اعضا محترم گروه مي توانند مطالبشان را به آدرس
Mobin_s2004@yahoo.com
بفرستند تا با نام خودشان در اين ستون نوشته شود.
|
هيچوقت فکر کردي که چرا ؟ وقتي ميخواي بري تو رويا چشماتو ميبندي ؟ وقتي ميخواي گريه کني چشماتو ميبندي ؟ وقتي که ميخواي ببوسيش چشماتو ميبندي؟ آخه قشنگترين لحظات زندگي قابل ديدن نيستن
|
|
|
هیچ وقت فراموش نکن که به هنگام ترک این زندگی نمی توان هیچ چیز مادی را با خود ت به همراه ببری نه جسم را با خودم به همراه بردم نه پولی را که در سراسر زندگی جمع اوری کردم و نه حتی چیزهای که به انها علاقهمند بودم تنها چیزی که هنگام ترک این دنیا با خودم می بریم خاطره میزان عشقی است که به مردم هدیه داده ایم فرزندم زندگی با انچه می بخشیم اندازه گیری می شود نه انچه که دریافت می کنیم
|
|
|
مردم لبنان آماده جشن پيروزي مقاومت
بنا به گزارش های رسیده به پایگاه خبری مقاومت به دنبال اعلام آتش بس و مقاومت 33 روزه مقاومت اسلامی در مقابل ارتش متجاوز رژیم صهیونیستی و شکست مفتضحانه اشغالگران قدس ، جهان اسلام خود را برای برگزاری جشن باشکوه پیروزی مقاومت اسلامی آماده می نماید.
کشتار مردم لبنان و انهدام ماشین جنگی اسرائیل و دریافت بیش از 4500 موشک حزب الله به شهرها و مراکز نظامی اسرائیل تنها دستاورد این رژیم و بیانگر پیروزی اسلام بر کفر جهانی است.
مردم سراسر جهان به ویژه مسلمانان جهان معتقدند که امریکا و اسرائیل به صورت مستقیم شریک جنایات اسرائیل در کشتار مردم لبنان هستند و بدون حمایت و پشتیبانی امریکا اسرائیل هرگز جرات اقدام به این جنایات را نداشت.
براي دريافت يک آهنگ عربي، ويژه حزب الله لبنان اينجا را کليک کنيد
|
|
|
آدمـک آخــرِ دنيــاست، بخند
آدمـک مـرگ هـمين جاست، بخند
آن خـدايي که بـزرگش خوانـدي
به خـدا، مثـل تـو تنهـاست، بخند
دستخطي کـه تـو را عاشـق کرد
شوخـيِ کاغــذي ماسـت، بخند
فکر کن دردِ تـو ارزشـمند است
فکر کن گريـه چـه زيباست، بخند
صبحِ فردا به شبت نيست که نيست
تـازه انگار کـه فـرداسـت، بخند
راستـي آنچـه بـه يــادت داديم
پَر زدن نيست کـه درجاسـت، بخند
آدمــک نغمــهء آغــاز نخوان
به خــدا آخــر دنيـاست، بخند |
|
|
توبه مي کنم ديگر کسي را دوست نداشته باشم حتي به قيمت سنگ شدن
توبه مي کنم ديگر براي کسي اشک نريزم حتي اگر فصل چشمانم براي هميشه زمستان
...شود چشمانم را مي بندم
توبه مي کنم ديگر دلم برايت تنگ نشود حتي چند لحظه ، قول مي دهم نامت را بر
.زبان نيآورم لبهايم را مي دوزم
توبه مي کنم ديگر عاشق نشوم قلبم را دور مي اندازم براي هميشه و به کوير تنهايي سلام ميکنم |
|
|
darya bash ke agar be sooyat sang partap kardan sang ghargh shavad na anke to motelatem shavi... |
|
|
نامه آبراهام لینكلن به آموزگار پسرش
به پسرم درس بدهید
او باید بداند كه همه مردم عادل و همه آن ها صادق نیستند، اما به پسرم بیاموزید كه به ازای هر شیاد، انسان صدیقی هم وجود دارد.
به او بگویید، به ازای هر سیاستمدار خودخواه، رهبر جوانمردی هم یافت می شود.
به او بیاموزید، كه در ازای هر دشمن، دوستی هم هست.
می دانم كه وقت می گیرد، اما به او بیاموزید اگر با كار و زحمت خویش، یك دلار كاسبی كند بهتر از آن است كه جایی روی زمین پنج دلار بیابد.
به او بیاموزید كه از باختن پند بگیرد. از پیروز شدن لذت ببرد. او را از غبطه خوردن بر حذر دارید. به او نقش و تاثیر مهم خندیدن را یادآور شوید.
اگر می توانید، به او نقش موثر كتاب در زندگی را آموزش دهید. به او بگویید تعمق كند، به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان دقیق شود. به گل های درون باغچه و زنبورها كه در هوا پرواز می كنند، دقیق شود.
به پسرم بیاموزید كه در مدرسه بهتر این است كه مردود شود اما با تقلب به قبولی نرسد.
به پسرم یاد بدهید با ملایم ها، ملایم و با گردن كش ها، گردن كش باشد. به او بگویید به عقایدش ایمان داشته باشد حتی اگر همه بر خلاف او حرف بزنند.
به پسرم یاد بدهید كه همه حرف ها را بشنود و سخنی را كه به نظرش درست می رسد انتخاب كند.
ارزش های زندگی را به پسرم آموزش دهید. اگر می توانید به پسرم یاد بدهید كه در اوج اندوه تبسم كند. به او بیاموزید كه از اشك ریختن خجالت نكشد.
به او بیاموزید كه می تواند برای فكر و شعورش مبلغی تعیین كند، اما قیمت گذاری برای دل بی معناست.
به او بگویید كه تسلیم هیاهو نشود و اگر خود را بر حق می داند پای سخنش بایستد و با تمام قوا بجنگد.
در كار تدریس به پسرم ملایمت به خرج دهید اما از او یك نازپرورده نسازید. بگذارید كه او شجاع باشد، به او بیاموزید كه به مردم اعتقاد داشته باشد توقع زیادی است اما ببینید كه چه می توانید بكنید، پسرم كودك كم سال بسیار خوبی است. |
|
|
توضيحات آقا احسان در مورد مناظره با سلام به اعضا محترم گروه مبين
در جمعه پيش، ديدگاهي در مورد مسايل لبنان از طرف من و دوست عزيزم حسين خان تحت نام مناظره (كه اصلا دوست نداشتم چنين عنواني داشته باشد) را مطمينا ديديد يا خوانده ايد . ذكر چند نكته را لازم مي بينم كه برايتان مي گويم .
ابتدا به ساكن ، مطالبي كه من نوشتم و بطور حتم آقاي حسين خان هم با من موافق است ، صرفا بيان ديدگاه ما نسبت به يك مساله بوده است و اصلا قصد تحميل ديدگاه كسي بر ديگري نبوده است . ( مطمينا حسين خان هم همين نظر را دارد ) قصدم از گفتن اين مطلب ، ايميل هاي زياد دوستاني بود كه برايم آمده بود . اين ايميل ها به سه دسته تقسيم مي شدند .
گروهي كاملا موافق من بودند . گروهي كاملا مخالف و گروهي هم نظر در مورد هر دو نفر ما داده بودند كه ايميل اين دسته از دوستان را براي مبين عزيز مي فرستم تا به صلاح ديد خودشان در روزانه قرار دهند . حال قصدم از بيان اين مطالب ، گفتن موردي بود كه ضروري به نظر مي رسيد .
نظر و عقيده هر كس بسيار محترم است . چه موافق و چه موافق . ولي متاسفانه گروهي از دوستان موافق مطلب من ، توهين هايي را به آقاي حسين خان كرده بودند كه اصلا مورد تاييد من نيست ، از طرفي برخي از مخالفان عقيده من هم ، توهين هايي به من كرده بودند ، كه خرده اي نيست . ولي خواهش مي كنم از شما دوستان عزيزي كه ايميل مي دهيد ، رعايت انصاف را رعايت كنيد . عرض كردم كه ، بيان ديدگاه من و حسين خان ، فقط صرفا نگرش ما به يك موضوع واحد بود و قصد تبليغ تفكري يا تحميل عقيده اي در كار نبوده است . در پايان ، سعي مي كنم تا انتهاي هفته ، قسمت دوم بحث را هم به روزانه و هم يك نسخه براي دوست گرامي ام حسين خان بفرستم تا ايشان هم مطالبشان را در اين خصوص بفرمايند و در گروه قرار گيرد .
احسان بهرام غفاري |
|
|
نامه هایی برای تمام زنان جهان ... 74
.... ماه ها گذشته اند
نمرهء تلفنت را نمی دانم
گرداگرد همه چیز را سیم خاردار کشیده ای
دور ِ نمرهء تلفن و صدایت
صدای صادق مرا باور نداری
کلماتم از دیدار تو محرومند
بگذار صدایم به اتاق تو وارد شود
و زیر فرش ایرانی قیلوله کند !
محرومم از گام نهادن به سرزمین کوچک تو
نمی دانم کجا نشسته ای و چه مجله ای می خوانی
نمی دانم ملافه های بسترت چه رنگی دارند
.... یا پرده های اتاقت
چیزی از جهان افسانه ای تو نمی دانم
..... می آفرینمت
دانه یی سفید را بر قرمز می بافم
.... و آبی را بر زرد
پس مالک تابلویی می شوم
که لوور حسرت آن را می خورد
تا کی باید بیافرینمت؟
چون درویشی که خدا را
بگو تا کی؟
مانند عطارها
از خلاصهء گلها تورا می سازم
بگو تا کی از لاله زارهای هلند ؛
از انگورستان های فرانسه
و نارنج زاران آندلس
قطره قطره جمعت کنم....
« نزار قبانی » |
|
|
سه چيز است كه اُمّت طاقت آنها را ندارند
(قسمت دوم)
نمونه اى از كسانى كه هميشه به ياد خدا بودند:
اين نكته در زندگى حضرت موسى(عليه السلام) قابل توجّه است كه هميشه به ياد خدا و متوجّه درگاه او بود و حلّ هر مشكلى را از او مى خواست.
هنگامى كه مرد قبطى را كشت و ترك اولايى از او سرزد فوراً از خدا تقاضاى عفو و مغفرت كرد و عرض كرد: «قالَ اِنّى ظَلَمْتُ نَفْسى فَاغْفِرلى; پروردگارا! من بر خود ستم كردم مرا ببخش».(8)
و به هنگامى كه از مصر بيرون آمد، عرض كرد: «قالَ رَبِّ نَجَّنى مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمينَ; خداوندا مرا از قوم ستمكار نجات ده».(9)
به هنگامى كه متوجّه سرزمين مدين شد، گفت: «قالَ عَسى رَبّى أَنْ يَهْدينى سَواءَ السَّبيلِ; اميدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدايت كند».
هنگامى كه گوسفندان شعيب را سيراب كرد و در سايه آرميد عرض كرد: «قالَ رَبِّ اِنّى لِما اَنْزَلْتَ اِلىَّ مِنْ خَيْر فَقير; پروردگارا! هر خيرى بر من نازل كنى من نيازمندم».(10)
مخصوصاً اين دعاى اخير كه در بحرانى ترين لحظات زندگى او به قدرى مؤدّبانه و توأم با آرامش و خونسردى بود كه حتّى نگفت خدايا نيازهاى مرا بر طرف گردان بلكه تنها عرض كرد: من محتاج خير و احسان توام.
البتّه تصوّر نشود كه حضرت موسى(عليه السلام) فقط در سختيها در فكر پروردگار بود در تفسير نور الثقلين(11) آمده است: وقتى كه در قصر فرعون در آن ناز و نعمت نيز بود خدا را فراموش نكرد. لذا در روايات مى خوانيم، روزى در مقابل فرعون عطسه زد، و بلافاصله «الحمدلله رب العالمين» گفت، فرعون از شنيدن اين سخن ناراحت شد، و به او سيلى زد و موسى نيز متقابلا ريش بلند او را گرفت و كشيد، فرعون سخت عصبانى شد وتصميم بركشتن او گرفت، ولى همسرش به عنوان اين كه اوكودكى است خردسال و متوجّه كارهاى خود نيست او را از مرگ نجات داد»(12)
ياد خدا در همه حال:
هنگامى كه نام خدا برده مى شود يك دنيا عظمت، قدرت، علم، و حكمت در قلب انسان متجلّى مى شود، چرا كه او داراى اسماء حسنى و صفات عليا و صاحب تمام كمالات و منزّه از هر گونه عيب و نقص است. توجّه مداوم به چنين حقيقتى كه داراى چنان اوصافى است، روح انسان را به نيكيها و پاكيها سوق مى دهد و از بديها و زشتيها پيراسته مى دارد و به تعبير ديگر، بازتاب صفات او در جان انسان تجلّى مى كند.
توجّه به چنين معبود بزرگى موجب احساس حضور دايم در پيشگاه اوست و با اين احساس، فاصله انسان از گناه و آلودگى بسيار زياد مى شود. ياد او يادآورى مراقبت اوست، ياد حساب و جزاى اوست، ياد دادگاه عدل او و بهشت و دوزخ اوست و چنين يادى است كه جان را صفا، و دل را نور و حيات مى بخشد.
به همين دليل، در روايات اسلامى آمده است هر چيز اندازه اى دارد جز ياد خدا كه هيچ حدّ و مرزى براى آن نيست. امام صادق(عليه السلام)طبق روايتى كه در كافى آمده است مى فرمايد: «ما مِنْ شَىء اِلاّ وَلَهُ حَدٌّ يُنْتَهى اِلَيْهِ، اِلاّ الذِّكْر، فَلَيْسَ لَهُ حَدٌّ يُنْتَهى اِلَيْه; هر چيزى حدّى دارد كه وقتى به آن رسد پايان مى پذيرد جز ذكر خدا، حدى كه با آن پايان گيرد، ندارد»(13).
سپس مى افزايد: «فَرَضَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ اَلْفَرائِضَ، فَمَنْ أَدّا هُنَّ فَهُوَ حَدُّ هُنَّ، وَ شَهْرُ رَمَضان فَمَنْ صامَهُ فَهُوَ حَدُّه، وَ الْحَجُّ فَمَنْ حُجَّ حَدُّه، اِلاّ الذِّكْرَ، فَاِنَّ اللّهِ عَزَّ وَ جَلّ لَمْ يَرْضِ مَنْهُ بِالْقَليلِ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ حداً يُنْتَهى اِلَيْه، ثُمَّ تَلا: «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اُذْكُرواللّهَ ذِكْراً كَثيراً وَ سُجود بُكْرَةً وَ اَصيلا»; خداوند نمازهاى فريضه را واجب كرده است، هر كس آنها را ادا كند، حدّ آن تأمين شده، ماه مبارك رمضان را هر كس روزه بگيرد حدّش انجام گرديده و حج را هر كس (يك بار) به جا آورد همان حدّ است، جز ذكر الله كه خداوند به مقدار قليل آن راضى نشده و براى كثير آن نيز حدّى قايل نگرديده سپس به عنوان شاهد اين سخن آيه «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اُذْكُرُوا اللّهَ ذِكْراً كثيراً»(14) را تلاوت فرمود:
امام صادق(عليه السلام) در ذيل همين روايت از پدرش امام باقر(عليه السلام) نقل مى كند كه او كثير الذكر بود، هر وقت با او راه مى رفتم ذكر خدا مى گفت و به هنگام غذا خوردن نيز به ذكر خدا مشغول بود، حتّى هنگامى كه با مردم سخن مى گفت از ذكر خدا غافل نمى شد...
سرانجام با اين جمله پرمعنا، حديث مذكور پايان مى پذيرد: «وَالْبِيْتُ الَّذى يَقْرَأُ فيهِ الْقُرْآن، وَ يَذْكُرُ الله عَزَّوَجلّ فيهِ تَكْثُر بَرَكَتُه، وَ تَحْضُرُهُ اَلْمَلائِكَة، وَ تَهَرمِنْهُ الشَّياطينَ، وَ يَضىءُ لاَِهْلِ السَّماءِ كَما يُضىءُ الْكَوْكَبُ الدُّرىّ لاَِهْلِ الاَْرْضِ; خانه اى كه در آن تلاوت قرآن شود، خدا ياد شود بركتش افزون خواهد شد، فرشتگان در آن حضور مى يابند و شياطين از آن فرار مى كنند و براى اهل آسمانها مى درخشد همان گونه كه ستاره درخشان براى اهل زمين»(15)، (اما به عكس خانه اى كه در آن تلاوت قرآن و ذكر خدا نيست بركاتش كم خواهد بود، فرشتگان از آن هجرت مى كنند و شياطين در آن حضور دايم دارند).
اين موضوع به قدرى اهمّيت دارد كه در حديثى ياد خدا معادل تمام خير و آخرت شمرده است چنان كه از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل شده: «مَنْ اَعْطى لِساناً ذاكراً فَقَدْ اَعْطى خَيْرَ الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ; آن كسى كه خدا زبانى به او داده كه به ذكر پروردگار مشغول است، خير دنيا و آخرت به او داده شده است».(16)
روايات در اهميّت ياد خدا آن قدر زياد است كه اگر بخواهيم همه آنها را در اين جا بياوريم از وضع كتاب خارج است، اين سخن را با حديث كوتاه و پرمعناى ديگرى از امام صادق(عليه السلام) در كافى پايان مى دهيم آن جا كه فرمود: «مَنْ أَكْثَرَ ذِكْرَ اللّهِ - عز و جل - أَحَبَهُ الله فى جَنَّتِهِ; هر كس بسيار ياد خدا كند خدا او را در سايه لطف خود در بهشت برين جاى خواهد داد»(17) تأكيد بر اين مطلب را لازم نمى دانيم كه اين همه بركات و خيرات مسّلماً مربوط به ذكر لفظى و حركت زبان كه خالى از فكر و انديشه و عمل باشد نيست، بلكه هدف ذكرى است كه سرچشمه فكر شود، همان فكرى كه بازتاب گسترده اش در اعمال انسان آشكار شود، چنان كه در روايات به اين معنى تصريح مى كند.(18)
مراحلى براى ذكر پروردگار:
يكى از مفسّران(19) براى ذكر پروردگار مراحلى بيان كرده است:
1ـ مرحله اوّل، ذكر نام اوست، آيه سوره مزّمل، «وَ اذْكُرْ اِسْمَ رَبِّكَ وَ إليه تَبَتَّلَ تَبْتيلا; نام پروردگارت را ياد كن و تنها به او دل ببند»
2ـ مرحله دوّم، در مرحله بعد نوبت به ياد آورى ذات پاك او در قلب مى رسد، «وَاذْكُرْ رَبَّكَ فى نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَخيفَةً; پروردگارت را در دل خود از روى تضرّع و خوف ياد كن».(20)
3 - مرحله سوّم، سرانجام مرحله سوّم فرا مى رسد، كه در اين مرحله از مقام ربوبيّت خداوند فراتر مى رود و به مقام مجموعه صفات جمال و جلال خدا كه در الله جمع است مى رسد «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اُذْكُروا اللّهَ ذِكْراً كَثيرا; اى كسانى كه ايمان آورده ايد خدا را بسيار ياد كنيد»(21)
و به اين ترتيب اين ذكر همچنان ادامه مى يابد و مرحله به مرحله تكامل پيدا مى كند و صاحب آن را با خود به اوج كمال مى برد.(22)
انواع ذكر:
ذكر، به زبانى، قلبى و عملى تقسيم مى شود هرگز نبايد تصوّر كرد كه منظور از ذكر پروردگار با اين همه فضيلت تنها ذكر زبانى است، بلكه در روايات اسلامى تصريح شده است كه منظور علاوه بر اين ذكر قلبى و عملى است، يعنى هنگامى كه انسان در برابر كار حرامى قرار مى گيرد به ياد خدا بيفتد و آن را ترك گويد.
هدف اين است كه خدا در تمام زندگى انسان حضور داشته باشد و نور پروردگار تمام زندگى او را فرا گيرد، همواره به او بينديشد و فرمان او را نصب العين سازد.
مجالس ذكر، مجالسى نيست كه گروهى بى خبر گرد هم آيند و به عيش و نوش پردازند و در ضمن مشتى اذكار اختراعى عنوان كنند و بدعتهايى را رواج دهند و اگر در حديثى ميخوانيم كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «بادِرُوا اِلى رياضِ الْجَنَّةِ؟; به سوى باغهاى بهشت بشتابيد» ياران عرض كردند: وَ ما رِياضُ الْجَنَّةِ؟; باغهاى بهشت چيست؟ فرمود: «حَلْقُ الذِّكْرِ; مجالس ذكر است»،(23) منظور جلساتى است كه در آن علوم اسلامى احياء شود و بحثهاى آموزنده و تربيت كننده مطرح گردد، انسانها در آن ساخته شوند و گنهكاران پاك گردند و به راه خدا آيند.(24)
|
|
meherdad_kazemi@yahoo.com |
|
«تايتانيك صهيونيستها» در «اقيانوس مقاومت»، غرق شد
با اعلام موافقت دو طرف درگير در بحران اخير لبنان با قطعنامه 1701 شوراي امنيت سازمان ملل و تاخير در برقراري آتش بس، اسرائيل از آخرين فرصتها و خلاء موجود نيز نتوانست تصوري هرچند جزيي از پيروزي بدست آورد و حزب ا... با درهم شكستن يورش همه جانبه ارتش اسراييل ، خاطره فرار صهيونيستها از جنوب لبنان را در اذهان سربازان و دولتمردان صهيونيست زنده كرد.
سران رژيم صهيونيستي 33 روز پيش با هدف نابودي حزب ا... ، دستگيري رهبران اين جنبش و آزادي دونظامي اسرائيلي، دستور حمله به لبنان را صادر كردند و ارتش اسراييل از زمين ، هوا و دريا جنوب لبنان را آماج شديدترين حملات خود قرار داد .
ارتش به اصطلاح شكست ناپذير اسرائيل كه تصور ميكرد ظرف دو تا سه روز خواهد توانست مقاومت اسلامي لبنان را نابود كند، در مقابل درخواست افكار عمومي براي توقف تهاجم خود به لبنان ، سرمست از پيروزي در جنگ شش روزه 1967 و دلگرم از پيشتيباني سياسي و نظامي آمريكا ، به حملات خود ادامه داد.
چراغ سبز واشنگتن به اين رژيم نيز نشاندهنده اين بود كه تصميم به نابودي مقاومت لبنان از پيش گرفته شده است، و همان طور كه سيمور هرش نويسنده معروف آمريكايي در نشريه نيويوركر نوشت ، اسارت دو نظامي اسراييلي به دست حزب ا...، بهانه اي بيش براي حمله به لبنان نبوده است.
سخنان كاندوليزا رايس وزير خارجه امريكا مبني بر اينكه «اكنون زمان تولد خاورميانه جديد فرا رسيده» مويد اين نكته است كه امريكا در پشت اين توطئه قرار داشت و اين بار آمريكايي ها از رژيم صهيونيستي در نوك پيكان اجراي توطئه خود استفاده كردند و با ارسال بمبهاي ليزري به اسراييل، عملا وارد اين كارزار شدند .
در عرصه سياسي نيز امريكا، در روزهاي نخست جنگ لبنان، از صدور هرگونه قطعنامه در شوراي امنيت سازمان ملل براي برقراري آتش بس جلوگيري كرد و با تصور اينكه اسراييل در روزهاي آتي خواهد توانست حزب ا... را نابود كند اعلام كرد، هنوز زمان آتش بس فرا نرسيده است .
با گذشت چند روز از اين تهاجم و پاسخ تلافي جويانه حزب ا... درموشك باران شهركهاي صهيونيست نشين ازجمله شهرحيفا كه سومين شهر مهم اسراييل محسوب مي شد ، و همچنين اصابت موشكهاي مقاومت به 40 كيلومتري تلآويو، مقامات رژيم صهيونيست لب به اعتراف گشودند و دريافتند تصور درستي از قدرت حزب ا... نداشته اند .
درهمان هفته اول درگيريها، نيروهاي حزب ا... با انهدام يك ناوچه پيشرفته اسراييل ازنوع ساعر پنج كه 55 سرنشين داشت، عملا نيروي دريايي صهونيستها را ازصحنه نبرد دور كردند .
درجبهه زميني نيز صهيونيستها نتوانستند توفيقي كسب كنند و هرگونه عمليات آنها در خاك لبنان با كمين نيروهاي مقاومت درهم شكسته شد. نيروهاي اسراييلي هربار با به جاي گذاشتن دهها كشته و زخمي و مشاهده انهدام چندين تانك پيشرفته مركاواي خود مجبور به عقب نشيني شدند.
روند جنگ با انهدام ناوچه پيشرفته ديگر اسراييل، قدرت مقابله به مثل مقاومت لبنان را تثبيت كرد .
با ادامه نبرد بود كه «زيپي ليوني» وزير امورخارجه اسراييل اعتراف كرد «هيچ ارتشي قادر به خلع سلاح حزب ا...نيست».
امريكا در پي شكست ارتش اسرائيل در اين درگيريها ، به اتفاق فرانسه قطعنامهاي را كه تمام بندهاي آن تامين كننده منافع رژيم صهيونيستي بود، به شوراي امنيت ارائه كرد تا از طريق سياسي، شكست ارتش اسراييل را جبران كند اما با مخالفت دولت لبنان با اين قطعنامه ، كه البته مخالفت بسياري ديگر از كشورها را در كنار خود داشت ، مجبور به اصلاحاتي در آن شد.
اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل سرانجام جمعه شب با وقفهاي يك ماهه، نااميد از پيروزي ارتش اسراييل بر مقاومت اسلامي لبنان ، قطعنامه 1701 را تصويب كردند وتا امروز /دوشنبه / اين فرصت را براي نظاميان صهيونيست فراهم كردند كه براي كسب امتياز و حفظ آبروي ازدست رفته خود، تلاش كنند.
انتظار ميرفت، در فضاي بينالمللي ايجاد شده، صهيونيستها حماقت هفتههاي گذشته خود را كنار گذاشته، از ماجراجوييهاي نظامي دست بردارند، اما ارتش اسراييل با ورود 25 تا 30 هزار نظامي و صدها دستگاه تانك نسل چهارم مركاوا به داخل خاك لبنان، تلاش كرد چنين وانمود كند كه اين «تايتانيك» شكست ناپذير است، اما نه تنها اين خلاء نتوانست به داد «كاپيتان اسميت» صهيونيستها برسد، بلكه حاصل آن كشته شدن دستكم 30 نظامي صهيونيست و انهدام 50 دستگاه تانك مركاوا در روز شنبه بود؛ شكستي كه خود اسرائيلي ها به آن اعتراف كردند.
سيد حسن نصرالله دبير كل حزب ا... لبنان در آخرين پيام خود درخصوص قطعنامه 1701 پيش بيني كرده بود «گويا آمريكا كه درصدد اعطاي زمان بيشتري به اسراييل جهت تحقق مطالباتش بود ميخواهد باز هم با اسراييل جهت وقت كشي و استفاده بيشتر براي ادامه جنگ همراهي كند. امروز دولت اسراييل اعلام كرده است كه تا روز دوشنبه به صورت قطعي با قطعنامه شوراي امنيت موافقت ميكند و حتما روز سهشنبه اين قطعنامه توسط مسوولان اسراييلي ارزيابي ميشود و روزهاي ديگر نيز مراحل بعدي خود را طي ميكند تا بالاخره اسراييل اهداف خود را از اين جنگ محقق كند.»
فان حزب الله هم الغالبون
|
|
|
یه جوک!
ye rooz 10 ta torke miran ghayam bashak bazi ,hanooz bad az 4sal 3tashoon peida nashodan:d
|
|
|
نمی دانم چرا رفتی؟
نمی دانم چرا شاید خطا کردم
وتو، بی آنکه به فکر غربت چشمان من باشی
نمی دانم کجا، تاکی، برای چه؟ولی رفتی
و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید |
|
|
5 اشتباه بزرگ مردان در اولين ملاقات با كلي اميد و آروز به خواستگاري دختر روياهايتان رفته و پس از تشريفات و مراسمات فراوان تصميم به ملاقات او ميگيريد. قرار را تنظيم كرده و با اشتياق فراوان در روز تعيين شده به سراغش ميرويد. ولي در هـمان لحـظات ابتدايي متوجه تغيير ناگهاني در طرز برخورد او نسـبـت به خود ميشود.
ممكن است هرچه بافته ايد پنبه شده باشد. اما چـرا؟ متاسفانه برخي از افراد تـا مـحـوطـه هـجده قـدم خـوب جلو ميروند ولي در ضربه نهايي مرتكب اشتباه شـده و همه تلاشها را بر باد ميدهند.
در اين قسمت پنج اشتباه بزرگي كه مردان هنگام ملاقات اوليه شريك زندگي آينده خود مرتكب ميشوند را ميخوانيد.
1- او را لمس نكنيد
چه از لحاظ شرعي و چه از لـحاظ اجـتـماعي نبايد تا زمانيكه با همسر آينده خود محرم نشده ايد او را لمس نماييد.سعي نكنيد دست او را بگيريد و يا چسبيده به او بنشينيد. برخي مردان به اشتباه تصور مي كنند كه لمـس كردن باعـث روشـن شـدن موتـور طرف مقابل شـده و وي نـيـز همان كار را انجام خواهد داد. در حالي كه برعكس اين مسئـله درست ميباشد. هرقدر بيشتر سعي كنيـد دسـت او بـگيريد، بـه همان اندازه تمايل وي براي گرفتن دست شما كمتر خواهد شد.
يك مرد عاقل خودش را كنار كشيده و به همسرش اجازه ميـدهد كه در صورت تمـايلـش دسـت او را بـگيرد. بـه ايـن تـرتيب انساني باكلاس و متشخص در نظر وي جلوه خواهيد كرد.
2- درباره زنان ديگر صحبت نكنيد
درمورد همسر يا نامزد قبلي خود حرف نزنيد. در مورد دختر شگفت آوري كه روزي خيال ازدواج با او را داشتيد و در روياهاي خود او را مي پرورانديد، سختي به ميان نياوريد. فكر كنيد. وقتي زني از مرد ديگر پيش شما تعريف ميكند، دچار پريـشان حالـي مـي شويد. فضاي اولين ديدار خود را با همسر آينده تان با صحبت نكردن درباره زنان ديگر رومانتـيـك و جذاب نگاه داريد.
3-فخر فروشي نكنيد
همه زنان بارها و بارها شنديده اند، صدها و يا هزاران مرتبه.هرقدر بيشتر به لاف زدن و باليدن به خود بپردازيد، از جذابـيت كـمـتـري بـرخوردار خـواهيـد گشت. اجازه دهيد او به تدريج به محاسن شما پي ببرد.بجاي بيان قابليتهاي خود براي تحت تاثير گذاشتن وي، بگذاريد شما را به عنوان انساني مبهم و اسرار آميز كه نمي تـواند دركـش كـنـد، تجربه نمايد. اين عمل باعث خواهد شد كه او ميزان علاقه اش براي خبردار شدن از وضعيتهاي گوناگون شما از قبيل شرايط پولي، ورزشي، كاري و غيره افزايش چشمگيري بيايد.
4- گفتگو را ملايم و مثبت نگاهداريد
برخي اوقات مردان بدون فكر كردن و حتي بدو ن اينكه بدانند چه كار ميـكنند، صحـبت را به موضوعاتي سـنگين و منفي مي كشانند. هيچ دليل مفيد و سازنده اي بـراي اينـكار وجود نداشته و تنها باعث از بين بردن لطف گفتگو و كاهش اشتياق طرف مقابل خواهد شد. اين كاري روماتيك نيست! در مـورد تـروريسم، ويـروس سارس و يا اينكه مدير شما آدم بداخلاقي است،صحبت نكنيد.جزئيات دلايل جدا شدن از همسر يا نامزد قبلي خود را بازگو ننماييد. موضوعات سنگين را كنار بگذاريد!
5- در مورد مسائل جنسي صحبت نكنيد
زنان از شنيدن صـحبـتهاي جنسي متنفرند. برخي از مردان اينكار را انجام ميدهند ولي شما قرار نـيـست بـه ايـن عـمـل مـبـادرت ورزيـد چون مي خواهيد متفاوت باشيد. مايل نيستيد از طريق گفتن اينكه چقدر به مسائل جنسي اهميت ميدهيد او را تـحـت تاثـيـر قرار دهيد. دوسـت نداريد به برخي چيزها تلويحا" اشاره كنيد تا اين تصور را در او بوجود آورد كه ميتوانيد قهرمان روياهاي جنسي او باشيد. خير. شما ميخواهيد آرام و با كلاس باشيد. اگر در ملاقات آغازين با شريك آينده زندگي خود مسائل جنسي را پيش بكشيد در حقيقت به ميزان احساس راحتي و آرامش او حمله خواهيد كرد.
بخاطر داشته بـاشـيد: اگـر آنچـه كه صحصيح است را انجام دهيد، او از دست شما رها نخواهد شد. |
|
asheghe_shahadat_84@yahoo.com |
|
اتحاد دلتا و بحران خاورميانه
(قسمت دوم و پاياني) ترس قريب و نزديك، از احتمال شكلگيري قدرت دوم و رقيب آمريكا در خاورميانه از ميان مسلمانان
ترس بعيد، از احتمال ظهور منجي موعود
ـ حسب اخبار آخرالزماني ـ مسلمانان از شرق اسلامي و عربي.
ترس قريب و نزديك، محصول خلأ قدرت واسپس فروپاشي كمونيسم و شوروي است. اگر چه خلأ قدرت رقيب، سوداي ادارة جهان با محوريت ليبرال سرمايهدراي امريكا را در سر سوداوي اشرار يهود كه در حقيقت گرداننده و سياستگزار اصلياند انداخت اما، رشد تدريجي و پيش رونده «بنيادگرايي اسلامي» و قدرت يافتن انقلابيون مسلمان در ايران، احتمال شكلگيري «قدرت جايگزين» را متبادر اذهان ساخت. ضمن آنكه احتمال اتحاد و اتفاق اين جريان با ساير دول توانمند شرقي، مثل روسيه و چين، بر اين فرض دامن زد كه «قدرت دوم» در راه است. قدرتي كه «ثروت، بنيادگرايي و مدرنيته» را يكجا جمع نموده و باعث سرعت گرفتن سير انحطاط و پس رفت غرب ـ و به ويژه امريكا ـ از صحنة حيات سياسي و فرهنگي جهان مبتلا به سكولاريزم ميشود. همان كه ناگزير به فروپاشي تام و تمام غرب منحط در برابر شرق ميانجامد.
در فرض نظريهپردازان اتحاد دلتا رويكرد بنيادگرايانه و مذهبي مسلمانان، با انتقاد همهجانبه از مدرنيته، ميتواند جايگزين پرقدرت ليبرال سرمايهداري شود. واقعهاي كه ساموئل هانتينگتون از آن با عنوان «جنگ تمدنها» ياد كرد. اين پيشبيني كه لرزشها و تركهاي پيشروندهاش بر ديوارهاي تاريخ و فرهنگ غربي هويداست، باعث بود تا «اتحاد دلتا» احساس كند از كمترين فرصت براي:
جبران مافات
احياگري بر مبناي سنت سكولاريزم و ليبراليسم
جلوگيري از رشد و نضج بنيادگرايي اسلامي
و بالاخره وارد كردن ضربه و باز دارندگي برخوردار است.
اما ترس و بيم بعيد و دورتر؛
بيم دوم ناشي از آگاهي سران پشت پردة «اتحاد دلتا» ـ حسب اخبار و پيشگوييها و... ـ از قريبالوقوع بودن حادثة شريف ظهور مقدس منجي موعود از ميان سرزمينهاي اسلامي و عربي است. همان كه نوسترآداموس در پيشگوييهاي خود بارها آن را متذكر شده است. جرياني كه به دليل ريشه داشتن در بنيادگرايي حقيقي و به مدد منجي آسماني، طومار تاريخ آكنده از خودبنيادي، كفر و شرك را در هم ميپيچد.
شايان ذكر است كه بيش از دو دهه از ساخت نسخة اولية فيلم «مردي كه آينده را ميدانست» يا همان پيشگوييهاي نوسترآداموس ميگذرد. در اين فيلم به صراحت از ظهور مردي پرقدرت از شرق اسلامي در «عربستان» سخن به ميان آمده و دربارهاش تصويرسازي شده است.
اين آگاهي، «اتحاد دلتا» را به ميدان اخذ «استراتژي بازدارندگي» قبل از وقوع ماجرا كشيد. ميدان عمل براي تحقق اين استراتژي از نظر مسيحيان صهيونيست خاورميانه است. ميداني كه تمامي جغرافياي خاكي پاكستان، ايران، عراق، سوريه، لبنان و حتي كشورهاي عربي و تركيه را در بر ميگيرد. راز چنگ انداختن «اتحاد دلتا» به موضوعاتي از قبيل؛ جنگ صليبي، ظهور مسيح موعود و بالاخره ضرورت راه انداختن «جنگ مجهول و مجعول آرماگدون، به اين موضوع برميگردد.
وزير امور خارجه امريكا ـ خانم كاندوليزا رايس ـ بارها از اين استراتژي ـ بازدارندگي ـ ياد كرده است.
بايد اذعان داشت هر دو بيم قريب و بعيد، اتحاد دلتا را نيازمند راه انداختن «جنگ جعلي ارماگدون» كرده است.
از اين جنگ با عنوان «جنگ آخرالزمان» در ادبيات مسيحيان صهيونيست ياد ميشود. محل وقوع آن صحراي هارمجدون ـ آرماگدون ـ در جنوب حيفا و نزديك كرانه باختري رود اردن در فلسطين اشغالي است. جنگي فراگير و اتمي كه بنا به طرح ابداعكنندگانش، جمع كثيري از مسلمانان، اعراب، مسيحيان كاتوليك و حتي يهوديان كشته ميشوند و پس از آن براي يك هزار سال حكومت مسيح بر جهان محقق ميشود.
وقوع اين جنگ مجعول كه هم اينك اتحاد دلتا در شيپور «آمادهباش و حملة» آن ميدمد:
براي هميشه امكان ظهور قدرت دوم و رقيب ـ از ميان مسلمانان و شرق اسلامي ـ را از بين ميبرد.
صورتبندي و نقشه سياسي خاورميانه را ديگرگون ميسازد.
استقرار حكومت جهاني اشرار يهود ـ مندرج و مستتر در اتحاد دلتا ـ را موجب ميشود.
نيل به اين مقاصد تا محقق شدن آرماگدون نيازمند حركت اتحاد دلتا در پوشش «جنگ مقدس و ضرورت زمينهسازي براي ظهور» است و البته جز اين، دامهاي ديگري نيز براي گشودن جبهه وسيع جنگ ميان «شرق اسلامي و اتحاد دلتا» گسترده شده است و از جمله حمله گسترده به لبنان.
نبايد از ياد برد كه گفتوگوي مستمر مبلغان انجيلي صاحب نفوذ از ظهور دوم مسيح و زمينهسازي ظهور آن حضرت و تأسيس پايگاه حكومتياش در بيتالمقدس با خود چند امكان را دارد:
1. برانگيختن جمعيت كثير مسيحيان پروتستان ساكن در انگلستان و امريكا براي حمايت از استراتژي و اقدامات اتحاد دلتا عليه شرق اسلامي.
شايان ذكر است كه جمعيت حداكثري اين دو كشور از نظر مذهبي متمايل به كليساي پروتستان و انجيلي هستند.
2. بدلسازي از موضوع «آخرالزمان، منجي موعود و دجال». و ايجاد مصنوعي شرايط وقوع آن براي مشروع جلوه دادن طرحها و برنامهها.
3. محتوم جلوه دادن همة اعمال و حركات خشن و سركوبگرايانة اتحاد دلتا عليه مسلمين و جملة مخالفان صهيونيسم در غرب و ساير نقاط جهان. (به اتكاء پيشگوييها و اخبار مجعول).
4. مشروع جلوه دادن حضور نيروهاي دلتا در خاورميانه و حمايت همهجانبه از صهيونيستها و حضور دائمي و مسلحانه در منطقه براي استفاده از فرصتها، كنترل شرايط و پيشبرد اهداف مطابق استراتژي سابقالذكر.
نبايد از ياد برد كه گشودن جبهة جنگ گسترده ـ به بهانههاي مختلف و از جمله آرماگدون ـ جزء خواستههاي جدي اتحاد دلتاست. چنانكه طي سه دهة اخير، از زمان رياست رونالد ريگان تا جورج بوش بر كاخ سفيد،گردانندگان ماجرا دربارة آن گفتوگو كردهاند و حتي وقوع آن را جزء آرزوهاي خود به شمار آوردهاند.
اين جنگ تحميلي احتمالي به عبارتي ظهور «استراتژي ويژة اشرار يهود» است كه اتحاد دلتا وظيفة محقق ساختن آن را عهدهدار شده است.
اتحاد دلتا بر آن است تا پيش از ظهور آمادگي تام و قدرت گرفتن مسلمين در دروازة تاريخ جديد، و قبل از فروپاشي كامل اركان سياسي و اقتصادي غرب، در جنگي هولناك همة امكان مادي و فرهنگي شرق اسلامي را منهدم كند و نه تنها براي هميشه امكان ظهور تمام قد «قدرت دوم» در جهان (بيم قريب) را از بين ببرد بلكه، با حضور كامل و تسلط تمام در خاورميانه، مانع از ظهور و توفيق منجي موعودي شود كه براي هميشه ماجراي استكبارورزي را ختم مينمايد.
به عبارت ديگر برآنند تا تاريخ آينده را مطابق هواجس خود بسازند.
بيگمان اين «اتحاد شوم» و نامقدس، در سر خيال خام ميپزد. به عبارتي غافل از آن است كه: «سحر با معجزه پهلو نزند» اما، نبايد فراموش كرد كه اين غول وحشي، تا تجربة كامل شكست و سقوط با گامهاي خود بسياري از بوستانها و گلها را نابود خواهد كرد.
در چنين موقعيتي توجه به موارد زير ضروري به نظر ميرسد:
لازم است با بررسي همهجانبه و جدي علل و انگيزه شكلگيري اين اتحاد نامقدس، خاستگاه ايدئولوژيك و فرهنگي آن مورد مطالعه قرار گيرد و حسب شرايط ويژه، آگاهي لازم به عموم مسلمانان صميمي و منتشر در شرق اسلامي منتقل شود.
لازم است با شناسايي جامع استراتژي «اتحاد شوم»، با استفاده از همة اسباب اين استراتژي افشا و بدان حمله شود.افشاي استراتژي، مقدمة خلع سلاح فرهنگي خصم است.
با ايجاد زمينههاي همهجانبه اما سريع و آگاهانه، ميدان گفتوگو با زعما و پيروان صميمي اديان توحيدي با محوريت موضوع موعودگرايي، منجيگرايي و آخرالزمان باز و امكان ايجاد «اتحاديهاي» عليه جبهة فرهنگي و اعتقادي گروه دلتا فراهم آيد.نبايد از نظر دور داشت كه اين جريان با تبليغات گسترده در اقصا نقاط شرق اسلامي، سعي در ايجاد جبههاي جديد از درون سرزمينهاي اسلامي و احتمالاً با عنوان «مسلمانان صهيونيست» دارد.
در اين ميان بازبيني رابطة فرهنگي با مسيحيان كاتوليك ـ به ويژه ساكنان امريكاي لاتين ـ و يهوديان ارتدكس و پيروان ساير كليساهاي غير پروتستان و ايجاد جبهههاي جديد مشاركت و همراهي با آنها حول موضوع موعود اديان ضروري است.
...
در اين ميان رسانههاي فراگير بيش از سايرين مسئوليت دارند چه، طي سه دهة اخير رسانههاي غربي و
به ويژه شبكههاي ماهوارهاي نقش عمدهاي در ترويج اين انديشه در غرب و جهان داشتهاند.
به راستي تا كي مي توان مباحث مهدوي و موعودگرايانه را در گسترة شاعرانهها به بند كشيد و مجال طرح همهجانبه موضوع ـ را حسب شرايط ويژة جهان معاصر ـ از آن اخذ كرد؟
تا كجا ميتوان تبليغات تجاري را فصل الخطاب جملة برنامههاي رسانهاي قرار داد و از تأثير برنامههاي جدي كاست؟
تا كي ميتوان به اتكاء اطلاعات و تحليلهاي نخنما در سطوح مختلف سياسي، اقتصادي و... اتخاذ موضع كرد؟
هر يك از مناصب و صندليها در ردههاي مختلف فرصتي جدي را براي خدمت تمام به اسلام و مسلمين و در امان نگه داشتن آنها از آسيب و تهديد فراهم ميآورد كه غفلت از آن مواخذة جدي حضرت ختميمرتبت محمد مصطفي(ص) و خاتم اوصيا، حضرت صاحبالزمان(ع) را در پي خواهد داشت. منبع:
ماهنامه موعود شماره 66 |
|
|
مسیر مرگ مرموز
(فصل ششم)
قسمت چهارم the way to dusty death
نوشته: آلیستر مک لین
ترجمه: مریم واثقی پناه آنها متوجه شدند و سری تکان دادند و بدون حتی یک کلمه دیگر ، رفتند. نوبایر و تراشیا و بدنبال آنها راری که حیرتش فقط با هراس چهره اش تطابق داشت، دانت را به اتاقش بردند و زمانی که داشتند او را روی تختش میگذاشتند دکتر رسید. یک دکتر جوان ایتالیایی که معلوم بود بسیار تواناست. و در نهایت ادب از آنها خواست که از اتاق خارج شوند.
در کریدور راری گفت : چرا کسی باید چنین کاری با آقای دانت بکند ؟
تراشیا گفت : کسی چه می داند؟ دزدان ، سارقان ، آدمهایی که بجای اینکه یک روز را با شرافت کار کنند ، دزدی می کنند و تقریباٌ آدم می کشند.
بعد نگاهی با نوبایر رد و بدل کرد که راری کاملاٌ متوجه شد. تراشیا ادامه داد : آدمهای بسیار نامطلوبی در دنیا هستند راری. بیا این موضوع را به پلیس واگذار کنیم. باشد راری ؟
-منظورتان اینست که نمی خواهید –
نوبایر گفت : ما یک راننده مسابقه هستیم پسرم نه کارآگاه.
-من یک پسربچه نیستم. بزودی هفده ساله می شوم. یک احمق نیستم.
راری خشم خود را کنترل کرد و نگاهی از روی تردید به آنها انداخت. بعد گفت : -یک چیزی خیلی مشکوک و مسخره است. شرط می بندم هارلو یک جوری یک جای این قضیه دست دارد.
-هارلو ؟ تراشیا با مسخره و با مزگی ابروی خود را بالا انداخت که راری از این حرکت اصلاٌ خوشش نیامد.
-دست بردار راری. تو کسی بودی که حرفهای محرمانه و دوستانه هارلو و دانت را شنیدی.
-آه. این فقط یک نظر است. من آنچیزهایی را که آنها می گفتند نشنیدم. من فقط صدای آنها را می شنیدم نه آنچیزی را که می گفتند. شاید هارلو داشته اونو تهدید می کرده.
راری مکث کرد تا ببیند نتیجه حرفها و اتهاماتی که زده چگونه است . و ادامه داد : البته که اینطوری بوده. حتماٌ هارلو داشته اونو تهدید می کرده چون دانت یا داشته از او بازجویی می کرده و یا اخاذی. نبورا رد و بدل کرد و ی کشند. رقان ، آدمهایی که بجای اینکه یک روز را با شرافت کار کنند ، دزدی می کنند و تقریباٌ آدم می کشند.
تراشیا با مهربانی گفت : راری ، تو واقعاٌ باید از خواندن داستانهای وحشتناک دست برداری. حتی اگر دانت از هارلو بازجویی یا اخاذی می کرد ، کتک زدن دانت چه کمکی می توانست بکند ؟ او هنوز هم هست مگر نه و هنوز می تواند بازجویی و یا اخاذی کند. متاسفم راری . تو باید یک دلیل یا داستان بهتری برای آن بیاوری.
راری به آرامی گفت : شاید بتوانم. دانت گفت که در کوچه باریکی که منتهی به خیابان اصلی است مورد حمله قرار گرفته است. می دانید چه چیزی در انتهای آن کوچه است ؟ اداره پست. شاید دانت داشته می رفته آنجا تا شواهدی را که علیه هارلو جمع کرده بدهد. شاید فکر کرده خیلی خطرناکه اگر آنها را پیش خودش نگهدارد. بنابراین هارلو تصمیم گرفت نگذارد دانت فرصت ارسال آن را پیدا کند.
نوبایر نگاهی به تراشیا و بعد به راری کرد . دیگر لبخندی به چهره نداشت. و گفت : مثلاٌ چه مدرکی ، راری ؟
راری جواب داد : از کجا باید بدانم ؟
آزردگی راری هویدا بود. : خیلی فکر کردم. شما دو نفر تا حالا چکار کرده اید ؟ سعی کردید که برای اولین بار یک کم در این مورد فکر و تحقیق کنید ؟
تراشیا که مانند نوبایر ناگهان جدی و متفکر شده بود ، گفت : هنوز داریم دنبال مدارک می گردیم. از این موضوع یک کلام هم با کسی صحبت نکن. جدا از این که حتی یک مدرک هم نداریم، قانون لعنتی تهمت و افترا هم هست-
راری با کمی تندی گفت : یکبار به شما گفتم. من یک احمق نیستم. بعلاوه ، برای شما دونفر هیچ خوب نیست که معلوم بشود سعی داشتید انگشت روی جانی هارلو بگذارید و او را متهم بکنید.
تراشیا گفت : باهات موافقم. اخبار بد سریع می رسد. اینهم آقای مک آلپین.
مک آلپین بالای پله ها رسید. صورتش حالا دیگر لاغر تر و چینهای صورتش عمیقتر از دو ماه قبل شده بود. از عصبانیت عبوس و وحشتناک شده بود. پرسید : حقیقت دارد؟ منظورم در مورد دانت است.
تراشیا گفت : متاسفانه بله. شخص یا اشخاصی او را حسابی زده اند.
-بخاطر خدا ، آخر چرا ؟
-بنظر دزدی می آید.
-دزدی ؟ توی روز روشن ؟ یا مسیح! کی این اتفاق افتاد ؟
-بیشتر از 10 دقیقه قبل نمی توانسته باشد. ویلی و من در بار بودیم که او بیرون رفت. درست ساعت 5 بود چون اتفاقاٌ من همان موقع داشتم با مسئول بار یک تلفن در ساعت 5 را چک می کردم. و هنوزم در بار بودیم که اون برگشت . و به ساعتم نگاه کردم- فکر کردم شاید به درد پلیس بخورد. درست 12 دقیقه از 5 گذشته بود.
بنابراین جای دوری نمی توانسته رفته باشد.
-حالا کجاست ؟
-آنجا. توی اتاقش.
-خوب پس چرا شما سه نفر –
-دکتر تو اتاق پیش دانت است و ما را بیرون کرد.
مک آلپین با قاطعیت گفت : مرا نمی تواند بیرون کند.
و دکتر هم چنین کاری نکرد. 5 دقیقه بعد دکتر آمد و 5 دقیقه بعد از او هم مک آلپین خارج شد ، با صورتی که فوق العاده نگران و بسیار عصبانی بود.
تراشیا، نوبایر و راری پشت یک میز کنار دیوار در سرسرای هتل نشسته بودند که هارلو وارد شد. اگر هارلو آنها را هم دید هیچ توجهی نکرد و مستقیم از سرسرا گذشت و به طرف پله ها رفت. یکی دوبار لبخند کمرنگی در جواب به لبخندهای احوالپرسی دیگران زد اما همچنان صورتش بی حالتی همیشگی خود را حفظ کرد.
نوبایر گفت : خوب باید اعتراف کرد که جانی ما بنظر چندان به زندگی اهمیت نمی دهد.
راری گفت : صد در صد همینطور است.
نمی شد راری را متهم به داد وقال کرد چون هنوز در آن ماهر نشده بود. اما معلوم بود دارد خیلی نزدیک می شود.
-شرط می بندم که برای مرگ هم چندان اهمیتی قائل نیست. و شرط می بندم اگر مادر بزرگ خودش هم بود آن وقت –
تراشیا دستش را بعلامت ساکت کردن راری بلند کرد.:
راری، بهتر است جلوی تخیلات خودت را بگیری. اتحادیه رانندگان گراندپریکس از مردان بسیار محترمی تشکیل شده است. ما وجهه خوبی نزد مردم داریم و نمی خواهیم آن را خدشه دار کنیم. مطمئناٌ مایلیم که توهم با ما باشی. اما چنین حرفهای کنترل نشده ای تنها می تواند هرکس را که دخیل است خراب کند.
راری به هرکدام متقابلاٌ اخمی کرد ، بلند شد و با سرعت از آنجا دور شد. نوبایر تقریباٌ غمگین گفت : متاسفم نیکی که اژدهای جوان ما در شرف دردناکترین تجربه در زندگی اش است.
تراشیا گفت : به او آسیبی نمی رسد ، و مطمئناٌ به هیچکدام از ما هم همینطور
*****************
هارلو در را پشت سرش بست و به پروتره دانت نگاه کرد که اگرچه دکتر با دقت و خیلی خوب سعی او را مداوا کرده بود اما صورتش طوری به نظر می رسید که انگار همین چند دقیقه قبل دچار یک حادثه شدید رانندگی شده است. از بین زخمها و پانسمانهای زیاد ، ، تنها قسمت کوچکی از صورت دانت پیدا بود. بینی اش دو برابر اندازه معمولی شده بود.
چشم راستش درست مثل رنگین کمان چند رنگ شده بود و همچنین چند بخیه روی لب بالایی و پیشانی اش هم معلوم بود.
هارلو آهسته به طرف در رفت و آن را ناگهان باز کرد و راری هم یک دفعه داخل اتاق افتاد.
بدون هیچ حرفی ، هارلو خم شد . انگشتانش را در موهای مجعد راری فرو برد و او را روی دوپایش بلند کرد. راری هم هیچ حرفی نداشت که بزند. فقط فریادی از سر درد کشید.
و باز هم بدون هیچ صحبتی هارلو گوش راری را گرفت و او را به طرف اتاق مک آلپین برد. در زد و وارد شد و همانطور راری را با خود می کشید. اشک از سر درد تمام صورت راری را پوشانده بود. مک آلپین که روی تخت خود دراز کشیده بود به روی آرنج خود بلند شد : خشمش از اینکه می دید با پسر عزیزش اینچنین بی رحمانه رفتار می شود به وضوح پیدا بود ؛ البته این حقیقت را هم مد نظر داشت که آن شخصی هم که چنین کار بی رحمانه ای انجام می داد ، هارلو بود.
هارلو گفت : می دانم که در حال حاضر چندان در تیم کرونادو مورد علاقه و محبوب نیستم. همچینین می دانم که این پسر توست. اما دفعه بعد اگر پسر جوانت را در حال جاسوسی پیدا کنم و ببینم که گوشش را به در اتاقی که من آنجا هستم خوابانده ، حسابی خدمتش می رسم.
ادامه دارد ...
|
|
|
مروري بر مهمترين تنظيمات Internet Explorer بخش سوم
1ـ فريم Formatting :
ـ با تيك زدن گزينه Ignore colors، رنگهايي كه براي صفحه وب درنظر گرفته شده است ناديده گرفته مي شود.
ـ با تيك زدن گزينه Ignore fonts، نوع فونت هايي كه براي صفحه وب در نظر گرفته شده است ناديده گرفته مي شود .
ـ با تيك زدن گزينه Ignore font sizes سايز فونت هايي كه براي صفحه وب در نظر گرفته شده است ناديده گرفته مي شود .
2ـ فريم User style sheet :
- در صورتي كه مدلي براي نمايش صفحه وب داريد مي توانيد در اين بخش به مرورگر خود معرفي نماييد تا بر اساس همان مدل صفحات وب را براي شما نشان دهد .
تب Security :
تنظيمات مربوط به اين تب مربوط به تعيين سطح امنيت سايتهايي است كه شما مي خواهيد مرور كنيد .
- انتخاب آيكن Internet يعني قبول تمام سايتها با ضريت امنيت Medium يا متوسط .
- انتخاب آيكن Local Internet يعني قبول شرايط موجود در شبكه داخلي سازمان شما ( در صورت وجود )
- انتخاب آيكن Trusted Sites يعني انتخاب ضريب امنيت پايين براي سايتهاي منتخب شما .
- انتخاب آيكن Restricted Sites يعني انتخاب ضريب امنيت بسيار بالا براي سايتهاي منتخب شما .
با انتخاب سه مورد اخير ، مي توانيد نام سايتهاي مورد نظر خود را از طريق گزينه Sites به ليست سايتهاي مورد نظر خود اضافه كنيد يا اينكه تنظيمات مربوط به شبكه محلي خود را انجام دهيد .
بعد از انتخاب هر يك از آيكن ها ايده آل ترين شرايط براي انتخاب ميزان امنيت ، سپردن آن به مرورگر از طريق اجراي گزينه Default Level مي باشد كه با انتخاب آن يك لغزنده ي ( Slider ) نشان دهنده ي تراز امنيت ظاهر مي شود كه با بالا و پايين بردن آن مي توانيد ضريب امنيت خود را بيشتر يا كمتر نماييد .
( پايين ترين سطح = Low ، متوسط پايين = Medium Low ، متوسط = Medium و بالا = High )
از طريق گزينه Custom Level مي توانيد ريز تنظيمات را نيز ديده و تراز آنها را نيز تعيين كنيد .
با انتخاب اين گزينه ، موارد زيادي را كه براي تنظيم امنيت پيش بيني شده است را خواهيد ديد كه به چند مورد مهم اشاره خواهد شد .
چون در اين بخش گزينه هايي در باره JAVA وActive X وجود دارد بد نيست بدانيد كه :
Java يك زبان برنامه نويسي شي گرا است كه شبيه زبان برنامه نويس C++ مي باشد و توسط شركت كامپيوتري Micro Sun Systems به وجود آمد تا به وسيله آن برنامه هاي كاربردي بتوانند در اينترنت اجرا شوند . به برنامه هاي جاوا كه در مرورگر شما اجرا مي شوند Applet گفته مي شود . اين اَپلت ها بطور اتوماتيك از سرور به كامپيوتر شما دانلود شده و اجرا مي شوند .
Active X محصول شركت MicroSoft مي باشد . به اين برنامه ها كنترل هاي اكتيوايكس گفته مي شود . اين كنترل ها نيز همانند اپلت هاي جاوا بر روي كامپيوتر شما دانلود شده سپس اجرا مي شوند . هردو اينها به دليل اينكه در كامپيوتر شما اجرا مي شوند امكان آلودگي آنها وجود دارد .
هريك از موارد تعيين شده در اين بخش را به دلخواه خود مي توانيد فعال ( Enable ) يا غيرفعال ( Disable ) نموده و يا اينكه با انتخاب گزينه Prompt از مرورگر بخواهيد قبل از دانلود و اجرا نمودن آنها از شما سؤال كند . با توجه به كثرت اين تنظيمات از توضيح تك تك آنها خود داري مي شود فقط يادآور مي شود در صورت دستكاري و فراموشي مي توانيد با كليك بر روي گزينه Reset همه ي تنظيمات را به حالت پيش فرض درآوريد .
گزينه Downloads : اين گزينه داراي دو زيرعنوان به نامهاي File Download و Font Download مي باشد كه مي توانيد دانلود اتوماتيك فايلها يا فونتها توسط مرورگر را مجاز يا غيرمجاز تعريف نماييد .
گزينه Allow META REFRESH : براي اين منظور است كه چنانچه وب سايتي آدرس خود را عوض كند ، براي جلوگيري از گم شدن بازديدكنندگان ، امثال چنين وب سايت هايي كه URL آنها تغيير كرده ، از فرماني موسوم به META REFRESH استفاده مي كنند كه به طور خودكار مرورگر وب شما را به موقعيت جديد هدايت مي كند . ( لازم به ذكر است كه هكرها نيز مي توانند با استفاده از اين دستور شما را به جاي ديگري ببرند كه تحت كنترل آنها قرار دارد )
|
|
|
جمله روزانه
24 مرداد
یک بار هم نشنیده ام کسی در بستر مرگ اظهار پشیمانی کند که :"کاش بیشتر در اداره کار کرده بودم."
وین دایر |
|