456

 
 

به نام حضرت دوست، که هر چه بر سر ما مي رود عنايت اوست

مجله الکترونيکي روزانه :: شماره 456 :: پنجشنبه 25 خرداد 1385

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

يه شعر زيبا

توي اين مدت اونقدر از دوست و دشمن نامردي ديدم که به اين نتيجه رسيده ام که در اين دوره زمونه آدم نبايد حتي به برادرش هم اعتماد کنه و در مواقع سخت و بحراني انتظار کمک داشته باشه، چون همه فکر خودشون هستند.
من که خودم به جز خداي مهربون هيچ ياري ندارم و تنها اميدم خداي خوبم هست. راستي اين هم شعر زيباي آهنگ «سال کبيسه» از محسن چاووشي.

منم يك تقويم پر از زمستون
چله نشين دلی درب و داغون
سال كبيسه ام و شگون ندارم
از هيچ كسی خاطره ای ندارم
جز يك نفر كه درب و داغونم كرد
بره بودم گرگ بيابونم كرد
اما دلم تو غربت بيابون
از راهی كه رفته نشد پشيمون
دل ای دل ديونه كی قدرت را می دونه
برو فكر خودت باش پر از گرگه زمونه

باز منتظر نشستی ،آب ميشی دستی دستی
تو هم بايد مثل اون ،دلش را ميشكستی


براي دانلود اين آهنگ اينجا را کليک کنيد
(کليک سمت را را بزنيد و Save Target As را انتخاب کنيد)

 

برنامه بازيهاي امروز:

زمان تيمها مکان تاريخ بازی
16:30 کاستاريکا : اکوادور هامبورگ 25 خرداد 1385 18
19:30 ترينيداد : انگلستان نورنبرگ 25 خرداد 1385 19
22:30 پاراگوئه : سوئد برين 25 خرداد 1385 20

 

عناوين برخي از  مطالب اين شماره از مجله الکترونيکي «روزانه»

  • افتتاحیه‌ی جام‌ جهانی را دانلود کنید
  • معرفي فيلم: جزيره
  • قسمت هفتاد و شش شبهاي برره
  • روابط محرمانه دودمانهاي بوش و آل سعود
  • منصور تهرانی «یار دبستانی» من است
  • تمامي نرم افزارهاي مورد نياز براي تبديل فرمت فايلهاي صوتي و ويديويي
  • Smart Com
  • حقوق زنهاى ناصرالدين شاه  
  • زندگينامه ولفگانگ آمادئوس موتزارت 
  • همه پشت كنكور مانده ايم!
  • و  ....

 


 

 

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com


يک آرايشگاه در افغانستان!

 



 

 


Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

افتتاحیه‌ی جام‌ جهانی را دانلود کنید
یک دیکشنری فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی آنلاین
فيلم قتل عام يك خانواده فلسطيني

 

 

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

سخنگوي قوه قضاييه در گفت‌وگو با فارس:
روزنامه ايران تا صدور رأي دادگاه توقيف است

سخنگوي قوه قضاييه با اعلام صدور قرار مجرميت براي دو مورد از شكايات هيئت نظارت بر مطبوعات، توسط بازپرس پرونده روزنامه ايران گفت: تا زمان صدور رأي دادگاه هيچگونه رفع توقيفي از اين روزنامه صورت نمي‌گيرد.
جمال كريمي راد در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعي فارس گفت: هيئت نظارت بر مطبوعات در شكايت خود سه مورد را مطرح نمود كه بازپرس پس از بررسي، دو مورد شكايت را پذيرفته و در خصوص يك مورد آن نيز قرار منع پيگرد صادر كرد كه قرار منع پيگرد با اعتراض هيئت نظارت بر مطبوعات جهت رسيدگي قانوني به دادگاه ارسال شده است.
وزير دادگستري با اشاره به آزادي شمار زيادي از زنان بازداشت شده در تجمع غير قانوني كه پريروز در ميدان هفت تير برگزار شده بود، خاطر نشان كرد: فقط تعداد محدودي از اين افراد در بازداشت هستند و مابقي با اقدامات قضايي آزاد شدند.
كريمي‌راد گفت: تعدادي از افراد بازداشت شده دانشجو بودند كه قوه قضاييه تمامي آنها را آزاد كرده است و هم اكنون هيچگونه دانشجويي در ميان بازداشت‌شدگان وجود ندارد.

 



 


 

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

معرفي فيلم

Island
جزيره

The Island (2005) Poster

تاريخ انتشار : 22 ژولای 2005
استديو : DreamWorks Pictures
کارگردان : Michael Bay
نويسنده : aspian Tredwell-Owen, Alex Kurtzman, Roberto Orci
بازيگران : Ewan McGregor, Scarlett Johansson, Djimon Hounsou, Michael Clarke Duncan, Steve Buscemi, Sean Bean, Shawnee Smith.
سايت رسمی : Island
نوع فيلم : اکشن ، علمی تخيلی ، هيجانی
رده سنی : PG-13
مدت 136 دقيقه
لينکلن(ایوان مک گرگور) ، مرد جوانی است که در يک جامعه بسته زندگی می کند که مشخصه اصلی ساکنينش اطاعت پذیری محض و اجتناب از هر گونه کنجکاوی و پرسشگری است .به اعضای اين جامعه گفته شده است که آنها آخرين بازماندگان يک فاجعه زیست محیطی بر سطح کره زمين هستند. که جان سالم بدر برده اند . افراد اين جامعه بسته به دو گروه تقسیم می شوند،شهروندان که یونیفرم های سفید و ناظران که یونیفرم هایی سیاه بر تن دارند.پرده های بزرگ تلویزیونی به طور مداوم شعار ها و دستورالعمل های لازم را به اطلاع شهروندان می رسانند. سطح فکری و اموزشی شهروندان هميشه در سطح بسيار پائينی نگهداشته شده . تنها دلخوشی اعضای جامعه شرکت در يک مسابقه لاتاری است که به صورت روزانه برگزار می شود. به آنها گفته شده است که برندگان آن اجازه پيدا می کنند که به يک جزيره بسيار زيبا سفر کنند . اما در ادامه لينکلن شروع به کنجکاوی و سوال در مورد جامعه اش می کند. نهايتا لینکن بهمراه يکی ديگر از اعضای جامعه ، جردن تودلتا(اسکارلت یوهانسون)اقدام به فرار می کنند و سرانجام پی به اين حقيقت تکان دهنده می برند: آنها موجوداتی شبيه سازی شده هستند که بعنوان منبع اعضای پيوندی برای انسانها ساخته شده اند.


دانلود فيلم

با همکاري دوست خوبم «Benz223@gmail.com» هر روز يک قسمت از مجموعه ديدني و پرطرفدار شبهاي برره را براي دانلود در اين قسمت مي گذاريم.

قسمت هفتاد و شش شبهاي برره

سريال "شبهاي برره" كاري موفق و قوي است كه با تيزبيني خاصي بسياري از سنت‌ها و خلقيات منفي رايج بين مردم را به نقد كشيده است.

Shabhaye Barareh is a popular daily sitcom about an imaginary place in Iran.
Director: Mehran Modiri

لينک دانلود (غير مستقيم)

 

 


 

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

جمشیدجم: منصور تهرانی «یار دبستانی» من است

جمشید جم-خواننده- اعلام کرد : شعر و آهنگ ترانه «یار دبستانی من» متعلق به منصور تهرانی است .
وی در گفتگو با سایت «هنر و موسیقی» با بیان این مطلب گفت : «یار دبستانی من» موسیقی فیلم از فریاد تا ترور ساخته منصور تهرانی است که با صدای زنده یاد فریدون فروغی بر روی فیلم گذاشته شد . یک بار من به منصور تهرانی پیشنهاد کردم که حالا که انقلاب شده است بهتر است بیاییم این کار را وسیع تر کنیم و در اختیار مردم بگذاریم چون تا آن زمان این ترانه فقط در متن فیلم بود و کمتر کسی آنرا شنیده بود و خیلی ها هم فیلم را به دلیل آنکه توقیف شد نتوانستند ببینند .
وی افزود : این ترانه با صدای من جاودانه شد و از هر کسی بپرسید این ترانه را با نام من می شناسد و این ترانه را با همکاری دوستم منصور تهرانی در یک کاست انتشار دادیم و البته سالها پس از آن منصور تهرانی، خالق این اثر این ترانه را در سوئد بازخوانی کرد . من اعتقاد دارم این ترانه یک کار حماسی است و کلیت این کار یک کار ملی است و با آثار جاودانه دیگر همچون «مرا ببوس» تفاوت اساسی دارد و در واقع هر کس از ظن خود شد یار من .
وی در ادامه گفت : هنوز هم افسوس می خورم که چرا زنده یاد فریدون فروغی در صحنه نبود و کاری نکرد جون خیلی حیف بود که هنرمندی چون فریدون فروغی کاری انجام ندهد .
وی در مورد شایعات پیرامون شعر و کلام این ترانه گفت : این که گفته می شود شعر این ترانه متعلق به حسن فرازمند است به هیچ وجه صحت ندارد و ایشان خودشان هم این موضوع را تکذیب کرده اند و همگان می دانند که شعر و آهنگ ترانه «یار دبستانی من» متعلق به منصور تهرانی است . منصور تهرانی بهترین دوست من است و خیلی انسان باهوش و با فکری است . من و منصور یاران دبستانی هم بودیم که همیشه با مشورت همدیگر هنر را ارائه می کردیم .
وی در پایان گفت : خیلی دوست دارم یکبار دیگر منصور تهرانی را در وطن ببینم و باز هم بتوانیم مانند گذشته با هم در زمینه موسیقی همکاری کنیم و به خلق آثار جدید بپردازیم و من این موضوع را قبلا هم به او گفته بودم و امیدوارم وی هر چه زودتر به ایران بیاید تا هنر خویش در ایران به مردم عرضه کند .

---------------------------------------

نام اثر : يار دبستاني
آهنگساز - ترانه سرا و خواننده : منصور تهراني
تنظيم : عبدالله یگانه
پن فلوت : خوان كارلوس ( فلوتيست بوليويايي) كه اين اجرا را به صورت افتخاري در سپاس و احترام به جنبش دانشجويي ايران اجرا كرده است .

برای شنیدن این ترانه اینجا را کلیک کنید .
برای شنیدن این ترانه با صدای زنده یاد فریدون فروغی اینجا را کلیک کنید .

 

 

 

 

 

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

نرم افزار PC

معرفي محصولات شركت ImTOO ; تمامي نرم افزارهاي مورد نياز براي تبديل فرمت فايلهاي صوتي و ويديويي
 

وب سايت نرم افزاري ImTOO Software Studio محصولات بسيار متنوع , گوناگون و قدرتمندي را در زمينه هاي گوناگون صوتي و تصويري مخصوصا تبديل فرمت فايلهاي صوتي و تصويري داراست كه تمامي نياز هاي شما را در تبديل فرمت انواع فرمتها توسط محصولات گوناگون خود رفع مي نمايد . امروز قصد معرفي نرم افزارهاي مختلف اين شركت را براي شما داريم .

نرم افزارهاي مرتبط با DVD شركت ImTOO :

ImTOO DVD Ripper Platinum : نرم افزار Ripper قدرتمند اين شركت براي تبديل فرمت DVD به تمامي فرمت هاي تصويري . تبديل فرمتهاي DVD به فرمتهاي  AVI, MPEG, WMV, DivX , RM, MOV, MP4, 3GP و ....

ImTOO DVD to iPod Converter : نرم افزاري مفيد براي تبديل فرمتهاي DVD به فرمت تحت پشتياني iPod ها .

ImTOO DVD Ripper : تبديل فيلم هاي DVD به فرمتهاي رايج تصويري .

DVD Audio Ripper : نرم افزاري براي استخراج صدا و Sound Track ها از محيط فيلم و ذخيره ي آن ها به صورت فايل مجزا .

ImTOO DVD to PSP Converter : تبديل فيلم هاي DVD به فرمتهاي قابل پخش در ويديو پلير PSP شركت SONY .

ImTOO DVD to 3GP Converter :  تبديل فيلم هاي DVD به فرمت مطرح 3GP قابل پخش در گوشي هاي تلفن همراه .

ImTOO DVD to MP4 Converter : تبديل فيلم هاي DVD به فرمت MP4 قابل پخش در اكثر مديا پليرهاي همراه .

ImTOO DVD to WMV Converter : تبديل فيلم هاي DVD به فرمت WMV .

ImTOO DVD to Pocket PC Ripper : تبديل فيلم هاي DVD به فرمت هاي قابل پخش در Pocket PC ها .

ImTOO DVD to DivX Converter : تبديل فيلم هاي DVD به فرمت DivX با سرعت بسيار بالا .

ImTOO DVD Creator : خلق , تبديل فرمت و رايت فيلم هاي DVD .

ImTOO DivX to DVD Converter : تبديل فرمتهاي DivX به فيلم هاي DVD .

ImTOO AVI to DVD Converter : تبديل فرمت AVI به فيلم هاي DVD .

ImTOO MPEG to DVD Converter : تبديل فرمت هاي MPEG به فيلم هاي DVD .

نرم افزارهاي مرتبط با Video شركت ImTOO :

ImTOO MPEG Encoder : تبديل فرمتهاي رايج تصويري به يكديگر .

ImTOO 3GP Video Converter : تبديل فرمتهاي رايج ويديويي به فرمت 3GP گوشي هاي همراه .

ImTOO iPod Movie Converter : تبديل فرمتهاي رايج ويديويي به فرمتهاي تحت پشتيباني iPod .

ImTOO PSP Video Converter : تبديل فرمتهاي رايج ويديويي به فرمت هاي قابل پشتياني PSP شركت SONY .

ImTOO MOV Converter : تبديل فرمت MOV نرم افزار QuickTime به فرمت هاي MPEG .

ImTOO RM Converter : تبديل فرمتهاي  تصويري و صوتي شركت Real به ساير فرمتهاي صوتي و تصويري .

ImTOO MP4 Video Converter : تبديل فرمت هاي مختلف ويديويي به فرمت MP4 .

ImTOO Video to Audio Converter : تبديل تمامي فرمتهاي رايح تصويري به فرمتهاي صوتي .

محصولات مرتبط با Audio شركت ImTOO :

ImTOO CD Ripper : استخراج صوت و ذخيره ي آن به فرمتهاي مختلف صوتي از تمامي سي دي هاي صوتي .

ImTOO OGG Converter : مبدلي براي تبديل فرمتهاي رايج صوتي به OGG .

ImTOO Audio Encoder : مبدلي براي تبديل فرمتهاي صوتي بين MP3, WAV, WMA, AAC, OGG, M4A, APE, VQF, FLAC و ....

ImTOO MP3 WAV Converter : مبدلي ساده براي تبديل فرمت بين MP3 و WAV و بالعكس .

...........

براي خواندن جزييات بيشتر در مورد هر كدام از اين نرم افزارها سري به اين صفحه از سايت بزنيد .....

براي دانلود هر يك از محصولات شركت ImTOO Software Studio  مي توانيد به اين صفحه از سايت سازنده مراجعه كنيد و نرم افزار مورد نظر خود را دريافت نماييد !



 

نرم افزار موبایل

Smart Com

برنامه اي شبيه اف اس كالر(بعداً براتون مي زارمش) اما جديد و كرك شده با قابليت نصب روي سري 60 ديگه توضيح نمي دم خودتون تو عكس ببينيد.

 لینک دانلود اول
براي دانلود، روي لينک بالا کليک سمت راست نموده و Save Target As را بزنيد.

 

 

 

 

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com


دانی که چنگ و عود چه تقریر می​کنند

دانی که چنگ و عود چه تقریر می​کنند
ناموس عشق و رونق عشاق می​برند
جز قلب تیره هیچ نشد حاصل و هنوز
گویند رمز عشق مگویید و مشنوید
ما از برون در شده مغرور صد فریب
تشویش وقت پیر مغان می​دهند باز
صد ملک دل به نیم نظر می​توان خرید
قومی به جد و جهد نهادند وصل دوست
فی الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب

 

پنهان خورید باده که تعزیر می​کنند
عیب جوان و سرزنش پیر می​کنند
باطل در این خیال که اکسیر می​کنند
مشکل حکایتیست که تقریر می​کنند
تا خود درون پرده چه تدبیر می​کنند
این سالکان نگر که چه با پیر می​کنند
خوبان در این معامله تقصیر می​کنند
قومی دگر حواله به تقدیر می​کنند
کاین کارخانه​ایست که تغییر می​کنند
چون نیک بنگری همه تزویر می​کنند

 
 

 

 

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

اعضا محترم گروه جرقه مي توانند مطالبشان را به آدرس
 Mobin_s2004@yahoo.com
بفرستند تا با نام خودشان در اين ستون نوشته شود.

 

soheil319@yahoo.com

شرکت در راي گيري

salam
mikhastam azetoon bekham ke tooye raaygirie behtarin
bazikone javane jamejahani be hosein kaabi raay bedid
kheyli mamnoon
http://fifaworldcup.yahoo.com/06/en/w/bypa

 

 

soganad2004@yahoo.com

روز قسمت بود
خدا هستي را قسمت مي کرد
خدا گفت : چيزي از من بخواهيد
هر چه باشد شما را خواهم داد
سهم تان را از هستي طلب کنيد
زيرا خدا بخشنده است
و هر که آمد چيزي خواست
يکي بالي براي پريدن و ديگري پايي براي دويدن
يکي جثه اي بزرگ خواست و آن يکي چشماني تيز
يکي دريا را انتخاب کرد و يکي آسمان را
در اين ميان کرمي کوچک جلو آمد و به خدا گفت :
خدايا من چيز زيادي از اين هستي نمي خواهم
نه چشماني تيز و نه جثه اي بزرگ نه بال
و نه پايي و نه آسمان و نه دريا .....
تنها کمي از خودت
تنها کمي از خودت به من بده
و خدا کمي نور به او داد
نام او کرم شب تاب شد
خدا گفت : آن که نوري با خود دارد بزرگ است
حتي اگر به قدر ذره اي باشد
تو حالا همان خورشيدي
که گاهي زير برگ کوچکي پنهان مي شوي
و رو به ديگران گفت :
کاش مي دانستيد
که اين کرم کوچک بهترين را خواست
زيرا که از خدا جز خدا نبايد خواست .

 

 

leila_kea@yahoo.com

شبی غمگین شبی بارانی و سرد
مرا در غربت فردا رها کرد
دلم در حسرت دیدار او ماند
مرا چشم انتظار کوچه ها کرد
به من می گفت تنهایی غریب است
ببین با غربتش با من چه ها کرد
تمام هستی ام بود و ندانست
که در قلبم چه آشوبی به پا کرد
و او هرگز شکستم را نفهمید
اگر چه تا ته دنیا صدا کرد ...

 

 

hamid65a@yahoo.com

گر می نخوری طعنه مزن مستانرا
بنياد مکن تو حيله و دستانرا
تو غره بدان مشو که می می نخوری
 صد لقمه خوری که می غلام‌ست آنرا

 

 
tanha_k21@yahoo.com

به هوس بازی این بی خبران میخندم
هرکه آرد سخن از عشق به آن میخندم
خنده من از گریه غمگین تر است
کارم از گریه گذشته است به آن میخندم
****
کاش دزدان عاشقی را از وجودم می ربودند
تا دگر محتاج چشمان سیاه او نباشم
آن کسی که سالها در دام چشمانش مرا افکنده بود
دیدمش عشق را تعارف به یک بیگانه کرد
عشق را آلوده کرد !!!

 

 

niloofar_eshgh20052000@yahoo.com

بچه که بودم فقط بلد بودم تا 10 بشمرم نهایت هر چیزی همین 10 تا بود از بابا که بستنی که می خواستم 10 تا می خواستم مامان رو 10 تا دوست داشتم . خلاصه ته دنیا همین 10 تا بود و این 10 تا خیلی قشنگ بود ولی حالا نمیدونم ته دنیا چقدره؟ نهایت دوست داشتن چند تاست؟ انگار خیلی هم حریس تر شدم . 10 تا بستنی هم کفافم رو نمیده اما می خوام بگم دوست دارم میدونی چقدر؟ به اندازه همون 10 تای بچگی

 

 

zh_s_2003@yahoo.com

درس پنجم:
من خيلي خوشحال بودم... من و نامزدم قرار ازدواجمون رو گذاشته بوديم... والدينم خيلي کمکم کردند... دوستانم خيلي تشويقم کردند و نامزدم هم دختر فوق العاده اي بود... فقط يه چيز من رو يه کم نگران مي کرد و اون هم خواهر نامزدم بود... اون دختر باحال ، زيبا و جذابي بود که گاهي اوقات بي پروا با من شوخي هاي ناجوري مي کرد و باعث مي شد که من احساس راحتي نداشته باشم... يه روز خواهر نامزدم با من تماس گرفت و از من خواست که برم خونه شون براي انتخاب مدعوين عروسي... سوار ماشينم شدم و وقتي رفتم اونجا اون تنها بود و بلافاصله رک و راست به من گفت: اگه همين الان ۵۰۰ دلار به من بدي بعدش حاضرم با تو ................! من شوکه شده بودم و نمي تونستم حرف بزنم... اون گفت: من ميرم توي اتاق خواب و اگه تو مايل به اين کار هستي بيا پيشم... وقتي که داشت از پله ها بالا مي رفت من بهش خيره شده بودم و بعد از رفتنش چند دقيقه ايستادم و بعد به طرف در ساختمون برگشتم و از خونه خارج شدم... يهو با چهره نامزدم و چشمهاي اشک آلود پدر نامزدم مواجه شدم! پدر نامزدم من رو در آغوش گرفت و گفت: تو از امتحان ما موفق بيرون اومدي... ما خيلي خوشحاليم که چنين دامادي داريم... ما هيچکس بهتر از تو نمي تونستيم براي دخترمون پيدا کنيم... به خانواده ما خوش اومدي!

نتيجه اخلاقي:همیشه کیف پولتو توی داشبورد ماشینت بذار

 

 

ahmade_hajy@yahoo.com

دوستان عزيز سلام
شايد خيلي از ما ندانيم كه كه مي توانيم اميلهاي مورد علاقةاي كه برايمان مي فرستند در جايي نكهداري كنيم و هر وقت دلمان خواست بسراغ آنها برويم.
براي اين كار اميل خويش را باز ميكينم و در قسمت بالاي اميل دست راست نوشته move كليك مي كنيم و در قسمت باز شده new folder كليك مي كنيم و براي آن اسم دلخواه را انتخاب نموده .
از اين به بعد هر اميلي كه خواستيم مي توانيم داخل آن نكهداري كنيم.
براي اين كار اميل را باز نموده و روي MOVE كليك مي كنيم كه فولدر مورد علاقه ظاهر شد، روي آن هم كليك مي كنيم. بدين ترتيب اميل مورد علاقه ما داخل آن جا مي كيرد و هر موقعه خواستيم آن را باز مي كنيم و مي خوانيم.

 

 

fox_elly2000@yahoo.com

نامه هایی برای تمام زنان جهان .... 30

بانوی من ...
می خواهم با تو بر قطار جنون سوار شوم
حتی اگر برای بار واپسین باشد !
قطاری که ایستگاه ها
و ریل ها
و مسافرانش را از یاد برده

حتی اگر بار واپسین باشد
می خواهم شولایی از باران بپوشی
تا در ایستگاه جنون
به پیشبازت بیایم ....

باران خیسمان می کرد
و بر بارانی هامان سبزه سبز می شد ....
بی تو امّا !
سبزه یی در کار نیست ....
باران می بارد بر تنهایی من
و سبزینه یی جوانه نمی زند.....!ا

نامت را در دفتر باران نوشتم
بر میوه های کاج
ستاره های بعید
و آوای پرندگان
به تو یاد دادم زبان روباه ها و خرگوش ها ؛
چیدن بهارهء پشم گوسفندان
راز اشعار منتشر نشدهء گنجشکان
و رسم زمستان
و تموز را ....

نامت را در دفتر باران
بر گلبرگ های نازک یاسمن
و عطر خیس رازقی های حیاط مادرم نوشتم
و با تو سفر کردم
به دشتهای ییلاقی
چون نسیم در دامان روزها....

« نزار قبانی »

 

 

behzad_s1361@yahoo.com

صفات شيعيان (4)

حديث:
عن محمّد بن اسماعيل، عن ابيه قال: كنت عند ابى عبدالله(ع): اذا دخل عليه ابوبصير... فقال يا ابامحمّد لقد ذكركم الله فى كتابه فقال: «اِن عبادى ليس لك عليهم لسلطان»(1) والله ما اراد بهذا الا الائمه(ع) وشيعتهم، فهل سررتك يا ابامحمّد؟ قال: قلت: جعلتُ فداك زدنى...(2)

ترجمه:
ابوبصير وارد مجلس امام صادق(ع) شد و نشست و نفس نفس مى زد امام رو به او كرد و فرمود ناراحتى عرض كرد پير و ناتوان شده ام و تنفس براى من سخت شده و در آستانه رفتن هستم ولى از همه بدتر نگران بعد از مرگ هستم نمى دانم سرنوشت من چيست؟ امام فرمود چرا اين حرف را مى زنى كه افتخار تشيّع هستى سپس امام فضائل و افتخارات شيعه را بيان كردند و هر فصلى را كه امام مى فرمود مى گفت آيا اين مطلب تو را خوشحال كرد و ابوبصير مى گفت بله قربانت گردم بازهم برايم بگو...
در ادامه حضرت فرمود: اى ابوبصير خداوند در قرآن به شما شيعيان اشاره كرده و فرموده شيطان نمى تواند سلطه اى بر بندگان من پيدا كند به خدا قسم كه خداوند اراده نكرده از بندگان مگر ائمّه و شيعيان.
شرح:
در مورد شيطان سؤالاتى است كه اكثراً توسط جوانان پرسيده مى شود و لازم است آنها را مورد بررسى قرار دهيم:
1- چرا خداوند شيطان اين موجود خبيث و اغواگر را آفريد تا ما را وسوسه كند و ما را از راه سعادت باز دارد در حالى كه ما براى پيمودن راه سعادت آفريده شده ايم؟
جواب: خداوند شيطان را شيطان نيافريد بلكه پاك آفريد و در صف ملائكه بود، عامل نفوذى نبود بلكه موجود صالحى بود، جزء عابدان و زاهدان و مقرّبان درگاه خدا ولى بعداً به سوء اختيار خودش منحرف شده تكبّر، خودبزرگ بينى، حسد، پيروى از هواى نفس، جاه و جلال طلبيدن سبب شد تا سقوط كند و هواى نفس عامل اصلى است كه اگر نباشد نفوذ شيطان هم نيست. أبى و أستكبر و كان من الكافرين(3) و خداوند او را از آن مقام نازل كرد. پس شيطان شيطان نبوده.
اشكال: اگر شيطان جزءِ ملائكه بود، ملائك كه از خود اختيار ندارند و همه تحت فرمان خداوند هستند چرا او رد كرد و از فرمان الهى سرپيچى كرد؟
جواب: شيطان ملائكه نبود كه اختيار نداشته باشد بلكه از جنّيان بود.
2- ما براى سعادت آفريده شديم ما خلقت الجن و الانس الاّ ليعبدون پس موجود مزاحم شيطان براى چيست آن هم چيزى كه ديده نمى شود و قابل دفاع و پيش گيرى نيست كه با هدف آفرينش نمى سازد؟
جواب: قرآن مى فرمايد شيطان بى اختيار شما نفوذ در شما نمى كند، دروازه قلب شما به روى او بسته است و شما دروازه را باز مى كنيد در واقع هيچ موجود خبيثى راهى به كشور تن و روح انسان ندارد انما سلطانه على الذين يتولونه والذين هم به به مشركون.(4) كسانى كه او را شريك خداوند قرار مى دهند و اطاعت از او مى كنند روز قيامت هم شيطان مى گويد «و ما كان لى عليكم من سلطلان الا اَن دعوتكم فأستجبتم فلا تلوموننى ولوموا أنفسكم» من بر شما مسلّط نيستم فقط شما را دعوت كردم و شما هم دعوت مرا پذيرفتيد پس مرا ملامت نكنيد بلكه خودتان را سرزنش كنيد.
اين نكته قابل ذكر است كه خود شيطان اسباب تكامل است براى كسانى كه در راه تكامل هستند چون با او گلاويزشدن و دست و پنجه نرم كردن باعث تقويت ايمان است. يكى از مورّخان معروف غربى «تواين بى» در كتاب فلسفه تاريخ مى گويد: من در تمام تمدّن هايى كه در دنيا به وجود آمد دقّت كردم، هيچ تمدّنى به وجود نيامد مگر مورد هجوم دشمن قوى خارجى قرار گرفت و براى دفاع تمام قوايش را بسيج كرد و شكوفا شد. پس در وجود شيطان حكمتى است همچنان كه اگر هواى نفس نبود عارفان قوى نمى شدند.
قرآن مى فرمايد «اِن عبادى ليس لك عليهم سلطان».
لهن آيه اين نيست كه شيطان با شيعيان گلاويز نمى شود بلكه خداوند مى فرمايد من حامى و ياورشان هستم آنها به سوى من آمدند و عبادى شدند و من هم حامى آنها هستم پس اين مقام بالايى است و از تحت نفوذ شيطان خارج بودن افتخار شيعه است ولى مفهوم آن اين است كه كسانى كه سلطه شيطان بر آنها وارد شده شيعيان واقعى نيستند پس اين جمله مسئوليت ما را زياد مى كند. شيعيان معصوم نيستند و ممكن است شيطان هم سراغ آنها بيايد ولى قرآن مى فرمايد:
«ان الذين اتقوا اذا مسهم طائفة من الشيطان تذكروا فاذا هم مبصرون»(5) پرهيزكاران هنگامى كه گرفتار وسوسه هاى شيطان شوند به ياد خدا مى افتند (پاداش و كيفر او را به ياد مى آورند) و در پرتو ياد او بينا مى گردند. ممكن است شيطان بيايد ولى سلطه نيست پس مسئوليت بسيار سنگين است بايد در جامعه اسلامى سلطه شيطان بر فرد، اجتماع، مطبوعات، بازار، زندگى مادى و معنوى حاكم نباشد كه اگر شد آن افراد شيعه واقعى نيستند. اميدوارم خداوند به ما توفيق دهد تا مشمول افتخار تشيع بشويم.
ــــــــــــــــــــــــــــ

1. سوره فجر، آيه 42.
2. بحارالانوار، ج 65، ص 51.
3. سوره بقره، آيه 34.
4. سوره نحل، آيه 10.
5. سوره اعراف، آيه 201.

 

 

marzisoderjani@yahoo.com

من کیستم ؟ من کیستم؟
شمعم شهابم شعله ام؟
موجم حبابم چیستم؟
از بس شدم پامال غم
در گیر و دار زندگی
گویی که هرگز نیستم.............
ای زندگی ای زندگی
هرگز تو را نشناختم
هر چند گویا نیستی
لیکن بگو تا چیستی؟
عشقی امیدی لذ تی؟
شهدی شرنگی حسرتی؟
خوابی خیالی غفلتی؟
وهمی سرابی چیستی؟

 

 

f_ghorbani666@yahoo.com

هرچه بيشتر اوج مي گيري
از نظر آنان كه پرواز نمي دانند كوچكتر به نظر مي رسي

 

 

af_mousavi@yahoo.com

هرگاه دلم رفت تا محبت كسي را به دل بگيرد، تو او را خراب كردي. خدايا به هركه دل بستم، تو دلم را شكستي. عشق هر كسي را به دل گرفتم،‌تو قرار از من گرفتي. هركجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سايه اميدي، و به خاطر آرزويي،‌براي دلم امنيتي به وجود بياورم، تو يكباره همه را بر هم زدي، و در طوفان هاي وحشت زاي حوادث، رهايم كردي تا هيچ آرزويي در دل نپرورم و هيچ خير و اميدي نداشته باشم و هيچ آرامش و امنيتي در دل خود احساس نكنم.... تو اين چنين كردي تا به غير تو محبوبي نگيرم و به جز تو آرزويي نداشته باشم،‌و به جز تو به كسي دل نبندم، و به جز در سايه توكل به تو آرامش و امنيت احساس نكنم.... خدايا تو را براي همه اين نعمت ها شكر مي كنم.

 

 

loti_842000@yahoo.com

ريزش مو ،علل ودرمان آن

ريزش مو
علامتي شايع وناراحت کننده است .به طور معمول روزانه 100-50 تار موريخته واگر هرروز شستشوي موهاانجام شودريزش 150-120تار موطبيعي تلقي مي گردد .براي اينکه بدانيد آيا واقعاُريزش موي غير طبيعي داريد ، بايستي حداقل يک هفته سر را نشسته ودر اين مدت همه موهاي ريخته شده را جمع آوري وبر تعداد روزها تقسيم کنيد .
اگر ازاين عدد بيشتر باشد ، بايد به فکر راه چاره باشيد .راه ديگر براي دانستن اين مطلب آن است که که دسته حدود 100 تايي از موها را با دست به آهستگي بکشيم .اگر فردروز قبل حمام نکرده باشد ، در حالت طبيعي 5-4 عدد موکنده مي شود واز اين بيشتر نياز به برسي ودرمان دارد .ريزش مو را مي توان به دودسته بزرگ تقسيم کرد :
الف – گاهي ريزش مو در جهت امراض ديگر رخ داده وعلامتي از اين بيماري است . در آن حالت اکثر درمان آن بيماري به طور اتوماتيک موجب بهتر شدن ريزش موها مي گردد .مثالهايي از اين نوع ريزش موعبارتست از : امراض عفوني به خصوص با تب بالا، لنواع سوء تغذيه وکمبود مواد غذايي بخصوص کمبود آهن (که در خانمها يکي از علل مهم ريزش موست )، کمبود اسيد فوليک وکمبود پروتئن ها ، اختلالات هورموني مثل امراض غده تيروئيد واسترسهاي روحي شديد .در اغلب موارد شروع ريزش موها چند ماه بعد از عامل به وجود آورنده ريزش مو بوده ، لذا معمولاُ پيدا کردن رابطه علت ومعلولي براي بيماري مشکل مي باشد .در اين حالت موهاي ريخته شده داراي انتهايي شبيه به گرز هستند .
1-در زمان حاملگي اکثر موها وارد فاز رشد فعال شده ، لذا طول عمر موها بيشتر ،ريزش موها کمتر وموها پرپشتر مي گردند . پس از زايمان به دليل کاهش ناگهاني هورمونهاي بدن ، به يکباره تعدادزيادي از موها واردفاز استراحت شده ومتعاقباُ مي ريزند .به اين دليل ريزش موها (که کاهي شديد هم است )5-3 ماه پس از زايمان طبيعي است وجاي نگراني ندارد .همه اين موها دوباره درآمده وفرد فقط بايد مراقب وضعيت تغذيه خود بخصوص از نظر آهن ، اسيد فوليک و پروتئن ها باشد .
2- گاهي خانم ها موهايشان را کاملاُ به عقب کشيده وبا کش يا با تل محکم مي بندند. فشار وکش وارده به موهاي جلوي سر، در دراز مدت باعث کم پشتي موهايس اين قسمت مي گردد .اين مورد يکي از علل خيلي شايع ومهم کم پشتي جلوي موها در دختران است .
3-استفاده بيش از حد از سشوار ،رنگ مو،بيگودي ،ژل ،تافت،مش وخلاصه هر گونه دستکاري زياد موها (حتي برس زدن زياد )در دراز مدت باعث ريزش موها مي گردد.
4- رژيمهاي لاغري که فرد مي خواهد در مدت کوتاهي وزن زيادي کم کند .باعث ريزش شديد موها –مي گردد .رژيم هاي غذايي ملايم از اين نظر بهتر هستند .
ب- گاهي ريزش مو خود يک بيماري جداگانه است .در اين قسمت دوبيماري مهم قرار دارند که عبارتنداز :
1- ريزش منطقه اي موها :
علت اين بيماري دقيقاُ مشخص نيست ومعمولاُدر عرض مدت کوتاهي (گاهي چند ساعت ) به يکباره موهاي فرد مي ريزد .اين بيماري شدت هاي گوناگون دارد، به طوري که از لکه هاي کوچک ومدور کاملاُ بدون مو در ريش ، سر يا بدن تا از دست رفتن کامل موهاي سر ويا همه موهاي بدن متغيير مي باشد ، ولي نوع شايع ، حالت اول است . ريزش موها موجب اضطراب شديد در بيمار شده واين اضطراب خودش باعث بدتر شدن بيماري مي گردد ،بنابراين بهتر است هر چه سريعتر درمان شود .تنها عامل شناخته شده در بروز اين عارضه، استرسهاي عصبي بوده و معولاُ هم ريزش موها به دنبال يک استرس شديد عصبي روي مي دهد .
2-ريزش موي آندروژ نتيک :
آندرو به معني مرد وژنتيک يعني ارثي مردانه مي باشد . البته اين بيماري در خانمها هم مشاهده شده ،
زيرا خانمها نيز داراي هورمونهاي مردانه به مقدار اندک مي باشند .
نحوه گسترش بيماري در آقايان با خانمها متفاوت است . در مردان ريزش مو از جلو سر آغاز مي شود و موها
بتدريج نازکتر وکمرنگتر شده وحالت اصلي خود رااز دست مي دهند .به مرور زمان تعداد موها کمتر وکمتر شده وپوست سر هويدا مي گردد . اين تغييرات موجب عقب رفتن تدريجي خط رويش مو در پيشاني مي گردد .
کاهش مو با شدت کمتر يا يا بيشتر در قله سر هم رخ داده وآن بخش نيز بتدريج دچار طاسي مي شود .
در خانمها هيچگاه طاسي مثل آقايان نيست وبيشتر مثل کم پشتي ونازک شدن موها در کل سر ظاهر مي گردد ،
ولي برخلاف مردان هيچ وقت به طور کامل طاس نمي شوند (به دليل اثرات هورمونهاي زنانه).
نظر به اين که اين بيماري داري منشا ژنتيکي است ، لذا درمان قطعي ودائمي ندارد .درمان هاي موجود براي اين بيماري را مي توان به دو گروه تقسيم کرد:
الف – درمان داروئي که دراين قسمت دو داروي استاندارد وبي نهايت داروي غير استاندارد وخانگي وجود دارد .
در دسته اول محلول ماينو کسيديل وقرص فيناسترايد قرار دارند . به غير از اين دو دارو هيچ کدام از داروهاي ديگر داراي اثرات شناخته شده وقطعي نبوده وبه دليل وجود عوارض احتمالي بهتر است به هيچ عنوان استفاده نشوند .
خانمهاي داراي ريزش موي مردانه معمولاُ اختلال هورموني ندارند ولي در صورت وجود اختلالات هورموني در آزمايش خون لازم است داروهاي ضد هورمون مردانه مثل قرص اسپيرو نولاکتون يا قرص سيپروترون مصرف نمايند .در هر حال بيمار بايستي تحت نظر متخصص پوست باشد ودرمان خودسرانه اکيداُ ممنوع است .
ب-درمان ازطريق جراحي که در اين قسمت انواع روشهاي جراحي ترميم مو وکاشت مو قرار دارد . در کاشت مو از قسمت پشت سر (که هميشه داراي موبوده وموهاي آن هيچ وقت نمي ريزند ) تارهاي موبه روشي خاص برداشته شده وبا نههايتدقت در مناطق طاس کاشته مي شوند .
موهاي کاشته شده زنده بوده ومثل موهاي عادي رشد مي کنند.

 

 

hussein_rfa@yahoo.com

از شهادت تا شهادت
بمناسبت ايام شهادت حضرت زهرا (س)
قسمت شش
م


قالَتْ فاطِمَةُ الزَّهْراء ( سلام الله عليها):
الْزَمْ رِجْلَها، فَإنَّ الْجَنَّةَ تَحْتَ أقْدامِها، و الْزَمْ رِجْلَها فَثَمَّ الْجَنَّةَ.

حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) فرمود:
هميشه در خدمت مادر و پاى بند او باش، چون بهشت زير پاى مادران است; و نتيجه آن نعمت هاى بهشتى خواهد بود. 
مستدرك الوسائل: ج 7، ص 336، ح 2، بحارالأنوار: ج 93، ص 294، ح 25.

-----------------------------------------------------------------------------------

پانزده گفتار فاطمي از علامه اميني
گفتار ششم

موضوع ششم از مناقب مشترك حضرت زهرا(ع ) با پيامبر اكرم (ص ) و اميرالمونين و حسنين عليهم السلام ، تقريبا نظير آن فضائلى ست كه در موضوع پنجم بيان شد.
((ابن عباس )) روايت مى كند:
((ان رسول الله صلى الله عليه وآله كان جالسا ذات يوم ، و عنده على ، و فاطمة ، والحسن ، والحسين . فقال : اللهم انك تعلم ان هولاء اهل بيتى ، و اكرم الناس على ، فاحبب من احبهم ، و ابغض من ابغضهم ، و وال من والاهم ، و عاد من عاداهم و اعن من اعانهم و اجعلهم مطهرين م كل دنش ، معصومين من كل ذنب ، و ايدهم بروح القدس ‍ منك ))
((روزى پيامبر اكرم (ص ) نشسته بودند و على ، فاطمه ، حسن و حسين عليهم السلام نيز حضور داشتند دعاى آن حضرت در ميان آن جمع چنين بود: بارلاها، تو خوب مى دانى كه اينان خاندان من ، و عزيزترين مردم نزد منند، پس محبان و دوستانشان را دوست بدار، با دشمنانشان دشمنى فرما، و يارانشان را اهانت بنما، اينان را از جميع ناپاكيها پاك و مبرا بدار، از جميع گناهان بر كنار و مصون و محفوظ نگاهدار، و از جانب خود باروح القدس تاءييدشان فرما))
روايات بسيار از ائمه اطهار سلام الله عليهم در موارد مختلف نقل شده است كه مى فرمايد: معصومين (ع ) روحى دراند غير از روح عموم بشر، كه هيچ انسانى در داشتن اين روح (كه در جميع اخبار آن را روح القدس ) مى نامند، همرديف نيست .
روح القدس ، همان روحى است كه در سايه آن ، پيامبر اكرم (ص ) صاحب ولايت است . اين همان روح قدسى است كه با داشتن آن على سلام الله عليه ، حسنين ، و امامان ديگر از اولاد حسين عليهم السلام بر همه مردم ولايت دارند، اين همان روح است كه به تاءييد پيامبر اكرم حضرت صديقه سلام الله عليها نيز دارنده آن است ، و با داشتن اين روح ، آن حضرت هم ((ولية الله )) مى باشد.
((ابن عباس )) روايت را از قول پيغمبر اكرم (ص ) چنين ادامه مى دهد:
((يا على انت امام امتى و خليفتى عليها بعدى ، وانت قاتد المومنين الى الجنة ، و كانى انظر الى ابنتى فاطمة ، قد اقبلت يوم القيامة على نجيب من نور، عن يمينها سبعون الف ملك ، و عن يسارها سبعون الف ملك ، و بين يديها سبعون الف ملك ، و عن خلفها سبعون الف ملك ، تقود مومنات امتى الى الجنة ، انت قائد المومنين الى الجنة و فاطمة نسقود مومنات امتى الى الجنة ، وانها السيدة نساء العالمين فقيل يا رسول الله ،اهى سيدة نساء عالمها؟ فقال : ذلك مريم بنت عمران فاما ابنتى فاطمة ، فهى سيدة نساء العالمين من الاولين و الاخرين ، و انها لتقوم فى محرابها فيسلم عليها سبعون الف ملك من - الملائكة المقربين ، و ينادونها بما نادت به الملائكة مريم فيقولون : يا فاطمة : ((ان اله اصطفاك و طهرك و اصطفاك على نساء العالمين )) ثم التفت الى على فقال : يا على ان فاطمة بضعة منى . وهى نور عينى ، و ثمرة فوادى ، يسوونى ما اساءها و يسرنى ما سرها، و انها اول من يلحقنى من اهل بيتى ، فاحسن اليها بعدى ... فقال : اللهم انى اشهدك انى محب لمن احبهم ، و مبغض لمن الغضهم ، وسلم لمن سالمهم ، و حرب لمن حاربهم و عدولمن عاداهم ، و ولى لمن والاهم ))
((يا على ، بعد از من ، جانشين من ، و امام و رهبر امت منى ، تو پيشقدم و پيشرو اهل ايمان به سوى بهشتى ، و گوئى اكنون در نظرم مجسم است و مى بينم كه دخترم فاطمه در روز قيامت سوار بر شترى از نور است ، در حالى كه هفتاد هزار ملك از جانب راست ، هفتاد هزار از طرف چپ او، هفتاد هزار از پيش روى و هفتاد هزار از پشت سر او همراهيش مى كنند. او پيشگام زنهاى مؤ من است كه همراهش به سوى بهشت مى روند، ياعلى ، تو پيشواى مردان مؤ من امتى منى ، و دخترم فاطمه سالار زنان با ايمان امت من و رهبر آنان به سوى بهشت است ، بدرستيكه او بانوى بانوان جهان است .
عرض شد يا رسول الله ، آيا بانوى بانوان در زمان خودش ؟ پيامبر فرمود:
سيده زنان در زمان خودش مريم بنت عرمان بود، ولى دخترم فاطمه بانوى بانوان جهان و سرور زنهاى عالم از اولين و آخرين است .
اين فاطمه است كه آنگاه كه در محراب عبادت مى ايستد، هفتاد هزار فرشته مقرب بر او سلام و درود مى فرستند، و ندا مى كنند يا فاطمه ، خداى تعالى تو را از ميان جميع زنهاى عالم انتخاب كرد، و ترا از همه آلودگيها پاك و منزه گردانيد. آنگاه رسول اكرم (ص ) رو به سوى على (ع ) كرد و فرمود:
يا على (ع )، بدرستيكه فاطمه (ع )، پاره اى از تن و جان من است ، اوست نور چشم من ، و ميوه قلب من ، آنچه زهراء(ع ) را ناپسند آيد، مرا نيز ناپسند است ، و آنچه او را مسرور كند، مرا هم شاد و خرسند مى نمايد، او نخستين كسى است كه از خاندان من كه به من خواهد پيوست ، يا على (ع )، بعد از من ، تا توانى به او نيكى كن ، سپس پيامبر اكرم (ص ) اين چنين دعا نمودند: بارلاها، من تو را گواه مى گيرم ، كه دوست مى دارم آن كسى را كه اينان را دوست بدارد و دشمن مى دارم شخصى را كه با اينان دشمنى كند، با هر كسى كه با اين چهر تن در جنگ باشد من نيز با او در ستيزم ، و هر فردى با اينان از در صلح و آشتى در آيد، من هم با او در سلم و صفا خواهم بود.))
بار ديگر تكرار مى كنيم ، با در نظر گرفتن روايت شريفه مذكور، حضرت صديقه سلام الله عليها به طور يقين صاحب ولايت كبرى است زيرا هرگز معقول نيست ، كه دشمنى و يا دوستى با او همانند عدوات و يا محبت نسبت به پيامبر باشد و آنچه فاطمه (ع ) را غمگين و يا مسرور مى گرداند، حضرت رسول (ص ) را نيز محزون و يا شد نمايد، ولى او صاحب مقام ولايت نباشد.
و اگر حضرت صديقه سلام الله عليها در ولايت ، در عصمت ، و در جميع حالاتش رديف پدر و همسر و دو فرزندش حسنين نمى بود، هرگز پيامبر اكرم (ص ) مطالب مذكور را بيان نمى كرد. رسول خدا(ص ) كه سخن بى حساب و گزاف و بيهوده نمى گويد، تمام گفتارش ((ما ينطق عن الهوى ، ان هوالاوحى يوحى )) است ، آنچه مى گويد وحى الهى است ، آنهم در مقامى كه خدا را شاهد سخنان خود قرار مى دهد.
گوئى پيامبر اكرم (ص ) از جانب خدا ماءمور به ابلاغ اين مراتب و فضائل است ، كه خدا را گفتار خويش گواه مى گيرد، چنان كه در انجام نبوت و ابلاغ رسالتش ، در مواقف متعدد شاهد قرار داده است ، و از مردم نيز اقرار و اعتراف مى خواهد، و مى پرسد و خواستار جواب صريح آنان مى باشد: (( ((هل بلغت ؟، بلى بلغت )) سؤ ال مى فرمايد آيا رسالت خودم را انجام دادم ؟، و سپس جواب مى شنود: بلى ابلاغ كردى . همان گونه كه در غديرخم هنگام ابلاغ ولايت اميرالمؤ منين على سلام الله عليه ، خدا را شاهد مى گيرد و از مردم ، اعتراف و اقرار مى خواهد... اللهم اشهد... بارالها شاهد باش ... چنين به نظر مى رسد كه وجود مقدس پيامبر(ص ) پيوسته خود را مسئول و ماءمور ابلاغ ولايت فاطمه عليهاسلام نيز مى داند، و گوئى احساس مى كند كه همواره مورد سؤ ال و بازخواست حضرت حق تبارك تعالى است كه آيا ولايت زهرا(ع ) را ابلاغ كردى يا نه ، لذا آن حضرت به طور مكرر، در گفتار خويش ضمن برشمردن فضائل فاطمه سلام الله عليها و تشريح شئون ولايتى او، بارها خدا را گواه مى گيرد كه بارلاها، شاهد باش ‍ آيا ولايت زهرا(ع ) را ابلاغ كردم ؟ آيا پيغام را رساندم ؟ حق مطلب را بخوبى ادا كردم ؟...
نتيجه ديگرى كه مى توان از روايت مذكور گرفت اين است كه حضرت رسول (ص ) در قسمتى از سخنانش خطاب به على (ع ) چنين مى فرمايد:
آنها اول من يلحفى من اهل بيتى ... فاحسن اليها
يعنى يا على اول كسى كه از خاندان من به من ملحق خواهد شد.
دختر فاطمه (ع ) است ، پس تا توانى به او نيكى بنما.... و اين وديعه رسالت را نگهدارى كن ... لذا مى بينيم قصد اميرالمؤ منين سلام الله عليها هميشه و در تمام حالاتش برآوردن خواهش پيامبر اكرم (ص ) و در نتيجه تحصيل رضايت و آسايش خاطر زهراى اطهر است ، البته نه تنها از اين جهت كه همسر والامقام او دختر گرامى رسول خدا(ص ) است ، بلكه بيشتر از اين نظر كه فاطمه سلام الله عليها ((ولية الله )) است و على (ع ) خود را نسبتت به او موظف و مسئول و متعهد مى داند، و متقابلا حضرت زهرا(ع ) نيز نسبت به اميرالمؤ منين كه ((ولى الله )) است ، عينا همين احساس وظيفه و مسئوليت را به حد اعتلى دارا مى باشد و اين دو وجود مقدس ، هر يك در حفظ و نگهدارى و مراعات شخصيت آن ديگر كمال سعى و كوشش را به كار برده اند.
ليكن اگر اين مطلب به دقت مورد بررسى و مطالعه قرار گيرد، روشن مى شود كه حالات دفاع و مجاهدت زهرا سلام الله عليها در حفظ و صيانت اميرالمؤ منين سلام الله عليه بى نظير و بسيار فوق العاده است ، و تحقيقا اگر پيامبر اكرم (ص ) نگاهدارى و دفاع از حريم ولايت اميرالمؤ منين (ع ) را مؤ كدا به زهرا عليها سلام سفارش مى كرد (كه سفارش ‍ فرموده است )، هرگز رفتارى بهتر و برتر از روش فاطمه عليهاسلام امكان پذير نبود.
از خود گذشتگى ، و فداكارى و ايثار او در مراقبت و نگهدارى شئون ولى الله الاعظم اميرالمؤ منين (ع ) بى نظير بود، زهرا سلام الله عليها در اين راه وجود خود را كاملا فراموش كرده بود و همواره همت والاى او مصروف حفظ حرمت على عليه السلام و پيوسته در فكر كمال مراقبت و حسن انجام تعهد اسلامى خود در برابر مقام منيع ولايت بود و همين توجه بى نظير و بصيرت و معرفت كامل فاطمه (ع ) نسبت به شئون ولايت همسر عالى مقامش نشانگر مرتبه عالى ((ولية الهى )) خود آن حضرت مى باشد.

منتظر دریافت نظرات و پیشنهادات شما خوانندگان محترم هستم
hussein_rfa@yahoo.com

 

 

مشکان
hra62302@yahoo.com

چهارشنبه: ترفند رایانه ای

آشنایی با Microsoft Office 2003
(بخش چهارم)

حقوق
محافظت از مستندات و صفحات گسترده به وسيله كلمه عبور چيزي است كه از مدت ها پيش در اختيار كاربران قرار داشته است ولي مايكروسافت اين روش را يك گام به جلوتر برده است و به ابزاري دست يافته كه مديريت حقوق اطلاعات ( Information Rights Management ) نام گرفته است. به وسيله اين ابزار كه تنها در ويرايش حرفه اي يا در برنامه هاي مستقل ( Standalone ) موجود است، نويسنده يا صاحب يك مستند مي تواند دسترسي را بنا به كاربر محدود كند. براي بهره مندي كامل از اين خدمت، سازمان شما مي بايد به يك سرويس دهنده مديريت حقوق مجهز شود، در غير اين صورت مي بايست با ثبت يك گذرگاه Net . رايگان در مايكروسافت به صورت آزمايشي از آن استفاده كنيد.

Word
علاوه بر نمايش ( view ) هاي معمولي ( Normal )،طرح چاپ ( Print Layout )، وب و طرح كلي ( Outline )، ورد به يك نمايش تكميلي ديگر نيز مجهز شده كه Reading view نام دارد. اين وضعيت نمايش كه در درجه اول براي كاربران لپ تاپ طراحي شده است آن قدر كه از نامش بر مي آيد مسخره نيست. اين نمايش همه جعبه ابزارهاي اضافي را پنهان مي كند و به صورت اختياري نقشه مستند يا تصاوير كوچك ( thumbnail ) صفحه جديد را نشان مي دهد، خط پوشاني ( Line-wrapping ) طرح را ناديده مي گيرد و مستند را روي سطحي كاغذ مانند نمايش مي دهد. در اين وضعيت هنوز هم مي توانيد متن را ويرايش كنيد، ابزارهاي نشانه گذاري را به كاربريد و تا حد دلخواه زوم كنيد. همان طور كه پيشتر ذكر شد مي توانيد مستندات را در فرمت XML ذخيره كنيد. اگر از ويرايش حرفه اي آفيس استفاده مي كنيد، مي توانيد يك طرح كلي XML به هر مستند از ديالوگ هاي قالب ها يا Add-ins الحاق كنيد. برخلاف تيم اكسل، توسعه دهندگان ورد هرگز نتوانسته اند به طور كامل بر چالش هاي قرار دادن دو مستند در يك پنجره و در كنار يكديگر غلبه كنند. آنها در آفيس 2000 به كلي از خير اين قابليت گذشتند، به طوري كه هر مستند در نمونه جداگانه اي از برنامه به نمايش در مي آمد. اين كار در آفيس XP ممكن است ولي نيازمند انبوهي از تغييرهاي دستي انداره ها است. ورد 2003 تا حدودي بهتر است و يك دستور “ Compare-side-by-side “ در آن پيش بيني شده است. نامناسب بودن رابط گرافيكي موضوع آزاردهنده ديگري است كه دستخوش بهبودي نشده است ، هنوز هم لازم است 10 بار كليك كنيد تا به پوشه اي كه مثلا در لايه سوم قرار دارد برسيد.

 


 
saheledoosti@yahoo.com

جمله روزانه

25 خرداد
به جای آنکه برچسبی مثل مسیحی، یهودی، مسلمان، بودایی یا هر چیز دیگر به پیشانی بچسبانی، قول بده که مسیح گونه، خداگونه، بوداگونه و محمد گونه باشی.
وین دایر

 

 

 

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

  •    دوست عزيزم اگر شما هر مطلب، دل نوشته، شعر، خبر، داستان، جوک و... داري و فکر مي کني براي اعضا گروه جالب باشه را مي توني به آدرس من (mobin_s2004@yahoo.com) بفرستي تا با نام خودت در  بخش از «مطالب ارسالي اعضا» نوشته بشه.

  •    از همه دوستان عزيزي که لطف مي کنند و براي «روزانه» مطلب مي فرستند بينهايت متشکرم. همه ايميلهايي که براي من مي فرستيد به دستم مي رسند و حتما با نام خود شما در «روزانه» نوشته خواهند شد. فقط بخاطر اينکه حجم مطالب ارسالي از طرف اعضا بسيار زياد هست، و از طرفي در نوشتن مطالب (از نظر تعداد) محدوديت دارم، لذا مطالب دريافتي در نوبت قرار گرفته و به مرور نوشته خواهند شد. اين را گفتم تا اگر مطلب شما دوست خوبم با چند روز تاخير نوشته شد، علتش را بدانيد.

  •    منتظر پيشنهادات، نظرات و خدايي نکرده انتقادادتان در مورد مجله الکترونيکي «روزانه» هستم!

  •    دوباره تاکيد مي کنم که هر مطلب و حرفي داشتيد، جون مادر زنتون فقط به آدرس شخصي من ارسال کنيد، مرسي! 

باقي بقايتان!

 

Copyright © 2005-2006  mobin_s2004@yahoo.com
All Right Reserved

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

 

25 خرداد / 15 ژوئن / 18 جمادی الاول

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com
25 خرداد ماه هجري خورشيدي
Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com
دستور احياء صنعت فرش ايران با اصالت باستاني اش

احياي تصوير حيوانات روي فرش ايران در دوران صفويه

شاه اسماعيل صفوي كه در مارس 1502 ميلادي شيعه اثني عشري را مذهب رسمي ايرانيان اعلام كرد سه ماه بعد ، 15 ژوئن همين سال، دستوري براي احياي صنعت فرش ايران به همان گونه كه در عهد ساسانيان بود صادر كرد كه در آن تأكيد بر بازگشت به اصالت قديم فرش ايران و استفاده از نقش و تصوير گياهان و حيوانات شده بود. در دوران سلطه ايلخانيان و پس از ورود ايلات ترك ماوراء النهر به ايران، بافت فرش در ايران تغيير يافته و فرشهاي كوچك با اشكال هندسي ويژه مفروش كردن چادر و خيمه باب شده بود. شاه اسماعيل كه يك حكومت مركزي نيرومند در ايران به وجود آورده بود در سال 1508 بغداد را تصرف كرد و در سال 1510 ميلادي ازبكها به رياست محمدخان شيباني را در هم شكست و حكومت سمرقند را به «بابر» از اميران تيموري سپرد، ولي در اوت 1514، نيروهاي او به علت نداشتن اسلحه آتشين- توپ و تفنگ- از ارتش عثماني در دشت چالدران شكست خوردند و اين شكست مقدمه صدها سال جنگ ميان ايران و عثماني (تركيه) شد.

 

لغو امتياز دو شركت آمريكايي

در اين روز در سال 1317 ، درست پنج سال پس از تصويب تمديد امتياز نفت انگلستان به مدت 60 سال در مجلس ! دولت وقت امتياز نفت شمال را كه به دو شركت آمريكايي داده شده بود لغو و كان لم يكن اعلام داشت. در سال 1312 كه مذاكره براي تمديد قرار داد نفت انگلستان در جريان بود ، نظر به ملاحظات روابط با شوروي ، نفت شمال ايران مستثني شده بود.
    

 

اعدام مهندس علوي

بامداد 25 خرداد سال 1338 مهندس محمد علوي از اعضاي كميته مركزي حزب كمونيست توده اعدام شد. وي در محكمه نظامي تهران به اعدام محكوم شده بود . حزب توده از بهمن ماه 1327 كه در دانشگاه تهران به سوي شاه تيراندازي شد غير قانوني اعلام شده بود.

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com
15 ژوئن ميلادي
Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

در قلمرو دموکراسي

فرمان آزادي ها و پيدايش حكومت پارلماني

باقيمانده نسخه اصلي فرمان بزرگ آزاديها

امروز سالروز امضاي فرمان مكنا كارتا Magna Carla Libertatum (فرمان بزرگ آزادي ها) است و كينگ جان John پادشاه وقت انگلستان زير فشار بزرگان كشور و ژنرالهاي ارتش آن را روز 15 ژوئن سال 1215 ميلادي امضا كرد كه آغاز پيدايش حكومت پارلماني در جهان است و حكومتي را پارلماني گويند كه انتخاب رئيس قوه مجريه توسط پارلمان به عمل آيد نه مستقيماً از سوي مردم و در اين نوع دمكراسي، قواي اجرايي و مقننه كشور در دست حزب اكثريت و يا ائتلافي از احزاب همگون است. اگر دولت ائتلافي باشد دمكراتيك تر و چند صدايي است، زيرا با خروج كوچكترين حزب از ائتلاف، از هم مي پاشد و بنابراين مجبور است به همه نظرات توجه داشته باشد.
     « مگناكارتا » كه در آن زمان پيمان سازشي ميان پادشاه و بزرگان كشور و شامل 63 عبارت بود در اصل به منظور جلوگيري از خود سري شاه تنظيم شده بود، ولي در آن پايان دادن به فساد اداري تاکيد و مجازات بدون محاكمه، محاكمه بدون حضور هيأت منصفه، مصادره غيرقانوني اموال و توقيف غيرقانوني افراد و وضع ماليات و عوارض بدون حضور و رأي نمايندگان ماليات دهندگان منع شده بود كه پايه حكومت پارلماني و حاكميت قانون و عدالت قرار گرفت و آن را يكي از عوامل برتري يافتن اروپا خوانده اند.

در قلمرو رسانه‌ها

نيوزويك در روسيه!

مجله آمريكايي نيوزويك كه ازسوي واشنگتن پست انتشار مي يابد از اول ژوئن 2004انتشار يك اديشن جداگانه را در روسيه آغاز كرد!.
    نخستين شماره اين مجله كه در 50 هزار نسخه در چهار شهر بزرگ روسيه توزيع شده بود فروش چنداني نداشت و استقبالي كه انتظار مي رفت از آن نشده نشده بود. خريداران شماره اول عمدتا افراد طبقه متوسط بودند كه شمار آنان در جامعه روسيه هنوز كم است.
    

ساير ملل

انقلاب كشاورزان انگلستان

اين تصوير توسط يك نقاش در همان زمان از انقلاب خونين كشاورزان ترسيم شده است

اين تصوير توسط يك نقاش در همان زمان از انقلاب خونين كشاورزان ترسيم شده است

15 ژوئن سال 1381 باقتل وات تايلر Wat Tyler رهبر انقلاب كشاورزان انگلستان و نشان دادن جسد او به پيروانش اين انقلاب قرون وسطا پايان يافت.
    انقلاب از منطقه « اسكس » انگلستان آغاز شده بود . كشاورزان اين منطقه كه از تعدي ماموران جمع آوري ماليات به تنگ آمده بودند ؛ وقتي كه تهديد شدند اگر فورا و بدون چون و چرا ماليات مقرر را نپردازند از اراضي شان اخراج مي شوند به رهبري وات تايلر دست به عصيان زدند .
    اين انقلاب در اندك زماني تبديل به مبارزه مسلحانه شد و انقلابيون وارد لندن شدند ؛ اسقف اعظم انگلستان را كه از آنان حمايت نكرده بود كشتند ، به يك مركز قضايي حمله بردند و قضاتي را كه برضد كشاورزان و تهيدستان حكم داده بودند مقتول ساختند و به سوي زندان مركزي شهر هجوم بردند تا زندانيان را آزاد سازند كه ريچارد دوم پادشاه وقت در صدد حل مسئله بر آمد و از رهبر انقلابيون خواست كه با او ملاقات كند و در خواست خود را مطرح سازد تا با آن موافقت شود.
    وات تايلر به ملاقات پادشاه شتافت كه در آنجا به ضرب شمشير شهردار لندن كه حضور داشت كشته شد و جسد او را به پيروانش نشان دادند و از يك تير چوبي آويزان كردند تا مرعوب و متفرق شوند.
    بعدا درباريان پادشاه گفتند كه تايلر بيش از آن چه كه برايش انقلاب كرده بودند مطالبه كرد و با خشونت سخن گفت كه لرد شهردار به خشم آمد و او را كشت ! . درباريان اضافه كرده بودند كه تايلر از پادشاه خواسته بود كه القاب لرد ها را كه از آن براي ظلم كردن استفاده مي كنند لغو كند . اظهارات يكجانبه همين شهود سند مورخان در توصيف اين رويداد مهم قرار گرفته است.
    خبر بپاخيزي كشاورزان انگلستان به فرانسه رسيد و در مارس سال بعد (1381 ميلادي ) هنگامي كه تحصيلداران ماليه سراغ دستفروشهاي پاريس رفتند ، كسبه اين شهر نيز دست به انقلاب زدند.
    در پي اين دو انقلاب ، در كشورهاي اروپايي تا چند سال از سختگيري در جمع آوري مالياتها كاسته شد تا موارد مشابهي رخ ندهد.

 

روزي كه پاپ «مارتين لوتر» را تكفير كرد و مرتد خواند

لوتر يكي از دو پايه گذار پروتستانيسم

لوتر يكي از دو پايه گذار پروتستانيسم

15 ژوئن سال 1520 روزي است كه پاپ وقت « لئون دهم » مارتين لوتر كشيش آلماني را كه تز تازه اي مطرح ساخته بود مرتد خواند ، تكفير كرد و از كليساي كاتوليك بيرون راند. با وجود اين ، مذهب تازه ــ پروتستان ( معترض ) ــ باقي ماند و صدها ميليون پيرو دارد.
    لوتر بسياري از تشريفات و مقررات كليساها از جمله منع ازدواج كشيشها ، پاكسازي گناهان افراد با دريافت هديه و93 مورد ديگر را زائد و غير لازم اعلام كرده بود.

 

كنفرانس صلح لاهه و منع جنگ بدون دادن اعلان قبلي

دومين كنفرانس جهاني صلح با حضور نمايندگان 44 كشور 15 ژوئن 1907 در شهر لاهه كار خود را آغاز كرد . اين كنفرانس پس از جلسات متعدد تصويب كرد كه بدون دادن اعلان قبلي نبايد يك كشور به كشور و يا كشورهاي ديگر حمله نظامي كند و وارد جنگ شود و اين مصوبه به صورت يك ميثاق جهاني باقي مانده است.
    در همين كنفرانس تصميماتي هم در مورد كشورهاي بي طرف و خودداري از حمله به كشتي هاي بازرگاني اتخاذ شد.

 

روابط محرمانه دودمانهاي بوش و آل سعود

 پشت جلد کتاب تاليف کرگ آنگر

پشت جلد کتاب تاليف کرگ آنگر

در پي انتشار كتاب 26 دلاري« دودمان هاي بوش و سعود ـ آمريكا و كشور سعودي ـ درباره روابط محرمانه اين دو خانواده حاكم تاليف « كرگ آنگر » سردبير « باستن مگزين » تفسيرهاي متعدد در اين راستا انتشار يافته است. بعضي از روزنامه ها 14 ژوئن 2004 عكس شاهزاده بندر بن سلطان آل سعود سفير كشور سعودي در آمريكا را كه سالهاي سال اين سمت را حفظ كرده است با جورج بوش چاپ كرده اند كه اين شاهزاده روي دسته مبل نشسته و در حال صحبت خودماني با بوش است كه بر مبلي ديگر نشسته است. « كرگ آنگر » در كتاب 356 صفحه اي خود از همكاري دو دودمان در سرمايه گذاري دلارهاي نفتي كشور سعودي تا پيدايش گروههاي مسلح ضد آمريكايي در اين كشور در واكنش به آن و رويداد هاي يازده سپتامبر 2001 سخن گفته و سئوالهاي متعدد مطرح ساخته از جمله: چرا اجازه داده شد كه 140 تبعه سعودي 13 سپتامبر، دو روز پس از برخورد هواپيما ها به ساختمانها در نيويورك و واشنگتن ، در حالي كه همه فرودگاههاي آمريكا بسته بودند از اين كشور ـ بدون بازجويي ـ خارج شوند. مولف شروع روابط دو خانواده را از دهه 1970 نوشته و اضافه كرده است كه جيمز بيكر و ديك چني ـ دو نفتي آمريكايي ـ در اين روابط تنگاتنگ همكاري دارند و ....

 بوش و بندر در ديدار خودماني

بوش و بندر در ديدار خودماني

 

خطر همين جاست، نه در عراق!

« استيو كرافت » گزارشگر شبكه تلويزيوني « سي بي اس» آمريكا يكشنبه شب 14 ژوئن 2004 اين هفته در يك گزارش مشروح و مصور نشان داد كه دهها كارخانه مواد شيميائي آمريكا محافظت كافي ندارند و اگر خرابكاري در آنها صورت گيرد و يا دچار حادثه شوند جان ميليونها تن كه در نزديكي هريك از اين كارخانه ها زندگي مي كنند در خطر خواهد بود. وي صريحا گفت: خطر همين جاست، پشت حياط خانه خود ما، نه در عراق كه ما به آنجا رفته ايم تا خطر اسلحه شيميايي را از ميان برداريم. وي ضمن اشاره به رويداد انفجار يك كارخانه كاربيد ( كاربايد ) در هند كه گرداننده آن يك كمپاني آمريكايي بود و ضمن آن بيش از 3 هزار و هشتصد تن كشته شدند گفت كه چنين خطري در كشور خودمان هم وجود دارد و در همسايگي مان،؛ در نيويورك ، شيكاگو، هوستون و كاليفرنيا و ....
     استيو كرافت براي اثبات ناكافي بودن حفاظ كارخانه هاي شيميايي آمريكا، با يك بازرس دولتي مربوط مصاحبه كرد و اين بازرس گفت كه روزي به عنوان ناشناس به يكي از اين كارخانه ها رفت و از تانكر گاز عكس گرفت بدون اين كه كسي مانع عكسبرداري شود!. كرافت سپس با سناتور كورازاي از نيوجرزي مصاحبه كرد كه طرح تشديد حفاظت از كارخانه هاي شيميايي آمريكا را به سنا داده بود. اين سناتور گفت كه چون هزينه اجراي طرح، سنگين برآورد شده بود و كارخانه هاي شيميايي از تامين آن ابراز عجز كردند، همه طرح مدفون شد!.
    

برخي ديگر از رويدادهاي 15 ژوئن

  • 763:   يك خورشيد گرفتگي روي داد كه آشوري ها شرح آن را بر سفال نوشته اند و اين سفالنبشته تا به امروز باقي مانده است.

  • 1389:   تركان عثماني در جنگ كوزوو بر صربها پيروز شدند و سابقه مسلمان شدن بيشتر مردم كوزوو از همان زمان است.

  • 1752:   بنژامين فرانكلين با فرستاد يك بادبادك به آسمان فيلادلفيا در هواي توفاني و توام با رعد و برق ، و سوختن بادبادك رابطه الكتريسيته ساكن و صاعقه را اثبات كرد.

  • 1785:   نخستين سانحه هوايي تاريخ بشر در فرانسه روي داد و دو برادر كه با يك بالون تا ارتفاع 450 متري بالا رفته بودند بر اثر آتش گرفتن بالن سقوط كردند و جان سپردند.

  • 1860:   نخستين مهاجر سفيد پوست در ايداهو ــ ايالت كوهستاني آمريكا ــ مستقر شد.

  • 1924:   318 سال پس از استقرار مهاجران انگليسي و 148 سال بعد از اعلام استقلال ايالات متحده ، با تصويب يك قانون ، بوميان ( سرخپوستان ) اتباع اين بشمار آمدند.

  • 1979:   شاه در نخستين مصاحبه مطبوعاتي پس از خلع از سلطنت كه در مكزيك انجام داد گفت : كشور را ترك كردم كه كشتار بيشتري صورت نگيرد ، نمي دانستم كه پس از رفتن من شمار بيشتري كشته مي شوند.

  • 1992:   پس از جنگ جهاني دوم ، براي نخستين بار پارلمان ژاپن تصويب كرد كه نظاميان اين كشور كه عنوان « نيروي دفاع از خود » را دارند به خارج از مرزهاي ژاپن اعزام شوند.

  • Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com
    18 جمادی الاول هجري قمري
    Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com
     

     

     

     

     

    گفتنيهاى تاريخ


    حقوق زنهاى ناصرالدين شاه  

    معيرالملك در يادداشتهاى خصوصى خود مى نويسد: ناصرالدين شاه روزى كه كشته شد 85 زن داشت ، زنهاى درجه اول ماهى هفتصد و پنجاه تومان ، درجه دوم از پانصد الى دويست تومان ، صيغه هاى درجه سوم سالى يكصد و پنجاه تومان و دخترهاى بزرگتر شاه سالى چهار هزار تومان حقوق داشتند.
     

     

     

     

     

    فارسي شکر است

    amirrousta52@yahoo.co.uk

    كاريكلماتور
    مرحوم پرويز شاپور

    نفسم در سربالايي گلويم خفه كرد.
     


    قند و نمك

    مرحوم جعفر شهري
    ضرب المثلهاي تهراني
    (به زبان محاوره)

    آدم ِ پولدار مالش پيش خودشه عزتش پيش مردوم
    از قصه آستين نو پلو بخور ِ كسي كه چون با لباس مندرس به مهماني مي رود پايين سفره اش نشانيده بي محلي اش مي كنند، و چون رفته و با ملبوس نو وارد مي شود صدر مجلسش نشانيده عزيزش مي دارند.
     

     

     

     

     

     

    زندگينامه نامداران جهان


    ولفگانگ آمادئوس موتزارت 

    249 سال پيش روز 27 ژانويه بود که نابغه بي همتاي موسيقي، ولفگانگ آمادئوس موتزارت در سالتزبورگ بدنيا آمد. نابغه اي که در مدت 35 سال زندگي با تصنيف بيش از 600 قطعه پايه هاي موسيقي کلاسيک را آنچنان استوار بنا نهاد که پس از او ديگران با آرامش خاطر با تکيه بر ستونهاي استوار آن به خلق آثار هنري پرداختند. به بهانه سالروز تولد اين موسيقيدان بزرگ اطريشي مطلبي تهيه کرده ايم که مي خوانيد.
    موتسارت استعداد ذاتي خود را در كودكي بروز داد.وقتي كه 5 ساله بود آهنگ مي‌ساخت وزماني كه تنها 6 سالش بود به عنوان تك‌نواز دوم با واريا نزد امپراتور اطريش مي‌نواخت.
    لئوپولد فكر كرد كه مناسب است استعداد خداداد فرزندش را به نمايش بگذارد پس در اواسط 1763 خانواده‌اش را در يك سفر به لندن و پاريس برد و در جاهاي متعددي برنامه اجرا كرد.موتسارت شنوندگانش را با مهارت‌هاي نوازندگي خود شگفت‌‌زده مي‌كرد.او براي خانواده‌ي سلطنتي انگليس و فرانسه نوازندگي كرد-اولين سمفوني‌ها و قطعاتش را هم در آن‌جا نوشت- خانواده‌اش كمي بعد از 1766 به خانه برگشتند،يعني 6ماه قبل از آن‌كه دوباره به وين بروند-آنها اميدوار بودند موتسارت اپرايي را كه نوشته در آنجا اجرا كند اما بدليل بعضي دسيسه‌ها اين امر صورت نگرفت.
    او و خانواده‌اش سال 1769 را در سالزبورگ گذراندند.در73-1770سه بار به ايتاليا سفر كردند كه در آن هنگام موتسارت 2 اپرا و يك سونات براي اجرا در ميلان نوشت.ضمناً در اين هنگام او با سبك ايتاليائي موسيقي آشنا شد، در تابستان 1773 دفعات بيشتري به وين رفت و بيشتر براي آنكه شايد منصبي به دست آورد.در آنجا موتسارت يك رشته كوآرتت و در بازگشت يك هم تعدادي سمفوني نوشت.اين سمفوني‌ها شامل2تا از اولين سمفوني‌هايش شماره25درG مينور و29درA قسمتي از ابتداي اپرايش بنام La Finta giardiniera بود كه در اوايل 1775 نوشت.در دوره سالهاي 1777 تا 1774 در سالزبورگ زندگي كرد، در جايي كه به عنوان رهبر اركستر در گروه پرنس آرك بي‌شاپ Archbishop مشغول به كار بود.در اين سالها كارهايش شامل: مس‌ها، سنفوني‌ها، تمامي كنسرت‌هاي ويولون‌وي، 6 سونات در پيانو، تعداد زيادي سرناد و اولين كنسرت بزرگ پيانوي خود را به نام 271K در 1777.
    موتسارت ديد فرصت‌هاي فرزندش به عنوان آهنگسازي با استعداد بسيار زياد دارد در سالزبورگ از بين مي‌رود.نتيجه گرفت كه براي وولفگانگ در جاي ديگري شغلي بيابد، او با مادرش به مونيخ و مانهايم رفت اما هيچ شغلي بدست نياورد.(گفته مي‌شود بيشتر از 6 ماه در مانهايم ماند و آهنگ‌هايي براي فلوت و پيانو نوشت و ضمناً در همين موقع عاشق آلوئيزا وبر شد)
    پدرش او را به پاريس فرستاد، در آنجا مقداري موفقيت بدست آورد، خصوصاً با سمفوني پاريس شماره 31 كه مخصوصاً براي ذائقه محلي آنجا ساخته شده بود، اما آينده كار در پاريس مناسب نبود و لئوپولد به او گفت كه بازگردد چرا كه در شهر خودش شغل بهتري برايش پيدا كرده بود-او با تأخير و به تنهايي به خانه بازگشت مادرش در پاريس مرده بود-.
    سالهاي 80-1779 در سالزبورگ سپري شد در كليساي جامع شهر در گروه موسيقي مي‌نواخت و آهنگهاي مهمي مي‌ساخت، سنفوني‌ها، كنسرتها، سرنادها، موسيقي‌هاي دراماتيك.اما اپرا همچنان در مركز آمالش باقي ماند و فرصتي پيش آمد تا براي شهر مونيخ اپرايي بسازد.او به مونيخ رفت تا در اواخر 1780 اپرا را بنويسد.در اين زمان مكاتباتش با لئوپولد حاوي اطلاعات بسيار گرانبهايي از رويكرد او به درام موسيقيايي است.كارش به نام(Idomeneo )يك موفقيت بود.در آن موتسارت به شكل‌هاي خارق‌العاده‌اي احساسات قهرمانانه، با يك غناي بسيار هنري را شرح مي‌دهد.
    پس از آن موتسارت از مونيخ به وين دعوت شد، جائي ‌كه گروه سالزبورگ در خدمت امپراتور جديدي بود
    او از سال 1787 يك فراماسون بود ولي
    آموزشهاي ماسون‌ها هيچ‌گونه اثري بر
    تفكراتش نگذاشت و موتسارت تا آخرين
    سالهاي عمرش در سبك خود باقي ماند
    موفقيت‌هاي وي سبب شد كه او خود را در انبوهي از نوكران و آشپزان ببيند.زمانيكه كارفرمايش پرنس اجازه ساختن آهنگ درباره‌ي موضوعاتي كه مورد علاقه‌اش بود را به وي نداد رنجش او از پرنس آغاز شد تا جائيكه از كارش اخراج گرديد.موتسارت درخواست شغلي در گروه امپريال وين كرد ولي بيشتر دلش مي‌خواست كارهاي آزادانه‌تري انجام دهد.
    در سالهاي بعد زندگيش را به وسيله تدريس موسيقي، چاپ آثارش يا نواختن براي عموم و يا در خانه‌هاي مشتري‌هاي دائمي خود اداره مي‌كرد.
    در سال 1787 شغل كوچكي به عنوان رهبر گروه موسيقي بدست آورد كه از آن حقوق كافي عايدش مي‌شود ولي از نوشتن آهنگ‌هاي رقص براي گروههاي باله چيزي بدستش نمي‌آمد.براساس عرف موزيسين‌هاي دوره خودش، درآمد خوبي داشت، از كالسكه‌ي شخصي استفاده مي‌كرد و نوكر خصوصي داشت، بدليل ولخرجي‌هاي زياد وي از نظر مالي به مشكلات متعددي دچار شد.
    در سال 1782 با كنستانس وبر خواهر كوچكتر آلوئيزا ازدواج كرد.
    در اولين سالهاي زندگي خود در وين موتسارت به وسيله‌ي نوشتن سوناتهايي براي پيانو و تعدادي سونات براي ويلون و نواختن پيانو براي خود اعتباري كسب كرد.
    در سال 1782 اپرايي بنام Die EntFuhvung aus dem Sevial اجرا كرد.يك آواز آلماني كه به علت طولاني بودن موسيقي آن ،از حد معمول خارج شده بود امپراطور هانس ژوزف دوم مشهورترين تماشاگرش بود كه گفت :«موتسارت عزيزم نتهاي زيادي داشت». كار موفقيت‌آميز بود ولي به ازاي آن چيزي به وي پرداخت نشد.در اين سالها او 6 رشته كوآرتت نوشت كه او را استاد اين فن كرد.هايدن مي‌گويد آنها برجسته هستند نه فقط بدليل تنوع بيان آنها بلكه بدليل پيچيدگي متن‌هايشان.
    هايدن به پدر موتسارت گفت كه موتسارت بزرگترين آهنگسازي است كه من ديده يا شنيده‌ام، او با ذوق است و از آن بالاتر بزرگترين دانشمند آهنگسازي است.
    در سال 1782 موتسارت كنسرت پيانوي نوشت كه در آن هم تكنواز و هم آهنگساز بود.قبل از پايان سال 1786 و از اوايل سال 1784 در نهايت پركاري بود و حدود 15 آهنگ ديگر نوشت.آن آهنگ‌ها از بزرگترين ساخته‌هاي وي در سبك استادانه‌اش براي تركيب پيانو و اركستر بود.اين آهنگ‌ها معجوني بود از درخشندگي آهنگسازي و رشد سنفونيك.
    از سال 1789 اولين اپراي كمدي خود از سه‌گانه‌ي اپراهاي كمدي خود را به نام Lenozze di Figavo در اين اپرا و در Don Giovanni (ارائه شده در 1787 در پراگ)موتسارت تعاملي از مسائل اجتماعي و هويت جنسي را در قالب شخصيتهاي انساني خلق كرد كه مجدداً در ساير كمدي‌هاي هنري سكسي خود به نام Cosi Fan Tutte بكار برده است.او باقيمانده‌ي عمرش را در وين گذراند.موتسارت مسافرت‌هاي زيادي در اين مدت انجام داده بود، سالزبورگ 1783 براي ملاقات همسر و خانواده‌اش، 3 بار به پراگ برا ي كنسرت‌هاي اپرا، به برلين سال 1789 جائي كه اميدوار بود منصبي بدست آورد، به فرانكفورت 1790 براي نوازندگي در جشن تاجگذاري.
    آخرين سفر او به پراگ براي مقدمه‌ي La Clemenza ditito در سال 1791 بود.اين يك اپراي سنگين سنتي براي جشن تاجگذاري بود ولي موتسارت در آن از لطافت و شوخ‌طبعي خاصي از شخصيت‌هاي اجتماعي اپرا استفاده كرده است.
    كارهاي سازي او در اين سالها شامل سوناتهاي پيانو، سه رشته كوآرتت كه برايK-516 در G مينور) و يكي از اشرافي‌ترين قطعاتش K-515 درC و آخرين سنفوني چهارگانه‌اش بنام(D38)كه در سال 1786 در پراگ نوشته شد.ساير آثار وي در سال 1788 عبارتند از: قطعه‌ي شماره‌ي 39 در E-Flate، اثر تراژيك او بنام شماره‌ي 40 درG مينور، و بزرگترين قطعه‌اش براي لژ ماسونيك‌ها(او از سال 1787 يك فراماسون بود ولي آموزشهاي ماسون‌ها هيچ‌گونه اثري بر تفكراتش نگذاشت و موتسارت تا آخرين سالهاي عمرش در سبك خود باقي ماند) پادشاه پروس نوشته است، تعدادي كوئينتت كه شامل يكي از عميق‌ترين آثار او است.
    موتسارت بعلت يك بيماري همراه با تب، مرد و اين بيماري مسلماً مصموميت نبوده است.
    موتسارت ركوئيم خود را كه عظيم‌ترين كار وي در موسيقي كليسائي است را به دليل بيماريش نيمه‌تمام رها كرد.ركوئيم درC مينور مس سال 1783موتسارت در حومه‌ي شهر وين با حداقل تشريفات و در يك گور گمنام بخاك سپرده شد.
     

     

     

     

     

     

    معرفي آثار انديشمندان

    shamim_shadman@yahoo.com

    دکتر علي شريعتي
    تشیع علوی؛ تشیع صفوی (18)

    دستگاه تبليغات صفوي-كه به صورتي،روحانيتي رسمي مشابه با دستگاه كليسا ساخت و روحانيون آن در حقيقت سپاه دين دولت بودند-دو كار مي كرد دو كار متضاد:
    اولا،ناچار بود تشيع را حفظ كند،بلكه آن را ترويج نمايد و از آن تكيه گاهي براي رژيم خود در ميان توده و وسيله اي براي جدا كردن مسلمانان ايران از دنياي اسلامي و حتي ايجاد دشمني و نفرت ميان دو قطب بوجود آورد.
    ثانياً، بايد كوششي هوشيارانه و دشوار كند تا تشيع را فلج سازد و مسخ كند و اثر آن را در انديشه ها و دلها خنثي كند به طوري كه علي باشد و آگاهي و آزادي و عدالت را الهام نكند و كربلا باشد،اما به خواب كند و سرگرمي آورد و ”اشكالاتي ايجاد نكند“!و بحث امامت داغ باشد اما فقط بدرد كينه توزي هاي تاريخي و نفرت هاي قومي و جنگ فارس و ترك و عرب بخورد و با سلطنت استبدادي و فاسد صفوي و حتي آدم كشي هاي هولناك شاه عباسي منافاتي نداشته باشد و عدالت،اصل تشيع باقي بماند اما با ظلم حاكم ناسازگاري نكند و ولايت همه جا در منبر ومحراب مطرح باشد،اما بصورتي كه تسبيح گوي ولايت جور باشد و خلاصه مردم همه مجبورند شيعه باشند،اگر كسي درنگ كرد،تيغ قزلباش،شيعه اش خواهد كرد!ولي شيعه اي كه چشمش عمري بر حسين مي گريد و دستش همه عمر در دست...در دست...چه بگويم؟
    شيعه اي جوشي و احساسي و رقيق القلب و انتقام جوي كه شب و روز آرزو مي كند كه در عاشورا”كاش با تو بودم و به فيض بزرگ شهادت مي رسيدم“(يا ليتنا كنا معك فنفور فوزاً عظيماًُ)! در برابر غصب حق،ظلم،جنايت و خون مظلوم به سرعت بر مي آشوبد،انقلابي مي شود،خشم و كينه و عشق جانش را مشتعل مي سازد،قيام مي كند،دست از جان مي شويد،دست به شمشير مي برد و به خشم مي زند،
    اما بر فرق خودش!
    (ايوالله صفويه!روحانيون صفويه!)
     

     

     

     

     

    ستون آزاد

    همه پشت كنكور مانده ايم!
     

    001770.jpg


    چهره اش خيلي آشنا مي زد. طبيعي هم بود. چهرة او براي تمام كساني كه اين  سال ها كنكور داده اند، آشنا است. دكتر حسين رحيمي، سال ها به عنوان رئيس سازمان سنجش كشور فعاليت  مي كرد. هر سال با نزديك شدن به روزهاي كنكور، چهرة او و معاونانش را توي تلويزيون مي ديديم كه دربارة نحوة گرفتن كارت ورود به جلسه و جزئيات آزمون و اين چيزها حرف مي زدند. آن عينك درشت و موهاي جوگندمي براي خيلي ها يادآور روزهاي خاطره انگيز قبولي دانشگاه و موفقيت در كنكور است. همان طوري كه براي خيلي هاي ديگر، عذاب درس خواندن و پشت كنكور ماندن را تداعي مي كند. آقاي دكتر در دانشگاه هاي انگلستان مهندسي مكانيك خوانده و عضو هيأت علمي دانشگاه تربيت مدرس است. او 16سال رئيس سازمان سنجش بود و وقتي براي مصاحبه سراغش رفتيم، روزهاي آغازين رياست اش بر سازمان پژوهش هاي صنعتي را پشت سر مي گذاشت. آقاي رئيس، همين روزها 51 ساله مي شود...
    آقاي دكتر! من از وقتي يادم مي آيد، شما را توي تلويزيون به عنوان رئيس سازمان سنجش مي ديدم. زمان وزارت چه كسي سركار آمديد؟
    زمان آقاي دكتر معين. دولت آقاي هاشمي رفسنجاني.
    مدت زمان رياست سازمان سنجش محدوديت دارد؟
    توي حكمي كه مي زنند، قيد زمان وجود ندارد. ولي وقتي وزير علوم عوض مي شود، توي معاونت ها و رياست سازمان ها تجديد نظر مي كند.
    و توي اين سال ها كسي در مورد شما تجديد نظر نكرد؟
    خير. بعد از دكتر معين، سال 72 دكتر هاشمي گلپايگاني آمدند و بعد از ايشان از سال 76 دكتر معين مجددا به مدت 6 سال وزير بودند. بعدش هم كه دكتر توفيقي روي كار آمد.
    و حالا چي شد كه عوض شديد؟
    در سازمان پژوهش ها، نوع كار، خيلي به رشتة من مي خورد. علي رغم علاقه اي كه من به كار در سازمان سنجش داشتم، رشتة تحصيلي ام چندان با مأموريت ام سنخيت نداشت. به همين دليل اگر قرار بود در دورة وزير جديد در وزارت علوم بمانم، سازمان پژوهش را انتخاب مي كردم. علاوه بر آن شايد احساس مي شد كه يك چهرة جديد مي تواند تغييرات بيشتري در كنكور سراسري ايجاد كند. به نظرم كنكور سراسري به يك بن بست قانوني! رسيده بود. ما از هر دري وارد مي شديم، نمي توانستيم مجوزهاي قانوني را براي تغيير در كنكور بگيريم. نه اين كه نخواهند بدهند، ولي اصلا تا كار به مراجع قانوني برسد، حسابي توي دست انداز مي افتاد.
    اين مربوط نبودن رشته به سازمان سنجش، لطمه اي به كار وارد نمي كرد؟
    در واقع، همه چيز سازمان را من ساختم و حالا اين سازمان تبديل شده به يك نهاد خوب با نقاط قوت زياد. شايد رشتة تحصيلي ام با مأموريت سازمان سنجش سنخيت زيادي نداشت، ولي چيزي كه من در اين سازمان كسب كردم، تجربه بود. خوشبختانه من همه چيز را مكتوب مي كنم. نظراتم در مورد كنكور سراسري در پيك سنجش منعكس شده. اين كه مثلا شش سال پيش راجع به كنكور چي فكر مي كردم و چه برنامه هايي برايش داشتم، آن برنامه ها مبتني بر تجربه بود. البته تجربة كارشناسي شده. ولي خب تمام اين ها عدم سنخيت رشته ام با كار را نمي پوشاند.
    مي خواهم بدانم انتخاب شما روي چه اساسي بوده.
    بيشتر به دليل شناختي بود كه وزير وقت از من داشت. حسنش اين بوده كه هر وزيري كه آمده، آن شناخت قبلي را داشته. دكتر هاشمي گلپايگاني را من از زمان شوراي انقلاب فرهنگي مي شناختم. ايشان هم من را مي شناخت. همين اعتماد و شناخت متقابل باعث شد راحت كار كنيم. همة وزرا اعتماد كردند و اين باعث شد بتوانم در حد توان، خيلي خوب كار كنم. سازمان سنجش يكي از پايدارترين سازمان هاي دولتي است.
    آن وقتي كه آمديد سر كار، تصور اين را داشتيد كه ممكن است 16 سال آن جا بمانيد؟
    نه، اصلا! هيچ گاه به ذهنم خطور نمي كرد.
    احتمالا وقتي رئيس سازمان سنجش شديد، يك برنامة بلند مدت براي كنكور داشتيد. آن زمان، تصوري از بدتر شدن اوضاع و زياد شدن داوطلبين و اين مسائل حاشيه اي كه الان هست داشتيد؟ منظورم زياد شدن كتاب هاي آمادگي كنكور و كلاس هاي كنكور است.
    اين مسائلي كه مي گوييد، همان زمان هم بود. كلاس ها و كتاب هاي آمادگي كنكور...
    اصلا به اين شدت نبود!
    بله، ولي به هرحال بود. مي خواهم بگويم كاملا هم مطرح بود. حالا شدتش كمي بيشتر شده. به نظرم خيلي نمي شود قضاوت كرد. آن زمان هم در حد خودش به شدت مطرح بود. كتاب ها و كلاس هاي كنكور بسيار پر رونق بودند.
    ببينيد، يكهو چند تا مؤسسه پيدا شدند و جريان، حالت تجارتي پيدا كرد.
    اين طبيعي است. وقتي بازار باشد، يك تعدادي با يك سري ابزار مي آيند، با يك سري فرصت طلبي ها و نوآوري ها. براي اين كه بقيه را از ميدان به در كنند. اين همه جاي دنيا هست. وقتي خريدار زياد باشد، اين پديده ها به صورت طبيعي به وجود مي آيد.

    001758.jpg

    مهم ترين مشكل ما، داوطلب ها خانواده ها و مدارس هستند. آن ها به شدت به وضع موجود خو گرفته  اند
    آخر، كنكور كه قرار نبوده حالت بازار پيدا كند يا وسيله اي باشد براي پول درآوردن بقيه.
    كنار تمام آزمون هاي بين المللي، يك بازار بسيار پر رونق هست. تافل بين المللي را نگاه كنيد. چقدر كتاب آمادگي برايش هست! توي تركيه، توي كره، برويد كشورهايي را كه از نظر صنعتي از ما جلوترند، ببينيد چه خبر است. امتحانات GRE را نگاه كنيد. توي خود آمريكا چقدر مؤسسه و چقدر كتاب جنبي در اين باره هست. هست چون متقاضي دارد.
    پس كلا مخالفتي با اين جريان نداريد؟
    به نظرم بايد يك سالم سازي و نظارت وجود داشته باشد. ولي در كل، اين ها طبيعي است و اگر خوب مراقبت شود، يكي از سالم ترين بازارهاي ما است. بچه ها مجبور مي شوند عميق تر بخوانند. آموزش و پرورش ما چيزي نيست كه مواد لازم را به بچه ها بدهد.
    واقعا استفاده از اين كتاب ها و كلاس ها عميق خواندن است؟ خيلي از اين مؤسسه ها فقط نحوة درست تست زدن را ياد مي دهند.
    نه! اگر به يادداشت هاي هفتة من در پيك سنجش رجوع كنيد، دربارة همة اين ها صحبت كرده ام. اصلا اين چيزها نيست .
    پس اين حرف ها را اصلا قبول نداريد!
    نه خير. سؤال تستي، يك نوع سؤال از بين انواع مختلف سؤال است. سؤال تشريحي هم يك نوع ديگر. هر كدام جاي خودش را دارد. بدترين نوع سؤال براي آزمون رقابتي مثل كنكور، سؤال تشريحي است. منابع و Paperهاي مختلفي در سطح دنيا راجع به آزمون سازي و ساخت تست وجود دارد. اين يك بحث علمي است.
    ولي اين را قبول داريد كه وقتي يك جريان هر سال اتفاق مي افتد و منابع اش هم مشخص است، تغييرات آنچناني هم ندارد، بعد از چند سال لِم تست ها به دست مي آيد؟ مگر از يك منبع محدود چقدر مي شود تست جديد درآورد؟
    بحث اين است كه هيچ دو تستي مثل هم نيست. ممكن است از يك صفحة كتاب طرح شده باشد، ولي مثل هم نيست. يعني فرد به هرحال بايد آن بخش را فهميده باشد. منتها كسي كه تست مشابه را قبلا ديده باشد، زودتر آن را مي زند. رقابت يعني همين! ما به همه گفتيم شما بايد تست هاي هفت هشت سال قبل را حتما زده باشيد.
    خب اين هم وسيله اي است براي آن هايي كه دنبال بازار كنكور هستند.
    ما سال به سال، تست ها را به علاوة پاسخ آن ها به دست داوطلب ها مي رسانيم، كسي را مجبور نمي كنيم كه برود كتاب شخصي را كه مربوط به فلان شركت است بخرد. او حق انتخاب دارد. ما تست ها را سال به سال از طريق سايت در اختيار همه قرار مي دهيم. خود سازمان هم كه تست هاي 10 سال گذشته را منتشر مي كند.
    مسأله اين است كه رقابتي كه ايجاد شده، اين حس را به فرد مي دهد كه نكند اين كتاب هاي مختلف، يك چيز جديدي داشته باشد.
    قبول دارم. اين، هم فشار مي آورد و هم خوب است. چه بدي دارد كه يك كتاب، نكتة جديدي داشته باشد؟ داوطلب بايد برود و بخواند. بايد كتاب دستش بگيرد. كتاب بخواند. مگر بد است؟ توي كتاب چه نوشته؟ يا فيزيك يا عربي يا شيمي يا... منتها بعضي خانواده ها بيش از حد و بي پايه خرج مي كنند. زياد كتاب خريدن يا زياد از اين مؤسسه به آن مؤسسه رفتن اصلا كمكي نمي كند. تنها توصية من اين بوده كه تست هاي 10 سال اخير را همراه با توضيحات حتما بخوانند و بزنند و توي دو سه آزمون جامع هم شركت كنند. بيشتر از اين واقعا احتياجي نيست.
    شما برنامة بلند مدتي براي كنكور داشتيد؟
    بله. خوشبختانه تمام كارهاي من مكتوب است؛ چه چشم اندازهايمان، چه كارهاي عملي اي كه كرديم. براي همين معتقدم تا پنج سال ديگر هم همة كارها در چهارچوب همان برنامه  اي است كه ما داريم. چون خارج از آن قابل عمل نيست.
    يك خلاصه اي از تغييرات كنكور در اين سال ها بگوييد.
    وقتي كه من وارد سازمان شدم، كنكور دو مرحله اي بود با حدود 750 هزار داوطلب. هرچه گذشت، تعداد داوطلب ها بيشتر شد. منتها مهم تر از آن، مؤسساتي كه از طريق كنكور دانشجو مي گرفتند هم بيشتر شد. شبانه، پيام نور، نوبت دوم، علمي كاربردي و... به عبارت ديگر، كنكور وسعت و تنوع بيشتري گرفت. ما از سال 74 داشتيم روي كنكور دو بخشي كار مي كرديم. منظورم كنكوري است كه در آن، آزمون عمومي از اختصاصي جدا شده و چند بار در سال برگزار شود و هر كسي حداقل نمره را كسب كند، بتواند در كنكور اختصاصي شركت كند. سال 75 اين طرح آماده شد كه متأسفانه همراه شد با تغيير و تحولات دولت و بعدش هم مشكلاتي كه نظام جديد با قراردادن آزمــون پيــش دانشگاهي ايجاد كرد. در نهايت هم مجــلس ســال 77 ـ 76 طـــرح يك مرحله اي شدن كنكور را تصويب كرد.
    و اين كار را خراب كرد...
    بله! آن جا ديگر قفل بزرگي روي تحولات زده شد. چون تمام طرح هاي ما عملا مي خواست كنكور را بشكند و به چند آزمون تبديل كند. در حالي كه طرح مجلس، كنكور را تبديل كرد به يك آزمون كه در حال حاضر هم اجرا مي شود. آن چيزهايي كه در اين سال ها در اختيار ما بود، بهتر شده. مثل ابزار برگزاري و مديريت و استفاده از شبكه هاي كامپيوتري و فرم ها. كنكور الان با 15 سال قبل از لحاظ ابزار برگزاري قابل مقايسه نيست.
    مجلس آن موقع با سازمان سنجش مشورت نكرد؟
    ما نظر مخالف خودمان را داديم، ولي فضا و جو جوري بود كه كار اجتناب ناپذير به نظر مي رسيد.
    من اين تكة فضا وجو را درست متوجه نشدم!
    من هي دارم توي صحبت كردن صرفه جويي مي كنم! آن زمان يك آزمون ورود به پيش دانشگاهي بود و يك كنكور دو مرحله اي. عملا بچه  ها در 3 تا كنكور شركت مي كردند. بحث هم اين بود كه آقا اولِ نظام جديد اعلام شده كه كنكور حذف مي شود، ولي الان شده سه تا كنكور. اين بود كه عوض اين كه بيايند تصميم ما را عملي كنند، آمدند گفتند همة كنكورها بشود يكي. چون خانواده ها هم به شدت روي آزمون پيش دانشگاهي اعتراض داشتند، اين  ها فرض را گذاشتند بر اين كه همه روي تعداد كنكورها اعتراض دارند.
    خب برگرديم سر تغييرات كنكور. توي اين سال ها در مورد كنكور سراسري، طرح ديگري هم داشتيد كه ناكام بماند؟
    گفتم كه، يكي اش همان طرح دوبخشي شدن كنكور و برگزاري آزمون عمومي و اختصاصي به صورت جداگانه بود. اين طرح، كمك بزرگي به حل مسألة كنكور مي كرد. علاوه بر آن، ما مي توانستيم امتحانات تك درس را هم خودمان برگزار كنيم. اين، هم به درد آموزش و پرورش مي خورد، هم براي خودمان مفيد بود.
    چه استفاده هايي براي شما داشت؟
    وقتي امتحاني استاندارد باشد، مي شود از نتايج اش استفاده كرد. آموزش و پرورش هم مي توانست در مقياس كشوري از آن استفاده كند.
    يعني يك سري آزمون استاندارد كشوري براي موارد مختلف داشته باشيم.
    بله. بايد به اين سمت برويم كه آزمون هاي ملي معيار داشته باشيم و از نتايج آن ، نهادهاي مختلف از جمله دانشگاه ها استفاده كنند.
    دكتر! اين روزها خيلي ها براي مطرح كردن خودشان بحث حذف كنكور را پيش مي كشند. به نظر شما اين واقعا شدني است؟
    من مي توانم بگويم اگر برنامه هايي كه ما داديم اجرا شوند، تازه شش سال ديگر مي توانيم راجع به حذف كنكور فعلي حرف بزنيم. كه بعد براي چهار پنج سال بعدش برنامه بريزيم. به نظرم حذف كنكور فعلي شدني است، ولي تا ده دوازده سال ديگر، امكان پذير نيست. اصولا كنكور سراسري نبايد براي پذيرش برگزار شود، بلكه بايد براي راهنمايي و هدايت بچه ها و شناساندن توانايي  آن ها انجام بگيرد.

    001860.jpg

    پذيرش دانشجو از وظايف ذاتي هر مؤسسة آموزشي است. اگر الان اين طوري نيست به خاطر اين است كه شرايط آماده نيست
    آن وقت، نحوة پذيرش توي دانشگاه چطور مي شود؟
    آن جا مي شود كم كم يك سيستم تعبيه كرد كه يا خود دانشگاه دانشجو بگيرد يا هر دانشگاهي كه نخواست، به يك سازمان ديگر مثل سازمان سنجش اختيار بدهد كه برايش دانشجو بگيرد. به نظرم پذيرش دانشجو از وظايف ذاتي هر مؤسسة پذيرندة دانشجو است. اگر الان اين طوري نيست، به خاطر اين است كه شرايط آماده نيست. هم شرايط داخل دانشگاه ها، هم شرايط اجتماعي.
    ده سال ديگر، ظرفيت دانشگاه هايمان در حدي هست كه بتوانيم از اين كارها بكنيم؟
    اين آزمون هايي كه من مي گويم، از سال دوم سوم دبيرستان شروع مي شود و كم كم به فرد مي گويد كه تو به درد دانشگاه رفتن مي  خوري يا نه. بعد دانشگاه ها شرايط خودشان را مي گذارند و چون آزمون استاندارد است و در همة كشور يكسان است، هر كس كه شرايط يك دانشگاه را داشته باشد، مي تواند وارد شود. اين ها همه اش چشم انداز است. من راجع به حذف كنكور حرف نمي زنم. چيزي كه به نظرم مي تواند جزو برنامه ها باشد، همين طرح دو قسمتي شدن است.
    اين كه خيلي وقت است حرفش را مي زنند.
    سيستم اجرايي ما مشكل دارد. خصوصا كنكور را كه خيلي ها درباره اش نظر دارند و حرف مي زنند. براي همين، طرح مي رفت توي جلسات و معلق مي ماند. نه رد مي شد و نه قبول!
    پس خيلي اميدوار نباشيم، نه؟
    حالا من اميدوارم. الان اهتمام هست. آخر قرار نيست چيزي تصويب شود كه بگويد شما چه كار كنيد. چيزي كه مي خواهد تصويب بشود، اين است كه به سازمان سنجش اين اختيار را بدهند كه برنامه  هايش را اجرا كند.
    سازمان سنجش با يك دايرة گسترده طرف است. از يك طرف، ميليون ها داوطلب ورود به دانشگاه، از يك طرف وزارت علوم و از يك طرف دانشگاه ها. هر كدام از اين  ها هم دردسرهاي خودشان را دارند. با اين حجم، به نظر شما عملي است كه به سازمان اختيار بدهند كه بيايد و برنامه هايش را اجرا كند؟
    اگر اختيار ندهند، چيزي تغيير نمي كند. اگر هم اختيار بدهند، تنها جايي كه مي تواند خودش برنامه بريزد، سازمان سنجش است. براي همين، هر كس خارج از اين محدوده حرف مي زند، حرفش در حد نظر مي ماند.
    به نظرم سازمان سنجش توي اين سال ها خيلي محافظه كار بوده و خيلي جاها كوتاه آمده.
    اگر زمينه را براي اجراي يك طرح آماده نكنيد، آن طرح توفيقي نخواهد داشت. مهم ترين مشكل ما، داوطلب ها، خانواده ها و مدارس هستند. آن ها به شدت به وضع موجود خو گرفته  اند. ممكن است ناراحت باشند، ولي به شدت روي وضع موجود تعصب دارند و روي هر نوع تغييري واكنش نشان مي دهند.
    و از آن طرف، مؤسسه هايي كه بازار كنكور را پيدا كرده اند هم وارد مي شوند.
    آن ها كه بله! به صورت غيرمستقيم مقابله مي كنند. طرح دو بخشي كردن كنكور را كه مطرح كرديم، به شدت با آن مقابله شد. همين كلاس هاي كنكور به صورت غيرمستقيم جنجالي به پا كردند كه شما با اين طرح داريد زبان فارسي رامضمحل مي كنيد و ماهيت درس ديني را كوچك مي شماريد و چيزهاي عجيب و غريب از اين دست! چون احساس مي كردند با اين طرح، كل كلاس هاي كنكور دروس عمومي از بين مي رود. چون ديگر به آن صورت رقابتي وجود نداشت.
    اين هم يكي از مشكلات بزرگ شدن مؤسسات كنكور!
    بله! بيشتر از سيستم اجرايي داخلي، از بيرون با ما مقابله مي شود. مخالفين ما مخاطبين ما هستند. من مي گويم شما بهترين طرح را هم كه داشته باشيد، خود مردم با برداشت هايي كه دارند، مخالفت مي كنند.
    رابطة شما با وزراي علوم چطور بود؟
    با همه خوب بود. اكثرا شناخت داشتند و اعتماد مي كردند. وقتي وزير جديد مي آمد، دو سه ماه اول با احتياط برخورد مي كرد. ولي يك مقدار كه مي گذشت، احساس مي كرد كه اين جا فقط بحث خدمت است.
    وقتي شما از سازمان سنجش رفتيد، شايعه شد كه با وزير جديد مشكل داشتيد.
    اگر داشتم كه الان اين جا نبودم. من دو تا استعفاي مكتوب دادم. نه به خاطر علاقه نداشتن به كار، ولي فكر مي كردم كه دست وزير بايد باز باشد. شايد احساس ايشان هم اين بود كه اگر يك فرد جديد بيايد، تحولات جديدي هم اتفاق مي افتد. يعني فرد قبلي توي اين 16سال هر كاري خواسته، كرده. ولي خب من با شناختي كه از خودم دارم، مطمئن ام سال هفدهم من، بسته به اختياراتم بهتر از سال شانزدهم مي شد. همان طوري كه سال شانزدهم از پانزدهم بهتر بود. يعني هميشه اين طوري بوده. براي همين مي شود گفت همه چيز سازمان سنجش را من از صفر به اين جا رساندم. من حتي يك متر مربع فضاي اداري در اختيار نداشتم. حالا خود من هم تشويق كردم كه يك فرد جديد بيايد. من دعا مي كنم كه دكتر پورعباس هم موفق باشند. خيلي پرانرژي آمده اند. از طرفي وزير علوم نمي خواست من از وزارتخانه بروم. خودم هم خوشحال ام كه آمده ام اين جا.
    آن دو تا استعفايي كه گفتيد، زمان دكتر زاهدي بود؟
    بله. من هر وزيري كه آمده، استعفاي مكتوب داده ام. به تنها وزيري كه دو بار استعفا دادم، آقاي زاهدي بود.
    پس با اين حساب، چهار تا استعفاي ديگر هم داده ايد.
    بله. البته نه به خاطر بيزاري و بي توجهي به كار، بلكه براي بازگذاشتن دست وزير.
    آقاي دكتر! با توجه به اتفاقات اين 16 سال، واقعا بگوييد كنكور به كجا مي رسد.
    الان براي نظر دادن زود است. شايد بخواهم اميدوارانه نگاه كنم و بگويم حتما بهتر مي شود. به نظرم پنج شش ماه ديگر مي شود دقيق نظر داد.
    توي اين فاصله قرار است چه اتفاقي بيفتد؟
    بايد ببينيم چه چيزي توسط مراجع قانوني تصويب مي شود. چه مرجعي براي تصويب تغييرات كنكور تعبيه مي شود. چه دستگاهي متولي اعمال تغييرات كنكور خواهد شد. من همه چيز را در اين زمينه مي شناسم. اين ها كه مشخص شد، مي توانم به راحتي بگويم كه اوضاع بهتر مي شود يا بدتر.
    و سؤال آخر اين كه با توجه به برخوردها و تماس هايي كه با مردم داشته ايد، فكر مي كنيد آدم محبوبي هستيد؟
    من در مجموع راضي ام. خيلي برخورد داشته ام، مي رفتم و مي آمدم ولي احساسم اين است كه يك اعتماد نسبي وجود داشته كه مهم ترين چيز براي مديريت سازمان سنجش است. اما وقتي 90 درصد از داوطلب ها قبول نمي شوند و تنها يك درصد از آن ده درصد قبول شده توي رشته اي كه در اولويت اصلي شان بوده درس مي خوانند، نمي شود خيلي توقع محبوب بودن داشت!
     

    رئيس سابق هنوز هم مي گويد فروش سؤالات صحت ندارد

    تخلف؛ فقط يك مورد

    001764.jpg

    فروش سؤالات كنكور سراسري، موضوعي است كه هر ساله وقتي به زمان كنكور مي رسيم، بر سرزبان ها مي افتد. خيلي ها معتقدند سؤالات را به قيمت گزاف مثل آب خوردن مي فروشند. اما رئيس سابق مثل روزهايي كه بر سركار بود، همچنان با شدت تمام، اين موضوع را رد مي كند.
    در سال هاي اخير شايعة فروش سؤالات كنكور، خيلي شنيده شده. اصلا چنين اتفاقي را قبول داريد؟
    ما هيچ گاه فروش سازماندهي شدة سؤالات نداشته ايم. فقط يك مورد در طول 16 سال گذشته اتفاق افتاد كه آن هم در سطح بسيار محدود و از همان ابتدا كنترل شده بود. مي دانيد كه اگر يك زماني سؤال بيرون برود، بايد آزمون متوقف و تجديد شود.
    آن يك مورد چه بود؟
    مربوط بود به دانشكده علوم اجتماعي يكي از دانشگاه هاي تهران. جريان سال 82 يا 83 توي پيك سنجش چاپ شد. پروندة اين اتفاق هم رفت دادگاه و برايش حكم صادر شد. البته از اول، همه چيز كنترل شده بود و وزارت اطلاعات روي جزئيات اتفاق نظارت داشت و مي خواست رابطه ها را دستگير كند.
    يعني شما از قبل مي دانستيد؟
    بله ديگر. اصلا همين بود. اين موردي است كه از آن عكس و فيلم وجود دارد. فرد متخلف هم كه دستيگر شد، تعجب كرده بود كه چطوري از او عكس گرفته ايم. تازه اين جريان، هيچ ربطي به سازمان سنجش نداشت. يعني حتي يك پرسنل رسمي، پيماني يا قراردادي سازمان در طول اين 16 سال يك مورد تخلف اين طوري نداشته. غيرمستقيم هم درگير نبوده.
    ولي آقاي دكتر! دربارة تقلب، حرف زياد است. حتي گزارش يك مورد تقلب در كنكور ارشد را خودمان از زبان متخلفين در مجله چاپ كرديم.
    من در مورد كنكور سراسري صحبت مي كنم. كنكور ارشد بحثش جداست.
    باشد در مورد كنكور سراسري حرف مي زنيم. خيلي ها مي گويند شب قبل از كنكور در تهران محل هايي وجود دارد كه سؤال مي فروشند. يعني خيلي ها مي دانند كه براي خريد سؤال بايد كجا بروند. حتي بعضي ها مي گويند كه فروشنده ها تضميني سؤال مي فروشند.
    يعني شما توي همشهري جوان محل هايش را چاپ مي كنيد؟ مي گويند كه كجا مي شود سؤال خريد؟
    ما اين را مستند نداريم، اما اين اصلا بحث مخفي اي نيست اين روزها.
    خب شما از قول خودتان هرچه مي خواهيد بنويسيد. ولي من تكذيب مي كنم.
    يعني شما مي گوييد چنين چيزهايي اصلا وجود ندارد؟
    نه ندارد! ولي شما اگر سند داريد، بنويسيد.
    آن موردي كه خودتان مثال زديد، گفتيد اين ها كارمند سازمان نبودند. پس چه جوري تقلب اتفاق افتاد؟
    يادتان باشد در كنكور سراسري، ما بيش از 800 حوزه داريم. آن اتفاق توي يكي از حوزه هاي فرعي ما توسط يكي از همكاران حوزه، آن هم در اثر خطاي مسؤول حوزه رخ داد. شما مي دانيد كه در طول روزهاي كنكور، بيش از 100 هزار نفر با سازمان همكاري مي كنند. حالا تصور كنيد يكي از اين ها بخواهد خطا كند.
    اين بحث انتخاب مراقب ها خيلي تأييد صلاحيت جدي ندارد. خيلي مواقع، تقلب ها توسط همين آدم ها اتفاق مي افتد. مي شود نظارت بهتري داشت؟
    دستورالعمل روشني براي انتخاب رابط و مراقب و مسؤولين برگزاري آزمون هست. تقريبا رعايت هم مي شود. اگر يك زماني لطمه بخوريم، روي رعايت نشدن دستورالعمل ها است. ما چند سال قبل به موازات سيستم اجرايي، سيستم حفاظت از آزمون ها را راه انداختيم. اين جلوي خيلي از تخلفات را گرفت. به شما بگويم كنكور سراسري ما يكي از امن ترين آزمون هاي دنيا است. اگر به تقلب هاي كشورهاي ديگر رجوع كنيد، اين را متوجه مي شويد.
    آماري در اين زمينه وجود دارد؟
    اگر شما جست وجو كنيد، آن جا هست. برويد توي گوگل واژة تقلب را بزنيد، برايتان مي آيد. اصلا همين امتحان تافل را ببينيد. فكر مي كنيد تقلب نمي شود؟ مي دانيد توي چين چند نفر را گرفتند؟
    اين كه يك آزمون سراسري برگزار شود ولي تقلب نباشد، غير ممكن است. ولي بايد به حداقل برسد.
    بله. اصلا چون خانواده ها روي كنكور سراسري حساس هستند، بسياري از گزارش ها در مورد تخلف از سوي خود خانواده ها به دست  ما مي رسيد.
     

    كنكور ارشد در خطر است

    آ.ت.ت را جدي نگرفتند

    طرح آ.ت.ت (آزمون تحصيلات تكميلي) جزو طرح هايي بود كه در زمان رياست دكتر رحيمي پيشنهاد و اجرا شد. اين طرح تا حدي دانشگاه ها را مجبور مي كرد كه خودشان در پذيرش دانشجو نقش داشته باشند. با اجراي آ.ت.ت كنكور ارشد به يك آزمون دو بخشي تقسيم مي شد. ابتدا يك آزمون عمومي بود كه به هر داوطلب يك نمرة مشخص مي داد. سپس در مرحلة دوم، كساني كه از يك حد علمي بالاتر بودند، مي توانستند با توجه به نمره اي كه در آزمون كسب كرده اند، به دانشگاه ها براي پذيرش مراجعه كنند.
    اما طرح آ.ت.ت هيچ گاه به طور كامل اجرا نشد. دكتر رحيمي در اين باره مي گويد: بيش از 80 درصد دانشجوها با اين طرح مخالف بودند. آن ها احساس مي كردند كه به نوعي حق آن ها در دانشگاه ها ضايع مي شود و شايد به نوعي حق هم داشتند. اين طرح يك تحول در سبك كنكور به حساب مي آمد، ولي دانشگاه ها هم از سوي ديگر براي اجراي آن مشكلاتي ايجاد كردند: خيلي از اساتيد حاضر نمي شدند كه براي پذيرش دانشجو بيايند و با  آن ها مصاحبه كنند. دانشگاه ها با خود طرح موافق بودند، ولي روي اجرا مشكل داشتند. نمي توانستند استاد را جذب كنند. در حالي كه يكي از وظايف استاد، غير از درس دادن، همين كارها است. رئيس سازمان سنجش معتقد است طرحي كه در ابتدا به عنوان آ.ت.ت معرفي شد، با طرحي كه چند سالي به اجرا درآمد متفاوت است: اين طرحي كه در دانشگاه ها شروع شد، در واقع دوران  گذار به آ.ت.ت واقعي بود. اين را بايد حتما مي گذرانديم. قدم دوم اين بود كه كل پذيرش به عهدة خود دانشگاه ها گذاشته شود. اين را اوايل سال 84 به نظرخواهي گذاشتيم. بعد از اين كه بچه ها احساس كردند موضوع جدي است، مخالفت ها شروع شد. اما رئيس سابق سازمان سنجش همچنان به اجرايي شدن طرح آ.ت.ت واقعي اميدوار است: فكر مي كنم در نهايت بايد به  آ.ت.ت واقعي برسيم. اصلا كار درست هم همين است. البته من حساسيت دانشجوها را قبول دارم. آن ها خيلي از اعمال نظر دانشگاه ها مي ترسند، چون رقابت در كنكور ارشد سنگين است. از طرفي، موجي كه چند سال پيش به دنبال ورود به دانشگاه براي دورة كارشناسي بود، كم كم دارد به كنكور ارشد منتقل مي شود. با اين حساب اگر به همين شكل جلو برويم، بايد منتظر مشكلات مشابهي براي كنكور ارشد هم باشيم. مشكلاتي از قبيل بازار داغ كلاس ها و كتاب هاي آمادگي براي آزمون كارشناسي ارشد. دكتر رحيمي اين مشكلات را قبول دارد و تنها راه حل آن را اجراي درست آ.ت.ت مي داند: اگر آ.ت.ت به  صورت واقعي و درست اجرا شود، مقدار زيادي از كلاس هاي كاذب كنكور از بين مي رود و ديگر مشكلات مشابه كنكور سراسري را در مقاطع بالاتر نخواهيم داشت. اما اگر اين اتفاق نيفتد، بايد منتظر تكرار وضعيتي باشيم كه چند سال قبل در مورد كنكور سراسري داشتيم.
     

    همان توصيه هاي هميشگي

    فرزندان رئيس سازمان سنجش براي ورود به دانشگاه چه كار مي كنند؟

    حتي اگر فرزند رئيس سازمان سنجش كشور هم باشي، بايد براي ورود به دانشگاه كنكور بدهي. دكتر رحيمي چهار فرزند دارد كه دو تاي آن ها در دانشگاه تحصيل مي كنند. يكي ديگر هم دبيرستاني است و كم كم بايد به فكر كنكور بيفتد. دانستن اين كه فرزندان دكتر رحيمي كلاس كنكور رفته اند يا نه و يا اين كه كجا قبول شده اند، براي خودش داستان جالبي است: دو تا فرزند اولم را كلاس كنكور نگذاشتم. يكي از آن ها دبيرستان دولتي درس مي خواند و يكي ديگر دبيرستان غيرانتفاعي. خيلي جالب است كه من همان چيزهايي را كه به ديگران توصيه مي كنم، روي بچه هاي خودم هم پياده مي كنم. من از دو سال قبل به آن ها گفته بودم كه چه كار كنند.
    هيچ كدام از فرزندان آقاي رئيس، به آن صورت كلاس كنكور نرفته اند، اما در كلاس هايي كه خود مدرسه براي آمادگي كنكور گذاشته بود، حاضر شده اند و در نهايت مثل پدر در دانشكده فني يكي از دانشگاه هاي دولتي تهران پذيرفته شده اند. اما آن ها مسألة كنكور را چطور به دكتر رحيمي منتقل كرده اند؟ نمي شود آن دغدغه را كتمان كرد. ما هم مثل بقيه دغدغه داشتيم. من چون بارها به داوطلب ها گفته بودم كه تلاششان را بكنند و نتيجه اش هر چه بود مورد تشويق والدين است، ديگر براي خودم عادي شده بود. ضمن اين كه بچه هاي من، خودشان بچه هاي درس خواني بودند.
     

     

    براي دريافت مجله الکترونيکي «روزانه» و «خبرنامه» و به جهت عضويت در گروه «مبين» روي لينک زير کليک کنيد

    http://groups.yahoo.com/group/mobin-group/join


    *****

    براي تماس با مدير گروه روي لينک زير کليک کنيد

    Mobin_s2004@yahoo.com


    **توجه: اين گروه فعلا بصورت آزمايشي فعاليت مي نمايد**

     

     

     

     
    د