665

 
 

به نام حضرت دوست، که هر چه بر سر ما مي رود عنايت اوست

مجله الکترونيکي روزانه :: شماره 665 :: پنجشنبه 26 بهمن 1385

Mobin_s2004@yahoo.com

تشکر!

سلام!
اگر يادتون باشه چند رووز پيش ايميل يکي از دختر خانوماي گروه را در اين قسمت نوشته بودم که درخواست کمک فکري و مشاوره کرده بود.  بعد از نوشتن اون ايميل، چند تن از دوستان عزيز گروه ايميلهايي فرستاده و نظرات خودشون را گفته بودند. خوشبختانه اين کمکهاي فکر نتيجه داد و مشکل اين دوستمون حل شد. ايشان ديروز ايميلي به من ارسال کردند و از همه عزيزاني که کمک فکري کرده بودند تشکر نمودند، متن ايميل ايشان را عينا در زير قرار داده ام. جا داره من هم به نوبه خودم از همه اين عزيزاني که مشاوره دادند تشکر و قدرداني کنم.

باقي بقايتان!


salam mobin aziz
salam mobin aziz az hamaton mamnonam vaghan mamnonam nemidonam ba che zaboni tashkor konam man ahsas kardam behtarin moshaver khanevadam hastan ba ona ba har tarsi bod harf zadam va che ba mantegh ba man raftar kardan va ghazie man kamelan hal shod va on agha ham bad inke hme chi pasesh dadam raft va man ba daneshgaham harf zadam va bargashtam vaghan mikham az hme az ghol man tashkor konid va begid to sakhtarin sharaiet khanevade behtarinan

 


آرشيو روزانه

براي مشاهده شماره ديروز «روزانه» (664) اينجا را کليک کنيد

 

عناوين برخي از  مطالب شماره امروز مجله الکترونيکي «روزانه»

  • سایتی برای تماشای آنلاین فیلم ها ، سریال ها و کارتون ها
  • معرفي و دانلود فيلم: الماس خونين
  • آلبوم جدید و زیبای Ibrahim Tatlises به نام Bulamadim  کیفیت
  • موزيک تيتراژ پايانی فيلم سيمايی رويای مرده مرده
  • ویندوز خود را توسط Wiper Wizard v2.80 خانه تکانی کنید
  • Brothers In Arms - Earned In Blood 3D
  • مردهای فمینیستی!!!
  • دریافتی 10 میلیونی در وزارت نفت
  • پس از مصادره كشور، اينك مصادره انقلاب اسلامي
  • جشن اسفندگان، روز گراميداشت زمين بارور و بانوان
  • آدم بايد چه جوري باشه؟ 
  • 6 راه اسرار آميز براي يافتن مرد ايده آل
  • و ....
 

 

 


 

 

Mobin_s2004@yahoo.com


 



 

 


Mobin_s2004@yahoo.com

استادان تبليغات
مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
سایتی برای تماشای آنلاین فیلم ها ، سریال ها و کارتون ها
مجله الکترونيکي حسينيه سيدالشهدا - شماره 26 -بيست وششم محرم

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

گزارش تكميلي و اسامي شهداي انفجار ديروز زاهدان

در جريان حادثه تروريستي انفجار صبح ديروز زاهدان كه در آن 12 نفر به شهادت رسيدند، 5 نفر از عاملين اين حادثه بازداشت شده‌آند.
مقارن ساعت 30/6 دقيقه صبح ديروز خودروي سرويس عمومي تيپ سلمان فارسي نيروي زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي طبق روال هر روز سربازان و كادر عادي سپاه را از مجتمع مسكوني نسترن واقع در خيابان ثارالله به محل كارشان منتقل مي‌كرد كه در اين هنگام يك خودروي پيكان كه به بهانه تعمير، خيابان را مسدود كرده بود اتوبوس را متوقف كرده و در همين حين، تعدادي ناشناس از پيكان پياده شده و به همراه سه دستگاه موتور تريل كه از قبل در محل حادثه مستقر بودند از محل فاصله گرفتند و پس طي مسافتي از طريق دستگاه كنترل از راه دور خودروي پيكان را منفجر كردند.
انفجار پيكان موجب آتش گرفتن اتوبو‌بوس و پرتاب آن مي‌شود. عاملان حادثه براي اطمينان از اين عمليات تروريستي به محل حادثه باز مي‌گردند تا از طريق يك دستگاه دوربين فيلمبرداري آنرا به تصوير بكشند كه در اين هنگام سرويس دوم كاركنان سپاه از راه رسيده و سرنشينان اين اتو‌بوس با تروريست ها درگير مي‌شوند و اين جنايتكاران نيز براي نجات خود، اقدام به تيراندازي مي‌كنند كه در جريان تيراندازي چند نفر از شهروندان بي گناه جان خود را از دست دادند.
گزارش‌هاي تكميلي حاكيست، خودروي پيكان منفجر شده كه در اين حادثه تروريستي مورد استفاده قرار گرفته است، چند روز پيش در زاهدان به سرقت رفته بود.
در جريان اين حادثه، 5 نفر از عاملين اين عمليات تروريستي دستگير شدند كه از آنها يك نوار پر شده ويدئويي مبني بر اعتراف به شركت در اين عمليات تروريستي و وابستگي به گروهك منتسب به عبدالمالك ريگي ضبط شد.
بازداشت‌ شدگان هم اينك تحت بازجويي هستند و اقدامات امينتي بيشتر براي شناسايي و دستگيري رابطين و ديگر عوامل اين حادثه ادامه دارد.
عاملين حادثه تروريستي صبح امروز زاهدان از نيروهاي وابسته به گروهك جندالله و طرفدارن عبدالمالك ريگي از اشرار شرق كشور هستند كه به وابستگي خود اعتراف كرده‌اند.
در اين حادثه تاكنون 12 نفر از شهروندان زاهدان به شهادت رسيدند و 24 نفر ديگر زخمي هستند كه حال چند نفر از آنان وخيم گزارش شده است.
اسامي 10تن از شهداي اين حادثه به اين شرح است:
شهيد منصور آذره، شهيد مرتضي اربابي، شهيد حمزه صياد اربابي، شهيد جعفر شهرياري، شهيد عيسي غلامي، شهيد علي پيري، شهيد مسلم كيخا، شهيد محمد نوري، شهيد محمود شهرياري، شهيد حميد ابيل.

 



 


 

Mobin_s2004@yahoo.com

معرفي و دانلود فيلم

الماس خونين
Blood Diamond

کارگردان: ادوارد زوايک. فيلمنامه: چارلز ليويت بر اساس داستاني از خودش و سي. گبي ميچل. موسيقي: جيمز نيوتن هاوارد. مدير فيلمبرداري: ادواردو سرا. تدوين: استيون روزنبام. طراح صحنه: دان ويل. بازيگران: لئوناردو دي کاپريو[دني آرچر]، دجيمون هانسو[سالومون وندي]، جنيفر کانلي[مدي باون]، ارنولد واسلو[سرهنگ کوتزي]، کاگيسو کويپرس[دايا وندي]، آنتوني کولمن[کوردل براون]. ١٤٣ دقيقه. محصول ٢٠٠٦ آمريکا. نامزد اسکار بهترين تدوين، صدابرداري، تدوين صدا، بازيگر مرد نقش اصلي و مکمل، نامزد بهترين بازيگر مرد نقش مکمل از Black Reel Awards، نامزد جايزه بهترين بازيگر، بهترين فيلم و بهترين بازيگر نقش مکمل از انجمن منتقدان رسانه ها، نامزد گلدن گلاب براي بهترين بازيگر مرد، برنده جايزه سي يرا براي بهترين بازيگر مرد نقش مکمل از انجمن منتقدان فيلم لس آنجلس، برنده جايزه بهترين بازيگر مرد نقش مکمل از انجمن منتقدان واشنگتن دي سي و...
داستان دو مرد جوان آفريقايي... اولي دني آرچر، سرباز مزدور که به دنبال پول است و دومي سالومون وندي، روستايي سياهپوستي که توسط شورشيان دزديده و در معادن الماس به کار گمارده شده است. اين دو حتي اگر به جغرافيايي واحد تعلق داشته باشند، گذشته هاي بسيار متفاوت دارند، اما وجود يکي از درشت ترين الماس هاي جهان باعث مي شود تا راه هاي اين دو نفر با هم تلاقي کند. سالومون که قبل از فرار اين الماس را مخفي کرده، حاضر است تا آن را در قبال کمک دني براي يافتن پسر کوچکش که شورشيان با شستشوي مغزي از او يک کودک/سرباز ساخته اند، به وي بدهد. اما دني نيز به نوبه خود بايد براي اثبات وفاداريش به سرهنگ کوتزي آن را به وي تسليم کند. دني براي راه يافتن به منطقه شورشيان دست به دامن خبرنگاري به نام مدي باون مي شود. مدي تنها به يک شرط حاضر است تا به دني کمک کند و آن دستيابي به اسامي و مشخصات شبکه قاچاق و خريداران اصلي الماس است. دني ابتدا با اکراه مي پذيرد، اما در طول راه تصميم مي گيرد تا ضمن کمک به سالومون معنايي به زندگي خود نيز بدهد.

چرا بايد ديد؟
سيرالئون با معادن غني الماس خود از اوايل دهه ١٩٩٠ تا سال ٢٠٠٢ جگ داخل خونيني را از سر گذارند که به مرگ ٥٠ هزار انسان منتهي شد. دليل اصلي شروع اين جنگ نيز همانا تجارت الماس بود و تلخ تر اين که پول حاصل از فروش الماس به شرکت هاي غربي نيز صرف خريد سلاح و کشتار هموطنان مي شد. شرکت هاي غربي برنده واقعي اين بازي خونين بودند. الماس خونين درباره اين بازي است، يک اکشن سياسي و انتقادي که به نقش مزدورها، شرکت هاي خريدار اين الماس هاي خونين، کودک/سربازها و مردمي که هستي خود را در اين بازي از دست دادند، مي پردازد. اما فيلمي پر ادعا نيست. دليل اصلي آن حضور زوايک[که علاقه زيادي به حماسي کردن رفتار انسان ها دارد] و کليت اثر است که توليدي هاليوودي به شمار مي رود. با اين حال بازار الماس قبل از آغاز فيلم بسيار کوشيد تا خود را از پي آمدهاي ساخت فيلم دور نگه دارد، مخصوصاً شرکت دي بيرز که ٤٠ درصد اين بازار را در کنترل خود دارد.
ادوارد زوايک متولد ١٩٥٢ نويسنده، تهيه کننده و کارگردان موفقي است که در سال ١٩٨٦ با فيلم درباره شب گذشته از دنياي تلويزيون وارد سينما شد و خيلي زود با دومين فيلمش افتخار به معبد اسکار راه يافت. فيلم هاي بعدي او مانند افسانه هاي پاييزي و آخرين سامورايي نيز ابعادي حماسي و کلاسيک داشتند. موضوعات روزي مانند جنگ آمريکا و عراق نيز در شهامت زير آتش يا وقايع تروريستي در حکومت نظامي نيز از همين ديدگاه ساخته و پرداخته شد. آن چه براي زوايک اهميت داشته و دارد بخشيدن ابعادي خارق العاده به قهرمانان خود و تبديل آنها به اسطوره هاي امروزي است. عمده شهرت دنزل واشنگتن[هنرپيشه تقريباً ثابت آثار او] نيز از همين موضوع ناشي مي شود. اين بار نيز دي کاپريو در نقش مزدوري که عاقبت معنايي به زندگي و مرگ خود مي دهد، قرار است يگانگي آفريقا را ندا دهد. آفريقايي، آفريقايي است چه سياه و چه سفيد! کسي که به اين خطه سوزان عشق مي ورزد.
الماس خونين که تا اين لحظه نزديک ٥٠ ميليون دلار عايدي داشته از فيلم هاي مطرح امسال در مراسم گلدن گلاب و اسکار بود و هست. با کنار گذاشته شدن بازي دي کاپريو در فيلم مردگان از جريان رقابت هاي اسکار احتمال برنده شدن وي براي بازي در اين فيلم بيشتر شده است. هر چه باشد ويتاکر سهم خود را از گلدن گلاب دريافت کرد، مگر نه؟!
اگر از فيلم هاي زوايک خوش تان مي آيد يا اکشن ها و تريلرهاي سياسي را دوست داريد، الماس خونين همه چيز دارد به اضافه جنيفر کانلي و دي کاپريو که قصه عشق بر زبان نيامده شان در فيلم جيگرتان را آتش خواهد زد!
ژانر: ماجرايي، درام، تريلر. 

دانلود فيلم
این فیلم را می توانید از طریق لینکهای زیر دانلود کنید

سرور یک
http://rapidshare.com/files/8383646/Krovavii_almaz.part01.rar
http://rapidshare.com/files/8383620/Krovavii_almaz.part02.rar
http://rapidshare.com/files/8383667/Krovavii_almaz.part03.rar
http://rapidshare.com/files/8383641/Krovavii_almaz.part04.rar
http://rapidshare.com/files/8383606/Krovavii_almaz.part05.rar
http://rapidshare.com/files/8383682/Krovavii_almaz.part06.rar
http://rapidshare.com/files/8383657/Krovavii_almaz.part07.rar
http://rapidshare.com/files/8383665/Krovavii_almaz.part08.rar
http://rapidshare.com/files/8383650/Krovavii_almaz.part09.rar
http://rapidshare.com/files/8383648/Krovavii_almaz.part10.rar
http://rapidshare.com/files/8383621/Krovavii_almaz.part11.rar
http://rapidshare.com/files/8383624/Krovavii_almaz.part12.rar
http://rapidshare.com/files/8383644/Krovavii_almaz.part13.rar
http://rapidshare.com/files/8383626/Krovavii_almaz.part14.rar
http://rapidshare.com/files/8383633/Krovavii_almaz.part15.rar
http://rapidshare.com/files/8383280/Krovavii_almaz.part16.rar

راهنمای دانلود
بعد  از اینکه روی لینک فایل مربوطه کلیک کردید، صفحه ای باز می شود که وارد سای ت Rapidshare می شوید. در صفحه باز شده جدولی را مشاهده می کنید که در انته ای آن دو کلید وجود دارد: Free و Premium
باید رو ی Free کلیک کنید تا صفحه مربوط به دانلود باز شود. در وسط صفحه شمارنده  ای بصورت معکوس از عدد 60 شروع به شمارش می کند. وقتی شمارنده به صفر ر سید، در همان قسمت منوی جدیدی باز می شود، بعد از وارد کردن کد امنیتی که  در همانجا نوشته شده است (و معمولا 3 کاراکتری می باشد)، روی Download From Mirror کلیک کنید تا شروع به دانلود فایل مورد نظرتان کند.
تذکر مهم: در هنگام دانلود از سایت Rapidshare و سایتهای اینچنینی، حتما باید نرم افزار مخصوص دانلود مثل (DAP و ... ) غیرفعال باشند و نباید توسط چنین نرم افزارهای دانلود کنید، چون موفق نخواهید شد!
بعد از دانلود همه قسمتها، فايل قسمت اول را اجرا کنيد، تا فيلم Extract و آماده نمايش شود.

 

----------------------------------------------------------------------

قابل توجه شما ایرانیان عزیز خارج از کشور !
با همکاری دوست بسیار عزیزم «benz223@gmail.com» هر هفته، روزهاي جمعه يک فيلم سينمائي ايراني براي مشاهده آنلاین (و یا دانلود) تقدیم می گردد.

 

 


 

Mobin_s2004@yahoo.com

دانلود آلبوم: ترکي

Bulamadim
باصداي Ibrahim Tatlises

آلبوم جدید و زیبای Ibrahim Tatlises به نام Bulamadim  کیفیت

MP3  128

Bulamadim

Mavi Calar

Sen Al Canimi

Senin Papucun Dama

Urfa Sana Kusmus

Turlu Turlu

Agri Dagi (Cano Cano)

Saki

Yok Yok

Yetim Cemo

Ayazdir Geceler

Esarbini Yan Baglama

Etek Sari

Agri Dagi (Cano Cano Remix)

 

WMA  64

Bulamadim

Mavi Calar

Sen Al Canimi

Senin Papucun Dama

Urfa Sana Kusmus

Turlu Turlu

Agri Dagi (Cano Cano)

Saki

Yok Yok

Yetim Cemo

Ayazdir Geceler

Esarbini Yan Baglama

Etek Sari

Agri Dagi (Cano Cano Remix)

براي دانلود، روي هر يک از لينکهاي بالا کليک سمت راست کرده و Save Target As را بزنيد.
 

تک موزیک

موزيک تيتراژ پايانی فيلم سيمايی رويای مرده مرده

 لينک دانلود
براي دانلود، روي هر يک از لينکهاي بالا کليک سمت راست کره و Save Target As را بزنيد.

 

 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

نرم افزار PC

ویندوز خود را توسط Wiper Wizard v2.80 خانه تکانی کنید

 

Wiper Wizard نام نرم افزاری است که به جاروی ویندوز معروف است. این نرم افزار با جمع آوری لیست تمامی فایل ها و قسمت های مهم ویندوز که در آن ها از فایل های temp و فایل های مربوط به اینترنت نظیر کوکی های و internet temporary files و همچنین فایل های مربوط به قسمت های مختلف ویندوز به کاربران این امکان را می دهد تا به صورت کاملا اختیاری اقدام به از بین بردن این فایل ها کنند. زیاد شدن تعداد این گونه فایل ها بعد از گذشت مدت زمان زیاد موجب کاهش سرعت سیستم شده و باعث بروز مشکلاتی برای کاربر می شوند.

 

از ویژگی های این نرم افزار می توان به موارد زیر اشاره کرد:

 پاک کردن فایل های مربوط به اینترت مانند

- فایل های مربوط به history

- آدرس های تایپ شده در AddressBar

- پاک کردن کوکی ها

- پاک کردن فایل های مربوط به Temporary Cache

- ...

پاکسازی فایل مربوط به ویندوز مانند

- فایل های Log مربوط به نرم افزار ها

- فایل های مربوط به بخش Recent Document

- پاک کردن Log هایی که مربوط به باز کردن و یا ذخیره سازی فایل ها در برنامه های مختلف می باشد.

 وبسیاری از فایل های دیگر

 

جزئیات کامل تر به زبان سایت سازنده ....

  دانلود کنید نسخه  2.80 را با حجم 1.15 مگابایت 
  English Explanations

براي دريافت کرک اينجا را کليک کنيد


 

دنیای موبایل

Brothers In Arms - Earned In Blood 3D

 لينک دانلود
براي دانلود، روي لينک بالا کليک سمت راست کره و Save Target As را بزنيد.

 

 

 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com


ای آفتاب آینه دار جمال تو

ای آفتاب آینه دار جمال تو
صحن سرای دیده بشستم ولی چه سود
در اوج ناز و نعمتی ای پادشاه حسن
مطبوعتر ز نقش تو صورت نبست باز
در چین زلفش ای دل مسکین چگونه​ای
برخاست بوی گل ز در آشتی درآی
تا آسمان ز حلقه به گوشان ما شود
تا پیش بخت بازروم تهنیت کنان
این نقطه سیاه که آمد مدار نور
در پیش شاه عرض کدامین جفا کنم
حافظ در این کمند سر سرکشان بسیست

 

مشک سیاه مجمره گردان خال تو
کاین گوشه نیست درخور خیل خیال تو
یا رب مباد تا به قیامت زوال تو
طغرانویس ابروی مشکین مثال تو
کآشفته گفت باد صبا شرح حال تو
ای نوبهار ما رخ فرخنده فال تو
کو عشوه​ای ز ابروی همچون هلال تو
کو مژده​ای ز مقدم عید وصال تو
عکسیست در حدیقه بینش ز خال تو
شرح نیازمندی خود یا ملال تو
سودای کج مپز که نباشد مجال تو

 
 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

بخش اول

مطالب ارسالی نویسندگان ثابت «روزانه»

 

جمله روزانه

26 بهمن
کسانی که باعث ناراحتی تو می شوند، به تو خاطرنشان می کنند جای چه چیز در وجود تو خالی است.

فرستنده:
saheledoosti@yahoo.com

**************

نسبت به كسي كه بداند وقت خود را چگونه صرف كند، فوق العاده مهربان است.فرستنده:
s_ir62@yahoo.com

 

 

حديث روزانه
arash_new2001@yahoo.com

اَشَدُّ النّاس اجتهاداً مَنْ تَرَكَ الذُّنوبَ.
كوشنده ترین مردم كسی است كه گناهان را رها سازد.
امام حسن عسگری (ع)

 

 

نکات ريز خانه داري
mitramrz@yahoo.com

بخش دوم : نکاتی درباره ی نگهداری و استفاده از مواد غذایی

روغن داغ شده را دور نریزید
در بسیاری مواقع ممکن است روغن داغ شده ، مجددا" قابل استفاده باشد . برای آنکه متوجه شوید روغن داغ شده قابل مصرف است یا خیر ، بعد از آنکه غذایی را در تابه سرخ کردید ، یک تکه نان سفید یا خمیر نان بیات داخل روغن بیاندازید. اگر نان ذرات تیره ای ، به رنگ قهوه ای در اطراف خود جمع کرد ، دیگر قابل استفاده نیست و باید آن را دور ریخت . ولی اگر چنین ذراتی را مشاهده نکردید ، روغن هنوز قابل استفاده است . اگر تشخیص دادید که روغن باقی مانده در تابه هنوز قابل استفاده است ، برای آنکه بوی غذای قبلی را از آن بزدایید ، می بایست چند شاخه جعفری تازه در آن سرخ کنید.

 

 

آرایشی - بهداشتی
amoozesh_v_sh@yahoo.com

قبل از آرايش چشم ها

داشتن نگاهي درخشان و جذاب بستگي به تعادل خط ابروها و آرايش متناسب با چشمان شما دارد.
همه چشم ها به يک طريق آرايش نميشوند و هر چشم به واسطه شکل و فرم خود آرايش مخصوص خود را دارد.
با دقت به فرم چشمان خود نگاه کنيد.
چشمان شما به هر شکل و فرمي که باشند، شما ميتوانيد از جدول زير جهت تشخيص و يادگيري فنون و رازهاي زيباتر شدن آنها استفاده کنيد.
به طور کلي پلک متحرک بايد کمتر ديده شود و استفاده از رنگهاي روشنتر به منظور وسعت دادن به نگاهتان داراي اهميت خاصي است.
به ياد داشته باشيد که در مرحله آخر با يک قلم مو خط بين دو سايه تيره و روشن را محو کنيد.

ادامه دارد...

 

 

فردوسي طوسي
baran432002@yahoo.no

او خواب شاه را تعبیر می کند و برای مشکل پیش آمده نیز راهی هوشیارانه
می جوید و شاه نیز:
گزارندۀ خواب را بدره داد
ز اسب و ز پوشیدنی بهره داد
شاه اما نشست هایی با خردمندان دارد و به گفتگوهای آنان دل خوش می دارد.
و بزرگمهر در این نشست هاست که گوهر جانش را آشکار می کند.
این نشست ها و گفتگوها یکی از شاهکارهای ادبی و فرهنگی و فلسفی ایران باستان است.
در دیاری که هیچگاه فرهنگ گفتگو و پرسش و پاسخ نبوده است، گفتگوهای بزرگمهر
نمونه ای آموزنده است:
چنان بد کزان موبدان و ردان
ستاره شناسان و هم بخردان
همی دانش آمخت و اندر گذشت
وزان فیلسوفان سرش برگذشت
و در مجلس شاه بر می خیزد و چنان می گوید که بانگ رسایش امروز نیزدر گوش هاست:
ز نیرو بود مرد را راستی
ز سستی کژی آید و کاستی
ز دانش چو جان تو را مایه نیست
به از خامشی هیچ پیرایه نیست
چو بر دانش خویش مهرآوری
خرد را ز تو بگسلد داوری
توانگر بود هر که را آز نیست
خنک بنده کش آز انباز نیست
پس او بن و پایه ی تباهی را در آز می داند.

ادامه دارد ...

 

 

يک لبخند
toraj_fal@yahoo.com

نوكر تازه اي وارد منزل شد . خانم به او گفت : من دلم مي خواهد كه تو هميشه به حرفهايم گوش بدهي ، بدون معطلي كارهايت را انجام دهي و هرگز هم در مقابل دستورات من غرغر نكني
نوكر پس از شنيدن اين حرفها جواب داد : ببخشيد ، خانم ، در اين صورت شما به شوهر احتياج داريد نه به نوكر

***********

وقتي از او پرسيدند كه چرا به زناشوئي تن در نداده است گفت : من به تنهائي نمي توانم درست شنا كنم ، چطور مي توانم يك نفر ديگر را هم روي گردن خود سوار كنم ؟

************

نوكر : آقا خواهش مي كنم حساب مرا بكنيد من ديگر در اين خانه نمي توانم كار كنم . براي اينكه خانم خانه خيال مي كند منهم مثل شما هستم كه هر چه توي سرم بزند و فحشم بدهد مثل خر سرم را بيندازم پائين و جيك نزنم ؟

*************

مادر رو به پسر كوچكش كرد و گفت : آفرين پسر نازم ، اين خانم اسمشون شهلا خانمه و از اين به بعد با ما زندگي مي كنند و تو كار خونه به من كمك مي كنند ، حالا برا اينكه با ايشون آشنا شده باشي ،برو جلو و شهلا خانم رو ببوس و بهشون خوش آمد بگو ، بدوعزيزم
پسرك با ترس خودش رو عقب كشيد وگفت : نه مامان ترو خدا نه، من از ايشون مي ترسم
مادرش گفت : آخه واسه چي عزيزم ،اين كه ترسي نداره ؟ خانم به اين خوشگلي و نازي ؟

پسر كوچك لبش رو جمع كرد و گفت : آخه يك ساعت پيش بابا به اين خانم گفت : به به عجب خانم خوشگلي ! خوش آمدي ، و همين كه رفت جلو تا شهلا خانم رو ببوسه ، شهلا خانم محكم گذاشت تو گوش بابا

 

 

مشکان
info@moshkan.com

پنجشنبه: ادبي

غروب که می شود
زنبورها در بازگشت به کندو عجله می کنند
زنبورهای کارگر
ایستاده در اتوبوس های هفت عصر
اعصاب های خسته را به خانه می آورند.
نه رویای چیدن گلی کمیاب!
نه خیال ساختن قصری از عسل!
آه
ملکه را بگو
اگر نیش شعرم آزارش می دهد
من هوایی را نفس می کشم
که هر روز کارگرانی در آن نفس می کشند.
***
این میله را محکم بگیر برادر!
اتوبوس از خیابان های زیادی باید بگذرد.

 

 

مصحف
hamed.1360@yahoo.com

هر روز چند آيه قرآن بخوانيم

« براى شنيدن آيه مورد نظر بر روى شماره آيه كليك كنيد و براي مشاهده تفسير الميزان و نمونه بر روي آيه کليک کنيد »

 سوره: سورة النساء آيات: 176 محل نزول: مدینه

وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَـذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا 75 الَّذِينَ آمَنُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِيَاء الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا 76 أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّواْ أَيْدِيَكُمْ وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَقَالُواْ رَبَّنَا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْلا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتَاعُ الدَّنْيَا قَلِيلٌ وَالآخِرَةُ خَيْرٌ لِّمَنِ اتَّقَى وَلاَ تُظْلَمُونَ فَتِيلاً 77 أَيْنَمَا تَكُونُواْ يُدْرِككُّمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنتُمْ فِي بُرُوجٍ مُّشَيَّدَةٍ وَإِن تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُواْ هَـذِهِ مِنْ عِندِ اللّهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُواْ هَـذِهِ مِنْ عِندِكَ قُلْ كُلًّ مِّنْ عِندِ اللّهِ فَمَا لِهَـؤُلاء الْقَوْمِ لاَ يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا 78 مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَكَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا 79  

 

ترجمه فارسي مکارم

چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و كودكانى كه (به دست ستمگران)تضعيف شده‏اند، پيكار نمى‏كنيد؟! همان افراد (ستمديده‏اى) كه مى‏گويند: «پروردگارا! ما را از اين شهر (مكه)، كه اهلش ستمگرند، بيرون ببر! و از طرف خود، براى ما سرپرستى قرار ده! و از جانب خود، يار و ياورى براى ما تعيين فرما! «75» كسانى كه ايمان دارند، در راه خدا پيكار مى‏كنند; و آنها كه كافرند، در راه طاغوت ( بت و افراد طغيانگر) پس شما با ياران شيطان، پيكار كنيد! (و از آنها نهراسيد!) زيرا كه نقشه شيطان، (همانند قدرتش) ضعيف است «76» آيا نديدى كسانى را كه (در مكه) به آنها گفته شد: «فعلا) دست از جهاد بداريد! و نماز را برپا كنيد! و زكات بپردازيد!» (اما آنها از اين دستور، ناراحت بودند)، ولى هنگامى كه (در مدينه) فرمان جهاد به آنها داده شد، جمعى از آنان، از مردم مى‏ترسيدند، همان گونه كه از خدا مى‏ترسند، بلكه بيشتر! و گفتند: «پروردگارا! چرا جهاد را بر ما مقرر داشتى؟! چرا اين فرمان را تا زمان نزديكى تاخير نينداختى؟!» به آنها بگو: «سرمايه زندگى دنيا، ناچيز است!و سراى آخرت، براى كسى كه پرهيزگار باشد، بهتر است! و به اندازه رشته شكاف هسته خرمايى، به شما ستم نخواهد شد! «77» هر جا باشيد، مرگ شما را درمى‏يابد; هر چند در برجهاى محكم باشيد! و اگر به آنها ( منافقان) حسنه (و پيروزى) برسد، مى‏گويند: «اين، از ناحيه خداست»و اگر سيئه (و شكستى) برسد، مى‏گويند: «اين، از ناحيه توست» بگو: «همه اينها از ناحيه خداست» پس چرا اين گروه حاضر نيستند سخنى را درك كنند؟! «78» (آرى،) آنچه از نيكيها به تو مى‏رسد، از طرف خداست; و آنچه از بدى به تو مى‏رسد، از سوى خود توست و ما تو را رسول براى مردم فرستاديم; و گواهى خدا در اين باره، كافى است! «79»

آیات امروز را می توانید از طریق این لینک هم مطالعه کنید


توضيح:
هر روز مي خواهيم يک صفحه از قرآن را با هم بخوانيم (به همراه معني آن. هر روز چند دقيقه وقت مي ذاريم، بعد از يه مدت مي بينيم کل قرآن را ختم کرده ايم، به همين راحتي.
فرمايش امام صادق (عليه السلام) هم که يادمون هست: «قرآن پیمان خداست بر خلق او و برای شخص مسلمان شایسته است که بر عهد خود نگاه کند و هر روز 50 آیه بخواند.»
بيائيم فعلا حداقل با يک صفحه در روز شروع کنيم!
ياعلي مدد ... التماس دعا

 

 

 

بخش دوم

مطالب ارسالی ديگر اعضا

اعضا محترم گروه مي توانند مطالبشان را به آدرس
 Mobin_s2004@yahoo.com
بفرستند تا با نام خودشان در اين ستون نوشته شود.

 

mf_std@yahoo.com

فیلم سرداب حضرت عباس عليه السلام (کربلا)

http://www.youtube.com/watch?v=DGctQZHR4d4

 

 

H.Ekbatan@NIOC-KEPCO.COm

در اين دنيا همه چيز دست خود آدم است.
حتي عشق، حتي جنون، حتي ترس.
آدميزاد مي تواند اگر بخواهد
كوه ها را جا به جا كند، مي تواند آبها را بخشكاند مي تواند چرخ فلك را به هم بريزد.
آدميزاد حكايتي ست مي تواند همه جور حكايتي باشد
حكايت تلخ، حكايت شيرين، حكايت زشت...و حكايت پهلواني...
بدن انسان شكننده است اما هيچ نيروي در اين دنيا به قدرت روحي او نمي رسد،
به شرطي كه اراده و وقوف داشته باشد‌‌.

 

 

taha_6382@yahoo.com

یک مژه خفتن

دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم
تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاه
گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم
با پرتو ماه آیم و چون سایه دیوار
گامی ز سر کوی تو رفتن نتوانم
دور از تو من سوخته در دامن شب ها
چون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم
فریاد ز بی مهریت ای گل که درین باغ
چون غنچه پاییز شکفتن نتوانم
ای چشم سخن گوی تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم

 

 

mamani_1385@yahoo.com

مردهای فمینیستی!!!

زن ها مثل فلفل اند فقط هندی ها قدرشونو می دونن!
زن ها مثل زغفرانن جنبه ی تزیینی دارند!
زن ها مثل سیبند باید بزنن تو سر مردا تا مغزشون به کار بیفته!
مردها مثل سبزیند حتما باید قبل از استفاده پاکشون کرد!
مردها مثل خیارند نباید تا ته باهاشون بمونی وگرنه تلخ می شوند!
مردها مثل سیرند بوی بد می دهند!ولی خاصیت دارند!
مردها مثل بلالندباید توی ابنمک خیس بخورن تا کمی با مزه بشن!
مردها مثل گوجه فرنگی سرخ هستند اما بازم باید سرخشون کرد!
مردها مثل نارگیلند سنگین هستند اما تو دلشون هیچی نیست!
مردها مثل پیچکند بیخودی می پیچن به پروپای هر چیز!
مردها مثل کیوی هستند پوستشون رو باید کند!سخته ولی ممکنه!
ونکته اخر که هیچ ربطی هم به نکات بالایی ندارد اینکه:مرد ها مثل مارمولکند هر چندبار که دمشان را قطع کنی باز هم دم در می اورند.

 

 
msa425378@yahoo.com

روز عشاق ايران

درود بر جرقه
دوستان وسروران عزيزم در جرقه

امسال هم همچون دوسال گذشته در چنين روزهائي دلم از فراموشكاري و از بي توجهي ما ايرانيها به گذشته كهن و بسيار
پربار ايران عزيزمان بدرد آمده است .
چرا كه دوسال پيش بود كه فهميدم ما ايرانيان از گذشته هاي بسيار دور روزهائي بنام عشق و معشوق داشته ايم و اين فراموشكاري ما نسل جوان ايران است كه باعث شده اين رسم كهن جايش را به يك روز و آنهم بعاريت گرفته شده از غربيان
بدهد.
روز عشق و عشاق و معشوق بنابر يك رسم كهن مانند نوروز و مهرگان و ساير روزهاي باارزش ديگر برابر با 29 و 30 بهمن ماه هرسال ميباشد .
ولنتاين متعلق به مردمان دياري ديگراست
روز عشق ايراني 29 و 30 بهمن برهمه ايرانيان مبارك باد.
زند و جاويد ياد ايران و روز عشاق ايران

با حترام
مسعود رستمي

 

 

setayesh_new@yahoo.com

ديروز شيطان را ديدم. در حوالي ميدان بساطش را پهن كرده بود؛ فريب مي‌فروخت. مردم دورش جمع شده‌ بودند،‌ هياهو مي‌كردند و هول مي‌زدند و بيشتر مي‌خواستند. توي بساطش همه چيز بود: غرور، حرص،‌دروغ و خيانت،‌ جاه‌طلبي و ... هر كس چيزي مي‌خريد . و در ازايش چيزي مي‌داد. بعضي‌ها تكه‌اي از قلبشان را مي‌دادند . و بعضي‌ پاره‌اي از روحشان را. بعضي‌ها ايمانشان را مي‌دادند . و بعضي آزادگيشان را. شيطان مي‌خنديد

 

 

niceboy_1380@yahoo.com

دریافتی 10 میلیونی در وزارت نفت

یک فهرست معتبر درباره بالاترین دریافتی مقامات وزارت نفت و شرکت های تابعه در سال پایانی دولت اصلاحات نشان می دهد مدیران عامل شرکتهای تابعه وزارت نفت ماهانه بین 7/3 تا 10 میلیون تومان دریافتی داشته اند.
به گزارش "الف"، این سند نشان می دهد، در سال پایانی دولت سابق، بیشترین دریافتی ماهانه در وزارت نفت و شرکت های تابعه، متعلق به محمد آقايي، مدیر عامل شرکت ملي پالايش و پخش فراورده های نفتی با رقم 10200000 تومان (معادل ده میلیون و دویست هزار تومان معادل یکصد و دو میلیون ریال در ماه) بوده است كه این رقم بیشتر به شکل پاداش و پرداختي های غیر از حقوق پرداخت مي شده است.
با روی کار آمدن دولت دکتر احمدی نژاد، رییس جمهور کتباً و شفاهاً از وزرا و مدیران ارشد دولت خواستند از پرداخت پاداش های هنگفت پایان سال به مدیران و اعضاء هیات مدیره شرکت های دولتی جلوگیری شود که این دستور با وجود پافشاري اغلب وزرا بر اجرایش، سال گذشته با مقاومت شدید مدیران عامل و اعضای هیات مدیره برخی شرکت های وابسته به دولت روبرو شد.
در هفته دوم بهمن ماه امسال نیز هیات وزیران طی مصوبه ای رسماً عیدی کلیه کارکنان شاغل و بازنشسته دولت اعم از مدیران و اعضاء هیات مدیره شرکت های دولتی را 175 هزار تومان اعلام و پرداخت هرگونه وجهی تحت عنوان پاداش آخر سال و امثال آن را ممنوع کرده است.
ناظران آگاه در زمینه مسایل مالی شرکت های دولتی معتقدند با وجود اینکه تعیین و دریافت پاداش های بسیار بالا در برخی شرکت های دولتی بصورت یک فرهنگ رایج درآمده است، احتمال اجرای مصوبه هیات دولت در این شرکتها بعید به نظر می رسد و از هم اکنون برخی مدیران و اعضاء هیات مدیره شرکتهای دولتی به دنبال بهانه هایی برای مستثنی شدن از مصوبه دولت درباره محدودیت عیدی و پاداش آخر سال هستند.

 

.

m_z_213128@yahoo.com

خدا اراده كرده بود كه عشقو نقاشي كنه
مي‌خواست كه بزخم عاشقا باز هم نمك‌پاشي كنه
براي بوم نقش خود كرببلا رو آفريد
با قلموي قدرتش يك نقش دلربا روكشيد
اول نقاشي زدش به رنگ شور و شين
اول از همه رو نيزه‌ها سر حسين
برا نماد دلبري صورت اكبرو كشيد
نشون اوج بي كسي گلوي اصغرو دريد
زد قلمورو توي خون، يك گوش پاره‌رو كشيد
تو دست قاتل حسين يك گوشواره رو كشيد
نقشي زدش به بوم خود زاوج غربت نبي
به زنگ تيرة غروب رنگ كبود زينبي
با چشماي ربابه گفت معني اشك وگريه‌رو
صفحه آخر هم كشيد قد خميدة رقيه‌رو
خدا تو بوم نقاشي عطر گل ياسو كشيد
براي امضا كردنش صورت عباسو كشيد

 

 

bijan_mahbaz@yahoo.com

Subhanallah.....this is beautiful!A man woke up early in order to pray the Fajr prayer in the masjid. Hegot dressed, made his ablution, and was on his way to the masjid when he fell down and his clothes got dirty. He got up, brushed himself off,and headed home.At home, he changed his clothes, performed his ablutions and was, again,on his way to the masjid.On his way to the masjid, he fell again for the second time at the very same spot. He again got up, brushed himself off, and headed home. Athome, he once again changed his clothes, made his ablution and was onthe way to the masjid.On his way to the masjid for the third time, he met a man holding a lamp. He asked the man of his identity and the man replied, "I saw youfall twice on
your way to the masjid and so I brought a lamp so that Ican light your way."The first man thanked him profusely and the two were on their way to the masjid. When they reached the masjid, the first man asked the man withthe lamp to come in and pray Fajr with him. The second man refused.The first man invited him a couple more times and, again, the answer was the same.The first man asked him why he did not wish to come in and pray.The man replied, "I am Satan."The man was shocked. Satan went on to explain, "I saw you on your wayto the masjid and it was I who made you fall. When you went home,cleaned yourself and went back on your way to the masjid, Allah forgaveall of your sins.I made you fall a second time and even that did not encourage you to stay at home but rather, you went back to the masjid. Because of that,Allah forgave all the sins of the people in your household.I was
afraid that if I made you fall one more time, then Allah wouldforgive the sins of all the people in your village! So, I made sure that you reached the masjid safely."********** ***************So, do not let Satan benefit from his actions.Do not put off a good that you intended to do as you never know how much reward you might receive from the hardship you encounter while trying toachieve that good.Forward this if you think it's worthwhile.

 

 

stabstab6666@yahoo.com

مسخ شده

باد ملایمی می وزید هوا سرد بود کمی خودم را جمع و جور کردم , مثل همیشه آمده بودم تا ببینمش گویی چیزی مرا به سمت او می کشاند یه حس غریب که نمی توان وصفش کرد حسی انگار شخصی را قبلا دیده باشی یا به او احساس نزدیکی کنی یا ... نمی دانم ولی می دانم که ساعتها محو در حرکات آرام و بی صدایش می شدم محو آن چشمان ریزش که پشت انبوهی ریش و مو پنهان شده بود چشمانش باآدم حرف می زد او هم کم کم فهمیده بود من بخاطر او به اینجا می آیم نه برای خواندن فاتحه آدم هر روز به گورستان نمی آید که فاتحه بخواند . امروز هم مثل همیشه داشت یک قبر تازه می کند خیلی آرام اینکار را انجام می داد بارها به آن دقت کرده بودم , میت را آوردند خیلی آرام به گوشه ای رفت مراسم که تمام شد و سنگ را گذاشتند آمد که خاک بریزد هوا کم کم داشت تاریک می شد کمی هم نم نم باران می آمد هوا سرد و مرطوب بود باد ملایمی هم می وزید همیشه بعد از کارگاه آهنگری به اینجا می آمدم کار سختی بود آهی کشیدم و به زمین که مرطوب شده بود نگاهی کردم امروز می خواستم به پیشش بروم می دانستم باید با او صحبت کنم آرام بلند شدم و به سمتش رفتم در گوشه ای خزیده بود به دلیل قوز زیادی که داشت همیشه سرش به سمت پایین بود آرام نشسته بود نزدیکش رفتم و نشستم در عالم خودش غرق بود باران باریدن گرفته بود ولی اصلا تکان نخورد ساعتها آنجا نشستیم ولی حتی مرا یک نگاهم نکرد فقط به یک نقطه خیره شده بود دیر وقت شده بود . به آرامی و به زحمت از جایش بلند شد , من هم به دنبالش بلند شدم و دنبالش به راه افتادم ظلمات محض بود ذره ای نور وجود نداشت همه چیز در تاریکی مطلق بود فقط صدای باران بود همینطور از روی قبرها می گذشتیم سردم بود استخوانهایم به لرزه افتاده بود لباسهایم اینقدر خیس شده بود که به بدنم چسبیده بود ولی پیرمرد اصلا احساسی نداشت خیلی عادی و آرام مثل همیشه داشت قد بر می داشت این مرا کمی ترساند حس مرموزی در وجودش بود او در این دنیا نبود.
بعد از پیمودن گورستان کم کم از آن خارج شدیم پشت گورستان دشت بی آب و علف بود یک زمین بایر که مرا می ترساند هیچ جنبنده ای در ان دیده نمی شد بعد از اینکه مدتی رفتیم مرد به پشت صخره ای رفت من هم به دنبالش ناگهان که به پشت صخره رسیدم خشکم زد آب دهانم خشک شد بدنم به لرزه افتاد من که منتظر کلبه ای یا الونکی بودم با یک قبر تنگ و تاریک و خالی روبرو شدم! که به سبب باران از گل و لای پر شده بود پیرمرد در جیبش دست کرد و کیسه ای تا شده در آورد مثل سفره باز کرد و درداخل قبر انداخت مقداری از آن بیرون قبر را هم فرا گرفت به آرامی داخل قبر شد و مثل جنازه به پهلوی چپ خوابید . هیچ تکانی نمی خورد مدتی درانجا ماندم بعد تصمیم گرفتم بر گردم ولی چند قدم که برداشتم پشیمان شدم همه جا تاریکی مطلق بود به علاوه صدای زوزه ی شغال و هو هوی جغد که با صدای باران ترکیب شده بود به شدت مرا می ترساند هوا به شدت سرد بود می لرزیدم تمام بدنم خیس شده بود ناگهان صدای قهقهه ای از پشتم شنیدم از شدت ترس فریاد زدم و به زمین افتادم صدای پایی از پشتم به گوش رسید سریع برگشتم کسی نبود ناگهان از پشتم صدای خراشیدن چیزی را شنیدم بر گشتم باز چیزی نبود دوباره صدای قهقهه ی وحشیانه ای به گوش رسید که اندامم را به رعشه انداخت بدنم بی حس شده بود حتی از ترس نمی توانستم فریاد بزنم زبانم بند آمده بود روی زمین خوابیده بودم و خودم را مثل بچه ها جمع کرده بودم و می لرزیدم ناگهان صدای فریاد همراه با ناله و شیون به گوشم رسید از پشت صخره بود از انجا کمی فاصله گرفته بودم باز صدای قهقه ی وحشیانه ای آمد بعد یک صدای فریاد و ناله ها ی شدید که روح آدم را خراش می داد گویی بخواهند با سرامیک گردن آدمی را ببرند دور تا دورم صدای قهقهه می آمد و صدای خزیدن چیزی روی زمین صداهای ا از هر طرف به گوش می رسید ولی چیزی دیده نمی شد ناگهان ضربه ای به پشتم خورد برگشتم چیزی نبود بعد صدای خنده آمد ناگهان چیزی پایم را چسبید چیزی نمی دیدم ولی حسش می کردم هرچی تلاش کردم از دستش خلاص نشدم سفت مرا چسبیده بود نفسم به شماره افتاده بود از شدت ترس مثل مرده ها بی حرکت افتاده بودم روی زمین نمی توانستم حرف بزنم زبانم قفل شده ناگهان پایم را کشید ..... وای ..... وای .... مرا به سمت صخره می کشید صدای قهقهه از همه جا به گوش می رسید گویی جمعیتی در انجا قرار داشت ولی جز سیاهی چیزی نبود با حرکتهای نا منظم باران و گلهای روی زمین می شد فهمید که افرادی در حال حرکتند ولی ..... یکی نیست کمکم کنه .. خدای من ... گریم گرفته بود ولی به قدری ترسیده بودم که در مرحله بغض خشک شده بود من روی گل و لای کشیده می شدم موقع کشیدن محکم به صخره کوبیده شدم تمام بدنم بی حس بود حتی درد به این سنگینی را حس نکردم تقریبا بی هوش بودم و در حالتی شبیه توهم بین خواب و بیداری بودم فقط صدای قهقه های مستانه شدید بود گویی از درون جانم به گوش می رسید انگار... ناگهان از کنارم یکی فریاد کشید خیلی شدید بعد صدای ناله که ضعیف شد چون من از شدت فریاد از هوش رفتم همه چیز سیاه شد دیگر چیزی یادم نیست فقط به یاد دارم وقتی به هوش آمدم در وسط گورستان بودم ریشهایم و مویم به طرز وحشتناکی بلند و سفید شده بود چشمانم کم سو و پشتم قوز آورده بود و بدون آنکه بدانم برای چه شروع به قبر کنی کردم دست خودم نبود هیچ حسی نداشتم تا به امروز الان به سمت قبر پشت صخره می روم تا بخوابم جوانی به دنبالم می آید ولی نه می توانم حرف بزنم نه راهم را تغییر دهم چون دست من نیست .........

 

 

mr_gir3pich@yahoo.com

گير3پيچ (آخرين ايميل)

دوستان عزيز و گلم سلام .
اميدوارم كه حال همه خوب خوب باشه .
اي حال من تعريفي نيست . حالا عرض مي كنم خدمتتون .
اول از همه از خانوم nadja عزيز معذرت مي خوام . اصلا و ابدا قصد ناراحت كردن شما رو نداشتم . دليل اينكه اينطور بچه ها با صميميت و خودموني در مورد شما يا كلا هر شخص ديگه اي صحبت مي كنن به اين خاطره كه اعضا واقعا مثل خواهر و برادر با هم ارتباط داشته باشن و يه خونواده ي بزرگ رو تشكيل بديم نه اينكه ارتباط ما فقط دنياي سرد و بي روجه صفر و يكها باشه .... هدف من و بچه ها ايجاد صميمت و محبت بين اعضاس .. شناختن انسانهاي جديد
كما اينكه من از همين طريق دوستان خيلي نازنين و باحالي پيدا كردم .. از گرگان ، از آذربايجان ، از جنوب ، يزد و افتخارهاي زيادي نصيبم شد كه با انسانهاي شريفي در مشاغل گوناگون و حرفه ايي مثل شركت هاي حمل و نقل بين الملي ، ايران اير ، آژانسهاي مسافرتي حرفه اي ، مهندسين توانا و قابل نرم افزار و سخت افزار ، علوم مختلف پزشكي و هزاران موارد ديگه آشنا بشم .. الان من خيلي احساس خوشبختي مي كنم و اين دوستان برام از هزاران هزار ميليارد دلار هم ارزشش بيشتره .
و گرنه من ابدا و به هيچ وجه قصد ناراحت كردن كسي رو ندارم و نداشتم . به هر صورت اگه ناراحت شدين من معذرت مي خوام .
مورد دوم متن خانوم sweetanim074@yahoo.com است ..
ايميل شما به دست من رسيد ولي اگه چهار خط ديگه مطلبم رو بخونين متوجه مي شين كه چرا جواب ندادم .. مي خواستم موضوع بين خودمون حل بشه كه شما توي گروه هم گفتين و خب پس اينم جوابتون .
ببينين الهه خانوم . شما يه تنه رفتين پيش قاضي و همه ي ما رو محكوم كردين . اگه ما يا حالا بذارين بگم من مطلبي مي دم كه طنز باشه و گير دادن باشه يا علي در رابطه با املت مي گه يا ميترا از روشهاي همسر يابي مي گه به اين خاطره كه اون شخصي كه مي ياد اينجا و اين چيزا رو مي خونه حتي اگه شده براي چند دقيقه بي خيال مشكلات روزمره ي زندگي بشه .. وقتي كه مجله اول صبح منتشر مي شه و خواننده بياد و حتي يه لبخند كوچيك رو لبش بشينه بده مگه ؟
ما داريم از اعتبارمون خرج مي كنيم . وگرنه كاري نداره .. از فردا من نقد و بررسي و تفسبر تاريخ طبري رو شروع مي كنم يا سياست نامه رو مي نويسم و مي فرستم .
دعواهاي زرگري و كل كل ها هم بيان عقايده .. هر كس دوست داره نظرش رو مي گه . همه ي ماها هم هدفمون رفع كژي ها و بدي هاست .. براي اينده ي ايران داريم تلاش مي كنيم . داريم فرهنگ سازي مي كنيم . و گرنه احسان مگه با سروش پدركشتگي داره يا سروش با محمد ( شيطونك ) مشكلي داره ؟
گفته بودين خیلی ها مطالب سبک و قشنگشونو که در قالب شعرهای کوتاه ... داستانک ... و خاطره بود دیگه نمیفرستند ... دليلش اين نيست كه در وانفساي گير سه پيچي و كل كل هاي ما جايي براي اونا نيست .نخير عزيز من دليلش تنبليه . دليلش اينكه دوست دارن لقمه براشون آماده باشه .. اصلا زحمت كشيدن تو كت ايراني جماعت نمي ره . جز اينه ؟ و گرنه مبين كه با كسي مشكل نداره . هر مطلبي توي روزانه نوشته مي شه .
مي گين اين طور نيست . باشه قبول .. مي گين كه مطالب ما ( حالا بذار بگم من اصلا ) چرت محضن و به درد هيچ شخصي نمي خورن . قبول . شما چرا ديگه مطلب نمي دين ؟ شما مطلب بدين تا سطح توقع خواننده ها بره بالا . اين وسط پس شما هم مفصرين . بيرون گود نشستين مي گين لنگش كن .
طرف فردا پس فردا بايد بره بيمارستان جراحي كنه در عين حال به فكر بچه ها هم هست و مطلب زيباشو مي فرسته ، يا اون يكي با مسائل زندگيش كه داره لهش مي كنه كنار مي ياد و بازم مطلبش رو مي فرسته و اون يكي و بازم اون يكي .. .. به خدا خيلي بي انصافيه كه اين طوري به قول خودتون بي رحمانه همه رو مورد نكوهش قرار دادين .

مورد بعدي رو خدمت شما دوستان عرض مي كنم
توي اين دنيا هر چيزي يه آغازي داره و يه پاياني . فقط خداست كه هيچوقت نه ابتدايي داشته و نه انتهايي .
روزاي اول كه توي اين گروه فعاليت داشتم با هر مشكلي كه بود سعي مي كردم مطلب بدم . با اسامي مختلف و آيدي هاي گوناگون . گير سه پيچ هم كه ديگه مستحضر هستيد چند ماهيه كه متولد شده .
بازم اگه خاطرتون باشه چند وقت پيش گفتم كه براي مسائل كاري يه سفر دو يا سه ساله دارم . اين روزا اگه دوستان دقت كرده باشن كمتر توي گروه يا تالار هستم . درگير مسائلش هستم .
از يه جنبه ي ديگه هم خودم خيلي خسته شدم . ديگه اين ذهنم تمركز نداره براي نوشتن . ميزگرد رو قرار بود هفته ي پيش همون روزايي كه ماجرا داغ بود تقديمتون كنم كه خب تا الان طول كشيد .
خب .. حس مي كنم شديدا به يه مرخصي احتياج دارم . براي يه مدتي ديگه از من خبري نيست . شايد يه روز شايد يه هفته شايدم يه سال شايدم ديگه برنگشتم .. بي زحمت باز شايعه نكنين كه به خاطر حرف الهه خانوم كم آورد و عقب كشيد يا نمي دونم ازدواج كرده و اين مسائل .. نه اصلا چنين چيزي نيست . خودم مي خوام بكشم كنار . حالا به جاي منم داستانكي يا نمي دونم چهار خط شعر نوشته بشه ديگه مرا سه ننه ..
به هر حال با وجودي كه خيلي سخته ولي بگيم كه اگر بار گران بوديم و رفتيم .. اگر نا مهربان بوديم و رفتيم ..
اين مدت اگه باعث اذيت يا ناراحتي كسي شدم معذرت مي خوام . اگه كسي رو رنجوندم شرمندتون هستم و اين حرفا .
خب دوستان .. به پايان آمد اين دفتر .. حكايت همچنان باقيست ..
با احترام و ارادت نسبت به همه
ايمان ( گير سه پيچ )

 

 

sheytonak_pk@yahoo.com

روز عشــــــــــــــــــــــــــــــــاق مبارک !!!

سلام به همه دوستان عزیز خوبید ؟ خوش میگذره ؟ چی کارا میکنید ؟
کم کم هر وب پیجی ( Web Page ) را که باز میکنی توش نوشته والنتاین و روز عشاق و عشق و .... ای بابا ! چقدر خوبه .... چقدر باحال !
دیروز برای کاری رفته بودم سراغ یکی از دوستانم که تو برج گلدیس ( آریا شهر ) مغازه داره ... مغازش وسایل فانتزی هست ! من طبق معمول رفتم که در مغازه برم تو دیدم که ااه! جا نیست ! باور کنید ( قسم میخورم ) اول فکر کردم کسی مرده ! گفتم یه چیزی شده که این همه آدم اینجا جمع شدند ! بعد دیدم نه بابا ! اینا دارن واسه عشقشون چیز میخرند ! آی حسودیم شد که نگو ! گفتم ما که عشقی نداریم براش بخریم بعدشم که عشقی هم نیست که برای ما بخره ! حالا همه اینها به کنار ... کاشکی اقلا یه همچین مغازه ای داشتم که اقلا فروشم بالا بره پولی دستم رو بگیره !!!
داشتم میگفتم ... بالاخره به زور رفتم تو و به رفیقم میگم که کار و بارت توپ شده ها !
احتمالا همیشه دعا میکنی که والنتاین باشه ! بعد گفت که محمد ! خوب موقعی اومدی ! بیا یه کم کمکمون بکن ! ( 2 نفر فروشنده داشت باز نمیتونست جواب بده ) بعد گفتم ولمون کن بابا ! من که چیزی بلد نیستم و از این حرفها ! آخر هم به زور مارو برد پشت دخلش و گفت تو فقط پولش رو بگیر ! منم دیگه گفتم مرام و معرفت بذارم ؛ گفتم باشه !
باور نمی کنید ... تو همون 3 ساعتی که من اونجا بودم این بنده خدا نزدیک 300 هزار تومان فروش کرد ! بعد یه کم که سرش خلوت شد ... گفتم بابا ایول ! خدا بده شانس ! چه خبره ! تو با این وضع درآمد چرا هنوز کار میکنی ؟ گفتش که آره از 1 ماه پیش برای این روز برنامه ریزی کرده بودم و یه عالمه جنس عمده خریده بودم و چون عمده گرفته بودم برام ارزون تموم شد و منم یه کمی ( دقت کنید یه کمی ) ارزون تر میدم واسه همینه که این همه مشتری دارم ! گفتم تو حالا داری ارزون میدی ؟؟؟؟؟ ( من نمیدونم چجوری مردم این همه پول واسه این چیزها میدن ) بعد گفت که آره دیگه !
من مثلا یه عروسک معمولی رو میدم 4500-7000 تومان ! خوب این قیمت به نسبت جایی که الان توش واستادی خیلی ارزونه !!!
منم گفتم خوش به حال ملت ! ببین چجوری پول در میارند!
بعد منم که اولش حسودیم شده بود که چرا کسی رو نداریم که هم اون برای من کادو بگیره و من هم براش کادو بگیرم .... خوشحال شدم که بی سلول ( سلول = دوست ) هستم !! بابا کی میره این همه راه رو ! اولا که اینقدر کار دارم که وقت اینکه بیام بیرون خرید کنم رو ندارم بعدشم که کو پولش ؟ من بیچاره مفلوک به گل نشسته از کجا بیارم 7000 تومان پول عروسک بدم ؛ بعد 3000 تومان پول شکلات بدم ( اونم نه زیاد ؛ اندازه دو تا مشت ) ؛ بعدشم که 2000 تومان پول جعبش رو بدم و .... !
به هر حال که اینجوری شد ! منم بعد از یه کم موندن گفتم باید برم و کار دارم اومدم بیرون ! اون هم داشت آماده میشد برای فروش بعد از ظهرش ! میگفت بعد از ظهر اینقدر شلوغ میشه که خفه میشیم ... از صبح خیلی شلوغ تر میشه !
منم اومدم و رفتم پی کارم !
اما دلیل این همه حرفی که زدم .... تو این مدتی که من اونجا بودم خیلی چیز ها اومد تو ذهنم و بهش فکر کردم . مثلا اینکه همه به کلاس کادوشون و یا اینکه مد باشه و یا اینکه قیمتش بالا باشه و یا اینکه طوری باشه که طرف مقابلشون فکر کنه خیلی قیمتش بالا بوده و .....
یه سوال .... چرا ما همیشه منتظریم والنتاین بشه که بهم کادو بدیم ؟ چرا ما عادت کردیم حتما کادوی اینجوری بهم بدیم ؟ مثلا اگر کسی برای عشقش ( چه دختر چه پسر ) یه شاخه گل بگیره چه عیبی داره ؟ اگر به جای این همه دنگ و فنگ برای عشقش یه کتاب جالب ( حالا بر حسب سلیقه اش ) بگیره چه عیبی داره ؟ زشته ؟ میگن طرف امل بوده ؟ میگن طرف کنس بوده ؟ من کاری ندارم که هر کس چیکار میکنه اما به نظر خودم ( نظر شخصیم هست ) اگر تو عشقت رو دوست داری نباید منتظر والنتاین یا جشن تولدش باشی تا کادو بهش بدی ! نباید براش حتما عروسک و نقره جات و شکلات و ... بگیری ... میتونی هر ماه براش یه کتاب بگیری ؛ میتونی هر ماه براش یه شاخه گل بگیری ؛ میتونی 10001 کار دیگه بکنی ! اما نه اینکه والنتاین که شد همه جا حرف عشق باشه ! مگه عشق زمان و مکان میشناسه ؟
یه چیز دیگه .... چرا ما همیشه فکر میکنیم اگر کسی برای ما چیزی بگیره که قیمتش بالا نیست یا مثلا چیزی باشه که جا افتاده نباشه ( مثل همین کتاب ) اون فرد به ما بی محلی کرده ؟ چرا فکر میکنیم که ارزش یه کادو به قیمتش هست ( البته میدونم که خیلی ها اینجوری نیستند اما به هر حال خیلی ها هم این طرز فکر رو دارند ) ... به نظر من ارزش یه کادو به این هست که یکی برای ما ارزش قائل شده و برای ما کادو ( حالا هر چیزی ... از یه کمربند بگیر تا به یه کارت تبریک ساده برسی ) گرفته ...
به هر حال امیدوارم که روز عشاق به همه عاشق ها خوش بگذره و امیدوارم که همیشه برای همه روز عشق و خوبی و محبت باشه ...
به امید روزی که همه این عاشق ها با هم زندگی مشترکی رو شروع کنند و تو زندگی مشترکشون برای هم کادو بگیرن ! ( مبین جان برای خانومت چی گرفتی ؟ )
راستی امروز آموزش (amoozesh_v_sh@yahoo.com) حرف خیلی باحالی زده بود ... کسانی که مثل من و ایشون و خیلی های دیگه عشقی ندارند که براشون کادو بگیره ، تو این چند روز زیاد بیرون نرن که دچار فقر محبت و افسردگی نشن !
خوب دیگه ایشالله همیشه عاشق باشید اما 2جمله هست که من همیشه با خودم تکرار میکنم که یادم باشه !!! اولیش اینه :
" عاشق کسی باش که خواهان عشق باشد نه تشنه عشق ... چون تشنه عشق روزی سیراب میشه و تورو تنها میگذارد " و جمله دوم :
" عاشق کسی باش که لایق عشق تو باشد ... هر کسی لیاقت اینکه عشق تو باشد را ندارد "
موفق باشید و در پناه حق پاینده .....

محمد – ص ( 24 ساله دانشجوی مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین )

 

 

salam_yavar@yahoo.com

پس از مصادره كشور،
اينك مصادره انقلاب اسلامي

«در انرژي هسته‌اي بايد تسليم ذلت‌بار سلطه‌گران شد. اقتصاد را بايد در حاكميت سرمايه‌خوارن دنبال كرد. در فرهنگ بايد غربزدگي، لجام‌گسيختگي و فساد و فحشاء گسترش يابد. در مديريت بايد اشرافيت، قبيله‌گرايي، خانواده‌سالاري، بي‌اعتنايي به مردم و حيله و تزوير به كار رود.» و اين‌ها يعني «اعتدال و ميانه‌روي با رهبري هاشمي رفسنجاني» يا «تسامح و تساهل و تحمل مخالف و چندصدايي با رهبري محمد خاتمي»، يا «كسب و برانگيختن اعتماد ملي از نوع مهدي كروبي» و «تدبير و مصلحت‌سنجي، شناخت ديپلماسي جهاني و ... با روش و منش حسن روحاني.»
مي‌گويند: «ننويس»! نمي‌گويند ...تخريب مي‌كنند، تهمت مي‌زنند، فحاشي مي‌كنند ... راست و چپ، اصلاح‌طلب و محافظه‌كار، باند مهدي‌ هاشمي معدوم و سلطنت‌طلب‌ها، نظاميان مستعفي و قلم به مزدهاي سايت‌ها و مطبوعات، كه البته بسيار تندتر و ويران‌گر از ابزارهاي خارجي هستند.
امروز همه «وطن‌پرست» شده‌اند... از نوع شاهنشاهي، يعني به حراج گذاشتن ايران، با انقلاب اسلامي و نظام اسلامي آن!... از اين روي با روش مغولانه برانند تا هر صدايي در گلو خفه شود، و هر قلمي جز مزدبگيران شكسته گردد، و تنها سايت آفتاب وابسته به مجمع تشخيص و سايت بازتاب وابسته به محسن رضايي لجن‌پراكني كنند و در راستاي اهداف امريكا «خبرسازي» نمايند. يا به امريكا و اسرائيل «راه نشان دهند.»
همه بمباران‌ها، فحاشي‌ها و ابتذال سياسي و فكري پر هزينه از آن روي است كه «مطالبات تمام‌ناشدني» يا «تماميت‌خواهي مافياي قدرت و ثروت» را مي‌توان با ارايه «عين مطلب» آقايان به تحليل نشست، و نه چيز ديگر.
با آنكه ممكن است در آينده از سوي «قدرت‌طلبان» قبيله‌گرا، دستور «در آوردن چشم مخالفان از «كاسه» هم صادر شود» و يا رضاخان‌هاي به اصطلاح‌ حزب‌اللهي، دستور دوختن دهان‌ها را بدهند و اين‌ها حركت مدبرانه، مصلحت‌جويانه، غيرشتاب‌زده و به سود مملكت باشد. اما بايد گفت و نوشت، و اين نوشته‌ «سريال‌هاي صدا و سيماي ضرغامي را در دهه انحصاري هاشمي رفسنجاني و ياران، و نه دهه فجر» مورد توجه و تامل قرار مي‌دهد.
پنج‌شنبه شب هاشمي در يكي از چند برنامه‌هاي «چهارديواري – اختياري سيماي ضرغامي» با تبليغ گسترده حاضر شد، و در آن آشكارا مصادره انقلاب اسلامي توسط خود را زورمدارانه مدعي گرديد، برخي از انبوه نكته‌هاي پرمساله اين برنامه چنين اشاره مي‌شود. هاشمي گفت: در موردي كه پيشنهادم مورد مخالفت امام (س) واقع شد، به ايشان گفتم: «ما بيشتر از شما در جريان كار بوده‌ايم»، اين‌گونه كه پيش مي‌رود، روزهاي آينده هاشمي خواهد گفت: «اصلا امام كاره‌اي نبوده است و...
ميليون‌ها بيننده انگشت تعجب به دندان گزيد كه هاشمي چگونه گستاخانه خاطره‌‌هاي ساخته و پرداخته خود را در حريم‌شكني حضرت امام (س) بيان مي‌دارد. مثلا آنجا كه گفت: امام با عصبانيت آمدند و نشستند و من چنين و چنان گفتم و امام (س) گفتند: مي‌داني با چه كسي صحبت مي‌كني؟ و من گريه‌ام گرفت و ...
خاطره‌سازي‌هاي هاشمي در سريال‌سازي ضرغامي كدام هدف را دنبال مي‌كند؟ با يك نگاه خوش‌بينانه و ساد‌ه‌لوحانه مي‌توان بالا رفتن سن را دليل عطش بيشتر قدرت‌طلبي هاشمي تا بدانجا ديد كه حرمت امام (س) را نيز پاس نمي‌دارد و ... اما در نگاه عميق و خردمندانه بايد هاشمي را با حركتي حساب شده تعقيب نمود كه پس از تعرض به مباني ولايت فقيه، اينك با همه ارزش‌ها و مقدسات ملت به تعارض برخاسته است. شايد «مرگ‌‌آباد» پيش روي او، و ابزارهاي گسترده و رو به افزايش داخلي و خارجي در حمايت از وي، سبب جسارت‌هاي پي در پي او حتي به حضرت امام (س) مي‌شود. اگر قلم يا بياني مانند هاشمي براي تماميت‌خواهي، حاضر به حريم‌شكني از همه‌چيز حتي امام (س) بود، در اين راستا سخن بسيار مطرح مي‌شد، ولي هاشمي آشكارا از آرزويش براي «رئيس‌جمهور شدن» سخن گفت و اين كه حتي سه دوره رياست مجلس هم پركنندة اين خلأ در وجود او نشده بود، كه به آن رسيد.
همين نكته‌ كافي است تا روشن بشود چرا هاشمي پس از 8 سال رياست‌جمهوري و 8 سال هدايت‌گري و سكانداري آن، هنوز در پي قدرت‌طلبي تمام عيار در «رئيس‌جمهور شدن» است. و نيز چرا اساس نظام اسلامي و سرنوشت كشور و ملت را براي اين خواسته فردي به قربانگاه مي‌برد. روزي به بهانه انرژي هسته‌اي، روز ديگر براي تورم، و روزي براي ... هم‌چنين از اين سخن مي‌توان دريافت «عطاء الله مهاجراني»، و «مسيح مهاجري» با كدام پشتوانه جرأت قانون‌ستيزي نمودند، و پيشنهاد «تغيير قانون اساسي براي مادام‌العمر كردن رياست‌جمهوري هاشمي را در مطبوعات مطرح كردند». اين «كارگزاران قيصر» در واقع بر آن بودند تا آرزوي قلبي هاشمي را با تبديل «جمهوري اسلامي» به «سلطنت‌ هاشمي» تمام و كمال جامه عمل بپوشانند. اين امر انجام نگرفت و با روي كار آمدن خاتمي، «اشتراك حاكميت خانوادگي» را استمرار بخشيد، تا آن كه سلطنت قوه مجريه با پيروزي احمدي‌نژاد پس از 16 سال منقرض شد. از آن روز به بعد ...
هاشمي در مطلب ديگر جنگ را هم به «فرماندهي خود منحصر كرد»، غافل از آن كه نسل اول و دوم زنده‌اند و مي‌دانند كه در ماه‌هاي پاياني، جانشيني فرماندهي كل قوا به او واگذار شد و پيامدش را هم همگان شاهد بودند؟!!
جالب است كه نه «حسين فهميده» 13 ساله در جنگ كاره‌اي بوده نه بسيجي «70 ساله»، و نه آيت‌الله اشرفي اصفهاني، شهيد محراب 80 ساله كه در خط مقدم اسلحه به دست حضور داشت، و نه «آيت‌الله شهيد مدني» كه ده‌ها هزار بسيجي را با حضور خود از تبريز تا خط مقدم همراه كرد. او كه با «عمامه سياه» و لباس سپاه، چونان «جعفر طيار» يا «حمزه سيدالشهداء» دلاوري و مجاهدت حقيقي را براي نسل‌هاي آتي هم به يادگار نهاد و نيز ...
از نقاط جالب برنامه‌هاي سيماي ضرغامي كه نشان از دانش و بينش، هنر و فرهنگ و محاسبات فرهيخته‌اي چون ضرغامي و ديگر مديرانش دارد، باز كردن حساب «شأن و عظمت 50 ساله انقلابي، براي هاشمي است» در اين باره مي‌توان گفت:
1. هر فرد 40 سالة‌ وارد در ميدان انقلاب، مي‌تواند سابقه‌اي 28 ساله از فعاليت‌هاي انقلابي داشته باشد. چرا كه نوجوانان 12 ساله در انقلاب اسلامي،‌ بزرگمردان فعال آن عرصه بودند.
2. 73 سالگي هاشمي، و 50 سال آن را به حساب انقلاب گذاردن، تنها مي‌تواند نمادي از زيادي سن او باشد. وگرنه چگونه ممكن است انقلاب اسلامي حضرت خميني (س) را كه در سال 41 آغاز شده با فعاليت پر شأن و عظمت50 ساله هاشمي، به مصادره او در آورد؟!‌ اين كه هاشمي و خانواده، هاشمي و خويشاوندان، هاشمي و مديران، هاشمي و ياران و همفكران حق مصادره كشور را در ديروز، و مصادره انقلاب اسلامي را در امروز دارند، يك سخن است، و اين كه با اعداد و تاريخ بازي‌كردن در سيماي ضرغامي به گمان اين كه همه مردم «در فرهنگ برره‌اي» سيماي او گرفتارند، سخن ديگر. از 41 تا 85، را 44 سال پر مي‌كند، 50 سال شأن و عظمت را بايد در جاي ديگري جست؟!!
هاشمي از «همه‌كاره بودن خود در انقلاب» گفت: اگر كسي بايد به درون هواپيماي امام (س) مي‌رفت، جز ما چه كسي بود؟! اگر تصميم‌گيري بايد مي‌شد جز ما چه كسي بود؟! و اگر ...
يعني اين «ما» كه جز «خود او» ديگري را همراه نداشت، امروز بايد و بايد علاوه بر كشور، انقلاب را هم بنام خود ثبت كند» و البته مزاياي آن را كما في‌السابق انحصاري از آن خويش گرداند.
خيال‌پردازي‌هاي «هاشمي» براي بينندگان قطعا خنده‌آور بوده است. مثلا اين كه با جوانان ملاقات‌هاي بسياري دارد و آن‌ها آزادانه سخن مي‌گويند.»‌ اما اين رؤيا يك بار در فيلم تبليغاتي‌اش به واقعيت پيوست. شايد از آن نوع ملاقات‌ها، و آن نوع جوان‌ها، و آن نوع سخنان آزادانه و ...
يكي از تامل‌برانگيزترين نقاط در برنامه «ضرغامي» براي «هاشمي»، گفتن اين نكته بود كه: در آذر 57 پس از آزادي از زندان مي‌خواستم به كار مطالعاتي بپردازم ...
جالب است كه اين آقا در آن اوج انقلاب حتي كوچه‌ها و خيابان‌ها را از خيل انقلابيون نديده است چه رسذد به اين كه پيام انقلاب و امام (س) را شنيده باشد. و اين يعني «همه انقلاب، يعني من!!؟» روزهاي مورد بحث هاشمي، آخرين هفته‌هاي سرنگوني سلطنت و پيروزي انقلاب اسلامي بود كه ايشان در نظر داشتند به كار تحقيقي بپردازند كه نشد؟!
نكته ديگر ژست انقلابي آن هم به گونه منحصر به فرد هاشمي در رفتن به عراق نزد حضرت امام (س) است. آيا هاشمي همه ملت را چون اطرافيان، دفتر، سايت‌ها و روزنامه‌هاي خودساخته مي‌بيند و ارزيابي مي‌كند؟ چه كسي در اين كشور نمي‌داند كه بسياري از انقلابيون از روحاني گرفته تا بازاري و دانشجو و ... بارها به گونه قاچاق و پرمخاطره به ديدار حضرت امام (س) رفتند و مأموريت‌هاي خطرناك را به جان خريدند؟ خوب بود به جاي اين «راه گم كردن ملت» او به سفر گردشي «آمريكا و ژاپن» خود اشاره مي‌كرد و ارمغان فكري و سياسي آن را براي ملت توضيح مي‌داد؟!
چه بايد كرد؟ «هاشمي دلبسته انقلاب است»!! نمي‌خواهد جز او و خانواده و حلقه‌هاي مافياي ايجاد شده در 16 سال گذشته، كسي در راس انقلاب اسلامي قرار بگيرد. زيرا ممكن است گفتمان حضرت امام (س) را دنبال كند. گفتماني كه وي به تازگي بارها نسبت به آن تعرض داشته است.
«ضرغامي» هم «دلبسته هاشمي» است! اين زنجيره «دلبستگي‌»ها سبب مي‌شود شبكه‌هاي رسانه ضرغامي در اختيار هاشمي و دوستان از اصلاح‌طلب تا راست، قرار گيرد. ملت كجاي كارند؟ و دولت اسلامي و مردمي چه جايگاهي دارد؟!
اما سفرهاي پربار «هاشمي به قم» كه با استقبال مردم قم و شور و شوق آن‌ها!! صورت گرفت. كافي است يك فراز از يك نطق هاشمي مرور شود تا بهتر و روشن‌تر ادعاي «مصادره انقلاب پس از مصادره كشور توسط هاشمي» در اين سفر تبيين گردد. هاشمي گفته است:
«كشور امروز دچار تورم شديد و گراني و انتظارات برآورده نشده مردم است، كه متاسفانه بر اثر سوء تدبير اقتصادي و طرد نيروهاي متعهد و كارآمد و توانمند در لايه‌هاي مديريتي تشديد يافته است. ممكن است اين نيروهاي كنارگذاشته شده، براي حفظ منافع و مصالح كشور سكوت كنند، اما اين بي‌انصافي «در حق نيروهاي با سابقه كشور است».
او افزوده است: «وجود تندروها در مراكز قدرت خطرناك است براي مقابله با تهديدات دشمنان بايد از تندروي‌ دست برداريم.»
1.آيا براستي هاشمي همواره يك «تهديد» براي كشور و نظام است؟ آيا همانگونه كه «مليجك دربار اصلاحات» در وبلاگ خود نوشت!‌ هاشمي از اين نامه‌ها زياد دارد، ملت بايد هميشه مواظب باشد كه هاشمي كي و كجا كشور و نظام را به مخاطره مي‌اندازد؟
2. آيا نبايد مديران خوشنام، خوش سابقه، مدير و مدبر كه كشور را در فقر و فساد و تبعيض، گلستان كردند، همراه با هاشمي و خاتمي، پس از 27 سال «قدرت‌مداري» كمي استراحت كنند.
3. سخنان هاشمي ملت را به مراكز «مافيايي گراني و تورم» بيش از بيش متوجه مي‌كند.
4. در 22 بهمن شعار ملت علاوه بر مرگ بر امريكا و اسرائيل و دشمنان خارجي، برخي از صاحبان قدرت در گذشته و تشنگان هميشه قدرت در داخل را هشدار مي‌دهد: «هيهات منا الذله». هاشمي بهتر است عاقلانه‌تر، اگر نه دينمدارانه به اصطلاحات و واژه‌ها بينديشند. «تندروي در مديريت‌ها» يعني «پيروي از گفتمان و روش حضرت امام خميني (س). اين امر را اگر هاشمي باور ندارد و بالاتر از آن، قبول ندارد، مهم نيست. مهم ملتي است كه به هاشمي به همين دليل «نه» گفت. «شاگرد اولي» او در خبرگان نيز جز با كاربرد تهديد، فداكاراي دختران وي و هزينه بسيار نبوده است. 22 بهمن يوم‌اللهي است كه همه بايد فرياد عاشورايي ملت را كه همان «تندروي مورد نظر هاشمي و ياران» است بشنوند. هر چند كه از اين شنيدن به ترفندهاي موذيانه ديگري روي آوردند.

فاطمه رجبي

 

 

afra9_101@yahoo.com

جشن اسفندگان
روز گراميداشت زمين بارور و بانوان

رضا مرادی غیاث آبادی

ماه اسفند و به ویژه روز پنجم آن كه در همه تقویم‌های ایرانی «اسفندروز» نامیده می‌شود؛ از روزگاران كهن، ماه و روز گرامیداشت زمین بارور و بانوان در فرهنگ ایرانی دانسته می‌شده است.
واژه فارسی اسفند یا سپندارمذ، از واژه پهلوی «سپندارمد» و اوستایی «سپَـنتَـه‌آرمَـئیتی»، برگرفته شده است. اصل این نام همانا «آرمئیتی» است كه واژه سپنته/ سپند برای احترام و گرامیداشت بیشتر، به آن افزوده شده است. معمولاً آرمئیتی را به معنای «فروتنی و آرامی» می‌دانند، اما این معنا درست به نظر نمی‌رسد و بسیاری از پژوهشگران آنرا نمی‌پذیرند. ل. مولتون در Early Zoroasrianism آنرا در اصل «آرا ماتا» به معنای «مادر زمین» می‌داند كه با واژه سانسكریت و ودایی «اَرامتی» به معنای «زمین» نزدیكی دارد. در «گاتها»ی زرتشت (سرود 45، بند 4)، این واژه در معنای زمین و با توصیف «دختر اهورامزدا» (دوگِـدَر) آمده است. همان واژ‌ه‌ای كه زرتشت برای دخترش «پوروچیستا» هم بكار گرفته است (ترجمه‌های بارتولومه، دارمستتر و پورداود). همچنین در ترجمه سانسكریت «نریوسنگ» از همان بند اوستا، آرمئیتی به معنای زمین برگردان شده و در متن پهلوی «زند وهومن یسن» نیز به همین ترتیب بكار رفته است. این نام در زبان و فرهنگ ارمنیان ایرانی نیز تداول دارد. آنان سپندارمذ را بگونه «سپندارمت» می‌شناسند و او را «ایزدبانوی باروری» می‌دانند.
بنابر این، «آرمئیتی» به تنهایی و یا به شكل «سپنته‌آرمئیتی» در آغاز، نام یا پاژنام «زمین» و به ویژه «زمین بارور» و یا «مادر زمین» بوده و بعدها به فرشته یا ایزد پشتیبان زمین اطلاق می‌شود و پس از آن به پیكر یكی از امشاسپندان یا یاران اهورامزدا در می‌آید.
نگارنده بر این باور است كه گویا ایزدبانوی میاندورودی به نام «سَـرپانیتو» یا «اِروئا» كه همسر «مردوك» خدای بزرگ دانسته می‌شده، خاستگاهی مشترك با سپندارمذ داشته‌ است. چرا كه اِروئا، ایزدبانوی زایش بوده و حتی معنای واژه آن نیز «باروری» بوده است. در میاندورورد باستان و پس از كوچ «كاسیان» آریایی به آنجا، آیینی به نام «هَـشادو» در اجرای نمادین وصلت مردوك و اِروئا، و دیگر مناسك مربوط به «ازدواج مقدس» برگزار می‌شده است. در هر حال، حتی اگر آرمئیتی نه به معنای آرامی و فروتنی، كه به معنای مادر زمین بوده باشد؛ نباید پیوند و ارتباط‌های «آرامی» و «آغوش مادری» را حتی دستكم به شكل شباهت واژگان آن در زبان‌های هندواروپایی از یاد ببریم.
از آنجا كه در باورهای كهن، زمین را نیز مانند زنان، بارور، زاینده و پرورش‌دهنده می‌دانسته‌اند و همه موجودات بر پهنه او و در پناه و آغوش او پروریده می‌شده‌اند، جنسیت او را نیز «مادینه» فرض می‌كرده‌اند و از همین خاستگاه است كه عبارت‌های زیبا و دل‌انگیز «مام میهن» و «سرزمین مادری» بوجود آمده و فراگیر شده است. پیشینیان ما، همانگونه كه زمین را زن یا مادر می‌دانسته‌اند، آسمان را نیز مرد یا پدر بشمار می‌آورده‌اند و تركیب‌های «مادرزمین» و «پدرآسمان» از همین جا برخاسته‌اند. بی‌گمان آنان شباهت‌ها و پیوندهایی بین زن و مرد از یك سو، با زمین و آسمان، و بارندگی و رویش گیاهان، از سوی دیگر احساس می‌كرده‌اند. همچنین این را نیز می‌دانیم كه در باورهای ایرانی، نسل بشر یا نخستین زن و مرد جهان، به نام «مشی و مشیانه» از ریشه دوگانه گیاهی به نام «مهرگیاه» در دل زمین بوجود آمده و آفریده شده‌اند و در واقع زمین یا سپندارمذ، مادر نسل بشری دانسته می‌شده است.
كاركردهای آرمئیتی یا سپندارمذ در فرهنگ و ادبیات ایرانی بسیار فراوان و گسترده است. در «گاتها»ی زرتشت، هجده بار از او یاد شده است و زرتشت بارها او را برای زندگی پاك، برای آرامش‌بخشی به كشتزاران، چراگاه‌ها و جانوران، برای پیدایی یك فرمانروای نیك، و برای یاری به دخترش «پوروچیستا» در گزینش شوی خویش، به یاری فرا می‌خواند. در اساطیر ایرانی، او بود كه پیشنهاد و فرمان ساختن تیروكمانی برای آرش كمانگیر را به منوچهرشاه داد تا گستره و آغوشش را برای فرزندان خود، فراخناك‌تر كند. متن پهلوی «صددر بندهش» او را یاری‌رسان نویسندگان، به عنوان پدیدآورندگان فكر و اندیشه می‌داند. پلوتارك نقل می‌كند كه اردشیر دوم- پادشاه هخامنشی- بهبودی همسرش آتوسا را از سپندارمذ طلب می‌كند و او به یاری آنان می‌شتابد. سراسر اوستا و به ویژه «فروردین یشت» و یسنای 38، آكنده از سخنانی در ستایش و گرامیداشت زمین و زن است.
در اینجا شاید اشاره به این نكته هم مفید باشد كه هر سه واژه ‌آرمئیتی، زمین و زن، از واژگان كهن آریایی یا هندواروپایی هستند كه با اندك تفاوت‌هایی در ساختار ظاهری و تصریف آن‌ها، در بسیاری از زبان‌های هندواروپایی رواج و گستردگی دارند. همچنین یادآور می‌شوم كه واژه «زن» با زندگی، و واژه «مرد» با مرگ و مردن در پیوند است. پیشینیان ما زن را بخاطر فرزندآوری، همواره زنده و زندگی‌بخش می‌دانسته‌اند و مرد را مقطوع‌النسل و مرگ او را پایان هستی او بشمار می‌آورده‌اند. به همین دلیل نیز بوده است كه در دوران باستان نسل فرزندان را از جانب مادر می‌دانسته‌اند و این ارتباط چندانی با نظام مادر شاهی یا زن سالاری نداشته است. كتیبه‌های موجود (به ویژه در ایذه) نشان می‌دهد، حتی در دوران عیلامیان نیز با اینكه نظام مادرسالاری وجود نداشته است، اما همچنان در هنگام معرفی خود، گاه بجای نام پدر به ثبت نام مادر و مادران می‌پرداخته‌اند.
نامگذاری آخرین ماه فصل زمستان بنام اسفند یا سپندارمذ نیز از همین ویژگی باروری و زایندگی زمین سرچشمه گرفته است. چرا كه در همین ماه، نخستین جوانه‌ها از خاك سربرمی‌زند و زایش دوباره زمین را نوید می‌دهد. از همین رو، مردمان ایرانی این ماه و به ویژه روز پنجم آن كه با نام ماه همانند است (یعنی اسفندروز از اسفندماه یا سپندارمذروز از سپندارمذماه) را روز گرامیداشت زمین بارور و بانوان می‌دانسته‌اند و در این روز، مردان آیین‌هایی برای همسران خود برگزار می‌كرده و هدیه‌هایی به او می‌داده‌اند كه متأسفانه آگاهی بیشتری از این مراسم در دست نیست. همچنین بخاطر آغاز فصل رویش و زراعت، از این روز با نام «جشن برزگران» كه خود همیاران سپندارمذ در سبزاندن و باروری زمین هستند، یاد شده است. در گاتهای زرتشت نیز بارها نام برزگران (وَرِزیـئَـنـت) با آرمئیتی (زمین) در كنار یكدیگر آمده‌اند.
منابع موجود نشان می‌دهد كه جشن اسفندگان، مانند بسیاری از دیگر جشن‌ها و آیین‌های ایرانی در انحصار هیچیك از اقوام یا ادیان ایرانی نیست و به تمامی از پدیده‌‌های طبیعت و روابط انسانی برگرفته شده و متعلق به همگی مردمان ایرانی با هر گرایش قومی یا دینی است.
ابوریحان بیرونی از این جشن به عنوان یك جشن كهن یاد می‌كند و اضافه می‌كند كه این روز و ماه از دیرباز جشن زنان شوهردار بوده و همسران بر آنان بخشش می‌كرده‌اند. او همچنین نقل می‌كند كه در آن زمان این جشن را با نام «مردگیران» می‌شناخته‌اند، به این معنا كه زنان از مردان خود هدیه‌ای می‌گرفته‌اند.
امروزه تا آنجا كه این نگارنده آگاهی دارد، این جشن هنوز هم با نام «اسفندی» در بسیاری از نواحی مركزی ایران، همچون اقلید، كاشان و محلات برگزار می‌شود و زنان در این روز، برای خوشنودی ایزدبانوی پشتیبان باروری خود، آشی نیز می‌پزند كه بنام همین جشن، «آش اسفندی» نامیده می‌شود. این آیین در روستاهای پیرامون كاشان، همچون نَـشَـلج، اِستَـرك و نیاسر، در نخستین روز اسفندماه برگزار می‌شود. مری بویس (در تاریخ كیش زرتشتی، جلد یكم) گزارش می‌كند كه تا مدتی پیش در روز اسفندگان، زرتشتیان كرمان به صحرا می‌رفته و تعداد بی‌شماری از حشرات و پرندگانی كه از نظر آنان آسیب‌رسان دانسته می‌شده‌اند را می‌كشته‌اند.
با توجه به منابع موجود دانسته می‌شود كه اسفندگان در ایران باستان، نه روز زن به مفهوم مطلق و امروزی آن، بلكه روز گرامیداشت زمین بارور و همتای انسانی آن یعنی بانوان بوده است. به عبارت دیگر منظور از زن، همسر است و نه جنسیت آن. بیرونی نیز در نقل آیین‌های جشن، از زن به عنوان همسر یاد می‌كند و جنسیت زن را در نظر ندارد. آیین‌هایی نیز كه امروزه در بسیاری از نقاط دور و نزدیك میهن برگزار می‌شود، همگی در پیوند با روابط عاطفی و مهر‌آمیز همسران است و ارتباطی با جنسیت زنانه ندارد.
نمی‌دانم این سخن من درست است یا نه كه تصور می‌كنم روز زن به معنا و مفهوم امروزین آن، به نوعی كوچك‌شمردن و محتاج حمایت دانستن زن است. امروزه نیز روز جهانی زن در هشتم مارس، بر جنسیت زنانه تأكید ندارد، بلكه یادمانی برای كوشش‌های برابری‌طلبانه زنان و جنبش‌های آنان برای استیفای حقوق طبیعی خودشان است؛ در حالیكه جشن اسفندگان، یادمانی بسیار كهن از اسطوره‌های زایش و باروری است. این دو مناسبت و مراسم، شباهتی با یكدیگر نداشته و هر كدام اهمیت و خاستگاه و كاركردهای خاص خود را دارند.
عبارت «روابط عاطفی و مهر‌آمیز همسران» را از روایت استاد بیرونی (آثارالباقیه، فصل نهم) برگرفته‌ام و می‌اندیشم كه آیا در ریشه كهن و باستانی این جشن، ارتباط‌هایی با جشن والنتاین (14 فوریه) وجود دارد یا نه. چرا كه می‌دانیم زمان برگزاری و بسیاری از درون‌مایه‌های ایندو به یكدیگر نزدیكی و شباهت دارند؛ تنها یكی از آنها پیكری شرقی و دیگری نمود و هنجاری غربی دارد.
اسفند و آیین‌های آن پیوندهایی نجومی بین صورت‌های فلكی پروین و كژدم، با پایان زمستان و آغاز فصل بهار دارد كه چون با این جشن ارتباطی ندارد، در فرصت دیگری به آن خواهیم پرداخت.
در پایان اشاره به این نكته هم لازم به نظر می‌آید كه برگزاری نوروز در اول اسفند، و برگزاری جشن اسفندگان در اول بهمن‌ماه (آنگونه كه كراسنوولسكا در میان برخی زرتشتیان دیده است) و نیز در بیست و نهم بهمن‌ماه، كه با جعل و دستكاری در تقویم و گاهشماری دقیق ایرانی در چند سال اخیر بوجود آمده است؛ عملی كاملاً غیرعلمی و خودسرانه و آسیب‌زننده به گاهشماری ایرانی، و تحریف تاریخ و فرهنگ ایران است. در این باره پیش از این در مقاله «پاسداشت گاهشماری ایرانی» سخن رفته است و از پرداختن بیشتر بدان خودداری می‌كنم.
«می‌ستاییم این زمین را، می‌ستاییم آن آسمان را، می‌ستاییم روان‌های جانوران سودمند را، می‌ستاییم روان‌های مردان پیرو راستی را، می‌ستاییم روان‌های زنان پیرو راستی را، در هر سرزمینی كه زاده شده باشند، مردان و زنانی كه برای پیروزی آیین راستی، كوشیده‌اند، می‌كوشند و خواهند كوشید» (اوستا، فروردین‌یشت، بند 153 و 154).

 

 

mamaam110@yahoo.com

وقایع انقلاب اسلامی در یک نگاه کلی
قسمت سوم و پاياني

25 شهریور 1357 (شنبه)
ـ زلزله طبس
زلزله در استان خراسان باعث ویرانی كامل شهر طبس و صدها روستای این استان گردید. در این فاجعه هزاران نفر در زیر آوار كشته دشند.
2 مهر 1357 (یك شنبه)
منزل امام خمینی در عراق توسط پلیس این كشور محاصره گردید .
3 مهر 1357 (دوشنبه)
حزب رستاخیز كه توسط رژیم پهلوی تأسیس شده بود منحل گردید.
10 مهر 1357 (دوشنبه)
ـ هجرت امام خمینی از عراق به كویت
با افزایش فشارها و جلوگیری دولت عراق از فعالیت‌های سیاسی حضرت امام خمینی ایشان تصمیم به خروج از این كشور گرفتند. به همین دلیل به طرف كویت حركت كردند. امام دولت كویت به ایشان مجوز ورود به كویت را ندادند.
13 مهر 1357 (پنج شنبه)
- هجرت امام خمینی از عراق به پاریس
در پی عدم ورود امام خمینی به كویت و جلوگیری دولت عراق از بازگشت ایشان به نجف اشرف، امام خمینی تصمیم مي‌‌‌‌‌‌گیرند برای ادامه مبارزه به فرانسه مهاجرت نمایند.
17 مهر 1357 (دوشنبه)
ـ تغییر مكان امام خمینی از پاریس به دهكده نوفل لوشاتو
ـ دولت فرانسه از فعالیت‌های سیاسی آیت‌الله خمینی جلوگیری مي‌نماید.
19 مهر 1357 (چهارشنبه)
اعتصاب كاركنان مطبوعات در سراسر كشور آ‎غاز گردید.
24 مهر 1357 (دوشنبه)
ـ رژیم پهلوی مسجد جامع كرمان را به آتش كشید.
ـ به مناسبت چهلم شهدای 17 شهریور عزای عمومی اعلام شد.
29 مهر 1357 (شنبه)
ـ اعتصاب كاركنان صنعت نفت
با اعتصاب همگانی كاركنان و كارمندان صنعت نفت پالایشگاههای سراسر كشور در خطر تعطیل شدن قرار گرفت.
8 آبان 1357 (دوشنبه)
آیت‌الله طالقانی از بند رژیم پهلوی آزاد شدند.
10 آبان 1357 (چهارشنبه)
ارتش كنترل تأسیسات نفتی كشور را در دست گرفت.
13 آبان 1357 (شنبه)
ـ تظاهرات دانش‌آموزان و دانشجویان در مقابل دانشگاه تهران به خاك و خون كشیده شد.
ـ آیت‌الله مفتح از زندان آزاد گردید.
15 آبان 1357 (دوشنبه)
ـ استعفا و سقوط كابینه شریف امامی در پی حوادث خونین 13 آبان اعلام گردید.
ـ تشكیل دولت نظامی به نخست وزیری ژنرال ازهاری اعلام گشت.
10 آذر 1357 (جمعه)
فریاد الله‌اكبر بر فراز بامها،‌ سراسر كشور را فرا گرفت.
11 دی 1357 (دوشنبه)
ـ روزهای خونین در مشهد مقدس
با اوج‌گیری تظاهرات مردم مشهد سربازان و مأمورین امنیتی در روزهای 9 ،‌ 10 و 11 دی ماه با حمله به حرم مطهر امام رضا (ع) و مردم در خیابانها و بیمارستانها عده زیادی را به شهادت رساندند و گروهی را مجروح نمودند.
16 دی 1357 (شنبه)
ـ دولت نظامی ازهاری سقوط كرد.
ـ‌ شاهپور بختیار از اعضای جبهه ملی ایران مأمور تشكیل كابینه از طرف محمدرضا پهلوی گردید و به سمت نخست وزیر منصوب شد.
23 دی 1357 (شنبه)
به دستور امام خمینی شورای انقلاب تشكیل گردید.
26 دی 1357 (سه شنبه)
ـ شاه رفت
ایران امروز غرق در نور و گل و شیرینی بود و مردم فرار محمدرضا پهلوی را جشن گرفتند. شاه كه برای فرار خود معالجعه بیماری را دست‌آویز قرار داده بود در حقیقت برای انجام كودتایی دیگر به سبك 28 مرداد 1332 آماده مي‌شد.
29 دی 1357 (جمعه)
اصول جمهوری اسلامی در راه‌پیمایی میلیونی مردم ایران اعلام گردید.
3 بهمن 1357 (سه شنبه)
شورای سلطنت كه برای حفظ رژیم سلطنتی در ایران تشكیل شده بود منحل گردید.
4 بهمن 1357 (چهارشنبه)
برای جلوگیری از حضور امام خمینی در بین مردم ایران ارتش فرودگاه مهرآباد را به اشغال درآورد.
5 بهمن 1357 (پنج شنبه)
دولت بختیار 3 روز فرودگاههای كشور را بست.
7 بهمن 1357 (شنبه)
ـ‌ تحصن روحانیون مبارز در دانشگاه تهران در اعتراض به بستن فرودگاهها آغاز شد.
ـ راه‌پیمایی میلیونی مردم در تهران به مناسبت 28 صفر برگزار گردید.
9 بهمن 1357 (دوشنبه)
ـ فرودگاه برای ورود امام خمینی بازگشایی شد
در پی اعتصابات و تظاهرات و راه‌پیمایی مردم كه خواستار بازگشایی فرودگاه مهرآباد بودند. دولت بختیار فرودگاه مهرآباد را از اشغال نظامی خارج كرد.
11 بهمن 1357 (چهارشنبه)
ـ مأمور ارتش در خیابانهای تهران
دولت برای ترساندن مردم و ایجاد حكومت وحشت با انجام رژه نظامیان در تهران و ترویج شایعه كودتا توسط ارتش دست به حیله دیگری برای انحراف مبارزات مردم ایران زد.
12 بهمن 1357 (پنج شنبه)
ـ ساعت 9 و 27 دقیقه و 30 ثانیه حضرت امام خمینی پس از پانزده سال تبعید پای بر خاك ایران گذاشتند.
ـ فرمانداری نظامی بر اثر فشار مردم راه‌پیمایی و تظاهرات را برای 3 روز آزاد اعلام كرد.
ـ‌ نظامیان مستقر در تلویزیون به طور ناگهانی پخش مراسم استقبال را قطع كردند.
17 بهمن 1357 (سه شنبه)
ـ ‌بر اساس پیشنهاد شورای انقلاب، حضرت امام خمینی دولت موقت را به مردم معرفی نمودند.
ـ دولت موقت به ریاست مهندس مهدی بازرگان تشكیل گردید.
19 بهمن 1357 (سه شنبه)
ـ‌ راه‌پیمایی مردم ایران در حمایت از دولت موقت انجام شد.
ـ‌ نیروی هوایی ارتش با حضرت امام خمینی بیعت كردند.
ـ‌ حضرت امام خمینی به زیارت حضرت عبدالعظیم (س) رفتند.
20 بهمن 1357 (جمعه)
ـ‌ طرفداران قانون اساسی با تجمع در استادیوم امجدیه (شهید شیرودي‌) دست به تظاهرات زدند.
ـ‌ ساعت 9 شب سربازان گارد شاه به پادگان نیروی هوایی در شرق تهران (خ دماوند) حمله نمودند.
ـ‌ مردم برا ی كمك به سربازان نیروی هوایی مسلح شدند.
21 بهمن 1357 (شنبه)
ـ دولت بختیار زمان حكومت نظامی را افزایش داده و حكومت نظامی را از ساعت 4 بعدازظهر اعلام نمود.
ـ حضرت امام خمینی دستور شكستن زمان حكومت نظامی و حضور مردم در خیابانها را صادر نمودند.
ـ‌ در تهران و شهرستانها بین سربازان گارد و مردم مسلح درگیریهای بسیار شدید رخ داد.
22 بهمن 1357 (دوشنبه)
ـ تهران صحنه جنگ خونین مسلحانه بین مردم و سربازان طرفدار رژیم پهلوی گردیده است.
ـ با تسلیم تمامی نیروهای نظامی و پیروزی مردم مسلمان ایران رژیم ستمشاهی پس از 57 سال ظلم و ستم متلاشی گردید.

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

  •  براي دريافت مداوم مجله الکترونيکي «روزانه» بصورت ايميل، مي توانيد عضو گروه اختصاصي «مبين» شود. براي عضو شدن اينجا را کليک کنيد.

  •     دوست عزيزم اگر شما هر مطلب، دل نوشته، شعر، خبر، داستان، جوک و... داري و فکر مي کني براي اعضا گروه جالب باشه را مي توني به آدرس من (mobin_s2004@yahoo.com) بفرستي تا با نام خودت در  بخش از «مطالب ارسالي اعضا» نوشته بشه.

  •    از همه دوستان عزيزي که لطف مي کنند و براي «روزانه» مطلب مي فرستند بينهايت متشکرم. همه ايميلهايي که براي من مي فرستيد به دستم مي رسند و حتما با نام خود شما در «روزانه» نوشته خواهند شد. فقط بخاطر اينکه حجم مطالب ارسالي از طرف اعضا بسيار زياد هست، و از طرفي در نوشتن مطالب (از نظر تعداد) محدوديت دارم، لذا مطالب دريافتي در نوبت قرار گرفته و به مرور نوشته خواهند شد. اين را گفتم تا اگر مطلب شما دوست خوبم با چند روز تاخير نوشته شد، علتش را بدانيد.

  •    منتظر پيشنهادات، نظرات و خدايي نکرده انتقادادتان در مورد مجله الکترونيکي «روزانه» هستم!

  •    دوباره تاکيد مي کنم که هر مطلب و حرفي داشتيد، لطفا (!) فقط به آدرس شخصي من ارسال کنيد، مرسي! 

باقي بقايتان!

 

Copyright © 2005-2006  mobin_s2004@yahoo.com
All Right Reserved © www.mobin-group.com

Mobin_s2004@yahoo.com

Mobin_s2004@yahoo.com

 

26 بهمن / 15 فوريه / 26 محرم

Mobin_s2004@yahoo.com
26 بهمن ماه هجري خورشيدي
Mobin_s2004@yahoo.com
گزارش جالب و مهم ديدار فرستاده تزار روسيه با نادر شاه

15 فوريه سال 1742 تزار روسيه و مشاورانش گزارش « كالوشكين » نماينده اعزامي به ايران را از ملاقاتش با نادر شاه به دقت بررسي كردند. نادر 15 ماه مه سال 1741 هنگام عبور از راه جنگلي سواد كوه ( مازندران ) با شليك گلوله از داخل جنگل به سويش مورد سوء قصد قرار گرفته بود و اين رويداد عميقا بر روحيه اش اثر گذارده بود. نادر پس از اين
     تير اندازي كه صدمه اي هم به او وارد نساخت ماهها در تهران كه شهركي خوش آب و هوا بود اقامت كرد و در همين جا «كالوشكين» موفق به ديدار او شد. كالوشكين در گزارش خود كه در آرشيو سن پترز بورگ محفوظ است نوشته بود:
     ملاقات با نادر بسيار دشوار بود . وي چنان از باده پيروزي سرمست است كه صريحا مي گويد كه اگر اراده كند؛ با يك حركت كره زمين را مسخر خواهد كرد.نادر مردي نظامي است و نمي توان روي تعهدات سياسي او حساب كرد. او با عثماني خوب نيست و با ما هم قلبا خوب نخواهد شد. خيلي دشوار است كه بشود با او وارد يك معامله سياسي شد ، زيرا او براي هر مسئله اي راه حل نظامي را ترجيح مي دهد. او عاشق شمشير درخشان ، توپ دور زن ، اسب اصيل و سرباز مطيع است . با وجود اين، هروقت كه خسته مي شود از منشي اش كه در جلسات رسمي هميشه حضور دارد مي خواهد كه برايش از ديوان حافظ غزلي بخواند.

 

اعدام سرهنگ پولادين

در اين روز در بهمن ماه 1306 ( فوريه 1928 ) روزنامه هاي تهران نوشتند كه سرهنگ محمود پولادين متهم اصلي توطئه اي كه قصد آن قتل رضا شاه بود تير باران شده است . وي در محكمه نظامي به مرگ محكوم شده بود . حكم در محل باغشاه ( پادگان حر ) با قرار گرفتن سرهنگ پولادين در برابر جوخه اعدام به اجرا درآمد.
    چند افسر و غير نظامي ديگر كه متهم به همدستي با سرهنگ پولادين شده بودند نيز محاكمه شدند.

 

وقايع جنگ هشت ساله در چنين روزي

26/11/57
اقدامهاي سازمان يافته در مخالفت با حفظ ارتش : راهپيمايي گروهي از دانشگاه صنعتي تا محل سكونت امام خميني در حمايت از انحلال ارتش و تشكيل " ارتش خلقي ". امام نمايندگان تظاهر‌كنندگان را به حضور نپذيرفتند. سخنراني آقاي‌هاشمي‌رفسنجاني به نمايندگي از امام براي تظاهركنندگان و ابلاغ‌‌ اين پيام كه آنها خواسته‌هاي خود را از طريق منطقي بدون‌‌اينكه برداشت سوء و خرابكاري شود، ‌‌ايراد كنند. گردهمايي گروهي از نظاميان در دانشگاه صنعتي براي حمايت از انحلال كامل ارتش و كمك گرفتن از تجربه‌هاي نظري و عملي چريكهاي فدايي و مجاهدين خلق و اعلام اينكه تا خواستهاي آنها عملي نشود از حضور در يگانها خودداري مي‌كنند. اطلاعيه سازمان مجاهدين خلق در مخالفت با انتصابهاي جديد در ارتش : كساني كه ترفيعات خود را در زمان رژيم شاه كسب كرده‌اند به هيچ‌وجه صلاحيت تجديد سازمان و فرماندهي ارتش ملي‌‌ ايران را ندارند.
درگيري مسلحانه در تبريز. اجتماع گروهي از مردم تبريز به تحريك گروههاي مذهبي و غيرمذهبي در مقابل پادگان براي دريافت اسلحه. تشكيل ستاد مركزي ارتش خلق به دستور آيت‌الله قاضي طباطبايي (نميانده امام خميني در تبريز) و توزيع اسلحه بين جوانان. حمله جوانان مسلح به پادگان در ساعت 10 صبح و تسخير آن و دستگيري سرلشكر بيدآبادي (فرمانده پادگان) و انتصاب سرتيپ ارزيلي به جاي وي.

پيام امام خميني به ملت : الان قدم ثاني كه شما بايد برداريد و آن قدم سازندگي است. اعتصابات از روز شنبه بايد شكسته بشود ؛ نه اجازه، حكم است. از تعرض به مراكز عمومي‌ و سفارتخانه‌ها بايد جلوگيري كرد. تعرض چه به قواي ارتش، چه شهرباني و چه ژاندارمري تعرض به دولت اسلامي است.
26/11/58
موافقت ايران و امريكا براي تشكيل كميسيون 5 نفره از سوي كورت والدهايم براي رسيدگي به اتهامات ايران عليه شاه و آمريكا.

26/11/59
قاسملو: سازمان مجاهدين خلق آماده همكاري با حزب دمكرات است.

عمليات آزادسازي – ارتفاعات ...

26/11/62
عمليات آزادسازي – ارتفاعات ...

26/11/64
چارلز دمن سخنگوي وزارت خارجه امريكا: منطقه خليج فارس براي آمريكا خيلي مهم است و اهميت خليج فارس به علت تغيير قيمت روز به روز نفت متزلزل نمي‌شود.
محكوميت ايران توسط كشورهايي عربي حوزه خليج فارس و ديگر كشورهاي عربي بعد از انجام عمليات والفجر 8 (فاو) و ورود ايران به خاك عراق و اعلام حمايت ليبي و سوريه از ايران.

موضع‌گيري كشورهاي بلوك شرق (بلغارستان، يوگسلاوي و روماني) در قبال جنگ بعد از عمليات والفجر8 (فاو) مبني بر تاييد موضع ايران.
26/11/65
ديدار تيم بازرسي سازمان ملل از مناطق بمباران شده ايران.

رئيس اداره ارزشيابي سياسي وزارت خارجه شوروي: شوروي بمباران شهرها را محكوم مي‌كند و اين كشور طرفدار يك ايران قدرتمند است.

Mobin_s2004@yahoo.com
15 فوريه ميلادي
Mobin_s2004@yahoo.com

در دنياي تاريخ‌نگاري

تاريخ نمي تواند قانون به دست دهد

امروز زاد روز « جورج ام ترولين George M. Trevelyan» مورخ انگليسي است كه در 1876 به دنيا آمد و در 1962 درگذشت. اين نظريه كه براي تاريخ نمي توان مانند علوم فيزيك، قانون به دست داد از اوست . وي گفته است كه براي رويدادها نمي توان قانوني كه كاربرد عمومي داشته باشد نوشت و مثلا گفت كه طرف ديگر معادله چه خواهد بود و فرمول نوشت . بنابر اين، كار تاريخدان پيش گويي نيست و هرچه را كه به عنوان پيش بيني يك وضعيت ارائه دهد نظر و تحليل وي با توجه به تجربه هاي تاريخ و محاسبات خود اوست ؛ نه نتيجه به دست آمده از يك فرمول و قانون تاريخي .
    وي نظر ديگري ارائه داده و گفته است فرق تاريخنگاري يك فرد آشنا به روزنامه نگاري با فردي ديگر اين است كه اولي مطالب را با عكس و نقشه مطرح مي سازد كه جلب توجه بيشتري مي كند و خشك و خسته كننده نيست و خواننده بيشتري دارد و متن نيز روانتر است.
    ترولين كتابها و رسالات متعدد از جمله سه كتاب در باره گاريبالدي مبارز برجسته تامين وحدت ايتاليا و يك كتاب هم تحت عنوان « چگونه ايتاليا بار ديگر يكپارچه ساخته شد» نوشته است.

ساير ملل

پدران موسس دو كشور در غرب و شرق آسيا

كوروش بزرگ پدر كشور ايران

جيمو تنو Jimmu Tenno در اين روز در سال 660 پيش از ميلاد درمنتهي اليه شرق آسيا با متحد ساختن ژاپني ها كشور ژاپن را به رهبري و رياست خود تاسيس كرد كه پدر موسس اين كشور شناخته مي شود . يك قرن بعد هم در غرب آسيا كوروش بزرگ كشور ايران را به همان صورت بنياد نهاد كه پدر و موسس ايران است . بسياري از كشور ها به همين گونه « پدر موسس » دارند كه مورد احترام اتباع اين كشورها هستند و در بعضي از اين كشورها بي حرمتي به بنياد گذار كشور ، سرود ملي و پرچم رسمي جرم شناخته شده است.براي نمونه ؛ آمريكائيان جورج واشنگتن و روسها پتر بزرگ را بنياد گذاران كشورهاي خود مي دانند و احترام مي گذارند . روسها پس از شش دهه بار ديگر لنينگراد را به احترام پتر بزرگ به نام قديمي اش سن پترز بورگ تغيير نام دادند . امتياز كوروش ايرانيان در اين است كه نه تنها يك دولتمرد بلكه يك انديشمند و مردي آزاده بود كه همه انسانها را دوست داشت . تورات او را عنوان نجات بخش و مسيح داده است.
    
    

 

ابن عقرب حاكم افريقيه

سال 800 ميلادي هارون الرشيد خليفه عباسي به ايالت اسلامي افريقيه ( تونس امروز و منطق اطراف آن ) خود مختاري داد ؛ مشروط بر اين كه هر سال 40 هزار دينار خراج دهد. هارون طي حكمي كه در اين روز در ماه فوريه 800 ميلادي صادر شد « ابراهيم بن العقرب » را در سمت خود به عنوان حكمران ايالت خود مختار افريقيه تثبيت كرد . هارون قبلا به اندلس ( اسپانيا) و المغرب (مراكش ) خود مختاري داده بود .
    ابن العقرب پس از كسب استقلال داخلي ، به جاي افراد محلي ، يك سپاه از سياهپوستان ايجاد كرد كه بدون داشتن احساس خويشاوندي با مردم محلي ، تنها دستورهاي او را اجرا كنند.

 

صد ها مجرم انگليسي به عنوان نخستين مهاجران اروپايي به استراليا منتقل شدند و اين شبه قاره از پيش مسكون را به تملك انگلستان در آوردند!!

تصوير ورود انگليسي ها به خليج كوچك سيدني در استراليا در1788 ميلادي

تصوير ورود انگليسي ها به خليج كوچك سيدني در استراليا در1788 ميلادي

در اين روز در فوريه سال 1788 نخستين گروه مهاجران انگليسي كه وارد استراليا شده بودند محل پياده شدنشان را كه شهر سيدني نام دارد براي اقامت دائمي خود انتخاب كردند . آنان 26 ژانويه ( سه هفته پيش از اين ) با شش كشتي در يك پيشرفتگي كوچك اقيانوس آرام جنوبي در خشكي پياده شده بودند . بوميان استراليا از آنان با فريادهاي «وارا ــ وارا » يعني برويد گم شويد استقبال كردند ، ولي مهاجرين تفنگ داشتند و كاري از بوميان براي بيرون راندشان ساخته نبود و بعدا اين بوميان بودند كه اراضي و جان خود را به مهاجران باختند.
    مهاجران تازه 730 مجرم محكوم بودند كه از زندانها انگلستان به استراليا منتقل شده بودند و 160 تن از آنان را زنان تشكيل مي دادند. بيشتر اين مجرمان به بيماري مقاربتي وامراض ديگر از جمله آبله مبتلا بودند .
    محل استقرار اين انگليسي ها را كاپيتان «جان هانتر» معاون فرمانده كشتي ها يافته بود كه يك پيشرفتگي 1600 متر در 800 متر آب در خشكي بود و منظره زيبايي داشت .
    آرتور فيليپ فرمانده مهاجران ، پيش از استقرار در اين نقطه مجبور شده بود دوكشتي فرانسوي را كه در آن نزديكي سرگرم اكتشافات بودند با شليك توپ دور سازد .
    پس از استقرار مجرمان محكوم در سيدني، پرچم انگلستان بالا رفت و اين سرزمين شبه قاره به همين آساني به تملك انگلستان در آمد و.... تاريخ كوتاه مهاجرت انگليسي ها به استراليا پر است از بدرفتاري غير انساني و قتل و نابودي بوميان اين سرزمين كه بازگو كردنش دلخراش است و ....
    

 

ازرهبران كنفدراسيون آمريكا رفع اتهام شد

ديويس

دادستان كل آمريكا 15 فوريه سال 1869 قرار منع تعقيب جفرسون ديويس رئيس كنفدراسيون آمريكا ( رئيس جمهوري ايالات جداشده از اتحاديه ) و همكاران او و گردانندگان كنفدراسيون را صادر كرد و به اين ترتيب هيچ كس به خاطر اين عمل كه يك جنگ داخلي چهار ساله با تلفات و ويراني هاي فراوان به دنبال داشت مجازات نشد .
     اين اقدام تاريخي دادستان آمريكا كه مثالي از پيشرفت تمدن بشمار مي رود باعث شد كه انتقامگيري و خط و نشان كشيدني پيش نيايد و حادثه مشابهي روي ندهد و زخمها در مدتي نه چندان طولاني التيام يابد.
    جفر سون ديويس چهار سال بر كنفدراسيون آمريكا حكومت كرده بود. ژنرال « لي » فرمانده كل نيروهاي كنفدراسيون نيز پس از جنگ به تاسيس يك دانشگاه به رياست خود اقدام كرد كه اين دانشگاه به كار ادامه مي دهد و در بسياري از شهرها خيابان و تالار به اسم اوست . يك جاده كه به پايتخت آمريكا ختم مي شود به نام اوست.

 

بهانه جنگ امريكا با اسپانيا

انفجار كشتي« مين» كه ضمن آن 252 آمريكايي كشته شدند

انفجار كشتي« مين» كه ضمن آن 252 آمريكايي كشته شدند

مدتها بود كه « هرست Hearst» در روزنامه خود از ستمگري هاي حاكمان اسپانيايي كوبا مي نوشت و اعضاي كنگره و مردم آمريكا برضد اسپانيا برانگيخته شده بودند كه 15 فوريه1898 انفجار كشتي آمريكايي « مين » در ساحل هاوانا ( كوبا )، ظاهرا براثر يك مين بهانه جنگ را به دست دولت آمريكا داد و دركمتر از دوماه ، پس از ورود نيروهاي آمريكا جنگ دو كشور آغاز شد كه به پيروزي آمريكا و خروج اسپانيا از كوبا ، گوام ، پورتوريكو و فيليپين انجاميد.

 

تير اندازي به سوي فرانكلين روزولت هنگام سخنراني از داخل خودرو رو باز

روزولت در 1933

15 فوريه سال 1933 به سوي فرانكلين د. روزولت كه به رياست جمهوري آمريكا انتخاب شده بود ، اما هنوز كار خود را آغاز نكرده بود پنج گلوله شليك شد كه يكي از گلوله به شهردار شيكاگو اصابت كرد و او را كشت . در اين تير اندازي به روزولت آسيبي وارد نيامد.
    وي براي سپاسگزاري از مردم كه او را انتخاب كرده بودند در حالي كه در يك خودرو رو باز ايستاده بود و نطق مي كرد تير اندازي شد . شهردار شيكاگو كه از ياران روز ولت بود روي ركاب اتومبيل ايستاده بود. در اين تير اندازي چهار تن ديگر مجروح شدند. براي شنيدن اظهارات روزولت بيش از ده هزار تن اجتماع كرده بودند . تير انداز كه « زينگارا » نام داشت دستگير شد . پليس اسنادي به دست آورد كه نشان داد تيرانداز از هواداران آنارشيست ها بود.

 

برادر مائو در ارومچي اعدام شد

سركرده محلي « ارومچي ( به معناي چمن سبز ) » كه اينك پايتخت منطقه خود مختار « زين ژيانگ ــ اويغور » چين است 15 فوريه سال 1943 « مائو زمين » برادر مائو تسه تونك را دستگير و اعدام كرد . برادر مائو در اين منطقه كه در آن زمان تركستان چين خوانده مي شد يك واحد مسلح از انقلابيون چپ به نام لشكر هشتم تاسيس كرده بود تا اين منطقه در پايان جنگ جهاني دوم به دست كشورهاي ديگر نيافتد . جمعيت شهر ارومچي يك ميليون بر آورد شده است .

 

زادروز نرون ، بابر و گاليله

15 فوريه زاد روز سه مرد معروف در طول تاريخ است . نرون كه14سال امپراتور رم بود در سال 37 ميلادي و بابر ( ظهير الدين محمد ) موسس امپراتوري گوركانيان هند در سال 1483 به دنيا آمدند. گاليله دانشمند رياضي و هيات و مخترع تلسكوپ هم در1564 پا به عرصه وجود گذارد.

برخي ديگر از رويدادهاي 15 فوريه

  • 1936:   در اين روز در سال 1936 هيتلر دستور ساخت انبوه فولكس واگن قورباغه اي را به مهندس پورشه طراح آن صادر كرد و نام اين خودرو را به اميد اين كه هر آلماني يك دستگاه از آن را داشته باشد « اتومبيل مردم » گذارد.

  • 1942:   كيم چونگ ايل به دنيا آمد كه از 1994 زمام امور جمهوري دمكراتيك خلق كره ( كره شمالي ) را به دست گرفته است.
        
        

  • 1942:   سنگاپور كه در آن زمان مستعمره انگلستان بود در پي حمله نيروهاي ژاپني، تسليم آنان شد.

  • 1944:   شهر برلن پايتخت رايش سوم ( حكومت هيتلر ) توسط 891 بمب افكن انگليسي ــ آمريكايي بمباران شد كه از لحاظ تعداد هواپيما در طول تاريخ بي سابقه است.

  • 1946:   بانك انگلستان دولتي شد.

  • 1948:   (بهمن 1326) دولت وقت ايران اعلام كرد كه تصميم گرفته است معادل ده ميليون دلار اسلحه از آمريكا براي ارتش خريداري كند.

  • 1948:   ( بهمن 1326 ) علي سهيلي نخست وزير پيشين تحت تعقيب قضائي قرار گرفت . وي پس از رسيدگي از اتهامات وارده تبرئه شد.

  • 1966:   (بهمن 1344) :مجلس شوراي ملي لايحه دولت مربوط به ايجاد كارخانه پولاد سازي اصفهان با كمك شوروي را تصويب كرد.

  • 1968:   ( 1346 )پرويز خسرواني ( سپهبد ) بنياد گذار باشگاههاي ورزشي تاج
        ( استقلال ) رئيس تربيت بدني و ورزش ايران شد. وي كه بعدا به مناسبت اين سمت ، معاون نخست وزير شد قبلا معاون ژاندارمري كل كشور و سالها رئيس ژاندارمري تهران بود.

  • 1979:   اعدام مقامات نظام حكومتي پيشين ايران با تيرباران چند ژنرال از جمله نعمت الله نصيري رئيس پيشين ساواك و پليس و مهدي رحيمي رئيس كل پليس و آخرين فرماندار نظامي تهران آغاز شد.

  • Mobin_s2004@yahoo.com
    26 محرم هجري قمري
    Mobin_s2004@yahoo.com

     شهادت «عليّ بن حَسَنُ‌ المُثَلث » ازنوادگان امام حسن (ع) درزندان

    [26 محرم 146] - «عليّ بن حَسَنُ‌ المُثَلث » ازنوادگان امام حسن (ع) درزندان به شهادت رسيد. او درزمان خليفه عباسي همراه برادران، عموو ديگرخويشانش دستگيرو زنداني شد. سپس به زندان هاشميّه درمكه انتقال يافت. علي بن حسن المثلث سرانجام درهمين مكان شهيد شد و زندان هاشميّه به زيارتگاه شيعيان مبدل شد.

     

     تولد ميرزا محمد حسين اديب آزاد ازشاعران بزرگ ايران درتبريز

    [26 محرم 1298] - ميرزا محمد حسين اديب آزاد ازشاعران بزرگ ايران درتبريزبه دنيا آمد. اشعاراو با تخلص اديب دريك ديوان گردآوري شده است. ازاديب آزاد همچنين كتابي بنام گنجينه ادب باقي است كه شامل سروده هاي شاعران متقدم و معاصراديب است.

     

     

     

     

     

     

    کشکول ممتاز

    از کتاب «گنجينه جواهر» (كشكول ممتاز)

    افسوس

    خرما نتوان خورد از اين خار كه كشتيم
    ديبا نتوان بافت از پشم كه رشتيم
    بر لوح معاصى خط عذرى نكشيديم
    پهلوى كبائر حسناتى ننوشتيم
    ما كشته نفسيم و بسى آه كه آيد
    از ما به قيامت كه چرا نفس نكشتيم
    افسوس بر اين عمر گرانمايه كه بگذشت
    ما از سر تقصير و خطا در نگذشتيم
    دنيا كه در او مرد خدا گل نسرشتست
    نامرد كه ماييم چرا دل بسرشتيم
    ايشان چو ملخ در پس زانوى رياضت
    ما مور ميان بسته دوان بر در و دشتيم
    پيرى و جوانى پى هم چو شب و روزند
    ما شب شد و روز آمد و بيدار نگشتيم
    واماندگى اندر پس ديوار طبيعت
    حيف است و دريغا كه در صلح نهشتيم
    چون مرغ در اين كنگره تا كى نتوان خواند
    يك روز نگه كن كه در اين كنگره خشتيم
    ما را عجب از پشت و پناهت بود آن روز
    كه امروز كسى را نه پناهيم و نه پشتيم
    گر خواجه شفاعت نكند روز قيامت
    شايد كه ر مشاطه نرنجيم كه زشتيم
    باشد كه عنايت برسد ورنه مپندار
    با اين عمل دوزخيان اهل بهشتيم
    سعدى مگر از خرمن اقبال بزرگان
    يك خوشه ببخشند كه ما تخم نكشتيم
    هر دل كه هواى عالم راز كند
    بايد گره علاقه را باز كند
    دام است تعلقات دنياى دنى
    در دام چگونه مرغ پرواز كند  
     
     

     

     

     

     

     

     

    طنزانه
    طنزگويه هاي اجتماعی «روزانه»

    آدم بايد چه جوري باشه؟ 

    اگه سربزير و متفكر و توي خودش باشه، ميگن: افسردگي داره‌، روانيه، سيماش قاطيه!

    اگه بگو و بخند و شاد و شنگول باشه، ميگن: جلفه، دلقكه، هجوه!

    اگه چاق و اضافه وزن داشته باشه، ميگن: شكموئه، پرخوره، مال مفت تور كرده!

    اگه لاغر و جمع و جور و ميزون باشه، ميگن: كنسه، نخوره، حمال وارثه!

    اگه از حقش دفاع كنه و زير بار زور نره، ميگن: جنجاليه، با همه دعوا داره، خروس جنگيه!

    اگه از حقش بگذره و گذشت كنه، ميگن: بي عرضه‌س، حيف نون و دست و پا چلفتيه!

    اگه اهل تحقيقات و كتاب باشه، ميگن: اينو، واسه ما شده آقاي مطالعه!

    اگه با عيالات متحده‌ش مشكلي نداشته باشه، ميگن: زن ذليله، زن نگرفته، شوهر كرده!

    اگه مرد سالار و حرف، حرف خودش باشه، ميگن: انگار كلفت آورده!

    اگه دست به جيبش خوب باشه و به مردم كمك كنه، ميگن: پول پارو مي‌كنه، اهل بند و بسته!

    اگه اهل بريز و بپاش و ولخرجي نباشه، ميگن: پولهاشو انبار مي‌كنه، جون به عزرائيل نمي‌ده!

    اگه زبون باز و متملق و چاخان باشه، ميگن: معاشرتيه، فوق‌العاده‌س، دوست داشتنيه!

    و بالاخره اگه راست و درست و بي‌كلك باشه، ميگن: هيچي نمي‌شه، به درد لاي جرز مي‌خوره!
     

     

     

     

     

     

     

    مسائل زندگي
    کار، مُد، سلامتی، رموز موفقیت و ...

    مردمان

    6 راه اسرار آميز
    براي يافتن مرد ايده آل

    آیا تا به حال به طریقی که کفش هایتان را در می آورید فکر کرده اید؟ آیا آنها را از پا در آورده و به گوشه ای پرت می کنید؟ آیا به طریقه در آوردن آنها در هر روز توجه می کنید؟ تنها با توجه اندکی به کارهای متفاوتی که انجام می دهید (مثل در آوردن کفش ها) می توانید چیزهای بسیار مهمی را در مورد خودتان یاد بگیرید. و در عوض این کار یک زندگی با شکوه تر و کامل تری را به شما ارزانی می دارد. تمام این موارد به این دلیل است که قلب شما گشوده ميگردد، ذهن شما پالايش ميشود، روح شما حاضر ميگردد و به شما می گوید که به راستی چه کسی هستید. تمام این موارد جزء رازهایی هستند که شما می توانید راه عاشق شدن را از طریق آن بیاموزید.
    اگر از تنهایی و یا سر و کله زدن در رابطه های فعلی خود خسته شده اید وقت آن رسیده است که خود حقیقی تان را بهتر بشناسید. باید بدانید که انتظارات شما در یک رابطه چیست و چگونه می توانید با آزاد کردن ذهن خود عشق حقیقیتان را پیدا کنید. می توانید از همین جا شروع کنید. یکی از 6 حرکت زیر را از "هنر عاشق شدن" انتخاب کنيد.

    به کسی که در نزدیکیتان است توجه بیشتری کنید
    عشق را بازیچه دست خود قرار ندهید
    به پدر و مادر اجازه اظهار نظر دهید
    چمدان های خود را بر روی زمین بگذارید
    هدیه دهید
    با خودتان آشتی کنید
    به کسی که در نزدیکیتان است توجه بيشتري کنید
    خیلی رایج است که بیشتر افراد وقت زیادی را صرف می کنند تا بتوانند "فرد ایده آل" خود را پیدا کنند. از این ور و آن ور چرخیدن باز ایستید و درست با چشمانی باز پیش رویتان را بنگرید.
    به شخصی که همین حالا ارتباط نزدیکی با شما در زندگی دارد نگاه کنید. حال این فرد چه یک دوست باشد چه یک همکار یا هر کس دیگر، به کارهایی که برای دور کردن او از خودتان انجام می دهید دقیق تر شوید. انجام چنین کارهایی را متوقف کنید. اجازه دهید که در مسیری که هر دو دوست دارید بیفتید. همه چیز را در رابطه همانطور که هست قبول کنید.
    کارهایی را که گفتیم فردا با فرد مورد نظر خود انجام دهید. البته منظور ما این نیست که با هر شخصی که در حال رد شدن از مقابل تان است، طرح ازدواج بریزید. کاری که به شما پیشنهاد کردیم تنها تمرینی است که به خودتان ثابت شود چقدر ساده از بسیاری از افراد تنها با این امید که به فکر پیدا کردن "مرد ایده آل" هستید می گذرید. اما هر چقدر که شما با دیگران درست برخورد کنید به همان اندازه نیز می توانید به شانس خود برای پیدا کردن فرد مورد علاقه تان نزدیک شوید.

    عشق را بازیچه خود قرار ندهید
    بسیاری از افراد مجرد گله می کنند که هیچ گاه مورد محبت دیگران قرار نمی گیرند. دلیل این امر بسیار ساده است. آنها آنقدر درگیر زندگی روزمره هستند که حتی علاقمندان بالقوه آنها حتی فرصت پیدا نمی کنند که آنها را به درستی بشناسند.
    شما در رابطه خود چه مقدار نقش بازی می کنید؟ انتظار دارید تا دیگران در مقابل شما چه کارهایی انچام دهند و چه نقشی بازی کنند؟ شاید به نظرتان شانس با شماست که می توانید طرح خودتان را همانطور که می خواهید دنبال کنید؛ اما سوال اینجاست که: آیا شما عاشق فردی که نقش بازی می کند و یا نقشی که بازی می کند، می شوید؟ اگر به نقش هایی که بازی می کنید اعتباری نیست پس برای مدتی نقش بازی کردن را کنار بگذارید. سعی کنید نقش های دیگری را بازی کنید نقش هایی که تا به حال به غالب آنها فرو نرفته اید. می توانید با فردی ارتباط برقرارا کنید که نقش هایی بازی می کند که شما به آنها علاقه ای ندارید آنگاه متوجه خواهید شد که چه حالی به شما و سایرین دست می دهد.
    هدف ما این است که بین شما و نقش هایی که بازی می کنید تمایز قائل شویم. و در نتیجه می توانید به راحتی نقش های ساختگی را به دور بریزید و خیلی راحت خود واقعی تان را آشکار سازید. که این قسمت خود بخشی از موفقيت است. شما همیشه دوست داشتنی و زیبا هستید. و این دو نقش هایی هستند که باید در زندگی خود همیشه به غالب آنها فرو روید.

    به والدین خود اجازه اظهار نظر دهید
    یکی از بزرگترین مشکلاتی که در زندگی عاطفی وجود دارد این است که هر کس میخواهد به تنهایی روی پای خودش بایستد و حضور دیگران را نادیده می گیرد. ما آنچنان سخت به یکدیگر می چسبیم و به دیگری اجازه انجام امور دلخواهش را نمیدهیم که جایی برای رشد عشق و علاقه باقی نمی ماند. ما نبايد این کار را انجام دهیم.
    اگر کسی می خواهد به زندگی شما وارد شود به او اجازه انجام این کار را بدهید. حتی می توانید به او خوش آمد هم بگویید. اصلا مهم نیست که او چه تیپ آدمی است. از چیزهایی که با خود به همراه دارد نهایت استفاده را ببرید، حتی اگر این رابطه برای مدت زمان کوتاهی ادامه داشته باشد.
    زمانی که نوبت به آن رسید که فردی پایش را از زندگی شما بیرون کشد به او اجازه انجام این کار را بدهید. طوری او را رها نکنید که همیشه یک تجربه تلخ عدم پذیرش، یا از دست دادن در زندگی اش باقی بماند. به خاطر داشته باشید که زندگی شخصی او به شما هیچ ارتباطی ندارد. فقط قبول کنید که وقت آن رسیده که پایش را از زندگی شما بیرون کشد.
    با خودتان نیز یک چنین کاری را انجام دهید. اجازه دهید که آزادانه در عرصه زندگی گام بردارید. و بی جهت خود را در دام زنجیر های بی پایه و اساس گرفتار نکنید. هر چقدر که خود و سایرین را آزادتر بگذارید خیلی راحت تر می توانید عاشق شوید.

    چمدان هایتان را روی زمین بگذارید
    برخی از افراد تصور می کنند که تا زمانیکه تمام نیازهایشان بر آورده نشده باشد نمیتوانند عاشق شوند. و جالب تر این است که همین افراد زمانی که به تمام نیازها و خواست هایشان می رسند متوجه می شوند که آنقدر ها هم که فکر می کردند نتوانستند به خوشبختی و سعادت دست پیدا کرده و خوشحال باشند. به همین دلیل درخواستهای مکرر تنها به عنوان مانعی بر سر راه عاشقی هستند.
    "باید" های شما در یک رابطه به چه چیزهایی ختم می شود؟ اگر نمی دانید بهتر است یک تکه کاغذ بردارید و لیستی از آنها تهیه کنید و نگاه دقیقی به تک تک آنها بیندازید. می توانید آنها را به چمدانی تشبیه کنید که باعث می شود تمام فرصت ها و انسان های خوبی را که در پیش روی شما قرار می گیرند تنها به دلیل بار اضافی که بر دوش می کشید نبینید. این چمدان همچنین باعث می شود که شما احساس ترس و انعطاف ناپذیری هم بکنید. شما بايد تمام خواست ها و نیازهای کهنه خود را به دور اندازید تا بتوانید آزادانه زندگی کنید.
    اجازه دهید که تنها یکی از توقعات شما برای چند روز هم که شده از ذهنتان بیرون رود. ببینید که بدون وجود آنها چه احساسی به شما دست می دهد. (البته به خاطر داشته باشید که هر زمان که اراده کنید می توانید مجددا" آنها را به ذهن خود راه دهید) بعد یکروز دیگر هم این کار را انجام دهید. زمانیکه این کار را چندین بار انجام دادید، به این نتیجه می رسید که چیزهایی را که تصور می کردید واقعا برای زندگی شما حیاتی هستند در حال فراموش شدن می باشند. هر چه بیشتر این کار را انجام دهید خیلی خوشحال تر و سبک تر زندگی خواهید کرد. همچنین چنین طرز فکری، اجازه می دهد تا بسیاری افراد جدید، فرصت های و امکانات نوین پا به عرصه زندگی شما بگذارند. شما تنها با گذاشتن چمدان های خود بر روی زمین به آنها اجازه می دهید تا به زندگیتان قدم بگذارند.

    هدیه دهید
    بخشیدن و دریافت کردن یکی از موارد ضروری در هر رابطه می باشند. زمانی که ما عاشق می شویم هیچ مشکلی نباید بر سر راه ما پیدا شود. خیلی راحت بخشش می کنیم و هر چه که در مقابل به ما برسد ما را بسیار خوشحال می کند. اگر می خواهید عاشق شوید این موارد را باید با جان و دل بپذیرید و داد و دهش را تمرین کنید.
    شما در یک رابطه به طرف مقابل خود چه هدایایی می دهید؟ انتظار دارید در مقابل آنها چه چیزهایی دریافت کنید؟ حالا چند دقیقه بر روی چیزهای دیگری که می توانید به دیگران بدهید فکر کنید. سپس دست به کار شوید و آنها را در اختیار دیگران قرار دهید. این کار را هر روز انجام دهید. هر روز چیز تازه ای به آنها دهید. هدایای شما حتما لازم نیست که یک کادوی رویایی یا گران قیمت و حتی از انواع اجناس مادی باشد فقط کافی است چیزی باشد که از جانب شما دریافت کنند. سپس این کار را برای افراد مختلف انجام دهید. ذن معتقد است که شما باید این کار را به دور از هر گونه سر و صدا و انتظار برای دریافت چیزی در ازای آن انجام دهید.
    این کار را در مورد خودتان نیز انجام دهید. چند دقیقه بر روی این موضوع فکر کنید که دوست دارید چه هدایایی به خودتان دهید. هدیه شما می تواند قدم زدن در پارک، خرید یک رژ لب و یا گذراندن وقت با کسی که دوستش می دارید باشد. بهتر است که هر روز به خودتان یک هدیه بدهید.
    هرچند این تمرین بسیار ساده می باشد، اما از قدرت خارق العاده ای برخوردار است. انجام این کار به طور روزانه می تواند هر رابطه ای را از این رو به آن رو کند. زمانی که چیزی می بخشید نباید هیچ گونه چشم داشتی به جبران آن از طرف مقابل داشته باشید.( حتی نه یک تشکر خشک و خالی و نه یک لبخند) فقط برای بخشندگی ببخشید بدون داشتن هیچ گونه انتظار و خواهشی. اگر با یک چنین ذهن باز و سخاوتمندی زندگی کنید به طور طبیعی تمام هدایای مورد نظرتان به سمت شما سرازیر می شوند.

    با خودتان آشتی کنید
    بسیاری از افراد حتی اگر با یکی از دوستانشان هم زندگی کنند باز هم اظهار میدارند که فرد تنهایی هستند. تنها مشکل این افراد این است که با خودشان قهر هستند. زمانی که به شناخت خود دست پیدا کردید و متوجه شدید که چه کسی هستید، غیر ممکن است که از آن به بعد تنها بمانید.
    با خودتان آشتی کنید. وقت بگذارید تا خودتان را بهتر بشناسد. تمام اندام ها و اعضای بدنتان را همانطور که هستند بپذیرید. از سرزنش و قضاوت جریاناتی که اتفاق می افتد دست بردارید. آرام باشید و نگاهی به درون خود بیندازید.
    با همین تمرین آخر کار خود را شروع کنید. به تنفس خود دقت کنید و ببنید که در داخل بدن شما چه تحولاتی در حال روی دادن است. آنها را با کمال میل بپذیرید و دوباره به تنفس کردن باز گردید. نفس به نفس خود را درک کنید و ببینید که به دور از تمام این هیاهو ها و غوغا ها شما چه فرد کامل و بی عیبی هستید. آیا می توانید این شخصیت را در روابط خود نیز نگه دارید؟ ایا با کسانی ارتباط برقرار می کنید که خود واقعی شما را می شناسند و برایشان قابل تحسین هستید. در زندگی و همچنین در روابط خود تغییرات مثبتی ایجاد کنید. این کار می تواند به سادگی دقت کردن به طرز در آوردن کفش ها از پا باشد.
    "زمانی که شما به خود واقعی تان اجحاف پیدا کنید موفقيت برای شما معنا پیدا خواهد کرد. زمانی که خود واقعی تان باشید تمام دنیا عاشق شما می شود." -- اشین  
     

     

     

     

     

     

     

    اس.ام.اس روزانه

    roozane_sms@yahoo.com
    روزهاي فرد هفته منتظر ما باشيد

    دوستان عزيز سلام .
    اميدوارم كه حالتون خوب باشه
    يه قمست ديگه از مسيج ها رو تقديمتون مي كنم :
    480- به تعداد سلولهاي بدنم دوستت دارم
    قربونت .. تك سلولي (9176-0912)
    481- براي وردو به هر قلبي دقت كن ... بعضي از قلبا مسافرخونه هستن .. يكي مي ياد .. يكي مي ره . _(9646-0912)
    482- به چشمانت بياموز كه هر كسي ارزش ديدن ندارد . (9176-0912)
    483- سرمايه ي آدمي يك نفس است . و آن يك نفس از براي يك هم نفس است . اگر نفسي با نفسي هم نفس است آن يك نفس براي يك عمر بس است (6094-0915)
    484- معرفت رو از سيگار ياد بگير . با اينكه مي دونه آخر كار زير پات له مي شه بازم پا به پات مي سوزه (6094-0915 ) آتقي
    485- هر چه خورشيد شدم ابر تو پايان نگرفت / ابرها هي متراكم شد و باران نگرفت / بي تو هر سال بهار آمد و رد شد اما / از درختم چه بگويم ؟ علفي جان نگرفت . (1180-0912)
    486- يكي بود يكي نبود .. اون كه بود من بودم اون كه تو قلب من بود تو بودي . يكي داشت يكي نداشت . اون كه داشت تو بودي اون كه جز تو كسي رو نداشت من بودم .. يكي خواست يكي نخواست .. اون كه خواست تو بودي اون كه نخواست از تو جدا شه من بودم . يكي گفت يكي نگفت . اون كه نگفت تو بودي اون كه گفت دوست دارم من بودم (8746-0912) سارا
    487- تو اينروز آخر دو تا جمله هست كه بايد بهت بگم . تشكر براي بودنت در گذشته . آرزويي براي داشتنت در آينده
    (8746-0912)
    488- يكي تو راست مي گي يكي پينوكيو .. يكي تو مهربوني يكي خاله خرسه .. يكي موهاي تو قشنگه يكي آن شرلي .. يكي گوشاي تو خوشگله يكي زي زي گولو .... يكي ما دو تا با هم خوبيم يكي تام و جري .. يكي تو سر كار رفتي يكي نفر بعدي كه اينو براش مي فرستي (4043-0911)
    489- تا خدا هست و خدايي مي كند .. مرتضي مشكل گشايي مي كند . (7191-0911) علي

    خب دوستان چند تا مسيج هم نسرين خانوم برام فرستادن كه يه قسمتيشون رو الان تقديم مي كنم :
    490- هميشه تو قلبمی، اگه جات بد بود بگو بذارمت رو چشمم
    491- زندگی مانند گيتاريست که گاهی نواي غمگين و گاهی نواي شادی ميناوزد،اميدوارم گيتار زندگيت هميشه بندری بنوازد.
    492- خدا بهترين نعمتشو به بهترين بنده اش مي ده،من که بهترين بنده اش نبودم پس چرا تورو بهم داد؟
    493- ميدونی فرق لبخند تو با لبخند من چيه ؟ تو وقتی شادی ميخندی،من وقتی تو شادی ميخندم
    494- ميدونی بنی آدم اعضايه يکديگرند يعنی چی،به عنوان مثال يعنی تو قلبه منی

    خب دوستان اين قسمت هم تموم شد .
    تا قسمت بعدي
    اميد ( شماره براي ارسال مسيج : 09125698059)

     

     

     

     

     

     

     

     

    ليگ مبين

    football@mobin-group.com 

    برنامۀ هفتۀ هشتم لیگ

    استقلال اهواز -- پیروزی تهران
    سپاهان اصفهان -- ابومسلم خراسان
    اینتر میلان -- کالیاری
    امپولی -- آ اس رم
    سیه نا -- میلان

    توضیح : تمامی بازی ها یکشنبه 29 بهمن ماه ( 18 فوریه 2007 ) برگزار می شوند.
    مهلت ارسال پیش بینی ها تا ساعت 12 ظهر یکشنبه 29 بهمن ماه خواهد بود.
     

    *****

    آدرس رسمی لیگ :
    football@mobin-group.com
    آدرس خصوصی مسئول لیگ :
    milad_graydays@yahoo.com

    *****

    براي مشاهده نتايج لیگ مبین تا پایان هفته ششم اینجا را کلیک کنید

     

     

     

     

     

     

     

    تبريک روزانه

    faranegah@gmail.com 

    با سلام
    از اين به بعد در نظر داريم يک قسمت در روزانه به عنوان تبريک روز تولد افراد و سالروز ازدواج متاهلین گرامی اضافه گردد امیدوارم از این ایده استقبال گردد.
    بدين صورت که هم در روزانه تبريک گفته شود و هم يک پيام تبريک به ايميل افراد فرستاده شود.
    ضمنا افراد می توانند مشخصات دوستانشان را هم ارسال نمایند. لازم به ذکر است این اطلاعات اختیاری می باشد
     

    نام :

    نام خانوادگی :

    جنسیت :

    محل سکونت :

    هجری شمسی

    روز تولد :

    ماه تولد :

    سال تولد :

    میلادی

    روز تولد :

    ماه تولد :

    سال تولد :

    وضعیت تاهل :

    ID yahoo :

    Email :

    نوع فعالیت :

    عکس دوران کودکی :

     

    سالروز ازدواج

    روز :

    ماه :

    سال :

    لطفا اطلاعات را به آدرس faranegah@gmail.com ایمیل نمایید.
    با تشکر
     

     

     

     گروه اینترنتی مشکان