قسمت سي
محدوديت هاي ومقدورات پيش روي اسراييل در تهيه وساخت سلاح هسته اي
تا سال 1998 دولت اسراييل هم چنان به سياست پيشين خود مبني بر سياسيت ابهام در بارة تسليحات هسته اي ادامه داد. آزمايش هاي هسته اي جنوب آسيا در سال 1998 و تغييراتي كه در عرصة بين المللي پيش آمد ، دولت وتشكيلات دفاعي اسراييل را به ارزيابي مجدد سياست هاي پيش خود وادار نمود . هرچند در باره توانايي هسته اي اسراييل تقريبا" اتقاق نظر وجود دارد ، ليكن تا ژوئيه 1998 هيچ يك از مقامات ارشد اسراييل به داشتن چنين توانايي اعتراف كرده بودند .
" در واقع در 13 ژوئيه 1998 ودر يك كنفرانس مطبوعاتي در اردن "شيمون پرز " نخست وزير پيشين اسراييل و وزير خارجه فعلي كابينه شارون براي اولين بار ، اذعان داشت كه اسراييل به توانايي هسته اي دست يافته تا اسلوبي ديگر بسازد ، نه اين فاجعه هيروشيما را تكرار نمايد ."
افزون بر آن ، در همين تاريخ ؛ يعني ژوئيه 1998 ، زماني كه ايران موشك شهاب 3 را - كه توانايي ضربه زدن به اسراييل را داست – آزمايش كرد ؛ بحث و تبادل نظر عمومي در اينباره شدت يافت . اگر دولت هاي ديگر خاور ميانه به تسليحات هسته اي دست يابند ممكن است اسراييل سياست دير پاي " ابهام " خود را كنارگذارده وتوانايي هسته اي خود را به معرض نمايش گذارد ." چنين تغيير وتحولي ممكن است به تلاش هاي روزافزون دولت هاي عربي وايران براي دست يابي و توسعه توانايي هاي بيولوژيكي و شيميايي سرعت بخشد .
" منابع حكومتي وپارلماني اسراييل در اواخر ژوئن 1998 تأكيد نمودند كه اسراييل به طور رسمي در سياست ابهام هسته اي ب كمك برخي نهادها – از جمله وزراي خارجه و دفاع و دفتر نخست وزيري بنيامين نتانياهو – تجديد نظر مي كند ."
"ديويد ايوري( David Ivry ) يكي از فرماندهان سابق نيروي هوايي اسراييل و مدير كل وزارت دفاع ، در سال 1995 در مصاحبه مطبوعاتي اظهار داشت كه اسراييل يك نيروي بازدارندگي ضربه دوم نياز دارد ."
"اسحاق مردخاي " (Yitzhak Mordechai) وزير دفاع وقت نيز اذعان داشت كه اسراييل تغييرات در محيط ژئو پلتيكي و توانايي خود نيز ديگر عوامل را بررسي خواهد كرد تا از به روز بودن استراتژي مطمئن گردد ؛ يا اين همه ، مردخاي گفت كه از تغييرات راديكال ( افراطي ) در سياست ابهام هسته اي پشتيباني نخواهد كرد . ازديدگاه او ، اين كه اسراييل اولين كشور استفاده كننده اطلاعاتي سلاح هسته اي در خاورميانه نخواهد بود ، بايد حداقل در زمان فعلي به سياست هسته اي اسراييل تبديل گردد."
" اسحاق بن – يسرائيل ( Yitzhak Bin-Yisrael) ، رئيس بخش تحقيق و توسعة تسليحاتي وزارت دفاع اسراييل ، گفته است كه اگر چه سياست بازدارندگي هسته اي كماكان در دكترين دفاعي رژيم مهم تلقي مي شود ، ايجاد و توسعة توانايي ضربه پيشگيرانه نيز ضروري است . اسراييل به دليل اينكه كشور كوچكي است نمي توان مدت زماني طولاني درگير جنگ باشد ؛ از همين رو نياز به يك ضربه پيشگيرانه احساس مي شود . بن – يسرائيل همچنين خاطر نشان ساخت كه اسراييل در وضعيتي معما گونه و متناقض گرفتار شده است به گونه اي كه مي توان بدون نمايش قدرت ونمايش توانايي ها ، ديگران را از انديشه تعرض و حمله بازداشت . با اين وجود ، اسراييل علاقه اي به افشاي تونايي هاي هسته اي خود ندارد .
كميته دفاع و امور خارجه كنست ، نيز نشست هاي محرمانه اي مربوط به سياست هسته اي اسراييل برگزار نموده اند . " رئيس كميته مزبور " گيديون عزرا "( Gideon Ezra) معتقد است : وضعيت فعلي نيازي به تغيير ندارد ؛ زيرا دشمنان اسراييل از آنچه نمي دانند بيشتر هراس دارند تا آن چيزي بدان واقف اند .
" افرائيم سنه " (Ephraim Sneh) ، رئيس وقت كميته فرعي دفاع ، در 5 اوت 1998 گفت كه بازدارندگي ايجاد شده با سياست سنتي ابهام ، ديگر كارايي سابق را ندارد . وي استدلال نمود كه بنا بر احتمال دست يابي ايران در آينده نزديك به سلاح هسته اي ، اسراييل مجبور است چند ميليارد دلار براي توسعه توانايي ضربه دوم يا ضربه پيشگيرانه سرمايه گذاري نمايد . سنه گفت كه اسراييل بايد در باره نيازهايش براي جلوگيري ، بازدارندگي يا پيگيري از يك حمله هسته اي چاره اي بينديشد .
" فارين ريپورت " خبر نامه چاپ لندن ، از قول وزير دفاع وقت اسراييل – اسحاق مردخاي – نوشت : وي مقام هاي حكومتي را براي اتخاذ سياستي كه به اسراييل اجازه مي دهد ، درصورت حمله هسته اي ضربه اول متوسل به تلافي هسته اي مي شود، زير فشار گذاشته است . بنابراين ، دولت اسراييل دريافته است كه بازدارندگي هسته اي ديگر كافي نخواهد بود ، زيرا تنها يك حمله هسته اي از سوي ايران قادر است توانايي اسراييل را براي تلافي متقابل نابود سازد و آن را از بين ببرد . در اين گزارش ، هم چنين آمده است كه اسراييل در صدد توسعة توانايي ضربه دوم از طريق دريا وبا استفاده از زير دريايي هاي " دولفين " خريداري شده از آلمان است . از اين زير دريايي مي توان موشك هاي مجهز به كلاهك هسته اي را پرتاب نمود .
در دسامبر 1990 ،سرلشكر "آورهام بوتسر"( Avraham Botzer) فرمانده سابق نيروي دريايي در گفتگو با تلويزيون اسراييل گفت كه زير دريايي هاي دولفين ، پايه واساس سيستم هاي تسليحاتي هستند كه با آنها مي توان جلوي حملات تسليحات كشتار را گرفت . بوتسر افزود : اين زير درياي ها پشتوانه اي است براي آن كه دشمن حمله پيش دستانه اي را با تسليحات غير متعارف ودرپيش نگيرد ودرصورت انجام چنين كاري هزينه بسيار زيادي متحمل گردد ."
"اگر چه بخش سانسور ارتش ، از تحليل توانايي هاي هسته اي فعلي اسراييل جلو گيري مي كند ، با اين حال مجلات وروزنامه هاي اسراييلي مي تواند اطلاعاتي رابراساس منابع خارجي و بحث هاي سياسي منتشر سازند ."
" ماركوس يوئل "( Marcus Yo’el) ، تحليل گر دفاعي ، در ژوئن 1998 نوشت :" آزمايش هاي هسته اي جنوب آسيا ،در وضعيت سياسي ونظامي اسراييل تغيير چنداني به وجود نياورده است . به رغم ماركوس ، ايران حداقل تا 5 سال آينده نمي تواند به سلاح هسته اي دست يابد و حتي با دستيابي به چنين سلاحي ، از آن استفاده نخواهد كرد . ماركوس گفت كه اگر كشور هاي عربي قرار بود تسليحات هسته اي خود را به وجود بياورند ،اسراييل نسبت به آنها از توانايي خاص و برتر هسته اي برخوردار بود."
"شاي فلدمان ( Shai Feldman) مدير مركز جافي براي مطالعات راهبردي در دانشگاه تل آويو ، گفته است كه اگر اسراييل دست به آزمايش هسته اي مي زد ، ايالات متحده به طور قانوني و مشروع كمك هاي نظامي و روابط تنگاتنگ دفاعي خود را با اسراييل قطع مي كرد پس به همين خاطر ، بعيد است كه اسراييل از نمونه پاكستان و هند پيروي نموده و آزمايش هسته اي انجام دهد . "
زئيف شيف (Ze’e v Schiff ) تحليل گر مسايل دفاعي اسراييل ، نيز درباره تغيير سياست ابهام هسته اي اسراييل تذكر داده و معتقد است كه اين تغيير سياست مي تواند به اختلاف ميان اسراييل و كنگره ايالات متحده منجر گردد.
"هم چنين تحليل گران دفاع اسراييل درباره نحوه پاسخ گويي به حمله شيميايي يا بيولوژيكي بحث و تبادل نظر كرده اند . در كنفرانسي با عنوان "چالش هاي فراروي امنيت جهاني و خاورميانه اي " در شهر هر تسيلياي بايد براي استفاده كه دانشگاه هاي هاروارد و تل آويو برگزار كننده آن بودند ، فلدمان گفت اسراييل بايد براي استفاده از هر نوع سلاحي از جمله تسليحات هسته اي در هنگام حملات بيولوژيكي و شيميايي آماده شود . ما ديگر شركت كنندگان كنفرانس عقيده داشتند كه ايالات متحده و جامعه بين المللي ، استفاده از سلاح هسته اي را براي پاسخ گويي به چنين حمله اي نمي پذيرد . "زئيف بونن"(Ze’e v Bonen )محقق در مركز مطالعات راهبردي بگين – سادات در دانشگاه بارايلان اسراييل استدلال كرد كه نمي توان با يك حمله هسته اي به يك كلاهك شيميايي شليك شده به تل آويو پاسخ داد. "
در مقاله اي در روزنامه "هاآرتص " اسراييل به قلم "دان مارگاليت " ( Dan Margalit ) آمده است : اگر اسراييل سياست ابهام هسته اي خود را تغيير دهد ، چيزي به دست نمي آورد . مارگاليت ادامه مي دهد كه اسراييل بايد ملزومات يك تغيير سياسي را در نظر بگيرد پس از آن ، او مي پرسد كه چرا اسراييل اسرار توانايي هاو ضعف هاي نسبتي خود را براي دشمن افشا نمايد ؟ چرا اسراييل بدون دريافت چيزي و بدون اين كه منفعتي عايدش شود ، داده هاي اطلاعاتي خود را منتشر كند؟ البته مارگاليت خاطرنشان مي سازد كه ابهام هسته اي اسراييل نبايد شامل بحث هاي عمومي مربوط به اين مسأله گردد . او گفت كه اطلاعات كافي در اسراييل و خارج براي ارزيابي پيوستن يا نپيوستن اسراييل به پيمان منع تكثير سلاح هاي هسته اي و يا توسعه توانايي هسته اي دوم وجود دارد .
جرالد ام. اشتاينبرگ (Gerald M.Steinberg ) مدير مركز حل اختلاف در دانشگاه بارايلان ، عقيده دارد كه بعيد است اسراييل توانايي هسته اي خود را با انجام آزمايش هاي هسته اي آشكار سازد او هم چنين مي افزايد كه از دهه 60 به اين سو، كه دولت هاي اسراييل از احزاب سياسي گوناگون و ايدئولوژي هاي متفاوتي تشكيل شده اند ؛ با محيط استراتژي مختلفي مواجه شد ، همواره به تعهدات اسراييل در قبال ايالات متحده پاي بند بوده اند ؛ تعهدي كه بر اساس آن اسراييل وعده داده است آزمايش هاي هسته اي انجام ندهد و يا توانايي هاي هسته اي خود را آشكارا اعلام نكند . اشتاينبرگ هم چنين ادامه مي دهد كه افراد بسياري در اسراييل اعم از نخبگان از سايت فعلي هسته اي اسراييل – ابهام – جانبداري مي كنند. اشتاينبرگ گفت : "برخلاف جنوب آسيا، سياست و جايگاه هسته اي نقش مهمي در سياست هاي داخلي اسراييل ندارد و هيچ فشاري نيز در اسراييل براي انجام آزمايش هاي هسته اي وجود ندارد." او نتيجه گيري مي كند كه اسراييل با پيروي از مدل هند و تبديل شدن به يك قدرت آشكار هسته اي ، نه تنها چيزي به دست نمي آورد ، بلكه بسياري چيزها را از دست مي دهد و تنها درسي كه از تجربه جنوب آسيا مي توان گرفت اين است كه اسراييل در دراز مدت بايد سيستم ضربه دوم خود را توسعه داده ، تلاش هايش را براي ايجاد سپر دفاعي در مقابله با تهديدات موشك هاي بالستيك افزايش دهد .
اميلي لانداو (Emily Landau ) يكي از تحليل گران ، براين باور است كه پس از جنگ 91-1990 خليج فارس ، بحث عمومي درباره جايگاه هسته اي اسراييل در زمينه تغييرات در محيط اسراييل رو به فزوني گرفته است . اسراييل در سال 1993 كنوانسيون تسليحات شيميايي و در سپتامبر 1996 پيمان منع آزمايش هاي فراگير را امضا نمود (البته كنوانسيون و پيمان مزبور هنوز به تصويب نرسيده است ) هيأت نمايندگي اسراييل در سازمان ملل متحد گفته است كه حمايت اسراييل از اين پيمان به معناي تغيير در سياست هاي هسته اي نيست .
" در 11 اوت 1998 اسراييل به كنفرانس خلع سلاح ژنو اجازه داد تا كميته مذاكره كننده اي درباره قطع ماده شكاف پذير ، تشكيل دهد . پيش از آن ، اسراييل تنها كشور از 61 كشور عضو كنفرانس خلع سلاح بود كه راضي به مذاكره نشده بود ."
" البته بنيامين نتانياهو ، نخست وزير وقت گفت كه اسراييل هنوز مشكلات بنياديني با پيمان قطع ماده شكاف پذير دارد و حمايت اسراييل از اين كميته بدان معني نيست كه ما با پيمان و محتويات آن موافقيم ."
چشم انداز مشاركت اسراييل در چنين توافق نامه اي روشن به نظر نمي رسد . "آونركوهن " (Avner Cohen ) در كتاب خود به عنوان "اسراييل و بمب " مي گويد كه سياست هسته اي اسراييل ، موفقيت پايداري براي اسراييل به همراه داشته است ؛ زيرا اين سياست اسراييل را قادر ساخته ، انحصار هسته اي را در خاورميانه حفظ نمايد و در عين حال از تعهدات مربوط به تسليحات هسته اي دوري كند .
"شيمون پرز نخست وزير پيشين اسراييل نيز عقيده دارد كه اسراييل با سياست ابهام هسته اي خود موفق شده است بدون شكاف ساختن سياست خود ، كه بالطبع تحريماتي عليه اسراييل در پي خواهد داشت ، بازدارندگي كافي ايجاد نمايد ."
بنابراين ، به رغم آزمايش هاي هسته اي جنوب آسيا و نگراني درباره دست يابي كشورهاي خاورميانه اي به سلاح هسته اي ، بعيد است كه موضع فعلي اسراييل در خصوص تسليحات هسته اي در آينده نزديك ،تغيير كند .
ادامه دارد ...
|