتقد در اثر لطفي(!) که به من دارند اتهاماتي مختلف و گوناگوني از قبيل پول گرفتن از آمريکا (همون دلارهاي سبز!) تا مامور مخفي وزارت اطلاعات به من وارد کرده اند که البته فکر کنم خودشان هم بعدا به اشتباه خودشان پي برده اند. بد نيست عرض کنم اون زماني که روزانه را شروع کردم همزمان بود با جشن بيست سالگي ام و الان حداکثر 24 ساله هستم!
شايد بد نيست بدونيد از سال 85 بطور جدي گروهاي مهم و تاثيرگذار اينترنتي تحت نظارت دفتر اينترنت دادستاني عمومي و انقلاب تهران قرار دارند و علاوه بر اينکه بر ما نظارت مداوم ميشه، نسبت به مطالبي که منتشر مي کنيم مسئول هستيم و بايد پاسخگو باشيم. جالبه بدونيد مجله روزانه (زماني که در گروه جرقه بود) سابقه فيلتر شدن را هم داره و حتي به دادسراي جرائم اينترنتي (که اون زمان در خيابان بخارست بود) هم احضار شده ام (محض اطلاع برخي از دوستان!).
تامين هزينه هاي جاري براي انتشار مجله از هزينه هاستينگ ويژه! تا هزينه اينترنت پرسرعت (512)، بعضا تهيه جوايز و ... را خودم و در موارد معدودي از طريق جذب اسپانسر تامين کرده ام. (البته چون مقيد هستم هر تبليغاتي را در مجله قرار ندهم، لذا درآمد تبليغات در مقابل هزينه ها تقريبا ناچيز مي باشد).
خب، ديگه نمي خوام بيش از اين سرتون را به درد بياورم، فقط خواستم مخصوصا براي دوستان جديد الورود توضيحاتي مختصر در مورد سابقه روزانه عرض کرده باشم. در اين مدت دوستان بسيار زيادي را پيدا کرده ام و با اينکه خيلي از آنها را نديده ام اما دوستي و محبت قلبي بين ما ايجاد شده. در طول اين 4 سال دوستان زيادي در انتشار روزانه کمک کرده اند، برخي از اين عزيزان هر کدام بنا به دلايلي الان در جمع ما نيستند و تعدادي از اين عزيزان همچنان در جمع ما حضور دارند. خيلي دوست داشتم امروز نامي از اين دوستان بسيار عزيزم ببرم اما از ترس اينکه مبادا اسمي فراموش شود لذا از ذکر نامشان خودداري مي کنم. دوستان نازيني داشته ام که فقط با يک فراخوان، بدون اينکه حتي کمترين شناختي از من داشته باشند، لوگوهاي گروه و مجله را طراحي کرده اند، مطلب نوشته اند، در تهيه و آماده سازي فيلمها، نرم افزارها و ديگر فايلها ياري داده اند، زحمات مختلفي را از قبيل برگزاري مسابقه، نظر سنجي و ... متحمل شده اند و اون هم بدون کوچکترين توقع و چشم داشتي. شايد بعضا حتي اسم اين عزيزان را نمي دانستم و از هزاران کيلومتر دورتر (در کشورهايي مثل مالزي، کانادا و...) از طريق اينترنت با هم ارتباط داشتيم و نقطه اشتراک ما همين مجله روزانه بود. تنها کاري که در مقابل اين همه لطف دوستان مي توانستم انجام دهم فقط تشکر بوده و واقعا شرمنده محبتهايشان هستم. دست همه اين دوستان عزيزم که در طول اين 4 سال با محبت و عشق، به هر نحوي براي مجله خودشون «روزانه» زحمت کشيده اند مي بوسم و از صميم قلب براشون در هر کجاي اين کره خاکي که هستند آروزي سلامتي، موفقيت و شادکامي دارم.
يکي از دوستان ديروز مي گفت، حتما الان حس اون پدري را داري که با زحمات زياد، فرزندش هزار روزه شده، اما بهش گفتم اين خيلي بي انصافي هست که روزانه را مال خودم بدونم. بدون تعارف، روزانه متعلق به تک تک شما دوستان عزيزم است که با کمک و هفکريتان به اينجا رسيده.
براي ادامه راه هم، دست ياري بسوي همه شما دوستان عزيزم دراز مي کنم و مثل هميشه اميدوارم من را از نظرات، انتقادات و پيشنهادادتان براي بهبود هر چه بيشتر مجله روزانه دريغ نکنيد.
نکته يکي مانده به آخر! جا داره اينجا يک تشکر ويژه از همسر عزيز و مهربانم داشته باشم که در اين مدت يک و نيم سال گذشته که از ازدواجمان مي گذرد کمکهاي زيادي به من کرده اند. فقط همين که توي خونه، من را تحمل مي کنند که ساعتها پشت کامپيوتر بشينم و کارهاي خانه به دوش ايشان مي افته و کمتر مي تونم در کارهاي خونه کمکشون کنم، خودش يک تشکر ويژه مي خواد. همفکري در تهيه مطالب و کارهاي گرافيکي (مثل اون تصوير بزرگ روزانه امروز در بالا) هم بخش ديگري از زحمات ايشان است. راستي اين را هم اضافه کنم که ايشان يک متني را بمناسبت انتشار هزارمين شماره روزانه نوشته اند که در انتهاي اين قسمت قرار داده ام.
حرفهاي زيادي را آماده کردم بودم که امروز در اينجا بنويسم، آخه صحبت از 4 سال زندگي با روزانه است، اما نمي خوام بيش از اين وقت گرانبهايتان را بگيرم (البته خداييش تا اينجاش هم کم حرف نزدم!). در پايان يک قطعه شعر زيبا که خيلي دوستش دارم و وقتي مي خونم کلي انرژي مثبت و روحيه و انگيزه براي فعاليتهاي بيشتر مي گيرم را در زير قرار داده ام.
خيلي دوست دارم روزي ده هزارمين شماره انتشار روزانه (البته حداقل سي سالي زمان مي خواد) را در کنار شما عزيزان جشن بگيرم، به اميد آن روز!
در پشت چار چرخه ی فرسوده ای، کسی
خطی نوشته بود:
«من گشته ام نبود! تو ديگر نگرد نيست!»
اين آيه ی ملال
در من هزار مرتبه تکرارگشت وگشت
چشمم برای اين همه سرگشتگی گريست
چون دوست در برابر خود می نشاندمش
تا عرصه ی بگو مگوی، می کشاندمش:
در جست وجوی آب حياتی!
در بيکران اين ظلمات آيا ؟
در آرزوی رحم؟ عدالت؟
دنبال عشق؟ دوست ؟...
ما نيز گشته ايم
و آن شيخ با چراغ همی گشت
آيا تو نيز، چون او، انسانت آرزوست؟؟
گر خسته ای بمان واگر خواستی بدان:
ما را تمام لذت هستی به جست وجوست
پويندگی تمامی معنای زندگی ست
هرگز، نگرد! نيست، سزاوار مرد نيست......
------------------------------
پي نوشت 1: در پي درخواستهاي مکرر شما عزيزان، بمناسبت انتشار هزارمين شماره روزانه، از شماره 250 تا شماره 1000 روزانه را در قالب يک سي.دي آماده کرده ايم. در اين مجموعه 750 شماره از مجله روزانه را مي توانيد به راحتي مطالعه نمائيد. لازم به توضيح است اين مجموعه طوري ذخيره شده که براي باز شدن عکسها و مطالعه مطالب نيازي به اتصال به ايتنرنت وجود ندارد و براحتي مي توانيد اين 750 شماره از روزانه را بصورت يکجا در اختيار داشته و مطالعه نمائيد. اطلاعات بيشتر و نحوه تهيه اين سي.دي را فردا عرض مي کنم.
پي نوشت 2: روزانه امروز بصورت ويژه تهيه شده که اميدوارم مورد پسند شما مخاطبان محترم مجله قرار بگيره.
باقي بقايتان
مبين
mobin_s2004@yahoo.com