17 بهمن
ما نه تنها سلامت ذهنی مان را انتخاب می کنیم، بلکه سلامت جسمانی مان را هم انتخاب می کنیم. خودمان سرماخوردگی را انتخاب می کنیم. خودمان پشت درد را انتخاب می کنیم. خودمان سردرد را انتخاب می کنیم. خودمان خستگی را انتخاب می کنیم. خودمان آلرژی ها را انتخاب می کنیم.
وین دایر

فرستنده:
saheledoosti@yahoo.com

**************

مردان بزرگ و شخصيتهاي مهم اشتباه مي كنند و آن را مي پذيرند.كسي كه اشتباه مي كند و آن را نمي پذيرد ، انساني حقير است

فرستنده:
s_ir62@yahoo.com

اَكْثَرُ مَصَارعِ‌ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطَامِعِ.
قربانگاه عقلها غالبا در پرتو طمعها است.
امام علی (ع)

بخش دوم : نکاتی درباره ی نگهداری و استفاده از مواد غذایی

چند نکته در مورد پنیر
پنیر یکی از متداول ترین مواد غذایی مصرفی خانواده ها در وعده صبحانه است . در کنار خواص مفید و ارزشمند پنیر ، سلامت ظاهری آن نیز مورد توجه قرار می گیرد . برای جلوگیری از خشک و سفت شدن پنیر ، روی طرف بریده شده آن کره یا روغن بمالید . برای نرم کردن چنین پنیری ، می توان آن را در دوغ خیس کرد . برخی از خانم های کدبانو معتقدند اگر پنیر را درون ماست بیندازند ، بسیار لذیذ می شود ، ولی برای نگهداری پنیر ، هیچ چیز بهتر از آب پنیر نیست . اگر پنیر را میان پارچه ای که در سرکه انگور خیسانده اید قرار دهید ، طعم و مزه خوبی خواهد یافت و مدت بیشتری تازه خواهد ماند . پنیری را که کپک زده است دور نریزید ، درون ظرف در دار حاوی پنیر کپک زده ، چند حبه قند بیاندازید ، سپس در ظرف را بگذارید . کپک ها از پنیر جدا شده به سراغ قند می روند . قبل از بریدن پنیر ، همیشه کارد را گرم کنید . ملاحظه خواهید کرد که پنیر به آسانی ومانند کره بریده خواهد شد . اگر محصولات لبنی نظیر پنیر و کره در کاغذ آلومینیومی بسته بندی شوند ، تا مدت 8 ماه در فریزر قابل نگهداری خواهند بود . پنیر برای دردهای روده ای و بیماری های کبدی مفید است .

محصولات برنزه كننده مصنوعي

1_ رنگهاي موضعي: بصورت لوسيون، كرم و اسپري موجود بوده و از رنگهاي گياهي توليد ميگردند. اما رنگ همراه با سلولهاي پوست مرده پس از چند روز مي ريزد.

2_ تسريع كننده هاي برنزه كننده: بـصورت لوسيون و اسپري موجود مي بـاشند. موثرترين مـاده شيميايي آنها DHA و يا DIHYDROXYACETONE است. اين ماده مـلانوسيتها را حساس كرده و با اين عمل توليد ملانين را افزايش مي دهـد كه سبـب تسريع روند برنزه شدن ميگردد.

SOLARIUM : اين دستگاه ها با ساطع كردن اشعه ماوراء بنفش عمل برنزه كردن پوست را انجام مي دهند اما همانند نور طبيعي خورشيد مضر بـوده و بـايد از آنها پرهيز كنيد.

4_ "BRONZER" : محصولات پودري شكلي ميبـاشند كه مستقيما توسط برس مخصوص به روي پوست بكار ميرود. قابل شستشو بوده و براي صورت مناسب ميباشد. بـي ضرر ترين روش برنزه كردن استفاده از محصولات برنزه كننده است البته بغير از سـولاريـوم
http://lover-than-love.mihanblog.com

مباد كه رستم تن به بند دهد! و نمی دهد و فریاد برمی دارد كه:

كه گفتت برو دست رستم ببند!
نبندد مرا دست، چرخ بلند!

و این گلبانگ آزادگی و سربلندی است كه از گلوی سردار عشق بر می آیدو مباد كه آن را از یاد ببریم!
پس رستم به نبرد و جستجو بر می خیزد و ... سرانجام...
بر راز مرگ اسفندیار آگاه می شود و :

بزد تیر بر چشم اسفندیار
سیه شد جهان پیش آن نامدار

گویند كه چون خواستند تا اسفندیار را رویین تن كنند ، او در چشمه ای فرو شد و از اثر آب آن چشمه، تیر و شمشیر بر او كارگر نبود. اما وی به هنگام فروشدن در آب، چشم خویش را بست و مرگ او در چشمانش تخم گذاشته بود. مانند آشیل كه مرگش در پاشنه پایش بود و عبارت پاشنه آشیل به معنای نقطه ضعف از آنجا آمده است.

ادامه دارد ...

سه شنبه: طنز

تعبير خواب: مخصوص افرادي كه قصد دارند به خواستگاري بروند!

1- اگر خواب ديديد در يك جاي تنگ و تاريك هستيد كه از ديواره هايش هلوپ هلوپ خون مي چكد و شما در حال شنا كردن در خون هستيد، تعبيرش اين است كه شما در قلب معشوقه تان جاي داريد! در ضمن به شما توصيه مي كنيم اينقدر فيلم هاي « سينما ماوراء» شبكه 4 را نگاه نكنيد!

2- اگر خواب ديديد در سر كلاس درس هستيد و تالس استاد شماست، تعبيرش اين است كه متاسفانه دچار بحران مثلث معروف(!) شده ايد، ضمن ابراز همدردي با شما، لااقل مراقب باشيد اين مثلث مربع يا پنج ضلعي نشود!

3- اگر خواب ديديد سوار يك عدد ژيان هستيد و ناگهان درهايش قفل شد و آتش گرفت ، تعبيرش اين است كه مي توانيد رابطه دوستانه خوبي با باجناقتان برقرار كنيد، راستي از اين بعد با عينك بخوابيد تا پژو 405 را ژيان نبينيد!

4-اگر خواب ديديد يك عدد ماهي هستيد كه در يك تور ماهيگيري گير كرده است و سپس به صورت معجزه آسايي از تور رهايي مي يابد، تعبيرش اين است كه متاسفانه اين وصلت سر نمي گيرد!

5-اگر خواب ديديد كه بدون هيچ جرمي زنداني هستيد و در حاليكه به پاهايتان زنجير زده اند، در هواي گرم با يك عدد كلنگ به سنگ ضربه مي زنيد، تعبير خوبي دارد، مبارك باشد، به وصال محبوبتان مي رسيد!

6-اگر خواب ديديد صبح ها در يك مهد كودك بچه تر و خشك مي كنيد و يعد از ظهر ها در يك رستوران ظرف مي شوريد ، رويم به ديوار(!) تعبيرش اين است كه شما هم « زي ذي» مي شويد!

7-اگر خواب ديديد ماهي كوچولوي ناز داخل آكواريم خانه يك دفعه تبديل به كوسه شد و شما را بلعيد، تعبيري ندارد، فقط شبها كمتر شام بخوريد!
 

هر روز چند آيه قرآن بخوانيم

« براى شنيدن آيه مورد نظر بر روى شماره آيه كليك كنيد و براي مشاهده تفسير الميزان و نمونه بر روي آيه کليک کنيد »

سوره: سورة النساء آيات: 176 محل نزول: مدینه

وَإِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَّكَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَارًا فَلاَ تَأْخُذُواْ مِنْهُ شَيْئًا أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَاناً وَإِثْماً مُّبِيناً 20 وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَى بَعْضُكُمْ إِلَى بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنكُم مِّيثَاقًا غَلِيظًا 21 وَلاَ تَنكِحُواْ مَا نَكَحَ آبَاؤُكُم مِّنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاء سَبِيلاً 22 حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالاَتُكُمْ وَبَنَاتُ الأَخِ وَبَنَاتُ الأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللاَّتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُم مِّنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَآئِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللاَّتِي فِي حُجُورِكُم مِّن نِّسَآئِكُمُ اللاَّتِي دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَكُونُواْ دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلاَئِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلاَبِكُمْ وَأَن تَجْمَعُواْ بَيْنَ الأُخْتَيْنِ إَلاَّ مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا 23

آیات امروز را می توانید از طریق این لینک هم مطالعه کنید

توضيح: هر روز مي خواهيم يک صفحه از قرآن را با هم بخوانيم (به همراه معني آن. هر روز چند دقيقه وقت مي ذاريم، بعد از يه مدت مي بينيم کل قرآن را ختم کرده ايم، به همين راحتي.
فرمايش امام صادق (عليه السلام) هم که يادمون هست: «قرآن پیمان خداست بر خلق او و برای شخص مسلمان شایسته است که بر عهد خود نگاه کند و هر روز 50 آیه بخواند.»
بيائيم فعلا حداقل با يک صفحه در روز شروع کنيم!
ياعلي مدد ... التماس دعا

اعضا محترم گروه مي توانند مطالبشان را به آدرس
 Mobin_s2004@yahoo.com
بفرستند تا با نام خودشان در اين ستون نوشته شود.

ما خودمان را متقاعد مي کنيم به اين که زندگي بهتر خواهد شد وقتي که ازدواج کنيم و خانواده اي تشکيل دهيم.سپس سر خورده و نا اميد مي شويم چرا که بچه هاي ما کوچک هستند و به توجه دائمي نياز دارند، پس به اميد آينده بهتري هستيم تا آنها بزرگ شوند بعد که به سن نوجواني رسيدند وما درگير مشکلات آنها هستيم آرزوي گذشتن آنها از سن بحران و فرداي شادتري را داريم.....به خودمان وعده ميدهيم زندگي بهتري را............ ..وقتي من و همسرم با هم تلاش کنيم،تا ماشين بهتري تهيه کنيم،تا به مسافرت تفريحي برويم،تا......بالاخره بازنشسته شويم ز حقيقت اين است که هيچ زماني براي شاد بودن بهتر از زمان حال نيست.زندگي هميشه پر از درگيري و سعي و تلاش است.چه بهتر قدرت رويارويي با آنها را داشته باشيم و عليرغم تمام مشکلات تصميم بگيريم شاد زندگي کنيم .

لطفا کمی مکث کنید !!!

رسیدن به اوج کار راحتی نیست ،اما در اوج ماندن کار بسیار سختی است .
زمانی عاشق می شوی که در قلبت جایی برای عشق وجود داشته باشد.
آینده از آن توست ، اگر از امروزت حداکثر استفاده را ببری .
تنها زمانی پیر شده ای که احساس پیری کنی.
توانمندی و قابلیتهای تو به اندازه ای است که آنها را ببینی.
یاس و ناامیدی تنها به دنبال آدمهای ضعیف می گردند.
تنها زمانی به عقب برگرد که بخواهی درسی از گذشته ات بگیری.
کسانیکه سریعتر میروند همیشه زودتر به مقصد نمی رسند.
قدرت واقعی در منطق قوی تو نهفته است.
تاریکی و سکوت شب زیباست به شرط آنکه در آن تاریکی ، روشن فکر کنی.
می توانید بهترین باشید ، کافی ست که بخواهید و اراده کنید، باور کنید.
به همین سادگی . لطفا کمی مکث کنید!!

برگرفته از مجله موفقیت

آمريکا خبر دارد که سر کار رفته ؟

زیاده عرضه نیست. عکس را ببینید

میگم آمریکا خبر داره چه جور رفته سر کار ؟

يک توضيح

سلام دوستان
گاهي وقتها آدم نمي دونه چه موضعي درست يا غلطه ، يا بهتره بگم گاهي سوالها بيشتر از يك جواب داره ، جوابهائي كه مقابل و متضاد نيز مي تونند باشند
در قضيه حذف كلمه مادر زن از مجله مبين ، من قصد داشتم جوابي بفرستم و در آن به دوست سوئـــدي تو ضيحاتي بدهم ، كه در حين نوشتن منصرف شدم ، چرا كه همسر خودم نيز با دوستمون هم عقيـــده بود و كمي توهين آميز ميدانست ، ولي حداقل در اينجا ضروري ميدونم بگم كه همه مردم اينجور فكر نمي كنند و مادر زن و مادر شوهر و خواهر شوهر مال گذشته بود ، افكار مردم خيلي با گذشته فرق كرده و تاثير هاي منفي نيز بجا مانده از شوخيهاي شومن هاي معروفي چون سيد كريم كه جك هاي زيادي از او در خاطره ها مانده و حميد ماهي صفت فعلي كه به رشتي و لر و ترك و اصفهاني و مادر زن و و و و گير داده و جك ميسازند
مسئله ديگه عكسهاي قشنگي بود كه در شماره 653 از دوست خوبمون آقاي ملكيان چاپ شده است ، من بعد از ديدن عكسي كه كـتــف سياه شده زنجير زني را نشان ميداد ، خيلي متاثر شدم چون اين عكسها در خارج از كشور بازتاب خوبي نخواهد داشت ، چون علي رغم توصيه ها و تـقـبـيح گردانــد ن علم و زنجير زني هنوز در كشور كساني از روشهاي منسوخ عزاداري پيروي مي كنند ، كه اين سوژه اي است براي كساني كه مي خواهند بر ضد دين و مذهب ما ايرانيها گزارش تهيه كنند ، ولي تا كسي چون ملكيان عزيز چنين عكسي تهيه و مجله مبين چاپ نكند از كجا من نوعي متوجه خواهم شد ، دقيقا همان كاري كه بنده در اولين ارتباطم با مجله مبين كردم و راه حلي براي كسب درآمد از راه خريد زمين و حفر آن و فروش مصالح ساختماني فرستادم ( كه در اصل قصدم بيدار شدن مسئولين ذيربط بوده و هرگز خودم دست به چنين كاري نزده بودم ) بهر حال بايد سعي شود در كنار چنين عكسها توضيحاتي نيز ارسال گردد تا هموطناني چون دوست سوئــدي فكر نكنند كه ايران همان ايران 30 سال پيش است

از سوي مجموعه فرهنگي هنري تهران برگزار مي شود ؛
سمينار آموزشي تجارت الكترونيكي و تجارت اينترنتي

در مركز همايشهاي مجموعه فرهنگي هنري تهران روز چهار شنبه18 بهمن از ساعت 15 الي 19 سمينار آموزشي تجارت الكترونيكي و تجارت اينترنتي برگزار مي شود.
دكتر سيد عليرضا درخشان (عضو كميته سه نفره تجارت الكترونيك ) سخنران اين برنامه ،درباره عناوين زير سخنراني خواهد كرد: آشنایی با اصول و مفاهیم تجارت الکترونیکی(کسب و کار الکترونیکی، تجارت اینترنتی و ...)، ساختار سازمان¬های مربوط به تجارت الکترونیکی درسطوح بین¬المللی ،انجام یک پروسه تجارت الکترونیکی بصورت تئوری ،اجزای تجارت الکترونیکی(آشنایی با مراحل ورود شرکت ها و سازمان ها به عرصه تجارت الکترونیکی) ، نرم افزار ، ارتباطات ، استاندارد، محاسن و معایب تجارت الکترونیکی در عرصه های مختلف ( تغییرات فرهنگی، توسعه پایدار و...).
علاقه مندان براي رزرو و شركت در اين برنامه با شماره هاي 7-77641125 تماس حاصل نمايند و يا به نشاني :خيابان شريعتي،روبروي بهار شيراز،مجموعه فرهنگي هنري تهران(سينما ايران)،مركز همايشها مراجعه نمايند.
براي كسب اطلاعات بيشتر مي توانيد به اين سايت مراجعه فرماييد. http://www.tehranhamayesh.150m.com

چه کسی می داند جنگ چيست؟ 

چه کسی می داند فرود يک خمپاره قلب چند نفر را می درد؟ چه کسی می داند جنگ يعنی سوختن، يعنی آتش، يعنی گريز به هر جا، به هر جا که اينجا نباشد، يعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه می کند؟ دخترم چه شد؟
به راستی ما کجای اين سوال ها و جواب ها قرار گرفته ايم ؟ کدام دختر دانشجويی که حتی حوصله ندارد عکس های جنگ را ببيند و اخبار آن را بشنود، از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است؟ آن مظاهر شرم و حيا را چه کسی ياد می کند که بی شرمان دامنشان را آلوده کردند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند.
کدام پسر دانشجويی می داند هويزه کجاست؟ چه کسی در هويزه جنگيده؟ کشته شده و در آنجا دفن گرديده؟ چه کسی است که معنی اين جمله رادرک کند:
نبرد تن و تانک؟! اصلا چه کسی می داند تانک چيست؟ چگونه سر 120دانشجوی مبارز و مظلوم زير شنی های تانک له می شود؟ آيا مي توانيد اين مسئله را حل کنيد؟
گلوله ای از لوله دوشکا با سرعت اوليه خود از فاصله هزار متری شليک می شود و در مبدا به حلقومی اصابت نموده و آن را سوراخ کرده وگذر می کند، حالا معلوم نماييد سرکجا افتاده است؟ کدام گريبان پاره مي شود؟ کدام کودک در انزوا و خلوت اشک می ريزد؟
و کدام کدام ...؟ توانستيد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگر نمی توانيد، اين مسئله را با کمی دقت بيشتر حل کنيد : هواپيمايی با يک و نيم برابر سرعت صوت از ارتفاع ده متری سطح زمين، ماشين لندکروزی را که با سرعت درجاده مهران – دهلران حرکت می نمايد، مورد اصابت موشک قرار می دهد، اگراز مقاومت هوا صرف نظر شود. معلوم کنيد کدام تن می سوزد؟ کدام سر می پرد؟ چگونه بايد اجساد را از درون اين آهن پاره له شده بيرون کشيد؟ چگونه بايد آنها را غسل داد؟ چگونه بخنديم و نگاه آن عزيزان را فراموش کنيم؟
چگونه می توانيم در شهرمان بمانيم و فقط درس بخوانيم. چگونه می توانيم درها را به روی خود ببنديم و چون موش در انبار کلمات کهنه کتاب لانه بگيريم؟ کدام مسئله را حل می کنی؟ براي کدام امتحان درس می خواني؟ به چه اميد نفس می كشی؟ كيف و كلاسورت را از چه پر می كنی؟ از خيال، از كتاب ، از لقب شاخ دكتر يا از آدامسی كه هر روز مادرت دركيفت می گذارد؟
كدام اضطراب جانت را می خورد؟ دير رسيدن به اتوبوس، دير رسيدن سر كلاس، نمره گرفتن؟ دلت را به چيز بسته ای؟ به مدرك، به ماشين، به قبول شدن در حوزه فوق دكترا؟ صفايی ندارد ارسطو شدن خوشا پر كشيدن، پرستو شدن
آي پسرك دانشجو، به تو چه مربوط است كه خانواده ای در همسايگی تو داغدار شده است؟جوانی به خاك افتاده است؟
آي دخترك دانشجو، به تو چه مربوط است كه دختران سوسنگرد را به اشك نشانده اند؟ و آنان را زنده به گور كردند؟ هيچ می دانستي؟ حتما نه ! ...
هيچ آيا آنجا كه كارون و دجله و فرات بهم گره می خورد، به دنبال آب گشته ای تا اندكی زبان خشكيده كودكی را تر كنی و آنگاه كه قطره ای نم يافتی؟ با اميدهای فراوان به بالين آن كودك رفتی تا سيرابش كنی؟ اما ديدي كه كودك ديگر آب نمی خورد!! اما تو اگر قاسم نيستی، اگر علی اكبر نيستی، اگر جعفر و عبدالله نيستی، لااقل حرمله مباش!
كه خدا هديه حسين را پذيرفت و خون علی اكبر و علی اصغر را به زمين پس نداد. من نمی دانم كه فردای قيامت اين خون با حرمله چه خواهد كرد... پس بيايد

حرمله مباشيم ...

نوشته ای از شهيد احمدرضا احمدی،
رتبه اول کنکور پزشکی سال 64
ساعتی قبل از شهادت

ما مي توانيم

ما میتوانیم حدودا دو هفته پیش بود که با قسار میومدم تهران . در راه با یکی از مسافرا هم صحبت شدم . تا طبق معمول بیشتر این طور همصحبت شدنا رسیدیم به نالیدن از وضع کشور و اقتصاد و الی آخر . وقتی رسیدیم به انرژی هسته ای بهم خندید و گفت تو باور میکنی که ما به فناوری اون رسیده باشیم ، استادمون میگفت ( طرف دانشجوی شیمی بود ) این انرژی هسته ای ما عبدالقادر خانی . من خیال کردم یه اصطلاحی چیزیه اما بهم گفت که ایران یه شرکت بین المللی زده تو دبی و از اونجا این دستگاه ها رو از یه شرکت پاکستانی میخره و ازشون استفاده میکنه تا این که یه بی هویتی میاد و ما رو لو میده . ( انگار سانتریفوژ آب نباته که همین طوری بفروشن به ما ) و باقی قضایا رو که همه حفظیم . جالبترین بخش حرفاش این بود که آمریکا واسه این که ما به بمب اتم دست پیدا میکنیم نگران نیست فقط میگه چرا جرزنی میکنید چیزی که پاش زحمت نکشید به اسم خودتون میزنید . من از اون جائی که در این مورد دقیقا اطلاعی نداشتم مجبور بودم سکوت کنم اصولا هر آدم بی اطلاعی در مورد هر شایعه ای مجوره سکوت کنه یا این که بعضیا اونو راحت قبول میکنن . رفت و رفت تا دیشب که یه خبر تکراری اما خیلی جالب رو دوباره شنیدم و اون خبر تولید داروی ایدز بود . اون هم برای اولین بار در جهان . به نظر کار ساده ای میاد چند تا گیاه رو با هم قاطی میکنن و بعدش هم که بسته بندیش میکنن . به همین راحتی به همین خوشمزگی . تو این پروژه 100 نفر آدم به مدت 5 سال با هم همکاری کردن و این پروژه رو به اینجا رسوندن . حالا اگه سمند بود میگیم انگلیس واسمون ساخنه . اگه انرژی هسته ایه میگیم لطف پاکستان بوده . دیگه میخوام ببینم این حضرات اعتماد به نفس و کشور دوست چه بهونه ای میتونن بیارن غر از این که بابا کار مهمی نکردن . اصلا حرف من این نیست که ما قطب اول علم هستیم و کسی هنوز ما رو کشف نکرده ! نه بلکه حرف من اینه که ما کشوری داریم با چند بعد که دو بعد از اون رو من توضیخ میدم : از یک بعد ما هر روز داریم پیشرف میکنیم و خودمنو تقویت میکنیم . و در بعد دیگه همین طور با تلاش یه عده آدم وطن فروش بهمون القا میشه که ما هیجی نیستیم و باید تا ابد پیرو کشورای جهان سوم باشیم . و در اصل ما چیزی هستیم میان این دو . نه اون قدر پیشرفته که خود کفا باشه و نه اون قدر بی ارزش که جلوی آمریکا کم بیاره . کشور ما پر از مغزه اصلا کاری به کم لطفی دولتمردا هم ندارم . اونا رو ولشون کنید خودمون که میتونیم خودمونو باور کنیم و از خودمون انتظار بیشتری داشته باشیم . تو رو خدا نه این قدر خودمونو باد کنیم که از غرور بترکیم و نه این که اصلا خودمونو به حساب نیاریم. امیدوارم روزی برسه که از استعداد خودمون کمال استفاده رو ببریم و علاوه بر معایب ، محاسن کشور عزیزمون ایران رو هم ببینیم . نه مثل شماره 563 با یه داستان سراسر یاس و نا امیدی فضای ایران رو فضای پیریو فرتوتی و از جهت دیگر فضای خفقان و استبداد ببینیم همین
انشاالله

روانشناسی عشق ورزیدن

نوشته : م.و.

برای انسان رسیدن به کمال بدون نوعی از عشق ورزیدن امکان پذیر نیست. بدین گونه هر کس در آرزوی عشق ورزیدن و مورد عشق واقع شدن است. هر چند عده زیادی هستند که بطور کامل ناکام می گردند. امروزه عده ای هستند که می ترسند به نفوذ عشق دیگری سر فرود آورند زیرا تصور می کنند هویت شخص خود را از دست می دهند. عده ای دیگر در ناخود آگاه خود عاشق شدن را ممنوع می کنند چون نمی خواهند مورد خیانت واقع شوند. در این مواقع است که بعلت ناسازگاریهای ناخود آگاه در درون فرد عشق ورزی غیر ممکن می گردد و دراين مواقع است که روانکاوی یا دوباره سازی روانی تقریبا همیشه موثر است.
زنان و مردانی که در شهرهای بزرگ برای ادامه کارو یا ادامه تحصیل آمده اند هنگامیکه متوجه می گردند چقدر تنها هستند و اغلب در پارک ها قدم می زنند و به زوجهای دیگر خیره می گردند بدنبال موقعیت های مشابه ای هستند تا نیاز خود را برطرف کنند. اما چون درآمد بالایی ندارند تا دیگران را به بیرون دعوت کنند یا تصور می کنند زشت و بد قیافه هستند خود را در اختیار هوس ها (تمايلات جنسی)قرار می دهند تا بدین صورت آن جانشین عشق گردد. هر چند که در انتها درمی یابند که این موضوع فریبی بیش نبوده و نمی تواند نیاز ایشان را برطرف کند اما بخاطر ناچاری بارها و بارها به آن افدام می ورزند.
توهم در عشق
افراد زیادی هستند که بدلیل عدم تجربه و آموزش کافی همیشه آنچه را که فقط توهمی خیال پردازانه است به عنوان عشق واقعی تعبیر می کنند. البته این توهم ببیشتر پیده ای رایج در میان جوانان است. تنظیم ملاک ها منبی بر تفاوت و تفارق بین عشق راستین و دروغین کار محالی نیست البته نه برای فرد عاشق چون او خود درگیر است بلکه بوسیله سوم شخص ناظر. بنظر ویلیام اشتکل روان شناس برجسته توهم در عشق ناشی از رنجیدگی است.
هنر عشق ورزیدن
هنر عشق ورزیدن چیزی است که بایستی آموخته شود و شگفت آور نیست که پندار در عشق موجب شوربختی می گردد. نخستین شرط خوشبختی در عشق، عشق مطلوب و عاملی است که باعث گسترش شخصیت هر دو شریک می باشد. یکی از مشکلاتی که دراین رابطه در مورد خانم ها مطرح می گردد سرد مزاجی است. سرد مزاجی حالتی است با خصوصیات از قبیل اغلب عصبی، متلون، فتنه جو و بد مشرب. این حالت می تواند ریشه در علل و حوادث رخ داده در زندگی و یا کشمکش های روانی باشد. این موضوع می تواند در دراز مدت باعث جدایی زوجین گردد. متاسفانه چون اکثر مردان متوجه این موضوع نمی گردند نمی توانند به همسران خود دراین رابطه کمک نمایند.
ماهیت عشق
غریزه در انسان هرگز چیزی منخصرا بیولوژیکی نیست. همانطور که در میان ما انسانها خوردن تنها در خدمت بقای فرد نمی باشد. بهمین شکل غریزه جنسی در زندگی می باشد. انسان برای بدست آوردن دل می بایست از راه احساسی نزدیک شود چرا که بدون آن خوشنودی واقعی امکان پذیر نیست. همچنین باید گفت عشق حقیقی موثرترین و تعالی بخش ترین خلاق وجود انسانی است.

علل و عوامل انقلاب اسلامى - قسمت 4
تبعیض و بی ‏عدالتی 

کتاب: پیرامون انقلاب اسلامی صفحه 32
نویسنده: استاد شهید مرتضی مطهری

در زمان ما این مسئله-تکیه بر روی منشا طبقاتی انقلاب‏ها -رواج بسیار پیدا کرده و حتی کسانی هم که از مفاهیم اسلامی سخن میگویند و دم از فرهنگ اسلامی میزنند، خیلی زیاد روی مسئله مستضعفین،استضعافگری و استضعاف شدگی تکیه میکنند. بطوری که این افراط بنوعی تحریف و انحراف کشیده شده است.
پیروان نظریه دوم میگویند،بخلاف آنچه معتقدان نظر اول ادعا میکنند،همه انقلاب‏ها ریشه مادی صرف ندارد.البته ممکن است ریشه پاره‏ای از انقلابها دو قطبی شدن جامعه از نظر اقتصادی و مادی باشد،و یک شاهد مثال در اینمورد تعبیر حضرت امیر(ع) است در خطبه‏ای که بمناسبت آغاز خلافت ایراد فرمود. (1) .
امام علیه السلام در این خطبه از کظه ظالم-سیری و اشباع ظالم-و سغب مظلوم-گرسنه ماندن مظلوم-نام میبرد.یعنی دو قطبی شدن جامعه و تقسیم آن بمعدودی افراد سیر و کثیری افراد گرسنه.سیری که از شدت پرخوری ثقل کرده و باصطلاح تخمه (سوء هاضمه)پیدا میکند و گرسنه‏ای که از شدت محرومیت‏شکمش به پشتش می‏چسبد.
بر طبق نظر دوم درباره انقلاب‏ها،تقسیم جامعه از نظر اجتماعی و اقتصادی به دو قطب محروم و مرفه شرط ضروری پیدایش انقلاب نیست.بسا ممکن است انقلابی خصلت انسانی محض داشته باشد.طغیان به جهت گرسنگی،اختصاص بانسان ندارد. حیوان هم اگر خیلی گرسنه بماند بسا هست که علیه انسان یا حیوانهای دیگر و یا حتی علیه صاحبش طغیان میکند.حال آنکه در بسیاری موارد انقلابها صرفا خصلت انسانی داشته‏اند.انقلاب هنگامی می‏تواند انسانی باشد که ماهیتی آزادیخواهانه و ماهیتی سیاسی داشته باشد نه ماهیتی اقتصادی.چون این امکان هست در جامعه‏ای شکم‏ها را سیر بکنند و گرسنگی‏ها را تا حدی و یا بطور کلی از بین ببرند،ولی بمردم حق آزادی ندهند،حق دخالت در سرنوشت‏خود و حق اظهار نظر و اظهار عقیده را از آنها سلب بکنند.می‏دانیم که هیچ کدام از این مسائل به عوامل اقتصادی مربوط نیستند. در چنین جامعه‏ای،مردم برای کسب این حقوق از دست رفته قیام میکنند و انقلاب براه میاندازند و به این ترتیب انقلابی نه با ماهیت اقتصادی بلکه با ماهیتی دمکراتیک و لیبرالی بوجود میآورند.

پی‏نوشت:
1- اگر آن جمعیت انبوه حاضر نمی‏شدند و یاری نمیدادند تا حجت‏تمام شود،و اگر نبود عهدی که خدای تعالی از علما و از دانایان گرفته‏تا راضی نشوند،بر سیری ظالم و گرسنه ماندن مظلوم...(خطبه شقشقیه) .

_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _

راهکارهايي ساده براي جلوگيري از احساس کسالت و بيهودگي

احساس کسالت و بيهودگي مي کنيد؟ شايد چنين احساسي بيشتر از آن که به جسم شما مربوط باشد به روح و روانتان بستگي داشته باشد شايد شما نياز به يک تلنگر روحي داشته باشيد. در واقع همان طور که انرژي فيزيکي و جسماني شما حاصل رژيم غذايي سالم، ورزش و استراحت مناسب است، انرژي رواني هم از طريق زيستن به انواع روش هايي حاصل مي شود که به شما احساس اميدواري، اعتماد به نفس، سرزنده بودن، عشق و نايل شدن به تمامي چيزهايي که دوست داريد، مي بخشند.
از افرادي که مدام نق مي زنند و شاکي هستند يا اين که شما را درگير مشکلات شخصي خود مي کنند، حذر کنيد.بيشتر وقت خود را با افرادي سپري کنيد که به شما از خودتان احساس خوبي بدهند يا اين که به طريقي شما را احيا کنند و نيروي تازه اي ببخشند. به عبارتي ديگر با افرادي معاشرت کنيد که موج مثبت توليد مي کنند.
مي توانيد 4 روش زير را که بسيار هم ساده هستند به منظور برخورداري از روحيه اي شاد و سالم امتحان کنيد

1- به خاطر خشنود شدن ديگران زندگي نکنيد
ساده ترين مثال در اين مورد اين است که در عوض ازدواج با پزشک پولداري که مادرتان اصرار دارد ، با کارمند ساده اي که دوستش داريد ازدواج کنيد يا اين که اگر واقعاً انجام کاري را دوست نداريد به راحتي پاسخ رد بدهيد. همان کسي باشيد که خودتان مي خواهيد. همان کاري را انجام دهيد که دلتان مي خواهد. در اين صورت است که پاداش روحي خود را خواهيد گرفت.
وقتي به خاطر خشنودي ديگران زندگي مي کنيد در واقع زحمت ها را شما کشيده ايد، اما سود آن نصيب ديگران مي شود و همين موضوع مي تواند عامل هدر رفتن انرژي ، و خستگي روحي شما شود. درست مثل اين است که هر روز سر ساعت مشخصي به اداره برويد و کارها را انجام دهيد اما آخر ماه ، چک حقوقي را شخص ديگري دريافت کند.

2- افراد مثبت انديش را به دنياي خود وارد کنيد
هر کسي نياز دارد اطرافش را افرادي احاطه کنند که به وي اهميت مي دهند و حتي در تاريکترين ساعات زندگي اش از وي حمايت مي کنند. از افرادي که مدام نق مي زنند و شاکي هستند يا اين که شما را درگير مشکلات شخصي خود مي کنند، حذر کنيد.
بيشتر وقت خود را با افرادي سپري کنيد که به شما از خودتان احساس خوبي بدهند يا اين که به طريقي شما را احيا کنند و نيروي تازه اي ببخشند. به عبارتي ديگر با افرادي معاشرت کنيد که موج مثبت توليد مي کنند. شايد ديگر زمان آن رسيده باشد از افرادي که فقط در ظاهر دوست شما هستند چشم بپوشيد، زيرا اين افراد فقط وقتي به شما احساس نياز داشته باشند به يادتان مي افتند.

3- همواره در زندگي خود برنامه هايي بزرگ و جديد داشته باشيد
براي اين منظور مي توانيد نقشه مسافرت بعدي خود را در سر بپرورانيد يا اين که شروع به نوشتن رماني کنيد که هميشه در ذهن تان بوده است. به جلو نگاه کنيد؛ همچنين براي اين که روحيه شما تحريک شود بهتر است بر وقايع و اتفاقات برجسته زندگي تان مروري داشته باشيد. در نظر داشته باشيد که هر فردي از اميدهايي که براي آينده اش دارد انرژي مي گيرد. زمان حال خود را بيشتر کنترل پذير کنيد و اداره آن را در دست بگيريد.

4- هيچ گاه در گذشته ها زندگي نکنيد
به اين فکر نکنيد که اگر با فلان شخص دوست نمي شديد يا اين که اگر فلان شغل را بر نمي گزيديد چه مي شد يا اين که اگر فلان تصميم را نمي گرفتيد چه اتفاقي مي افتاد؟
در عوض بر زمان حال خود تمرکز کنيد و به آنچه نياز داريد انجام دهيد تا شما را به جلو براند، بينديشيد. دوست داريد شغلتان را عوض کنيد؟ در انتخاب همسر تجديد نظر کنيد؟ در زندگي خود ماجراجوتر باشيد؟ گرچه نمي توانيد هر چيزي را که در زندگي تان اتفاق خواهد افتاد پيش بيني کنيد، اما مي توانيد با ريختن برنامه هايي مناسب تر به اهداف زندگي خود برسيد. در نظر داشته باشيد که تمام چيزهايي را که دوست داريد تغييرشان دهيد همگي قابل کنترل هستند. شما به راحتي مي توانيد مسير شغلي، روابط دوستانه و چگونگي گذراندن اوقات فراغت خود را در کنترل خود درآوريد. هر کسي مي تواند به راحتي براي سرنوشت خود تصميم بگيرد و اين امر که وظيفه مهمي است زماني امکان پذير است که از انرژي روحي بيشتري برخوردار باشد. هم اکنون وقت انجام چنين کاري است، زيرا مطمئناً انرژي شما بيشتر از زمان آينده خواهد بود

خودموني

با سلام
همون طور که می دونین چند روز پیش ، میترا بانو از مبین خواست که یه گردهمایی تو پارک شهر برگزار کنه و بچه ها رو به صرف یه املت مشتی با پیاز و دوغ دعوتشون کنه. مبین هم قبول کرد و به هر جون کندنی که بود این گردهمایی برگزار شد. جاتون خالی عجب املتی بود. تازه بعد اینکه املت رو جذب بدن کردیم ، مبین جون خواست که یه بحث دوستانه هم در مورد تخم مرغ ، گوجه فرنگی و فواید اونها داشته باشیم. خلاصه ای از این گفتگوی صمیمانه رو آماده کردم که می تونین ، بخونین و لذت ببرین.
مبین: با سلام خدمت دوستای خوبم. از اینکه به دعوت بنده پاسخ مثبت دادین و امروز، این جا دور هم جمع شدین ، از همتون متشکرم. جا داره که یه تشکر ویژه هم داشته باشم از مریم خانوم که با حضورشون ، محفل رو واقعا نورانی کردن. ان شاء الله که بتونم جبران کنم. خب عزیزان، بحث امروز ما در رابطه باتخم مرغه. اگه کسی نظری داره، بگه تا بتونیم با صحبت هایی که در این زمینه می شه ،در نهایت یه جمع بندی کلی داشته باشیم و یه راهکاری ارائه بدیم.
شیطونک: اگه بچه ها اجازه بدن ، می خوام قبل از همه نظرمو بگم. آخه از بس دولت تو این زمینه ضعیف عمل کرده که می تونم واستون تا فردا صبح، صحبت کنم. اصلا شما بیاین قیمت همین تخم مرغ رو ببینین چه جوریه. آخه این انصافه؟
سروش عبداللهی: برو بچه سوسول، تورو چه به تخم مرغ . تو که همیشه پیتزا می خوری. راستی، شنیدم ماهواره هم نگاه می کنی. درسته؟
شیطونک: فرض می کنیم که آره. مثلا چی کار می خوای بکنی؟
سروش : ای زالو صفت، ای مرفه بی درد، ای خائن مزدور، ریشتو می خشکونم. حیف که چماقم همرام نیست وگرنه همین جا یه حال اساسی بت می دادم.
گیر سه پیچ: ای بابا ، سروش جون، حالا چرا ترش کردی؟ منم یه جورایی حق رو به شیطونک می دم. راستش دیروز رفتم تخم مرغ بخرم ، از بس گرون بود فر خوردم . بعدش رفتم سراغ گوجه فرنگی . یه بار دیگه هم اونجا فر خوردم. یه چیزای دیگه هم خواستم بخرم مثل سیب زمینی و نون و اینا. ولی از بس فر خوردم، سیر شدم. واسه همین دیگه چیزی نخریدم.
احسان: به نظر من این بحث های مزخرف رو بزاریم کنار چون هیچ نتیجه ای نداره. اگه مَردین فقط یه نتیجه از سفر های استانی رئیس جمهور بگین. همین.
دانشجو: من می دونم. ولی بت نمی گم تا حالت گرفته شه. اول باید بگی چه جوری لینک بذارم تو میلم. اون وقت جوابتو می دم
احسان: من که نفهمیدم تو چی گفتی. اصلا کی از تو خواست که نظر بدی؟
میترا: اه اه اه ، حوصلم سر رفت .چقدر شما بی کلاسین.
گیر سه پیچ: پشت خونه هم آدم بود؟
میترا: منظورت چیه بی کلاس دهاتی؟
علی: میترا جون تو دیگه چرا؟ تو که این قدر عصبی نبودی.
میترا: تو چی می گی مغز فندقی . ببینم اصلا تو ماتحتتو پروتز کردی که اومدی اینجا؟
مبین: خب، دوستای خوبم مثل اینکه بحث داره از مسیر اصلی خودش منحرف می شه. جا داره که یک بار دیگه از مریم خانوم تشکر کنم. حالا از همه می خوام که چند دقیقه استراحت داشته باشیم . بعدش دوباره بحث رو از سر می گیریم.
10 دقیقه بعد.......
باران: کنون رزم سهراب و رستم شنو دگرها شنیدستی این هم شنو
شیطونک: برو بابا تو هم مچلمون کردی با این شعر خوندنت.
سروش: باز که تو حرف زدی وطن فروش مزدور. می دم دهنتو پر کنن از سرب سوزان.
احسان: بسه دیگه . از وقتی که بحث رو شروع کردیم ، مدام دارین به پر و پای هم می پیچین . تمومش کنین این مسخره بازی هارو. همین.
شیطونک: مسخره خودتی و اون دماغ عقابیت. فک کردی کی هستی که اینجوری صحبت می کنی؟ بعد جلسه واسا ، حالتو می گیرم.
سروش: ای شکم پرست ، ای زالو، اون وقت به من می گی چماق به دست؟ این چه حرفای زشتیه که از دهنت بیرون میاد. مگه نمی بینی اینجا خانوم نشسته. اصلا من سروش عبداللهی نیستم ، اگه امروز آدمت نکنم.
میلاد: واقعا که همتون یه مشت دلقکین. یه بار دیگه میگم ، این پیش بینی هاتون رو فقط به آدرس لیگ مبین بفرستین . چرا به میل خصوصیم می فرستینشون. مگه زبون آدمی زاد سرتون نمی شه.
مبین:خدایا هم اینک مرگ ما را برسان. من غلط بکنم اگه یه بار دیگه شما هارو دور هم جمعتون کنم. اصلا ما رو چه به این بحثا. بریم همون روزانمونو چاپ کنیم ، خداییش سنگین تریم. می بینی مریم خانوم ، با چه اعجوبه هایی سرو کار دارم . اصلا جنبه ی بحث منطقی رو ندارن. تعطیلش کنین برین سراغ خونه زندگیتون.
و این بحث منطقی و دوستانه درهمین جا به پایان می رسه ولی این ماجرا احتمالا ادامه داره که باقیشو ، روزهای آینده واستون تعریف می کنم.
توضیح: مطلب بالا صرفا جنبه ی طنز داشت، کسی ناراحت نشه. با تشکر – علی علی پور

روش های شوهر یابی -2

با سلام خدمت دوستان گلم (البته نه بی جنبه هاشون ) . امیدوارم که حالتون خوب باشه ( البته نه بی تربیت هاشون ) و روزگار بر وفق مرادتون باشه (البته نه بد دهن هاشون ) . خوب بعد از چاق سلامتی ییهو بریم سر اصل مطلب .
آقا ما خیلی ملت باحالی هستیم . همین جوری راه میریم و کیلو کیلو ادعا از سرو کلمون می ریزه پایین . دراز دراز می گردیم و حرف مفت از خودمون در می کنیم . می گید نه ؟ من می گم اشتباه می کنید دیگه !!! نمونه اش هم تو چند شماره ی آخر روزانه جیغ می زنه !!! بگذریم ، خوب به سلامتی و میمنت و مبارکی ، این گیر هم که قاطیه مرغ ها شد ، حیف شد ، جوون خوبی بود . خدا رحمتش کنه !! دیدم چند وقته دیگه کمتر مسیج میده ، نگو پسر گلم رفته ماه عسل و سرش شلوغه . بیایید براش آرزوی خوشبختی کنیم !!! راستی محمد (شیطونک) عزیز انقدر جوش ازدواج گیر رو نزن بابا . بی خیال شو . پیر می شی ها !! اون موقع دیگه هیچ کس به یه پیر مرد فکستنی زن نمی ده !! بزار به کوری چشم دشمنان !!!! ترم آخرت تموم بشه و سرحال و قبراق باشی تا خودم برات برم خواستگاری !! دهه دهه ! مگه تو چه چیزت از مبین کمتره ؟ هان ؟ دیگه نوبتی هم باشه نوبت تو و احسان و میلاد و علی علی پور ( از علی هم که همچنان خبری در دست نیست ! فکر کنم که این پسر گلمون هم بی خبر رفته گل بچینه!) حالا هر کی تک بیاره اون اول زن می گیره !!!!!!!! وای ، بدبخت شدیم رفت ، دوباره به اسم مبین افتاد !!! خوب اما حرف اصلی . داشتم می گفتم که چند کیلو باحالیم . حالا چرا اینارو می گم ؟ خوب دلیل داره . دلیلش هم اینه که یه دوست بامزه مرحمت فرموده و آی دی منو با پی ام های جالبش مزین نموده و نوشته که : " من می دونم چرا نکات خانه داری رو می نویسی ! می خوای بگی که خیلی کدبانو هستی ، تا بتونی شوهر پیدا کنی ! " آقا لپ کلام اینکه خیلی خفن و ضایع فرموده بودند " دنبال شوهر می گردی " وقتی اینو خوندم کلی خندیدم و فکر کردم که خدایا چه موجودات ریزی آفریدی!! بعد فکر کردم ببینم روشهای شوهر یابی و تاکتیکهای فنی جلوگیری از ترشیدگی بانوان در طول زمان چقدر دستخوش تغییرات شده . به یه سری نتایج علمی رسیدم ، که برای روشن شدن ذهن شما ، براتون می گم ، شاید مفید واقع بشه!
الف – روش سنتی : تو این روش دختره مثل بچه ی آدم می نشست توی خونه و از صبح تا شب گوسفند می شمرد و صلوات می فرستاد و زیر شلواری باباشو وصله پینه می کرد و به نیت پیدا شدن یه شوهر خوب ، تسبیح می انداخت . فال حافظ می گرفت و برای باز شدن بخت و اقبالش سراغ حسن آقا رمال می رفت . اما حالا دیگه این روش جواب نمی ده و دچار واپس زدگی شده !!
ب – روش کلاسیک : تو این روش دختره می رفت سبزی بخره . وقتی می رسید دم مغازه ی سبزی فروشی ، یه یارو غول بیابونی طاس شکم گنده رو می دید با لبای کبود و دندونای زرد . دختره می گفت : عمو سبزی فروش ! نره غول می گفت : بله ؟ ... دختره : سبزی کم فروش ! ... نره غول : بله ... و به این ترتیب دختره چند تا چشم و ابرو و عشوه خرکی میومد و چند بار چادرش رو باز و بسته می کرد و چراغ می زد و نره غول عاشقش می شد . به این میگن زندگی مسالمت آمیز ، چون هر دو طرف سود می بردند . دختره یه شوهر گندیده گیرش میومد و به قول قدیمی ها سایه بالا سر پیدا می کرد و اون غول بیابونی هم زن هشتمش رو می گرفت و از فردا صبح با انرژی مضاعف می رفت تره بار تا شنبلیله ی تازه برای عروس خانم بعدی بیاره . این روش کماکان بر قوت خودش باقیه . فقط به مرور زمان یه تغییرات جزئی داشته . به این شکل که الان دختره به جای اینکه زحمت به خودش بده و یه چادر حریر گل منگولی سر کنه ، یه وجب پارچه می پیچه دور خودش و میره مغازه ی سبزی فروشی . به جای یه غول بیابونی ، چشمش به رت باتلر می افته . یه پسر ملوس با موهای ژل زده . خوش تیپ و معاشرتی ، دختره : آقا سبزی فروش ( توجه کنید چون دختره نیت شومی در سر داره نمی گه عمو ، میگه آقا ) پسره : جونم ... دختره : جونت بی بلا .... پسره : قربون شما ، امری باشه ، در خدمتیم .... دختره : سبزی آش داری ؟ ..... پسره : شما جون بخواه ... و به این ترتیب تیر نگاهشون با هم تلاقی می کنه و قلب هردوشون تالاپ می افته کف پاشون و عاشق هم میشن ( البته چون سطح توقع دختر خانم بالا رفته ، این ارتباط عشقولانه به سرعت برق و باد گند زده می شه بهش و از بین میره )
پ – روش مذهبی : تو این روش دخترها از صبح تا شب دنبال مادرشون از این روضه به اون روضه و از این جلسه به اون جلسه می رفتند . این جور مکان ها معمولا" محل تبادلات اطلاعات فردی بود . هر خانمی که پسر داشت ، دنبال عروس می گشت و دخترها هم برای اون حاج خانم هایی که می دونستند پسر به درد بخور دارند ، تند تند چایی می بردند و مجیزشون رو می گفتند . این روش همیشه پاسخ گوی نیاز دو طرف بوده و کماکان هست . تنها تغییرش در طول تاریخ بشری اینه که به جای روضه و جلسه ، توی ابولفضل پارتی ( بعضی ها با پارتی اشتباه می گیرند ) و انواع و اقسام سفره ها و ملودی ها ( که محل اجرای فشن شده ) این اتفاق می افته .
ت – روش سرمایه داری : تو این روش پدر دختر و پدر پسر با هم شریکند . برای اینکه سرمایه هاشون چند برابر بشه و بین خودشون بمونه ، دختر و پسر رو به عقد هم در میارن تا خیالشون از کوتاه شدن دست اجانب راحت باشه . حالا تو این وسط گور بابای دختر و پسر . به جهنم که همدیگرو نمی خوان . چشمشون کور می خواستند بچه مایه دار نشن !!!! تو این روش آقا زیر زیرکی میره همسر دوم اختیار می کنه و خانم به همراه شخص مورد علاقه اش به یه نقطه ی نامعلوم فرار می کنه !!!
ث – روش مدرن : تو این روش دختر و پسر تو محیط های عمومی با هم آَشنا میشن . برای اینکه بهتر همدیگر رو بشناسند و ببینند که با هم تفاهم دارند یا نه ، آقا پسر ، دختر خانم رو به محیط های نیمه خصوصی دعوت می کنه . اونجا بعد از کلی مباحثه و تبادل اطلاعات به تفاهم نسبی می رسند و برای اثبات این تفاهم آقا پسر ، دختر خانم رو به یه محیط کاملا" خصوصی دعوت می کنه و از همون لحظه زندگی مشترکشون رو شروع می کنند . بعد از چند ماه که گندش در اومد ، آقا میره خواستگاری خانم . روز عروسی هم عروس خانم دردش می گیره و همراه با مدعوین محترم تشریف می بره بیمارستان !!! در این روش فقط می شه گفت : " قدم نو رسیده مبارک " . این روش خفن روبورسه و مدال طلای المپیک رو کسب کرده .
ج – روش داش مشتی ها : تو این روش که دست بر قضا خیلی هم مورد توجه بوده ، دختره داشته تو خیابون راه می رفته و چراغ می زده . ییهو چند تا جوون لات و لا ابالی که کلی هم مشروب خورده بودند و عقل از کلشون پریده بود ، مزاحم دختره میشن، تو این هاگیر واگیر داش مشتی از راه می رسه و برای اثبات مردونگی و غیرتش ، یه قشقرق راه میندازه و بزن بزن شروع می شه . وقتی همه رو لت و پار کرد ، شلوارش رو می تکونه و با صدای کلفت و خشن می گه : آبجی !! زن ما میشی ؟ .. آبجی که همونجا ذوق مرگ شده و از خوشی دچار ایست قلبی شده با خوش حالی و شرم و حیا چادرش رو باز و بسته می کنه و می گه : اوا خاک تو گورم ، من کنیز شما و حاج خانمم . هر چی شما بگید ... و به این ترتیب داش مشتی و دختر خانم به خونه ی بخت می رن . این روش به کلی تغییر ماهیت داده . الان جوونا با ماشین میفتن دنبال ماشین دختر خانم و شروع می کنند جواد بازی در آوردن . به جای داش مشتی هم برادران غیور نیروی انتظامی و پلیس نا محسوس اتوبان غیرتی میشن . نتیجه اینکه ماشین اسپرت آقا پسر گل به پارکینگ منتقل می شه و سر دختر خانم هم کاملا" بی کلاه می مونه . تو این روش فقط می شه گفت : " شوهر بی شوهر "
د – روش اینترنتی : دیگه ماشاالله همه خودشون اوستا کارن !!!! تو این روش به ندرت خدا پس کله ی کسی می زنه تا ازدواج کنه . یکی از مثمر ثمر ترین راه در این روش ، به قول دوست نمکدونم ، داشتن یه ستون برای نوشتن نکات ریز خانه داری تو نشریه ی وزین مبین هستش . نظر شما چیه ؟؟؟ البته می تونید از ستون ها و راه های دیگه هم استفاده کنید .
شرایط : برای استفاده از روش اینترنتی داشتن جنبه و رعایت ادب الزامیست .
خوب دوستان گلم ، نمی دونم شما برای ازدواج از چه روشی استفاده می کنید ، ولی اینو خوب می دونم که آرزوی خوشبختی برای همتون دارم ( حتی بی جنبه ها و بی ادب ها!)
قربان همگی
میترا

سلام دوستان مطلبی که در زیر اوردم عینا مطلبیه که در روزنامه اعتماد مورخ 15 بهمن خوندم. با تشکر از توجهتون

عدالت وارونه در آموزش وپرورش

دولت نهم با شعار «عدالت محوري و مهرورزي» بر سر کار آمد
علي پورسليمانہ

اگر نگاهي اجمالي به شعارها و سخنان آقاي احمدي نژاد در دور انتخابات نهم داشته باشيم، متوجه خواهيم شد که درصد بسيار بزرگي از اين موارد به شعارهاي اقتصادي و معيشتي برمي گردد و تکيه کلام ايشان و تيم انتخاباتي او اين بوده است که ما «نفت را بر سر سفره مردم مي آوريم» هرچند ايشان اخيراً و به تازگي اين جمله را تکذيب کرد،

البته ايشان قبل از تصدي رياست جمهوري، برنامه يا استراتژي مشخصي را در حوزه اقتصاد ارائه ندادند که کارشناسان بتوانند به نقد آن بپردازند بلکه صحبت ها و مواضع، بيان يکسري مسائل کلي و نقد وضعيت موجود به زبان ساده و به عبارت بهتر، عوام فهمانه و جذاب بود. دولت آقاي خاتمي در اواخر کار خود، لايحه مديريت خدمات کشوري را تقديم مجلس هفتم کرد. اين لايحه مشتمل بر 15 فصل است که دو فصل آن اختصاص به «نظام هماهنگ پرداخت کارکنان» دارد. پس از گذشت حدود 5/1 سال، مجلس مطابق اصل 85 قانون اساسي، کميسيون ويژه يي را مامور بررسي نظام پرداخت هماهنگ کرد. پس از اينکه مراحل بررسي انجام شد و نمايندگان دولت هم در جلسات حضور يافتند نهايتاً آقايان جهرمي و برقعي، پاي صورتجلسه را به همراه نمايندگان مجلس امضا کردند. اکنون که کار به مراحل پاياني رسيده است بين مجلس و دولت اختلاف پيش آمده است. مجلس مي گويد بار مالي اجراي اين نظام، حدود سه هزار ميليارد تومان است در حالي که دولت مصر است بار مالي آن بيش از 5 هزار ميليارد تومان و در حدود هفت هزار ميليارد تومان است و در ضمن اعلام کرده است که توانايي پرداخت آن را ندارد و قصد استرداد آن را دارد. در واقع پس از مدت مديدي انتظار، معلمان به آرزوي ديرينه خود که همانا «رفع تبعيض و نابرابري در پرداخت ها» است نرسيده اند.
اعتراضات دامنه دار معلمان در سال 80، دقيقاً فريادي بود عليه اين گونه بي عدالتي ها و تبعيض ها.
در آن زمان، رسانه هاي وابسته به جريان محافظه کار، دولت آقاي خاتمي و مجموعه ايشان را به ضعف مديريت در تامين مطالبات کارکنان به ويژه معلمان متهم مي کردند و اکنون در برابر تحولات روي داده، سياست «سکوت» را برگزيده اند. حداقل در آن زمان، وزير آموزش وپرورش در محافل و افکار عمومي حاضر مي شد و به سوالات و ابهامات پاسخ مي داد و يا در صورت ناتواني، عذرخواهي مي کرد.
اما وزير فعلي آموزش وپرورش که خود و مديرانش التزام نظري و عملي به آرمان ها و سياست رياست جمهوري دارند، يا سکوت پيشه کرده يا توجيه گر وضع موجودند. متاسفانه بايد اذعان کرد که نگاه کارشناسانه و تحول محور نسبت به اقتصاد آموزش وپرورش و تحليل سيستمي آن در هيچ دولتي به طور نسبي وجود نداشته است، و هر دولتي که روي کار آمده است برنامه خاص و مدوني در زمينه مسائل آموزش وپرورش ارائه نداده است. در مقابل، همواره به جامعه بزرگ معلمان، نگاه ابزاري وجود داشته است و بهترين مدعاي آن در زمان انتخابات چه در اجرا و چه در فرآيند بوده است. دولت اعلام کرده است که در بودجه سال 86، بودجه جاري را کاهش داده است و به نظر مي رسد اين کاهش از جيب کارکنان دولت و به ويژه معلمان خواهد بود. دولتي که حداقل در سال 85، به رغم هشدار کارشناسان و اقتصاددانان، از کاهش و يا لااقل ثابت نگه داشتن نرخ تورم ناتوان بوده است قصد دارد در سال آينده، تورم را به اين صورت مهار کند. از سوي ديگر، آقاي حاج بابايي منشي هيات رئيسه مجلس عنوان کرده است که بودجه سال 86 نسبت به بودجه سال 85 ، 3 درصد کاهش داشته است و نسبت به بودجه عملياتي، 18 درصد کاهش داشته است. اجراي سياست هاي انبساطي بي حد و حصر و بدون ضابطه سال 85 در مقايسه با بودجه انقباضي سال 86، چه توجيهي مي تواند داشته باشد؟ آيا اين مساله، نوعي افراط و تفريط نيست، از آنجا که در اقتصاد، اجراي يک سياست علاوه بر آنکه نتايج کوتاه مدت دارد، آثار واقعي خود را در درازمدت نشان مي دهد به طور قطع، عوارض و پيامدهاي تورمي و زيان بار بودجه سال 85 که از ماه هاي اخير شروع شده است در سال 86، خود را بيشتر نشان خواهد داد و به نظر مي رسد با اجراي طرح پلکاني افزايش حقوق که در بودجه سال 86، گنجانده شده است و نيز به احتمال زياد، افزايش حقوق در نيمه اول سال 86 رخ نخواهد داد؛ تعداد بسيار زيادي از معلمان در آستانه خطر فقر مطلق قرار خواهند گرفت.
در مجموع بايد گفت با اجراي سيستم پلکاني افزايش دستمزدها، تبعيض و بي عدالتي به منتها درجه خود خواهد رسيد و آموزش وپرورش نه در مسير تخصصي شدن و حرفه يي شدن که در چرخه نزول و رکود بي سابقه قرار خواهد گرفت. آيا معناي عدالت در آموزش وپرورش اين است که يک فرد با سابقه کم و با تخصص پايين همان حقوق و مزايايي را دريافت کند که يک فرد متخصص با سابقه بالا دريافت مي کند؟ مسوولان بايد پاسخ دهند چرا در لايحه نظام پرداخت هماهنگ، بعضي از کارکنان دولت مانند قضات و برخي از وزارتخانه ها و ارگان ها را از شمول اين طرح خارج کرده اند؟
دولتي که با شعار عدالت بر سر کار آمده است بايد در عمل نيز به آن پايبند باشد. اين لايحه، مراحل قانوني خود را طي کرده است و اکنون که آماده اجرا است نبايد با کارشکني ها و سنگ اندازي ها روبه رو شود و اعتبار آن بايد در بودجه 86 ديده شود.
اجراي نظام هماهنگ پرداخت، شايد وزنه کوچکي براي کاهش تبعيض ها و فاصله ها باشد.
ہ مسوول تشکيلات و برنامه ريزي سازمان معلمان ايران

مقايسه انقلاب هاي بزرگ فرانسه، روسيه
 و ايران

وقايع جنگ هشت ساله در چنين روزي

17/11/60
اظهار اميدواري از سوي هيگ براي پايان سريع جنگ

17/11/63
ديدار فاروغ الشرع وزير خارجه سوريه و عبدالسلام تريكي وزير خارجه ليبي بهمراه دكتر ولايتي با آقاي ميرحسين موسوي نخست وزير.

 حمايت مردم از دولت موقت

[17 بهمن 1357] - درپي حكم آيت الله خميني مبني برانتخاب رياست دولت موقت، مردم تهران و ديگرشهرهاي ايران با برگزاركردن راهپيمايي‎هاي با شكوه حمايت خود را از رئيس دولت موقت اعلام كردند. دراين روزدراكثرشهرستانها ازجمله اصفهان مردم با اجتماع درخيابانها فرياد سرنگوني دولت بختيار را سر دادند. ازنخستين ساعات بامداد 17بهمن كليه راهها و خيابانهاي منتهي به مجلس شوراي ملي تحت نظارت نيروي انتظامي قرارگرفته مجلس محاصره نظامي شده بود. مردم درخيابانهاي اطراف ميدان بهارستان تظاهرات كردند و شعارسرنگوني حكومت پهلوي و دولت بختياررا سردادند. ازديگررويدادهاي مهم اين روزخروج ژنرال هايزراز ايران بود. هايزرآخرين فرستاده كارتررئيس جمهوروقت اِمريكا به ايران يكماه بعد ازتوقف درتهران ايران را ترك كرد تا نتايج آخرين جاسوسي‎هاي خود را دراختياركارترقراردهد.

 تشکيل مجمع تشخيص مصلحت نظام به فرمان آيت الله خميني

[17 بهمن 1366] - تشکيل مجمع تشخيص مصلحت نظام به فرمان آيت الله خميني

 وفات استاد ابراهيم فخرايي محقق معاصركشورمان

[17 بهمن 1366] - استاد ابراهيم فخرايي محقق معاصركشورمان ديده ازجهان فروبست. فخرايي دررشت متولد شد. 16ساله بود كه براي ادامه تحصيل راهي تهران شد و دراوج نهضت جنگل به زادگاه خود بازگشت. فخرايي دراين ايام با ميرزا كوچك خان جنگلي آشنا شد و دراندك مدتي تصدي تحريرات ميرزا را به عهده گرفت. استا ابراهيم فخرايي دردوران نهضت جنگل همراه و يارميرزا كوچك خان بود و مدتي هم به وزارت عدليه وي درآمد. كتابهاي ارزنده‎اي چون «تاريخ ايران، سردارجنگل و گيلان درجنبش مشروطيت» ازجمله آثاراستاد ابراهيم فخرايي بشمارمي‎روند.

در گذشت شاعر نامدار عبد الرحمان جامي

[17 محرم 898] -  در گذشت شاعر نامدار عبد الرحمان جامي