بخش اول |
مطالب ارسالی نویسندگان ثابت «روزانه» |
|
29 بهمن
تو باید با درون خود ارتباط داشته باشی نه با جسمی که آن را در برمی گیرد. فرستنده:
saheledoosti@yahoo.com ************** نتيجه اراده ضعيف، حرف است ونتيجه اراده قوي، عمل فرستنده:
s_ir62@yahoo.com |
|
حديث روزانه
arash_new2001@yahoo.com |
|
ادعوا الله و اََنتم موقنون بالاجابة واعلموا اَنَّ الله لا یستجیبُ دعاء من قَلب غافل لاه.
خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید كه خداوند دعا را از قلب غافل بیخبر نمی پذیرد
پیامبر اکرم (ص)
|
|
نکات ريز خانه داري
mitramrz@yahoo.com |
|
بخش دوم : نکاتی درباره ی نگهداری و استفاده از مواد غذایی
عسل شکرک زده
در صورت شکرک زدن عسل ، آن را دور نریزید . ریختن عسل در ظرف مخصوص ماکروفر و قرار دادن آن در معرض حرارت به مدت 30 ثانیه ، شکرک ها را ذوب خواهد کرد و عسل به دست آمده لذیذ و یک دست خواهد بود .
|
|
آرایشی - بهداشتی
amoozesh_v_sh@yahoo.com |
|
چگونه ابروانتان را برداريد؟ ابروانتان را به سمت بالا برس بکشيد و با قيچي ابرو قسمتهاي اضافه آن را قيچي کنيد. سپس، روي شکل و کمان ابرويتان کار کنيد. به ياد داشته باشيد که فاصله بين ابروان شما بايد به اندازه پهناي چشمتان باشد. و بخش داخلي ابرو بايد از بالاي سوراخ بيني آغاز شود. براي اينکه اين نقطه به راحتي مشخص شود، مدادي را در کنار بينيتان به سمت بالا به صورت عمودي نگه داريد تا نقطه ابتداي ابرو مشخص شود. براي اينکه طول ابرويتان مشخص شود، مداد را از کنار ابرو طوري نگهداريد تا امتداد آن از کنار گوشه خارجي چشمتان بگذرد و به ابرويتان برسد. به اين ترتيب نقطه پاياني ابرو مشخص ميشود. سپس، بايد مشخص کنيد که بالاترين نقطه ابرو يا کحاست. براي اين کار مداد را در کنار بيني قرار هيد تا امتداد آن از کنار قسمت خارجي عنبيه چشم بگذرد و به ابرو برسد ادامه دارد...
|
|
فردوسي طوسي
baran432002@yahoo.no |
|
کلیله و دمنه که از هند آمده است در ایران نیز بخش هایی بر آن افزوده می شود.
کلیله راهنمای مردمان است تا با یگانگی و دانایی، ستمکاران را از میان بردارند.
کلیله و دمنه سالیان درازی چونان کتابی ممنوع بین مبارزان دست به دست می گشت.
برجسته ترین مترجمان کلیله را نیز کشتند و ابن مقفع( روزبه پسر دادویه)
بزرگترین دانشمند
و مترجم کلیله را تکه تکه کرده در تنور سوزاندند.
می گویند که درآمد و باب برزویه را بزرگمهر بر این کتاب افزوده است.
این درآمد، دادنامه ی باشکوه روزگار ستم و تباهی است.
درآمد کلیله از شاهکارهای ادبی و سیاسی ایران است.
ادامه دارد ...
|
|
يک لبخند
toraj_fal@yahoo.com |
|
از بهر كسي نيست تـاهــل جـا يــز
جز آنكه ز حفظ خويــش باشــد عاجز
گر ساده دل اســــت مرد ، زن گيرد زود
ور بــا خــرد اســت ، زن نگيــرد هرگــز
**************
آســوده كسـي كـه خــر نـــدارد از كاه و جــــوش خبـــر نـــدارد
زن نداري ، غـــم نـــداري
****************
متصدي دايره استخدام ، پس از بررسي مدارك مردي كه براي كار رجوع كرده بود ، گفت : شما از هر جهت براي كاري كه ما در نظر گرفته ايم مناسب هستيد ولي من نمي توانم شما را استخدام كنم
متقاضي با حيرت پرسيد : براي چـــه ؟
براي اينكه شما ازدواج نكرده ايد آقــا ......... بله آقا ، ما كارمندي مي خواهيم كه به اطــاعـت كردن عـــا د ت كرده باشد
*****************
وقتي آقاي انگليسي سر ميز صبحانه آمد همسرش كه يك زن متجدد انگليسي بود ، از او پرسيـــد : خوب دندانهايت را شسته اي ؟
بله خانم
ريشت را از ته تراشيده اي ؟
بله عزيزم
دستهايت را با الكل ضد عفوني كرده اي ؟
بله عزيزم
در اين وقت خانم سگ كوچكي را كه در بغل داشت روي ميز گذاشت و گفت خوب حالا مي تواني في في را ببوســي
|
|
|
مصحف
hamed.1360@yahoo.com |
|
هر روز چند آيه قرآن بخوانيم
« براى شنيدن آيه مورد نظر بر روى شماره آيه كليك كنيد و براي مشاهده تفسير الميزان و نمونه بر روي آيه کليک کنيد »
سوره:
سورة النساء
آيات:
176
محل نزول:
مدینه |
|
|
|
آیات امروز را می توانید از طریق این لینک هم مطالعه کنید
توضيح: هر روز مي خواهيم يک صفحه از قرآن را با هم بخوانيم (به همراه معني آن. هر روز چند دقيقه وقت مي ذاريم، بعد از يه مدت مي بينيم کل قرآن را ختم کرده ايم، به همين راحتي.
فرمايش امام صادق (عليه السلام) هم که يادمون هست: «قرآن پیمان خداست بر خلق او و برای شخص مسلمان شایسته است که بر عهد خود نگاه کند و هر روز 50 آیه بخواند.»
بيائيم فعلا حداقل با يک صفحه در روز شروع کنيم!
ياعلي مدد ... التماس دعا
|
|
بخش دوم |
مطالب ارسالی ديگر اعضا |
اعضا محترم گروه مي توانند مطالبشان را به آدرس
Mobin_s2004@yahoo.com
بفرستند تا با نام خودشان در اين ستون نوشته شود.
|
مي دوني وقتي خدا داشت بدرقه ات مي كرد بهت چي گفت ؟
گفت : جايي كه ميري مردمي داره كه مي شكننت . نكنه قصه بخوري . من همه جا باهاتم . تو تنها نيستي
تو كوله بارت عشق ميزارم كه بگذري ، قلب ميزارم تا جا بدي ، اشك ميزارم كه همراهيت كنه و مرگ كه بدوني برمي گردي پيشم
|
|
|
بررسی ژئوکالچرال پیمان ناتو
در سخنراني حسن عباسي
آتلاتنیک کهن، آتلانتیک نو، ناتو یا ساتو؟" عنوان سخنرانی دکتر حسن عباسی است که در طی آن به بررسی ژئوکالچرال پیمان ناتو پرداخته خواهد شد. این سخنرانی در روز دوشنبه 30 بهمن ماه جاری ساعت 10 صبح در دانشکده الهیات دانشگاه تهران برگزار خواهد شد
موضوع سخنرانی: "آتلاتنیک کهن، آتلانتیک نو، ناتو یا ساتو؟"... بررسی ژئوکالچرال پیمان ناتو
زمان: 10 صبح - دوشنبه - 30 بهمن 1385
مکان: دانشکده الهیات دانشگاه تهران (خ شهیدمفتح - تقاطع خ شهید مطهری)
|
|
|
دلم غمگين و بيزار است از اين اب و هواي خاكي و مسموم
از اين چشم نديده خواب و اين دستان لرزانم
بتلخي ساك را بر شانه ميگيرم و كفشم را ميان گريه ميبندم و ميگويم به اوايي حزين
مادر خدا حافظ
خدا حافظ كه فرزندت به راهي دور خواهد رفت
از او جز خاطراتي تيره و مغشوش هيچ چيز ديگر باقي نخواهد ماند
خدا حافظ كه ديگر جايم اينجا نيست
سلامم را به تلخي باز ميگرند و مارا همچنان ملالي نيست
خدا حافظ خدا حافظ |
|
|
اصلاحيه بنام خالق یکتای بیهمتا
سلام با آرزوی سلامتی و موفقیت برای مدیر گروه جرقه و همکارانشان.و با سپاس از زحمات بسیارتان.
لازم بذکر میدانم که در مورد روزنامه روزانه شماره 664در رابطه با اسم قدیم آذربایجان توضیحی عرض کنم که اسم قدیم آذربایجان (آتورپاتکان ) میباشد نه ( آثرپاتيگان )
آتورپاتکان = نام والی سرزمین { (آتورپات + کان ) کان = پسوند نسبت و مکان } ناحیه ای در شمال غربی ایران که در زمان هخامنشیان جزو ماد محسوب میشد . پس از حمله اسکندر به ایران بنام آتورپات والی آن ناحیه خوانده شد .و همین کلمه است که بصورت آذربایگان, آذربایجان (معرب) و بتحریف آذرآبادگان در آمده است. – آذربایجان . فرهنگ معین جلد 5 صفحه 9 |
|
|
شاه رفت اما...
بدون شرح....
اما....
قابل توجه دوستانی که به نظرشون این عکس ساختگیه
اصل عکسو میتونن در سایت مگنوم فوتو ببینن
|
|
|
پله برقي دو زن پوشش سياه به تن به همراه پاره هاي تن به چالاكي آهوي ختن به سنگيني فولاد و چدن قدم در طريق تقدير گذارده وارد آشفته بازاري شدند تازه و نه كهن
القصه در آن بازار پر هياهو به پلكاني جادويي رسيدند مدام در حركت. به آسايش خيال پاي در آن مسير پر مخاطره نهاده جان به دست امواج سهمگين سپردند. هنوز فرزندان به گرد آنها نرسيده بودند كه ناگاه ورق برگشت و دو سياهپوش از اوج اميد و آسايش به حضيض ناكامي و به قعر درياي پر تلاطم سقوط كرده در آن بحر مواج غوطه ور شده همانند كلافي در هم پيچيده در پي آزادي.
فرزندان پيراهن دريده, لباس از سر اوفتاده, مات و مبهوت مادر را صدا مي كردند و خلايق به غريو آنها از راه برگشته.
در آن طوفان بلا ناگاه عصاي موسايشان مدد كرد و امواج پران به نهري روان و شير ژيان به موش بريان بدل گشت و قانون جاذبه مخلوقات به رأي خالق كائنات مبدل گشت.
سياهپوشان يال و كوپال خود جمع كرده در پي راه فراري دوان دوان روان شدند و دانستند كه از اين پس بايد سر خويش گيرند و راه سلامت پيش. |
|
|
فيلم سال
سلام دوستان . 0
بی مقدمه وارد اصل مطلب میشم دیدم اقای علی پور نیستند گفتم یه کاری شبیه کار ایشان ارائه بدم نمی دونم حق رایت محفوظ بود یا نه ولی من امروز دلم میخواد در مورد اینکه اگه اعضای روزانه قرار باشه فیلم بسازند هر کدوم چی میسازند بنویسم
امیدوارم بتونه لحظه ای از اوقات شما رو پر کنه
مبین اقا:من همسرم را دوست دارم
مریم خانم:این ز ن فقط یک بار حرف میزند
آقای علی پور:تقلید, تقلید
میترا خانم:شوهریابی اینترنتی
آقای گیر 3پیچ:دلی که شکست
شیطونک:پول بده با با! 0
دانشجو: آب -هیدروژن =اکسیژن
اقا احسان:حقوق فردی +اکسیژن=زندگی
اقای دکتر مجیدی:وبگردی به جای ولگردی
اقا تورج :ی ک لبخند که هزار لبخند نمی شه
اقا حسین:عدالت
خانم آموز ش-ارایش:اصفهان نصف جهان
اقا یاشار:گر تبریز نباشد
اقا میلاد:من و فوتبال
اقا سروش:نفرت از چماق
صدف خانم:صدا به جای مروارید
بنده:فیلمی مشترک بین ایران وانگلستان
ندجا خانم(nadja): هر مادر زنی, مادر هم هست
دوستان هر چند یه کار تکراری بود ولی موضوعها فرق میکند انتخاب بهترین فیلم رو به عهدهءشما میزارم اگه مایل باشین هر فیلمی که به نظرتون جالب میاد به بنده ارسال کنید ومن بعد ا فیلمی که بیشترین طرفدار رو داشت خدمتتون اعلام میکنم
خدا یارتون
|
|
.
|
حقيقت داره
با عرض سلام خدمت شما مبین خان
احوالتون چطوره؟
میدونم شما خیلی کارای زیاد دارین و تمام وقتتون پره
اما بازم به آرامش و آسودگی شما خیلی غبطه می خورم و حسودی می کنم
خوش به حالتون که درد غربت ندارین و با هموطنا و همشهریاتون زیر یک آسمون زندگی می کنین
من توی آلمان رندگی می کنم و خیلی از درد غربت رنج می برم
اما یکی از سرگرمیام ورود به اینترنت و رفتن به سایتهای ایرانی و خارجیه
در گروه جرقه منم مدت زیادیه که عضو شدم و باور کنید یکی از سرگرمیام خوندن مطلب های متنوع گروه جرقه و روزنامه اینترنتی شماست
من توی یک فروشگاه کار می کنم و تموم روز سر پا و به کار مشغولم
غروبا که برمی گردم خونه تموم عشقم وب گردی و گشت و گذار توی اینترنته
و این تموم درد غربتمو سبک می کنه
ای کاش پیش شما زندگی می کردم
حالا این اولین دفعه دارم برات ایمیل می دم
چونکه امروز یکی از روزنامه تو خوندم که توش یه نفر محترمانه از کسالت آور شدن روزانه انتقاد کرده
یه خانوم به اسم الهه که هرچی فکر می کنم یادم نمی یاد آیدشو کجا دیدم اما گفته که یه سال براتون نوشته می فرستاده
واقعا قشنگ حالو روز روزانه رو به تصویر کشیده چون منم به افت کیفیت مطالب شما پی برده بودم و نمی دونستنم کجای کار می لنگه
حقیقت داره که شما کمتر مواظب دسترنجتون هستین
باور کنین حقیقت داره
مردم ایران با اینکه توی دنیا لنگه ندارن ولی جنبه زیادی برای تریبون آزاد ندارن
فوری گم می شن و می افتن به خود درگیری
اینجا هم این اخلاق ایرانیا گاهی واسه خودشون دردسر ساز می شه و باعث می شه ما سرافکنده بشیم
شما بهتره هر ایمیلی رو چاپ نکنین و یا بعضی قسمتاشو که اعضای گروه به عنوان سرگرمی پاچه همدیگه رو بدون ملاحظه خواننده های دیگه می گیرن سانسور کنین
باور کنین که در کشورهای آزاد هم خیلی حرفا و موضوعات تغییر پیدا می کنه تا یه مجله یا روزنامه برای همه دلپذیر و محبوب بشه
حرفای این خانوم اینقد تیز بینانه و ظریف روزانه رو کالبد شکافی کرده بود که حیفم اومد روی حقیقی بودنش تاکید نکنم
فقط کافیه بیشتر دقت کنین و به اعضای نویسنده یه تذکر محکم بدین
راستی چرا هنوز توی ایران دوست دارن زود اردواج کنن؟
الهه خانوم حتی این نکته رو هم یاداوری کرد //////واقعا چقدر شجاع و منطقی هستن
|
|
|
يک ايميل دريافتي
با سلام
من محمد از اراک – یکی از قدیمی ترین اعضای گروه هستم ( یادم نمی ره که تو یاهو مسنجر تیلیغ گروه می شد و شاید جزء اولین اعضاء باشم ) و خیلی قبل از اینکه آقا احسان – گیر سه پیچ – میترا – علی و .... بیان برای گروه مطلب می فرستادم . فکر کنم الان مبین اسم من رو حتی یادشم نباشه . من برای الهه خانم یه میل زدم و ازش تشکر کردم چرا چون انتقاد کرد و شایدم تند رفت . ولی واقعا انتظار هر چیزی رو داشتم جزء اینکه این آقایون و شایدم بعدا خانم ها گروه رو ترک کنند . اگه اجازه بدین می خوام یه خورده تند برم , آقای گیر جون عزیز یکی باید بیاد و به خودت گیر بده که چرا انتقاد رو ( شاید به جا بده یا نبوده من کار ندارم ) نپذیرفتی چرا اینقدر کم ظرفیت , شیطون جون شما چرا ؟؟؟؟ خواهش می کنم دلیل اصلی رو از رفتن بگید !!؟؟؟؟ من معتقد هستم که خسته شدید چون هر چقدر هم که علامه باشید هر روز نمی تونستید که مطلب بنویسید و تقصیر خودتون هم هست , چند وقتی بسیار شدید میل می زدید و این از قبل قابل پیش بینی بود که آخرش می بُريد . آقای گیر جون خواهش می کنم یه بهانه قشنگ می تراشید اصلا چرا بهانه راستش رو می گفتی که خسته هستی و می خواهی یه چند وقتی فقط خواننده باشی اینکه دو سه سال کار دارم دلیل خوبی نیست . ایمان جان همه جا اینترنت هست و همه جا می شود نوشت فقط قدرت می خواد . دوستان عزیز این رو بدونین که هیچ وقت در یک گروه (به معنای واقعی گروه) کار لنگ یک یا دو نفر نمی ماند . مطمئنن شیطونها – گیرها- میتراها- دانشجوها – هیواها جاهاشون پر میشه مثل خودم ( ولی جای مبین پر نمی شه ). معهذا واقعا از ته دل دوست داشتم و دارم که نظراتتون رو عوض کنین و بعد از اینکه خستگیتون در رفت دوباره برگردین حتی اگه شده با یه اسم دیگه .
یک پیشنهادم داشتم که فکر میکنم قبلا گفته شده و من از نتیجه اون بی خبر هستم. حالا ! قرار بزاریم که اعضائی که می تونن در یک زمان و تاریخ مشخص در یک مکان دور هم جمع بشن و با هم از نزدیک بیشتر آشنا بشن . میتونه خیلی اثرداشته باشه . مبین جان من نمی دونم که وقت داری یا نه یا از اعضایی که ساکن تهران هستند کسی می تونه وقت بذاره یا امکانش رو داره که جایی مثل فرهنگسرا یا تالار یا هر جایی رو پیدا کنه که بتونیم با پولی که روی هم می زاریم اونجا رو اجاره کنیم و یه سمیناهار توپ برای خودمون درست کنیم ؟؟ که امیدورام روبراه بشه واقعا می تونه خاطره انگیز باشه فکــــــــــــــر کن !!!
امیدوارم که کسی دلگیر نشده باشه از حرفهام مخصوصا شما میترا خانم که هیچ وقت یادم نمی ره که چه جوری از من انتقاد کردی که پاک از زندگی نا امید شدم و سعی کردم جوابتو بدم ولی بد دیدم که سکوت از همه چیز بهتر هست .
منتظر میلهاتون هستم گیر سه پیچ و شیطونک عزیز . قربونه هر دوتاتون !!!
|
|
|
يادداشتهاي همينجوري در ادامه بحث تب زدگی ، این بار به موضوع مهم جو زدگی می پردازیم .
جو زدگی چیست ؟ جو زدگی یعنی آدم یه چیزی بشنوه یا ببینه ، بعد از فرط هیجان ، بخواد با سر بره تو یه جایی یا یک حرکتی کنه ( مانند با سر زدن تو دیوار ، دست به یقه شدن ، فریاد کشیدن ، تک چرخ با موتور زدن و ... ) .
در اینکه این حرکت متاهسته ای از کجا ابداع شد ، اخبار دقیقی در دسترس نیست ولی احتمالا طبق نوشته ای که از کنار چغار چمدان پیدا شده به تازگی ها ، مبدع اصلی این بحث ، ایرانیان باستان بوده اند . در پاره ای از نسخه های خطی یونانی ( نسخه دیمیتری شوستاکویچ ) آمده است که زمانیکه ایرانیان از یونانیان شکست خوردند ، دو نفر از ایرانیان باستان ، سوراخ فوری ایرانی ها را به اسکندر ملعونی نشان دادند و این دو حتما جو اروپا رفتن داشتند و قول مساعدی از یک قاچاقچی یونانی گرفته بودند که آنها را به یونان ببرد از ترکیه آنروزی در ازای فروش نقشه جغرافیایی توران زمین .
اما اگر بخواهیم این موضوع را در قرن اخیر و در ایران کنونی بررسی کنیم ، نمونه های بسیار زیادی را می توان به رشته تحریر در آورد که من با بررسی کمی موفق شدم ، نمونه هایی از این حرکت را کشف و در موزه ایران باستان به ثبت برسانم و از جشنواره خوارزمی جایزه سیمرغ بلورین بگیرم ( البته مشارکتا با مسعودف روستا نون خشکی ) .
مورد اول ؛ سد سیوند و دره - تپه الاغی . این مورد جدیدترین نوع کشف شده از جو زدگی هم میهنان است . همه میگویند اگر سد سیوند راه بیافتد ، تمدن ایران زیر گل می رود . بحث اصلی در اینجا مطرح می شود که می گویند حدود چهار هزار اثر باستانی مکشوفه در این مکان همگی به زیر آب می رود . پرسش اصلی این است که خب اگر نرود ، شما می روید در موزه و اینها را ببینید ؟ جواب نخیر است و طی تحقیقات وسیع متوجه شدیم که این نوعی از جو زدگی از نوع فرهنگی است که همه می گویند تمدن ، تمدن ولی کسی تا کنون به موزه نرفته است تا نمونه های مشابه این تمدن را ببیند .
نتیجه گیری : خب به جهنم برود . وقتی این ها قرار است در موزه ها خاک بخورند ، بهتر است زیر آب بروند و آب بخورند .
مورد دیگر ، جو زدگی هنری است . در این نوع جو زدگی شخصی بطور مثال رضا مشکی با ترانه ای ظهور می کند . تمام عاشقان ایرانی رضا مشکی گوش می دهند و همگی به یقین می رسند که مشکی رنگ خرس می باشد . بعد از دو روز که می گذرد ، کم کم بحث پیش می آید که اگر گیتار را با خودش ببرد ، حالا مشکی بودن با سفید بودن چه ربطی به زیبایانی دارد که باید با تمام نیرو برقصند ؟ پس رضا به صندوقچه تاریخ می پیوندد و به جز مواردی خز ، کسی به این ترانه گوش نمی کند .
از نمونه های دیگر می توان به انرژی هسته ای اشاره کرد . همگان می گویند حق مسلم ماست ولی از هر که بپرسید حالا این انرژی چی هست ؟ همه سر تکان می دهند و لپ هایشان سرخ می شود که نمی دانیم . به این نوع می گویند جو زدگی اپیدمیک ناشناخته از نوع سندروم دون .
مورد دیگر ، صفوف مردمیست که طی یک حرکت انقلابی با مشت های گره کرده می گویند مرگ بر آمریکا و همگان بوش را مفسدی می دانند پدر سوخته . ولی همگان حاضرند زندگی خود را به آتش بکشند و لنگشان به ینگه دنیا وا شود . نمونه اش در هر محلی و برزنی که بروید نوشته شده است مقداری اثاثیه بعلت مسافرت فوری بفروش می رسد . این فروشندگان ، معمولا سال ها در دوبی و ترکیه و سودان سکنی می گزینند تا کارشان جور شود و به آمریکا بروند ولی در بحث جوزدگی شعار دادن ، همگان پیش قدمند .
مورد دیگر جو زدگی از نوع پوشش بدنی و صورتی است . مثلا از پانزده میلیون پسر ایرانی ، در حدود نوزده میلیون ریش پرفسوری دارند . یا از پانزده میلیون دختر ایرانی ، هفده میلیون موهاشان را با یک شماره خاص ، مش می کنند .
از نمونه های دیگر می توان به جوزدگی دفتری اشاره کرد . در این نوع جوزدگی اگر حسن آقا بقال یک دفتر در دوبی به ثبت برساند ، تمامی محله هم باید دفتر در دوبی به ثبت برسانند .
موارد این چنینی زیادی قابل گفتن و بررسی است ولی از حوصله جمع خارج است .
نتیجه گیری جدی : تا ابتدای سال هفتاد و پنج ، میزان سرمایه گذاری ایرانیان در دوبی ( فقط در بخش زمین و مسکن ) بالغ بر دوهزار میلیارد بوده است . حال با این پول چه ها می شد برای مملکت خودمان کرد ، بماند .
نتیجه گیری غیر اخلاقی : گور بابای هر کسی که پول این مملکت رو می بره و می ریزه تو شیکم عربا و بعد می گه ما انتهای تمدنیم و اونها یک مشت سوسمار خور و الاغ و بی فرهنگ !
نتیجه گیری سه پیچی : اصلا فکر نکنید من دلم هی تنگ می شه ها ! من که دارم مسافرت چند ساله میرم ولی خدایی فکر نکنید من می خوام بنویسما ، چون من می خوام برم مسافرت ولی چرا هی شما فکر می کنید دلم لک زده بنویسم براتون ؟ من الان دارم می رم مسافرت و ... .
نتیجه گیری دانشجویی : من این بار هم می نویسم که دو بار بخوانید مطلبم را در مورد اینکه من می خواهم بنویسم در مورد اینکه من به بحث هایی که می شود نظری دارم در مورد این که این تمدن ما در نوشته های احسان اصلا چرا باید بنویسد که ما تمدن می نویسم در موردش .
نتیجه گیری بیداری : تمام این جریان سد سیوند را این بازتاب لجن پراکن درست کرده و من خودم بارها عکس این سد را دیدم که خیلی هم با پاسارگاد فاصله داره .
نتیجه گیری الهه شکرالهی : من نمی دونم چرا زمانی که می شود چشم ها را با سد سیوند شست ، باید چاله میدان را آسفالت کنیم ؟ اصلا این گیر سه پیج ، خیلی خز و جوات می باشد . چرا روی دیوار سد سیوند شعر ننویسیم ؟ چرا نباید به جای سد ، دفتر چهل برگ به مریم حیدر زاده بدهیم تا شعر سپید بنویسد ؟ چه کسی بود صدا زد الهه ؟ کفش هایم کو ؟ زندگی شاید دایناسوری باشد که کنار سد سیوند می خورد آب ؟ آب را ول نکنید ، سد می رود به فراسوی نشاط . من بدنبال کسی می گردم که علف خستگی ام را بچرد ( اصلا هم هیچ ربطی این جمله به گیر سه پیچ ندارد ! )
نتیجه گیری مبینی : بارها گفته ام که من جوابیه هیچکسی را چاپ نمی کنم . ولی چهار تا بمب دارم که بعدا می فهمید و می ترکونه روزانه رو . از دل نوشته های شخصی .
نتیجه گیری سلمان یاوری : اگر فاطمه رجبی می گه ، حتما درست می گه . اصلا من خودم یک بیلبورد الهام رو زدم تو اتاقم تا چشم این ابرقدرت ها بره تو نیزه . حالا هی شایعه درست کنند .
نتیجه گیری کلی : خدایی این نوشته منو تا اینجا خوندید ؟؟؟ همین .
|
|
|
حقوق بشر از دید خارجیان
در حالي که طي ماههاي اخير بحث نقض حقوق بشر در جمهوري اسلامي از سوي برخي روشنفکران و فعالان غربگرا به صورت گستردهاي طرح شده است، برگزاري اولين سمپوزيوم حقوق بشر «سازمان دگرباشان جنسي ايران» در اوايل ماه جاري، مشکلات حقوق شر در ايران را شفاف کرد!
در اين سمينار، مدير سمينار با اشاره به علت برگزاري اين سمينار در شرايط حساس پرونده هستهاي گفت: ممکن است اين سوال پيش بيايد که چرا حالا و در اين مقطع، و اينکه ممکن است اين اولويت اصلي براي ايران نباشد. ولي اين مهم است که ببينيم رژيم ايران به طور سيستماتيک حقوق بشر را نقض ميکند.
در توضيح اين نقض گسترده حقوق بشر، خانم باربارا هال، شهردار سابق تورنتو و رئيس فعلي کميسيون حقوق بشر انتاريو گفت: پذيرش ازدواج همجنسگرايان، کانادا را به چهارمين کشور در جهان تبديل کرد که اين حق را پذيرفته است.
حال با اشاره به اين موضوع که هنوز خيلي کارها مانده تا تبعيضها را در مورد اين افراد در جامعه از بين ببريم، برگزاري چنين همايشهايي را بويژه براي کشورهايي چون ايران مهم و ضروري خواند.
وي همچنين درباره لزوم سرنگوني جمهوري اسلامي گفت: هر کسي که راجع به وضعيت خاصي صحبت ميکند، لزوما راه حل هم ندارد؛ گرچه گاهي پرسش، پاسخ را هم در خود مستتر دارد. من گفتم مادام که رژيم مذهبي بر ايران حاکم باشد، نه تنها زنان، که همجنسگراها مورد ستم واقع ميشوند و بدون تغيير رژيم اين مشکلات حل نخواهد شد.
رضا براهني نويسنده مشهور ايراني نيز در اين همايش سخنراني کرده، با اشاره به ممنوعيت چاپ کتابش از سال 1969 (ده سال پيش از انقلاب) تا سال 2000، از سانسور کتب همجنسبازان در ايران به شدت انتقاد کرد.
همچنين کومان يکي از مدافعان حقوق همجنسبازان نيز با محکوم کردن ممنوعيت همجنسبازي در کشورهاي اسلامي، با استفاده از اسلايد، آمار وضعيت همجنسگرايان در اروپا را نشان داد و کشورهايي را که هنوز روابط با همجنس در آنها ممنوع است، ايران، موريتاني، پاکستان، عربستان سعودي، امارات، يمن، نيجريه، سومالي، جمهوري چچن و ... ذکر کرد.
در ادامه پارسي مسئول جمعيت همجنسبازان نيز از حاضران در اين همايش پرسيد: چرا در تمام کشورهاي اسلامي مجازات اعدام براي دگرباشان وجود دارد. آيا به خاطر اسلام است يا به خاطر نوع حکومتشان؟
اما يکي از سخنرانان جالب اين همايش، الفاروق خاکي بود. اين چهره تانزانيايي گفت: چه بخواهيد و چه نخواهيد دين از بين نميرود، اسلام از بين نميرود؛ فقط کاري که ما بايد بکنيم گذاشتن تفسير درست بر روي آن است.
او سپس به مواردي از تفسيرهاي نادرست! اشاره کرد و به عنوان مثال گفت: مسلمانان ميگويند سگ نجس است در حالي که در هيچ جاي قرآن چنين چيزي نيست و پنج باري هم که از سگ سخن به ميان آمده از جنبه مثبت بوده است.
فاروق خود همجنسگرا و مسلمان است و ميگويد: ميشود هم گي بود و هم مسلمان.
در ادامه يکي از اعضاي سازمان ديدهبان حقوق بشر در دفاع از همجنسبازي گفت: اينجا همهاش راجع به اسلام صحبت ميشود، ولي اين موضوع در دينهاي ديگر هم هست. در مسيحيت عدهاي بنيادگرا به صورت افراطي دين را تفسير ميکنند و افراد همجنسگرا را مجازات ميکنند.
مصلينژاد ديگر سخنران اين سمينار در اظهارت شگفتانگيزي مدعي شد: در جوامع يهودي ـ مسيحي همجنسگرايي به عنوان يک سنت پوسيده دوران بتپرستي محکوم ميشد. مسيحيت اوليه تحت رهبري سن پل، همجنسگرايي را به شدت محکوم ميکرد. در دوران قرون وسطا حتي شک نسبت به همجنسگرا بودن کسي کافي بود که متهم را در معرض شکنجههاي شديد و حتي مرگ فجيع در ميان شعلههاي آتش قرار دهد. امروز در جوامع اسلامي همجنسگرايي منفور شناخته شده، اما در قرآن اصلا جملهاي مبني بر مجازات همجنسگرايي نيست و هرچه که هست، از حديث آمده است.
توضیحات :
ظاهرا اینها هرگز قرآن نخوانده اند.این موضوع بروشنی در سوره هود آیه 77 تا 83 آمده و در آن این عمل بسیار مذمت شده و قوم لوط نیز به همین دلیل مورد خشم خداوند قرار میگیرند و زیر بارانی از سنگ مدفون میشوند
:"چه كسي ستمكارتر ار آن كسي است كه به خدا دروغ مي بندد؟... (سوره هود آيه 18)
آنان كه مردم را از راه خدا باز مي دارند و راه خدا را منحرف مي كنند و به آخرت ايمان ندارند.(19)...
قومش شتابان نزد لوط آمده و آنان پيش از اين مرتكب كارهاي زشتي مي شدند.
لوط گفت : اي قوم من , اينان دختران من هستند براي شما پاكيزه ترند. از خدا بترسيد و مردم را در برابر مهمانانم خجل مكنيد.آيا مردي خردمند در ميان شما نيست؟(79)
گفتند تو خود مي داني كه ما به دختران تو نيازي نداريم و مي داني چه مي خواهيم.(80)"
در آيات ديگري نيز داستان قوم لوط آورده شده است كه با استناد به تمامي آنها آشكار است كه گناه كبيره اي كه به جرم آن قوم لوط سنگباران شدند (از آسمان سنگ بر سرشان ريخت و همسر لوط هم كه به گناهكاران ورود ميهمانان مرد زيبا روي را خبر داده بود هلاك شد . و اين داستان مورد توافق مسيحيت ويهود نيز مي باشد)
حسین
|
|
daneshjou2001@yahoo.co.in |
|
خوش به حال مردم
زمان شاه با سلام
* بهمن که میشه یه شادی عجیبی تو دلم میفته . هم واسه خود انقلاب و بیشتر از اون
برای نتیجه انقلاب ، بعد از انقلاب من و تموم دنیا فهمیدیم ، چند تا جوون که واقعا
دستشون به هیچ جا بند نبود تونستن کاری بکنن کارستون .
خوش به حال مردم زمان شاه که بودن و خمینی کبیر رو دیدن ، خوش به حال اونا که معجزه
بزرگ اسلام رو دیدن ، خوش به حال اونا که میدونستن واسه چی انقلاب میکنن ، خوش به
حال اونا که واقعا ترسی از قدرت های بیگانه نداشتن ، وقتی میگفتن آمریکا غلط کرده
از ته دل میگفتن ، نه این که ته دلشون بترسن همین فردا آمریکا حمله نظامی بکنه .
خوش به حالشون که .....
به نظر من قسمت اعظم مشکلات زمان حال ما به این برمیگرده که به اسلام اعتماد واقعی
نداریم و فکر میکنیم با عمل به اسلام ممکنه که به پیشرفت های بلوک شرق و غرب نرسیم
و مشکل اینجاست که گاها اسلام رو داخل قالب تئوری های اونها میبریم اما اگه به
تئوری های اسلام که تا به حال در هیچ جای جهان امروز عمل نشده وفادار بمونیم نتیجشو
خیلی زود خواهیم دید .
من که به شخصه امام رو خیلی کم میشناسم و هر بار قصد کردم شروع به خوندن صحیفه نور
( نوشتار و گفتار امام ) بکنم با دیدن حجم مطلب کم اوردم و بی خیال شدم. یه جمله از
امام بخونید ببینید چی دستگیرتون میشه :
اشخاصی که متدین هم هستند ، نماز خوان هم هستند ، شاید نماز شب هم میخوانند ، اما
افکارشان این طوری پرورش یافته ، یعنی از بچگی به گوش اینها خوانده اند به اینکه
خوب این کشور های ضعیف ، بدون وابستگی به این طرف یا آن طرف ، بدون این برایشان
امکان استمرار حیات نیست ... این اشخاص متدینی که نماز خوان هم هستند ... لیکن این
معنا در ذهنشان هست که ما چون شوروی الحاد ذاتی دارند و اصلا مبنائی قبول ندارد ،
ما اگر از او فرار کنیم ناچاریم که با یک جائی پیوند حاصل کنیم ، باید به طرف غرب
برویم ( صحیفه نور جلد 22 صفحه 2 )
انگار زیادی قاطی شد و معلوم نیست میخوام چه نتیجه ای بگیرم بذارید خیلی ساده بگم :
دوستان عزیز ، کمی به این فکر کنید که واقعا میشه بدون آمریکا شرافتمند زندگی کرد
یا این که حتما باید متصل به جائی باشیم ( من به شخصه اگر هر روز نون بخورم اما
اسلام پا بر جا باشه حاضرم ) بعد اگه هنوز سر عقیدتون موندید که ما چیزی نمیشیم
بیاید با هم بحث میکنیم ببینیم چی میشه .
* با توجه به جمله امام من یه خواهش بزرگ از سروش عزیزم دارم ( عرض ارادت ) ، دوست
عزیز ، امام با تمام بدیهائی که دید از این افراد به عنوان متدینی که در شرایط بدی
بزرگ شده یاد میکند ، سزاوار نیست که ما بقیه رو به چوب الحاد برونیم ، خواهش میکنم
حتی در صورت بد دهنی از جانب اشخاص، شما رو اصول خودت ثابت قدم باش . اگه پیامبر هم
با توهین افراد عصبی میشد که اسلام به این جا نمیرسید . من هم به شخصه اگه تا به
حال به کسی تهمتی ، توهینی داشتم و شخص مقابلم رو از اسلام به دور دونستم واقعا
شرمنده ، به بزرگی خودتون ببخشید ، فکر میکنم رویه چند روز اخیر من نشون میده که من
به اشتباه خودم پی بردم و سعی کردم نرم تر برخورد کنم .
از طرف دیگه ، از بقیه اعضا مخصوصا محمد ( ص ) که خیلی دوسش دارم میخوام که کمی
آروم تر ، اگه امکان داره پیاده شید با هم بریم . شما هم اگه توهینی از کسی دیدی
درست نیست که به زبون همون شخص جواب بدی . باز هم شما رو ارجاع میدم به پیامبر که
بالاترین الگو برای ماست . پیامبر گفتن « رحما بینهم اشداء علی الکفار » بعید
میدونم همدیگه رو کافر بدونیم .
* حالا که راهپیمائی 22 بهمن رو در پیش داریم میخواستم یه گله کنم از برگزار
کنندگان این جور برنامه هائی که میتونستن این برنامه ها رو خیلی با حالتر برگزار
کنن . جوونای قدیم که به هر حال به دلیل علاقه شخصی میان اما بچه ها چیزی از انقلاب
ندیدن که مصر به اومدن باشن برای مقایسه جشن های چینیا رو نگاه کنید ادم اگه اعتقاد
هم نداشته باشه نشویق میشه بیاد البته تهران به نسبت بهتره چون اون قدیما که تهران
بودم ( تا دوران راهنمائی ) و با پدرم میرفتم راهپیمائی بیشتر به خاطر ایستگاه های
صلواتیش میرفتم تا نفس عمل راهپیمائی و الان هم به واسطه همون خاطرات خوش و اعتقاد
به حقانیت انقلاب میرم راهپیمائی . اما متاسفانه در یزد و بعضی از شهر های دیگه
جذابیتی ایجاد نمیکنن . مثلا من فکر میکنم اگه روز راهپیمائی تخم مرغ و گوجه پخش
کنن جمعیت دو برابر میشه ( البته اگه محمد اجازه بده به بقیه چیزی برسه ) و در
واقعیت اگه به طور مثال به هر بچه یه بادکنک بدن ( حالا به همه که نه به یه عده بدن
در حدی که این عمل احساس بشه ) مگه چقدر هزینه برمیداره ؟ حتی اگه هزینه داشته باشه
واقعا ارزش داره .
مسئولان نظام واقعا در زمینه اطلاع رسانی و فرهنگ سازی کم کاری کردن ، امیدوارم از
این کم کاری ضرر جدی نبینیم انشاء الله . |
|
|
سلام به همه برو بچه هاي گل روزانه
انشاء اله هرجا كه هستيد شاد و سلامت باشيد. ميخوام چند جمله اي راجع به ايميلهاي اخير در باب انتقاد از روزانه و پاسخهاي ارسالي دوستان بنويسم.
اول راجع به ايميل خانمي كه از روزانه انتقاد كرده بودند، بايد بگم كه برخي از انتقادات مطرح شده توسط ايشون نه فقط در خور تامل بود بلكه حرف دل خيلي از خواننده هاي مجله هم بود.
مبين عزيز هميشه انتقاد پذير بوده و تا جايي كه يادم مياد بعد از اون ايميل، مطلب كوتاهي در خصوص گرفتن پيام انتقاد هم نوشت كه بايد بگم "مبين جان متشكريم" ، در واقع برخورد مبين به عنوان مدير روزانه بسيار منطقي و تحسين برانگيز بود.
اما در خصوص ايميل ميترا بانو تحت عنوان "چشمها را بايد شست ، جور ديگر بايد ديد" خب وضعيت فرق ميكنه . البته همه ميدونيم كه ايشون در كنار مطالب متنوع و جالبي كه زحمت ميكشند و ارسال ميكنند متاسفانه سابقه برخورد تند و در پاره اي موارد غير مودبانه با نقد سايرين رو دارند كه به شخصه اميدوارم در اين زمينه موضعشون رو تعديل كنند. قبل از اينكه راجع به جوابيه ميترا جان صحبت كنم اعلام ميكنم كه مطلقاً به نوشته هاي آقاي ر اعتمادي و خانم نسرين ثامني و حتي فهيمه رحيمي علاقه نداشته و داشتن هرگونه مغز فندقي را هم به شدت تكذيب ميكنم!
1- انتقاد كردن به مفهوم زير سوال بردن زحمات بچه ها نيست.
2- اعتلاي كشور فقط با بيان افكار و نظرات محقق نميشه. بايد در كنارش از آيتمهاي ديگه از جمله شعر ، داستان ، فيلم ، انتقاد و غيره هم استفاده كرد. هر كدام تاثير خودش رو داره و به قول معروف: اندك اندك به هم شود بسيار – دانه دانه است غله در انبار
3- بعضي از مطالب طنزي كه از شما خوندم خيلي جالب و حاوي نكته هاي ظريفي بوده كه بايد بگم از اينكه امكان خوندنش رو براي اعضا فراهم كردي، ممنون. مطمئنم با استعدادي كه داري و با مطالعه مطالب طنز ساير نويسندگان در آينده بهتر و بهتر خواهي نوشت. به نظرم قضاوت راجع به مطالب طنز شما (يا هركس ديگه اي) مبني بر اينكه آيا "طنز تلخ" محسوب ميشه يا "طنز گذرا" رو بايد به كارشناسان ادبيات واگذار كرد. اما از كم لطفي شما بعنوان يك نويسنده طنز در خصوص طنزهاي كهن فارسي به شكل "طنز مودب و اطو كشيده ملانصرالديني" تعجب ميكنم، البته بگذريم كه اگر ادب رو از هر بعد زندگي حذف كنيم در طول زمان (چه كوتاه و چه بلند مدت) دچار يك وضعيت نفرت انگيز خواهيم شد.
4- ميترا جان، روزانه اعضاء زيادي داره كه بدون شك با علاقه مطالب رو ميخونن چون اگر غير از اين باشه ميتونن به عضويتشون در مجله پايان دهند، اما اين دليل نميشه كه اگر كسي وقت ميگذاره و مجله رو ميخونه، طرفدار پرو پا قرص تمام بخشها باشه. شايد صرفاً به خاطر علاقه مند بودن به يك يا چند ستون خاص هنوز عضو مجله باشه و نسبت به بعضي مطالب هم اعتراض داشته باشه.
آقا ميلاد هم در ستون "واكنش" مطلبي در خصوص اين جريانات نوشتند و معتقدند كه رفتن دو تا از دوستهامون به دليل خسته شدن از انتقادهاي كوركورانه افرادي بوده كه "شيطونك و گير سه پيچ رو باعث افت كيفي مجله" اعلام كردند. در اين مورد بايد بگم:
1- شايد بهتر باشه كه در روزانه يك آيين نامه انتقاد تنظيم بشه و در اون شرايط افراد ذيصلاح جهت انتقاد بطور واضح بيان بشه. اينطوري همه تكليفشون رو بهتر ميدونن. مثلاً به قول ميلاد افرادي كه "نه اسمي ازشون هست و نه مطلبي" نميتونن در زمره افراد شايسته براي اظهار نظر و انتقاد قرار بگيرند. اينجوري وقت كسي هم تلف نميشه
2- من بعيد ميدونم شيطونك و گيرسه پيچ [به قول "يادداشتهاي همينجوري" و "واكنش"] به خاطر اظهار نظر خانم شكرالهي از گروه رفته باشند. با توجه به اينكه اين دوستان با علاقه در گروه فعاليت ميكردند و حتي در مواقعي كه دچار مشكلات و بيماري بودند تمام تلاششون رو به كار ميبستند كه مطلب بفرستند خيلي كودكانه است كه تصور كنيم كه به خاطر يك انتقاد (كه شكر خدا ادعاي انتقاد پذيريمون در روزانه گوش فلك رو كرد كرده!) همه چيز رو رها كردند و رفتند.
3- بعنوان يكي از اعضاء گروه صميمانه از اين دو دوست عزيزمون به خاطر زحماتشون سپاسگزاري ميكنم و آرزو دارم كه بازهم مطالبشون رو به مجله ارسال كنند. در عين حال معتقدم كه اگر كسي وقت و انرژي براي انجام كاري ميگذاره، در واقع به خاطر علاقه مندي و ساير انگيزه هاي شخصي خودش مبادرت به انجام اون كار ميكنه و منتي سر كسي نداره، البته شكي نيست كه از دامنه نتايج حاصل از يك كار خوب غير از فاعل كار ، ديگران هم بهره مند ميشوند، اما در اينجا روي صحبتم با آقا ميلاد است كه نوشته بود "شما اصلاً قدر زحماتشو ندونستین... این رسم جوونمردی نبود... حق نداشتین که مزد زحمات این عزیز رو اینطوری بدین و ... ". ميلاد جان از هيچكدوم ما دعوت نشده كه به گروه بپيونديم يا در گروه فعاليت كنيم ، كسي هم قرار نيست به كسي مزدي بده ، هركس هر كاري ميكنه براي دلش و به واسطه نيت خيرش ميكنه . حالا هم طوري نشده . نبايد براي طرفداري دو تن از دوستامون به بقيه بي احترامي كنيم.
در آخر دلم ميخواد چند بيت از سعدي عزيز بنويسم چون فكر ميكنم كه اين ابيات بخصوص در شرايط فعلي گروه خيلي مصداق داشته باشه:
- دوستي را كه به عمري فرا چنگ آرند، نشايد كه به يكدم بيازارند
نتيجه اخلاقي: بابا بي خيال به هم توهين نكنيد.
- گر از بسيط زمين عقل منعدم گردد به خود گمان نبرد هيچكس كه نادانم
نتيجه اخلاقي: همه فكر ميكنن حق با اونهاست چون بهتر درك ميكنن
- مشو غره بر حسن گفتار خويش به تحسين نادان و پندار خويش
نتيجه اخلاقي:انتقاد جداً لازمه
- ز خود بهتري جوي و فرصت شمار، كه با چون خودي گم كني روزگار
نتيجه اخلاقي: انتقاد موكداً ضروريه
- هركه را صبر نيست حكمت نيست
نتيجه اخلاقي: قهر نكنيد، همديگه رو صبر كنيد نه يعني تحمل كنيد
- به شيرين زباني و لطف و خوشي تواني كه پيلي به مويي كشي
نتيجه اخلاقي: هرچي ميخواي بگي با زبون خوش و محترمانه بگو، والا نتيجه ميگيري
براي همه اعضاء گروهمون آرزو توفيق و بهروزي دارم. |
|
meherdad_kazemi@yahoo.com |
|
رموز موفقيت از زبان خداوند
بسيار پيـش آمـده كـه در سـايـتــها و و مجلات گوناگون به مطالبي باعنوان "روشـهاي موفقيت"، "رموز كاميابي" و غيره برخـورد نـمـوده بـاشيـد. همـه اين نوشتارها عموما داراي نـواقـص و نقاط ضعفي مي باشد كه انسـان را آنچنان كه بايد و شـايـد به سـر منـزل مقصود نمي رسانند.
در كتاب آسماني قرآن 12 آيه بسيـار معجزه آسا وجود دارد كه شايد كمتـر كسي تا به حـال بـه آن تـوجه نـموده باشد. سخناني به نهايت جالب و هدايت گر كه هر فردي را بـطور يقين در زندگي موفق نموده و به بالاترين درجات سوق مي دهد. به نظر من اسـرار كاميابي در تمامي مراحل و جنبه هاي زندگي در اين 12 آيه ارزشمند نهفته است.
هنگام نگارش اين مقاله تصميم گرفتم كلمات مهم اين آيات را بصورت مورب (ايتاليك) از ديگر كلمات متمايز كنم ولي ديدم كه تـك بـه تـك كـلمـات آنـقدر زيـبا و لطيف هستند كه نمي توان برخي از آنها را از برخي ديگر تميز داد.
بـراي رسـيـدن بـه مـوفـقـيت كـافي است اين آيات را با قلبي روشن به ذهن سپرده و با تفكر آنها را سرلوحه همه اعمال و رفتار خود نماييد.
به خداوند فرصت دهيد، خواهيد ديد كه زندگي شما دچار تحول شگرفي خواهد شد.
و اكنون آيات...
آيات 19 تا 30 سوره مباركه الرعد:
بنام خداوند بخشنده مهربان
آيا مسلماني كه به يقين ميداند كـه اين قرآن به حق از جانب خدا بـر تو نازل شده است [ و از آن كـسب عـلـم و حـكـمت و سعادت مي كـند ] مقامش نزد حق با كافر نا بيناي جاهل يكسان است؟
و تنها عاقلان متذكر اين حقيقتند تنـها عاقلانند كه هم به عهد خدا وفا ميكنند و هم پيمان حق را نمي شكنند
و هم آنچه را خدا به پيوند آن امر كرده [مانند صله رحم و دوستي پدر و مـادر و مـحـبـت اهـل ايـمـان و حـفـظ عـهـد و پـيـمـان بـا خـدا و خـلق و راسـتـگويـي و غـيـبت نكردن و مسخره نكردن و چـشم نداشتن به مال و ناموس ديگران] اطلاعت ميكنند
و از خدا مي تـرسـند و از سختي هنگام حساب مي انديشند و هم در طلب رضاي خدا راه صبر پيش ميگيرند و نماز بپا ميدارند
و از آنچه نصيبشان كرديم به فـقـرا پـنهان و آشكارا انفاق مي كنند و در عوض بديهاي مردم نيكي ميكنند
اينان هستندكه عاقبت منزلگاه نيكو يافتند كه آن منزل بهشتهاي عدن است كه در آن بهشت خود و همه پـدران و زنـان و فـرزنـدان شـايـسـته خويش داخل ميشوند
درحالي كه فرشتگان بر [تهيت] آنها از هـر در وارد ميگردند و [مـيگويند] سلام بر شما كه [در طاعت و عبادت خدا و رنج و آلام عالم] صبر پيشه كرديد تا عاقبت منزلگاه نيكو يافتيد
و آنانكه پس از پيمان بستن [ با خدا و رسول] عـهد خـدا شـكسـتـنـد و هم آنچه خدا به پيوند آن امر كرده [مانند صله رحم و دوستي علي (ع) و مؤمنان و اولياء خدا ] پاك بريدند
و در روي زمين فساد و فـتـنه بـرانـگيـختـنـد ايـنان را لعن خدا و منزلگاه عذاب دوزخ نصيب است
خدا هر كه را خواهد فراخ روزي و هر كه را خـواهـد تنگ روزي گردانـد و[ اين مردم كافر] به زندگي و متاع دنيا دلشادند در صورتيكه دنيا در قبال آخرت متاع ناقابلي بيش نيست
كافران ميگويند چرا آيات و حجت قاطعي از خدا بر [ اثبات نـبوت] او نازل نشد [ اي رسول ما ] تو به آنها بگو كه [ حـجت قـاطـعـي مـانـند قرآن و معجزات ديگر آمد اكنون ]
خـدا هر كه را خواهد گـمـراه و هـر كـه را بـه درگـاه او تـضرع و انابه كند هدايت ميكند. [ چه اشخاصي بدرگاه خدا تضرع و انابه ميـكـنـند؟ ] آنها كـه بـه خدا ايمان آورده دلهاشان بياد خدا آرام مي گـيـرد [مـردم] آگـاه باشيد كه تنها ياد خدا آرام بخش دلها است
آنها كه به خدا ايمان آورده به كارهاي نيكو پرداختند خوشا بر احوال آنها و مقام نيكوي آنها
[ اي محمد (ص) ] ما تو را به رسالت ميان خلقي فرستاديم كه پيش از اين هم پيغمبران و امتهاي ديگر بجايشان بوده و درگذشتند[امر تازه اي نيست كه ترا به رسالت فرستاديم ] تا بر امـت آنـچه [ از معارف الهـي] از ما به وحي بر تو رسد تلاوت كني و به مـردمـي كـه بـه خداي مهربان كافر ميشوند بگو او خداي من است و جز آن خدايي نيست و من بر او توكل كرده ام و روي اميدم بسوي اوست.
راست گفت خداوند بلند مرتبه بزرگوار
اين آيات را 10 باره و 100 باره بخوانيد، به آنها عمل كنيد، به تك تك كـلمـات بينديشيد و در زندگي موفق شويد! معجزه اين آيات اين است كه با هر با خواندن آنها چيز جديدي از رموز موفقيت در ذهن شما منقوش خواهد شد.
واقعا زيبا است!
فراموش نكنيد اين مطلب را براي تمام عزيزان و آشنايان خود ايميل نماييد.
|
|
|
ايميلي از «الهه خانوم» عزيز
قبل از هر کلام
قبل از هر سلام
.... عذرخواهی مرا بپذیرید
........
و باور داشته باشید ... که حتی تصور نمی کردم متن ارسالی من به طور عموم در روزانه درج بشه
در کل ، مخاطب اصلی من شخصا آقا ایمان .. یعنی گیر 3 پیچ بود .. و در جواب نوشته ی درج شده در شماره 661 در مورد مصرف کننده بودن و عدم همراهی موثر ...ا
ولی در خاتمه احساس کردم شاید این نقد برای مبین هم مورد توجه و مفید باشه
به همین دلیل یک نسخه از آن را با چند خط ضمیمه و حتی عنوان کردن اینکه این ایمیل را ابتدا برای آقای گیر 3پیچ فرستاده ام و سپس خود مبین فرستادم
خدا را شاهد می گیرم که هیچ قصد و نظر خاصی در مورد عمومی کردن این نقد نداشتم .. و هرگزگمان نمی کردم در سایت قرار بگیره و موجب دل آزاری و رنجش بقیه اعضای گروه
به عنوان عضوی قدیمی ، این حق را به خود دادم که متعصبانه در جهت کسب بیشتر جذابیت در " روزانه " قدم کوچکی بردارم و به اصطلاح آستینی بالا بزنم
تمام هدفم این بود که کمی آسوده تر و ملایم تر جواب هم را بدهیم
ازشما عذر خواهی می کنم ایمان جان ... ایمان عزیز
ولی از اینکه تلاش کوچکی در جهت ارتقای این رسانه و همچنین یاری رساندن و حمایت از تلاش های جوان لایقی چون مبین صالحی انجام داده ام پشیمان نیستم
از تلاش های خستگی ناپذیر شما هم باخبرم و البته بسیار سپاسگزار ...ا
می دونم که با وجود کثرت فعالیت اجتماعی و فرهنگی و شغلی ، برای مبین و گروه ، از تمام ِ توان ووقتتون سرمایه گذاشتید و بهترین یاور هستید و موثرترین عضو گروه ... می دونم ... وفقیت شما رو آرزو می کنم
بیرون ِ گود هستم میترا جان .. امروزی نیستم ... جوان هم نیستم ولی به زحماتتون واقف
نمی تونم درجه شرمندگیم رو از اینکه اینطور بی پرده تفکراتم رو با آقا ایمان در میان گذاشتم برایت توضیح بدم
ولی عزیزم ... فقط بدون بسیار خجلم و شرمنده
من هم با وجود کمبود نیروی جوانی ... فشار مسئولیت های زندگی ... خستگی ِ شدید شغلی ... نداشتن وقت آزاد ... سفر ... مشکلات مالی ... جسمی ... روحی ... و حتی در عزای پیاپی پدر و مادر نازنین ، دست از همکاری برنمی داشتم
بدون وقفه بیش از یک سال با افتخار به طور مستمر برای گروه مطلب می فرستادم
تحقیق می کردم ... از شهرستانی که زندگی می کنم امکان دسترسی به کتابهای مرجع نبود .. و نمی دانید چطور با انتشارات مختلف رایزنی می کردم .. به کتاب فروشی های تهران می آمدم و نمی گذاشتم حتی یکروز مخاطبینم بی مطلب بمانند
و صد البته از این فعالیت لذت می بردم ... چون مورد تشویق مخاطبینی بودم که آنها هم لذت می بردند
مرا ببخشید میترای عزیزم
مطمئنا زمان در حال جلورفتنه
و البته میدان برای جوان ها
...
دوستان عزیز و زحمتکش گروه ... برادران کوچکترم ، میلاد ..علی علی پور ..محمد شیطونک ..دانشجو .. سروش و بقیه اعضای متعهد
آتش گرفتن وجدان را تا به حال تجربه کرده اید؟
می دونید دونستن اینکه باید آخرین ایمیل یک عضو موثر را بخوانید در حالی که مستقیم مورد نکوهشی محترمانه قرار می گیرید چقدر سوز داره ؟
ای وای که آخرین ایمیل دوستتون گیر 3 پیچ چقدر شوک در پی داشت و چه اندازه موجب شرمساری من شد
صمیمانه از حضورتون عذر خواهی می کنم و تقاضا مندم هرگز به این راحتی میدان را برای دیگران خالی مگذارید
اتحاد شما بسیار زیبا بود ... و پا پس کشیدنتان به این سادگی بسیار دور از انتظار
مبین برای همه آنقدر عزت داره که نخواهیم با لجبازی پشتشو خالی کنیم
درسته که همه دانشجو نیستند ... همه روشنفکر نیستند ... جوان نیستند و حتی تحصیلات عالیه ندارند
ولی اجازه دارند حرف بزنند ... نقد کنند .. شعار بدهند .. در حد تفکر و فرهنگ و سلایق خود
میترا خانوم ... میترای نازنین
ر-اعتمادی نویسنده محبوب سالهای دهه 50 بود ... و کفشهای غمگین عشق همیشه لابلای کتاب و جزوه همکلاسی هایم دست به دست می گشت
ولی من هرگز اونو نخوندم گل من
لطیفه های قشنگ ملا نصرالدین هم توی کتابخونه ی دختر 15 ساله ام موجوده که البته خودش برای تحقیق کلاسیش تهیه کرده ... و گاهی هم با شادی برای خانواده می خونه
نسرین ثامنی .. فهیمه رحیمی .. مریم حیدر زاده .. دانیل استیل .. وآگاتا کریستی هم برای خود سبک و مخاطبینی دارند که قرار نیست ما کالبد شکافیشون کنیم
و قرار هم نیست برای عضو شدن در گروه های کم مخاطب ، یا پر مخاطب ِ اینترنتی ، معیار حد اقل یا حد اکثر سن تعیین کنند
ایرانی باید به خودش بباله که فرزندانش .. خواهرانش .. برادرانش .. و حتی مادرانش سعی در ارتقای ذهنی و علمی و فرهنگی خود دارند
زمان ، زمان اندیشیدنه
زمان ِ رکود و خمودی و یکسان زیستن و یکسان نگری نیست ...ا
این یعنی ... پیر زنهای بدقلق هم می تونن بیندیشند و جلو برن و راکد و خمود نباشند
بیست سال پیش به یکی از بستگان مسن همسرم که بیمار بود با بیخیالی گفتم : پیری یه و هزار مرض .... ( از سر بچگی و نادانی ) ... و اینو جواب گرفتم : « دخترم .. تو هم یه روز پیر می شی » ... ا
و من هم پیر شدم گل نازم
... و این موجب سرافکندگیم نیست ... که موجب اعتباره برای گروهی که از هر سن و هر صنف و هر ملیت و هر مکان می تونه مخاطبین متعصبی داشته باشه
یک رسانه ی اجتماعی رو نمی شه به گروه خاص و شخصیت های خاص و سنین خاص واگذار کرد
صرفا جوان بودن امتیازی نیست برای در انحصار گرفتن تکنولوژی و دانش
که اگر چنین بود ... تلویزیون و تلفن همراه و کامپیوتر را هم با رعایت معیار سنی به بازار عرضه می کردند دوستان ِ جوانم
من قدر دان تمام تلاشها و زحمات تک تک اعضای فعال گروه هستم و از تک تک عزیزانی که نابخردانه موجب رنجش عمیقشان شدم تقاضای عفو و بخشش دارم
از ته دل آرزو می کنم همیشه یار و یاور مدیر لایق گروه باشید و به قول آقا احسان با یک نقد و چهارتا حرف زود میدان را خالی نکنید ... عادت نکنیم به قهر .. عادت نکنیم به لذت بردن از کینه ... قوی باشیم
باز هم از شما و بقیه اعضای فعال گروه عذر خواهی می کنم
برای موفقیت بیشترتون دعا می کنم ... و برای همکاری بی دریغتون با مبین عزیز ممنونم و سپاسگزار
خیلی دلم می خواست طی تماسی تلفنی شخصا ازتون عذر خواهی کنم ... هر چند شاید هیچ جذابیتی براتون نداشته باشه
مراقب خودتون باشید
و بدونید کهنه درخت اگر سبزینه نیست .. اما می تونه سایه ساری سبز باشه
و همچنین گسترده ای برای حک کردن یادگاری های زندگی
*
*
پیشانی تان را می بوسم .. به عنوان خواهری بزرگتر
...
بی رحمی کلامم را به وزش ِ نسیمی مادرانه تعبیر کنید ،،، که شمایید طراوت ِ باغ زندگی
خدانگهدار ..... الهه
|
|