بخش اول |
مطالب ارسالی نویسندگان ثابت «روزانه» |
|
2 اسفند
همه چیز معجزه است. وجود خود تو معجزه است.
وین دایر فرستنده:
saheledoosti@yahoo.com ************** نتيجه اراده ضعيف، حرف است ونتيجه اراده قوي، عمل فرستنده:
s_ir62@yahoo.com |
|
حديث روزانه
arash_new2001@yahoo.com |
|
من اَحبك نهاك و من اَبغضك اَغراك.
كسی كه تو را دوست دارد، از تو انتقاد می كند و كسی كه با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می كند.
امام حسین (ع)
|
|
نکات ريز خانه داري
mitramrz@yahoo.com |
|
بخش دوم : نکاتی درباره ی نگهداری و استفاده از مواد غذایی
کپک مربا و راه چاره
یکی دیگر از دلایلی که باعث کپک زدن مربا می شود ، پخت ناقص آن است . چنانچه این اتفاق افتاد ، با قاشق یک لایه از سطح رویی آن برداشته و بقیه مربا را دوباره بپزید . در این صورت مربا دیگر تخمیر نشده و کپک نخواهد زد.
|
|
آرایشی - بهداشتی
amoozesh_v_sh@yahoo.com |
|
چه موچيني بهتر است؟ براي برداشتن موهاي اضافه از موچينهاي سر کچ استفاده کنيد.
ابروانتان را براي پر نشان دادن به سمت بالا و براي نازک نشان دادن به سمت چپ و راست برس بکشيد. براي اينکه ابرويتان حالتش را حفظ کند از ژل ابرو استفاده کنيد.
بهترين موچينها، موچينهاي نوک کجي هستند که قسمت انتهايي زبري دارند و گرفتن مو با آنها آسانتر است. براي کشيدن مو نبايد زور زد. براي کنترل بهتر اين عمل بعضي از موچينها به حالت قيچي هستند.
هر دو يا سه سال، وقتي نوک موچين شل شد، بايد موچين خود را تعويض کنيد.
هميشه موچين خود را تميز نگهداري. به کمک يک گوش پاک کن آغشته به ماده ضد عفوني يا الکل نوک آن را تميز کنيد. هميشه شب هنگام ابرويتان را برداريد تا قبل از شروع آرايش صبحگاهي آثار سرخي از اطراف ابرو محو شود. ادامه دارد...
|
|
فردوسي طوسي
baran432002@yahoo.no |
|
اگرچه داستان بزرگمهر با افزوده ای کوتاه، نشان از بخشش شاه دارد،
ولی پایان شوم وزیر چیز دیگری است:
برین نیز بگذشت چندین سپهر
پر آژنگ شد روی بوزرجمهر
دلش تنگ تر شد و باریک شد
دو چشمش ز اندیشه تاریک شد
چو با رنج گنجش برابر نبود
بفرسود از آن درد و از غم بسود
داستان بزرگمهر، داستان دانایان ماست با خودکامه و خودکامگی.
داستان نبرد مهر و مداراست با خودکامگی.
شاهنامه، بیانیه ای تاریخی است و بر آن است تا فرهنگ و
اخلاق و منش ها و روش های مردم
این سرزمین را بشکافد و بر مردمان روشن دارد.
شاهنامه تاریخ دیروز و داستان امروز و حقیقت فردای ماست.
ادامه دارد ...
|
|
يک لبخند
toraj_fal@yahoo.com |
|
گاهي بزرگترين انتقام ، زن اينست كه همواره نسبت به شوهرش وفادار بماند
***************
دو بلا
قسمتم گشت دو زن ، هر دو مثال دو بلا
اولي ثروت من برد و مرا كرد رها
دومي بدتر ازو بود كه سيم و زر من
همه را برد و ز من نيز نگرديد جدا
***************
مردي پيش ابوا لعيناء رفت و گفت : زني دارم بغايت سليطه و بد خوي و زشت روي و كهنسال و بيمار و ده سال است كه بر جاي مانده
ابو العيناء به مرد گفت : مشتاق مرگ او باشي ؟ و خواهي كه خبر مرگ او بتو رسانند ؟
مرد گفت : لا ولله ، نمي خواهم
ابوا لعينا ء گفت : ويحك ! چرا نمي خواهي ؟
مرد گفت : مي ترسم كه از فرط شادي و شوق مفرط بميرم
****************
اولي : هيچ ميداني كه زن مرا به زندان انداخته اند و برايم نگراني پيش آمده است ؟
دومي : راستي ؟ براي چند مدت ؟
اولي : سه ماه
دومي : اين كه چندان نگراني ندارد . سه ماه خيلي زود خواهد گذشت
اولي : و براي همين است كه نگرانم
|
|
|
چهارشنبه: داستان راستان تازه مسلمان دو همسايه ، كه يكی مسلمان و ديگری نصرانی بود ، گاهی با هم راجع به اسلام سخن میگفتند . مسلمان كه مرد عابد و متدينی بود آن قدر از اسلام توصيف و تعريف كرد كه همسايه نصرانيش به اسلام متمايل شد ، و قبول اسلام كرد .
شب فرا رسيد ، هنگام سحر بود كه نصرانی تازه مسلمان ديد در خانهاش را میكوبند ، متحير و نگران پرسيد : - " كيستی ؟ "
از پشت در صدا بلند شد : " من فلان شخصم و خودش را معرفی كرد ، همان همسايه مسلمانش بود كه به دست او به اسلام تشرف حاصل كرده بود " . " در اين وقت شب چه كار داری ؟ "
- " زود وضو بگير و جامهات را بپوش كه برويم مسجد برای نماز " .
تازه مسلمان برای اولين بار در عمر خويش وضو گرفت ، و به دنبال رفيق مسلمانش روانه مسجد شد . هنوز تا طلوع صبح خيلی باقی بود . موقع نافله شب بود ، آن قدر نماز خواندند تا سپيده دميد و موقع نماز صبح رسيد . نماز صبح را خواندند و مشغول دعا و تعقيب بودند كه هوا كاملا روشن شد .
تازه مسلمان حركت كرد كه برود به منزلش ، رفيقش گفت : - " كجا میروی ؟ "
- " میخواهم برگردم به خانهام ، فريضه صبح را كه خوانديم ديگر كاری نداريم " .
- " مدت كمی صبر كن و تعقيب نماز را بخوان تا خورشيد طلوع كند " .
- " بسيار خوب " .
تازه مسلمان نشست و آن قدر ذكر خدا كرد تا خورشيد دميد . برخاست كه برود ، رفيق مسلمانش قرآنی به او داد و گفت : " فعلا مشغول تلاوت قرآن باش تا خورشيد بالا بيايد ، و من توصيه میكنم كه امروز نيت روزه كن ، نمیدانی روزه چقدر ثواب و فضيلت دارد ؟ "
كم كم نزديك ظهر شد . گفت : " صبر كن چيزی به ظهر نمانده ، نماز ظهر را در مسجد بخوان " . نماز ظهر خوانده شد . به او گفت : " صبر كن طولی نمیكشد كه وقت فضيلت نماز عصر میرسد ، آن را هم در وقت فضيلتش بخوانيم " . بعد از خواندن نماز عصر گفت : " چيزی از روز نمانده " او را نگاه داشت تا وقت نماز مغرب رسيد . تازه مسلمان بعد از نماز مغرب حركت كرد كه برود افطار كند . رفيق مسلمانش گفت : " يك نماز بيشتر باقی نمانده و آن نماز عشاء است " صبر كن تا در حدود يك ساعت از شب گذشته ، وقت نماز عشاء ( وقت فضيلت ) رسيد ، و نماز عشاء هم خوانده شد . تازه مسلمان حركت كرد و رفت .
شب دوم هنگام سحر بود كه باز صدای در را شنيد كه میكوبند ، پرسيد : " كيست ؟ "
- " من فلان شخص همسايهات هستم ، زود وضو بگير و جامهات را بپوش كه به اتفاق هم به مسجد برويم " .
- " من همان ديشب كه از مسجد برگشتم ، از اين دين استعفا كردم . برو يك آدم بيكارتری از من پيدا كن كه كاری نداشته باشد ، و وقت خود را بتواند در مسجد بگذراند . من آدمی فقير و عيالمندم ، بايد دنبال كار و كسب روزی بروم " .
امام صادق بعد از اينكه اين حكايت را برای اصحاب و ياران خود نقل كرد ، فرمود : به اين ترتيب ، آن مرد عابد سختگير ، بيچارهای را كه وارد اسلام كرده بود خودش از اسلام بيرون كرد . بنابراين شما هميشه متوجه اين حقيقت باشيد كه بر مردم تنگ نگيريد ، اندازه و طاقت و توانايی مردم را در نظر بگيريد ، تا میتوانيد كاری كنيد كه مردم متمايل به دين شوند و فراری نشوند ، آيا نمیدانيد كه روش سياست اموی برسختگيری و عنف و شدت است ، ولی راه و روش ما بر نرمی و مدارا و حسن معاشرت و به دست آوردن دلهاست " ( 1 )
.
پاورقی :
1ـ وسائل ، جلد 2 ، صفحه 494 ، باب " استحباب الرفق علی المؤمنين " ، حديث 3 و حديث . 9 |
|
مصحف
hamed.1360@yahoo.com |
|
هر روز چند آيه قرآن بخوانيم
« براى شنيدن آيه مورد نظر بر روى شماره آيه كليك كنيد و براي مشاهده تفسير الميزان و نمونه بر روي آيه کليک کنيد »
سوره:
سورة النساء
آيات:
176
محل نزول:
مدینه |
|
|
|
آیات امروز را می توانید از طریق این لینک هم مطالعه کنید
توضيح: هر روز مي خواهيم يک صفحه از قرآن را با هم بخوانيم (به همراه معني آن. هر روز چند دقيقه وقت مي ذاريم، بعد از يه مدت مي بينيم کل قرآن را ختم کرده ايم، به همين راحتي.
فرمايش امام صادق (عليه السلام) هم که يادمون هست: «قرآن پیمان خداست بر خلق او و برای شخص مسلمان شایسته است که بر عهد خود نگاه کند و هر روز 50 آیه بخواند.»
بيائيم فعلا حداقل با يک صفحه در روز شروع کنيم!
ياعلي مدد ... التماس دعا
|
|
بخش دوم |
مطالب ارسالی ديگر اعضا |
اعضا محترم گروه مي توانند مطالبشان را به آدرس
Mobin_s2004@yahoo.com
بفرستند تا با نام خودشان در اين ستون نوشته شود.
pesari_az_babol_2000@yahoo.com |
|
ای که طوفان در دلم انگیختی
تو مرا از نو به عشق آمیختی
ای نفس هایت نسیم سبزه زار
سقف خانه پر شد از عطر بهار
ای دو چشمت رنگ دشت سوخته
آتشی در جا من افروخته
رخت عشقی بر تن عریان من
بوسه هایت نم نم باران من
گاهی از من عاشقانه یاد کن
تو به یادم بوسه ای بر باد کن |
|
|
داشت يادم می رفت...
داشت يادم می رفت...
به بازتابیون ، مورد حمایت قرار گرفتن از سوی ضد انقلاب خارج نشین و اپوزیسیون داخل نشین را تبریک می گویم . قبلا گفته بودم . ماجرا شفاف شده است. از این هم شفاف تر خواهد شد. شاید بعضی از بچه ها اگر جای من بودند تیتر می زدند : بازتاب ، الپر ، درخشان ، پیوندتان مبارک ! اما من می گویم این پیوند ضروری نیست وجود بیرونی داشته باشد. عملا همکار بودند و حالا دیگر دارند آبشان را آرام آرام می برند توی یک جوب !
خوب.
صبر می کنیم تا عبور زمان ،همه چیز را بیشتر از پیش شفاف کند.
|
|
|
ما و ديگران دوستي كه تازه از دوبي آمده بود تعريف مي كرد كه امير نشينان امارات متحده عربي عده اي از نويسندگان را استخدام كرده اند تا تاريخ اين كشور را از عهد اساطير باستان به رشته تحرير درآورند. تاريخي كه سرآغازش از آنجا است كه هفت امير از بهشت به زمين آمدند و هفت امير نشين امارات متحده عربي را تاسيس كردند . مي گفت در ميداني در مركز دوبي مجسمه اين هفت امير كه بر هفت شتر سوار هستند هم ساخته شده . به دنبال اين امرا مجسمه شتري هم بدون سوار با بار طلا ساخته شده كه نشانه اموالي است كه اين امرا با خودشان از بهشت به اين سرزمين آورده اند!!! . دنياي غريبي است يكي تاريخ ندارد و پول مي دهد تا برايش تاريخ بسازند (در واقع جعل كنند) و ديگري تاريخي كهن دارد و پول مي دهد تا غرقش كنند. ... |
|
mashhadimojtaba@yahoo.com |
|
هر روز با یک نکته به نام خدا
مرد جوانی در ارزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود
کشاورز گفت برو در ان قطعه زمین بایست
من سه گاو نر را ازاد می کنم اگر توانستی دم یکی از این گاو نرها را بگیری
من دخترم را بتو خواهم داد
مرد قبول کرد
در طویله اولی که بزرگترین بود باز شد
باور کردنی نبود بزرگترین و خشمگین ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود
گاو با سم به زمین می کوبید و به طرف مرد جوان حمله برد
جوان خود را کنار کشید تا گاو از مرتع گذشت
دومین در طویله که کوچکتر بود باز شد
گاوی کوچکتر از قبلی که با سرعت حرکت کرد
جوان پیش خودش گفت
منطق می گوید این را ولش کنم
چون گاو بعدی کوچکتر است و این ارزش جنگیدن ندارد
سومین در طویله هم باز شد و همانطور که فکر میکرد
ضعیفترین و کوچکترین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود
پس لبخندی زد در موقع مناسب روی گاو پرید و دستش را دراز کرد
تا دم گاو را بگیرد
اما گاو دم نداشت...!!!
نکته: مراقب گاوهای زندگیمان باشیم |
|
|
جوان ياوران ایرانیان
سلام عليکم
احتراما به استحـــضار شما بازديد کننده ي محترم مي رساند که جمعي از تشکل ها و گروه هاي فعال در امور جوانان در راستاي اهداف بلـــند مدت و راهبردي و به جهت نيل به آنچه که براي ساختــن ايراني درخور شــأن ايرانيان مسلمان آمده است ، در حرکتي جديد و کم سابقه در فعاليت هاي جمعي و جوان کشور ، تمامي توان و پتانسيل خود را تجميع و تحت نام موسسه جوان ياوران ایرانیان آغاز به کار نموده است.
در اين موسسه سراسري جمعي از نيروها ي گروه هايي چون : جامعه نخبگان نوانديش ايران، کانون جوانان هميار ايران اسلامي، کانون پژوهشگران نخبه، مجمع ملي جوانان ايران، فدراسيون زنان و دختران استان تهران و چندين تشکل ديگر دست به دست يکديگر سپرده اند تا با سرلوحه قرار دادن فرمايشات رهبري معظم ايران اسلامي ، در خدمتي هرچند کوچک به ميهن اسلامـــي خود انجام وظيفه نمايند. اما آنچه امروز در رأس طرح ها و برنامه هاي موسسه جوان ياوران ایرانیان قرار گرفته است ، موضوعاتي با شرح ذيل مي باشد :
- نهضت توليد علم و جنبش نرم افزاري
- چشم انداز بيست ساله ايران اسلامي
- بررسي مقوله هاي فرهنگي و اجتماعي و در نهايت دست يابي به سند فرهنگي ايران اسلامي
- مشارکت در برنامه ي توسعه ي ساختار هاي سياسي ، اجتماعی، اقتصادي ، علمي و فرهنگي کشور، با رويکرد به طرح هايي هدفمند ، مدون و نوين
لذا با توجه به مطالب مطروحه ي بالا و اهميت همکاري تمامي دلسوزان جوان ياوران و یاوران جوان در جهت ايرانی آباد ، موسسه جوان ياوران ایرانیان از همه ي شما ارجمندان دعوت به همکاري مي نمايم در اين حرکت نويد بخش با ما همگام باشيد.
تلفن تماس 09122805119 |
|
ali_alipour2010@yahoo.com |
|
خودموني درود
طی چند روز گذشته بحث هایی پیش آمد و انتقاداتی صورت گرفت . همه را به گوش جان نیوش می کنیم و حتی الامکان قصد را بر اصلاح خویش می نهیم. با این وجود شایسته دیدیم که اشارتکی نیز داشته باشیم به چند مورد ناچیز:
- تا توانست گردو شکاند با دمش این برادر غفاری که اندکی بیش از کمی، از نبودمان مسرور بود و چه زیبا از آب گل آلود ماهی می گرفت. شاید گمان برده بود که فضایی ستانده ایم از او که به محض رفتنمان، فرت و فرت یادداشت های همینجوری در ارتباط با جو زدگی و تب زدگی نوشت.
- کلام دلنشین الهه شکر الهی را همگی خواندیم .جالب است که بلافاصله احساسات لطیف مبین در قالب اشعاری دلبرانه و در ستون سخن مبین جلوه گر شد. دو دلیل عمده می توانست داشته باشد: 1- خود شیرینی 2- خود شیرینی
در اینجا سوالی مهم مطرح می شود که آیا کوروش همان ذوالقرنین است؟!(هر که فهمید به هر که نفهمید بگوید)
- منتقد بعدی جوانکی بود احمد نام با آیدی bamze82 که در ابتدا ما را بخاطر سکوتمان در مقابل انتقادات سرزنش نمود و در انتها ،انتقادات را علت سکوت خود عنوان کرد. این هم یکی دیگر از عجایب روزگار.
- طنزانه ی عزیز، باز نمک بر زخمی پاشید که گویا هرگز التیام نخواهد یافت. فقط یک نکته می گویم و باقی را می گذارم برای بعد. دوست من ، چگونه است وقتی که فاطمه ی رجبی زشت ترین تهمت ها را که شاید حتی شایسته ی ولگردی خیابانی هم نباشد ، به هاشمی رفسجانی نسبت می دهد(امیدوارم یادتان نرفته باشد که رهبر انقلاب فرمود هیچ کس برای من هاشمی نمی شود) ویا عناصر ریزتری همچون سروش عبداللهی و عاشورا که القابی همچون مال مردم خور، مرفه بی درد، زالو صفت و خود فروخته را نثار خاتمی و دیگران می کنند، همه روشنگریست و بلوغ سیاسی و باید در نوشته هاشان تفکر شود. ولی کافیست ما به احمدی نژاد بگوییم محمود. آن وقت است که دل همه تان ترک بر می دارد.
می فرمایید اگر امام زمان هم بیاید و بخواهد عدالت بر پا کند ، باز هم مسخره می کنیم و به واژه ی عدالت خواهیم خندید. متاسفم برای شما دوست عزیز که اینچنین بی ادبانه ، صحبت می کنید و محدوده ی فکری تان را اندکی گسترش نمی دهید. نوشته های ما هم که تاثیری ندارد چون اولا جز هرزگی چیزی نیست و این کلام مسحور کننده ی خانوم رجبی است که از آسمان می آید و ثانیا از این بیم داریم که بیش از این بگوییم و همفکرانتان وصله هایی سخیف تر بر ما بچسبانند .
- هلیای گرانقدر که ضرب المثل هایش، شهره ی آفاق است ، پنجولی کشید بر عقایدمان و کپی رایتمان را هم نداد. از این ناراحت نیستیم چرا که دلی داریم همچو دریا. تعجبمان از این است که چرا تقلیدمان را می کنند و در نهایت به ما می گویند تقلید گر.
- در مدتی که کپه مان را گذاشته بودیم و روزها را به حالت احتضار سپری می کردیم ، یک نفر هم پیدا نشد که جویای احوالمان باشد تا ما به او بگوییم ممنون از لطفتان. همه به فکر نقادی بودند و غفاری به فکر مسخره کردنمان. (یقین دارم که همگی گفتید کاش می مردی و راحتمان می کردی)
برای امروز هر چه گفتیم بس است.
بدرود تا بعد – علی علی پور |
|
ye_bachee_mosbat@yahoo.com |
|
بی غیرت ها نخوانند ...!! بسم الرب الشهداء والصدیقین
«الهم عجل لولیک الفرج و العافیة والنصر واجعلنی من انصاره واعوانه والمستشهدین بین یدیه»
یکشنبه 29/11/1385. حوالی عصر..
بیت شهید حاویدالاثر سرزمینهای اشغالی الاقصی، سید محسن حسین پور..
به خیلی ها اگر بگویی از فلسطین سخنی بگو، جمله هایی می سازند که ترجیع بند بسیاری از آنها آوارگی است و اشغال و جنگ و صلح. اما از بعضی که درباره فلسطین می پرسی، از زیتون می گویند و دریای آبی و مردمی آزاد از قید و بند کاهنان تشنه ی قدرت و کتابان چیره دست کتاب های مقدس و نامقدس..
اینان هم شیون زنان و کودکان را شنیده اند. حتی با مردم مظلوم این سامان در آن سوی دریاها، در اردن و لبنان و تونس به رگبار بسته شده اند اما...
اما اینان داغ های سنگین دیگری را هم بر پیکره خویش می بینند. زخم سرگشاده ی الجزایر را. عراق را. ایران را. هندوستان را. پاکستان را. عربستان را. همه و همه چشیده اند و بر همه فریاد زده اند. فلسطین را نه.!!
چرا که فلسطین قلب دنیاست. قلب تپنده ی سرزمین عشق. اگر مسجدالحرام قبله نماز و راز و نیاز است، مسجدالاقصی قبله گاه سوز و گدازی به عمق داغ والانس و تازگی خونابه بوسنی است. اما دریغ که
محرم این هوش جز بی هوش نیست
مر زبان را مشتری جز گوش نیست
سلام علیکم..
بی غیرت نخوانند این چند سطر بالا را. که مبادا نیش سوزنی بر رگ گمشده غیرتشان وارد آید..
بی غیرت ها نخوانند این چند سطر بالا و نبینند صحنه های ضجه و شیون و زاری مادران فلسطینی و عراقی و افغان را. که مبادا شیرینی عیش و نوش جهنمی شان، به تلخی بگراید..
بی غیرت ها نخوانند و نشوند صدای هل من ناصر ینصرنی حسین زهرا را. که مبادا شور بی شعور حسین حسین هیئت هاشان، به شور سراسر شعور عباس علی بدل گردد..
بی غیرت ها نخوانند و و حس نکنند حرم و داغی گلوله را. که مبادا ندای العجل العجل ندبه های گمراه شان، به نوای الهم الحقنی بالشهداء والصالحین نزدیک شود..
بی غیرت ها نخوانند و نفهمند رسالت زینبی جاماندگان غافله حسین را. که مبادا گرمای صندلی های رنگین و جبروت میزهای بزرگ مسئولیت هاشان، به سرمای سنگرها جهاد، قرینه گردد..
بی غیرت ها نخوانند..
بی غیرت ها نخوانند..
بعد التحریر:
ای کاش شور جنگ در ما گم نمیشد..
التماس دعا.
یازهرا(س) |
|
.
|
ماجراى فرزانگان
اولش گفتیم اینجا باحاله
فوقش سخت باشه یکی دوساله
اما بعد ديديم با حال كه نيست هيچ
مربيا و گيراى سه پيچ
ما كه بى خيال ما که بى كاره
ببينيم اوضاع از چه قراره
تو ماه دى و حوالى آن
يكى می شه گدا یکی می شه خان
گدا يك روز قلبش مى گيره
يك روز نزديكه از ترس بميره
قايم مى شه تو نماز خونه
بچه ها مى گن برگشته خونه
اما زرنگه چه بى خياله
آخه اون خان , خان هر ساله
هر سال كه مى شه باز شروع مى شه
بشين درس بخون نمرت كم میشه
از حق نگذريم خوش مى گذره
اين جا هم شده عين برره
خلاصه اين جا هركى هركيه
تو صف و كلاس كى به كيه
هيچ كس نمى گه كه اين جا كجاست
فرزانگانه , خانه ى شماست
علامت اون شش هفتا پيكان
اين هم از آرم فرزانگان
تقدیم به همه ی بچه درس خونا
از طرف یکی از دانش اموزان فرزانگان
|
|
|
سلام دوستان
هر ستون و هر نوشته ای در روزانه مخاطبین خاص خودشو داره از جمله فیلم-موسیقی-شعر-نوشته های فرهنگی-مذهبی تاریخی و پزشکی و........ هر کسی به تعدادی از اینها علاقمندتره و اما چیزیی که من با این مقدمه مد نظرمه اینه که سخن دوستان جایگاه خاصی داره و همهء اعضا با اشتیاق حرفهای دیگر دوستانشان را هر چند ساده و بی آلایش می خوانند و لذت می برند پس بیایید در کنار نوشته های کلیشه ای-جدی-و رسمی و کتابی هر از چند گاه سخنانی از نظرات -ایده ها و علایق خود وحتی نظریه هایی در مورد دیگر دوستانمان که هر چه بیشتر همدیگر را به نوشتن در روزانه تشویق می کنه داشته باشیم مثلا آقا آرش در شمارهءقبلی به شعر های هیوا ارج داده بودند و یا با توصیف قشنگی که از الهه خانم کرده بودند چقدر میتونه اعتماد به نفس و اشتیاق نوشتن را در این عزیزان یا افراد دیگه ایجاد کنه من خودم اولین بار که جوابیهءمیترا خانم را به انتقاد الهه خانم خوندم گفتم آاااااخ دلم خنک شد چقدر خوب جوابشو داده ............ولی بعدا وقتی متن الهه خانم را خوندم اونقدر غرق در درک لذت گذشت و پوزش خواستن یک بزرگتر از کوچکتر بودم که در انتهای متن متوجه جاری شدن اشکهایی بودم که ناخوداگاه و غیر قابل کنترل بودند و اونموقع با خودم گفتم خدایا طعم گذشت و معذرت خواهی چقدر شیرینه و متقابلا جوابی که عزیزان به الهه خانم داده بودند و ذکر مادر و الههء ناز الان چه دلنشین بوده و در تشویق الهه خانم در نوشتن مطالب به روزانه موثر و سعادتی برای ما ها که قبلا در روزانه نبودیم تا از تحریر های ایشان فیض ببریم بنده چند ماهیه که روزانه رو میخونم چون متاسفانه از شمارهء560 به بالا شروع به خوندنش کردم و شماره های قبلی رو از 485 موقعی دریافت کرده ام که بعلت مشغله (+)آن نمیشدم و بعد ازآن شدن بعلت تراکم ایمیلام فقط اونائیکه آشنا بودند باز می کردم و روزانه رو همینجوری رد می شدم (که بعدا خیلی افسوس می خوردم( البته مطمئنم به اسم فرستندش هم تو جه نمی کردم و الا چون اسم پسر خودم هم مبینه حتما از روی کنجکاوی باز میکردم و بعدا هم بخاطر این مسئله تصادفی اولین شماره را که باز کردم دیدم خیلی جالب و مفیده و همیشه پشیمان از اینکه چرا زودتر بازش نکردم ولی اونقدر با سرعت جذب این مجله شدم .هر چی ایمیل داشتم حذف کردم تا رسیدم به اولین شمارهء دریافتی توسط مارشالیهاو الان دارم اونارو هم میخونم تا از مطالبشون استفاده کرده و هم از تغییرات ایجاد شده با خبر بشم واز اولین روزا هم شروع کردم به مطلب دادن از سخنان دکتر شریعتی وشاید باورتون نشه برای اولین بار روی کلمهء فا کلیک کردم واولین مطالبمو دخترم برام می نوشت ولی بعدا چون علاقمند به ارسال مطالب بودم و عاطفهء مادری که دخترم را خسته نکنم خودم شروع به تایپ کردم و الان خوشحالم که روزانه باعث پیشرفت من در این زمینه و زمینه های دیگر بیشتری شده ودر اینجا جا داره که از مدیر ارشد این مجله و بقیهء دوستان که در ارتقای روز افزون ان زحمت می کشند سپاسگذاری کرده واز زیاد شدن عرایضم معذرت می خوام و به قول یکی از دوستان حتما لازم نیست که حرف های وین دایری یا شعر یا ضرب المثل انگلیسی!!!!!!!!!!!بنویسیم می تونیم با چند کلمهء ساده و خودمونی ار تبا طمونو با دوستان صمیمی و نزدیکتر بکنیم ودر آخر برای تبسم دوستان :خودمونیم این الهه خانم و میترا خانم چه عروس -مادر شوهری می شنا؟!!!!0
و یک عرض کوچکی داشتم خدمت آقا سعید هر چند خیلی دیره و از روش گذشته ولی خدمتتون عرض کنم بنده بدنبال متن دومتون در بارهء جوابیه به نرگس خانم یه ایمیل مفصلی که نوشته بودم و سندش کردم ولی تو سندش مشکوک شدم و منتظر بودم ببینم پخش میشه یا نه ؟چون از اول اگه مطمئن بودم دوباره سعی ام را می کردم ولی این یاهو منو گول زد بر خلاف همیشه سنت تو رو نوشت ولی به کی؟ چیزی ننوشت نگو چون مطلبم جالب بود !!!!!!!!!!!!!! سندش کرده به دست اندر کارانش که من بعدا متوجه شدم هدف از عرضم این بود که ما به نوشته ها و درخواست های دوستان ارزش قایل می شیم و اگه بتونیم حتما جواب می دیم ولی در این یه مورد مثل اینکه قسمت نبود چیزی پخش بشه توجه شما به درد دل این دوست جوانمان قابل تقدیر و جرات نرگس خانم در بازگویی اشتباهی که بهش پی برده بود قابل تحسن.والسلام
قربان خدا برم تا بعد...........هلیا
|
|
|
سلام بر همه دوستان عزیز گروه
مدتی هست که گروه دچار تشنج شده ودسته بندی ها وجناههای سیاسی گروه نسبت به هم حالت تهاجمی وبیشتر از سوال وجواب به تهین وتخریب رسیده .دوستان من در اینجا در مقام تائید ویا تکذیب هیچ جناحی نیستم ونمیخواهم وابستگی داشته باشم چون اصولا جناححهای سیاسی در ایران معنی ومفهوم ندارد وسرمنشاء همه احزاب یکیجا میباشد . اما مطالب من نسبت به اینکه یک گروه از گروهی انتقاد واز جناحی گله مند هستند هم در جای خود قابل بررسی است .هر دو جناح دارای یکسری دلایل ویکسری انتقاد هستند ولی دوستان عزیز گروه همین که ما الان در اینجا جرات میکنیم به فلان حجت الاسلام یا و... هر طور که میخواهیم صحبت کنیم از کی وچگونه آغاز شد ؟ فراموش نمیکنیم که سالهای نچندان دور و اجازه اینگونه صحبتها چه نتایج وعواقبی در بر داشته ؟ دوستان عزیز منتقد دولتهای قبلی این مسائل انتقادی شما وطرفداران شما چرا در زمان خوددولتها برملا نشد ؟ دوستان عزیز منتقد دولت فعلی مگر نه اینکه دولت تنها نیست وافرادی امثال پداران ومادران وبستگان دیگر ما در وزارتخانه های مختلف وادارات وابسته مشغول کار هستند ومجری همان تصمیمات ؟ برادران وخواهران عزیز کسانی که الان داعیه افشا گری دولتهای قبلی ونشان دادن چهره فاسد آنها را باعناوین مختلف از قبیل عکس و نامه وغیره دارند مگر نه اینکه همان حضرات در زمان دولت قبل هم دارای پست ویا منسب بودند ؟چگونه است که آن زمان نسبت به این موارد حرفی زده نمیشد ؟ نگوئیید نمیشد و امکان بیان نبود که قابل قبول نیست . چگونه است که دانشگاه تهران وبرخورد دانشجویان با خاتمی زود تمام شد ولی هنوز واقعه دانشگاه امیر کبیر و احمدی نزاد ادامه دارد ؟ برادران عزیز اگر دوستان طرفداران اصلاحات امروز از تورم ونابسامانی مینالد آیا از خیال وتوهم خودشان است یا از دیدن در جامعه مطرح میشود حتی اگر قبول کنیم بصورت موردی وجزئی باشد ؟ آیا دوستان عزیز غیر از این بوده که خامنه ای ها،هاشمی ها خاتمی ها .احمدی نژادها حتی بنی صدرها را خودمان با همین انگشتان سبابه خودمان انتخاب کردیم ؟ چرا بعد رفتنشان به حیثیتشان که همان حیثیت خودمان است بد اخلاقی میکنیم ؟ چرا همگی مملکت را باشعار مال همه ایرانیان میدانیم اما میخواهیم تفکر حزبی وجناحی خود را به آنها تحمیل کنیم ؟ خلاصه مطلب اینکه عزیزان دوستان وهم گروههای عزیز ما در اینجا جمع شده ایم که با هم حرف دل خود را بزنیم و اگر مشکلی بوده وهست با هم حل کنیم و باهم روشن شویم نه دوستان اصلاح طلب خارج از دولت را در این مدت بنا به تخلفشان محاکمه کردند ونه مطمئنا دولت نهم را، فقط در اینجا این گروه مبین با حدود9هزار عضو، دارند جدال ومشاجره میکنند اما دوستان عزیز که ناراحت وغمگین هستید باید به تسلای دلتان عرض کنم که از اینگونه اهانتها وبد اخلاقیها در همه جای جهان وجود داشته وخواهد داشت لذا اگر مرد راه هستید وبه عمل خود اعتقا که مطمئناٌ همانطور هم هست پس ثابت قدم باشید و استوار تر از گذشته با صبر وتحمل ادامه دهید که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها.. زیاده عرضی نیست وخدانگهدارتان
|
|
|
مي دوني دوست يعني چي؟ د:داشتن و:اونيکه س:ستايش کردنش ت:تمومي نداره
*.*.*.*.*.*
اي کاش مي توانستند از آفتاب ياد بگيرند که بي دريغ باشند در دردها و شادي هاشان حتي با نان خشک شان و کاردهاي شان را جز از براي قسمت کردن بيرون
*.*.*.*.*.*
در شيريني بوسه غرق بوديم كه ناگهان شوري اشك رابر لبانم احساس كردم و فهميدم كه اين بوسه ي جدايست
گريستن خوب نيست مگر بشود جوري گريست که چشمها نفهمند روزي که گفتي منتظر باش و رفتي تنها شدم وگريستم ، اما هم اکنون تنها نيستم انتظار با من است ولي هر دو با هم مي گرييم
*.*.*.*.*.*
دوست داشتن هميشه گـــفتن نيست گاه سکوت است و گاه نگــــــاه ... غـــــريبه ! اين درد مشترک من و توست که گاهي نمي توانيم در چشمهاي يکديگــر نگــــاه کنيم.
*.*.*.*.*.*
بعد از رفتن تو فقط من مانده ام و روزهايي كه بي تو تكرار مي شوند و من در خلوت شبهاي بي ستاره ام
از به تو انديشيدن عادتي ساخته ام دراز به درازاي آرزوهايي كه برايت داشتم و هنوز نمي دانم برق نگاه
كدامين ليلي ني ني چشمان تو را خيره كرد و تيشه ي عشق كدامين فرهاد ريشه ي عشقمان را خشكاند !
اما ميدانم كه چون مجنون تا ابد در بيابان چشمانت به انتظار تو خواهم ماند....
*.*.*.*.*.*
شبي از پشت يک تاريکي غمناک و باراني تو را با لهجه گلهاي نيلوفري صدا کردم. تمام شب براي با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهايت دعا کردم . پس از يک جستجوي نقره اي در کوچه هاي آبي احساس تو را از بين گلهايي که در تنهاييم روئيد با حسرت جدا کردم .
*.*.*.*.*.*
اون كه مي گفت جونش به جونت بنده حالا داره به گريهات مي خنده
*.*.*.*.*.*
گاه يک لبخند آنقدر عميق ميشود که گريه ميکنم گاه يک نغمه آن قدر دست نيافتني است که با آن زندگي ميکنم گاه يک نگاه آن چنان سنگين است که چشمانم رهايش نميکنند گاه يک عشق آن قدر ماندگار است که فراموشش نميکنم
*.*.*.*.*.*
دنيا را بد ساختند .......... کسي را که دوست داري تو را دوست ندارد کسي که تو را دوست دارد تو دوستش نمي داري اما کسي که تو دوسش داري و او هم دوستت دارد، به رسم و آيين هرگز به هم نمي رسيد و اين رنج است زندگي يعني اين............
*.*.*.*.*.*
کاش رويا هايمان روزي حقيقت مي شدند... تنگناي سينه ها دشت محبت مي شدند... سادگي مهر و صفا قانون انسان بودن است... کاش قانونهايمان يک دم رعايت مي شدند ...اشکهاي همدلي از روي مکر است و فريب ...،کاش روزي چشم هامان با صداقت مي شدند... گاهي از غم مي شود ويران دلم ...، کاشکي دلها همه مردانه قسمت ميشدند
*.*.*.*.*.*
آنکس که مي گفت دوستم دارد عاشقي نبود که به شوق من امده باشد رهگذري بود که روي برگهاي خشک پاييزي راه مي رفت صداي خش خش برگها همان اوازي بود که من گمان مي کردم ميگويد: دوستت دارم
*.*.*.*.*.*
! ...... اون كه مي گفت بدون تو مي ميره دروغ مي گه دلش جنس كويره ..... دروغ مي گه تو گوش نده به حرفاش ...... نگو هنوز مي خواي بموني باهاش ...... خيال نكن بدون اون مي ميري ...... بزار بره ...... نباشه جوون مي گيري
*.*.*.*.*.*
يه روز وقتي به گل نيلوفر نگاه مي کردم ترس تموم وجودمو برداشت که شايد منم يه روزمثل گل نيلوفر تنها بشم. سريع از کنار مرداب دور شدم. حالا وقتي که ميبينم خودم مرداب شدم دنبال يه گل نيلوفر مي گردم که از تنهايي نميرم و حالا مي فهمم گل نيلوفر مغرور نيست اون |
|
|
ميلاد امام باقر (ع)
ولادت
حـضـرت امـام مـحـمـّدبـاقـر عـليـه السـلام ، پـنـجـمـيـن پـيـشـواى مـاروز
جـمـعـه ، اول ماه رجب سال پنجاه و هفت هجرى .(15) در شهر مدينه چشم به جهان گشود.
او اولين فـرزنـدى بـود كـه از پـدر و مـادر فـاطمى ، علوى وهاشمى متولد مى شد زيرا
پدرش على بن الحـسين عليه السلام و مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبى عليه السلام
بود و به همين جهت او را (هاشمّى من هاشميين ) و (فاطمى من فاطميين ) و (علوّى من
علويين ) مى خواندند..(16)
مادر امام
فـاطـمـه بـا كنيه (ام عبدالله ) دخترامام حسن مجتبى عليه السلام بود. امام حسين
عليه السلام كه بـعـد از شـهـادت امـام حـسـن (ع ) سـيـّد خـانـدان و كـفـيـل و
سـرپـرسـت اهـل بـيـت امـام حـسـن (ع ) هـم بود، فاطمه را به عقد فرزندش امام سجاد
درآورد و دخترش فاطمه حـورالعـيـن را نـيـز بـه عـقـد بـرادر زاده اش حسن فرزند
امام حسن درآورد.امام باقر ثمره ازدواج اول و (عبدالله محض ) نيز ثمره ازدواج دوم
بود..(17)
ام عبدالله از بانوان فاضل ، با عفّت ومعظّم اهل بيت عليهم السلام بود. امام صادق
عليه السلام درحق او مى فرمايد:
(جـدّه ام صـدّيقه اى بود كه درميان اولاد امام حسن مجتبى عليه السلام هيچ زنى به
پايه او نمى رسيد.).(18)
عـظـمـت شـاءن ايـن بـانـو بـه حـدى بـود كـه كـرامـات عـجـيـبـى از او ظـاهـر شـد.
امـام بـاقـر نقل مى كند:
(روزى مـادرم كـنـار ديـوارى نـشـسته بود كه ناگاه ديوار شكاف برداشت و صداى ريزش و
از جاكنده شدن سختى شنيديم . مادرم با اشاره دست گفت : نه ، قسم به حق پيامبر كه
خدا به تو اجـازه فـرو ريـخـتـن نـداده اسـت . پـس ديـوار درهـوا مـعـلق مـانـد تـا
مادرم از آنجا گذشت و پدرم صددينار از جانب او صدقه داد.).(19)
امـام بـاقر عليه السلام درآغوش پر مهر پدرى چون امام سجاد(ع ) پرورش يافت واز
مادرى اين چنين شير خورد و كمال يافت و به فضايل اخلاقى آراسته شد و اسوه پويندگان
راه حق گشت .
كنيه والقاب
امام
امـام پـنـجـم ، نـامـش مـحـمـد و كـنـيـه اش ابـوجـعفر.(20) و به چند لقب معروف
بود كه مـشهورترين آنها لقب (باقر) و (باقرالعلوم ) مى باشد پيامبر اسلام صلى الله
عليه وآله آن بـزرگوار را بدين لقب خواند يا به تعبير دقيقتر خداوند او را در تورات
با اين لقب معرفى فـرمـود..(21) او را بدين لقب خواندند چون علم را شكافت و در
گستره پهناور آن وارد شد..(22)
آن امـام بـزرگـوار را بـه خـاطـر شـبـاهـت بـسـيـار بـه رسول خدا، (شبيه ) هم مى
خواندند..(23)
ديگر القاب امام باقر(ع ) عبارت بوداز: امين ، شاكر، هادى ، صابر و شاهد..(24)
نقش خاتم امام
از آنـجـا كـه هـمـگـى امامان عليهم السلام در شرايط خفقانى باشدت و ضعف زندگى مى
كردند وراهـهـاى اظـهـار نـظـر صـريح براى آنان مهيّا نبود، روشهاى گوناگونى براى
اظهار نظر و بيان عقايد ومعارف ومنويات خويش پيش مى گرفتند. يكى از اين روشها، به
دست كردن انگشتر و حـكّ عـباراتى خاص بر آن بود. هر كدام از امامان به اقتضاى شرايط
و حوادث دوران زندگى يـك يـا چـنـد انگشتر داشت وگاهى نيز ازانگشتر امامان قبلى
استفاده مى كرد. عباراتى هم كه بر نگين انگشترها حكّ مى شد بيانگر موضعى سياسى ،
مفهومى اعتقادى يا شاخصه اى اخلاقى بود كه بيان و ثبت آن حداقل درهمين سطح لازم
بود. اين مطلب از نوع و تفاوت نقش خاتم امامان عليهم السلام كاملا آشكار مى گردد.
به عنوان مثال نقش خاتم امام حسين عليه السلام اين جمله بود: (ان الله بالغ امره )
خداوند امر واراده خود را به انجام مى رساند.
امـام بـا ايـن شـعـار اين مطلب را اعلام مى كند كه گرچه حكومت ظالمانه اموى زمينه
هاى سلطه را بـه طور كامل فراهم كرده وگرچه دستهاى يارى مسلمانان از او دريغ مى شود
واو را در غربت و تـنـهـايى وامى گذارند ولى او به وظيفه خودقيام مى كند و مى داند
كه خداوند اراده خود را ـ هر چه باشد ـ محقق مى گرداند و تا خداوند با او و او در
طريق رضاى خداوند است از هيچ چيز باك ندارد.
واما بعد از امام حسين (ع ) نوبت به امام سجاد(ع ) مى رسد و ايشان بر انگشتر خود حك
مى كند:
(خَزِىَ وَ شَقِىَ قاتِلُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِي )
(قاتل حسين بن على (ع ) خوار و بدبخت شد)
و بـا ايـن روش بـر زنـده نـگـه داشـتـن يـاد حماسه عاشورا و ايجاد نفرت نسبت به
ظالمان به خاندان پيامبر اقدام مى كند.
امـــام بـــاقـــر عـليـه السـلام نـيـز ايـن روش اعلام راءى ، نظر، مبارزه وتبليغ
را ادامه داد و با تـوجـهبـه شـرايـط مختلف دوران امامت خويش انگشترهايى با عبارات
متفاوت داشت . گاهى بـراى يـادآورىياد امام حسين وتاكيد براستمرار مبارزه اى كه آن
بزرگوار با ظالمان در پيش گرفت و تاكيدبـر نـقـش هـدايـتـگرانه امام حسين عليه
السلام ، خاتم جدش امام حسين عـليـه السـلام را در دسـت مـىكـــرد و بـراى ايـنـكـه
عـزت و اقتدار بنى اميه را پوشالى وتـهـى مـعـرفـى كند همانند عمويش امامحـسـن (ع
)، بر انگشترى خود حك كرده بود: (اَلْعِزَّةُ لِلّهِ هـمـه عـزت از آن خـداسـت ) و
يـا (اَلْعـِزَّةُ لِلّهِجـَمـيـعاً)ودر انگشترى ديگر حك كرده بود: (اَلْقُوَّةُ
لِلّهِ جَميعاً).(25)
سلام خاص
پيامبر(ص)
از ويـژگـيـهـاى امـام بـاقـر عـليـه السـلام ، ايـن اسـت كـه رسـول خـدا صـلى الله
عليه وآله ، توسط جابربن عبدالله انصارى به وى سلام رساند. امام صادق عليه السلام
مى فرمايد:
(اِنَّ لاَِبـى مـَنـاقـِبَ ماهِىَ لاِ بائى اِنَّ رَسُولَ اللّهِ قالَ لِجابِرٍ
اِنَّكَ تُدْرِكُ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ فَاقْرَاءْهُ مِنِّى السَّلامُ).(26)
پـدرم مـنـاقـبـى دارد كـه بـراى اجـدادم ، آن مـنـاقـب نـبـوده اسـت ، (ازجـمـله
ايـن كـه ) رسـول خـدا صلى الله عليه وآله به جابر فرمود: همانا تو محمدبن على را
درك مى كنى ، پس سلام مرا به او برسان .
جـابـر عمرى دراز يافت وخدمت امام باقر رسيد و سلام حضرت پيامبر را به وى ابلاغ كرد
و از محضر پر فيضش استفاده ها برد.
|
|
daneshjou2001@yahoo.co.in |
|
میو میو عوض میشه با سلام
یه مدته بازار انتقاد، ترک گروه و تصفیه حساب داغه داغه ، من که عمرا گروه رو ترک نمیکنم . حالا اگه از آسمون سنگ هم بباره سفت سر جام نشستم ، اما ...... اما با تفکرات عمیقی که رو گفته های هر دو گروه موافق و مخالف داشتم به این نتیجه رسیدم که زیادی سیاسی کار میکنم و وقتشه که به دیگر علائقم هم بپردازم . البته قرار نیست از فردا براتون داستان بفرستم یا آشپزی یاد بدم چون استعدادم تو این زمینه ها خیلی تعریفی نداره .دوست دارم به زمینه های اجتماعی ، فلسفی بپردازم ، گر چه احتمال میدم علاقه مند کم داشته باشه ، اما متنای من که حتما معرف حضور هست خیلی تخصصی نیست و با تمام سادگیش لازمه چند بار بخونیش تا کامل متوجه بشید و طبق گفته دوستان جنبه طنزش بیشتره ، شما به نیت طنز بخونید .
از این که عده ای گروه رو ترک کردن متاسف شدم و بعد از این که برگشتند خوشحال شدم چوندر اون حالت دیگه کسی نبود تا بهش گیر بدم . البته بازگشت سروش هنوز در هاله ای از ابهام قرار داره . چه خوبه که ایشون هم به بزرگواری خودشون بی خیال گذشته ها بشن و برگردن . کما این که ایمان و محمد هم همین کارو کردن .
راستی قرار بود یه سریال تقدیمتون کنم در مورد روزنامه های به اصطلاح زنجیره ای ، بی خیالش شدم ، تقریبا به قسمت هفتمش که رسید یه اتفاقی افتاد که حس کردم کار من نیست ( با این که برای این کار 6 تا کتاب خونده بودم و حیفم میاد شما خلاصه کتابا رو ندونید ) . اگه حوصلشو دارید واستون تعریف کنم .
حدودا یک هفته قبل که از تهران برمیگشتم یزد ، با یک معلم فلسفه ( رشته تحصیلیش حقوق بود ) آشنا شدم . با هم صحبت میکردیم تا این که یکی از کتابای مرتبط با موضوع روزنامه های زنجیره ای رو تو دستم دید و پرسید برای چه این کتاب رو میخونم ، خلاصه براتون تعریف کنم که بهم گفت این کار خیلی نتیجه نداره و باید یک کار دیگه کرد .
اول این که برای این طور کارا باید ابتدا مثل دکارت همه داشته ها و نداشته هامونو کنار بذاریم و بدون هیچ پیش زمینه ذهنی به درستی همه چیز شک کنیم ، یعنی تو ذهنمون نباشه هر کی ریش داره چماقیه و هر کی ریشاشو میزنه ضد انقلاب ( مثالم خیلی خوب نیست ، میدونم که میفهمید چی میگم ) در این مرحله باید از صفر شروع کنیم و مطالعه کنیم هر جریانی رو و هر شخصیتی رو از گذشته تا به حال تحلیل کنیم و پس از همه این مراحل به یک جمع بندی خوب برسیم . اگه قراره بدون تفکر و شناخت سابقه افراد در مورد اونا قضاوت بشه بهتره که راستیا بردارن مطالب کیهان رو کپی پیست کنن و چپی ها مطالب شرق مرحوم یا اعتماد و آفتاب یزد و .... . این کار هیچ کمکی به پیشرفت مبانی فکری شما نمیکنه . بیشتر به همین دلیل و انتقاد دوستان بود که علاقه دارم مباحث سیاسی رو تا چند سال نیمه تعطیل کنم و به مطالعات بپردازم تا حرفی نزده باشم که فردای قیامت نتونم جوابشو بدم .
تازه بعد از این همه دنگ و فنگ هیچ کس نمیتونه به نیت افراد پی ببره ، ما نمیتونیم متوجه شیم که گفته یک فرد در جهت منافع کشور بوده یا ضد منافع اون . شاید با تمام برداشت غلطی که شده وی نتونسته منظورشو برسونه . البته این نیست که هر کسی هر چیزی دلش میخواد بگه و ما ساکت بمونیم بلکه میخوام این مطلبو برسونم که تحلیل افکار و عملکرد دیگران کار بسیار پیچیده ایه
دوستای گلم این که من خاتمی یا احمدی نژآد یا هاشمی رو به واسطه یک روزنامه مورد قبول یا حتی چند روزنامه به بدترین نحو بکوبم ، بدون این که از این عمل انجام شده اطمینان داشته باشم ، واقعا جای فکر داره . من که از این به بعد این کاره نیستم .
من از این به بعد سعی میکنم اگه خواستم مطلب سیاسی بدم چیزی بنویسم که یا خودم دیده باشم یا این که خبر یک روزنامه رو به شرط احتمال خطا تحلیل کنم و هرگز هیج خبری رو از من تائید شده ندونید .
امیدوارم کار درست رو انجام بدم .منتظر نقطه نظرات ارزشمند شما هستم . |
|
|
خبری بسیار مهم
دغدغه های مقام معظم رهبری در اجرای سیاستهای اصل 44
اقدامات انجامشده برای اجرای اصل 44 رضایتبخش نیست / همه فعالیتهای اقتصادی کشور باید در چارچوب اصل 44 باشد
رهبر معظم انقلاب اسلامی تاکید کردند: اگر همه مسئولان و دستگاهها همت کنند در 2 یا 3 سال آینده نشانه های محسوس و شوق آفرین اجرای سیاست های کلی اصل 44 آشکار می شود و امیدواری به آینده روشنِ کشور افزایش می یابد.
حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار مسئولان و دست اندرکاران اجرای سیاستهای کلی اصل 44، در بیانات مهمی تلاش برای عملی شدن این سیاستهای تحول آفرین را نوعی جهاد خواندند و با تبیین وظایف سه قوه و دستگاههای مختلف و با اشاره به سابقه ابلاغ سیاستهای کلی اصل 44 در دو مرحله در اول خرداد 1384 و یازدهم تیر1385، اقدامات انجام گرفته برای اجرای این سیاست ها را رضایت بخش ندانستند.
رهبر معظم انقلاب در ادامه خاطرنشان کردند: این مشکل از بی توجهی به نقش سیاستهای اصل 44 در ایجاد تحول عظیم اقتصادی در کشور ناشی شده و یا به علت برداشت های مختلف و نرسیدن به یک درک مشترک در بخشها و دستگاههای مختلف به وجود آمده است که هدف از برگزاری این جلسه تبیین اهمیت موضوع و رسیدن به یک برداشت واحد است.
ایشان تغییر برخی ساختارها، قوانین و نقش های دستگاهها را لازمه اجرای سیاستهای کلی اصل 44 برشمردند و افزودند: تلاش برای ایجاد این تغییرات از وظایف حتمی قوای سه گانه و همه دستگاههای کشور است و همه فعالیتها و برنامه ریزیهای اقتصادی باید در چارچوب سیاستهای اصل 44 صورت گیرد.
حضرت آیت الله خامنه ای تحولات اقتصادی بوجود آمده پس از انقلاب را متناسب با تحولات بسیار عمیق سیاسی – اجتماعی در کشور ندانستند و افزودند: البته در زمینه اقتصادی نیز کارهای بسیار مهمی انجام شده، اما باید با افزایش محسوس درآمد سرانه، رشد تولید ناخالص ملی – حضور در رقابتهای اقتصادی بین المللی – رفع فقر و محرومیت و برقراری عدالت، الگوی موفقی از اقتصاد به جهان عرضه می کردیم و کارآمدی کشور در جهت رشد و رونق اقتصادی و تأمین عدالت را، برجسته تر به دنیا نشان می دادیم.
ایشان افزایش ثروت ملی و برقراری عدالت اجتماعی را دو پایه اساسی اقتصاد اسلامی برشمردند و تأکید کردند: هر روش، توصیه و نسخه اقتصادی که این دو هدف را تأمین کند مورد قبول است و هر طرح و بحث دیگری که به افزایش ثروت ملی و عدالت اجتماعی بی توجه باشد، به درد کشور و مردم نمی خورد.
رهبر انقلاب اسلامی در تبیین اهمیت و ضرورت اجرای سیاستهای کلی اصل 44، تولید ثروت را شرط لازم برای رفع فقر و محرومیت دانستند و افزودند: برای افزایش ثروت ملی، باید راه سرمایه گذاری و تولید اقتصادی برای همه مردم هموار شود و نیروهای جوان تحصیلکرده و مدیران لایق بتوانند در پرتو حمایتهای دستگاههای مختلف، طرحهای بزرگ و ثروت آفرین را اجرا کنند.
ایشان، جهت گیری اقتصادی قانون اساسی را معتدل، هوشیارانه و منصفانه ارزیابی کردند و با اشاره به تقسیم فعالیتهای اقتصادی کشور در اصل 44 به سه بخش دولتی – تعاونی و خصوصی افزودند: براساس شروط مندرج در ذیل اصل 44، مبنای معتبر بودن و هدف اصلی این تقسیم بندی، رشد و رونق اقتصادی کشور است بنابراین در هر زمانی، این هدف اصلی باید مورد توجه باشد.
حضرت آیت الله خامنه ای ضرورتهای جنگ تحمیلی و اوضاع خاص دهه اول انقلاب را عامل گسترش بیش از حد مالکیت های دولتی در ده سال اول انقلاب برشمردند و خاطرنشان کردند: این روند، در دهه های دوم و سوم نیز با افزایش فراوان شرکتهای دولتی و خودداری از واگذاری بنگاههای دولتی به مردم ادامه یافت و در نتیجه مالکیتهای دولتی برخلاف اصل 44 قانون اساسی، در عمل، روز به روز گسترده تر شد و درآمدهایی که باید در خدمت رونق تولید و گردش صحیح ثروت در کشور قرار می گرفت، صرف کارهای اسراف آمیز و بیهوده شد و اقتصاد کشور لطمه دید.
حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه تبیین ضرورت و اهمیت اجرای سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی به لزوم سرمایه گذاری های عظیم برای تحقق اهداف سند چشم انداز اشاره کردند و افزودند: اینگونه سرمایه گذاریها از عهده دولت خارج است ضمن اینکه دولت در حوزه های راهبردی و فناوریهای پیشرفته وظایف سنگینی برعهده دارد که بخش خصوصی وارد آنها نمی شود و دولت باید در این حوزه ها تمرکز کند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به برخی دغدغه های موجود درباره تأمین عدالت اجتماعی افزودند: البته برخی بیگانگان در تبلیغات آشکار یا تعاملات دیپلماتیک سعی می کنند در شرایط فعلی دولت را مسئول این وضع جلوه دهند اما این مشکل در طول سالهای گذشته به وجود آمده زیرا خط و روش غلط بوده و به اصل 44 قانون اساسی کم توجهی شده است.
حضرت آیت الله خامنه ای در تبیین اهداف اصلی اجرای سیاستهای کلی اصل 44 تأکید کردند: آزاد شدن دولت از فعالیتهای اقتصادی غیر ضرور – باز شدن حقیقی راه برای سرمایه گذاری در عرصه اقتصادی کشور - تکیه بر تعاون و گسترش چتر حمایتی شرکتهای تعاونی برروی قشرهای ضعیف - پرداختن دولت به نقش «حاکمیتی، سیاستگذاری و هدایت» – مشخص شدن چگونگی مصرف درآمدهای ناشی از واگذاری بنگاههای دولتی - و تأکید بر الزامات دولت در امر واگذاری، اصلی ترین و مهمترین اهداف سیاستهای ابلاغی است.
ایشان با استقبال از طرح سهام عدالت و برخورداری دو دهک پایین جامعه از این سهام خاطرنشان کردند: اجرای سیاستهای کلی اصل 44 به معنای چوب حراج زدن به ثروت عمومی کشور نیست بلکه به معنای تبدیل دارایی کم بازده به ثروتی پراثر و پیش برنده اقتصاد کشور با جهت گیری به سمت قشرهای محروم جامعه است.
رهبر انقلاب اسلامی تولید ثروت از راه قانونی و مشروع و بدون ایجاد فساد را از دیدگاه اسلام ممدوح و پسندیده دانستند و افزودند: تولید هر ثروتی به معنای ثروتمند شدن جامعه است و اگر این تولید ثروت با قصد کارخیر، کمک به پیشرفت کشور و کمک به محرومان باشد حسنه نیز محسوب می شود بنابراین نباید اینگونه القاء شود که نظام اسلامی مخالف ثروت و تولید آن است.
ایشان، مبارزه جدی با مفاسد اقتصادی را مکمل تولید ثروت از راه قانونی و مشروع خواندند و تصریح کردند: مبارزه با مفاسد اقتصادی زمینه ساز رقابت سالم اقتصادی و اجرای سیاستهای کلی اصل 44 است.
رهبر انقلاب اسلامی در همین زمینه، شفاف سازی قوانین و اصلاح مقررات و روشها را از الزامات مبارزه با مفاسد اقتصادی دانستند و خاطرنشان کردند: باید دولت، مجلس و قوه قضاییه به این الزامات پایبند باشند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به مخالفان خارجی و داخلی اجرای سیاستهای کلی اصل 44، تلاش برای عملی شدن این سیاستها را نوعی جهاد برشمردند و افزودند: برخی به دلیل مخالفت با شکوفایی اقتصادی و پیشرفت نظام اسلامی، با اجرای این سیاستها مخالفند، این افراد که عمدتاً از بیگانگان هستند تلاش می کنند با ضعیف نگه داشتن اقتصاد ایران، در مواقع لزوم، با اهرم اقتصادی به نظام اسلامی فشار وارد کنند.
ایشان با اشاره به مخالفان داخلی اجرای سیاستهای کلی اصل 44 خاطرنشان کردند: بیشتر این مخالفان افرادی هستند که با اجرای این سیاستها، منافعشان قطع و یا اختیارات مدیریتی آنان محدود خواهد شد.
حضرت آیت الله خامنه ای، پس از تبیین اهداف و اهمیت تعیین کننده سیاستهای کلی اصل 44، به تشریح وظایف قوای سه گانه و دستگاههای مختلف در این زمینه پرداختند و تأکید کردند: مطالعه ابعاد کار، مشورت با افراد صاحبنظر و پرهیز از شتاب زدگی مهم است اما به هر حال باید روند اجرای سیاستهای کلی اصل 44 سرعت گیرد و مسئولان و مدیران بخشهای مختلف دولت، با جدیت و تدوین برنامه زمان بندی شده، کار را پیگیری کنند.
ایشان تدوین و تصویب قوانین لازم در مجلس، حمایت کامل قضایی از مالکیتهای قانونی و مشروع و تشکیل دادگاههای تخصصی در این زمینه، در نظر گرفتن توأمان بندهای مختلف سیاستهای کلی اصل 44 به عنوان یک پیکره واحد، اطلاع رسانی دقیق و کامل به مردم و فعالان بخش خصوصی و شفاف سازی مقررات برای جلوگیری از هرگونه سوءاستفاده را از دیگر لوازم اساسی اجرای سیاستهای اصل 44 خواندند و در پایان سخنانشان تأکید کردند: در پرتو همت رؤسای سه قوه و همه مسئولان، نشانه های محسوس اجرای سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی، در 2 یا 3 سال آینده آشکار و همه به آینده روشن کشور امیدوارتر خواهند شد.
در این دیدار معاونان رئیس جمهور – شماری از وزرا و مسئولان وزارتخانه ها – استانداران سراسر کشور، هیأت رئیسه مجلس، رؤسای کمیسیونهای مجلس و اعضای کمیسیون بررسی الزامات اجرای سیاستهای کلی اصلی 44 قانون اساسی مجلس و برخی از نمایندگان مجلس، معاون اول قوه قضاییه و مسئولان عالی قضایی، جمعی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت، دبیر شورای عالی امنیت ملی – رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام – رئیس و معاونان صدا و سیما – رئیس شورای راهبردی سیاست خارجی – شهردار تهران – جمعی از مسئولان بنیاد شهید و امور ایثارگران – بنیاد مستضعفان – ستاد اجرایی فرمان امام – اتاق بازرگانی – اتاق تعاون – خانه کارگر – جامعه کارفرمایان – انجمن اسلامی اصناف – مؤسسه توسعه صنعت سرمایه گذاری ایران، آستان
قدس رضوی و آستان عبدالعظیم حسنی حضور داشتند.
گوشهای از گزارش خبری مقام معظم رهبری برگرفته از خبر گزلری فارس
|
|
|
I', back to war
دوستاي عزيز سلام .
اميدوارم كه حالتون خوب باشه و ايام به كام .
قبل از هر چيز اجازه بدين از تك تك دوستاني كه با فرستادن ايميلهاي پر از مهر و محبتشون منو شرمنده كردن و خجالت دادن ( كسي مي دونه چرا شبيه يه قطره آب شدم ؟ ) يه تشكر گرم و غرا بكنم .
شما امر كردين منم برگشتم .
خب .. اما داستان واقعا چي بود در قالب چند پاسخ به ايميل دو تن از دوستان مي گم .
بريم سر وقت گير دادن و اذيت كردن ملت .
اول اينكه اين جد بزرگوار گروه محمد از اراك رو به گفتمان بكشيم .
دلاور . ما خستگي تو كارمون معنا نداره . البت نمي گيم كه علامه هستيم ولي براي پيدا كردن موضوع حتي به خودمون هم زحمت نمي ديم . موضوع براي سياست شيطونك و ميلاد، گير دادن من ، طنز ميترا و علي اين قدر توي كشور ريخته ( تيريپ نقل و نبات ) كه گاهي اوقات براي انتخابشون مي مونيم .. اگر هم هر روز بنويسيم مطمئن باش كه كم نمي ياريم . ديگه بايد خودت واقف باشي به اين موضوعات . بعدش اينكه گفته بودي بهانه ي بهتر بتراش . اول اينكه بهانه تراشيدن يعني چي آخه ؟ من براي كارهام احتياج به دليل آوردن ندارم . كه البته نه من بلكه دوستام هم هر كاري كه انجام مي دن مطمئنا يك منطق خوب و مهم نهفته اس . ولي اجباري نداريم كه بگيم اين كار به علت فلان چيز بوده . ولي حالا چون پسر خوبي بودي بهت مي گم . يادت باشه گفتم كه مي خوام چند سالي همدان ساكن بشم . خب .. نقل و انتقال داره . مسكن پيدا كردن داره . توي اين هير و وير كه نمي تونم سيستمم رو بندازم رو كولم و برم اين ور اون ور . بله اينترنت همه جا هست ولي امنيتي نسبيي كه من روي سيستمم ايجاد كردم رو مي توني تضمين كني كه همه جا باشه . آيا روي سيستم فلان جا Keylogger هست يا نه ؟من روي سيستمم دو تا فايروال مختلف نصب كردم . تا تمامي فعاليتام تقريبا امن باشه . تا ايميل هاي خصوصي كه براي آيدي هاي مختلفم ارسال مي شه از اعضا محترم همچنان خصوصي بمونه .. كما اينكه چند نفري بودن كه براي آيدي هاي من دندون تيز كرده بودن .
اما يه چيزي ..
پسر خوب من بايد قسم حضرت عباس (آقای گیر جون عزیز یکی باید بیاد و به خودت گیر بده که چرا انتقاد رو ( شاید به جا بده یا نبوده من کار ندارم ) نپذیرفتی چرا اینقدر کم ظرفیت ) رو قبول كنم يا دم خروس رو ؟ (ميترا خانوم ... که هیچ وقت یادم نمی ره که چه جوری از من انتقاد کردی که پاک از زندگی نا امید شدم )
به برندگان جواب اين سوال يك عدد احسان ترشيده ي غر غروي بد اخلاق ، خود تحويل گير افراطي ، بي مزه ي ، لوس ، قهروي تيتيش ماماني كادو داده مي شود ( هر گونه تشابه اسمي به شدت تكذيب مي شود ) دختراي ترشيده ي چروكيده ي لوس ، ايشــــــــــــــوي بي هتر در اوليت هستند . ( مي تونين عكس مادربزرگ مادربزرگتون رو به اسم عكس خودتون بفرستيد )
اما ميل ازاده خانوم هم به شدت وسوسه مان كرد براي گير دادن . ( باقي در صف يه دوني اي وايسن تا سر نوبتشون خفتشون كنم ) آبجي گرام . اين اعضايي كه نظرشون اين بود كه روزانه دچار افت مطلب شده چرا سكوت فرموده اند ؟
مگه مي خوان بله ي خواستگاري بگن كه سكوت كردن ؟ اينجا يه محيط عموميه كه متعلق به همه اس . اگه يكي از متن من خوشش نيومد خب ميل بده بهم كه جناب گير سه پيچ عزيز . اين مطلب شما به اين دليل و اين دليل و اين دليل اشكال داشت . ما هم سعي مي كنم يا طرف را متقاعد فرماييم كه برود رد كارش يا طرف توسط ما متقاعد شود كه برود رد كارش . گزينه ي سه نداره زود انتخاب كنين .
اما اينكه گاهي اوقات مجبور مي شيم حدود ادب رو زير پا بذاريم بر مي گرده به طرف . براي مثال شما اگه توي خيابون يه پسري مزاحمت بشه يكي دوبار سكوت مي كني كه طرف روش كم بشه و بره . اگه كنه شد ديگه خب مي توني از حق طبيعيت استفاده كني و چندتا حرف اساسي بار طرف كني . به طور همه ي انسانها قبل از اينكه ليسانس ادب داشته باشن قبلش ديپلم بي ادبي دارن و اين يكي از توانايي هاي ماست كه مي تونيم از اون ديپلم هم به موافق ضروري استفاده كنيم .
دوم اينكه ما هيچوقت در رابطه با فحاش ترين افراد هم نخواستيم اساعه ي ادبي كنيم .
شما هم كه گفتين انتقاد كردن به معني زير سوال بردن زحمات نيست من موارد بسيار زيادي رو دريافت كردم كه فقط مي خواستن منو بكوبن . محض مرض . به هيچ چيزي هم رحم نكردن و از همه چيز هم مايه گذاشتن . وگرنه عقاب با باد مخالف مناسب بالا مي ره .
اما اين مورد هم توضيح بدم . شما گفتين كه اعتلاي كشور فقط با بيان نظر و اين چيزا تامين نمي شه . منم قبول دارم شعر خوبه ولي در اين وانفساي اين دوره زمونه ما هم بايد به فكر رشد و ترقي خودمون باشيم هم به فكر دوستان كوچكتر از خودمون . ما ايميلهايي داشتيم كه افراد بسيار جوان مثلا در حد 14 يا 15 ساله برامون فرستاده بودن . ميترا جان مثلا وقتي از پروتز حرف مي زنه يه نيگاهي هم به نسل بعديمون داره . يا من وقتي از اون آرايش عجيب غريب حرف مي زنم مي خوايم بگيم عزيزان ما زندگي فقط ساختن ظاهر نيست كه اين خونه رو از بيخ و بن خراب كني يا توي زندگي مشتركت دچار مشكل بشي . خب نيابد كه اين چيزا رو نتيجه گيري كنيم كه اونوقت شما بگي خوبه و ايول و اين چيزا .
من معتقدم هر چيزي كه براي انسان سودي نداره نبايد بره طرفش . شعر و داستانك و اين چيزا خوبه سود هم داره ولي گفتن عقايد و روشن تر كردن ذهن ها و ساختن فرهنگ براي هم نسلا و نسل بعديمون ارزشش بيشتره . خودمون رو نمي گم تمام نويسنده هاي گروه رو مي گم كه در نهاني ترين لايه هاي تفكرشون چنين هدفي رو دنيال مي كنن . و گرنه شما شعر بيا بنويس . داستانك بيار . مشكلي نداره .
خب .. اينم از آزاده خانوم .
يه چيز ديگه . دوستان عزيز به نظرم اين بحث رو ديگه كش نديم . اگه با ما حرفي داشتين به ايميلاي خصوصيمون بفرستيد و براي مجله ارسال نكنين .
اما بريم سراغ رئيس بزرگ .
خستبه نباشي مبين جان .. حسابي ديگه براي سايت كيف پولت رو تكوندي ديگه . راستي روزانه سهام براي فروش نداره ؟ بي شوخي مي گم ها .
اما يه چيزي سوال شده برام . مي خواستم از خودت بپرسم ولي ديدم توي گروه منتشر شده گفتم اينجا بپرسم .
دلاور جان . الهه خانوم كه نخواستن ميلشون توي روزانه منتشر بشه . پس چي شد يهههههههو اينجا سبز شد ؟
Just it
خب دوستان هوا اينجا بسيار سرده . ما قنديل بستيم اساسي . ( باز اون ته سالنيه داد زد : نازك نارنجي نباش ... )
ببين فقط گيرم بيفتي . ازت قصابي درست مي كنم .. گفتم زياد دم پر من نيايي كه آره داداش .
با احترام تا بعد .
|
|