1025

 
 

به نام حضرت دوست، که هر چه بر سر ما مي رود عنايت اوست

مجله الکترونيکي روزانه :: شماره 1025 :: يکشنبه 19 آبان 1387

Mobin_s2004@yahoo.com

راهنمای فعال سازی GPRS همراه اول

آرشيو روزانه

براي مشاهده شماره ديروز «روزانه» (1024) اينجا را کليک کنيد


عناوين برخي از مطالب شماره امروز مجله الکترونيکي «روزانه»:

  • بهترين نقاط گردشگري دنيا
  • امام رئوف
  • اعلام اسامی قرعه کشی عمره مفرده
  • معرفي و دانلود فيلم : ايکس
  • دانلود فيلم مستند و ورزشي : اعماق دريا
  • دانلود انيميشن : Gnomes and Trolls: The Secret Chamber
  • آلبوم جديد و زيباي علي مرشدي با نام پاپوش
  • آهنگ بسیار شاد و شنیدنی از رامبد و خسته به نام عروسی
  • نرم افزار رایت و شبیه ساز Alcohol 120% 4.0
  • بازی نقطه و خط برای موبایل
  • سفری به گذشته و ساخت تمدن پارس در Cradle of Persia
  • چرا عدد1, یک نامگذاری شده و عدد 2 ,دو ...
  • آمار عجیب تالار فرمانیه
  • حکایت غم انگیز خیابان های تهران و سئول در این دو شهر
  • دختر 20 ساله: برادرم مرا وادار به تن فروشی میکند!
  • دانلودهای اوبامایی
  • دعوت به مناظره از جامعه بهائیت ایران
  • یک لبخند تلخ
  • جديدترين شماره از ماهنامه Hotel Design Magazine
  • سونی باریکترین LCD جهان را با ضخامت 9.9 میلیمتر ساخت
  • معرفت پيشيني
  • شوهر کامپیوتری
  • چگونه به آزادی مالی و ثروت برسیم؟
  • انجمن حجتیه و انحرافات آن
  • و ....

 


 

 

Mobin_s2004@yahoo.com


 



 

 


Mobin_s2004@yahoo.com

بهترين نقاط گردشگري دنيا
امام رئوف
ويژه نامه ميلاد حضرت امام رضا (عليه آلاف التحيه و الثناء)
جلوه HDR به عکس‌هایتان بدهید
قلعه های مختلف در سراسرجهان
هتل یخی در کانادا
جوان آنلاين
ما جوانيم پس مي توانيم
ستارگان هنر و ورزش روسیه در سیاست
تصاویری از چاقترین مرد جهان که چندی قبل درگذشت
گزارش روزنامه المستقبل لبنان در مورد اوضاع اجتماعي ايران
بخصوص مسئله روسپيگري
دفاع از عدالتخانه؛ کلیک و امضاء کنید

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

اعلام اسامی قرعه کشی عمره مفرده

اسامی متقاضیان عمره مفرده ای که در قرعه کشی برنده شده اند، از طریق پایگاه اینترنتی بانک ملت به نشانی haj.bankmellat.ir/haj اعلام شد.
نصیری مدیر کل روابط عمومی سازمان و حج و زیارت در مصاحبه با واحد مرکزی خبر افزود: متقاضیان عمره مفرده که از پنجم فروردین تا پنجم خرداد در بانک ملت ودیعه گذاشته اند می توانند با مراجعه به این پایگاه اینترنتی و وارد کردن کد ملی و کد ثبت نام و یا از طریق تلفن گویای 84251000 و تنها با وارد کردن کد ثبت نام خود از برنده شدن یا نشدن در قرعه کشی آگاهی یابند.
مراسم قرعه کشی برای انتخاب یک میلیون و 200 هزار نفر از میان سه میلیون و 373 هزار نفری که ابتدای امسال در بانک ملت ودیعه گذاشتند دو روز قبل در مراسمی در سازمان حج و زیارت انجام شد.
این قرعه کشی به کمک رایانه و بر اساس 200 گروه شش هزار نفری صورت گرفت که یک میلیون و 199 هزار و 400 نفر برنده شدند.
مدیر کل روابط عمومی حج و زیارت گفت: به دلیل اینکه اکثر متقاضیان عمره به صورت گروهی ثبت نام کرده بودند، در قرعه کشی رایانه ای، یک میلیون و 199 هزار و 400 نفر انتخاب شدند.
به گفته نصیری پرشمار ترین گروهی که برای اعزام به عمره نام نویسی کرده بودند 540 نفری بود.
مدیر کل روابط عمومی سازمان حج و زیارت همچنین اعلام کرد: نام نویسی از متقاضیان عمره هر سال انجام می شود.
وی درباره تعیین وضع افرادی که نامشان در قرعه کشی درنیامده است گفت: این افراد چنانچه ودیعه خود را از بانک ملت دریافت نکنند در قرعه کشی های بعدی با دو برابر امتیاز شرکت داده می شوند.
نصیری افزود: اولویت اعزام افرادی که در قرعه کشی برنده شده اند در اطلاعیه های سازمان حج و زیارت اعلام خواهد شد.

ميانگين قيمت نفت ايران به 57دلار رسيد

ميانگين قيمت نفت‌خام ايران در هفته گذشته به 57 دلار رسيده است.
به گزارش ايسنا، تازه‌ترين اطلاعات از پايگاه خبري معاونت بين‌الملل شركت ملي نفت ايران حاكي از ان است كه ميانگين قيمت نفت‌خام ايران در هفته اول نوامبر 2008 معادل 57 دلار و هشت سنت بوده است.
براساس اين گزارش، ميانگين قيمت نفت‌خام سبك ايران معادل 58 دلار و 12 سنت و نفت‌خام سنگين ايران 55 دلار و 85 سنت بوده است.
براين اساس، ميانگين قيمت نفت‌خام صادراتي ايران در اين مدت 57 دلار و 63 سنت اعلام شده است.
اين درحالي است كه قيمت نفت‌خام سبك شيرين آمريكا ـ وست تگزاس اينترمديت ـ براي تحويل در ماه دسامبر در بازار نفتي نيويورك در آخرين معاملات انجام شده به سطح 62 دلار رسيده است كه نسبت به دوران اوج خود در ماه جولاي بيش از 80 دلار كاهش داشته است.
اعضاي اوپك در آخرين نشست خود در وين در واكنش به سقوط قيمت نفت‌خام، ميزان توليد نفت خود را 1.5 ميليون بشكه در روز كاهش دادند.

 



 


 

Mobin_s2004@yahoo.com

معرفي و دانلود فيلم

ايکس
Ben X

کارگردان: نيک بالتازار. فيلمنامه: نيک بالتازار بر اساس رمان "Niets is alles wat hij zei" و نمايشنامه Niets. موسيقي: پراگا کان. مدير فيلمبرداري: لو برگمانس. تدوين: فيليپ راوئت. طراح صحنه: کورت لوينس. بازيگران: گرگ تيمرمانس[بن]، لورا روليندن[اسکارليت]، ماريکه پينوي[مادر]، ل گوسن[پدر]، تايتوس د ووگت[بوگارت]، مارتن کلايسنس[دسمت]، تانيا وان در ساندن[سابين]، يوهان هلدنبرگ[معلم ديني]. 93 دقيقه. محصول 2007 بلژيک، هلند. برنده جايزه بزرگ و جايزه هئيت داوران کليساي جهاني از جشنواره مونترال، برنده جايزه تماشاگران و انتخاب کارگردان ها براي بهترين فيلم خارجي از جشنواره سدونا، برنده جايزه فيپرشي از جشنواره استانبول.
بن جواني متفاوت و گريزان از واقعيت است و همه چيز براي او در دنيايي مجازي اتفاق مي افتد. او در کودکي صاحب حافظه اي قوي بوده، اما بعدها دچار بيماري اوتيسم شده است. تنها دوستي که دارد دختري به نام اسکارليت است که روز صبح با او روي اينترنت Archlord بازي مي کند. همکلاسي هايش در دبيرستان مرتباً سر به سر او مي گذارند و يک روز هم شلوار از پاي او کشيده و فيلم آن را روي اينترنت قرار مي دهند. همزمان پيامي از اسکارليت دريافت مي کند که خواستار آشنايي رو در رو با اوست. چون بن بالاترين امتياز را همواره در اين بازي به دست مي آورد. در روز موعود بن خانه را ترک و به ديدار اسکارليت مي رود. اما قادر به سخن گفتن با او نيست. بعد از بازگشت به خانه همراه پدر و مادر به سفري دريايي مي روند. در آنجا بن در برابر دوربين خود خودکشي مي کند. در مراسم تشيع جنازه همه همکلاسي هايش حضور دارند و با نمايش فيلمي از رفتارشان با بن به شدت ناراحت مي شوند. بن نيز گويي هنوز زنده است و مرگ وي چيزي جز بازي پاياني وي نيست....

چرا بايد ديد؟
نيک بالتازار متولد 1946 گنت، اوست ولاندرن، بلژيک است و بن ايکس اولين فيلم اوست. تنها سابقه اي که از وي در منابع موجود يافت مي شود تجربه بازي در نقش هايي کوتاه در دو فيلم به سال 1995 و 2003 است. اما با همين فيلم اول خود موفق شده کلي سر و صدا در جشنواره ها به پا کند و چهار جايزه معتبر هم به دست بياورد. بن ايکس که به عنوان نماينده رسمي بلژيک به مراسم اسکار معرفي شده بود، به اوتيسم نمي پردازد. بلکه بيماري شخصيت اصلي فيلم بهانه اي است تا از طريق آن رفتارهاي ناهنجار اجتماعي مانند قلدري و تحقير ديگران زير شلاق گرفته شود. البته اين امر باعث نمي شود تا به مصائب زندگي در دنياي مجازي نيز پرداخته نشود. بالتازار از لحظه شروع فيلم دنياي ذهني قهرمانش را همچون يک بازي رايانه اي تصوير مي کند. اما نماهاي ثابت از صحبت هاي نزديکان بن را نيز در لابلاي آنها مي گنجاند تا ظاهري مستندگونه نيز به اثر خود بدهد. فيلم ميان روايت ذهني، فيلم مستند و داستاني فانتزي در رفت و آمد است و به خوبي موفق مي شود تعادلي ميان همه اين دنياهاي متضاد برقرار کند. و از همه حيرت انگيزتر اينکه فيلم بر اساس داستاني واقعي ساخته شده است!
اين فقط بن نيست که قلدري و خشونت نوجوان هاي همسن و سالش سبب وحشت هر روزه اش شده، اين کابوس همه ماست. قهرمان فيلم هلندي است و اکثريت صحنه هاي آن نيز در هلند مي گذرد. در واقع مي شود آن را مطالعه اي در باره جوانان امروز هلندي دانست که مواد مخدر، روابط جنسي بي بند و بارانه و ابراز خشونت در نزد آنان چيز عجيب يا نابهنجاري نيست. در نزد آنها صحبت از خدا، دين، قراردادهاي اجتماعي و حتي اخلاقي تمسخرشان را برمي انگيزد و بن سعي مي کند تا با سيلي محکمي آنها را به خود آورد. اين سيلي در قالب خودکشي و فيلمي که در مراسم تدفين وي نمايش داده مي شود به صورت جامعه هلند نواخته مي شود. آن هم از سوي کسي که تلفظ سر هم نامش در زبان هلندي- بنيکس- هيچ کس معني مي دهد.
فيلم با سرمايه اي معادل يک و نيم ميليون يورو توليد شده و همين مقدار را در بلژيک به دست آورده است. يک فيلم اروپايي استخوان دار، که سبک ديداري شنيداري کارگردانش سخت به دل مي نشيند. براي آشنا شدن با سينماي امروز هلند يکي از بهترين نمونه ها است و براي کارگردانش سنگ زيرين يک کارنامه درخشان در آينده!
ژانر: درام.
 

براي مشاهده عکسهايي از اين فيلم روي اين لينک کليک کنيد
 

لينکهاي دانلود (نسخه اورجينال)
http://rapidshare.com/files/147977365/BX-JPE.by.nnznp.FDC.part1.rar 
http://rapidshare.com/files/147977630/BX-JPE.by.nnznp.FDC.part2.rar 
http://rapidshare.com/files/147977487/BX-JPE.by.nnznp.FDC.part3.rar 
http://rapidshare.com/files/147977571/BX-JPE.by.nnznp.FDC.part4.rar 
http://rapidshare.com/files/147977459/BX-JPE.by.nnznp.FDC.part5.rar 
http://rapidshare.com/files/147977648/BX-JPE.by.nnznp.FDC.part6.rar 
http://rapidshare.com/files/147977431/BX-JPE.by.nnznp.FDC.part7.rar 
http://rapidshare.com/files/147977091/BX-JPE.by.nnznp.FDC.part8.rar

رمز فايل: ندارد


لينکهاي دانلود غيرمستقيم و از سايت رپيدشر مي باشد
. براي آشنايي با نحوه دانلود از سايت رپيدشر (Rapidshare) اينجا کليک کنيد

براي خريد اينترنتي و دريافت از طريق پست روي اين لينک کليک کنيد
 

دانلود فيلم مستند و ورزشي

اعماق دريا
Deep Sea 3D

مستند "اعماق دريا"
محصول PBS Nova

One of the most controversial and complex theories regarding the sinking of the Titanic was put forward by Robert Gardiner in his book ‘TITANIC: The Ship That Never Sank?’ (Published 1999).
In it, Gardiner draws on several events and coincidences that occurred in the months, days and hours leading up to the sinking of the Titanic to form his theory. Put simply, his theory is that the ship that hit the iceberg on 14 April 1912 was in fact the Titanic’s sister-ship the Olympic, disguised as the Titanic. All this was part of an insurance scam of huge proportions by the White Star Line.
The Olympic was the older sister to the Titanic, built alongside the more famous vessel but launched much earlier, in October 1910. She was to all purposes identical to the Titanic, save for small detailing such as the promenade deck windows. These were not glazed in the Olympic. In the Titanic the front half of the promenade deck was fitted with smaller glazed windows to protect passengers from spray.
On September 20, 1911, the Olympic was involved in a collision with the Royal Navy cruiser HMS Hawke near Southampton. The cruiser smashed its ram into the side of the Olympic, seriously damaging both ships. The inquiry (an internal Royal Navy one) found its ship free of all blame. This set in motion Gardiner’s theory.


لينکهاي دانلود

رمز فايل: janosi&nusko
 

لينکهاي دانلود غيرمستقيم و از سايت رپيدشر مي باشد. براي آشنايي با نحوه دانلود از سايت رپيدشر (Rapidshare) اينجا کليک کنيد

براي خريد اينترنتي و دريافت از طريق پست روي اين لينک کليک کنيد


دانلود انيميشن

Gnomes and Trolls: The Secret Chamber

کارتون جديد و ديدني "Gnomes and Trolls: The Secret Chamber"
 

لينکهاي دانلود
Gnomes.And.Trolls.The.Secret.Chamber.R5.XViD-RUSTLE.part1.rar
Gnomes.And.Trolls.The.Secret.Chamber.R5.XViD-RUSTLE.part2.rar
Gnomes.And.Trolls.The.Secret.Chamber.R5.XViD-RUSTLE.part3.rar
Gnomes.And.Trolls.The.Secret.Chamber.R5.XViD-RUSTLE.part4.rar
Gnomes.And.Trolls.The.Secret.Chamber.R5.XViD-RUSTLE.part5.rar
Gnomes.And.Trolls.The.Secret.Chamber.R5.XViD-RUSTLE.part6.rar
Gnomes.And.Trolls.The.Secret.Chamber.R5.XViD-RUSTLE.part7.rar
Gnomes.And.Trolls.The.Secret.Chamber.R5.XViD-RUSTLE.part8.rar

رمز فايل: ندارد


لينکهاي دانلود غيرمستقيم و از سايت رپيدشر مي باشد
.
براي آشنايي با نحوه دانلود از سايت رپيدشر (Rapidshare) اينجا کليک کنيد

براي خريد اينترنتي و دريافت از طريق پست روي اين لينک کليک کنيد

 

 


 

Mobin_s2004@yahoo.com

دانلود آلبوم: فارسي

پاپوش
باصداي علي مرشدي

آلبوم جديد و زيباي علي مرشدي با نام پاپوش با سه کیفیت
 

براي دانلود، روي هر يک از لينکهاي بالا کليک سمت راست کرده و Save Target As را بزنيد.


تک موزیک

آهنگ بسیار شاد و شنیدنی از رامبد و خسته
به نام عروسی 

لينک دانلود مستقيم
براي دانلود، روي لينک بالا کليک سمت راست کرده و Save Target As را بزنيد.

 

 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

نرم افزار PC

نرم افزار رایت و شبیه ساز Alcohol 120% 4.0

Alcohol 120% بی شک یکی از بهترین ها در کلاس خود می باشد، این برنامه با شبیه سازی و ضبط انواع CD و DVD در نوع خود بی نظیر است، این نرم افزار با بهره گیری از جدیدترین فناوری روز همواره در حال پیشرفت و گسترش است و هر روزه ویژگی های جدیدی به آن افزوده می شود، توسط این برنامه شما می توانید با Image (ذخیره کردن کل اطلاعات در قالب یک فایل روی هارد دیسک) گرفتن از سی دی هایی که مرتب از آنها استفاده می کنید، بدون قرار دادن CD در CD-ROM از آنها استفاده کنید، تنها یک کلیک لازم است تا Image با سرعتی در حدود 200X اجرا شود!
این نرم افزار همچنین یکی از قویترین نرم افزار های در زمینه رایت انواع CD و DVD میباشد و توانایی خواندن سی دی های خش دار و کپی برداری از سی دی های قفل دار (دارای بد سکتور) را نیز دارا می باشد.
نرم افزار Alcohol 120% یكی از نرم افزار های معروف در زمینه كپی رایت انواع سی دی و دی وی دی محسوب می شود . این نرم افزار قادر است اكثر سی دی و دی وی دی هایی كه قفل شده اند را كپی رایت نماید . این مهم ترین خاصیت این نرم افزار محسوب می شود. Alcohol 120% با پشتیبانی از اكثر فرمت ها می تواند تا خواسته های كاربران را تا حدود زیادی برآورده سازد. ساخت 6 درایو مجازی به صورت همزمان قابلیت مهم دیگری است كه این نرم افزار در خود جای داده است.

قابلیت های کلیدی نرم افزار Alcohol 120% 4.0:
- رایت انواع سی دی و دی وی دی
- پشتیبانی از اكثر فرمت ها mds,ccu,ccd,bwt,iso,nrg و ...
- قابلیت ساخت 6 درایو مجازی به صورت همزمان
- قابلیت پاك كردن اطلاعات از روی سی دی و دی وی دی
- قابلیت ساخت ایمیج از سی دی و دی وی دی
- رایت هرگونه قفل سی دی و دی وی دی
- سازگاری با نسخه های مختلف ویندوز از جمله ویندوز ویستا
- و ...
 

لينک دانلود (حجم فايل حدود 9 مگابايت مي باشد)

رمز فايل: ندارد

لينک دانلود غيرمستقيم و از سايت رپيدشر مي باشد. براي آشنايي با نحوه دانلود از سايت رپيدشر (Rapidshare) اينجا کليک کنيد
 

دنياي موبايل

بازی نقطه و خط برای موبایل

یکی از بازیهای قدیمی و ماندگار که ساعات زیادی را صرف بازی با دوستان خود می کردیم بازی معروف به « نقطه و خط » بود.
اینبار نسخه موبایلی(جاوا) این بازی محبوب را برایتان در نظر گرفته ایم. نام انگلیسی بازی Demon Contest است.


لينک دانلود مستقيم (حجم فايل حدود يک مگابايت مي باشد)

رمز فايل: www.mobin-group.com

براي دانلود، روي هر يک از لينکهاي بالا کليک سمت راست کرده و Save Target As را بزنيد.

نکته: فایل مورد نظر بصورت فشرده با پسوند Zip میباشد. لذا بعد از دریافت فایل، آن را از حالت فشرده خارج و سپس با استفاده از دستگاه بلوتوث یا کابل و یا دستگاه کارت ریدر برروی گوشی موبایل خود Install نمایید.

معرفي و دانلود بازيهاي کامپيوتري

سفری به گذشته و ساخت تمدن پارس در Cradle of Persia

مشاهده مراحل شکل گیری و به عبارتی ساخت تمدن کهن و با شکوه پارس تنها با حل معمای جداول هر مرحله از این بازی زیبا و جذاب امکان پذیر می باشد. سرزمین پارس، سرزمینی که در گذشته های بسیار دور با شکوه و جلال خاصی با معماری منحصر بفردی ساخته و امروز با گذشت قرن ها تقریبا چیزی از آن زیبایی ها باقی نمانده است که در این بازی زیبا سعی شده احساس سفر به آن دوران و آشنایی مختصر با فرهنگ و تمدن کهن آن دوران و در یک کلام آشنایی با پرسپولیس (شهر پارسی) در کنار حل جداول هر مرحله از بازی در ذهن کاربر تداعی شود. از دیگر نکات این بازی جداولی است که در هر مرحله توسط کاربر حل می شود تا امتیازات لازم جمع آوری و صرف ساخت تمدن پارسی شود که در هر مرحله امکانات جالبی مانند دینامیت، عصای جادویی و ... به کمک کاربر آمده تا در زمان محدود تعیین شده جدول را پشت سر گذاشته و به مرحله جدید وارد شود.

برخی از امکانات بازی Cradle of Persia:
- سفری هیجان انگیز در هفت دوره تاریخی از تمدن پارس
- بیش از 100 مرحله جالب توجه و زیبا
- ساخت 20 شاهکار تمدن پارسی
- دریافت 8 جایزه ویژه مانند عصای جادویی، دینامیت و... در طول مراحل مختلف بازی
- قابلیت ذخیره مراحل مختلف بازی
- کنترل موسیقی و صدای بازی توسط کاربر
- و ...
 

لينک دانلود (حجم فايل حدود 23 مگابايت مي باشد)

رمز فايل: ندارد


لينک دانلود غيرمستقيم و از سايت رپيدشر مي باشد
. براي آشنايي با نحوه دانلود از سايت رپيدشر (Rapidshare) اينجا کليک کنيد

 

 
 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

بخش اول

مطالب ارسالی نویسندگان ثابت «روزانه»
 

نمکدون
alimerikhi@yahoo.com

 

 

حديث روزانه
arash_new2001@yahoo.com

امام صادق(ع) فرمودند:

لا یَدخُلُ الجَنَّهَ مَن فِی قَلبهِ مِثقالَ ذَرَّهٍ مِن کِبر

کسی که در قلبش به اندازه ذره ای کبر و خود بزرگ بینی باشد به بهشت وارد نمی شود.

(جهاد النفس ح 569)

 

 

دانستني هاي علمي
bimaze2006@yahoo.com

  • آيا ميدانستي که از کساني که دچار سکته قلبي ميشوند هفتاد و پنج درصد مردان بين پنجاه تا هفتاد سال ميباشند .
  • آيا ميدانستي که 90 درصد سرطان ريه و چهل درصد ديگر سرطانها را کشيدن سيگار باعث ميشود .
  • آيا ميدانستي که نام قديمي لبنان و سوريه «شامات» بوده است .
  • آيا ميدانستي کليه هايمان روزانه هفتصد ليتر خون را تصفيه ميکنند.
  • آيا ميدانستي که دو سوم انرژى جهان از طريق نفت تامين ميشود .

 

جديدترين پيامک ها و جوک ها
ali_laila_live@yahoo.com

گنجشکا
نمى دونم گنجشک ها که شبیه هم هستند چه جورى همدیگر را می شناسند ونمی دونم چند نفر شبیه من هستند که تو دیگه منو نمی شناسى!


یه سلام
يه سلام آلبالويي به تو كه خيلي هلويي، يه سلام توت‌فرنگي به تو كه خيلي قشنگي، يه سلام پرتقالي به تو كه خيلي باحالي


لحظات ملکوتی
ایرانسل داران عزیز: به لحظات ملکوتی 12 شب تا 6 صبح نزدیک میشویم...التماس دعا


دل من
دل من عاشق کشک و رطب بود
اگر یکدنده هم ... دنده عقب بود
اگر خطاط ...خطش ، خط لب بود
گمانم کارهایش مستحب بود !


خندیدن تو
یکی در آرزوی دیدن توست ، یکی در حسرت بوسیدن توست
ولی من ساده و بی ادعایم ، تمام هستی ام خندیدن توست

 

 

آل ياسين
hra62302@yahoo.com

باری به سنگینی تاریخ

خیلی‌ها خودشان را راحت کرده‌اند. تا قبل از ظهور مهدی صاحب زمان که میگویند :“حالا که آقا نیست ،‌بی خیال“ ، احتمالا بعد از ظهور هم میگویند:“حالا که آقا هست ،‌بی‌خیال"
و اصلا هیچ فکر نمیکنند که بابا این انقلاب همه جانبه‌ی فرهنگی ،‌اعتقادی ،‌اقتصادی و فکری و ... حضرت مهدی مقدماتی میخواهد.اصلا درست است که او مبدا الایات است و همه معجزات تاریخ انبیا در دست اوست ولی به فرمایش حضرت صادق اگر قرار بود همه کارهای امت حضرت مهدی به معجزه حل شود که در زمان حضرت خاتم الانبیا انجام میشد!
هیچ فکر کرده‌اید که اگر ظهور حضرت مهدی(عج) ،‌در دوران حیات ما اتقاق بیافتد ،‌چه بار عظیمی بر گرده‌مان سنگینی میکند؟
باری به سنگینی تاریخ!
هیچ فکر کرده‌اید که تاریخ چشم‌ به حرکات ما دوخته است؟
...همه اولیا و انبیا دوست داشتند که به جای ما بودند و خدمت حضرت صاحب الزمان را میکردند؟
... همه ائمه طاهرین از ما انتظار دارند؟
هیچ فکر کرده‌اید که شاید شما یار سیصد و سیزدهم حضرت صاب الامر هستید و شاید امر ظهور معلق شماست؟
یا شاید قرار است توبه ای حقیقی کنید و از سرداران سپاه آخرالزمان شوید!
اصلا میدانید که مهدی چقدرمنتظر است تا ما به او برگردیم؟ و این نه از روی نیاز او به ماست؟ و این از روی محبت او به ماست؟
هیچ فکر کرده‌اید که شاید ما یکی از عوامل تاخیر ظهور باشیم؟
شاید قرار است حرکتی کنیم؟
شاید قرار است دعایی بکنیم ،از ته دل؟
یا شاید آهی ؟
یعنی در این حد هم به فکر نبوده‌ایم؟
هیچ فکر کرده اید که آیا برای تعجیل در ظهور از ما کاری برمی‌آید؟
... که ما خودمان را طوری تربیت کرده ایم که در ظهور آن حضرت به درد او بخوریم؟
هیچ فکر کرده‌اید که شاید قرار است عده ای مدینه فاضله حضرت مهدی را نبینند؟
شاید قرار است که تو در رکاب حضرتش به شهادت برسی تا کسانی بعد از تو طعم عدالت شیرین او را بچشند!
شاید این جمعه بیاید ...

محمد حسين افشاري

 

فردوسي طوسي
baran432002@yahoo.no

آریاها این حیوان را اسپ خوانده اند و در سنگ نوشته داریوش چهار بار به کار رفته است. در نام ایت افراد واژه اسب دیده می شود، که همه از پهلوانان کهن ایران هستند: گرشاسب( دارنده اسب لاغر) ارجاسب( درانده اسب گرانبها)لهراسب( تند اسب) تهماسب( دارنده اسب نیرومند).

ارسطاطالیس در سده چهارم پیش از میلاد از اسبان نسایی ستایش کرده است. در میان سومریان اما، نام اسب دیده نمی شود. در مصر هم گاو و خر گردونه ها را می کشند. در قوانین همورابی نیز، که نام بسیلری لز حیوانات آمده است، نامی از اسب نیست. این ها نشان می دهد که اسب با ایرانی و پهلوان ایرانی به جاهای دیگر جهان آن روز رفته است.

عیاری رفتن و عیاری کردن نیز در فرهنگ پهلوانی است. رستم بارها در شاهنامه به عیاری می رود. جامه می گرداند و در لباس بازرگان به لشکر دشمن می رود. شبانه کمند می گرداند و یکه و تنها از برج و بارو در می گذرد. عیاری کردن نه تنها با گستاخی و کمندو خنجر بر لب ودندان داشتن سر و کار داشت، بلکه با فریب دادن دشمن همراه بود. در داستان رفتن رستم به کوه سپید، وی فریبی به کار می برد. کاروانی به جانب دژ به راه می اندازد و :
به بار نمک در نهان کرد گرز
برافراخته پهلوان یال و برز
ز خویشان تنی چند با خود ببرد
کسانی که بودند هشیار و گرد
به بار شتر در سلیح گوان
نهان کرد آن نامور پهلوان
لب از چاره ی خویش در خند خند
چنین تازیان تا به کوه سپند.
آیین های کهن عرفانی و پهلوانی به هم آمیخته است. نگاه کنیم به آیین سوگند خوردن کیخسرو:
بگویم که بنیاد سوگند چیست
خرد را و جان را به از پند چیست:
بگویی: به دادار خورشید و ماه
به تاج و به تخت و به مهر و کلاه
به یاد فریدون، به آیین و راه
به خون سیاوش، به جان تو، شاه!
به فر و به نیک اختر ایزدی
که هرگز نپیچی به سوی بدی
میانجی نخواهی بجز تیغ و گرز
منش پست داری ز والای برز

ادامه دارد ...

 

 

مصحف
hamed.1360@yahoo.com

هر روز چند آيه قرآن بخوانيم

بري شنيدن آيه مورد نظر بر روي شماره آيه كليك كنيد و براي مشاهده تفسير الميزان و نمونه بر روي آيه کليک کنيد

سوره: سورة يس آيات: 83 محل نزول: مکه
 
 
وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءهَا الْمُرْسَلُونَ 13 إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ 14 قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمن مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَكْذِبُونَ 15 قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ 16 وَمَا عَلَيْنَا إِلاَّ الْبَلاَغُ الْمُبِينُ 17 قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ 18 قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِن ذُكِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ 19 وَجَاء مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ 20 اتَّبِعُوا مَن لاَّ يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ 21 وَمَا لِي لاَ أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 22 أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَن بِضُرٍّ لاَّ تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلاَ يُنقِذُونِ 23 إِنِّي إِذًا لَّفِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ 24 إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ 25 قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ 26 بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ 27

 

ترجمه فارسي مکارم

و براى آنها، اصحاب قريه (انطاكيه) را مثال بزن هنگامى كه فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند; «13» هنگامى كه دو نفر از رسولان را بسوى آنها فرستاديم، اما آنان رسولان (ما) را تكذيب كردند; پس براى تقويت آن دو، شخص سومى فرستاديم، آنها همگى گفتند: «ما فرستادگان (خدا) به سوى شما هستيم!» «14» اما آنان (در جواب) گفتند: «شما جز بشرى همانند ما نيستيد، و خداوند رحمان چيزى نازل نكرده، شما فقط دروغ مى‏گوييد!» «15» (رسولان ما) گفتند: «پروردگار ما آگاه است كه ما قطعا فرستادگان (او) به سوى شما هستيم، «16» و بر عهده ما چيزى جز ابلاغ آشكار نيست!» «17» آنان گفتند: «ما شما را به فال بد گرفته‏ايم (و وجود شما را شوم مى‏دانيم)، و اگر (از اين سخنان) دست برنداريد شما را سنگسار خواهيم كرد و شكنجه دردناكى از ما به شما خواهد رسيد! «18» (رسولان) گفتند: «شومى شما از خودتان است اگر درست بينديشيد، بلكه شما گروهى اسرافكاريد!» «19» و مردى (با ايمان) از دورترين نقطه شهر با شتاب فرا رسيد، گفت: «اى قوم من! از فرستادگان (خدا) پيروى كنيد! «20» از كسانى پيروى كنيد كه از شما مزدى نمى‏خواهند و خود هدايت يافته‏اند! «21» من چرا كسى را پرستش نكنم كه مرا آفريده، و همگى به سوى او بازگشت داده مى‏شويد؟! «22» آيا غير از او معبودانى را انتخاب كنم كه اگر خداوند رحمان بخواهد زيانى به من برساند، شفاعت آنها كمترين فايده‏اى براى من ندارد و مرا (از مجازات او) نجات نخواهند داد! «23» اگر چنين كنم، من در گمراهى آشكارى خواهم بود! «24» (به همين دليل) من به پروردگارتان ايمان آوردم; پس به سخنان من گوش فرا دهيد!» «25» (سرانجام او را شهيد كردند و) به او گفته شد: «وارد بهشت شو!» گفت: «اى كاش قوم من مى‏دانستند «26» كه پروردگارم مرا آمرزيده و از گرامى‏داشتگان قرار داده است!» «27»

آیات امروز را می توانید از طریق این لینک هم مطالعه کنید


توضيح:
هر روز مي خواهيم يک صفحه از قرآن را با هم بخوانيم (به همراه معني آن) هر روز چند دقيقه وقت مي ذاريم، بعد از يه مدت مي بينيم کل قرآن را ختم کرده ايم، به همين راحتي.
فرمايش امام صادق (عليه السلام) هم که يادمون هست: «قرآن پیمان خداست بر خلق او و برای شخص مسلمان شایسته است که بر عهد خود نگاه کند و هر روز 50 آیه بخواند.»
بيائيم فعلا حداقل با يک صفحه در روز شروع کنيم!
ياعلي مدد... التماس دعا

 

 

بخش دوم

ديگر مطالب ارسالی

اعضا محترم گروه مي توانند مطالبشان را به آدرس
 Mobin_s2004@yahoo.com
بفرستند تا با نام خودشان در اين ستون نوشته شود.

 

zare_karim_ne@yahoo.com

و روزی که بیایی
دیگر هیچ برایم نمانده است
تو همه چیز من خواهی شد

http://www.ghasedakkkk.persianblog.ir

 

 

helia_k48@yahoo.com

چرا عدد1, یک نامگذاری شده و عدد 2 ,دو ...

هر عدد به تعداد زاویه اش نامگذاری شده :
مثلا عدد 1 یک زاویه دارد.
عدد 2 دو زاویه دارد.
عدد 3 سه زاویه و الا آخر .
عدد 0 هم که زاویه ای ندارد.

متن انگلیسی با توضیحات کامل در آرشیو مهر 87
http://olinda.blogfa.com

 

 

dfarzad@rocketmail.com

ماهي
من فکر مي کنم
هرگز نبوده قلب من
اين گونه
گرم و سرخ: احساس مي کنم
در بدترين دقايق اين شام مرگزاي
چندين هزار چشمه خورشيد
در دلم
مي جوشد از يقين؛
احساس مي کنم
در هر کنار و گوشه اين شوره زار ياس
چندين هزار جنگل شاداب
ناگهان
مي رويد از زمين.
***
آه اي يقين گمشده، اي ماهي گريز
در برکه هاي اينه لغزيده تو به تو!
من آبگير صافيم، اينک! به سحر عشق؛
از برکه هاي اينه راهي به من بجو!
***
من فکر مي کنم
هرگز نبوده
دست من
اين سان بزرگ و شاد:
احساس مي کنم
در چشم من
به آبشر اشک سرخگون
خورشيد بي غروب سرودي کشد نفس؛ احساس مي کنم
در هر رگم
به تپش قلب من
کنون
بيدار باش قافله ئي مي زند جرس.
***
آمد شبي برهنه ام از در
چو روح آب
در سينه اش دو ماهي و در دستش اينه
گيسوي خيس او خزه بو، چون خزه به هم. من بانگ بر گشيدم از آستان ياس:
(( - آه اي يقين يافته، بازت نمي نهم! ))

احمد شاملو

 

 

goleroz_red@yahoo.com

آمار عجیب تالار فرمانیه

68 درصد از ازدواج‌های صورت گرفته در یکی از تالارهای مشهور تهران، منجر به طلاق شده است.
این آمار، همه حکایت از این دارد که 68 درصد از کسانی که جشن ازدواج خود که را در این تالار برگزار کرده‌اند، گفته‌اند زندگی‌شان حتی دوام یکساله نداشته و در نهایت از یکدیگر جدا شده اند.
بنابر این گزارش، طی یکسال گذشته بیش از 350 مراسم ازدواج در تالار فوق انجام شده است، که هزینه‌های هر مراسم از 150 میلیون فراتر بوده است.
شایان ذکر است برخی از چهره‌های اقتصادی و حتی ورزشی کشور نیز جشن های عروسی خود را در این تالار برگزار کرده‌اند.
"ع .د" که از سرشناسان عرصه ورزش کشور محسوب می‌شود، مراسم ازدواج خود را در این تالار برگزار کرده است.
در برخی از ازدواج‌های این تالار که در منطقه فرمانیه تهران قرار دارد میزان مهریه در نظر گرفته شده، سکه بهار آزادی به ارتفاع قله هایی همچون هیمالیا(8000متر) و دماوند(5610) بوده است.
این اطلاعات در حالی فاش می‌شود که مدیریت تالار مذکور قصد داشته است از کسانی که طی یکسال اخیر در تالار فوق مراسم خود را برگزار کرده‌اند، دعوت به عمل آورده و طی یک جشن تحت عنوان یکسالگی زندگی، از آنان تقدیر به عمل آورد که متوجه می‌شود 68 درصد از ازدواج‌های انجام شده در تالار منجر به طلاق شده است.
شایان ذکر است در یکی از این جشن‌های عروسی، ارزش تقریبی خودروهای میهمانان حاضر در تالار، 17 میلیارد تومان برآورد شده است.

 

 

محفوظ

 حکایت غم انگیز خیابان های تهران و سئول
در این دو شهر

پیش از انقلاب به دنبال مسافرت شهردار وقت تهران به سئول در سال ۱۳۵۴ درجهت همكاري بين دو كشور سنگ بناي دو خيابان بزرگ در پايتخت دو كشور گذاشته شد.خیابانی در تهران با نام سئول و خیابانی در سئول با نام تهران در این قرار داد شهردار سئول آروز می کند این تفاهم باعث گردد تا سئول نیز به مانند تهران شهر پیشرفته ای گردد و این درست در زمانی بوده است که وضعیت اقتصادی مردم کره نابسامان بوده است.نکته جالب آن است که خيابان تهران تنها اسم خارجي در میان خیابان های سئول است
حال با گذشت ۳۳ سال خیابان تهران مبدل به اصلي ترين، زيباترين و گرانقيمت ترين خيابان سئول شده است.دفاترصدها شركت عظيم تجاري ـ صنعتي و دفاتر شرکت های بزرگ بین اللملی از قبیل یاهو و برجهاي بلند اين خيابان كه يك سرمايه گذاري بيش از ۱۰۰ميليارددلاري را به خود جذب كرده است در این خیابان قرار دارد و این در حالی است که خیابان سئول در تهران تنها اتوبانی به خود دیده است
اینک این دو خيابان جلوه معني داري به داستان توسعه یافتگی این دو شهر و کشور بخشيده است. معنایی که برای ما ایرانیان بسیار درد آور و قابل تامل است . و جالب آنکه رویایی کره ای ها برای تبدیل به ایران توسعه یافته با گذشت سی و چند سال برعکس شده است و تبدیل به رویای ایرانیان برای رسیدن به کره شده است
در یک مقایسه تطبیقی سرعت عمل و پیشرفت کره و ایران را در جهت توسعه یافتگی با مشاهده سرنوشت دو خيابان سئول در ايران و خيابان تهران در کره می توان به وضوح ديد.

 

 

samsam2002@yahoo.com

دختر 20 ساله:
برادرم مرا وادار به تن فروشی میکند!

زمانی که دخترک را در پشت میله های زندان دیدم اصلا باور نمیکردم او نیز خلافکار باشد زیرا چهره ی معصومش
خبر از غمی بزرگ میداد
اسم؟الهه هستم و 20 سال دارم
جرم؟فساد و فحشا
چرا به این کار روی آووردی؟ اشک امانش نمیدهد و با بقض میگوید: 15 سال داشتم که پدر و مادرم در یک حادثه ی رانندگی کشته شدند از آن زمان به بعد با برادر بزرگم زندگی میکردم که 27 سال سن داشت
روزهای خوش ما به آخر رسید زیرا برادرم معتاد به حشیش شد بدبختی هایم دو چندان شد زیرا برادرم تمام وسایل منزل را صرف خرید مواد میکرد به قدری آلوده شده بود که از 50 متری مشخص بود معتاد است
برادرم مرا وادار به تن فروشی میکرد و هرشب مرا به مردان ثروتمند اجاره میداد زمانی که اعتراضکردم با سیم کولر به جانم افتاد و مرا تهدید کرد اگر به حرفش گوش ندهم مرا خواهد کشت از آن به بعد هر روز آرزوی مرگ میکردم خسته شده بودم از همه کس از مردانی که به زور به من تجاوز میکردن از مردانی که با دندانهایی زرد و دهنی بد بو مرا میبوسیدند از برادرم که مرا قربانی اعتیاد خودش کرد هرگز برادرم را نخواهم بخشید
چگونه دستگیر شدی؟ برادرم مرا به فردی به نام اصغر خرگوش اجاره داده بود و در مقابل ازش مواد میگرفت
روزی اصغر خرگوش مرا به خانه ی فسادی برد و مرا وادار به رابطه نامشروع با همدستش کرد در همین موقع بود که ماموران انتظامی آنجا را محاصره کردند و مرا دستگیر کردند
از برادرت خبری نداری؟ برادرم چندی پیش بر اثر تزریق سرنگ هوا مرد
حکمت چیست؟ گریه امانش نمیدهد و با بقضی میگوید؟ افسوس که باید در اوایل جوانیم طناب سرد دار را بر گردنم حس کنم محکوم به اعدام شده ام زیر زنا کرده ام
الهه با غمهایش وارد سلولش شد.

 

 

mtymeta@gmail.com

چند لینک
و خاندانِ زياد عجب زيادند

به نام خدا

سلام

- دیدار رهبر انقلاب با هزاران نفر از دانش آموزان و دانشجویان
موفقیت ها و پیروزی های ملت ایران و مسئولان به علت ایستادگی بوده است. این به معنای نبودِ مشکل و نابسامانی نیست، ولی مشکلات و نابسامانی ها نیز مربوط به مسائلی است که در آنها ایستادگیِ لازم، نشده است... اختلاف ایران و آمریکا دعوا بر سر چند مسئله ی سیاسی نیست. مسئله، مسئله ی دیگری است...

- وبلاگ هایی با پست های نورانی

- بیانیه ی شوراي سردبيري سايت عدالتخانه
اعلام این "اشتباه" که متعاقب حمایت های وسیع جنبش دانشجوئی و سایر نیروهای بسیجی از عدالتخانه صورت گرفت، یک پیروزی ارزشمند برای تمامی یاران انقلاب اسلامی و مدافعین حق و عدالت محسوب می شود... به آنها كه توان مقاومت در اين مسیر مقدس را در خود نمي‌بينند توصيه مي‌كنيم كه اگر نمي‌خواهيد و نمي‌توانيد با ملت همگام شويد، لااقل از تخريب سنگرهاي مقاومت پرهيز كنيد.

-
برخورد نماینده عدالتخواه تهران با اقدام زشت مدیرکل پارلمانی

- مطهری و گروه خون ما - آیت الله جوادی آملی
اصل جریان خون شهید، حیات‌بخش است؛ ابن عربی می‌گوید: موسای کلیم دفعتاً به بار نیامده! این یُذَبِّحُونَ اَبناءَهُمْ موسای کلیم را احیاء کرده است. بعد از سخن ابن عربی، بعدها مولوی و امثال مولوی این را بازگو کردند که صد هزاران طفل سر ببریده شد / تا کلیمُ الله موسی زنده شد. این "اصل خون شهید" است.

- سایت گروه مطالعات آمریکا - دفتر پژوهش و فناوری کوثر

- او يك چريك متعهد است - عکس های جالبی از سید حسن نصرالله، و البته متن و صوت هم.

- دو پایگاه خوب در توزیع محصولات فرهنگی: نورستان / پاتوق کتاب

 

.

alirezamajidi@gmail.com

دانلودهای اوبامایی

امروز عصر، کمی دانلود مرتبط با «باراک اوباما» داشتم!:

کتاب‌های باراک اوباما:
- خاطراتی از پدرم، ‌داستان نژاد و وراثت:
این کتاب را اوباما در سال ۱۹۹۵ منتشر کرد. این کتاب را می‌توانید از اینجا البته با زبان انگلیسی دانلود کنید. فکر می‌کنم با توجه به انتخاب اوباما به عنوان رئیس‌جمهور آینده آمریکا، از همین حالا مترجمانی مشغول برگردان کتاب به زبان فارسی هستند.

جالب است بدانید که نسخه صوتی این کتاب در سال ۱۹۹۶، جایزه گرمی را برای باراک اوباما به ارمغان آورد. برخی این کتاب را بهترین اتوبیوگرافی‌ای می‌دانند که یک سیاستمدار آمریکایی نوشته است.
نسخه صوتی این کتاب را با صدای اوباما می‌توانید در دو قسمت از اینجا و اینجا دانلود کنید و گوش کنید.

- کتاب بعدی باراک اوباما The Audacity of Hope نام دارد. این کتاب دومین کتاب نوشته شده به وسیله اوباما است و در سال ۲۰۰۶، منتشر شده است. این کتاب موضوعی سیاسی دارد. این کتاب را می‌توانید از اینجا دانلود کنید.
نسخه صوتی کتاب را می‌توانید از اینجا دانلود کنید.

- سخنرانی پیروزی باراک اوباما: اگر اینترنت پرسرعت دارید، می‌توانید سخنرانی پیروزی اوباما را با کیفیت بسیار خوب به فرمت تصویری از در سه بخش از اینجا، اینجا و اینجا دانلود کنید.
فرمت صوتی این سخنرانی را هم می توانید با حجم ۵/۷۴ مگابایت از اینجا دانلود کنید. متن سخنرانی را می‌توانید در اینجا مطالعه کنید.

- موزیک ویدئوی زیبای Yes We Can: با شعار Yes We Can باراک اوباما در رقابت‌های انتخاباتی که آشنا هستید؟ موزیک ویدئوی جالب Yes We Can، در فوریه سال ۲۰۰۸ منتشر شد. این موزیک ویدئو را یکی از اعضای گروهی به نام Black Eyed Peas به نام will.i.am در سایت اینترنتی Dipdive.com و همچنین یوتیوب منتشر کرد.
جالب است بدانید که هیچ یکی از اعضای تیم انتخاباتی اوباما در تولید و ساخت این این موزیک ویدئوی تأثیرگذار نقشی نداشتند و متن ترانه آن به تمامی از سخنرانی معروف اوباما در نیوهمپشایر، گرفته شده بود.
این موزیک ویدئو سیاه و سفید است و در آن شمار زیادی از مشاهیر دنیای هنر و ورزش حضور دارند. در حالی که باراک اوباما در پشت زمینه مشغول سخنرانی است، مشاهیر به نوبت در موزیک ویدئو ظاهر می‌شوند و به صورت «هیپ هاپ» کلمات و جملات سخنرانی‌اش را تکرار می‌کنند.
موزیک ویدئوی Yes We Can را پسر باب دیلان -جسی دیلان- کارگردانی کرده است.
البته من که از میان مشاهیر این موزیک ویدئو فقط کریم عبدالجبار و اسکارلت جوهانسون را شناختم!
این موزیک ویدئو را می‌توانید از اینجا دانلود کنید، متن آن را هم می‌توانید در اینجا مطالعه کنید.

- یک آلبوم موسیقی کامل در مورد اوباما: یک آلبوم موسیقی کامل با ۲۸ قطعه موسیقی را که به تمامی در مورد باراک اوباماست و شعارها و وعده‌های انتخاباتی اوست، می‌توانید از اینجا دانلود کنید و گوش کنید.

 

 

iransohrab@gmail.com

دعوت به مناظره از جامعه بهائیت ایران

با سلام .
دوستان عزیز جامعه بهائیت ایران ! پاسخ های شما را همیشه از طریق مقالاتم در سایت محاکمه و نامه های الکترونیکی که ارسال می شود مطالعه می کنم .

بهائیان گرامی !
همانطور که می دانید فعالیتهای انتقادی سایت محاکمه کماکان ادامه ای بر نقد و بررسی بهائیت است که پیشتر در سرویس های رایگان وبلاگ نویسی از سوی من و همچنین در سایت ایران سهراب به نگارش در می آمد که البته از لطف شما! هم بی بهره نبوده است .
من و سایر دوستان نویسنده در سایت محاکمه از ابتدا تلاش کردیم که نقص ها و نقاط ضعف فرقه شما را به اطلاع همه بهائیان و آنهایی که به دنبال حقیقت هستند در بشر برسانیم .

دوستان بهائی !
مطابق آنچه که پیامبر آگاه شما ! برآن اعتقاد دارد و شما را بر آن پای برجا گذاشته است ، رعایت احترام و شنوایی نقد ها و نظرهای دوستانتان اگر مخالف دینتان هم باشد ارزش شنیدن دارد اما تا به امروز همه خلاف آنرا دریافت کرده اند.
در این نوشتار سعی ندارم که به انتقاد از شما و یا فرقه ای که آنرا دین نام نهاده اید بپردازم بلکه بدیهی است که همیشه به آن روزی سکه پرداخته شود که اتفاقا از موضوعاتی هم هست که کمتر مورد توجه و دقت قرار گرفته است .
اگر آنچنان که شما معتقدید باید دین شما در سرتاسر دنیا گسترش یابد چرا نمی گذارید در معرض نگاه های انتقادی قرار گیرد ؟ و همیشه به نوعی به مخالفت با آن می پردازید ؟

بهائیان محترم !
من ضمن تائید آنچه که تا به امروز در نوشتارهایم به نگارش در آورده ام و اعتقاد راسخی که به گفته هایم دارم و امید به نابودی هرچه زودتر این فرقه منحرف از شما دعوت می کنم که در مکان و زمانی با شما در مورد نقد و بررسی حرفهای بهاء الله و اعمال خبیثانه ای که جامعه بهائیت تاکنون در سرتاسر جهان مخصوصا ایران عزیز از خود سرداده به مناظره بنشینم . یک مناظره آزاد با شرایطی که شما مورد نظر داشته باشید .
اعتقاد دارم که همه انسان ها ذاتا و انسان های پاک و خوش قلبی هستند اما برخی امور مانع رسیدنشان به خداوند یکتای عالمیان می شود .
بنابر این چرا نباید گفتگو کرد ؟ چرا نباید سخنان یکدیگر را در فضایی آزاد بشنویم ؟ در این بین قضاوت را با رسانه های همگانی می گذ اریم و وجدان بیدار عالمیان را گواه بر حرف ها و نتایج .

با تشکر - محمود قوچانی
آبان 1387

---------------------

تلفنهای هماهنگی : 09153052972 - 09159300542
آدرس الکترونیکی : iransohrab@gmail.com

 

 

nini_gandomi@yahoo.com

در جواب :
در جواب به مطلب «متن نامه یک مادر به گلشیفته فراهانی»

با سلام
می خواستم جواب بنده خدایی را که جواب مادر را داده اند بدهم
اینکه ما ایرانیان و مسلمانان و شرقی ها فرهنگ مان قوی تر و بیشتر از غربی هاست که شکی نیست
این موضوع را می توان از ساده ترین چیزها در غرب یافت
برای مثال جشن هالووین بر اساس یک کتاب که در انگلستان(کشوری متمدن از نظر شما )چاپ شده است نوشته شده که تاریخچه جشن هالووین از شرق و پرشیا یا همان پارس می اید یا همین سال نو میلادی فکر کردید که واقعا جشن تولد مسیحه!!! باید باز هم بگویم که یک محقق انگلیسی گفته که کریستمس را ما در این تاریخ جشن می گیریم هرسال هم راس ساعت دوازده چون زمستان زمانی است که کشاورزان نمی توانستند محصول کشت کنند و چون بیکار بودند تصمیم می گیرند که کریستمس را در این تاریخ بگذارند( البته جریانش طولانی است که من حوصله توضیح ندارم اگه خواستید برای شما بعدا به طور کامل شرح می دهم)د
این از فرهنگ اما دلیل اینکه ما ایرانیان و کلا شرقی ها پیشرفت نمی کنیم تقصیر خودمون هست و دلیل اش هم ربطی به فرهنگ نداره نه به فرهنگ نه به دین
ما ایرانی ها که می بینیم که مدیریت قوی نداریم همه جا با پارتی بازی هستش و هیچ کس سر جای خودش نیست بخشی از این موضوع تقصیر دولته اما بخش دیگر تقصیر خودمون
دیگر اینکه ما (البته نه همه) همه چیز را مفت می خواهیم و راحت و به همین دلیل تلاش نمی کنیم مثلا خیلی از جوانان می گن تو ایران نمیشه کار کرد ول می کنند می رن خارج بعد می گن چرا مملکت پیشرفت نمی کنه هرسال مردم پولی است که از مملکت خارج می کنند و حاضر نیستند مالیات بپردازند و خیلی چیز های دیگه
ولی همین ها نمیان بگن اگه ذکریا الکل را کشف کرد اگه ابو علی سینا کتاب های فلسفه و طبش رو دانشگاه های غربی که مثلا پیشرفته اند دارند تدریس می کنند تو هاروارد درس نخونده بودند تو همین ایران با امکاناتی زیر سفر کار کردند
اگه پروفسور حسابی هم همون موقع می گفت تو ایران کار نمی شه کرد و تلاش نمی کرد الان ما شاید انتن رادیو نداشتیم زندگی نامه دانشمند های ایرانی را بخوونید می بینید که اشکال کار ما چیه
دلیل دیگه ای که ما پیشرفت نمی کنیم اینه که ما مصرف گراییم همین الان تو خونتون بیبینید چند تا وسیله برقی بدون استفاده روشنه ایا شارز موبایلتون توی پریز برق هست یا نه و یا ایا چراغ اتاقی که کسی توش نیست روشن هست یا نه؟
همین چیزهای ساده باعث جلوگیری از پشرفت می شه
کشور هایی که الان پیشرفته هستند نمی خواهند ما پیشرفت کنیم و برای همین خیلی از کالا های مورد نیاز را به ما نمی فروشند
و در اخر اینکه ما تمام درامد کشور مون از نفت هست
پس اگر روزی ایرانی ها یاد گرفتند که صرفه جویی کنند درست مصرف کنند
فقط به پول نفت تکیه نزند
قانع باشند و
قانون را رعایت کنند
و اینکه بخواهند سختی بکشند
و پولدارها و همه وهمه مالیات پرداخت کنند
ما هم پیشرفت می کنیم بدون اینکه بخواهیم عفت زن را بفروشیم و از اون به عنوان یک کالا برای تبلیغات و فروش فیلم ها و کالا های مان استفاده کنیم
(راستی قبل از اینکه یادم بره خانواده در غرب مفهومش با مفهوم خانواده در شرق مخصوصا ایران 180 درجه متفاوت هست)ر
والسلام

 

 

toraj_fal@yahoo.com

یک لبخند تلخ

سلام بر شما دوستان روزانه که نادیده بهتون علاقه و انس پیدا کرده ام ، و احساس تنهائی با وجود شما ندارم و میخوام درد دل کنم و سبک بشم ، دردم البته از جنس درد همه مردمه و چیز
جدیدی نیست ، ولی هر چه هست ، منو کشوند پای کامپیوتر ،،،،،،،،،،
دوستی دارم که پس از سالها کار و تلاش و گذران زندگی همراه با سختی ، جهت کسب درآمد بیشتر از من خواست در محل کار و زندگی خودم که آن سالها بندری در جنوب کشور بود ، برایش کاری کنم و من هم در ایجاد کارگاه نجاری برایش آنچه از دستم برآمد کوتاهی نکردم و اکنون پس از سه ،چهارسال که تازه میبایست طعم آرامش و رهائی از قرض و بدهی را بچشد ، به مشکلی برخورد و بهانه ای شد تا با شما از او صحبت کنم .
دختر دوستم از سالها پیش دچار کم شنوائی بود و بارها به پزشکان مختلف مراجعه نموده بودند ، و نسخه های متفاوتی برایش تجویز و بمصرف رسیده بود ، و حتی یک نوبت نیز توسط پزشکی تحت عمل نیز قرار گرفته که متاسفانه موفقیتی در پی نداشت ، دختر خوب و دوست داشتنی در این مدت لیسانس حسابداری گرفته و پس از چند سال خانه نشینی و جویای کار شدن تازه کاری پیدا کرده و سر کار
رفته بود که ناشنوائی بیشتر و بیشتر شد تا بحدی که با صدای بلند نیز متوجه مخاطب نمی شد ، مجددا عکسبرداری و آزمایشات اولیه انجام و خانواده اول هفته راهی تهران شده و در بیمارستانی مورد معاینه قرار گرفت .
چند ساعت پیش که از دوستم خبر گیری میکردم و از حال دخترش جویا شدم ، با صدائی لرزان میگفت : پزشک معالج گفته است راهی جزعمل ندارید و تنها در تهران امکانات برای عمل دختر شما مهیا است . از او دلیل ناراحتی و اندوهش را پرسیدم ، که گفت پزشک معالج گفته است من علاوه بر مخارج بیمارستان دو و نیم میلیون تومان برای
انجام این عمل دریافت میکنم و اکنون باید به محل کارم رفته و برای تهیه این مبلغ چاره ای بیندیشم .
چاره ای که دوستم میگفت ، قطعا فروش ابزار کار و اثاثیه کار نجاری اش است و راه دیگری ندارد .
به نظر شما مقصر کیست ؟ تامین اجتماعی که هر روز خبر از گسترانیدن چتر حمایتی اش بر سر طبقه محروم و زحمتکش میدهد در این باره مقصر است ؟ گرانی و تورم روز افزون باعث شده تا پزشکان ما نرخ خدمات خود را اینچنین مطالبه کنند ؟ کمرنگ شدن ایمان واعتقادات جامعه پزشکان مرفه و دست طلائی باعث شده
خشک و تر ، دارا و ندار این گونه مورد تلافی قرار گرفته و هزینه پردازی کنند ؟
به نظر شما در شیخ نشینهائی که پیرامون سواحل جنوبی کشور ما زندگی میکنند یا در کشورهای کمونیستی که نه خدا میشناسند و نه انواع و اقسام ادعیه را در هفته زمزمه میکنند نیز بیماران چنین هزینه هائی باید پرداخت کنند ؟ در کشورهای اروپائی چطور ؟ من شاهد بودم در کشور انگلیس که استعمارگر ی هایش زبانزد خاص و عام است و همیشه نمونه و گاو پیشانی سفید شده برای نشان دادن چپاول و غارت ملتها ، خدمات پزشکی و بیمارستانی برای خانمی باردار از ماه ششم یا هفتم با معاینات هفتگی و مشاوره ، ارائه بولتن ها و مجلات پزشکی در خصوص مراقبتهای ویژه برایگان
شروع شد تا دو هفته آخر بارداری که این نظارت شدید تر شده و چند روز
مانده به زایمان دراتاق خصوصی بیمارستان بستری و پرستاری مخصوص مراقبت و رسیدگی به نوزاد شد ، جالب اینکه هنگام ترخیص از بیمارستان پرستار به همراه کودک و مادر به خانه آمده و درخواست اتاقی جهت اقامت در منزل جهت پرستاری از طفل و ادامه انجام وظیفه تا چند روزی را نمود، که پدر و مادر نوزاد او را قانع نمودند که نیازی به کمک پرستار ندارند و مادر بزرگ نوزاد از ایران به این
منظور آمده است ، رایگان بودن تمام این خدمات بجای خود ، بدانید که خانواده مذکور تقاظای پناهندگی به کشور انگلیس داده بودند و در دادگاه نهائی که قبل از این ماجراها برگزار شده بود ، از طرف کشور انگلیس ترک خاک شده بودند و باید کشور استعمارگر را ترک میکردند ( که تا این لحظه نه تنها ترک خاک نکرده که چنین قصدی نیز ندارند )
هم اکنون که مشغول نوشتن این سطور هستم تلویزیون مشغول پخش سریال دکتر قریب است و مهدی خان هاشمی هنرمند قابل و دوست داشتنی دارد راجع به پزشک و از تعهدش نسبت به مردم با جملاتی قصار میگوید ( اگر متعلق به خودت هستی ،پزشک نیستی و اگر پزشک هستی دیگر متعلق به خودت نیستی )
از هر چه سیاست و خط و جناح و اقلیت و اکثریت به شدت بدم آمده و این چیز ها رو ابزاری برای رسیدن به قدرت و سوار شدن بر این مردم مظلوم میدانم، شما چطور؟

 

 

sadeghi3456@yahoo.com

تب مدرك دهن پركن و روياي مدارج بالا

نمي دانم از روي شانس يا اقبال بوده و يا نعمت خداوندي است كه بنده سالهاي متمادي است كه دركنار قشر دانشگاهيان و دانشجويان عزيز مشغول هستم. در اين سالهاي زياد بنده با مسائل گوناگوني در مقوله مدرك و مدرك گرايي روبرو بوده ام كه بماند كه چه چيزها ديده ايم مثل خريد نمره استاد ، عجز و لابه براي يك نمره ناقابل و انواع و اقسام پارتي بازي ها و دست بدامن اين و آن شدن .. بماند.
چيزي كه بسيار برايم مهم و قابل توجه است اين است كه در اين مملكت افراد براي بدست آوردن مدرك بالا بسيار بسيار راغب بوده و به هر طريقي سعي در كسب مدارج بالاي علم و تحصيل دارند. خوب في نفسه اين عمل و اشتياق نه تنها اشكالي ندارد بلكه بسيار پسنديده نيز هست. به هر حال شخص تحصيلكرده بسيار براي مردم و مملكت موثرتر است تا يك شخص بيسواد. ولي بايد به عرض خوانندگان عزيز برسانم كه اخذ مدرك چندين وجه دارد. مهمترين وجه آن بالا رفتن سطح سواد و معرفت و تخصص شخص است كه بسيار مفيد است. ولي اين افزايش سطح سواد قاعدتا افزايش مسئوليت ( نه پست و مقام )‌ را نيز به همراه دارد يعني فرد تحصيلكرده با مدرك بالا بايد قاعدتا از افراد پايين تر از خود بيشتر و بلكه چندين برابر زحمت بكشند و خدمت كنند. يعني افزايش مدرك افزايش مسئوليت و خدمت را نيز به همراه دارد.
ولي متاسفانه اصلا اين طور نيست ودر بسياري از موارد اشخاص فقط و فقط به جهت بعد دوم اخذ مدرك كه همان حقوق و مزاياي بالا و پست و مقام بالاتر است مي انديشند و ذره اي به اينكه قرار است چند برابر خدمت كنند و زحمت بيشتر بكشند فكر نمي كنند.
اين عمل دو نوع مشكل به همراه دارد. اول اينكه شخص مثلا دكتري شيمي دارد مي شود مدير و رئيس يك موسسه مالي و كسي كه دكتري تاريخ دارد مي شود رئيس مثلا موسسه زئو فيزيك. چند مورد آن را بنده به عينه ديده ام. نمونه اي كه براي شما نيز قابل رويت باشد در صدا و سيما ديده ام. بنده نعوذ بالله نمي خواهم ذره اي به مرتبه فهم و درك و تخصص و علم و انديشه و فرزانگي و انديشمندي و چه چه چه چه ايشان توهين و شك كنم ولي آخر شما بگوييد كسي كه فلان دكتراي يا مدرك پزشكي دارد اولا چرا آمده است در صدا و سيما ........ شده است و ثانيا كسي كه مدرك دكتري دارد اين چه مدركي است كه تلفظ برخي از كلمات انگليسي عادي و نه بسيار تخصصي را اشتباه بيان مي كنند. اگر واقعا مدارك دكتري و فوق ليسانس و پروفسوري اين آقايان واقعي است چرا در مناصب و موقعيت هاي كاري مرتبط با مدرك دكتراااااااااااااااااي خودشان نيستد و مثلا آمده اند در صدا و سيما ........... شده اند؟
بعد دوم هم كه مشخص است ديگر. افزايش مدرك مساوي است با حقوق و مزاياي بالاتر و پست هاي بالاتر كه در نتيجه اينكه چون آقا؟؟؟؟؟ دكترا گرفته اند اولا حقوق بيشتري به دولت تحميل ميشود و ثانيا بايد يك نفر را پيدا كنيم كه كارهاي بي ارزش ؟؟؟؟؟؟ كه قبلا اين شخص با مدرك فوق ليسانس يا ليسانس انجام ميداده اند را به ايشان واگذار كنيم كه صد البته حق باايشان است مگر مي شود با مدرك دكترا اين كارهاي پيش پا افتاده را انجام داد !!!! مي شود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نعوذا بالله ..... خوب نتيجه همين گرايش است كه مي شود موضوع آقاي كردان. البته ايشان خيلي به خودشان اميدوار بوده اند كه دنبال اخذ مدرك آن هم به روش درپيتي و آبكي موجود را نگرفته اند واگر نه اخذ اين گونه مدارك درايران به راحتي آب خوردن است و فقط كافي است شخص دانشجوي دكتري اندك شهرتي داشته باشد و يا منصب خاصي داشته باشد مابقي مسائل حل است بنابراين مي شود مصداق شعر شاعر كه مي گويد :‌
گر حكم شود كه مست گيرند
در شهر هر آنچه هست گيرند.

والسلام
صادقي

 

 

maryamvahedy@yahoo.com

پیر مرد و پسر

در حدود پنجاه سال پيش در جايي در فرانسه، پيرمرد پنجاه ساله اي از اهالي ترکيه، زندگي مي کرد که ابراهيم نام داشت، و يک خواربار فروشي را اداره مي کرد. اين خواربار فروشي در آپارتماني واقع بود که خانواده اي يهودي در يکي از واحدهاي آن زندگي مي کردند. اين خانواده پسري داشتند به نام “جاد” که هفت سال بيشتر نداشت.
جاد عادت داشت که هر روز براي خريد مايحتاج منزل به مغازه عمو ابراهيم مي آمد، وهر بار هنگام خروج از مغازه از فرصت استفاده مي کرد وقطعه شکلاتي را مي دزديد. يک روز جاد فراموش کرد که طبق معمول از مغازه شکلات بردارد، اينجا بود که عمو ابراهيم او را صدا زد و به او يادآوري کرد که شکلاتي را که هر روز بر مي داشته، فراموش کرده است. جاد که حسابي شوکه شده بود، گمان مي کرد که عموابراهيم از دزديهاي او چيزي نمي داند، لذا از او خواهش کرد که او را ببخشد، وبه او قول داد که ديگر اين کار را تکرار نکند.
عمو ابراهيم گفت: نه، بشرطي تو را مي بخشم که به من قول بدهي که هر گز در زندگيت دزدي نکني، ودر مقابل مي تواني هر روز از مغازه من يک شکلات برداري.
جاد با خوشحالي اين شرط را قبول نمود… سالها گذشت، و عمو ابراهيم براي جاد يهودي بمانند پدر، مادر و دوست بود. هر وقت جاد با مشکلي برخورد مي کرد، و يا از حوادث روزگار به تنگ مي آمد، به نزد عمو ابراهيم مي آمد، و مشکل خود را براي او مطرح مي کرد.
عمو ابراهيم هم کتابي را از کشو ميز مغازه بيرون مي آورد، و به جاد مي داد، واز او مي خواست، صفحه اي از کتاب را باز کند.
وقتي جاد کتاب را باز مي کرد، عمو ابراهيم دو صفحه اي از کتاب را مي خواند، و سپس کتاب را مي بست، و بدين ترتيب مشکل جاد را حل مي کرد. جاد وقتي از مغازه بيرون مي آمد، احساس مي کرد ناراحتي اش برطرف شده، خيالش راحت شده، و مشکلش حل شده است.
سالها گذشت، و رابطه جاد با عمو ابراهيم، آن پيرمرد مسلمان تحصيل نکرده تُرک اين چنين سپري شد!
بعد از هفده سال، جاد به سن بيست وچهار سالگي و عمو ابراهيم به سن شصت وهفت سالگي رسيد…. عمو ابراهيم دار فاني را وداع گفت، و قبل از وفاتش صندوقي را براي فرزندانش بجا گذاشت، او در صندوق کتابي را نهاده بود، که هميشه جاد آنرا در مغازه مي ديد. او به فرزندانش وصيت کرد تا کتاب را به جاد آن جوان يهودي هديه بدهند. وقتي فرزندان عمو ابراهيم صندوق را به جاد دادند، او از مرگ عمو ابراهيم باخبر شد، از شنيدن اين خبر جاد بسيار ناراحت گرديد، چرا که عمو ابراهيم يار و ياور او در حل همه مشکلات بود.
روزها گذشت… روزي از روزها براي جاد مشکلي پيش آمد، و بياد عمو ابراهيم و صندوقي که به او هديه داده بود افتاد. صندوق را پيدا کرد، وآنرا باز نمود، ناگهان ديد که در صندوق همان کتابي است که هميشه آنرا در مغازه عمو ابراهيم باز مي کرد، و عمو ابراهيم آنرا مي خواند! جاد صفحه اي ازکتاب را باز کرد، اما کتاب به زبان عربي بود، و او از زبان عربي چيزي نمي دانست.
او بنزد همکاري از اهالي تونس رفت، و از او خواهش کرد تا دو صفحه از کتاب را برايش بخواند، و او نيز خواند. پس از اينکه جاد مشکلش را براي همکار تونسي اش شرح داد، تونسي راه حلي را براي مشکلش پيدا کرد! جاد شگفت زده از او پرسيد: اين کتاب چيست؟
تونسي گفت: اين قرآن کريم کتاب مسلمانان است! جاد گفت: چگونه مي توانم مسلمان شوم؟ تونسي گفت: کافي است شهادتين را بگويي، و از شريعت پيروي کني! جاد گفت: أشهد ألا إله إلا الله وأن محمداً رسول الله

جاد الله مسلمان
جاد مسلمان شد، و بخاطر بزرگداشت اين کتاب نام خود را “جاد الله قرآني”گذاشت، و تصميم گرفت باقيمانده عمر خود را وقف خدمت به اين کتاب بزرگ کند… جاد الله قرآن را فرا گرفت، وآنرا فهميد، و در اروپا شروع به دعوت ديگران کرد، تا آنجا که تعداد زيادي يهودي و مسيحي را مسلمان نمود.
روزي از روزها در حالي که جاد الله اوراق قديمي خود را زير و رو مي کرد، قرآني را که عمو ابراهيم به او هديه داده بود باز کرد، ناگهان در اول قرآن نقشه ي جهان را ديد، بر روي آن نقشه ي قاره آفريقا توجهش را جلب نمود، چرا که روي آن امضاي عمو ابراهيم نقش بسته، ودر زير آن اين آيه نوشته شده بود: (ادْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ) [النحل : ۱۲۵] يعني: با حکمت و اندرز نيکو (ديگران) را به راه پروردگارت دعوت کن.
جاد الله پي برد که اين وصيت عمو ابراهيم است، وتصميم گرفت آنرا عملي نمايد… لذا براي دعوت بسوي دين خدا، اروپا را به قصد کشورهاي آفريقايي ترک گفت، گفته مي شود که کارش آنقدر مبارک و موفقيت آميز بود که بدست او مليونها نفر مسلمان شدند.

پايان مسير
جاد الله قرآني، اين مسلمان واقعي و دعوتگر الهام يافته، سي سال از عمر خود را تماماً براي دعوت بسوي خدا در آفريقا سپري کرد، و ميليونها انسان بدست او مسلمان شدند… جاد الله قرآني در سال ۲۰۰۳م-۱۳۸۲ش در آفريقا بخاطر بيماريهايي که در راه دعوت به اسلام به آن دچار شده بود، از دنيا رفت. او در هنگام وفات ۵۴ سال بيش نداشت، که سي سال آنرا در راه دعوت بسوي خدا صرف کرده بود.خداوند او را غريق آمرزش و قرين رحمت خود بگرداند.
مادريهودي جاد الله قرآني که استاد دانشگاست، فقط دو سال پيش در سال ۲۰۰۵م -۱۳۸۴هـ ش يعني دو سال بعد از وفات پسرش در سن هفتاد سالگي مسلمان شد. مادرش مي گويد: در طول اين سي سالي که پسرش مسلمان شده بود، او دائماً در حال جنگ وجدال با او براي بازگرداندنش به دين يهوديت بوده است. ولي با وجود تجربه و اطلاعات کافي وقدرت استدلال، نتوانست پسرش را از اسلام بازگرداند، در حالي که عمو ابراهيم، آن پيرمرد مسلمان تحصيل نکرده، توانست قلب فرزندش را شيفته اسلام کند.
چرا جاد الله قرآني مسلمان شد؟ او ميگويد: در مدت هفده سالي که با عمو ابراهيم ارتباط داشتم، حتي يکبار هم به من نگفت”اي كافر” يا “اي يهودي” ، يا حتي به من نگفت “مسلمان شو” … تصورش را بكنيد، هفده سال عمو ابراهيم دندان روي جگر گذاشت، و نه در باره اسلام و نه در باره يهوديت چيزي به او نگفت! واقعاً عجيب است که چگونه يک پيرمرد تحصيل نکرده، دل يک پسر بچه را شيفته قرآن مي کند.
يک بار در يکي از ملاقاتها از او سؤال شد که چه احساسي دارد وقتي مي بيند ميليونها انسان بدست او مسلمان شده اند؟ درجواب گفت: او هيچ احساس افتخاري نمي کند، چرا که او بگفته خودش بخشي از خوبيهاي عموابراهيم را جبران مي کند.
دکتر صفوت حجازي يکي از دعوتگران مشهور مصري مي گويد: در کنفرانسي در شهر لندن پيرامون مسئله دارفور، و راههاي کمک به مسلمانان نيازمند وحمايت آنها از خطر تبشير و جنگ، با يکي از رؤساي قبايل دارفور ملاقات کردم. در گرماگرم صحبت از او پرسيدم: شما دکتور جادالله قرآني را مي شناسيد؟ رئيس قبيله بلند شد و از من پرسيد: مگر شما او را مي شناسيد؟ گفتم: بله! زماني که در سوئيس براي معالجه آمده بود، من با او ملاقات کردم.. رئيس قبيله بر روي دستهايم خم شد، و به گرمي آنرا بوسيد!! به اوگفتم: چکار مي کني؟ من کاري نکرده ام که سزاوار اين همه محبت باشد! گفت: من دست شما را نمي بوسم، بلکه دستي را مي بوسم که دست جاد الله قرآني را گرفته است!!
از او پرسيدم: مگر تو بدست جاد الله قرآني مسلمان شده اي؟ رئيس قبيله گفت: نه! من بدست مردي مسلمان شده ام، که او بدست جاد الله قرآني مسلمان شده است!!!

فيلم عمو ابراهيم و جاد:
نکته جالب وکمي عجيب در داستان جاد الله قرآني و عموابراهيم اين است که در سپتامبرسال ۲۰۰۳ (يعني درست بعد از وفات جادالله) سينماي فرانسه از داستان زندگي عمو ابراهيم و جاد الله، فيلمي ساخت بنام:” Monsieur Ibrahim et les fleurs du Coran” يعني: “آقا ابراهيم وگلهاي قرآن” به کارگرداني آقاي François Dupeyron قهرمان اين فيلم عمر الشريف هنر پيشه معروف مسلمان است که نقش عموابراهيم را بازي مي کند، اين فيلم در سال ۲۰۰۴ به روي صحنه آمد وجوايز زيادي را در سطح محلي و جهاني کسب کرد.

 

 

sepidroy@yahoo.ca

گله از کینه و تعصب

مبین عزیز سلام
با اینکه نمی خواستم حرفهای سیاسی بزنم اما خوب اظهار نظر بعضی از دوستان از همه جا بیخبر آدم را مجبور می کند اطلاعاتی را که شاید برای دیگران، خوندنش حداقل ، مفید باشد را در حدی که خودم تجربه کردم با شما و دیگر دوستان درمیان بگذارم امیدوارم که مفید باشد:
اولا چرا خیلی ها در ایران فکر می کنند فقط ما ایرانیها فرهنگ خوب داریم با احساس هستیم و محبت و از علاقه و عاطفه داریم و دیگران ندارند چند نفر از اونهایی که این ادعا را می کنند غیر از کشورهای عربی دور و بر که معمولا هم تازه بدوران رسیده هستند جای دیگه رو دیدند؟ چند نفر در کشورهای دیگه زندگی کردند و با مردم اونجا نشست و برخواست کردند و فرهنگ اونها را می شناسند که درباره اش نظر می دهند. من از وقتی از ایران اومدم به اینجا خیلی چیزها دیدم که کاملا برخلاف خزعبلات تلویزیون و مطبوعات ایران در باب عاطفه است. اینجا خیلی از مردم مثل روستایی های خودمون می مونند واقعا صادقند و واقعا صمیمی بشدت خانواده دوست پایبند اخلاقیات . اکثرا با خانواده زندگی می کنند و کنار هم و یا نزدیک هم و شما بکررات می بینید که چقدر با هم شاد و سرخوش هستند بهم محبت می کنند و عاقلانه سعی در حل مشکلات دارند. اما بیشتر مشکلات مال مهاجران است بیشتر اذیت کردنها از طرف مهاجران است وخیلی وقتها ما اینجا سعی می کنیم پیش مثلا ایرانی یا هندی نریم که مطمئنا بدترین سرویس را می گیریم.ما فقط ادعا می کنیم که ایرانیها فلان و بهمان هستند اما در شعر و فقط در فیلمهای صدا و سیما. اینجا خیلی از مشکلات ما را افرادی حل می کنند که ایرانی نیستند کمک می کنند راهنمایی می کنند و در مورد فرهنگ آداب و رسوم و ختی غدای ما با علاقه و احترام سوال می کنند و بیشتر از خود ما مهاجرین با ما احترام می گذارند.آیا واقعا ما که اینهمه ادعا می کنیم ئر ایران با مهاجرین خوب رفتار می کنیم یا اکثر مهاجرین افغانی و عراقی در کمپ ها زندگی می کنند آیا مثلا به شوخی و یا توهین مثلا کسی را افغانی صدا نمی کنیم؟آیا افغانیها مجبور به پست ترن کارها در ایران نیستند در حالی که خیلی از اونها باسواد و تحصیل کرده هستند.من خوذم در پروژه المهدی یک افغانی که فوق لیانس داشت و و تجربه کاری را داشت دیدم که مجبور بود زیردست کمتر از خودش کار کند.آیا این واقعا همون محبت ماست؟ خیلی از ماها در جشنهای عاطفه با دست و دلبازی پولخرج می کنیم اما کدوم ما از تهران و شهرهای بزرگ خارج شده و مثلا دو هفته را در دهات کوچک و دورافتاده ئر کنار مرزهامان (که اصلا هم امنیت ندارد) به هموطنان خودمان کمک بکنیم یادتون رفته تا همین چند وقت پیش در حتی همین تهران خودمون و در محله های پایین شهر فقط دکترهای بنگلادشی کار می کردند در حالی که از همه دنیا برای دکترهایمان می آیند تو محله های بالاشهر.
دوما ایران متعلق به همه ایرانیهاست با تمام سلایق و مذاهب ، و هر کسی که اسم ایرانی برای خودش داشته باشد و خودش را ایرانی بدوند در مورد اون مخق است چه دوستان ما دوست داشته باشند و جه نه .هیچ کسی را در قبر کس دیگه نمی خوابانند اما همه ما آرومونه که تو ایران باشیم و اگر ایرانیها الان در خارج از ایران هستند آیا فکر نمی کنید رفتارهای دگم و خسمانه و کوته فکریها مجبور به ترک خانه و کاشانه شان کرده.هیچ وقت شده شعر کهن دیار نادر نادرپور را خوانده باشید و ازاینکه رژیم مرتبا از کرسی های مختلف با او توهین می کند به شااعری که آرزوی دیدن طلوع خورشید از فراز البرز را با خود برد تهمت بیگانه پرستی میزند.اگر مثلا من با حکومت ایران موافق نباشم با نوع حجاب و نوع رفتار موافق نباشم و حتی کافر و زندیق باشم کدام:اصل اجازه می دهد من را از حقوق حقه زندگی محروم کنم و خیلی راحت دوست عزیز در نامه خود بگوید:چون حیف این خاک و فضا و ملت هست که همچین ادمی در کنارشون وجود داشته باشه . نه تنهاایشون "هر کسی که ملتش و خاکش رو فروخت واسه حال کردن توی ینگه دنیا و کنار لئوناردو و راسل و یا هر کس دیگه ای " بهتره که نفسش رو از نفس این مردم جدا کنه . واقعا تا کی میخواهید تخم نفاق و کینه را در میان این مردم که از خانه و کاشانه آواره کردید ،بکارید.دوست عزیز اگر این هنرمندان از ایران رفتند مقصر جز حکومت محدودکننده و مردمی متعصب کیست کسانی که معنی تعصب و سیاستشون را پولهای فراوانی که آوردند و .. در اینجا ما هر روز می بینیم.کسانی که حتی در اینجا هم با شلوار سپاهی می گردند و تسبیح می اندازند. دوست دارید ببینید همین متشرعین اینجا چه تیپی می گرند روسریها هست اما چادرهای مشکی تبدیل به جین شده واقعا تظاهر چقدر مسخره است یکیشون چند روز پیش اومده بود پیش ما و برای فرش ابریشم راه پله خونه اش که بعرض 5 متر است (تصور کنید خونه را ) گیره آب طلا می خواست حالا ا
بعد هم دوست عزیزی که به شوخی مطلبی در مورد ایرانیهای موفق نوشته بود خوب است بداند طنز ایشان حقیقی است اینجا حداقل بیشتر ایرانی استخدام می کنند چون می دانند ایرانی ها باهوش هستند و در ضمن دولت ما بنوعی خیانتکار است چون وضعیتی بوجود آورده که متخصصین ما حاضر به قبول دور از وطن و سختی و مشکلات هستند اما نمی توانند در خفقان موجود در کشور و عدم ثبات چه در مسایل اقتصادی و چه در مسایل سیاسی و چه میزان امید به زندگی ، زندگی کنند.در زمان رژیم قبلی که بما می گفتند خیانت به کشور کرد همه آزاد بودند و همه به ایران بر می گشتند حالا چه شده که عوامل خود رژیم حاکم دسته دسته ویزای بیزنسی کانادا که حداقل شرطش داشتن بالای سیصد هزار دلار کانادا است می گیرند و اینجا در گرونترین محله ها با رویایی ترین امکانات زندگی می کنند . یک موثعی می خواستند انقلاب صادر کنند اما حالا آقا زاده ها و پولهاشونو که دزدی است صادر می کنند.بعد هم شخصی مثل آقای احمدی نژاد را پیدا می کنند که هم خودش و هم ملت و تازگی دنیا را بگذارند سر کار.این بنده خدا که اینجا اسباب مضحکه کردن ایرانی و فرهنگ ایرانی است جز سر و صدا کدام کار موقی در کارنامه دارد.حتی سر هم جریان انرژی اتمی هم هنوز در حال چونه زدن هستند.ت. ایران هم که تا بحال هنرش فقط کارناوال راه انداختن و سر کار گذاشتن مردم بود و دیدم هر حرفی که زد عرضه نداشت انجام بده فقط نور توی سخنرانیش افتاد و بقول مهران مدیری جوگیر شد.
دنیا روز بروز در خال کوچک شدن است وقتی وارد یک مجموعه می شویم باید فردیت را کنار بگذاریم و انساتیت را بالا ببریمبگزاریم با امثال شهره آغداشلوها ایران و ایرانی را به جهان بشناسانیم و بعد با هنرمندان و افراد دیگر ما هم در این دنیای رو به اوج سهم داشته باشیم . تمام آموزه های دینی ما بنا بر یسکان بودن انسانها از هر لحاظی است و اگر قبول داریم برتری بر تقوی است اولین قدم را در شک کردن در عقاید نامربوط خودمان و اصلاح آنها برداریم و ببینیم واقعیتی را که بی محبتی و بیفکری و تعصب و جهل ونادانی در جامعه ما رو به افزون است.در یکی از مقالات روزانه مطلب مسخره ای خواندم که فردی که انگار محقق مذهبی است ادعا کرده بود امام زمان دین محمد را کامل می کند و باور کنید خزعبلاتی از این دست مردمی را که می فهمند از جامعه ای که از سر بدبختی به نقش ناودان پناه می برند را از خانه و کاشانه فراری می دهد.پدرم همیشه می گفت بیچاره کسانی که می فهمند چون زجر می کشند.
باور کنیم ایران سهم همه ایرانیهاست در زمان رژیم پهلوی خیلیها با اینکه بقول این حکومت زنئان بود بخانه بر می گشتند چه شده حالا که حتی خیلیها سیاسی نیستند از خانه کوچ می کنند.کمی فکر کنیم و عینک جهل و تعصب را از چشمان خود برداریم بعد هم فیلم خانم فراهانی را ببینم و نظر بدهیم که در فیلم به ایرانی بودن خود افتخار کرد و براستی یک خانم متشخص ایرانی بود دیدن این فیلم را بهمه توصیه می کنم.
با تشکر.

 

 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

  •  براي دريافت مداوم مجله الکترونيکي «روزانه» بصورت ايميل، مي توانيد عضو گروه اختصاصي «مبين» شود. براي عضو شدن روي اين لينک کليک کنيد.

  • دوست عزيزم اگر شما هر مطلب، دل نوشته، شعر، خبر، داستان، جوک و... داري و فکر مي کني براي اعضا گروه جالب باشه را مي توني به آدرس من (mobin_s2004@yahoo.com) بفرستي تا با نام خودت در  بخش از «مطالب ارسالي اعضا» نوشته بشه.

  •    از همه دوستان عزيزي که لطف مي کنند و براي «روزانه» مطلب مي فرستند بينهايت متشکرم. همه ايميلهايي که براي من مي فرستيد به دستم مي رسند و حتما با نام خود شما در «روزانه» نوشته خواهند شد. فقط بخاطر اينکه حجم مطالب ارسالي از طرف اعضا بسيار زياد هست، و از طرفي در نوشتن مطالب (از نظر تعداد) محدوديت دارم، لذا مطالب دريافتي در نوبت قرار گرفته و به مرور نوشته خواهند شد. اين را گفتم تا اگر مطلب شما دوست خوبم با چند روز تاخير نوشته شد، علتش را بدانيد.

  •    منتظر پيشنهادات، نظرات و خدايي نکرده انتقادادتان در مورد مجله الکترونيکي «روزانه» هستم!

  •    دوباره تاکيد مي کنم که هر مطلب و حرفي داشتيد، لطفا (!) فقط به آدرس شخصي من ارسال کنيد، مرسي! 

باقي بقايتان!

 

Copyright © 2005-2008  mobin_s2004@yahoo.com
All Right Reserved © www.mobin-group.com

Mobin_s2004@yahoo.com

Mobin_s2004@yahoo.com

 

19 آبان / 9 نوامبر/ 10 ذيقعده

Mobin_s2004@yahoo.com
19 آبان ماه هجري خورشيدي
Mobin_s2004@yahoo.com
سالگشت مرگ يزدگرد يکم باني شهر يزد بر اثر لگد اسب

نهم نوامبر سال 420 ميلادي يزدگرد يكم از دودمان ساسانيان كه رهسپار جنگ و بيرون راندن هون ها از مناطق شمالي ماوراءالنهر بود در محل چشمه سبز (چهل و چند كيلومتري نيشابور) بر اثر لگد اسب كشته شد. وي خود تصميم به رام كردن يك اسب سركش گرفته بود. يزدگرد يكم 21 سال بر ايران سلطنت كرد و در دهه اول قرن چهارم ميلادي شهر يزد را ساخت كه نام وي بر آن نهاده شده است. از كارهاي مهم يزدگرد تحمل اديان ديگر در قلمرو ايران بود. فردوسي در باره واقعه درگذشت يزدگرد يكم چنين سروده است:
     بغريد و يك جفت زد بر سرش ــ به خاك اندر آمد سر و افسرش
     زخاك آمد و خاك شد يزدگرد ــ ........

 

وام خارجي و تضعيف حاکميت ملي

مجلس شوراي ملي در جلسه 18 آبان 1285 (1906) درخواست دولت براي گرفتن 5 كرور تومان (2 ونيم ميليون تومان) وام از خارج را رد كرد. مجلس استدلال كرد كه دولت مطابق دخل خود بايد خرج كند، و سابقه نشان داده است كه وام خارجي باعث تضعيف حاكميت ملي مي شود.

 

وقايع ابتدای انقلاب و دفاع مقدس در چنين روزي

19/8/58
دستور قعط ارسال تجهيزات نظامي آمريكا به ايران توسط كارتر و توقف واردات امريكا از ايران.

مخالفت ضمني بني‌صدر با گروگانگيري
بني‌صدر به سمت وزير خارجه از سوي شوراي انقلاب منصوب شد.

قطع پرواز هواپيماهاي امريكا به ايران و عدم صدور رواديد براي ايرانيان قطع صدور نفت به امريكا.
19/8/59
تلاش ناموفق دشمن در جبهه سوسنگرد و انهدام به دليل مقاومت شديد خودي در دهلاويه اجراي آتش و عمليات فرعي در برخي جبهههاي جنوب ـ جاسوسي عدهاي از عرب زبانان بستان براي عراق و شركت دربازجويي شكنجه اسراي ايران ـ دستگيري عدهاي از هواداران مجاهدين خلق در آبادان به اتهام ارتباط با دشمن .

تجهيز گروههاي كومله و دمكرات توسط عراق جهت حمله به پادگان پيرانشهر و عمليات نيروي هوايي خودي و سقوط يك جنگنده .

بغداد آبزرور : شبكه مخابرات خرمشهر به شبكه ارتباطي عراق وصل خواهد شد.

صدام حسين در مصاحبه مفصل مطبوعاتي : اگر سه جزيره در دست ايران باقي بماند ، دنيا بايد در انتظار جنگ ديگري باشد . همه حقوق ما بايد تصفيه شود تا ايرانيان و عراقيها و اعراب منطقه خليج ( فارس ) و تمام اعراب آرامش يابند.

عمليات مجدد ماهشهر – آبادان

19/8/63
ادامه روال معمول تبادل آتش و تحركات عادي در جبههها. درگيري نيروهاي خودي با چته هاي حزب دمكرات؛ دستورالعمل ستاد مركزي سپاه جهت مقابله با استفاده افراد كومله از پوشش سپاه.

گزارش اطلاعات شاجا از جلسه جبهه نجات ايران در لندن درخواست وزارت امورخارجه از فرماندهي كل سپاه جهت اعزام نمايندهاي به آلمان براي شركت در يك كنفرانس مربوط به سلاح شيميايي همراه با اسناد و مدارك استفاده عراق از سلاحهاي شيميايي بر عليه ايران.

19/8/65
جلسات بررسي و توجيه طرح مانور عمليات بزرگ آتي براي فرماندهان گردانهاي عملكننده آغاز شد. تحركات دشمن در منطقه بوارين و جنوب كانال پرورش ماهي در جلسه قرارگاه كربلا بررسي شد.

به رغم تلاش بسيار براي جلوگيري از آگاهي دشمن به منطقه عمليات اصلي، عراقيها به تقويت اين منطقه پرداختهاند. ادامه كوشش براي تأمين نيروي موررد نياز عمليات بزرگ آتي.

اعلام آمادگي دانشجويان پزشكي دانشگاه تهران براي تأمين بخشي از نيازهاي امداد و درمان جبههها.

وزير سپاهپاسداران: ما در زمينه ساخت تجهيزات پدافند شيميايي به خودكفايي رسيدهايم. نخستوزير ابراز اميدواري كرد كه كاتيوشا و مينيكاتيوشاي ساخت داخل تا پايان سال به جبهه ارسال شود.

عوامل كومهله و دمكرات به منظور جلوگيري از همكاري مردم با نظام جمهورياسلامي، تعدادي از مردم را در ديواندره و پيرانشهر به گروگان گرفتند. به ابتكار ايران دو گروه مخالف عراق (بارزاني و طالباني) براي مبارزه با رژيم عراق به توافق رسيدند.

دستگيري دو فردي كه قصد ربودن هواپيمايي در مسير تهران - تبريز و بردن به عراق را داشتند.
 

 

 اعدام دكتر سيد حسين فاطمي وزير امور خارجه دولت دكترمصدق

19 آبان 1333 - دكترسيد حسين فاطمي وزيرامورخارجه دولت دكترمصدق پس از محاكمه نظامي فرمايشي به جوخه اعدام سپرده شد. دكترفاطمي بعد از وقوع كودتاي 28مرداد بصورت پنهاني زندگي مي‎كرد اما سرانجام محل اختفاي او فاش شد و مأموران رژيم وي را دستگيرو زنداني كردند. گفتني است كه عده‎اي ازاوباش و سرسپردگان رژيم طاغوت به هنگام انتقال دكترفاطمي ازشهرباني به فرمانداري كل به وي حمله كردند كه به علت جراحات شديد به بيمارستان منتقل شد.

Mobin_s2004@yahoo.com
9 نوامبر ميلادي
Mobin_s2004@yahoo.com
كودتا در فرانسه و نگاهي كوتاه به طرز حكومت در دهه پس از انقلاب

كنسولهاي سه گانه ـ ناپلئون نفر وسط

ژنرالها و سياسيون ملي گراي فرانسوي از دير باز در انديشه دگرگون ساختن نظام حكومتي فرانسه و استقرار سيستم تازه اي مبني بر تمركز اختيارات حكومتي و قرار دادن آن در دست فرد و يا افراد قاطع و نيرومند بودند كه ژنرال ناپلئون از سفر خاورميانه كه ضمن آن مصر را تصرف كرده بود به وطن بازگشت. فرانسه در آن زمان توسط يك هيات مديره پنج نفره (ديركتوار) اداره مي شد. اين طرز حكومت گروهي در نوامبر سال 1795 به وجود آمده بود و اعضاي هيات مديره از سوي كنوانسيون ملي برگزيده مي شدند. قبلا كنوانسيون كه به مجموعه دو مجلس مقننه و موسسان گفته مي شد، راسا بر فرانسه حكومت مي كرد. پس از ايجاد «هيات مديره حكومت»، چون ميان اعضاي هيات اختلاف نظر دائمي بود، مشكلات زيادتر شده بود، مردم از بي برنامگي و سردرگمي خسته شده بودند و تقريبا همگان خواهان تغيير اوضاع بودند. براي مثال يك مقاطعه كار ارتش فرانسه دو ميليون فرانك طلا آماده كرده بود تا صرف تغيير اوضاع كند.
     در چنين وضعيتي، ناپلئون و تني چند دست بكار شدند و نهم نوامبر سال 1799 در دهمين سال انقلاب و هشتمين سال جمهوريت فرانسه اعلام كردند كه هيات مديره منحل شده است. همان شب حالت فوق العاده اعلام شد و روز بعد پارلمان راي به تعليق قانون اساسي و تاسيس يك هيات سه نفري به نام كنسول براي اداره فرانسه داد كه به حكومت كنسوليست معروف است. به اين ترتيب، حكومت به صورت «جمهوري با تمركز اختيارات» درآمد و شكل ظاهري حكومت كه از آغاز انقلاب گفته شده بود بايد رهبري گروهي باشد تغيير چندان نيافت. كنسولهاي سه گانه از سوي سناي فرانسه انتخاب مي شدند. در آن زمان قانونگذاري در فرانسه در دست سه مجلس بود: شوراي دولتي كه لوايح را مي نوشت، مجلس جرح و تعديل به نام «تريبون» كه در باره لوايح بحث و جدل مي كرد و مجلس مقنن كه بدون وارد بحث در جزئيات شدن، راي به رد و يا تصويب لوايح مي داد. اعضاي هر مجلس نيز توسط سنا انتخاب مي شدند.
     ژنرال ناپلئون يكي از سه كنسول انتخابي بود كه به تدريج همه امور را به نام كنسول اول به دست گرفت و كنسول اول بودن وي را مردم فرانسه در رفراندم مورخ هفتم فوريه1800 تاييد كردند. اعضاي سه گانه براي يك دوره ده ساله انتخاب شده بودند.
     ناپلئون بناپارت به اين هم اكتفا نكرد و در سال 1804 مغرور از پيروزي هاي نظامي، خود را امپراتور خواند و سناي فرانسه امپراتور شدنش را تصويب كرد.

 

نخستين رئيس جمهوري كاتوليك امريكا

آمريكاييان در انتخابات عمومي سال 1960 اين كشور كه نتايج آن 9 نوامبر اعلام شد براي نخستين بار يك كاتوليك ايرلندي تبار را به رياست اين كشور فدرال برگزيدند. از زمان استقلال ايالات متحده از انگلستان ، روساي جمهوري آن كشور از ميان «سفيديان پروتستان انگلوساكسون تبار» انتخاب شده بودند كه در انتخابات نوامبر 1960 اين قاعده را شكست. جان اف. كندي يك دمكرات چپگرا و با توجه به سوابقش مردي ميهندوست بود.

 

روزي كه مرد بزرگي به نام شارل دوگل درگذشت

شارل دوگل

نهم نوامبر سال 1970 شارل دوگل ــ مردي كه عاشق بي قرار ميهنش، فرانسه بود ــ ديده از جهان فرو بست. وي 22 نوامبر سال 1890 در «ليل» به دنيا آمده بود و پدرش مدرس فلسفه و ادبيات بود.
     مورخان در اين نكته متفق القولند كه فرانسوياني كه به اندازه دوگل در انديشه بزرگي و حفظ شئونات فرانسه و خدمت به آن بوده اند به شمار انگشتان دست نمي رسند. به گفته فرانسوا ميتران رقيب سياسي دوگل، هيچ فرانسوي به اندازه دوگل فرانسه را دوست نداشت؛ دوگل سخنگو و نماد شخصيت و وجدان فرانسه بود.
     در مراسم ترحيم دوگل كه 12 نوامبر 1970 بر گزار شد هشتاد رئيس كشور و رئيس دولت شركت كرده بودند، ولي طبق وصيت او به هيچكدام اجازه داده نشد كه در مراسم تدفين او در دهكده محل اقامتش حضور يابد.
     دوگل از جواني عاشق خواندن تاريخ و نوشتن بود. او در جنگ جهاني اول در جبهه «وردن» زخمي شد و به اسارت آلماني ها در آمد. پس از جنگ، دوگل خاطرات اسارت نسبتا طولاني خودرا به صورت كتاب منتشر ساخت.
     با ايجاد خط دفاعي «ماژينو» مخالفت كرد و در عوض نظر داد كه فرانسه براي دفاع از خود، واحدهاي زرهي و مكانيزه با تحركت زياد داشته باشد. دولت وقت فرانسه نظر اورا نپذيرفت، ولي آلماني ها آن فرضيه را وارد دروس مدارس نظام خود كردند و همان را به اجرا در آوردند و با همان تاكتيك فرانسه را تصرف كردند.
     پس از آغاز جنگ جهاني دوم و موفق نبودن فرانسه در آن، دوگل با سازش با آلمان مخالفت كرد و به انگلستان رفت و فرانسه آزاد و جنبش مقاومت را به وجود آورد. در اوت 1944 به فرانسه بازگشت و در آزاد كردن پاريس مشاركت كرد.
     پس از جنگ، رهبري فرانسه را به دست گرفت، و يك جبهه ناسيوناليست مافوق احزاب تاسيس كرد. باني جمهوري پنجم بود و در دور دوم به قدرت رسيدن خود به الجزاير استقلال داد و با اعتقاد به استقلال عمل فرانسه و اروپاي قاره اي، دفاتر «ناتو» را از فرانسه اخراج و فرانسه را از فعاليت هاي نظامي اين اتحاديه نظامي كناركشيد و تا زنده بود با عضويت انگلستان در بازار مشترك مخالفت ورزيد، رشته هاي دوستي فرانسه با شوروي و آلمان را مستحكم ساخت و ميان سران فرانسه و اين دو دولت ملاقاتهاي منظم سالانه ترتيب داد و بالاخره فرانسه را به يك قدرت اتمي مستقل مبدل ساخت.
از آنجا كه با حكومت پارلماني به دليل سياسي كاري نمايندگان پارلماني ميانه خوب نداشت بر اختيارات رياست جمهوري افزود. باوجود اين، در سال 1968 با اعتصابات و تظاهرات دانشجويي و كارگري كه محرك آنان كمونيستها و سوسياليستها بودند رو به رو شد، اما شكست نخورد. هنگامي احساس شكست كرد كه با خواست او مبني بر محدود شدن اختيارات سناي فرانسه موافقت نشد كه انتظار آن را نداشت و در آوريل 1969 كناره گيري كرد و به نوشتن كتاب روي آورد كه 17 ماه بعد در گذشت. وي درجه خود را از سرتيپي كه اوايل جنگ به او داده شده بود ارتقاء نداد.

 

بيانيه تاريخي كشيش ارشد كليساي دومينيكن در اعتراض به كشتار بوميان قاره آمريکا

  نهم نوامبر 1552 ميلادي كشيش ارشد كليساي دومينيكن ضمن صدور بيانيه اي كه نسخه اصلي آن براي پاپ به رم ارسال شد عمل اروپاييان در كشتار و نابود كردن بوميان قاره آمريكا (اصطلاحا سرخپوستان) به منظور تصرف اراضي و غارت اموالشان و تحت شكنجه قرار دادنشان براي گرفتن طلا و تجاوز به زنانشان را اعمالي وحشيانه، غير انساني و مغاير تعاليم مسيحيت خواند.
    مفاد اين بيانيه كه به اطلاع كليساهاي اروپا رسانده شد باعث گرديد كه حتي پادشاه وقت اسپانيا اين اعمال مهاجران اروپايي را تقبيح كند و آن را خودسرانه بنامد.

 

پسر يك يهودي رومانيايي مهاجر رئيس حزب محافظه كار (توري) انگلستان شد

مايكل هووارد كه در 1941در انگلستان از يك پدر يهودي مهاجر از روماني و يك مادر روس به دنيا آمده است بالاخره رئيس حزب محافظه كار انگلستان (توري) شد كه در تاريخ احزاب اين كشور ، بيش از هر حزب ديگر دولت تشكيل داده است. زمزمه درباره رياست او بر«توري» از اول نوامبر 2003 به گوش مي رسيد كه هفتم نوامبر قطعي شد. وي نخستين يهودي نيست كه در انگلستان به اين مقام مي رسد. در قرن 19 ديزرائيلي نخست وزير انگلستان هم يهودي بود كه مسيحي شده بود ولي اين نخستين بار در تاريخ انگلستان است كه فرزند يك مهاجر رهبر حزب محافظه كار مي شود. پدر مايكل شش سال پس از تولد او به تابعيت انگلستان پذيرفته شده بود.
    

 

جستجوي در ژاپن براي يافتن مسيحيان و اعدام آنان!

 نهم نوامبر سال 1632 ميلادي، پس از اعدام مسيحيان در شهرهاي ناگازاكي» و «ادو Edo (توكيو)» » ژاپن، دولت اين كشور دستور جستجو و يافتن مسيحيان را براي اعدام شدن صادر كرد. دولت ژاپن براي معرفي هر مسيحي پاداش نقدي هم در نطر گرفت. به زعم دولت وقت ژاپن، مبلغان مسيحي به منظور جاسوسي و تخريب فرهنگ ملي ژاپني ها به آن كشور فرستاده مي شدند.

برخي ديگر از رويدادهاي 9 نوامبر

  • 1862:   ژنرال گرانت كه بعدا رئيس جمهوري امريكا شد و در جريان جنگ داخلي اين كشور از فرماندهان نيروهاي اتحاديه (شمالي ها) بود يهوديان را از خدمت در واحدهاي تحت فرمان خود ممنوع كرد.

  • 1935:   افغانستان به پيمان عدم تعرض ايران، تركيه و عراق پيوست.
        

  • 1938:   در چنين شبي كه به«شب كريستال» معروف شده است در آلمان دسته هاي نازي به يهوديان اين كشور و موسسات آنان حمله كردند.

  • 1953:   مدعي العموم محكمه نظامي تهران براي چند افسر مصدقي و افسران گارد محافظ دكتر مصدق از جمله سرتيپ كياني، سرهنگ ممتاز،سروان فشاركي و سروان داورپناه كيفرخواست اعدام صادر كرد!.

  • 1954:  
        (18 آبان 1333 ) فوريت طرح الغاء بسياري از لوايح دكتر مصدق تصويب مجلس شورا رسيد. دولت وقت آن دسته از اين لوايح را كه به سودش بود به صورت قانون درآورد.

  • Mobin_s2004@yahoo.com
    10 ذيقعده هجري قمري
    Mobin_s2004@yahoo.com

    «سِبط مارديني» منجّم، رياضيدان و دانشمند سوري دردمشق متولد شد.

    10 ذي القعده 826 - « سِبط مارديني» منجّم، رياضيدان و دانشمند سوري دردمشق متولد شد. نام او اَبوعَبدالله محمدبن اَحمد بَدرُالدين بود وازشاگردان ابن مَجدي بشمارمي‎رفت. دانشمندان حدود42رساله و كتاب را به نام وي ثبت كرده‎اند كه نسخه‏هاي خبرخي ازآنها موجود است. ازجمله آثاررياضي كه به وي نسبت مي‎دهند« كتابهاي تُحفَةُ الاَصحاب في علم الحِساب، اِرشادُ الطُّلّاب اِلي وَسيلَةالحساب و دَقايِقُ الحَقايِق في مَعرفَةِ حِسابِ الدَّرج» را مي توان نام برد.

     

     فخرالدين محمّد بن شيخ حسن معروف به شهيد ثاني از محدّثان بزرگ جهان اسلام در قرن يازدهم هجري قمري در مكه وفات كرد

    10 ذي القعده 1030 - فخرالدين محمّد بن شيخ حسن معروف به شهيد ثاني از محدّثان بزرگ جهان اسلام در قرن يازدهم هجري قمري در مكه وفات كرداين وجود روحاني از شاگردان برجسته ميرزا محمد استرآبادي بود شهيد ثاني از علماي علم حديث بود و بربسياري از كتب فقه و اصول شرح مفصلي نگاشت كه مشهورترين آنها شروحي است كه بركتابهاي معتبر شيعه يعني تهذيب و استبصار نوشته است وي در همه زمينه هاي علوم و معارف و فقاهت پيشوا و امام فقها و بزرگان اين علم بود در روايت و تفسير نيز ، صحت گفتار و بزرگاني شأن و مقامش بين عام و خاص امري مسلم و بديهي است همچنين طلاب و فضلا هم اكنون در حوزه هاي علميه از آثار ارزشمند ايشان بهره مي برند شهيد ثاني به بسياري از علما اجازه روايت داده است و اكثر شاگردان وي ازجمله استادان حوزه هاي علميه شدند ، مقبره اين دانشمند بزرگوار شيعه در نزديكي مقبره حضرت خديجه قرار دارد

     

     

     

     

     Ãاطلاعات روزانه

     

    آب و هوا

    تهران

    9
    13

    اهواز

    14
    27

    تبريز

    2
    11

    شيراز

    9
    22

    مشهد

    2
    12

    بندرعباس

    22
    32

    کرمان

    7
    20

    اصفهان

    4
    18

    يزد

    8
    19

    کرمانشاه

    3
    18

    اراک

    3
    14

    رشت

    10
    14

    دبی

    24
    29


     

    نرخ  ارز، سکه و طلا در بازار آزاد

    1293 تومان
    1017 تومان
    1655 تومان
    1030 تومان
    274 تومان
    280 تومان

    يورو اروپا:
    دلار آمريکا:
    پوند انگليس:
    يکصد ين ژاپن:
    ريال عربستان:
    درهم امارات:

    228000 تومان
    97000 تومان
    50000 تومان
    190000 تومان

    يک بهار آزادی:
    نيم بهار آزادی:
    ربع بهار آزادی:
    طرح جديد:


     

    اوقات شرعی (به افق تهران)

    اذان صبح : 05:07
    طلوع خورشيد : 06:35
    اذان ظهر : 11:48
    غروب خورشيد : 17:01
    اذان مغرب : 17:22
    نيمه شب شرعي : 23:04
     

     

     

     

     

     

    Ãهديه روزانه

    دانلود مجلات و کتب خارجي

    Hotel Design Magazine
    ماه نوامبر

    جديدترين شماره از ماهنامه
    Hotel Design Magazine

    تاریخ انتشار: نوامبر 2008
    تعداد صفحات مجله: 8
    حجم فایل: 100 مگابايت


    لينک دانلود مستقيم

    رمز فايل: www.mobin-group.com

    براي دانلود، روي لينکهاي بالا کليک سمت راست کرده و Save Target As را بزنيد.



     

     

     

     

     

     

    Ãتکنولوژي روزانه

    سونی باریکترین LCD جهان را با ضخامت 9.9 میلیمتر ساخت

    نوامبر 2006 بود که شرکت سونی خبر داد که به تکنولوژی ساخت باریکترین تلویزیونLCD  دست پیدا کرده است. و امروز در آگوست 2008 خبر ساخت باریکترین تلویزیونLCD HDTV   با مدل KDL-40ZX1 را اعلام کرد. 
    این نمایشگر با ضخامت 9.9 میلیمتر در سایز 40 اینچ با نسبت کنتراست تصویر 3000:1 ساخته شده است. پردازش تصاویر در این محصول به کمک یک عدد چیپ ست 120 هرتزی و  BRAVIA Engine 2 صورت می گیرد. پورت های خروجیHDMI و USB نیز برای ایجاد ارتباط با سایر ادوات جانبی نیز در نظر گرفته شده است. به گفته این شرکت همانطور که در تصویر مشاهده می کنید  این محصول باریکترین نمایشگر LCD موجود در دنیاست که در ساخت آن ازآخرین تکنولوژی کریستال مایع بهره گرفته شده. قرار است با قیمت 4,474$ فروش خود از ژاپن آغاز کند. به نظر من که قیمت کمی بالاست!

    منبع

    کارت حافظه SanDisk Extreme III
    به سرعت 30 مگابیت بر ثانیه دست یافت

    شرکت SanDisk سرعت انتقال اطلاعات کارت های حافظه را پشت سر گذاشت و سری جدید Extreme III را معرفی کرد. این کارتها با سرعت انتقال اطلاعات 30 مگابایت بر ثانیه، هم اکنون مناسب ترین حافظه با سرعت بالا جهت دوربین های DSLR هستند. خب از همه مهمتر قیمت است! شما برای کارت های 4 گیگابایتی باید 65 دلار بپردازید. کارتهای 8 گیگابایتی 110 دلار و 16 گیگابایتی 180 دلار قیمت دارند. البته مهمترین مورد را نباید فراموش کرد: برای داشتن این کارت باید تا اکتبر صبر کنید.

    منبع
     

     

     

     

     

     

     Ãکتاب روزانه


    معرفت پيشيني


    نويسنده: متياس استيوپ
    مترجم: پيروز فطورچي

    معرفی کتاب:
    اين نوشتار به مفهوم پيشيني (apriority)؛ تمايز ميان گزاره‏هاي تحليلي و تركيبي؛ و شك‏گرايي دربارة «معرفت پيشيني» مي‏پردازد. با توجه به ارتباط تنگاتنگي كه «معرفت پيشيني» با مفهوم «توجيه پيشيني» دارد تعريف و تحليل‌هاي اساسي متوجه «توجيه پيشيني» خواهد بود. از آنجا كه «استقلال از تجربه»، مؤلفة اصلي در توجيه پيشيني به شمار مي‌آيد مفهوم «تجربه» و منظور از «استقلال از تجربه» به دقت بررسي مي‌شود. برخي معتقدند به دليل پيوند نزديك ميان مفهوم «ضرورت» و مفهوم «استقلال از تجربه» مي‌توانيم «پيشيني‌بودن» را براساس و با معيار «ضرورت» بسنجيم. تحليل اين ديدگاه و بررسي چالش‌هايي كه با آن مواجه است يكي از محورهاي اين نوشتار را تشكيل مي‌دهد. در همين راستا، ارتباط «خطاپذيري» با «توجيه پيشيني» مدّنظر قرار مي‌گيرد. تجربه‌گرايي و عقل‌گرايي، هر يك رويكردي متفاوت را در اين مبحث ارائه مي‌كنند كه عمدتاً در چارچوب تمايز «تحليلي تركيبي»، قابل بررسي است. در اين نوشتار، همچنين شيوه‌هاي مختلف براي تبيين مفهوم «تحليلي‌بودن» مورد بررسي قرار مي‌گيرد. سرانجام، استدلال‌هاي شك‌گرايانه در قبال «معرفت پيشيني» و توانمندي يا ناتواني آن در رد امكان «معرفت پيشيني» ارزيابي و تحليل خواهد شد.
    فهرست مطالب کتاب به شرح زیر است:

    ● معرفت پيشيني و پسینی

    ● تجربة حسي و غير‏‏حسي

    ● توجيه پيشيني و يادگيري مفاهيم

    ● پيشيني بودن و ضرورت

    ● توجيه پسيني براي حقايق ضروري

    ● ارزش صدق و موقعيت گزاره‏ها از حيث جهت

    ● خطاپذيريِ توجيه پيشيني

    ● شيوه‏‏ سوم براي تعريف «پيشيني‌بودن»

    ● شيوه چهارم براي تعريف «پيشيني‌بودن»

    ● تمايز تحليلي ـ تركيبي

    ● تعريف كانت براي «تحليلي بودن»

    ● تعريف تحليلي بودن براساس ديدگاه فرگه

    ● دو اعتراض بر تعريف مبتني بر ديدگاه فرگه

    ● تعريف زباني براي «تحليلي بودن»

    ● شك‌گرايي دربارة «پيشيني‌بودن» و ماهيت «ارائة استدلال»

    ● استدلال براي وجود معرفت پيشيني


    دانلود کتاب:
    لينک دانلود  (نسخه الکترونيکي با حجم کمتر از يک مگابايت)
    براي دانلود، روي لينکهاي بالا کليک سمت راست کرده و Save Target As را بزنيد.

     

     

     

     

     

     

    Ãطنز روزانه

    شوهر کامپیوتری

    ابوالفضل زرویی نصرآباد

    یکى بود، یکى نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود. روزى روزگارى در ولایت غربت یک پیرزنى بود به نام «ننه قمر» و این ننه قمر از مال دنیا فقط یک دختر داشت که اسمش «دلربا» بود و این دلربا در هفت اقلیم عالم مثل و مانندى نداشت؛ از بس که زشت و بدترکیب و بد ادا و بى‌کمالات بود.
    یک روز که این دلربا توى خانه وردل ننه قمر نشسته بود و داشت به ناخن‌هایش حنا مى‌گذاشت، آهى کشید و رو کرد به مادرش و گفت: «اى ننه، مى گویند «بهار عمر باشد تا چهل سال. با این حساب، توپ سال نو را که در کنند، دختر یکى یک دانه‌ات، پایش را مى‌گذارد توى تابستان عمر. بدان و آگاه باش که من دوست دارم تابستان عمرم را در خانه‌ی شوهر سپرى کنم و من شنیده‌ام که یک دستگاهى هست که به آن مى‌گویند «کامپیوتر» و در این کامپیوتر همه جور شوهر وجود دارد. یکى از این دستگاه‌ها برایم مى‌خرى یا این که چى؟»
    ننه قمر «لاحول» گفت و لبش را گاز گرفت و دلسوزانه، بنا کرد به نصیحت که: مردى که توى دستگاه عمل بیاید، شوهر بشو و مرد زندگى نیست. تازه بچه‌دار هم که بشوى لابد یا دارا و سارا مى‌زایى یا از این آدم آهنى‌هاى بدترکیب یا چه مى‌دانم پینوکیو...
    وقتى ننه قمر دهانش کف کرد و قلبش گرفت و خسته شد، دلربا شروع کرد به تعریف از کامپیوتر و اینترنت و چت و این که شوهر کامپیوترى هم مثل شوهر راست راستکى است و آنقدر گفت و گفت تا ننه قمر راضى شد براى عاقبت به خیرى دخترش، سینه‌ریز و النگوهاى طلایش را بفروشد و براى دلربا کامپیوتر مجهز به فکس مودم اکسترنال و کارت اینترنت پرسرعت و هدست و کلى لوازم جانبى دیگر بخرد.
    بارى اى برادر بدندیده و اى خواهر نوردیده، دستگاه را خریدند و آوردند گذاشتند روى کرسى و زدندش به برق و روشنش کردند. دلربا گفت: «اى مادر، در این وقت روز، فقط بچه‌هاى مدرسه‌اى و کارمندهاى زن و بچه‌دار توى ادارات، مى‌روند در چت و تا نیمه شب خبرى از شوهر نیست.» به همین خاطر، از همان کله‌ی ظهر تا نیمه شب، ننه قمر نشست در پشت دستگاه و با جدیت تمام به بازى ورق گنجفه و با دل و اسپایدر پرداخت.
    نیمه شب دلربا دستگاه را تحویل گرفت و وصل شد به اینترنت و یک «آى دى» به نام «دلربا آندرلاین تنها 437» براى خود ثبت کرد و رفت توى یکى از اتاق‌هاى «یارو مسنجر». به محض ورود، زنگ‌ها به افتخارش به صدا درآمدند و تا دلربا به خودش جنبید، متوجه شد که چهل _ پنجاه تا شوهر بالقوه، دورش را گرفته‌اند. دلربا که دید حریف این همه خواستگار مشتاق و دلداده نیست، همه‌ی پیغام‌ها را خواند و سر آخر از نام یکى از آنها خوشش آمد و با ناکام گذاشتن خیل خواستگاران سمج، با همان یکى گرم صحبت شد. در زیر متن مکالمات نوشتارى آن دو به اختصار درج مى شود:

    پژمان آندرلاین توپ اند باحال: سلام. اى دلرباى زیباى شیرین کار، خوبید؟
    دلربا آندرلاین تنها437: سلام. مرسى. یو خوبى؟

    پژمان: مرسى + هفتاد. سین، جیم، جیم پلیز. [سین، جیم، جیم: همان A/S/L به زبان غربتى است؛ یعنى: سن؟ جنسیت؟ جا و مکان زندگى]
    دلربا: هجده، دال، بوغ [یعنى هجده ساله‌ام، دخترم و در بالاى ولایت غربت به زندگانى اشرافى مشغولم. ترجمه و تفسیر از بنده نگارنده] یو چى؟

    پژمان: من بیست و چهار، پ، بوغ. خوشبختم! [یعنى خوشوقتم.]
    دلربا: لول. [یعنى حسابى لول و کیفورم. همان LOL] پس همسایه‌ایم.

    پژمان: بله ولى من براى ادامه‌ی تحصیل دارم ویزا مى‌گیرم که بروم در جابلقا چون که هم در آنجا آزادى مى‌باشد و هم سى دى با کیفیت آینه آنجا هست و من همه کس و کارم (یعنى دخترخاله پسر عمه دایى مامانم) در آنجا زندگى مى‌کنند.
    دلربا: اوکى، درک مى‌کنم به قول مامى: توبى اور نات توبى. راستى نگفتى چه شکلى هستى؟

    پژمان: قد 185، وزن80، موخرمایى روشن و بلند، پوست سفید، چشم آبى.
    دلربا: من قدم 174، وزن 60، رنگ چشمم هم یک چیزى بین آبى و سبز.

    پژمان: واى خداى من... راست مى گویى؟
    دلربا: وا... یعنى خیلى زشتم؟

    پژمان: نه... اتفاقاً بى‌نظیرى. راستش نمى‌دانم چطور شد که همین الان، یک دفعه به من احساس ازدواج دست داد. آه اى دلرباى من، چشمان تو حرمت زمین است و یک قشنگ نازنین است...
    دلربا: اى واى خدا مرا بکشد که با بیان حقیقتى ناخواسته، تیر عشق را بر قلبت نشاندم.
    حالا دو تا حیران من و تو، زار و گریان من و تو...

    پژمان: اى نازنین، بدجورى من خاطرخواه توام آیا حالیت مى‌باشد؟ تکه تکه کردى دل من را، بیا بیا بیا که خیلى مى‌خواهمت.
    دلربا: حالا من چه خاکى به سر بریزم با این عشق پاک و معصوم؟ من مى‌خواهم ایوان رویا را آب پاشى کنم و امشب هرجور شده و با هر بدبختى، عکس تو را نقاشى کنم. اما تو را چه جورى بکشم چرا که وسایل نقاشى‌ام کم و کسر دارد و من مداد مخملى ندارم.

    پژمان: اوه ماى گاد... اصلاً اى دلرباى نازنین من، بیا تا برویم از این ولایت غربت من و تو. تو دست مرا [البته بعد از جارى شدن صیغه عقد. یادآورى از بنده نگارنده] بگیر و من دامن تو را [البته بعد از جلب رضایت زوجه و خانواده او و همچنین طى مراحل قانونى. ایضاً یادآورى اخلاقى از بنده نگارنده] بگیرم. کاش هم اکنون در کنارم بودى تا... اصلاً ولش کن، الان هر چه بگوییم این یارو «بنده نگارنده» مى‌خواهد وسطش پیام اخلاقى بدهد. بیا شماره تلفن مرا بنویس و تماس بگیر تا بدون مزاحم حرف‌هاى‌مان را بزنیم...

    ما از این افسانه نتیجه مى‌گیریم که اگر جوانان را نصیحت کنیم، رازشان را به ما نمى‌گویند!
    قصه‌ی ما به سر رسید، غلاغه به خونه‌اش نرسید!
     

     

     

     

     

     

     Ãدانستنيهاي روزانه

    خانه و خانواده، موفقيت، بهداشت، علم و زندگي، جامعه

    چگونه به آزادی مالی و ثروت برسیم؟

    ثروت یکی از سایه های اساسی انسان ایرانی است و شاید این به درک نادرست وی از مفاهیم ملی و دینی برمی گردد که نتوانسته نسبت مناسبی بین خود و ثروتمندی تعریف کند.
    انسان ایرانی در ملاء عام به ثروت می تازد ولی در اندرونی ترین بخش ذهن خود به هر روشی برای دستیابی به آن تلاش و تدبر می کند. این بخش را برای کسانی می نویسم که قصد آن را دارند که با خود شفاف باشند و قبول دارند که ثروت الزاماً فسادآور نیست و دستیابی به آن الزاماً از راه های فاسد نیست.
    در کل کتب ثروت که به تحقیق و تفحص پیرامون زندگی ثروتمندان می پردازند، ۴ اصل اساسی ذکر می شود :
    ۱- درآمد،۲- پس انداز، ۳- سرمایه گذاری و ۴- مدیریت هزینه های زندگی.

    ۱) درآمد :
    یادتان باشد اگر همه درآمد خود را خرج می کنید و فکر می کنید کو تا آینده؟ کی فردا را دیده؟ مگه چند روز زنده ایم؟ قطعاً شما از کسانی خواهید شد که اگر بعد از ۴۰ سالگی زنده باشید، شاید بارها به علت فشار مالی طلب مرگ کنید. شاید هم با ۲ شغله بودن بتوانید تا آخر برج خود را بکشید، اما در مجموع سراشیبی سختی را طی خواهید کرد و مدام حسرت روزهای گذشته پر پول را می خورید که چرا قدر آن را ندانسته اید، شاید هم از آن کسانی شوید که مدام آدم هایی را که وضع مالی خوب دارند، شماتت کنید که لذت بردن از زندگی را بلد نیستند و دارند زجر می کشند و شاید هم به گفتن خاطرات جوانی خود بپردازید که چقدر آدم ولخرج و جالبی بودید، ولی خوب درون شما آن زمان که از دوران ولخرجی می گویید چه احساسی دارد؟ (صادق باشید.)

    ۲) پس انداز :
    پس اگر علاقمندید همیشه در وضعیتی مناسب بسر ببرید، پیشنهاد می کنم حتماً درصدی از درآمد خود را هر چند اندک پس انداز کنید و اصلاً هم فکر نکنید که با این مبلغ پس انداز هیچ کاری نمی شه کرد (و نگویید آب که از سر گذشت، چه یک وجب، چه صد وجب).
    وقتی زندگی نامه آدم های ثروتمند را می خوانید، متوجه می شوید جمع کردن پس اندازهای کوچک، چگونه بزرگراه ثروت را می سازد و یادتان باشد؛ زمانی موفق به پس انداز می شوید که به قول یکی از نویسندگان ثروت سازی، پس انداز را کالای لوکسندانید، بلکه کالایی ضروری بدانید که ابتدای لیست خریدتان باید قرار گیرد، نه انتهای آن و اگر پولی ماند.
    اگر هم می گویید این فرهنگ را بلد نیستید اشکالی ندارد، به بانک بگویید همان اول از حقوقتان رقم پس انداز (حداقل ۱۰% درآمد) را بردارد و مابقی را به شما تحویل دهد. شک نکنید همین کوچک ها در مرحله بعد می توانند در میان مدت زندگی شما را متحول کنند. از تورم هم نترسید که پس انداز شما را ناچیز می سازد. با یادگیری روش بهره گیری از پس انداز، شما تورم را حریف می شوید و یادمان باشد تورم تنها کسانی را آزار می دهد که کالای سرمایه ای ندارند وگرنه آن ها که کالای سرمایه ای دارند چون از رشد نرخ ها منتفع می شوند، شاد خواهند بود.

    ۳) سرمایه گذاری : حال وقت آنست که ضرب المثل ایرانی را محقق کنید " پول، پول می آورد."
    پس از اینکه پس اندازهای شما به یک حد قابل تبدیل رسید، می توانید شروع به سرمایه گذاری روی کالاهای سرمایه ای که فکر می کنید برای شما مناسب است، انجام دهید مثل سکه، طلا، سهام، فرش دستباف، زمین، خانه، سپرده گذاری در بانک، مشارکت در راه اندازی یک کسب و کار (این یکی نیازمند تخصص بیشتری از مابقی می باشد.) و سایر کالاهایی که شما به آن تسلط و آشنایی دارید.
    کم کم خواهید دید که این سرمایه ها رشد می کنند و می توانید کالاهای مناسبتر و بزرگتر سرمایه ای را خرید کنید و کم کم رشد خوبی را طی کنید.
    برای آشنایی بیشتر جهت خرید کالاهای سرمایه ای هم می توانید از مشاور سرمایه گذاری کمک بگیرید و هم می توانید خودتان در یکی از این مسیر ها آموزش ببینید و متخصص شوید. آن وقت می توانید هم این کار را برای خود انجام دهید، هم کمکی برای دیگران باشید و از این راه هم درآمدی کسب کنید
    (اگر علاقمند به یادگیری این مباحث بودید، با دفتر بنیاد فرهنگ و زندگی تماس بگیرید و در کلاس زئوس، روش تولید ثروت در زندگی ثبت نام کنید.).

    ۴) مدیریت هزینه های زندگی :
    زوج جوانی را بیاد می آورم که ماهانه درآمد متوسط رو به بالایی داشتند، ولی متاسفانه بی اندازه پریشان و به هم ریخته بودند و فکر می کردند باید کار سومی پیدا کنند تا بتوانند هزینه های خود را پوشش دهند.
    بعد از اینکه با آن ها گپی زدم متوجه شدم متاسفانه هیچگونه مدیریتی بر هزینه های زندگی خود ندارند و از سوی دیگر به رقابت با خانواده هایی پرداخته اند که حداقل ۱۰ سال بزرگترند و یا ۸ سال زودتر از آن ها زندگی تشکیل داده اند و از سوی دیگر در لیگ های دیگر رقابتی مانند دختر و پسر عموها، دائی ها، خاله ها و ... شرکت کرده اند و می خواهند از هیچ کدام آن ها هم کم نیاورند.
    جالب اینکه وقتی درآمد آن ها برای این رقابت کفاف نمی دهد، از بانک ها و صندوق های مختلف یار کمکی جذب کرده بودند و اقدام به دوپینگ از طریق آن ها نمودند (دریافت وام های متنوع : اتومبیل، خرید خانه، لوازم خانه و...) و تمامی این ها باعث شده بود هر از چند گاهی دچار فشار روانی شده و سر هم داد بکشند و یکدیگر را برای این وضعیت متهم کنند، در صورتیکه هر دو نقش کلیدی در شکل گیری ماجرا داشتند و جالب اینکه حالا می خواستند شغل سوم بسازند، درحالیکه شغل اول آن ها به علت فرسودگی و خستگی مفرط و بی حوصلگی در حال از دست رفتن بود و شغل دوم هم به علت اینکه کارفرما فهمیده بود آن ها بشدت نیازمند آن هستند، با نرخی پایین قرارداد بسته بود.
    در روند کلاس از آن ها خواستم که سودی که بابت لوازم مصرفی قسطی و سایر وام ها می پردازند، محاسبه کنند و سپس ببینند چه بر سر درآمد های خود آورده اند؟ و پس از تاملی کوتاه متوجه شدند این مسابقه و نمایش تا کجا آن ها را دچار آسیب و بهم ریختگی کرده و اگر زودتر نجنبند دچار فروپاشی زندگی خواهند شد.
    پس باید مدام از هزینه ها بوسیله بودجه بندی مراقبت کرد و نباید به سرعتی که درآمدها رشد می کنند (و گاهی جلوتر از آن) هزینه ها را رشد داد و از سوی دیگر نباید در جهتی حرکت کرد که مدام بخواهیم اینطور جلوه بدهیم که ما متعلق به طبقه بالاتری هستیم و خود را مجبور کنیم هزینه این دروغ را بپردازیم. شک نکنید اگر مدیریت اقتصادی زندگی خود را یاد بگیرید قطعاً می توانید در بالاترین طبقات اجتماعی و مالی زندگی کنید بدون اینکه نیاز به وانمود داشته باشید.
     

     

     

     

     

     

    Ãپاسخ به پرسش هاي شما

    zahra4066@yahoo.com

    انجمن حجتیه و انحرافات آن


     

    سوال:
    لطفا در مورد انجمن حجتیه و انحرافات آن  بيشتر توضيح دهيد.
     

    پاسخ:

    انجمن حجتیه و انحراف در مبارزه
    یکی از نکات بسیار با اهمیت در پرونده انحرافی انجمن حجتیه مسأله غفلت و (بلکه) تغافل از آنچه مبارزه اصلی محسوب می شود و توجه به تلاشها و مبارزات غیر اصلی و فرعی می باشد. این موضوع، هم در پیش از انقلاب و هم پس از انقلاب مصادیق روشن و بارز خود را دارد. ذکر این نکته با توجه به توضیحات ذیل اهمیت خود را بیشتر نشان می دهد. مونتسکیو متفکر شهیر فرانسوی می گوید: انسان همچون حفره توخالی می ماند که اگر آنرا با معنویت و حقیقت پر نکردید، باید منتظر باشید که با انحرافات و نادرستیها پر شود.
    براستی یک انسان مذهبی که روح مبارزه با انواع طاغوتهای بیرون و درون جزو مسلمات دینش محسوب می شود و برای او که هرکجای قرآن و تعالیم دینی خود را نظاره می کند سخن از جهاد و مبارزه و جد و تلاش می یابد چگونه می تواند در یک زندگی آرام و ساکت و خاموش و خنثی احساس مذهبی بودن بنماید. پس بطور قطع به پا خواهد خاست، آستین همت بالا خواهد زد و تا آنجا که بتواند در راه هدف دینی تلاش و مبارزه خواهد کرد. در غیراینصورت هرگز احساس مذهبی بودن نخواهد کرد و کم کم به ورطه غیر مذهبی بودن و بلکه ضدمذهبی بودن فرو خواهد غلطید.
    سران انجمن حجتیه از این واقعیت مذهبی نمی توانستند چشم فرو بندند. از سوی دیگر، آنان به هیچوجه به آن نوع مبارزه ای که امام و پیروان راستین او بدان فرا می خواندند اعتقاد و باوری نداشتند. تنها را بدیل برای آنان این بود که شور و انگیزه هواداران خود را در جهتی سوق دهند که هم احساس مبارزه طلبی آنها را ارضاء کند و هم به دنیا و منافع انجمن حجتیه صدمه و لطمه ای وارد نشود. لذا هواداران و نیروهای جوان خود را درگیر مبارزه های خنثی می نمودند. مبارزه هایی بی ثمر و یا کم ثمر که نه به شاه و ایادی او لطمه ای جدی وارد می ساخت و نه برای آنان دردسر جدی فراهم می ساخت.مبارزه با بهائیت در پیش از انقلاب و نیز مبارزه با برخی مظاهر بسیار ناچیز و فرعی تمدن غربی که شاه مروج آنها بود، همگی نحوه مبارزاتی بود که همگان را از توجه به طاغوت اصلی و بیماری اصلی جامعه ایران دور می داشت.
    اتفاقا شاه و عوامل او نیز نه تنها از این نوع مبارزه بیمی و حراسی به دل راه نمی دادند بلکه بر اساس تحلیلهای دقیق اجتماعی و روانی، آنان نیز می دانستند که اینگونه مبارزات فرعی و حاشیه ای، در واقع سوپاپ اطمینانی برای حرکات آنان محسوب می شود. سران رژیم ستمشاهی به خوبی می دانستند که مبارزات خنثی به خوبی انرژی و شور انقلابی جوانان مذهبی را به تحلیل خواهد برد و جوانان مذهبی با این نوع فعالیتها، هم به لحاظ روحی اغنا خواهد شد و هم به لحاظ سیاسی و اجتماعی فرصت و مجال توجه به غده اصلی مشکلات را نخواهد داشت و حتی در صورت توجه به رژیم که ام الفساد و ریشه تمامی نابسامانیهای اجتماعی و مذهبی محسوب می شد، دیگر احساس تکلیفی در برخورد با رژیم نخواهد کرد و تعهدات خود را در قبال مذهب و جامعه انجام شده می یابد. بنابراین برخورد رژیم ستمشاهی با انجمن حجتیه یک برخورد ملایمت آمیز و دوگانه بود. هم به انجمن میدان می داد چون فعالیتهای انجمن را در راستای منافع خود می دید و هم برای آن محدودیت قائل می شد. آنهم از این جهت که مبادا همین مبارزات خنثی روزی به مبارزات جدی علیه اصل رژیم منجر شود. لذاست که می بینیم ساواک کاملا بر فعالیتهای انجمن اشراف داشت. از بسیاری از آنان جلوگیری بعمل نمی آورد و سعی می کرد با فشارهای معین و محدود از گسترش کادر فعالیتهای انجمن جلوگیری بعمل آورد تا هواداران این مجموعه هرگز از مبارزات خنثی و حاشیه ای پایشان را فراتر نگذارند. تئوریسین های حکومت آمریکا می دانند که یکی از روحیات دوره جوانی، روحیه تهور و ماجراجویی است. و می دانند که این روحیه بایستی در یکجا و به یک بهانه تخلیه شود. بنابراین یا خود دست به فراهم آوردن شرایطی می زنند یا از فراهم شدن شرایطی که جوان آمریکایی در آن این احساسات ماجراجویی خود را در مبارزاتی خنثی و حاشیه ای ارضاء و تخلیه نماید استقبال می کردند. بسیاری از میتینگها، راهپیمایی ما و سایر اجتماعات اعتراض آمیزی که در این کشور انجام می شود با هیچ نوع عکس العمل خشونت آمیز دولت و نیروهای پلیس مواجه نمی شود. به آسانی اجازه می یابند که حتی در برابر کاخ سفید نیز اجتماع کنند و فریادها و دشنامهای خود را نثار حتی رئیس جمهور آمریکا کنند و این موضوع به آسانی قابل تحمل است. بدلیل آنکه آنان می دانند حتی رئیس جمهور آمریکا در مقایسه با اصل نظام سلطه آمریکایی یک موضوع فرعی و حاشیه ای محسوب می شود. پس بگذاریم این جوانان فریادهایشان را علیه رئیس جمهور آمریکا بزنند، اما این تخلیه سیاسی مانع توجه آنان به اصل نظام سلطه شود و هیچگاه مبارزه آنان معطوف ریشه های نظام سیاسی آمریکا نشود. شاه نیز از اینکه انجمن حجتیه مبارزات خود را متوجه اموری چون بهائیت، پپسی کولا و امور حاشیه ای دیگری چون این موارد ساخته است به هیچوجه ناراضی نبود، بلکه این فعالیتها را در راستای تحکیم اصل رژیم شاهنشاهی می دانست.
    مبارزات فرعی و حاشیه ای و پرداختن به اموری که تنها احساسات مذهبی جوانان را ارضاء می کند و آنان را از مبارزه اصلی باز می دارد، پس از انقلاب هم مصادیق خاص خود را داشت. یکی از آن موارد تأکید و توجه شدید سران انجمن به مبارزه با شوروی و مارکسیسم در ایران بود. علیرغم اینکه امام(ره) بارها و بارها آمریکا را بعنوان شیطان اکبر معرفی کرده بودند و علیرغم اینکه ایشان بر مبارزه اصلی با آمریکا تأکید داشتند، اما انجمنی ها بیشتر قوای خود را صرف مبارزه با مارکسیسم و ایادی اتحاد جماهیر شوروی می کردند و حتی برخی از آنها به اشاعه این باور می پرداختند که خطر شوروی از آمریکا بالاتر است. علت آنهم اینست که آمریکائیان لااقل مسیحی هستند ولی سران و هواداران نظام سوسیالیستی شوروی به هیچ دینی اعتقاد ندارند، بنابراین مبارزه با آنان در اولویت قرار دارد.
    نمونه دیگر، مسأله جنگ و دفاع مقدس بود. در طی 8 سال دفاع مقدس،ا نجمن حجتیه بعنوان یک مجموعه منسجم و تشکیلاتی که نیروهای فراوانی را تحت نفوذ خود داشت به هیچوجه در جریان دفاع مقدس نقش فعالانه نداشت. آنگونه که امام(ره) به مسأله جنگ بعنوان یک مسأله کلیدی بها می دادند و آنگونه که ایشان همواره ملت و رزمندگان را مورد خطاب و دعوت قرار می دادند، انجمن حجتیه و سران آن نه اعتقاد جدی به مسأله دفاع مقدس داشتند و نه هواداران خود را در این جهت به دفاع مقدس فرا می خواندند. در طول مدتی که ایران به شدت درگیر عملیاتهای مختلف و مسأله اخراج نیروهای تجاوزگر بعثی بود، یک سکوت سنگین و معناداری بر محیط تشکیلاتی انجمن حاکم بود. لذا بسیاری از نیروهای جوان انجمن که ارتباط قوی ای با تشکیلات انجمن نداشتند، در طول دفاع مقدس شخصا به جبهه می رفتند و با مشاهده سکوت و بی رغبتی انجمن نسبت به دفاع مقدس کم کم از انجمن بریدند، چراکه بالعیان می دیدند، انجمن که باید در این حساس ترین شرایط تاریخی ایران مواضع شفاف و موکدانه ای اتخاذ نماید، با نوعی تزویز و سکوت آب در هاون بی تفاوتی می زد.


    انجمن حجتیه و اسلام مرفهین بی درد
    یکی از نکات بسیار مهمی که امام(ره) عملا به ما آموخت این بود که اسلام را به انحاء مختلف می توان تفسیر نمود و برخی از این اشکال از بسیاری از مصادیق کفر هم بدتر است. اسلام آمریکایی، اسلام عربستانی، اسلام وهابیت و هزاران اسلام دیگر اسلامهایی نیستند که پیامبر عظیم الشأن ما برای ما ارمغان آورده است. اینها سوءاستفاده هایی است که از عنوان اسلام به عمل آمده است. یکی از اسلامهایی که بشدت امام(ره) از آن منزجر بود و معتقد بود که مروجین این نوع اسلام ضربه های بسیار طاقت فرسایی بر پیکر اسلام از این طریق وارد ساخته اند، اسلام مرفهین بی درد بود. اسلامی که با دنیاطلبی، رفاه طلبی و عافیت طلبی کاملا سازگار است.
    کلا در جوامع دینی افراد مذهبی فراوانی را می بینیم که پیرو یک تفکر دینی هستند که با دنیای آنان هیچگونه منافات و تضادی نداشته باشد. و اصولا در مباحث روانشناسی دین و جامعه شناسی دین یکی از موضوعات بسیار مهمی که محور مباحث اندیشمندان این رشته ها است، اینست که آیا دین انسانها، زندگی و دنیای انسانها را می سازد یا زندگی و دنیای انسانها، دین آنان را رقم می زند. شاید بتوانیم ادعا کنیم که اکثریت اندیشمندان این دو رشته مدعی هستند که نظریه دوم صحیح تر است. یعنی در اکثر جوامع و در میان اکثر مردمان، این دین آنهاست که تابع زندگی و دنیای آنهاست. اندیشمندان این دو رشته معتقدند اکثر انسانها بدنبال دین می روند، بدنبال نوع تفکر و اعتقادات مذهبی خاصی می روند که تأمین کننده و توجیه گر این نوع زندگی خاصی که آنها بدنبال آن هستند، باشد. و برخی از آنها وقتی از یافتن چنین دینی ناامید می شوند، کلا به الحاد و بی دینی روی می آورند. و بقیه که دیندار مانده اند مسلم این است که به قرائتی از یک دین دست یافته اند که کلا با دنیا و زندگی مطلوب آنها سرسازگاری دارد. این مسائل که ذکر شد البته در جوامع مختلف دینی شیوع دارد، منجمله در جوامع اسلامی. لذا می بینیم همه مسلمان هستیم اما عجیب در نگرشهای مختلف مذهبی باهم تفاوت داریم. بویژ در نگاه به مسائل اقتصادی و اجتماعی. یک دسته بر اساس اعتقادات مذهبی خود معتقد می شوند که هیچ کاخی نیست که در کنار آن کوخی تشکیل نشده باشد و عده ای دیگر که خود از نظر مالی متمول هستند معتقدند که خیر، انسان می تواند ثروتمندترین افراد کره زمین هم باشد و از طرفی خالص ترین دیندار و مذهبی هم باشد و مثالهای فراوانی از این قبیل بسیار قابل ذکر است که به همین مورد خلاصه بسنده می کنیم. در هر حال نگرشهای مختلفی نسبت به دینداری و اسلام وجود دارد و انجمن حجتیه را اگر بخواهیم در یکی از این طبقه بندیها قرار دهیم باید بگوییم اکثریت قریب به اتفاق نیروهای اصلی انجمن به نوعی اسلام مرفهین عافیت طلب معتقد بودند. اسلامی که با بیشترین برخورداری از مواهب زندگی قابل جمع باشد. اسلامی که با کمترین مرارت و رنج در راه عقیده و عمل بسازد. اسلامی که داشتن کاخ های وسیع و فراخ، زندگی های اشرافی و متمولانه را کاملا توجیه کند. اسلامی که در آن از سادگی و رنج، اثر و نشانی مشاهده نمی شود.اسلامی که در آن عافیت و سلامت شخص مسلمان در هر شرایطی پیشاپیش تضمین و ضمانت شده است. اسلامی که مبارزات و جهادش از نوعی است که نه سیخ می سوزد و نه کباب. اسلامی که یک عمر دراز دنیوی و یک عشرتکده بزرگ دنیایی و از آن سوی دیگر یک عمر بینهایت اخروی و یک عشرتکده بزرگتر قیامتی را با یکدیگر، و در کنار هم برای بشر تضمین می کند. لذاست که می بینیم هواداران جدی انجمن اکثریت قریب به اتفاق آنان، هم بدنبال تأمین بهترین موقعیتهای دنیوی بودند و هم از دیگر سو با شرکت در محافل دعای ندبه و غیره و نیز تشکیل چنین جلساتی در منازل کاخ مانند خود سعی در ارضاء روحیه معنوی و نیز اکتساب ثواب اخروی بودند. مبارزات وجهاد آنان نیز از نوعی بود که کمترین مرارتها و خسارتهای جانی و مالی را برای آنان در پی داشته باشد. این نوع اسلام کجا و اسلامی که امام راحل به ما معرفی کرد کجا؟ امام(ره) به ما اسلامی را معرفی کرد که برای آن باید مرارتها کشید، جانبازی نمود، از دنیای خود گذشت، به زندگی ساده قناعت نمود تا به گوهر ایمان دست یافت و خود ایشان نمونه عملی و اعلای این نوع اسلام بودند. این اسلام با اسلام آقایانی که یک عمر را در ناز و نعمت به سر می بردند، بزرگترین سختی و مرارتی که تحمل می کنند تکان دادن لبهای مبارک برای ایراد سخنرانی مقدس مأبانه است و دنیایشان پشت قباله آخرتشان است، بسیار فاصله دارد. اسلامی که حتی با رابطه با ساواک و مدح شاه گفتن قابل جمع شدن است. اسلامی که عافیت و سلامت را شرط اول دینداری می داند. اسلامی که با هر نوع خون و خونریزی مخالفت دارد و خلاصه اسلامی که کمترین مزاحمتی برای دنیای ما فراهم نمی کند.
    پرواضح است که این اسلام به مذاق بسیاری از متدینان خوش می آید و کم نیستند کسانی که دوست دارند در ناز و نعمت بسر ببرند، هم در خانه های آنچنانی به رفاه و آسایش مشغول باشند و هم از طرفی با قطره اشکی در دعای ندبه تمامی احساسات مذهبی خود را ارضاء و عافیت و سلامت و دینداری را یکجا به آغوش کشند.هم وجدان آسوده داشته باشند و هم دینداری آسوده و هم دنیای تأمین و مرفه. و انجمن این موقعیت را برای اعضای خود به خوبی فراهم می آورد و القاءگر، تئوریزه کننده و مروج چنین اسلامی بود. و مهم در همین نکته است. شاید بسیاری باشند که طرفدار این نوع اسلام و دینداری باشند، اما همه آنان قدرت تحمل و تئوریزه کردن این نوع دینداری را ندارند. اما علما، بزرگان و سران انجمن قدرت تئوریزه کردن این نوع دیدگاه و این نوع اسلام را داشتند و در واقع براحتی می توانستند نرم افزار آن نوع اسلامی که خیلی ها طرفدارش بودند را فراهم کنند.
    یعنی آن دیدگاه را کاملا در قالب یک مکتب فکری قابل دفاع ریختند و برای آن شواهد و قرائن دینی مناسب نیز فراهم می آوردند. لذا اگر با یکی از سران انجمن در باب این نوع اسلام گفتگو می شد، بلافاصله مجموعه مفصلی از احادیث و روایات و آیات را برای این نوع نگرش بر مخاطب عرضه می کردند. در واقع آنان بواسطه قدرت تحلیل عقلی خود بیشتر از یک فرد عوام و معمولی امکان ضربه زدن به اسلام حقیقی را داشتند و به همین دلیل هم فعالیتهای آنان خطرناکتر بود. لیکن این امام بود که با یک عکس العمل بسیار شگفت انگیز تاریخی تمامی اوراق آن دفتر را بهم ریخت و برداشت های صحیح از اسلام محمدی صلی الله علیه وآله را بر همه ما عرضه داشت. امام نشان داد که بهشت را به بها دهند نه به بهانه. دینداری نیازمند تحمل سختی ها و مرارتها است. دین و دینداری هیچگاه در طول تاریخ خالی از مزاحم و دشمن نبوده و نیست. لذا شخص متدین برای حفظ دین و آثار و نتایج آن باید برای یکبار هم که شده، تصمیم خود را بگیرد. اگر می خواهد منتسب به دین و تدین بماند بایستی بار تکلیف و سختی را بر دوش کشد. حتی مواقعی پیش خواهد آمد که نیاز است انسان متدین جان خود را فدا سازد. امام در طی حوادث انقلاب و جنگ، حوادث 15 خرداد و پس از آن و حوادث پس از حمله دشمنان به انقلاب نظرا و عملا این نوع نگاه دیندارانه را به ما کاملا نمود. همان نگاهی که آقا امیر مومنان علیه السلام و پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به پیروان دین خود نموده بودند. اما هیچ دوره ای خالی از متدینانی نیست که می خواهند دین را با دنیا جمع شده ببینند. درست است که هم در زمان آن بزرگواران و هم در زمان امام راحل بسیاری از جوانان و بزرگان این مرز و بوم این دیدگاه دیندارانه را پذیرفتند و با پذیرش انواع و اقسام خسارتهای مالی آب را به ریشه های دینداری رساندند، لیکن در مقابل بسیاری از آسوده دلان و رفاه طلبان نیز بودند که با توجیهات کژمدارانه دینی شانه از زیر بار مسئولیت دینی خالی کردند و امام و اسلام حقیقی را تنها گذاردند. سردمداران انجمن پیرو چنین دیدگاهی بودند، هرچند در بدنه انجمن بعضی از نیروهای پایین تر بتدریج از انجمن بریده و از سربازان مخلص انقلاب شدند.
     

     

     

     

     

     

     

     

     گروه اینترنتی مشکان