بخش اول |
مطالب ارسالی نویسندگان ثابت «روزانه» |
|
9 آذر
معجزات تو از درون تو سرچشمه می گیرد. به درون خود رجوع کن تا معجزه ای را که در زندگی دنبال اش هستی، تحقق بخشی.
وین دایر فرستنده:
saheledoosti@yahoo.com ************** لحظاتي هست كه مجبوريم انتخاب كنيم، اما لحظاتي هم هست كه انتخاب نكردن،خود يك تصميم هست. فرستنده:
s_ir62@yahoo.com |
|
|
حديث روزانه
با مردم آنچنان معاشرت کنید که اگر بمیرید بر مرگ شما اشک ریزند و اگر زنده بمانید به شما عشق ورزند.
امام علی (ع)
|
|
|
نکات ريز خانه داري
لکه شکلات و کاکائو
• تا جایی که می توانید سعی کنید سطح خشک شده لکه شکلات را با ناخن یا کاردی که نوک تیز نباشد بکنید . سپس مقداری مایع ظرفشویی یا صابون مایع روی آن بریزید ، به آهستگی پارچه ای سفید و تمیز روی لکه بکشید . مقدار کمی سرکه سفید روی لکه بریزید و بعد آن را خشک کنید . دوباره مقداری مایع ظرفشویی روی لکه بریزید و بعد از چند لحظه با پارچه روی لکه بکشید . سپس سطح مورد نظر را با آب شستشو دهید و بعد بگذارید خشک شود .
• چنانچه لکه روی پارچه های سفید باشد ، محل آن را با آب گرم و صابون بشویید . بعد لکه را به وسیله تتراکلرو کربن از بین ببرید . در صورتی که پارچه رنگی بود ، اول آن را با تتراکلروکربن بشویید ، سپس با آب گرم و اسفنج لکه را کاملا" از بین ببرید.
|
|
فردوسي
baran432002@yahoo.no |
|
حکيم آزاده، فردوسي طوسي
در شاهنامۀ فردوسی، رستم يعنی جهان پهلوان و يلِ
تاجبخش، ابرمرد کابلی-زابلی يا هندوآريانی است؛ او پسر زال، فرمانروای زابل، نيمروز، هيرمند و سيستان است. مادرش رودابه نام دارد که هندو و دختر مهراب شاه، فرمانروای کابل ميباشد. سهراب پسر رستم است. مادر سهراب تهمينه نام دارد که دختر پادشاه سمنگان است.
گشتاسب پادشاه ايران ميباشد و پايتخت ايران شهر بلخ است. گشتاسب دين جديدی را که زردشت مُـعرف آن است به حيث حيث دين رسمی کشورش می پذيرد. آتشکدۀ مشهور زردشتی به نام «نوش آذر» نيز در بلخ قرار دارد. گشتاسب با کتايون، دختر قيصر روم ازدواج کرده است. کتايونِ پسری برای گشتاسب به دنيا می آورد که اسفنديار نام دارد. زردشت که به خواهش گشتاسب ميخواهد اسفنديار را رويين تن کند، آن کودک را در آب مقدسی ميشويد که با خود از بهشت آورده است. اسفنديار به حيث کودک نوزاد؛ از آب ميترسد و وقتی که زردشت او را در ظرف آب مقدس غوطه ميکند، چشمان خود را ميبندد. تاثير آب مقدس تمام بدن او را به استثنای چشمانش در برابر زخم سلاح آسيب ناپذير ميسازد. پسان همين آسيب پذيری چشمان اسفنديار مانند پاشنۀ آشيل طلسم رويين تنی او را باطل ميسازد و نميتواند او را از مرگ نجات دهد. شهزاده اسفنديار پهلوانی است که مانند رستم از هفت خان ميگذرد و به رويين تنی خود بسيار مغرور است
چو آنجا رسی دست رستم ببند
بیارش به بازو فگنده کمند
زواره فرامرز و دستان سام
نباید که سازند پیش تو دام
|
|
|
پنجشنبه: طنز كفش هايم كو؟
با احترام به سهراب سپهري
كفش هايم كو؟
چه كسي بود صدا زد: يابو!
آشنا بود انگار
چه صداي خوفي!
مثل يك عربده بود
مثل كابوس طلبكار
و صاحبخانه
من به اندازه يك برج، دلم مي گيرد
وقتي مي بينم
كه سيامك- پسر همسايه-
پرشيا مي راند
با وجود اينكه
ماست را مي ماند!
و هم اينك جيبم
كه به اندازه ليوان سياست خالي ست
خنده اش مي گيرد
مي شكوفد درزش!
و بياريم سمسار
ببرد اين همه مبل
ببرد اين همه فرش
---
خانه را بايد شست
جور ديگر بايد زيست
خانه بايد خود باد
خانه بايد خود باران باشد!
آن زمان است كه تو مي بيني
ماه مي آيد پايين
مي رسد دست به سقف ملكوت!
ملك الموت كجاست؟
كفش هايم كو؟
چه كسي بود صدا زد: يابو!
دكتر هولوهولو
|
|
مصحف
hamed.1360@yahoo.com |
|
هر روز چند آيه قرآن بخوانيم
« براى شنيدن آيه مورد نظر بر روى شماره آيه كليك كنيد و براي مشاهده تفسير الميزان و نمونه بر روي آيه کليک کنيد »
سوره: سورة البقرة
آيات: 286
محل نزول: مدینه
|
|
|
|
آیات امروز را می توانید از طریق این لینک هم مطالعه کنید
توضيح: هر روز مي خواهيم يک صفحه از قرآن را با هم بخوانيم (به همراه معني آن. هر روز چند دقيقه وقت مي ذاريم، بعد از يه مدت مي بينيم کل قرآن را ختم کرده ايم، به همين راحتي.
فرمايش امام صادق (عليه السلام) هم که يادمون هست: «قرآن پیمان خداست بر خلق او و برای شخص مسلمان شایسته است که بر عهد خود نگاه کند و هر روز 50 آیه بخواند.»
بيائيم فعلا حداقل با يک صفحه در روز شروع کنيم!
ياعلي ... التماس دعا
|
|
بخش دوم |
مطالب ارسالی ديگر اعضا |
اعضا محترم گروه مي توانند مطالبشان را به آدرس
Mobin_s2004@yahoo.com
بفرستند تا با نام خودشان در اين ستون نوشته شود.
|
زندگی زد ؛آدم رقصید .
آدم رقصید ؛ زندگی عرق کرد .
زندگی عرق کرد ؛ آدم چایید .
آدم چایید ؛ زندگی تب کرد .
زندگی تب کرد ؛ آدم لرزید .
آدم لرزید ؛ زندگی ترک برداشت .
زندگی ترک برداشت ؛هیچ کس درد آدم را نفهمید.... |
|
|
پسرك باهوش نگاهش خبر از كشف تازه اي ميداد... دوان ....دوان.... مادر را براي ديدن خدا به حياط خانه برد.مادر فكر مي كرد پسرك جانوري غريب ديده و در تصور خود او را خدا مي خواند . اما پسرك با دستان كوچكش به شبنمي اشاره كرد كه بر روي گلبرگ هاي سرخ رنگ گل نشسته بود . مادر از تصور پاك و معصومانه كودكش اشك ريخت و او را در آغوش كشيد…
كودك پاكترين ذره را خدا مي دانست...
|
|
|
ازدواج به سبک اینترنتی! عروس خانم دوشیزه shirin_sooskesiah آیا وکیلم شما را به مهر :
گوگل عدد سکه بهار آزادی / یک وب کم / سند یک سایت اینترنت اختصاصی دات کام / یک مودم DSL / اینترنت پرسرعت به اندازه طول عمر نوح! / LCD و شمعدان / یک هدست بی سیم / چهارده روم اختصاصی به نیت چهارده ... / پنج گیگا بایت میل باکس اختصاصی به نیت پنج ...
به عقد دائم آقای feri_ferferi در بیاورم ؟
جمعیت : عروس رفته آف هاش رو چک کنه!!! حاج آقا : برای بار دوم آیا وکیلم ؟
جمعیت : عروس رفته ویروس کش آپدیت کنه!! حاج آقا :!!!BUZZ , برای بار سوم خفم کردی آیا وکیلم ؟
عروس : با اجازه بزرگترهای Room بله!
توجه : گوگل عددی است که تشکیل یافته از 1 و هزار صفر جلوی آن : ........... 100000000
|
|
|
یه ضرب المثل نمیدونم کجایی میگه اگر یه روز یکی بهت گفت : اسب، محکم کتکش بزن
اگر دوباره گفت : اسب بهش بگو: عوضی
و اگر باز هم گفت.......اونوقت دیگه وقتشه بری واسه خودت زین و افسار بخری
|
|
|
هر که را باغچهای هست به بستان نرود
هر که را باغچه ای هست به بستان نرود
هر که مجموع نشستست پریشان نرود
آن که در دامنش آویخته باشد خاری
هرگزش گوشه خاطر به گلستان نرود
سفر قبله درازست و مجاور با دوست
روی در قبله معنی به بیابان نرود
گر بیارند کلید همه درهای بهشت
جان عاشق به تماشاگه رضوان نرود
گر سرت مست کند بوی حقیقت روزی
اندرونت به گل و لاله و ریحان نرود
هر که دانست که منزلگه معشوق کجاست
مدعی باشد اگر بر سر پیکان نرود
صفت عاشق صادق به درستی آنست
که گرش سر برود از سر پیمان نرود
به نصیحتگر دل شیفته میباید گفت
برو ای خواجه که این درد به درمان نرود
به ملامت نبرند از دل ما صورت عشق
نقش بر سنگ نبشتست به طوفان نرود
عشق را عقل نمیخواست که بیند لیکن
هیچ عیار نباشد که به زندان نرود
سعدیا گر همه شب شرح غمش خواهی گفت
شب به پایان رود و شرح به پایان نرود |
|
|
به مناسبت هفته اطلاع رسانی ایدز برگزار می شود،
تله کنفرانس "خاستگاه، تاریخچه و ویروس شناسی ایدز" در مجموعه فرهنگی هنری تهران تله کنفرانس با موضوع بیماری ایدز روز یکشنبه 12 آذر،ساعت 17 الی 19 تشکیل می شود.
این سخنرانی به صورت یک ارتباط زنده صوتی تصویری با دکتر محمد محسنی سجادی(دارنده کرسی استادی در دانشگاه مریلند آمریکا) برگزار می شود.
علاقه مندان برای کسب اطلاعات بیشتر با شما ره تلفن های 7-77641125
تماس حاصل نمایند ویا به نشانی:خیابان شریعتی،روبروی بهار شیراز،مجموعه فرهنگی هنری تهران مراجعه کنند.
آدرس وبلاگ ما هم اينه و مي تونيد به اين آدرس هم مراجعه كنيد : www.tehranteleconference.persianblog.com |
|
|
آزادي بيان
قسمت پنجم شگفت آنكه ما نديديم كساني كه اين همه از بدي آزادي انديشه سخن مي گويند يكجا از آفات قدرت مطلقه سخن گويند اگر اين باعث فساد مي شود آن هم فساد مي آورد
وقتي مي گوييم آزادي بيان بايد راحت بفهميم كه شامل آزادي ناسزا گفتن نمي شود شامل آزادي افترا زدن نمي شود گر چه شامل آزادي دروغ گفتن مي شود چون دروغ گفتن عمل نيست خبر است
آنچه در مشروطه رخ داد و انديشه اي كه وارد ايران شد انديشه آزادي بيان همراه با بقيه انديشه هاي جديد بود كه پس ازانقلاب فرانسه در اروپا رونق يافته بود و به ايران نيز راه يافت به نظر من اصلا مي توان گفت كه انقلاب مشروطه ما يك نوع كپي ناقصي بود از انقلاب فرانسه در قرن 18بسياري از ايده هاي جاري در آن انقلاب به ايران هم راه يافت اين ايده ها را تحصيل كرده ها و فرنگ رفته هاي ما كه نوعا در فرانسه تحصيل كرده بودند و از آن طريق با انديشه هاي اروپايي جديد آشنا شده بودند به ايران آوردند آنها پاره اي از كتاب ها را به فارسي ترجمه كردند و كما بيش در همان محدوده آدمهاي باسواد داخلي ديگران را نيز از اين موازين و مواضع آگاه كردند
انديشه آزادي بيان معنايش اين بود كه آدمي حق دارد خطا بكند و حق دارد نظر و سخن خطاي خود را بدون واهمه از مجازات و افتادن در تنگنا يا ديدن عقوبت و محروم شدن از حقوق اجتماعي و سياسي و اقتصادي بيان كند و اظهار دارد حق دارد بينديشد و انديشه خود را اعم از اينكه حق باشد يا باطل بر زبان آورد اين معناي آزادي بيان است
مرحوم شيخ فضل الله نوري تعبير كلمه خبيث آزادي را به كار مي برد وي مي گفت بابي ها دهري ها و طبيعي ها منظور ماترياليست ها و مادي ها ست هستند كه كلمه خبيث آزادي را مطرح مي كنند و مي افزود كه كسي حق ندارد هر چه دلش مي خواهد بگويد يا بنويسد ايشان به صراحت مي گفت كه آزادي مطبوعات و آزادي بيان مخالف قطعي شرع است و بايد از آنها پيشگيري شود و دليل مخالفت وي با مشروطه نيز همين بود و با همين توجيه خواستار مشروطه مشروعه بود سخن او را به درستي ديگر عالمان نفي نكردند آنها در طرفداري از مشروطه به جنبه سياسي يعني جنبه ضد استبدادي مشروطه نظر داشتند شيخ فضل الله اين وجوه مشروطه يا حقوق بشر و آزادي را نيز مد نظر داشت و معتقد بود كه اينها با موازين شرعي منافات مطلق دارد و لذا نبايد مورد تاييد و حمايت عالمان قرار بگيرد در طرف مقابل نيز البته موافقان آزادي و مشروطيت سنگ تمام گذاشتند يعني سخناني گفتند كه بيش از حد تحريك كننده عالمان بود مثلا نوشته بودند محتضر را هنگام مرگ به جاي آنكه رو به قبله دراز كنند بايد رو به پارلمان دراز كنند شما حس مي كنيد كه چنين سخناني حتي امروز هم اگر زده شود روحانيون ما را تا چه اندازه تحريك مي كند اين را مقايسه كنيد با يك قرن قبل كه روحانيت گر چه اقتدار ظاهري سياسي و قوه قهريه و ارتش نداشت چنانكه امروز دارد اما به يك اعتبار جايگاه بسيار عميق تر و سنگين تري در دلها و سينه ها داشت و جامعه نيز بسي بسته تر از امروز بود چنين سخناني در آن روزگار بسيار برخورنده و تحريك كننده بود چنانكه تحريك هم كرد و حوادث بدي در پي آن آفريده شد يكي از مهمترين عوامل در افروختن آتش آن مقابله كه يك قرن پيش در ايران پديد آمد همين قصه آزادي بيان بود چنين بود كه آزادي بيان در جامعه ما جانيفتاد كه نيفتاد فقط وقتي كه حكومت و قوه حاكمه ضعيف مي شدند نوعي آزادي و حتي ميشود گفت نوعي هرج و مرج حاصل مي شد اما همين كه هيات حاكمه مرتب خود را باز مي يافت و بر امور تسلط پيدا مي كرد دوباره داغ و درفش ظاهر مي شد و اهل فكر و قلم و نظر و علم نيز به عنوان نخستين مخالفان مورد اذيت و خشم قرار مي گرفتند
پس از شهريور بيست يعني وقتي متفقين وارد ايران شدند و رضا شاه را كه خود بر سر كار آورده بودند فراري دادند و پسرش را بر تخت نشاندند كشور ما چند سالي شاهد آزادي بود اما آن آزادي به معناي اين نبود كه هيات حاكمه اي بر سر كار باشد كه آزادي را بشناسد و آن را ارج نهد و حق مردم را به ايشان باز پس دهد چنين نبود آنها صرفا قدرت نداشتند تا مخالفان و موافقان را سركوب كنند هنوز قدرت به قدر كافي شكل نگرفته بود لذا احزاب و گروهها و نشريات همچون قارچ در كشور مي روييدند اما همين كه سوء قصدي به جان شاه شد و حوادث ديگري پيش آمد هيات حاكمه ترمز ها را كشيد و دوباره اختناق شروع شد و رشد كرد عميق تر و بسته تر شد تا نوبت به انقلاب اسلامي رسيد
در يكي دو سال آغاز انقلاب مجددا همان وضعيت پيش آمد خوشبختانه اين روزها را بسياري از افراد بزرگ تر به ياد دارند در آن ايام كتاب هايي كه افراد حسرت خواندن بلكه ديدنشان را داشتند در تيراژهزاران نسخه به چاپ مي رسيد و در مقابل دانشگاه تهران فروخته مي شد روزنامه ها گروهها بحث هاي آزادي كه در دانشگا هها و مساجد و خيابان برگزار مي شد جوان ها و غير جوان هايي كه در اين بحث ها شركت مي كردند ... وضعيت كشور عجيب بود البته روشن است كه اين وضعيت مقتضاي آن حالت انقلابي بود در اينجا هم هيات حاكمه و شوراي انقلاب قدرت را باز نيافته بود آن آزادي يا هرج و مرجي كه در كشور بود دليل تئوريك نداشت دليل سياسي عملي قدرتي داشت به تدريج كه هيات حاكمه مقتدر تر شد مواجهه با اين مسائل نيز شروع شد اين وضعيت به نحوي كج دار و مريز در اين بيست و اندي ساله در كشور ما جريان داشته است
ادامه دارد |
|
.
|
1-ميترا خانم من هم مصيبت وارده را خدمت شما و خانواده محترم آن عزيز از دست رفته تسليت عرض ميكنم و اميدوارم غم آخرتون باشه و از نوشته هاي قشنگ و زيباتون كه لب همه اعضا گروه رو خندون مي كنه بينهايت تشكر ميكنم.
2- از دوستان عزيزي كه با فرستادن ايميل از من بابت جمله هاي روزانه تشكر كردن، بينهايت ممنونم و اميدوارم كه من هم بتونم توسط اين جمله ها به نوعي براي رسيدن به هدف و خوشبختيتون سهيم باشم0
3- از اقا احسان( نمونه انسان عاقل و بالغ و هنرمند وآشنا َ به مسا يل روز) و گير 3 پيچ(ذاتن با حال) هم كه يه جورايي انگيزه من براي خوندن مطالب روزانه و نوشتن مطلب در ان هستن( يعني خيلي گل هستيد) تشكركنم0
و خواهشمندم با گير دادن به بنده حقير، انگيزه ام را باز هم بيش از گذشته براي نوشتن مطلب در روزانه بيشتر كنيد.
4- در آخر هم از مبين جان به خاطر زحماتي كه براي روزانه مي كشند باز هم بينهايت متشكرم و از طرف همه اعضاي گروه يه خسته نباشيد جانانه بهتون عرض مي كنم(دوستان عزيزي كه يه جورايي در انجام كارها بي حوصله و تنبل هستند و با داشتن وقت زياد براي رسيدن به هدفشون هميشه بهانه مياورند و ميخواهند معني حقيقي پشتكار و سختكوشي را بدانند، عرض كنم كه مي توانيد مبين عزيز را به عنوان الگوي خود قرار دهيد)
در آخر هم از دوست خوبم گير 3 پيچ ميخوام كه اگه خواستي گير بدي منو متهم به ....خواري نكني( با گفتن جمله هاي بالا )، چون واقعا خالصانه گفتم.
همگي پيروز و موفق و سربلند باشيد
سعيد- متولد ديماه
|
|
|
گير3پيچ
سلام عليكم ( ... )
حال شما ..
حال ما خوب بيد فطير ..
ببند نيشتو .. اعلام مي كنم كه هنوز معلوم نيست كه من زنده ام يا شهيد شدم ... راستي اگه منو كشت كردن بي زحمت اسم كوچمون رو بذارين شهيد گير سه پيچ .. ( كسي دستمال كاغذي نداره .. ) چه پسر خوبي بودم .... فكر نكنم تا قيامت مادر طبيعت عمرا بتونه حتي يكي مخالف منو بسازه .. چه برسه به اينكه يه كم شبيه من باشه .. عمرا ..
خب .. بچه هاي خوبي باشين تا باقي اون مواردي كه ما رو فيلم كردن بگم ..
11- اگه توي شهر پليس اينا افتاده باشن دنبالت معمولا مي توني يه پوششي پيدا كني و جيم فنگ .. جالب اينكه تو اونا رو مي بيني .. اونا تو رو نمي بينن ..
12- وقتي توي خيابونا داري در مي ري هميشه يه جايي هست كه ملت علاف مشغول بزن و بكوب و حركات موزون و كارهاي بي ناموسي و آب شنگولي و اينا هستن و تو مي توني قاطي اونا بشي و گم و گور بشي ..
13- وقتي توي تاكسي هستي و مي خواي كرايه رو بسلفي دقيقا از توي كيف پول نازنازيت همون قدر پول در مياد كه كرايه شده ..
14- ماشين هاي توي فيلم به محضي كه تصادف مي كنن بوم .. منفجر و آتيش آتيش اسم توئه .. ( ببخشيد خط رو خط افتاد )
15- هر كي توي اين فيلم ها كابوس مي بينه به محض بيدار شدن راست روي تختش به حالت نشسته در مي ياد .. بابا بازيگر .. بابا خوشتيپ .. بابا كابوس بين ..
16- وقتي توي فيلم داري پاي تيليف فك پياده مي كني اصلا احتياج به سلام يا خداحافظي نيست ..
17- اگه توي يه اتوبان صاف و مستقيم بدون هيچ گونه driver ديگه در كنارت باشي هر از چندگاهي فرمون رو به اين طرف و اون طرف بچرخوني تا ملت حال كنن .. ( اونوقت مي گن چرا تصادف ؟ )
18- هنرپيشه هر وقت مي خواد بره توي يه ساختمون حتما جلوي ساختمون يه جاي پارك وجود داره ( قبلا رزور شده داداش )
19- كاراگاه به محض معلق شدن ( يا به قول بچه هاي كف بازار آويزون از كار ) فرتي پرونده رو حل مي كنه ... و مي زنه روي دست هر چي غيبگو و پيشگو و ؟؟؟گو
20- پليسها هميشه با قفل بازكن ها و دله دزدهاي حرفه اي رفيقن ... تازه از نوع فابريك و پسرخاله اي ..
21- اكثر لب تاپهاي هنرپيشه ها اون قدر قوي و كار درستن كه جيك ثانيه دخل يه سيستم امنيتي رو مي يارن و مثل هلو برو تو گلو نفوذ مي كنن .. خداييش چون كار من نرم افزاره و مي دونم حفاظهاي امنيتي چقدر گردن كلفتن اين يكي رو كلي مي تاكيدم .
22- مهم نيست كه چقدر رزمي كار باشي و چقدر وارد ... توي فيلمها اگه يه گله دشمن بهت حمله كنن كلي ادب و بفرما و رعايت حق تقدم بازي در ميارن و اصغر آقا بفرما مي زنن و مثل بچه ي آدم يكي يكي حمله مي كنن براي ناك اوت شدن توسط هنرپيشه ..
23- وقتي با بيل يا چماق يا ميله يا هر كوفت ديگه اي به سركسي ضربه بزني طرف مثل بچه ي آدم مي ره لالا و اصلا و ابدا ضايعه ي مغزي تو كارشون نيست .. به اينا مي گن كله پوك يا نمي دونم مغز گچي يا يه همچين چيزايي ..
24- هميشه دو تا پليس ماماني با هنرهاي متفاوت مي ذارن براي يه پرونده .
25- ملت بي كار باقي كشورها توي فيلم هاي انگليسي وقتي تنها مي شن به زبان شيرين انگليسي باهم Talk مي كنن ..
26- همه ي قفل ها در فيلمها با يه كارت اعتباري يا به تيريپ جوادتر با يه سنجاق قفلي ( بهش قلفي هم مي گن ) توي سه سوت باز مي شن به جز مواردي كه ساختمونا آتيش گرفته و احتمالا يه موجود مزاحم دردسر ساز كه قلب ملت رو مي ياره توي دهنشون توي اتاق گيرپاژ كرده ..
27- هميشه ي خدا اخبار تيليويزيون ( كلمات ناب بر گرفته از ديكشنري گير سه پيچ ) يا روزنامه ها داستاني رو به خورد ملت مي دن كه شما رو روي تخت هتل يا توي كافه تريا ( مشغول خوردن زهرماري )تحت تاثير قرار مي ده ..
خب .. اين هم از گير به احسان .. و دنياي فيلم ها ..
يه بار گفتم يه بار ديگه هم مي گم .. اين مطالب از توي دو هفته نامه ي موفقيت ( نيمه ي اول آذر ) كش رفته شده .. اين مطالب هم آقاي حميد كوثري ( البته با تيريپي كاملا متفاوت ) نوشتن ..
چون خيلي خسته ام فعلا قربون رفتن رو مي ذارم گنار براي يه روز ديگه ...
|
|
|
در شهرداری تهران چه می گذرد؟
شهرداری تهران به عنوان مهمترین نهاد خدماتی پایتخت دارای گستردگی وظایف و چرخش مالی عظیمی است که مدیریت آن تنها با حضور تمام وقت و نگاه خدمت رسانی امکان پذیر است.
با این وجود قالیباف در یکسال گذشته بر صندلی شهرداری تهران تکیه زده است و مروری بر عملکرد پر اشتباه و بیراهه روی وی در این روزها که تمامی توجه قالیباف و همکارانش بر انتخابات شورای شهر متمرکز شده است می تواند از بروز خطای مجدد جلوگیری کند
در ماه های اولیه فعالیت سردار قالیباف وی در یک مانور پیچیده تلاش کرد سطح اختیارات شورای شهر را بر برخی از مراکز حساس شهرداری تهران کاهش دهد. لذا ماجرای شرکت واحد اتوبوسرانی با اجرای یک مانور تبلیغاتی با همکاری مدیران حراست این شرکت و مدیر کل حراست و روابط عمومی شهرداری به اجرا درآمد تا اعضای شورای شهر که از مخالفان شهردار نیز به حساب می آمدند از این مجموعه حذف و مدیریت اتوبوسرانی به شهردار واگذار شود و پس از این اقدام رویه گسترش اتوبوس های ریالی و راه اندازی شرکت های خصوصی و ایجاد رانت ویژه برای برخی افراد اجرا شد.این امر باعث بروز نارضایتی وسیعی در میان شهروندان تهرانی شده است که تاکنون شهردار تهران برای رفع آن تدبیری نکرده است
از دیگر طرح های بی نتیجه قالیباف راه اندازی خط ویژه اتوبوس در بزرگراه های تهران بود که با تبلیغات فراوان به اجرا در آمد و نتیجه ای جز افزایش شدید ترافیک در بزرگراه های تهران نداشت و در نهایت این طرح متوقف شد. طراح این پروژه شکست خورده مدیر دفتر شهردار اسبق تهران بود که معلوم نیست چه تخصصی در حوزه حمل و نقل داشته که چنین طرح حساسی به وی سپرده شده بود.جالب توجه اینکه در همان زمان معاون سابق حمل ونقل شهرداری تهران با اجرای این پروژه مخالفت جدی داشت اما بدلیل حمایت سردار هاشمی تشکری رییس سازمان ترافیک و همکار قالیباف در ناجا طرح یاد شده به اجرا درآمد که نتیجه ای جز اتلاف سرمایه شهروندان تهرانی برجای نگذاشت و در نهایت نیز تقی زاده معاون حمل و نقل برکنار شد.
این گزارش حاکی است : از دیگر طرح های بی حاصل مدیریت فرمانده سابق ناجا در شهرداری تهران قطع بیش از 40 هزار اصله درخت برای ساخت امتداد بزرگراه همت بود. این طرح که در روزهای تاسوعا و عاشورای سال گذشته و در شب به اجرا درآمد خوشبختانه با دخالت مقامات مسئول متوقف شد .اما در این میان به دلیل اشتباه در ارزیابی اولیه و تغییر مسیر بزرگراه اکنون میلیارد ها تومان سرمایه گذاری صورت گرفته برای اتصال دو شاهراه اصلی تهران بلاتکلیف رها شده است. در زمان اجرای این طرح شهردار تهران برای حفظ گواهی خلبانی خود در کشور فرانسه بود و معاون عمرانی شهرداری تهران چنین اقدامی را صورت داد که در نهایت قالیباف برای ظاهر سازی مجبور شد رای کمیسیون ماده 5 را پس از اجرای طرح کسب کند.همچنین گفته می شود قالیباف تاکید کرده بود این طرح به هر قیمتی باید اجرا شود تا قاطعیت وی در انجام تصمیماتش به همگان ثابت شود
در حال حاضر روزنامه " تهران امروز " با هزینه شهرداری تهران به جمع روزنامه های کشور پیوسته است . این در حالی است که بخاطر کمبود زمان و عجله برای راه اندازی روزنامه یاد شده حتی کلیه اموال نشریه مزبور از طرف شهرداری تامین شده و برچسب اموال شهرداری تهران بر روی آنان هنوز باقی است.ضمن آن که احمد توکلی دبیر تحریریه روزنامه همشهری با حفظ سمت سردبیری این روزنامه را بر عهده دارد.
این گزارش حاکی است : عقد قرارداد های چند میلیارد تومانی با صدا و سیما ، واگذاری کلیه امور رسانه ای شهرداری به خبرگزاری "مهر" با رقم نجومی 700 میلیون تومان( جالب توجه این است که مدیر عامل خبرگزاری مهر همزمان مدیر مسئول روزنامه تهران امروز نیز هست) ، اشتغال همسر و پسرقالیباف در پست مشاورت شهردار ،پرداخت هزینه دو خبرکزاری شهر و ایرانیوز از سوی شهرداری تهران ، اعزام بیش از 40 نفر از مدیران شهرداری تهران به کشور آلمان در جام جهانی فوتبال ،پرداخت بیش از 500 میلیون تومان به فدراسیون فوتبال ( سردار یعقوبی معاون فعلی شهردار قبلا از اعضای هیات رئیسه این فدراسیون بوده است )
از جمله دیگر اقدامات عجیب آقای شهردار است.
همچنین شهردار تهران در مدت یکسال گذشته بیش از 36 میلیون تومان هدیه به صورت نقدی ( از جمله بن لباس فروشگاه های ماکسیم ) به خبرنگاران حوزه شهرداری تهران پرداخته است.همچنین کلیه امور مربوط به انتشار نشریه داخلی شهرداری تهران به برادرایرج جمشیدی روزنامه نگاری که شهرت فراوانی در مفاسد اقتصادی دارد سپرده شده که رقم قرارداد یاد شده چندین برابر عرف رایج بوده است.
از اين رو قصد دارم بررسی کارنامه سردار قاليباف و جمعی از مسئولين را برای تنوير افکار عمومی پی گيری کنم.
|
|
daneshjou2001@yahoo.co.in |
|
آی داداش یواش یواش
قبل از هر چیز سلام
در این شماره میخوام در مورد ایمیل ارسالی احسان ( طبق معمول ، نمیدونم چرا مهرش به دلم نشسته ) و ایمیل ارسالی دوست گرامی shadow_1352@ yahoo.com در شماره 593 تذکری رو بدم
****************************
در مورد مطالب که نمیدونم چون من تا حالا یه همچین مشکلاتی واسم پیش نیومده اما در مورد این که فرمودید "آیا توی خارج از ایران با حیوون های خونگی شون این رفتار میشه که پلیس ما با مردم می کنه " واقعا برام جالب بود چون هنوز چند روز از پخش فیلم ضرب و شتم دانشجوی ایرانی توسط پلیس آمریکا نمیگذره و حتما در مورد زندان گوانتانامو و دیگران فیلم های پخش شده چیزائی شنیدید
اما اگه ندیدید و نشنیدید بهتون توصیه میکنم که حتما ببینید و بشنوید و حد افلکندش اینه که از شما بازجوئی کردن اما اون داشنجوی بی نوا رو حتی بازجوئی هم نکردن
البته اگر این اتفاق افتاده نمیشه به هیچ وجه توجیهش کرد اما دلیل نمیشه شما این کار رو مختص ایران بدونید
راستی 10 تا از سی دی های فیلم جنایات صدام رو دارم اگه دوست داری میتونم برات بفرستم
مستند های افغانسنان و فلسطین و غیره و غیره هم بد نیست
راستی همین یه مدت پیش بود که میگفتن این چه قوه قضائیه و نیروی انتظامیه که ما داریم و نمیتونه جلوی قاچاق دختران به دبی رو بگیره
البته داستان شما مربوط به 10 سال پیشه من اون وفتو یادم نمیاد
************************
و دوست گرام احسان غفاری ( الان که فکر میکنم به واقعی بودن اسمت شک میکنم آخه با این خفقانی !!!! که در این رژیم !!!! وجود داره بعید میدونم کسی بتونه جرات کنه با اسم حقیقی نقد کنه ، بگذریم شاید رژیم سر عقل اومده ) فرموده بودید " مسخره نیست که برای مسایلی که قرن هاست در دهات کوره های آفریقا هم حل شده ، طرح های ویژه بگذاریم ؟ " و این مطلب هم برام جالب بود که در ابتدا میفرمائید دو تا مطلب جدی اما ادبیات شما اصلا جدی نیست برای همین هر چی میخوام جدی بخونم خندم میگیره و نمیتونم درست به حرفات فکر کنم اما از شوخی گذشته دوست عزیز یه چیزی بگو که بگنجه آخه کشورای درست حسابی آفریقا تو نون شبشون موندن
البته یه چیزی شنیدی که در مثل مناقشه نیست ولی خوب هر کی بهت گفته بد گفته
حتما در جریان آنقولانزای پرندگان بودی ( از شما توقع بیشتری میره ، البته این آخرین باریه که از شما متوقع میشم دیگه از شما توقع درک بالا ندارم ) و میدونی ایران جزئ معدود کشورائی بود که تونست این مشکلو خوب حل کنه نشون به این نشون که حالا داره چوبشو میخوره و باید تخم مرغمونو گرون تر به کشورای همسایه بفزوشیم و خودمون نون خالی بخوریم
بعید میدونم که این مطالبو ندونی و یا به صحتش شک کنی و کاش در مورد دیگر گرانی ها صحبت میکردی که دلیلشو نمیدونم و شایدواقعا اشکال از دولت باشه اما عدل از تموم پیغمبرا جرجیس رو پیدا کردی
به امید روزی که واقعا به فکر اعتلای ایران باشیم
محمد علي پوردارا دانشجوي سال آخر مهندسي صنايع
به فكر رنگ سبز فردا باش
حق نگه دارتون
|
|
|
قصۀ من
مثل باد سرد پاییز
غم لعنتی به من زد
حتی باغبون نفهمید
که چه آفتی به من زد
رگ و ریشه هام سیاه شد
تو تنم جوونه خشکید
اما این دلِ صبورم
به غم زمونه خندید
آسمون مستِ جنونی
آسمون تشنۀ خونی
آسمون مستِ گناهی
آسمون چه رو سیاهی
اگه زندگی عذابِ
یه حباب روی آبِ
من به گریه ها می خندم
میگم این همش یه خوابِ
مثل باد سرد پاییز
غم لعنتی به من زد
حتی باغبون نفهمید
که چه آفتی به من زد
آسمون تو مرگِ عشقو
توی یاخته هام نوشتی
توی غم نامۀ تلخِ
که تو سر تا پام نوشتی
من به لحظۀ شکستن
اگه نزدیک اگه دورم
از ترحم تو بیزار
که خودم سنگ صبورم
آسمون تیشَه ت شکسته
من دیگه رو پام می مونم
منو از تن بگیری
تو ترانه هام می مونم
اگه زندگی عذابِ
یه حباب روی آبِ
من به گریه ها می خندم
میگم این همش یه خوابِ
مثل باد سرد پاییز
غم لعنتی به من زد
حتی باغبون نفهمید
که چه آفتی به من زد
آسمون تیشه ت شکسته
من دیگه رو پام می مونم
منو از تنم بگیری
تو ترانه هام می مونم |
|
|
نتیجه بازخوانی جعبه سیاه هواپیمای آنتونوف
بازم یک هواپیمای دیگر سقوط کرد و باز هم متخصصین جعبه سیاه را بردند تا پس از دو ماه آن را بازخوانی کنند اما من زودتر از آنها نتیجه را به شما می گویم مثل همیشه 10 % نقص فنی و 90 % اشتباه خلبان .10 % که قابل گذشت است بابت 90% خلبان هم که خوب خدایش بیامرزاد .اما یه مطلب جالب تو این سه سقوط هواپیما هست به موارد دقت کنید 1-سقوط هواپیمای باری نظامی C-130 که خبرنگاران را برای تهیه خبر از مانور نظامی می برد 2- سقوط هواپیمای حامل 30 نفر (تعداد را دقیقآ در خاطرم نیست )از افسران و فرماندهان ارشد نظامی 3- سقوط هواپیمای آنتونوف حامل 36 نفر از سپاهیان در زمانی که مانوری در جریان بود .نظامی بودن و در هنگام مانور نظامی در همه مشترک است .آیا این اشتراکات احتمال خرابکاری و سقوط تعمدی را زیاد نمی کند ؟ اگر اینچنین است پس چرا حقیقت مطلب را به ملت نمی گویید؟
اما یه توضیح هم در خصوص مطلبم با عنوان یه جورایی همین جوری به آقای daneshjou2001 که در رابطه با مسائل فرهنگی ایرانیان بود بدم اول اینکه از اینکه به نوشته هایم دقت می کنید ممنونم اما احتمالآ منظور من رو یا متوجه نشدید یا من نتونستم برسونم .من به هیچ وجه قصد نداشتم که بگم ما هیچ مشکل فرهنگی نداریم من به مبین و احسان گله کردم که نگین بی فرهنگیم بگین که این مورد و آن مورد و ... مشکل فرهنگی داریم اتفاقآ گففته بودم جزء معدود مواردی بود که انتقادات آقا احسان رو قبول داشتم و انتقادم به ایشون هم این بود که اگه از مشکلات فرهنگی می گویید کمی محترمانه تر .وگرنه من هم می دانم رانندگی در ایران نوعی خود کشی است و سالم برگشتن یک اتفاق است نه تصادف کردن و همین طور می دانم که دروغ و رشوه خواری در ایرانیان به وفور یافت می شود و بسیاری از کسانی هم که رشوه گیر نیستند علتش این است که موقعیتش را ندارند مثالی بزنم: آشنایی داشتیم که نظامی بود یک بار به من گفت این جا ماندن فایده ای ندارد باید برم مرز .خلاصه رفت زاهدان و بعد 7 ماه که پیاده رفته بود با پژو صفر از پول رشوه برگشت البته این موارد را تعمیم نمی دهم . شما از تجربیات خود گفتید اما بذارید منم از تجربه خودم بگم .من چند باری پام رو از خط گذاشتم بیرون و به چند کشور سفر کرده ام .مثلآ در انگلستان رانندگی نظم و انضباطی مثال زدنی دارد و صدای بوق به هیچ وجه شنیده نمی شود طوری که آدم فکر می کند متمدن تر از اینها وجود ندارد و به قول معروف آخر فرهنگ هستند که حتی بدون پلیس هم خلاف نمی کنند .اما واقعیت این است که علت چیز دیگری است در سرتاسر خیابانها دوربین هایی وجود دارد که به محض کوچکترین خلاف برگه جریمه صادر می کنند و ظرف 12 ساعت به درب منزل فرستاده می شود و ظرف 48 ساعت اگر پرداخت نشود قیمت دوبل می شود و به همین ترتیب سیر صعودی .می بینید که سیستم اونا رو مجبور به رعایت قانون می کنه وگرنه اگه اونجا هم مثل ایران بی قانونی بود از ایران بدتر می شد و به زور قوانین رعایت موازین کردن اسمش فرهنگ نیست .یه مثال دیگه بزنم آلمانی ها آدمای بسیار منظمی هستند یه بار با یکی از دوستان صحبت از آلمان کردم و من هم مثل شما از فرهنگ خودمون انتقاد کردم و گفتم آلمانیها خیلی با فرهنگ و منظم و قانونمندن اون دوستم جواب داد اینا رو تو مدت کوتاه نمی شه شناخت می گفت من 18 ساله با اینا دارم زندگی می کنم و زیر و بمشون رو می دونم می گفت یه مدت رشد اقتصادی اینا خیلی اومده بود پایین و رکود اقتصادی داشتن مثل وحشی ها افتاده بودن جون هم و می ریختن خونه مهاجرا مخصوصآ ترکا و خونه شون رو آتیش می زدن می گفتن اینا دارن حق ما رو می خورن و خلاصه زندانای آلمان دیگه جا نداشت .اگه اینا یه چیزی مثل جنگ ما به سرشون اومده بود که و وضع اقتصادی ما رو داشتن خون همدیگه رو می خوردن. ---- بله دوست عزیز من معتقدم با تمام مشکلات فرهنگی که ما داریم اگر آن پشتوانه قوی فرهنگی را نمی داشتیم با این بی قانونی مملکت و وضعیت اقتصادی وضعمان خیلی بدتر از حالا بود ما در تمام شرایط وحشتناک جنگ هیچگاه ایرانیان به خانه افغانی های مهاجر و کردهای حلبچه هجوم نبردند اعتراض کردند ولی خانه ای آتش نزدند و کسی از آنها را نکشتند .آیا این نشان از فرهنگ نیست .باز هم تاکید می کنم من به هیچ وجه نمی گویم که بگوییم هنر نزد ایرانیان است و بس و مملکت ما هیچ مشکل فرهنگی ندارد من می گویم از مشکلات فرهنگمان انتقاد کنیم اما خود زنی نکنیم و خود را متهم به بی فرهنگی نکنیم ...ایام به کام
سرهنگ فداکار
" شهيد سرهنگ پاسدار «مراد محبي» در مركز آموزش شهيد همت روانسر كرمانشاه به عنوان مسئول كميته آموزش مشغول خدمت بود و زماني كه در منطقه مخصوص آموزش عملي و در كنار يك گروهان كه بايد كار عملي خود را انجام دهند، مشغول مرور آموزشها و راهنماييهاي لازم براي چگونگي استفاده از نارنجك بود، ناگهان متوجه شد كه يكي از سربازان به اشتباه ضامن نارنجك را آزاد كرده و نارنجك نيز به خاطر اشتباه وي روي زمين افتاده است.
براساس اين گزارش به خاطر آنكه تا لحظه انفجار اين نارنجك جنگي لحظاتي بيشتر باقي نمانده بود و اگر انفجاري صورت مي گرفت تعداد بسياري از سربازان حاضر در آنجا زخمي و يا كشته مي شدند، بايد كسي با فداكاري، ناجي ديگران مي شد كه مراد محبي با حركت سريع به سمت نارنجك و حايل قرار دادن بدن خويش، جان افراد تحت امر خويش را نجات داد."
مطلبی که خوانديد نه داستان بود و نه فيلم .مربوط به زمان جبهه و جنگ ۲۰ سال پيش هم نبود که يا بگوييم خالی بندی و اغراق است و يا کمی منصف باشيم و بگوييم خوب آن زمانها آنگونه بود و ديگرزمان ايثار گذشته .اين مطلب مربوط به ۳۰ آبان ۸۵ يعنی ۶-۷ روز پيش است خبری که به سادگی در يک تيتر کوچک درفقط بعضی خبرگزاريها و نه صدا و سيما گفته شد و از کنار آن عبور شد در حالی که خبر نرسيدن بکهام به عروسی تام کروز يا عطسه فلان هنر پيشه يا ببخشيد دستشويی رفتن فلان فوتباليست تيتر درشت همه سايتها می شود و فلان هنرپيشه جلف يا فلان فوتباليست مو قشنگهای قرتی را الگو می کنند و به خورد ملت می دهند و چپ و راست در وفات يا تولد امامان، همين مو قشنگ ها مهمان صدا و سيما و خانه های ما هستند و از دين و ايمان و ايثار برايمان می گويند بعد هم که حسابی توجيهمان کردند که اينان بهترينند و معصوميند فيلم و عکس پارتيهای خصوصيشان و ... وارد بازار و سايتهای اينترنتی می شود و مراد محبی آرام و بی سرو صدا بی هيچ تقدير و الگو سازی نه برای او که برای ما در خاک آرام می گيرد و مدال شجاعتش هم بر سينه علی دايی چسبانده می شود ..... سرهنگ فداکار روحت شاد.
برا اينکه زحمت آقا احسانم کم کنم همينجوريشم خودم می گم . احسان در يادداشتهای همين جوری : اين سرهنگ شلوار کردی پوش که پريده رو نارنجک احتمالآ جو گير شده و مغز فندق درو کرده اگه بخوان از اين سرهنگ شلوار کردی پوش تقدير کنن ديگه پس کی از انتظامی ها و مشايخی ها و سپهری ها و جعفری ها و ...( يه ۷-۸ تا ديگه از چهره های ماندگار ) تقدير کنه در ضمن بيچاره به مملکتی که رئيس جمهورش به سربازا ياد نمی ده چطوری ضامن نارنجک رو بکشن و کارش شده فقط شعار عليه اسرائيل.
|
|
|
وقت هرچه باشد طلا نيست!
شايد فكر، كنيد مي خواهيم شوخي كنيم. زيرا از قديم به ما عكس اين مطلب را گفته اند! و ادبيات ايراني پر است از سخنان نغز و دلنشيني كه نسبت به ارزش و قدر و منزلت وقت بيان داشته اند. آري، من هم با شما موافقم ولي شايد توجه كرده باشيد كه متأسفانه اين گفتارها، چندان در نحوه زندگي مردم ما تأثير نكرده است!
اشتباه نكنيد! اين بار قرار نيست با مقاله اي از سري بحث هاي آسيب شناسي اجتماعي مواجه شويد! بلكه روي سخن با شما خواننده عزيز مجله الکترونیکی روزانه است كه به قدرت عظيم و سرمايه گرانبهايي كه در وجودتان نهاده شده، واقفيد. بر اين اساس اگر وقت و زمان، گرانبهاست، بخاطر ارزشمند بودن انسان است و الا چگونه مي تواند بخودي خود ارزشمند باشد؟ در اين صورت با ما موافق خواهيد بود اگر بگوئيم:
اي انسان! وقت طلا نيست؛
تو گرانبهاتريني ...
در اينجا مي خواهيم با مفهوم صحيح "مديريت زمان" آشنا شويم كه مقصود از آن مديريت بر زمان نيست؛ بلكه مقصود مديريت بهينه برنامه ها و فعاليتهايي است كه در بستر زمان صورت مي پذيرد.
بر اين اساس با فراگيري آموز ه هاي "مديريت زمان" به مديريت شخصي(Self Management ) در ارتباط با زندگي فردي و سازمان دست مي يابيم.
بنابراين رويكرد، "زمان" عاملي است با قابليت انعطاف نامحدود براي دسته بندي بهينه فعاليتها كه مي تواند در خدمت افزايش توانمندي انسان قرار گيرد.
اينك به خاطر بياوريد كه چند بار در طول زندگي احساس كمبود وقت نموده و آرزو كرده ايد كه اي كاش در هر روز بجاي 24 ساعت، 48 ساعت وقت مي داشتيد؟
حال، اگر به شما بگويند آرزوي شما برآورده شده، چه احساسي خواهيد داشت؟ كليد تحقق اين آرزوي شما در آموز ه هاي علم مديريت زمان مي باشد! اين علم به شما مي آموزد كه چگونه مي توانيد بخشي از اوقات خود را آزاد كنيد؛ دقيقاً مثل موقعي كه با كمبود فضا مواجهيم و با يك مديريت صحيح نسبت به لوازم و اشيا به فضايي باز دست مي يابيم! يعني همان عملي كه در شركت هاي بزرگ موجب ميليونها دلار صرفه جويي و سود مي شود!
يكي از مهمترين مسايل انسان در هر شرايطي، هر سن و سالي و با هر مذهب و اعتقادي، مسئله "موفقيت" (Success) مي باشد.
تمام دانشمندان و محققان نيز در تلاشند تا انسان را در موضوعات مختلف ياري رسانند تا بتواند مسايل مختلف خود را حل كند. تازه خودشان نيز در اين تلاش علمي و تحقيقي به دنبال كسب موفقيتند!
اولين نكته اي كه بايد در اين خصوص توجه كنيم اين است كه موفقيت تابع فرآيند است: (Process of Success) و ما بايد اركان اين فرآيند را در يك تحقيق جامع و گسترده در زندگي شخصي و سازماني خود به دست آوريم. نكته دوم به تعريف موفقيت مربوط مي شود: "موفقيت عبارت است از نيل رضايتمندانه به اهداف از پيش تعيين شده در زمان معين". بر اساس اين تعريف، اگر در زندگي خود هدفي نداشته باشيم، موفقيتي هم نخواهيم داشت و به قول يك مثل غربي، باد موافق براي كشتي بدون مقصد بي معناست! در گام دوم بر اساس يك تحليل علمي بايد فاصله خود تا اهدافمان را تعيين و مسيري كه ما را به وضعيت مطلوب مي رساند، شناسايي كنيم. بر اين اساس مدل حركتي ما در فرآيند موفقيت به صورت زير خواهد بود:
و اينك بايد توجه داشيته باشيم يكي از عواملي كه موجبات رضايت ما را درفرآيند موفقيت تأمين مي كند، مسأله "زمان" تحقق هدف مي باشد. پس بايد با طراحي يك برنامه زمان بندي شده زمان دقيق تحقق اهدافمان را بدست آوريم و از اينجاست كه پاي مديريت زمان در فرآيند موفقيت به ميان مي آيد. به كارگيري آموزه هاي اين علم موجب مي شود كه ما زمان كافي براي پرداختن به برنامه هاي خود بدست آوريم تا به موقع و با هزينه معقول اهدافمان را محقق كنيم.
مهمترين اصل در اين ميان، اولويت بخشيدن به فعاليت ها و تقسيم آنها به امور فوري و ضروري است كه در اين صورت امور غيرفوري و غيرضروري خود به خود از زندگي ما حذف مي شوند.
همچنين در طراحي يك برنامه مناسب، با توجه به رسالت و بينشي كه براي خود تعيين مي كنيم، اولاً نيازمند انتخاب و ثانياً اتخاذ تصميمات استراتژيك هستيم. آموزه هاي علم مديريت استراتژيك نيز از اينجا وارد فرآيند موفقيت مي شود و دهها تئوري و روش و شيوه ارائه مي دهد تا برنامه اي كه مسير ما را به سوي اهدافمان تعيين مي كند، كار آمدتر شود.
پس از تعيين هدف و تعيين مسير بر اساس طراحي يك برنامه زمان بندي شده با استفاده از تكنيك هاي مختلف برنامه ريزي، نوبت به اجراي برنامه مي رسد كه خود محل بحث دهها تئوري و روش اجرايي است. اما يك نكته كليدي در اين مرحله اين است كه در حين اجرا و پس از هر دوره زماني، بايد دستاوردهاي خود را ارزيابي و نتيجه آن را در برنامه اعمال كنيم. اين امر موجبات تصحيح رفتار خود و برنامه هايمان را فراهم مي نمايد كه در نتيجه اجراي آنها، قله اهدافمان فتح گردد. اينك با بررسي دقيق فرآيند موفقيت، به يك نتيجه بسيار مهم و اساسي دست مي يابيم و آن اينكه با انجام همه اين فعاليت ها و در واقع با اعمال مديريت شخصي به بخشي از توانمندي هاي بيكران خويش مي رسيم و با تحقق اهدافمان، گوهر گرانبهاي خود را در بستر شيرين "موفقيت" مي يابيم! بر اين اساس شما نيز با ما هم عقيده خواهيد شد كه:
اي انسان! تو مي تواني ... اگر از امروز اراده كني!
با این حال کمی رو این حرفا تامل کنید
ارزش يك سال را از دانش آموزي بپرس كه در امتحانات پايان سال رد شده است و قرار است كه يك سال ديگر كتابهاي تكراري را ورق بزند.
ارزش يك ماه را از مادري بپرس كه طفل نارسش فقط يك ماه زودتر به دنيا آمده و حالا چكيده هشت ماه آرزوهاي طلايي اش زير چادر اكسيژن تلف شده است.
ارزش يك هفته را از نويسنده هفته نامه اي بپرس كه همه هفته گذشته سرش شلوغ بوده و در آغاز هفته جديد بايد گزارشش روي ميز سردبير باشد.
ارزش يك ساعت را از دو چشم انتظار بپرس كه براي ديدن هم سر قرار لحظه شماري مي كنند.
ارزش يك دقيقه را از مسافر جامانده اي بپرس كه يك دقيقه پيش قطارش بدون او را افتاد.
ارزش يك ثانيه را از كسي بپرس كه فقط يك ثانيه ترمزش دير گرفت و حالا به جسدي كف خيابان خيره شده است.
ارزش يك صدم ثانيه را از دونده اي بپرس كه در المپيك نقره گرفت.
|
|
|
سلام به همه دوستان گــــــــــــــــــــــــــــــــل! (این دفعه کاتوس نیستید!)
اول از همه به میترا خانوم به خاطر در گذشت یکی از بستگانشون تسلیت میگم و از خدا براشون طلب صبر میکنم.
بعدشم که آقا من 3 روز اول هفته دانشگام و نیستم که میل بدم! البته میرم و میام اما خوب دیگه شب وقتی میرسم خونه فقط میتونم که میلام و چک کنم و وقت جواب دادن ندارم! واسه همینه که جواب نداده بودم میلهایی که واسم رسیده بود (قابل توجه سارا خانوم که فکر کرده منو میشناسه و علت اینکه من جواب نمی دم واسه اینه که دارم ایشون رو دور میزنم!) بعدشم که این قضیه هک داره جدی میشه! واسه همین میخوام دیگه نشون بدم که من چه کارایی میتونم بکنم و نمی کنم! (الکی گفتم کاری بلد نیستم بکنم فقط بلوف زدن بلدم اما خوب تا شنبه هفته بعد یه خبر خوب میبینید! سیستم احمدی نژاد)
راستی تا یادم نرفته بگم که این گیر سه پیچ واقعاداره به من کمک میکنه تو پروژم و خدا اجرش بده! باور کنید کابوس شده بود برام! اصلا نمی دونستم که باید چی کار کنم! سه پیچ جان مرامتو عشقه!
بعدشم که این عشق من باز نا پدید شده! بابا علی علی پور رو میگم! نمی دونم باز کجاس که من دلم براش زنگ زده!
تو روزانه شماره 593 یک نفر با این ID shadow_1352@ yahoo.com میل داده بود و گفته بود که چه بلاهایی به سرش اومده که میخواستم بگم خواهر من اگه پلیس و سازمان های اطلاعاتی این گونه با ما رفتار نکنند که این عربهای احمق جرات اینکه تو امارات اینجوری با ما رفتار کنند را پیدا نمی کنند ! میدونی تو ایران همه چیز به واسطه اینکه ما خودمون چیزی نمی گیم اینجوریه! تو کشورهای خارجی ما رو تروریست و آدم کش معرفی کرده اند!یکی از این بی احترامی ها را دقیقا برادر من دیده بود. ایشون برای یه سفر کاری رفته بودند آلمان جالبیش اینجاس که اونجا فهمیده بود که به اونها (آلمانی ها) گفته شده که اگر تو خیابون یه فردی را دیدید که یه کیف دستی بزرگ داره و ریش هم داره نزدیکش نشید چون احتمالا ایرانیه و تو اون ساکش شاید بمب باشه!!!!!! ببینید ما به کجا داریم میریم! نمی دونم اون فیلمی که تو مبین هم گفته شد که از کانال دیسکاوری پخش شده را دیدید یا نه منم نتونستم ببینم اما بعض از دیالوگ هاشو شنیدم و واسم خیلی جالب بود! مثلا اینکه گفته بودند " ایرانیها از آمریکی بسیار متنفرند چون نمی گذاره به بمب هسته ای دست پیدا کنند! " البته الان بسیاری منو به آمریکایی بودن و یا اینکه من ضد اسلام و انفلاب هستم متهم میکنند اما به قول آقای غفاری روزی یک دقیقه به کشورمون فکر کنیم میشه روزی 70 میلیون دقیقه! (البته در آینده ای نه چندان دور به واسطه مدیریت بسیار قوی دکــــــــــــــــتر احمدی نژاد به 120 میلیون دقیقه هم خواهد رسید) . دقیقا 2 روز پیش بود که تیتر روزنامه رو دیدم که نوشته بود " قرارداد 100 میلیارد دلاری نفت ایران با چین" بعد فکر کردم که واقعا دولت مردان ما سر چه چیزی اینگونه حاظرند به کشورهای خارجی باج دهی کنند؟! دولت آمریکا برای اینکه روسیه در تجارت جهانی عضو بشه مشروط به همراهی آمریکا در شورای امنیت کرده حالا به نظر شما روسیه عضویت در تجارت جهانی رو قبول خواهد کرد یا طرفداری از کشورما را؟! تو سقوط هواپیما هم امسال داریم رکورد میشکونیم! احتمالا تو کتاب رکورد های گینس ثبت میشه! البته این به خاطر اینه که آمریکای خونخوار به ما هواپیما و قطعات یدکیشو نمیده. من نمیدونم وقتی ما حتی توانایی تولید خیلی چیز هارو نداریم چرا فقط میخواهیم بگیم ما رو به پیشرفت هستیم و همه کشورهای دنیا دارند پس رفت میکنند؟! االبته پیشرفته هستیم اما نسبت به عراق و افغانستان! چند روز پیش یکی رو دیدم که میگفت این نظام بسیار واسه مردم کار کرده... گفتم چی کار مثلا؟ گفت که آره زمان قبل از انقلاب 4% مردم تو روستا ها برق داشتند الان رسیده به 96%!! گفتم واقعا خیلی کاره! معلومه! اولا که وظیفش بوده! ببینم پس این همه پول مالیات و .... واسه چی ما میدیم بعدشم که اون زمان تو عربستان یا همین ترکیه (کاری به کشورهای اروپایی نداریم) مردم با الاغ جا به جا میشدند و نمی دونستن که ماشینی هم هست اما اون موقع تو ایران پیکان تولید میشد! ( البته ژیان هم بود که شرکت شازندش اون موقع ژیان میزد حالا یکی از ماشین کلاس B این شرکت زانتیا هست). تازه اگر برقم داده که همه ملت الان تو شهرند! مردم الکی نمی آیند تو شهر! برق داده اما فقط سیمشو کشیده!!! یا قطع یا اینکه بسکه نوسان داره که همه جیزو میسوزونه! (اینو الکی نمی گم ما تو یه روستا خونه داریم و همیشه خدا همینجوریه).
خوب دیگه اصلا ولش! هرچی بگیم بازم کش میاد! راستی یکی از دوستان میل داده بود به من و چند فرد دیگه که در مورد ترک ها و اینکه جوابیه های ایشون چاپ نمی شه و ..... آقا بسه دیگه! چرا یه مساله ای که اصلا اهمیت نداره را کش میدید! بابا خجالت بکشید دیگه! زشته! مگه اونها از فضا اومدند که هی سر این مساله گیر دادید؟! ترک ؛ لر؛ بلوچ؛.... همه ماله همین ایران هستند و ما همه با هم هستیم . دیگه جمعش کنید. کشور دیگه هیچ مشکلی نداره که شما به همین سه پیچ شدید؟! (البته از مبین هم میخوام که دیگه از اینجور مطالب تو مبین چاپ نکنه چون نه تنها فایده نداره بلکه برعکس باعث شده (میشه) که بعضی ها ناراحت بشند!) خوب دیگه بسه! امروز براتون یه میل خوب دادم که بخونید و حالشو ببرید!
حالا هی ازدواج نکنید تا 100002 تا درد بی درمون بگیرید!!!! (البته آقایون توانایی ازدواج در هر سن و همه شرایط را دارند! حتی میتوانند در آن واحد 5 تا زن داشته باشند اما این خانوم ها هستند که شرایط ازدواج را سخت میکنند! پس خانوم های محترم سعی کنید سریعا ازدواج کنید! همین امروز فردا دیره!!!! ) راستی دقت به آمار سر شماری هم داشته باشند خانوما! وقتی نگاه کردید میفهمید! (مواظب باشید بدون شوهر نمانید!)
<~~~ مزایای ازدواج~~~>
مـوفـقـیت در ازدواج تنها در تامین مادیات خلاصه نمی شـود، بلکه باید برای رسیدن به آن تلاش کنیم. تحقیقات گویای این مـطــلب هستند که تمام افراد خانواده در یک زندگی مشترک سـالم، سـعـادتمـند و کامل از مزایای آن بهرمند خواهند شد.
در ایـن قسمت نتـیـجه تحقـیـقـاتی را كه در مورد داشتن یک ازدواج سالم به عمل آمده را از نظرتان می گذرانیم.
هــمه ما می دانیم که خداوند به مزایای زندگی مشترک آگاه است و به همین دلیل بوده که زن ها و مردها را تشویق به ازدواج کرده و نتیجه این تحقیق چیزی جز سخنان خداوند نیست.
مزایای ازدواج برای کودکان و نوجوانان
تحقیقات نشان می دهد که کودکانی که در آغوش گرم خانواده بزرگ می شوند برتری های بیشتری نسبت به سایرین دارند که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
احتمال ورود آنها به دانشگاه بالاتر است .
از نظر آکادمیک بچه های موفق تری هستند .
از نظر جسمی سالم تر هستند .
از نظر عاطفی سالم تر هستند.
احتمال خودکشی در آنها کمتر است .
نا آرامیها و نا هنجاری های کمتری را در مدرسه از خود نشان می دهند .
احتمال کمتری وجود دارد که قربانی سوء استفاده های جنسی شوند .
کمتر از الکل و مواد مخدر استفاده می کنند .
کمتر مرتکب جنایت می شوند .
ارتباط بهتری با پدر و مادر خود دارند .
وقتی ازدواج کردند احتمال طلاق کمتر است .
پیش از ازدواج حامله نمی شوند و یا کسی را بارور نمی کنند .
کمتر مبتلا به بیماری های جنسی می شوند .
در زمان نوجوانی از نظر جنسی فعال نمی باشند .
در فقر بزرگ نمی شوند .
مزایای ازدواج سالم برای خانم ها
تحقیقات نشان می دهد که خانم هایی که در یک ازدواج سالم هستند نسبت به خانم هایی که در ازدواج های نا موفق هستند، مزایای بیشتری دارند؛ از جمله:
از ارتباط خود راضی تر هستند .
از نظر احساسی سالم تر هستند .
از نظر مالی غنی تر هستند .
کمتر قربانی خشونت، سوء استفاده های جنسی و یا سایر جرم ها میشوند .
تلاش کمتری برای خودکشی انجام می دهند .
از الکل و مواد مخدر استفاده نمی کنند .
کمتر دچار بیمارهای آمیزشی می شوند .
زیر خط فقر به سر نمی برند .
با فرزندان خود ارتباط بهتری برقرار می کنند .
از نظر جسمانی سالم تر هستند .
مزایای ازدواج سالم برای مردها
تحقیقیات مزایای بسیار زیادی را در مورد مردانی که در یک ازدواج سالم هستند نسبت به سایر آقایون پیدا کرده است. به نمونه های زیر توجه کنید:
عمر طولانی تر .
سلامت جسمانی .
تامین مالی .
اشتغال بلند مدت .
دستمزد بالاتر .
ریسک کمتر در روی آوردن به مواد مخدر و مشروبات الکلی .
داشتن ارتباط بهتر با فرزندان .
داشتن ارتباط جنسی رضایت بخش تر .
احتمال کمتر در ارتکاب به جرم و جنایت .
احتمال کمتر در ابتلا به بیماری های آمیزشی .
احتمال کمتر در خودکشی .
مزایای ازدواج سالم برای اجتماع
زمانی که در جامعه درصد افرادی که در یک ازدواج سالم هستند بیشتر شود مزایای بی شماری نیز به همراه آن به اجتماع وارد می شود. موارد زیر از نمونه های آن می باشد:
داشتن شهروندان سالم از نظر فیزیکی .
دارا بودن شهروندان سالم از نظر احساسی .
بالا رفتن درصد افراد تحصیلکرده .
کاهش خشونت های خانوادگی .
کاهش آمار جرم و جنایت .
کاهش حاملگی در نوجوانان .
کاهش میزان ارتکاب به جرم در جوانان و نوجوانان .
بالا رفتن میزان مالکیت ملکی .
کاهش میزان مهاجرت .
افزایش ارزش دارایی های افراد .
کاهش نیاز به خدمات مشاوره خانوادگی
محمد-ص (24ساله – دانشجوی مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه آزاد واحد قزوین) |
|