به نام حضرت دوست، که هر چه بر سر ما مي رود عنايت اوست

مجله الکترونيکي روزانه :: شماره 553 :: یکشنبه 23 مهرماه 1385

Mobin_s2004@yahoo.com

نوشته ي آقای گیر 3پیچ

باسلام به شما دوستان عزیز و تسلیت ایام شهادت امام علی (ع)
دیروز دوستمون (گیر3پیچ) ایمیلی به من ارسال و از من خواسته بود که مطلب ارسالی اش را در قسمت «سخن مبین» بنویسم.
متن ارسالی ایشان را عینا در زیر قرار داده ام، توجه بفرمائید:

سلام ..
من گير سه پيچم ..
احتمالا اين متن رو وقتي مي خونين كه يا شب بيست و يكم گذشته يا نگذشته .
شب قدر رو كه خودتون مي دونين چه شبيه .. مي گن اون شب مي شه براي سال آينده تقديرت رو رقم بزني .. شب بلند شي و نماز بخوني ... قرآن بگيري رو سرت و دعاي جوشن كبير رو زمزمه كني ..
ببين قشنگ .. من مخاطبم فقط تو نيستي ... با خودمم هم هستم .. اون شب به درگاه خدا مثل تاجرا و بازگان ها نيا ... خجالت داره ..
قبل از اينكه بخواي مراسمت رو شروع كني يه نيگا به عقب سرت بنداز .. آره دلربا ... به گذشته ات و كارهايي كه انجام دادي ..
مي دونم چي مي بيني.. يه عالمه دروغ .. گناه .. كثافت كاري .. زير پا گذاشتن محرمات .... رعايت نكردن محرم و نامحرم ..
واقعا تف به مرامت .. خجالت نمي كشي با اين كاروان طولاني شتر كه بارشون اعمال ننگ آور و كثيفته اومدي براي من جوشن كبير بخوني .. اومدي قرآن سر بگيري و با خدا عهد ببندي .. اون وقت تازه مثل طلبكارا هي تو دلت مي گي چرا فلان چيز رو خواستم ندادي
براي سال بعد اين رو مي خوام اون رو مي خوام .. حالم بهم مي خوره .. دقيقه نودي نباش .. نود دقيق رو هم خوب باش .. نه اينكه 89 دقيقه ول باشي بعد يادت بيفته اي داد فردا امتحان دارم .. فردا قرار سرنوشتم تعيين بشه ..

كاش مي شد همه فقط براي اين چند شب چشم برزخي داشتيم .. اون وقت تو آينه كه خودمون رو مي ديديم مي فهميديم كه من چي دارم مي گم ..
كاش اون وقتي كه مي خواي مراسمت رو شروع كني حرف منيادت بياد و يه نيگا به عقب سرت بندازي

(برخلاف هميشه) قربون هر چي آدم پاكه برم ..

 

دانلود مجلات خارجي

مجله Science
معتبرترین مجله علمی در دنیا

تاریخ انتشار: 1 سپتامبر 2006
تعداد صفحات مجله: 160
حجم فایل: 15 مگابايت
رمز فايل: www.mobin-group.com

برای دانلود اینجا را کلیک کنید


 


 

عناوين برخي از  مطالب اين شماره از مجله الکترونيکي «روزانه»

  • صدا، کلیپ، متن (بمناسبت شهادت امام علی عليه السلام)
  • معرفي فيلم: سلطان
  • دانلود فيلم: آخرین گناه
  • McAfee VirusScan Plus 2007 ISO
  • مجموعه ای از 40 بازی جاوا برای موبایل
  • هفت اصل بیل گیتس
  • وصیت های امیرالمومنین علی علیه السلام
  • من «گرمك» هستم
  • علی از زبان علی علیه السلام
  • و ....

 


 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

 

 



 

 


Mobin_s2004@yahoo.com

يک تصوير جالب!
ويژه نامه به مناسب ايام شهادت حضرت على عليه السلام
ایرانین فیفا آنلاین
نغمه های سحری (فایلهای صوتی برای دانلود)

صدا، کلیپ، متن (بمناسبت شهادت امام علی)


 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

قتل عام يك خانواده شيعه در حومه بغداد

افراد مسلح در ادامه ناآرامي‌هاي فزاينده در عراق 10 نفر از اعضاي يك خانواده شيعه را در منطقه روستايي حومه بغداد، قتل‌ عام كردند.
به گزارش فارس به نقل از خبرگزاري فرانسه از بغداد، افراد مسلح اواخر شب گذشته به خانه‌ يكي از زارعين در منطقه "سفيليه" حمله كردند و همه اعضاي اين خانواده را قتل عام كردند.
در اين حمله پنج زن و سه كودك به ضرب گلوله مهاجمان جان خود را از دست دادند.
اين حادثه تازه‌ترين نمونه از ناآرامي‌ها و حادثه‌هاي مشابه‌ در عراق به شمار مي‌رود كه در ميان ناتواني ارتش اشغالگر آمريكا و نيروهاي امنيتي عراق روز به روز گسترش بيشتري پيدا مي‌كند.
هم‌اكنون بسياري از شيعيان از منطقه گريخته‌اند تا شمار كساني كه در سه سال گذشته و به دنبال اشغال عراق از خانه‌هاي خود آواره شده‌اند به 100 هزار نفر برسد.

 



 


 

Mobin_s2004@yahoo.com

معرفي فيلم

سلطان
The King

کارگردان: جيمز مارش. فيلمنامه: ميلو آديچا، جيمز مارش. موسيقي: مکس اوري ليختن اشتاين. مدير فيلمبرداري: ايگيل برايلد. تدوين: جينکس گادفري. طراح صحنه: شارون لوموفسکي. بازيگران: گائل گارسيا برنال[الويس]، ويليام هرت[ديويد سنداو]، پل جيمز[مالري سنداو]، پل دانو[پل سنداو]، لورا هرينگ[تيولا سنداو]، ميلو آديچا[برونو]، محمد احمد[آقاي چوپرا]. ١٠٥ دقيقه. محصول ٢٠٠٥ آمريکا، انگلستان.
الويس پس از سه سال خدمت در ارتش ترخيص مي شود. او به تگزاس مي رود تا واعظي به نام ديويد سنداو را ملاقات کند. الويس به ديويد مي گويد که ثمره رابطه او با مادرش است، اما ديويد وي را از خود مي راند. الويس که با مالوري دختر ديويد آشنا شده، خيلي زود با او رابطه برقرار مي کند. ولي يک شب که براي ديدن او پنهاني به خانه سنداوها رفته، پل برادر مالوري او را مي بيند. پل به هتل محل اقامت الويس رفته و از او مي خواهد تا خواهرش را تنها بگذارد. اما الويس در يک جنون آني وي را کشته و سپس جسدش را به رودخانه مي اندازد. الويس نزد مالوري اعتراف مي کند که به خاطر عشق او اين جنايت را مرتکب شده است. مالوري تحت تاثير قرار گرفته و سکوت مي کند. ديويد نيز بعد از ناپديد شدن پل، کم کم الويس را به خانه پذيرفته و سرانجام اعلام مي کند که الويس پسر اوست. به نظر مي رسد که همه چيز مرتب است، اما حامله شدن مالوري ماجراهايي تازه پيش مي آورد.

چرا بايد ديد؟
جاي تعجب ندارد که پس از ماجراي يازده سپتامبر و گسترش هراس دنياي غرب از بنياد گرايي ديني [فرقي ندارد مسيحي يا اسلامي] فيلم هايي چون سلطان ساخته مي شوند. اگر خودکشي باکره ها ساخته سوفيا کاپولا را به ياد داشته باشيد که در آن دختران يک خانواده مذهبي که تحت ستم والديني سخت گير قرار داشتند و سرانجام خودکشي را انتخاب کردند رويارويي با سلطان آسان تر خواهد شد. هنوز کساني در اين دنيا وجود دارند که دورويي دين فروشان را باور ندارند، بنابر اين ساخته شدن اين گونه فيلم ها گريز ناپذير مي نماياند. مخصوصاً در زمانه اي که به نظر مي رسد تمامي دستاوردهاي مدرنيسم و از همه مهم تر سکولاريسم با رواج بنيادگرايي مذهبي به مخاطره افتاده است. چيزي که در رفتار خانواده سنداو و برخود مسئولين آموزشي هنگام شنيدن موضوع تز پل به شکل واضح عيان است.
سلطان سومين فيلم بلند مارش فيلمي سخت تاثير گذار است که مي تواند تا صحنه هاي پاياني اش با يک ملودرام انتقام پسر نامشروع از پدر و خانواده او اشتباه گرفته شود. اما سخن الويس هنگام رويارويي نهايي با پدرش، در واقع جان کلام مارش است که مي گويد: "مي خواستم با خدا تسويه حساب کنم!"
مارش قبلاً در Wisconsin Death Trip نبوغ خود را در کارگرداني نشان داده، اما سلطان ثابت مي کند که وي مي تواند در ساختن درامي مستند گونه سلطاني بي رقيب باشد. فقط سکانس کشته شدن مادر و دختر در انتهاي فيلم که با دوربين روي دست فيلمبرداري شده، مي تواند اين ادعا را ثابت کند. ديگر نکته شاخص فيلم حضور گارسيا برنال پديده جديد بازيگري است که توانسته در محصولات بين المللي مهمي تا اين لحظه ظاهر شده و جوايز با ارزشي هم دريافت کند. وي هم اکنون سرگرم ساختن اولين فيلم خود مي باشد که سال آينده به نمايش در خواهد آمد.
ژانر: درام.  

دانلود فيلم

آخرین گناه

پنج قسمت ديگه از سریال زیبای آخرین گناه که از شبکه 2 تلویزیون ایران پخش میشه

لینک های دانلود فیلم:

قسمت يازدهم    سرور ۱       سرور ۲      سرور ۳

قسمت دوازدهم  سرور ۱      سرور ۲       سرور ۳

قسمت سیزدهم   سرور ۱     سرور ۲       سرور ۳

قسمت چهاردهم   سرور ۱     سرور ۲       سرور ۳

قسمت پانزدهم     سرور ۱     سرور ۲       سرور ۳

لينکهای دانلود غير مستقيم مي باشد.

----------------------------------------------------------------------

قابل توجه شما ایرانیان عزیز خارج از کشور !
در ايام ماه مبارک رمضان، سريالهاي تلويزيوني آخرین گناه، بوی خوش زندگی، صاحب دلان و زیر زمین که از تلويزيون ايران پخش مي گردد را مي توانيد در اين قسمت دانلود کنيد. (هر روز چند قسمت از يک سريال)

 

 


 

Mobin_s2004@yahoo.com

اپراي ‹رستم و سهراب› به سه كشور آسيايي دعوت شد

اپراي رستم و سهراب در هنگ كنگ، تايوان و سريلانكا اجرا مي شود.
پس از اجراي اپراي رستم و سهراب در دبي اين تئاتر عروسكي در سه كشور ديگر هم اجرا مي شود. اپراي رستم و سهراب به آهنگسازي لوريس چكناواريان و كارگرداني بهروز غريب پور ساخته شده است.
غريب پور و چكناواريان به همراه گروه اجراي نمايش در حال حاضر در دبي به سر مي برند. اين گروه چهار شب در دبي به اجراي نمايش پرداخته است. غريب پور در اين باره به ميراث خبر گفت: «اين چهار اجرا در سالن تازه تاسيس DUATAC اجرا شد و ايرانيان و غير ايرانيان زيادي از آن ديدن كردند. ما سي دي اين اپراي عروسكي را براي مدير سالن فرستاده بوديم و او براي اجراي افتتاحيه تالار آن را انتخاب كرده بود.»
او ادامه داد: « اين تالار بسيار مجهز است و اجراي ما درست با آخرين روز آماده سازي آن در دبي آغاز شد. به همين دليل كار با دشواري هايي همراه بود چون نور، صدا و صحنه كنترل نمي شد اما خوشبختانه اجراي موفقيت آميزي داشتيم. به دنبال اين اجرا، از كشورهاي ديگري چون هنگ كنگ، تايوان و سريلانكا نيز درخواست هايي براي اجراي اين نمايش داشتيم. كه به زودي قطعيت آن مشخص مي شود.»
غريب پور با تاكيد بر اينكه اين سرآغاز خوبي براي نمايش هاي عروسكي در ايران است افزود: «اجراي اين نمايش حامي دولتي داخلي و خارجي نداشت و ما خوشحال هستيم كه اجراي اپراي رستم و سهراب در دبي گامي براي اجراي نمايش هاي عروسكي ايران در كشورهاي خارجي باشد.»

 

 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

نرم افزار PC

McAfee VirusScan Plus 2007 ISO

3 محصول امنیتی جدید McAfee شامل (آنتی ویروس,دیوار آتش,برنامه ضد جاسوسی) در قالب یک بسته .

 لینک دانلود نرم افزار
لينک دانلود غيرمستقيم مي باشد.

راهنمای دانلود: بعد از اینکه روی لینک فایل مربوطه کلیک کردید، صفحه ای باز می شود که وارد سایت Rapidshare می شوید. در صفحه باز شده جدولی را مشاهده می کنید که در انتهای آن دو کلید وجود دارد: Free و Premium
باید روی Free کلیک کنید تا صفحه مربوط به دانلود باز شود. در وسط صفحه شمارنده ای بصورت معکوس از عدد 60 شروع به شمارش می کند. وقتی شمارنده به صفر رسید، در همان قسمت منوی جدیدی باز می شود، بعد از وارد کردن کد امنیتی که در همانجا نوشته شده است (و معمولا 3 کاراکتری می باشد)، روی Download From Mirror کلیک کنید تا شروع به دانلود فایل مورد نظرتان کند.
تذکر مهم: در هنگام دانلود از سایت Rapidshare و سایتهای اینچنینی، حتما باید نرم افزار مخصوص دانلود مثل (DAP و ... ) غیرفعال باشند و نباید توسط چنین نرم افزارهای دانلود کنید، چون موفق نخواهید شد!

 


 

دنیای موبایل

3D Mobile games (JAVA)
مجموعه ای از 40 بازی جاوا برای موبایل

Best 3D games (JAVA) More than 40 games
List of Games:
3DBomberman
3DDungeonWarrior
3DPool
3DSantaQuest
AeroMission3D
AlphaWing2
BeachMiniGolf3D
BertieDuck
CloudCommander
CopMan3D
Cupid3D
DragonAndDracula3DRU
Ducati3DExtreme
ExtremeAirSnowboarding3D
FastAndFurious
FreeFlight
GeopodDC
GOF
HungryPuppy3D
JetSetRacing
Mini3D
MiniGolfCastles3D
MotoUnleashed
PowerGames
PowerInlineX
RallyProContest
RedOutRacer3D
RobotAlliance
RodentPanic3D
RubikCube
SenorFrostiWinterGames
Sentry
SentryOpisanie
SpeedSpirit
Super3DGolf
Tenchu
TheLastAge
TigerWoods
TowerBloxx
ToxicRacer3D
XmasGifts3D
....

 لینک دانلود
لينک دانلود غيرمستقيم مي باشد.

راهنمای دانلود: بعد از اینکه روی لینک فایل مربوطه کلیک کردید، صفحه ای باز می شود که وارد سایت Rapidshare می شوید. در صفحه باز شده جدولی را مشاهده می کنید که در انتهای آن دو کلید وجود دارد: Free و Premium
باید روی Free کلیک کنید تا صفحه مربوط به دانلود باز شود. در وسط صفحه شمارنده ای بصورت معکوس از عدد 60 شروع به شمارش می کند. وقتی شمارنده به صفر رسید، در همان قسمت منوی جدیدی باز می شود، بعد از وارد کردن کد امنیتی که در همانجا نوشته شده است (و معمولا 3 کاراکتری می باشد)، روی Download From Mirror کلیک کنید تا شروع به دانلود فایل مورد نظرتان کند.
تذکر مهم: در هنگام دانلود از سایت Rapidshare و سایتهای اینچنینی، حتما باید نرم افزار مخصوص دانلود مثل (DAP و ... ) غیرفعال باشند و نباید توسط چنین نرم افزارهای دانلود کنید، چون موفق نخواهید شد!

 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com


مقام امن و می بی​غش و رفیق شفیق

مقام امن و می بی​غش و رفیق شفیق
جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است
دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
به مومنی رو و فرصت شمر غنیمت وقت
بیا که توبه ز لعل نگار و خنده جام
اگر چه موی میانت به چون منی نرسد
حلاوتی که تو را در چه زنخدان است
اگر به رنگ عقیقی شد اشک من چه عجب
به خنده گفت که حافظ غلام طبع توام

 

گرت مدام میسر شود زهی توفیق
هزار بار من این نکته کرده​ام تحقیق
که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
که در کمینگه عمرند قاطعان طریق
حکایتیست که عقلش نمی​کند تصدیق
خوش است خاطرم از فکر این خیال دقیق
به کنه آن نرسد صد هزار فکر عمیق
که مهر خاتم لعل تو هست همچو عقیق
ببین که تا به چه حدم همی​کند تحمیق

 
 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

اعضا محترم گروه مي توانند مطالبشان را به آدرس
 Mobin_s2004@yahoo.com
بفرستند تا با نام خودشان در اين ستون نوشته شود.

 

shahadat_313@yahoo.com

امشب که نمک به زخم دين بگذارند
آتش به سر روح الامين بگذارند
نان آور هر شبي نيامد امشب
طفلان سر بي شام زمين بگذارند

سالروز شهادت جانگداز مولي الموحدين، اميرالمومنين حضرت علي بن ابيطالب (عليه السلام) تسليت و تعزيت باد

 

 

sepanta_335@yahoo.com

حرفي را بزن كه بتوني بنويسي
چيزي را بنويس كه بتوني امضاء كني
چيزي را امضاء كن كه بتوني پاش وايستي

 

 

meet_with_dreamgirl@yahoo.com

سلام
مخصوص به آقای گیر سه پیچ
فکر نمی کنم دلیلی داشته باشه به طرق مختلف اعلام کنی که با جنس مونث چپی
این از دو حالت خارج نیست
:
یا مشکل جسمی داری
یا بدجوری ضربه روحی خوردی
به هر حال
تا هر وقت که دنیا بهت اجازه می ده می تونی قربون خودت بری
چون مطمئن نیستم کسی پیدا بشه که قربونت بره
یا حق

 

 

amir.armita@yahoo.com

همه ساله حج نمودن، سفر حجاز كردن
زمدينه تا به كعبه،سر و پا برهنه رفتن
دو لب از براي لبيك بوظيفه باز كردن
به مساجد و معابد همه اعتكاف كردن
ز ملاهي و مناهي همه احتراز كردن
شب جمعه ها نخفتن بخداي راز گفتن
زوجود بي نيازش طلب نياز كـــردن
به خـــدا هيچكس را ثمر آنقدر نباشد
كه بروي نا اميدي در بسته باز كردن

 

 
ali_alipour2010@yahoo.com

خودمونی

سلام به مبین و مبینی های عزیز
دیروز که روزانه رو خوندم خیلی ناراحت شدم .یه مو ضوعی بود که می خواستم راجع بهش صحبت کنم
* میترا خانوم -که از شون متشکرم چون بنده ی حقیر رو تا می تونستن مورد لطف خودشون قرار دادن. راستش من فقط نظرم رو در مورد مطالبی که نوشته بودن ، گفتم و به شخص ایشون هیچ بی احترامی نکردم ولی نمیدونم چرا ایشون جای اینکه جوابم رو بده ویا حتی اگه اشتباه می کنم روشنم کنه ، انواع بد و بیراه و الفاظ زشت رو بهم نسبت دادن از جمله: (مغز فندقی ، از کی تا حالا پیاز هم قاطی میوه ها شده ، مورچه چیه که کله پاچش چی باشه و ....) . و در طول نوشتشون دایما پای گیر سه پیچ و آقا احسان رو وسط کشیدن (که البته دلیلش رو خودشون می دونن) و گفتن که احترام خاصی برای این دو عزیز قایلن که نمونه ای از این احترام در روزانه (528) و در لا به لای نوشته هاشون به چشم می خوره.
در آخر هم میخواستم از میترا خانوم بخوام که لطفا احترام مخاطبشون رو حفظ کنن چونکه بقیه هم می تونن مثل ایشون صحبت کنن.
دیگه عرضی نیست خداحافظ- علی علی پور
 

 

 

aaspour@yahoo.com

جوابیه

سلام به همه دوستان بخصوص شخص شخيص مبين خان، دامت حفاظاتُه
ان شاء الله نماز و روزه همگي مورد قبول باشه
مبين جان اين مطلب دوّمي هست كه براي روزانه ميفرستم (مطلب اول شعر اينترنتي بود كه هنوز چاپ نشده).
و اما امروز دو مورد را ميخواستم بگم:
اوليش در جواب آقاي سريشه (قابل توجه گير 3 پيچ به نظرم ايشون آقا هستن).
داداش سريش، وقتي يه شعري مينويسي حداقل بگو مال كيه و كي سروده. تا خداي نكرده ملت فكر نكنن شعر از توه و ديگه خيلي اعتبارت الكي الكي بره بالا. اين شعري كه تو روزانه 551 نوشتي از " مارگوت بيكل " هست كه شادروان " احود شاملو " دريكي از آلبوهايش كه فكر كنم " سكوت سرشار از ناگفته‌هاست " به طرز بديعي دكلمه كرده اند.
دوميش در جواب ميترا خانمه. ميخواستم بگم ميترا جان تا الان كه من تعداد زيادي از روزانه‌ها را ديدم، متآسفانه در جواب انتقاداتي كه ا زشما ميشه، خيلي تُند و تا حدودي بي ادبانه جواب منتقد رو ميدي. مثلاً همين علي علي‌پور چيز بدي به شما نگفت فقط گفته كه كمي نوشته‌هات بياته. ولي شما در جوابف هر توهيني كه از دهنت بيرون اومده گفتي. و اين درست نيست. وقتي شما حاضر شدي اينجا چيزي بنويسي، بايد ظرفيت شنيدن هم داشته باشي و اگه نداري، ديگه حق نداري چيزي بنويسي. و اگه نوشتي و انتقادي شنيدي، حق نداري با توهين جواب بدي. آره آبجي. هر كاري يه اصولي داره. اصول بازي رو نميدوني، بازي نكن.

مبين جان. اميدوارم اين يكي مطلب رو ديگه چاپ كني.
يا علي
عارف

 

 

ashege_shahadat_84@yahoo.com

يا علي (ع)ادركني

 آن شب اندر بيت مولا غير درد و غم نبود
هيچ كس مظلوم‏تر از او در اين عالم نبود

اشك بود و آه بود و سوز بود و شور بود
بود بيمار و طبيب، اما كمي مرهم نبود

وقت گفتار وصايا بود و هنگام وداع
حال فرزند بزرگش ظاهراً درهم نبود

عمر او رفت و به رغم آخر عمر نبي
آخرين حرف علي را هيچ نامحرم نبود

غير عباس و حسين و زينبين و مجتبي
آشنا و محرمي در حلقه ماتم نبود

صحبت از دشت بلا بود و غريبي حسين
غير سقّاي حرم كس بر عطش ملزم نبود

كي توان گفتا كه در اين ‏محفل پر شور و شين
دختر يكدانه پيغمبر اكرم نبود

در ميان سطرهاي آخر درس علي
غير اكرام و سفارش بر بني آدم نبود

گفت كن با قاتلم اينك مدارا يا بُني
گرچه پيمان بست با ما عهد او محكم نبود

چون سوي ديدار زهرا بود نائل زين سبب
از علي خوشحال‏تر آن‏شب در اين عالم نبود

*****

دانلود مراسم مناجات شب بیست و دوم ماه مبارک رمضان

هيئت: رايت العباس عليه السلام
سخنران: حجت الاسلام ریاضت
مداح: حاج محمود کريمي
 

 

 

sheytonak_pk@yahoo.com

هفت اصل بیل گیتس

 بيل گيتس، رئيس مايکروسافت، در يک سخنراني در يکي از دبيرستان‌هاي آمريکا، خطاب به دانش‌آموزان گفت: «در دبيرستان خيلي چيزها را به دانش‌آموزان نمي‌آموزند». او هفت اصل مهم را که دانش‌آموزان در دبيرستان فرا نمي‌گيرند، بيان كرد.
اصول بيل گيتس به اين شرح است:
اصل اول: در زندگي، همه چيز عادلانه نيست، بهتر است با اين حقيقت کنار بياييد.
اصل دوم: دنيا براي عزت نفس شما اهميتي قايل نيست. در اين دنيا از شما انتظار مي‌رود که قبل از آن‌که نسبت به خودتان احساس خوبي داشته باشيد، کار مثبتي انجام دهيد.
اصل سوم: پس از فارغ‌التحصيل شدن از دبيرستان و استخدام، کسي به شما رقم فوق‌العاده زيادي پرداخت نخواهد کرد. به همين ترتيب قبل از آن‌که بتوانيد به مقام معاون ارشد، با خودرو مجهز و تلفن همراه برسيد، بايد براي مقام و مزايايش زحمت بکشيد.
اصل چهارم: اگر فکر مي‌کنيد، آموزگارتان سختگير است، سخت در اشتباه هستيد. پس از استخدام شدن متوجه خواهيد شد که رئيس شما خيلي سختگيرتر از آموزگارتان است، چون امنيت شغلي آموزگارتان را ندارد.
اصل پنجم: آشپزي در رستوران‌ها با غرور و شأن شما تضاد ندارد. پدر بزرگ‌هاي ما براي اين کار اصطلاح ديگري داشتند، از نظر آنها اين کار «يک فرصت» بود.
اصل ششم: اگر در کارتان موفق نيستيد، والدين خود را ملامت نکنيد، از ناليدن دست بکشيد و از اشتباهات خود درس بگيريد.
اصل هفتم: قبل از آنکه شما متولد بشويد، والدين شما هم جوانان پرشوري بودند و به قدري که اکنون به نظر شما مي‌رسد، ملال‌آور نبودند.

***

سلام! اصولا چون من I.T من هستم با مدیران I.T جهان کار دارم! چه کنم دیگه هرچی باشه ما اینیم دیگه!
بعدشم که مستر سه پیچ من یه فرز خریدم اگه خوش داشتی خبرم کن بیام یه حال اساسی بهت بدم!
راستی من 3 تا میل داده بودم مبین جان چاپ نکرد بعد دیروز آخر شاکی شدم به مبین گیر دادم بعدش فهمیدم
که حق با مبینه! بعدش دیگه سعی می کنم که میلام یه کم پاستوریزه باشه! چشم مبین جان! بابا اقلا از اول میگفتی!
راستی این سیریش خان رو هم ارج می نهیم اومدنشو اما سیریش خان اسم سیرسش ماله من بود اما عیب نداره بخشش از بزرگانه!
برو حالشو ببر!
راستی این لینک در مورد مدارک دکتر عباسی هست هرکس خواست بشنوه اما من میگم حتمآ گوش کنید!
http://mabdabdh.persiangig.com/audio/Madrak.mp3

محمد-ص (24ساله – دانشجوی مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه آزاد واحد قزوین)

 

 

orkide_83@yahoo.fr

درد و دل

سلام دوستان عزيز
ديروز يک فيلم بسيار تکان دهنده را ديدم ، منظورم همان مستند مربوط به اهداء کليه است.
واقعاً متاسف شدم . مخصوصاً که در آخر متن ، دوست عزيزمون نوشته بود که برای ظهور امام زمان دعا کنيد .
آيا به نظر شما تنها راه از بين رفتن مشکلات مردم ظهور امام زمان است؟
چرا ما ايرانی ها عادت داريم مشکلات را گردن خدا و پيغمبر و ائمه بيندازيم و هميشه اونها بايد مشکلات ما را حل کنند . آيا خدا اين توان و استعداد را در وجود تک تک ما قرار نداده تا کارهای ناممکن را ممکن کنيم .چرا زمانی که خودمون نمی خواهيم تلاش کنيم ، به سراغ ائمه می رويم .
آيا کشورهای پيشرفته دنيا هم مثل ما منتظر نشسته اند تا کسی ظهور کند و اوضاع را برايشان سامان دهد .
فکر نکنيد من انسان بی اعتقادی هستم ، من دينم وطنم و مذهبم را دوست دارم و به آن افتخار می کنم ولی نبايد اين باور در فکر و جان هموطنانمان وجود داشته باشد که بايد منتظر رحمت خدا و ائمه باشيم وخودمان کاری انجام ندهيم چون کاری از کسی غير از خدا وائمه ساخته نيست .
خداوند اراده اش را در دستان ما جاری می کند .
در کشورهای پيشرفته انسانهايی با ظاهری کاملا معمولی دقيقا شبيه ما ، کارهای بزرگی انجام می دهند و کشور وملتشان را به رفاه و آسايش ميرسانند نه قديسها ويا نعوذبالله خدا . ميدانيد برای چه اين مردان معمولی چنين کارهای بزرگی انجام ميدهند ؟ چون ملتشان و عامه مردم از آنان می خواهند ، از آنها انتقاد ميکنند آنان را تشويق ميکنند و اگر چيزی باب ميلشان نبود اعتراض می کند آن هم با تمام قوا وهمگی.
ما برای ايران چه کرده ايم . آيا حق مسلم مان را از دولت طلب کرده ايم و اگر کرده ايم آيا حقی دريافت کرده ايم و اگر دريافت نکرده ايم اعتراضی نموده ايم و اگر اعتراضی کرده ايم کسی به حمايت ما برخاسته است و يا ما به حمايت کسی برخاسته ايم ؟؟؟؟
نه ملت ما برای حل مشکلات ، منتظر ظهور امام زمان هستند تا به راحتی وبدون اينکه خومان را به دردسر بياندازيم ، اوضاع را برايمان سر و سامان دهد.
ما وجدانهايمان را خفه کرده ايم و خودمان را پشت اسم ائمه پنهان نموده ايم . امام زمان به ملت بی بخاری مثل ما نگاه هم نمی کند چه برسد به ...
از تماشای اين فيلم دلم به درد آمد . چرا ما با اين همه ثروتهای خدا دادی و نيروی جوان بايد به جايی برسيم که جوانان ۲۳ تا ۳۴ سالمان دل و قلوه هايشان را به حراج بگذارند.
خداوند نعمتهايی در اين مرز و بوم به ما اعطا کرده که حتی کشورهای طراز اول دنيا غبطه آن را می خورند . پس خدا داده ، عيب از من و شماست.
می دانيد زجر آور ترين صحنه آن چه بود ، البته به نظر من ، صحنه چانه زدن دو طرف بر سر پول .
دهنده محتاج است و گيرنده از او بدبختتر و فقيرتر!
واقعاً برای من مشکل بود که ببينم انسانی برای فروش بدن خودش التماس ميکند.
در مورد زنانی که تن فروشی می کنند ، من هيچوقت اينکه بخاطر احتياج است را باور نمی کردم . هميشه فکر می کردم اين زنها انحرافات اخلاقی دارند و گرنه چه کسی به خاطر پول حاضر است روح و جسم خود را بفروشد ولی امروز باور کردم که هستند کسانی که بخاطر زنده ماندن وزندگی کردن چاره ای جز اين ندارند و وا اسفــــا...
اميدوارم وقتی که امام زمان ظهور کردند من و شما رويمان بشود که به روی مبارکشان نگاه کنيم ...

 

 

eshgh.mahdi@gmail.com

وصیت های امیرالمومنین علی علیه السلام

این وصیت، گرچه خطاب به حسنین - علیهما السلام - است ولى در حقیقت‏براى تمام بشر تا پایان عالم است. این وصیت را عده‏اى از محدثان ومورخانى كه قبل از مرحوم سید رضى وبعد از او مى‏زیسته‏اند با ذكر سند نقل كرده‏اند.(1) البته اصل وصیت‏بیشتر از آن است كه مرحوم سید رضى در نهج البلاغه آورده است. اینك قسمتى از آن را مى‏آوریم:

اوصیكما بتقوى الله و ان لا تبغیا الدنیا و ان بغتكما و لا تاسفا على شي‏ء منها زوی عنكما و قولا بالحق و اعملا للاجر و كونا للظالم خصما وللمظلوم عونا.
شما را به تقوى وترس از خدا سفارش مى‏كنم واینكه در پى دنیا نباشید، گرچه دنیا به سراغ شما آید وبر آنچه از دنیا از دست مى‏دهید تاسف مخورید. سخن حق را بگویید وبراى اجر وپاداش (الهى) كار كنید ودشمن ظالم ویاور مظلوم باشید.

اوصیكما وجمیع ولدی واهلی و من بلغه كتابی بتقوى الله و نظم امركم وصلاح‏ذات بینكم، فانی سمعت جدكم صلى الله علیه و آله و سلم یقول:«صلاح ذات البین افضل من عامة الصلاة والصیام‏».
من، شما وتمام فرزندان وخاندانم وكسانى را كه این وصیتنامه‏ام به آنان مى‏رسد به تقوى وترس از خداوند ونظم امور خود واصلاح ذات البین سفارش مى‏كنم، زیرا كه من ازجد شما صلى الله علیه و آله و سلم شنیدم كه مى‏فرمود:اصلاح میان مردم از یك سال نماز وروزه برتر است.

الله الله فی الایتام فلا تغبوا افواههم ولا یضیعوا بحضرتكم.والله الله فی جیرانكم فانهم وصیة نبیكم.ما زال یوصی بهم حتى ظننا انه سیورثهم.
خدا را خدا را در مورد یتیمان; نكند كه گاهى سیر وگاهى گرسنه بمانند; نكند كه در حضور شما، در اثر عدم رسیدگى از بین بروند.
خدا را خدا را كه در مورد همسایگان خود خوشرفتارى كنید، چرا كه آنان مورد توصیه وسفارش پیامبر شما هستند. وى همواره نسبت‏به همسایگان سفارش مى‏فرمود تا آنجا كه ما گمان بردیم به زودى سهمیه‏اى از ارث برایشان قرار خواهد داد.

والله الله فی القرآن لا یسبقكم بالعمل به غیركم.و الله الله فی الصلاة فانها عمود دینكم.و الله الله فی بیت ربكم لا تخلوه ما بقیتم فانه ان ترك لم تناظروا.
خدا را خدا را در توجه به قرآن; نكند كه دیگران در عمل به آن از شما پیشى گیرند. خدا را خدا را در مورد نماز، كه ستون دین شماست. خدا را خدا را در مورد خانه پروردگارتان; تا آن هنگام كه زنده هستید آن را خالى نگذارید، كه اگر خالى گذارده شود مهلت داده نمى‏شوید وبلاى الهى شما را فرا مى‏گیرد.

والله الله فی الجهاد باموالكم وانفسكم و السنتكم فی سبیل الله. وعلیكم بالتواصل والتباذل وایاكم والتدابر و التقاطع. لا تتركوا الامر بالمعروف و النهی عن المنكر فیولى علیكم شراركم ثم تدعون فلا یستجاب لكم.
خدا را خدا را در مورد جهاد با اموال وجانها وزبانهاى خویش در راه خدا. وبر شما لازم است كه پیوندهاى دوستى ومحبت را محكم كنید وبذل وبخشش را فراموش نكنید واز پشت كردن به هم وقطع رابطه برحذر باشید. امر به معروف ونهى از منكر را ترك مكنید كه اشرار بر شما مسلط مى‏شوند وسپس هرچه دعا كنید مستجاب نمى‏گردد.

سپس فرمود:
اى نوادگان عبد المطلب، نكند كه شما بعد از شهادت من دست‏خود را از آستین بیرون آورید ودر خون مسلمانان فرو برید وبگویید امیرمؤمنان كشته شد واین بهانه‏اى براى خونریزى شود.

...الا لا تقتلن بی الا قاتلی. انظروا اذا انا مت من ضربته هذه فاضربوه ضربة بضربة، و لا تمثلوا بالرجل، فانی سمعت رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم یقول:«ایاكم و المثلة و لو بالكلب العقور».(2)
آگاه باشید كه به قصاص خون من تنها قاتلم را باید بكشید. بنگرید كه هرگاه من از این ضربت جهان را بدرود گفتم او را تنها یك ضربت‏بزنید تا ضربتى در برابر ضربتى باشد. و زنهار كه او را مثله نكنید(گوش وبینى واعضاى او را نبرید)، كه من از رسول خدا شنیدم كه مى‏فرمود:«از مثله كردن بپرهیزید، گرچه نسبت‏به سگ گزنده باشد».

------------------------------
منبع:
 كتاب فروغ ولایت ص‏778 آیت الله شیخ جعفر سبحانى

پى‏نوشت‏ها:
1- ابو حاتم سجستانى، المعمرون والوصایا، ص‏149; تاریخ طبرى، ج‏6، ص 85; تحف العقول، ص‏197; من لا یحضره الفقیه، ج‏4، ص 141; كافى، ج‏7، ص 51; در مروج الذهب، (ج‏2، ص 425) قسمتى از آن نقل شده است; مقاتل الطالبیین، ص 38.
2- نهج البلاغه، نامه شماره‏47.

 

 

amir.armita@yahoo.com

مناجات

مهربان من
باز دوباره دست نیازم را به سویت دراز می کنم باز هم به امید مددت ،بر حلقه استجابتت می کوبم.
نیک می دانم که می دانی تا نیازم نباشد ، نمی توانم چنین بر درت زار زنم ، سوگند به عظمتت که خود نیز دوست دارم
حال که فقط به گاه حاجت چونان مرغکی شکسته بال ، به کویت پرواز آغاز می کنم ، حاجتم بیش گردانی ، اما چه کنم که با پر و بالی شکسته توان پروازم نیست و طاقتم اندک است
ای تنها امید من ! در این ماه که عطر پاک بخشایشت فضای دلم را روشن کرده است ، از جاذبه های دلفریب دنیا رهایم کن و تا بی نهایت قرب خود ، به خود بخوان
ای همه خوبی ! چشم اجابتم به راه مدار

 

 

hussein_rfa@yahoo.com

شامگاه غم انگيز

امشب شيعه ماتم زده است، امشب شيعه سوگوار است، امشب شيعه عزادار است و امشب نه تنها شيعه كه انسانيت نيز به سوگ نشسته است و امشب نه تنها انسانيت كه بايد گفت كائنات همگى سر در گريبان خويش فرو برده اند و ماتم زده و سوگوار به عزادارى مشغولند امشب موجودات خواب ندارند چرا كه يتيمان نيز در مرگ پدر چشم ، برهم نمى نهند كه ديدگانشان گريان است و اشكبار. ارى امشب همه يتيمند، همه ، كه ديگر پدر در
كنارشان نيست و يتيمى را مستمندان و بيوه زنان و كودكان خوب احساس ميكنند. امشب ديگر در كلبه هاى خاموش و مطرود كوفه ، سوسوى نورى به چشم نمى خورد، امشب ديگر در كوچه هاى تاريك و دور افتاده شهر، صداى پايى بگوش نميرسد، ارى ديگر او نميايد، امشب چشمان بى رمق اطفال بى پناه تا سپيده دمان ، بر استانه در به انتظار مى ماند. امشب سفره هاى تهى مانده از غذا، در گوشه هاى شهر به انتظار نشسته اند و ان كودك يتيم در كنار مادر، به اميد از راه رسيدن او لحظه شمارى ميكند.
ارى ! امشب على نميايد، كه او امشب ميهمان پيامبر است و در كنار همسر، اما بى حسن ، بى حسين كه اينان نيز يتيم ماندند.
اى على ، اى على ، اى پدر، اى يار بى پناهان ، امشب ديگر نخلستانهاى كوفه تو را در كنار خويش نمى بينند، امشب زمين از قعر وجود، از ژرفناى چاه ، فريادش ، ناله اش بر آسمان بلند است ، چرا كه ديگر همناله اش على را نمى بيند.
اى على عليه السلام ، بگو كه امشب چه كسى مشك بيوه زنان شهر را بدوش ‍ خواهد كشيد، بگو كه امشب ان كودك بى پدر، ان دخترك يتيم ، چه كسى را در كنار خويش احساس ميكند، ان بيوه زن دردمند شهر، در اوج سكوت و بى ياورى ، به چه كسى پناه آورد؟ اى على عليه السلام بگو كه ديگر محراب مسجد كوفه ، جايگاه چه كسى جز تو باشد و بر سجده گاه تو، چه كسى جز تو سر بر سجده گذارد؟ ارى محرابت نيز يتيم شد و سجده گاهت نيز. و راستى هم اى كاش على نرفته بود، اى كاش سياهى و ظلمت شب ، مانده بود و ايكاش تيغ سپيده نوزدهم ، پرده سياه و ظلمانى شب را ندريده بود، اى كاش على انروز اذان نگفته بود، اى كاش على در ان سحرگاه ، خوابيدگان مسجد را بيدار نكرده بود، ميخواهم بگويم ، بلكه فرياد بزنم كه اى كاش على عليه السلام به نماز نايستاده بود و پيشانيش را بر سجده گاه محراب مسجد كوفه نساييده بود كه از اينچنين گردد و بدينسان خلقت و كائنات عزادارى گردند.
اما چه مى توان كرد و چه ميشود گفت ؟ او، على است ، فرزند ابوطالب داماد پيامبر است ، پدر حسين است ، همسر فاطمه و عاشق الله است و شيفته شهادت ، دلبسته پيوسته الله و سر گشته دوست كه بگاه شهادت و در هنگامه راز و نياز با معبود، با اوائى برخاسته از دل ، با بانگى به رسائى رسا بودن ، با فريادى مايه گرفته از ژرفناى وجود، صدا برداشت كه فزت و رب الكعبه .
و اما اينك اى على ، در شامگاهى غم انگيز، با حالتى غمگنانه ، و با چشمانى غمبار و با دلهائى غمزده گردهم آمده ايم و در غم از دست دادنت به سوگ نشسته ايم ، ام بدان كه عشق تو با هستيمان ، عجين گشته است و نام تو در ذره ذره وجودمان حك شده است و اينك ما با عشقى اينچنين و حالتى اندوهگين ، شهادت جانگدازت را به فرزند بزرگوارت امام مهدى ارواحنا و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداه تسليت ميگوئيم و از پيشگاه احديت طلوع فجر و ظهورش را مسئلت داريم .

 

 

mohsen_yase65@yahoo.com

مهم این نیست که چاله ی اب بارون باشی یا یه دریای بی کران مهم اینه که زلال باشی تا اسمون از نگاهت بیدا باشه

 

 

salman_yavar@yahoo.com

... و علي عليه السلام اينگونه
عدالت را برپا مي كرد

قسمت دوم

5- نظارت بر فعاليت هاي اقتصادي
يكي از برنامه هاي امام علي عليه السلام اين بود كه هر روز به بازارهاي كوفه سركشي مي كرد و به بازاريان مي فرمود: « اي گروه بازرگانان از خدا بترسيد، پيشاپيش از خدا طلب خير كنيد و با آسان گرفتن بر مشتريان از خداوند بركت بخواهيد ... از ستم دست بكشيد و با مظلومان به انصاف برخورد كنيد و به ربا نزديك نشويد و كم فروشي نكنيد و حقوق مردم را كم ندهيد و در زمين به فساد سر برنداريد.»(15)
امام با حضور در بازار، از نزديك با نحوه فعاليت اقتصادي مردم آگاهي مي يافت و فعاليت هاي نادرست اقتصادي را منع مي كرد، حتي به مردم راه صحيح فعاليت اقتصادي و آداب و قوانين آن را آموزش مي داد.

6- مبارزه با فساد اقتصادي
افرادي كه فعاليت اقتصادي دارند عبارتند از: بازرگانان، صنعت گران ساكن و مسافر در شهرها و صاحبان سرمايه و با توجه به اين كه براي اين گروه از مردم، رنج سفر و خوف از بين رفتن سرمايه در فعاليت اقتصادي وجود دارد؛ لازم است كه حكومت اسلامي به نظارت تنها بسنده نكند. بلكه گاهي هم دخالت لازم است براي اين كه فعالان اقتصادي از امكانات خود سوء استفاده مي كنند. امام در اين باره مي فرمايد:« بدان كه در ميان بازرگانان كساني هستند كه معاملات بد دارند و بخيل هستند و به خاطر سود دنبال احتكار هستند و كالا را به هر قيمتي كه بخواهند، مي فروشند و اين سود جويي گران فروشانه زياني براي همگان است و عيب بر حاكمان، پس از احتكار جلوگيري كن.»(16)
امام يكي از عوامل برهم خوردن عدالت اقتصادي را « گران فروشي و احتكار» به حساب مي آورد و آن دو را خلاف عدالت مي داند و به كارگزارانش توصيه مي كند با آن دو مبارزه كنند امام علي عليه السلام عوامل برقراري عدالت اقتصادي را در اين فراز از سخن خود يادآوري مي كند كه عبارتند از:
الف – حقوق و قوانين عادلانه، آسان گيري با مشتري - دست برداشتن از ستم و ربا.»
ب – اعتقاد به معنويات « ترس از خدا، طلب خير از او.»
ج – وجود دولت و حكومت در تحقق عدالت اقتصادي در قوانين عادلانه، ضمانت اجرايي دارند.»(17)
احتكار يكي ازعوامل بر هم زننده عدالت است يعني اين كه قوت مردم نگه داري شود در حالي كه مردم به آن نيازمند باشند. امام با اين عامل مهم مبارزه مي نمود و مي فرمود:« مردم را از احتكار منع كن كه رسول خدا مردم را از آن منع مي كرد و هر كس بعد از منع تو، احتكار كند او را كيفر ده.»(18)
از اين سخن امام عليه السلام مي توان نتيجه گرفت كه احتكار مانع تحقق عدالت است چون حقوق دو طرف رعايت نشده و فقط يك طرف سود برده، علت منع احتكار از طرف دولت اسلامي اين است كه احتكار عرضه و تقاضا و قيمت گذاري عادلانه را مخدوش مي سازد.

7- مبارزه با تبعيض
همه مردم در برابر قانون برابر و يكسان هستند، تبعيض در جايي كه همه داراي حقوق مساوي « حق حيات - حق معاش - حق بهره مندي از بيت المال» هستند نارواست، امام به كارگزارانش سفارش مي كند كه « اياك و الاستئثار بما الناس فيه اسوة و التغابي عما تغني به مما قد وضح للعيون فانه مأخوذ منك.»(19)
امام در اين بخش از نامه خود از مالك اشتر مي خواهد كه از اختصاص دادن بيت المال به شخص خودش و فراموش كردن وظيفه، برحذر باشد و در عمل اقدام به رفع تبعيض مي كند تا جايي كه مورد اعتراض طلحه و زبير قرار مي گيرد و در جواب آنها مي فرمايد:« اما آنچه را كه شما - طلحه و زبير- در ارتباط با پرداخت يكسان بيت المال يادآوري كرديد، آن چيزي بود كه من به رأي خودم، داوري نكردم و پي خواهش خويش نرفتم. من و شما ديديم كه رسول خدا چه حكمي در اين مورد داد و اجرا كرد.»(30)
امام در بخش ديگري از نامه اش به مالك اشتر به اين نكته اشاره مي فرمايد كه عدالت بدون مجري عادل ممكن نيست به كارگزار خود سفارش مي كند:« كارگزار نزديكان و خويشاونداني كه خوي برتري جويي و گردن فرازي دارند و در معامله انصاف را كمتر به كار مي برند، ريشه ستم اينها را با بريدن اسباب آن از بن برآور. و به هيچ يك از اطرافيان و خويشاوندانت زميني را نبخش.»(21)
اگر اين موارد مورد توجه قرار گيرد و اجرا شود، آثاري به بار مي آورد كه به عنوان آثار عدالت از آنها نام مي بريم:
1- روشنايي چشم حاكمان.
امام عدالت را مايه حيات و حتي حيات طيبه جامعه مي داند و مي فرمايد: «العدل حياة»(22) و آن را زمينه ساز امنيت و عافيت بيان مي كند «البستكم العافية من عدلي.»(23)
2- نگه داري حكومت.
3- امنيت، آباداني و نزول بركات براي مردم .
آباداني كشور جز از راه عدالت، از راه ديگري ميسر نيست «ما عمرت البلدان بمثل العدل» و عدالت موجب نزول بركات از طرف خداوند مي شود. ( بالعدل تتضاعف البركات»(25)
از سخنان امام عليه السلام مي توان نتيجه گرفت كه « جامعه به واسطه بي عدالتي و رعايت نشدن حقوق افراد در جامعه، گرچه به ظاهر تحركي دارد، ولي از روح زندگي «حيات طيبه» محروم است ولي در پناه اجراي عدالت افزون بر آثار مادي و رشد اقتصادي زندگي معنا مي يابد و مردم به صلاح و رستگاري مي رسند.»(26)

پي نوشت ها:
1- دانش نامه امام علي عليه السلام، ج 7، ص 8 .
2- سوره جمعه، آيه 2.
3- سوره حديد، آيه 25.
4- تفسير كبير، فخر رازي، ج 29 .
5- نهج البلاغه، خطبه سوم .
6- نهج البلاغه، خ 33.
7- نهج البلاغه، حكمت 476.
8- نهج البلاغه، خطبه 216.
9- نهج البلاغه، نامه 53.
10- نهج البلاغه، نامه 27.
11- نهج البلاغه، خ 15.
12- نهج البلاغه، نامه 20.
13- نهج البلاغه، خ 232.
14- نهج البلاغه، نامه 41.
15- وسايل الشيعه، ج 12، ص 284.
16- نهج البلاغه، نامه 53.
17- دانش نامه امام علي، ج 7، ص 80.
18- نهج البلاغه، نامه 53 .
19- نهج البلاغه، نامه 53 .
20- نهج البلاغه، خ 205.
21- نهج البلاغه، 53.
22- غرر الحكم، ج 1.
23- نهج البلاغه، خ 87 .
24- غررالحكم، ج 6، ص 68.
25- غرر الحكم، ج 3، ص 205.
26- دانش نامه امام علي عليه السلام، ج 7، ص 75.

 

 

shah_78m@yahoo.com

ba dorood be shoma
sepas az lotfi ke darid.
tanha khaheshi ke az shoma daram in ast ke dar soorate emkan matalebe man ra ba horoofe Farsi erae konid.
sepas-gozaram.
********************
Ba ehteram be jenabe ...(Mobin) va negarandeye ghesmate : (Tarikhe ejtemaiye Iran az aghaz ta mashrootiyat) va sepas az zahamateshan.
dar ebteda bayad begooyam ke matalebe in ghesmat ya az manabei motefavet tahiye shode va ya estenbat va nazare shakhsiye negarandeye an ast ke dar har soorat hamantor ke dar zir eshare mishavad neshan az nadorostiye manabe va ya nadashtane agahi va kamiye motale-e va ya moteasefane eshtebahe amdiye ishan ast.
roshan astnegareshe matalebi ke khalafe vagheiyat bashad va be goonei ashkar ya penhan shakhsiyat,andishe va ya raveshi ra be eshtebah zire soal bebaraddar nazare hich ensane daraye andishe , peyrove rasti, agah va azadehi pasandide va sahih nemibashad.
ba omid be inke pas az in shahede ingoone eshtebahat be hich soorat dar hich amr va masalei nabashim.
(lazem be zekr ast ke az gereftane payam az khanandegane aziz khoshnood mishavam)
---------------------------------------------------------
injaneb be mavaredi ke khalafe vagheiyat ast eshare va be tore sade va mokhtasar be tozihe eshtebahe an mipardazam.
dar Roozane No:547 ghesmate Tarikhe ejtemaiye Iran az aghaz ta mashrootiyat,bakhshe 25 mikhanim:
# Dine Zartosht ba ain-haye khoshk va gheyre ghabele enetaf ke hamiye tabaghat ya Kast-haye farmanrava bood ......
Tozih:Dine Zartoshti va andisheye Ashoo-zartosht,peyambare bozorge Iran-zamin tanha dini bashad ke paziresh va ejraye be omoorash az narmesh va enetaf barkhordar ast.chera ke motale-e dar in din va neveshteye khede Ashoo-zartosht ,Gath-ha, in nokte ra be khoobi roshan mikonad ke har moredi ba tavajoh be andishidan va azadi dar entekhab be mardom erae mishavad.
dar bakhshi az Gath-ha (yasna haate 30,bande 2) amade ast:
ey mardom,behtarin sokhanan ra ba goosh beshnavid,ba andisheye roshan bengarid ,sepas har mard va zan az shoma pish az fara residane rooze bozorg yeki az in do rah ra (rasti ya narasti)bargozinid.
fekr konam hich tozihe digari dar in khosoos lazem nabashad va har kas ba khandane in ghete be ehterami ke Ashoo-zartosht be andishidan va azadiye entekhab dashte pey mibarad.
kheyli digar az masael va anjame an be zaman va tarikhe ejraye an va ghavanine doroste jariye zaman vagozar shode ast ke in khod neshan az enetaf va solh-joo boodane an darad.
-------------------------------------------------------
dar morede inke dine Zartosht va khode Ashoo-zartosht hami va taraf-dare tabaghate khasi bashad dorost ast.
Ashoo-zartosht dar tamame sokhananash hamiye mardan va zanani ast ke peyrove andisheye nik,goftare nik va kerdare nik hastand va dar gostareshe RASTI dar jahan mikooshand.
********************
payane bakhshe nakhost.
 

 

farnoosh_z66@yahoo.com

قبل از هر چيز بايد بگويم يا نه بايد بنويسم كه اين داستان من نيست . من فقط اين داستان را مي نويسم . منظورم اين است كه طرح وايده ي اصليش را از كس ديگري دزديده ام . نمي دانم چه طور بگويم .يعني بنويسم . اصلا صبر كنيد .
سرد بود . خسته بودم و گرسنه شايد هم كمي دستشويي داشتم . آخر مثل مار به خود مي پيچيدم ولي بعد از ديدن او لابد دستشويي ام برگشت دوباره به كليه هايم . روي نيمكت سرد و چوبي پارك نشسته بودم.
ديوانه نبودم . بيكار هم نه . فقط خسته شده بودم . از صبح رفته بودم دانشگاه بعد از ظهر هم لابد بايد مي رفتم خوابگاه . اصلا خوابگاه را دوست نداشتم . بوي عرق و جوراب و سر وصداي بچه ها حالم را بهم مي زد . هميشه اعصابم را داغون مي كرد . براي همين مي آمدم پارك . ولي آن روز فرق داشت . از دور آمد . انگار دنبال گمشده اي مي گشت . مدام به چپ و راست نگاه مي كرد . اول با خودم گفتم حتما دزد است بعد گفتم شايد مواد فروش باشد يا شايد هم ....
هر چي بود خيلي سردش بود چون مدام دست هايش كه انگار با رنگ سياه شده باشد را از جيبش در مي آورد و جلوي دهانش مي گرفت و ها مي كرد . من هيچ وقت ها نمي كنم . آخر عينكم بخار مي گيرد و آن وقت مجبورم درش بياورم و پاكش كنم و كلي دردسر دارد .
ولي او مدام ها مي كرد و دست هايش را به هم مي ماليد . قدمهايش آهسته بود و مستقيم به طرف نيمكتي كه من رويش نشسته بودم مي آمد .
آمد . آهسته نشست .
دماغم خاريد . عطسه كردم . يك بار نه دو بار نه شايد بيشتر . آخر به بوي رنگ حساسيت دارم . او هم بو مي داد . بد جور هم . با خودم گفتم نه دزد است و نه مواد فرو ش و نه ... . نقاش است . شايد هم دانشجوي نقاشي . زير چشمي نگاهش كردم . قيافه اش به دانشجو ها نمي ماند . نمي دانم دانشجو ها چه شكلي اند ولي مي شود تشخيصشان داد . شايد بو مي دهند شايد هم .... . در هر صورت دانشجو نبود . خسته شده بودم . فضولي مثل مار راه گلويم را بسته بود و مدام به زبانم فشار مي آورد كهسر حرف راباز كنم .
يادم نمايد كه ساعتم ار زير كاپشنم قايم كردم يا نه . ولي يك دفعه مار به زبانم فشار آورد و گفتم : ببخشيد ساعت خدمتتون هست ؟
نگاهم كرد . ترسيدم . يا حداقل خواستم كه بترسم . گفت :نه نياوردم . آخه دستام رنگيه . ساعتم كثيف مي شه . نيلوفر يعني نامزدم نيلوفر خانوم براي تولدم خريده . قشنگه نه ؟!
مچ خالي سياه و لاغرش رغا رو به طرفم گرفت . به چشمانش زل زدم و گفتم : خيلي بايد گرون هم باشه نه ؟!
نگاهش را گرداند طرفم . صدايش را برد بالا و گفت : فكر كردي ديوونه ام . من كه دساعت ندارم عوضي . همه همين فكر را مي كنند . فقط نيلوفر مي دونه كه ساعت ندارم . فهميدي احمق بي شعور . ساعت گرون . فكر كرده خر گير آورده .
عصباني شدم . مثل هميشه رگ گردنم باد كرد و احتمالا صورتم قرمز . دهانم را باز كردم كه فحشش بدهم كه گفت : نيلوفر مي خواي بري؟ كي برمي گردي ؟! به خدا دلم برات تنگ مي شه .
كمي ساكت ماند و دوباره شروع كرد : آره تموم خيابون ها رو پر مي كنم . همه جا مي نويسم كه دوست دارم . آن قدر مي نويسم كه ديوارها تموم بشن يا من بميرم . آخه زندگي بدون تو چه فايده اي داره . ببين اسپري هم خريدم . مي دونم آبرو داري. اين جوري بابات مجبور مي شه . چرا نمي فهمي ...
صدايش را برد بالا و داد زد . درست نمي فهميدم كه چه مي گويد . بلند شد . خم شد روي زمين . اسپري را از جيب كاپشنش در آورد و درشت روي زمين نوشت : نيلوفر يگانه دوستت دارم مهدي نجفي .
ترسيدم . بلند شدم و رفتم طرف خوابگاه . يعني دويدم . توي راه چند بار سكنري خوردم . به ديوارها نگاه كردم . همه سياه شده بودند يا شايد من سياه مي ديدم .
نمي دانم چه طور تحمل بوي جوراب و عرق بجه ها در خوابگاه يك دفعه برايم راحت شد . صدايش توي گوشم زنگ مي زد .
اما برگرديم سر ماجراي دزدي . امرزو بعد از مدت ها دوباره مي خواهم بنويسم . داستان را مي گويم . صداي صاحب ايده توي هنوز توي گوشم است .
كاغذ و خودكار را برداشتم و نوشتم : نيلوفر يگانه دوستت ....

فرنوش زنگوئي
پاييز 85

 

 

infoazargoshnasp@yahoo.com

ریشه‌های ایران ستیزی پان ترکیست‌ها در ایران

قسمت نهم

جناب رزمی می نویسد:
«شوونیسم فارس برپایه شیفتگی به نژاد موهوم آریائی جان گرفته است»
وجود قومی به نام آریایی(ایرانی) يك واقعيت بي چون و چراي تاريخي است و نه يك انگاره ي موهوم. ضمن آن كه واژه نژاد در ادبیات کهن بیشتر به معنی تبار/ریشه بوده است و نه ریختار بدنی (براي آگاهي كامل نگاه كنيد به: هزاره هاي پرشكوه، داريوش احمدي، انتشارات گرگان، 1384، بخش 3-1).
دیاکونوف (پژوهشگري كه آراي او به طور عجيبي مورد سوء استفاده پان ترك ها قرار گرفته است) درباره آرياييان مي نويسد:
«تنها مورد استعمال مجاز اصطلاح آريايي درباره اقوامي است كه در ازمنه باستاني خود، خويشتن را آريا مي ناميدند. هنديان و ايرانيان (پارسيان) و مادها و اسكيت ها و آلان ها و اقوام ايراني زبان آسياي ميانه خود را آريا مي خواندند»
(ا. م. دياكونوف: «تاريخ ماد»، ترجمه كريم كشاورز، انتشارات علمي و فرهنگي، 1380، ص 142، سطرهاي 5 تا 9، و يادداشت هاي 12 تا 17 ص 82-481).
پیوند ایران و فارس نیز در متون کهن بارها گواهی گردیده است، چنان که حمزه اصفهانی می نویسد (تاریخ پیامبران و شاهان، ترجمه جعفر شعار، انتشارات امیرکبیر، 1367، ص 2):
«آریان که همان فرس است در میان این کشورها قرار دارد و این کشورهای شش گانه محیط بدان اند، زیرا جنوب شرقی زمین در دست چین، و شمال در دست ترک، میانه جنوب در دست هند، رو به روی آن یعنی میانه شمالی در دست روم و جنوب غربی در دست سودان و مقابل آن یعنی شمال غربی در دست بربر است».
جناب رزمی در مقاله خود دودل است که ریشه «ترکستیزی» را در دوران پهلوی جست و جو كند یا در زمان تهاجم ترکان به ایران. بدون شک تهاجم پیاپی اقوام بیابانگرد زردپوست ترک به ایران (که اینان هيچ پيوند و ارتباطي با هم‌ميهنان آذربایجانی ما ندارند) باعث شده است بسیاری از ایرانیان نسبت به ترکان حسي منفي داشته باشند. همان طور که جناب رزمی خود نيز بدين حقيقت معترف است:
«چینی‌ها ، روس‌ها ، اروپائی‌ها ، عرب‌ها و فارس‌ها هر یک بشیوه خود و بدرجات مختلف، دارای اخلاق ترک ستیز هستند»
و به این فهرست می توان ارمنیان، یونانیان، اسلاوها، آلبانیها و بسیاری از مردمان دیگر را افزود. اما بیش از همه یونایان و ارمنیان از حاکمان ترک آسيب دیدند زیرا تمام ارمنستان شرقی و یونان غربی هویت خود را با قتل عامهای مکرر حاکمان ترک از دست دادند.
اما درباره ایرانیان شاید بهترین گواه این حقيقت اشعار قطران تبریزی باشد. در زمان قطران تبریزی روادیان و شدادیان کردتبار بر مناطق آران و آذربایجان حکومت میکردند و زبان این منطقه به روایت سیاحان و گردشگران در آن دوران ترکی نبود. اما عده ای از ترکان اغوز از قلمرو غزنویان به این دو ناحیه گريخته و با بومیان منطقه درگير شده بودند.
قطران تبريزی نيزدر بسياری از چکامه هايش ترکان را شايسته سرزنش دانسته و انان را سخت نکوهش کرده است .
نمونه هايی از ان ابيات در ذيل می ايد :
اگر بگذشت از جيحــون گروه ترکمانـــان را // ملک محمـــــــود کــاو را بود زابل کان در سنجر
....
زمانی تازش ايشان به شروان اندرون بودی // زمانـــی حملـــه ايشان بــــه اذربايگــــان انــدر
نبود از تازش ايشان کسی بر چيز خود ايمن // نبود از حمله ايشان کسی بر مال خود سرور (شهرياران گمنام، 1377، ص۱۶۰)
شده چون خانه زنبور با غم از ترکان // همی خلند به فرمان ما چو زنبورم (همان، ص۱۹۷)

قطران در يکی از سروده هايش به هنگام ستايش يکی از فرمانروايان بومی اذربايجان عامل عدم پيشرفت کار او را حضور ترکان برشمرده است :
گر نبودی آفت ترکان به گيتی در پديد // بستدی گيتی همه چون خسروان باستان ( همان، ص۱۹۷)
قطران در بدگويی و مذمت ترک تباران چنان سخن گفته که حتی انان را موجب ويرانی ايران زمين برشمرده و اين مفهوم به روشنی از بيت زير که در ستايش اميری از اميران اذربايجان سرايش يافته برمی ايد :
اگر چه داد ايران را بلای ترک ويرانی // شود از عدلش ابادان چون يزدانش کند ياری ( همان، ص۱۹۷)
اين شاعر اذربايجانی در يکی ديگر از چکامه هايش که در قالب قصيده سروده است ترکان را خونخوار و جرار و غدار و مکار خوانده است :
کمــــر بستند بهــــر کيــن شه ترکان پيکاری // همـــه يکـرو به خونخواری همه يکدل به جراری
يکی ترکان مسعودی به قصد خيل مسعودان // نهاده تن به کين کاری و دل داده به خونخواری
....
چــه ارزد غـدر با دولت، چه ارزد مکـر با دانش // اگـرچـه کــــار ترکان هست غــداری و مکــاری( همان، ص۱۷۲)

بنابراین چنان که ملاحظه گرديد، یک شاعر برخاسته از آذربایجان در زماني پیش از ترک زبان شدن آذربایجان، حسي بسیار منفی نسبت به ترکان اغوز آن دوران داشته است. حال به چه دلیلی این بخش از تاریخ ایران و آذربايجان را جناب رزمی نادیده می گیرد؟

سعدی شيرازی که نزديک به سی سال سير و سفر در در اين سوی و ان سوی سرزمينهای اسلامی کرده بود، علت خارج شدن خود از ايران زمين را نا به سامانی های بر امده از خشونت ترکان بر شمرده است :
ندانی کــــه مـن در اقاليم غربت // چـــرا روزگاری بــکـــــــردم درنــگــــی
برون رفتم از ننگ ترکان که ديدم // جهان درهم افتاده چون موی زنگی
همــــه ادمی زاده بودند ليکــــــن // چـو گرگــان بخونخوارگی تيزچنگی
چــو باز امـدم کشور اسوده ديدم // پـلـنگـــــان رهـــا کرده خوی پلنگی (گلستان سعدی، ص۳۸)

عنصری سمرقندی درباره ترکان اغوز و ویرانی های آنان در سمرقند می نویسد:
بر سمرقند اگر بگذري اي باد سحر
نامه اهل خراسان به بر خاقان بر
نامه اي مطلع آن رنج تن و آفت جان
نامه اي مقطع او درد دل و سوز جگر
نامه اي بر رقمش آه غريبان پيدا
نامه اي در شكنش خون شهيدان مضمر
نقش تحريرش از سينه مظلومان خشك
سطر عنوانش از ديده محرومان تر
ريش گردد ممر صوت از او گاه سماع
خون شود مردمك ديده از او وقت نظر
تا كنون حال خراسان و رعايا بوده ست
بر خداوند جهان، خاقان، پوشيده مگر
...
كارها بسته بود بي شك در وقت و كنون
وقت آن است كه راند سوي ايران لشكر
باز خواهد ز غزان كينه كه واجب باشد
خواستن كين پدر بر پسر خوب سير
....
قصه اهل خراسان بشنو از سر لطف
چون شنيدي ز سر رحم در ايشان بنگر
اين دل افگار جگر سوختگان مي گويند
كاي دل و دولت و دين از تو به شادي و ظفر
خبرت هست كه از اين زير و زبر شوم غزان
نيست يك تن ز خراسان كه نشد زير و زبر
خبرت هست كه از هر چه در او خير بود
در همه ايران امروز نمانده ست اثر
بر بزرگان زمانه شده دونان سالار
بر كريمان جهان گشته لئيمان مهتر
بر در دونان احرار، حزين و حيران
در كف رندان, ابرار اسير و مضطر
شاد، الا به در مرگ نبيني مردم
بكر جز در شكم مام نبيني دختر
مسجد جامع هر شهر ستورانشان را
پايگاهي شده، ني نقشش پيدا و نه در
خطبه نكنند به هر خطه غزان، از پي آنك
در خراسان نه خطيب است كنون نه منبر
كشته فرزند گراميش اگر نا گاهان
بيند از بيم خروشيد نيارد مادر
بر مسلمانان زان شكل كنند استخفاف
كه مسلمان نكند صد يك از آن بر كافر...
رحم كن رحم كن بر آن قوم (=ايرانيها) كه جويند جوين
از پس آن كه بخوردند ز انبان شكر
رحم كن رحم كن بر آن قوم كه نبود شب و روز
در مصيبتشان جز نحوه گري كار دگر
رحم كن رحم كن بر آنها كه نيابند نمد
از پس آن كه ز اطلس شان بودي بستر.....

(این مقاله ادامه دارد)

 

 

komeil_fa84@yahoo.com


دعاي روز بيست و یکم ماه مبارک رمضان

الّلهُمّ اجعَل لی فيه إلَی مَرضَاتِک دَلِيلاً
وَ لاتجعَل لِلشّيطانِ فيه عَلَیَّ سَبيلاً
وَ اجعَل الجَنّةَ لی مَنزلاً وَ مَقيلاً
يا قاضِیَ حَوائِج الطّالِبين
 

به رسم سنتی که آموخته ام، خود را همدوش بندگان پاکت پنداشتم و دوش را تا سحر زنده داشتم و قرآن را بر سر گذاشتم، در عزای بزرگ رهنمايی که عمر را در راه تو نهاد، دوش را تا سپيده به سوگ نشستم و با او برای پيمودن راهش پيمان بستم... و امروز سالياد شهادت اوست، همو که در کعبه آمد و در محراب رفت؛ خانه زاد تو بود و از همان سرای به سوی تو شتافت. او جای نشين پيامبر ماست و بهترين راهبر ما. اگر امروز از تو بخواهم که برای نيل به خرسندی ات کسی را به من نشان دهی، آيا کسی جز او هست که او را در پيش روی من نهی؟
اگر راه علی را بپيمايم، اگر سر بر آستان او سايم، اگر منش او را برگزينم، اگر در کشتی نجات بخش او بنشينم، ابليس و يارانش را خوش نيايد، و شيطان بکوشد که از هر دری راهی بر من بگشايد، پس بايد از تو مدد خواهم و دست سوی تو فراز آرم، تا همه راههای او به بن بست رسد و شيطان از من برمد.
ای که نياز همه خواهندگان را روا کنی و درد همه دردمندان را دوا کنی، ای که پرسشهای دستان نيازمند را پاسخی درخور دهی و حاجتهای ايشان را در دسترسشان نهی، من بهشت را منزل و آرامشگاه خود خواهم؛ چه زيان تو را که من هم برسم به آرزويی؟!

--------------------------------------------------------------------------
-------------------------------------------------------------

چهل حديث روزه

  روزه و صبر
امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند عزو جل كه فرموده است: از صبر و نماز كمك بگيريد، صبر، روزه است.

وسائل الشيعه، ج 7 ص 298، ح 3

  روزه و صدقه
امام صادق عليه السلام فرمود:
يك درهم صدقه دادن از يك روز روزه مستحبى برتر و والاتر است.

وسائل الشيعه، ج 7 ص 218، ح 6

--------------------------------------------------------------------------
-------------------------------------------------------------

دانلود مراسم عزاداري شهادت حضرت علي (ع)

رديف موضوع مداح زمان حجم دريافت
1 حضرت علي(ع) اين زخم سر زخم سينه راحتم کرد خلج 03:34 334kb
2 حضرت علي(ع) حضرت علي در بستر شهادت حداديان 03:50 359kb
3 حضرت علي(ع) يا علي علي علي کريمي 08:46 817kb
4 حضرت علي(ع) وا مصيب که شب قتل شه مردان است هلالي 02:36 244kb
5 حضرت علي(ع) علي مولا علي مولا هلالي 01:06 104kb
6 حضرت علي(ع) علي علي علي علي هلالي 02:31 237kb
7 حضرت علي(ع) رفتن حضرت علي به مسجد حداديان 20:31 1.86mb
8 حضرت علي(ع) شب بود شبي تلخ تر از بخت سياه کريمي 11:49 1.07mb
9 حضرت علي(ع) اون که غم تو چشماش مي بيني کريمي 03:45 351kb
10 حضرت علي(ع) حيدر حيدر حيدر حيدر هلالي 03:34 334kb
11 حضرت علي(ع) گفتگوي اخر حضرت علي کريمي 11:12 1.01mb
12 حضرت علي(ع) اي اهل دنيا اقام علي مظاومه کريمي 06:38 619kb
13 حضرت علي(ع) اي شهر جفا شير خدا مي رود امشب هلالي 06:13 579kb
14 حضرت علي(ع) من به قربان وجودت که وجودم هلالي 01:29 141kb
15 حضرت علي(ع) ارضي 14:13 2.15mb
16 حضرت علي(ع) ارضي 07:46 1.17mb
17 حضرت علي(ع) ارضي 11:00 1.66mb
18 حضرت علي(ع) ارضي 04:42 728kb

--------------------------------------------------------------------------
-------------------------------------------------------------

ضربت خوردن و شهادت امام علی (علیه السلام)

چگونگى ضربت‏خوردن آن حضرت هم در نوشته تاريخ نويسان پيشين يكسان نيست.در حالى كه طبرى و ابن سعد و ديگران نوشته‏اند:«چون از سايبانى كه به مسجد مى‏رسد،بيرون شد،ابن ملجم او را ضربت زد،»يعقوبى كه تاريخ او پيش از اينان نوشته شده گويد:«پسر ملجم از سوراخى كه در ديوار مسجد بود،شمشير بر سر او زد.»اما نوشته ابن اعثم كه هم عصر طبرى است،با نوشته آنان مخالف است و با آنچه ميان شيعيان مشهور است مطابق مى‏باشد.وى چنين مى‏نويسد:
«پسر ملجم شمشير خود را برداشت و به مسجد آمد و ميان خفتگان افتاد.على(ع)اذان گفت و داخل مسجد شد و خفتگان را بيدار مى‏كرد،سپس به محراب رفت و ايستاد و نماز را آغاز كرد،به ركوع،و سپس به سجده رفت.چون سر از سجده نخست‏برداشت،ابن ملجم او را ضربت زد و ضربت او بر جاى ضربتى كه عمرو پسر عبدود در جنگ خندق بدو زده بود آمد.ابن ملجم گريخت و على در محراب افتاد و مردم بانگ برآوردند امير مؤمنان كشته شد.» (1) بلاذرى به روايت‏خود از حسن بن بزيع آرد:«چون پسر ملجم او را ضربت زد گفت:فزت و رب الكعبة و آخرين سخن او اين آيه بود. «و من‏يعمل مثقال ذرة خيرا يره و من يعمل مثقال ذرة شرا يره‏». (2)
روايتهاى شيعى و برخى از روايتهاى اهل سنت نيز با آنچه ابن اعثم نوشته مطابقت دارد.
امام را از مسجد به خانه بردند.ديرى نگذشت كه قاتل را دستگير كرده و نزد او آوردند.بدو فرمود:
-«پسر ملجمى؟»
-«آرى!»
-«حسن او را سير كن و استوار ببند!اگر مردم او را نزد من بفرست تا در پيشگاه خدا با او خصمى كنم و اگر زنده ماندم يا مى‏بخشم يا قصاص مى‏كنم.»
ابن سعد نوشته است فرمود:
-«بدو خوراك نيكو دهيد و در جاى نرمش بيارمانيد.»و هم او نوشته است روزى كه على مردم را براى بيعت مى‏خواند ابن ملجم دوبار براى بيعت پيش آمد و على او را راند سپس فرمود از پيغمبر شنيدم او ريش مرا از خون سرم رنگين خواهد كرد.امام در آخرين لحظه‏هاى زندگى فرزندان خود را خواست و به آنها چنين وصيت كرد:
«شما را سفارش مى‏كنم به ترسيدن از خدا،و اينكه دنيا را مخواهيد هر چند دنيا پى شما آيد.و دريغ مخوريد بر چيزى از آن كه به دستتان نيايد و حق را بگوييد،و براى پاداش[آن جهان]كار كنيد و با ستمكار در پيكار باشيد و ستمديده را يار.و شما و همه فرزندانم و كسانم و آن را كه نامه من بدو رسد سفارش ميكنم به ترس از خدا و آراستن كارها و آشتى با يكديگر،كه من از جد شما(ص)شنيدم،ميگفت:آشتى دادن ميان مردم بهتر است از نماز و روزه ساليان.»خدا را،خدا را درباره يتيمان،آنان را گاه گرسنه و گاه سير مداريد و نزد خود ضايعشان مگذاريد.
خدا را،خدا را.همسايگان را بپاييد كه سفارش شده پيامبر شمايند،پيوسته درباره آنان سفارش مى‏فرمود چندانكه گمان برديم براى آنان ارثى معين خواهد نمود.
خدا را،خدا را،درباره قرآن،مبادا ديگرى بر شما پيشى گيرد در رفتار به حكم آن.
خدا را،خدا را،درباره نماز كه ستون دين شماست.خدا را خدا را در حق خانه پروردگارتان!آن را خالى مگذاريد،چندانكه در اين جهان ماندگاريد كه اگر[حرمت]آنرا نگاه نداريد به عذاب خدا گرفتاريد.
خدا را خدا را،درباره جهاد در راه خدا به مالهاتان و به جانهاتان و زبانهاتان،بر شما باد به يكديگر پيوستن و به هم بخشيدن.مبادا از هم روى بگردانيد و پيوند هم را بگسلانيد.
امر به معروف و نهى از منكر را وامگذاريد تا بدترين شما حكمرانى شما را بر دست گيرند،آنگاه دعا كنيد و از شما نپذيرند.پسران عبد المطلب!نبينم در خون مسلمانان فرو رفته‏ايد و دستها را بدان آلوده،و گوييد امير مؤمنان را كشته‏اند.بدانيد جز كشنده من نبايد كسى به خون من كشته شود.
بنگريد!اگر من از اين ضربت او مردم،او را تنها يك ضربت‏بزنيد و دست و پا و ديگر اندام او را مبريد كه من از رسول خدا(ص)شنيدم مى‏فرمود:«بپرهيزيد از بريدن اندام مرده هر چند سگ ديوانه باشد» (3)
اندك اندك آرزوى او تحقق مى‏يافت و بدانچه مى‏خواست نزديك مى‏شد.او از ديرباز،خواهان شهادت بود و مى‏گفت:
«خدايا بهتر از اينان را نصيب من دار و بدتر از مرا بر اينان بگمار!»
على(ع)به لقاء حق رسيد و عدالت،نگاهبان امين و بر پا دارنده مجاهد خود را از دست داد،و بى‏ياور ماند.ستمبارگان از هر سو دست‏به حريم آن گشودند و به اندازه توان خود اندك اندك از آن ربودند،چندانكه چيزى از آن بر جاى نماند.آنگاه ستم را برجايش نشاندند و همچنان جاى خود را ميدارد تا خدا كى خواهد كه زمين پر ازعدل و داد شود،از آن پس كه پر از ستم و جور شده است. 
 


 

 

مشکان
info@moshkan.com

يکشنبه: داستانک

من، تو ، او
ما، شما، ایشان
همگی هیچ نمی دانیم.

 


 
arash_new2001@yahoo.com

حديث روزانه

برترين عبادتها پاکدامنی در بطن و زبان است.
امام علی (ع)

 


 
saheledoosti@yahoo.com

جمله روزانه

23 مهر
رفتارت بسیار بهتر از کلامت نشان می دهد تو کیستی؟
وین دایر

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

  •  براي دريافت مداوم مجله الکترونيکي «روزانه» بصورت ايميل، مي توانيد عضو گروه اختصاصي «مبين» شود. براي عضو شدن اينجا را کليک کنيد.

  •     دوست عزيزم اگر شما هر مطلب، دل نوشته، شعر، خبر، داستان، جوک و... داري و فکر مي کني براي اعضا گروه جالب باشه را مي توني به آدرس من (mobin_s2004@yahoo.com) بفرستي تا با نام خودت در  بخش از «مطالب ارسالي اعضا» نوشته بشه.

  •    از همه دوستان عزيزي که لطف مي کنند و براي «روزانه» مطلب مي فرستند بينهايت متشکرم. همه ايميلهايي که براي من مي فرستيد به دستم مي رسند و حتما با نام خود شما در «روزانه» نوشته خواهند شد. فقط بخاطر اينکه حجم مطالب ارسالي از طرف اعضا بسيار زياد هست، و از طرفي در نوشتن مطالب (از نظر تعداد) محدوديت دارم، لذا مطالب دريافتي در نوبت قرار گرفته و به مرور نوشته خواهند شد. اين را گفتم تا اگر مطلب شما دوست خوبم با چند روز تاخير نوشته شد، علتش را بدانيد.

  •    منتظر پيشنهادات، نظرات و خدايي نکرده انتقادادتان در مورد مجله الکترونيکي «روزانه» هستم!

  •    دوباره تاکيد مي کنم که هر مطلب و حرفي داشتيد، جون مادر زنتون فقط به آدرس شخصي من ارسال کنيد، مرسي! 

باقي بقايتان!

 

Copyright © 2005-2006  mobin_s2004@yahoo.com
All Right Reserved © www.mobin-group.com

Mobin_s2004@yahoo.com

Mobin_s2004@yahoo.com

 

23 مهر / 15 اکتبر / 21 رمضان

Mobin_s2004@yahoo.com
23 مهر ماه هجري خورشيدي
Mobin_s2004@yahoo.com
روزي كه رصد خانه ديلميان آغاز بكار كرد

آغاز بكار رصدخانه ديلمي ايران به مديريت «ابوسهل كوهي طبري» را 15 اكتبر سال 987 ميلادي نوشته اند.
     ابوسهل پسر رستم در زمان خود از رياضي دانان برجسته، و به رموز فضا و علم هيات آشنا بود و كار «رصد» ستارگان را از همين روز آغاز كرد. اين رصد خانه كه چند رياضي دان ديگر در آن به كار سرگرم شده بودند به تصميم و هزينه شرف الدوله ديلمي از اميران اين دودمان ميهندوست ايراني ساخته شده بود.

 

استخدام معلم فرانسوي و نخستين دسته دانشجويان اعزامي به فرنگ

دكتر رادمنش ــ مهندس رضوي كرماني ــ دكتر شايگان ــ دكتر ملكي ــ مهندس بازرگان

دكتر رادمنش ــ مهندس رضوي كرماني ــ دكتر شايگان ــ دكتر ملكي ــ مهندس بازرگان

23 مهر سال 1307 خورشيدي ( 15 اكتبر 1928) پانزده معلم فرانسوي استخدام شده از سوي دولت ايران براي تدريس وارد تهران شدند. دولت فرانسه براي پذيرش دانشجويان اعزامي ايران پيش شرط هايي در نظر گرفته بود از جمله دانستن زبان فرانسه و آشنايي با فرهنگ و طرز زندگي مردم اين كشور كه دولت وقت ايران را ناگزير به استخدام اين معلمان كرده بود.نخستين دسته 110 نفري دانشجويان اعزامي 11 روز پيش از اين، روانه فرانسه شده بودند. محمدعلي ملكي ( دكتر)، مهدي بازرگان (مهندس)، رضا رادمنش (دكتر)، سيد احمد رضوي كرماني (مهندس) و سيد علي شايگان (دكتر) از اعضاي نخستين دسته دانشجويان اعزامي به فرنگ بودند.

 

اعتراض ، اما خيلي دير

محمد مسعود

دو هفته پس از لغو پروانه نشر روزنامه « مرد امروز » كه مدير آن محمد مسعود بود، تازه انتقاد از اقدام شورايعالي فرهنگ به لغو پروانه اين روزنامه آغاز شد!.
    شورايعالي فرهنگ هفتم مهرماه سال 1324 پروانه «مرد امروز» را لغو كرده بود كه انتقادها از بيست وسوم ! شروع شد و روزنامه ها با بكار بردن علامت تعجب و سئوال پرسيده بودند كه چطور شد شوراي عالي فرهنگ كه اعضاي آن از طبقه منور كشورند به اتفاق آراء! اين تصميم را گرفتند. چرا اين پيشنهاد حتي يك مخالف هم در شورا نداشت ؟! و....
    

 

کتابي در باره ظلمهاي انگلستان در ايران

23 مهرماه 1331 شوراي وزيران دولت وقت ايران تصويب كرد كه براي اگاهي ايرانيان از مظالم انگلستان در وطنشان ، عمليات و اقدامات كنسولگريهاي آن كشور در ايران و به ويژه از آغاز قرن بيستم تا ملي شدن صنعت نفت به صورت يك كتاب منتشر شود و همه اسناد موجود در اختيار مولفان كتاب قرار گيرد. شوراي وزيران تاكيد كرد كه اين كتاب بايد به گونه اي نوشته و تنظيم شود كه مورد استناد پژوهشگران خارجي قرار گيرد تا جهان را از مداخلات انگلستان در ايران و به قهقرا فرستادن اين ملت و در عقب ماندگي نگهداشتن آن آگاه گردانند.

 

پس از براندازي ، رفت و آمدهاي نفتي به تهران

در ده روز آخر مهرماه 1332، كمتر از دوماه پس از براندازي 28 مرداد، بازي نفت در تهران به اوج خود رسيد. 21 مهر سه نماينده پارلماني حزب حاكم جمهوريخواه آمريكا وارد تهران شده بودند. چهار روز بعد از آنان «هوور» كارشناس امريكايي نفت و سپس نفتي هاي چهار كشور اروپايي وارد تهران شدند . در همان روز نخست وزير دولت كودتا يك كميسيون پنج نفري نفت تشكيل داد و... و بالاخره 29 مهرماه وزير امور خارجه انگلستان بدون احساس شرم از بدبختي هايي كه اين دولت بر سر ايرانيان آورده بود اعلام كرد كه دست دوستي !!! به سوي ايران دراز مي كند و....

 

شهادت آيت الله عطاءالله اشرفى اصفهانى

23 مهر 1361 شهادت آيت الله عطاءالله اشرفى اصفهانى  امام جمعه شهيد كرمانشاه
 

 

 وفات آيت الله حاج سيد مصطفي صفايي خوانساري

[23 مهر 1371] - آيت الله حاج سيد مصطفي صفايي خوانساري ازبنيانگذاران حوزه علميه قم به رحمت ايزدي پيوست. آيت الله صفايي خوانساري كه ازمشاوران خاص آيت الله العظمي بروجردي بود دربسياري ازعلوم چون فقه، فلسفه، تاريخ، علم رجال و كتابشناسي صاحبنظربود و با حضور ذهن بي نظيرخود به بخحث و تحقيق درباره اين علوم مي پرداخت ازاين رو ايشان را « مَرجَعُ المُحَقّقين» مي ناميدند.

Mobin_s2004@yahoo.com
15 اکتبر ميلادي
Mobin_s2004@yahoo.com

انسان دوستي

«امنستي اينترنشنال» کار خود را آغاز کرد

«امنستي اينتر نشنال» كه هدفهاي آن در ماه مه 1961 به تصويب هيات موسس رسيده بود از 15 اکتبر سال 1962 آغاز بكار كرد. هدف عمده اين سازمان كه مدعي داشتن بيش از يك ميليون و يكصد هزار عضو از 150 كشور است و در 46 كشور هم نماينده و دفتر دارد دفاع از زندانيان سياسي و پاسداري از حقوق بشر اعلام شده است. طبق منشور اين سازمان، امنستي اينترنشنال (عفو بين المللي) بنيادي جهاني و مستقل است و عمدتا با اعدام، شكنجه، ارعاب افراد از هر دست، ربوده شدن سازمان يافته، محاكمه غير علني، محاكمه بدون وكيل، بازداشت بدون اعلام اتهام، و همچنين باز داشت بدون حكم قاضي عادل، ايجاد مزاحمت براي افراد صرفا به خاطر داشتن عقيده اي ديگر و يا اعتراض و ابراز مخالفت مسالمت آميز و نيز هر گونه تبعيض به وجود آمده است.
    برخي گفته اند که مروري بر كارهاي اين سازمان در ربع قرن اخير ، اين ترديد را در ذهن به وجود مي آورد كه اين سازمان هم خالي از نفوذ برخي قدرتهاي جهاني در مطرح ساختن مسائل نبوده است و ....

در قلمرو دانش

... به اين سان، در اكتبر سال 1500 نخستين چيني روانه فضا شد

«وان هو» در اكتبر 1500 ميلادي به اين صورت به آسمان صعود كرد

نيمه اكتبر سال 1500ميلادي «وان هو» يكي از مقامات وقت چين در يك آزمايش پرواز به فضا جان خود را از دست داد. اين آزمايش برحسب نوشته سه منبع كه هر سه از يادداشتهاي منشي «وان هو» استفاده كرده اند در يكي از اين سه روز: ششم ، سيزدهم و يا 15 اكتبر سال 1500 ميلادي انجام گرفته بود. يادداشتهاي منشي وان هو كه در مراسم پرتاب او به فضا حضور داشت به صورت كتاب در آمده و به زبان انگليسي هم ترجمه شده است. دولت جمهوري توده اي چين به همين مناسبت درست 503 سال پس از اقدام «وان هو» ساعت 9 بامداد 15 اكتبر 2003 به وقت صحراي «گبي» در مغولستان چين، سرهنگ 38 ساله خلبان «يانگ لي وي» با سفينه «كشتي آسماني شماره 5» به مدار زمين فرستاد و 13 اكتبر 2005 در همان ساعت دو فضانورد چيني به فضا فرستاده شدند كه همچنان كره زمي را دور مي زنند. قطعا آزمايش بعدي، ششم اكتبر خواهد بود تا هر 3 روزي را كه طبق تقويم شمسي ميلادي به دست داده شده است تجديد شود. تقويم چينيان قمري است.
     بايد دانست كه چينيان باروت را دو هزار سال پيش اختراع كرده بودند ولي از نيروي آن تنها در جشن ها و در آتشباري استفاده مي كردند كه ماركوپولو ايتاليايي در طول اقامت در چين آن را مشاهده و طرز تهيه اش را در كتاب خاطرات خود (مسافرت ها) به اروپاييان آموخت كه با استفاده از آن توپ و تفنگ ساختند و سرزمين هاي ديگران را گرفتند و استثمار كردند و هنوز هم احساس برتري مي كنند.
     در آن روز « وان هو » 47 لوله پر از باروت را كه به صورت راكت درآورده بود در اطراف يك صندلي بزرگ بست و در حالي كه دو بادبادك (بالك مانند) به دست گرفته بود بر صندلي نشست و از نوكرانش خواست كه او را به صندلي ببندند و سپس همزمان زير لوله هاي حاوي باروت، شعله آتش قرار دهند . منشي او (نويسنده شرح رويداد) كه در عمليات پرتاب شركت داشت نوشته است: از زير لوله ها، شعله هاي ناشي از انفجار باروت همراه با صداي مهيبي كه همه مارا كر كرد بلند شد و صندلي به آسمان رفت و از نظر ناپديد شد. وي ننوشته است كه بر سر اربابش چه آمد، ولي وقايع نگار دربار « مينگ » ها كه از سال 1368 تا 1644 بر چين حكومت كردند در ذيل اين روز (طبق تقويم قمري چين) نوشته است كه شبان ها قطعات بدن «وان هو» را كه به اندازه ريگ بيابان شده بودند جمع آوري كرده بودند كه عينا به امپراتور گزارش شد.
    سرهنگ «يانگ لي وي» که 15 اکتبر 2003 با سفينه «كشتي آسماني شماره 5 » به مدار زمين رفت، در نخستين پيام خود گفته بود كه اميدوار است براي ارتش آزاديبخش چين افتخار فراهم سازد.
    مقامات چيني در پي آزمايش 13 اکتبر 2005 اظهار داشتند كه گام بعدي تسخير ماه و ساير ستارگان و استقرار يك ايستگاه دائمي در مدار زمين خواهد بود.

سرهنگ « يانگ لي وي » نخستين فضانورد چين

سرهنگ « يانگ لي وي » نخستين فضانورد چين

ساير ملل

روش نادرست كاليگولا در پيروزي بدون جنگ كه ظاهرا ازميان نرفته است

15 اكتبر سال 40 ميلادي سالروز آغاز بكارگيري روش تازه پيروزي بدون جنگ است كه مبتكر آن كاليگولا امپراتور وقت روم بوده است.
    «پتولمي» پاد شاه موريتانيا كه در آن زمان همه نواحي شمال غربي افريقا از جمله الجزاير، موريتاني و مراكش را شامل مي شد معارض نيرومندي براي دولت روم شده بود و كاليگولا امپراتور وقت روم با اين كه مي دانست دربار اشكاني ايران صحنه مرافعه اردوان سوم وتيردادسوم ــ دو پسر عمو ــ است و تا اين مرافعه ادامه داشته باشد خطري از سوي ايران متوجه روم نخواهد بود حا ضر نبود پول و انرژي روم را در جنگ با پتولمي از دست بدهد. از سوي ديگر به علت داشتن مخالفان داخلي مخصوصا پس از ان كه يك سناتور مخالف خود را در جلسه سنا شمشير زده بود مي ترسيد از رم خارج شود.
    كاليگولا در اين شرايط راه ديگري را براي پيروزي بر پتولمي اختراع كرد و ان دعوت از او به رم وترور وي در اين شهر بود و اين كار كرد. پتولمي به دعوت كاليگولا براي يك ديدار دوستانه وارد رم شد و 15 اكتبر سال 40 ميلادي در اين شهر طبق نقشه قبلي كاليگولا ترور شد و از ميان رفت.
    با اين جنايت، نگراني كاليگولا از جانب موريتانيا بر طرف نشد، زيرا مردم موريتانيا كه پي به واقعيت قتل برده بودند يك ژنرال موريتانيائي به نام « ادمون » را كه شهرت به دشمني با رومي ها داشت به جانشيني پتولمي برگزيدند و وارد جنگي با روميان شدند كه مدتها ادامه داشت.
    كاليگولا كه نام واقعي اش جرمانيكوس بود و به علت پوشيدن چكمه كوتاه به كاليگولا معروف شده بود پس از به اجرا در آوردن نقشه ترور پتولمي، يك مرد ديگر را كه از او بدگويي كرده بود زبان بريد و بر مخالفان داخلي خود افزود به گونه اي كه سه ماه بعد اورا ترور كردند.

 

رقاصه جاسوس جنگ جهاني اول تيرباران شد

15اكتبر سال 1917 كه جنگ جهاني اول ادامه داشت «ماتا هاري» رقاصه زيباي هلندي كه ضمن هنرنمايي در خاك فرانسه، براي آلمان جاسوسي مي كرد به جوخه اعدام سپرده شد و در نزديكي پاريس تير باران گرديد. وي كوشيده بود كه از افسران فرانسوي و انگليسي مستقر در جبهه هاي فرانسه كه براي گذرانيدن مرخصي موقت به شهرهاي خود باز مي گشتند و در آخرين ماهها از نظاميان آمريكايي كه وارد فرانسه شده بودند اطلاعات جمع آوري كند. ماتاهاري دختر يك بازرگان هلندي بود كه او را از همسر اندونزيايي خود (از مردم جاوه) داشت. ماتاهاري نخست مي خواست معلم شود كه موفق نشد و براي تحصيل هنر به فرانسه آمد كه به دليل مهارت در رقصيدن به دانسينگهال ويژه افسران ارشد دعوت شد و به دليل توجه افسران فرانسوي و انگليسي به او به دام شبكه جاسوسي آلمان افتاد. پس از مدتي دستگاه ضد اطلاعات نظامي فرانسه با خواندن تلگراف آتاشه نظامي آلمان در اسپانيا كه به صورت «كد» مخابره شده بود و در آن از ماتاهاري نام برده شده بود وي را كشف و به دادگاه تسليم كرد. دولت فرانسه كه در آن ايام در جبهه ها پيشرفت نداشت با هدف تغيير نظر مردم اين كشور، ناكامي نظامي خود را به حساب جاسوسي هاي ماتاهاري گذاشت و او را تيرباران كرد كه سرگذشت او سوژه كتابهاي متعدد و چند فيلم سينمايي شده است.

عکس ديگري از ماتاهارا

عکس ديگري از ماتاهارا

 

با رسيدن نخستين چاه عراق به نفت دشواري هاي اين كشور هم آغاز شد - ضعف کشورهاي دارنده نفت

دين آچسن

15اكتبر سال 1927 نخستين چاه عراق دركركوك به نفت رسيد و دشواري هاي اين كشور ازجمله چند كودتا و جنگ داخلي نتيجه همين نفت بوده كه هنوز ادامه دارد. «دين آچسن» دولتمرد آمريكايي، دستيار روزولت در دوران جنگ دوم ، وزيرامور خارجه حكومت ترومن و متوفا در 12 اكتبر 1971 در 78 سالگي كه از وي به عنوان معمار سياست خارجي آمريكا پس از جنگ جهاني دوم نام مي برند در خاطرات خود
     ( ادبيات اوديويي ــ نوارهاي4، 5 و 13 ) متذكر شده است : اواخر تابستان 1941
    ( شهريور 1320 ) قرار گذاشتيم كه پس از پايان جنگ، نفت ايران كما كان در اختيار انگلستان، نفت سعودي در اختيار آمريكا و نفت عراق و نفت احتمالي كويت در كنترل هر دو دولت آمريكا وانگستان باشد كه در دهه بعد با ملي شدن نفت ايران به دست دكتر مصدق، اين موازنه برهم خورد و آمريكا مجبور شد دست انگلستان را در نفت خاورميانه بازتر بگذارد و ....كودتاي عبدالكريم قاسم ــ ژنرال متمايل به ماركسيسم ــ در عراق در سال 1958 كه به سلطنت (دست ساز انگلستان) در آن كشور پايان داد يك بار ديگر اين موازنه را برهم زد و....
    بسياري ازانديشمندان اقتصاد و جامعه شناسي « نفت » را عامل ثبات و سعادت كشورهاي صادر كننده آن ندانسته و دلائل متعدد براي اثبات اين فرضيه ارائه داده اند.

چاه نفت عامل گرفتاري ملل صادر كننده آن

چاه نفت عامل گرفتاري ملل صادر كننده آن

از جمله ، چون درآمد دولتهاي صادر كننده نفت عمدتا از اين كالاي رايگان ( اصطلاحا باد آورده ! ) است به گرفتن ماليات از مردم توجه زياد ندارند ؛ بنابراين مانند كشورهاي ديگر خود را پاسخگوي مردم نمي دانند كه مغاير دمكراسي واقعي است .
     همچنين ، در اين كشورها چون هزينه تسهيلات رفاهي عمدتا از درآمد نفت تامين مي شود ، مردم ضعف دولت را درك نمي كنند. به علاوه ، در اين كشورها سوء استفاده از معاملات دولتي ، اختلاس و فساد اداري بيشتر است و به همين جهت هم رقابت و مبارزه براي كسب مقامات دولتي زياد است و ....
    

 

اعدام لاوال

15 اکتبر 1945 «پير لاوال» كه در زمان اشغال فرانسه، مدتي نخست وزير اين كشور معروف به «دولت ويشي» بود و با هيتلر از در سازش درآمده بود به جرم خيانت به فرانسه اعدام شد. وي در دفاع از خود اين اتهام را رد كرده و گفته بود كه در آن زمان اگر اين كار نمي كرد فرانسه نابود و بسياري از فرانسويان كشته مي شدند.

 

بركناري خروشچف و انتقاد پراودا از او

15 اكتبر 1964 دفتر سياسي حزب كمونيست شوروي نيكيتا خروشجف را از همه سمت هايش در دولت و حزب بركنار كرد و اعلام داشت كه اين تصميم به دليل ضعف سلامتي جسماني او صورت گرفته است. در پي بر کناري خروشچف ، لئونيد برژنف دبير اول حزب و الكسي كاسيگين رئيس شوراي وزيران شوروي شد و هر دو اعلام داشتند كه سياست همزيستي مسالمت آميز با غرب را ادامه خواهند داد.
    دو روز بعد پراودا ارگان حزب كمونيست شوروي در مقاله اي خروشچف را به باد انتقاد گرفت و او را سبك مغز، از خود راضي و مردي كه بدون بررسي كافي تصميم مي گرفت و كارهاي زيان آور و گاهي بچگانه انجام مي داد توصيف كرد.
     از اين مقاله چنين بر مي آيد كه برجستگان وقت شوروي از انتقاد خروشچف از سياست استالين، كوتاه آمدن سريع او در برابر امريكا در جريان بحران موشكي كوبا در اكتبر 1962 و نيز رنجاندن چين راضي نبودند.

 

گورباچف خدمت كرد يا خيانت ؟

15 اكتبر سال 1990 كميته توزيع جوايز نوبل اعلام داشت كه ميخائل گورباچف را مستحق دريافت جايزه صلح نوبل تشخيص داده است
    ـ گورباچفي كه با سياست هاي خود باعت انحلال بلوك شرق ، اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي و عقب نشيني سوسياليسم ماركسيستي شده بود . از آن زمان صلحي كه نتيجه موازنه نيروها در جهان بود از ميان رفته ، چند جنگ و خونريزي هاي منعدد از جمله جنگهاي يوگوسلاوي و عراق روي داده و عمليات اصطلاحا تروريستي و ... شدت يافته و نظم نوين جهاني هم كه وعده داده شده بود بر قرار نشده است. بلوك شرق خونبهاي 27 ميليون تبعه شوروي بود كه در جنگ جهاني دوم كشته شده بودند.
    « تنها نتيجه » مشهود فروپاشي شوروي و انحلال بلوك شرق تاكنون اين بوده كه آمريكا به صورت تنها ابر قدرت جهان در آمده است و از اين مقام هم بهره برداري مي كند.
    بسياري هستند كه گورباچف را « خائن » به شوروي و به سوسياليسم و باعث مرگ اميد طبقه ستمديده و زحمتكش و ادامه سركوب ملل كوچك و ضعيف مي پندارند و اعتمادشان به توزيع كنندگان جوايز نوبل بيش از پيش تضعيف شده است . برخي حتي در انتظار فرا رسيدن روزي هستند كه گورباچف ـ پيش از مرگ ـ محاكمه شود و حقايق كشف گردد و همدستان او بر ملاء شوند ، زيرا هنوز انگيزه كارهاي او روشن نشده و مورخان ، حتي آنان كه از شهرت بي طرفي برخوردار هستند به سكوت خود در اين زمينه ادامه مي دهند ! كه تاثير محكمه تاريخ از لحاظ تنبه ديگران هزاران بار از محكمه قضايي بيشتر است.
    عدم رضايت از كارهاي گورباچف را در روسيه مي توان از ميزان آرايي كه چند سال بعد به او دادند استنباط كرد . وي كه خود را نامزد رياست جمهوري روسيه كرده بود كمتر از 500 هزار راي به دست آورد و در جريان مبارزات انتخاباتي نيز سيلي و كتك خورد. در برابر ، عده اي هم هستند كه از كارهاي گورباچف تمجيد مي كنند.
     پس از فروپاشي شوروي ، وعده از رفاه و مزاياي بيشتر و نيز صدور محصولات روسيه به آمريكا و ... داده شده بود ، كه نتيجه نظر سنجي اخير يك سازمان دولتي روسيه نشان داد كه اكثريت قاطع از وضعيت خود ناراضي اند و مي گويند كه در زمان حاكميت كمونيستها ، شمار كمي در رفاه مي زيستند و اينك هم شمار افراد مرفه و صاحب جاه و جلال بيش از آن دوره نيست و دروغ ، چاپلوسي و تقلب به همان اندازه رواج دارد و در بازارهاي آمريكا كالاي ساخت ويتنام پيدا مي شود و از جنس روسي جز 770 هزار مهاجر آواره اثري نيست.در آن زمان دست كم پيشرفتهاي فضايي و لقب « ابر قدرت » مايه شادماني مان بود كه آن را هم از ما گرفتند....

 

کار کم سابقه سرهنگ آمريکايي

شبكه هاي سي بي اس و « ان بي سي » آمريكا 13اكتبر 2003 ضمن اخبار خود فاش كردند كه سرهنگ دوم « كاراسيلو » فرمانده گردان دوم هنگ 503 مستقل پياده آمريكا در كركوك عراق متوني را تهيه و به سربازان واحد خود داده بود تا براي روزنامه هاي مختلف آمريكا بفرستند و در اين نامه ها كه در 12 روزنامه انتشار يافته نوشته شده بود كه در عراق مردم از آنان استقبال مي كنند ، هرجا كه آنان را ببينند برايشان دست تكان مي دهند ، باهم دست مي دهند و اوضاع رو به آرامش مي رود و ....

برخي ديگر از رويدادهاي 15 اكتبر

  • 1552:   ايوان چهارم معروف به «مخوف = گروزني» نخستين تزار روسيه منطقه كازان را كه در دست تاتارها بود تصرف و ضميمه قلمرو خود كرد.

  • 1844:   «فردريك نيچه» فيلسوف و نويسنده آلماني و مولف «چنين گفت زرتشت» به دنيا آمد.برخي اورا ضد يهود و نيز معتقد به برتري نژاد آرين مي دانند. نيچه در بيست و پنجم اوت سال 1900 در 56 سالگي درگذشت. اين فيلسوف آلماني و نويسنده كتابهاي «تولد تراژدي»، «چنين گفت زرتشت» و «آن سوي خوب و بد» تمدن بورژوازي غرب را رد كرد و آن را منحط خواند. وي كه يك موراليست بود فرضيه انسانهاي توانا (سوپرمن) را مطرح ساخت كه بعدا مورد توجه نازيهاي آلمان قرار گرفت و به آن استناد مي كردند.

  • 1946:   هرمان گورينگ از مقامات برجسته دولت حزب نازي آلمان و نزديكان هيتلر كه در دادگاه فاتحان جنگ جهاني دوم محكوم شده بود در زندان با خوردن سم خودكشي كرد

  • 1965:   صدها هزار آمريكايي در شهرهاي اين كشور برضد ادامه جنگ ويتنام دست به راهپيمايي و اعتراض زدند. چهل سال بعد در 14 اكتبر 2005 اعلام شد كه تاييد جورج بوش رئيس جمهوري اين كشور از سوي مردم اين كشور، به دليل ادامه دادن اشغال نظامي عراق به 39 درصد كاهش يافته است.

  • Mobin_s2004@yahoo.com
    21 رمضان هجري قمري
    Mobin_s2004@yahoo.com

     شهادت «حضرت علي(ع)» نخستين امام مسلمانان و شيعيان

    [21 رمضان 40] - «حضرت علي(ع)» نخستين امام مسلمانان و شيعيان جهان آن مظهرعدالت و رأفت به شهادت رسيدند. حضرت علي(ع) پسرعمّ و داماد حضرت محمّد (ص) پيامبراسلام بودند كه براثر ضربت شمشيرزهرآلود ابن ملجم مرادي ملعون ازخوارج متعصب بشدت مجروح شدند و سرانجام درچنين روزي به شهادت رسيدند و مسلمانان را درسوگ خويش فروبردند. اميرمؤمنان حضرت علي(ع) ازمؤثرترين شخصيتهاي صدراسلام درحفظ و گسترش اسلام بشمارمي روند و درتمام مقاطع مخاطره آميز تاريخ صدراسلام دركنارحضرت محمّد(ص) حضور داشتند. امام علي(ع) بعد ازجنگ نهروان مصمم شدند كه معاويه را سركوب كنند و مشغول تهيه مقدمات نبرد بودند كه هنگام سحربدست يكي ازملعون ترين افراد روي زمين به نام ابن ملجم مرادي درمسجد كوفه به شهادت رسيدند. شهادت بهترين مخلوق پروردگار حضرت علي(ع) را به عموم ايرانيان مسلمان و آزاده و مسلمانان جهان تسليت مي گوئيم.

     

     روياى يوسف صديق (ع) در شب قدر

    [21 رمضان هر سال] - از ابن عباس روايت شده است كه روياى صادقه حضرت يوسف در شب جمعه كه شب قدر بود واقع گرديد. وى در آن رويا ملاحظه كرد كه يازده ستاره از آسمان به زمين نازل شدند و او را سجده كردند. هم چنين خورشيد و ماه نيز از آسمان نازل شده و بر او سجده كردند.

     

    وفات موسى بن عمران (ع) و يوشع بن نون (ع) و عروج حضرت عيسى بن مريم (عليها السلام) به آسمانها

    [21 رمضان هر سال] -  وفات موسى بن عمران (ع) و يوشع بن نون (ع) و عروج حضرت عيسى بن مريم (عليها السلام) به آسمانها در شب 21 رمضان
    شيخ طوسى به نقل از صادقين (عليهما السلام) ضربت خوردن تمام اوصياى پيامران را در اين شب مى داند. شب قدر از شب هاى ارزشمند سال است كه همانندى براى آن در ميان روزها و شب ها نيست. اين شب بنا به فرمود قرآن كريم از هزار ماه برتر است و شبى است كه قرآن كريم بر قلب نازنين پيامبر اكرم (ص) نازل گرديده است.

     

     درگذشت محدث بزرگ عالم تشيع, محمدبن حسن بن على

    [21 رمضان 1104] - درگذشت محدث بزرگ عالم تشيع, محمدبن حسن بن على معروف به شيخ حر عاملى (ره) .
    وى در هشتم رجب 1033 در روستاى ((مشغره)) از توابع جبل عامل لبنان ديده به جهان گشود. كتاب گرانسنگ ((وسائل الشيعه)) ثمره هيجده سال تلاش پيگير او در جمعآورى و تنظيم احاديث شيعه مى باشد. شيخ حر عاملى در عصر صفويان به ايران مهاجرت نمود و پس از وفات, در صحن مطهر امام رضا(ع) در مشهد مقدس مدفون شد.

     

     

     

     

     

     

    کشکول ممتاز

    از کتاب «گنجينه جواهر» (كشكول ممتاز)

    از سخنان على عليه السلام پند بگيريم

    اين چهار سخن از اميرالمؤ منين على عليه السلام نقل شده :
    1- خدا را به اندازه نياز و احتياجت به او اطاعت كن
    2- به اندازه اى كه طاقت عذاب را دارى گناه و معصيت كن .
    3- براى دنيايت به اندازه اى كه در آن ميمانى كار كن .
    4- براى آخرتت به اندازه اى كه در آن باقى خواهى ماند كار كن .
    مؤ لف گويد: اين روايت در المخازن كاشانى در صفحه 335 اينطور نقل شده است .
    ترجمه: از امام على عليه السلام درباره علم سئوال شد، آن حضرت فرمود: علم در چهار جمله است .
    1- خدا را به اندازه اى كه به او احتياج دارى عبادت كن و بقيه روايت مثل همان است كه بالا ذكر شد.

     

     

     

     

     

     

     

     

    داروخانه مبين

    motlagh3d@yahoo.com

    آلیکوم (ALICOM)

    گروه دارویی : داروهای ضد انگل
    شکل دارویی : قرص 50 میلی گرمی ، شربت 40 میلی گرمی
    موارد مصرف : در درمان آلودگی به کرم های گرد مثل آسکاریس و کرم های قلابدار .
    مقدار مصرف :
    1- در درمان آسکاریس ، 150 گرم فقط در یک نوبت .
    2- در درمان کرم های قلابدار ، 300 میلی گرم طی یک یا دو روز .
    عوارض جانبی : تهوع ، استفراغ ، سرگیجه ، سر درد ، شکم درد.


    ****************

    دوستان عزیز آماده  پاسخگویی به سوالات داروئی
     شما هستیم
    motlagh3d@yahoo.com

     

     

     

     

     

     

     

    زبان خوراکیها

    دكتر غياث الدين جزايرى


    من «گرمك» هستم

     هزار و يك خاصيت دارم كه از آن جمله دوست كبد هستم و كليه ها را از سنگ پاك مى كنم
    من داراى اكسير جوانى هستم و اگر خانمها مرا به شكل ماسك به چهره بگذارند چين و چروك و لكهاى سياه صورتشان برطرف خواهد شد و...

    من ((گرمك )) غذاى مطلوب بيماران مى باشم . با اين كه از خانواده ى خربزه هستم معذلك اين مثل ايرانى كه مى گويد ((هر كس خربزه مى خورد بايد پاى لرزش بنشيند)) در حق من صدق نمى كند. هر چند كه من هم مانند ساير اقسام خربزه مثل شهرى ، شخته و غيره امراض خفته و نهفته مخصوصا تب و نوبه را زنده و آشكار مى كنم ، ولى آن قدرت و توانايى را دارم كه اين امراض را قبل از ظاهر شدن درمان نموده و جلوگيرى كنم . چون ميزان قند در من خيلى كم ، بلكه نزديك به هيچ است . مبتلايان به مرض قند كه از خوردن انواع خربزه محروم مى باشند، مى توانند با خيال راحت مرا نوش جان كنند و از منافع سرشار من استفاده نمايند. من بهترين دارو براى درمان يرقان و استسقاء هستم و خوردن من شير، عرق و ادرار را زياد مى كند و از نقرس و روماتيسم جلوگيرى مى نمايد.
    من انواع زودرس خربزه هستم . در اواخر بهار و اوايل تابستان خدمت مى رسم و شما مى توانيد براى رفع عطش جلوگيرى از التهاب مرا نوش جان كنيد.
    من چون ساير اقسام خربزه ثقيل الهضم و گرم نيستم ، و خوردن من ايجاد تخامه نمى نمايد و بر عكس ملين و خنك بوده ، مناسب طبع اشخاص ‍ صفراوى مزاج مى باشم .
    من سرشار از انواع ويتامين مخصوصا ويتامين هاى ((آ - ب - ث )) مى باشم و پيش از ده نوع هورمون گياهى و آنزيم دارم ، و بسيارى از ناراحتى ها را درمان مى نمايم . من دوست كبد و مصلح كليه ها هستم و سنگ كليه و مثانه را خرد كرده ، خارج مى نمايم . من ضد خشكى پوست و مو مى باشم . اگر پوست شما خشك است آب مرا با شير نجوشيده به مقدار مساوى مخلوط كرده ، روى آن بماليد. اگر موهاى خشك و شكننده داريد، مى توانيد از آب من و يا بهتر است از ماده خميرى كه بين تخمه هاى من قرار دارد، استفاده كرده موى سر خود را با آن ماساژ دهيد.
    خواننده عزيز، اگر قول مى دهى كه بدون جهت نويسنده ى اين مقاله را متهم به گرفتن پول از ميوه فروشها نكنى ، و نگويى كه از گرمك كاران پول گرفته ، و سخنان گرمك را ترجمه كرده است ، در عوض من هم رمز بزرگى را به شما خواهم گفت و شما را از يكى از مواهب طبيعى كه در نهاد من به وديعت گذاشته شده است آگاه خواهم كرد و آهسته و در گوشى بدون آنكه ميوه فروشها مطلع شوند و قيمت مرا بالا برند به شما خواهم گفت و خواهيد دانست كه من داراى اكسير جوانى هستم و هر كس از من استفاده كند عمرش برخلاف عمر من كه كوتاه است ، طولانى خواهد شد.
    عده اى كه عاشق ميوه هاى شيرين و معطر هستند، مرا نمى پسندند و به خوردن برادران ديگر من مثل طالبى ، دستنبو و شخته علاقمند مى باشد. آنها هم مى توانند مرا پالوده كرده با شكر و گلاب ميل نمايند.
    بهترين موقع خوردن خربزه ، يكى دو ساعت بعد از صرف غذا است، ولى من غذاى اشتهاآور بوده و بايستى قبل از غذا خورده شوم.
    من چاق ها را لاغر و لاغرها را چاق مى كنم و از چين و چروك صورت و پيرى زودرس جلوگيرى مى نمايم .
    اگر پوست خربزه را خشك كرده ، و بكوبيد، و كمى از اين گرد را در آبگوشت يا حبوبات ديرپز بزنيد نرم و زودپز خواهند شد، ولى پوست من اين هنر را ندارد، اما در عوض ماسك زيبايى خوبى است كه مى تواند چهره ى شما را باز و شاداب نمايد. براى اين كار پوست مرا روى آن بكشيد و بگذاريد يك ربع ساعت بماند. اين ماسك ضد كك و مك و لكه هاى سياه صورت نيز مى باشد گوشت من بهترين پماد براى سوختگى است .
    به كسانى كه مبتلا به حبس البول شده و قطره قطره ادرار مى كنند، توصيه نماييد كه حتما از آب من استفاده نمايند.
    بخور تخمه ى من براى رفع ورمها مخصوصا ورم چشمها و سرما خوردگى مفيد است ، مخصوصا اگر تخمه ى مرا نشسته با ريشه هاى آن در پوست من خشك نمايند..
     

     

     

     

     

     

     

    تاريخ اجتماعى ايران
    از آغاز تا مشروطيت

    دكتر عزت الله نوذرى


    قسمت سي و يک
    دولت اموى (4)

    انواع مالكيت زمين در دوره امويان
    ظاهرا مالكيت زمين در نزد اعراب مانند بسيارى از ملل ، در ابتدا به طور اشتراكى و متعلق به تمام افراد طايفه و قبيله بوده است ؛ يعنى زمين به طور دسته جمعى زراعت مى گرديد و هر كس به سهم خود برمى داشته است . بعدا تدريجا، مالكيت فاميلى و خصوصى جانشين آن گرديد. در هر حال ، سيستم مالكيت اشتراكى و فاميلى و قبيله اى در مورد مراتع و چراگاه ها باقى ماند. بعد از فتوحات اسلام و استقرار آن در ممالك مختلف چهار نوع مالكيت ارضى به وجود آمد.
    اول - زمين هايى كه مسلمانان به قهر و غلبه گرفته بودند و آن ها را مفتوحه عن وطن مى گفتند. اين زمين ها بر دو قسم بودند يكى از آن هايى كه در موقع فتح آباد بوده اند؛ اين زمين ها مال مسلمان بوده و قابل فروش و هبه و مالكيت خصوصى نبوده و حاصل آن ها در مصارف مسلمين و با نظر خليفه به كار مى رفت و ديگر آن كه زمين هايى كه در موقع فتح باير بوده اند. اين املاك نيز در اختيار خليفه بود و كسانى كه اقدام به احياى آن ها مى كردند مى توانستند مالك آن ها شوند.
    دوم - اراضى جزيه : اين اراضى زمين هايى بودند كه با صلح فتح شده بود و در ضمن شرط شده بود كه مال مالكين اصلى زمين باشد به شرط آن كه جزيه دهند.
    سوم - زمين هايى كه مالكين آن ها با رغبت اسلام آورده اند مثل زمين هاى مدينه متعلق به مالكين اصلى و بدون جزيه مى بود. (135)
    چهارم - اراضى باير كه يا نظر خليفه به آبادكننده آن ها تعلق مى گرفت .
    از زمان بنى اميه به واسطه تغيير روش خلافت اسلامى و كوشش خلفا و اطرافيان آنان به جمع ثروت و اراضى ، تدريجا قسمت عمده از املاك مزروعى در ممالك تحت سلطه اسلام در دست اشخاص متنفذ، متمركز گرديد و مالكين بسيار بزرگ ارضى به وجود آمدند. علت به وجود آمدن اين مالكيت بزرگ ارضى كه آن را ضياع مى گفتند آن بود كه اولاد خلفا و اطرافيان آنان قسمت عمده املاك بى صاحب را كه مالكين آن ها كشته شده و يا فرار كرده بودند، تصاحب نمودند و غير از اين ، اشخاص املاك زيادى متعلق به مردم را به زور غصب كردند. عامل ديگر كه موجب تمركز زمين در دست مالكيت بزرگ شد آن بود كه بسيارى از مالكين كوچك هم براى در امان ماندن از ظلم و جور حكام و مامورين در مقابل نضج مختصرى ، املاك خود را به اسم اشخاص متنفذ، نزديكان و يا خود خليفه مى كردند. اين رويه را التجاء يعنى پناه بردن مى ناميدند. التجاء از زمان بنى اميه معمول گرديد و به طورى كه جرجى زيدان در تاريخ اسلام مى نگارد: در زمان خلافت وليد عده اى از مالكين عراق املاك خود را از بيم تعدى باجگيران ، به نام مسلمه بن عبدالملك والى عراق و برادر خليفه به ثبت رساندند.
    مثال ديگر آن كه مالكين زنجان براى مصون ماندن از تعدى راهزنان ، اراضى خود را به نام قاسم ، پسر هارون ثبت كردند.

    ادامه دارد ....

     

     

     

     

     

     

     

    ستون آزاد

    علی از زبان علی علیه السلام

    آنچه در ذیل می خوانید، بیست و سه ویژگی از مجموعه خصال و صفات الهی حضرت مولی الموحدین علی بن ابیطالب (ع) است. این ویژگی ها که در مناسبت های مختلف بر زبان حضرتش جاری گشته است، از میان سخنان آن حضرت گزینش شده است. تمام منابع این سخنان به همراه متن عربی آنها در کتاب ارزشمند "خاطرات امیرمومنان علیه السلام" ذکر شده است.

    1. به خدا سوگند، نبی مکرم (ص) مرا در میان امتش جانشین کرد و من پس از وی حجت خدا بر مردم هستم. همانا پذیرش ولایت و امامت من بر ساکنان آسمان ها همان گونه لازم گشته که بر اهل زمین واجب شده است.
    فرشتگان از فضایل من سخن می گویند و ذکر مناقب من تسبیح ملائکه است.
    ای مردم! از من پیروی کنید که شما را به راه حق می خوانم و به جانب چپ و راست منحرف نشوید که سرانجام آن گمراهی است.
    2. منم وصی پیامبر شما، و خلیفه و پیشوای مومنان...
    پیروانم را به بهشت رسانم و دشمنانم را به دوزخ افکنم.
    منم شمشیر قهر خدا که بر دشمنان خدا فرود آید و سایه لطف و رحمت الهی که بر دوستان خدا گسترده است.
    من علی بن ابی طالب فرزند عبدالمطلب و برادر رسول خدا(ص) شوی دخترش فاطمه و پدر حسن و حسین و جانشین او در تمام حالات هستم و دارای همه مناقب و مکارم و رازدار پیغمبرم.

    ولادت در کعبه
    3. مریم مادرعیسی (ع) در بیت المقدس معتکف بود. وقتی که درد زایمان بر او عارض گشت به وی گفتند: بیرون شو! اینجا خانه عبادت است نه خانه ولادت.
    اما مادرم فاطمه بنت اسد، همین که خواست وضع حمل کند به کنار کعبه آمد و دیوار کعبه برایش شکافته شده و او را به درون خانه فرا خواندند.(1)
    مادرم به کعبه درآمد و مرا در میان خانه خدا بزاد. این افتخار و فضیلت ویژه ای است که نه پیش از من درباره کسی شنیده شده و نه پس از من برای کسی اتفاق خواهد افتاد.
    4. از همان کودکی پیامبر خدا(ص) مرا از پدرم برگرفت و من شریک آب و نان او شدم و پیوسته مونس و هم سخن وی بودم .

    شجاعت امام
    5. من در جوانی، بزرگان عرب را به خاک مذلت نشاندم و شاخ های برآمده از تیره" ربیعه" و "مضر" را شکستم و شما مقام و منزلت مرا به سبب خویشی و منزلت مخصوص نزد رسول خدا(ص) می دانید. او مرا در کنار خود می نشانید و بر سینه خویش جای می داد و در بسترش می خوابانید و بوی خوش خود را به مشامم می رساند. هرگز از من دروغی در گفتار و خطا و لغزشی در رفتار ندید.
    6. نام من در انجیل به" الیا" و در تورات به" بری" و در زبور به" اری" آمده است ... مادرم مرا"حیدر"(شیر) نامید و پدرم "ظهیر" نام نهاد وعرب به " علی" صدایم زد .
    7. نه چندان بلند آفریده شده ام و نه چندان کوتاه بلکه پروردگارم مرا قامتی به اعتدال بخشید. اگر بر شخص کوتاه شمشیر فرود آورم از فرق سر دو نیمه گردد و اگر به بلند قد تیغ زنم، او را از عرض دو نیمه کنم.

    کمال عقل و درایت
    8. خداوند در وجود من قوه عقل و درکی نهاده است که اگر آن را بر تمامی احمقان دنیا تقسیم کنند، همه آنان به عقل آیند و صاحبان اندیشه و خرد گردند.
    و چنان قدرتی به من عطا فرمود که اگر آن را بر همه ناتوان ها تقسیم کنند، در اثر آن همه قوی و نیرومند گردند.
    و از شجاعت، چندان زهره ای در وجودم نهاده است که اگر آن را بر همه ترسوهای عالم توزیع کنند به دلاورانی بی باک بدل گردند.

    موحد بودن اجداد امام
    9. به خدا سوگند، هرگز پدرانم در برابر بت به خاک نیافتادند ( و دامن پاک خود را به زشتی شرک نیالودند)... آنان پیوسته بر کیش ابراهیم (ع) خدا را پرستش کردند.

    عزت نفس
    10. پدرم در عین فقر و ناداری، آقا بود و تا آن روز شنیده نشد که فقیری بدان پایه از آقایی رسیده باشد.
    11. در روز واپسین، حقیقت نور و روشنایی پدرم - جز انوار طیبه محمد و آل محمد(ع)- همه خلایق را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
    12. نخستین بار که پدرم مرا در حال نماز همراه رسول خدا(ص) دید، گفت: پسرم! از عموزاده خود جدا مشو؛ چه این که تو با پیوستن به او از انواع مهالک و سختی ها در امان خواهی بود . سپس گفت: راه مطمئن در همراهی محمد است.
    13. من نخستین کس بودم که به رسول خدا(ص) گروید و نیز آخرین فرد بودم که از وی جدا گشت و او را به خاک سپرد.
    14. هفت سال تمام، خدای را پرستش کردم پیش از آن که کسی از این امت به پرستش خدا پردازد. آواز فرشتگان را می شنیدم و روشنایی حضور آنان را می دیدم ( و این در حالی بود که پیامبر خدا(ص) از دعوت علنی به اسلام خاموش بود).
    15. من پیوسته در پی پیامبر روان بودم؛ چنانکه بچه در پی مادر.
    هر روز برای من، از اخلاق خود نمونه ای آشکار می ساخت و مرا به پیروی از آن وامی داشت.
    در سال ( چند روزی را) در غار " حرأ" خلوت می گزید( و به عبادت می پرداخت).
    من او را می دیدم و جز من کسی او را نمی دید. آن روز جز خانه ای که رسول خدا(ص) و خدیجه در آن بودند و من سومین آنان بودم؛ در هیچ خانه دیگری اسلام راه نیافته بود.
    ( همان روزها) روشنایی وحی و رسالت را می دیدم و عطر نبوت را در مشام خود حس می کردم.
    16. من از میان مسلمین با هیچ کس به طور خصوصی رابطه نداشتم. تنها کسی که با او مانوس بودم و به او اعتماد داشتم و از مصاحبتش آرامش می یافتم و همواره خود را به او نزدیک می ساختم شخص رسول اکرم(ص) بود. او مرا از کودکی در دامن خود پروراند و در بزرگی منزل و ماوا داد و هزینه زندگی مرا بر عهده گرفت. با وجود او، من از این که در پی یافتن کاری باشم و یا کسبی نمایم، بی نیاز بودم و زندگی خود وخانواده ام بر عهده آن جناب بود.

    شاگرد خصوصی پیامبر اکرم(ص)
    17. در هر صبح و شام یک نشست خصوصی با او داشتم که در این نشست احدی جز من و او شرکت نمی کرد. همه اصحاب آن حضرت این را می دانستند که پیامبر خدا جز با من با هیچ کس دیگری چنین دیدارهایی نداشته است. در این اوقات من با او بودم و هر جا که می رفت و از هر دری که سخن می گفت با او همراه و هماهنگ بودم . چه بسا این دیدار در منزل من صورت می گرفت و گاهی که این ملاقات در منزل او واقع می شد، چنانچه کسی غیر از ما حضور داشت، دستور می داد تا خارج شود. اگر این نشست در منزل ما بود، حضور فاطمه و فرزندانم را مزاحم نمی دید و آنان را به خروج از خانه وادار نمی کرد.
    ( در این کلاس خصوصی) از هر چه می خواستم می پرسیدم و آن بزرگوار با کمال گشاده رویی پاسخ می داد و چون پرسش ها پایان می گرفت و من خاموش می ماندم، خود سخن می گفت.
    هیچ آیه ای نازل نمی شد، مگر آن که برایم می خواند و می فرمود که آنها را با خط خود بنویسم و موارد تاویل و تفسیر(ظاهر و باطن قرآن)، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، خاص و عام هر یک را برمی شمرد و تعلیم می نمود.
    رسول خدا(ص) دست بر سینه ام نهاد و از خدا خواست تا قلبم سرشار از فهم و دانش و حکمت و بینش گردد.
    به برکت دعای آن حضرت، هرگز نشد آیه ای از قرآن را که فرا گرفته بودم و دانشی که آموخته بودم، فراموش کنم.
    (یک بار) به او گفتم پدر و مادرم فدایت، از هنگامی که برایم دعا کرده ای چیزی را فراموش نکرده ام - با آن که یادداشت نکردم - آنچه آموخته ام به یاد دارم . یا رسول الله! آیا این وضع برای همیشه ادامه خواهد داشت یا این که ممکن است در آینده دچار فراموشی گردم؟
    فرمود: نه، هرگز برای تو جهل و فراموشی رخ نخواهد داد.
    18. اگر در غیاب من آیه ای نازل می شد هنگامی که به حضور می رسیدم می فرمود: علی! در نبود تو این آیات نازل شده است سپس آنها را بر من می خواند ( و چنانچه تاویلی داشت) مرا از تاویل آن آگاه می ساخت.
    19. روزی که پیامبرمان به نبوت مبعوث شد، من کوچکترین عضو خانواده بودم که به خدمت رسول خدا(ص) درآمدم و او را در خانه اش یار و مددکار شدم.
    وقتی که دعوت خود را آشکار ساخت، ابتدا از فرزندان عبدالمطلب شروع کرد و بزرگ و کوچک آنها را به توحید و پرستش خدای یگانه فراخواند. به آنها گفت که از جانب پروردگار به نبوت مبعوث گشته است. اما خویشان آن حضرت سخنش را انکار کردند و دعوتش را هیچ انگاشتند و از وی دوری گزیدند و از جمع خویش براندند.
    دیگر مردم که پذیرش نبوت آن حضرت برایشان سنگین و بزرگ آمده بود - از آن رو که قدرت فهم و رشد کافی نداشتند- به مخالفت با وی و رویارویی با حضرتش بپا خاستند و تا توانستند در آزارش کوشیدند.
    در این میان تنها کسی که دعوتش را پذیرفت و با سرعت به ندایش پاسخ گفت و هرگز در حقانیت حضرتش به تردید نیافتاد، من بودم. سه سال بر ما گذشت و احدی جز دختر خویلد، خدیجه (ع) به ما نپیوست... .
    20. من پیشتر می پنداشتم که این فرمانروایان و اولیای امور هستند که بر مردم احجاف می کنند اما اکنون می بینم که این مردم هستند که بر امرای خود ستم می کنند. ( یعنی اگر در مورد دیگران چنین است که معمولاً امراء و حکام آنها در حقشان ستم می نمایند، در مورد من چنان شد که مردم بر من ظلم کردند).
    21. روزی که دامادی بهترین مردمان و افتخار همسری برترین بانوان جهان نصیبم گشت از مال دنیا بهره ای نداشتم. آن روز از بستری که بر آن بیاسایم محروم بودم. اما اکنون فقط مقدار صدقاتی که از میان اموال خود دارم اگر بخواهم بر تمامی بنی هاشم تقسیم کنم به همه خواهد رسید.

    دعا برای فرزند
    22. به خدا سوگند، هرگز از درگاهش فرزندی که از جهت چهره و اندام، چنین و چنان باشند، مسئلت نکرده ام، بلکه همواره خواسته ام آن بوده است که به من فرزندانی عطا کند که همه از نیکان و صالحان و خدا ترس باشند، تا گاهی که به آنان می نگرم چشمانم روشنایی و فروغ گیرند.
    23. تا رسول خدا(ص) زنده بود، حسن، مرا ابوالحسین صدا می زد و حسین نیز ابوالحسن می خواند و هر دو جدشان را پدر صدا می زدند و پس از رحلت آن بزرگوار مرا پدر خواندند.

    -----------------
    پی نوشت
    1. شنیده اید که به هنگام ولادت علی (ع) دیوار کعبه شکافته شد و راهی به اندازه عبور یک انسان بر سطح دیوار پدیدار گشت. آن شکاف پس از ورود مادر علی(ع) بر هم آمد و... اما آیا هیچ از خود پرسیده اید که مگر خانه کعبه در نداشت؟ و مگر میزبان علی(ع) نمی توانست با گشودن در، قدم مهمان خود را گرامی بدارد؟ و مگر...
    پاسخ مثبت است. اما در آن صورت اهمیت و عظمت قصه لوث می گشت و محملی برای بهانه جویان و بدخواهان پیدا می شد تا قضیه را عادی جلوه دهند و بگویند:
    " شاید قفل در کعبه باز بوده و کلید دار از بستن آن غلفت ورزیده و مادر علی(ع) هم با مختصر فشاری که بر در وارد آورده است، در باز شده و وی توانسته است به درون کعبه راه یابد..."
    اما خدای علی(ع) که بر مظلومیت های او واقف است، خواست تا با شکافتن دیوار کعبه و پذیرایی سه روزه از مولود کعبه و غیرعادی جلوه دادن ولادت او، زبان توجیه بهانه جویان برای همیشه بسته شود و صلای مجد وعظمت علی(ع) از همان بدو تولد طنین انداز عالمیان باشد.
     

     

     

     

     

     

     

     

    ستون آزاد

    آخرین وصایاى، وصي رسول خدا

    قاضى محمد بن سلامه معروف به قضاعى متوفاى 405 هجرى در مجموعه‏اى از سخنان على كه آن را دستور معالم الحكم نامیده،این وصیت را از امام آورده است.چون پسر ملجم او را ضربت زد، امام حسن گریان بر او درآمد.پرسید:
    -«پسرم چرا گریه میكنى؟»
    -«چرا نگریم كه تو در نخستین روز آن جهان و آخرین روز این جهانى.»
    -«پسرم!چهار چیز را كه به تو میگویم به خاطر بسپار و به كار دار،و چهار چیز را كه اگر بدان كار نكنى اندك زیانى به تو نمیرساند.»
    -«پدر آن چهار چیز كه باید به كار دارم چیست؟»
    -«خرد برترین توانگرى است و بدترین تهیدستى نادانى است و خودبینى وحشتناك‏ترین وحشت و خوشخوئى گرامى‏ترین حسب.»
    -«این چهار خصلت،آن چهار دیگر را هم بگو»-«از دوستى احمق بپرهیز كه او خواهد تو را سود رساند لیكن به زیانت كشاند.از دوستى با دروغگو كه دور را به تو نزدیك و نزدیك را دور نماید.و از دوستى بخیل كه چیزى را كه بدان سخت نیازمندى از تو دریغ میدارد.و دوستى تبهكار كه تو را به هنگام سود خود میفروشد.»(3)
    و هم این وصیت را در مجموعه خود آورده است:
    چون امیر مؤمنان ضربت‏خورد كسان او و گروهى از یاران خاص او گرد وى فراهم آمدند.امام فرمود:
    «سپاس خداى را كه اجل‏ها را مدت نهاده است و روزى بندگان را مقدر داشته،و براى هر چیز حدى گذارده و در كتاب خود از چیزى كوتاهى نفرموده.كه گوید:
    هر جا باشید مرگ شما را درمى‏یابد هر چند در برجهاى استوار برافراشته باشید.(4)
    و خداى عز و جل گفت:
    اگر در خانه‏هاى خود مانید،آنان كه سرنوشتشان كشته شدن است‏به كشتنگاه خود مى‏روند.(5)
    و پیمبر خود را گفت:
    به معروف امر كن و از منكر بازدار و بدانچه به تو مى‏رسد شكیبا باش كه این از كارهاست كه در آن عزم راسخ بایسته است.(6)
    حبیب خدا و بهترین آفریده او كه راستگو است و راستگویى او گواهى شده است مرا از این روز خبر داد،و سفارش كرد و گفت على چگونه‏اى اگر میان مردمى بمانى كه در آنان خیر نیست. مى‏خوانى و پاسخت نمیدهند،اندرز میدهى،یاریت نمیكنند.یارانت از تو به یكسو مى‏شوند و خیرخواهانت‏خود را ناشناس مى‏نمایانند و آن كه با تو میمانداز دشمنت‏بر تو سخت‏تر است.چون از آنان خواهى(به یاریت)برخیزند روى بر میگردانند و اگر پاى بفشارى،گریزان پشت میكنند. چون تو را ببینند كه فرمان خدا را بر پا میدارى و آنانرا از دنیا باز میگردانى آرزوى مردنت را میكنند.از آنان كسى است كه آنچه را در آن طمع بسته بود از او بریده‏اى،و او خشم خود را مى‏خورد و كسى كه خویشان او را كشته‏اى و او كینه‏خواه تو است و مرگ تو را انتظار مى‏برد،و بلاها كه روزگار بر سرت آورد.سینه همه‏شان پر كینه است و آتش خشمشان افروخته.و پیوسته میان آنان چنین به سر خواهى برد تا تو را بكشند یا گزندى به تو رسانند و بدان نام‏ها كه مرا نامیدند بنامند،و گویند كاهن است و گویند جادوگر است و گویند دروغگو است و دروغ بندنده[افترا زننده].پس شكیبا باش كه تو باید به من اقتدا كنى و خدا چنین فرموده است كه گوید:
    همانا رسول خدا براى شما سرمشق خوبى است.(7)
    على!خداى عز و جل مرا فرموده است تو را نزدیك خویش آرم و دور نگردانم.تو را بیاموزم و وانگذارم و با تو بپیوندم و بر تو ستم نرانم.
    این وصیت رسول خداست و عهد اوست‏با من،پس من،اى گروهى كه به فرمان خدا برپائید و دین او را پاسدارى مى‏نمائید و در گرفتن حق یتیمان و درویشان پابرجایید،شما را پس از خود به تقوى وصیت میكنم و از فریفته شدن به زر و زیور آن مى‏پرهیزانم كه دنیا كالاى فریب است.
    از راه دل‏بستگان به دنیا به یكسو شوید،آنان كه غفلت‏بر دلهاشان پرده افكنده است تا آنكه آنرا كه گمان نمى‏بردند(عذاب الهى)به سویشان آمد،حالى كه آگاه نبودند گرفتار شدند.
    بیش از شما مردمى بودند كه پیمبران خویش را پیروى نمودند،اگر پى آنان را گیرید و اقتدا به ایشان كنید گمراه نخواهید شد.همانا پیمبر خدا،كتاب خدا و عترت خویش را میان شما نهاده است.علم آنچه مى‏كنید و یا از آن مى‏پرهیزید نزد آنان است.آنان راه پیدا و روشنائى هویدایند، وپایه‏هاى زمین و بر پا دارندگان عدل.از نور آنان روشنى جویند و در پى آنان راه پویند از درختى كه رستنگاه آن به بار است و ریشه‏اش پایدار و شاخه‏اش رفته به آسمان.و میوه آن خوشگوار رسته در سرزمین حرم و سیراب از آب كرم.پالوده از خس و خاشاك و چیزهاى ناپاك.گزیده از پاكترین زاده مردمان،از بهترین خاندانهاى آدمیان.از آنان مبرید تا از هم نبرید و از آنان به یكسو مشوید تا پراكنده نشوید.
    با آنان باشید تا راه را بیابید و رستگار شوید.و پاس جانشینى رسول خدا را هر چه نیكوتر درباره آنان رعایت كنید.چرا كه او فرمود:«كتاب خدا و اهل بیت از هم جدا نشوند تا بر من در حوض(كوثر)درآیند.»
    شما را به خدایى مى‏سپارم كه امانتهاى خود را ضایع نخواهد كرد.خدا شما را بدانچه در آرزوى آنید برساند و از آنچه از آن بیم دارید نگه دارد به دوستان و جانشینان من سلام برسانید.
    خدا شما را نگهدارد و حرمت پیمبرتان را در میان شما حفظ فرماید.و السلام.»(8)

    پي نوشت:
    3- طبقات ج 3 - ص 90-89.
    4- نساء،78.
    5- آل عمران،154.
    6- القمان،17.
    7- احزاب،21.
    8- همان كتاب،ص 89-85.

    منبع: كتاب على از زبان على یا زندگانى امیرالمومنین(ع) صفحه 168 دكتر سید جعفر شهیدى

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     گروه اینترنتی مشکان