440

 
 

به نام حضرت دوست، که هر چه بر سر ما مي رود عنايت اوست

مجله الکترونيکي روزانه :: شماره 440 :: يکشنبه 7 خرداد 1385

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

با سلام خدمت همه شما دوستان عزيز،
ديروز ايميلي را با عنوان «سخن اول» به گروه ارسال کردم و توضيحاتي را در مورد اين گروه جديد دادم. اما چون از ديروز تا به حالا بيش از 700 نفر عضو گروه شده اند، جهت اطلاع اين عده از دوستان متن «اطلاعيه اول گروه» را مجددا در اين بخش مي نويسم.
ضمنا فردا در مورد مسائل اخيري که در اين روزها در مناطق آذري نشين کشورمان اتفاق افتاده (کاريکاتور روزنامه ايران و ...) ناگفته هايي را بيان خواهم کرد!

 

اولين اطلاعيه گروه
 

ما زنده به آنيم که آرام نگيريم
موجيم که آسودگي ما، عدم ماست


به همه دوستان خوبم که اين ايميل را مي خوانند سلام مي کنم
و ورود شما عزيزان را به اين گروه جديد (گروه مبين) خوشامد مي گم

در همين ابتداي ايميل وظيفه خود مي دانم از همه دوستان خوبم که در اين دو روز گذشته با ايميلهاي پر مهر و محبتشان من را شرمنده خودشون کردن صميمانه تشکر کنم.
اگر نگم همه 1800 نفري که تا بحال عضو گروه شده اند، اما به جرات مي تونم بگم اغلب اين دوستان با ارسال پيغام در مسنجر، ارسال ايميل به آدرس شخصي من و يا به آدرس گروه، من را مورد لطف خودشون قرار دادند.
از هر طيف و طبقه اي با سلايق و عقايد مختلف، از دوستاني که عقايد شديد مذهبي دارند تا دوستاني که کمتر اعتقادي به اين مسائل دارند، يا دوستاني با گرايشات بسيار گوناگون فکر و عقيدتي (و گاها کاملا متناقض!) از عزيزان داخل و خارج کشور، همه و همه لطف کرده و پيغام ارسال کرده و حمايت خودشان را اعلام کردند.
تعدادي از دوستان زمان دادگاه را مي پرسيدند که در اونجا حاضر باشند، يکي از دوستان مي گفت: «براي امامزاده اي که نزديک خانه مان هست نذر کرده ام»، يکي ديگر مي گفت: «اگر مايل هستي مقدمات سفرت به خارج کشور را فراهم کنم تا فعاليتهايت را در خارج از ايران ادامه بده که در اينصورت موفق تري» و ....
زبان من واقعا قاصر هست که بتونم از اين همه خوبي شما تشکر کنم، البته تا اونجايي که تونستم به رسم ادب، به ايميلهاي دوستان پاسخ دادم، اما اگر به علت انبوده ايميلهاي دريافتي به برخي از دوستان نتونستم پاسخ بدهم، در اينجا از همه اين عزيزان پوزش مي طلبم. بخشي از ايميلهاي دريافتي دوستان را عينا در انتهاي همين ايميل قرار داده ام که از عزيراني که ايميلشان در اينجا نيست هم معذرت مي خوام.

و اما به خاطر استقبال بيش از حدي که دوستان از ايميلهاي «روزانه» و «خبرنامه» کردند و درخواستهاي مکرر شما عزيزان مبني بر اينکه هر چه سريعتر ارسال اين ايميلها مجددا از سر گرفته شود، من هم اطلاعت امر نموده و باطلاع همه شما خوبان مي رسانم عليرغم تصميم قبلي ام مبني بر توقف چند هفته اي ارسال ايميلها، از امروز (يکشنبه 7 خرداد برابر با 28 مي) ارسال مجله الکترونيکي «روزانه» را شروع خواهم مي کنم.
لازم به يادآوري هست که اين ايميلها فقط در گروه «مبين» ارسال خواهد شد.
البته آغاز فعاليتهاي در گروه «مبين» بصورت آزمايشي هست و در آينده با طراحي لوگوها، قالب و سايت اختصاصي گروه، فعاليتها شکل رسمي تري به خود خواهد گرفت و آغاز اين فعاليت ازمايشي فقط بخاطر احترام به شما مخاطبان گرانقدر مي باشد.
در چند روز آينده سعي مي کنم «مرامنامه گروه» را تهيه و ارسال کنم و البته اين مرامنامه را براي تائيد اعضا محترم به راي خواهم گذاشت.

فقط در همين آغاز فعاليتها چند نکته را رسما اعلام کنم که:
1- در اين گروه فقط «مجله الکترونيکي روزانه» و «خبرنامه» ارسال خواهد شد. به عبارت ديگر شما اعضا محترم هر روز حداکثر 2 ايميل را دريافت خواهيد کرد و مشکلات قبلي را که روزانه ايميلهاي زيادي را دريافت مي کرديد را نخواهيد داشت.

2- در اين گروه به هيچ وجه مطالب و عکسهاي مستهجن ارسال نخواهد شد. (دقت داشته باشيد که عبارت «مطالب سکسي» را بکار نبردم، و گفتم که مطالب «مستهجن» ارسال نخواهد شد، چون اعتقاد دارم که «سکس» به ذات خود هيچ عيبي ندارد و اصلا اگر «سکس» وجود نداشته باشد توليد مثل صورت نمي گيرد، و از طرفي به اعتقاد اغلب روانشناسان غربي و شرقي ديدن عکسهاي مستهجن به شدت روي روان انسان تاثير سوء مي گذارد).
در اين گروه برخلاف اغلب گروههاي ايراني که براي جذب مخاطب و عضو براي گروهشان از هر روشي استفاده و عکسهاي مستهجن را به جهت فريب دادن کاربران مورد استفاده قرار مي دهند، چنين نخواهم کرد. چون اعتقاد راسخ به اين مسئله دارم که فهم و شعور جوان ايراني بسيار بالاتر از اين هست که بخواهيم با چند عکس مستهجن آنها را فريب داد و اصولا ارسال چنين عسکهايي را توهين به فهم و شعور مخاطب مي دانم.

3- در مطالب سياسي بخصوص در خبرنامه، به هيچ عنوان عنوان مطالب جناحي، مطالبي در تعريف و تمجيد بيش از حد از شخصيتها، احزاب و گروهها و يا در تخريب آنها مورد استفاده قرار نخواهد گرفت. با تجربه اي که در کارهاي رسانه اي در اين مدت کسب کرده ام، بر اين عقيده ام که اگر رسانه اي مارک طرفداري از فلان گروه يا جريان را بخورد، در اين صورت ديگر تاثير گذاري خودش را از دست خواهد داد. در مطالب سياسي، با اينکه خيلي سخت هست اما سعي خواهم کرد کاملا بي طرفانه رفتار نموده و حقيقت را بگويم.

4- در مورد جذب عضو براي گروه هم بايد بگم که، با توجه به اينکه بيش از دو سال هست در سطح مديريت گروههاي مختلف ياهو فعاليت مي نمايم، از نزديک شاهد بوده ام که گروهاي مختلف براي جذب عضو چه کارهايي که نمي کنند! اولا ترغيب و فريب افراد با عکسها و مطالب غير واقعي يکي از اين روشها است که در بالا به اختصار به آن اشاره کردم. و اما در اينجا مي خوام دو روشي که در بين مديران گروهها خيلي متداول هست و شايد خيلي از اعضا از آن خبر نداشته باشند را بهتون بگم.
ياهو به مديران گروهها اين امکان را مي دهد که با وارد کردن آي.دي افراد آنها را بدون اينکه خودشان خبردار شوند و اجازه بدهند، عضو گروهشان مي کنند! و البته براي اينکه ايميلهاي گروه به چنين افرادي که بدين روش به گروه اضافه شده اند ارسال نشود، تنظيمات افراد عضو شده را به «No Mail» تغيير ميدهند تا ايميلي از گروه دريافت نکنند (چون اگر ايميلهاي گروه به اين افراد ارسال شود، اين افراد متوجه مي شوند که بدون اطلاع، عضو گروهي شده اند!).
روش دوم اينکه وقتي کسي مي خواهد از عضويت گروه خارج شود، و به مديران گروه اعلام مي کند که مايل هست از گروه خارج شود، مديران گروه بجاي اينکه اين شخص را از ليست گروه حذف کنند، تنظيمات دريافت ايميل وي را روي «No Mail» تنظيم مي کنند و در نتيجه فردي که مي خواهد از گروه خارج شود، ايميلهاي گروه را دريافت مي کند اما همچنان عضو گروه هست!
و در نتيجه با اتخاذ چنين روشهايي تعداد اعضا گروه به شکل کذايي افزايش مي يابد و البته اغلب اعضا، غير فعال و به نوعي ميشه گفت «عضو خاموش» هستند. البته اين روشها مخصوص گروه خاصي نيست و متاسفانه در اغلب گروهها چنين روشهايي رواج دارد. براي اينکه شاهدي بر ادعاي خود بياوريم، دو مثال ملموس مي زنم:
نمي دانم شما دوست عزيز در کدام گروههاي ايراني عضو هستيد، و آيا ديده ايد که گروهها ميتينگ ها و باصطلاح همايشهايي برگزار مي کنند، اگر در اين جمع شدن هاي اعضا گروهها شرکت کنيد مي بينيد که از اعضا يک گروههاي که به ادعاي خودشان ده ها هزار عضو دارند، در خوشبينانه ترين حالت کمتر از 100 نفر در همايشهاي گروه شرکت مي کند که البته تعدادي از اين شرکت کنندگان دوستان و فاميلهاي مديران گروه هستند و از اعضا واقعي گروه شايد 30 يا 40 نفر حضور داشته باشند!
مثال دوم اينکه در نظرسنجي هايي که توسط گروهها برگزار مي شود، در گروههايي که دهها هزار عضو دارند، در بهترين حالت کمتر از 2 هزار نفر در نظرسنجي شرکت مي کنند!
همه اينها بخاطر اين هست که بسياري از اعضا، خاموش و غير فعال هستند و نبايد گول تعداد اعضا يک گروه را خورد! و البته زماني که من در گروهها بودم بارها به اين سياست ها اعتراض کرده بودم اما چون به جز من مديران ديگري هم بودند و تصميمات جمعي بود، اعتراضات من نتيجه اي نمي داد، اما در اين گروه «مبين» به هيچ عنوان چنان نخواهم کرد.
در اين دو روز گذشته بارها به دوستانم در صحبتهاي خصوصي گرفته ام که تعداد بالاي اعضا براي من در درجه اول اهميت قرار ندارد و مهم براي من تعداد اعضايي هست که ايميلها را مي خوانند و عضو فعال هستند. امروز که داشتم ليست اعضا گروه را مرور مي کردم، خوشبختانه در دو روز گذشته که اقدام به عضو گيري کرده ام و تا تنظيم اين ايميل بيش از 1800 نفر عضو شده اند، تنظيمات اغلب اعضا بصورتي هست که مايل هستند همه ايميلها را دريافت کنند.
ضمناً چون خودم مي خوام بيشتر وقتم را براي تهيه مطالب براي ايميلها و غني کردن محتوايي ايميلها معطوف کنم، براي تبليغ گروه از همه شما عزيزان کمک مي خواهم و اينکه هر يک از شما اگر بتونيد يک يا چند نفر از دوستانتان را عضو گروه خودتان کنيد، کمک بزرگي به من کرده ايد (لينک عضويت در گروه: http://groups.yahoo.com/group/mobin-group/join )

آخرين نکته اينکه: همه شما عزيزان مي دانيد که اين گروه را به عشق شما اعضا دوست داشتني ايجاد کرده ام و از همين امروز که فعاليتهاي گروه بصورت آزمايشي شروع مي شود و در ادامه طي اين مسير، دست يکايک شما عزيزان را براي همکاري مي فشارم و اميدوارم هميشه در کنار من باشيد و همچنين هر زماني که ديديد خطا و اشتباهي در کارها هست با صراحت به من گوشزد کنيد.
در آخر ايميلم شعر زيبايي را که خودم خيلي مي پسندم و اغلب با خودم زمزمه مي کنم را نوشته ام که بسياري از ناگفته هاي من (هدف از اين همه فعاليت و ...) در آن نهفته هست و با هوش و ذکاوتي که در تک تک شما عزيزان سراغ دارم مطمئن هستم به مقصود من پي خواهيد برد.

مثل هميشه: باقي بقايتان!
مبين
Mobin_s2004@yahoo.com

-------------------------------------------------------------------------------


در پشت چار چرخه فرسوده اي، كسي
خطي نوشته بود:
«من گشته ام، نبود!
تو ديگر نگرد، نـيـسـت!
»
اين آيه ملال در من هزار مرتبه تكرار گشت و گشت
چشمم براي اين همه سرگشتگي گريست.

چون دوست در برابر خود مي نشاندمش
تا عرصه بگوي و مگو مي كشاندمش،

- در جستجوي آب حياتي؛ در بيكران اين ظلمت آيا؟
در آرزوي رحم، عدالت، دنبال عـشـق؟
دوسـت ؟
...
ما نيز گشته ايم
«و آن شيخ با چراغ همي گشت... »
آيا تو نيز چون او «انسانت آرزوست؟»
گر خسته اي بمان و اگر خواستي بدان:
ما را تمام لذت هستي به جستجوست.
پويندگي تمامی معناي زندگي ست.

هرگز
«نگرد! نيست»
سزاوار مرد نيست ...

 

عناوين برخي از  مطالب اين شماره از مجله الکترونيکي «روزانه»

  • ابتكار نظامي اشكانيان
  • سایتی با زبان فارسی برای استفاده از مسنجر‌های MSN، یاهو مسنجر و ...
  • معرفي فيلم: مردي در داخل
  • قسمت شصت ام شبهاي برره
  • آلبوم 85 از بنيامين
  • آهنگ اصلي عصار ه براي تيم ملي
  • Windows Persian Interface Pack
  • Love or Lust
  • تيمور لنگ و جامه زنان
  • كريستينا آگويلرا
  • بررسي مجلات آمريکا: در اوج شتاب
  • رقص روباه، زوزه گرگ!
  • نقد و بررسي بازي  Dreamfall: The Longest Journey
  • "مسیح" یا "کارگزار قیصر"
  • و .....

 

 

 


 

Mobin-group.com

 

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com


 



 

Mobin-group.com

 


Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

سایتی با زبان فارسی برای استفاده از مسنجر‌های MSN، یاهو مسنجر و ...
عکس؛ آخره جربزه‌ی یک پسر بچه
یک فلش جالب؛ این فرد رو بدترین وجه ممکن کتک بزنید!

 

Mobin-group.com

 

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

احمدي‌نژاد: مردم آذربايجان پرچم غيرت ايران هستند

Mobin News © Mobin_s2004@yahoo.com

رئيس‌جمهور با محكوم كردن اهانت به مردم آذربايجان تأكيد كرد: آذربايجان و مردم آن پرچم بر افراشته ايمان،غيرت و شجاعت ملت ايران بوده،هستند و خواهند بود.
محمود احمدي نژاد كه صبح روز شنبه در همايش يكصدمين سال قانونگذاري در ايران با عنوان نيازها و چالش‌ها، در مجلس سخن مي‌گفت افزود: جسارت يك انسان جاهل و يا وابسته نمي‌تواند به اين عظمت خدشه‌اي وارد كند، تاريخ معاصر مكرر خباثت دشمنان و در مقابل هوشمندي و بيداري مردم آذربايجان را با افتخار ثبت كرده است.
رئيس‌جمهور تاكيد كرد: مردم عزيز ما بدانند دشمنان شكست خورده مي‌خواهند با فتنه‌گري صف به هم پيوسته ملت را از هم جدا كنند، امروز ملت ما عزيز و پيروز است ملت ما امروز قدرت واقعي موثر در جهان است.
احمدي‌نژاد اضافه كرد: دشمنان مي‌خواهند با توطئه‌ براي عناصر زبون و شكست خورده و بي‌آبروي خودشان در داخل كشور ميدان عمل ايجاد و پيروزي ملت را به شكست تبديل كنند.
وي افزود: من مطمئن هستم كه ملت ما بيدار است و بدخواهان و دشمنان و دنباله‌هاي بي آبروي آنان طرفي نخواهند بست، ملت ما پيروز و سربلند است و از عزت و پيروزي خود هوشمندانه مراقبت خواهد كرد.

 



 

Mobin-group.com


 

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

معرفي فيلم

مردي در داخل
Inside Man

کارگردان: اسپايک لي. فيلمنامه: راسل گويرتز. موسيقي: ترنس بلانشارد. مدير فيلمبرداري: ماتيو ليباتيک. تدوين: بري الکساندر براون. طراح صحنه: وين تامس. بازيگران: دنزل واشنگتن[کارآگاه کيت فريزر]، کلايو اوئن[دالتون راسل]، جودي فاستر[مدلين وايت]، کريستوفر پلامر[آرتور کيس]، ويلم دافو[سروان جان داريوس]، چيوتل ايجيفور[کارآگاه بيل ميچل]. ١٢٩ دقيقه. محصول ٢٠٠٦ آمريکا.
گروهي به رهبري دالتون راسل به يک بانک حمله کرده و مشتريان و کارمندان آنجا را به گروگان مي گيرند. کارآگاه کيت فريزر و همکارش بيل ميچل مامور حل اين پرونده مي شوند. فريز با دالتون ارتباط برقرار کرده و از وي مي خواهد تا گروگان ها را آزاد کند، اما کارها آن گونه که پليس مي پندارد جلو نمي رود. چون نقشه زيرکانه راسل فريزر و همکارانش را در موقعيتي پيچيده قرار مي دهد. از طرف ديگر، آرتور کيس ثروتمندي سالخورده، وکيلي به نام مدلين وايت را اجير مي کند تا با راسل مذاکره کند. اين اتفاق موضوع را براي فريزر بيش از پيش اسرارآميزتر و پيچيده تر مي کند.

چرا بايد ديد؟
آخرين ساخته اسپايک لي که در تقابل با آثار پيشين اش قرار دارد، از نظر ساختاري يکي از تريلرهاي خوب امسال است. هر چند مطابق معمول شخصيت هاي سياه پوست نقش اصلي را در روند قصه ايفا مي کنند، اما حاصل کار در ترکيب بازيگراني سفيدپوست و نام آور چون پلامر، فاستر و اوئن بيشتر به توليدي گران قيمت و هاليوودي شبيه است تا فيلمي از اسپايک لي. فيلم مانند تريلر هاي دزد و پليس نمايشي از نقشه هاي زيرکانه هر دو طرف براي پيروزي است و بر خلاف سنت اين گونه فيلم ها اين بار هر دو طرف پيروز مي شوند. اسپايک لي که از ساعت بيست و پنجم- با بازي ادوارد نورتن- دوره تازه اي از فيلمسازي خود را آغاز کرده، به نظر مي رسد که قصد دارد تا شيوه هاي اختصاصي خود در روايت قصه را در دل توليدات عظيم هاليوودي بگنجاند، و تا حدود زيادي هم موفق مي شود. مردي در داخل که يک تريلر سياسي/اجتماعي نيز محسوب مي شد، مهر يک محصول خاص يهودي/هاليوودي را نيز با خود دارد و قرار است دزدان متعهد و پليس وظيفه شناس با همکاري يکديگر آرتور کيس نابکار را که از قبل قتل عام يهوديان توسط نازي ها به ثروتي بزرگ دست يافته، افشا کنند. شباهت انکار ناپذيري ميان بعد از ظهر نحس و اين فيلم وجود دارد، اما مي توان گفت که اسپايک لي با مهارت به جاي تقليد از ساخته لومت ، به آن اداي احترام کرده است. فيلم که بودجه اي ٤٥ ميليون دلاري ساخته شده، تا اين لحظه بيش از دو برابر اين مبلغ در اکران آمريکاي شمالي به چنگ آورده و به نظر مي رسد از مرز صد ميليون دلار نيز خواهد گذشت. از نکات جالب فيلم استفاده لي از موسيقي هندي در تيتراژ آغاز فيلم است که قابلت هاي اين نوع موسيقي را به نمايش مي گذارد. تماشاي فيلم براي دوستداران تريلرهاي پليسي اکيداً توصيه مي شود.
ژانر: جنايي، درام، تريلر.

 

 

دانلود فيلم

با همکاري دوست خوبم «Benz223@gmail.com» هر روز يک قسمت از مجموعه ديدني و پرطرفدار شبهاي برره را براي دانلود در اين قسمت مي گذاريم.

قسمت شصت ام شبهاي برره

سريال "شبهاي برره" كاري موفق و قوي است كه با تيزبيني خاصي بسياري از سنت‌ها و خلقيات منفي رايج بين مردم را به نقد كشيده است.

Shabhaye Barareh is a popular daily sitcom about an imaginary place in Iran.
Director: Mehran Modiri

لينک دانلود (غير مستقيم)

 

 


Mobin-group.com

 

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

آلبوم: فارسي

آلبوم 85 از بنيامين
(اين آلبوم را قبلا هم گذاشته بودم، اما بخاطر در خواستهاي مکرر اعضا مجددا امروز در روزانه قرار مي دهم)

 

01 - Loknat [24Kps] [128Kps]

02 - Ashegh Shodam [24Kps] [128Kps]

03 - Khatereha [24Kps] [128Kps]

04 - Inam Bemoneh [24Kps] [128Kps]

05 - Yadam Miad [24Kps] [128Kps]

06 - Bi Etena [24Kps] [128Kps]

07 - Man Emshab Mimiram [24Kps] [128Kps]

08 - Taraneh Vazheh [24Kps] [128Kps]

09 - Adam Ahani [24Kps] [128Kps]

 


 

تک موزیک

يه چيز توپ براتون دارم! آهنگ اصلي عصار ه براي تيم ملي خونده
اين آهنگ تيم ملي در جام جهاني خواهد بود و بين دو نيمه از بازيهاي ايران پخش خواهد شد.

دانلود

 

 

 

Mobin-group.com

 

 

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

نرم افزار PC

Windows Persian Interface Pack

بسته رم افزاری برای فارسی کردن ویندوز اکسپی که در فروم ارائه شد و دوست عزیز xxx110xxx زحمتشو کشیدن منم دیدم حیفه تو سایت نباشه.
توضیحات به نقل از سایت مایکروسافت:
نماى كلي
بسته نرم افزار فارسی گروه Windows XP دارای یك نرم افزار كاربر به زبان فارسی است كه در اكثر نرم افزارهای كاربر Windows XP كاربرد دارد. این بسته نرم افزار فارسی در زمان نصب به تأیید اعتبار Microsoft Windows نیاز دارد. تأیید اعتبار به شما این اطمینان را می دهد كه از یك كپی معتبر و كاملاً مجاز Windows استفاده می كنید. برای آگاهی بیشتر از مزایای استفاده از نرم افزار اصلی Windows، لطفاً از سایت Genuine Microsoft Software دیدن كنید.
نيازمنديهاى سيستم
سيستم عامل هاى پشتيبانى شده: Windows XP
• سیستم عامل های پشتیبانی شده: نسخه 32 بیتی سیستم عامل Windows XP به زبان فارسی همراه با بسته خدماتی شماره 2
• 11.3 مگابایت فضای خالی برای بارگیری
• 15 مگابایت فضای خالی برای نصب

لینک دانلود فایل (از خود مایکروسافت - تنها دارندان ویندوز مجاز توانایی دانلود دارند) | لینک کمکی دانلود |(هرکی دوست داشت دانلود کنه!!!) | حجم فایل: ۱۰ مگابایت
 





 

نرم افزار موبایل

Love or Lust

یک تست جالب که شما رو متوجه میکنه که آیا احساس شما نسبت به طرف مقابل از عشق سرچشمه می گیره یا از...!

 لینک دانلود اول
براي دانلود، روي لينک بالا کليک سمت راست نموده و Save Target As را بزنيد.

 

 

 

Mobin-group.com

 

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com


دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
آسمان بار امانت نتوانست کشید
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد
آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب

 

گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
با من راه نشین باده مستانه زدند
قرعه کار به نام من دیوانه زدند
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند
آتش آن است که در خرمن پروانه زدند
تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند

 
 

 

 

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

اعضا محترم گروه جرقه مي توانند مطالبشان را به آدرس
 Mobin_s2004@yahoo.com
بفرستند تا با نام خودشان در اين ستون نوشته شود.

 

leila_0409@yahoo.com

راز و نیاز

خدای عزیزم ای خدای مهربون بازم مثل همیشه دلم گرفته ای خدای مهربون ولی از ناملایمات دنیا دلتنگ می شم فقط دوست دارم با تو درد و دل کنم تو تنها مونس من هستی ای خدای بزرگ تو تنها یار و یاور من هستی خدایا می دونم که بنده خطاکاری هستم ای خدای مهربون ای خدای عزیز خیلی دوستت دارم ای خدای عزیز خیلی دوستت دارم ای خدای بزرگ بعضی وقتها دوست دارم با تمام وجود فریاد بزنم تا صدای منو بشنوی ولی غافل از اینکه تو اینقدر به بنده های نزدیکی که حتی صدای نفس کشیدن اونها رو هم می شنوی ای خدای عزیزم ای خدایی که فقط یاد تو در مواقع دلتنگی به من آرامش می ده فقط تو هستی که دوست دارم به من کمک کنی فقط از تو یاری می خوام خدایا ازت می خواهم که سختیهای زندگی رو برای من آسان کنی ای خدای مهربون ازت می خوام دلشوره و نگرانی رو از دل من خارج کنی آخه می دونی که چقدر نگرانم
روزها و شبهای من سپری می شه و دل آشفتگیهای من هم بیشتر می شه می دونم که خیلی ناسپاسم خدایا ولی من فقط به یاری تو امیدوارم

 

 

shahab_shabshekan2001@yahoo.com

ای کاش بارون بودم تا اگه یه شب دیگه زیر بارونا قدم زدی با هم باشیم و خیس شیم . ای کاش انی بودم که همیشه عمر با توست . اری - من انم که از گذشته تا هنوز و از هنوز تا همیشه است . پس ای کاش تو انی باشی که همیشه عمر با من خواهد بود......اینم زورق طلایی ساحل جنوب

 

 

fkh1974@yahoo.com

نابينا به ماه گفت : دوستت دارم . ــ ماه گفت : چه طوري ؟ تو که نمي بيني . ــ نابينا گفت : چون نمي بينمت دوستت دارم . ــ ماه گفت : چرا ؟ ــ نابينا گفت : اگر مي ديدمت عاشق زيباييت مي شدم ولي حالا که نمي بينمت عاشق خودت هستم

 

 

ehsankasparov@yahoo.com

az poshte kohhaye ghamo andooh sedaye tora shenidam ke sohbat az eshgh o doosti mikard. va aknon bad az modatha hanooz sedaye zibayat be goshe man miresad amma na az poshte kohhaye gham,chon man o to aknoon baham hamsafarim o darkenare ham hastim.
be namat va be yadat
(EHMAH)

 

 
linspire_5@yahoo.com

بزرگ، آسوده، آرام و بی‌بديل زيسته‌ام
درست همچون بلوغِ کاملِ اناری
که ميلِ رسيدنِ خويش را از چشمِ شَته‌ی کور نهان کرده باشد.
نه رنج کشيده، نه رويا ديده،
و نه راهی که سرمنزلِ ممکنات.
تنها مونسِ کلماتِ کوچکی بوده‌ام
که می‌گويند گاهی شبيهِ شعر و گاهی دعایِ همين دقيقه‌اند.
بزرگ، آسوده، آرام و بی‌بديل زيسته‌ام،
درست همچون فاخته‌ی کوچکی
که در پُرگويیِ باد و کلاغ و کسوف.
حالا ديدی گاهی اوقات هم می‌شود
از بی‌راهه‌ی زندگی به سرمنزلِ آرام‌ترين سايه‌ها رسيد

 

 

aafagh_m51@yahoo.com

آذربایجان

سن سن بیزه گوزل وطن - یاشا یاشا آذربایجان
اینان سنی چوخ سوئیرم - یاشا یاشا آذربایجان
آذربایجان - آذربایجان
گوزل وطن آذربایجان
یوردوموزون قوچاقلاری - تبریز یمین قهرمانی
ستارخانی - باقرخانی
واردیرینه آذربایجان - آنا وطن آذربایجان
گوزل وطن آذربایجان
عاشیقلارین دسته دسته - سازلاری وار سینه اوسته
گلین وئرک بیز سس سسه - دییک یاشا آذربایجان
آذربایجان - آذربایجان
گوزل وطن آذربایجان

 

 

baran432002@yahoo.no

توجه

درود بر شما هم ميهنان ايراني
مدتي است كه در ميل باكس گروهي از افراد بخصوص در قسمت بالك ايميل هاي مشكوك و ويروسي ارائه ميشود .
اين ايميلها عموما همراه با فايل ضميمه هستند و شامل ويروس هاي مختلف و برنامه هاي جاسوس كامپيوتري مي باشند و ظرفيت آنها بطور تقريبي در حدود 63 و يا 131 ويا 179 كيلو مي باشد .
نكته مهم اينكه از آدرس هاي مختلف ارسال مي گردد و عناوين متفاوت و فريبنده اي دارد ، از جمله گاهي اوقات در ظاهر پاسخ نامه هاي ارسالي شما به گروه هاي مختلف است و يا عناويني مثل آشنايي و تصوير جنسي و ... .
اگر اين ايميل هاي ضميمه دار ( اتچ دار ) را ملاحظه كرديد چنانچه در قسمت اينباكس قرار داشتند كنار آنها تيك بزنيد و در پايان كليد اسپم را فشار دهيد و اگر در قسمت بالك بودند پس از تيك زدن آنها را دليت كنيد .
در ضمن من هم به هيچ وجه براي كسي ايميل شخصي نمي دهم ( بجز چند نفر از دوستان كه با هماهنگي مي باشد ) و نامه هاي من بدون ضميمه ( اتچ ) هست .
ياد آوري اين نكته نيز ضروري است كه با توجه به برنامه هاي موجود امكان ساخت آي دي مشابه وجود دارد .
دوستاني كه تا كنون اين قبيل ايميل ها را باز كرده اند هر چه سريعتر از برنامه هاي آنتي ويروس و ضد جاسوسي كامپيوتري و غيره استفاده كنند .

با سپاس فراوان از توجه شما؛
مهرداد   Mehrdad_aariyaaii@yahoo.com

 

 

matin_tab59@yahoo.com

در مورد حوادث اخير تبريز

بنام خدا
روز اول خرداد ماه سال 1385 تظاهراتي پرشور در تبريز را شاهد بوديم که در پي اعتراض به چاپ کاريکاتور و توهين به همه هموطنان آذري و فرهنگ و تمدن اين استان شهيد پرور شکل گرفته بود و ليک در روزنامه ايران تاريخ سي و يکم ارديبهشت ماه اين روزنامه از همه هموطنان از طرف خانواده رسانه ايران عذر خواهي و پوزش خواسته است و مديريت موسسه با پررويي اعلام نموده است که از سر نکليف و اعتقاد به حفظ ساحت فرهنگ و زبان مليت ها وقوميت هاي ايران اسلامي حکم برکناري نويسنده و طراح طنز را داده است ولي آيا اين نشريه بدون حراست و يا بدون مدير و سردبير اداره ميشود آيا مطالب اين نشريه ملي بدون کنترل و رسيدگي چاپ ميشوند و آيا تمامي اين خطا و لغزش که عواطف همه آذري زبانان را جريحه دار کرده است توسط طراح طنز سر داده است . و آيا يک نشريه ملی با اعتلای نام ايران هر نوشته و هر کاريکاتوری و هر مقاله ای را بدون اطلاع سر دبير و ساير ....... به چاپ می رسانند . اگر قرار باشد کسی برکنار شود همه مسئولين بايد برکنار شوند.
اميدوارم و آرزومندم که چه آذری زبان و فارس زبان و کردی و لری و وووو اتحاد خودشان را در همه مواضع داشته باشند .
شاد باشيد
متين

 

 

behzad_s1361@yahoo.com

سعادت دنيا و آخرت 

«يا اباذر احفظ ما اوصيك به تكن سعيداً فى الدنيا و الاخرة يا اباذرنعمتانِ مغبونٌ فيهما كثيرٌ من الناس: الصحة و الفراغ» روايتى است كه‏ابو الاسود دئلى از ابوذر نقل كرده كه از رسول خدا )ص( تقاضاى‏موعظه كرد و پيامبر اكرم به ابوذر در حضور اميرالمومنين )ع( بيان‏فرمودند.
يك بخشى از آن را در جلسه قبل خوانديم كه تأكيد بر تقويت ايمان‏بود. ايمان به خدا و به رسالت و به ولايت. بعد از تأكيد بر تقويت ايمان‏در اين زمينه، تقويت عقايد و اينكه اين‏ها رأس عبادات است، تأكيدمى‏فرمايند كه اين نصيحت‏هايى را كه من به تو مى‏كنم سعى كن اين‏هارا عمل كنى. بعد از تأكيد به ايمان و حفظ عقايد و تقويت عقايدمى‏فرمايد: «يا اباذر احفظ ما اوصيك به» حفظ وصيت يعنى عمل كردن‏به آن. وصيت در اينجا به معنى موعظه و نصيحت است، حفظش هم به‏اين است كه عمل كند، نه الفاظش را حفظ كند. وصاياى من را حفظ كن‏يعنى به آن چه مى‏گويم عمل كن «تكن سعيداً فى الدنيا و الاخرة» تا هم‏در دنيا و هم در آخرت سعادتمند بشوى. نكته‏اى در اين بيان است كه‏حضرت براى اينكه تشويق كنند ابوذر را و همه كسانى كه اين وصيت‏را مى‏شنوند، به اينكه عمل كنند به اين وصيت، بيان مى‏فرمايند: عمل به‏اين وصيت موجب سعادت دنيا و آخرت است. چون انسان بالفطرةطالب سعادت است خودش. هيچ انسانى نمى‏تواند طالب سعادتش‏نباشد. اين چيزى است كه مطلوب بالذات است براى هر انسانى و هرتلاشى كه مى‏كند براى اين است كه به سعادت برسد، به خوشبختى هم‏در دنيا و هم در آخرت. دنبال اين مى‏گردد ببيند كه چه چيز موجب‏سعادتش مى‏شود؟ طبعاً انسانى كه بالفطره دنبال سعادتش است و تمام‏تلاشش براى اين است كه به سعادت برسد قاعدتاً اگر بداند كه چه چيزموجب سعادت مى‏شود آن را عمل خواهد كرد.
اين است كه حضرت در ابتداى امر تأكيد مى‏فرمايند كه توجه داشته‏باش، اگر به اين وصايا عمل كنى همان مطلوب فطرى تو كه سعادت‏دنيا و آخرت است، آن حاصل خواهد شد. و اگر عمل نكنى طبعاً از اين‏سعادت محروم خواهى شد. پس بدان آن چه مطلوب تو است و فطرتاًدنبالش مى‏گردى، راهش همين است كه من به تو مى‏گويم. براى اينكه‏حضور ذهن بيشتر پيدا كند و اهتمام بيشتر به عمل به اين وصايا داشته‏باشد و توجه داشته باشد به اينكه ارزش اين وصايا چقدر است. بعد ازاين تأكيد مثل اينكه طبيبى به مريض مى‏گويد كه حتماً بايد به اين نسخه‏عمل كنى، اگر مى‏خواهى بهبود پيدا كنى، كسى كه مى‏رود پيش دكتر به‏خاطر اين است كه مى‏خواهد بهبودى پيدا كند. مى‏گويد به اين نسخه‏من بايد حتماً عمل كنى، اگر عمل نكنى فايده‏اى ندارد. اگر طالب‏بهبودى هستى بايد به اين نسخه عمل كنى. تقريباً بيان حضرت اين‏بيانشان چنين موقعيتى دارد. تويى كه طالب سعادت دنيا و آخرت‏هستى بايد به اين وصايا عمل كنى. اولين نكته‏اى را كه بيان مى‏فرمايندبعد از اين تأكيد اين است كه آدمى‏زاد دو نعمت مفت به دست آنهامى‏آيد و آن را هدر مى‏دهند و مغبون مى‏شوند. توجه داشته باش تو ازكسانى نباشى كه اين نعمت‏ها را مفت از دست بدهى و يا با چيزى‏عوض كنى كه ارزش آنها را نداشته باشد. قدر اين دو تا نعمت را بدان.بيشتر مردم قدر اين دو تا نعمت را نمى‏دانند. همه كم و بيش از اين دونعمت در بخشى از عمرشان بهره‏مند هستند، ولى قدر آن را نمى‏دانند.تو اى ابوذر مواظب باش كه اين دو نعمت كه به دست تو مى‏آيد قدر آن‏را بدانى و درست از آن استفاده كنى. نعمت‏هاى زيادى است كه خداى‏متعال مفت به انسان مى‏دهد و براى به دست آوردنش هم زحمتى هم‏نمى‏كشد، ولى مفت هم از دست مى‏دهد. معمولاً انسان چيزى را كه‏مفت به دست آورده، مفت هم از دست مى‏دهد. خداى متعال بر ما منت‏گذاشته نعمت‏هاى بسيار ارزنده‏اى را مفت به ما داده، اما در بهره‏برادارى از آنها حقش را ادا نمى‏كنيم. در راهى صرف مى‏كنيم كه نه تنهانفعى به حال ما ندارد، احياناً ضرر هم دارد

 

 

fox_elly2000@yahoo.com

نامه هایی برای تمام زنان جهان.....18


صورت تورا بر آینهء ساعتم حک کرده ام
نقره شده بر عقربه های دقیقه شمار و
..... ثانیه شمار
! و هفته ها و سالها و ماهها
..... بی زمانم
.... چرا که تو زمان منی
با تو جهان ِ دقایق ِ کوچک ِ من
..... به پایان رسید

! چیزی نمانده
نه گلی برای یک باغبان
...... نه کتابی برای ورق زدن در تنهایی
بر چشمها و برگها می باری
بر دهان ها و کلمات
بر سر و بالش
...... بر سیگار و انگشتانم
نه از اقامت ِ همیشگی ات در من شکایتی دارم
نه از تکان خوردنت در دست ها
..... و مژه ها
..... و اندیشه ام
گندم زار از ازدیاد سُنبله هایش شکایت نمی کند
درخت انجیر از آواز گنجشکان شکایت نمی کند
و گیلاس از شراب ِ لبالب
..... همه آنچه می خواستم این است
! بانو
در قلبم تکاپو نکن که
......درد می کشم

« نزار قبانی »

 

 

sara_ashrafi2005@yahoo.com

واسه پیدا کردنت تن به دل صحرا میدم
آخه تو رنگ چشات قیمت دنیا رو دیدم
توی هفت آسمون تو تک ستاره ی منی
به خدا ناز دو چشمات به دنیا نمی دم
حالا من یه آرزو دارم تو سینه
که دوباره چشم من تو رو ببینه
حالا من یه آرزو دارم تو سینه
که دوباره چشم من تو رو ببینه

 

 

ebgh_80@yahoo.com

براي اولين ايميل!

با سلام
نميدونم اين مطلبي كه مي نويسم در شماره اول منتشر مي شود يا دوم يا اصلا نمي شود ولي ذكر چند نكته ضروري است كه همين ابتدا برايتان مي نويسم .
دوستاني كه از اون گروه ( اسمشو نيار ) به اين گروه ( گروه مبين ) كوچ كرده اند ،مرا خوب مي شناسند ، كه مي توانند اين مطلب را نخوانده ، بپرند سر باقي مطالب . ولي آن دسته كه جديد عضو شده اند ، اين مطلب را بايد تا آخر بخوانند .
ابتدا از خودم شروع مي كنم .
من احسان هستم (فاميلي محفوظ ) كه در يكي از روزهاي تير ماه به دنيا اومدم . ولي يك تولد ديگه هم داشتم كه توسط همين مبين صورت گرفته . يعني من هر حرفي بزنم يك تيتر نقد روش مي زاره و شوت مي كنه طرف شماها يعني اعضا .
بگذريم .
اين گروه ، در حقيقت دو مدير داره . يكي مبينه كه نوشته هاي شما رو مي خونه و اگه تشخيص داد ، تو روزانه ارسال مي كنه . يكي هم من هستم كه وقتي مطلب شما منتشر شد ، وظيفه من كه گير دادن است شروع مي شود . شايد شما بتوانيد يك جوري از زير دست مبين در بريد ولي از دست من عمرا . پس بي خودي وقتي مطلبتون رو ديديد ، ذوق نكنيد چون تازه مطلب شما به دست من مي رسد . از همين جا خيالتان را راحت كنم ، دوستاني كه مطلب هايي غير از موضوعات اقتصادي ، سياسي ، اجتماعي ، هنري ، ورزشي ، ادبي ، فرهنگي و ... بنويسند ، مورد نقد قرار نمي گيرند ولي مابقي همگي سلاخي و به اشد مجازات محكوم مي شوند . حالا خود دانيد .
و اما مرامنامه من !
اول ) زياد در مطالبتان مته به خشخاش نگذاريد و حس بي خودي در نكنيد ، چون مطمينا در شماره بعد ، مورد نقد قرار مي گيريد . خيلي خونسرد و با ريلكسيشن بنويسيد .
دوم ) شايد شما نقد پذير باشيد ولي نقد من جنبه طنز دارد كه دو برابر شما را مي سوزاند .
سوم ) مطلب مهمي كه با شما پنهاني در ميان مي گذارم اين است كه مبين عادت دارد هفته اي سه بار براي خودش تولد بگيرد . از همين تريبون اعلام مي كنم كه مبين متولد دي ماه است و مابقي ماه هايي كه به نام خودش مي كند ، شايعه وفقط براي گمراه كردن و دريافت تبريكات شماست .
چهارم ) من متولد جهارم تير هستم .
پنجم ) مطالبي كه من مينويسم ، فقط براي اين است كه شما لبخندي بزنيد ، پس وقتي نقد شديد ، نامه و تهديد و اسيد و شمشير و توپ و تانك برايم نبنديد . در ضمن هميني كه هست .
ششم ) يك مژده . بنده از همين دوشنبه تا دوشنبه بعد در سفرم ( سفر كاري ) . با خيال راحت اين يك هفته از خودتون ذوق رها كنيد و خوش باشيد ولي از هفته بعد اين عمل ، تعطيل اعلام مي شود .
هفتم ) ديگه حرفي ندارم تا بعد .
فعلا موفق باشيد تا بعد ببينم چي مي شه !

 

 

h00728h@yahoo.com

تفسيري بر مقاله "سوسكها"

مؤلف: شاهين حسني

سياستهاي هدفمند استعماري از سال 1300شروع ميشود.ودقيقا 8 دهه بر ملت غيور آذربايجان اعمال شده.اما مجريان اين سياست بلا منقطع از رضاشاه" نظام سالار" گرفته تا خاتمي" مردم سالار"! هيچ كدام بطور واضح صحبت از مبارزه نژادپرستانه عليه ملت تورك به ميان نياورده اند . ومقاله "سوسكها" كه درارگان رسمي جمهوري اسلامي(روزنامه ايران) درج شده اولبن اعتراف رسمي است كه درزمينه صورت گرفته.اما قدري توضيح لازم دارد تا خوب فهميده شود:
درپاراگراف اول مقاله از"سوسكهاي چهار فصله"سخن ميرود و اينكه "چه كنيم تا جلوي سوسكها سوسك نشويم" اين دو جمله نشان ميدهد كه مقايسه اي هدفمند در پيش است و" سوسك" منظور اصلي نيست!
در قسمت "روش اول" ميخوانيم " قبل از خشونت بايد با سوسكها به مذاكره بنشينيم" پس گفتگو يا بهتر بگوييم تقا بل فرهنگها در بين است!اما "سوسكها زبان مشكلي دارند كه خودشان هم نمي فهمند! وترجيح ميدهند به زبانهاي ديگر صحبت كنند".نويسنده خواسته از زمينه تبليغاتي شووينيزمي استفاده كرده و توركي را زباني مشكل نشان دهد.حال اينكه توركي زبانيست قانونمند ودر عين حال ساده اما باتعداد لغات زياد و اگر سياستهاي شووينيستي قطع شود نه تنها توركها بلكه ديگران نيز اين زبان را بعنوان زبان انسيت بكار خواهند بست.
دركناراين بند, كاريكاتور سوسكي رسم شده كه در حال گفتگو با يكنفر ديگر است وسوسكه درمقابل حرفهاي او ميگويد"نه مه نه!؟"(namana) كه هدف اصلي نويسنده را بطور واضح به نمايش ميگذارد.
درقسمت" روش دوم" با لفظي كه لايق آبا واجداد خودشان است فرموده اند كه بايد براي از بين بردن سوسك غذاي آنرا قطع كنيم. و درعمل هم ميبينيم كه چگونه از امكانات آذربايجان كاسته وبه مناطق فارس زبان ميريزند.
درقسمت" روش سوم" بطور واضح پرده از روي مسئله برداشته واذعان ميكند كه ميخواهيم نسلشان را از بين ببريم. وتوصيه ميكند كه بايد توسط حيوانات ديگر كه مثل "مرغ وسوسك " تضاد دارند اين كار را بكنيم. و ميبينيم كه چگونه بين ما وبرخي قوميتهاي مستضعف در جاهايي مثل آذربايجان غربي تفرقه بوجود آورده اند تا حكومت كنند!آيا اين گونه تفرقه ها را امثال "كاوه بيات"ها تئوريزه نكرده اند!؟ در همين بند مؤلف اعتراف ميكند كه بعد از منقرض شدن نسل سوسك(تورك)نوبت حيوان دوم(...!؟) ميرسد واگر گوشتش خوردني نباشد "منصور" حسابشان را ميرسد.
در قسمت"روش چهارم" سوسكها با دم پايي كشتار مي شوند كه تداعي كننده كشتار20000 نفر ازفدائيان آذربايجان در تبريز و ساير شهرهاي آذربايجان در1945 است كه البته به نتيجه اي دائم منجر نشد.
در قسمت "روش پنجم" توصيه مي كند بجاي اينكه با "سم كش" آنها را از بين ببريم (كه ديديم اين تجربه به شكست انجاميد) بايد بچه هاي مدارس را در مقابل آنها واكسينه كنيم. وديديم و ميبينيم كه در مدارس چه سياستهاي كثيفي بكار ميگيرند تا زبان الكن فارسي را بجاي زبان توركي بنشانند!
در قسمت "روش ششم" به تقويت هويت توركي كه از نظر او شوخي بردار نيست اشاره ميكند.
در قسمت "روش هفتم" كه جاي تامل بسياردارد ! اشاره ميكند كه شخصيتهاي برجسته سوسكها را ترور كنيد تا عبرت سايرين باشد. آري " ترور نفس" واز آن بدتر" ترور شخصيت" از اقدامات ننگين آنهاست كه معمولا توسط ايادي بيناموسشان صورت ميگيرد.
در قسمت " روش هشتم" جلو گيري از" زاد وولد" سوسكها مورد بحث است. كه ازموارد حساس آلرژي نژادپرستان است. و اين طبيعي است كه با چنين اوضاع بد اقتصادي در آذربايجان كسي بفكر ازدواج نمي افتد كه بتواند بچه دار شود!
و بالاخره در قسمت آخر جناب نژاد پرست ,احتمالا براي جلوگيري از هم پاشيدگي "ايران" كه ارث باباشان هست! پيشنهاد ميدهد" اگر بندهاي قبل اثربخش نبود با سوسكها بطور مسالمت آميز رفتار كنيد".
جناب شووينيست كه در خيال خود به زبان "كليله ودمنه" توصيه هائي به مسئولين ميكند خبر ندارد كه مسئولين سالهاست اين سياستها را بكار ميگيرند.وجناب" پلنگ صورتي" با اين مقاله خود فقط كار آنها را خراب! كرد.

 

 

nazi_ahmadi100@yahoo.com

سنگ ماه تولد شما چيست ؟

سنگها مي توانند شما را جادو کنند و بر فعاليت هايتان تاثير بگذارند. اگر در درستي اين قضيه ترديد داريد در موقعيتي که نياز به شجاعت داريد يک قطعه سنگ حديد با خود حمل کنيد تا اثر آن را به چشم ببينيد. يا مي توانيد براي اينکه عشق بين خود و همسرتان را افزايش دهيد گردن بندي از لاجورد به گردن بياويزيد، چون لاجورد عشق و دوستي را زياد مي کند. هر يک از سنگهاي موجود در طبيعت خاصيتي ويژه و منحصر به فرد دارد. انرژي از امواج کيهاني عبور مي کند و به واسطه سنگهايي که بر گردن آويخته ايد يا به نحوي با بدن شما در تماس قرار گرفته اند به شما منتقل مي شود. علاوه بر اين دانشمندان بر اين باورند که هر سنگ با متولد ماه خاصي ارتباط بيشتر و بهتري برقرار مي کند و مي تواند براي درمان بيماريها يا متعادل کردن قواي روحي و دماغي او مثمر ثمر باشد. به خاطر داشته باشيد که براي متولدين هرماه، علاوه بر سنگ مخصوص خود او، ممکن است چندين سنگ ديگر هم مفيد باشد. شما سنگ ها را چقدر مي شناسيد و درباره آنها چه اطلاعاتي داريد؟
فروردين
الماس، يکي از گرانبهاترين و زيباترين سنگهاي موجود در طبيعت با متولدين فروردين ارتباط بيشتري برقرار مي کند. اين سنگ اعتماد به نفس را افزايش مي دهد و احساس شکست ناپذيري را در انسان تقويت مي کند.الماس يکي از قديمي ترين سنگهاي موجود در طبيعت است که خاصيت تصفيه کنندگي دارد و مخصوصا روي کارکرد کليه ها و مثانه اثر مثبتي مي گذارد. علاوه بر آن کارايي و قدرت سنگهاي ديگر را هم افزايش مي دهد. فراموش نکنيد متولد هر ماهي هستيد و از هر سنگي استفاده مي کنيد افزودن الماس به گردن بند خود را از ياد نبريد.

ارديبهشت
سنگ متولدين ماه مياني بهار، زمرد است. زمرد از زمان خيلي دور به عنوان سنگ درماني به کار مي رفته است. يکي از مهم ترين ويژگي هاي آن اين است که روح و جسم را با هم متعادل مي کند. اين سنگ روي تيروئيد و تصلب شرائين اثر مي گذارد و در مورد بيماراني که پارکينسون دارند يا مبتلا به صرع هستند روند درمان را بهبود مي بخشد. زمرد فشار خون و بيماري قلبي را نيز کنترل مي کند. در زمان هاي گذشته براي درمان بچه هاي کوچک هنگامي که به تب مبتلا مي شدند مورد استفاده قرار مي گرفته است. اين سنگ ادراکات شهودي را افزايش مي دهد و در ايجاد نبوغ تاثير دارد. يوگي ها و کساني که مديتيشن مي کنند اعتقاد دارند وقتي زمرد همراه دارند زودتر به تمرکز مي رسند.

خرداد
سنگ اختصاصي متولدين خرداد ماه مرواريد است. به مرواريد، داروي جادويي نيز مي گويند. اين سنگ روي اعصاب و کليه عضلات اثر مثبت مي گذارد و بيماريهاي ناشي از کمبود کلسيم را برطرف مي کند. مرواريد نيروي حيات را افزايش مي دهد و ضد اضطراب عمل مي کند. علاوه بر آن همراه داشتن مرواريد باعث ميشود قوه ابتکار شما بهتر عمل کند و خلاقيتتان افزايش يابد.

تير
سنگ متولدين نخستين ماه تابستان گارنت است که به رنگ تيره و شبيه ياقوت قرمز در طبيعت ديده مي شود. گارنت سنگ حامي مسافريني است که با کشتي سفر مي کنند. اين سنگ براي استحکام ديواره هاي سرخرگ، تقويت چشم و درمان سرطان در مراحل اوليه آن کارايي دارد. اثرات اين سنگ ميان زنان بيشتر نمايان مي شود. گارنت بيماريهاي زنانگي را بهبود مي بخشد و بر درمان اختلالات قاعدگي اثر مثبت مي گذارد.

مرداد
پريدوت و اونيکس سنگهاي متولدين مرداد ماه هستند. اونيکس سنگي شبيه عقيق است که به رنگ سياه يافت مي شود. اين سنگ براي درمان اعتياد مورد مصرف دارد. به نظر مي رسد از آن جا که اونيکس اعتماد به نفس و دلگرمي را افزايش مي دهد از گرايش افراد به سوي اعتياد مي کاهد. اونيکس روي سياهرگها و مفاصل بخصوص در افرادي که که دچار نقرس هستند اثر مثبتي مي گذارد و از لحاظ رواني موجب ازدياد هماهنگي روحي انسان مي شود.

شهريور
ياقوت کبود سنگ مخصوص متولدين شهريور ماه است. اين سنگ داراي خاصيت شفابخشي است و روي سلول هاي پوست، مو و ناخن خيلي تاثير مي گذارد. ياقوت کبود از ريزش مو جلوگيري مي کند و سيستم عصبي را بهبود مي بخشد. اين سنگ درد را کاهش مي دهد و براي بيماريهاي مزمني مثل روماتيسم و نقرس اثر مثبت دارد. علاوه بر آن براي درمان سرگيجه و جلوگيري از خونريزي زخم ها به کار مي رود.

مهر
متولدين مهر ماه مي توانند از سنگهاي مونستون و اوپال استفاده کنند. مونستون چندين رنگ دارد . سفيد مايل به آبي، مايل به سبز و مايل به صورتي آن در طبيعت يافت مي شود. سنگي است که روي اختلالات هورموني خيلي تاثير مثبتي دارد بخصوص شير مادران را افزايش مي دهد. اين سنگ روي تيروئيد هم اثر مثبت دارد و باعث مي شود موانع احساسي شخص از بين برود.
اوپال از خانواده عقيق است و سنگي است که در کشور استراليا به دست مي آيد. اين سنگ روي التهابات روده و معده موثر است و بر جريان خون نيز اثر مي گذارد. از اين سنگ به طلسم خوشبختي نيز ياد شده است. در گذشته مرسوم بوده که از اشخاص مبتلا به افسردگي ، در خواست مي کردند به اوپال سياه نگاه کنند چون اعتقاد داشتند اين کار افسردگي آنها را از بين مي برده است.

آبان
سيترين و ياقوت قرمز سنگ هاي متولدين اين ماه هستند. ياقوت قرمز براي بيماريهاي ويروسي و اپيدمي ، همچنين درمان تب مفيد است. اين سنگ بيحسي و رخوت را از بين مي برد و از زايمان زودرس جلوگيري مي کند. ياقوت قرمز ايمني بدن را افزايش مي دهد و از لحاظ رواني هم باعث رهايي از وابستگي هاي رواني مي شود. از زمان قديم متداول بوده که به زوجهاي جوان توصيه مي شده اين سنگ را براي وفاي بيشتر نسبت به شريک زندگي به گردن بياويزند.

آذر
رسيديم به متولدين آذرماه و سنگ فيروزه. از سنگ فيروزه به عنوان سنگ حامي ياد شده است. معروف است که در اروپا خلبانان و مهمانداران هواپيما براي ايمني در سفر از فيروزه استفاده مي کنند. چون اين سنگ از سقوط جلوگيري مي کند. فيروزه بر روي عملکرد نادرست کبد اثر مي گذارد و قدرت و سوي چشم را افزايش مي دهد. فيروزه ضد افسردگي است، نشاط آور مي آورد و التهبات پوستي را فرو مي نشاند.

دي
نکته عجيبي است! متولدين دي ماه سنگ مخصوص به خود ندارند اما در عوض همه سنگها با تمام خواصشان براي آنها مفيد هستند. پس آزاد هستيد با توجه به علاقه و تمايلتان هر سنگي را که مي خواهيد انتخاب کنيد.

بهمن
آماتيست، سنگ کريستالي بنفشي که به اضطراب پايان مي دهد سنگ متولدين بهمن ماه است. اين سنگ ضد اضطراب و کابوس است و براي کساني که بدخواب هستند يا مدام کابوس مي بينند توصيه شده است. تجربه نشان داده است که افراد مضطرب وقتي آماتيست همراه خود دارند به آرامش مي رسند.

اسفند
متولدين آخرين ماه سال با مرجان پيوند برقرار مي کنند. مرجان از گياه دريايي به دست مي آيد و از رنگ قرمز پررنگ تا گل بهي و صورتي يافت مي شود. چون منشاء آن کلسيم است روي بيماري استخوانها بخصوص راشيتيسم تاثير مثبت مي گذارد. مرجان براي استحکام دندانها مفيد است و انعطاف پذيري را هم تقويت مي کند. متولدين اسفندي که به راحتي نمي توانند خود را با محيط وفق دهند با همراه داشتن مرجان مي توانند بر اين ضعف فائق آيند.

 

 

hussein_rfa@yahoo.com

دليل ورود نيروهاي ايران برخاک عراق

آيا توجيه و دلايل نظامي نيز براي ورود نيروهاي ايران به خاک عراق وجود داشت؟

بله ايران با محاسبه و بررسي ملاکهاي نظامي نيز، موظف و بلکه مجبور بود به جنگ ادامه دهد . پس از فتح خرمشهر هيچ‌گونه پيشنهادي براي صلح از هيچ مجمع رسمي و بين‌المللي ارائه نشد و پيشنهادها تنها در حد آتش بس بود ولي براي عدم پذيرش آتش بس نيز دلائلي وجود داشت.
الف) ارتفاعات آق داغ،‌قلاويزان، ميمک،‌ مهريز در اختيار عراق بود و دشمن بر شهرهاي قصرشيرين و مهران و دشت ميمک تسلط ديد و تير داشت و علاوه بر آن نفت شهر نيز همچنان در اختيار عراق بود و لذا توازن نظامي همچنان به نفع اين کشور سنگيني مي‌کرد.
ب ) به علت اينکه عقبه اصلي ارتش عراق آسيب اندکي ديده بود و اشتهاي تجاوز همچنان در سران حکومت عراق وجود داشت لذا امکان تجاوز عراق همچنان پابرجا بود.
ج ) پس از عمليات بيت‌المقدس فاصله عراق با شهرهاي اصلي آبادان- خرمشهر 500 تا 700 کيلومتر بود ولي ايران از شهر اصلي عراق در اين منطقه 17 کيلومتر فاصله داشت لذا با توجه به برتري عراق و با توجه به اين نکته که امکان تجاوز عراق همچنان تهديدي عليه تماميت ارضي ايران به شمار مي‌رفت.
با توجه به باقي ماندن شاکله ارتش عراق ،خطر حمله مجدد به خاک ايران وجود داشت و نبودن تضمين بين‌المللي و منطقه‌اي براي جلوگيري از تجاوز مجدد عراق بر اهميت و جدي بودن اين تهديد و خطر مي افزود .بنابراين تدبير و انديشه‌ نظامي حکم مي‌کرد تا زماني که دشمن خطرناک است و امکان تجاوز مجدد وجود دارد او را تا حدي که امکان تجاوز را مرتفع مي‌سازد به عقب راند، همچنين از برتري نظامي خودي براي ايجاد فضاي مناسب جهت برقراري صلح با ثبات استفاده کرد کاري که ايران به آن پرداخت.

منبع: کتاب آشنايي با جنگ

 

 

مشکان
hra62302@yahoo.com

دوشنبه: دینی

خويش گمشده من

اين تذهبون ؟
يک بار شنيديم بزرگي مي گفت وقتي به امام سلام مي دهيم حتما جواب مي دهد چون جواب سلام واجب است وامام واجب را ترک نمي کند اين ترافيکهاست ( ترافيک دنيا ) که نمي گذارد ما جواب را بشنويم ! چقدر متاثر کننده است !
ولي ما به اين حال ديگه عادت کرديم خداوند مي فرمايد بعد از مرگ خواهد فهميد .
اباعبدالله حديث بسيار زيبايي دارند :
دين لق لقه دهان مردم است
واقعا ما هم اين طور هستيم کي مي خواهيم بفهميم ؟ واقعا دير شده است بايد قدر لحظات را دانست.
.يا حي الذي يحي الموتي جانم را زنده کن وببخش مرا با نعمتهايت گناه کردم چه افسوسي بدتر از اين خدايا حسرت را در اين دنيا نصيب فرما ! تا به خودم بيايم ! مي گويند قيامت روز تغابن است خوب وبد هر دو به اين حال مبتلا هستند
خدايا ببخش بر پاهايي که مي رود اما نه بسوي تو ، بدني که فرسوده مي شود اما نه براي تو !نه براي تو! يعني نه براي صاحبش ! ببخش بي آبرويي دلهايمان را به ياد همه است به غير از آقايش
يا مهدي تا نظرت نباش چطورمن درست شوم ؟ به حر آقايش نظر کرد وتوفيق يافت که در پشت آقايش نماز بخوابد واولين کس بود که در رکاب اباعبدآلله به شهادت برسد . اقا جان يک نظر شما کافي است
به اميد کسب لياقت براي جلب عنايت مولا صاحب الامر

 


 
saheledoosti@yahoo.com

جمله روزانه

1 خرداد
تو در تمام دنیا بی نظیری!
وین دایر

 

 

Mobin-group.com

 

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

  •    دوست عزيزم اگر شما هر مطلب، دل نوشته، شعر، خبر، داستان، جوک و ... داري و فکر مي کني براي اعضا گروه جالب باشه را مي توني به آدرس من (mobin_s2004@yahoo.com) بفرستي تا با نام خودت در  بخش از «مطالب ارسالي اعضا» نوشته بشه.

  •    از همه دوستان عزيزي که لطف مي کنند و براي «روزانه» مطلب مي فرستند بينهايت متشکرم. همه ايميلهايي که براي من مي فرستيد به دستم مي رسند و حتما با نام خود شما در «روزانه» نوشته خواهند شد. فقط بخاطر اينکه حجم مطالب ارسالي از طرف اعضا بسيار زياد هست، و از طرفي در نوشتن مطالب (از نظر تعداد) محدوديت دارم، لذا مطالب دريافتي در نوبت قرار گرفته و به مرور نوشته خواهند شد. اين را گفتم تا اگر مطلب شما دوست خوبم با چند روز تاخير نوشته شد، علتش را بدانيد.

  •    منتظر پيشنهادات، نظرات و خدايي نکرده انتقادادتان در مورد مجله الکترونيکي «روزانه» هستم!

  •    دوباره تاکيد مي کنم که هر مطلب و حرفي داشتيد، جون مادر زنتون فقط به آدرس شخصي من ارسال کنيد، مرسي! 

باقي بقايتان!

 

Copyright © 2005-2006  mobin_s2004@yahoo.com
All Right Reserved

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

 

7 خرداد / 28 مي / 30 ربيع الثاني

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com
7 خرداد ماه هجري خورشيدي
Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com
پايان جنگ ايران و ليدي - ماجراي خورشيد گرفتگي - انتقال کردها به عراق و ترکيه

خورشيد گرفتگي 28 ماه مه سال 585 پيش از ميلاد باعث شد که جنگ طولاني ايران و کشوري ليدي (قسمتي از ترکيه امروز) پايان يابد و يک ماه بعد به فيصله اختلافات بيانجامد. طالس دانشمند يونان قديم وقوع اين خورشيد گرفتگي را پيش بيني و تاريخ دقيق آن را به دست داده بود که يک ماه پيش از رويداد به اطلاع پادشاه ليدي رسيده و وي بر پايه اين پيش بيني به ايرانيان اخطار کرده بود که ادامه جنگ باعث خشم خدايان خواهد شد و انسان را از نور خورشيد محروم خواهند کرد.
    

 

ابتكار نظامي اشكانيان

مولفان تاريخ هاي نظامي «ماه مه سال 235 پيش از ميلاد» را زمان آغاز تاكتيك نظامي تازه اي نوشته اند كه ارتش دولت نوپاي اشكاني ايران آن را بر ضد سلوكي ها (جانشينان اسكندر مقدوني) بكار گرفت. از اين تاكتيك قرنها استفاده شد. برپايه اين تاكتيك، دسته هاي سوار سبك اسلحه، نيروي دشمن را با جنگ و گريز به ميداني كه از پيش تعيين شده بود و واحدهاي اصلي ارتش ايران در آنجا کمين کرده و آماده جنگ بودند مي كشاندند و به دست آنان مي سپردند تا درهم بكوبند. اين تاكتيك در نخستين آزمايش پيروز شد و تيرداد ، شاه وقت تا پايان مه اين سال بر سلوكيها غالب آمد.

 

پيشنهاد بركناري اردوان چهارم به سناي ايران

به نوشته مورخان رومي، بركناري اردوان چهارم در جلسه 28 مه سال 81 ميلادي مهستان (سناي ايران) از سوي تني چند از بزرگان كشور پيشنهاد شد. بحث درباره اين پيشنهاد مدتها طول کشيد و بالاخره به راي گيري گذاشته شد و مهستان راي به بركناري اردوان چهارم از شاهي ايران داد.
    در زمان اشكانيان انتخاب و بركناري شاه از اختيارات مهستان بود كه اردشير بنيادگذار دودمان ساساني اين قاعده را موقوف ساخت.

 

خط تلگراف برلين ـ تهران

كمپاني آلماني زيمنس 28 مه 1868 اعلام كردكار كشيدن خط تلگرافي را كه از برلين آغاز مي شود تا تهران ادامه خواهد داد. اين خط قرار بود از روسيه و گرجستان بگذرد، و از طريق تبريز به تهران برسد.

 

تصويب خيانت

هفتم خرداد 1312 (28 مه 1933) مجلس تنها با هشت راي مخالف و ممتنع تمديد قرارداد نفت را كه امتياز آن در انحصار انگلستان بود تصويب كرد. هجده سال بعد در همين روز (7 خرداد 1330) به مناسبت سالروز تصويب اين قرارداد، ايران شاهد بزرگترين تظاهرات تاريخ خود تا آن زمان بود و تظاهركنندگان ضمن محكوم كردن اين اقدام مجلس خواستار محاكمه و مصادره اموال آن دسته از نمايندگان ــ چه مرده و چه زنده ــ شدند كه به اين قرارداد راي موافق داده بودند. مردم شعار مي دادند: سالروز «تصويب خيانت».

 

حمايت برژنف از ايران ضد امپرياليست

28 مه 1979 لئونيد برژنف رهبر وقت شوروي در مسكو اعلام كرد كه از ايران ضد امپرياليست حمايت بي چون وچرا خواهد كرد و پشتيبان حاكميت و استقلال و آزادي ايران خواهد بود. برژنف اين مطلب را يكصد و ده روز پس از پيروزي انقلاب و در زمان دولت موقت (بازرگان) كه چپها آزادي عمل داشتند بيان داشته بود.
    

 

 

اخطار ايران به دولتهاي عربي منطقه خليج فارس

دولت ايران 28 مه 1984 به كشورهاي عربي منطقه خليج فارس اخطار كرد كه خود را از جنگ عراق و ايران دور نگهدارند و گرنه بايد منتظر عواقب مداخله خود باشند. در طول جنگ، كشورهاي عربي منطقه خليج فارس كمكهاي همه جانبه به عراق كردند و كويت با حركت دادن كشتي هاي نفت كش خود با پرچم آمريكا زير پاي اين دولت را در خليج فارس محكم كرد.

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com
28 مي ميلادي
Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

در قلمرو دموکراسي

اصل توجيه دمكراسي

اصل «جاستيفي كيشن فور دمكراسي = توجيه دمكراسي» 28 مه 1919 اعلام شد. چند صاحبنظر علم حكومت در گردهمايي مه 1919 خود در پاريس به اين نتيجه رسيدند كه توجيه دمكراسي قسمتي از دمكراسي است كه بنيادهاي دمكراتيك، نشريات عمومي و معلمان بايد اين رسالت را به انجام برسانند و تا مردم روشن نشوند و ندانند كه دمكراسي چيست و چگونه بايد آن را تمرين كنند (نامزد مورد نظر را خود تعيين كنند و بدون دخالت ديگران به او راي بدهند و ....) نمي توان كشوري را يك دمكراسي واقعي ناميد. اعلاميه اين گروه كه بسيار طولاني و شامل افكار فلاسفه اي چون ارسطو است 28 مه آن سال انتشار يافت.

 

دعوت از كاسترو و نطق بدون برنامه 150 دقيقه اي او

عادت بر اين شده است كه سران تازه كشورهاي آمريكاي لاتين بدون حضور فيدل كاسترو كار خود را آغاز نكنند و حضور كاسترو سبب مي شود كه توجه مردم به جاي رئيس جمهوري تازه خود به اوجلب شود . اين وضعيت در مراسم آغاز كار «نستور كرشنر» رئيس جمهور چپگراي آرژانتين ( 25 ماه مه 2003) نيز مشاهده شد و استقبال از كاسترو به قدري زياد بود كه او مجبور شد در سرماي سخت (در آرژانتين كه در نيمكره جنوبي واقع است در آن تاريخ دو مانده به آغاز زمستان بود) از تالار مراسم بيرون آيد و 150 دقيقه براي صدها هزار تن دوستداران خود نطق كند و بگويد كه كوبا بهترين نظام آموزشي و درماني عمومي و رايگان جهان را داراست و به جاي بمب به ساير كشورها دكتر مي فرستد.

ساير ملل

فسادزدايي با اعدام

مراد چهارم

28 مه 1632 ميلادي، مراد چهارم سلطان وقت عثماني در جريان پاكسازي سازمانهاي عمومي اين كشور«رجب پاشا» وزير اعظم خود را اعدام كرد و ظرف چند روز صدها مقام دولتي و كارمند را به جرم ارتشاء، سوء استفاده از مقام و منزلت، دزدي از اموال عمومي و... به چوبه دار سپرد.
     اين پاكسازي در پي اعتراض افسران ارتش عثماني به گسترش فساد اداري و بوروكراسي بد بود. افسران ارتش شعار مي دادند: جنگيدن و مردن ما ــ چاپيدن و خوش بودن ديواني ها (مقامات اداري).
    

 

ارمنستان مستقل

ارمنستان ــ نخستين كشور مسيحي جهان، كشوري كه از عهد باستان همواره دوست باوفاي ايران بوده است ــ 28 مه 1919 در باقيمانده از سرزمين ارمنستان بزرگ اعلام استقلال كرد. ارمنيان ساكن مناطق شرقي عثماني در دو ـ سه دهه قبل از اعلام استقلال چند بار به دست تركان عثماني قتل عام شده و آواره و تبعيد گرديده بودند. ارمنيان با استفاده از فرصتي كه شكست نظامي عثماني در جريان جنگ جهاني اول و نيز از هم پاشيدگي امپراتوري روسيه برايشان فراهم ساخته بود در منطقه كوچكي از ارمنستان بزرگتر اعلام استقلال كردند.
    

 

پايان دوره تاريخي قرون وسطا

فردا، 29 مه، سالگرد ورود جهان به دوران تاريخ عهد جديد و پايان دوران تاريخي قرون وسطا است. در اين روز در سال 1453 محمد دوم معروف به«فاتح» شهر قسطنطنيه را تصرف كرد، آن را اسلامبول ناميد و به اين ترتيب؛ دست غرب «موقتا!» از سلطه مستقيم بر شرق كوتاه شد و تاريخنگاران اين روز را پايان قرون وسطا قرار داده اند.
    

 

دكتر مصدق براي دفاع از ايران عازم لاهه شد

در اين روز در سال 1331 دكتر مصدق نخست وزير وقت عازم لاهه شد تا از حقانيت ايران در ملي كردن نفت خود دفاع كند. دكتر مصدق كه استاد حقوق در دانشگاه بود قبلا رسيدگي دادگاه لاهه به شكايت انگلستان از ايران را مغاير حاكميت ملي يك كشور مستقل عضو سازمان ملل خوانده بود، ولي گفته بود كه به لاهه خواهد رفت تا صداي ايران را كه قريب يك قرن و نيم تحت سلطه اجانب بوده به گوش جهانيان برساند و تاكيد كرده بود كه دفاع او در لاهه در عين حال دفاع از كشورهاي ضعيف در برابر قدرتهاي جهاني است. اظهارات آن روز دكتر مصدق در رسانه هاي جهان به اين گونه تفسير شد كه رئيس دولت ايران حتي مخالف چند قطبي بودن جهان است و معتقد به قانون بين المللي است، نه قدرت جهاني؛ همين حرفي كه امروز پس از 51 سال از دهان قاطبه جهانيان بيرون مي آيد.

برخي ديگر از رويدادهاي 28 مي

  • 1588:   اسپانيا با سيصد كشتي جنگي و 30 هزار تفنگدار عازم تصرف انگلستان شد. خروج اين نيرو از بندر ليسبون (در پرتغال) که در آن زمان در تصرف اسپانيا بود سه روز طول کشيد.

  • 1731:   به دستور پاپ وقت، كتب مذهبي يهوديان را در قلمرو پاپها آتش زدند.
        

  • 1738:   دكتر ژوزف گيوتين پزشك فرانسوي كه دستگاه اعدام بدون درد «گيوتين» را اختراع كرد به دنيا آمد.

  • 1754:   در منطقه «فايت» پنسيلوانيا، ميان بوميان آمريكايي (سرخپوستان) و فرانسويان متحد آنان از يك طرف، و نيروهاي استعماري انگلستان و افراد مسلح مهاجر نشين هاي انگليسي از سوي ديگر جنگ بزرگي آغاز شد.

  • 1937:   پل «گلدن گيت» كه بر روي گوشه اي از خليج سانفرانسيسكو كشيده شده است به روي ترافيك باز شد.

  • 1961:   در سال 1360 خورشيدي آيت الله خميني باني جمهوري اسلامي در مورد تجاوز از حدود قانون به مسئولان اخطار كرد: بترسيد از آن روز كه مردم بفهمند در باطن ذات شما چيست و يك انفجار خاصل شود.

  • 1961:   با انتشار مقاله «پتر بننسون» در روزنامه هاي مختلف تحت عنوان «زندانيان فراموش شده» زير بناي بنياد حقوق بشري امنستي اينترنشنال (عفو بين المللي) گذارده شد.

  • 1964:   جسد جواهر لعل نهرو نحست وزير متوفاي هند را به رسم هندوان سوزاندند.

  • 1964:   سازمان آزادي فلسطين (پي. ال. او) تاسيس شد.

  • 1979:   يونان به عضويت بازار مشترك اروپا (كه بعدا اتحاديه اروپا شد) درآمد.

  • Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com
    30 ربيع الثاني هجري قمري
    Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com
     

     

     

     

     

    امروز با امير

     روز نوشت                  mrezaamir@yahoo.com


    شطرنج و من (1)

    این مطلب ادامه مطلب "چیستی و هستی" محسوب میشه. در واقع با توجه به اینکه ادامه اون بحث می رسید به پرسش "شطرنج و من" که قبلا در بخش پرسشهای بنیادین مطرح شده، تصمیم گرفتم از این به بعد با این عنوان بنویسم. دوستانی که بخش پرسشهای بنیادین رو دیده اند، با این پرسش آشنا هستند؛ ولی به خاطر اینکه ممکنه برخی از دوستان این پرسش رو ندیده باشند، اینجا تکرارش می کنم:
    "این پرسش را به صورت یک داستان کوتاه می نویسم:
    روزی به یک دوست قدیمی برخوردم که با شخص دیگری که نمی شناختم در حال بازی شطرنج بودند. مدتی به بازی آنها توجه کردم و دریافتم که حرکات مهره ها در بازی آنها با آن چه من از شطرنج می شناختم متفاوت است. توضیح دادند که ما بیش از سی سال است که با هم شطرنج بازی می کنیم و در این سالها, نحوه چیدن مهره ها و حرکات آنها را تغییر داده ایم. حتی هدف بازی ما متفاوت است و در شطرنج ما, هدف زدن تمامی مهره های حریف از جمله شاه است و ممکن است که شاه قبل از مهره های دیگر از بازی خارج شود و بازی تا خروج آخرین مهره ادامه یابد. به همین خاطر دیگر به این مهره شاه نمی گوییم و اسمش را "سردار" گذاشته ایم. به آنها گفتم به این ترتیب گمان می کنم دیگر باید نام جدیدی هم برای بازی خود بیابید, این بازی با این همه تغییرات, دیگر شطرنج نیست.دوست قدیمی من در مخالفت با نظر من چنین استدلال کرد:
    " تو 31 سال پیش که به دنیا آمدی , نامت محمدرضا امیر بود,از آن زمان تغییرات زیادی در تو رخ داده است, ولی هنوز محمدرضا امیر هستی. "
    نظر شما چیست؟ آیا آن بازی شطرنج است؟"
    خوب، اول در مورد شطرنج صحبت کنیم. اگر به مطلب "چیستی و هستی" توجه کرده باشید، می دونید که از نظر من کلمه ظرف معناست و معنا چیزی از جنس ماهیت یا چیستی است. به این ترتیب اینکه چه چیزی شطرنج هست و چه چیزهایی شطرنج نیستند، به ماهیت آنها بستگی داره. تا اینجا من معتقدم که اون بازی دیگه شطرنج نیست. یادمون باشه که کلمه برای انتقال معنا به کار میره و از اون جایی که بقیه افراد (غیر از دو نفر همبازی قصه ما) تعریف دیگری از ماهیت شطرنج دارند، با تغییر دادن ماهیت بازی، دیگه نمیشه به اون گفت شطرنج. دقت کنید. اگر جنس مهره ها از شیشه یا پلاستیک یا سنگ یا هر چیز دیگه باشه، هنوز شطرنج شطرنجه. اگه مهره ها به جای سفید و سیاه، آبی و قهوه ای باشند، هم همینطور. ولی اگه قوانین بازی این قدر فرق کنند، دیگه این بازی شطرنج نیست.
    حالا اگه قوانین بازی رو عوض کنیم و هنوز بهش بگیم شطرنج چی میشه؟ در یه محدوده خصوصی که این موضوع اعلام شده، اشکالی نداره. یعنی اگه اون دو همبازی قرار گذاشتن که بازی جدیدشون رو شطرنج صدا کنند، مانعی نداره؛ ولی این کلمه در انتقال معنا به دیگران به درد نمی خوره. وقتی ما کلمه ای رو به دیگری میگیم ، خودمون رو که نمی خوایم بذاریم سر کار! می خوایم طرف منظور ما رو بفهمه.
    دانشگاه که می رفتیم، یه روز استاد درباره گرفتن شرح حال صحبت می کرد. گفت بچه ها حواستون باشه گاهی بیمار معنای کلماتی رو که به کار می بره نمی دونه. بعد مثال زد. گفت یه بار از یه مریضی پرسیدم: "یبوست داری؟" گفت آره ، پرسیدم: "شکمت چند روز یه بار کار می کنه؟" گفت: "آقای دکتر به چند روز نمی کشه روزی پونزده بار کار می کنه!"
    دقت کنید. اصولا هیچ کلمه ای نمی تونه از حد خاصی دقیقتر بشه. یعنی معمولا هر کلمه با توجه به قرارداد ناگفته استفاده کنندگان از اون کلمه، حجم محدودی از اطلاعات رو انتقال میده. به این ترتیب اگه یه دوستی پشت تلفن به من بگه که داره شطرنج بازی می کنه، من در مورد جنس مهره ها اطلاعاتی به دست نمیارم، ولی این کلمه بر اساس قرارداد قبلی، با خودش کلی اطلاعات درباره نحوه حرکات مهره ها و ... به من منتقل می کنه. اگر هم اون دوست من فکر کنه به تخته نرد میگن شطرنج، اون وقته که معنای اشتباهی به من منتقل کرده و به هدفش در استفاده از کلمه شطرنج نرسیده. (که البته به اندازه اشتباه کردن اسهال و یبوست خطرناک نیست!)
    دمتون گرم. محمدرضا امیر
     


     

     

     

     

     

    گفتنيهاى تاريخ


    تيمور لنگ و جامه زنان

    در سال 794 تيمور لنگ به قصد تصرف شيراز و برانداختن سلسله آل مظفر راهى آن شهر گرديد و شاه منصور مظفرى ابتدا مى خواست كه با جنگ و گريز سپاهيان او را نابود سازد. اما هنگام خروج از شهر نگاه پير زنى به او افتاد، پس با صداى بلند به سرزنش او پرداخت و گفت : ببينيد اين نمك به حرام را، كه اموال ما را ربوده و به خون ما دست گشوده و اكنون ما را بينواتر از آنكه بوديم ، در چنگال دشمن رها مى كند. شاه منصور از اين سخن يكه خورد و در درونش آتش گرفت . با بى اختيارى عنان اسب را باز گردانيد و سوگند ياد كرد كه جز جنگ روياروى با تيمور نكند. بدين ترتيب از نقشه جنگى ارزنده اى كه پيش از اين طرح كرده بود منصرف شده و به جمع آورى سپاه براى جنگ با دشمن غدار پرداخت .
    شاه منصور در اولين حمله شخص تيمور را هدف قرار داد و با شمشير برهنه به سوى او حمله كرد. تيمور كه جان خود را در خطر ديد، گريخت جامه اى بر سر افكنده و خود را به درون سراپرده زنان ، انداخت ، زنان به سوى شاه منصور شتافتند و گفتند: اينجا سراپرده زنان است . آنگاه انبوه لشكر را به او نشان دادند و گفتند: كسى را كه تو مى خواهى در ميان زنان است و شاه منصور به آنسوى منحرف شد.
     

     

     

     

    فارسي شکر است

    amirrousta52@yahoo.co.uk

    كاريكلماتور
    مرحوم پرويز شاپور

    شبها با ستارگان بيليارد بازي مي كنم.
     


    قند و نمك

    مرحوم جعفر شهري
    ضرب المثلهاي تهراني
    (به زبان محاوره)

    آخورشو سوا كن
    نظر به جدا كردن خرج و مكان و زندگي پسر يا دختري كه ناسازگاري داشته باشند. تكليف زن دادن به پدري كه از پسرش شكوه دارد.
     

     

     

     

    زندگينامه نامداران ايران


    شيخ محى الدين مهدى الهى قمشه‌اى

    سال و محل تولد: 1320 ق - شهرضا (قمشه)
    سال و محل وفات: 1392ق
    زندگينامه: الهى قمشه‌اى, شيخ محى الدين مهدى, فرزند ملاابوالحسن. (1320-1392ق), حكيم, عالم وشاعر, متخلص به الهى. در شهرضا (قمشه) متولد شد. مقدمات علوم فقه و اصول و حكمت را از شيخ هادى قمشه‌اى و ديگران آموخت و جهت تكميل آن به اصفهان رفت و در خدمت آقا شيخ محمد حكيم خراسانى و پس از آن در خراسان در محضر مرحوم آقا بزرگ حكيم مشهدى و آقا شيخ اسدالله يزدى مشغول شد تا در حكمت و فلسفه صاحب نظر شد . مدتى نيز در حوزه درس آيت‌الله حاج آقا حسين قمى و ميرزا مهدى اصفهانى حاضر گشت سپس به تهران آمد .و در مدرسه عالى سپهسالار به تدريس حكمت و فلسفه پرداخت همچنين به سمت استاد زبان عربى در دانشكده دانشگاه تهران و استاد فلسفه در دانشكده الهيات (معقول و منقول) تدريس كرد. وى در تهران وفات يافت و در قم در جوار حضرت معصومه (ع), به خاك سپرده شد.
    آثار: از آثار منثور وى: «رساله‌اى در فلسفه كلى»؛ «شرح رساله حكيم فارابى»؛ «رساله‌اى در سيــر و ســلوك»؛ حاشيه‌‌اى بر «مبدأ و معاد» ملاصدرا؛ «رساله‌اى در مراتب ادراك»؛ «رساله‌اى در مراتب عشق».واز آثارمنظوم وى: «نغمه عشاق», «ديوان», شعر؛«نغمه حسينى», كه تاريخ بزرگترين شهيد اسلام است؛ «نغمه الهى». و از ديگر آثار او «ترجمه قرآن مجيد», «ترجمه صحيفه سجاديه»؛ «ترجمه مفاتيح‌الجنان»؛ و «تصيح و تحشيه تفسيرابوالفتح رازى».
    جالب است بدانيد كه اولين شخصي كه جرات نمود تا اسم خود را به صورت مستقل به عنوان مترجم قرآن در ترجمه خويش بياورد اين حكيم دانشمند بود . تا قبل از ايشان در معرفي مترجمان قرآن نام " جمعي از مترجمان " را مي آوردند . آنهم به دليل اينكه اگر اشكالي در اين ترجمه ها باشد خطر يا تهديدي متوجه شخص خاصي نگردد .
     

     

     

     

    معرفي آثار انديشمندان

    shamim_shadman@yahoo.com

    دکتر علي شريعتي
    تشیع علوی تشیع صفوی (2)

    در نيمه اول قرن هشتم،كه حكومت مغول پس از قتل عام هاي وسيع چنگيز و هولاكو مردم ايران را به ياس و ذلت و ضعف تسليم كرده بود و ياساي چنگيز قانون بود و شمشير دژخيمي مجري قانون،و خان هاي مغولي و صحراگردان و افسران و رؤساي طوايف مغولي،هر يك منطقه اي را به صورت اقطاع يا تيول در چنگ خود گرفته بودند و با قساوت هولناكي دهقانان را برده وار به بند كشيده بودند و در شهر ها نيز علماي مذهب يا در خدمت حكام مغول در آمده بودند و خلق را به نام”مذهب حقه سنت و جماعت“،به تسليم و رضاي در برابر حكام مسلمان شده اي مي خواندند كه همچنان چنگيزي مانده بودند و تنها براي ارضاي احساسات ديني مسلمين!....
    در اين هنگام است كه واعظي،سلمان وار،در جستجوي حقيقت بر مي خيزد و از همه مدعيان زمان سراغ مي گيرد.نخست،نزد بالوي زاهد مي رود تا راه نجات را در مكتب پارسائي و آزادي او بيابد،زهد را سكوت در برابر ظلم مي بيند و چه بيشرمي و بيرحمي و خودخواهي زشتي كه انساني،در جهنم پيرامونش ضجه اسيران و نعره جلادان و فقر گرسنگان و تازيانه هاي ستم را بر گرده بيچارگان ببيند و بشنود و به جاي آنكه به نجات آنان برخيزد،خود،به تنهائي،در طلب نجات خود باشد و كسب بهشت!...
    از او به نفرت مي گريزد و نزد ركن الدين عماد الدوله به سمنان مي رود كه آوازه معرفت و پيشوائي طريقت او در تصوف همه جا پيچيده بود.تصوف را نيز چون زهد،مذهب فرار از واقعيت ها و مسئوليت ها و پشت كردن به سرنوشت خلق و ناديده گرفتن ستم ها و قساوت ها مي يابد...
    از او به نفرت مي گريزد و به خدمت شيخ الاسلام،امام غياث الدين هبة الله حموي به بحر آباد مي رود تا نزد او احكام شرع مبين و فقه مذاهب حقه اهل سنت را فرا گيرد و به چشمه اصلي حقيقت راه يابد.
    فقه را مي بينيدكه هزار مساله در آداب بيت الخلاء طرح و كشف مي كند اما سرنوشت شوم ملتي برايش مساله اي نيست!شيخ خليفه،بيزار از اينها كه كباده مذهب و روحانيت مي كشند،و مطمئن به اينكه”اين ها همه بافنده جامه تقوي بر اندام زورند“،و با جاني لبريز از نفرت نسبت به حكومت جباران مغول،و دردمند از سرنوشت شوم توده هاي مسلمان،بعنوان يك مسلمان مسئول مردم و آگاه از زمان،و معترض نسبت به وضع،و بي ايمان به همه اين دكان هاي ايمان،”اسلام علي“را انتخاب مي كند و مذهب اعتراض و شهادت را.
    در جامه يك درويش ساده،تنها و غريب به سبزوارمي آيد.در مسجد جامع شهر خانه مي كند و آنجا به وعظ مي پردازد واعظي كه در برابر آنچه مردم را به جهل و جور تمكين كرده است سر شورش دارد و شورشي كه پشتش يك ايمان يك مكتب و يك تاريخ سرخ نهفته است:تشيع!
    توده هاي محروم اندك اندك آگاه مي شوند،راه مي يابند،و در نتيجه يك قدرت تهديد كننده را بوجود مي آورند.
    ملاهاي رسمي به كار هميشگي خود آغاز مي كنند،شايعه سازي و سپس فتوي و در آخر”ذبح شرعي“...
    قربانيان جهل ملاها و اسيران جور مغول ها به شورشيان مي پيوندند،سبزوار مركز قدرت مي شود و همچون آتشي كه در هيزم خشك افتد،انقلاب شيعيان سربداريه كه شمشير مردان روستائي و قهرمان توده را داشت و انديشه شيخ خليفه و شيخ حسن جوري،علماي آگاه و حق پرست و آگاه كننده را،سراسر خراسان و شمال ايران را فرا مي گيرد و شعله هايش به جنوب نيز مي رود.
    و نخستين بار،نهضتي انقلابي،بر بنياد تشيع علوي،عليه سلطه خارجي،استعمار داخلي و قدرت فئودال ها و سرمايه داران بزرگ و براي نجات ملت اسير و توده هاي محروم و با شعار عدالت و فرهنگ شهادت و به رهبري دهقانان هفتصد سال پيش از اين،بر پا مي شود و پيروز مي گردد.
    و اين آخرين موج انقلابي تشيع علوي بود،”تشيع سرخ“كه هفتصد سال تجلي روح انقلابي،آزادي خواهي،عدالت و مردم گرائي و مبارزه آشتي ناپذير با جور،جهل و فقر بود.
    يك قرن بعد صفويه آمد،و تشيع،از “مسجد جامع توده“برخاست و در ”مسجد شاه“،همسايه ديوار به ديوار”قصر عالي قاپو “شد.
    و ”تشيع سرخ“،
    ”تشيع سياه“گشت.
    و مذهب ”شهادت“،
    ”مذهب عزا“.
     

     

     

     

    Top Of The Pops

    كريستينا آگويلرا

    نام كامل : كريستينا ماريا آگويلرا
    تاريخ تولد: 18 دسامبر 1980
    شغل : خوانندگي
    مشهوريت: با موزيك Genie in a Bottle (1999)
    رنگ مو : بلوند
    رنگ چشم : آبي
    قد : 5'5
    پدر: جيم آگويلرا
    مادر: شلي آگويلرا
    خواهر: راشل و استفاني آگويلرا (هر دو كوچكتر از كريستينا هستند)
    برادر: مايكل و كيسي آگويلرا (هر دو كوچكتر از كريستينا هستند)
    كريستينا متولد استاتن آيلند در نيويورك و بزرگ شده واكسفورد
    پنيسيلوانيا هست.
    شروع كريستينا هم مانند بريتني از موش ديسني شروع ميشه . اولين آلبوم كريستينا با نام كريستينا آگويلر
    به جايگاه اول هيپ پاپ برتر هفته پرتاب شد . فروشي با بيش از 250000 كپي .
    اون زمان وقتي به صدايش در موزيك هايش گوش مي كردي براي همه سخت بود كه باور كنند كه اين دختر خانوم
    متولد 18 دسامبر 1980 باشه به اين علت كه صداش خيلي بيشتر از خودش نشون ميده و صداي كلفتي داره.
    كريستينا از بچگي در كليساهاي منطقه خونشون سرود مي خونده. در سن 11 سالگي كريستينا در ابتداي راه
    ستاره شدن قرار گرفت با بازي كردن در كلاب ميكي موس. بعد از اون كريستينا به بخش خواندن والت ديسني
    رفت و سرودهاي كارتون زيباي مولان را خواند و كانديداي جايزه جام طلايي سال 1998 شد. بعد از اون بود كه
    كريستينا مشغول ضبط اولين آلبومش و خواندن آهنگ معروفش Genie in a Bottle شد و ...

    اينم آلبوم هاي كريستينا:

    Christina Aguilera  1999

    Mi Reflejo  2000

    My Kind Of Christmas  2000

     Stripped 2001

     

     

     

     

     

    بررسي مجلات آمريکا

    در اوج شتاب

    ماهنامهPopular Science یکی دیگر از مجلات علمی آمریکاست که مسایل علمی را در حد فهم عامه مردم مطرح می کند. این مجله در سال 1872 افتتاح شد و هم اکنون بیش از 7 میلیون خواننده دارد. معروفترین بخش مجله قسمت تازه های علم و تکنولوژی است.
    مقاله امروز با عنوان "اوج شتاب" از شماره اخیر (فوریه 2005 ) این مجله علمی گرفته شده است
    و به بررسی سریعترین پدیده های روی زمین می پردازد. از سریعترین وسائل نقلیه گرفته تا سریعترین رشد گیاهی.

    مقاله ای در زمینه سریعترین پدیده های روی زمین به قلم گابریل شرمن

    دوره دوره شتاب است و انسانها و ماشینها پیوسته به سرعت خویش می افزایند. پاییز گذشته هواپیمای جتX-43A به سرعت ماخ 10 رسید و رکورد ماخ 8/6 را که 6 ماه پیش از آن به دست آمده بود شکست. سریعترین ابرکامپیوتر فعلی که ژن آبی نام دارد و ساخت آی بی ام است 450000 برابر از سریعترین کامپیوتر 30 سال پیش و دو برابر از سریعترین کامپیوتر پارسال سریعتر است. این روزها قطارهای ما 267 مایل (430 کیلومتر) در ساعت سرعت دارد و اتومبیل هایمان سرعت صوت را می شکنند. به کمک علم حتی توانسته ایم سرعت و توان بدن خود را افزایش دهیم. پس کمربندهایتان را محکم کنید که این دور شتاب به این زودیها تمام نمی شود.

    سریعترین صفحه تکتونیک جهان: صفحه اقیانوس آرام
    این صفحه با سرعت 4 اینچ (16/10 سانتیمتر) در سال به سمت شمال گسترش پیدا می کند که حدود 24 بار از صفحات دیگر سریعتر است. این صفحه در تمام محدوده کالیفرنیا تا سواحل ژاپن زیر اقیانوس امتداد دارد.

    سریعترین ذوب کوه یخی: کوری کالیس
    کوری کالیس یک کوه یخ که در ارتفاع 18000 پایی (5490 متری) در کشور پرو در منطقه کوههای آند واقع شده، با سرعت 0000151/0 مایل در ساعت ذوب می شود. دانشمندان امسال بقایای گیاهانی را در کنار این کوه یافتند که بیش از 5200 سال عمر داشت. این نشان می دهد که این توده یخی در 5000 سال گذشته هیچ گاه اینقدر کوچک نبوده است. با این سرعت تمام این کوه غول آسا تا 50 سال آینده ذوب خواهد شد. اگر تمام کوههای یخی دنیا به همین صورت ذوب شوند، سطح آب دریاها نیم متر بالا خواهد آمد که منجر به بی خانمان شدن بیش از 100 میلیون نفر خواهد شد.

    سریعترین اسب جهان: سکرتریات
    30 سال پیش در مسابقات کنتاکی اسبی به نام سکرتریات رکوردی از خود به جا گذاشت که تا امروز هنوز پابرجاست: 5/60 کیلومتر در ساعت. دلیل: قلب بزرگ این اسب که 3 برابر اسبهای دیگر بود.

    سریعترین رشد گیاهی در جهان: بامبو
    گیاه بامبو (نوعی نی) حدود 92 سانتیمتر در روز رشد می کند که حدود 30% سریعتر از رقبای دیگر خود است.

    سریعترین اتومبیل برقی دنیا: فتیش
    این اتومبیل که سپتامبر (مهر ماه گذشته) به صورت انبوه توسط یک شرکت موناکویی به بازار عرضه شد مشخصات زیر را دارد:
    - موتور 180 کیلوواتی
    - معادل 300 اسب قدرت
    - دور موتور: 14000 دور در دقیقه
    - شتاب (0 تا 100) 5/4 ثانیه
    - سرعت: 6/105 مایل در ساعت (170 کیلومتر)
    - باطری: لیتیوم یونی- 200 مایل (322 کیلومتر) با یک بار شارژ
    - قیمت: 660000 دلار
    البته اتومبیل های برقی آزمایشگاهی از این سریعتر هستند. سریعترین اتومبیل برقی در آزمایشگاه دانشگاه اوهایو در اکتبر گذشته به سرعت 96/314 مایل در ساعت رسید ولی فتیش اولین اتومبیل برقی پر سرعت است که وارد بازار فروش می شود.

    سریعترین شناگر جهان: الکساندر پوپوف
    رکورد 64/21 ثانیه در 50 متر سبک آزاد (32/8 کیلومتر در ساعت) در تابستان 2000 در مسابقات ملی روسیه نصیب پوپوف شد. دلیل این موفقیت را پاهای بسیار پهن پوپوف می دانند.

    سریعترین مرد چرخ سوار جهان: سام ویتینگهام
    این مرد کانادایی در اکتبر 2002 با دوچرخه کپسول مانند خود به سرعت 81 مایل (33/130 کیلومتر) در ساعت دست یافت.

    سریعترین رولر کوستر جهان: کینگ دا کا
    این سرسره قطاری که ماه آوریل امسال در نیوجرسی آمریکا افتتاح خواهد شد 128 مایل ( 206 کیلومتر) در ساعت سرعت خواهد داشت. سیستم پرتاب قطار این سرسره همان سیستمی است که در ناوهای هواپیمابر برای پرتاب هواپیما از روی ناو استفاده می شود. هزینه ساخت سرسره: 25 میلیون دلار.

    سریعترین دونده ماراتون زن در جهان: پائولا رادکلیف
    رادکلیف 31 ساله متولد انگلستان با سرعت 67/18 کیلومتر در ساعت و رکورد دو ساعت و پانزده دقیقه و بیست وپنج ثانیه سریعترین دونده ماراتون زنان است.

    سریعترین ویروس کامپیوتری جهان
    ویروس مایدوم که پارسال همین موقع پخش شد با سرعت 12000 کامپیوتر در ساعت در مدت کمتر از یک هفته بیش از نیم ملیون کامپیوتر را مبتلا کرد و 3 روز پس از پخش آن از هر 10 ایمیل ارسالی در دنیا یکی به این ویروس آغشته بود.

    سریعترین آسانسور جهان: آسانسور برج تایپه 101 در تایوان
    2 آسانسور 24 نفره این برج با سرعت 55 پا (8/16 متر) در ثانیه مسافت 1667 پایی این برج 101 طبقه را در 39 ثانیه طی می کند.

     

     

     

     

     

    ستون آزاد

    به بهانه حوادث اخير آذربايجان
    رقص روباه، زوزه گرگ!

    نوشته:
    مهدی نعلبندی

    جنگ پايان يافته‌است. همه اهل قبيله كشته شده‌اند. پسرك ده ساله آخرين بازمانده قبيله است. گرگ او را به لانه مي‌برد. گوشت ،خوراك پسر است. پسرك زنده مي‌ماند و بزرگ‌تر مي‌شود. از وصلت پسر با گرگ، ده پسر زاده مي‌شود. پسران غار را ترك مي‌كنند و در خارج از منطقه غار ازدواج مي‌كنند. نسل‌ها از پي هم مي‌آيند.
    گرگ‌زاده‌ها غار را ترك مي‌كنند. راهنما بوزقورد است. گرگ‌زاده‌ها گم مي‌شوند. نابودي در كمين است. ديگرباره زوزه گرگ آنان را به خويش مي‌خواند. و گرگ راهنماي قافله مي‌شود...
    شهر شلوغ است. خورشيد اندكي است كه راه غروب‌گاه در پيش گرفته و آسمان صاف را به ماه و ستارگانش سپرده‌است. هر دو سوي كوچه مغازه‌ها هستند. به انتهاي كوچه مي‌رسيم. كمي پائين‌تر از ميدان آكساراي استانبول. دوست روسلان جلوتر مي‌آيد. صحبتكي مي‌كنند. هنگام وداع مي‌رسد. هر دو چپ و راست پيشاني به‌هم مي‌مالند و جدا مي‌شوند. دست راست دوست روسلان بالا مي‌رود. انگشت شست و دو انگشت مياني به هم چسبيده‌اند و اشاره و سبابه بر‌افراشته‌است. دست روسلان نيز بالا مي‌رود. مي‌پرسم «آن پيشاني و اين دست يعني چه»؟!
    مي‌گويد: «قوردون سورودن آيريلماسي!»

    جنگ در چالداران سال‌هاست كه تمام شده‌است و جنگ‌ها از پس آن آغاز و فرجام‌شان رقم خورده‌است. اسماعيل در تبريز تاج بر سر گذاشته‌بود و اينك اصفهان است كه پس از قزوين و تبريز پايتخت ايران است. علم و هنر شكوفا گشته است. تبريز هيجده بار بين ايران و عثماني دست به دست گشته است. اسماعيل مي‌خواست ديگرباره تا مرزهاي ساسانيان پيش رود. مناره‌ها خواندن مي‌آغازند: اشهد ان علياً ولي الله...

    ژول آمان سال‌هاست كه نام پدر را به ياد نمي‌آورد. او از نسل گرگ‌زاده‌هاست . تنها مي‌داند كه نامش مان قورد است و چوپان گله‌اي است كه ژوال – ژوال‌ها به او سپرده‌اند. «نايمان‌آنا» پسرش را مي‌شناسد. پيش مي‌آيد و از پدر مي‌گويد كه نامش «دؤنن‌باي» ‌است. مان‌قورد چيزي به ياد نمي‌آورد. مادر باياتي مي‌خواند و لالايي. مان‌قورد چيزي به ياد نمي‌آورد.
    ارباب سر مي‌رسد. از كيستي پيرزن مي‌پرسد‌. مان‌قورد مي‌گويد كه از پدر دؤنن‌باي سخن مي‌گفت. ارباب دستور قتل مادر را مي‌دهد و مي‌رود. مادر دوباره از مخفيگاه بيرون مي‌آيد. نام پدر را به ياد مان قورد مي‌آورد. مان‌قورد تيري به سوي مادر رها مي‌كند. مادر از شتر بر زمين می‌افتد. و روسري نايمان آنا پرنده‌اي مي‌شود به نام دؤنن‌باي. پرواز مي‌كند. به «ساري اؤزيه» مي‌رسد و مدام مي‌گويد: اسم پدرت دؤنن‌باي است. دؤنن‌باي...

    كلبه در ميان قبرستان است. همه جمعند. صحبت از ادبيات است. از يونس امره تا محمد عاكف. اينجا انجمن شاعران است. تورك اوجاغي. به عكس روي ديوار خيره شده‌ام. من و آنكه پشت شيشه آن قاب است هر دو چشم در چشم هم دوخته‌ايم.
    آن سوي شيشه و در چهارچوپ قاب،‌ هاشورهاي درهم تنيده تصويري از مصطفي كمال پاشا را برابر ديدگانم قرارداده‌است. آتا‌تورك. به چشمانش خيره‌تر مي‌شوم. گرگي نمايان مي‌شود. مان قورد يا بوزقورد؟! نمي‌دانم... .
    از كلبه بيرون مي‌آييم. شب است و در دو سوي كوچه كارباره‌ها داير است. بوي عرق مشامم را مي‌آزارد. نگاهي به زيرزمين‌هايي مي‌اندازم كه چراغ‌هايشان روشن است و داخل آن از پشت شيشه‌هاي پنجره‌ها معلوم. زن‌هاي نيمه‌عريان در پس مرداني مست‌هوس. عشوه فروش.... باز مي‌گردم به ظهر آن روز. همان خيابان. از هر گوشه صدايي موزون مرا به خود مي‌خواند. مناره‌ها خواندن آغاز كرده‌اند. به ياد مي‌آورم اينجا استانبول است. يا همان اسلامبول. شهر هزارمسجد. در جست و جوي ذره‌اي از آن هیمنه‌ام...

    ريش و پشمش مال اين روزهاست. روزهاي بعد از سقوط. و حال درون قفسي از آهن است. و در معرض سؤالات قاضي دادگاه.
    از قاب كوچك تلويزيون عقب عقب مي‌آيم بيرون. و فلاش بك مي‌زنم به روزهاي نه چندان دوردست. تصويرها از پي هم مي‌گذرند. مهدي، حميد، علي، مرتضي، حسن...
    و باز هم تصوير: سوسنگرد، خرمشهر، ‌طلائيه، قصرشيرين، اهواز،‌ دزفول و ... و ... و ...
    و تصويري ديگر: ماناتر و دلنشين‌تر. سخن مي‌گويد؛ ‌جام زهر را سركشيدم... .

    شهر شلوغ است. شيشه‌هاي شكسته و خودردوهاي سوخته و بانكي در آتش. مردم خشمگين‌اند. توهين را برنتافته‌اند. روزنامه هنوز توقيف نشده است‌. وزير هنوز پوزش نخواسته‌است. مردم طالب برخورد با توهينگرانند. دست‌هايي را مي‌بينيم كه بالا رفته‌اند. انگشتان مياني و شست به هم چسبيده و سبابه و اشاره ايستاده. برمي‌گردم به استانبول. و صداي روسلان در گوشم مي‌پيچيد: «قوردون سورودن آيريلماسي»
    اما كدام گرگ. مان‌قورد يا بزقورد؟!

    و اما بعد،
    هويت، هستي آدمي است و جوامع، متشكل از آدم‌هايي با هويت فردي و جمعي‌اند.
    خداوند مردمان را از نر و ماده آفريده و آنها را قبيله‌ها و شعبه‌هايي قرارداده تا همديگر را بشناسند (سوره حجرات)‌. و اگر خداوند مي‌خواست همه را بي‌قبيله و شعبه و نسب و اصلي، امتي واحد مي‌آفريد. لو شاء الله لجعلكم امه واحده.
    تورقي اندك در تاريخ نشان داده است كه جوامع كثيرالاقوام آن هنگام به حد بالايي از وحدت ملي دست يافته‌اند كه توانسته‌اند دانه‌هاي رنگارنگ تسبيح اقوام را به مدد ريسمان هويت ديني به كالبد واحد ملت مبدل سازند. وقتي دين قوي‌ترين عنصر وحدت جامعه‌اي باشد ديگر نيازي به ملت‌سازي نخواهد‌بود. چرا كه ملاك فضيلت و برتري نه نژاد و نه زبان، بلكه تقوا خواهد‌بود. عنصري الهي - انساني و لايتغير. و يكسان براي همه. و با رهبر و پيشوايي كه پيام‌آور محبت است كه هل الدين الا الحب؟!
    و در هنگامه رنگ‌باختن هويت ديني است كه هويت‌هاي قومي ميدان‌دار مي‌شوند. اگر چه همين هويت‌ها در سايه دين محترمند، ولي آن‌گاه ملاك برتري واقع مي‌شوند كه نقش دين در عرصه تعيين فضيلت‌ها كمرنگ‌تر شده باشد.
    شفاف‌تر بگويم، وقتي در جامعه‌اي كه حاكميتش مدعي حكومت ديني است، رويدادي مثل اهانت زشت و آشكار به بخشي از شهروندان جامعه صورت مي‌گيرد نشان از حضور بي‌رمق دين در عرصه تعيين فضيلت‌ها دارد و گناه آن نيز، ‌هم به گردن حاكمان است و هم عالمان. كه فسادشان فساد امت را در پي دارد.
    خداوند با هيچ ملت و قومي عهد اخوت و خويشاوندي نبسته است. ميزان تقدس ملت‌ها و حاكمان بر اساس ميزان پاي‌بندي آنان به تعاليم ديني‌شان است.
    اين روزها وقتي جوانان و نوجواناني را ديدم كه دستشان را چونان نماد گرگ بالا برده بودند، پيش از آنكه از دشمن بترسم، بر خود ترسيدم. دانستم كه اين دست‌ها نه نماد دنياي ترك كه نمايانگر خلاءهاي نه چندان قابل اغماض هويتي ماست، ‌آن هم در جامعه‌اي كه داعيه‌دار هويت ديني است. و فاصله اين دو از هم، از آمنّا تا اسلمناست.
    و اما روي ديگر سكه اينكه چاپ يك كاريكاتوري در روزنامه‌اي سراسري با موضوع اهانت به بخشي از هموطنان يك كشور، زمين سوخته‌اي را فراهم آورد تا در بستر اعتراض مقدس آناني كه بدان‌ها اهانت شده بود، نمادهاي قوم‌گرايي از پستوهاي نه چندان آشكار به خيابان‌ها كشيده شود و طشت‌ها از بام بيفتد؛ حال آنكه نه همه معترضان عناصر بيگانه‌اند و نه پاك‌كردن صورت مسأله و تغافل چاره‌ساز. بايد دانست كه چه در صورت تغافل و چه فرافكني ماجرا، بايد منتظر مان‌قوردهايي باشيم كه به دستور ارباب، مادر را تيرباران مي‌كنند.
    حال كه رقص روباه، زوزه گرگ را به گوشمان رسانده بايد به فكر روستا بود!
     

     

     

     

     

    ستون آزاد

    نقد و بررسي بازي
    Dreamfall: The Longest Journey

    مقدمه
    اولين نسخه از سري The Longest Journey در سال 2000 عرضه شد. داستان، صداها، محيط هاي هيجان انگيز و وجود شخصيتي جالب همگي نشان هايي از موفقيت آن نسخه بودند. اكنون پس از گذشت 6 سال نسخه جديدي از اين سري ساخته شده است. Dreamfall: The Longest Journey نام بازي جديدي است که چندي پيش توسط استوديوي Aspyr طراحي و توسط شرکت Funcom منتشر شد. در اين بازي تا حدودي ويژگي هاي جالب نسخه اوليه حفظ گرديده است، اما اين ها كافي نيستند. چرا كه نسخه اول هنوز منحصر به فرد بوده و اين نسخه نمي تواند خيلي زياد همانند نسخه قبلي جالب باشد. اين بازي داراي سبكي ماجراجويانه از نماي سوم شخص مي باشد. Dreamfall: The Longest Journey اين بازي که سبک آن ماجراجويي است يکي از محدود بازي هاي ماجراجويي است که منتشر شد. Dreamfall: The Longest Journey تا حدودي توانست رضايت طرفداران سبگ ماجراجويانه را كسب كند. اين بازي درجه Mature را به خود اختصاص داده که از عوامل آن مي تواند به خشونت و لحن توهين آميز بازي اشاره كرد. به گفته ي سايت Gamespot يکي از عوامل آن توهين به اديان مختلف است.

    خصوصيات شخصيت بازي
    بازي Dreamfall از آن دسته بازي هاي کميابي است که به شخصيت پردازي اهميت فوق العاده اي داده و به همين جهت مورد اهميت قرار گرفته است . شخصيت پردازي يکي از عوامل جذابيت بازي است که شما را به ادمه ي بازي وا مي دارد و در واقع باعث دلزدگي شما از بازي نمي شود. محيط هاي بازي جذاب و در عين حال تماشايي هستند. رنگ بندي بازي و شفافيت آنها فوق العاده، جذاب و ديدني است. از خصوصيات بازي مي توان به وجود ترس در بازي اشاره کرد . اين خصوصيت در بازي به خوبي اجرا مي شود و ترس را به شما القا مي کند. اين خصوصيات براي يک بازي ماجراجويي يک غنيمت است. شخصيت اصلي بازي زني است به نام Zoë Castillo. همانطور که گفتم شخصيت پردازي بازي واقعا عالي است و در نتيجه شما به خوبي مي توانيد با شخصيت اول بازي رابطه برقرار کنيد که من به بيان خصوصيات شخصي او مي پردازم. او زني است که پيش پدر خود زندگي مي کند . او زني نجيب و خوش قلب است که لهجه انگليسي زيبايي دارد. اتاق او واقعا ديدني است. او يک اتاق مدرن همراه با چشم انداز زيبايي و همچنين يک ربات ميمون که در طول بازي براي شما جذاب خواهد بود، دارد.

    شيوه ي بازي
    Dreamfall احتمالا مي خواست يك بازي اكشن باشد، اما ماجراهاي موجود در بازي آن را به يك بازي ماجراجويانه تبديل نمود. متأسفانه كارگرداني جديد اين بازي منجر به ترقي جذابيت هاي بازي نشده است. بازي داراي معماهايي خشك مي باشد. به عنوان مثال شما در طول بازي گرفتار معماهايي مي گرديد كه بايد به جمع آوري آيتم و تركيب آنها براي باز كردن درها، فعال نمودن موتورخانه ها و غيره بپردازيد. اما تمام اين ها بسيار ساده بوده و همانند معماهاي موجود در نسخه اول جذاب نمي باشند. مأموريت هاي بازي به صورت نماياني در صفحه مربوط به بازي وجود داشته و قابل انتخاب مي باشند. به عبارت ديگر مي توان گفت علي رغم وجود راههاي چند گانه براي انجام يك مأموريت باز هم كار شما چندان مشكل نمي باشد. چرا كه راه شما كاملا آشكار بوده و شما به راحتي قادر به عبور از آن خواهيد بود.
    بازي بيشتر با ماوس پيش مي رود. در واقع مي توان گفت در تمام طول بازي شما بايد با موس بازي را پيش برانيد. همچنين شما مي توانيد از Gamepad نيز استفاده کنيد. دوربين بازي يکي از بهترين خصوصيات آن است . طراحان اين اجازه را به شما داده اند که بتوانيد به راحتي دوربين را در زاويه دلخواه قرار دهيد.
    در طول بازي هميشه شما مسير حركت خود را بازگو نموده و در حين انجام مأموريت هر چيزي كه به تكميل مأموريت كمك مي كند را پيدا خواهيد نمود. پس از جمع آوري نمودن همه چيز، فقط كافيست آنها را با يك ديگر تركيب نماييد كه اين كار را بايد قدم به قدم انجام داد. با تمامي اين تفاسير بازي در قسمت پازل چندان موفق نبوده است. البته معماهايي نظير lockpick (باز كردن قفل يك مكان) به خوبي طراحي گرديده است اما مشكل بزرگ آن سادگي آن مي باشد.
    در بازي حركات مخفيانه و نبردهايي ساده وجود دارد. سيستم مبارزه و نبرد بازي يك سيستم مسخره كامل است. البته نمي توان اين سيستم را خيلي هم مسخره و غير قابل تحمل دانست. چرا كه با اين وجود باز هم داراي جذابيت هايي مي باشد. در بازي شما داراي فردي نيرومند بوده و نبردهاي قدرتمندانه اي را مي توانيد انجام دهيد. در مقابل اين توانايي، توانايي دفاع از خود در مقابل دشمن را نيز خواهيد داشت. دشمنان نيز در مقابل ضربات شما از خود دفاع كرده و تنها ضربات كوبنده و زيركانه مي تواند آنها را از پاي درآورد. از بين بردن دشمنان با توجه به دفاع آنها كار چندان آساني نمي باشد. همين مبارزه با دشمنان را مي توانند يكي از خسته كننده ترين قسمت هاي موجود در بازي دانست.
    شما Dreamfall را در مدت 15 ساعت بازي كرده و از ناسازگاري سيستم مخفيانه بازي با ديگر سيستم ها متعجب خواهيد گشت. در يك بازي كه نيازمند به تفكر و حل معما بوده چرا سيستم مفخيانه اي نيز وجود دارد؟ سيستم مخفيانه (و به اصطلاح حركت دزدكي) به سادگي سيستم مبارزه بوده و شما تنها مي بايست فاصله ي خود را با دشمنان رعايت نموده و براي ديدن نشدن در يك محل مخفي شويد. در اين سيستم هيچ گونه امكان براي مخفي شدن در سايه و مكان هاي تاريك، هيچ گونه ميزان سنج سر و صدا، هيچ گونه توانايي براي انجام حركت آهسته يا حركات ويژه و هيچ ويژگي كه نشان دهنده ماهر بودن شخصيت در اين امر است، وجود ندارد. تمامي اين موارد را مي توان نقاط ضعف سيستم مخفيانه دانست. البته اين سيستم تنها با نقص همراه نبوده و داراي موفقيت هايي نيز مي باشد.

    صدا گذاري
    در طول بازي شما با شخصيت هاي زيادي روبرو مي شويد که هر کدام از آنها جذابيت خاص خود را دارند. تمام مكالمه هايي که بين شخصيت ها رد و بدل مي شود کوتاه و پر محتواست. يعني طراحان با کوتاه کردن گفتگوها و بالابردن محتويات آنها از خستگي بازيکن جلوگيري مي کنند و براي اين منظور شما مي توانيد از منوي مكالمه هاي هر شخص گفتگوي مورد علاقه را گوش کنيد. شخصيت ها به خوبي صداگذاري شده اند و هر يک با لحن خاصي شما را هديت مي کنند. جالب است بدانيد که اين بازي از صداگذاري بهترين امتيازات را از سايتهاي خارجي گرفته است.

    ديگر موارد و نتيجه گيري
    يكي از نقاط قوت بازي را مي توان در داستان آن دانست. بازي داراي داستاني بسيار قدرتمند بوده و مي توان گفت يكي از دلايلي كه افراد ميل به انجام اين بازي دارند همان داستان است. (اگر در طول نقد در مورد داستان بازي توضيحي نداديم به اين خاطر بود كه قصد داريم داستان بازي را خود شما با انجام بازي متوجه شويد.) گرافيك بازي در حد خوبي مي باشد. محيط هاي خيالي بازي تا حدودي داراي طراحي مناسبي بوده و سازندگان در اين امر موفق بوده اند. صدا هاي بازي بسيار طبيعي بوده و مي توان يكي از موفق ترين بخش هاي بازي را در صدا و موزيك آن دانست. Gameplay چندان در حد مطلوبي نمي باشد. شايد وجود معما هاي ساده و همچنين ساده بودن سيستم هاي بازي يكي از دلايل نا موفق بودن اين بازي باشد. كيفيت اين بازي در حد مطلوبي بوده و ارزش امتحان كردن را دارد.
     

     

     

     

     

    ستون آزاد

    "مسیح" یا "کارگزار قیصر"

    نوشته: فاطمه رجبی

    ظهور دکتر احمدی نژاد در عرصه انتخابات ریاست جمهوری نهم، معجزۀ هزارۀ سوم بود، که هم جهانیان را متحیر ساخت و هم امید و نوید احیای گفتمان اسلام ناب محمدی(ص) را برای ملت ایران در خود داشت.
    در نتیجه این واقعه؛ آگاهان، به ویژه خواص در حوزه معرفت قرآنی و تاریخ اسلام، برآمدن "دکتر احمدی نژاد" را با روش و منش اسلامی – انقلابی، از دل"دمکراسی"، یک پدیده شگفت آور دانستند. و "عدالت محوری" بنیادین در گفتمان او را "معیار بزرگ" برشمرند. "معیاری" که قرار است افراد و گروهها، حزب ها و جریان ها، تفکرات و ادعاها با آن سنجیده شوند و سره از ناسره در پیشگاه ملت مشخص و افشا گردد.
    البته این معیار، در هفته "شبه کودتای تبلیغاتی" 27 خرداد تا 3 تیرماه، "كه آتش از زمین و هوا فرو مي ریخت" پرده از چهره هایی ناباورانه برافکند. ولی مسائل بعدی چون" وحدت ناقص الخلقه" احزاب چپ و راست، تشکیل مثلثی با سه ضلع "هاشمی، خاتمی، روحانی" در مجمع تشخیص مصلحت، کرایه دادن دربست "صدا و سیما" به چپ و راست معزول و مطرود با سلطه "فرهنگ برره" در کارشناسی های سیاسی – اقتصادی و طنز و هنر در آن، یکدست شدن مطبوعات با قلم زنی ها و جولان راست ها و چپ ها و سلطنت طلب ها و معاندها و ...؛ تبدیل مجلس شورای اسلامی به مرکزی برای تاخت و تاز گروه های حزبی علیه "عدالت محوری" احمدی نژاد، با مستمسک نقد درون گفتمانی، کارشناسی، انجام وظیفه نمایندگی و ... بروزهایی از حرکت گسترده ستیزه گران با "عدالت" در اسلام ناب محمدی(ص) بوده و هست.
    واقعیت آن است که پس از حذف اصول و ارزش های اسلامی انقلاب، و تخطئۀ سیره و سنت حضرت خمینی در سیاست و اقتصاد و فرهنگ توسط دولت های 16 سال گذشته، "رنسانس احمدی نژاد" پتک محکمی بر سر سوداگران "مرگ ملت و کشور" فرود آورد.
    به همین جهت سردمداران مافیای قدرت و ثروت، دیوانه وار دست به اقداماتی زدند و می زنند که نمونه آن را تنها می توان در حرکات جنون آمیز سلطنت طلبان پس از پیروزی انقلاب اسلامی یافت.
    به هر حال روزگار تیره دین ستیزی و فرهنگ سوزی، در معجزه سوم تیر ماه سپری شد، و اراده الهی با آراء معجزه ساز ملت، احمدی نژاد احیا کننده اسلام ناب محمدی(ص) را به ریاست جمهوری رسانیده است. در مدت قرار گرفتن احمدی نژاد در منصب ریاست جمهوری، ملت هوشیارانه، هر چند ناباورانه شاهد امتحانات پی در پی الهی هستند که با معیار "عدالت محوری احمدی نژاد" رخ می دهد. در این امتحانات "مدعیان بی هنر دیروز" و غوغا سالاران نفع پرست 16 سال گذشته، در "دنیا گرایی محض"، به خذلان و خفت پرداخته اند و چون زنگیان مست تیغ بر کف گرفته با هر لباس و نام و داعیه ای، جز به از پای در آوردن او رضایت نمی دهند. البته این راه مورد رضایت و اشارت شیطان بزرگ آمریکاست که ابزار های داخلی چه بخواهند و چه نخواهند گشتگان مسیر و هدف نهایی او هستند.
    در این میان نوشتۀ حاضر برآن است که به عملکرد آقای "مسیح مهاجری" اشاره کند. او که هم لباس روحانیت به تن دارد و هم بازمانده ای از انفجار حزب جمهوری اسلامی است، هم همواره عنوان "مشاور ریاست جمهوری" را حمل می کند و هم روزنامۀ جمهوری اسلامی "ارگان هاشمی رفسنجانی" را می چرخاند.
    یقینا آقای مهاجری نویسنده را به خوبی می شناسد، راه و مرام و ادبیات و اصول او را در 16 سال گذشته، به ویژه 8 سال سیاه تر اصلاح طلبی در مطبوعات دنبال کرده است. به طور قطع ملاقات با نویسنده را هم در محل روزنامۀ جمهوری اسلامی با حضور یکی از دست اندر کاران روزنامه با خود از یاد نبرده است، ملاقاتی که در شام حاکمیت اصلاح طلبان روی داد و علت آن هم پریشانی و اضطراب و دردمندی و سرخوردگی از گسترۀ دین ستیزی و فرهنگ سوزی و بر باد دهی استقلال کشور و کیان نظام اسلامی بود.
    در آن ملاقات که توسلی بیش برای " فریاد رسی" نسبت به گستره و عمق فساد و تباهی دولت های دهه دوم نبود، و هر کس را در جایگاهی می دید که می تواند در جهت چاره اندیشی گام بردارد و یا کلامی بگوید دنبال می کرد، جملۀ به یاد ماندنی از آقای مهجری، در ذهن این جانب ثبت شد. او پس از شنیدن دردها و هراسها نسبت به آیندۀ کشور و با اولویت فرهنگ سوزی اصلاح طلبان، وزیر ارشاد وقت را چنین وصف کرد: "عطاءالله مهاجرانی از ملعونین روزگار است." به صراحت باید گفت فضای تاريک و وحشت زای اصلاح طلبی، به ویژه در مقطع مورد نظر – انتخابات مجلس ششم – فرصت اندیشیدن عمیق به این " وصف" یا "تعبیر" را به بنده نداد. اما از هفتۀ تخریب گری و بمبارانی مرحله دوم انتخابات نهم تاکنون، سیر عملکرد آقای مهاجری، انگیزۀ پرداختن به آن جمله را پیش آورد و نوشتۀ حاضر حرکتی در آن راستاست.
    واقعیت آن است که آقای مهاجری در این مدت به مشابه یک انتلکتوتل تمام عیار خود را از"نیزه داران اصلاح طلب" و "قمه کشان کارگزارانی" و "ششلولبندهای سلطنت پرست" معرفی کرده است. تخریب بی امان او در روزنامۀ جمهوری اسلامی از سرمقاله گرفته تا "جهت اطلاع"، تصمیمات، سفرها، انتصابات، عزل ها و هرگونه حرکت دکتر احمدی نژاد را مد نظر و"قلم"!!!! قرار داده است. مهاجری شاید پیشکسوت مبارزه با تحجر و افراط گری و خرافه گرائی و تند روی گردید تا "مصلحت گرائی" و "خردگرائی" ذلت بار 16 سال گذشته را بار دیگر به عرصۀ قدرت بازگرداند.
    جالب است حرکت وی همخوانی و همدلی بسیاری با کارکرد افرادی چون بهنود، ابراهیم نبوی، حسین باقری و همپياله های آنان در داخل و خارج دارد که همۀ آنها از پرتو عنایات "عطاءالله مهاجرانی" و امثال او زنده و پویا شده و می شوند!!
    البته آقای مهاجری یک گام "عملی تر" هم بر می دارد و آن "حضور در بیوت بزرگان قم" است تا با اخبار و تحلیل هایی "جهت اطلاع"، اهداف خاصی را دنبال کند.
    برای فردی چون بنده پرسش آن است که آقای مهاجری چگونه این همه دین داری و تعصب یا روشنفکری و سیاست مداری، مصلحت اندیشی و پیشگیری از تندروی را در 16 سال حاکمیت سردمداران "مافیای قدرت و ثروت" از خود بروز نداد؟ چگونه "درد ملی" او و "آگاهی دینی" وی تنها با محک "عدالت محوری احمدی نژاد" بروز یافت؟ آیا آقای مهاجری قبیله گرائی و خویشاوند سالاری متفرعن و مورد قهر ملی دوران سازندگی را "عین دیانت" می دانست؟
    وی حذف تدریجی اسلام ناب محمدی(ص) و تخطئۀ آموزه های حضرت امام (ره) در آن 8 سال به اصطلاح سازندگی را با کدام اصول یا بهانه، ترویج کرد و تمجید نمود كه اینک به منظور بازگرداندن آن کارگزاران شوم، به آب و آتش می زند.
    آیا آقای مهاجری تخریب گری سیاسی، اقتصادی و فرهنگی 16 سال گذشته را یک "جبر" حاکم بر نظام اسلامی و سرنوشت ملی می داند که با "عدالت خواهی" ملت به پا خواسته در راه نجات نظام اسلامی و پاک سازی جامعه اسلامی از شر آن به ستیز برخاسته است؟ آیا وی پذیرای آن نیست که ملت به تنگ آمده از احیای سلطنت در قوه اجرائی کشور در 16 سال تمام با معجزۀ سوم تیر ماه این غده را از سر نظام اسلامی بیرون آورد، و سلامت حکومت امام زمان(عج) را در سایۀ ولایت امر تضمین نمود؟
    آیا دینداری آقای مهاجری در دوران دین ستیزی فائزه هاشمی با افاضات کلامی و عملی چون دوچرخه سواری دختران، کاهش حجاب، شریعت ستیزی در مساوی شدن زنان با مردان در اموری چون "عقد موقت"، احیای خاندان پهلوی، روزنه ای برای اظهار نظر، هشدار و اخطار نداشت؟
    آیا آموزه های روشنگرانۀ اسلام ناب محمدی(ص) حضرت امام برای آقای مهاجری در زیارت قبر شاه معدوم توسط فائزه هاشمی، درج پیام همسر پلید محمد رضا پهلوی در روزنامۀ وی، و .... چه معنا و ملاک و ارزشی داشت؟ که هم اکنون در مسیر حاکمیت مجدد آن خاندان به هر دری می زند.
    آیا حاکمیت اصلاح طلبان – فرزندان طبیعی توسعۀ اقتصادی – با گسترۀ فرهنگ سوزی و دین ستیزی، تا مرز بر باد دهی استقلال و عظمت کشور، تسلیم و کرنش در برابر آمریکا و غرب و پذیرش تعلیق کامل 3 ساله غنی سازی، تهاجم به عاشورا و حسین ابن علی (ع)، اهانت به ساحت والای صدیقۀ کبری (س)، و طرح آزادی استیضاح (نعوذ بالله) حضرت صاحب الامر از سوی محمدرضا خاتمی، و صدها فاجعه مرگبار سیاسی و فرهنگی و اقتصادی آقای مهاجری را نگران نکرد؟
    آیا شعار بنیادین "خاتمی" که اگر "دین درمقابل آزادی بایستد در هم خواهد شکست"، و اگر "عدالت در برابر آزادی بایستد شکسته خواهد شد" و عمل 8 ساله وی به آن در راس قوه مجریه نظام اسلامی، حتی گوش آقای مهاجری را نیازرد؟ آیا روش خاتمی با داشتن لباس روحانی در عرصه تهاجم به دین و احکام شریعت، حتی به اندازه یک جمله یا اقدام دکتر احمدی نژاد هم آقای مهاجری را متشنج نمي کرد که اینک با تمام وجود و فکر و قلم و قدم در برابر احمدی نژاد بسیج شده است؟
    آیا مخارج چند ده میلیاردی انتخابات هاشمی رفسنجانی، با محتوای مشروع تر آن، و صف واحد هنر پیشگان مبتذل، و دارندگان اندیشه الحادی و ارتدادی و... در حمایت از او "خمی" بر ابروی آقای مهاجری نیاورد؟ و اگر آورد آیا هزینۀ این خم با آنچه وی علیه احمدی نژاد انجام می دهد، قابل مقایسه است؟
    آیا علاوه بر همۀ آنچه از اقتصاد این ملک و ملت نصیب خاندان هاشمی رفسنجانی شده، و به اعتراف شخص وی "ثمرۀ نبوغ ذاتی فرزندانش" بوده سفرهای سیاسی _ خانوادگی امروز وی به کویت و عربستان و بعدها؟! با هزینۀ مشروع و قانونی آن، حتی قابل مشاهدۀ آقای مهاجری نیست، که همۀ حواس و نگاه خود را "مسئولانه" متوجه عدالت خواهی احمدی نژاد نموده، تا راهی برای حمله و تخریب و انحراف اذهان بیابد؟
    آیا نوشتن مقاله و ارائه پیشنهاد از سوی "روحانی" از عوامل موثر 16 سال حاکمیت گذشته به روزنامه "تایم" به دور از هر جایگاه و مسئولیت، آقای مهاجری را حداقل به عنوان دارنده لباس روحانیت که باید و باید پرچمدار بیگانه ستیزی باشد، به درد نمی آورد؟ (البته همه این مسائل امروز کارگزاران و مجریان سیاستهای 16 سال گذشته است و گرنه باز کردن پرونده گذشته، عمر نوح می خواهد و مثنوی هفتاد من کاغذ را)
    پاسخ پرسش های بی شمار در نکته های ذیل که ظاهرا بی ارتباط هستند، قابل ملاحظه است:
    الف- آقای مهاجری و عطاءالله مهاجرانی دو نفری بودند که در سالهای 76-75 مساله تغییر قانون اساسی جمهوری اسلامی را به منظور مادام العمر کردن ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی به نحوی مطرح نمودند. این مساله در نگاه کلی یعنی احیاء شاهنشاهی، و یعنی رضایت، دفاع و تلاش برای حفظ و بقای مافیای قدرت و ثروتی که تا آن زمان ایجاد شده بود. از همین روی حاکمیت اصلاح طلبی با گسترۀ دین ستیزی و فرهنگ سوزی مقبول افرادی چون آقای مهاجری واقع شد. سکوت و گذشت و حداکثر اشارۀ ملاطفت آمیز یا نقد دلسوزانه و یا تهاجم ظاهری نسب به آن عملکرد روزنامۀ جمهوری بود. واقعیت آن است که اصلاح طلبی در استمرار 8 سال سازندگی و فرزند طبیعی آن، و در پیوند با آن بود، و روزگار خوش "مادام العمری قدرت و ثروت" را برای "دوقلوی سازندگی و اصلاحات" پیامد داشت.
    آیا می توان از آقای مهاجری یا مهاجرانی با خواستۀ تغییر قانون اساسی یا فدا کردن اساس نظام برای استمرار حاکمیت هاشمی رفسنجانی انتظاری جز ستیزه جویی امروز او با احمدی نژاد داشت؟
    ب- روند بی سابقه ای که آقای مهاجری امروز در پیش گرفته، از تهاجم قلمی تا راهکار قدمی در رفت و آمد به بیوت بزرگان قم بر هیچ کس پوشیده نیست نه او و نه هیچ مدعی دیگری نمی توانند مانند دوران شبه کودتای 27 خرداد تا سوم تیر ماه، هوش، آگاهی و تیز بینی ملت را به سخره گرفته، قیم مآب "دیکتاتوری فکری و عقیدتی" خود را در راستای بازگرداندن "مافیای قدرت و ثروت" به حاکمیت عمل کند. اما علت این انتحار برای فردی چون آقای مهاجری در برابر دکتر احمدی نژاد منادی عدل علی (ع)، و مجری سنت علی (ع) در عدالت خواهی چیست؟ برای امثال بنده این پاسخ پرسش گونه را پیش می آورد، که امروز آقای مهاجری "مسیح" است یا "کارگزار قیصر" در مصلوب ساختن مسیح؟!

     

    براي دريافت مجله الکترونيکي «روزانه» و «خبرنامه» و به جهت عضويت در گروه «مبين» روي لينک زير کليک کنيد

    http://groups.yahoo.com/group/mobin-group/join


    *****

    براي تماس با مدير گروه روي لينک زير کليک کنيد

    Mobin_s2004@yahoo.com


    **توجه: اين گروه فعلا بصورت آزمايشي فعاليت مي نمايد**

     

     

     

     
    د