به نام حضرت دوست، که هر چه بر سر ما مي رود عنايت اوست

مجله الکترونيکي روزانه :: شماره 530 :: سه شنبه 7 شهريورماه 1385

Mobin_s2004@yahoo.com


دانلود کلیپ برترین گلهای تاریخ فوتبال و ...
3 سوپرایز جدید؛ اما ... !!

سلام سلام، صد تا سلام!
ایشالا که حالتون خوب خوب خوب هست!
امروز هم روزانه بصورت ويژه تقديم شما عزيزان ميشه. همينجا بگم که امروز دست پر تر از ديروز در خدمت شما هستم و به قول دوستان امروز ترکوندم، همين!
برای این قسمت (سخن مبين) 3 سوپرایز جدید آماده کرده بودم که یه مقدار منصرف شدم! و دو تا را فعلا حذف کردم و برای اینکه زیاد دست خالی نباشم، یکی را گذاشتم بمونه!
ماجرا از این قراره که دیروز ایمیل روزانه و فایلهایی که آماده کرده بودم با استقبال بسیاز خیره کننده ای مواجه شد و حدود ساعت 11 صبح سایت از کار افتاد! با اینکه سایت را خودم مستقیما از سرویس دهنده آمریکایی تهیه کرده ام و سرور آمریکایی و خدماتی که ارائه می کنه بسیار بالاتر از نمونه های ایرانی هست، (با Backbone و پهناي باند بسيار بالا)، اما دیروز صبح حدود ساعت 11 صبح که اوج پیک زمانی مراجعات بود و همزمان تعداد بسیار زیادی از دوستان از فایلها استفاده می کردند، به علت Connection های بسیاز زیاد، سایت کم آورد! و از کار افتاد (به عبارتی سایت شرمنده محبت شما شد!). خوشبختانه خودم همیشه سایت را کنترل می کنم و بلافاصله با سرویس دهنده آمریکایی صحبت کردم و با همکاری بسیار خوب سرویس دهنده آمریکائی (که جای تشکر داره) در کمتر از دو ساعت (حدود ساعت یک ظهر) سایت مجددا به حالت نرمال برگشت.
و اما چرا دارم اینها را به شما میگم، واسه اینکه اولا بخاطر اون دو ساعتی که سایت از کار افتاده بود و ایمیلها و فایلها درست باز نمی شد ازتون پوزش می خوام. دوما بخاطر اینکه امروز هم اون مشکل تکرار نشه، مجبور شدم از 3 فایلی که برای دانلود در این بخش آماده کرده بودم فعلا 2 تا را حذف کنم و فعلا یکی از برای دانلود بگذارم (اون دوتای دیگه را در روزهای آینده رو می کنم!).
و اما قایل امروز یک کلیپ 5 دقیقه ای از گل های برتر جهان و نیز صحنه های بیاد ماندنی تاریخ فوتبال (از پله و مارادونا گرفته تا زیدان و رونالدو و ...) هست. بدون هیچ توضیح اضافی توصیه می کنم این فایل را دانلود کرده و از دیدن صحنه های زیبایش لذت ببرید. حجم فایل حدود 47 مگابایت هست و رمز فایل مطابق معمول www.mobin-group.com می باشد. لازم به ذکر هست لینک دانلود مستقیم و از روی سایت گروه هست.
راستی امروز در بخش دانلود نرم افزار، یک پک نرم افزار فوق العاده را برای شما عزیزان گذاشته ام که فقط باید توضیحاتش را بخونید تا ببینید چه پک محشری هست! این فایل را هم با حجم 130 مگابایت در سرور خودمان قرار داده ام.
البته من می تونم به راحتی اینگونه فایلها را در سایتهای آپلود رایگان (مثل Rapidshare) قرار دهم. اما دانلود از اینگونه سایتها برای خیلی از دوستان مشکل هست و بخاطر راحتی شما هست که فایلها را در سایت خودمون قرار می دهم تا شما عزیزان بطور مستقیم و به آسانترین شکل ممکن دانلود کنید و ازشون لذت ببرید.
فقط یک خواهشی ازتون داشتم، برای اینکه استقبال از فایلها در ساعتهای اولیه روز بسیار زیاد هست و برای جلوگیری از بوجود آمدن هر گونه مشکل احتمالی، اگر لینک دانلود فایلها را ذخیره کنید و در روزهای آینده دانلود کنید تا فشار کمتری به سرور بیاد، ازتون خیلی ممنون می شم. (مطمئن باشید فایلها را از روي سرور پاک نخواهم کرد).
راستي نرم افزار موبايل امروز را هم از دست نديد که اند برنامه موبايل هست! (کرک شده اش را گذاشته ام).
جا داره مجددا این اعیاد فرخنده و مبارک را صمیمانه تبریک و شادباش بگم.
شادکامی شما، آرزوی قلبی ماست!

برای دانلود کلیپ برترین گلهای تاریخ فوتبال اینجا را کلیک کنید
 

عناوين برخي از  مطالب اين شماره از مجله الکترونيکي «روزانه»

  • يک سايت با هزاران بازي رايگان!
  • معرفي فيلم: الي پارکر
  • دانلود سریال زندگی به شرط خنده
  • جشنواره موسیقی مبين در روز دوم!
  • ۱۱ تا آهنگ جدید و بسیار زیبا  
  • گوگل پک
  • Rahyab - Tehran 85
  • یه عالمه جوک و اس.ام.اس  جدید و باحال!
  • ويژه ولادت باسعادت  حضرت ابالفضل العباس (ع)
  • و ....

 


 

 

Mobin_s2004@yahoo.com


 



 

 


Mobin_s2004@yahoo.com

يک سايت با هزاران بازي رايگان!
همه اين بازيها را مي تونيد آنلاين بازي کنيد و کلي سرگرمتون مي کنه!
www.abalfazl.com
بهترين عكس‌های سال از نگاه National Geographic

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

سید حسن نصرالله: برای همیشه صبر نخواهیم کرد

سیدحسن نصرالله با اشاره به تحرکات رژیم صهیونیستی در خاک لبنان گفت: اگر تاکنون صبر کرده‌ایم به این معنا نیست که برای همیشه صبر خواهیم کرد.
حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله همچنین تاکید کرد که ایتالیا تلاش دارد تا در گفت وگو برای مبادله اسیران میان حزب الله و اسراییل نقش داشته باشد.
وی گفت: برای مدت اندکی تماس‌ها برای گفت وگوها آغاز شد و ایتالیا تلاش کرد که در این گفت وگوها وارد شود،سازمان ملل به این موضوع اهتمام دارد و گفت وگوها از طریق نبیه بری رییس مجلس لبنان صورت می‌گیرد.
حزب الله دو نظامی اسراییلی را در ‪ ۲۱تیر ماه سال جاری اسیر کرد و به دنبال آن اسراییل جنگ گسترده‌ای را علیه لبنان آغاز کرد که بیش از ‪۱۲۰۰ لبنانی کشته شدند.
وی درباره قدرت موشکی حزب الله افزود: چهار هزار موشکی که به سوی مناطق داخلی رژیم صهیونیستی شلیک شد بسیار کمتر از ‪ ۵۰درصد از قدرت نظامی حزب الله بود.
حسن نصرالله تاکید کرد: تا هنگامی که اشغالگری وجود دارد حق مقاومت را برای خود حفظ و اگر اکنون صبر کرده‌ایم به این معنا نیست که برای همیشه صبر خواهیم کرد و حزب الله هیچ گونه تضمینی نه اکنون و نه آینده به کسی نخواهد داد.
وی افزود: جنگ در ‪ ۱۴آگوست پایان یافت اما اسراییل به عملیات تحریک آمیز خود ادامه داد تا ما را به کشمکش بکشاند، اگر ما پاسخ تحریک‌های اسراییل را می‌دادیم آنها به دنبال صدور قطعنامه دیگر بودند، اما ما خویشتن داری را حفظ کردیم .
دبیرکل حزب الله خاطر نشان کرد که همچنان تلاش برای تحمیل خواسته‌های اسراییل وجود دارد و می‌خواهند نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل یونیفیل در فرودگاه بیروت و یا شمال لبنان مستقر شوند.
نصرالله اضافه کرد: اگر یونیفیل و ارتش لبنان در جنوب لبنان مستقر شوند و اسراییلی‌ها در خاک لبنان وجود نداشته باشند توجیهی برای عملیات باقی نخواهد ماند.
وی خاطر نشان کرد: اسراییلی‌ها در هر نقطه‌ای از خاک لبنان که باقی بمانند حق ما است که با آنها بجنگیم .
به گفته وی، تا هنگامی که یونیفیل ماموریتش خلع سلاح حزب الله نیست ما مشکلی با یونیفیل نخواهیم داشت .
دبیرکل حزب الله درباره مقاومت در کشتزارهای شبعا افزود:هر نقطه از خاک لبنان که در اشغال باشد مسوولیت مقاومت است که برای آزادی آن بجنگد.
وی درباره دیدار با کوفی عنان دبیرکل سازمان ملل اضافه کرد که مشکلی برای دیدار با وی نداریم اما تنها مشکل در شرایط کنونی شرایط امنیتی است.
نصرالله درباره موضوع شرکت خویش در نشست گفت وگوی ملی گفت: مشارکت نکردن در گفت وگوی ملی برای حفظ جان شرکت‌کنندگان در نشست گفت وگوی ملی است.

 



 


 

Mobin_s2004@yahoo.com

معرفي فيلم

الي پارکر
Ellie Parker

 نويسنده و کارگردان: اسکات کاٿي. موسيقي:نيل جکسون. مدير ٿيلمبرداري: اسکات کاٿي، بلر مستبائوم. تدوين: مت چيسي، کاترين هولاندر. بازيگران: الي پارکر[نائومي واتس]، ربه کا ريگز[سام]، اسکات کاٿي[کريس]، مارک پلگرينو[جاستين]، چوي چيس[دنيس]. ٩٥ دقيقه. محصول ٢٠٠٥ آمريکا. برنده جايزه سينماي جديد آمريکا و نشان اٿتخار براي نائومي واتس و جايزه ويژه هيئت داوران براي اسکات کاٿي از جشنواره سياتل، نامزد جايزه بزرگ هيئت داوران جشنواره سندنس.
تک چهره کميک زني جوان که در لس آنجلس زندگي مي کند و دربدر به دنبال گرٿتن نقش در يک ٿيلم سينمايي است. الي با دوست آهنگسازش بعد از خيانت او به هم مي زند و نزد دوستش سام پناه مي گيرد. همزمان در يک تصادٿ رانندگي با کريس آشنا مي شود و سعي مي کند با مراجعه به روانشناس بر پريشاني روحي خود مرهمي بگذارد.

چرا بايد ديد؟
اولين ٿيلم بلند اسکات کاٿي [بازيگر] بر اساس ٿيلم کوتاهي که خود او با کمک نائومي واتس در سال ٢٠٠١ ساخته بودند، توليد شده و از محصولات مستقل سينماي آمريکا است. ٿيلم به نوعي مي تواند حديث نٿس واتس نيز باشد، شايد به همين خاطر است که تهيه کننده ٿيلم را نيز بر عهده گرٿته و نقشي محوري نيز در پشت و جلوي دوربين ايٿا مي کند. ٿيلم نگاهي چشم چرانانه به زندگي هاليوود دارد واين که چگونه در انجا همه چيز مي تواند بر باد رود يا سر و سامان پيدا کند. تصويري که کاٿي از جلسات انتخاب بازيگر، کارگزاران و دٿاتر توليد ٿيلم ارائه مي کند بيشتر به يک کمدي سياه مي ماند تا هجويه اي شاد و نشان از ذهني خلاق دارد که مي تواند در آينده- اگر دست به تکرار اين تم و خودش نزند- کارهاي بهتري نيز ارائه کند. از نکات جالب ٿيلم حضور شخصي به نام سايروس [کورش يا سيروس] پهلوي به نقش تهيه کننده در ٿيلم است، که از نسبت وي با خاندان پهلوي اطلاع دقيقي نداريم. با اين حال اگر از دوستداران سينماي مستقل هستيد، اگر تصاوير گرٿته شده با دوربين هاي ديجيتال و روي دست شما را آزار نمي دهد، الي پارکر نمونه خوبي براي ديدن پشت پرده هاليوود است، هر چند قدرت و جذابيت سانست بلوار را نداشته باشد.  


دانلود فيلم

دانلود سریال زندگی به شرط خنده

سريال طنز «زندگي به شرط خنده» که چند وقت پيش از شبکه تهران پخش شد.

لينکهای دانلود غير مستقيم مي باشد.

راهنمای دانلود از مگاآپلود: بر روي لينك دانلود كليك مي كنيد صفحه اي باز ميشود، در ابتدا اگر با پيغام Download with Premium! روبرو شديد چند دقيقه بعد مراجعه كنيد و دوباره به اين صفحه بياييد كه البته اين مشكل بيشتر براي كساني كه در ايران هستن پيش مياد.
در صورتي كه با اين پيغام روبرو نشديد صفحه اي باز میشه که  در يك كادر بايد كدي كه مشخص شده رو وارد كنيد به صورت صحيح سپس بر روي Download كليك كنيد.
سپس يك ثانيه شمار وجود دارد صبر كنيد تا ثانيه شمار صفر شود
سپس بر روي Click Here To Download كليك كنيد تا فايل مورد نظر رو دانلود كنيد بهتر است از Dap استفاده نكنيد خاطر نشان مي شوم اين هاست در بيشتر موارد داراي سرعت بالا هست و همچنين Resume هم داره و ميتونيد فايلتون رو از ادامه دانلود كنيد

----------------------------------------------------------------------

قابل توجه ایرانیان عزیز خارج کشور !
باطلاع می رساند روزهای جمعه و ایام تعطیل سريال پرطرفدار نرگس برای دانلود در این قسمت معرفی خواهد شد.

 

 


 

Mobin_s2004@yahoo.com

دانلود آلبوم: فارسي

جشنواره موسیقی مبين در روز دوم!

از دیروز جشنواره موسیقی شروع شده و امروز و فردا هم ادامه خواهد داشت. آلبومهای پرطرفدار ایرانی را در این سه روز در این قسمت قرار خواهیم داد!

 

آلبوم برکت
باصدای محمد اصفهانی

01 - Mahe No [24Kps] [128Kps]
02 - Setareye Gharib [24Kps] [128Kps]
03 - Havaye Tou [24Kps] [128Kps]
04 - Talab [24Kps] [128Kps]
05 - Darde Gong [24Kps] [128Kps]
06 - Ba Tou [24Kps] [128Kps]
07 - Parandeh [24Kps] [128Kps]
08 - Bar Atash [24Kps] [128Kps]
09 - Maro Ey Doost [24Kps] [128Kps]
10 - Shabe Tar [24Kps] [128Kps]
11 - Moonajat [24Kps] [128Kps]
12 - Mahe No (Instrumental) [24Kps] [128Kps]

 

آلبوم خودکشی
باصدای محسن چاووشی

01 - Khodkoshi [24Kps] [128Kps]

02 - Ahay Khabar Nadari [24Kps] [128Kps]

03 - Khaterehaye Mordeh [24Kps] [128Kps]

04 - Emam Reza [24Kps] [128Kps]

05 - Hasrate Khis [24Kps] [128Kps]

06 - Kalaf [24Kps] [128Kps]

07 - Saboor [24Kps] [128Kps]

08 - Banooye Man [24Kps] [128Kps]

09 - Khashkhash [24Kps] [128Kps]

10 - To Va Faseleh [24Kps] [128Kps]

11 - Remix [24Kps] [128Kps]

 

آلبوم مریم پائیزی
باصدای نیما

01 - Maryame Paaeezi [24Kps] [128Kps]

02 - Mitarsam [24Kps] [128Kps]

03 - Boro Digeh [24Kps] [128Kps]

04 - Kolbeh - Jaaye Toe Khaali [24Kps] [128Kps]

05 - Eshgh Interneti [24Kps] [128Kps]

06 - Yek Kalameh [24Kps] [128Kps]

07 - Cheh Khoobe [24Kps] [128Kps]

08 - Medly [24Kps] [128Kps]

 

آلبوم مشکی
با صدای رضاصادقی

01 - Deltang [24Kps] [128Kps]
02 - Maro Bash [24Kps] [128Kps]
03 - Ghasedak [24Kps] [128Kps]
04 - Labe Darya [24Kps] [128Kps]
05 - Eshghe Sadeh [24Kps] [128Kps]
06 - Rasme Adama [24Kps] [128Kps]
07 - Lalaei [24Kps] [128Kps]
08 - Negine Almas [24Kps] [128Kps]
09 - Nagoo Na [24Kps] [128Kps]
10 - Ba Ma Bad Kardi (Original Version) [24Kps] [128Kps]
11 - Nafas Nafas [24Kps] [128Kps]
12 - Ehsas (Original Version) [24Kps] [128Kps]
13 - Akhe Tanhaam [24Kps] [128Kps]

 

براي دانلود، روي لينکهای بالا کليک سمت راست نموده و Save Target As را بزنيد.
 


 

تک موزیک

۱۱ تا آهنگ جدید و بسیار زیبا  

Behnam Mousapoor - To Ki Hasti

 Babak Gharibi - Vaghti Baroon Mizane

Farshad - Daghe Safar

Gharnavi & Basravi - Delet Besooze

Hosein Estiri - Iran Music

Morteza - Boro Boro

Pedram - Gonah

Reza Ardeshiri - Harchi Bood

 Reza Tasviri - Sahme Man

 Siavash & Alborz - Giret Nemiad

Taha & Mehdi & Meead - Baraye To

براي دانلود، روي لينک بالا کليک سمت راست نموده و Save Target As را بزنيد.

 

 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

نرم افزار PC

گوگل پک
Google Pack

سایت نرم افزاری میهن دانلود || wWw.MihanDl.CoM

Google Pack نام بسته نرم افزار كمپاني بزرگ Google است كه اولين بار توسط لاري پيج (يكي از بنيان گذاران گوگل) در نمايشگاه Ces 2006 معرفي و ارائه شد. اين بسته نرم افزاري حجيم شامل مجموعه اي از 13 نرم افزار مفيد و كاربردي است كه جهت سهولت استفاده كاربران در يك فايل فشرده گنجانده شده است.
موضوع قابل توجه اين است كه گوگل پک می‌تواند تهدیدي جدی برای مایکروسافت محسوب شود ، چرا که این پک، مجموعه‌ای از بهترين نرم‌افزار های شرکت های رقیب مایکروسافت را یک جا و بصورت كاملا رايگان در اختیار کاربران قرار داده است!
برخي از نرم‌افزارهاي موجود در مجموعه "گوگل پک" توسط شرکت گوگل توليد شده و تعدادي نيز از نرم‌افزارهاي معروف ساخت شرکت‌هاي معروف ديگر ضميمه آن شده اند كه توجه شما را به آن ها جلب ميكنيم:

- Google Earth قدرتمندترين نرم افزار جغرافيايي دنيا است كه براي مرور 3 بعدي كره زمين بكار ميرود.
با استفاده از اين نرم افزار ميتوانيد بروي مناطق مورد نظر خود زوم كرده و خيابان ها , هتل ها و ديگر مناطق مورد نظر خود را جستجو نماييد.
Google Earth قادر است تصاوير ديجيتالي زيبايي از كره زمين را براي كاربر به نمايش گذاشته و به عنوان يكي از بهترين نرم افزار هاي اطلاعاتي جهت كسب اطلاعات جغرافيايي از مناطق مختلف جهان , مورد استفاده در امور مختلف از جمله سفر , تجارت , آموزش و ... قابل استفاده است.

- Picasa يكي از بهترين برنامه هاي مديريت تصاوير است كه از زمان ارائه آن به يكي از سرسخت ترين رقباي برنامه هايي همچون Photoshop Album و ACD See تبديل شده است.
اين نرم افزار داراي قابليت هايي فراواني است كه از شما دعوت ميكنم جهت بررسي آن ها به مطلب كاملي كه در مورد آن در همين وب سايت منتشر شده است مراجعه فرمائيد. اطلاعات بيشتر...

- Google Pack Screensaver اين برنامه نيز يك Photo screensaver است كه قادر است كليه تصاوير شخصي شما را از كامپيوترتان استخراج نموده و آن ها را در هنگام نمايش محافظ صفحه بصورت اتفاقي و full screen به نمايش گذارد. (اين برنامه در مواقع بيكاري كامپيوتر فعال شده و از خراب شدن مانيتور شما جلوگيري ميكند!)

- Google Desktop همان گونه كه از نامش مشخص است نرم افزاري قدرتمند جهت جستجوي ايميل ها , فايل ها , تاريخچه مرور شما در سايت هاي اينترنتي و جستجوي اطلاعات مورد نظر شما از ميان ديگر اطلاعات شخصي موجود در هارد ديسك سيستم بكار ميرود,اين برنامه جهت جبران ضعف هاي سيستم جستجوگر ويندوز ارائه شده و به موفقيت بسيار خوبي نيز دست يافته است.
لازم به ذكر است كه جديدترين نسخه آن بصورت Sidebar عرضه شده است, و با اشغال كردن بخشي از سمت راست دسكتاپ شما, هميشه در دسترس ميباشد.

- Google Toolbar for Internet Explorer اين نوار ابزار يكي از ابتدايي ترين نرم افزار هاي توليدي كمپاني گوگل است كه با قابليت هاي مختلف خود, امروزه به يكي از بخش هاي جداناپذير مرورگر IE تبديل شده است.
اين نوار ابزار بصورت يك پلاگين بروي اينترنت اكسپلورر نصب شده و داراي قابليت هاي مختلفي همچون دسترسي سريع به بخش هاي مختلف جستجوگر گوگل, جلوگيري از باز شدن پنجره هاي تبليغاتي , سيستم پر كردن خودكار فرم هاي اينترنتي و بسياري قابليت هاي ديگر ميباشد!

- Mozilla Firefox with Google Toolbar يكي از قدرتمندترين رقباي مرورگر معروف مايكروسافت است كه با قابليت هاي فراوان خود همچون سرعت بالاي مرور صفحات اينترنتي, كنترل هاي Tab , تنظيمات سفارشي كاربر , امكان افزودن پلاگين هاي متفاوت و امنيت بالا, در طول مدت كوتاهي بسياري از كاربران IE را به سوي خود جذب كرده است.

- Norton Antivirus 2005 Special Edition نگارش ويژه برنامه ضد ويروس نورتون است كه اگر چه تمامي قابليت هاي نسخه عادي اين محصول را ندارد اما حداقل امنيت ممكن را براي سيستم شما فراهم ميسازد. (به عنوان مثال از نمونه نقص هاي آن ميتوان به عدم وجود سيستم حفاظتي جهت مقابله با كرم هاي اينترنتي اشاره كرد.)

- Ad-Aware SE Personal محصولي قدرتمند از كمپاني Ad-Aware است كه جهت شناسايي و حذف برنامه هاي مخرب جاسوس افزار, موسوم به Spyware بكار ميرود.

- Adobe Reader 7 , محصول معروف كمپاني ادوبي است كه جهت مشاهده, پرينت و جستجوي فايل هاي PDF بكار ميرود, لازم به ذكر است كه نسخه 7.0 اين نرم افزار از 50% سرعت بيشتر نسبت به نسخه 6.0 آن برخوردار است.

- Google Talk يكي از غافلگير كننده ترين نرم افزار هاي كمپاني گوگل است , كه پس از عرضه آن , مهمترين تهديد براي مسنجر هاي كمپاني هاي Yahoo و MSN محسوب ميشود.
اين برنامه پيام رسان فوري از ساختار بسيار ساده اي تشكيل شده و داراي قابليت تلفن اينترنتي ميباشد.(اين نرم افزار در حال حاضر نسبت به ديگر برنامه هاي پيام رسان از كمبود ها و نقص هاي زيادي برخوردار است و جاي زيادي براي پيشرفت دارد.)

- GalleryPlayer HD Images با استفاده از اين برنامه ميتوانيد نقاشي ها و عكس هاي با كيفيتي را كه قبلا بصورت ديجيتالي موجود نبوده اند مشاهده نموده و از آن ها در Desktop و Screen Saver ويندوز خود استفاده نماييد.

- RealPlayer نرم افزاري قدرتمند از كمپاني Real است كه جهت اجراي انواع فايل هاي صوتي - تصويري موجود در هارد ديسك و اينترنت بكار ميرود.

- Trillian يكي از بهترين پيام رسان هاي چند كاره موجود است كه با معروف ترين برنامه هاي پيام رسان اينترنتي همچون AIM, ICQ, MSN و Yahoo سازگار بوده و از آن ميتوان جهت اتصال همزمان به چند سيستم پيام رسان از كمپاني هاي متفاوت استفاده نمود.
شايد دليل انتخاب اين نرم افزار از جانب گوگل اين بوده است كه اين نرم افزار بصورت مستقيم از جانب هيچ يك از رقباي اين كمپاني پشتيباني نشده و Trillian فقط نقش يك ارتباط دهنده مستقل را در بين Messeger ها بازي ميكند.

در پايان اين نكته را بيان كنم كه دانلود و استفاده از اين پك نرم افزاري راهي سريع, آسان و رايگان جهت رسيدن به نرم افزار هاي اساسي مورد نياز كامپيوتر شما ميباشد پس چنانچه از پهناي باند اينترنتي خوبي برخوردار هستيد از دريافت آن لحظه اي دريغ نكنيد!  فایل در سرور خودمون قرار داره و می تونید بصورت مستقیم و با سرعت بالا دانلود کنید.
ضمن
ا رمز فایل مثل همیشه www.mobin-group.com می باشد.

 لینک دانلود
براي دانلود، روي لينک بالا کليک سمت راست نموده و Save Target As را بزنيد.

 


 

نرم افزار موبایل

Rahyab - Tehran 85

نرم‌افزار نقشه‌خوان تلفن همراه، نقشه شهر تهران با امکان جستجوی اماکن و معابر مهم،‌ هتل‌ها، موزه‌ها، سفارتخانه‌ها، آژانس‌های بین‌المللی،‌ و نقشه کوچک مناطق شهرداری مشخصات نقشه مکان شهر تهران مقیاس ۱:۳۵۰۰۰ بزرگ‌نمایی ۳ مرحله دقت ۷، ۶۰، ۱۰۰ نقطه در اینچ محدوده شمال دربند شرق تهران‌پارس غرب استادیوم ورزشی آزادی جنوب بهشت‌زهرا جستجو اماکن و معابر مهم، هتل‌ها، موزه‌ها، سفارتخانه‌ها، آژانس‌های بین‌المللی، راهنما صفحه‌کلید، راهنمای نقشه، مشخصات مورد نیاز جاوا پشتیبانی MIDP2 یا بالاتر حافظه داخلی حداقل ۴ مگابایت کارت حافظه حداقل ۴ مگابایت (فقط برخی از گوشی‌های نوکیا به این فضا احتیاج دارند) محدودیت حجمی عدم وجود محدودیت حجمی برای اجرای برنامه‌های جاوا اتصال به کامپیوتر کابل، بلوتوث، درگاه مادون قرمز، و غیره گوشی‌های آزمایش‌شده نوکیا.
رمز فايل www.mobin-group.com مي باشد.

 لینک دانلود
براي دانلود، روي لينک بالا کليک سمت راست نموده و Save Target As را بزنيد.

 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com


فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش

فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
جای آن است که خون موج زند در دل لعل
بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود
ای که در کوچه معشوقه ما می​گذری
آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
صحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل
صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه
دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود

 

گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش
خواجه آن است که باشد غم خدمتگارش
زین تغابن که خزف می​شکند بازارش
این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
بر حذر باش که سر می​شکند دیوارش
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
جانب عشق عزیز است فرومگذارش
به دو جام دگر آشفته شود دستارش
نازپرورد وصال است مجو آزارش

 
 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

اعضا محترم گروه مي توانند مطالبشان را به آدرس
 Mobin_s2004@yahoo.com
بفرستند تا با نام خودشان در اين ستون نوشته شود.

 

salman_yavar@gmail.com

علقمه و باغ گل یاس یکیست
قمرهاشمیان درهمه ناس یکیست
سیر کردم عدد ابجد و دیدم به حساب
نام زیبای اباصالح وعباس یکیست

سالروز میلاد سردار  عشق فرخنده و مبارک باد

مراسم ميلاد باسعادت حضرت ابالفضل العباس
(هيئت رايت العباس)

فايل اول (1.94 مگابايت)
فايل دوم (1.43 مگابايت)
فايل سوم (1.7 مگابايت)
فايل چهارم (1.33 مگابايت)

 

 

viski_601@yahoo.com

مراقب افکارت باش که به گفتار تبديل مي‌شود، مراقب گفتارت باش که به کردار تبديل مي‌شود، مراقب کردارت باش که به عادت تبديل مي‌شود، مراقب عادتت باش که به شخصيت تبديل مي‌شود، مراقب شخصيت خود باش، که آن سرنوشت تو خواهد بود...

 

 

mitramrz@yahoo.com

قصه درویش

درويشی قصه زير را تعريف می کرد :

يکی بود يکی نبود مردی بود که زندگی اش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود.
وقتی مُرد همه می گفتند به بهشت رفته است آدم مهربانی مثـل او حتما ً به بهشت می رود .
در آن زمان بهشت هنوز به مرحله ی کيفيت فراگير نرسيده بود و استـقبال از او با تشريفات مناسب انجام نشد.
فرشته نگهبانی که بايد او را راه می داد نگاه سريعی به فهرست نام ها انداخت و وقتی نام او را نيافت او را به جهنم فرستاد .
در جهنم هيچ کس از آدم دعوت نامه يا کارت شناسايی نمی خواهد هر کس به آنجا برسد می تواند وارد شود.
مَرد وارد شد و آنجا ماند .
چند روز بعد شيطان با خشم به دروازه بهشت رفت و يقه فرشته نگهبان را گرفت و گفت اين کار شما تروريسم خالص است.
نگهبان که نمی دانست ماجرا از چه قرار است پرسيد: چه شده ؟
شيطان که از خشم قرمز شده بود گفت : آن مَرد را به جهنم فرستاده ايد و آمده وکار و زندگی ما را به هم زده.از وقتی که رسيده نشسته و به حرف های ديگران گوش می دهد و به درد و دلشان می رسد.حالا همه دارند درجهنم با هم گفت و گو می کنند يکديگر را در آغوش می کشند و می بوسندجهنم جای اين کارها نيست! لطفا ً اين مَرد را پس بگيريد.
وقتی قصه به پايان رسيد درويش گفت :
با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا به تصادف در جهنم افتادی خود شيطان تو را به بهشت بازگرداند.

 

 

asheghe_shahadat_84@yahoo.com

می شود دیده نبندی و صدایم بکنی
پشت هر ضربه احساس دعایم بکنی
بارها آمده ام، باز مزاحم شده ام
حاجتم، کاش که این بار روایم بکنی

 

 
shadow_1352@yahoo.com

جوابیه در مورد گذاشتن آهنگها برای دانلود

مبین جان سلام خسته نباشید
میخواستم در جواب دوستمون  sun1971_h@yahoo. com
در مورد گذاشتن آهنگها و فیلمها نظرم رو بدم

دوست عزیز من فکر میکنم که ما اگه بخواهیم از این قشر هنرمندانمون پشتیبانی کنیم، می کنیم
منظورم اینه که مثلا خود من تمامی این موزیک ها رو از اینجا گوش می کنم شاید هم دانلود کنم ولی وقتی با اون آلبوم حال می کنم و دوستش دارم میرم و اونو خریداری می کنم که هم پشتیبانی کرده باشم و هم اصل کار رو داشته باشم
و این دیگه دست خودمونه که چی کار کنیم. پشتیبانی کنیم و یا سوء استفاده!!! یا هر چیز دیگه
پس خودمون باید درست عمل کنیم
با تشکر- رزا

 

 

merlin_srk@yahoo.com

در جواب دوست عزیزی که از روزانه گله کرده بودند

سلام
در جواب دوست عزیزی که از روزانه گله کرده بودند لازم دیدم چند نکته رو متذکر بشم...
من فکر می کنم در کشوری که حق کپی رایت اصلاً تعریف نشده! و فیلم های روز سینما بلافاصله بعد از اکران یا حتی قبل از اکران و آلبوم های جدید موسیقی حتی قبل از انتشار آن توسط شرکت اسپانسر، به طرق مختلف در اختیار عموم مردم قرار می گیره، گله کردن از یک نشریه اینترنتی که یک کار فرهنگی انجام میده _حتی اگر کمی از این به قول شما فرهنگ رو نقض کنه_ نه تنها غیر منطقیه بلکه فوق العاده مضحکه........
دوست عزیز از این جمله تون خیلی تعجب می کنم:" از اعضای گروه هم تقاضا دارم بابت منافع شخصی ، منافع ملی را پایمال نکنند و مبین را تشویق به این کار نکنند. "
مطمئن باشید منافع شخصی ما آنقدر پایمال شده هست که اگر حتی همه اعضای مبین هم تمام تلاش و توان خودشون رو برای پایمال کردن به قول شما منافع ملی به کار بگیرند، من به شما تضمین می دم که هیچ فاجعه ملی روی نخواهد داد!!!! چه رسد به دانلود 2 قطعه موسیقی.....
در ضمن اگر کسی مثل شما فکر می کنه لطف ملی در حقش تمام شده می تونه برای حفظ حریم فرهنگ و هنر گرانقدر ایرانی و بقای منافع ملی ! از این کار غیر اخلاقی خودداری کنه!!!
ضمن اینکه من خودم به شخصه برای فرهنگ و هنر ایرانی احترام زیادی قائلم و اون رو مایه افتخار خودم می دونم و مطمئن باشید اگر این فرهنگ و هنر اصیل ایرانی باشه با این مواردی که شما یاد آور شدید هیچ لطمه ای نخواهد دید.

 

 

ebgh_80@yahoo.com

توضيح ضروري

دوستي گلايه اي از مبين كرده بود و بخش دانلودها را مورد بحث قرار داده بود . ابتدا از اين دوستم تشكر مي كنم بابت توجه شان به مسايل فرهنگي و هنري كشور . اما در پايين همان مطلب ، مبين عزيز جوابي داده بودند كه اصلا و ابدا ( حداقل از ديد من ) مورد تاييد نيست .
مبين عزيز ، درست است كه دوستداران فرهنگ ايراني در خارج از كشور از اين بخش استقبال گسترده اي مي كنند ولي لازم به ذكر است كه كليه محصولاتي را كه مي فرماييد ، بصورت اورژينال در اروپا و آمريكا و آسيا به وفور يافت مي شود . زمانيكه دانلود فراهم است چه احتياجي به خرج كردن دلار است ؟
دليل حرفم هم سخن خود شماست . اگر يادتان باشد سر قضيه دانلود فيلم ، شما به من گفتيد كه شكايت از آن دوست عزيز ، فايده اي ندارد ، چون ايشان ساكن ايران نيستند و مقيم كانادا هستند . اگر صحبت شما درست باشد ، دسترسي ايشان به سريال نرگس ، آنهم بصورت فله اي كمي غير معقول به نظر مي رسد . يا ايشان ساكن ايران هستند ، يا اينكه اين آثار در كانادا ( همزمان با ايران ) پخش شده است . خب اگر فرض دوم صحيح باشد ، ديگر چه احتياجي به دلسوزي و وقت گذاشتن شما مبين عزيز ؟ در ضمن همان دوستاني كه زحمت مي كشند ، آثار روي پرده نرفته آمريكا را براي ما مي آورند ، موقع رفتن حتما حواسشان هم هست كه چند تا سي دي از افتخاري و شجريان با خود ببرند كه دست خالي برنگشته باشند .
و اما ضميمه حرفهايم يك مطلب در مورد سريال نرگس .
موسسه بايا ، عرضه كننده محصولات سينمايي و ويديويي و صوتي در ايران و خارج است كه سريال نرگس را بصورت يكجا از تهيه كننده گان ( در حدود چهل ميليون ) خريده است و حقوق اين سريال متعلق به اين موسسه است . الان حدود چهار ماهي است كه تيمي حدودا بدون اغراق سي صد نفره مشغول آماده سازي اين سريال براي عرضه آن در ويديو كلوپ ها و مكانهاي خاصي كه هست ، هستند تا پس از اتمام سريال در دسترس علاقمندانش قرار بگيرد . براي اطلاعات بيشتر بايد عرض كنم كه زمانيكه هر قسمت از سريال يا هر محصول مشابه ديگر براي سي دي شدن مي رود ( يا دي وي دي ) پروسه زماني حدودا چند ماهه را طي مي كند ( فقط رايت سي دي و دي وي دي ) تا مسترينگ از روي آن كشيده شود تا تكثير بصورت اورجينال كه فرآيندي است كه تيمي بالاي سيصد نفر روي آن كار مي كنند ، به دست شما برسد .
مبين عزيز ، پشتيباني نكردن شما از صاحبان اثر جاي خود ولي حداقل زحمت اين سي صد نفر را ارج بدهيد.
در صورت تمايل مي توانم پروسه ساخت يك فيلم و هزينه هاي مربوط به آن و نحوه پخش پس از اكرانش ( فيلم يا سي دي هاي مجاز ) را برايتان شرح دهم .
احسان بهرام غفاري

--------------------
توضيح مبين:
بعد از استماع سخنان موافقان و مخالفان، در روزهاي آينده نظر نهايي خودم را عرض خواهم کرد. ضمنا جا داره از همه دوستاني که در اين مورد اظهار نظر کرده اند (موافق يا مخالف) و يا مي خواهند اظهار نظر کنند! تشکر مي کنم.

 

 

s_th_2006@yahoo.com

پاسخ به شبهات ازدواج موقت

در روزهای اخیر موافقان و مخالفان ازدواج موقت نوشته های خود را ارسال کردند و ایده های خود را نوشتند که به نظر من چه موافق و چه مخالف همه درست می گفتند ! اما باید قبول کرد که اسلام ازدواج موقت را قرار داده است و در آن هیچ شکی نیست. اما آن چیزی که مهم به نظر می رسد این است که متاسقانه صاحبان خرد !!! و اندیشه ما ! چرا با دیده شک به ازدواج موقت نگاه می کنند !! اگر تا پایان متن صبر کنید حتما موافقان و مخالفان ازدواج موقت پی می برند که ازدواج موقتی که خدا قرار داده است درست است !
همانطور که می دانید هر کدام از تکالیفی که خداوند برای انسان در نظر گرقته است تابع شرایط و زمان است . فرض کنید تا زمانیکه اذان ظهر ندادند من حق خواندن نماز ظهر را ندارم. تا زمانیکه زلزله و یا خورشید و ماه گرقتگی اتفاق نیفتد خواندن نماز وحشت دلیلی ندارد. اگر توانایی روزه گرقتن نداشتم و سلامتی بدن به خطر بیقتد ، روزه بر من حرام است. تا زمانیکه دشمن به حریم خانه و کشورم وارد نشده باشد آیا حکم جهاد معنا دارد ؟ مسلما نه ! تا وقتیکه شرایط و وضعیت مالی من خوب نباشد حتی حق رفتن به خانه خدا را هم ندارم . و موارد مختلف که شما هم حتما موافق هستید. اما وقتی که به ازدواج می رسیم باز این شرایط حاکم می شود. تا زمانیکه این شرایط بوجود نیاید انجام ازدواج موقت باطل است. این نوع حکم به احکام جهاد نزدیک است.احکام جهاد که بصورت فراگیر اعلام می شود این حکم نیز در صورت وجود شرایط خاص خودش باید فرا گیر اعلام شود. حالا چرا؟ به بررسی وضعیت جامعه ایران می پردازیم. اگر ما سن ازدواج را 20 در نظر بگیریم چه تعداد پسر و دختر بالای این سن وجود دارد که ازدواج نکرده اند؟ به طبع آمار بالاست و حتما هر گروه به حدود 6-7 میلیون می رسه . وقتی این آمار وجود دارد و برای هر پسر یک دختر ازدواج نکرده وجود دارد آیا ازدواج موقت درست است ؟ اما حال اگر 1 میلیون پسر ازدواج نکرده وجود داشت و 3-4 میلیون دختر ازدواج نکرده ، حالا چی ؟ آیا ازدواج موقت درست است ؟ جامعه ما اکنون در وضعیت اول قرار دارد یعنی برای هر پسر یک دختر وجود دارد . صاحبان خرد و اندیشه !! که زمام امور مسلمین را در دست دارند آیا نمی دانند هنگامیکه مسلمانان در صورتیکه بدلایل مالی نتوانند در حج ابراهیمی شرکت کنند که نشانه قدرت مسلمانان است ، برای جلوگیری از خالی بودن خانه خدا در آن ایام ، موظقند با پول دولت ، مردم را به خانه خدا اعزام کنند پس اکنون هنگامیکه تعداد پسران با دختران تقریبا یکی است، چرا دولت اسلامی با این پول !! خود را موظف به فراهم آوردن شرایط برای ازدواج جوانان نمی کند؟ مگر پسران و دختران خواسته ای بیش از یک کار مناسب و یک سر پناه مناسب ( حتی یک اتاق ) برای شروع زندگی می خواهند ؟ اگر دولت ، فقط یک اتاق و یک شغل مناسب به شما بدهد ، آیا ازدواج نمی کنید ؟

 

 

sweetanim074@yahoo.com

نامه هایی برای تمام زنان جهان ... 82

بگو چرا ....
ساده دلانه گمان می کردم
تورا هنگام سفر ؛
زیر چرخ های قطار می کشم
! اما صدایت در هواپیما هم با من است
چون صدای گنجشکی
که زیر کلاه مهماندارها پنهان شده
در کافه های سن ژرمن و سوهو
و پیش از من در تمام هتلها

.... ساده دلانه گمان می کردم
تورا در پشت سر رها خواهم کرد
در چمدانی که باز کردم ، تو بودی ؛
هر پیراهنی که پوشیدم
عطر تورا با خود داشت
و تمام روزنامه های جهان
.... عکس تورا چاپ کرده بودند

به تماشای هر نمایشی رفتم
! تورا در صندلی کنار خود دیدم
هر عطری که خریدم
.... تو مالک آن شدی
پس کی؟
بگو کی از حضور تو رها می شوم
بگو کی؟
مسافر ِ همیشه هم سفر ِ من ...
.....

«نزار قباني»

 

 

behzad_s1361@yahoo.com

وسواس
(قسمت دوم)

براى راه يابى به درون افراد وسواسى، بايد به نكات زير توجه داشت:
1ـ به شخصيّت آنان احترام گذارده شود و تحقير و ملامت و مسخره نشوند; چون اگر به شخصيّتشان اهانت شود نتيجه معكوس مى دهد و در وسواسشان پا برجاتر مى شوند.
2ـ بايد اعتماد آنان را جلب كرد. به گونه اى با او برخورد شود كه بفهمد شما مشكل او را درك مى كنيد. وقتى افراد وسواسى به سراغ من مى آيند، به آنان مى گويم: مى دانم چون من از شما بدتر بودم.
3ـ با آنان همدردى كنيد. زمانى كه در نجف بوديم، يكى از علماى بزرگ شيرازـ كه رحمت خدا بر او باد ـ مطلبى را نقل مى كرد كه براى من درس شده بود. آن بزرگ گفته بود:
ما كنار شطّ فرات ـ كه جمعى از طلاّب نيز آن جا بودند ـ نشسته بوديم يكى از اين طلاّب وسواسى داخل آب شد و مى خواست خودش را آب بكشد و نماز بخواند. او از افرادى كه بودند مى پرسيد: آيا من داخل آب رفتم يا خير؟ آنان مى خنديدند و مى گفتند: نرفتى. و اين بيچاره مردّد مانده بود وقتى چشمش به من افتاد، گفت: اين آدم مورد اعتمادى است، اگر بايستد و بگويد كه من زير آب رفتم، قبول مى كنم. من ايستادم و نگاه كردم و ديدم كه زير آب رفت حتى نيم مترى هم بيشتر از معمول. موقعى كه بالا آمد، گفتم: كمى از سرت بيرون بود گفت: تو راست مى گويى. دوباره زير آب رفت و بالا آمد. گفتم: به اندازه يك پنج ريالى بالا بود. مرتبه سوّم كه زير آب رفت، گفتم: حالا تمام بدنت زير آب رفته است. آمد بالا و به من گفت: خدا پدرت را بيامرزد.
از اين جريان مى توان نتيجه گرفت كه وسواسى به فردى كه با او همكارى مى كند و چند مدّتى با او همراه مى شود، اعتماد پيدا مى كند و آن وقت هر چه اين شخص بگويد مى پذيرد و در اين مسأله، مهم اين است كه انسان بتواند به نحو مطلوب و معقولى اعتماد آنها را به خود جلب كند، چو ن با جلب اعتماد مى تواند در او نفوذ كند.

عواملى كه موجب انصراف از وسواس مى شود:
1ـ افراد وسواسى، افرادى هستند كه وقت اضافى براى فكر كردن دارند كه اگر اين وقت ـ با هر وسيله صحيحى پر شود ـ از وسواس خلاصى مى يابند; مثلا وسواسى هايى كه به سفر مكّه مى روند اصلا يادشان مى رود كه وسواس داشته اند; چون اشتغالهاى ذهنى نمى گذارد كه به وسواس بينديشند و همين اشتغال ذهنى، مانع بسيارى از انحرافهاست زيرا هرچه انسان بيشتر فكر كند وسواس او عميق تر و ريشه دارتر مى شود.
2ـ بى اعتنايى مهمترين راه علاج وسواس است، همان گونه كه در روايات وارد شده است. تعبير بسيار جالبى در روايت وجود دارد:«يتعوذ بالله من الشيطان; اگر به شيطان رو بدهى عادت مى كند»(2) و اگر بى اعتنايى كردى و دست ردّ به سينه او زدى، نوميد مى شود و ديگر فرد گرفتار وسواس نمى شود. و در وسواس هر چه انسان بيشتر فكر كند وسواس او عميق تر و ريشه دارتر مى شود.
كسى مى گفت: من در نماز نمى توانم نيّت كنم، كسى كه همراه او بود به او گفت: آيا سخن من را از نظر شرعى قبول دارى؟ وسواسى گفت: بله. گفت: من از امروز نماز بدون نيّت را بر تو واجب مى كنم و به عدم نيّّت مقيّد باش.
بعد از چند روزى اين وسواسى گفت: رفتم نماز بخوانم ديدم نيّت خودش مى آيد. اين اثر همان بى اعتنايى است.

مهمترين شاخه وسواس:
از همه شاخه هاى وسواس مهمتر وسواس در عقايد است: بعضى ها كتابهاى مختلف فلسفى و همچنين فلسفه هاى الحادى و مادّى را مطالعه مى كنند و آن گاه گرفتار انبوه اشكالات و وسوسه در اصول و فروع مى شوند، در اين گونه موارد چه كنيم؟

توصيه هاى ما در اين گونه موارد:
1ـ تعطيل كردن مطالعات: مثلا مدّت يك يا دو ماه، مطالعات را در اين گونه موارد تعطيل كند، چون هرچه اين مطالعات بيشتر مى شود، وسوسه هاى شيطان هم بيشتر مى شود. و انسان در اين گونه موارد با كنار گذاشتن آن گونه مطالعات، مقدارى آرامش فكرى پيدا مى كند و آن گاه يك مشغوليّت ذهنى مناسب برايش فراهم كنيد و سپس از او سؤال كنيد كه مثلا ريشه اصلى اشكالات شما در كجاست؟ امّا در غير اين صورت، تا زمانى كه به مطالعاتش ادامه مى دهد و اشتغال ذهنى مناسبى هم ندارد و خودش را خسته مى كند، به هيچ وجه نمى تواند عقده هاى فكرى خود را حل كند.
البتّه اين سخن را بر اين حمل نكنيد كه اصلا به اشكالاتش اعتنا نكند، خير، بلكه بايد به شكل منطقى بدان بپردازد و بالاتر از همه اين ها در اين گونه موارد، مسأله توسّل است كه مى تواند خلاء ذهنى را پر و انسان را نورانى نمايد. در روايت آمده است: اگر شيطان شما را در عقايد وسوسه مى كند، لا حول ولا قوة الاّ بالله بگوييد، چون اين ذكر براى جلوگيرى از وسوسه هاى شيطان بسيار مهم است. چون ذكرى است كه مشتمل بر دو مطلب است: هيچ حول و حايل و پناهى در مقابل ضررها و هيچ قوّه اى در مقابل منافع، جز خدا نيست.

شيوه هاى درمان وسواس با استفاده از آيات قرآن مجيد وروايات معصومين(عليهم السلام):
1ـ توكّل به خداوند:
وسواسى بى ثبات و نااستوار است بنابراين، نياز مبرم و فراوانى به پناهگاهى دارد تا با اتّكاى به آن ثبات و آرامش پيدا نمايد و توكّل به خداوند از جمله اينهاست. در قرآن مجيد آمده است: «اِنَّه لَيسَ لَهُ سُلَطانٌ عَلَى الَّذينَ آمَنوا وَ عَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلونَ; شيطان بر كسانى كه ايمان دارند و بر خدايشان توكّل مى كنند تسلّط ندارد».(3)
درحديثى از امام صادق (عليه السلام) نقل شده است: «أَنَّهُ قالَ قالَ اِبليسُ: خَمسَةُ أَشياءلَيسَ لى فِيهنَّ حيلَةُ وَ سائِرُالنّاسِ فِى قَبضَتى: مَنِ اعتَصَمَ بِاللّهِ عَن نيَّة صَادِقَة وَاتَّكَلَ عَلَيهِ فِى جَميعِ أُمورِهِ ...; شيطان گفت: همه مردم، در چنگ من هستند، مگر پنج دسته كه مرا بر آنها راهى نيست: الف) كسى كه با نيّت راستين به خداوند بياويزد و به او توكّل كند ،...».(4)

2ـ ذكر:
از جمله راههاى زدودن وسوسه، گفتن ذكرهاى خاصّى است كه در قرآن و روايات به آنها اشاره شده است، در قرآن مجيد آمده است: «اِنَّ الَّذينَ اتَّقوا اِذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشِّيطانِ تَذَكَّروا فَاِذا هُم مُبصِرونَ; پرهيزگاران هنگامى كه گرفتار وسوسه هاى شيطان شوند، به ياد(خدا و پاداش و كيفر او)مى افتند; و(در پرتو ياد او، راه حق را مى بينند و) ناگهان بينا مى گردند».(5)
و همچنين در وسايل الشيعه آمده است:
«قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله): اِنَّ آدَمَ شَكا اِلَى اللّهِ ما يَلقىَ مِن حَديثِ النَّفسِ وَالحُزنِ فَنَزَلَ عَلَيهِ جَبرَئيلُ(عليه السلام)فَقالَ لَهُ يا آدَمُ قُل: لاحَولَ وَ لا قُوَّةَ الاّ بِاللّه،فَقالَهافَذَهَبَ عَنهُ الوَسوَسَةُ وَالحُزن; رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: آدم(عليه السلام) از وسوسه و اندوهى كه مى يافت به خدا شكايت مى كرد، جبريل بر او نازل شد و گفت: اى آدم بگو: «لاحول ولا قوة الاّ باللّه» حضرت آدم(عليه السلام) هم همين سخن را گفت و وسوسه و اندوهش برطرف شد».(6)

3ـ قرائت سوره ها و يا آيات ويژه اى از قرآن:
خواندن برخى از سوره ها يا آيات، از جمله سوره «يس » و سه آيه نخست سوره انعام از جمله عوامل زدودن وسوسه بيان شده است. گفتنى است كه در روايتى آمده است: «وَالمُصحَفُ فِى البَيتِ يَطرُدُالشَّيطانَ...; وجود قرآن در خانه شيطان را دور مى كند...».(7)

4ـ نماز:
در بحارالانوار روايتى از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده كه فرمود: «قَالَ: لَيسَ مِن مُؤمِن يَمُرُّ عَلَيهِ أَربَعُونَ صَباحا اِلاّ حَدَّثَ نَفسُهُ فَليُصَلِّ رَكعَتَينِ وَليَستَعِذبِاللّهِ مِن ذلك; هيچ مؤمنى نيست مگر اين كه در هر چهل روز، دچار وسوسه مى شود،پس هرگاه وسوسه، رخ نمود دو ركعت نماز بگزارد و از وسواس به خدا پناه برد».(8)

5 ـ روزه گرفتن:
سه روز روزه گرفتن در هر ماه و روزه ماه شعبان: «قالَ رسُولُ اللّه(صلى الله عليه وآله):مَن سَرَّهُ أَن يَذهَبَ كَثير مِن وَحَرِصَدرِهِ فَليَصُم شَهرَالصَّبرِ وَ ثَلاثَةَ أَيّام مِن كُلِّ شَهر; پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)فرمود: هر كه از زودوده شدن بسيارى از وسوسه هاى دلش شادمان مى شود، ماه رمضان و سه روز از هر ماه را روزه بگيرد».(9)
البتّه در برخى از روايات، مطلق روزه از عوامل دور سازنده شيطان، شمرده شده است. «اِنَّ النَّبىّ(صلى الله عليه وآله) قالَ لاَصحابِهِ أَلا أُخبِرُكُم بِشَىء اِن أَنتُم فَعَلتُمُوه تَباعَدَ الشَّيطانُ مِنكُم كَماتَباعَدَ المَشرِقِ مِن المَغرِبِ، قالوا: بَلى، قَالَ(صلى الله عليه وآله): الصَّومُ يُسَوِّدُ وَجهَه ُ...;

ادامه دارد ....

 

 

tak_3da@yahoo.com

جواب دوست دیگر s_th_2006

من توی متن قبليگفتم دیگه محاله کتاب بخونم. هیچ کتابی و هیچ مرجعی رو قبول ندارم. چون هر بار که خوندم واسم سوال پیش اومده و نتونستم جوابش رو بگیرم...فقط سوال میکنم و اینقدر بحث میکنم که یک نفر قانع بشه.باید به عرضتون هم برسونم که من قرآن رو 2 بار کامل خوندم.که 1 بارش رو همراه با ترجمه فارسی بوده.پس همه قرآن رو خوندم نه تنها 1آیه...حافظ حافظ بوده و من فاطمه هستم.شاید حافظ به 4 زن داشتن اعتراض نداشته..ولی من دارم.شاید حافظ مجبور نبوده که توی گرمای 50 درجه مثل من لباس بپوشه و اعتراضی هم نداشته.ولی من دارم.قرآن گفته "لا اکراه فی الدین"(سوره ایت الکرسی) درسته؟پس فکر نمیکنم که مجبور هستم اینها رو قبول کنم.خدا به من عقل داده که فکر کنم و انتخاب.!فکر نمیکنم در انتظار بودن ظهور امام زمان ربطی به پوشش حضرت زهرا داره؟!این هم طرز تفکر شما...بذارید یک چیزی رو براتون روشن کنم.من با همین طرز تفکر (برام مهم نیست که باور کنید یا نکنید)ولی من با همین طرز تفکر که خیلی هاتون از من یک برداشت بد کردید توی خواب حضرت زهرا به خوابم اومده و خودم دستهاش رو دیدم که برام نامه نوشت که توی نامه اش نوشته بود بوی بهشت را استشمام میکنی..امام زمان به خوابم اومده و یک جعبه بهم داد(مثل کادو بود)حضرت محمد(ص)رو توی سجده آخر نمازم دیدم که روبروم ایستاده بود.وقتی میخواستم به دنیا بیام حضرت محمد(ص) به خواب بابام اومده و گفته که اسمش رو فاطمه بذارید و حضرت فاطمه خودش مواظبشه.خواهرم خواب دیده که حضرت فاطمه زهرا(س) چادرش رو روی سرم گذاشته.تنها بچه خانواده بودم که وقتی مادرم به من شیر میداده وضو داشته...پس فکر نکنید که من دختر هستم که ارزش به انتظار نشستن امام زمان رو ندارم(خیلی از این حرفتون ناراحت شدم.بیشتر از توهینی که آقای فربد به خانواده ام کرد).در ضمن منتظر امام زمان بودن چه ربطی به موقعیت جغرافیایی داره؟(این دقیقا متن شما است: در انتهای متن ایشان گفته اند " امیدوارم که هر چه زودتر امام زمان ظهور کنه " اما در سطرهای بالایی آن از پوشش حضرت زهرا در ایران ایراد گرفته اند ! و صحبت از موقعیت جغرافیایی کردند")
بله من قیم خانمها نیستم ولی این حرف 90% خانمها است.اونهایی هم که چادر میزنن وقتی ازشون میپرسم واقعا اولین دلیلی که چادر میزنی چیه؟میگن"عادت کردیم"...متاسفانه شما هم مثل یکی از دوستان من صحبت میکنید.من نمیدونم چرا وقتی میگم:چادر نه...خودمون رو توی چادر مانتو مقنعه خفه نکنیم..شما میگید باشه پس برهنه بیاید...یا باید خودمون رو خفه کنیم یا برهنه بیایم بیرون؟چرا نمیخواین حد متعادل رو در نظر بگیرید.!؟بله حرف شما رو قبول دارم که حضرت علی به یکی از فرماندارن خود گفته بود: :" زنان را ملزم به پوشیدن چادر کن ، چون چادر جامعه را از فساد باز می دارد"
ولی کدوم جامعه؟جامعه حضرت علی.جامه ای که فرهنگش مال زمان حضرت علی بود...مال زمانی بود که زنها توی کوچه و خیابان جرات نداشتند از خودشان دفاع کنند...جامعه که مرد عرب به هوس بازی معروف بود(والبته هنوز هم هستن).....جامعه ای که عینا مردها با مردها رابطه داشتند.جامعه ای که پیغمبر گفت:من از عرب هستم ولی عرب از من نیست...من در مقابل حضرت علی جبهه نمیگیرم در مقابل دولت و فرهنگ مردم ایران که میخوان قانون اسلام 1400 سال ییش رو الان هم اجرا کنند جبهه میگیرم..
در مورد داستان حضرت علی و ظرف و ...خودم این داستان رو بلدم.واگه متن های قبلی من رو خونده باشید در این موضوع هم نوشتم که اگر اینطوره پس عقد موقت چند ساعته یا چند روزه حرامه چون در این صورت هم نمیشه گفت که زن از کدام مرد و در کدام روز و چه ساعتی باردار شده...پس بالاخره به حرف من رسیدید؟! پس میبینید که من هم همچین بی مطالعه نبودم. ببخشید که در این مورد هم درباره من اشتباه فکر کردید

 

 

mr_gir20@yahoo.com

گير 3پيچ

مي بينم كه بالاخره ميترا خانوم از سكوت خبري بيرون اومدن و جواب ما رو تايپيدن . ( حال مي كني جون من . گير به اين مي گن )
باباجون . من كف دستم رو بو كرده بودم كه اين مطلب خودت بوده ؟ نه به جون صدام گور به گور شده .
ماشاءالله تو اينترنت و كاربرهاي اون – مخصوصا از نوع ايراني – كش رفتن و قاپيدن مطلب يه چيز طبيعي و عادييه .
مطلب كه جاي خودش يه بابايي موجوديت منو كش رفت . كلي هم طرفدار پيدا كرد . آقا ما چپ مي رفتيم اونم چي مي رفت . ما راست مي رفتيم اونم راست مي رفت و ملت كلي براش حال مي كردن . به اين خاطر من هرجا مطلبي رو ببينم كه كپي شده همونجا مي زنم تو روش . گاهي يارو غارتگر از آب در مي ياد و ضايع مي شه و گاهي طرف خودش صاحب مطلب بوده و من ضايع مي شم .
ولي چي آبجي من ؟ پوستم كلفت تر از اين حرفاس .
اما دوتا مطلب بود كه جاي سوال داره . من كه نهميدم مهم هستم برات يا نه ؟ يه جا گفته بودي اصلا مهم نيستي و يه جا گفتي به خاطر گير سه پيچ عزيز ...... ( احسان جون .. هنوز اون پرتقال فروش رو پيدا نكردي ؟ )
و دوم اينكه گفتي دزدگير به مطلبت وصل مي كني . من تعدا مي خوام و يكي هم براي اينكه وصل كنم به خودم تا ديگه كش نرم .

اما گير جديد . آقا نمي دونم تو اين صدا و سيماي به اين عريضي و طويلي يه مشاوري ، روانشناسي ، كارشناس مسائل اجتماعي و كودكان پيدا نمي شه كه وقت نمايش برنامه ي درجه دار رو تنظيم كنه . نمي دونم شنبه عصري فيلم آب تيره رو ديدين يا نه .
اين بچه ي فاميل ما رفته بود تو بحر فيلم و بنده ي خدا تا سرحد مرگ ترسيد . ديگه بخون كه شب چه بلايي سر ما آورد .
خب حال كه اينجوره توصيه مي كنم تو برنامه ي كودك يه چندسري فيلم ترسانك مثله حلقه يا نمي دونم دراكولا يا دره ي گرگ ها رو نشون بدين تا بچه ها حالش رو ببرن .

اين نامه ي تخت جمشيد رو نابود كنيد تو شماره ي 528 آخر مطلب بود . اصلا مهم نيست چه بلايي سر تاريخ و آثار باستاي ما داره مي ياد .. بزار اجنبي ها اونا رو كف برن و حالش رو ببرن . بزار اونا نابود بشن و جز تلي خاك چيزي ازشون باقي نمونه . بزار روي نپه هاي هگمتانه جو و گندم بكارن يا ملت بيان برن يادگاري بنويسن . بزار كوزه هاي سفالي مادها رو موزه هاي اونوري ها ببرن و به ملتشون نشون بدن . بزار ستون هاي تخت جمشيد رو كش برن . بزار منطقه ي سيلك كاشان رو به باد فنا بدن .
ما هم اگه خواستيم بگيم تاريخ تمدن ما چي بود پا مي شيم مي كوبيم مي ريم اون ور دنيا تا ببينيم كي بوديم و از كجا اومديم . بي خيال آثار باستي . به اين كشور مي گن كشور گل و بلبل .

راستي مثله اينكه احسان رفت دنبال خانوم كتابخونه و گم شد. كسي خبري ازش نداره ؟

فعلا قربون خودم تا بعد .

 

 

shabahang_ein@yahoo.com

مسئولين محترم بخونن

دو مورد چند روزي فكر مرا به خودش مشغول كرد كه گفتم چند كلمه اي بلغور كنم تا يكم سبك بشم.
چند وقتي هست كه راهنمايي و رانندگي محترم تهران شروع كردن به جمع آوري موتورهاي بدون پلاك و رانندگاني كه گواهينامه رانندگي موتور سيكلت ندارن و در برخي از ميادين و خيابانهاي شلوغ ماشين هاي مخصوص جمع آوري اين موتورها را قرار دادن و يكي دو مآمور هم جلوي موتور سواران راميگيرند.
حالا دليل اين كار چيه بايد از مسئولان محترم بايد سئوال كرد. شايد خواستن از شهرداري كم نيارن طرح جهادي 137 راهنمايي و رانندگي تشكيل دادن . ولي واقعآ فكر كردن با اين كارشون چند خانواده كه از همين موتورهاي قراضه و داغون نون ميخورن بدون نون شب ميشن .جالبتر اينه كه اين طرح جهادي دو سه هفته بيشتر طول نميكشه چون ديگه پاركينك هاشون پر شده وجا ديگه نداره.(بابا اين همه كار , با موتور هم مگه ميشه كار كرد)
ديروز كه داشتم از سر كار برميگشتم يكي از اين موتور سواران بيچاره كه اشك تو چشماش جمع شده بود داشت التماس ماموري كه موتورش را توقيف كرده بود ميكرد مامور محترم هم كه آدمو ياده آدم آهني هاي فيلم من روباتم مي انداخت بي خيال داشت موتور سواراي ديگه را سيم جين ميكرد. ( يك خدا قوت براي اين انسانهاي شريف)
مورد بعدي كه ميخواستم بگم در مورد صرفه جويي در مصرف برق كه چند وقتي هست صدا و سيماي محترم در موردش از هيچ تلاشي فرو گذار نبوده و تمام سعي و تلاشش را ميكنه كه با پخش تيزرهاي تبليغاتي بيمزه وبرنامه هاي متنوع مردم را آگاه كند كه بابا اگر صرفه جويي نكنيد بايد خاموشي ها را تحمل كنيدو همچنين رئيس جمهور محترم هم ديروز در ديدار بعضي از مسئولين نظام از مردم خواستن در مصرف برق صرفه جوئي كنيد.(نميدونم اونجا كه مسئولين بودن چرا از مردم خواستن)
حالا خودتون در اين ايام به خيابان هاي شهرتون برين ببينيد چقدر براي اين ايام چراغوني شده و تا صبح هم مامولآ روشن هستن .
من با جشن گرفتن مخالف نيستم ولي با چند تا چراغ رنگي و فلورسنت ميشه جشن گرفت؟ هر سال در اعياد مذهبي وملي شاهد اين هستيم كه بعضي از ارگانهاي كشور براي اين روزها با نصب چند تا داربست و بستن چند تا لامپ و تعداد زيادي علف كه براي زيبا شدن داربستها مورد استفاده قرار ميگيرد خود را براي اين روزها آماده ميكنن. حالا به نظر شما كي بايد صرفه جوئي كنه .(هر چه براي خود مي پسندي براي ديگران هم بپسند)
اميدوارم مردم اين كشور هميشه شاد و خوشحال باشن و دلهاشون هميشه نوراني باشه نه خيابانشون با چند تا لامپ پر مصرف و چند تا علف هرزه.

 

 

hussein_rfa@yahoo.com

کرامات
عنايت قمر بني هاشم عليه السلام به شيعيان

▲   نوجواني را سيم برق گرفته، خشك كرده است
جناب حجه الاسلام آقاي شيخ محمدتقي نحوي واعظ قمي در تاريخ 16 محرم الحرام 1417 ق از مرحوم پدرشان، آقاي حاج شيخ ابوالقاسم نحوي، ماجراي زير را نقل كردند:
مرحوم نحوي، در آن زمان كه به امر حضرت آيه الله العظمي بروجردي (ره) همراه پسرشان در نجف اشرف اقامت داشتند، در ايام زيارتي مخصوصة حضرت سيدالشهدا اباعبدالله الحسين عليه السلام كه مصادف با شب نيمة شعبان است به كربلا مي‌رفتند و در آنجا نخست به حرم حضرت امام حسين عليه السلام سپس به حرم سردار كربلا حضرت قمر بني هاشم عليه السلام مشرف مي‌شدند. يك روز كه براي عتبه بوسي به حرم حضرت ابوالفضل عليه السلام رفته بودند، مشاهده مي‌كنند نوجوان 13 - 14 ساله‌اي را سيم برق گرفته، خشك كرده است.
پدر بچه داشت با حضرت قمر بني هاشم عليه السلام حرف مي‌زد و مي‌گفت: آقا جان، تو مي‌داني من مي‌خواستم بيايم به پابوس شما، اما مادر بچه راضي نبود كه او را با خود بياورم. حالا اگر بدون او به خانه برگردم، جواب مادرش را چه بگويم؟! مرحوم نحوي مي‌فرمود: يكدفعه ديدم كه بچة مرده، به كرامت حضرت قمر بني هاشم عليه السلام به حركت آمد! آري، نوجوان زنده شد و همراه پدرش به منزل بازگشت. 
 
▲   بلي غير از ما دكترهاي ديگري نيز وجود دارد
حجه الاسلام آقاي حاج شيخ محمد معين الغربائي، فرزند آيه الله شيخ عمادالدين و نوة مرحوم آيه الله معين الغربائي خراساني، فرمودند:
تقريبا چهل سال قبل كه هنوز ازدواج نكرده بودم، يك شب جمعه، از نجف اشرف پياده به كربلاي معلي رفتم و دعاي كميل را در حرم مطهر حضرت قمر بني هاشم ابوالفضل العباس عليه السلام خواندم. وسط دعا خوابم برد و دقايقي بعد سر وصدا و شيون فوق العاده مرا از خواب بيدار كرد. ديدم دختر عربي را به ضريح مطهر حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام بسته‌اند و او، كه مرض جنون دارد. به مردم جسارت مي‌كند پدر و مادر و بستگانش اطراف او را گرفته بودند و براي شفاي اين دختر ديوانه به حضرت قمر بني هاشم ابوالفضل العباس عليه السلام متوسل شده بودند.
يك نفر كه در همان جا خود را دكتر روان پزشك معرفي مي‌كرد و ايراني هم بود. به من گفت: بگو اين دختر را بياورند فندق الحرمين كه من در آنجا مي‌باشم، تا اين مريض را معاينه كنم. من گفتة دكتر ايراني را به پدر دختر تذكر دادم. پدر دختر به زبان عربي گفت: لعنت به پدر كسي كه عقيده به حضرت ابوالفضل عليه السلام ندارد! بنده خجالت كشيدم و رفتم و نشستم مشغول خواندن بقيه دعاي كميل شدم، كه دوباره در حال خواندن دعا خوابم برد. مجددا از سر و صدا بيدار شدم و اين بار ديدم كه اطراف آن دختر را گرفته‌اند و دختر مورد عنايت حضرت ابوالفضل عليه السلام قرار گرفته و حضرت دختر ديوانه را شفا داده است. مردم هم ريخته‌اند و لباسهايش را پاره پاره مي‌كنند و او از عباي پدرش براي پوشيدن خويش استفاده مي‌كند.
در آن حال، دكتر ايراني را ديدم كه دو دست بر سر مي‌زند و گريه مي‌كند و مي‌گويد: بلي، غير از ما دكترهاي ديگري نيز وجود دارد!
 
▲   حضرت اباالفضل عليه السلام فرمود: بگو يا صاحب الزمان!
جناب حجه الاسلام آقاي مكارمي  فرمودند:
نقل شده است در يكي از شهرهاي شيراز شخصي همراه عمويش براي ماهي‌گيري به كنار ساحل مي‌رود و در آنجا يكدفعه غرق مي‌شود. عموي وي، نگران از مرگ برادرزاده ، ناگهان مي‌بيند كه وي روي آب آمد! باري، شخص غرق شده كنار ساحل مي‌آيد و عمويش از او مي‌پرسد: چگونه نجات يافتي؟  مي‌گويد: در حال غرق شدن ، به ياد روضه‌ها افتادم، پس از آن عرض كردم: يا اباالفضل!
ديدم حضرت اباالفضل العباس عليه السلام تشريف آوردند و در گوشم فرمودند: بگو يا صاحب الزمان! من هم متوسل به حضرت امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف ) شدم و عرض كردم يا صاحب الزمان! آقا امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) تشريف آوردند و مرا نجات داده كنار ساحل آوردند.
دشمن از او مي‌خواست تا تسليم گرد
مردي كه اهل خيمه را، سيراب مي‌خواست               
خود را از تاب تشنگي، بيتاب مي‌خواست
آمد سراغ شط، وليكن تشنه برگشت                       
مردي كه حتي خصم را، سيراب مي‌خواست
با مشك خالي، امتحان دجله مي‌كرد                       
دريا تماشا كن كه از شط، آب مي‌خواست!
دشمن از او مي‌خواست تا تسليم گردد                    
بيعت ز درياي شرف، مرداب مي‌خواست!
عمري چو او، در خدمت خفاش بودن                    
اين را ، شب از خورشيد عالمتاب مي‌خواست!
در قحط آب، از دست خود هم دست مي‌شست        
مردي كه باغ عشق را، شاداب مي‌خواست
ديشب كه شوري در دلم افكنده بودند                   
طبعم به سوگ عشق، شعري ناب مي‌خواست
 
▲   در قبر گفت: السلام عليك يا اباالفضل العباس عليه السلام
جناب حجه الاسلام و المسلمين آقاي حاج شيخ عبدالله مبلغي آباداني نقل كردند:
در سال 1355 شمسي، يكي از وعاظ شهر يزد، به نام شيخ ذاكري، به بندرعباس مي‌آيد و از آنجا جهت تبليغ به دهكدة سياهو، در اطراف اين شهر، عازم مي‌گردد و در روز 9 محرم الحرام در اثر سكته قلبي درمي‌گذرد. جنازة آن مرحوم را به بندرعباس منتقل مي‌كنند و در جوار يكي از امامزاده‌ها به خاك مي‌سپارند.
اينكه بقيه ماجرا را از زبان حضرت حجه الاسلام و المسلمين آقاي مبلغي بشنويد:
ايشان مي‌گويد:
من موقع تلقين خواندن، قسمت دست راست مرحوم ذاكري را تكان مي‌دادم كه ناگاه چشم خود را باز كرد و با صداي بلند، به گونه‌اي كه همه شنيدند گفت: السلام عليك يا اباالفضل العباس عليه السلام! و سپس بست.
همزمان با اين حادثه شگفت، بوي عطر خوشي به مشام من و حضار رسيد كه بر اثر آن افراد حاضر شروع به صلوات بر پيامبر و خاندان معصوم وي سلام الله عليهم اجمعين نمودند. اين بود مشاهدات اين جانب كه خود در حال تلقين ميت ، ناظر آن بودم.
آنقدر نرفتيم، كه مرداب شديم                     همرنگ سكوت، محو مهتاب شديم
هر بار نشستيم و، مروت كرديم                    از شرم لبان تشنه‌ات، آب شديم!(1)
 
▲   صد دينار حواله حضرت اباالفضل العباس عليه السلام
ثقه الاسلام جناب آقاي حاج شيخ علي رضا گل محمدي ابهري زنجاني، شب 27 جمادي الثانيه سال 1416 هـ ق در حرم مطهر كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه عليها السلام نقل كرد:
يكي از اهالي كربلا، عربي را مي‌بيند كه در حرم حضرت قمر بني  هاشم ابوالفضل العباس عليه السلام كنار ضريح مطهر ايستاده و با حضرت سخن مي‌گويد.
آقا جان، صد دينار از شما پول ‌مي‌خواهم؛ مي‌د‌هي كه بده و اگر نمي‌دهي مي‌روم به حرم حضرت سيدالشهداء امام حسين عليه السلام شكايت شما را به آن حضرت مي‌كنم.
سپس سرش را به طرف ضريح مطهر برده و مي‌گويد: فهميدم، فهميدم! و از حرم بيرون مي‌رود. عرب مزبور به بازار رفته و به يكي از مغازه داران مي‌گويد: آقا فرموده است صد دينار به من بده. او مي‌گويد: نشاني شما از آقا چيست؟ مي‌گويد: به اين نشان، كه پسر شما مريض شده و شما صد دينار نذر حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام كردي؛ بده! و او هم صد دينار را مي‌دهد.
ناقل مي‌گويد: به مرد عرب گفتم: چطور شد با حضرت صحبت كردي و نتيجه گرفتي. گفت: به حضرت گفتم اگر پول ندهي، ميروم شكايت شما را به برادرت امام حسين عليه السلام مي‌كنم. اينجا بود كه ديدم حضرت، داخل ضريح ظاهر شد و در حاليكه روي صندلي نشسته بود، حواله‌اي به من داد.من هم رفتم و از بازار گرفتم.
 
▲   كفي از آب برداشت
شب سي‌ام رمضان المبارك سال 1418 هـ ق در مسجد جواد الائمه عليه السالم در سادات محله(بابل) جناب آقاي دكتر حاج سيدعلي طبري پور اظهار داشتند:
شخصي رفت كنار نهري وضو بگيرد؛ كفي از آب برداشت و نزديك لبهايش آورد كه بخورد، به ياد سقاي دشت كربلا، حضرت قمر بني هاشم ابوالفضل العباس عليه السلام افتاد و آب نخورد. آب را روي آب ريخت و همزمان، اشك زيادي هم در عزاي آن حضرت از چشم جاري ساخت. همان شب، زن مريضش در خواب مي‌بيند كه حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام آمد و وي را شفا داد. به اين طريق كه، پايش را به پشت كمر خانم گذاشت. خانم پرسيد: مگر شما دست نداري؟ فرمود: من دست ندارم . گفت: تو كي هستي؟ فرمود: شوهرت به چه كسي متوسل شده است؟ حالا شناختي كه شوهرت به چه كسي متوسل شده است؟!
 
▲   رشته سبز را از بازويت بازنكن...
جناب حجه الاسلام ، خطيب فرزانه، آقاي حاج سيدحسين معتمدي كاشاني گفتند:
نعمت الله واشهري قمصري از فرزندش محسن نقل كرد كه:
اواخر خدمت سربازي، مرا به ايستگاه قطار تهران آورده بودند. حضور من در ايستگاه راه آهن مصادف با زماني بود كه اسراي عراقي و زخميها را با قطار مي‌آوردند. در آنجا يك اسير عراقي را از قطار خارج كردند كه رشتة سبزي بر بازويش بسته بود. با او مصاحبه كردند و ضمن مصاحبه از او پرسيدند: شما رشته سبزي به بازويت بسته‌اي ، آيا سيد؟ گفت: نه، و توضيح داد:
چند روز قبل از آنكه ما را به جبهه ببرند تا به دستور صدام عليه ايرانيها جنگ بكنيم، مادرم مرا به حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام برد و يك رشته سبز رنگ را از يكي از خدام حرم گرفته، يك سر آن را به بازوي من بست و سر ديگرش را به ضريح مطهر حضرت ابوالفضل العباس قمر بني هاشم عليه السلام گره زد و شروع كرد به گريستن. در حين گريه حضرت را قسم داد و گفت: اين بچه‌ام را ميخواهند به جبهه ببرند، من از زخمي شدن و اسير شدن او حرفي ندارم، اما نمي‌خواهم كشته شود يا ابوالفضل، شما يك نظري بفرماييد، هر چه به سر بچه من بيايد مسئله‌اي نيست، ولي كشته نشود و دوباره به سوي من برگردد. سپس به من گفت رشته را از بازويت بازنكن كه من از حضرت عباس عليه السلام خواسته‌ام تا محفوظ مانده و به من برگردي.
وقتي كه به جبهه آمديم، با چند نفر در يك مكان به ايرانيها حمله كرديم. ايرانيها ما را محاصره كردند. وضع بسيار سختي داشتيم و از چهار طرف تير به طرف ما مي‌آمد. چند نفر از رفقاي من در اثر تيرخوردن كشته شدند، ولي من كه دستها را روي سرگذاشته و براي تسليم آماده شده بودم، به لطف خداوند متعال و نظر حضرت اباالفضل العباس عليه السلام و دعاي مادرم از كشته شدن نجات پيدا كردم.

عبدي و خدا خصايلي تو
عباسي و ابوالفضايلي تو

 

 

komeil_fa84@yahoo.com

ازدواج موقت
(قسمت دوم)

پيشنهاد ازدواج رفاقتى را يك محافظه‏كار خردمند كرده است و منظور از آن ايجاد ثباتى در روابط جنسى است.ليندزى متوجه شده كه اشكال اساسى در ازدواج فقدان پول است.ضرورت پول فقط از لحاظ اطفال احتمالى نيست،بلكه از اين لحاظ است كه تامين معيشت از جانب زن برازنده نيست.و به اين ترتيب نتيجه مى‏گيرد كه جوانان بايد مبادرت به ازدواج رفاقتى كنند كه از سه لحاظ با ازدواج عادى متفاوت است:اولا منظور از ازدواج توليد نسل نخواهد بود.ثانيا مادام كه زن جوان فرزندى نياورده و حامله نشده طلاق با رضايت طرفين ميسر خواهد بود. ثالثا زن در صورت طلاق مستحق كمك خرجى براى خوراك خواهد بود...من هيچ ترديدى در مؤثر بودن پيشنهادات ليندزى ندارم و اگر قانون آن را مى‏پذيرفت تاثير زيادى در بهبود اخلاق مى‏كرد.»
آنچه ليندزى و راسل آن را«ازدواج رفاقتى‏»مى‏نامند گر چه با ازدواج موقت اسلامى اندك فرقى دارد اما حكايت مى‏كند كه متفكرانى مانند ليندزى و راسل به اين نكته پى‏برده‏اند كه تنها ازدواج دائم و عادى وافى به همه احتياجات اجتماع نيست.
مشخصات قانون ازدواج موقت و ضرورت وجود آن و عدم كفايت ازدواج دائم به تنهايى براى رفع احتياجات بشرى بالاخص در عصر حاضر،مورد بررسى قرار گرفت.اكنون مى‏خواهيم به اصطلاح آن طرف سكه را مطالعه كنيم،ببينيم ازدواج موقت چه زيانهايى ممكن است در بر داشته باشد.مقدمتا مى‏خواهم مطلبى را تذكر دهم:
در ميان تمام موضوعات و مسائل و زمينه‏هاى اظهار نظر كه براى بشر وجود داشته و دارد،هيچ موضوع و زمينه‏اى به اندازه بحث در تاريخ علوم و عقايد و سنن و رسوم و آداب بشرى گنگ و پيچيده نيست و به همين جهت در هيچ موضوعى بشر به اندازه اين موضوعات ياوه نبافته است و اتفاقا در هيچ موضوعى هم به اندازه اين موضوعات شهوت اظهار نظر نداشته است.
از باب مثال اگر كسى اطلاعاتى در فلسفه و عرفان و تصوف و كلام اسلامى داشته باشد و آنگاه پاره‏اى از نوشته‏هاى امروز را-كه غالبا اقتباس از خارجيها و يا عين گفته‏هاى آنهاست-خوانده باشد،مى‏فهمد كه من چه مى‏گويم.مثل اين است كه مستشرقين و اتباع و اذنابشان براى اظهار نظر در اين گونه مسائل همه چيز را لازم مى‏دانند مگر اينكه خود آن مسائل را عميقا بفهمند و بشناسند.
مثلا در اطراف مساله‏اى كه در عرفان اسلامى به نام‏«وحدت وجود»معروف است چه حرفها كه زده نشده است!فقط جاى يك چيز خالى است و آن اينكه وحدت وجود چيست و قهرمانان آن در عرفان اسلامى از قبيل محيى الدين عربى و صدر المتالهين شيرازى چه تصورى از وحدت وجود داشته‏اند؟
من وقتى كه برخى اظهار نظرهاى مندرج در چند شماره مجله زن روز را درباره نكاح منقطع خواندم بى‏اختيار به ياد مساله وحدت وجود افتادم;ديدم همه حرفها به ميان آمده است جز همان چيزى كه روح اين قانون را تشكيل مى‏دهد و منظور قانونگذار بوده است.
البته اين قانون چون يك‏«ميراث شرقى‏»است اين اندازه مورد بى‏مهرى است و اگر يك‏«تحفه غربى‏»بود اين طور نبود.قطعا اگر اين قانون از مغرب زمين آمده بود امروز كنفرانسها و سمينارها داده مى‏شود كه منحصر كردن ازدواج به ازدواج دائم با شرايط نيمه دوم قرن بيستم تطبيق نمى‏كند،نسل امروز زير بار اينهمه قيود ازدواج دائم نمى‏رود،نسل امروز مى‏خواهد آزاد باشد و آزاد زندگى كند و جز زير بار ازدواج آزاد كه همه قيود و حدودش را شخصا انتخاب و اختيار كرده باشد نمى‏رود...
و به همين دليل اكنون كه اين زمزمه از غرب بلند شده و كسانى امثال برتراند راسل مساله‏اى تحت عنوان‏«ازدواج رفاقتى‏»پيشنهاد مى‏كنند،پيش بينى مى‏شود كه بيش از آن اندازه كه اسلام خواسته استقبال شود و ازدواج دائم را پشت‏سر بگذارد و ما در آينده مجبور بشويم از ازدواج دائم دفاع و تبليغ كنيم.
معايب و مفاسدى كه براى نكاح منقطع ذكر شده از اين قرار است:
1.پايه ازدواج بايد بر دوام باشد.زوجين از اول كه پيمان زناشويى مى‏بندند بايد خود را براى هميشه متعلق به يكديگر بدانند و تصور جدايى در مخيله آنها خطور نكند. عليهذا ازدواج موقت نمى‏تواند پيمان استوارى ميان زوجين باشد.
اينكه پايه ازدواج بايد بر دوام باشد،بسيار مطلب درستى است ولى اين ايراد وقتى وارد است كه بخواهيم ازدواج موقت را جانشين ازدواج دائم كنيم و ازدواج دائم را منسوخ نماييم.
بدون شك هنگامى كه طرفين قادر به ازدواج دائم هستند و اطمينان كامل نسبت‏به يكديگر پيدا كرده‏اند و تصميم دارند براى هميشه متعلق به يكديگر باشند پيمان ازدواج دائم مى‏بندند.
ازدواج موقت از آن جهت تشريع شده است كه ازدواج دائم به تنهايى قادر نبوده است كه در همه شرايط و احوال رفع احتياجات بشر را بكند و انحصار به ازدواج دائم مستلزم اين بوده است كه افراد يا به رهبانيت موقت مكلف گردند و يا در ورطه كمونيسم جنسى غرق شوند.بديهى است كه هيچ پسر يا دخترى آنجا كه برايش زمينه يك زناشويى دائم و هميشگى فراهم است‏خود را با يك امر موقتى سرگرم نمى‏كند.
2.ازدواج موقت از طرف زنان و دختران ايرانى-كه شيعه مذهب مى‏باشنداستقبال نشده است و آن را نوعى تحقير براى خود دانسته‏اند.پس افكار عمومى خود مردم شيعه نيز آن را طرد مى‏كند.
جواب اين است كه اولا منفوريت متعه در ميان زنان مولود سوء استفاده‏هايى است كه مردان هوسران در اين زمينه كرده‏اند و قانون بايد جلو آنها را بگيرد و ما درباره اين سوء استفاده‏ها بحث‏خواهيم كرد.ثانيا انتظار اينكه ازدواج موقت‏به اندازه ازدواج دائم استقبال شود-در صورتى كه فلسفه ازدواج موقت عدم آمادگى يا عدم امكان طرفين يا يك طرف براى ازدواج دائم است-انتظار بيجا و غلطى است.
3.نكاح منقطع بر خلاف حيثيت و احترام زن است،زيرا نوعى كرايه دادن آدم و جواز شرعى آدم فروشى است;خلاف حيثيت انسانى زن است كه در مقابل وجهى كه از مردى مى‏گيرد وجود خود را در اختيار او قرار دهد.
اين ايراد از همه عجيب‏تر است.اولا ازدواج موقت‏با مشخصاتى كه در مقاله پيش گفتيم،چه ربطى به اجاره و كرايه دارد و آيا محدوديت مدت ازدواج موجب مى‏شود كه از صورت ازدواج خارج و شكل اجاره و كرايه به خود بگيرد؟آيا چون حتما بايد مهر معين و قطعى داشته باشد كرايه و اجاره است؟كه اگر بدون مهر بود و مرد چيزى نثار زن نكرد،زن حيثيت انسانى خود را باز يافته است؟ما درباره مساله مهر جداگانه بحث‏خواهيم كرد.
از قضا فقها تصريح كرده‏اند و قانون مدنى نيز بر همان اساس مواد خود را تنظيم كرده است كه ازدواج موقت و ازدواج دائم از لحاظ ماهيت قرارداد هيچ گونه تفاوتى با هم ندارند و نبايد داشته باشند;هر دو ازدواجند و هر دو بايد با الفاظ مخصوص ازدواج صورت بگيرند و اگر نكاح منقطع را با صيغه‏هاى مخصوص اجاره و كرايه بخوانند باطل است.
ثانيا از كى و چه تاريخى كرايه آدم منسوخ شده است؟تمام خياطها و باربرها، تمام پزشكها و كارشناسها،تمام كارمندان دولت از نخست وزير گرفته تا كارمند دون رتبه،تمام كارگران كارخانه‏ها آدمهاى كرايه‏اى هستند.
ثالثا زنى كه به اختيار و اراده خود با مرد بخصوصى عقد ازدواج موقت مى‏بندد آدم كرايه‏اى نيست و كارى بر خلاف حيثيت و شرافت انسانى نكرده است.اگر مى‏خواهيد زن كرايه‏اى را بشناسيد،اگر مى‏خواهيد بردگى زن را ببينيد،به اروپا و امريكا سفر كنيد و سرى به كمپانيهاى فيلمبردارى بزنيد تا ببينيد زن كرايه‏اى يعنى چه. ببينيد چگونه كمپانيهاى مزبور،حركات زن،ژستهاى زن،اطوار زنانه زن،هنرهاى جنسى زن را به معرض فروش مى‏گذارند.بليطهايى كه شما براى سينماها و تئاترها مى‏خريد،در حقيقت اجاره بهاى زنهاى كرايه‏اى را مى‏پردازيد.ببينيد در آنجا زن بدبخت‏براى اينكه پولى بگيرد تن به چه كارهايى مى‏دهد.مدتها تحت نظر متخصصان كار آزموده و شريف!بايد رموز تحريكات جنسى را بياموزد،بدن و روح و شخصيت‏خود را در اختيار يك مؤسسه پول درآورى قرار دهد براى اينكه مشتريان بيشترى براى آن مؤسسه پيدا كند.
سرى به كاباره‏ها و هتلها بزنيد،ببينيد زن چه شرافتى به دست آورده است و براى اينكه مزد ناچيزى بگيرد و جيب فلان پولدار را پرتر كند چگونه بايد همه حيثيت و شرافت‏خود را در اختيار مهمانان قرار دهد.
زن كرايه‏اى آن مانكنها هستند كه اجير و مزدور فروشندگيهاى بزرگ مى‏شوند و شرف و عزت خود را وسيله پيشرفت و توسعه حرص و آز آنها قرار مى‏دهند.
زن كرايه‏اى آن زنى است كه براى جلب مشترى براى يك مؤسسه اقتصادى،با هزاران اطوار-كه اغلب آنها تصنعى و به خاطر انجام وظيفه مزدورى است-روى صفحه تلويزيون ظاهر مى‏شود و به نفع يك كالاى تجارتى تبليغ مى‏كند.
كيست كه نداند امروز در مغرب زمين،زيبايى زن،جاذبه جنسى زن،آواز زن، هنر و ابتكار زن،روح و بدن زن و بالاخره شخصيت زن وسيله حقير و ناچيزى در دمت‏سرمايه‏دارى اروپا و امريكاست؟و متاسفانه شما-دانسته يا ندانسته-زن شريف و نجيب ايرانى را به سوى اينچنين اسارتى مى‏كشانيد.من نمى‏دانم چرا اگر زنى با شرايط آزاد با يك مرد به طور موقت ازدواج كند زن كرايه‏اى محسوب مى‏شود،اما اگر زنى در يك عروسى يا شب نشينى در مقابل چشمان حريص هزار مرد و براى ارضاء تمايلات جنسى آنها حنجره خود را پاره كند و هزار و يك نوع معلق بزند تا مزد معينى دريافت دارد زن كرايه‏اى محسوب نمى‏شود.
آيا اسلام كه جلو مردان را از اين گونه بهره‏بردارى‏ها از زن گرفته است و خود زن را به اين اسارت آگاه و او را از تن دادن به آن و ارتزاق از آن منع كرده است،مقام زن را پايين آورده است‏يا اروپاى نيمه دوم قرن بيستم؟
اگر روزى زن به درستى آگاه و بيدار شود و دامهايى كه مرد قرن بيستم در سر راه او گذاشته و مخفى كرده بشناسد،عليه تمام اين فريبها قيام خواهد كرد و آن وقت تصديق خواهد كرد يگانه پناهگاه و حامى جدى و راستگوى او قرآن است،و البته چنين روزى دور نيست.
مجله زن روز در شماره‏87 صفحه 8 رپرتاژى از زنى به نام مرضيه و مردى به نام رضا تحت عنوان‏«زن كرايه‏اى‏»تهيه كرده است و بدبختى زن بيچاره‏اى را شرح داده است.
اين داستان طبق اظهارات رضا از خواستگارى زن آغاز شده،يعنى براى اولين بار از فرمول‏«چهل پيشنهاد»پيروى شده است و زن به خواستگارى مرد رفته است. بديهى است داستانى كه از خواستگارى زن از مرد آغاز گردد،پايانى بهتر از آن نمى‏تواند داشته باشد.
اما طبق اظهارات مرضيه مردى هوسران و قسى القلب،زنى را به عنوان اينكه مى‏خواهد او را زوجه دائم خود قرار دهد و از او و فرزندان او حمايت و سرپرستى كند اغفال كرده و بدون آنكه زن بدبخت‏خواسته باشد،او را به نام اينكه صيغه كرده است مورد كامجويى و سپس بى‏اعتنايى قرار داده است.
اگر اين اظهارات صحيح باشد،عقدى است‏باطل.مردى قسى،زنى بى خبر و بى اطلاع از قانون شرعى و عرفى را مورد تجاوز قرار داده و بايد مجازات شود.
قبل از اينكه امثال رضاها مجازات شوند،بايد تربيت‏شوند و قبل از آن كه رضاها مجازات يا تربيت‏شوند بايد مرضيه‏ها آگاهانيده شوند.
جنايتى كه از قساوت مردى و بى‏خبرى و غفلت زنى سرچشمه گرفته است،چه ربطى به قانون دارد كه مجله زن روز قيافه حق به جانب به رضا مى‏دهد و بعد نيز تيغ خود را متوجه قانون مى‏كند؟آيا اگر قانون ازدواج موقت نمى‏بود،رضاى قسى القلب مرضيه غافل و بى‏خبر را آرام مى‏گذاشت؟
چرا از زير بار تربيت و آگاهانيدن زن و مرد شانه خالى مى‏كنيد،حقوق و وظايف شرعى زن و مرد را كتمان مى‏كنيد و زنان بيچاره را اغفال كرده يگانه قانون حامى و راستگوى زن را دشمن او معرفى مى‏كنيد و با دست‏خود او مى‏خواهيد يگانه پناهگاه او را بكوبيد. 

كتاب: مجوعه آثار ج‏19 ص 59
نويسنده: شهيد مرتضى مطهرى
 

اين مباحث در چند روز آينده همچنان ادامه خواهد داشت ...

 

 
mary_vp2006@yahoo.com

مسیر مرگ مرموز (فصل نهم)
قسمت سوم

the way to dusty death
نوشته: آلیستر مک لین
ترجمه: مریم واثقی پناه

هارلو از اتاق مک آلپین بیرون آمد و در راهروی بیرون ناگهان به راری برخورد کرد. آنها چشم در چشم هم انداختند . شک و ظن در چشمان هارلو و آشفتگی و هراس در چشمان راری مشهود بود.
هارلو گفت آها . باز هم گوش ایستادی . تقریباٌ به خوبی یک جاسوس. مگر نه راری ؟
-چی ؟ من ؟ گوش ایستادن ؟ هرگز.
هارلو دستش را دوستانه روی شانه راری قرار داد : راری ، جوانک من ، خبرهای خوبی برایت دارم. من هم خودم قصد دارم و هم اجازه پدرت را که یکی از همین روزها خدمت تو برسم. البته در اسرع وقت.
هارلو دوستانه ضربه ای به شانه راری زد. در این دوستانه رفتار کردن وحشت قابل توجهی بود. هارلو لبخند زنان از پله ها پایین رفت و مری را دید که منتظرش ایستاده است.
-می توانم باهات صحبت کنم، جانی ؟
-حتماٌ. اما روی ایوان ، آن هیولای جوان مو مشگی احتمالاٌ تمام اینجاها میکروفن کار گذاشته.
آنها بیرون روی ایوان رفتند و در را پشت سرشان بستند.
باران خنکی با چنان شدتی می بارید که نمی شد نیم مایل جلوتر فرودگاه متروکه را دید. مری گفت : دستت را دور گردن من بگذار جانی.
-اطاعت می کنم. در واقع برای جایزه ، هر دو دستم را دورت می گذارم.
-لطفاٌ اینطوری صحبت نکن ، جانی. من می ترسم. من در تمام مدت وحشت زده ام. بخاطر تو می ترسم. یک چیز وحشتناکی دارد رخ می دهد. اینطور نیست جانی؟
-چرا باید اینطور باشد ؟
-تو داری اوقات تلخی می کنی.
بعد موضوع را عوض کرد یا به نظر آمد که عوض کرده است و گفت:
- به مارسی می روی؟
-بله.
-منو هم با خودت ببر.
-نه
-این خیلی مودبانه نیست.
-نه.
-جانی تو داری چیکار می کنی ؟ مری تا آن موقع به هارلو چسبیده بود اما یک دفعه عقب کشید ، آرام و با تعجب. دستش را داخل کت او کرد، زیپ جیبش را کشید و اسلحه اتوماتیک را برداشت. با تعجب همچون هیپنوتیزم شده ها به لوله آبی رنگ اسلحه خیره ماند.
-مری عزیز ، چیزی نیست که نادرست باشد .
مری دستش را دوباره در جیب او کرد و صدا خفه کن را بیرون آورد و با چشمانی پر از نگرانی و ترس به آن خیره شد. نجوا کنان گفت : این یک صدا خفه کن است مگه نه؟ این طوری آدم می کشند بدون اینکه صدایی در بیاید.
-من گفتم که هیچی نادرست نیست ، مری عزیز.
-می دانم. می دانم هیچ وقت اینکار را نمی کنی. اما باید به پدر بگویم.
-اگر می خواهی پدرت را داغون کنی و از بین ببری پس اینکار را بکن.
هارلو متوجه شد که خشن برخورد کرده اما در آن موقع چاره دیگری به ذهنش نرسید. –برو بهش بگو.
-نابود کردن پدرم ؟ منظورت چیه ؟
-من می خواهم کاری انجام بدهم. اگر پدرت بفهمد مانع من می شود. او اعصابش را از دست داده . برخلاف نظر دیگران من اعصابم را از دست نداده ام.
-منظورت از نابود کردن اون چیه ؟
-فکر نمی کنم او مدت زیادی را پس از مرگ مادرت بتواند دوام بیاورد.
-مادرم ؟ برای چندین ثانیه طولانی همانطور به هارلو خیره ماند. اما مادر من-
-مادرت زنده است . من این را می دانم. فکر می کنم بتوانم بفهمم کجاست. اگر پیدایش کنم می روم و او را امشب اینجا می آورم. مری داشت بی صدا می گریست : تو مطمئنی ؟ تو مطمئنی ؟ تو مطمئنی ؟
-من مطمئنم مری عزیز.
هارلو آرزو داشت که کاش همانطور که گفته بود مطمئن بود.
-اما جانی ، پلیسها هم هستند.
-نه. من می توانم به آنها بگویم از کجا اطلاعات بگیرند اما آنها موفق نمی شوند چون باید در چهارچوب قانون عمل کنند.
مری چشمان قهوه ای پر از اشکش را از چشمان هارلو برگرفت و به اسلحه و صدا خفه کن آن در دستش خیره ماند. بعد از چند ثانیه دوباره چشمانش رابلند کرد .
هارلو به آرامی سر تکان داد. : فقط یکبار . بعد به آرامی آنها را از مری گرفت در جیبش گذاشت و زیپ کتش را بست. لحظه ای مری به او نگاه کرد و بعد یقه کت چرمی هارلو را در دستش گرفت. : جانی پیش من برگرد.
-من همیشه پیش تو بر می گردم مری.
مری سعی کرد از لابلای اشکهایش لبخند بزند. اما چندان موفق نبود. و گفت : یک لغزش زبان دیگر ؟
-این لغزش زبان نبود.
هارلو یقه کتش را بالا داد. از پله ها پایین رفت و بسرعت در زیر رگبار باران دور شد و به عقب هم نگاهی نکرد.
کمتر از یک ساعت بعد هارلو و جیان کارلو روی دو صندلی راحتی در آزمایشگاه علمی جیان کارلو نشسته بودند. هارلو داشت دسته قطوری از عکسهای براق را ورق می زد. گفت : من یک عکاس شایسته و لایق هستم و خودم هم همین را می گویم.

 

 

مشکان
hra62302@yahoo.com

سه شنبه: جوک

*** غضنفر مست می کنه موقع قنوت نماز می گه : ربنا آتنا فی الد ... د ...دنیا دیگه مث تو نداره!...
*** آقایی رفت مغازه گفت : ببخشید گلاب به روتون لامپ دارید؟!!! یارو گفت : دیگه چرا گلاب به روم؟ آقاهه گفت : آخه لامپ رو برای دستشویی می خوام!
*** به بنیامین میگن اگه بری WC و دستشوییت نیاد چه کار میکنی؟ میگه چشمامو روی هم میذارمو تو رو به یادم میارمو ....
*** بیماری را برای عمل جراحی می خواستند ببرند اما بیمار می لرزید. پرستار گفت : از چه می ترسی؟ بیمار گفت : دکتر جراح پیر هست و دستهایش می لرزد. پرستار گفت : نگران نباش ما هم موقع عمل تخت عمل را می لرزانیم!!!
*** مامور شهرداری رفت سراغ خونه ی غضنفر و زنگ زد و گفت و آشغال دارید؟ غضنفر گفت : بله داریم نمی خوایم!!!
*** آقایی کدو تنبل می خره می بردش کلاس تقویتی!

 


 
saheledoosti@yahoo.com

جمله روزانه

7 شهريور
با خودت قرار بگذار زیباترین، پرشورترین و ارزشمندترین فرد دنیا را دست بداری. خودت را!
وین دایر

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

  •  براي دريافت مداوم مجله الکترونيکي «روزانه» بصورت ايميل، مي توانيد عضو گروه اختصاصي «مبين» شود. براي عضو شدن اينجا را کليک کنيد.

  •     دوست عزيزم اگر شما هر مطلب، دل نوشته، شعر، خبر، داستان، جوک و... داري و فکر مي کني براي اعضا گروه جالب باشه را مي توني به آدرس من (mobin_s2004@yahoo.com) بفرستي تا با نام خودت در  بخش از «مطالب ارسالي اعضا» نوشته بشه.

  •    از همه دوستان عزيزي که لطف مي کنند و براي «روزانه» مطلب مي فرستند بينهايت متشکرم. همه ايميلهايي که براي من مي فرستيد به دستم مي رسند و حتما با نام خود شما در «روزانه» نوشته خواهند شد. فقط بخاطر اينکه حجم مطالب ارسالي از طرف اعضا بسيار زياد هست، و از طرفي در نوشتن مطالب (از نظر تعداد) محدوديت دارم، لذا مطالب دريافتي در نوبت قرار گرفته و به مرور نوشته خواهند شد. اين را گفتم تا اگر مطلب شما دوست خوبم با چند روز تاخير نوشته شد، علتش را بدانيد.

  •    منتظر پيشنهادات، نظرات و خدايي نکرده انتقادادتان در مورد مجله الکترونيکي «روزانه» هستم!

  •    دوباره تاکيد مي کنم که هر مطلب و حرفي داشتيد، جون مادر زنتون فقط به آدرس شخصي من ارسال کنيد، مرسي! 

باقي بقايتان!

 

Copyright © 2005-2006  mobin_s2004@yahoo.com
All Right Reserved © www.mobin-group.com

Mobin_s2004@yahoo.com

Mobin_s2004@yahoo.com

 

7 شهريور / 29 آگوست / 4 شعبان

Mobin_s2004@yahoo.com
7 شهريور ماه هجري خورشيدي
Mobin_s2004@yahoo.com
ميترائيسم در ايران نماد مهرورزي و دوستي و دانايي شد

محاسبات تقويمي تازه بر پايه نوشته هاي يونانيان و روميان عهد باستان نشان مي دهد كه 29 اوت سال 500 پيش از ميلاد – دوران پادشاهي داريوش بزرگ – ميترا mitra ]در زبانهاي اروپايي mithra] از سوي دربار هخامنشي پس از مشورت با روحانيون آيين زرتشت، به عنوان مظهر (سمبل) نور (آفتاب)، مهر و دانايي رسميت يافت.
    ميترا كه اينك نام صدها هزار زن در سراسر جهان است، هزاران سال پيش، از خدايان آرين هاي جنوبي بود كه پس از پيدايش آيين زرتشت و رسميت يافتن آن، از قرن ششم پيش از ميلاد مقام خدايي را از دست داد كه با مصوبه 29 اوت سال 500 پيش از ميلاد نماد مهرورزي، محبت، صميميت و دوستي شد و قرار شد اين صفات كه تا آن زمان اختصاص به ايرانيان داشت، جهاني شوند. به علاوه هر سال در روز مهر از ماه مهر (جشن مهرگان) تدابيري بكار گرفته شود (مثلا سخنراني و اندرز گفتن) تا مهر و دوستي و نور و دانايي در دلها تقويت شود و نهال مهرورزي پرورش يابد و پندار بد، دشمني ورزيدن و ظلمت نهي گردد. و از اين زمان بود كه انتخاب نام ميترا براي افراد، عمومي و عادي شده است كه پس از گذشت قرون و اعصار ميترا به "مهري – مهربانو" و ميتراداد به مهرداد تبديل شده است.
    هخامنشيان از ميترائيسم كه آيين زرتشت جاي آن را گرفته بود برداشت ديگري هم كردند و آن، جهاني كردن اين برداشت به عنوان يك عامل مبارزه دروني با شيطان، ناداني، بدي ها، تاريكي و ستم بود. تا به اين وسيله مردم از جنگ و خونريزي بيزار شوند و مسائل راه حل انساني به دست آورد و به تدريج اين نوع ميترائيسم را در آسياي غربي و اروپا ترويج و گسترش دادند به گونه اي كه مكتب رومي ها و به ويژه ايلريها (مردم ساكن يوگوسلاوي) قرار گرفت و تا زماني كه مسيحيت خود را با آن هماهنگ نكرد موفق نشد در قلمرو روم پذيرفته شود و گسترش يابد.
    واژه هاي مهر به مفهوم محبت، مهربان، نامهربان، مهرباني كردن و نظاير آن از همان زمان واختصاصا ميان ايرانيان باقي مانده است و به همين دليل هنوز ايرانيان در سراسر جهان خود را مهربانتر از ساير ملل مي دانند و به مهربان بودن شهرت يافته اند.

 

 

رحلت آيت الله العظمي سيد محمد تقي خوانساري

[7 شهريور 1331] - سيد محمد تقي خوانساري درار ديبهشت سال 1267 ه ق در خانواده اهل علم وکمال ديده به جهان گشود . سيد محمد تقي در هفده سالگي ادبيات عرب و ديگر پايه هاي مقدماتي علوم اسلامي را فراگرفت. او در نجف در درس فقيه بزرگ و محقق بزرگ اصولي آيت الله آخوند خراساني شرکت کرد و در کنار آن در محضر درس آيت الله سيد محمد کاظم طباطبايي و پس از ارتحال او از محضر آيت الله ناييني و آيت الله آقا ضياء عراقي بهره هاي فراوان برد. پس از آغاز جنگ نخست جهاني ، بصره و حوالي آن به تصرف قواي انگليس در آمد . در اين وضعيت آيت الله خوانساري درس و بحث را رها کرد و در صف نخست مبارزه عليه رژيم اشغالگر انگلستان قرار گرفت . او در که اين نبرد در صف مقدم جبهه مجاهدت مي کرد ، پس از مدتي مجروح شد و به دست نيروهاي مهاجم اسير گشت . پس از آن آقاي خوانساري و چند صد نفر از اسرا به سنگاپور فرستاده شدند . ايت الله خوانساري در اين محيط نيز هرگز از تدريس و آموختن دست بر نداشت و توانست زبان انگليسي را از يک راجه هندي بياموزد . او سرانجام پس از چهار سال اسارت آزاد شد . آن عالم رباني پس از آن به خوانسار بازگشت و حوزه علميه اي بنا نهاد و در آن شاگردان بسياري تربيت کرد . يکي از مهمترين حوادث دوران او نماز باراني است که آن عالم جليل القدر اقامه کرد . بروز خشکسالي در سال 1323 مردم قم را کلافه کرده بود . نه تنها قم که سراسر کشور در پي حمله متفقين دچار فقر ، گرسنگي و قحطي شده بود . در اين هنگام آيت الله خوانساري در حالي که پاها را برهنه کرده بود به همراه عده اي به سمت صحراي خاک فرج قم حرکت کر دند . پس از اين نماز بود که باران گسترده اي قم را فرا گرفت که تا آن وقت کسي چنين بارشي را نديده بود . آيت الله خوانساري در هنگام ملي شدن صنعت نفت نيز به ياري آيت الله کاشاني و دکتر مصدق برخاست و با فتوايي سرنوشت ساز ملي شدن صنعت نفت را خواستار شد . آيت الله خوانساري سرانجام در سال هفتم ذي حجه 1371 ه ق ، هفتم شهريور سال 1331 ه ش به ديار حق شتافت . پيکر او را در جوار حرم مطهر حضرت معصومه مدفون ساخته اند .
 

 

شهادت آيت الله محمد باقر حکيم

[7 شهريور 1382] - شهادت آيت الله محمد باقر حکيم
سابقه‎‎ فعاليتهاي‎ شهيد آيت ‎الله محمد باقر حكيم‎: آيت ‎‎الله‎‎‎ محمد باقر حكيم‎‎ يكي‎ از پيشگامان‎ و شناخته شده ترين چهره هاي‎‎ مبارزه با دولت صدام حسين رييس‎ جمهوري‎ سابق عراق‎‎ بود که پس‎ از 23 سال‎ تبعيد در جمهوري‎ اسلامي‎ ايران‎‎‎ ، ماه‎‎‎‎‎ مه گذشته(ارديبهشت امسال) به عراق‎ بازگشت‎‎.
رييس‎‎ مجلس اعلاي‎ انقلاب‎ اسلامي‎‎ عراق‎ در سال‎ 1939در نجف‎‎ اشرف ديده به جهان‎ گشود و از اوايل‎‎ كودكي‎ به‎‎ تحصيلات‎ حوزه مشغول شد.
اين روحاني 64 ساله که از ميانه‎روي‎ دفاع مي‎كرد؛‎‎ با داشتن مواضع ضد امريکايي ،خروج‎ سريع‎ امريكايي‎ها را از عراق‎ خواستار بود اما با همكاري عبدالعزيز حكيم‎ برادرش‎ با شوراي‎ دولت‎‎ انتقالي‎ عراق‎ موافقت كرد.
وي‎ كه‎‎ پسر آيت‎الله محسن‎‎ حكيم‎ رهبر شيعيان از سال‎ 1955 تا 1970 بود، در سال‎‎ 1957 فعاليت‎ سياسي‎ خود را آغاز كرد و در سال‎ 1980 در زمان‎ شهادت‎‎ همرزمش‎ آيت الله‎ محمد باقر صدر در عراق‎ به‎‎‎ ايران‎ مهاجرت کرد.
وي‎ در دهه 1970 دو بار دستگير شد. آيت‎الله‎‎‎‎ حكيم‎ چند هفته پيش‎‎ در پاسخ‎ به اين‎ پرسش كه آيا او قصد دارد امام‎ خميني‎‎(ره) عراق‎ شود ؛در حالي كه لبخند بر لب‎ داشت‎‎ گفت كه يك‎ سرباز ساده‎ انقلاب‎ اسلامي‎ عراق‎ است‎.
پليس‎ عراق‎ در سال‎ 1983ميلادي ، 125 تن‎ از اعضاي‎ خانواده‎‎ آيت‎الله حكيم‎ را بازداشت‎ و سپس‎ 29 تن‎‎ از آنان را به‎ قتل‎(شهادت) رساند. سيد مهدي‎ حكيم‎‎‎ برادر آيت‎الله‎ حكيم نيز در سال‎‎ 1988 توسط عوامل رژيم عراق‎ در سودان‎ به‎ قتل‎ رسيد. در حالي‎‎ كه‎‎ يك‎ ماه از زمان‎‎ باز شدن درهاي‎‎ زندانهاي عراق‎ ميگذشت‎ خانواده‎‎‎ حكيم‎‎ اعلام كردند 18 عضو ديگر اين‎‎ خانواده كه تا آن روز از آنان‎ اطلاعي‎ در دست‎‎ نبود به‎‎ شهادت رسيده اند.
محسن‎ حكيم‎‎‎ برادرزاده‎‎‎ آيت‎‎‎الله حكيم در اين زمينه گفت : رژيم عراق‎ شش‎ برادر آيت الله حكيم‎‎‎ را اعدام كرده‎‎‎‎ است‎ . برادر هفتم وي‎ در سانحه رانندگي‎ كشته شده و ديگري‎‎ پس‎‎ از آزادي از زندان‎ توسط پليس به‎‎ قتل‎ رسيده است‎. آيت‎‎ الله‎‎ حكيم‎‎ در 23 سال‎ اخير از هفت مورد سوء قصد جان‎ سالم به در برد.از زمان‎‎ آغاز جنگ‎ در عراق‎ حفاظت‎‎‎ از جان وي‎ تقويت شده بود.
وي‎‎‎‎ در دسامبر 1982 با همكاري چند تن‎ ديگر، در پايه‎ گذاري مجلس‎ اعلاي انقلاب‎‎ اسلامي‎ عراق‎ شركت‎‎‎ كرد و در سال‎ 1984 به‎ سمت رياست اين‎ حزب انتخاب شد . تقريبا در همان‎‎ زمان بود كه‎‎ مجلس‎ اعلاي‎ انقلاب‎ اسلامي‎ عراق‎ يك‎ شاخه نظامي‎تشكيل‎ داد كه‎‎‎ بعدها سپاه " بدر" نام‎‎ گرفت ؛ آيت الله حكيم شخصا فرماندهي‎ سپاه‎‎ بدر را بر عهده داشت‎ .
وي‎ به‎‎‎ رغم‎ فعاليت‎ گسترده سياسي‎ ، حدود چهل‎ جلد كتاب‎ از خود به يادگار گذاشته‎ است
 

Mobin_s2004@yahoo.com
29 آگوست ميلادي
Mobin_s2004@yahoo.com

در قلمرو انديشه

حقوق مردم از ديدگاه جان لاک

جان لاك

29 اوت زاد روز جان لاك John Locke فيلسوف تجربه گرا Empiricist ي انگليسي در سال 1632 است كه بر پايه افكار او اعلاميه استقلال ايالات متحده نوشته شده و علوم سياسي و فلسفه سياسي شكل گرفته است.
به باور لاك هر فكر، عقيده و دانش ناشي از تجربه است، او مي گويد بشر طبيعتا داراي حقوق و تكاليفي است و اين حقوق عبارتند از حق حيات، حق آزادي، حق مالكيت و ... آزادي از نظر لاك همانا برابري سياسي افراد و برخورداري از حقوق مدني است. او مي گويد وظيفه هر دولت محافظت از حقوق مردم است و توجيه وجود دولت در همين محافظت از حقوق مردم است كه بهتر از خود فرد مي تواند اين وظيفه را انجام دهد و توان محافظت از حقوق اتباع درجه شايستگي يك دولت را نشان مي دهد و اگر يك دولت نخواهد و يا نتواند حقوق اتباع را محفوظ بدارد، منطق وجودي خود را از دست مي دهد و بر مردم است كه حاكم ديگري را برگزينند. لاك مي گويد: اين فقط مردم هستند كه بايد تصميم بگيرند كه چه كسي بر آنان حكومت كند.

در قلمرو ادب

نويسنده شنهاي عربستان درگذشت

«ويلفرد تزينگر» نويسنده انگليسي كتابهاي «شنهاي عربستان»، «اعراب باتلاق نشين»، «رودخانه اي كه به دريا نمي رسد»، «زندگي با سامبوروها» و ... 29 اوت 2003در 93 سالگي درگذشت.
كتابهاي او نتيجه تجربه هاي خود او است. او در 1946 از ربع الخالي عربستان عبور كرد و احتمالا نخستين غير بومي بود كه دست به اين سفر خطرناك زده بود. وي سپس تمام سال 1948 را با اعراب بدوي ربع الخالي زندگي كرد و كتاب شن هاي عرستان نتيجه همين دو سفر بود. وي سپس مدتي را با اعراب حواشي باتلاقهاي دجله و فرات در عراق جنوبي بسر برد كه كتاب اعراب باتلاق نشين محصول آن است. كتاب رودخانه اي كه به دريا نمي ريزد شرح چنين رودخانه در اتيوپي است. ويلفرد سالها ميان قبيله سامبورو در كنيا زندگي كرد تا موفق شد تفاوت زندگي ابتدايي و زندگاني نوين را برنگارد و....

ويلفرد در 1946 به اين صورت ار ريع الخالي گذشت . عكس ، وي رابا شترش در ميان شن ها نشان مي دهد . او در كتاب خود از كوههاي متحرك اين منطقه كه همانا شنهاي روان هستند نام برده و عجايب
    

ساير ملل

قتل امپراتور اينكا Inca

29 اوت 1533 ميلادي "فرانسيسكو پيزارو" كه از سوي دولت اسپانيا ماموريت تصرف اراضي امريكاي جنوبي و انتقال طلاي آنجا را به اسپانيا داشت پس از دستگيري كردن آتاهوالپا Atahualpa امپراتور اينكاها و گرفتن خزانه طلاي او كه اسپانيا را ثروتمند كرد وي را برخلاف وعده اي كه داده بود به قتل رساند.
    پيزارو با 150 سرباز از جمله 62 سوار و دو توپ عازم شهر كوسكو Cusco پايتخت امپراتوري اينكا (پرو Peru) شده بود. حال آن كه اين امپراتوري دهها هزار سرباز داشت، ولي فاقد دو چيز بود، يكي دروغ گفتن و ديگري اسلحه آتشين. پيزارو پس از رسيدن به كوسكو؛ بر فراز تپه اي مستقر شد و دو توپ خود را زير شاخه هاي بريده شده درخت پنهان كرد و از امپراتور خواست كه با هم مذاكره كنند و پيام داد كه اين مذاكره درباره تشويق قوم اينكا به مسيحي شدن است و قصد تصرف جايي را ندارد، زيرا نيروهاي او كم و خسته راه هستند. امپراتور فريب خورد و با هفت هزار تن از سربازان خود و سران كشورش به ديدار پيزارو رفت. هنگامي كه اين عده به تيررس توپها رسيدند زير آتش قرار گرفتند. بيشتر اين عده كشته شدند و امپراتور اسير شد. پيزارو قول داد كه اگر مخزن طلايش را به او نشان دهد آزاد خواهد شد كه فريب خورد و چنين كرد. پيزارو پس از تصاحب طلاها دستور داد كه امپراتور را گردن زدند و مردم اينكا كه از آتش توپ و تفنگ و ديدن سوار نظام و سرباز زره پوشيده ترسيده بودند تسليم شدند و سرزمين و استقلال و آزادي خود را از دست دادند. باستان شناسان كه سرگرم بيرون آوردن اشياء، ساختمانها و مردگان اينكاها از دل خاك هستند از پيشرفت تمدن آنان متعجب شده اند. اين قوم مردگان خود را پس از موميايي كردن دفن مي كرد.

 

جنگ ترياك انگلستان و چين و نگاهي كوتاه به تاريخچه ترياك

انگليسي ها كشت ترياك را در مستعمره خود هند گسترش دادند و محصول آن را به چين صادر كردند و ...

29 اوت سال 1842 جنگ ترياك ميان چين و انگلستان پايان يافت. اين جنگ به پيروزي انگلستان و از دست رفتن هنگ كنگ و باز شدن درهاي چين به روي بازرگانان انگليسي انجاميد. انگلستان ترياك محصول هند را به چين صادر مي كرد و چينيان با مصرف ترياك معتاد شدند و با تشويق دولت چين به كشتي هاي باري انگلستان حمله بردند و صندوقهاي ترياك را به دريا ريختند كه اين امر بهانه جنگ شد. به اين مناسبت نگاه كوتاهي به تاريخچه ترياك بيافكنيم:
    بوته ترياك به دليل سازش با هر آب و زميني از قديم الايام در اطراف درياي مديترانه به صورت خود رو به دست مي آمد و به علت داشتن گلهاي زيبا، به تدريج به دست انسان كشت شد. نخست مصريان قديم، سپس ساكنان آسياي صغير (تركيه) و آنگاه يونانيان و بعد از آنها روميان با اين ماده (بوته ترياك و شيره آن) آشنا شدند. بقراط كه آن را Opium مي ناميد براي درمان بيماريها آن را تجويز مي كرد. در كتابخانه ي "آجر نبشته" آشور بانيپال (2700 سال پيش) از آن به عنوان داروي مسكن نام برده شده است. اسكندر مقدوني آن را با خود از يونان به ايران آورد تا در صورت بيمار شدن سربازانش به آنها بخوراند و سپس آن را در شرق افغانستان (آن زمان آريانا يعني سرزمين آرين ها خوانده مي شد) كشت كرد. عربها كه در گسترش آن در آسياي جنوبي سهيم هستند، آن را داروي رفع سردرد مي پنداشتند. رازي نخستين شيميداني بود كه هزار سال پيش خواص شيميائي ترياك را شناخت و آن را افيون Afiyun (واژه شكسته شده Opium) خواند. سپس ابن سينا در آزمايشگاه خود در اصفهان روي اين ماده تجربه فراوان كرد و به اعتياد آور بودن آن پي برد و توصيه كرد كه فقط براي رفع تسكين درد، درمان اسهال و اسهال خوني و چشم درد به طور موقت و مقطوع از آن استفاده شود. احتمالا از همين زمان اين ماده ترياك Teriac (داروي مسكن) خوانده شده است. در آن زمان براي رفع تسكين درد شيره آن را به مقدار كم با عسل مي خوردند. مصرف ترياك به ميزان محدود بود زيرا خوردن زياد آن باعث مرگ مي شد. مغولها و تيموريان (تاتارها) اولين قومي بودند كه از ترياك به عنوان ماده مخدر استفاده كردند. آنها اين ماده را به سربازان خود
    مي خوراندند تا در ميدان جنگ از كشتن و كشته شدن نهراسند و فرار نكنند. استفاده از ترياك به عنوان ماده مخدر از قرن شانزدهم به تدريج معمول شد. انگليسي ها پس از تصرف هند و دست يافتن به مزارع خشخاش اين كشور به تجارت ترياك به كشورهاي ديگر مخصوصا چين دست زدند كه به دو جنگ معروف به ترياك در قرن 19 انجاميد. احتمالا تشويق ايرانيان به كشيدن ترياك مربوط به همين دوره است. در قرن 20، علي رغم ممنوعيت اين ماده از سوي جامعه ملل (سابق) و سازمان ملل كشت ترياك در چند نقطه از جمله افغانستان و مثلث طلايي، و مصرف آن و مشتقاتش از جمله هروئين ادامه دارد.

تصويري كه در نيمه قرن 19 از جنك ترياك انگلستان و چين ترسيم كرده اند

تصويري كه در نيمه قرن 19 از جنك ترياك انگلستان و چين ترسيم كرده اند

 

قيام كشاورزان ماساچوست

قيام كشاورزان در ايالت ماساچوست آمريكا به رهبري دانيل شي D.Shay از مبارزان سابق انقلاب استقلال آمريكا 29 اوت 1786 آغاز شد، در 26 دسامبر همان سال به اوج رسيد و در 25 ژانويه 1787 سركوب شد.
    كشاورزان كه از خشونت طلبكاران به ستوه آمده بودند خواهان اصلاح قانون تصرف مايملك كشاورز از سوي طلبكار در صورت عدم پرداخت بدهي در سررسيد آن شدند. ولي به خواست آنان توجه نشد كه مي گفتند نبايد به دليل بدهكاري، زمين و ابزار كار آنان به سود طلبكار توقيف و حراج شود بلكه بايد به آنان امكان داده شود كه به فعاليت ادامه دهند و در فرصت ديگر قروض خود را بپردازند و از سنگين بودن ماليات نيز شكوه داشتند. آنان به هدايت "شي" دست به قيام زدند و 26 دسامبر يك تظاهرات 1200 نفري به راه انداختند. ولي، در 25 ژانويه سال بعد كه اين قيام مسلحانه شد در "اسپرينگ فيلد" توسط نيروهاي دولتي سركوب شد و "شي" فرار كرد.

برخي ديگر از رويدادهاي 29 اوت

  • 1526:   عثماني همه مجارستان را تصرف كرد و با اتريش همسايه شد.
        

  • 1835:   شهر ملبورن Melbourne استراليا بنا نهاده شد.

  • Mobin_s2004@yahoo.com
    4 شعبان هجري قمري
    Mobin_s2004@yahoo.com

    ولادت حضرت ابوالفضل (ع)

    [4 شعبان 26] - «حضرت ابوالفضل(ع)» چهارمين فرزند اميرالمؤمنان «حضرت علي(ع)» ولادت يافتند. مادرآن حضرت اُمُّ البنين نام داشت. حضرت ابوالفضل ازشجاعترين افراد خاندان عصمت و طهارت بشمارمي رود. ايشان درعاشوراي سال61هجري دركنار برادرگرامي خويش حضرت امام حسين(ع) فداكاري هاي بيشماركرد و سرانجام به فجيع ترين شكل بدست قواي يزيد به شهادت رسيد. مقبره حضرت ابوالفضل دركربلا قراردارد و زيارتگاه عاشقان آن حضرت است. درايران اسلامي به يُمن ولادت «حضرت ابوالفضل» چهارم شعبان روز «جانباز» نامگذاري شده است. اين روز را به جانبازان گرامي تهنيت مي گوييم.

    از اعمال اين ماه طلب بخشش از خداوند است بنا بر اين مستحب است روزانه هفتاد بار گفته شود :
    استغفرالله الذي لا اله الا هو الحي القيوم الرحمن الرحيم و اتوب اليه

     

    درگذشت ابوسعيد فضل بن ابوالخير معروف به ابوسعيد ابي الخير

    [4 شعبان 440] - ابوسعيد فضل بن ابوالخير معروف به ابوسعيد ابي الخير عارف و شاعر مشهورايراني وفات يافت. شيخ ابوسعيد پس ازفراغت ازتحصيلات ديني و ادبي چندي را به رياضت و سيرو سلوك گذراند. وي درعلوم تفسير، حديث، فقه و عرفان تبحرفراوان داشت. ازاين رو از بزرگترين عارفان ايراني قرون چهارم و پنجم هجري قمري بشمار مي رود. شيخ ابوسعيد ابي الخير به شعرعلاقه فراوان داشت و رباعيات و قطعات بسيارزيباي عارفانه اش افكارعرفاني او را آشكارساخته اند.

     

     درگذشت ابوطاهرعلي بن عبيدالله بغدادي مشهور به اِبن سِوار

    [4 شعبان 496] - ابوطاهرعلي بن عبيدالله بغدادي مشهور به اِبن سِوار، نحوي و محدّث حنفي دربغداد درگذشت. ابن سوار 40سال ازعمرخود را صرف يادگيري حديث و قرائت كرد. تنها اثربجاي مانده از ابن سوار كتاب «اَلمُستَنيرُ القِرائات العَشر» است. نسخه هايي ازاين اثر دراستانبول موجود است.

     

     اسلام پذيرفتن غازان خان هفتمين حاکم سلسله ايلخانان

    [4 شعبان 694] - غازان خان هفتمين سلسله ايلخانان به دين مبين اسلام گرويد. غازان خان پس ازپذيرفتن اسلام خود را محمود ناميد. اما اميران و شاهزادگان مغول كه مخالف تغييرمذهب غازان خان بودند او را به اتفاق عده اي ازاطرافيانش به قتل رساندند. غازان خان انساني خردمند و با كفايت بود و با زبانهاي فارسي، عربي، هندي، چيني، كشميري، تبتي و لاتين آشنايي داشت.

     

     

     

     

     

    کشکول ممتاز

    از کتاب «گنجينه جواهر» (كشكول ممتاز)

    لطيفه
    روباهى در هنگام سحر به كنار درختى رفت ، ديد بالاى درخت خروسى اذان مى گويد، روباه به او رو كرده ، گفت : آيا پايين نمى آيى تا با هم نماز جماعت بخوانيم ؟ خروس گفت : امام جماعت در زير درخت خوابيده است ، او را بيدار كن تا با هم نماز جماعت بخوانيم ، روباه نظر كرد سگ را ديد پا به فرار گذاشت خروس به او گفت : آيا نمى آيى با هم نماز جماعت بخوانيم ، روباه گفت : مى روم تجديد وضو كنم و بزودى بر مى گردم .

    لطيفه
    از طرف خليفه اعلام شد كه هر كه چهار تخم دارد او را دستگير نموده بياوريد، روباه پا به فرار گذاشت رفيقش او را ديده گفت : با تو كارى ندارند برگرد، روباه گفت : مى ترسم اول تخمها را بكشند و بعد بشمارند.

    لطيفه
    عربى بيابانى كيسه اى پر از پول را دزديد، سپس داخل مسجد شد كه نماز جماعت بخواند و اسم او موسى بود، امام جماعت اين آيه را در نماز خواند: و ما تلك بيمينك يا موسى يعنى اى موسى در دستت چيست ؟ موسى كه اقتداء كرده بود نمازش را شكست را جلوى او انداخته و گفت : به خدا قسم كه تو ساحر و جادوگرى .
     

     

     

     

     

     

     

    فارسي شکر است

    amirrousta52@yahoo.co.uk

    كاريكلماتور
    مرحوم پرويز شاپور

    وقتي نگهمم از سوراخ موش بيرون آمد سراپايش خاكي شده بود.
     


    قند و نمك

    مرحوم جعفر شهري
    ضرب المثلهاي تهراني
    (به زبان محاوره)

    آشي برات بپزم يه انگُش (انگشت) روغن روش باشه!
    خط و نشان كشيدن 
     

     

     

     

     

     

     

     

    ستون آزاد

    یه عالمه جوک و اس.ام.اس
    جدید و باحال!
     


    حيف كه فقط تو يكي را دارم، اگه از تو يك عالمه داشتم، ، الان گاوداري داشتم.

    حضرت عيسی توی بهشت داشته دنبال باباش ميگشته تا اينکه يک پيرمرد و ميبينه که يک گوشه نشسته و داره يه تيکه چوب رو ميتراشه . ميره جلو و ازش میپرسه شما توی دنيا هم همين کار رو ميکردين پيرمرد ميگه بله . میپرسه شما پسرم دارين ؟ ميگه بله من بدون اينکه زنی بگيرم پسری داشتم که همه ی دنيا از عجايب اين پسر در شگفت بودند و هنوز که هنوزم از شگفتيهای اين پسر حرف ميزنن و بعد از مدتی هم پنهان شد و رفت . عيسی خيلی خوشحال ميشه و پيرمردو ميبوسه و ميگه پدر !! پيرمردم ميبوستش و ميگه پينوکيو!

    دنيا را بدون خانم ها تصور کنيد: بازارها خلوت، پولها اضافه، خيابانها خلوت، مخابرات ورشکسته، شيطون بيکار، همه ميرن بهشت!

    به يک دختر خانم جـــــوان و تحصيلکرده مســـلط به زبان فرانسه, خوش برخورد و خوش بيان با ظاهري آراسته و آشنا با موسيقي کلاسيک و تبحر در نواختن پيانو , جهت نظافت منزل نيازمنديم

    بچه تخسه ميره پيش معلمش، ميگه: خانوم ميشه شما زن من بشيد؟
    معلمه ميگه: برو بشين سر جات، من الان حوصله بچه مچه ندارم.
    پسره ميگه: آره منم حوصله بچه ندارم... اشكال نداره، جلوگيري ميكنيم

    به یارو می گن چرا سیاه پوشیدی؟ می گه بابام مرده می گن چرا پاره پورست؟ می گه :اخه خدا بیامورز نمی ذاشت خاکش کنیم
     
    یارو يه هزاري ور ميداره بره عرق بخره و تو راه كميته رو مي بينه , يهو هول ميشه و هزاري رو ميندازه تو جوب...
     
    یک روز سه نفر برای شکار تمساح میروند جنگل روز اول نفر اولی میرود وتا شب چیزی پیدا نمی کند
     روز دوم نفر دومی میرود و او هم تا شب چیزی پیدا نمیکند و روزسوم نفر سومی را که از همه ساده تر بود میفرستند میبیند شب شد نیامد فردا صبح میروند دنبالش میبینند لب رودخانه نشسته یک مارمولک گرفته هی میزنه تو گوشش ومیپرسه بابات کجاهست

    غضنفر ميخاد به دختره تيكه بندازه ميگه در قلب مني هرگز
     
    یه کوسه یه ابادانی رو می خوره میره پیش باقی کوسه ها می گه مو نهنگم
     
    به یارو می گن چرا نماز نمی خونی؟ می گه حفظم برای چی بخونم
     
    به یارو می گن چلو کباب رو بیشتر دوست داری یا پدر مادرتو؟ می گه خواهش می کنم منو سر دو راهی نذارین
     
    یه کلاغ تو اسمون تخم می ذاره ولی تخمش نمی یوفته پایین اگه گفتی چرا؟..........چون شورت پاش بوده
     
    به اندازه تک تک سلولای بدنم دوستت دارم ........قربون شما تک سلولی
     
    آژانس و تاکسي تلفني "نکبت" (با مجوز رسمي از مؤسسه نکبت) با کادري شوت و خودروهاي از رده خارج آماده ي راه رفتن روي اعصاب شما مشتريان عزيز است!!! با مديريت نکبت زاده *** هم الکلي و هم معتاده رانندگان: هوشنگ و مهرتاش*** برادران اراذل و اوباش! Rتخفيف ويژه و تسهيلات *** براي معتادين و الوات! تلفن (') : سيصدو سي و چار *** کوفت و زهرمار!

    علف زیر پاتیم فقط خر نشی ما رو بخوری!!!

    و در قلب منی، در خون منی ، رفتم دکتر گفت انگل داری

    به یکی اس ام اس میرسه با ذوق میخونه فکر میکنه جوکه ، اما خیط میشه ، مثه الانه تو

     یارو دلش میگیره محلول لوله بازکن میخوره.

    از یارو كه قهرمان شنا بوده ميپرسن شما از كجا شروع كردين ميگه والا ما از زمينهاي خاكي .

    به یارو میگن :‌ راسته شما به خر میگین داداش میگه آره داداش

    یارو زنش دو قلو می زاد به دکتره میگه: دکتر ارزون حساب کن جفتشو ببرم!!!

    یارو میره پیتزا فروشی، میگه: ببخشید پیتزا بزرگ چنده؟ یارو میگه: 2000 تومن. یارو یكم بالا پایین میكنه، میگه: پیتزا متوسط چنده؟ یارو میگه: 1000 تومن. باز یارو یوخده با پولای جیبش ور میره، میگه: پیتزا كوچیك چنده؟ یارو میگه: 700 تومن. یارو دست میكنه تو جیبش یك صد تومنی درمیاره، میگه: قربون دستت داداش، یك جعبه اضافه به ما بده!

    یارو میره مسابقه بیست سوالی، رفقاش از پشت‌ صحنه بهش میرسونن كه: جواب خیاره، فقط تو زود نگو كه ضایع شه. خلاصه مسابقه شروع میشه، یارو میپرسه: تو جیب جا میگیره؟ میگن: نه. یارو میگه: بابا این عجب خیار گنده‌ایه!

    اگر کسی می گوید که برای تو می میرد دروغ میگوید!!! حقیقت را کسی میگوید که برای تو زندگی می کند

    اگر مي دانستي چه قدر دوستت دارم، هيچ گاه براي آمدنت باران را بهانه نمي کردي، رنگين کمان من!!!

    از يه لره ميپرسن تو شما آدم مشهور هم هست ميگه آره .... سوفيا لُره ! ، اليزابت تاي لُر ، لُر و هاردي .... يه ماده شيميائي هم هست که اختراع خودمونه بهش ميگن کلُر

    آقا ماشا ا... ميره تو بانک وام بگيره ، ضامن نداشته منفجر ميشه

    دکتر نظام وظيفه پسر لاغري را معاينه کرد و در برگه نوشت : معاف، به دليل ضعف جسماني. پسره با خوشحالي گفت : آخ جون فوري ميرم زن ميگيرم. دکتره نوشت : و همچنين ضعف عقلاني!

    يه روز چند تا رفيق ميخواستن برن گردش ، تهرانيه ميگه ماشينش با من ، رشتي ميگه نهارش هم با من ، شيرازيه هم ميگه تخمه و چاي هم با من ، اصفهانيه ميگه پس حالا که همتون يه چيز ميارين منم داداشم را ميارم

    از خشايار پرسيدند : گاو بهتره يا گوسفند
    خشاياره ميگه : گاو بهتره
    مي پرسند چرا
    ميگه : گاو وقتي ميخواد بره آنطرف جاده اول سمت راست نگاه ميکنه بعد سمت چپ رو ، بعد ميره ، ولي گوسفند عين گاو سرشو ميندازه پايين رد ميشه

    خشايار قله اورست رو فتح ميکنه ، خبرنگارها جمع ميشن و ازش مي پرسند : آقا رمز موفقيت شما چي بود
    خشاياره ميگه : والله آقا من اين چيزها حاليم نيست ، اگه بازم بهم بار بخوره ميارم اين بالا

    جون ميده با تو بريم ماهي‌گيري، آخه هيچكس به اندازه تو كرم نداره!

    روز valentine يكي ميره كارت پستال فروشي و ميگه آقا كارتي دارين كه روش نوشته باشه تو تنها عشق مني؟ يارو ميگه بله. ميگه پس لطفا 16 تا بدين!

    آرزو دارم عمرت مثل دستمال كاغذي دستشوپي باشه، سفيد و مفيد و دراز

    آسمان را مي نگرم تو را ميبينم خورشيد را مي نگرم تو را ميبينم ماه را مي نگرم تو را ميبينم خوب مسخره از جلوم برو كنار ديگه

    اسمت را بر کوه نوشتم ریزش کرد روی آب نوشتم بخار شد.روی کاغذ نوشتم پاره شد .روی قلبم....(برو بابا با این اسمت اینم اسمه تو داری...)

    يه چوب كبريته سرش رو مي خوارونه آتيش مي گيره

    قابل توحه كساني كه فردا امتحان دارن!!!!
    ميدوني فرق ببر با امتحان چيه؟؟؟؟؟؟
    ......
    ببر را وقتي ميبيني ميريني!
    .....
    امتحان را اول ميريني بعد نتيجش را ميبيني!!!!


    زنه به شوهرش میگه ۳ تا حیوان نام ببر اولش با خ شروع بشه:
    طرف میگه : خودت، خواهرت، خدا بیامرز مادرت!

    سوسكه سياه اکس ميندازه، شب ميره بغل دمپايي ميخوابه!!!

    از یارو ميپرسن: ميگذاري پسرت بره دانشگاه؟ یارو ميگه: آره، به شرطي كه به درسش لطمه نزنه!!!

    از رشتيه ميپرسن: از زنت ميترسي؟ ميگه: من؟! ...مـــن؟! ...مـــــن؟! ...عين سگ!!!

    یارو مادرزنش رو ميبره دكتر، دكتره ميپرسه: اين بنده خدا چه بلايي سرش اومده؟ یارو ميگه: زهر خورده. دكتره تعجب ميكنه، ميپرسه: پس چرا سر و صورتش خوني ماليه؟! یارو ميگه: آخه لامصب به زبون خوش كه نميخورد!!

    یارو پرتقال خوني ميخوره، ايدز ميگيره!!!

    یارو رفته بوده تماشاي مسابقه دو و ميداني، وسط مسابقه از بغليش ميپرسه: ببخشيد، اينا واسه چي دارن ميدون؟! يارو ميگه: براي اينكه به نفر اول جايزه ميدن. یارو يوخده فكر ميكنه، ميپرسه: پس بقيشون واسه چي دارن ميدون؟!!

    یارو بچش بعد از عيد فطر به دنيا مياد، اسمشو ميگذاره: پسفطرت!!!

    راستي فهميدي ديشب خانه ما دزد آمد و الان دزده تو بيمارستانه؟ نه مگه چطور شد؟ هيچي، زنم فكر كرد، كه دير اومدم خونه!

    حضرت ابراهيم مي‌خواسته اسماعيل رو قربوني كنه كه يه دفعه اين آيه بهش نازل ميشه
    ابي جون تو در مقابل دوربين مخفي هستي

    یارو تو قرعه‌كشي بانك ماكسيما برنده ميشه. روزي كه مي‌خواستن تحويلش بدن ميگه اينو آبي كنين من فردا ميام مي‌برمش. ميگن بابا اين نقره‌ايه، بهترين رنگه، آبيش كنيم؟ ميگه آره. من فقط آبي تحويل مي‌گيرم. خلاصه فرداش مياد و ماشين رو آبي شده تحويلش ميدن. ميگه به به. ببينيد .... حالا شد مثل نيسان.

    عزراييل ميره سراغ غضنفر. غضنفر خودش رو ميزنه به مردن!

    یارو با يکی تصادف ميکنه افسر مياد ميگه: کدومتون مقصريد؟ ........ یارو ميگه والله من خواب بودم نديدم از اين آقا بپرس

    جوان مجرد بی‌کار از بخت برگشته‌ای به امامزاده می‌رود و می‌شنود دختری دارد راز و نياز می‌کند: "خدایا شوهری خوب نصيبم کن." جوان خود را در بغل دختر می‌اندازد و می‌گويد: خدایا هولم نده!

    به یارو مي گن مي دوني چرا روي خيابون ولي عصر اين اسمو گذاشتن؟ مي گه: چون صبح و ظهر هيچ خبري نيست ولي عصر بيا ببين چه خبر

    زنها كلا به پنج گروه اصلي تقسيم ميشن:
    ‌گروه اول زنهائي هستند كه مردها رو بدبخت ميكنن!
    گروه دوم زنهائي هستند كه اشك مردها رو در ميارن!
    گروه سوم زنهائي هستند كه جون مردها رو به لبشون ميرسونن!
    گروه چهارم زنهائي هستند كه كاري ميكنن مردها روزي 18 بار‌آرزوي مرگ كنن
    گروه 5 زنائي هستند كه به اشتباه فكر ميكنن جزو هيچكدوم از گروههاي بالا نيستن

    نگاه اولت بر من اثر كرد، نگاه دومت ديوونه‌ام كرد، نگاه سومت عاشق‌ترم كرد، اه، گندشو در آوردي، نگاه آخرت ديگه هيزبازي بود

    یارو ميره صدا و سيما تِست دوبلوري بده، خلاصه ميشينه اون پشت و مسئول اونجا ميگه شروع كن. یارو ميگه:
    پدر هانا: هانا بيا شامتو بخور.
    مادر هانا: هانا بيا شامتو بخور.
    برادر هانا: هانا بيا شامتو بخور!
    جناب مسوول شاكي ميشه، ميگه: برو بيرون آقا وقت مارو نگير! یارو ميگه: آخه چرا!؟ يارو ميگه: مرتيكة ابله، هانا اصلاٌ پدر مادر نداره! یارو ميگه: آقا تورو جون بچه‌هات يك فرصت ديگه به من بده. خلاصه اونقدر ماس مالی ميكنه تا طرف راضي ميشه. باز یارو ميره پشت دستگاه، ميگه:
    خانوادة دكتر ارنست...
    دكتر ارنست: هانا بيا شامتو بخور!!!
     

     

     

     

     

     

     

    ستون آزاد

    ويژه ولادت باسعادت
    حضرت ابالفضل العباس (ع)

    برخيز كه پور مرتضى مى آيد
    سر لشكر شاه كربلا مى آيد
    عباس كه انتظار او داشت حسين
    امروز به صد شور و نوا مى آيد

     

    خاندان حضرت عباس (ع)
    در چهارم شعبان سال 26 هجري قمري، حضرت عباس (ع) پايه عرصه گيتي نهاد. مادر گراميش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربيعه بن عامر كلبي و كنيه اش (ام البنين) بود. چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه (س) بود، كه اميرالمومنين از برادرش عقيل، كه به اصل و نسب قبايل آگاه بود، درخواست كرد زني را از دودماني شجاع براي او خواستگاري كند و عقيل، فاطمه كلابيه (ام البنين) را براي آن حضرت خواستگاري كرد و ازدواج صورت گرفت. اميرالمومنين (ع) از اين بانوي گرامي، صاحب چهار پسر به نامهاي عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد. عباس (ع) ازبرادران ديگرش بزرگتر بود و هر چهار برادر به امام خويش، حسين (ع) وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار كردند. ارادت قلبي ام البنين (س) به خاندان پيامبر (ص) آنقدر بود كه امام حسين (ع) را از فرزندان خود بيشتر دوست مي داشت؛ بطوري كه وقتي به اين بانوي گرامي خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسين (ع) باخبر سازيد و چون خبر شهادت امام حسين (ع) به او داده شد، فرمود رگهاي قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زير اين آسمان كبود است، فداي امام حسين (ع).

    مقام علمي حضرت عباس (ع)
    حضرت عباس (ع) در خانه اي زاده شد كه جايگاه دانش و حكمت بود. آن جناب از محضر اميرمومنان (ع) و امام حسن (ع) و امام حسين (ع) كسب فيض كردند و از مقام والاي علمي برخوردار شدند. لذا از خاندان عصمت (ع) در مورد حضرت عباس (ع) نقل شده است كه فرموده اند: زق العلم زقا، يعني همان طور كه پرنده به جوجه خود مستقيماً غذا مي دهد، اهل بيت (ع) نيز مستقيماً به آن حضرت علوم و اسرار را آموختند. علامه محقق، شيخ عبدالله ممقاني، در كتاب نفيس تنقيح المقال، در مورد مقام علمي و معنوي ايشان گفته است: آن جناب از فرزندان فقيه و دانشمندان ائمه (ع) و شخصيتي عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاك بود.

    مقام حضرت عباس (ع) نزد ائمه (ع)
    اگر بخواهيم مقام و منزلت حضرت عباس (ع) را از ديدگاه امامان معصوم (ع) دريابيم، كافي است به سخنان آن بزرگوار درباره حضرت عباس (ع) توجه كنيم. در شب عاشورا، وقتي دشمن در مقابل كاروان امام حسين (ع) حاضر شد و در راس آنها عمربن سعد شروع به داد و فرياد كرد، امام حسين (ع) به حضرت عباس (ع) فرمود:‌ برادر جان، جانم به فدايت، سوار مركب شو و نزد اين قوم برو و از ايشان سوال كن كه به چه منظور آمده اند و چه مي خواهند. در اين ماجرا دو نكته مهم وجود دارد يكي آنكه امام به حضرت عباس مي فرمايد: من فدايت شوم. اين عبارت دلالت بر عظمت شخصيت عباس (ع) دارد، زيرا امام معصوم العياذ بالله سخني بي مورد و گزاف نمي گويد و نكته دوم آنكه، حضرت به عنوان نماينده خود عباس (ع) را به اردوي دشمن مي فرستد. روز عاشورا هنگامي كه حضرت عباس (ع) از اسب بر روي زمين افتاد، امام حسين (ع) فرمودند:‌(الان انكسر ظهري و قلت حياتي) يعني (اكنون پشتم شكست و چاره ام كم شد). اين جمله بيانگر اهميت حضرت عباس (ع) ونقش او در پشتيباني از امام حسين (ع) است. امام زمان (عج)، در قسمتي از زيارتنامه اي كه براي شهداي كربلا ايراد كردند، حضرت عباس (ع) را چنين مورد خطاب قرار مي دهند: السلام علي ابي الفضل العباس بن اميرالمومنين المواسي اخاه بنفسه، الاخذ لغده من امسه، الفادي له،‌الوافي الساعي اليه بمائه، المقطوعه يداه لعن الله قاتله يزيد بن الرقاد الجهني و حكيم بن طفيل الطائي.
    امام زين العابدين (ع) به عبيدالله بن عباس بن علي بن ابي طالب (ع) نظر افكند و اشكش جاري شد. سپس فرمود:‌ هيچ روزي بر رسول خدا (ع) سخت تر ازروز جنگ احد نبود، زيرا در آن روز عموي پيامبر، شير خدا و رسولش حمزه بن عبدالمطلب كشته شد و بعد از آن روز بر پيامبر هيچ روزي سخت از روز جنگ موته نبود، زيرا در آن روز پسر عموي پيامبر جعفر بن ابي طالب كشته شد سپس امام زين العابدين (ع) فرمود: هيچ روزي همچون روز مصيبت حضرت امام حسين (ع) نيست كه سي هزار تن در مقابل امام حسين (ع) ايستادند و مي پنداشتند، كه از امت اسلام هستند و هر يك از آنها مي خواستند از طريق ريختن خون امام حسين (ع) به نزد پروردگار مي انداخت و ايشان را موعظه مي فرمود و كار را تا آنجا كشاندند كه آن حضرت را از روي ظلم و جور و دشمني به شهادت رساندند. آنگاه امام زين العابدين (ع) فرمود:‌ خداوند حضرت عباس (ع) را رحمت كند كه به حق ايثار كرد و امتحان شد و جان خود را فداي برادرش كرد تا آنكه دو دستش قطع شد. لذا خداوند عزوجل در عوض،‌ دو بال به او عطا كرد تا همراه ملائكه در بهشت پرواز كند، همان طور كه به جعفر بن ابي طالب (ع) هم دو بال عطا فرمود و به تحقيق، حضرت عباس (ع) نزد پروردگار مقام و منزلتي دارد كه روز قيامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه مي خورند.

    ايثار و جانبازي، راز و رمز تعالي حضرت عباس (ع)
    با توجه به رواياتي كه در شان حضرت عباس (ع) از ائمه عليهم السلام رسيده و در آن به ايثار و فداكاري در راه امام خويش تصريح شده است، به روشني، فضيلت و مقام آن بزرگوار آشكار مي شود. حضرت عباس (ع) فرزند كسي است كه آيه (و من الناس يشري نفسه ابتغاء مرضات الله, بقره-207) در شانس نازل شد و از سلاله دودماني است كه اسوه ايثار و از خودگذشتگي بودند و سوره هل اتي، در شان ايثار ايشان نازل شده است.
    فداكاري، ايثار و جانبازي در اسلام و مكتب اهل بيت عليهم السلام از جايگاه ويژه اي برخوردار است؛ به طوري كه اميرمومنان در جايي ايثار را برترين فضيلت اخلاقي مي داند.
    در جايي ديگر، علي (ع) ايثار را بالاترين عبادت معرفي مي نمايد و در روايتي ديگر غايت و هدف تمام مكارم اخلاقي را ايثار و از خودگذشتگي مي داند.
    علي (ع) در قسمتي از نامه خود به حارث همداني مي فرمايد: بدان كه برترين مومنان كسي است كه در گذشتن از جان و خانواده و مال خويش از ديگر مومنان برتر باشد.
    حال در اينجا اين سوال مطرح مي شود كه، مگر ساير شهيدان از جان خود نگذشتند، پس چه چيزي حضرت عباس را از ساير شهيدان متمايز مي سازد؟
    جواب اين است كه معرفت حضرت عباس (ع) از همه شهيدان والاتر و اطاعتش از امام خويش، كاملتر بود. بر اساس ديدگاه اسلام و مكتب اهل بيت (ع) آنچه اعمال نيك را از يكديگر متمايز مي سازد و ارزش اعمال را متفاوت مي كند، همان معرفت و بينش و نيت شخص است و كلام پيامبر اسلام (ص) كه فرمود:
    (ضربه علي يوم الخندق افضل من عباده الثقلين) شايد ناظر به اين معنا باشد.
    در ضمن رواياتي كه در مورد ثواب و عقاب عمل به صورتهاي گوناگون و متفاوت نقل شده، به اين دليل است كه ثواب يا عذاب يك عمل معين، با توجه به معرفت و نيت عامل آن متفاوت مي شود. به عنوان مثال، ثواب زيارت امام رضا (ع) در روايتهاي معتبر به صور متفاوت نقل شده است و در بعضي روايات تصريح شده كه اين تفاوت ثواب، به دليل تفاوت در معرفت اشخاص است. آري حضرت عباس (ع) با كمال معرفت در راه دين و امام خويش جانبازي نمود و مراحل كمال و تعالي را طي كرد.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     گروه اینترنتی مشکان