اهل بيت پيامبر در مجلس يزيد

مجلسى آراستند بسيار مجلل و معظم با انواع زينتها و در اطراف صندليهائى از طلا و نقره گذاردند، يزيد تاجى از در و ياقوت بر سر نهاده، بزرگان در اطراف نشسته
اهل بيت عصمت و طهارت كه در ميان آن ها دوازده جوان كه بزرگترين آنها امام سجاد بود قرار داشت، امام باقر عليه السلام فرمود:
هر كدام از ما دستهايش به گردنش زنجير شده بود، بانوان را هم با ريسمان بسته بودند، امام چهارم فرمود: اى يزيد چه گمان برى بر رسول خدا اگر ما را در بند و برهنه بر جهاز شتر ببيند، راوى گويد: هيچكس در آن مجلس نماند مگر اينكه گريان شد.
سر مقدس امام حسين را به نزد يزيد آوردند، از حضرت سكينه نقل است كه فرمود: من انسانى سنگدل تر از يزيد نديدم، و نه هيچ كافر و مشركى بدتر و ستمكارتر از او،
راوى گويد: وقتى زحر ابن قيس، سر مقدس را آورد، يزيد پرسيد: چه خبر؟ آن مرد گفت: بشارت باد به پيروزى خدا و يارى او، حسين با هيجده نفر از خاندان و شصت نفر از شيعيان خود بر ما وارد شد، ما از آنها خواستيم كه تسليم شوند و تن به حكم ابن زياد دهند يا جنگ را بپذيرند، آنها جنگ را بر تسليم شدن برگزيدند، با طلوع آفتاب بر آنها حمله كرديم، تيغها بكار افتاد و سرها شكافت و قطع شد، آن گروه شروع به فرار كردند، اما سنگرى نبود به پستى و بلندى ها پناه بردند همچنانكه كبوتر از چنگ باز مىگريزد، بخدا قسم اى اميرالمؤمنين به اندازه كشتن ذبيحه يا خواب قيلوله نگذشت كه همه آنها را كشتيم (مؤلف گويد: اين ملعون بخاطر خودشيرينى، اينگونه دروغ مىبافد و گرنه سرزمين كربلا شاهد رشادتهاى امام حسين مىباشد، كدام دلاور در آن ميدان گريخت و يا پناه گرفت، از سپاه كوفه بپرس كه چگونه با آن كثرت جمعيت در مقابل آن عدد اندك بى تاب گرديده بود، از آن سرباز عمر سعد بپرس كه وقتى به او گفتند: واى بر تو چگونه اولاد پيامبر را كشتيد؟ گفت: اگر تو هم با ما بودى و اگر آن چه ما ديديم مىديدى، همان كار كه ما كرديم، مىكردى، گروهى بر سر ما ريختند كه دست به دسته شمشير مانند شير درنده، و سواران از چپ و راست به هم مىماليدند و خويشتن را به كام مرگ مىانداختند، نه امان مىپذيرفتند و نه به مال رغبت داشتند، مىخواستند يا از آبشخور مرگ بنوشند يا بر مرگ غلبه كنند، اگر ما دست از آنها باز مىداشتيم، جان همه افراد سپاه را گرفته بودند. (1)
آن ملعون ادامه داد: و اينك پيكر آنها برهنه و جامه هاشان در خون آغشته و چهره هاى ايشان خاك آلود، آفتاب بر آنها مىتابد و باد، گرد و غبار بر آن مىپاشد، در بيابان خشك افتاده، و زائرى ندارند جز عقاب و كركس (اين ملعون نمى داند كه انبياء عظام و اولياء كرام، بلكه پادشاهان دنيوى نيز پيشانى بر اين آستان خواهند نهاد و آن را تعظيم خواهند كرد) يزيد (از روى مصلحت) سر را پائين انداخت، سپس سر برداشت و گفت: من از شما راضى بودم اگر حسين را نمى كشتيد، اگر من بودم او را عفو مىكردم، خدا حسين را رحمت كند، و به آن مرد جايزه نداد.
مؤلف گويد: اين جملات و امثال آن از يزيد فقط بحكم سياست وقت است و گرنه اعمال و اشعار و گفته آينده او همه شاهد قساوت و سرور اوست، بلكه شاهد كفر او مىباشد.
در روايت است كه امام حسين به زبير ابن قيس خود فرموده بود كه سر مرا زهير بن قيس بخاطر جائزه نزد يزيد مىبرد اما او چيزى به وى نمى دهد! وقتى سر مطهر امام حسين در مقابل يزيد قرار گرفت، خاندان عترت را هم پشت سر خود قرار داد تا به سر نگاه نكنند، سر را در ميان طشتى قرار داده بودند.
امام سجاد فرمود: تو را بخدا قسم مىدهم اى يزيد، چه گمان دارى به پيامبر خدا اگر ما را به اين حال ببيند، در اينجا يزيد از اهل شام نسبت به اينان مشورت خواست و گفت با اينها چه كنم مردى ملعون جمله زشتى گفت كه مضمون مؤدبانه آن اين است كه شير را بچه همى ماند به او، نعمان ابن بشير گفت: كارى بكن كه اگر پيامبر اينها را با اين وضع مىديد، انجام مىداد، فاطمه دختر امام حسين فرمود: اى يزيد! دختران پيامبر، اسيرانند، مردم با شنيدن اين سخن گريستند، اهل خانه نيز گريان شدند به گونه اى كه صداها بلند شد،
در روايت است كه وقتى اهل شام آن جمله زشت را به يزيد پيشنهاد كردند و گفتند امام سجاد را بكشد، امام باقر عليه السلام كه در آن موقع كودكى چند ساله بود پس از حمد الهى فرمود: اينها برخلاف آنچه مشاورين فرعون راجع به موسى و هارون گفتند، به تو پيشنهاد كردند، آنها به فرعون گفتند: موسى و برادرش را مهلت بده.
اما اينان به كشتن ما راءى دادند، و اين كار علتى دارد؟ يزيد پرسيد علتش چيست حضرت فرمود: مشاورين فرعون حلال زاده بودند، اما اينها حلال زاده نيستند، و پيامبران و فرزندان آنها را جز اولاد زنا نمى كشد، يزيد با شنيدن اين كلمات سر را پائين انداخت. (2)
در روايت است كه امام رضا عليه السلام فرمود: وقتى سر امام حسين را به شام نزد يزيد بردند، او بر سر سفره غذا بود او و يارانش مشغول خوردن غذا و نوشيدن آبجو بودند، سپس دستور داد سر را در طشتى زير تخت نهادند و او بساط شطرنج بر او پهن كرد و بازى مىكرد و حسين و پدر و جد او را نام مىبرد و مسخره مىكرد، وقتى مىبرد، سه جرعه آبجو مىنوشيد و زيادى را نزديك طشت روى زمين مىريخت. الحديث
و در روايت ديگرى فرمود: او خود مىنوشيد و به يارانش نيز مىداد و مىگفت: بنوشيد كه اين نوشيدنى مباركى است و از بركت آن اين است كه اولين بار كه ما خورديم سر دشمن ما حسين مقابل ماست، سفره پهن است و ما با آرامش خاطر غذا مىخوريم. الحديث
و در برخى تواريخ آمده است كه يزيد شراب مىخورد و بر آن سر مطهر نيز مقدارى ريخت، همسر يزيد سر را گرفت و با آب شست و با گلاب خوشبو كرد، همان شب در خواب حضرت زهرا را ديد كه از او تشكر مىنمايد. (3)
سيد ابن طاووس مىفرمايد: كه زينب كبرى سلام الله عليها وقتى سر مطهر برادر را ديد، پيراهن چاك داد، و با صداى سوزناك كه دل را به لرزه مىانداخت گفت: يا حسين يا حبيب رسول الله، يابن مكه و منى، يابن فاطمة الزهراء سيدة النساء بن بنت المصطفى صلّى الله عليه وآله.
راوى گويد: با اين سخنان هر كه را در مجلس بود به گريه انداخت، و يزيد همچنان ساكت بود، آنگاه دستور داد تا چوبدستى خيزران را آوردند و با آن بر دندانهاى سيدالشهداء مىزد و طبق روايتى مىگفت: اين روز بجاى روز بدر! ابوبرزة اسلمى گفت: واى بر تو اى يزيد آيا با چوبدستى به دندان حسين مىزنى شهادت مىدهم كه خودم ديدم كه پيامبر دندانهاى او و برادرش حسن عليهما السلام را مىمكيد و مىفرمود: شما سرور جوانان اهل بهشت هستيد، خدا بكشد، كشنده شما را و لعنت كند، و براى او جهنم مهيا نمايد.
يزيد با شنيدن اين كلمات در خشم شد، دستور داد او را كشان كشان بيرون كردند سپس اين اشعار را كه از ابن الزبعرى است، خواند. (و اين اشعارى است كه علماء بخاطر آن حكم به كفر يزيد كرده اند، ترجمه اشعار اين است):
اى كاش پيران و گذشتگان من كه در بدر كشته شدند مىديدند زارى كردن قبيله خزرج را از زدن نيزه (در جنگ احد) و از شادى فرياد مىزدند و مىگفتند: اى يزيد دستت شل مباد، بزرگان آنها را كشتيم، و اين را بجاى بدر كرديم، سر بسر شد، قبيله هاشم (پيامبر اكرم) با سلطنت بازى كردند (هدف پيامبر حكومت بود) نه خبرى از آسمان آمد و نه وحى نازل شد، من از قبيله خندف نباشم اگر از فرزندان احمد انتقام كارهاى محمد را نگيرم.
 

-------------------------
پی‌نوشت:
(1). نفس المهموم.
(2). نفس المهموم، ص 276 از اثبات الوصية
(3). نفس المهموم.
 

ثبت بیش از 4000 اختراع توسط IBM
در سال 2008

International Business Machines یا همان IBM در سال 2008 تنها شرکتي بود که موفق به ثبت بیش از 4000 اختراع آن هم تنها در عرض یک سال شد. بر طبق آمارگیری گروه خبری رويترز شرکت مايکروسافت با داشتن 2030 امتيازنامه و اينتل با داشتن 1776 امتياز نامه در عرض يک سال در رده هاي بعدی اين سکوی رقابتي قرار گرفته اند. سامسونگ شرکت الکترونیکی معروف کره هم با داشتن رکورد 3515 امتیازنامه در بخش ساخت قطعات و گجتهاي الکترونیکی موفق به اخذ رتبه نسبتا خوبی در کنار رقيبهاي قدر خود شد.
از طرح هاي موفق شرکت IBM مي توان به شبکه بي سیم تشخيص حضور کودک در صندلی اتومبيل و راهيابي نابینایان به کمک امواج رادیویی اشاره کرد. اين شرکت نيز موفق به اخذ امتياز نامه مربوط به ساخت چيپ ست هاي الکترونیکی با کمک فن آوری نانو شد که در بخش اقتصادي و کاهش هزینه هاي ساخت بسیار موثر است.سخنگوی شرکت IBM در ضمن اعلام اين آمار قول داده است که اين شرکت در سال 2009 بيشتر وقت خود را به ساخت و ارائه محصولات جدید بپردازد و کمتر به فکر ثبت اختراع و گواهینامه هاي متعدد باشد.
تفکر برانگیز بود، مگه نه؟ خواستیم به اطلاعاتان برسانيم که اگر ایده ساخت گجت جديدي را در ذهن خود می پرورانيد عجله کنيد. رقبای شما سخت ميکوشند و فرصت های طلایي را از شما خواهند گرفت. از ما گفتن بود!
منبع

اتوی شيشه ای

به نظر من اتو کشيدن یکی از طاقت فرسا ترین کار های منزل است. مخصوصا اگر قرار باشد که پارچه ای ضخيم را مثل آینه صاف کرده و صیقل دهيم. اکثر اتوهای موجود در بازار داراي جداره اي فلزي می باشند که نه تنها در انتقال حرارت به پارچه ها مفيد بوده بلکه وزن آن نیز به پرس کردن پارچه کمک می کند. نظر شما در مورد يک اتوی شيشه ای و یا کريستالي چیست؟
B-Iron 725 نام يک اتوی زيباي شیشه اي است که در تصوير مشاهده مي کنيد. این اتو به دليل داشتن لایه اي شیشه اي در جداره زیرین خود می تواند نمایی از وضعیت قرار گرفتن پارچه در زير اتو و چگونگی صاف و يا چروک شدن آن در ضمن اتو کشی برايمان ايجاد کند. ضمن اینکه با این اتو می توانید سوختن پارچه را زیر آن ببینید و از آن جلوگیری کنید. سیستم انتقال حرارت اين اتو به پارچه به کمک تکنولوژي الکترو ترمال پشتيباني می شود.این محصول در حال طی کردن مراحل آزمايشي خود مي باشد و از زمان تولید انبوه و ورود آن به بازار خبري در دسترس نیست.
اي کاش يخچال شیشه اي هم ساخته شود تا اینقدر در طول روز درب بينواي آن بي جهت باز و بسته نمي شد!
طرح یانکو ديزاين
 

اصلاحات

نويسنده: سيد حسين هاشمي

معرفی کتاب:
اصلاحات در تمام زمینه ها و در جهت پدید آوردن جامعه ي اسلامی نمونه، از مهمترین اهداف حكومت امام علی (ع) بود. ایشان در برنامه اصلاحی خود، اولویت های ذیل را در نظر داشتند:
1- اصلاحات فرهنگی: شامل احیای كتاب خدا و سنت پیامبر اكرم (ص)، از طریق امر به معروف و نهی از منكر.
2- اصلاحات اقتصادی: شامل اصلاحات در بخش درآمدها، تأكید بر عمران و آبادانی، فقرزدایی و توجه به قشر آسیب پذیر.
3- اصلاحات سیاسی و اداری: از قبیل مبارزه با تبعیض، ارتباط مستقیم مسئولان با مردم، تأكید بر گزینش و نظارت در اركان اجرایی كشور.
از دیدگاه امام علی (ع) مرحله طراحی و برنامه ریزی اصلاحات به وسیله حكومت انجام می‌گیرد، ولی در مرحله تحقق مشاركت همگانی لازمست.
در مقابل این بینش، دشمنان حكومت دینی با ایجاد فتنه و شبهه در مشروعیت این حكومت، سبب سرگردانی امت اسلامی شدند و برنامه اصلاحی آن حضرت را با آسیب های جدی روبه رو ساختند.
در این كتاب كه یكی ازكتاب های مجموعه “از چشم انداز امام علی (ع) ” می‌باشد، ضمن بررسی ضرورت اصلاحات و زمینه های آن از دیدگاه امام علی (ع) موانع اصلاحات در حكومت ایشان بیان شده است.
فهرست مطالب مطالب کتاب به شرح زیر است:

● مقدمه

● كليات و مباني

● زمينه هاي اصلاحات و اولويت ها از ديدگاه علي (ع)

● خلاصه و نتيجه

● پي نوشت

● فهرست منابع


دانلود کتاب:
لينک دانلود  (نسخه الکترونيکي با حجم کمتر از يک مگابايت)
براي دانلود، روي لينکهاي بالا کليک سمت راست کرده و Save Target As را بزنيد.
 

محمدعلی ابطحی خبر داد:
اعلام انصراف قطعی مهندس موسوی
از نامزدی انتخابات ریاست جمهوری!

معنویت بدون دین!

سوال:
اکنون در جامعۀ ما معنویت بدون دین از طریق برخی کتاب ها ترویج می شود، این افراد (spirituals) با بررسی دین های مختلف بدون پیروی از دین خاصی بر اساس حکم عقل خود تصمیم می گیرند.
اولاً: خوشحال می شوم دلایلی برای رد این روش بیان کنید. ثانیاً: من فردی را می شناسم که قبلا شیعه بوده و اکنون نیز حتی به اسلام، قرآن و آخرت ایمان دارد، ولی بر اساس این روش عمل می کند. اگر ممکن است کتابی را معرفی کنید که مطالعۀ آن احتمالا در هدایت اینگونه افراد تاثیر داشته باشد. (البته فرد مذکور نمی تواند متون فارسی و عربی را مطالعه کند. ترجیحا کتاب انگلیسی یا فرانسوی باشد).
 

پاسخ:

برای روشن شدن پاسخ ابتدا باید معنویت را تعریف کنیم و سپس با بیان ویژگیهاى معنویت نوین، فرق بین معنویت دینی و غیر دینی را روشن نمائیم.
معنویت در لغت لاتین (Spirituality) به معناى تنفّس است و به تنفّس زندگى اشاره دارد. به این معنا كه با معنویت، قلب خود را بگشاییم و ظرفیت تجربه عظمت، تقدّس و سپاسگزارى را در خود پرورش دهیم، اندوه زندگى را حس كنیم، شور و شوق وجود را بشناسیم و خود را تسلیم حقیقتى كنیم كه والاتر از ماست.[1]
به نظر می رسد این تصویر از معنویت با تصویر معنویت در ذهن ما به عنوان یک مسلمان بسیار متفاوت است. در تلقى ما معنویت ارتباط تنگاتنگى با دین دارد. و دین، مجموعه‏ اى از معارف است كه از حقایقى ماوراى عالم مادى سخن می گوید؛ حقایقى كه بر اساس آن، انسان در نظام خلقت، جایگاه خاصى دارد و باید براى حفظ آن جایگاه خاص، مسیر ویژه‏ اى را طى كند و این مسیر، رفتارهاى خاصى را می طلبد. پس باید كارهایى را انجام دهد و كارهایى را ترك نماید.

معنویت نوین دارای ویژگی هایى است که تمایز آنرا از معنویت دینى کاملا روشن می سازد:

1- در چارچوب دین، «معنویت»، یک امرى ذهنى، خیالى و حاصل از احساسات سرشار انسانى نسبت به واقعیات مادى نیست؛ بلكه احساسى است كه انسان نسبت به حقایقى كه در افقى بالاتر از عالم ماده قرار گرفته‏اند، پیدا می كند؛ حقایقى كه وجود دارند و بر عالم، تأثیر می گذارند. ولى در معنویت نوین، به هیچ وجه، بحث «حقیقت» در میان نیست، هرگونه تجربه عاطفى یا هیجانى شدید نسبت به هر موضوعى می تواند معنویت به حساب آید. مهم، این است كه شما برانگیخته شوید، احساس اوج و تعالى نمایید و یا به اصطلاح، سرشار از حسّ عظمت گردید. چنین است كه یك قطعه موسیقى، یك شعر عاشقانه و حتى شكوه یك نمایش آیینى مى‏تواند شما را در فضایى معنوى پرواز دهد.

2- در معنویت نوین، اثرى از «تكلیف» نیست. شما می توانید با آغوش باز به سراغ هرگونه تجربه ‏اى بروید؛ تجربه‏اى كه می تواند آن نقطه «اوج» را براى شما به ارمغان بیاورد. ولى در معنویت دینى، تجربه معنوى، تنها در چارچوب و ضوابطى خاص میسّر است. اصلاً بعضى از تجارب معنوى تنها زمانى حاصل می شوند كه شما از بسیارى از تجارب دیگر، چشم‏ پوشى نمایید. تجربه یك گناه، قطعاً احساس لطیف معنوى یك «حضور» در نماز را لكّه‏ دار می كند[2].
آنچه مطلوب ماست و دین در آن نقش اساسی دارد معنویت دینی است نه معنویت نوین و به دلایلی که ذکر خواهد شد معنویت نوین نمی تواند پاسخ گوی نیازهای روحی انسان باشد.
البته منظور ما از معنویت دینی، معنویت دین اسلام است. ما از دینی صحبت می‌كنیم كه در آن، عقلانیت، معنویت و عدالت در كنار هم جمع شده‌اند. اما عقلانیت ما با راسیونالیسم الحادی غرب متفاوت است. عقلانیت ما در زیر سایه وحی و در كنار آن است. عدالت ما با شریعت الهی چفت شده است و ناقض شریعت نیست. حقوق بشر و اومانیسم ما، حقوق بشر و اومانیسمی است كه بر‌اساس توحید است، نه بر‌اساس ماتریالیسم و الحاد. معنویت اسلام نه از نوع معنویت بودایی است كه هیچ ارتباطی به زندگی عینی نداشته باشد، و نه امری حاشیه‌ای و سلیقه‌ای از نوع معنویت و عرفان آمریكایی است كه مثل یك سرگرمی با ال. اسی. دی و ماری جوانا تامین می‌شود.
از طرف دیگر معنویت پاسخی است به نیازی که انسان در خود احساس می کند و این جاست که ما باید دست به انسان شناسی و شناخت نیازهای واقعی و اصیل او بزنیم و بیان کنیم که آیا معنویت نوین می تواند این نیازهای واقعی انسان را اشباع نماید یا نه؟ آیا انسان قادر است بدون کمک دین و تنها با عقل خود به نیازهایی خود واقف گردد و برنامه ای برای تامین آن پی ریزی نماید؟
از دیدگاه اسلام انسان موجودی دو بُعدی (روحانی و جسمانی) است که غایت خلقت او در دنیای مادی، غایتی مقدس است. این موجود شریف حدوثاً و بقائاً به خداوند غنیّ بالذّات وابسته است. یعنی در دستگاه شریعت الهی كه طرح حیات زمینی برای انسان است، انسان هویتی دارد كه دارای درجات و مراتب است، یك مرتبه از این واقعیت مرتبه ناسوتی اوست كه همان بدن خاکی و كالبد آدمی است، امّا مراتب گسترده و حقایق وسیعی كه درجات هویت انسان را می سازد در پشت پرده بدن ناسوتی است و تحت عنوان «من» از او نام برده می شود. كه همان نفس ناطقه یا روح غیبی است، به چشم وحی و عقل، این «من» انسانی همان هویت اصلی او را تشكیل می دهد و ابزار تكامل آن، همان ارتباطاتی است كه انسان با بدن و عالم خارج دارد. تمام ادراكات و تحریكاتی كه در انسان تحقق پیدا كند در عالم انسانی بوسیله «من» است و بدن حكم ابزار و آلت تصاعد و تكامل آن هویت انسانی را دارد.
قرآن حقیقت روح، را یك واقعیت امری یعنی از امر و ملكوت عالم می داند و راجع به این «من» انسانی می فرماید: «یسألونك عن الروح قل الروح من امر ربی»[3] گویند كه روح چیست؟ بگو روح از امر پروردگار من است. این امر چیست؟ قرآن می فرماید: «انما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له كن فیكون»[4] یعنی امر خداوند، وجودی است، كه تدریج در آن راه ندارد، نیاز به زمان ندارد و یك واقعیت فرا زمانی است، یعنی همین كه خداوند اراده كرد،‌ تأخیر ندارد،‌ اراده او همان، و وجود آن همان،‌ یك موجودی است از جنس ملكوت و سرمدی است و نه از ملك هستی و از واقعیت طبیعی.
بر این اساس در شناخت آفریده هایی مثل انسان و نیازهای او، باید تعالیم آفریدگار را مورد توجه قرار داد در غیر این صورت، فرآیند انسان شناسی به انحراف و گمراهی کشیده می شود و شناخت نیازها و روش ها و ابزارهای پاسخگویی به این نیازها نیز با مشکل روبرو خواهد شد.
حال آیا عقل می تواند بدون کمک گرفتن از دین حق که تنها یکی بیش نیست[5] برای نیازهای معنوی انسان برنامه بدهد و قوانینی را عرضه کند؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت: گرچه دین اسلام تامین برخی از نیازهای انسان را به عقل و تجربه واگذار کرده است.[6] اما در جای خود ثابت شده است[7] که انسان با تعریفی که از آن ارائه شد اولا در کشف تمام نیازهای اصیل و واقعی و تمییز نیازهای اصلی و فرعی توانمند نیست و در این مقوله به دین نیاز دارد.[8] وثانیا ابزارهاى موجود بشر از برآورده كردن نیازهاى انسان عاجزند، لذا دین باید پا به عرصه وجود گذارد.[9]
تعالیم دینی و الهی، مجموعه ای از قوانین است که انسان آفرین آگاه به حقیقت و جایگاه انسان و مصالح و منافع او برای پاسخ گوی به نیازهای اصیل بشر و تأمین حقوق، منافع و مصالح وی تدوین و در مجموعه ای به نام دین ارائه کرده است. یعنی بخش عمدۀ دین که مجموعه ای از بایدها و نبایدهاست، برای تأمین نیازها و حفظ حقوق انسانی است. بایدها طرق تأمین حقوق و نیازهای اصیل و نبایدها نشان دهندۀ موانع و آفات تأمین حقوق هستند[10] و از طریق این بایدها و نبایدهاست که می توان به معنویت واقعی رسید و نیازهای معنوی انسان را پاسخ گفت.
شخصی از امام باقر (ع) سؤال می کند که چرا چیزهایی مانند خمر، مردار، خون و گوشت خوک حرام شده اند ؟
امام می فرماید: حلال و حرام و باید ونباید، براساس رغبت خداوند به حلالها و نفرت او از حرامها نیست، خداوند بشر را آفریده است و می داند چه چیزی مایۀ قوام بدن وی و به مصلحت اوست، لذا آنها را حلال کرده و می داند چه چیزی به زیان اوست، از این رو آنها را حرام کرده است. [11]
پس بایدها و نبایدها (تکالیف) در دین، بار زائدی نیست که بر دوش بشر گذاشته شده باشد، تا شخص ثالثی به منافع و سودی برسد. بلکه برای دستیابی خود انسان به حق و برطرف کردن موانعِ موجودِ در مسیر حق است. [12]
البته این بدان معنا نیست که عقل در فهم قوانین و تکالیف الهی نقشی ندارد، توضیح این که باید ها و نباید ها (که همان تکالیف الهی هستند) در برخورد با عقل به سه دسته تقسیم می شوند:

1- تکالیفی که بدون وجود دین، مقبول عقل بوده و دین آنرا تایید کرده و به آن رنگ و بوی الهی می دهد. مثل ضرورت صداقت و عدالت که عقل بدون حضور دین آنرا می پذیرد.

2- تکالیفی که عقل قدرت تجزیه و تحلیل آنها را دارد مثل ضرورت وجود صانع و خالق یا یا ضرورت عدالت خالق و کلیات فروع دین و... .
باید توجه داشت که آن دسته از تکالیف که در محدودۀ عقل بشری بوده و انسان قدرت فهم آن را نیز دارد. جهت درک و تجزیه و تحلیل آن، نیاز به تخصص و اطلاعات کافی است و تا اطلاعات کافی و تخصص لازم نباشد، تلاش فرد بی نتیجه می ماند. اما در مسائل فرا عقلی حتی در مرحلۀ درک، عقل نیازمند قدرتی مافوق خود است.

3- تکالیفی که فراعقلی است مثل بعضی از فروع دین (حج یا احکام مختلف نماز).
از آن چه گفته روشن شد که معنویت نوین بر مبنای انسان شناسی واقعی بنا نشده است و روش مناسبی برای پاسخ گویی به نیازهای روحی انسان نیست و این از آن روست که دستگاه عقل، قدرت کافی و در نتیجه طرح و برنامه ای جامع و فراگیر برای به سعادت رسیدن انسان ندارد، و محتاج به دستگاهی است، كه محیط به تمام منازل وجودی انسان باشد و راهكارهایی را كه موجب سعادت و شقاوت اوست، مشخص كند و منازل بعد از مرگ را، چه در برزخ و چه در آخرت بتواند مشاهده كند. از این رو خداوند متعال دستگاه وحی و نبوت الهی ( كه همۀ موجودات و آثار آنها چه در عالم ملك و ناسوت را در برمی گیرد) را، به یاری عقل فرستاده است. پس شایسته است که انسان با دقت در احکام دین یا رجوع به متخصصین دین وظیفه خود را بیابد. همانطور که قرآن نیز توصیه به سئوال و پرسش از آگاهان و مطلعین می کند.[13]


برای اطلاع بیشتر به کتاب های زیر مراجعه فرمایید:
1- Heart of Islam، نوشته دکتر حسین نصر
ترجمه فارسی ( قلب اسلام) مترجم شهرآیینی
2- آفتاب و سایه ها، محمد تقی، فعالی (عضو هیئت علمی و مدیر گروه معارف اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران).
3- حق و تکلیف، جوادی آملی، عبد الله.
4- فطرت در قرآن، جوادی آملی، عبد الله.


----------------------------------------------------------

[1] Psychology Today, Sep, 1999 - spirituality Author: David N. Elkins.
[2] نک: سایت مجمع تشخیص مصلحت نظام، به نقل از از مقالۀ دكتر ديويد. ان . اِلكينز(David N. Elkins)، روانشناس بالينى و استاد دانشگاه، درباره «معنويت» در مجله «روانشناسى امروز» به چاپ رسيده است.
[3] اسراء ، 85.
[4] يس ، 82.
[6] نک: خسرو پناه، عبدالحسین، گسترۀ شریعت، صص 74-76.
[7] نک: 1. نمايه: عقل و گسترۀ فعالیت آن، شمارۀ 227 (سایت: 1866)؛ 2. نمايه: اسلام و عقلانيت، سؤال 50 (سایت: 286)؛ 3. نمایه: نقش منابع دینی در اخلاق، سؤال 562 (سایت: 615).
[8] تفصیل این بحث را در کتاب: خسرو پناه، عبدالحسین، انتظار بشر از دین، صص 120-124، پی گیری نمایید.
[9] نصر، محمد، شيوه‏هاى تبيين انتظار از دين، مجلۀ نقد و نظر، شماره 6.
[10] نک: طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج 2 ، ص 149.
[11] وسائل الشیعه، ج 24، ص 100؛ علل الشرایع ، ج 2، ص483.
[12] جوادی آملی، عبد الله، حق و تکلیف، ص 38.
[13] نحل ،43ْ، "فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ".
 

برترین شرکت های کامپیوتری
سال ۲۰۰۸

در حالی که همچنان شرکت های بزرگ حرف اول را در دنیای فناوری ارتباطات و اطلاعات می زنند برخی شرکت های کوچک نیز طی سال های اخیر توانسته اند فعالیت های ارزنده ای انجام دهند. بررسی اجمالی چند سال اخیر نشان می دهد که رشد اصلی شرکت های کامپیوتری از سال ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ میلادی شروع شد و مراکز صاحبنامی از جمله اینتل، دل، مایکروسافت و IBM توانستند جایگاه جهانی خود را پیدا کنند ولی به دنبال بروز برخی مشکلات اقتصادی میزان فروش محصولات این قبیل مراکز انفورماتیکی نسبت به گذشته کاهش چشمگیری پیدا کرد و به خصوص بروز بحران مالی طی سال گذشته باعث شد تا بسیاری از این شرکت ها آینده تیره و تاری را برای خود پیش بینی کنند و با نگرانی های بیشتری در دنیای فناوری گام بردارند. در کنار این سیر نزولی ۲۰۰۸ سالی بود که در آن بسیاری از شرکت های کامپیوتری زنده شدند و محصولات آنها با قیمت مناسب فروش رفت. مرکز خبری BusinessWeek برای نشان دادن میزان پیشرفت های انفورماتیکی صورت گرفته در سال ۲۰۰۸ میلادی بررسی های گسترده ای را انجام داده است. برای انتخاب این شرکت ها معیارهایی چون رشد فروش محصولات، افزایش ارزش سهام در تالارهای بورس، رعایت حقوق مشتری و میزان کلی فروش مورد بررسی قرار گرفت. به عقیده کارشناسان این شرکت ها که در حوزه فناوری ارتباطات و اطلاعات کار می کنند از نظر اقتصادی به رقبای خود برتری دارند.


● خلاقیت ها و نوآوری
شرکت اپل که در رتبه دوم این لیست قرار گرفته از جمله مراکزی محسوب می شود که با خلاقیت ها و نوآوری ها توانست فرصت های مناسبی را برای خود ایجاد کند. ابتکار این شرکت در ساخت گوشی iPhone و به دنبال آن، iPhone ۳G باعث شد تا در طول ۱۲ ماه گذشته میزان فروش محصولات اپل افزایش چشمگیری داشته باشد.
در این میان شرکت گوگل موفق شد با ساخت ابزارهای جدید آنلاین و گردآوری اطلاعات از سراسر دنیا انگیزه دیگر شرکت ها را برای تبلیغات در بزرگ ترین موتورجست وجوی اینترنتی جهان بالا ببرد و از این طریق میلیاردها دلار را به جیب بزند. رشد و پیشرفت گوگل مربوط به یک دوره زمانی کوتاه مدت نمی شود و باید گفت که درآمد کنونی این شرکت حاصل زحماتی است که کارکنان آن در هشت سال گذشته کشیده اند.


● رشد جهانی
بیشتر شرکت های کامپیوتری، حتی مراکز بزرگ و موفق مجبور شدند برای حفظ موقعیت خود در سال ۲۰۰۸ نبرد طاقت فرسایی را انجام دهند. AT&T و اوراکل که رتبه های سوم و هشتم برترین شرکت های سال ۲۰۰۸ را از نگاه BusinessWeek به دست آورده اند، برای آنکه بتوانند جزء نخستین شرکت های برتر دنیا باشند مجبور شدند میلیاردها دلار سرمایه گذاری کنند. AT&T برای آنکه بتواند رقابت بیشتری را با شرکت هایی چون Comcast و Cablevision انجام دهد و از آنها پیشی بگیرد مجبور شد چند شرکت کوچک را خریداری کند و سیاست های خود برای ادامه حضور در بازارهای جهانی را تغییر دهد.
ادغام دو شرکت AT&T و SBC Communications باعث شد درآمدهای این شرکت بزرگ مخابراتی در یک سال گذشته افزایش چشمگیری داشته باشد.
اوراکل نیز با اقدامات گسترده ای که در سال ۲۰۰۸ انجام داد موفق شد بار دیگر توان اصلی خود را به دیگر شرکت ها نشان دهد. برای شرکت های کوچکی که هنوز شهرت جهانی پیدا نکرده اند افزایش تولید و رونق فروش امری عادی به نظر می رسد و گفته می شود بسیاری از شرکت هایی که در لیست ۲۰۰۸ مرکز BusinessWeek قرار گرفته اند از این نوع شرکت ها هستند و می کوشند تا روز به روز حجم فعالیت های خود را بالا ببرند. اندرو بارتلز یکی از تحلیلگران مرکز تحقیقاتی Forrester می گوید: «هرچه یک شرکت بزرگ تر شود، شرایط برای رشد و توسعه در آن شرکت سخت تر می شود.»


● داستان موفقیت
رشد و توسعه هرگز هدف معینی نبود و بر این اساس، تضمین خاصی وجود ندارند که به این وسیله شرکت ها بتوانند به آن دست یابند. با این وجود شرکت هایی که توانسته اند خود را در لیست برترین مراکز انفورماتیکی ۲۰۰۸ مرکز خبری BusinessWeek جای دهند بسیار خلاق بوده اند، ویژگی های منحصر به فرد خود را داشته اند و توانسته اند با یک سیاستگذاری درست درآمدهای مالی خود را افزایش دهند. بررسی شرکتی مثل Amkor Technology می تواند نکته های قابل ملاحظه ای را به ما نشان دهد. این شرکت عرضه کننده خدمات نیمه هادی که در ایالت آریزونای آمریکا واقع شده با اینکه تاکنون یک شرکت معمولی به حساب می آمد هم اکنون توانسته به عنوان یکی از برترین شرکت های ۲۰۰۸ انتخاب شود.
فعالیت اصلی Amkor تبدیل ویفرهای سیلیکونی به تراشه است که البته در پایان این تراشه به طور دقیق مورد آزمایش قرار می گیرند تا هیچ گونه مشکلی در آنها وجود نداشته باشد. تولید تراشه ها از این طریق و انجام این آزمایش ها کار پرهزینه ای است اما از آنجا که انجام این اقدامات لازم و ضروری می نماید چندین سال است که شرکت های بزرگی مثل اینتل و IBM این اقدام را به مراکزی چون Amkor، شرکت تایوانی ASE Test و شرکت SiliconWare واگذار کرده اند. اما «بیل آنگ» یکی از کارشناسان زبده مرکز تحقیقاتی سانفرانسیسکو بر این باور است که Amkor یکی از بهترین مراکز خدماتی در زمینه محصولاتی نیمه هادی محسوب می شود و در سال ۲۰۰۸ توانسته ضمن افزایش درآمدها، موفقیت های بیشماری را به دست آورد.
Amkor یکی از چند شرکتی است که از افزایش نیاز مخاطبان به تراشه های کامپیوتری به نفع خود استفاده کرد و توانست در نیمه نخست سال ۲۰۰۸ نخستین گام های موفقیت خود را بردارد. نیاز به تراشه های NAND در حافظه های فلش که برای ذخیره اطلاعات مورد استفاده قرار می گیرد در اواخر سال ۲۰۰۵ میلادی به طور قابل ملاحظه ای افزایش پیدا کرد و با عرضه دستگاه قابل حمل پخش موسیقیiPod nano توسط شرکت اپل که در آن تراشه های NAND به جای هارددیسک های قدیمی به کار برده شده بود باعث شد تا فرصتی تازه برای Amkor ایجاد شود. این جریان کم کم توسعه یافت و در سال ۲۰۰۸، Amkor توانست بیشترین استفاده را از بازار جهانی حافظه های NAND ببرد.


● دنیای پرفراز و نشیب تراشه ها
برخی شرکت ها مانند اپل باعث شدند فروش تراشه ها در سال ۲۰۰۸ افزایش چشمگیری داشته باشد. اپل در این سال قراردادهایی را با اینتل منعقد کرده بود تا بتواند نیازهای خود برای تولید MP۳Playerهایش را افزایش دهد. علاوه بر این، شرکت هایی چون سامسونگ، Hynix توشیبا و دیگر مراکز سخت افزاری سعی کردند با تمرکز بیشتر بر این محصولات، فروش خود را در حافظه های فلش، کارت های حافظه دوربین های دیجیتال، تلفن های هوشمند، سیستم های ذخیره سازی USB و... افزایش دهند و تراشه های NAND را جایگزین تراشه های قدیمی تر کنند. در نیمه نخست سال ۲۰۰۸ افزایش درخواست برای خرید تراشه های NAND مهم ترین تحول دنیای سخت افزارها محسوب می شود و توجه همه شرکت ها را به خود جلب کرده بود اما توان شرکت های بزرگ برای پاسخگویی به این نیاز موجب شد تا این تغییرات گسترده حالتی متعادل به خود بگیرد اما این جریان در نیمه دو سال گذشته با افول روبه رو شد که مهم ترین دلیل آن بروز بحران اقتصادی بود. این طور که کارشناسان احتمال داده اند، جریان رو به نزول تراشه های NAND در سال ۲۰۰۹ میلادی نیز همچنان ادامه خواهد داشت. اما این ماجرا با پایان سال جاری روزهای موفقیت آمیز خود را بار دیگر آغاز خواهد کرد و افزایش درآمد را برای شرکت های تولیدکننده به همراه خواهد داشت. به طور کلی باید گفت، ۲۰۰۸ دوران سختی برای تولیدکنندگان و فروشندگان تراشه های کامپیوتری بوده است. Nvidia که از بزرگ ترین تولیدکنندگان تراشه های گرافیکی به حساب می آید و چهاردهمین رتبه این لیست را به خود اختصاص داده است، در فروش محصولات خود ۲۲ درصد و در افزایش درآمد ۵۴ درصد رشد داشته باشد.
در کل می توان گفت برای شرکت های کوچکی که در پی شهرت جهانی هستند و البته هنوز این شهرت را کسب نکرده اند، افزایش تولید، حضور پررنگ تر در بازارهای جهانی و رونق فروش بسیار ساده خواهد بود و گفته می شود بسیاری از شرکت هایی که در لیست ۲۰۰۸ مرکز BusinessWeek قرار گرفته اند از این نوع شرکت ها هستند و می کوشند روز به روز حجم فعالیت های خود را بالا ببرند.
 

 قسمت چهاردهم

مهدي شيرزادي

جان دلم كه شما باشيد، بنده يك عدد اسكناس پانصدهزار ليره‌اي را – كه همان سي‌هزار تومان خودمان باشد –دو دستي قديم جناب راننده كرد. راننده كه تقريباً نگرفته بود كه ما عربي بلد نيستيم، پول را با تعجب برگردانده بود و با اشاره گفت: پول خُرد بدهيد. من كه اينجاي قضيه را فهميده بودم، صدهزار ليري را نشانش دادم كه شرمنده، خُرد نداريم. البته اين قسمت داستان را من به تاكسي‌هاي ايران خودمان گريز زدم و گفتم حتماً آقاي راننده مي‌گويد: باباجان! عيبي ندارد، روح جد و آباد من و خودت يك صلواتي برفست و برو، در حالي كه بنده در اشتباه محض و در تو هم اين روياي شيرين بودم؛ ديدم راننده خم شد و پنجاه هزار ليري را از دستم گرفت و با دست ديگرش خداحافظي كرد و راه افتاد.
همين‌جوري خشكم زده بود كه صداي داد و بيداد: «حرام حرام» خانم‌هاي داخل سرويس، مجبور به توقف سرويس شد. نزديك‌تر كه شديم، ديدم راننده با خانم‌ها به تندي صحبت مي‌كند و خانم‌ها هم با قيافه‌ي عصباني، كلماتي مي‌گفتند كه واژه‌ي «حرام حرام»اش كاملاً مشخص بود.
خلاصه، راننده، پنجاه هزار ليري را به ما برگرداند و من، پول را طرف خانم‌ها گرفتم كه: «شما اسكناس را خُرد كنيد» و آن‌ها قيافه‌اي كه حاكي از رضايت بود و لبخند مي‌زدند، با اشاره فهماندند كه نيازي نيست و به قول خودمان: «مهمون ما!...» عجب معرفتي بابا!
بعداً فهميدم كه از بچه‌ها پرسيده بودند كه از كدام كشوريد و وقتي فهميده بودند ايراني هستيم، با خوشحالي، خوش و بشي كرده بودند. خلاصه، براي ابتداي اقامتمان در بيروت، خاطره‌ي خوبي بود.
حالا برايتان بگويم از اوضاع برگشتنمان به بيروت، كه جاده‌اي كه آمده بوديم، يك طرفه بود و مجبوراً بايد قسمتي از راه را تا تقاطع جاده‌ي بعدي، پياده مي‌رفتيم، كمي جلوتر كه آمديم، پاركينگي ديديم كه از انواع ماشين‌هاي آمريكايي و آلماني پر بود. بالاي در ورودي پاركينگ كه رفت و آمد زيادي هم داشت، به انگليسي نوشته شده بود: «clup» اول فكر كرديم مجموعه‌ي ورزشي يا چيزي در همين مايه‌هاست، بعداً كه از نگهبان كلوپ پرسيديم: «ببخشيد داداش! آن تو چه خبر است؟» مرحمت نموده، فرمودند: اينجا استخر خانوادگي است» -استغفرا... اين ديگرچه صيغه‌اي است- خلاصه، بدون اين‌كه به روي خودمان بياوريم، به راهمان ادامه مي‌دهيم. زير پل يكي از گذرگاه‌ها –كه جاده‌اش منتهي به بيروت مي‌شد- باز، گير يكي از ايستگاه‌هاي ارتش افتاديم؛ نوع برخورد مأمورين، متفاوت بود، بعضي‌ها، تا مي‌فهميدند ايراني هستيم، با خوش‌رويي و «مع‌السلامه» گفتن، كارمان را راه مي‌انداختند، اما بعضي‌ها هم، چنان مشكوك نگاه مي‌كردند كه انگار سر پدرشان را بريده‌اي!
خلاصه –كور شود چشمي كه تاب ديدن ايراني جماعت را ندارد...- روز اول كه «بابا خالدزاده» توصيه‌هاي ايمني را گفته بودند، توي گوشمان بود كه اينجا در مناطقي به غير از «ضاحيه» و جنوب، نسبت به ايراني‌ها، حساسيت خاصي نشان مي‌دهند و خيلي بايد حواسمان جمع باشد و حتي «حزب‌الله» را قبل از رفتن به مناطق شيعه‌نشين، در جريان بگذاريم و از اين‌جور چيزها... بعله عزيزانم! آن روز، با خوبي و خوشي به رايزني برگشتيم.

ادامه دارد ...