652

 
 

به نام حضرت دوست، که هر چه بر سر ما مي رود عنايت اوست

مجله الکترونيکي روزانه :: شماره 652 :: جمعه 13 بهمن 1385

Mobin_s2004@yahoo.com

«جون مادر زنتون» حذف شد!

سلام!
روز آدينه تان به خير و خوشي!
از حدود يک سال و چند ماه پيش که «روزانه» با شکل و شمايل فعلي منتشر ميشه، جمله مشهور (!) «جون مادر زنتون» در انتهاي روزانه و در قسمت «يه خورده توجه» بصورت ثابت وجود داشت. در اين مدت ايميلهاي متعددي از طرف دوستان در اينباره دريافت کرده بودم که بعضا خواستار حذف اين جمله بودند، که البته با مقاومت من تا به ديروز اين جمله همچنان به قوت خود باقي بود. تا اينکه ديروز از طرف يکي از نسوان گروه! (nadja_mirghasemi) که الان ساکن سوئد هستند، ايميلي دريافت کردم که باعث شد من بالاخره از رو برم! و تصميم گرفتم اين جمله را حذف کنم! به متن دريافتي اين دوست خوبمون که عينا در زير قرار داده ام توجه فرمائيد.

 

Ba salame mojadad
Hatman eteraze mano be yad darid. Manzoram be jane
madarzanhast. Doste aziz, zahamate shoma gabele tagdir
hastesh. vali baraye man ke 21 sale pish be swed
hejrat kardam besyar namanose ke be hesab nayam. Aya
gasd nadarid ke in matne azardahande ro hazf konid? Az
didgahe man in onvane goyaye mardsalari bode va vojode
banovani ro ke moshtage khandane rozane hastand takzib
mikone. Khaheshan in zirnevis ro avaz konid. Albate
agar ba man movafeg hastid. Ma dar ahde barabari
zendegi mikonim na barbariyat.
Pishapish sepasgozaram Nadja

Skapa dig en bra dag /Nadja
nadja_mirghasemi@yahoo.se



 

دانلود مجلات خارجي

Scientific American
ماه فوريه

تاریخ انتشار: فوريه 2007
تعداد صفحات مجله: 83
حجم فایل: 8 مگابايت
رمز فايل: www.mobin-group.com

برای دانلود اینجا را کلیک کنید


 

توجه!

چند وقتي بود که «دانلود مجلات خارجي» تعطيل شده بود، اما تصميم جدي دارم که مجددا اين بخش را فعال کنم (فعلا هر هفته روزهاي جمعه).
راستي اون قولي که در مورد مجله Scientific American داده بودم هنوز يادم نرفته، فقط چون اين مدت سرم خيلي شلوغ بود، ديگه وقت نکردم برسم. شايد بگيد کدوم قول؟ .... هموني که قول داده ام آرشيو 12 سال مجله معتبر Scientific American را جمع آوري و تقديم دوستان پژوهشگر و محقق گروه بکنم. اميدوارم تا پايان امسال محقق بشه.
ضمنا در مورد اين بخش (دانلود مجلات خارجي) در روزهاي آينده يه خبر خوشي را هم خواهم گفت!

باقي بقايتان!
مبين
 

آرشيو روزانه

براي مشاهده شماره ديروز «روزانه» (651) اينجا را کليک کنيد

 

عناوين برخي از  مطالب شماره امروز مجله الکترونيکي «روزانه»

  • بازی های فلش رایگان
  • پروژه پژوهش وبلاگ ايراني
  • دانلود مجلات خارجي: Scientific American ماه فوريه
  • معرفي و دانلود فيلم: هنرپيشه
  • ساخت بازی برای کامپیوتر و گوشی تلفن همراه توسط Game Editor 1.3.5
  • SExplorer v1.00
  • تله كنفرانس اپتوالكترونيك و فناوري نانو
  • جورابهای سوراخ ریيس بانک جهانی!
  • حوادث ماه محرم و آخرین روزهای غیبت
  • دستور آشپزی هفته "گولاش كدو حلوايي" و "سالاد ليته"
  • By all Means... Mina!
  • شهدا اينقدر هم نازنين نبودند!
  • پاسخ می گوییم
  • انواع دست دادن 
  • دجال افسانه يا واقعيت !؟؟
  • و ....
 

 

 


 

 

Mobin_s2004@yahoo.com


 



 

 


Mobin_s2004@yahoo.com

بازی های فلش رایگان
مجموعه ای از ۱۵۰۰ بازی فلش رایگان و کم حجم در موضوعات مختلف
هفته نامه بي قرار ـ شماره هفدهم
پروژه پژوهش وبلاگ ايراني

مجله الکترونيکي حسينيه سيدالشهدا - شماره 13 - دوازده محرم


 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

جزئيات تازه از گروه تروريستي «جندالسما»
 

خنثي شدن توطئه حمله گسترده به نجف اشرف با كشته شدن 300 تروريست و رهبر آنها توسط نيروهاي عراقي بازتاب فراواني در رسانه ها داشت .
به گزارش رجانيوز، برخي رسانه هاي خارجي و حتي داخلي اين گروه تروريستي را وابسته به القاعده و يا بعثي معرفي كرده بودند در حاليكه اظهارات سخنگوي اطلاع رساني استانداري نجف اشرف درباره اين گروه تروريستي كه موسوم به گروه « جندالسما » است حكايت از ادعاي شيعه گري اين گروه دارد.
گفتني است ده روز پيش رسانه هاي محلي نجف و كربلا و پيش از حمله نيروهاي امنيتي خبر داده بودند، شخصي با نام اضي سما مدعي مهدويت شده است.
اين شخص كه 40 ساله به نظر مي آمد، از قبيله مشهور به الأكرع در حله بوده است. درباره نام اصلي وي اقوال مختلفي وجود دارد، برخي نام وي را «سامر ابو قمر» و برخي «كاظم عبد الزهرة» عنوان كرده اند.
سخنگوي استانداري نجف هم رهبر گروه جندالسما را ضياالدين كاظم گراوي معرفي كرده است.
وي در سال 1994 مزرعه بزرگي در شمال نجف خريده بود كه در همين مزرعه به آموزش تروريستي نيروهايش مي پرداخته است.
گروه جندالسما يك گروه گمراه تندرو ومدعي شيعه گري است كه فرمانده آن فردي معروف به قاضي السما مدعي است كه فرزند بي واسطه امام علي ابن ابيطالب (ع ) و برادر امامان حسن و حسين (عليهم السلام ) است كه نطفه اش از طريق نسلها انتقال يافت تا اينكه در اين زمان متولد شده است .
قاضي السما همچنين در كتابش موسوم به « قاضي السما » كه 416 صفحه دارد ادعا كرده است امام حجت علي بن علي بن ابي طالب برادر امامان حسن و حسين (عليهم السلام ) است و نطفه اش بصورت جامد نسل به نسل منتقل شده است .
وي در صفحه دوم كتاب خود ادعا كرده قائم آل محمد است و در لابلاي اين كتاب خود وجود امام حسن بن علي العسگري امام يازدهم را نفي مي كند و همچنين مدعي است در اين عصر جديد متولد و در زمان صدام زنداني شد. قاضي السما با طرح اين دروغها برخي ها را فريب داد.
قاضي السما هدفش از حمله به نجف را پاك كردن حوزه علميه از فساد عنوان كرده بود.
منابع آگاه معتقدند اين گروه تروريستي كه درصدد فتنه انگيزي گسترده ميان شيعيان تخريب بارگاه منور حضرت اميرالمومنين (ع ) كشتار عزاداران حسيني و ترور مراجع برجسته عراق بودند توسط اشغالگران و سرويس هاي جاسوسي آمريكا و انگليس مسلح شده تا اختلافات مذهبي را پيچيده تر كرده و اين اختلافات را به درون مذهب تشيع بكشانند.
همچنين سخنگوي اطلاع رساني استانداري نجف اشرف در كنفرانس مطبوعاتي به تشريح حمله نيروهاي امنيتي عراق عليه تروريست ها در اين منطقه پرداخت .
احمد دعيبل در يك كنفرانس مطبوعاتي اعلام كرد در درگيري هاي نيروهاي امنيتي و پليس عراق با گروه هاي مسلح تروريست در اطراف شهر نجف اشرف 320 نفر كشته 109 زخمي و 650 نفر نيز بازداشت شدند.
وي با اشاره به اين كه اين گروه هاي تروريستي خود را جندالسما « سربازان آسمان » مي ناميدند از به هلاكت رسيدن ضياالدين كاظم گراوي فرمانده اين گروه ها با نام مستعار « قاضي السما » خبر داد كه عراقي الاصل و از اهالي حله بوده است .
دعيبل در ادامه سه تصوير از جنازه ضياالدين كاظم گراوي به نمايش گذاشت .

 



 


 

Mobin_s2004@yahoo.com

معرفي و دانلود فيلم

هنرپيشه

نویسنده و کارگردان: محسن مخملباف
مدیر فیلمبرداری: عزیز ساعتی
تدوین: محسن مخملباف
موسیقی: احمد پژمان
طراح صحنه: رضا علاقمند، سعيد مترصد
چهره پرداز: عبدالله اسکندری
بازیگران: اکبر عبدی، فاطمه معتمدآریا، ماهایا پطروسیان، حمیده خیرآبادی، پروین سلیمانی، حسین پناهی
سال نمایش: 1372

خلاصه داستان:
اکبر عبدی بازیگر موفق فیلم های کمدی به دلیل نازایی همسرش و مشکلات حرفه ای اش که او را از رسیدن به آروزهایش باز می دارند دچار آشفتگی در زندگی شخصی و اجتماعی است. سیمین همسر اکبر زن کولی ظاهرا لالی را به عقد اکبر در می آورد تا اکبر از او صاحب فرزندی شود. حضور زن کولی زندگی آن دو را دگرگون می کند. اکبر به زن دل می بندد و کار سیمین به مرز جنون می کشد. سیمین به تیمارستان فرستاده می شود و زن کولی هم آبستن نمی شود. وقتی اکبر زن کولی را به حلبی آباد محل زندگی اش باز می گرداند متوجه می شود که زن لال نیست.عبدی مستاصل به تیمارستان می رود و سیمین را به خانه باز می گرداند. آن دو نوزادی را از پرورشگاه به عنوان فرزندخوانده می پذیرند. 

لينک مشاهده:
براي مشاهده فيلم اينجا را کليک کنيد
 

----------------------------------------------------------------------

قابل توجه شما ایرانیان عزیز خارج از کشور !
با همکاری دوست بسیار عزیزم «benz223@gmail.com» هر هفته، روزهاي جمعه يک فيلم سينمائي ايراني براي مشاهده آنلاین (و یا دانلود) تقدیم می گردد.

 

 


 

Mobin_s2004@yahoo.com

 

نام موزیک خواننده

پخش

يارالي اكبر ودود مؤذن زاده پخش
يارالي اكبر ودود مؤذن زاده پخش
يقين سرخ محمد عبدالحسيني پخش
پايداري امام حسين (ع) جواد يادگاري پخش
پس كوچه هاي عشق   پخش
پيام سرخ بيداري   پخش
چشم فرات حميد غلامعلي پخش
چشم فرات حميد غلامعلي پخش
چشم فرات   پخش
چشمم پر از خون محسن حسن زاده پخش
چنگ سكوت محسن حسن زاده پخش
گل باغ حسنم(ع) محسن حسن زاده پخش
گم گشته علي خدائي پخش
72 لاله خونين احمد نايبي پخش

 

 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

نرم افزار PC

ساخت بازی برای کامپیوتر و گوشی تلفن همراه توسط Game Editor 1.3.5

 

Game Editor نام نرم افزاری قدرتمند می باشد که به شما این توانایی را می دهد بدون نیاز به داشتن هیچ گونه علم برنامه نویسی، بازی های کوچک کامپیوتری بسازید. این نرم افزار همچنین توانایی ساخت بازی برای گوشی های تلفن همراه و PocketPC و چندین دستگاه دیگر را نیز دارد. این برنامه بازی ها را به صورت دو بعدی ساخته و شما هیچ گونه نیازی به برنامه های جانبی ندارید.

توسط این نرم افزار امکان ساخت بازی برای انواع مختلف ویندوز ( 95, 98, Me, NT, 2000, 2003, XP ) ، سیستم عامل لینوکس ، PocketPC ، Handheld PC, GP2X و گوشی هایی که از سیستم عامل ویندوز استفاده می کنند، را دارید.

 

از ویژگی های این نرم افزار می توان به موارد زیر اشاره کرد:

- توانایی ساخت رویداد های پیشرفته در بازی

- امکان ساخت یک بازی چندین مرحله ای در یک فایل

- توانایی ساخت بازی های چند کاربره ( دو نفره )

- ایجاد راهنما در بازی برای کاربر در ساخت بازی های فکری

- قرار دادن راهنمای بازی  ( HELP )

- توانایی ساخت بازی به صورت تمام صفحه و یا در غالب یک پنجره

- تنظیمات وضوح تصاویر و فریم های تصویری

- تنظیمات فرمت های مختلف صدا برای صدا گذاری بر روی بازی

- امکان قرار دادن عکس در بازی

- امکان قرار دادن فایل های صوتی در درون بازی

- توانایی ساخت بازی به صورت یک فایل

- و ... .

 

جزئیات کامل تر به زبان سایت سازنده ....
  تصویری از محیط نرم افزار
  English Explanations

 لينک دانلود
لينک
دانلود غيرمستقيم مي باشد.

طريقه دانلود از rapidshare: بعد از باز کردن لينک به پايين صفحه رفته و بر روي دکمه free کليک کنيد. سپس پس از اتمام وقتي که در ميان صفحه است کد امنيتي ظاهر مي شود که با وارد کردن آن در محل مخصوص و کليک براي دانلود برنامه را مي توانيد دانلود کنيد.
نکته: در صورت دانلود به صورت free از رپيد شما امکان استفاده از برنامه هاي مديريت دانلود را نداريد و با برنامه دانلود مرورگر خود بايد دانلود کنيد


 

دنیای موبایل

SExplorer v1.00

یک جستجو کننده در موبایل با قابلیتهای زیاد و بسیار ساده

 لينک دانلود
براي دانلود، روي لينک بالا کليک سمت راست کره و Save Target As را بزنيد.

نکته: اگر هنگام باز کردن فايل از شما رمز خواست، reza-2006 را وارد کنيد.

 

 

 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com


گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن

گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن
بفشان عرق ز چهره و اطراف باغ را
ایام گل چو عمر به رفتن شتاب کرد
بگشا به شیوه نرگس پرخواب مست را
بوی بنفشه بشنو و زلف نگار گیر
زان جاکه رسم وعادت عاشق​کشی توست
همچون حباب دیده به روی قدح گشای
حافظ وصال می​طلبد از ره دعا

 

یعنی که رخ بپوش و جهانی خراب کن
چون شیشه​های دیده ما پرگلاب کن
ساقی به دور باده گلگون شتاب کن
و از رشک چشم نرگس رعنا به خواب کن
بنگر به رنگ لاله و عزم شراب کن
با دشمنان قدح کش و با ما عتاب کن
وین خانه را قیاس اساس از حباب کن
یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن

 
 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

بخش اول

مطالب ارسالی نویسندگان ثابت «روزانه»

 

جمله روزانه

13 بهمن
رمز وفور نعمت تمرکز نکردن بر آن چیزی است که نیستی. افکارت را به سمتی سوق بده که تمام آنچه را هستی و باید باشی، درک کند.

وین دایر

فرستنده:
saheledoosti@yahoo.com

**************

بزرگترين افتخار اين نيست كه هرگز سقوط نكنيم بلكه پس از هربار سقوط مجددا به پا خيزيم

فرستنده:
s_ir62@yahoo.com

 

 

حديث روزانه
arash_new2001@yahoo.com

فَإنی لا أَرَی المَوتَ إلَّا السَّعادَةَ وَ الحَیاة مَعَ الظّالِمینَ إلّا بَرماًی
به درستی كه من مرگ را جز سعادت نمی بینم و زندگی با ستمكاران را جز محنت نمی دانم.
امام حسین (ع)

 

 

نکات ريز خانه داري
mitramrz@yahoo.com

بخش دوم : نکاتی درباره ی نگهداری و استفاده از مواد غذایی

نگهداری قارچ تازه
چنانچه قصد نگهداری قارچ های خریداری شده را دارید ، بدون آنکه پلاسیده و کوچک شوند ، از قرار دادن آنها درون کیسه های پلاستیکی بدون منفذ خودداری نمایید . قارچها را داخل پاکت کاغذی گذاشته و درون یخچال قرار دهید . خوب است بدانید وجود پاکت کاغذی باعث می شود که هوا و اکسیژن وارد قارچ ها شده و در هوای مرطوب یخچال تازه و شاداب بمانند .
یک روش دیگر برای نگهداری دراز مدت قارچ ، فریز کردن آن است . برای منجمد کردن قارچ ابتدا آن را شسته و خشک کنید . سپس در اندازه های قابل مصرف در یک وعده غذایی تقسیم کرده و در کیسه فریزر بریزید و در کیسه را محکم بسته و در فریزر قرار دهید تا منجمد شود . قارچ منجمد شده را می توان تا حدود 6 ماه در فریزر نگهداری و مصرف کرد .

 

 

آرایشی - بهداشتی
amoozesh_v_sh@yahoo.com

رنگ کردن موي "80 – 100 %" سفيد شده 

1. اکسيدان با" Vol 20 يا 30 " را مستقيما بر روي موي سفيد بگذاريد.
2. بگذاريد به مدت 5 تا 7 دقيقه اين اکسيدان بر روی مو بماند.
3. پس از اين مدت سرتان را بشوييد و با حوله خوب خشک کنيد.
4. سپس رنگ را بر روي موها بگذاريد.
اين روش رنگ کردن براي موهاي تقريبا يکدست سفيد شده قدرت جذب موهاي سفيد را بالا برده و با نرم کردن لايه هاي کوتيکل رنگ، جذب مو مي شود. اين روش براي روشن کردن موها طراحي شده . اگر 10 دقيقه يا کمي بيشتر بر روي مو بگذاريد مو شروع به روشن شدن مي کند.
از اين روش براي موهايي که رنگ طبيعي در ريشه مو دارند اما بواسطه تابش خورشيد روشن شده اند استفاده نکنيد. بر روي موهاي کوتاه و يا نرم هم استفاده نکنيد . در اين نوع مو، رنگ مو مي تواند مستقيما گذاشته شود.
http://lover-than-love.mihanblog.com

 

 

فردوسي طوسي
baran432002@yahoo.no

رستم نماینده و نماد پهلوانی و آیین باستانی و سیستان جغرافیای این آیین است. پس اسفندیار و گشتاسب بر آنند تا این آیین و نمادهای آن را بسوزانند:

به زابلستان شد به پیغمبری
که نفرین کند بر بت آزری
و از این خیال شوم، كه گستردن دین با شمشیر باشد، آن چنان روزگار بر ایرانیان سیاه می شود كه:

درفش فروزنده ی كاویان
بیفكنده باشند ایرانیان

هنوز جهان در كار تكرار آن فاجعه است.
باری، اژدهای قدرت سر برداشته بود. روزگار بازی دیگری داشت. زمان پهلوانی به سر آمده بود.
پس شاه فریبكار با دین به میدان می آید و نخستین قربانی این شوم اندیشی، آزادی و مردم هستند . شاه ستم پیشه ، فرزند قدرت طلب خویش را نیز قربانی خواسته های خویش می كند.

ادامه دارد ...

 

 

مشکان
info@moshkan.com

پنجشنبه: ادبي

غروب هفتم دی، ایستگاه راه آهن
و حس و حال غم آلود لحظه ی رفتن
هوا به طرز عجیبی گرفته است مرا
و قطره ـ شرشر باران به روی پیراهن
مسافران گرامی! قطار ساعت هفت
برای رفتن آماده می شود لطفا"... .ـ
«مرا ببوس»، در این لحظه های باید رفت
چقدر بر تن من تلخ می وزد شیون
تکان دست مسافر و سینه خیز قطار
صدای سوت خداحافظی و گریه ی زن
چرا نمی شنوی التماس دستم را؟
کجای این شب تاریک می روی بی من؟
کسی دچار قطاری که می رود شده است؟
تمام سینه اش آشوب، جنگل سوزن
کنار پنجره دیگر تکان دست نبود
دو خط خیس موازی، صدای گنگ ترن
به انتظار تو در ایستگاه می مانم
که بوی پونه بیاری، که بوی آویشن
تو باز می رسی از راه با قطار بهار
سفر به خیر عزیزم، پرنده ی روشن!

 

 

مصحف
hamed.1360@yahoo.com

هر روز چند آيه قرآن بخوانيم

« براى شنيدن آيه مورد نظر بر روى شماره آيه كليك كنيد و براي مشاهده تفسير الميزان و نمونه بر روي آيه کليک کنيد »

 سوره: سورة النساء آيات: 176 محل نزول: مدینه

سورة النساء

 
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيرًا وَنِسَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِي تَسَاءلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا 1 وَآتُواْ الْيَتَامَى أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَتَبَدَّلُواْ الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَلاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا 2 وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ 3 وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَّرِيئًا 4 وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ قِيَاماً وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلاً مَّعْرُوفًا 5 وَابْتَلُواْ الْيَتَامَى حَتَّىَ إِذَا بَلَغُواْ النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُواْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَن يَكْبَرُواْ وَمَن كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَن كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُواْ عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللّهِ حَسِيبًا 6

 

ترجمه فارسي مکارم

سورة النساء

به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! همان كسى كه همه شما را از يك انسان آفريد; و همسر او را (نيز) از جنس او خلق كرد; و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمين) منتشر ساخت و از خدايى بپرهيزيد كه (همگى به عظمت او معترفيد; و) هنگامى كه چيزى از يكديگر مى‏خواهيد، نام او را مى‏بريد! (و نيز) (از قطع رابطه با) خويشاوندان خود، پرهيز كنيد! زيرا خداوند، مراقب شماست «1» و اموال يتيمان را (هنگامى كه به حد رشد رسيدند) به آنها بدهيد! و اموال بد (خود) را، با اموال خوب (آنها) عوض نكنيد! و اموال آنان را همراه اموال خودتان (با مخلوط كردن يا تبديل نمودن) نخوريد، زيرا اين گناه بزرگى است! «2» و اگر مى‏ترسيد كه (بهنگام ازدواج با دختران يتيم،) عدالت را رعايت نكنيد، (از ازدواج با آنان، چشم‏پوشى كنيد و) با زنان پاك (ديگر) ازدواج نمائيد، دو يا سه يا چهار همسر و اگر مى‏ترسيد عدالت را (درباره همسران متعدد) رعايت نكنيد، تنها يك همسر بگيريد، و يا از زنانى كه مالك آنهائيد استفاده كنيد، اين كار، از ظلم و ستم بهتر جلوگيرى مى‏كند «3» و مهر زنان را (بطور كامل) بعنوان يك بدهى (يا عطيه،) به آنان بپردازيد! (ولى) اگر آنها چيزى از آن را با رضايت خاطر به شما ببخشند، حلال و گوارا مصرف كنيد! «4» اموال خود را، كه خداوند وسيله قوام زندگى شما قرار داده، به دست سفيهان نسپاريد و از آن، به آنها روزى دهيد! و لباس بر آنان بپوشانيد و با آنها سخن شايسته بگوييد! «5» و يتيمان را چون به حد بلوغ برسند، بيازماييد! اگر در آنها رشد (كافى) يافتيد، اموالشان را به آنها بدهيد! و پيش از آنكه بزرگ شوند، اموالشان را از روى اسراف نخوريد! هر كس كه بى‏نياز است، (از برداشت حق الزحمه) خوددارى كند; و آن كس كه نيازمند است، به طور شايسته (و مطابق زحمتى كه مى‏كشد،) از آن بخورد و هنگامى كه اموالشان را به آنها بازمى‏گردانيد، شاهد بگيريد! اگر چه خداوند براى محاسبه كافى است «6»   

آیات امروز را می توانید از طریق این لینک هم مطالعه کنید

توجه! شکر خدا توانستيم سوره آل عمران (با 200 آيه) را نيز تمام کنيم!


توضيح:
هر روز مي خواهيم يک صفحه از قرآن را با هم بخوانيم (به همراه معني آن. هر روز چند دقيقه وقت مي ذاريم، بعد از يه مدت مي بينيم کل قرآن را ختم کرده ايم، به همين راحتي.
فرمايش امام صادق (عليه السلام) هم که يادمون هست: «قرآن پیمان خداست بر خلق او و برای شخص مسلمان شایسته است که بر عهد خود نگاه کند و هر روز 50 آیه بخواند.»
بيائيم فعلا حداقل با يک صفحه در روز شروع کنيم!
ياعلي مدد ... التماس دعا

 

 

 

بخش دوم

مطالب ارسالی ديگر اعضا

اعضا محترم گروه مي توانند مطالبشان را به آدرس
 Mobin_s2004@yahoo.com
بفرستند تا با نام خودشان در اين ستون نوشته شود.

 

gonjishk2005@yahoo.com

نعمت فراوان دادیم
منت به سر بنهادیم
اما ببین نامردیم
صاحب زمان گم کرده ام
صاحب زمان گم کرده ام ...

 

 

smj_miri@yahoo.com

پيشواز

دیده می شود ز دور، ازدحام شهرتان
پیشواز آمدید، از تمام شهرتان

پیشواز آمدید، آب هست پیشتان؟
ابر آب ریخته توی جام شهرتان؟

تشنگان بارشیم، لیک این چه قصه ای ست
بارش کلوخ از روی بام شهرتان!

آه.. آه.. عمّه جان، اهل این دیار هم؟
آی اهل نان و نام، چیست نام شهرتان؟

شام؟... کاش گوش من، نام تو نمی شنید
تا ابد سیاه و شوم باد شام شهرتان

بد نگاه می کنید، ما بله خوارجیم،
دین چو زرپرستی است در مرام شهرتان

عمّه کوخ کوفه را یاد می کند، مگر
دیده کاخ سبزتان، یا امام شهرتان؟

 

 

mohammad.pegah@gmail.com

تله كنفرانس اپتوالكترونيك و فناوري نانو

روز يكشنبه 15 بهمن سال جاري، تله كنفرانسي با موضوع اپتوالكترونيك توسط مركز همايش‌هاي مجموعه فرهنگي هنري تهران برگزار مي‌شود. در اين كنفرانس كه به صورت ارتباط زنده صوتي تصويري با دانشگاه آلباني برگزار مي‌شود، ‌خانم دكتر شاهدي پور، استاد اين دانشگاه، فعاليت‌هاي دانشگاه آلباني در زمينه اپتوالكترونيك و فناوري نانو را تشريح مي‌كند.

سخنران : خانم دكتر شادي شاهدي پور ، استاد دانشگاه آلباني نيويورك
زبان:فارسي

محورهاي بحث

اپتوالكترونيك
حسگرها و شناساگرهاي نوري
تكنيكهاي مهندسي سطح در افزايش راندمان تجهيزات اپتيكي
پروژه هاي برنامه اپتوالكترونيك WBG در دانشگاه آلباني
فناوري نانو در دانشكده علوم و فناوري نانوي دانشگاه آلباني
زمان: يكشنبه 15 بهمن 1385 ، ساعت 17 الي 19
تلفن رزرو: 7-77641125
مكان: خيابان دكتر شريعتي ، مقابل بهارشيراز ، مجموعه فرهنگي هنري تهران (سينما ايران)، طبقه سوم، سالن مركز همايش‌ها
علاقه مندان مي توانند جهت اطلاع بيشتر به لينك روبرو مراجعه كنند http://www.nano.ir/newstext.php?Code=2662

 

 

mnaderi@qatar.net.qa

جورابهای سوراخ ریيس بانک جهانی!
 

پال ولفوويتز رئيس بانک جهانی و قائم مقام سابق وزارت دفاع آمريکا هم جورابهايش سوراخ می شود. وي زماني كه در تركيه مشغول بازديد از يك مسجد بود، مجبور شد كفش‌هاي خود را درآورد كه خبرنگاران با جوراب‌هاي سوراخ وي روبه‌رو شدند و اين خود سوژه‌اي شد براي عكاسان و خبرگزاري‌ها. ولفوويتز از نومحافظه‌كاران و از عوامل اصلي بروز جنگ عراق بوده است

 

 
abdollahi1300@yahoo.com

عرفان امام حسين عليه‏السّلام

نخستين مطلبي كه در مكتب حضرت سيّد الشّهداء عليه‏السّلام چشمگير و جالب توجه است، موضوع عرفان بي‏نظير آن حضرت است.
شناخت امام حسين عليه‏السّلام از خداوند قادر متعال، شناخت مخصوصي است; او غرق در اقيانوس بي‏كران معرفت الله بود. عرفان عميق حضرت حسين بن علي عليه‏السّلام از لا به لاي دعاهاي پرسوز و گداز آن حضرت، موج مي‏زند و كاملا متبلور است. و به خصوص دعاي عرفه آن حضرت، از اوج عرفان وي حكايت مي‏كند.
يكي از فقرات بسيار زيباي مناجات آن حضرت در اين دعاي شريف اين است:
متي غبت حتّي تحتاج الي دليل يدلّ عليك و متي بعُدتَ حتّي تكون الآثار هي الّتي توصل اليك عميت عين لاتراك عليها رقيباً و خسرت صفقة عبد لم تجعل له من حبك نصيباً.
اي خدا! تو چه زماني غايب و از نظرها پنهان بودي تا نيازمند به دليل و برهاني باشي كه دلالت بر تو كند و راهنمايي به سوي تو بنمايد و تو كي از ما دور شدي تا آثار و مخلوقات، ما را به تو نزديك گردانند.
دوري نكرده‏اي كه شوم طالب حضور *** غائب نگشته‏اي كه هويدا كنم تو را
كور باد آن چشمي كه تو را مراقب خود نبيند و در زيان باد بنده‏اي كه بهره و نصيبي از دوستي خود براي او قرار نداده باشي.
و ممكن است هر دو جمله اخير، خبر باشد نه انشاء، بدين معني كه كور است آن چشمي كه نظارت تو را بر خود درك نمي‏كند و كالاي آن بنده‏اي در خسارت است كه تو از محبت خود چيزي نصيبش نفرموده‏اي.
راستي اگر چشم، همه جا و همه چيز را ببيند ولي مراقبت خدا را بر خود درك نكند، اين چشم، كور و نابيناست; زيرا سايه‏ها و شبح‏ها را ديده ولي وجود واقعي و حقيقت هستي و اصل وجود را نديده است. راستي كه اگر انسان، جهاني را به دست بياورد و مالك باغ‏ها و بستان‏ها و خانه‏ها و مغازه‏ها و اراضي گسترده و بي‏حساب شود، ولي از محبّت و عشق به خدا در وجودش خبري نباشد، سرمايه او نابود و تجارتش در خسران و زيان است.
و از فقرات روح‏بخش دعا اين است:
ماذا وجد من فقدك و ما الّذي فقد من وجدك لقد خاب من رضي دونك بدلا و لقد خسر من بغي عنك متحوّلا.
آنكه تو را نيافت چه يافته و آنكه تو را يافت چه از دست داده؟ راستي زيان كرد، هر آن كس كه به چيزي بَدَل تو و به جاي تو راضي شد و محروم و بيچاره گرديد و به تحقيق زيان كرد آن كسي كه روي طلب از تو گردانيد.
و چه زيباست آنجا كه مي‏گويند:
«يا من اذاق احبّائه حلاوةَ الموانسة فقاموا بين يديه متملّقين و يا من البس اوليائه ملابس هيبته فقاموا بين يديه مستغفرين... .
اي آنكه شيريني انس با خودت را به دوستانت چشانيدي و از اين رو به تضرّع، زاري و فروتني در برابر تو ايستادند و اي آنكه لباس هيبت و جلال خود را بر اندام اوليائت پوشانيدي و از اين رو در حضور تو، به استغفار به پا خاستند.

برگرفته از کتاب « در مکتب امام حسين (ع)»
نوشته حضرت آيت الله علي کريمي جهرمي

 

 

hussein_rfa@gmail.com

حوادث ماه محرم و آخرین روزهای غیبت

صبح شنبه ای که مصادف با عاشوراست، حضرت حجت (عج) پس از اقامه دو رکعت نماز اولین خطبه غرای خود را به گوش جهانیان می رساند.
آن گونه که از احادیث برمی آید، به دنبال حوادثی که در ماه های پیش از ظهور امام زمان (عج) در جهان رخ می دهد، حدود هفت نفر از عالمان دینی و همراهان آنها از نقاط مختلف عالم اسلام رو به سوی حجاز کرده و مخفیانه به دنبال حضرت مهدی (عج) می گردند تا با ایشان بیعت کنند.
در این اثنا هم حضرت حجت (عج) همانند حضرت موسی (ع) رو به سوی مدینه کرد. از مدینه خارج شده و رو به مکه مکرمه کرده اند و از دست سپاهیان سفیانی به آنجا پناهنده می شوند و پس از ایشان هم 313 یار و یاور ایشان از نقاط مختلف جهان بی آنکه با هم قراری از قبل گذاشته باشند در مکه جمع می شوند تا نهضت جهانی خویش را آغاز کنند.
صبح شنبه ای که مصادف با عاشوراست، حضرت حجت پس از طلوع آفتاب پشت مقام حضرت ابراهیم (ع) دو رکعت نماز به جا می آورند، میان رکن و مقام ایستاده و اولین خطبه عزای خود را به گوش جهانیان می رساند پس از معرفی خود، مردم را به بیعت دعوت می کنند.
در این زمان جبرییل به شکل پرنده ای سفید رنگ بر ناودان کعبه ایستاده، اولین کسی است که با ایشان بیعت می کند و به دنبال آن هم 313 یاور شریف ایشان و باقی مومنان و صالحان که به مکه آمده اند تا حضرت را یاری کنند و همگی آماده جهاد و شهادتند با امام بيعت مي كنند.
برخی احادیث روز ظهور ولی عصر (عج) را شنبه ای که مصادف با عاشورا شده است، برشمرده اند.
ابوبصیر از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: حضرت مهدی (عج) در روز عاشورا که روز شهادت سیدالشهداء است قیام می کنند. گویا در آن شنبه ای که عاشورا در آن واقع شود، همراه او هستم. در حالی که بین رکن و مقام ایستاده، جبرییل در مقابل ایشان، برای بیعت ندا دهد و شیعیان حضرت، زمین را با طی الارض زیرپا می نهند و از اطراف عالم جمع شده و با ایشان بیعت می کنند و خداوند هم به وسیله او جهان را مملو از عدالت می کند.
علی بن مهزیار هم از امام پنجم (ع) نقل کرده است که: گویا با حضرت مهدی (عج) در روز شنبه ای که عاشورا است و بین رکن و مقام ایستاده هستم.

منبع: کتاب شش ماه پایانی، نوشته مجتبی الساده، ترجمه محمود مطهری نیا، انتشارات موعود

 

 

neda5908@yahoo.com

>>دستور آشپزی هفته<<
"گولاش كدو حلوايي" و "سالاد ليته"

گولاش كدو حلوايي
مواد لازم:
گوشت گوسفند: 600 گرم
تره فرنگي: 1 دسته
سيب زميني متوسط: 3 عدد
پياز متوسط:1عدد
فلفل دلمه ايي رنگي: 250 گرم
هويج بزرگ: 2عدد
كدو حلوايي: 1 كيلو
برگ بو: 2عدد
آرد: يك قاشق غذاخوري
فلفل قرمز و نمك: به ميزان لازم

طرز تهيه:
گوشت ها را به صورت مكعب هاي هم اندازه خرد مي كنيم و در پياز كه طلايي شده است تفت مي دهيم و كاملا سرخ مي كنيم؛ تره فرنگي را به صورت حلقه حلقه هاي كوچك مي بريم؛ فلفل دلمه اي ها را نيز خرد مي كنيم؛ به گوشت سرخ شده آرد؛ تره فرنگي؛ فلفل دلمه اي؛ برگ بو را افزوده نمك و فلفل را به آن اضافه مي كنيم بعد از اين كه مواد كمي تفت داده شدند نيم ليتر آب به آنها افزوده و مي گذاريم تا يك ساعت كاملا بپزد
كدو حلوايي؛ هويج و سيب زميني را پوست گرفته و به صورت مكعب خرد مي كنيم و در بيست دقيقه آخر پخت گوشت؛ سبزيجات را اضافه مي كنيم.
اين خوراك را مي توانيد با نان؛ برنج و يا انواع پاستا سرو كنيد



سالاد ليته

مواد لازم :
هويج: يك عدد
كلم سفيد و قرمز ريز خرد شده: از هر كدام يك استكان
خيارشور: دو عدد
لبو(چغندر پخته شده): يك عدد
كاهوي ريز خرد شده: يك استكان
ساقه كرفس: يك ساقه
پيازكوچك: يك عدد
آبغوره ؛ نمك؛ فلفل سياه : به ميزان لازم

طرز تهيه:
هويج؛ لبو؛ خيار شور؛ ساقه كرفس و پياز را با رنده درشت رنده كنيد و به كاهو و كلم خرد شده افزوده و مواد را خوب باهم مخلوط كنيد
نمك و فلفل و آبغوره اين سالاد را هنگام سرو به آن اضافه كنيد

شاد باشيد و برقرار
آشپزباشي ندا
http://www.parsplanet.com
http://delkadeh.parsgig.com

 

.

fal2005.ali@gmail.com

بدعتها در عزاداري و نمايشهاي غلط
قسمت دوم

سلام دوستان روزانه
قسمت اول اين دلمشغولي ها را زماني پايان بردم كه بايد به مراسم ظهر عاشورا ميرسيدم ، كه از ساعات اول صبح شروع شده بود و اكنون شام غريبان در جريان است كه من به ادامه مطالبم با شما ميپردارم ، اگر كند و كاو در مراسم و زدودن وصله هاي ناجور از عزاداري ها ي ما شيعيان صورت ميگيرد ، بدليل نگاه پويا تشيع است كه اگردر برهه اي از زمان دچار دست درازي ها و توطئه هاي دشمنان شده است ، امروز بي پروا به پاك نمودن و دور انداختن بدعتها و عادات غلط كه در طول چند صد سال وارد شده است ميپردازد ، كاري كه مرحوم يا به قول غالب بزرگان شهيد دكتر شريعتي قصد انجام يكباره آنرا داشت كه جامعه بر نمي تافت و گرنه مذاهب و اديان ديگر نيز مصون از خرافات و بدعت نبوده اند ، كه با مطالعه آثار بزرگاني چون علامه اميني ، شهيد مطهري ، علامه جعفري و و مي توان به اين مهم پي برد . اگر با مسلمانان ديگر مذاهب نشست و برخاست و زندگي كرده باشيد براحتي اين وجه مشترك در مذاهب را لمس ميكنيد كه استعمارگران براي جدائي انداختن بين مسلمانان و قدرت پيدا نكردنشان چه ها كه نكرده اند ، هميشه وقتي به گذشته و بزرگترهاي خانواده فكر ميكنم و از نوجواني ام برگهاي خاطرات را تورق ميكنم ، لذت ميبرم و بياد مي آورم كه مردم ساده كه عامي يا توده مردم ناميده ميشد ند درك صحيح و دقيق از دشمنان دين و استعمارگران خصوصا كهنه و تابوي استعمارگري ، انگليس داشتند و براي ما تعريف ميكردند كه انگليس با استعمار كشور هند علاوه بر چپاول و غارت سرمايه هاي آن كشور ، جهت وارد شدن به ديگر كشورها و ترسيم استراتژي بلند مدت خود از هند بعنوان پايگاه استفاده كرده و جالب است كه در آن زمان حكايتها و روايات مختلفي از آخوند ها و اشخاص مذهبي كه در هند توسط انگليسيها تربيت شده و پس از رسيدن به رتبه هاي بالاي دانشي و تربيتي به كشور ايران و ديگر كشورهاي مسلمان مامور ميشدند و سالها در نقطه اي از ايران در مقام روحاني والا مقام و مرتبه به جاسوسي و تفرقه بين شيعه و سني و ساخت فرقه هاي جديد اشتغال داشته اند كه بعضي از اين جاسوسان در اثر حادثه اي دستشان رو شده و گير مي افتادند و غالب اين ماموران تا نسلها بعد نيز شناخته نشدند . جالبتر و پاياني براي اين بحث كه برخي از افراد مسن در زمان انقلاب ، انكليس را پشت سرو حامي انقلاب اسلامي ميدانستند كه تنها يك دليل و توجيه جالب براي اين عقيده داشتند و آن حمايت و پوشش خبري بسيار عالي راديو بي بي سي از انقلاب اسلامي و ضديت آشكار با شاه و دارو دسته اش بود كه همه اين حمايتها بر ميگردد به سياس بودن كهنه استعمارگر كه تشخيص داده بود ند كفه ترازو به كدام سو سنگينتر است ، كه تا همين چند ماه پيش روابط بسيار خوبي با دولتهاي مختلف جمهوري اسلامي داشته اند
روزي در شهرستان ايرانشهر بلوچستان جهت ديدار با شخصي به مسجد امام علي (ع) رفته بودم كه در اين موقع فرزند دوستم كه اهل سنت بودند دنبال من گشته و به جلو مسجد آمده بود ، و مدتي منتظر شده و علي رغم اينكه در دقايق آخر مرا در صحن حياط مسجد ميديد اقدام به ورود به داخل مسجد نكرد و وقتي ازش توضيح خواستم كه چرا داخل مسجد در پي من نيامده بود ، جوابي داد كه مرا بسيار متعجب و متاسف ساخت . او گفت اگر 24 ساعت هم منتظر ميشدم و ديدن شما حياتي هم ميبود ، باز هم داخل مسجد شيعه ها نمي شدم !!! يا درسالهاي اول انقلاب بدنبال تشابه اسمي مدتي كوتاه من با گروهي زياد از اهل سنت و بلوچ در زندان بودم و چون روابط عمومي قوي داشتم با چند نفري از آنها رفاقت نزديك و صميمي پيدا كرده بودم ، روزي يكي از آنها كه به جرم شرارت در زندان بسر ميبرد و بسيار خوش قلب و ساده بود ، تحت تاثير محبت من قرار گرفته و گفت پس از اينكه من آزاد شدم به خانه ام بيا و از بين سه دخترم هر كدام را ميخواهي انتخاب و به زني بگير و پس از مدتي تو را به دبـــي يا يكي ديگر از شيخ نشينها ميبرم و برايت كار پيدا ميكنم و كافيست تو هر شش ماه به زن و خانه ات سري بزني ، و در مدت كوتاهي از پول بي نياز ميشوي ، خدا شاهد است هنوز حرفش تمام نشده بود كه انگار ياد چيزي افتاده باشد ، در كمال سادگي به شخص ديگري كه در كنار ما بود گفت : راستي من يادم رفت اين كه مسلمان نيست من چرا پيشنهاد دخترم را دادم ؟ كه دوست مشترك ما كه او هم بلوچ و سني بود ولي سطح درك و شناختش بالاتر بود لب خود را به دندان گرفت و گفت هيس اين چه حرفي است كه ميزني و برايش توضيح داد . البته اگر از من بپرسيد خواهم گفت اين بندگان خدا نيز بنوعي دچار كم شانسي شده و مظلوم بعضي سياستها شده اند . فقط جواب يك سني مذهب ايراني را بدهيد كه چرا اين مسلمين حق داشتن مسجد در تهران يا بيشتر شهر هاي شيعه و فارس نشين را ندارند ؟ و يا چرا مسجد اهل سنت را در نزديكي حرم مطهر حضرت رضا (ع) تخريب نمودند ؟ اين چه جور وحدت كلمه اي است كه پس از امام خميني بسيار كمرنگ شد ؟

 

 

simin_eivazi@yahoo.com

By all Means... Mina!
(Funny!)

I recently read that love is entirely a matter of chemistry. That must be why my wife treats me like toxic waste.
David Bissonette

When a man steals your wife, there is no better revenge than to let him keep her.
Sacha Guitry

After marriage, husband and wife become two sides of a coin; they just can't face each other, but still they stay together.
Hemant Joshi

By all means marry. If you get a good wife, you'll be happy. If you get a bad one, you'll become a philosopher.
Socrates

Woman inspires us to great things, and prevents us from achieving them.
Dumas

The great question... which I have not been able to answer... is, "What does a woman want?
Sigmund Freud

I had some words with my wife, and she had some paragraphs with me.
Anonymous

"Some people ask the secret of our long marriage. We take time to go to a restaurant two times a week. A little candlelight, dinner, soft music and dancing. She goes Tuesdays, I go Fridays."
Henny Youngman

"I don't worry about terrorism. I was married for two years."
Sam Kinison

"There's a way of transferring funds that is even faster than electronic banking. It's called marriage."
James Holt McGavran

"I've had bad luck with both my wives. The first one left me, and the second one didn't."
Patrick Murray

Two secrets to keep your marriage brimming
1. Whenever you're wrong, admit it,
2. Whenever you're right, shut up.
Nash

The most effective way to remember your wife's birthday is to forget it once...
Anonymous

You know what I did before I married? Anything I wanted to.
Henny Youngman

My wife and I were happy for twenty years. Then we met.
Rodney Dangerfield

A good wife always forgives her husband when she's wrong.
Milton Berle

Marriage is the only war where one sleeps with the enemy.
Anonymous

A man inserted an 'ad' in the classifieds: "Wife wanted". Next day he received a hundred letters. They all said the same thing: "You can have mine."
Anonymous

First Guy (proudly): "My wife's an angel!"
Second Guy: "You're lucky, mine's still alive."

SEND THIS TO ALL THE GUYS TO GIVE THEM A GOOD LAUGH......AND TO THOSE LADIES WITH A SENSE OF HUMOUR WHO CAN HANDLE IT!!!!!!!

END

 

 

sun1971_h@yahoo.com

شهدا اينقدر هم نازنين نبودند!

تلاش کردند تا به قول خودشان ارزش هاي دفاع مقدس را تبيين کنند نشستيم ودل سپرديم.
تلاش کردند تا به قول خودشان دستاوردهاي دفاع مقدس را تشريح کنند نشستيم وگوش کرديم.
انگشت هايشان را تاآنجاکه مي توانستند باز کردند وافتخارکردند که خاک ايران را حتي به اندازه ي يک وجب هم از دست نداده اند نشستيم ونگاه کرديم. اما نشسته بوديم وارزش هاي دفاع مقدس در حال تثبيت وتبيين وتحقيق وتشريح وترويج وتبليغ وبودند. ما نشسته بوديم وخيلي ها دوست داشتندکه ما بنشينيم وبه خاطرات گوش کنيم.
نشستيم و از روي مين رفتن هاي داوطلبانه از نماز شب هاي زير نور منور از وصيت نامه نوشتن هاي کنار اروند، از به خط زدن و به خدا رسيدن، از يخ زدن روي قله ي ماووت ، از سوختن درسه راه شهادت، از قطعه قطعه شدن پشت خاکريز و...و...و بشنويم.
نشستن وشنيدن کارمان شده بود و چه شيرين هم بود وچه حالي داشت!درست مثل نشستن در خيمه هاي عزاداري و شنيدن مصائب وفضائل اهل البيت(ع).
ثمره ي جهاد نسل ايستاده فريادگر، شده بود نسل نشسته ي ياد آور.
و در تمام آن سال ها که ما داشتيم عکس حاج همت و متوسليان وبروجردي وباکري وخرازي را پشت کلاسورهايمان يا روي کمدهايمان مي چسبانديم وصبح هاي سه شنبه مي‌رفتيم زيارت عاشورا با سانديس، يک نفر داشت فرياد مي زد:"بسيجي بايد در وسط ميدان باشد تا فضيلت هاي اصلي انقلاب زنده بماند."
وسط ميدان ما شده بود کنج عافيتي که با ياد شهدا تزيين شده بود و عکس هايشان و خاطراتشان وروز به روز هم خاطرات لطيف‌ترمي شد و لطيف‌تر. اينکه چطور عاشق مي شدند ،چطور خواستگاري مي‌کردند ، چطور دل خانم هايشان را به دست مي آوردند ، چطور به نوزادانشان نگاه مي کردند، چطور شوخي مي کردند و...
عجب شهداي نازنين بي آزاري . شهيداني که حتي شهرام جزايري هم حاضر بود زکات اختلاس هايشان را بدهد تا برايشان کنگره ي بزرگداشت برگزار شود.
گفته بود مي بيني اين را براي حجله ام گرفته¬ام. قشنگ هست يا نه؟ و به قاب نگاه مي¬کرد، به بچه¬هاي کوچه¬ي اصغر شهيدکه شايد بيست و دو را هم پر نکرده بود و دست هايش، دست هاي زمخت و پينه بسته¬اش، به شصت ساله ها مي مانست.
اصغر که شهيد شد، مي دانست روزي خواهد رسيد که فقط شهداي نازنين را ياد خواهند کرد؟ آنها که نه فرزندان پا برهنه ي جنوب شهري اند و نه بغض به قربانگاه آمده ، نه تازيانه خوردگان تاريخ تلخ و شرم آور محروميت ها و نه شمشير برهنه ي عدالت علي در برهوت ظلم و تحجر؟ شهدايي که به نشستن فرا مي خواند و گريستن و حال ، و نه به قيام و مبارزه و قيل و قال. شهداي نازنين، شهدايي که مي شود برچسبشان را چسباند به داشبورد زانتيا و گاز داد تا جمکران!
تا آنجا که يادم مي¬آيد، شهدا آنقدر ها هم که حالا مي¬گويند نازنين نبودند. هميشه هم لبخند روي لبشان نبود. آنقدر مست خدا نبودند که فقر و فساد و تبعيض از يادشان برود و آنچنان از خوف خدا غش نکرده بودندکه هيچ خوفي بر دل هيچ کس نيندازند.
تا آنجا که يادم هست – راستي چند هزار سال پيش بود؟
- تجمل پرست ها از بسيجي ها مي ترسيدند. مفسد ها، مال مردم خور ها، رانت خوارها، از بسيجي ها مي ترسيدند، شهدا آدم هاي ترسناکي بودند. باور کنيد به خدا، اين قدر دوست داشتني بودن هم خوب نيست.
باور کنيد به خدا، امام حسين (ع) هم اين قدر دوست داشتني نبود. اگر نمي ترسيدند از او، که قطعه قطعه اش نمي کردند و اسب بر پيکرش نمي‌دواندند و آب بر قبرش نمي بستند و در خيمه ها محصورش نمي کردند.
به روضه اش رسيديم.
حالا چقدر حال مي دهد زيارت خواندن براي شهدايي که بعد از رفتن هم شبيه شده اند به عشقشان، به حسين (ع) که آن بزرگ گفت: دو بار شهيد شد.

السلام عليکم يا اولياء الله و احبائه، السلام عليکم يا اصفياء الله و اودّائه.--- ( منبع : کلوب دکتر عباسی )


خبار برگزیده امروز: http://www.golha.net/yanni/News/12bahman.htm

 

 

mr_gir20@yahoo.com

گير3پيچ

دوستاي عزيز سلام ..
اميدوارم كه حالتون خوف خوف باشه ..
حال منم بد نيست .. ( خوب نيستم .. بد هم نيستم .. . اي بابا .. بي خيال . گير نده )
خب . تاسوا و عاشورا هم تموم شد . يا بهتره بگم تقريبا عزاداري ها تموم شد .. رفت تا سال بعد ..
ياد و خاطره ي امام حسين رو گذاشتيم توي صندوقچه ي ذهنمون و شديم همون مردم سابق ..

عاشورا و ايام عزاداري چند تا چيز ديدم گفتم بد نيست براي شما هم بگم .. پس راخت توي صندليتون لم بدين و به نمايشنامه ي عزاداري به قلم گير سه پيچ نيگاه كنين ..
پرده ي اول
زمان : تاسوعا ساعت پنج بعد از ظهر
مكان : مسجد ؟؟؟؟ ( يكي از مساجد معروف )
با يكي از دوستان توي حياط مسجد نشته بوديم و مشغول صحبت .. چند قدم اون ورتر عده اي داشتن گوسفندهايي كه رو كه اهالي و خونواده هاي اطراف نذر كرده بودن و توي راه دسته كشته بودن پوست مي كندن براي غذاي فردا ..
اين دوستم كه از بچه هاي قديمي اين محله بود بهم گفت : اين گوسفندا رو ميبيني ..
گفتم : آره .
گفت : مي دوني با اين همه گوشت چقدر مي شه غذا درست كرد .
گفتم : خب با اين همه گوسفند چاق و چله حتما خيلي .
گفت : نه ديگه اشتباه مي كني . كمتر مي شه ..
گفتم : چرا ؟ مگه يخن كه تا فردا آب بشن و كم بشن .
گفت : پارسال بابام اومد براي كمك .. تاسوعا كه شب شد و مي خواستن براي ملت غذا بپزن اومدن از گوشتاي خوب براي خودشون سهم برداشتن ..
گفتم : چه سهمي ؟ مگه كشكه ؟
گفت :‌از كشك هم يه چيز اونورتر .. چون مثلا اينجا سمتي دارن و كاري انجام دادن خودشون رو محق اين سه مي دونن .. بابام قبول نكرد و ديگه توي هيچ مراسمشون شركت نكرد .. تازه وقتي كه غذا رو پختن يه ديگ بزرگ از بيشترين و بهترين گوشتا رو بازم براي خودشون برداشتن ...
به گوسفندا نيگاه كردم و غصه ام گرفت كه ما حتي از نذري هاي امام حسين (ع) هم مي دزديم

پرده ي دوم :
مكان : يكي از خيابانهاي اصلي شهر
زمان : نزديك ظهر عاشورا
لعنت بر دل سياه شيطان ... اين طرف رو نيگاه مي كني افتضاح .. اون طرف رو نيگاه مي كني افتضاحتر..چپ ، راست .. خدايا اينجا كجاست ؟‌ اگه صداي عزاداري و نوحه خوندن نبود يقين داشتم كه اومدم عروسي ... شايدم بالماسكه ي جديده و من خبر ندارم . امروز دهم محرمه .. دهم بهمن هم هست .. تاريخ ساعتم كه درسته ... پس اينا كين ؟
پسرا با تيريپ هاي افتضاح و موهاي عجيب غريب ، دخترا با آرايش غليظ و تند و زننده و لباسهاي تنگ و چسبان ..
خدايا اينجا كجاست ؟‌ مگه عزاداري امام حسين نيست ؟ پس اينا كين ؟‌ غصه ام مي گيره .. اون بدبختي كه براي ثواب مي ياد كباب مي شه ..
يكي از دوستام تعريف مي كرد از دوستان آرايشگاه مردونه داشته .. تا ساعت دو نصفه شب فقط ملت جلوي در مغازه اش صف كشيده بودن كه براي روز عاشورا تيپشون رو رديف كنن ...

پرده ي سوم
مكان : يكي از ميادين و مسير عبور دسته هاي عزاداري
زمان : ساعت سه بعد از ظهر عاشورا .
از خستگي ناي حركت ندارم . با بر و بچ نشستيم وسط ميدون و به دسته ها و صدا گوش مي ديم ..
كنار دست ما يه پرايد مشكي اسپرت شده ترمز مي كنه دو تا جوون هم توش نشستن ... از اون طرف يه دختر پسر جوان مي يان اين جا .. دختره با راننده دست مي ده و بلند بلند مشغول حرف زدن مي شه . از اين طرف ميدون هم يه دختر پسر ديگه مي يان .. تابلوه كه نسبت فاميلي ندارن ، دست هيچكدومشون هم حلقه نيست كه دلمون به اون خوش باشه .. از تيريپ ها و آرايش ها و رفتار ها هم چيزي نگم سنگين ترم . .
بعد از يه مكالمه دخترا سوار پرايد مي شن و پرايد با يه تيكاف از جا مي پره و ...

پرده ي چهارم
مكان : يكي از خيابانهاي فرعي
زمان : ساعت چهار بعداز ظهر
هوا يه ذره ابري شده .. باد سردي مي وزه و ليوانهاي يه بار مصرف كه سرتاسر خيابون پخش شدن رو به بازي مي گيره .. ديگه خيابونا شلوغ نيست .. تقريبا كسي نيست .. ياد وقتايي مي افتم كه مردم به علت سرما يا فوتبالي يا چيز ديگه اي از خونه تكون نمي خوردن و من ديوانه وار توي خيابونا پاي پياده با همسفر هميشگيم به دنيال خودم مي گشتم ... الان مثل اون پاييزهاي دلگير و دلتنگ شده .. انگار زمين و زمان و آسمون هم دلگير شدن ..

از كي ما اين طوري شديم .. چرا گند و فساد به اين مراسم هم راه پيدا كرده ؟ چرا جايي نيست كه آدم با خيال راحت بره اونجا .. دلمون خوش بود كه مسجد خدا پاكه .. به مراسم امام حسين دل بستيم ... رفتيم توي دسته ها يه كم اين روح خسته و كثيف رو صيقل بديم بدتر شد كه ..

قبل از اينكه برداري برام جواب بنويسي كه تو رو توي گور من نمي خوابونن و اين مسائل بين من و خداي خودمه به اين فكر كن توي اين كشتي همه ي ما با هميم .. اگه تو جاي خودت رو سوراخ كني به اين بهانه كه جوابش رو خودم مي دم اينا كه نشد .. من به جهنم باقي هم با تو غرق مي شن .. خودت هم بي خيال ..
راه حل هم همه مي دونيم كه چيه .. احتياجي نيست كه من بگم ..
منم تصميم گرفتم از سال بعد مثل باباي دوستم بشينم خونه ..

تا بعد .

 

 

mitramrz@yahoo.com

پاسخ می گوییم

با سلام خدمت دوستان گلم . امیدوارم که حال همگی خوب باشه و تو این روزها و شبهای دلدادگی به امام حسین ، من رو هم از دعاتون بی نصیب نزارید . از اونجایی که طبق معمول حال و حوصله ی مقدمه چینی ندارم ، ییهو می رم سر اصل مطلب .

بسمه تعالی
شماره : 5755455
تاریخ : 8/11/85
پیوست : ندارد
جناب آقای مهندس دانشجو
سخنگوی محترم اصولگرایان گروه اینترنتی مبین

با سلام
احتراما" عطف به روزانه شماره 649 مورخ 8/11/85 ، روابط عمومی اصلاح طلبان گروه اینترنتی مبین ، در جهت شفاف سازی برخی مجهولات ، نکاتی را به استحضارتان می رساند :
داشتن هر گونه ارتباط با آقای سروش عبداللهی که در قسمت آشپزخانه ی گروه صولگرایان مشغول به پخت مرغانه با سس نفت می باشند را به شدت تکذیب می نماییم . بودجه ی اختصاص داده شده به نامبرده صرفا" جهت امر انسان دوستانه و در راستای ترویج فرهنگ " وقتی مردی بپا نری به جهنم " می باشد و هدف از طرح فوق ایجاد حس حلالیت طلبیدن و دلجویی و همدردی با همنوع است . (اجرمان با آقا امام حسین )
خوردن گوجه فرنگی و تخم مرغ یا به عبارتی " املت " برای شما و همفکرانتان نوعی بی کلاسی محسوب می شود . بهتر است که شما به خوردن مائده های آسمانی و یک کاسه شیر و چند عدد خرما بسنده نمایید . در غیر اینصورت در روز قیامت و حساب و کتاب ، معده ی مبارک شما به سخن خواهد آمد و از شما در بارگاه ملکوتی حق شکایت خواهد نمود و خواهد گفت : " ای خدای عزوجل و توانا !! آیا این فرد شکمو و شکمباره نمی توانست جلوی امیال خود را بگیرد و عضو شریفی به مانند من را به ورطه ی گناه و ناپاکی نکشاند ؟ من ننگ هضم گوجه فرنگی کیلویی 1800 تومان و تخم مرغ دانه ای 100 تومان را چگونه بر دوش نحیفم کشم ؟ ننگ بر تو باد ای مرد حریص !!!
جهت اثبات حسن نیت اصلاح طلبان گروه در راستای اصلاح نسل بشر ، طرح پرداخت کمک هزینه به اصولگرایان گروه در اولویت قرار خواهد گرفت . قابل ذکر است که پرداخت مالیات بر عهده ی مصرف کننده می باشد .
از آنجایی که مادر محترم و خواهر گرامی و کلیه بانوان مکرمه در میان اقوام و دوستان شما از خوردن چماق محروم مانده اند ، به این نتیجه می رسیم که شهرداری شهر یزد و شهردار محترم در کارشان دقت لازم را مبذول نداشته اند ، به دلیل اینکه این مهم باید در میدان هفت تیر انجام پذیرد و طبق بررسی های به عمل آمده توسط کارآکاه رشید و دستیار محترمش ، احتمالا" میدان هفت تیر هنوز در یزد ساخته نشده است . لازم به ذکر است که برادران و خواهران غیور نیروی انتظامی که مسلح به یک عدد چماق مدل 2007 و یک عدد دستبند طلا با نگین زمرد ، می باشند ، مقابل درب شهرداری یزد تجمع کرده و خواستار تسریع در ساخت این میدان مهم و ارزشمند گردیده اند .

لازم به ذکر است محمد نازنین ( شیطونک ) میلاد عزیز و احسان گل از معدود افرادی می باشند که دارای زبانی شیوا و قلمی روان هستند ، لذا خواهشمند است جنابعالی و دوستان محترمتان با خواندن کتاب های متعدد و مقالات علمی - فرهنگی - هنری ، سطح اطلاعات عمومی خود را هر چه بیشتر ، بالا ببرید . امید است روزی فرا رسد که تمامی افراد بتوانند فقط و فقط با یکبار خواندن مطالب شما به منظورتان پی ببرند ( مانند بنده ی حقیر مجبور نباشند که 3 بار مطالب را مرور نمایند و در آخر چیز زیادی از نوشته های شما عایدشان نشود ) .

با تشکر
میترا بانو
معاونت روابط عمومی گروه

رو نوشت :
کلیه ی دوستان محترم در گروه اینترنتی مبین
***************************************
چیه بابا ؟!!! چرا ترش کردی آخه ؟ شوخی نمودیم !!! جا داره همین جا از مبین نازنین خواهش کنیم که هر چه زودتر یه گردهمایی دبش وسط پارک شهر برگزار کنه و هممون رو به یه املت مشتی با پیاز و دوغ ، دعوت کنه . اینجوری دیگه هیچ کس آرزو به دل خوردن گوجه و تخم مرغ نمی مونه ، اون دنیا هم خدا خفت ما رو نمی گیره ، چون می گیم تقصیر مبین بود که خفن ما رو از راه راست منحرف کرد !!! نظرتون چیه ؟ هر کی با من موافقه به مبین بگه شیرینی عروسی که ندادی !!! به حرکات موزون و ناموزون که دعوتمون نکردی !!! از دیدن هلو و جیگر و سیرابی که محروممون کردی !!! حداقل دست تو جیب مبارکت بکن و یه سوروسات درست حسابی راه بنداز !!
قربان همگی
میترا.

 

 

zahra_18192@yahoo.com

شرح حالی از حضرت رقیه
 

آسمان تیره و تاریک و کدر بود
در آن دم سحری داشت پر از غم
سحری مثل محرم
سحری تیره تر از هر شب تاریک
سیه تر ز سیاهی
نه چراغی, نه شهابی و نه ماهی
و در آن پهنه تاریک, در آن وسعت خالی
در آن ظلمت یک دست
فقط سو سوی یک تکه ستاره دل شب,
چشم نواز همگان بود به عالم
و درین شب, شب تاریک تر از شب
به صفی می گذرند از دل یک کوچه
تنی چند ز اشراف و ز اعراف
خدایا چه خبر هست؟
که این گونه شتابان و نمایان ز میانچ
دو صف از فوج نگهبان ز گذر می گذرند؟
پیش این صف به کف,
دست کسی بود, طلایی طبقی
نقش و نگاری شده, زرین شده
هر چند که یک خلعت سرخ است به روی طبق
اما ز دلش نور تلالو کند و راه شود روشن
و اینان ز گذر ها گذرند
کجا دل شب؟
چیست خدایا در کف آن مرد؟
در دل این پیک صغیری است؟
مگر مقصدشان شخص امیری است؟
مگر موسم مهمانی پیری است؟
همه غرق تواضع, غرق تکرم
پی دیدار و ملاقات
شتابان و پریشان و نمایان ز گذر می گذرند
آآآآآآآآآآاه, چه رازی است در این راه,
در این لحظه ی ناگاه
که حیران شده از آن همه ارض و سما هم
کمی صبر, کمی صبر کن ای دل
بشنو صوت ضعیفی
ببین گریه ی بی جوهری
هقهقه ای از دوووور, جگر سووووز
در این لحظه ی جان سوز , زند چنگ به سینه,
به گمانم که شبیه است
به آن گریه ی بانوی مدینه
کمی صبر, کمی صبر
ببین مقصد آن فوج, به ویرانه ی این شام خراب است
ببین دیده در این بزم پر آب است
که غرق تب و تاب است
پر از شمع مذاب است
طبق آمد و ویرانه پر از نور شد و طور شد
واااااااااااااااای ببین دخترکی را
که به زانو و به سختی و سویش می رود
دست زمین می کشد و خویش جلو می برد
ناله کنان, موی کنان, سینه زنان
محشری انداخته در آن دل ویرانه
کشیدند از آن پرده
ناگاه سری گشت هویدا
چه زیباست, سری سرخ
سری زخمی صد زخم ...
به کجا بودی عزیزم؟
که درین گوشه ی غم
به سراغم ز سفر آمده ای
باز زدی سر به یتیمی
بنشین بر سر این دامن خاکی
که بگیرد ز سرت خاک و بشوید ز رخت خون
اگر دست کند یاری
اگر دست مرا یار شود
شانه زنم بر سر مویت و زنم بوسه گلویت
همه زخمم همه دردم چه کنم با مژه هایت؟
چه کنم با ترک روی لبانت؟
شده ام فاتحه خوانت
تو گشا چشم, دهم باز نشانت
رخ مادر, رخ زهرا
سر و پایی که شد از غصه کمانت
راستی... مادرت آمد به کنارم
به همان شب که من از تب
ز تو و قافله جا ماندم
و افتادم از آن ناقه زمین
خسته ترین, با خس و خار غریب..
آمد و بوسید رخم.
بعد به سختی و به دستی که کبودیش عیان بود
زد نفسی شانه به گیسویم و شد گرم دو چشمم
ولی از خواب پریدم, چه بگویم که چه دیدم
زجر بود و من و تنهایی و دل صحرا
بی نفس و با تن مجروح دویدم, بریدم..
حال سنگین شده گوشم,
شده کمسوی دو چشمم
بنگر باز به رویم که بگویم
به کجا رفته عمویم؟؟؟
نه غذایی و نه آبی
ولی هر چه بخواهی ستم و زخم
زبان زخم و غل و زنجیییر
شدم پیر شدم پیر
از آن کودک شامی جگرم سوخت
که از ناز پدر داشت عروسک
و همینک همه دم منتظرم
تا که گر باز بیاید سر فراگیرم و گویم
پدرم آمده است...

 

 

sheytonak_pk@yahoo.com

قسمت دوم

شب عاشورا بود، عاشورای سال 49

*******************************

چشمم را پرده ای از خون پوشیده است از کتاب حسین وارث آدم - دکتر علی شریعتی
در سرزمین تاریخ آن دو رود خویشاوند را می بینم که یک آب ایت و یک سرآغاز و شتابان بسوی بک مقصود، دوتا می شوند و در مسیر خویش از هم دور می شوند و دورتر و نزدیکی های «بغداد» بهم نزدیک می شوند و نزدیکتر، و در انتهای سرزمین تاریخ بهم می پیوندند و یکی می شوند: شط العرب! و در پایان کار،به آرامش یکنواخت نخستین میرسند، اما نه در جمود سنگستان، که در سیلان اقیانوس.
از بلندی کوهستان های شمال و از دل یخچال هایی با هم سرازیر می شوند که خاطرات فسرده کستی نوح و غار اصحاب قدیم دقیانوس را که به آزادی گریختند در آغوش خود پنهان دارند. در مسیر دو گانه تاریخ از شهرهای جباران و پیامبران و کناره کاخ ها و کوخ ها، معبد ها و شکنجه خانه ها و رنج ها و گنج های روم و آشور و کلده و آکاد و بابل و اورنیپ پور و مدائن خسرو و بغداد خلیفه، در کنار هم، گهی دور و گهی نزدیک، می گذرند و با خشم و خروش بسیار سکوت «بیابان میان نوامیس و کربلا» را در هم می ریزد و سپس در بستر آرام خلیج، با هم فرو می روند و لب فرو می بندند.

پیش چشمم را پرده ای از خون پوشیده است.
در میان هیاهوی مکرر و خاطره انگیز دجله و فرات، این دو خصم خویشاوندی که هفت هزار سال، گام به گام با تاریخ همسفرند، غریو و غوغای تازه ای برپا است:
صحرای سوزانی را می نگرم، با آسمانی به رنگ شرم، و خورشیدی کبود و گدازان، و هوایی آتش ریز، و دریای رملی که افق در افق گسترده است، و جویباری کف آلود از خون تازه ای که می جوشد و گام به گام، همسفر فرات زلال است.
و شمشیرها از همه سو برکشیده، و تیرها از همه جا رها، و خیمه ها آتش زده و رجاله در اندیشه غارت، و کینه ها زبانه کشیده و دشمن همه جا در کمین، و دوست بازیچه دشمن و هوا تفتیده و غربت سنگین و دشمن شوره زاری بی حاصل و شن ها داغ و تشنگی جان گزا و دجله سیاه، هار و حمله ور و فرات سرخ، مرز کین و مرگ در اشغال «خصومت جاری» و ...
می ترسم در سیمای بزرگ و نیرومند او بنگرم، او که قربانی این همه زشتی و جهل است.
به پاهایش می نگرم که همچنان استوار و صبور ایستاده و این تن صدها ضربه را بپاداشته است.
ترسان و مرتعش از هیجان، نگاهم را بر روی چکمه ها و دامن ردایش بالا می برم:
اینک دو دست فرو افتاده اش،
دستی بر شمشیری که به نشانه شکست انسان، فرو می افتد، اما پنجه های خشمگینش، با تعصبی بی حاصل می کوشد،تا هنوز هم نگاهش دارد.
جای انگشتان خونین بر قبضه شمشیری که دیگر ...
... افتاد!
و دست دیگرش، همچنان بلاتکلیف.
نگاهم را بالاتر میکشانم:
از روزنه های زره خون بیرون می زند و بخار غلیظی که خورشید صحرا میمکد تا هر روز، صبح و شام، به انسان نشان دهد و جهان را خبر کند.
نگاهم را بالاتر میکشانم:
گردنی که، همچون قله حرا، از کوهی روییده و ضربات بی امان همه تاریخ بر آن فرود آمده است. به سختی هولناکی کوفته و مجروح است، اما خم نشده است.
نگاهم را از رشته های خونی که بر آن جاری است باز هم بالاتر می کشانم:
ناگهان چتری از دود و بخار! همچون توده انبوه خاکستری که از یک انفجار در فضا میماند و ...
دیگر هیچ !
پنجه ای قلبم را وحشیانه در مشت میفشرد، دندان هایی به غیظ در جگرم فرو میرود، دود داغ و سوزنده ای از اعماق درونم بر سرم بالا می آید و چشمانم را می سوزاند، شرم و شکنجه سخت آزارم می دهد، که:
«هستم»، که «زندگی می کنم».
این همه «بیچاره بودن» و بار «بودن» این همه سنگین!
اشک امانم نمی دهد؛ نمی توانم ببینم.
پیش چشمم را پرده ای از اشک پوشیده است.
در برابرم، همه چیز در ابهامی از خون و خاکستر می لرزد، اما همچنان با انتظاری از عشق و شرم، خیره می نگرم؛
شبحی را در قلب این ابر و دود باز می یابم، طرح گنگ و نامشخص یک چهره خاموش، چهره پرومته، رب النوعی اساطیری که اکنون حقیقت یافته است.
هیجان و اشتیاق چشمانم را خشک میکند. غبار ابهام تیره ای که در موج اشک من می لرزد، کنارتر میرود . روشن تر می شود و خطوط چهره خواناتر.
هم اکنون سیمای خدایی او را خواهم دید؟
چقدر تحمل ناپذیز است دیدن این همه درد، این همه فاجعه، در یک سیما، سیمایی که تمامی رنج انسان را در سرگذشت زندگی مظلومش حکایت می کند. سیمایی که ...
چه بگویم؟
مفتی اعظم اسلام او را به نام یک «خارجی عاصی بر دین الله و رافض سنت محمد» محکوم کرده و به مرگش فتوی داده است.
در پیرامونش، جز اجساد گرمی که در خون خویش خفته اند، کسی از او دفاع نمی کند.
همچون تندیس غربت و تنهایی و رنج، از موج خون، در صحرا، قامت کشیده و همچنان، بر رهگذر تاریخ ایستاده است.
نه باز می گردد،
که : به کجا؟
نه پیش می رود،
که : چگونه؟
نه می جنگد،
که : با چه؟
نه سخن می گوید،
که : با که؟
و نه می نشیند، که :
هرگز !
ایستاده است و تمامی جهادش اینکه: د
نیفتد
همچون سندانی در زیر ضربه های دشمن و دوست، در زیر چکش تمامی خداوندان سه گانه زمین(خسرو و دهگان و موبد – زور و زر و تزویر – سیاست و اقتصاد و مذهب)، در طول تاریخ، از آدم تا ... خودش!
به سیمای شگفتش دوباره چشم می دوزم، در نگاه این بنده خویش مینگرد، خاموش و آشنا؛ با نگاهی که جز غم نیست. همچنان ساکت میماند.
نمی توانم تحمل کنم؛
سنگین است؛
تمامی «بودن»م را در خود می شکند و خرد می کند.
می گریزم.
اما می ترسم تنها بمانم، تنها با خودم، تحمل خویش نیز سخت شرم آور و شکنجه آمیز است.
به کوچه می گریزم، تا در سیاهی جمعیت گم شوم.
در هیاهوی شهر، صدای سرزنش خویش را نشنوم.
خلق بسیاری انبوه شده اند و شهر، آشفته و پرخروش می گرید، عربده ها و ضجه ها و عَلم و عَماری و «صلیب جریده» و تیغ و زنجیری که دیوانه وار بر سر و روی و پشت و پهلوی خود می زنند، و مردانی با رداهای بلند و....... د
عمامه پیغمبر بر سر و....... د
آه ! ... باز همان چهره های تکراری تاریخ! غمگین و سیاه پوش، همه جا پیشاپیش خلایق!
تنها و آواره به هر سو می دوم، گوشه آستین این را می گیرم، دامن ردای او را می چسبم، می پرسم، با تمام نیاز می پرسم؛ غرقه در اشک و درد:
«این مرد کیست»؟
«دردش چیست»؟
این تنها وارث تاریخ انسان، وارث پرچم سرخ زمان، تنها چرا؟
چه کرده است؟
چه کشیده است؟
به من بگویید:
نامش چیست؟
هیچ کس پاسخم را نمی گوید!
پیش چشمم را پرده ای از اشک پوشیده است..........د

از کتاب حسین وارث آدم / دکتر علی شریعتی
محمد – ص (24 ساله دانشجوی مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین)

 

 

eshge.mahdi@gmail.com

امام مهدى(ع) در كلام امام حسين(ع)

محمدفاطمى

وجود مقدس حضرت بقية‏الله‏الاعظم ، اروحناله‏الفداء، در معارف به عنوان «خونخواه كشته كربلا» (1) شناخته شده و شيعيان همراهى با آن امام منصور براى گرفتن انتقام خون حسين(ع) و يارانش را يكى از آرزوهاى بزرگ خود مى‏دانند، (2) تا جايى كه در هر عاشورا به يكديگر اينگونه سر سلامتى مى‏دهند:
«اعظم‏الله اجورنا بمصابنا بالحسين(ع)و جعلنا و اياكم من‏الطالبين بثاره مع وليه‏الامام‏المهدى من آل محمد:» (3)
خداوند پاداش ما را در عزاى مصيبت‏حسين(ع) بزرگ گرداند و او شما را از جمله كسانى كه به همراه ولى‏اش امام مهدى از آل محمد: به خونخواهى او برمى‏خيزند قرار دهد.
در يك كلام نام حسين(ع) و مهدى(ع) براى شيعيان يادآور يك حكايت ناتمام است، حكايتى كه آغازگر آن حضرت اباعبدالله الحسين(ع) و پايان بخش آن حضرت بقية‏الله‏الاعظم (ع) است.
در هر حال از آنجا كه در اذهان شيعيان اين دو وجود مقدس از قرابت و ارتباطى جدايى‏ناپذير برخوردارند. از همين رو مناسب ديديم كه در ايام عزاى سرور آزادگان به بخشى از معارف ارزشمندى كه از آن حضرت در ارتباط با فرزند ارجمندش حضرت مهدى(ع) رسيده است اشاره كنيم:

1.نسب مهدى(ع)
حضرت اباعبدالله‏الحسين(ع) در روايتهاى متعددى به اين موضوع كه حضرت مهدى(ع) از فرزندان و نوادگان ايشان است اشاره كرده‏اند كه از جمله آنها روايتى است كه در زير آمده است:
«دخلت على جدى رسول‏الله (ص) فاجلسنى على‏فخذه و قال‏لى: ان‏الله‏اختار من صلبك يا حسين تسعة ائمة، تاسعهم قائمهم، و كلهم فى‏الفضل والمنزلة عندالله سواء» (4)
بر جدم رسول خدا، كه درود و سلام خدا بر او باد، وارد شدم، پس ايشان مرا بر زانوى خود نشانده و فرمود: اى حسين! خداوند از نسل تو نه امام را برگزيده است كه نهمين نفر از ايشان قيام‏كننده آنهاست و همه آنان در پيشگاه خداوند از نظر فضيلت و جايگاه برابر هستند.
ين موضوع كه قائم آل محمد(ص) از نسل حسين(ع) و نهمين نواده اوست در روايات بسيارى ، كه از طريق شيعه و اهل سنت روايت‏شده، آمده است و هر گونه شك و ترديد نسبت‏به نام و نشان و مشخصات موعود آخرالزمان وآخرين ذخيره الهى را برطرف مى‏سازد.
«دخلت‏على‏النبى (ص)فاذاالحسين على فخذه و هو يقبل عينيه وفاه و يقول: انت‏سيدابن سيدانت، امام‏ابن‏امام، نت‏حجة‏ابن حجة، ابوحجج تسعة من صلبك تاسعهم قائمهم.» (5)
بر پيامبر خدا وارد شدم و ديدم كه آن حضرت در حالى كه حسين را بر زانوى خود نشانده بر چشمها و دهان او بوسه مى‏زند و مى‏فرمايد: تو آقايى فرزند آقايى ، تو امامى فرزند امامى، تو حجتى فرزند حجتى ، تو پدر حجتهاى نه‏گانه‏اى، از نسل تو نهمين حجت و قيام‏كننده آنان بر خواهد خاست.

2. عدالت‏گسترى مهدى(ع)
عدالت و تشكيل جامعه‏اى بر اساس عدل از آرمانهاى هميشگى بشر بوده و در طول هزاران سالى كه از زندگى انسان بر كره خاك مى‏گذرد و صدها و هزاران نفر در پى تحقق اين آرمان، بشريت‏خسته از ظلم و ستم را به دنبال خود كشيده‏اند، اما جز در مقاطع كوتاهى از زندگى بشر و آن هم در سرزمينهاى محدود هرگز اين آرمان بدرستى تحقق نيافته و هنوز هم عدالت آرزويى دست نيافتنى براى انسان عصر حاضر است.
با توجه به همين موضوع در روايتهايى كه از پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم شيعه: وارد شده، گسترش عدالت و از بين بردن ظلم را يكى از بزرگترين رسالتهاى امام مهدى(ع) بر شمرده و تحقق عدالت واقعى را تنها در سايه حكومت او امكان‏پذير دانسته‏اند.
از جمله اين روايتها روايتى است كه از حضرت اباعبدالله‏الحسين(ع) نقل شده و در آن آمده است:
«لولم يبق من‏الدنياالا يوم واحد، لطول‏الله عزوجل ذلك اليوم حتى يخرج رجل من‏ولدى، فيملاها عدلا و قسطا كما ملئت جورا و ظلما، كذلك سمعت رسول‏الله (ص) يقول‏» (6)
اگر از عمر دنيا تنها يك روز باقى مانده باشد و خداوند آن روز را چنان طولانى مى‏گرداند كه مردى از فرزندان من قيام كند و دنيا را پس از آنكه از ظلم و ستم پر شده بود پر از عدل و داد نمايد، من اين سخن را از رسول خدا، كه درود و سلام خداوند بر او باد، شنيدم.
پيامبر گرامى اسلامى (ص) نيز قيام عدالت گستر نهمين فرزند امام حسين(ع) را چنين بيان مى‏كنند:
«... و جعل من صلب‏الحسين(ع) ائمة يقومون بامرى ...التاسع منهم قائم اهل بيتى، مهدى‏امتى، اشبه‏الناس بى فى، شمائله واقواله و افعاله، يظهر بعد غيبتة طويلة و حيرة مظلة ، فيعلن امرالله و يظهر دين‏الله ...فيملاالارض قسطا و عدلا ، كما ملئت جورا و ظلما.» (7)
... خداوند از فرزندان امام حسين ، امامانى قرار داده است كه امر (راه و روش آيين) مرا بر پا مى‏دارند. نهم آنان قائم خاندان من مهدى امتم مى‏باشد. او شبيه‏ترين مردمان است‏به من در سيما و گفتار و كردار . پس از غيبتى طولانى و سرگردانى و سردرگمى مردم ، ظاهر مى‏شود ، آنگاه امر (آيين) خدا را آشكار مى‏سازد... پس زمين را از عدل و داد لبريز مى‏كند پس از آنكه از ستم و بيداد لبريز شده باشد.

3. صابران در غيبت مهدى(ع)
يكى از اركان انتظار فرج صبر و پايدارى است و انسان منتظر در واقع كسى است كه همه سختيها و ناملايمات را به اميد رسيدن به آرمان بلند خويش تحمل مى‏كند و از فشار و تهديد زورگويان و طعنه و تكذيب نابخردان هراس به دل راه نمى‏دهد، از همين رو در روايات صبر و انتظار همواره قرين يكديگر بوده و فضيلت‏بسيارى براى صبرپيشگان در زمان غيبت‏بر شمرده شده است.
حضرت سيدالشهداء (ع) كه خود والاترين مظهر صبر و مقاومت در راه اداى تكليف الهى است در بيان مقام منتظرانى كه صبر و شكيبايى پيشه ساخته و بر آرمان خويش پايدارى مى‏ورزند مى‏فرمايد:
«منا اثنا عشر مهديا، اولهم اميرالمؤمنين على بن ابى‏طالب، و آخرهم التاسع من‏ولدى، و هوالقائم بالحق، يحيى‏الله به‏الارض بعد موتها، و يظهر به دين‏الحق على‏الدين كله، ولو كره‏المشركون. له غيبة يرتد فيهااقوام و يثبت فيها على‏الدين‏آخرون، فيؤذون و يقال لهم: «متى هذاالوعد ان كنتم صادقين‏»،اما ان‏الصابر فى غيبته‏على‏الاذى و التكذيب بمنزلة‏المجاهدبالسيف بين يدى رسول‏الله (ص)» (8)
در ميان ما اهل بيت دوازده مهدى وجود دارد كه اولين آنها اميرمؤمنان على‏بن‏ابى‏طالب(ع) و آخرين آنها نهمين فرزند من است. و اوست قيام كننده به حق ، خداوند به وسيله او زمين را پس از آنكه مرده است زنده مى‏كند و دين حق را به دست او بر همه اديان غلبه مى‏دهد، اگر چه مشركان نپسندند. براى او غيبتى است كه گروهى در آن از دين خدا بر مى‏گردند و گروهى ديگر بر دين خود ثابت مى‏مانند، كه اين گروه را اذيت كرده و به آنها مى‏گويند:
«پس اين وعده چه شد اگر راست مى‏گوييد؟» آگاه باشيد آنكه در زمان غيبت او بر آزار و اذيت و تكذيب صبر كند همانند كسى است كه در مقابل رسول خدا(ص) با شمشير به جهاد برخاسته است.
شايد بتوان گفت فضيلتهاى بى‏شمارى در روايات ما كه براى منتظران فرج بر شمرده‏اند به اعتبار همين صبر و شكيبايى و تحمل مشكلاتى است كه منتظران واقعى فرج بر خود هموار مى‏كنند. چنانكه در روايتى كه از امام صادق(ع) وارد شده، آمده است:
«...فلا يستفرنك‏الشيطان، فان‏العزة‏لله‏ولرسوله وللمؤمنين، و لكن المنافقين لايعلمون ، الا تعلم ان من انتظر امرنا و صبر على ، يرى من‏الاذى والخوف، هو غدا فى زمرتنا...» (9)
شيطان تو را تحريك نكند. زيرا كه عزت از آن خدا و پيامبر و مؤمنان است ليكن منافقان نمى‏دانند ، آيا نمى‏دانى كسى كه منتظر امر ما (حاكميت اجتماعى آرمانى ما) باشد، و بر بيمها و آزارهايى كه مى‏بيند شكيبايى ورزد، در روز بازپسين در كنار ما خواهد بود...

4. خصال مهدى(ع)
حضرت مهدى(ع) عصار و فشرده عالم هستى (10) و وارث همه انبياء اولياء الهى است، و خداوند متعال همه خصال نيكويى را كه در بندگان صالح پيش از او وجود داشته، در آن حضرت جمع كرده است. به بيان ديگر آنچه خوبان همه دارند او به تنهايى دارد.
در زمينه آنچه گفته شد روايتهاى بسيارى وارد شده كه از جمله آنها مى‏توان به روايت زير كه از حضرت اباعبدالله‏الحسين(ع) نقل شده اشاره كرد:
«فى‏القائم منا سنن من‏الانبياء: سنة من نوح، و سنة من ابراهيم ، و سنة من‏موسى و سنة من‏عيسى ، و سنة من ايوب و سنة من محمد(ص) . فاما من نوح: فطول‏العمر; واما من ابراهيم: فخفاءالولادة و اعتزال الناس; واما من موسى: فالخوف والغيبة; و اما من عيسى: فاختلاف‏الناس فيه، واما من‏ايوب: فالفرج بعدالبلوى; واما من محمد(ص) فالخروج بالسيف.» (11)
در قائم ما (اهل بيت) سنتهايى از پيامبران الهى وجود دارد; سنتى از نوح ، سنتى از ابراهيم ، سنتى از عيسى ، سنتى از ايوب: و سنتى از محمد(ص) از نوح طول عمر، از ابراهيم پوشيده‏ماندن ولادت و كناره‏گيرى از مردم ، از موسى، ترس و غيبت از جامعه ، از عيسى اختلاف مردم درباره او، از ايوب گشايش بعد از سختيها و بلايا، و از محمد(ص) قيام با شمشير را .

------------------------------
پى‏نوشتها:
1. ر. ك: قمى ، شيخ عباس ، مفاتيح الجنان ، دعاى ندبه ، اصل عبارتى كه در دعاى مزبور آمده چنين است: «اين الطالب بدم المقتول بكربلاء»
2. ر. ك: همان ، زيارت امام حسين(ع) در روز عاشورا. در بخشى از زيارت يادشده چنين آمده است: «فاسئل‏الله الذى اكرم مقامك و اكرمنى ان يرزقنى طلب ثارك مع امام منصور من اهل بيت محمد:»
3. همان جا
4. القندوزى، سليمان بن ابراهيم ، ينابيع المودة ، نجف ، مكتبة‏الحيدرية، 1411 ق ، ص 590 ، به نقل از: موسوعة كلمات‏الامام الحسين(ع)، قم ، دارالمعروف ، 1415 ق ، ص‏659 ، ح 688 .
5. حسينى ترمذى ، محمد صالح ، مناقب مرتضوى ، ص‏139 ، به نقل از: قرشى،على اكبر، اتفاق در مهدى موعود7، ص 35
6.الشيخ‏الصدوق،ابوجعفرمحمدبن‏على‏بن‏الحسين، كمال‏الدين و تمام‏النعمة، تهران، دارالكتب الاسلامية،1359 ق، ج 1 ، ص‏317 ، ح 4; به نقل از موسوعة كلمات الامام الحسين، ص 661، ح‏693 .
7. همان ، ج 1، ص‏257 ، به نقل از: حكيمى، محمد ، عصر زندگى و چگونگى آينده انسان و اسلام، قم ، دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم ، 1374 ، صص‏36-35.
8 . همان ، ج 1، ص‏317 ، به نقل از موسوعة كلمات‏الامام‏الحسين، صص‏666- 655، ح‏703.
9. الكلينى ، محمدبن‏يعقوب، الكافى ، ج 8 ، ص‏37، به نقل از حكيمى،محمد، همان، ص‏293 .
10. در برخى از تفاسير كلمه «والعصر» به وجود حضرت مهدى(ع) تفسير شده است.
11. علم‏اليقين ، ج 2 ، ص‏793 ، به نقل از موسوعة كلمات الامام الحسين(ع) ، صص‏669- 668، ح 710 .

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

  •  براي دريافت مداوم مجله الکترونيکي «روزانه» بصورت ايميل، مي توانيد عضو گروه اختصاصي «مبين» شود. براي عضو شدن اينجا را کليک کنيد.

  •     دوست عزيزم اگر شما هر مطلب، دل نوشته، شعر، خبر، داستان، جوک و... داري و فکر مي کني براي اعضا گروه جالب باشه را مي توني به آدرس من (mobin_s2004@yahoo.com) بفرستي تا با نام خودت در  بخش از «مطالب ارسالي اعضا» نوشته بشه.

  •    از همه دوستان عزيزي که لطف مي کنند و براي «روزانه» مطلب مي فرستند بينهايت متشکرم. همه ايميلهايي که براي من مي فرستيد به دستم مي رسند و حتما با نام خود شما در «روزانه» نوشته خواهند شد. فقط بخاطر اينکه حجم مطالب ارسالي از طرف اعضا بسيار زياد هست، و از طرفي در نوشتن مطالب (از نظر تعداد) محدوديت دارم، لذا مطالب دريافتي در نوبت قرار گرفته و به مرور نوشته خواهند شد. اين را گفتم تا اگر مطلب شما دوست خوبم با چند روز تاخير نوشته شد، علتش را بدانيد.

  •    منتظر پيشنهادات، نظرات و خدايي نکرده انتقادادتان در مورد مجله الکترونيکي «روزانه» هستم!

  •    دوباره تاکيد مي کنم که هر مطلب و حرفي داشتيد، لطفا (!) فقط به آدرس شخصي من ارسال کنيد، مرسي! 

باقي بقايتان!

 

Copyright © 2005-2006  mobin_s2004@yahoo.com
All Right Reserved © www.mobin-group.com

Mobin_s2004@yahoo.com

Mobin_s2004@yahoo.com

 

13 بهمن / 2 فوريه / 13 محرم

Mobin_s2004@yahoo.com
13 بهمن ماه هجري خورشيدي
Mobin_s2004@yahoo.com
نظر «ژوستي ني ان» درباره ايرانيان

ژوستي ني ان امپراتور روم

«پروكوپيوس» مورخ رومي متولد فلسطين در يادداشتهاي روزانه خود ، در ذيل روزي كه بعدا باتطبيق تقويم ها معلوم شده دوم فوريه سال 553 ميلادي است نوشته است : امروز نسخه اصلي ( دستخط خودش ) تاريخي را كه نوشته ام و عنوانش را « جنگها » قرار داده ام به امپراتور « ژوستي ني ان » دادم . پس از مروري كوتاه گفت : گرچه به سود ما ــ روميان ــ نيست و باعث تزلزل روحيه مي شود ، اما جا داشت كه مي نوشتي كه « ژوستي ني ان » عقيده دارد كه در خون پارسيان (سربازان ايراني ) يك ماده اختصاصي وجود دارد كه باعث مي شود ترس نداشته باشند ، بي باك و مغرور باشند و تسليم نشوند . اگر هم احيانا اسير شوند ، برخلاف سربازان ساير ملل دربرابر فاتح زانو نزنند و عجز و لابه نكنند. بازور نمي شود اسير ايراني را به بيگاري وادار كرد و يا با شكنجه غرور و شخصيتش را شكست . من نمي دانم ايران چه آبي دارد كه بذر « نهايت ميهندوستي » را در جان مردمش پرورش مي دهد و....
    پروكوپيوس تاريخ « جنگها » را در هشت كتاب نوشته و عمدتا شرح جنگهايي است كه خود شاهد عيني آنها بوده و سه بخش از اين تاريخ اختصاص به سه جنگ «ژوستي ني ان» با ايران دارد. بخشهاي ديگر مربوط به جنگهاي روم با « گوتها » و جنگهاي شمال آفريقاست. پروكوپيوس در همه جنگهايي كه ژنرال « بلي ساريوس » در آنها شركت داشت همراه او بود.
    با اين كه اين مورخ كوشيده است تا ضعف روميان را ظاهر نسازد ، در چندين مورد از انضباط و ايستادگي سربازان ايران ستايش كرده و نوشته است ؛ سرباز ايراني بدون تصميم فرمانده خود محال است دست به عقب نشيني و فرار بزند . وي در باره تاكتيك واحدهاي ارتش ايران نوشته است كه ايرانيان تلاش مي كنند كه ميدان جنگ را گسترده كنند. آنان پيادگان را در دسته هاي كوچك در سنگرها مستقر مي كنند و سواران نيز در دسته هاي كوچك و متعدد مي كوشند كه سرباز طرف ديگر را به كمينگاه پيادگان بكشانند و در دست آنان رها سازند . روميان از اين تاكيتيك بيزارند و اصولا از ميدان جنگ كه گستردگي زياد داشته باشد واهمه دارند و....
    پروكوپيوس تاريخ جنگها را به سبك توسيديدس نوشته است تا هرودوت.
    اين مورخ قسمتهايي از يادداشتهاي روزانه و خاطرات شخصي كه آنها را بدون رعايت ملاحظات تهيه كرده در كتاب ديگرش تحت عنوان « تاريخ محرمانه » نقل كرده است . نوشته هاي اين مورخ به زبان يوناني است.
ژوستي ني ان همعصر خسرو انوشيروان بود.

مجسمه پروكوپيوس و صفحه اي از تاريخ محرمانه او

مجسمه پروكوپيوس و صفحه اي از تاريخ محرمانه او

 

يك نمونه از رادمردي كريم خان زند

كريم خان

مورخاني كه تاريخ زنديه را نوشته اند شكست محمد حس خان رئيس وقت ايل مغولي قاجار را در جنگ با شيخ علي خان زند 13 بهمن سال 1136 هجري خورشيدي ( 2 فوريه 1758 ) نوشته اند . در اين جنگ كه در مازندران ، ناحيه اشرف ( بهشهر ) روي داد محمد حسن خان كشته شد و فتنه شمال پايان يافت.
     شيخ علي خان سر بريده محمد حسن خان را نزد كريمخان فرستاد كه اين راد مرد از اين عمل به خشم آمد و ضمن ارسال يك نامه توبيخ براي شيخ علي خان ، دستور دادكه سر محمدحسن خان را با گلاب شستند و با تشريفات ويژه به خاك سپردند و برايش مراسم ترحيم برپا داشتند.

 

استقرار كميته دفاع ملي در كرمانشاه

13 بهمن 1294 ( 2 فوريه 1916) اعضاي كميته دفاع ملي كه با نزديك شدن نيروهاي روسيه به اراك ، ازقم و اصفهان رهسپار كرمانشاه شده بودند تا باكمك عثماني و آلمان در برابر نيروهاي متجاوز انگلستان و روسيه از وطن دفاع كنند وارد كرمانشاه شدند و والي ايالت را كه دست روي دست گذارده و براي دفاع در برابر تجاوز ساكت نشسته بود بيرون كردند. در همين روز نماينده آلمان با آنان در كرمانشاه ملاقات كرد و از ورود ژنرال« پرسي سايكس» با نيروي تازه نفس از هند به بندر عباس آگاهشان ساخت . در آن زمان عراق قسمتي از امپراتوري عثماني بود و عثماني كه در كنار آلمان و اتريش با روسيه و انگلستان و فرانسه در جنگ بود در آنجا نيروي نظامي داشت.

 

اعتراض مسكو به تهران در 1948

دولت وقت ايران 13 بهمن 1326 ( در آن سال مصادف با 2 فوريه 1948 ) به يادداشت اعتراضيه شديد اللحن مسكو پاسخ داد و منكر عقد قرارداد نظامي محرمانه با آمريكا شد و مضافا گله كرد كه مقامات مسكو مخالفان تماميت ارضي ايران از جمله مصطفي بارزاني و ... را در خاك خود پناه داده اند. مسكو در يادداشت خود به دولت ايران نوشته بود كه همكاري نظامي ايران با آمريكا امنيت شوروي را تهديد خواهد كرد و اين دولت را ناچار خواهد ساخت كه بر پايه مفاد قرارداد 1921 با آن عملا به مقابله برخيزد.

 

وقايع جنگ هشت ساله در چنين روزي

13/11/59
يك بمب در كنار مقر حزب بعث در شهر (الرميثه) منفجر شد.

 

 واكنش رئيسان كشورهاي منطقه و غرب نسبت به سخنراني آيت الله خميني

[13 بهمن 1357] - سخنراني مهم و سرنوشت ساز آيت الله خميني رهبرفقيد انقلاب اسلامي دربهشت زهرا واكنشهاي مختلف رئيسان كشورهاي منطقه و غرب را درپي داشت. كشورهايي كه درمصالح ايران خود را ذينفع مي‎دانستند سخنان آيت الله خميني را مخالف منافع خود خواندند و وروديشان را به ايران سقوط حتمي نظام شاهنشاهي قلمداد كردند. سخنگوي وزارت امورخارجه اِمريكا، بيانات اما را ضد اِمريكايي خواند. همچنين اسرائيل ازبازگشت رهبرانقلاب اسلامي ايران ابراز نگراني كرد زيرا پس ازاين دولت انقلابي ايران را قدرتي درمقابل خودي ديد. خبرگزاري تاس اعلام كرد كه بازگشت آيت الله خميني مسيرمبارزه را درايران وارد مرحله سرنوشت سازي كرده است. نخست وزير وقت ايران كه خود را درمقابل رهبري آيت الله خميني و نفوذ ايشان درميان مردم خلع سلاح شده مي‎ديد اظهارداشت كه همچون گذشته مشتاق ملاقات با آيت الله خميني است زيرا درحال حاضرهمه چيز بسته به نظرايشان است. درهمين روز آيت الله خميني دربيانات مسبوطشان درجمع روحانيان فرمودند” جناياتي كه سلسله پهلوي درجامعه ما كرد شايد هيچ جنايتي بالاترازاين جنايت نبود كه نيروهاي فعال انساني ما را ازبين بردند يا فعاليت آنها را خنثي كردند و براي مدتهاي زيادي آنهايي كه بايد به اين امت خدمت كنند مثل علماي اعلام و اشخاص روشنفكراينها را درزندان بردند...”.

 

درگذشت آيت الله سيد مجدُ الدّين قاضي امام جمعه دزفول

[13 بهمن 1364] -  آيت الله سيد مجدُ الدّين قاضي امام جمعه دزفول دارفاني را وداع گفت. آيت الله قاضي دركنارآموزش طلاب درحوزه علميه درمبارزه با رژيم طاغوت انساني فعال و پيشرو بود. وي درنهضت امام خميني همواره ازروحانيان پيشتازبود و براي پيروزي انقلاب اسلامي بويژه درشهردزفول فعاليت و مجاهدت بسياركرد.

 

درگذشت آيت الله حاج شيخ محمد روحاني كرماني

[13 بهمن 1371] -  آيت الله حاج شيخ محمد روحاني كرماني فقيه عاليقدر درگذشت. ايشان ازمدرسان طرازاول حوزه‎هاي علميه قم و كرمان بود و عارفي وارسته و مجتهدي كامل بشمارمي‎رفت. آيت الله روحاني كرماني ازآگاهان مسائل سياسي- اجتماعي عصربود و مبارزه با رژيم طاغوت و برقراركردن نظام اسلامي را بزرگترين هدف زندگي خويش قرارداده بود.

Mobin_s2004@yahoo.com
2 فوريه ميلادي
Mobin_s2004@yahoo.com

در قلمرو انديشه

سالروز درگذشت برتراند راسل

برتراند راسل فيلسوف و رياضيدان انگليسي دوم فوريه 1970 در 97 سالگي درگذشت. وي كه در 18 مه 1872 به دنيا آمده بود و نوه نخست وزير پيشين انگلستان بود جايزه نوبل ادبيات سال 1950 را به دست آورده بود. راسل از آن گروه فلاسفه بود كه معتقد به منطق رياضي هستند. او خواهان آزادي انديشه براي همه بود و از روشهايي حمايت مي كرد كه به آزادي عمومي منتهي مي شد. كتاب « فلسفه غرب» از تاليفات اوست كه روان و به زباني ساده نوشته شده است. در باره سوسيال دمكراسي آلمان و زندگاني منطقي بررسي كامل كرده بود.

ساير ملل

15 ميليون دلار بهاي 4 ايالت

طبق قراردادي كه در اين روز در سال 1848 ميان ايالات متحده و مكزيك امضاء شد ، دولت مكزيك در برابر دريافت 15 ميليون دلار از مناطق كاليفرنيا ، تكزاس جنوبي ، آريزونا و نيو مكزيكو صرف نظر كرد و اين مناطق از آن زمان به مالكيت دولت واشنگتن در آمد . مكزيك اين مناطق را از اسپانيا به ارث برده بود.
     قبلا نيروهاي مكزيك در كاليفرنيا و تكزاس از نظاميان امريكا شكست خورده بودند. جنگهاي ايالات متحده و مكزيك از دو سال پيش از آن آغاز شده بود و نيروهاي ايالات متحده تا پايتخت مكزيك پيشروي كرده و اين شهر را هم تصرف كرده بودند.

 

روزي كه «فرديناند پورشه» سازنده فولكس واگن و تانك ببر درگذشت
 

دكتر پورشه در سال1935 مدل فولكس واگن را به هيتلر ارائه مي دهد

دكتر پورشه در سال1935 مدل فولكس واگن را به هيتلر ارائه مي دهد
 

دكتر پورشه

دكتر « فرديناند پورشه » سازنده فولكس واگن ،و تانك ببر در اين روز در سال 1951 در 75 سالگي در گذشت .وي كه در يك خانواده آلماني در« بوهم» به دنيا آمده بود دكتراي مهندسي گرفت و ضمن تدريس به كار طراحي اتومبيل پرداخت و تا سال 1929 با كارخانه بنز آلمان همكاري داشت و در اين سال ،خود كارخانه خود رو ساري تاسيس كرد . نخستين اتومبيلي را كه طراحي كرد در سال 1900 ساخته شد.
     از سال 1934 ، دكتر پورشه تصميم به ساخت اتومبيلي گرفت كه با هوا خنك شود و مقاومت بدنه آن در برابر هواكم و هزينه ساخت آن پايين باشد تا همه بتوانند آن را خريداري كنند. وي مدل چنين اتومبيلي را تهيه و اواخر سال 1935 به هيتلر رهبر وقت آلمان ارائه داشت و با تصويب وي و كمك مالي دولت آلماني به ساخت آن كه « فولكس واگن به معناي خود رو مردم » نام گرفت اقدام كرد و اين اتومبيل كه باهمه خود روهاي موجود آن زمان فرق داشت و داراي سيلندرهاي افقي بود در سال 1936 ساخته شد و رو به تكامل گذارد كه جنگ جهاني دوم آغاز شد و پورشه براي كمك به تقويت بنيه دفاعي وطن خود به طراحي دو نوع تانك اقدام كرد و تانكهاي ببر و پلنگ او هنگهاي پانزر آلمان را موفق به پيشروي هاي سريع در جبهه ها كرد. پورشه سپس به ساخت موتور محركه بمبهاي پرنده آلمان و موتور هواپيماهاي نظامي كمك كرد . او در عين حال از كشاورزي هم غافل نبود و به ساخت تراكتور اقدام كرد . پورشه با استفاده از طرح فولكس واگن يك نوع جيپ نظامي هم ساخت.
    فولكس واگن نوع قورباغه طرح او پس از جنگ محبوبتري اتومبيل جهان شد و در دهه هاي 1960 و 1970 بيش از 15 ميليون دستگاه از آن به فروش رفت . پس از فوت پورشه پسرش دنباله كار او را گرفت و نوعي اتومبيل دونفره ساخت و آن را به نام پدرش «پورشه» ناميد.
    

برخي ديگر از رويدادهاي 2 فوريه

  • 404:   مسابقات غير انساني گلاديا تورها در رم پس از پنج قرن متوقف و ممنوع شد. گلادياتور ها كه در اين مسابقات بايد يكديگر را مي كشتند تا سران امپراتوري و اعضاي خانواده هايشان در جايگاههاي ويژه لذت ببرند عمدتا از ميان افسران اسير در جنگها انتخاب مي شدند.

  • 1811:   نخستين دسته روسها كه به سواحل غربي آمريكا مهاجرت كرده بودند در شمال سانفرانسيسكو مستقر شدند و يك مركز خريد و فروش داير كردند.

  • 1848:   نخستين كشتي مهاجران چيني در بندر گاه سانفرانسيسكو پهلو گرفت . اين مهاجران عمدتا مرد بودند و مي گفتند كه براي كار آمده اند، ولي ديگر بازنگشتند.

  • 1901:   بوئر ها ( مهاجران سفيدپوست هلندي نژاد افريقاي جنوبي ) به فرماندهي يان سموتس در منطقه ترانسوال نيروهاي انگليس را شكست دادند. دولت آلمان رقيب انگلستان به بوئرها اسلحه مي رسانيد.

  • 1933:   هيتلر در سومين روز صدر اعظمي خود پارلمان آلمان را منحل كرد و اعلام داشت كه اعضاي پارلمان به جاي خدمت ، تنها حرف مي زنند و با هم رقابت و مشاجره دارند و وقت ملت را مي گيرند و از پيشرفت باز مي دارند.

  • 1978:   در حالي كه درهر گوشه ازايران تظاهرات برپا بود، شاه براي ديدار از هند به اين كشور رفت.

  • Mobin_s2004@yahoo.com
    13 محرم هجري قمري
    Mobin_s2004@yahoo.com

     دفن شهداي کربلا توسط قوم بني اسد

    [13 محرم 61] - دفن شهداي کربلا توسط قوم بني اسد

     

     درگذشت «مرحوم آيت الله ملا عبدالله شوشتري»

    [13 محرم 1021] - «مرحوم آيت الله ملا عبدالله شوشتري» ازعالمان شيعه و شاگرد مقدس اردبيلي درگذشت. مرحوم شوشتري همزمان با انتقال حوزه علميه قزوين به اصفهان ازنجف به ايران بازگشت و ازمدرسان برجسته اصفهان شد. ايشان دردوره اقامت خود دراصفهان به بناي مدرسه ملا عبدالله و مدرسه شيخ لطف الله درميدان نقش جهان همت كرد و اين آثارزيبا را ازخود به يادگارگذاشت. گفتني است كه مرحوم شوشتري درمدت اقامت خود درمشهد مقدس براي تعميرحرم مطهرامام رضا(ع) و برخي مساجد و مدارس تلاش بسياركرد. پيكرايشان دركنارمزارشهيدان كربلا به خاك سپرده شده است.

     

     

     

     

     

     

    کشکول ممتاز

    از کتاب «گنجينه جواهر» (كشكول ممتاز)

    تن آدمى از سعدى

    تن آدمى شريف است به جان آدميت
    نه لباس زيباست نشان آدميت
    اگر آدمى بچشم است و دهان و گوش و بينى
    چه ميان نقش ديوار و ميان آدميت
    خور و خواب و خشم و شهوت شغبست و جهل و ظلمت
    حيوان خبر ندارد زجهان آدميت
    به حقيقت آدمى باش و گرنه مرغ باشد
    كه همين سخن بگويد به زبان آدميت
    اگر اين درنده خوئى طبيعت بميرد
    همه عمر زنده باشى بروان آدميت
    مگر آدمى نبودى كه اسير ديو ماندى
    كه فرشته ره ندارد بمكان آدميت
    رسد آدمى به جائى كه بجز خدا نبيند
    بنگر كه تا چه حد است مكان آدميت
    طيران مرغ ديدى تو زپاى بند شهوت
    بدرآى تا به بينى طيران آدميت
    نه بيان فضل كردم كه نصحيت تو گفتم
    هم از آدمى شنيدم بيان آدميت
     

     

     

     

     

     

     

     

    مسائل زندگي
    کار، مُد، سلامتی، رموز موفقیت و ...

    مردمان

    انواع دست دادن

    حتماً از تاثیر اولین برخورد در طرف مقابل آگاه هستید. فکر می کنید اولین چیزی که به طرف مقابلتان نشان می دهد کـه چـه نـوع آدمـی هسـتـیـد چیـسـت؟ بــله، نـحوه دست دادنتان...
    سـعی کنـیـد هـمیـشه سـفـت و مـحکم دست بدهید، این باعث میشـود کـه در اولین برخورد تاثیر خوبی بگذارید. بعد از بـررسـی و دقــت زیاد روی این موضوع، دست دادن را به پنج گروه تقسیم بندی کرده ام که هر کدام نشاندهنده ی نوعی شخصیت است.

    دست دادن با دست های خیس
    مسلماً دست دادن های زننده و تنفر آور انواع بسیاری دارد، اما دست دادن با دستهای خیس بدترین آنهاست. حتماً توجه داشته باشید که قبل از دست دادن با کسی دست های خود را کاملاً خشک کرده و آنها را از عرق پاک کنید.

    در اینجا به دو نکته برای چگونگی خشک نگاه داشتن دست هایتان اشاره می کنیم:
    1- قبل از رفتن سر قرارهای مهم یا مصاحبه های کاری دست هایتان را خوب شسته و بعد خشک کنید. دقت کنید که تا موقع دست دادن با فرد مزبور از بستن دست هایتان جلوگیری کنید. چون باعث گرم شدن دست ها و نتیجتاً عرق کردن آنها می شود.
    2- دستان خود را قبل از دست دادن خشک کنید. همیشه دستمالی برای این کار با خود همراه داشته باشید.

    دست دادن شل و ول
    دست دادن شل و ول نشاندهنده ی ضعف، نداشتن اعتماد به نفس، نداشتن علاقه و ثبات است. مسلماً این خصوصیات متضاد قدرت و استحکام است که ويژگي افراد محترم و موفق است. توصیه می کنم اگر حالت دست دادنتان شل و ضعیف است، هنگام دست دادن کمی نیرو صرف کنید. مطمئناً دست دادن سفت و محکم تاثیر بسیار بهتری در مخاطب می گذارد.

    دست دادن نوک انگشتی
    مطمئنم قبلاً برایتان اتفاق افتاده است. یک نفر هنگام دست دادن نوک چهار انگشتتان را می گیرد و نمی گذارد که دستتان کاملاً در دستش قفل شود و بعد دستتان را به سختی می فشارد. باید سعی کنید تا می توانید از چنین دست دادنی خودداری کنید. البته ممکن است گاهاً به طور تصادفی یا وقتی عجله دارید برایتان پیش آید. اما به شما توصیه می کنم در این مواقع از فرد مخاطب عذرخواهی کرده و دوباره با او دست بدهید. ممکن است کار خوبی نباشد اما در ذهن فرد مقابل می ماند که چقدر برایش احترام قائل بوده اید.

    دست دادن خیلی محکم
    قدیمی ها معمولاً اینطور دست می دادند. احتمالاً تا به حال با چنین موردی برخورد کرده اید. فردی احساس می کند قوی ترین مرد جمع است و هنگام دست دادن دستتان را مثل لیمو می چلاند. درست است که من از دست دادن محکم خوشم می آید اما این استحکام نباید موجب ناراحتی طرف مقابل شود.

    دست دادن دوستانه و خودمانی
    مردم باید عادت کنند دست دادن های عجیب و غریبشان را کنار بگذارند. نیازی به شعبده بازی نیست: یک دست دادن ساده، محکم و دوستانه کافی است.
    درست است که دست دادن مسئله ای پیش پا افتاده است اما می تواند عامل مهمی در مصاحبه ها و جلسه های اجتماعی شود. سعی کنید که خیلی راحت اما محکم با فرد مقابل دست داده و در چشمانش نگاه کنید تا بهترین تاثیر را در برخورد اول روی فرد مقابل بگذارید .     
     

     

     

     

     

     

    اس.ام.اس روزانه

    roozane_sms@yahoo.com
    روزهاي فرد هفته منتظر ما باشيد

    دوستان عزيز سلام . اميدوارم كه حالتون خوب باشه .
    يه قسمت ديگه از مسيجا رو تقديمتون مي كنم .

    461- درياچه ي عشق و عاشقي باز شود ...... دلها همه آماده پرواز شود .. با بوي محرم الحرام تو حسين . ايام عزا و غصه آغاز شود . (3057-0914)
    462- اباعبدالله الحسين(ع) تشنه ي لبيك بود نه آب .... شهادت آن امام همام و ياران باوفايش تسليت باد (2520-0916)
    463- پنج صلوات نثار آقا حسين (ع) و مولا عباس (ع) كن . اين sms رو به پنج نفر بفرست تا ميليونها صلوات نثار آنها شود و تو در ثواب آنها شريك شوي .(6471-0916)
    464- نمي دانم از گوشه ها دل تنگ خودم بنويسم يا از غمهاي دل پاييزي تو .. فقط اين را مي دانم كه تو به شبي مي ماني كه چادر پر از ستاره اش رو گم كرده (9176-0912)
    465- انسان صد سال زندگي مي كنه ولي غصه هاي هزار سالشه مي خوره (9176-0912)
    466- معلمم كه پرسيد دوست چند بخشه گفتم يه بخش ولي وقتي با تو آشنا شدم فهميدم سه بخشه ..
    آتش ديدن تو .... شوق با تو بودن ..... اندوه بي تو بودن (9176-0912)
    467- تاراج دل به تيغ دو ابروي دلبر است .. مستي قلب عاشقم از جام كوثر است (0892-0915)
    468- قلب پسرا مثل قبرستونه .. كسي كه بره اونجا ديگه بيرون نمي آيد .. ولي قلب دخترا مثل هتل پنج ستاره اس معلوم نيست كي مي ياد و كي مي ره . (9176-0912)
    469- سر در بهشت خدا حك شده چنين : بختش بلند هر كه گرفتار حيدر است (0892-0915)

    خب دوستان اين قسمت هم تموم شد .. اينجا جا داره از دوست بسيار خوبم آقا رضا (9176-0912) تشكر كنم كه از ابتداي تاسيس اين ستون منو تنها نذاشتن و با ارسال بيشترين مسيج اين ستون رو پربار كردن . مرسي دوست عزيزم ..
    تا هفته ي بعد
    اميد (شماره براي ارسال مسيج : 09125698059)
     

     

     

     

     

     

     

    ستون آزاد

    دجال افسانه يا واقعيت !؟؟

    تحقيق: مهدي علي بالايي

    داستان دجال داستان بسيار بزرگي است و فتنه او يكي از بزرگترين فتن و خارق عادات و عجايب غريبي است لذا در اين مقال قضيه دجال را در ملل مختلف و اديان متفاوت مورد بررسي قرار داده سپس به شرح حالات , اوصاف و اعمال او پرداخته و بعد از آن مباحثي را كه علما و بزرگان درباره حقيقت فتنه دجال ذكر كرده اند, نقل مي نماييم.

    اعتقاد به ظهور دجال در مهمترين مذاهب جهان
    اصل قضيه دجال مسلم و قطعي نزد تمام اديان ابراهيمي است و همگي به خروج وي در آخر الزمان اعتقاد دارند چنانكه بمفاد اخبار و احاديث بسيار كه از فريقين روايت شده از زمان نوح پيغمبرعليه السلام تا زمان حضرت محمد صلي الله عليه واله هر پيامبري قوم خود را از فتنه دجال بر حذر مي داشته و آن حضرت بيشتر از ديگر انبياء در تشريح حالات و صفات او بسط كلام داده اند.
    دجال را در زبانهاي فرانسه و انگليسي " آنتي كريست antichrist ناميده اند كه به
    معني دشمن ضد مسيح است.
    اين عنوان در رساله هاي يوحنا به كرات ديده مي شود.
    آنجا كه مي فرمايد :
    «دروغگو كيست جز آنكه مسيح بودن عيسي را انكار كند آن دجال است كه پدر و پسر را انكار مي كند.»1
    و نيز مي فرمايد :
    «شنيده ايد كه دجال مي آيد الحال هم دجالان بسيار ظاهر شده اند.»2
    و در همين رساله آمده است :
    «هر روحي كه عيسي مجسم شده را انكار كند از خدا نيست و اين است روح دجال كه شنيده ايد مي آيد و الآن هم در جهان هست.» 3
    در دومين رساله يوحنا آمده است :
    «گمراه كنندگان بسيار به دنيا بيرون شدند كه عيسي مسيح ظاهر شده به جسم را اقرار نمي كنند آن است گمراه كننده و دجال.»4
    اما يهوديان هم به ظهور كسي كه با خدا خصومت ورزد و داراي قدرت فوق العاده اي باشد معتقد بوده اند. و گويا از دو قرن پيش از ميلاد, يهود با اين تصور آشنا شده باشند و به وسيله ايشان به مسيحيان و ملل ديگر رسيده باشد.
    در كتاب دانيال باب يازدهم از صفات اينچنين شخصي كه ظاهر خواهد گرديد گفتگو شده و در باب هفتم همين كتاب هم به صورت رمز و اشاره از دشمن خدا سخن به ميان آمده است. او كسي است كه پادشاه را از ميان مي برد و با خدا خصومت و دشمني مي ورزد و دوران تسلط او سه سال و نيم است.
    جاماسب حكيم در فرهنگ الملوك كه اسرارعجم نيز گفته مي شود و به اصطلاح گبران جاماس نامه مي گويند, در قسمتي از پيش بيني هاي خود بعد از ذكر مختصري از حالات پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله و امام زمان عجل الله فرجه به ظهور دجال و قتل وي به دست ايشان اشاره مي نمايد آنجا كه مي گويد:
    «نام آن پادشاه بهرام از خورشيد جهان كه دختر سين كه نام مبارك محمد است بلغت پهلوي باشد و ظهور او در آخر دنيا باشد و عمر هفت كركس كند و چون خروج كند عمر او سي قرن شده باشد و خروج او در آن زمان شود كه تازيان بر فارسيان غالب شوند و شهرهاي ايشان خراب شود به دست سلطان تاريك پس او خروج كند و جنگ كند و دود يعني دجال را كه كوري است خرسوار مدعي خدائي بكشد و از گوشه دنيا كه گنگ و زواچين باشد تا وزمحت كه بيت المقدس است همه را بگيرد و...»5
    در آثار اسلامي نيز راجع به دجال بحث شده است وي داراي قدرت و تأثير عجيبي است يك چشم او مسح شده و چشم ديگرش در پيشاني است كه مانند ستاره صبح مي درخشد وي از همه جا مي گذرد و در مكه و مدينه قدم نمي گذارد اكثر مردم پيرو او مي شوند و دچار بدبختي مي گردند و تنها كساني سعادتمندند كه بتوانند با مجاهدات مختلف خود را از پيروي او باز داشته , به دنبال او نروند. ما مسلمانان مانند ملل ديگر حكومت عادله كامل را انتظار مي كشيم و ظهور چنين حكومتي را پس از دوران بينهايت ظلماني مي دانيم و دوره ظلمت را دوره دجال و دوران نور و سعادت را دوران حضرت قائم عجل الله فرجه تعبير مي كنيم.
    ازامام باقرعليه السلام روايت شده كه در تفسير آيه شريفه:
    «انََّ الله قادر علي أن ينزل الآيه»6
    فرمود:«وسَيرَكَ في آخر الزمان آيات , منها دابة الأرض و الدجال و نزول عيسي ابن مريم و طلوع الشمس من مغربها.»
    «ونشانه هائي در آخرالزمان به تو خواهد نماياند كه از آن جمله اند: جنبنده زمين, دجال, نزول عيسي بن مريم و طلوع خورشيد از مغربش.»
    در حديث مبارك معراج نيز كه ابن عباس از زبان پر نور آورندة اسلام حضرت محمد صلي الله عليه وآله نقل كرده به نشانه هاي ظهور حضرت صاحب الأمرعليه السلام اشاره شده ,كه در بين اين نشانه ها خروج دجال نيز تصريح شده است.
    حضرت نبي اكرم صلي الله عليه و آله فرموده اند:
    « أيُّهَا النّاسُ ، ما بَعَثَ اللّهُ نَبِيّاً إلّا وَ قَد أنْذَرَ قَوْمَهُ الدَّجّالَ. وَ إنَّ اللهَ قَدْ أخَّرَهُ إلي يَومِكُمْ هذا . فَمَهما تَشابَهَ عَلَيْكُمْ في أمْرِهِ فَإنَّ رَبَّكُمْ لَيْسَ بِأعْوَرَ إنَّهُ يَخْرُجُ عَلي حِمارٍ عَرْضُ ما بَيْنَ اُذُنَيْهِ ميلٌ ! . يَخْرُجُ وَمَعَهُ جَنَّهٌ وَنارٌ ، وَ جَبَلٌ مِنْ خُبْزٍ وَ نَهْرٌ مِنْ ماءٍ ! . أكْثَرُ أتْباعِهِ اليَهُودُ وَ النِّساءُ وَ الأعْرابُ . يَدْخُلُ آفاقَ الْأرضِ كُلَّها إلّا مَكَّهَ وَلا بَتَيْها وَ المَدينَهً وَ لا بَتَيْها فَإنَّهُما مُحَرَّمَتانِ عَلَيْهِ. »
    « هان اي مردم ! خداوند پيامبري را نفرستاده جز اينكه قوم خود را از دجال بيم داده است و خداوند او را براي زمان شما ذخيره كرده است. اگر كارهاي او بر شما مشتبه شود، اين هرگز مشتبه نشود كه او كور است و پروردگارتان كور نيست. او برفراز مركبي مي آيد كه بين دو گوشش يك ميل است. او خروج مي كند درحالي كه بهشت و جهنم را با خود يدك مي كشد و كوهي از نان و رودخانه اي از آب را همراه خود حمل مي كند. بيشتر پيروانش از يهوديان، زنان و باديه نشينان است، به همه اقطار و اكناف جهان وارد مي شود جز مكه و حوالي مكه و مدينه و حوالي مدينه كه هر دو بر او حرام است.»7
    و در حديثي ديگر كه بسيار تكان دهنده مي باشد رسول گرامي اسلام انكار دجال را كفر دانسته ومنكرين دجال را ازكافرين مي دانند چنانكه ابوبكر اسكافي در كتاب فوائد الأخبار از جابر بن عبدالله نقل كرده كه گفت:
    رسول خدا (ص) فرمودند:
    «من كذب بالدجال فقد كفر و من كذب بالمهدي فقد كفر»
    « كسي كه دجال را تكذيب كند كافر شده و كسي كه مهدي عليه السلام را تكذيب كندكافر شده است »8
    همچنين در غيبت شيخ از عامر بن واثله از امير المومنين (ع) روايت كرده كه گفت : پيامبر (ص) فرمود:
    «ده علامت است كه پيش از قيامت بايد پديد آيد: سفياني, دجال, دابه الأرض, قيام قائم, طلوع آفتاب از مغرب, فرود آمدن عيسي از آسمان, فرو رفتن زمين در شرق, فرو رفتن زمين در جزيره العرب و آتشي كه در قلب شهر عدن بيرون آيد و مردم را به محشر سوق دهد.»[9]
    به هرحال دجال كه نموداري از جنگ نور و ظلمت است در اقوال و ملل ديگر هم سابقه دارد . بابليان از جنگ مردوخ با تئومات سخن مي گفتند و تئومات را ظلمت و اژدها معرفي مي كردند. در اوستا هم از جنگ اهريمن و اهورا مزدا گفتگوهاست و آئين مانويان بر اساس منازعه دائمه نور و ظلمت پي ريزي شده است . در كتب الحاقي تورات هم گاهي دجال , موجود فوق العاده اي است كه داراي صورت حيواني عجيب الخلقه مي باشد.10

    مكان خروج دجال
    در باره محل خروج دجال مكانهاي نسبتاً زيادي در احاديث و روايات مختلف نقل گرديده است كه در برخي از آنها شهر خروج او دقيقاً مشخص شده و در برخي فقط اسم منطقه اش آمده و در برخي عنوان كلي مطرح شده است .كه براي شهرهائي از جمله:اصفهان, خراسان, سيستان, كرمان, دارس, حله, ميسان احاديث و روايات بيشتري نقل شده است. شايد برخي از اختلافات مربوط به ناقلان احاديث و روايات باشد. سيد جزائري در كتاب الأنوار النعمانيه گفته است: و اما دجال از حديث شيخ صدوق دانستي از اصفهان خروج مي كند و در اخبار بسياري آمده كه او از سيستان خروج مي نمايد و مي شود اين اخبار را به اين صورت جمع كردكه مكررخروج خواهد داشت چنانكه احوال مختلفي دارد,لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردمان بر او باد.

    پيروان دجال
    آنچه كه در اكثر روايات در باب پيروان دجال تصديق شده آن است كه اكثر پيروانش را يهوديان تشكيل مي دهند چنانكه پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله فرموده اند:
    « هفتاد هزار ترك يهود زنا زاده خواننده نوازنده باديه نشين وزن از او پيروي مي كنند به هرخرابه اي برسد مي گويد گنجهايت را آشكار كن پس آنچه گنج دارد آشكارمي شود.»11

    نجات از فتنه دجال
    براي نجات از فتنه دجال از جانب ائمه معصومين عليهم السلام راه كارها و برنامه هاي ويژه اي ارائه شده كه مهمترين آنها عبارتند از:
    «قرا ئت يا حفظ نمودن سوره كهف, تسبيح و تقديس خداوند به منظور طعام مومن در هنگام خروج دجال. خانه نشيني, توكل بر خداوند, قرائت سوره فاتحه الكتاب درهنگام رويت وي و...» لازم به ذكر است كه برخي مانند قرائت يا حفظ نمودن سوره كهف مي بايست قبل از خروج وي انجام شود تا در هنگام خروج دجال از شر فتن وي در امان باشد.
    چنانكه در احاديث قبل نيز ذكر شد دجال در همه شهرها و مكانها گردش مي نمايد مگر مكه و مدينه كه در اكثر احاديث مذكور است و در برخي احاديث و روايات نيز شهرهائي مانند: بيت المقدس, طرطوس, آبادان, قم و نواحيش, كوفه و حواليش و يا مساجدي چون: مسجد الحرام و مسجد مدينه و مسجد طور سينا و مسجد الأقصي كه دجال به آنها راه نيافته و به عنوان مكان هائي امن براي مسلمين معرفي شده اند.

    قتل دجال
    در قاتل دجال بدسگال ميان علماءِ فريقين از خاصه و عامه نظر به اختلاف اخبار وارده از طريق ايشان اختلاف است چه آنكه خاصه روايت نموده اند قتل آن ملعون را به دست حضرت بقيه الله الأعظم عجل الله فرجه مي باشد اما بنا بر مذهب عامه قاتل دجال ضلال حضرت روح الله عيسي بن مريم عليه السلام است.
    مي توان گفت كه دراين اخبار به هيچ وجه تنافي نيست چه بعد از اينكه به تصريح خود عامه و روايات ايشان حضرت روح الله عليه السلام وزير مهدي عجل الله فرجه باشد پس كشتن عيسي عليه السلام دجال را كشتن خود حضرت مهدي عجل الله فرجه باشد چنانكه اگر وزير سلطان كسي را بكشد صادق است كه بگويند سلطان او را كشت و در اينگونه موارد مباشرت ضرور نيست. ودر محل قتل دجال نيز مكان هائي از جمله گردنه افيق«افيق دهكده اي در فلسطين بين حوران و غَور بيسان در نزديكي شهرلد است.», كناسه كوفه و دروازه شهر لد ذكر شده است.

    نقد و بررسي احاديث دجال
    در نقد و بررسي فتنه دجال مي توان گفت كه اكثريت علماء خاصه اعتقاد بر آن دارند كه فتنه دجال يكي از فتن قطعي آخر الزمان بوده ولي اوصاف ظاهري و چگونگي فتنه هاي وي جنبه كنايه و سمبوليك دارد. چنانكه علامة محقق سيد محمد صدر در جلد سوم موسوعة ارزشمند ألإمام المهدي با عنوان « تاريخ الغيبه الكبري » بحث مفصلي را به بررسي مسألة دجال اختصاص داده است كه ما فقط تلخيصي از مباحث ايشان را در اين باب ذكر مي نمائيم. ايشان در اين باره فرموده اند:
    «مهمترين و همگاني ترين نشانه اي كه مي بايست مورد توجه قرار گيرد همان مفهوم دجال بود كه سمبلي از حركت هاي ضد اسلامي در دوران غيبت كبري يعني دوران فتنه ها و انحرافات است و آن عبارت است از تمدن جديد اروپائي كه چهره اي فريبنده و چشمگير و خيره كننده دارد و افكار و انديشه عمومي مردم دنيا را متوجه خود ساخته, و پيامدهاي ناگواري را به دنبال داشته است همچون خروج بسياري از مسلمين از اسلام, گردن نهادن آنها به مذاهب و فلسفه هاي منحرف ديگر و فسادها و تباهي ها و ستم هائي كه درجوامع بشري ايجاد كرده است .
    و از فتنه هايش آن است كه به قبيله اي مي گذرد تكذيبش مي كنند هيچ حيوان چرنده اي باقي نمي ماند مگر اينكه هلاك مي شود, و نيز از فتنه هايش آن است كه به قبيله اي ديگر عبور مي كند او را تصديق مي كنند, به آسمان دستور مي دهد كه ببارد آسمان هم مي بارد و به زمين دستور مي دهد كه بروياند زمين هم مي روياند ؛ تا آنجا كه چهارپايان اين قبيله , چاق و فربه مي شوند و چربي و شير فراوان مي دهند.» مقصود از اين عبارات آن است كه:
    هركس نيرو وتوان مادي اروپائي را تكذيب كند و بخواهد در مقابلش بايستد گرفتار مصائب و دشواريها و پيامدهاي ناگواري خواهد شد. و ثروت و نيرو در اختيار كساني است كه در مقابل اين تمدن رام و چاپلوس باشند و با آن همراهي كنند.
    ازجمله مطالب اينكه دجال مدعي خدائي مي شود و با صداي بلند در بين شرق و غرب فرياد مي زند:«اي اوليا و دوستان من, به سوي من آئيد! من آن كسي هستم كه آفريده سپس استوار ساخته, و مقدر كرده, سپس هدايت نموده. من پروردگار اعلي و برين شمايم.»
    تمام اين خصوصيات را در تمدن اروپائي مي بينيم زيرا خاور و باختر را با وسائل ارتباط جمعي و ابزار مادي خود گرفته و انسانيت را از خدا و عالم بالا و متافيزيك به دور داشته, و از اين راه عدالت و اخلاق وانديشه اي كه از آن عالم سرچشمه مي گرفته است, چه زيان هائي كه ديده است. در مقابل اينها زمام اختيار بشر را در دست گرفته و ايدئولوژي خود را بر افكار و قوانين جوامع بشري تحميل نموده و جايگزين ولايت خدا و دستورات الهي كرده است, و اين همان ادعاي ربوبيت و خدائي است كه خود را نه خدا را, صاحب اختيار و مالك تمام شئون انسانها مي داند. نكته دقيق آنكه در روايت نيامده است كه وي مدعي الوهيت است بلكه گفته شده است كه او مدعي ربوبيت است و ربوبيت معنائي غير از آنچه كه گفتيم ندارد.
    و اما اينكه اوليا و دوستان خود را از گوشه و كنار دنيا جمع مي كند تا آنها را بر طبق خواسته خود تربيت كند و رفتار و اخلاق آنها را تحت نظر داشته باشد, و روابط اقتصادي و اجتماعي آنها را به يكديگر پيوند بزند, مساله اي است واضح و نيازي به توضيح ندارد.
    " و هيچ جاي زمين باقي نمي ماند مگر اينكه زير پاي خود مي گذارد. اين همان چيزي است كه الآن ما مي بينيم كه چگونه تفكر اروپائي به تمام روي زمين رسيده است,و هيچ دولتي را نمي بينيم كه متاثر از افكار اروپائي نباشد, البته مقصود ما از اروپا هر دو بخش سرمايه داري و سوسياليستي آن است, كه هر دو دشمن با اسلام و مجسمه راستين و روشني از دجال مي باشند.
    و اما استثنا مكه و مدينه از اين سيطره تمدن اروپائي, ممكن است به همان معناي ظاهريش باشد, بدان معني كه اين تمدن به اين دو شهر راه پيدا نمي كند و فكر و انديشه اروپائي را ساكنان اين دو شهر نخواهند پذيرفت و به اسلام پايبند خواهند بود و به همان اندازه كه از اسلام فهميده اند تا ظهور امام عصرعجل الله فرجه در مقابل تمدن اروپائي خواهند ايستاد.
    و ممكن است بر معنائي رمزي و سمبليك حمل كنيم بدان معني كه تفكر الهي برخاسته از مكه و مدينه در مقابل جاذبه تفكرمادي اروپائي شكست نخواهد خورد, و درذهن و انديشه متفكران اسلامي باقي خواهد ماند و ايمان آنها به اسلام سست نخواهد شد و اين خود دليل بر باقي ماندن حق در جوامع بشري است, و باطل و انحراف نميتواند تمام جوامع را فرا گيرد, گرچه نسبت طرفداران حق به باطل بسيار كم و همچون نسبت مكه ومدينه به ساير كشورهاي جهان باشد. و اين مطابق است با همان چيزي كه از نتايج برنامه ريزي الهي شناخته ايم كه تعداد كمي از افراد با اخلاص و آزمايش شده باقي خواهند ماند, و افراد منحرف و كافر در اكثريت خواهند بود. اين افراد اندك عاملي باز دارنده در درون خود نسبت به اين افكار مادي منحرف دارند كه هيچ گاه تحت تاثير آن قرار نمي گيرند, بلكه بر ايمان و بينش و اخلاص آنها افزوده مي گردد.
    و اين است مقصود آنچه كه در روايات آمده است كه دجال را ملكي كه در دستش شمشير برهنه اي است از ورود به مكه و مدينه جلوگيري مي كند, و بر هر دروازه و يا شكاف كوهي از كوهها ملائكه اي ايستاده اند كه از آن حراست و حفاظت مي نمايند. و لطف اين عبارت كه عقايد اسلامي را به ملك و مناعت و برتريش را به شمشير تشبيه كرده اند بر كسي پوشيده نيست
    و اما اينكه ملائكه بر هر شكاف و گذرگاهي ايستاده اند, بدين معناست كه ادراك گسترده مومن وايمان اوبه اينكه اسلام مي تواند هرگونه مشكلي را حل كند و پاسخ هر شبهه اي را بدهد خود اين باعث مي شود كه در مقابل تمامي شبهات ايستاده و با هرگونه اشكال و شبهه اي بستيزد.
    و نيز دجال داراي عمري طولاني است از زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله از همان هنگام كه به آن حضرت ايمان نياورده بلكه در مقابل حضرت خود ادعاي رسالت نموده است تا كنون باقي مانده است؛ چرا كه:
    دجال با ماديگرائي پايه هاي نخستينش از زمان حضرت رسول صلي الله عليه و آله آغازشده وهمان هنگام كه منافقين در گسترش جنبه هاي گوناگون كوشيده و به آن رونق بخشيدند, بذراول دجاليت را پاشيده و به تدريج سير تاريخ را به صورت فعليش در آوردند و كوشيدند تا اسلام را ازمتن جامعه كنار بگذارند, و ماديت و سود جوئي شخصي را بر جامعه مسلط سازند.
    ...و ازهمين جا معناي ادعاي رسالت او را نيز مي فهميم؛ زيرا افكار مادي از همان آغاز تا كنون خود را سرپرست بشريت دانسته و براي خود قائل به ولايت بوده, ولي در دوران زندگي پيامبران و در جامعه اسلامي رسول خدا تاثيرش ضعف و نيرويش ناتوان شده بود؛ و نمي توانست با تمام افراد در تماس باشد, لكن هنگامي كه در دوران نهضت اروپائي«رنسانس» به اين دجال مادي اجازه خروج داده شد, توانست سلطه خود را بر تمامي پهنه گيتي گسترش دهد.
    از همين جا مي توانيم معناي اين جمله را كه« در نزد دجال آب و آتش است آبش در حقيقت آتش و آتشش در واقع آب است»
    بفهميم و بدانيم كه معناي جمله رسول خدا كه فرمود: هركس به او رسيد در آن چيزي قرار گيرد كه آن را آتش مي داند زيرا در واقع آب خوشگوار است چيست.
    زيرا آب دجال همان ظواهر فريبنده است كه تمدن مادي براي پيروان خود به ارمغان آورده است؛ و آتشش همان دشواريها و گرفتاريها؛ و به جان آمدنهائيست كه نصيب يك فرد مومن كه خواسته درمقابل آن بايستد وبا آن مقابله كند مي شود. آن مصالح همان آتش ويا تاريكي واقعي است و اين گرفتاريها و دشواريهاهمان آب خوشگوار و يا عدالت راستين است و معلوم است كه طبيعتاً رسول خدا از آنجا كه بزرگترين دعوت كننده به ايمان الهي است, مسلمين را نصيحت كرده كه مبادا گول ظاهر آب دجال و فريب رنگ و روغن و زرق و برق ماديت را بخورند, و به آنها دستور مي دهد كه خود را در همان چيزي بياندازند و وارد كنند كه آن را آتش مي دانند, زيرا با افكندن خود در اين آتش به طريق حق و عدالت دست مي يابند. وما مي توانيم اين برداشت را از سياق كلي جملات رسول خدا به دست بياوريم, در آنجا كه مي فرمايد:
    «اما آنچه مردم آب مي بينند آتش سوزان است, و آنچه آتش مي بينند آب سرد خوشگوار است.»
    و معلوم است كه مقصود آب و آتش حقيقي نيست, بلكه آب و آتش رمزي است و الا لازم مي آيد كه به افراد باطل و ناحق نسبت معجزه داشتن داده و آنها را داراي معجزه بدانيم, و بطلان اين نسبت واضح و روشن است.
    دجال اعور است. آري با تمام تاكيد اينچنين است. تمدن مادي به هستي وجهان بايك چشم مي نگرد فقط به ماده توجه دارد نه به روح وخلقت عالي, و نمونه اعلاي بشريت را نمي بيند. وچه كسي را جز افرادي كه حقايق را ادراك نمي كنند و خود را شايسته سرپرستي و زمامداري انسانها مي دانند مي توان اعور ناميد, بلكه ولايت از آن كسي است كه به هستي با دو چشم سالم مي نگرد, هم به ماده توجه دارد و هم به روح, و به هريك سهم مناسب خود را مي پردازد, و خداوند متعال است كه«انّ ربّكم ليس باعوَر»
    دجال كافر است زيرا وي مادي و از دشمنان اسلام است و دورترين افراد ازحق و درستي است نوشته شده است بين دو چشمش كه كافر است و آن نوشته را هر مومن نويسنده وغير نويسنده مي خواند. اين نوشتن چون ساير نوشته ها نيست بلكه عبارت است از شناختن مومنين كفر و نفاق اشخاص منحرف را ؛ و براي اين شناخت لازم نيست كه انسان خواننده و نويسنده باشد, ومعلوم است كه اين معرفت مخصوص به مومنين است؛ آن را هر مومني مي خواند. زيرا آنان ميزان حقيقي عدالت اجتماعي را مي شناسند, لكن اشخاص منحرف اين نوشته را نمي خوانند هر چند داراي معلومات و سواد زيادي باشند, زيرا آنان نيز با ديگران در كفر و انحراف شريكند, و طبيعي است كه هيچ فردي شخص هم عقيده خود را كافر نمي بيند.
    به خاطر تمام اينها بوده است كه رسول خدا امت خود را از آن بر حذر داشته و از فتنه او به خدا پناه برده است, تا مسلمين در طول تاريخ از فتنه و انحراف آن در امان باشند بلكه مي توان گفت كه تمام پيامبران الهي امتهاي خود را از فتنه دجال بر حذر داشته اند, زيرا قبلاً به اين نكته اشاره كرديم كه ماديت حاكم پيش از ظهور پيچيده ترين وعميق ترين ماديتهاي طول تاريخ آفرينش است از هنگام خلقت آدم تا روز قيامت, وخطري واقعي براي تمام دعوتهاي پيامبران بوده است. و درعين حال با تمام قدرتي كه دارد نزد خداوند پست تراز اينهاست، زيرا در مقابل حقيقت و عدالت بسيار حقير و ناچيز است, هرچند شكوه و ابهتش فراگير و سايه گستر باشد, زيرا بي ارزشي و حقارت او در نزد خدا منافات با قدرت و شكوه فريبنده اش ندارد. واصولاً قانون تمحيص و آزمايش همين مطلب را ايجاب مي كند كه وي از شكوه و ظاهري فريبنده برخوردار باشد. زيرا خداوند مي فرمايد:
    «حَتّي اِذَا اَخَذَتِ الاَرضُ زُخرُفَهَا وَ ازَّيَّنَت وَ ظَنَّ اَهلُهَا اَنَّهُم قَادِرُنَ عَلَيهَا اَتيهَا اَمرُنَا لَيلَاً اَو نهَاراً فَجَعَلنَا هَا حَصيداً كَانَ لَم تَغنَ بِالاَمسِ كَذلِكَ نُفَصِلُ الآياتِ لِقَومٍ يَتَفَكَّروُنَ.» 12
    اين بود آن برداشت رمزي و سمبوليك از مسأله دجال .

    اخبار كهنه و منجمين در خصوص دجال
    در اخبار اكثر كهنه و منجمين و كساني كه به هر نحو توانسته اند قسمتي از آينده را به صورت مبهم يا روشن ببينند نيز بطور مستقيم يا غير مستقيم به خروج دجال اشاره شده است و در برخي از اخبار حتي چگونگي خروج او، حوادث قبل و بعد از خروج و حتي سال خروج و سال قتل او نيز پيش بيني شده است. البته بايد به اين نكته توجه داشت كه پيش بيني هائي را كه هر يك از پيش گويان كرده اند ممكن است دستخوش تغيير قرار بگيرند. زيرا غيب مطلق تنها در اختيار خداوند است و اوست كه از جزئيات دقيق و مفصل حوادث آينده خبر دارد و اوست كه مي تواند به حادثه اي اجازه رخ دادن بدهد و يا در آن تغيير ايجاد كند.
    ابن عصمه, يحي بن اعقب, ابو هلال مصري, شاه نعمت الله ولي , خواجه نصير الدين طوسي (ره) و نوستر آداموس
    ازجمله كساني هستند كه در بين اخبار خويش از حوادث آينده , خبر از خروج دجال و فتنه بزرگ او داده اند چنانكه در كشكول شيخ بهائي قدس سره از خواجه نصير الدين طوسي (ره) مسند رباعي فارسي را نقل مي فرمايد:

    در دور زحل خروج مهدي است
    جرم دجل و دجاليان است
    در آخر واو و اول زاء
    چون نيك نظر كني همان است
    و نيز فرموده اند :
    در الف و ثلاثين دو قرآن مي بينم
    و ز مهدي و دجال نشان مي بينم
    يا ملك شود خراب يا گردد دين
    ستري است نهان و من عيان مي بينم
    بيني تو بقاء ملك مغير گشته
    در وقت غلط زير و زبر برگشته
    در سال غليب اگر بماني بيني
    ملك و ملل و مذهب و دين برگشته
    نوستر آداموس نيز كه پيش گوئي توانا است در بين پيش بيني هاي خود دجال را با نام ضد مسيح ذكر نموده و به صورت رمز و كنايه فتنه ها و آشوب هاي وي را عنوان نموده است. وي در نامه اي به هنري دوم مي نويسد:
    «ضد مسيح براي آخرين بار بر مي گردد همه ملل مسيحي و كافر مي لرزند، براي مدت 25 سال. جنگ و نبرد سخت تر از هميشه خواهد بود. شهرهاي كوچك و بزرگ، قلعه ها و همه ساختمان ها نابود مي شوند، شاهزاده شيطان آن قدر گناه مي كند كه تقريباً همه دنيا خود را در انزوا مي بينند.
    قبل از اين حوادث بسياري از پرنده هاي نادر و كمياب در آسمان جيغ مي كشند آن ها مي گويند :الان ! الان! وقتش رسيده است، سپس مدتي بعد ناپديد مي شوند.»13

    «نامه به هنري دوم»
    «صداي آرام دوست مقدس، زير زمين مقدس شنيده مي شود، شعله انسان، انساني براي صداي الهي مي در خشد، اين باعث مي شود كه زمين از خون راهبهاي معروف لكه دار شود ،و نابودي معابد مقدس افراد غير خاص.»
    منظور ظهور امام زمان عجل الله فرجه و جانشيني اسلام به جاي مسيحيت و دين هاي ديگر در عالم مي باشد14


    ---------------------------------------------------------
    [1] رساله اول يوحنا, باب2 , آيه22
    [2] رساله اول يوحنا,باب2, آيه18)
    [3] رساله اول يوحنا ,باب4,آيه3
    [4] (رساله دوم يوحنا, آيه7)
    [5] العبقري الحسان,ج1,جزء 1, ص47 ؛ دارالسلام عراقي , ص51 ؛ سه رساله درباره حجت بن الحسن العسكري عليه السلام (ترجمه تذكره الأئمه علامه مجلسي ره) ؛چهره درخشان امام زمان عليه السلام (ترجمه الزام الناصب) , ج2 ,ص73 به نقل از سيف الأئمه.
    [6] انعام , آيه37
    [7] روزگار رهائي, ج2, ص1148 ,ح 1818 : المهدي , ص192 ؛ الزام الناصب , ص74 و صحيح بخاري , ج9 , ص60 – منتخب الأثر , ص572 : سنن ابن ماجه , ج2.
    [8] باورداشت مهدويت , ص60 , ح40 : البرهان في علامات مهدي آخر الزمان (ع) , ص170, باب 12 ,ح2 - روزگار رهائي , ج 2, ص 1159, ح1845 : الروض الانف ,ج2 ص431 و عقد الدرر , ص157.
    [9] مهدي موعود (ترجمه بحار الأنوار) , ج 52 , ص984 ؛ ترجمه اعيان الشيعه , ص325 ؛ متن فارسي اثبات الهداه , ص405.
    [10] اعلام قرآن , ص479 0
    [11] روزگار رهائي ، ج2 ، ص1151 ،ح 1827 : الزام الناصب ، ص202 و 261 ؛ بحار الأنوار ، ج52 ، ص194 والملاحم و الفتن ،ص66.
    [12] يونس,آيه24
    [13] علائم الظهور امام زمان تأليف آقاي علي موجودي , ص 3 .
    [14] پيش بيني هاي مصور نوستر آداموس , ص 117 .

     

     

     

     

     

     

     

    ليگ مبين

    football@mobin-group.com 

    برنامۀ هفتۀ ششم لیگ و جدول رده بندی هفتۀ پنجم

    با عرض سلام خدمت همۀ دوستان
    بازی های هفتۀ پنج برگزار و نتایجشون مشخص شد. بدون مقدمه، نتایج این هفته رو براتون می نویسم :
    لیورپول 2 - 0 چلسی
    آرسنال 2 - 1 منچستر یونایتد
    اینتر میلان 3 - 1 فیورتنینا
    لیوورنو 1 - 1 آ اس رم
    لاتسیو 0 - 0 میلان
    خب... اینم از بازی های هفتۀ پنجم...

    و اما برنامۀ هفتۀ شش...
    قبل از اینکه برنامۀ این هفته رو اعلام کنم، باید چند تا نکته رو عرض کنم. اول اینکه برای هفتۀ شش، چهار تا بازی در نظر گرفتیم که همۀ این بازی ها هم از لیگ انگلیس هستن. دلیلش هم اینه که می خوایم برنامۀ لیگ رو بصورت منظم و هفتگی در بیاریم. به این صورت که ابتدای هر هفته، برنامۀ هفتۀ بعدی اعلام بشه. بر همین اساس، برای این هفته بازی هایی رو انتخاب کردیم که به منظم تر شدن لیگ کمک کنن. این بازی ها سه شنبه و چهار شنبه ( 10 و 11 بهمن ) برگزار می شن. بعد از پایان هفتۀ ششم، برنامۀ بازی ها رو بصورت منظم و هفته به هفته اعلام می کنیم.
    نکتۀ بعدی اینکه در قسمت تالارهای گفتگوی سایت مبین، قسمتی درنظر گرفته شده برای لیگ مبین. شما عزیزان می تونین با عضویت در سایت، اطلاعات لیگ پیش بینی فوتبال رو از طریق سایت گروه هم دنبال کنین، و همچنین می تونین نظرات خودتون رو همونجا مطرح کنین تا همۀ بازدید کننده ها ازش آگاه بشن.
    ضمناً در همون بخش ورزش تالار گفتگوی سایت مبین، قسمتی درنظر گرفته شده برای فوتبال. شما می تونین اخبار روز و همچنین اطلاعات مسابقات، تیم ها، و بازیکنان فوتبال رو در اون قسمت مشاهده کنین. ضمناً اگه دنبال مطلب خاصی دررابطه با فوتبال هستید ( اطلاعات تیم ها، زندگی نامۀ بازیکن ها، معرفی باشگاه های ایرانی و خارجی، آمار لیگ های مختلف، و ... )، می تونید همونجا درخواست کنین تا من هم اون مطلب رو براتون روی سایت بذارم.
    و نکتۀ آخر هم اینکه برخی از دوستان نسبت به امتیازشون تا پایان هفتۀ پنجم اعتراض داشتن و اعلام کرده بودن که میلشون خونده نشده. حتی دو نفر از این دوستان ایمیل ارسالی خودشون رو برای من اتچ کرده بودن تا به من ثابت کنن که میل پیش بینی هفتۀ پنجم از طرف اونها فرستاده شده. اتفاقاً تاریخ ارسال ایمیلشون هم با تاریخ برگزاری هفتۀ پنجم لیگ مطابقت داشت. ولی خدمت این عزیزان باید عرض کنم که من بارها میل باکم رو چک کردم. ولی ایمیل هایی که شما صحبتش رو می کنید هیچکدوم به دست من نرسیده. از این موضوع صد درصد مطمئنم. ولی حرف شما عزیزان هم درسته. باید با بزرگان و مسئولین گروه مشورت کنم و ببینم که آیا می شه میلایی که حرفشو می زنید رو بپذیریم یا نه؟ نتیجۀ این موضوع رو بعداً اعلام می کنم. فعلاً بچسبین به هفتۀ شش که وقت کمه!!!
    خب... با این توضیحات، برنامۀ هفتۀ ششم رو اعلام می کنیم :
    هفتۀ شش :
    وستهام - لیورپول
    آرسنال - منچستر سیتی
    چلسی - بلکبرن
    منچستر یونایتد - واتفورد

    لازم به ذکره که دو بازی اول روز سه شنبه ( 10 بهمن/ 30 ژانویه/ 10 محرم ) و بازی های سوم و چهارم هم چهارشنبه برگزار می شن. بنابراین شما عزیزان تا ساعت 12 ظهر سه شنبه 10 بهمن وقت دارین که پیش بینی های خودتون رو ارسال کنین.
    ضمناً جدول رده بندی لیگ تا پایان هفتۀ پنجم رو هم می تونین در انتهای همین ستون مشاهده کنین.
    باز هم می گم که اگه احیاناً نظر، انتقاد، و یا پیشنهادی دارین، می تونین منو فقط بوسیلۀ ایمیل خصوصیم در جریان بذارین.
    پیش بینی های خودتون رو هم که باید به آدرس رسمی لیگ ارسال کنین.
    پس یادتون نره... حتماً توی سایت مبین عضو بشین.
    موفق باشین و سلامت...

    میلاد – مسئول لیگ پیش بینی مسابقات فوتبال

    *****

    آدرس رسمی لیگ :
    football@mobin-group.com
    آدرس خصوصی مسئول لیگ :
    milad_graydays@yahoo.com

    *****

    براي مشاهده نتايج لیگ مبین تا پایان هفته پنجم اینجا را کلیک کنید

     

     

     

     

     

     

     

    تبريک روزانه

    faranegah@gmail.com 

    با سلام
    از اين به بعد در نظر داريم يک قسمت در روزانه به عنوان تبريک روز تولد افراد و سالروز ازدواج متاهلین گرامی اضافه گردد امیدوارم از این ایده استقبال گردد.
    بدين صورت که هم در روزانه تبريک گفته شود و هم يک پيام تبريک به ايميل افراد فرستاده شود.
    ضمنا افراد می توانند مشخصات دوستانشان را هم ارسال نمایند. لازم به ذکر است این اطلاعات اختیاری می باشد
     

    نام :

    نام خانوادگی :

    جنسیت :

    محل سکونت :

    هجری شمسی

    روز تولد :

    ماه تولد :

    سال تولد :

    میلادی

    روز تولد :

    ماه تولد :

    سال تولد :

    وضعیت تاهل :

    ID yahoo :

    Email :

    نوع فعالیت :

    عکس دوران کودکی :

     

    سالروز ازدواج

    روز :

    ماه :

    سال :

    لطفا اطلاعات را به آدرس faranegah@gmail.com ایمیل نمایید.
    با تشکر
     

     

     

     گروه اینترنتی مشکان