جسارتهاى ابن زياد به سر مطهر
امام حسين عليه السلام

ابن زياد در ميان مردم اعلام عمومى نمود و اذن عام داد تا نزد او آيند مردم جمع شدند، سپس فرمان داد تا سر مقدس امام حسين را حاضر كردند،
سر را آوردند، همينطور به آن سر مطهر نگاه مىكرد و مىخنديد، و با چوبدستى كه در دستش بود به لب و دندان سيدالشهداء اشاره مىكرد و مىگفت: زيبا دندانى دارد،
زيد ابن ارقم كه از صحابه پيامبر است در مجلس بود، وقتى ديد عبيدالله از اين عمل خود دست بردار نيست، صدا زد، چوبدستى را از اين لب و دندان بردار، سوگند به خدائى كه جز او خدائى نيست، خودم ديدم كه لبهاى پيامبر بر اين دو لب و مىبوسيد، سپس سر به گريه گذارد.
ابن زياد ملعون گفت: خدا چشمهايت را بگرياند، اگر نه اين است كه پيرو بى عقل شده اى گردنت را مىزدم، زيد برخاست و رفت، وقت رفتن گويند سخنى گفت كه اگر ابن زياد مىشنيد او را مىكشت، او گفت: ملك عبد عبدا فاتخذهم تلدا مرحوم شعرانى گويد: ترجمه اين جمله در فارسى همانند مثلى است كه گويند: مرده را كه رو بدهى كفن خود را آلوده مىكند، يعنى بنى اميه حد نگه نداشتند،
سپس ادامه داد: اى گروه عرب شما بعد از اين برده هستيد، پسر فاطمه را كشتيد و پسر مرجانه را امير خود كرديد، او نيكان شما را مىكشد و بدها را بنده خود كند، به ذلت تن داديد، دور باد آن كه به ذلت رضا داد. (1)
طبق برخى از روايات مالك ابن انس يا انس بن مالك نيز اعتراض كرد و حديث پيامبر را خواند و ابن زياد گفت: روزى در مقابل روز بدر!! قيس ابن عباد نزد ابن زياد بود، به قيس گفت: راجع به من و حسين چه مىگوئى قيس گفت: جد او و پدر و مادر او روز قيامت او را شفاعت مىكنند، جد تو و پدر و مادرت هم تو را شفاعت مىكنند!! ابن زياد خشمگين شد و او را از مجلس بيرون كرد.
هشام ابن محمد گويد: ابن زياد كاهنى داشت، به ابن زياد گفت: برخيز و پاى خود را بر دهان دشمنت بگذار، سپس كارى كرد كه قلم از نوشتن آن شرم دارد، شاعرى به عربى گفته است كه:
چوب منبر پيامبر را احترام مىكنند، اما اولاد پيامبر در زير پاى آنان است
خداى جزاى خير دهد مختار را كه از ابن زياد انتقام گرفت وقتى سر ابن زياد را نزد مختار آوردند، او مشغول غذا خوردن بود، خداوند را بر پيروزى سپاس نمود، و گفت: سر حسين ابن على را در حالى كه او غذا مىخورد نزد ابن زياد نهادند، الان سر ابن زياد را نزد من در وقت غذا آورده اند، وقتى از غذا فارغ شد، برخاست با كفش پا بر صورت ابن زياد گذارد، سپس كفنش را نزد غلامش انداخت و گفت: اين را بشوى كه بر صورت كافر نجسى قرار دادم
در كتاب حبيب السير آمده است كه چون سر مقدس امام حسين را نزد ابن زياد آوردند، آن را برداشته بر او و موى او مىنگريست، ناگاه لرزه بر دست شومش افتاد، آن سر مكرم را بر روى ران خود نهاد، قطره اى خون از آن چكيد، از جامه هاى آن ملعون درگذشت و رانش را سوراخ كرد، بطوريكه زخم و بدبو شد، جراحان هر چه تلاش كردند، معالجه نشد، به ناچار ابن زياد همواره با خود مشك بر مىداشت تا بوى بد ظاهر نشود. (2)
سپس خاندان عترت و اهل بيت سيدالشهداء را بر مجلس ابن زياد وارد كردند، دختر اميرالمؤمنين زينب كبرى در حالى كه بدترين لباس خويش را به تن داشت به صورت گمنام در ميان كنيزانش وارد مجلس شد و در گوشه اى نشست، ابن زياد گفت: اين گوشه نشين كه همراه زنان است كيست حضرت جوابى نداد، بار دوم و سوم تكرار كرد، يكى از كنيزان گفت: شكر خداى را كه شما را رسوا كرد و كشت و افسانه شما را دروغ ساخت، زينب كبرى فرمود: شكر خداى را كه ما به پيامبر گرامى داشت، و ما را از پليدى پاك نمود، پاك كردنى، همان انسان فاسق رسوا مىشود و شخص فاجر دروغ مىگويد و او ما نيستيم، ديگرى است، و الحمدالله، ابن زياد گفت: كار خدا را با خاندان خود چگونه ديدى حضرت فرمود: خداوند كشته شدن را بر آن ها نوشت و به سوى آرامگاه خود شتافتند، و طبق روايتى فرمود: من جز زيبائى نديدم اينان گروهى بودند كه خداوند كشتن شدن را بر آن ها نوشت و به سوى آرامگاه خود شتافتند و بزودى خداوند ميان تو و آنها جمع مىكند، و با هم احتجاج كرد، بنگر چه كسى رستگار است اى پسر مرجانه، مادرت به عزايت نشيند.
ابن زياد خشمگين گرديد، عمرو ابن حريث وساطت كرد و گفت: اين زن است و زن را به سخن مؤاخذه نشايد،
ابن زياد بگفت: از گردن كشى بزرگ تو و خويشان تو عقده اى داشتم خداوند دلم را خنك كرد، از اين سخن دل دختر اميرالمؤمنين شكست و گريان شد سپس فرمود: سرور مرا كشتى و خاندان مرا بر انداختى، فرع مرا بريدى و ريشه مرا كندى، اگر شفاى تو در اين بود، شفا يافته اى، ابن زياد گفت: اين گونه سخن قافيه بافى است پدر او هم شاعرى خوش قافيه بود، حضرت فرمود: زن را با قافيه چه كار؟ سرم گرم كار ديگر است از سوز سينه چيزى بر زبانم جارى شد،
ابن زياد متوجه امام سجاد شد، پرسيد: تو كيستى حضرت فرمود: من على ابن حسين هستم، ابن زياد گفت: مگر خداوند على ابن حسين را نكشت حضرت فرمود: خداوند وقت مرگ جانها را مىگيرد.
ابن زياد خشمگين شد و گفت: تو هنوز جرات جواب دادن به مرا دارى ببريد او را و گردنش را بزنيد، اينجا بود كه زينب كبرى خود را بحضرت سجاد آويخت و فرمود: اى پسر زياد، آنچه از خون ما ريختى بس است و حضرت را در آغوش گرفت بخدا هرگز از او جدا نشوم، اگر خواستى او را بكشى مرا هم با او بكش،
ابن زياد نگاهى به حضرت زينب و امام سجاد انداخت سپس گفت: خويشى عجيب است، بخدا كه اين زن دوست دارد كه او را با وى بكشم، او را رها كنيد، آنچه دارد (از بيمارى) او را كافى است. (3)
آنگاه دستور داد اسيران را در كوچه و بازار بگردانند، سر مقدس امام حسين عليه السلام نيز با آنها بود، زيد ابن ارقم گويد: سر سيدالشهداء بر نيزه اى بود من در اتاق بالا بودم، وقتى سر مقابل من رسيد، شنيدم قرآن مىخواند و مىگويد: ام حسبت ان اصحاب الكهف و الرقيم كانوا من آياتنا عجبا، مو بر بدنم راست شد، صدا زدم سر مطهر تو اى پسر پيامبر و كار تو بخدا عجيب تر است، عجيب تر است.
سپس اسيران را به زندان بردند، و ابن زياد به منبر رفت و سخنرانى كرد و در آن به سيدالشهداء و حضرت على عليه السلام جسارت كرد، عبدالله ابن عفيف، برخاست و به ابن زياد پرخاش كرد، ابن زياد اين پيرمرد نابينا را طى جريانى كه در تاريخ آمده است به شهادت رساند.
سپس سر مطهر سيدالشهداء و ساير شهدا را با عده اى به نزد يزيد فرستاد.

اى چرخ غافلى كه چه بيداد كرده اى
وز كين چه ها در اين ستم آبادكرده اى

در طعنت اين بس است كه با عترت رسول
بيداد كرده خصم و تو امدادكرده اى

اى زاده زياد نكرده است هيچگه
نمرود اين عمل كه تو شداد كرده اى

بهر خسى كه بار درخت شقاوت است
در باغ دين چه با گل و شمشادكرده اى

با دشمنان دين نتوان كرد آنچه تو
با مصطفى و حيدر و اولاد كرده اى

حلقى بود كه بوسه گه مصطفى مدام
آزرده اش به خنجر فولاد كرده اى

ترسم تو را دمى كه به محشر در آورند
از آتش تو دود به محشر در آورند
 

-------------------------
پی‌نوشت‌ها:
(1). نفس المهموم.
(2). نفس المهموم.
(3). نفس المهموم از ارشاد.
 

ارائه اولین موبایل - پروژکتور دنیا
توسط سامسونگ 

مثلث طلايي Callpod

حرف هاي فيروزه اي

نويسنده: حسين سیدي ساروي

معرفی کتاب:
حرف هاي فيروزه اي
گزينش و ترجمه: حسين سیدي ساروي
ناشر: مؤسسه ي فرهنگي دانش و انديشه معاصر به سفارش كانون انديشه جوان
ويراست اول، تابستان 1385

کلمات:
امام علی
دین

يكي از بهترين راه هاي دستيابي به انديشه ‌هاي والاي اميرالمؤمنين (ع) و شناخت ابعاد شخصيت ايشان، مطالعه و تأمل در سخنان آن بزرگوار مي‌باشد. اين سخنان، حاوي نكات فراوان و راهنمايي ‌هاي ارزنده اي در عرصه هاي مختلف زندگي انساني است. از اين رو،‌ بهره مندي از اين اقيانوس بيكران علم و معرفت،‌ ما را در تشخيص بهترين روش و منش در زندگي ياري خواهد نمود.
اين كتاب گزيده‌اي است از كلامات نوراني امام علي (ع) كه به بيان رفتارهاي فردي، خانوادگي و اجتماعي مي‌پردازد و در چهار فصل انسان و خويشتن، انسان و خدا، انسان و ديگران و انسان و طبيعت تنظيم شده است.
فهرست مطالب مطالب کتاب به شرح زیر است:

اشاره
فصل يكم) انسان و خويشتن
فصل دوم) انسان و خدا
فصل سوم) انسان و ديگران
فصل چهام) انسان و طبيعت
كتابنامه


دانلود کتاب:
لينک دانلود  (نسخه الکترونيکي با حجم کمتر از يک مگابايت)
براي دانلود، روي لينکهاي بالا کليک سمت راست کرده و Save Target As را بزنيد.
 

آسیب شناسی فرهنگی: «شاعر»

چرا سگ حيوان نجسي است؟

سوال:
چرا در دین اسلام سگ حیوان نجسی است؟
 

پاسخ:
بیان این نکته لازم است که یکی از مسلّمات اسلامی این است که احکام شرع، تابع مصالح و مفاسد واقعی است. اگر مصالح و مفاسد نبود، نه امری بود و نه نهی و نه حکم به نجاست و طهارت.[1]
پس هر جا دیدیم از طرف شارع مقدّس عملی واجب گردیده می فهمیم در آن عمل مصلحتی است که به دست آوردن آن مصلحت لازم است، اگر چه از آن آگاهی نداشته باشیم.
اگر شارع از عملی نهی نمود و چیزی را نجس اعلام کرد، می فهمیم به خاطر مفسده و ضرری است که از آن اجتناب لازم است. گرچه ممکن است ما به خاطر کمی اطلاعات علمی، به مفاسد و مصالح احکام پی نبریم، ولی بعدها بر اثر پیشرفت های علمی، بخشی از فلسفه احکام روشن شود، همان گونه که سال ها پس از حکم به نجاست سگ، بعضی از علل آن کشف گردیده است و آن این که: در روده سگ کِرم کوچکی به طول چهار میلی متر به نام «تینیا ایکینوسکوس» است.
وقتی از سگ مدفوع بیرون می آید، تخم های زیادی از این کِرم همراه مدفوع بیرون می آید و به اطراف مقعد سگ می چسبد. سگ به وسیلۀ زبانش آن تخم ها را به قسمت های دیگر بدنش منتقل نموده و همه جا را آلوده می کند. اگر یکی از این تخم ها به معده انسان وارد شود، مرض های گوناگونی تولید می کند که احیاناً منجر به مرگ می شود.[2]
این یکی از حکمت هایی است که اسلام سگ را نجس العین دانسته تا بدین وسیله مضرّات آن را از انسان دفع کند، اما ممکن است، حکمت ها و علت های دیگری از نظر بهداشتی و زیست شناسی و پزشکی وجود داشته باشد که هنوز از آن آگاهی نداریم.

دلایل نجاست سگ از نظر فقهی:
موضوع نجاست سگ يک مسئله فقهی است. در قرآن کریم در باره طهارت و نجاست سگ سخنی به میان نیامده است. البته، اين ­گونه نيست که همه احکام فقهی در قرآن کريم آمده باشد. قرآن کريم در احکام فقهی معمولاً به کليات بسنده کرده است و تبيين و تفسير آن را به پيامبر اکرم (ص) و به دنبال آن، امامان معصوم (ع) سپرده است. برای نمونه هنگامي که به احکام فقهي نماز توجه مي­کنيم می بينم که احکام زیادی دارد در حالیکه در قرآن کريم تعداد انگشت شماری از آنها آمده است.
1. اجماع؛ فقهای عظام ، سگ را یکی از نجاسات می دانند. و این حکم بین آنها اجماعی است.[3]
2. روایات؛ اجماع در فقه شیعه برخاسته از روایات فراوانی است که در کتاب­های روایی آمده است. البته، دربارۀ نجس بودن سگ روایاتی که از امامان (ع) به دست ما رسیده دو گونه است. روایاتی که در آنها واژۀ نجس به صراحت آمده است و روایاتی که در آنها کلمۀ نجس به صراحت بیان نشده، بلکه از باب ملازمه، نجاست سگ فهمیده می شود. در این گونه روایات به تناسب پرسش هایی که از امام (ع) دربارۀ آب نیم خوردۀ سگ شده و جواب هایی که ائمه (ع) داده اند نجاست سگ استفاده می شود؛ به چند مورد اشاره می شود :
الف. از امام صادق (ع) دربارۀ سگ سؤال شد. آن حضرت فرمودند: "نجس است. آب نیم خوردۀ سگ را دور بریزید و با آن وضو نگیرید، ظرف آب را ابتدا با خاک و سپس با آب بشویید" [4]
ب. ابن شریح از امام صادق (ع) در مورد نیم خورده سگ می پرسد که حضرت فرمودند: "نه، به خدا قسم، آن نجس است".[5]
ج. ابی سهیل از امام صادق (ع) پرسید در مورد سگ، که حضرت سه بار فرمودند: "سگ نجس است".[6]


--------------------------------------------------
[1]. مطهری، مرتضی ، مجموعه آثار، ج 20، ص 52 ، انتشارات صدرا ، چاپ پنجم ، 1380 شمسی .
[2] مجله المنار، سال 6، ص 307.
[3] . روحانی، سید صادق، فقه الصادق، ج 3 ، ص 281 ، نرم افزار این کتاب به نام موسوعة الامام الروحانی؛ نجفی، محمد حسین، جواهر الکلام، ج 5، ص 366 – 368 ، چاپ هفتم، بيروت، داراحياء التراث العربى.
[5] . حرّعاملى، محمدبن الحسن، وسائل الشیعه ، ج 3 ، باب 12 ، از ابواب نجاست ، حدیث 6 ، داراحياء التراث العربى، بيروت.
[6] . وسائل الشیعه، ج 3، باب 12 ، از ابواب نجاست.
 

پیش‌بینی خبرهای داغ
فناوری 2009

اگر «فناوری‌باز» هستید و می‌خواهید آخرین فناوری‌های روز را دراختیار داشته باشید، این مطلب را بخوانید
اگر شما هم از جمله کسانی هستید که حاضرند برای در اختیار داشتن فناوری روز، هزینه‌اش را هم بپردازند؛ اگر از گوشی‌باز بودن و ماشین‌باز بودن خسته شده‌اید و با یک درجه ارتقا، فناوری‌باز شده‌اید؛ این مقاله را حتما بخوانید، چون دست‌کم به شما کمک می‌کند تا بخشی از برنامه خریدهای سال آینده‌تان را تنظیم کنید و پولتان را هدر ندهید.
بعد از یک سال که هم کنسول جدید بازی نینتندو بازارها را تسخیر کرد، و هم آی‌پاد اپل در هر جیبی جا گرفت، طرفداران فناوری در سال 2009 انتظار چه چیزی را می‌توانند داشته باشند؟ گوشی‌های همراه جدید، بازی‌های ویدیویی یا نسل جدید تلویزیون‌های پرکیفیت؟


گوشی‌های همراه
به نظر می‌رسد در سال آینده، دو گوشی جدید بازارها را فتح خواهند کرد؛ یکی گوشی گوگل یا همان G1 T-Mobile و دیگری، گوشی جدید نوکیا مدل 5800 XpressMusic که ادعا می‌کند رقیب آی‌فون اپل است و در بهمن ماه به بازار عرضه خواهد شد.
نقدهای نوشته شده درمورد گوشی گوگل هم نکات مثبت را شامل می‌شود و نکات منفی؛ از یک سو به طراحی جالب آن پرداخته‌اند و از سوی دیگر از وزن بسیار زیاد آن برای یک گوشی که 158 گرم است، گلایه می‌کنند.
عباراتی چون هر روز باید شارژ شود و بدون قابلیت نمایش فلش ویدیو ،هر طرفدار فناوری را اذیت خواهد کرد. ولی وقتی به نمایشگر لمسی راحت آن می‌رسیم، شرایط عوض می‌شود. این گوشی یک صفحه نمایش کشویی دارد که با بالا رفتن آن، کی‌بوردی تقریبا به بزرگی خود گوشی نمایان می‌شود.
وقتی که نام گوگل را یدک می‌کشید، مرورگر اینترنتی هم باید به خوبی همین نام باشد، که در این مورد هست؛ و مهم‌تر این‌که تا این لحظه، تمام نرم‌افزارهای کاربردی آن که می‌توانید آنها را از فروشگاه اینترنتی آندروید دانلود کنید، برای شما رایگان است. این در مقایسه با App Store آی‌فون شرکت اپل امتیاز بزرگی است. فروشگاه اینترنتی آندروید با کمک به تولیدکنندگان برای عرضه محصولاتشان به کاربران شبیه یک سیستم توزیع آزاد عمل می‌کند.
شرایط نوکیا 5800 XpressMusic چگونه است؟ با طراحی نرم و شفاف و وزن کم 109 گرمی که تقریبا دو سوم گوشی سنگین گوگل است، به نظر می‌رسد رقیب سرسختی برای آی‌فون باشد، حتی اگر مسوولان نوکیا در ظاهر از این رقابت استقبال نکنند.
سازندگان آن می‌گویند این تلفنی است که بخش خدمات موسیقی نوکیا فقط برای کار با آن به‌راه افتاده است. لمس یک دگمه روی صفحه خانگی گوشی کافی است تا شما به میلیون‌ها قطعه موسیقی دسترسی پیدا کنید. 8 گیگابایت حافظه داخلی نیز بدین معناست که شما می‌توانید حدود 6هزار قطعه از آن‌ها را نیز نگاه دارید.


بهتر از HDTV
هر چند زمان زیادی از ورود تلویزیون‌های صفحه‌تخت با کیفیت بالا (HDTV) به بازار نگذشته است، ولی باید به زودی عنوان نه چندان خوشایند نسل قبلی تلویزیون را به آنها اطلاق کرد.
تلویزیون OLED، تلویزیونی کم‌مصرف، بسیار باریک و با کیفیتی فوق‌العاده بالاست که صفحه آن فقط چند میلی‌متر عمق دارد تا بتواند تصاویر روشن‌تر و با کیفیت‌تری را نشان دهد.
این نمایشگر از دیودهای آلی تابنده نور، او.ال.ای.دی (Organic Light Emitting Diode) برای تولید تصویر استفاده می‌کند و در نتیجه به نسبت تلویزیون‌های ال.سی.دی که برای تقویت میزان درخشندگی تصویر به منبع نور پشتیبان نیاز دارند، انرژی کمتری مصرف می‌کند.
البته کیفیت تصویری که می‌بینید، بستگی به ورودی شما دارد که طبیعتا شبکه‌های HD و دی‌وی‌دی‌های بلو-ری بهترین کیفیت تصویر را به شما خواهند داد؛ ولی منبع تصاویر شما هر چه باشد، تفاوت را در کیفیت تصویر این تلویزیون نسبت به نسل‌های قبلی احساس خواهید کرد.
یک مثال برای این تلویزیون‌ها، سونی XEL-1 است. با 30 تا 40 میلیون ریالی که خواهید پرداخت، یک نمایشگر 11 اینچی بیش از اندازه کوچک به نظر می‌رسد؛ ولی این شرکت برای ارائه مدل‌های بزرگ‌تر به بازار در سال آتی برنامه‌ریزی کرده است. پس منتظر بمانید.


بازی‌های ویدیویی
چهار سال بعد از آخرین سری رزیدنت اویل که به بازار عرضه شد، نسخه پنجم این بازی برای نصب روی ایکس‌باکس و پلی‌استیشن3 در اسفندماه در اختیار دوست‌داران بازی قرار خواهد گرفت.
کریس‌ردفیلد از رزیدنت اویل اولیه با توپخانه‌ای از کاردها، تپانچه‌ها، اسلحه‌های خودکار و تفنگ‌های دوربین‌دار باز خواهد گشت تا جلوی خروج شیطان را از خانه‌اش بگیرد.
آن‌ها که بازی‌های کمی قدیمی‌تر را هم دوست دارند، منتظر باشند که جنگجوی خیابانی4 ( استریت‌فایتر )در اول اسفندماه به بازار عرضه می‌شود.
یوشی اونو، رئیس capcom انتظار دارد این بازی که نسخه‌های آن هم برای بازی روی ایکس‌باکس 360، پلی‌استیشن 3 و کامپیوترهای شخصی تهیه شده‌اند، نسبت به ویرایش سوم استریت فایتر ساده‌تر باشد و توجه و علاقه بیشتری را به خود جلب کند.
او در گفتگو با خبرنگاران سایت gamesmaker.com گفت: «SF III با بازگشت به نسخه‌های اولیه‌اش دوباره سخت شده بود، ولی نسخه چهارم راحت‌تر است. شاید اگر نسخه پنجمی در کار باشد، ما چرخشی به جهت دیگر داشته باشیم و دوباره بازی را سخت کنیم. برای گفتن آن کمی زود است. ولی الان که به آن فکر می‌کنم ایده جالبی خواهد بود.»
20 سال بعد از آخرین فیلم از سری گوست‌باستر، فراری‌دهندگان ارواح در اواخر خردادماه برای بازی با پلی‌استیشن3، ایکس‌باکس360، نینتندو Wii ، پلی‌استیشن2 و هم‌چنین کامپیوترهای شخصی وارد فروشگاه‌ها می‌شوند.
گوست‌باسترهای واقعی یعنی هارولد ریمیس، دان اکروید، ارنی هادسن و بیل مورای دور هم جمع شده‌اند تا صداگذاری کاراکترهای اسپنگلر، استانتز، زدمور و ونکمان را انجام دهند.
ماموریت بازی، دور هم جمع‌کردن اعضای گروه و نجات نیویورک از جدیدترین جنگ آن با ارواح و موجودات ماوراالطبیعه است.
 

قسمت يازدهم

مهدي شيرزادي

زمان، خيلي به كندي مي‌گذرد و بچه‌ها، ديگر كم‌كم توانشان به تحليل مي‌رود. «احمد» را به صحبت مي‌گيريم تا حداقل كندي زمان را كمتر احساس كنيم. از او مي‌پرسم كه از اعضاي «حزب‌الله» هستيد؟ يادم رفت بگويم، «احمد» از شيعيان لبناني است كه در سفارت، عضو تيم محافظين است. با لبخندي آكنده از صداقت و مهرباني -‌كه مخصوص بچه‌هاي حزب‌الله است و خستگي راه را برايمان خلاصه مي‌كند- با لحني عربي فارسي مي‌گويد: «اگر خدا بخواهد، ان‌شاءالله جزو حزب‌الله هستم».
تقريباً نيم ساعتي مي‌شود كه با «احمد» سرصحبت را باز كرده‌ايم، اما هنوز خبري نيست. همين‌طور كه بچه‌ها مشغول صحبتند، شخصي با قيافه‌ي خيلي اتوكشيده و يقه‌ي سه سانتي و بي‌سيم به دست و با نگاهي خيلي مشكوك، از داخل سفارت سر مي‌رسد و به فارسي، سلام عليكي مي‌كند و مي‌پرسد: «كارتان چي بود؟» اين كلمه، با آن قيافه و نوع برخورد، شكّم را در اهميت ندادن به موضوع حضور يك ساعته‌مان جلو سفارت و خصوصاً آمدنمان به لبنان را به يقين تبديل مي‌كند. قصه را برايش توضيح مي‌دهيم و سريع، نامه‌ي رئيس كميسيون فرهنگي مجلس –جناب آقاي ميرتاج‌الديني- را به سفير نشان مي‌دهيم. با لبخندي تصنعي و خشك، نامه را از ما مي‌گيرد و به داخل سفارت برمي‌گردد. تَهِ دلم آن‌قدر عصباني‌ام كه هرچه هنر و هنرمند و مسؤول فرهنگي را به توپ مي‌بندم و اين بروكراسي پيشرفته را تمجيد مي‌كنم.
روبه‌روي سفارت، ساختمان بلندي است كه پرچم كشور «اروگوئه» بالاي ايوان يكي از طبقات آن در حال اهتزاز است. كمي پايين‌تر هم، سفارت كشور «يمن» با پرچمش به چشم مي‌خورد. البته ما حوصله‌ي اين ديد‌زني‌ها را نداشتيم، چون هم به حدّ كافي خسته‌ي راه بوديم و هم كلافه‌ي طرز برخورد. «احمد» بود كه اين‌ها را برايمان مي‌گفت. خلاصه، تقريباً ربع ساعتي بعد، همان شخص، نامه در دست در راهرو ورودي سفارت ظاهر مي‌شود. به محض ديدنش با خودم مي‌گويم: «خب، لابد الان اين با اين شكل و قيافه‌ي اطلاعاتي، جواب مثبت نمي‌دهد كه هيچ، دست و پايمان را هم مي‌دهد ببندند كه اصلاً شما اينجا چه كار مي‌كنيد؟» در همين فكرها بودم كه در بزرگ سفارت، باز شده و ايشان، با همان لبخند، اما تقريباً لطيف‌تر، عذرخواهي مي‌كند و با لحني مهربان مي‌گويد: «شما بايد تشريف ببريد رايزني فرهنگي، با «آقاي خالدزاده» -سرپرست رايزني- هماهنگ‌ شده، آنجا شما را اسكان مي‌دهند. در ضمن، براي حمل وسايلتان هم، سفارت ماشيني در اختيارتان مي‌گذارد تا شما را به مقصدتان برساند. از اين‌كه مدت زيادي معطل شديد، بايد ببخشيد.»
از «احمد» خداحافظي مي‌كنيم و براي اولين‌بار، سوار بنز سفارت مي‌شويم و راه مي‌افتيم. به طرف رايزني. 

ادامه دارد ...