وبلاگ Kevin MD در بین وبلاگهای پزشکی غربی، وبلاگ شناختهشدهای است، این وبلاگ بیش از آنکه، وبلاگی درباره تازههای پزشکی باشد، وبلاگی است که در آن میتوان تحلیلها و بازتابهایی را در مورد اخلاق پزشکی و سیاستگذاریهای سامانههای بهداشتی – درمانی خواند.
چند روز پیش روزنامه نیویورک تایمز مقاله بسیار تأثیرگذاری منتشر کرد، عنوان این مقاله «کمبود دختر»! بود. چکیده این مقاله این است که در هند و چین و کشورهای آسیای جنوب شرقی، اختلاف معنیداری بین تعداد دختربچهها و پسربچهها وجود دارد و ترجیح والدین برای داشتن فرزند پسر، از طرق مختلف باعث شده، که تعداد پسرها بیشتر از تعداد دخترها شود.
به صورت متناقضی، حتی در بین والدین تحصیلکرده ساکن در مناطق با سطح اقتصادی -اجتماعی بالا هم همین پدیده مشاهده میشود.
پیشنهاد میکنم این مقاله را به صورت کامل بخوانید و اگر توانستید ترجمهاش کنید.
اما در یکی از تازهترین پستها، وبلاگ Kevin MD ، نوشته یک پزشک خانواده را به نام «لیندا لی»، به صورت پست مهمان منتشر کرده است، ترجمه این مقاله را بخوانید:
به عنوان یک پزشک خانواده میتوانم تصدیق کنم که شاهد مواردی از خشونت علیه زنان جه به صورت فیزیکی و چه به صورت روانی بودهام. عبارت «آنها به خاطر زن بودنشان مورد حمله قرار میگیرند»، مخصوصا برایم، دلسرد کننده و تکراری است. موردی که مقاله نیویورکتایمز به آن اشاره نکرده است، این است که این حملات حتی از هنگام زندگی جنینی و از زمان آبستنی شروع میشوند.
ه تازگی یکی از مقالههای نیویورکتایمز را خواندم که عنوانش این بود: «کمبود دختر، جایی که والدین مشتاقانه فرزد پسر را ترجیح میدهند، چه اتفاقی رخ میدهد؟»
این مقاله به چند دلیل، قلبم را به درد آوررد:
۱- من تبار آسیایی دارم و تصدیق میکنم که در فرهنگ من، داشتن فرزند پسر، اندکی ترجیح دارد.
۲- من مادر سه دختر زیبا هستم.
۳- به تقدس حیات از زمان جنینی اعتقاد دارم.
خواندن این مقاله من را به یاد بیماری انداخت که در زمان دوره دستیاری دیده بودم. یک زوج آسیایی برای ویزیت به مطب من آمد بودند. زن، حدودا سه چهار ماه حامله بود و این زوج بعد از انجام دادن یک سونوگرافی حاملگی برای ویزیت پیش من آمده بودند. هدف آنها این بود که جنسیت جنین را از من سؤال کنند. بعد از اینکه با خوشحالی به آنها گفتم یک نوزاد دختر خواهند داشت، آنها به سرعت نگاهی به هم انداختند و به من گفتند که میخواهند به حاملگی پایان دهند، متعجب شدم، ولی شگفتیام وقتی بیشتر شد که دلایلشان را شنیدم.
«ما دو دختر داریم و یک پسر میخواهیم. ما بیش از حد دختر داریم.» وقتی به سرنوشت شوم این موجود بیدفاع مظلوم که نه صدایی داشت و نه حق و حقوقی، فکر کردم، چشمانم پر از اشک شد. او «به خاطر زن بودن، مورد حمله قرار میگرفت.»
عکس سونوگرافی را برداشتم و قلبم به تپش افتاد. عکس، نمای واضحی از یک دختر کوچک را نشان میداد، در حالی که داشت شستش را میمکید. زمان برداشته شدن عکس، عالی بود.
من با غرور عکس را برداشتم و به این زوج نشان دادم و از روی تغییر حالت جهرهشان متوجه تغییر احساساتشان شدم. آنها پرسیدند: «این بچه ماست؟ فکر نمیکردیم به این شکل باشد و بتواند شستش را بمکد.»
من به آنها توضیح دادم که فرزندشان کاملا شکل گرفته و یک قلب در حال تپش دارد و البته شستش را میمکد و همچنین درد را هم میتواند احساس کند. هنگامی آنها از مطب خارج میشدند، برای آنها و سرنوشت این دختر کوچک دعا کردم.
خوشبختانه این مورد پایان خوشی داشت. این زوج بعد از دیدن آن عکس سونوگرافی، تصمیم گرفتند که بچه را نگه دارند. شش ماه بعد کمک کردم که بچه به دنیا بیاید و باعث شدم که سومین دختر سالم و زیبا، به این خانواده اضافه شود.
این ماجرا، تأثیر زیادی روی من گذاشت. با لطف خدا، قدرت این عکس که یک جنین را در حال مکیدن شست نشان میداد، یک زندگی را نجات داد.
—————-
یادم میآید زمانی که در دوران خدمت نظام وظیفه در یک درمانگاه روستایی، مشغول کار بودم، خیلی از موارد، درست به خاطر واهمه داشتن از چنین چیزی، فقط سالم بودن یا نبودن جنین را برای مادر حامله توضیح میدادم و از یاد دادن معنی نشانههای ♂ و ♀ به بهورزها طفره میرفتم!
پینوشت: معلوم نیست که چرا دسترسی به وبلاگ Kevin MD ناممکن است!