گريه كردم اشك بر دلم مرهم نشد
ناله كردم ذره اي از دردهايم كم نشد
در گلستان بوي گل بسيار بوييدم ولي
از هزاران گل گلي همچون تو پيدا نشد

یک ماه نخوردن

نباید اسراف کنیم , باید پس انداز کنیم
. از سه سالگی که حرفهای مامانم یادمه تا الان که شش سالمه این جمله لالایی شبهای منه
اون رو نمی خریم , خیلی گرونه
اون رو نمی خوریم , خدا تومن پولش می شه
... اونجا نمی ریم , هزینش بالاست
شیرینی دانمارکی , آجیل چهار شنبه سوری , پفیلا , شکلات , لواشک , بستنی , حتی آلو خشکه هم ممنوع
سینما , تئاتر , مهمونی , گردش و حتی عکسهای کتاب تن تن هم ممنوع
پرخوری و بازیگوشی و زیاد خوابیدن هم ممنوع
نباید اشک بریزیم
نباید انرژیمونو صرف دوست داشتن بکنیم
باید پس انداز کنیم . این تنها هدف خانواده هفت نفری منه . باید پولامون رو جمع کنیم تا وقتی می میریم خرج دفن و کفن داشته باشیم . باید پس انداز کنیم
پس انداز یعنی اینکه باید هر چیزی که می بینی رو از گوشه کنار زندگیت جمع کنی و برای آیندت نگه داری
می دونی میخوام چه کار کنم ؟ می خوام امسال هیچی نخورم . همه غذاهام رو جمع بکنم و بعد اونا رو بفروشم . پولهام رو پس انداز کنم تا وقتی بزرگ شدم برای بچم کلی چیز بخرم
تا بتونه کلی دوست پیدا کنه
تا تنها اسباب بازیش سایش نباشه که هر وقت هوا ابری بشه یا تو آفتاب خون دماغ بشه از دستش بده
... تا معنی پس انداز براش غصه دار نباشه.
 

اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم همه چيز را فدايم مي کردي همه آن چيز ها که يک عمر بخاطرش
رنج کشيده اي و سال ها برايش گريسته اي
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم همه آن چيز ها که در بندت کشيده رها مي کردي
غرورت را ...... قلبت را ...... حرفت را
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم ...دوستم مي داشتي
همچون عشق که عاشقانش را دوست مي دارد
کاش مي دانستي که چقدر دوستت دارم و مرا از اين عذاب رها مي کردي
اي کاش تمام اينها را مي دانستي

دوستت دارم
دوست داشتن همیشه گفتن نیست
گاه سکوت است و گاه نگاه
و این درد مشترک من و توست
که گاهی نمی توانیم در چشم هم نیز نگاه کنیم

هيوا از كردستان عراق

حجابهاي ظلماني
 

استاد حسين انصاريان در طي سي سال گذشته به ايراد چند هزار سخنراني بي تكرار مستند بر اصيل ترين منابع اسلامي پرداخته اند. از آن مجموعه چندين ساعت انتخاب و در اختيار شما عزيزان قرار مي گيرد.
 

				دوم
				سوم
				پنجم
				ششم
				هفتم
				هشتم
				نهم
				دهم
				يازدهم

سلام
بچه ها هیچ فکر کردید چه بلایی دارد بر سره ایران عزیزمان می اید؟
ما را چه می شود که در روزگاری نه چندان دورکه ما اقای خاورمیانه بودیم هیچکدام از کشورهای خلیج همیشه فارس جرات نفس کشیدن نداشتند چه برسد به این که چشم طمعه به خاک ایران داشته باشند.
چقدر دولت ما ذلیل شده است که وزیر امور خارجه برای یک مقاله ای که در روزنامه کیهان چاپ شده باید برود بحرین به پابوسی میر .
اینو در نظر بگیرید نشستی نیست که در ان عربها ادعا جزایر ایرانی را نکنند(و چقدر هم عذرخواهی می کنند!!!!!)تازه برای چیزی دولت از بحرین عذر خواهی کرده که انجام نداده است
مثلا در کشور ما روزنامه ها ازاد هستند و نظرشان نظر دولت نمی باشد.
ما را چه می شودکه ناموس ایرانی در ملا عام کتک بخورد و ما فقط نظاره کنیم کاری که حتی بودایی با هم کیش خود نمی کندچه رسد به ما که ادعا غیرت داریم.
ما را چه می شود که به اسم دین عزیز خدا هر بلایی دلشان می خواهد سرمان بیاورند و ما دم نمی زنیم.
ما را چه می شود که کسانی بر ما حکومت کنندکه چرخ مملکت را با خواب و هزیان اداره می کنند و در جمع هزاران نفر به این امر ادعتراف می کنند
کجایند مردان نیکه وطن تا ببینند چه بر سرملک ایران امده که دخترانشان برای سیر کردن شکمشان گران بها دارایی خود را به حراج می گذارند.
در خبرها امده بود که سفیر ونزویلا دخترهای زیبای ایرانی را به عنوان مترجم استخدام کرده تا نقل مهافل شب نشینیهایش باشند.حالا می فهمم که چرا هوگو دست از سر محمود بر نمی دارد از این ادم بی غیرت تر در هیچ کجای دنیا پیدا نمی کند.
مصدق کجاست تا ببیند به چه اسانی منابع زیرزمینی را حراج می کنند حتی به اب کارون هم رحمی ندارند چون برایشان ارز می اورد!!!!!واصلا مهم نیست اگر مردم خوزستان از تشنگی بمیرند.
رضا شاه کجاست تا ببیند هنوز راه اهنی که بنیان نهاده پا بر جاست وحتما تعجب می کنه اگر ببیندبعد از این همه سال کمترین گسترشی پیدا کرده .
واقعا در عرض 28 سال چقدر ما پیشرفت کردیم ونو اوری داشتیم طراحی ساختمان مجلس در زمان شاه انجام شده.طرح فرودگاه امام سال 1344.متروی تهران زمان شاه.نیروگاه بوشهر زمان شاه ورزشگاه ازای وو...
توجه کنید چقدر به فکر اینده فرزندان ایران بوده اند.اینان چندکاربزرگ را در عرض این 28 سال انجام دادند؟
هییچیی
علی یار همهتون

با درود

در چندین و چند شماره از مطبوعه مطبوع روزانه دیدیم و خواندیم نوشته هائی از اشخاصی همچون سلمان یاور و ابوذر و عاشورا وووو که همه چیز در این نوشته ها بود الا نکاتی که بدرد روز گار و یا آینده این کشور بخورد
تبلیغ برای قدرت که محور اصلی این نوشته ها را تشکیل داده است کاری است که نه نیاز به شجاعت دارد و نه حتی زحمت مطالعه و پیگیری
نمیدانم هدف نویسندگان آن چه میتواند باشد چرا که این نوشته ها فقط سطوری چند از حجم روزانه را اشغال مینماید و لا غیر
آیا بهتر نبود که نویسندگان این نوع نوشته ها کمی بر اساس نیاز زمانه به مطالعه و بررسی می پرداختند
در روزگار فعلی دیگر هر کودکی هم میداند که مسئولیت حوزه مطبوعات و نشریات انتقاد و پیگیری مشکلات قدرت ها میباشد والا بزرگنمائی آنهم از نوع بسیار ابتدائی برای حوزه قدرت نمیتواند شق القمر بحساب آید
تا آنجا که خوانده ایم و دیده و شنیده ایم قدرتها بسیار آماده پذیرش فساد میباشند و نقش مطبوعات و حوزه رسانه ها این است که با هوش و تدبیر خواص که از نمایه های امور رسانه ای میباشد مراقبت نمایند تا آنان که در راس قدرت قرار دارند بر اساس قانون و حق مداری طی طریق نمایند و اگر احیانا ایرادی و اشکالی باشد آنموقع این رسانه ها و مطبوعات هستند که با استفاده از علم صاحبنظران براین اشکالات و کج رویها انگشت گذاشته و مسائل و موارد غیر قانونی و غیر مصلحت را بسمع و نظر مردم که ولی نعمت این قدرتها میباشند رسانده و تا رفع اثر اشکالات . موضوعات مربوطه را پیگیری نمایند
آنچه که بیش از هرچیز تاسف بار تر است این که نویسندگانی که در فوق نام برده شدندقصد ومرامشان حمد و ثنای قدرتی است که اتفاقا در نظر بیشتر صاحب نظران راه را بیراهه میرود و مدیحه سرائی برای قدرتی که راه صحیح را انتخاب ننموده چه ارزشی میتواند داشته باشد.
آیا بهتر نیست که این حضرات برای تشخیص سره از ناسره کمی بخود بیایند و با مطالعه تاریخ این کشور و چراغی برای آینده قراردادن گذشته پر اتفاق این دیاربرای پیشبرد و حرکت به جلوی این مملکت گامی درخور بردارند
اینان که داعیه روشنفکری را نیز یدک میکشندشاید بهتر باشد که بجای بزرگ نمودن کوچکها فکر و نگاه و نظرشان را بزرگ نمایند
فعلا

از كجا مي‌توان فهميد كدام سايت مراجعين بيشتري دارد؟

بی ادبی و مزخرف گویی در برنامه کوله پشتی توسط مردکی به نام فرزاد حسنی

به نام خدا

با سلام

دیشب بر حسب اتفاق داشتم برنامه کوله پشتی را نگاه می کردم فرزاد حسنی ترمز بریده بود و در مقابل سردار رادان که مردانه در مقابل افتضاحات اخلاقی جامعه قد علم کرده بود اراجیف می بافت البته منهم منکر بعضی برخوردهای تند نیروی انتضامی با مردم نیستم اما این مردک حرف مفت می زد  بیشتر فکر می کنم خودشو یه جایی با یه کسی یا سر یه موضوعی گرفته بودند داشت عقده گشایی می کرد مثل مسلسل انواع تهمتها را به طرح مبارزه با ارازل و اوباش و بدحجابی ها می گفت و سردار رادان هم گوش می داد خیلی تعجب کردم برنامه کوله پشتی شده  بود صحنه محاکمه سردار رادان و نیروی انتظامی توسط فرزاد حسنی به نمایندگی از یک مشت ارازل و اوباش من منتظر پاسخگویی سردار رادان بودم اما ناگهان تا سردار رادان آماده پاسخگویی شده فرزاد حسنی بسیار بی ادبانه به او گفت شما از حرفهای من ناراحت شدید!!!!!  ظاهرا همه تلاشش عصبانی کردن سردار رادان بود و انتظار داشت از برخورد تند سردار رادان استفاده کند اما سردار رادان با آرامش گفت نه اما باز این مردک بی ادب اجازه نمی داد سردار رادان پاسخ اتهامات او را بدهد حتی وقتی سردار رادان در حال پاسخگویی بود به میان حرفهای او پرید و گفت دیگه وقت نداریم !!!!!!!!! یعنی واقعا اینجوریشو ندیده بودم این نوع ادبیات بی ادبانه و توهین آمیز یا تو برنامه های ماهواره ای ضدانقلاب دیده می شود و یا برنامه های مزخرف رادیو جوان سریع تلفنو گرفتم که به روابط عمومی صداو سیما اعتراض خودم را نسبت به این بی ادبی و برخوردهای غیر منطقی و لوس این مجری احمق ابراز کنم اما هرچه کردم خط مشغول بود !!!!!

می دونید برام خیلی جای تعجب داشت یعنی چی؟ چطوری یک مجری به خودش اجازه می ده طرحی به این پرمعنایی که باعث بوجود آمدن امنیت اجتماعی شده را زیر سوال ببرد !!! اما حقیقتا جای تعجب ندارد چون این طرح باعث اذیت و آزار خانواده های فاسد خیلی از هنرپیشه ها و هنرمندان و دست اندرکاران صداو سیما شده است ضرغامی هم که انگار خواب تشریف دارد مجری که زیر ابرویش را بردارد و مثل خانومها آرایش کند حتما تو زندگی شخصیش خیلی مسائل دیگه هم وجود دارد و حتما خیلی از مدیران صدا و سیما اونو شیر کرده بودند که اینقدر حرف مفت زد یاد مصاحبه این مجری احمق با اکبر رفسنجانی افتادم که چه دستمال یزدی به دست گرفته بود و آنقدر پاچه خواریش مشمئز کننده بود که صدای رفسنجانی را هم درآورد این بچه مزلف فکر می کنه از دماغ فیل افتاده همچین تو مصاحبه می گفت ماموران وقتی منو شناختند گفتند این آقای فرزاد حسنی است که فکر می کرد مثلا کی هست !!!! البته تقصیر بعضی ماموران ما هم هست! چه فرقی بین فرزاد حسنی و بقیه هست اتفاقا اگر اون خطایی کرد باید برخورد تندتری با او کرد فرزاد از رانت صداو سیما استفاده می کنه نباید اجازه داد اینگونه افراد مسئله دار عقده ای در صداو سیما جولان بدهند ولی متاسفانه صداو سیمای ما وضعیتش خرابتر از این حرفهاست گذشته از عده ای آدم خوب اما نفوذ دشمنان انقلاب مخصوصا حزب توده و یا جریانهای معاند با نظام در این مجوعه معنا دار است و اینکه وزارت اطلاعات ما در خصوص شناسایی و برخورد با اینگوه افراد سستی می کند معنادارتر ؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

رجاء نیوز امروز در تحلیلی نوشته بود یکی از دست اندرکاران برنامه بسیار مزخرف رادیو جوان همین مردک فرزاد حسنیست خوب نقطه ابهام کجاست؟

بنده به عنوان یک مسلمان اعتراض شدید خود را به صداو سیما بخاطر برنامه های بی محتوا و بخاطر اجازه دادن به افراد مسئله داری چون فرزاد حسنی ها اعلام می کنم  روز به روز وضعیت صدا وسیما بد و بدتر می شود علتش نفوذ خیلی از افراد نفوذی ضدانقلاب بسیار خبیث و موذی در مدیریتهای مختلف در صدا و سیماست چون اختاپوس دستهای خود را در همه مراکز استراتژیک صدا و سیما گسترش داده اند و مسئولین اصلی یا خوابند و یا بسیار احمق و یا خود دارای نقش در خصوص این برنامه ها برای هدفی نامبارک .

نگاهی به برنامه دوم مصاحبه با سردار رادان در سیما ۳۱/۴/۸۶

در برنامه دیشب که به نوعی قرار بود افتضاحی را که فرزاد حسنی در شب قبل به بار آورده بود  سرهم بندی کنند بازهم این آدم احمق با تکبر و خودخواهی و خودبزرگ بینی اش  برنامه مصاحبه را به افتضاحی دیگر مبدل کرد .

شب گذشته که صدا و سیما می خواست در یک حرکت مثلا آزادی بیان نظر یک از ببینندگان را جویا شود هنگامی که بیننده  که نام خویش را رشیدی اعلام کرده بود از فرزاد حسنی  و سیما در خصوص رسالت رسانه سوال کرد و حرکت شخص حسنی را زیر سوال برد فرزاد حسنی با رفتارهای کودکانه و متکبرانه سعی در لودگی و مسخره کردن بیننده سیما را داشت و در نهایت وقتی نتوانستند جوابی منطقی به سوالات این بیننده بدهند تلفن وی را قطع کردند و در طول مصاحبه فرزاد حسنی همچون یک کوکی که دچار هراس است تلاش می کرد خیلی بچگانه موضع شب قبل را ماست مالی کند اما خیلی مواقع با موذی گری نیز طرف مقابل را مسخره می کرد و نمونه آن رفتار وی در پاسخ به معاون دادستان نظامی تهران بود اما چیزی که مهم می باشد این است که صدا و سیما با نادانی و یا شاید با برنامه کاری کرده است که در صورت برخورد با وی و متوقف شدن برنامه کوله پشتی تبعات رسانه ای برای کشور داشته باشد واقعا اینها نشانه حماقت مسئولین صداو سیما نیست ؟

گير3پيچ

دوستاي عزيز سلام
خوبين
خب .. بنا به مسائلي كه پيش اومد من دو تا متني رو كه براي روزانه فرستاده بودم نقد و بررسي مي كنم . متن اول توي شماره ي روزانه ي شماره ي 761 و متن دوم توي روزانه ي شماره ي 762 منتشر شد . 
دوستان عزيز لطف كردن و در شماره هاي 763  و شماره ي 765 و شماره ي 766 بنده رو مورد لطف قرار دادن .. خب ديدم چون بحث مي تونه جالب باشه به جاي اينكه به ميل خصوصيشون حرفامو بفرستم اينجا گفتم ..
دوستان عزيز .. در نوشته هاي شما اولين چيزي كه به چشم مي خورد قضاوت زود هنگام و احساسي بود . كه آي دخترا همه از اين دم مورد ظلم و ستم واقع شدن و پسرا هيولاهاي واقعي هستن و فقط يه جفت شاخ و يه دم كم دارن .
اصلا دقت كردين كه هدف من از گفتن اين چيزا چي بود ؟ از خودتون پرسيدين كه چرا من اين قدر تند و بي رحمانه و اين قدر تلخ و گزنده مطلبم رو نوشته بودم ؟ خواهشا يكبار از ديد سوم شخص ( نه پسر و نه دختر ) مطلبام رو بخونين بعدش ببينين من چي گفتم .
من چيزي كه گفتم نه به خاطر جنسيتم بود و نه پدركشتگي داشتن با دخترا . من و تو قبل از اينكه پسر يا دختر باشيم انسان هستيم و وقتي توي هم جنساي خودمون و جنس مخالفمون چيزاي بدي ببينيم وظيفه داريم بگيم و به بقيه هشدار بديم . ( كما اينكه بنده قبلا در مورد پسرايي نوشته بودم كه دخترا رو اغفال مي كردن و فيلم مي گرفتن )
اما خانوم گير سه پيچ :
دوست عزيز .. مي گين در اثر بد رفتاري مردا با زنا اين روز حال رو پيدا كردين .. خب قبول .. چرا حالا بازم دارين ادامه اش مي دين . چرا هر روز اين دامنه ي مزخرف بودن جنس لطيف داره بيشتر مي شه . الحمدالله كه امروزه امكاناتي دارين كه زن چند سال قبل هم خوابش رو نمي ديد.. چرا به جاي رشد و تعالي بازم سرعت دارين مي گيرين توي سقوطتون ؟
مي گين دختر ايراني سطح ديدش رو به اندازه ي پسر ايراني پايين آورده . خب بگيم كه پسر ايراني سطح ديدش پايينه . چرا شما هم سطح ديدتون رو پايين مي يارين ؟ اصلا بگيم همه ي پسرا فقط تا نوك دماغشون رو مي بينين ( كه خلاف اين مورد رو هزار تا هزار تا دارم ) نگو كه مي خواين توي امر ارتباط و فهميدن زبون هم اين كار رو انجام دادين . تو هم داري لذت مي بري و خوشت مي ياد كه سطح ديدت پايين باشه .. اين ربطي به پسر ايراني نداره . مثل اينكه بگيم چون من نمي تونم با دست چپم بنويسم پس الزاما بايد با دست راستم هم ننويسم .
توقعات ما بالاس چون فكر مي كنيم و حس مي كنيم كه دختر ايراني مي تونه خيلي بهتر از ايني كه هستش باشه ... چرا بايد يه دختر 26 ساله آشپزيش در حد صفر باشه و وقتي من از گيپور بافي براش حرف مي زنم چنان تعجب كنه كه انگار دارم براش از آپولو هوا كردن حرف مي زنم . مشكل دختر ايراني اينه كه خودش رو باور نداره ، به توانايي هاش شك داره ..
اما در مورد گول خوردن دخترا  مي گي ... كسي كه اين قدر ساده اس كه با يه وعده ي پوشالي گوهر عفتش رو از دست مي ده حقشه . خدا به آدم عقل داده .. خانواده داده .. هوشياري داده .. وجدان داده . كسي كه مي خواد گول بخوره مطمئن باش كه گول مي خوره ولي كسي كه به عقلش اعتماد داشته باشه هزار تا پسر دختر باز حرفه اي هم جلو راهش سبز بشن هيچ كاري نمي تونن بكنن ..
اما در مورد تعدد زوجين براي آقايون گفتي . اين چيزي نيست كه مسئله ي امروز و فردا باشه .. چيزيه كه توي قرآن و احاديث هست .. دليلش هم اگه خواستي مي توني تحقيق كني ..
و خب اينم بگم بد نبود يه كم ادب هم چاشني مطلبت مي كردي .. شما كه با احساس و لطيف بودي ( گرچه مي دونم داستان چيه )
اما خانوم ستاره :
در مورد اينكه من و تو مقصريم درسته .. بازار امروز بازار عرضه و تقاضاس . من و تو هم خواسته يا ناخواسته به اين بازار دامن مي زنيم .. در مورد شماره ي يك هم حرفي ندارم .. اون شخصيت مي تونه هم دختر باشه هم پسر ..
در مورد احساسات شرطي فكر كنم منظورم رو خوب نرسوندم ..
احساسات شرطي يعني حسي كه وابسته به شرايط مكان و زمان باشه .. به چيزاي مزخرف و بي اهميت . نگران نشو .. خيلي از ماها ديگه احساسات اصيل و واقعي رو تجربه نمي كنيم . به همين خاطر فكر مي كنيم چيزي كه الان داريم درسته و اصل جنسه .. نه عزيز .. اين طوري نيست .
بذار برات يه مثال بزنم . تو اگه يه پسري رو دوست داشته باشي وقتي ببينيش و باهاش حرف بزني چه حسي داري . خب خوشحال مي شي و اصطلاحا تو پوستت نمي گنجي .. حالا اگه همون پسر رو ببيني كه با يه دختر ديگه اس و داره لاو مي تركونه چي ؟ ( لطفا نگو بايد ببينم كه چي شده داستان و اين حرفا ... مثلا اون دختره هم دوستشه ) خب اينجا حس خوبي نداري و فكر نكنم دگه دوستش داشته باشي ..
بذار يه مثال ديگه بزنم . اگه توي يه دنيايي باشيم كه همه چيز در محجوبيت و اين چيزا باشه پسري كه راحت و صميمي عشقش رو به دختر مورد علاقه اش ابزار مي كنه حتما پسر دريده و فاسديه و حالا اگه تو دنيايي باشيم كه دخترا براي عاشق شدن دنيال چشماي دريده ي پسرا مي گردن و پسرا هم به سبك فلان قهرمان تيريپ مي زنن پسر پاكي كه به دختري دلبسته باشه ديگه بايد از زور خجالت و شرم و اين چيزا از اون دختر چشم بپوشه .. .. مي بيني چطور دارم از زواياي مختلف اين حس متعالي و آسماني رو كه امروزه به لجن كشيده شده رو به بازي مي گيرم .
اينا رو ولش .. بيا بريم يه مهد كودك .. يه جايي كه پر از كودك و نوزاده .. وقتي كه وارد مي شي ديدي چه حس خوبي بهت دست مي ده .. يه كم بشين نيگاشون كن .. سر يه اسباب بازي باهم قهر مي كنن قهرم قهرم تا صد سال عمرت بشه ( چند سال بود ؟ يادم نيست )  چند دقيقه بعد باهم آشتي مي كنن و آي آشتي آشتي آشتي فردا بريم تو كشتي . تا وقتي اين احساس هاي شرطي توي وجود ماست جايي براي جاري شدن حس واقعي نمي مونه .. تو تا حالا حس نبوغ واقعي نداشتي كه يه كتاب چهارصد صفحه اي رو توي مدت كوتاهي بخوني و همه ي مسائلش يادت باشه . تو تا حالا حس واقعي دوست داشتني بودن رو نداشتي كه توي هر جمعي صرف نظر از اينكه كي هستي يا چه قالبي داري با آغوش گرم پذيرفته بشي ..
بله دوست من .. ما انرژي زندگيمون رو داريم براي چيزي خرج مي كنيم كه واقعي نيست .. و اينجا وقتي كه اينو بفهمي حق داري از خودت متنفر باشي .
در مورد اينكه گفتي اون عين من نيست درسته .. ولي من دارم تلاش مي كنم كه بگم آي انسان محترم .. خيلي اين احساسات شرطي رو جدي گرفتي .. چرا به نداي قلبت گوش نمي دي ..
چرا وقتي توي يه پارك هستي و وجودت تمنا مي شه براي ليس زدن به بستي به سبك كودكان به فكر پرستيژ مي افتي و احساست رو سركوب مي كني . چرا عشقت ، حس دوست داشتنت رو به خاطر مسائل پوچ و واهي خفه مي كني ؟‌
اينجا هم كه مي گي همه چيز شرطيه قبول ندارم .. دليل هم دارم .
اما هنوز هم براي عروسك كوچولو متاسفم . احتياجي ندارم كه خودم رو جاي اون بذارم .. چون ارزش من بيشتر از اينه كه خودم رو تبديل كنم به يه جنس پشت ويترين ، زينت هامو بر خلاف دستور صريح خالقم براي نامحرم نشون بدم . بشم هيزم جهنم براي صاحب نگاه هرزه كه روي بدنم مي لغزه .
اما خانوم نغمه :‌
داستان قشنگي بود و به طرز ماهرانه اي پسرك رو بد جلوه مي داد . قصد دفاع از كار اون پسر رو ندارم . ولي اينجا فقط اون پسر مقصره ؟ آيا دخترك فرشته بوده ؟
نه عزيز .. اينجا همون قدر كه پسرك مقصر بوده دخترك هم مقصر بوده .. تو اگه يه روز گوشه ي خيابون يه نفر رو ديدي كه پشت گردنش رو حسابي تيغ كشيده و سزش رو هم خم كرده و بالا نمي ياره بدون وقت زدن يه پس گردني جانانه اس .
همونطور هم كه گفتم خدا به انسان عقل داده .. اگه اون دخترك اين قدر ساده بوده فرق يه متجاوز با يه عاشق واقعي رو نمي دونسته خب حقش بوده .. اينجا خانواده ي دخترك هم بالطبع مقصر هستن كه چرا به دختر دلبندشون آموزشهاي لازم رو ندادن .. و چرا رفتارش رو كنترل نكردن كه چنين چيزي پيش نياد .
اما به طور كل ما داريم روي لبه ي تيغ راه مي ريم . اگه از بيرون ماجرا به اين جريان نيگاه كنيم هم دختر مزخرف داريم هم پسر مزخرف و هم دختر خوب و هم پسر خوب ..
ولي متاسفانه به آمارهايي كه دارم و از جاهاي مختلف جمع آوري كردم اون حرف رو زدم كه سرعت سقوط دخترا خيلي بيشتر از پسراس . متاسفانه پسراي خوب نسلشون در حال انقراضه و دختر خوب هم كه خيلي وقته به افسانه ها پيوسته .
خيلي حرفا مي خواستم بگم ولي خب بي خيال ..

آموزش محرم و نامحرم به كودكان و نوجوانان

شناخت صحيح احكام الهى به عنوان يك عنصر مهم, در تربيت دينى فرزندانمان محسوب مى شود. اگر بخواهيم فرزندان خود را طورى تربيت كنيم كه احكام الهى رعايت نمايند بايد از همان زمان كودكى بر طبق دستورات دينى عمل نماييم. براى اينكه دختران و پسران هنگام بلوغ با مشكلى روبه رو نشوند و به تدريج با نقش خاص خود به عنوان دختر و يا پسر آشنايى يابند, بايد از همان ابتدا به طور جداگانه با آنها رفتار شود.
اين مسإله در مورد دختران اهميت بيشترى دارد; زيرا آنها زودتر از پسران به بلوغ مى رسند. در تعاليم اسلامى به اين نكته توجه كامل و توصيه شده است كه از حدود 6 سالگى با دختر و پسر به روشى جداگانه رفتار شود. در روايات اسلامى توصيه شده است كه دختر بچه شش ساله را پسر بچه يا مرد نامحرم نبوسد و در بغل نگيرد. همچنين زنهاى نامحرم از بوسيدن پسر بچه اى كه سنش از هفت سال گذشته است, خودارى كنند.
همينطور توصيه كرده اند كه بستر كودكان در شش سالگى از هم جدا شود.
رعايت اين اصول سبب مى شود كه دختران و پسران از همان آغاز به تدريج نقش مردانه و زنانه مناسب را پيدا كنند و براى بلوغ آمادگى كافى داشته باشند. به هر حال بايد از دوران كودكى زمينه براى رشد ويژگيهاى فطرى دختر و پسر در خانواده فراهم آيد و هر يك از اين دو در مسيرى كه آفرينش با تدبيرى حكيمانه پيش پاى آنها نهاده است, سوق داده شوند.(1) در ارتباط با آموزش كودكان بايد اين نكته را مد نظر داشته باشيم كه آيا ما هستيم كه او را متدين و مومن مى سازيم و يا خود اوست كه مى بايد ايمان بياورد و متدين شود؟ پاسخ دقيق مى تواند روشنگر شيوه برخورد ما با فرزندان درتمامى زمينه ها از جمله برخورد با جنس مخالف باشد.
كودك موقعى فعل تربيتى را درونى مى كند كه خود به طور فعال در آن نقش داشته باشد. اگر خواهان آن هستيم كه كودكان مقررات, ارزشها, خصايل و فضايل اخلاقى را درونى كنند يعنى در سازمان ذهنى و عاطفى آنها ريشه بدواند و در عمق وجودشان جايگزين شود بايد لوازم و شرايط تربيت را به گونه اى فراهم كنيم كه كودك خود راغب و مايل به آن شود. مهمترين اصل در تربيت خود انگيخته مسإله رغبتها و علايق كودك است. پيام تربيتى بايد با كانون رغبت متربى همسو گردد.(2)
نوجوانان و جوانان بايد خود را چنان با ارزش و با عزم و اراده تصور كنند كه خويشتن را از درون كنترل كنند. آنان چنين انتظارى را در خود پرورانند كه حتما مى بايد ديگران آنها را كنترل كنند. آنان بايد به گونه اى رشد يابند كه حتى در شرايطى كاملا دور از چشم افراد كه امكان بهره ورى نيز براى آنان فراهم باشد به لحاظ تقوايى, خود را نگه دارند و دست از پا خطا نكنند. نوجوانان را بايد به گونه اى تربيت كرد كه خود كنترل(3) بار آيند و نياز كمترى به انضباط و كنترل بيرونى داشته باشند, و به نحوى آنان را آماده و پرهيزگار نماييم كه اگر به درون درياى گناه و لغزش هم وارد شدند, همانند مرغابى آب بر اندامش ننشيند و خشك بيرون آيد, و در واقع عالم را محضر خدا بدانند و در همه جا از درون او را پيامآورى باشد.
در اين باره از حضرت امام خمينى نقل شده است:
((از مسايلى كه امام بيشتر به آنها توجه داشتند, محدود بودن ارتباط بين زن و مرد بود. يادم است كه ده سال بيشتر نداشتم و با برادرهايم و پسرخاله ام قايم موشك بازى مى كردم, حجاب هم داشتم. اما امام يك روز مرا صدا كردند و گفتند: شما هيچ تفاوتى با خواهرتان نداريد, مگر او با پسرها بازى مى كند كه شما با پسرها بازى مى كنيد. از آن روز به بعد با پسرها بازى نكردم.))(4)
شرع مقدس اسلام در رعايت رفتار و پوشش فرد مسلمان حدودى را تعيين كرده است, پوشيده بودن بدن زن و مجاز بودن براى عدم پوشش كفين و وجه و نيز مجاز نبودن مرد و زن در سخن گفتن با يكديگر به گونه اى كه گناه درآن وجود داشته باشد, به عنوان حداقل حدودى است كه مى بايد رعايت شود.
در مورد رعايت حدود شرعى در روابط دخترو پسر مى بايد اولا ما حدود را به خوبى بشناسيم و از افراط و تفريط بيهوده اجتناب كنيم. ثانيا فرزندان را افرادى بار بياوريم كه با كنترل درونى رشد كنند نه فقطما با كنترلهاى بيرونى. در اينجاست كه معناى كلام حضرت زهرا(س) نيز مشخص مى شود كه رفتار مطلوب زن در رابطه با نامحرم را چنين توصيف مى فرمايند: ((زن, نامحرمى را نبيند و نامحرمى او را نبيند. )) چنين الگويى براى كسى مطرح است كه خود از لحاظ رشد انسانى به جايى رسيده باشد كه اين كلام حضرت زهرا(س) را خود با تمام وجود حس كند وآن را دستورالعمل زندگى قرار دهد.
آموزش حدود شرعى و مراعات آنها نه تنها نشانه عقب ماندگى و يا محدود سازى فرزندان نيست, بلكه خود نشانگر دقت و توجه يك خانواده به حدود رفتار اجتماعى است.
هر قدر فرهنگ يك خانواده بالاتر باشد به جزئيات و دقايق زندگى و از آن جمله دقايق در مورد روابط اجتماعى با ديگران توجه بيشترى مى كند. دخترى كه در برخورد با افراد نامحرم, از آن جمله پسرعمو, پسرعمه, پسردايى و امثال آن پوشش خود را مراعات مى كند و حجاب خود را نگاه مى دارد و نيز رفتار متين و دينى در مقابل آنها دارد, با اين اعمال, سطح فكر و فرهنگ خود را نشان مى دهد. به اين ترتيب خانوادها خود بايد برنامه مشخصى در زمينه آموزش حدود رفتارى با افراد محرم و نامحرم, حلال و حرام به فرزندان خود داشته باشند.(5)
خانم فاطمه طباطبايى در باره نظر امام خمينى راجع به حجاب دختران چنين نقل مى كند:
امام خمينى مى فرمودند: تا تكليف نشده حجاب لازم نيست, مى تواند هر رنگى كه مى خواهد بپوشد. ولى وقتى تكليف شد, ديگر نگوييد عيب ندارد. اين را به بچه تلقين كرده ايد كه راجع به مسايل دينى سخت نباشد, بايد به بچه فهماند كه بعد از سن تكليف پسرعمو و پسرخاله نامحرم هستند و بايد حجاب داشته باشد. اين عيب ندارد.
سليقه هاى مختلف پدر و مادر مسايل شرع را تغيير مى دهد يا از اصل برمى گرداند و براى بچه كار را مشكل مى كند.
نبايد مسايل شرع را براى بچه مشكل كرد. اسلام دين راحتى است. دين سختى نيست. (6)
از نظر قرآن كريم, نه تنها تكليف, سخت و دشوار نيست, بلكه با عمل به آن و چشيدن لذت عبادت و اوامر خداوند شيرينى و حلاوت خاصى را نيز انسان احساس مى كند كه با هيچ كدام از لذايذ زودگذر دنيوى قابل مقايسه نيست.
خداوند حكيم بدون در نظر گرفتن نيازها و مصالح انسان به او تكليف نمى كند. چيزى بر او حلال يا حرام نمى نمايد اگر چيزى را بر او حلال كرد, سود وى را در نظر داشته و اگر چيزى را برايش حرام كرد, مصلحت او را مورد توجه قرار داده است. به طور كلى در اسلام حكمى بدون حكمت و تكليفى بدون مصلحت وجود ندارد, مقررات الهى بدون استثنإ بر مبناى نيازهاى واقعى انسان وضع شده و زندگى خوب و توإم با سعادت و عاقبت نيك جز با انجام اين مقررات ميسر نيست, هر يك از اين احكام, پاسخگو به نيازى از نيازهاى انسان است.
پيامها و نتايج
آشنايى و آموزش تدريجى مسايل دينى به دختران و پسران را از همان دوران كودكى شروع كنيم.
قبل از سن تكليف نبايد با تكاليف سخت و طاقت فرسا احساس تنفر و انزجار در كودك ايجاد نماييم.
آموزشهاى دينى و اخلاقى بايد داراى انعطاف و متناسب با توانايى كودكان در سن قبل از تكليف باشد.
مثل پيشمرگان كرد مسلمان, زنان مسلحانه در غياب همسرشان از خانواده محافظت مى كردند. با چند تن از آنان در بانه صحبت مى كرديم مى گفتند شبها تا صبح نمى خوابيديم و برخى موارد هم بوده كه درگير شده ايم.

--------------------------------------------------------------------------------

پى‏نوشت‏ها:
1ـ راهنماى پدران و مادران, ج 1, ص 77.
2ـ تربيت طبيعى درمقابل تربيت عاريه اى, ص 188 ـ 189.
3ـsehf _ control .
4ـ عاطفه اشراقى, پا به پاى آفتاب, ج1, ص212.
5ـ تحليلى تربيتى بر روابط دختر و پسر در ايران, ص74.
6ـ پا به پاى آفتاب, ج1, ص191.

چمدان های دلار و پیش بینی آیت لله مصباح!
 

ون گوک در سکند لایف

فساد پهلوي
(قسمت دهم)

مطلب امروز آخرین قسمت از نوشته های فساد پهلویه. موضوع مطلب امروز در مورد یک رسوایی و بعضی از عادات مرسوم در میهمانیهای اون زمانه :
" در این میهمانیها اکثر خانمهای رجال و بزرگان کشوری و لشکری و بازرگانان می کوشیدند با آویزان کردن جواهرات گرانبها از گردن و دستان خود ثزوت و مکنت خود را نشان دهند و به دیگران برتری خود را بنمایانند. یک بار این علاقه به جواهرات منجر به کشف ماجرای دخالت رئیس شهربانی تهران در دزدیهای شبانه شد!
رئیس شهربانی وقت تهران گروهی از دزدان با سابقه ی تهران را دستگیر و اموالی گرانبها را از آنان به دست می آورد که همگی جواهرات با ارزش بوده است. وی یک رشته از این جواهرات را به همسر خود هدیه می کند! از قضای روزگار این جواهرها به خانم آذر صنیع، همسر آقای ابتهاج تعلق داشت که چند ماه قبل دزدان از خانه ی او ربوده بودند. چون میزان جواهرات مسروقه زیاد بود در بازجویی به خاطر نیاورده بودند که کدام رشته جواهرات را از کدام منزل ربوده اند. رئیس شهربانی هم با دزدان معامله کرده و ضمن گرفتن همه ی جواهرات آنها را بی سر و صدا آزاد کرده بود.
در میهمانی که من هم حضور داشتم آذر صنیع با دیدن جواهرات خود( این جواهرات عتیقه ی متعلق به دوره ی ویکتوریا را شوهرش از یک حراجی عتیقه در لندن خریده بود) بر گردن همسر رئیس شهربانی نزد او رفت و ضمن تعریف کردن از گردنبند و دستبند او می پرسد که جواهرات را از کجا خریده است. همسر رئیس شهربانی که نمی دانست جواهرات مسروقه است در عین سادگی جواب می دهد که این جواهرات هدیه ای از سوی همسرش می باشد. آذر موضوع را در آن میهمانی مسکوت گذاشت اما ابتهاج فردا صبح موضوع را از طریق مقامات عالی رتبه دنبال کرد و رئیس شهربانی هم مجازات می شود."
" در میهمانیها دادن مشروبات الکلی بسیار عادی بود، اما در پاره ایی از ضیافتها بساط تزیاک کشی را هم می گستراندند. استعمال تریاک بقدری برای اشراف و طبقات بالا عادی شده بود که بیشترشان در خانه های باغدار خود تالاری را به تریاک کشی اختصاص داده و در وسط تالار «بخاری دیواری» یا «آتشدان» ثابت تزیینی ساخته و اطراف آن تشک و مخده انداخته بودند تا افراد فراوان براحتی به آتش و وافور و اسباب تریاک کشی دسترسی داشته باشند."
" خاطره ی دیگری که از این میهمانیها دارم کارهای جنون آمیز میهمانان درساعات پایانی آخر شب بود. برای نمونه ک زن آبرومند!! حاضر می شود در برابر شرط بندیهای کلان در جلوی حاضران برهنه شود و به قول غربیها استریپ تیز کند!!!!! این برهنه شدن منحصر به خانمها نبود و بعض آقایان اسم و رسم دار هم در برابر شرط بندیهای کلان اقدام به برهنه شدن می کردند!!!!"

2 تير / 24 جولاي / 9 رجب