بخش اول |
مطالب ارسالی نویسندگان ثابت «روزانه» |
|
جمله روزانه
16 آبان
یک بار خانمی از من پرسید:" چه چیز مانع خوشحالی من می شود؟" گفتم:" باورهای غلطت."
وین دایر |
|
|
حديث روزانه
خوب سوال نمودن نصف علم و دانش است.
امام حسن (ع)
|
|
ستون ويژه
ebi2959@yahoo.com |
|
*احتمال حضور قلعه نویی وحجازی دراستقلال
مذاكرات باشگاه استقلال تهران با سنول گونش منتهی به نتیجه نشد تا بخت حضور امیر قلعهنوعی و ناصر حجازی در این باشگاه افزایش یابد. مسئولان باشگاه استقلال در حالیكه از یك ماه قبل باب مذاكره با سنول گونش ترك تبار را باز كرده بودند، بار دیگر روند مذاكراتشان با این مربی را قطع كردند. مدیران استقلال پس از شكست در بازی سنتی برابر پرسپولیس، با سنول گونش مذاكره كردند و حتی با مبلغ ۷۰۰ هزار دلار به عنوان پیش قرارداد هم موافقت شد؛ اما در شرایطی كه استقلالیها در پی زمان مناسبی میگشتند تا گونش را به تهران بكشانند، امیر قلعهنوعی با حضورش در تمرین نشان داد تمایل ندارد باشگاه دنبال مربی دیگری برود.
*پرچین وگل وسبزه به جای دیواراملاک دولتی
سازمان زیباسازی شهرداری تهران به منظور توسعه قلمرو دید عمومی و افزایش آرامش بصری و روانی شهروندان دیوار املاک دولتی و نیمه دولتی را از سیمای شهری حذف می کند. مدیرعامل سازمان زیباسازی شهرداری تهران با بیان اینکه حجم بالای دیوار در سطح شهر از نظر بصری و روانی شهروندان را آزار می دهد و باعث محدود شدن قلمرو دید عمومی آنان می شود ، گفت: با حذف دیوار از سیمای شهری و جایگزینی آن با فضای سبز و نرده یا پرچین ، سیمای شهر تهران زیبا خواهد شد. ضمن آنکه هزینه هایی که صرف احداث و نگهداری فضای سبز ادارات دولتی می شود با حذف دیوار ادارات به فضای عمومی تبدیل خواهد شد.
*نخستین پردازنده چهارهسته ای جهان
شركت "اینتل" سرانجام روز شنبه نخستین پردازنده چهار هستهای خود را با نام كور ۲اكستریم كیوایكس رابه بازارداد. به گزارش سایت اینترنتی "نیوزفكتور"، پردازنده جدید "اینتل" دارای چهار هسته محاسباتی مجزاست و به همین دلیل میتواند چندین عملیات محاسباتی مختلف را همزمان و با سرعت بالا انجام دهد.این پردازنده دارای سرعت محاسباتی ۲/۶۶گیگاهرتز بوده و از ۸مگابایت حافظه داخلی برخوردار است
به گفته مسئولان "اینتل"، پردازنده چهار هستهای این شركت كه در رایانههای شخصی معمولی نیز قابل استفاده است، كارایی رایانهها را در برخی موارد از قبیل بازیهای رایانهای پیشرفته و نرمافزارهای سنگین كه نیاز به توان محاسباتی بالا دارند، تا ۷۰درصد بالا میبرد.
*بادیگربررسی ساعت کاربانکها توسط دولت
مرتضی تمدن نماینده شهركرد گفت: براساس اطلاعاتی كه از منابع موثق دریافت كرده ایم فعلا پرونده جابه جایی وزرا مختومه شده و می توان این مرحله را به عنوان مرحله اول تعویض كابینه تلقی كرد وی تصریح كرد: شاید سال آینده فعالیت دولت نهم شاهد تغییر و تحولات جدید باشیم و ما امیدواریم تا پایان دومین سال فعالیت دولت این شتر بر در خانه هیچ وزیر دیگری نخوابد.وی همچنین درباره ارائه طرح دو فوریتی تغییر ساعت كار بانكها اظهار داشت: به اتفاق یكی از نمایندگان صبح امروز با رئیس جمهور در این باره مذاكره كردیم و نظر ایشان این بود كه چون طرح فعلی قرار است به مدت سه ماه به صورت آزمایشی اجرا شود و تاكنون یك ماه از آن زمان گذشته است، دولت برای بررسی نتایج آن پیش قدم خواهد شد.تمدن تصریح كرد: رئیس جمهور از نمایندگان درخواست كرد تا دو ماه آینده نیز ساعت كاربانكها را به این شكل تحمل كنند و دولت خود مسئله را حل خواهد كرد و بهتر است وقت نمایندگان به مسائل كلان كشور اختصاص پیدا كند.
آمادگی ايران برای بررسی مذاکره با آمريکا *
محمدعلی حسينی، سخنگوی وزارت امور خارجه ايران، از آمادگی کشورش برای بررسی موضوع مذاکره با آمريکا در مورد مسايل خاورميانه خبر داده، اما آن را منوط به دريافت "درخواست رسمی در اين زمينه" دانسته است. در عين حال، آقای حسينی در پاسخ به سئوال خبرنگاران در مورد رابطه با آمريکا
گفته "در خصوص روابط دو جانبه، مواضع ايران تغييری نكرده است."سخنان سخنگوی وزارت امور خارجه ايران در حالی طرح می شود که يک روز پيشتر هزاران دانش آموز و دانشجو به مناسب بيست و هفتمين سالگرد اشغال سفارت آمريکا (در سال 1979 ميلادی) در تهران راهپيمايی کردند.واقعه اشغال سفارت آمريکا به دست گروهی از دانشجويان ايرانی و به گروگان گرفتن شماری ازکارکنان سفارت در آبان ماه 1358 خورشيدی منجر به قطع کامل روابط ديپلماتيک دو کشور شد و به رغم زمزمه های اخير در مورد رودررو شدن دو کشور برای کمک به حل بحران عراق، تا کنون هيچ تغييری در مناسبات تهران وواشنگتن روی نداده است. |
|
|
سه شنبه: طنز
نرگس 2 با توجه به استقبال بي نظير از سريال نرگس و از آنجا كه دل مردم براي گريه كردن و مشاهده بدبختي به شدت تنگ شده است(!) تصميم گرفتم ادامه سريال نرگس را بنويسم … متعاقبا قول خواهم داد در صورت موافقت صدا و سيما با كليت موضوع نرگس 2، به كمك يك شلنگ آب اين پنچ قسمت را تبديل به 90 قسمت بكنم!!
قسمت n+۱: شوكت شبيه سازي مي شود!
- زينگ زينگ
-- نسرين:چي شده نرگس؟چه اتفاق بدي افتاده؟!(توضيح: بالاخره تو ولايت نرگس اينا كالر آي دي هم اختراع شد!)
- نرگس: نسرين! از كجا مي دوني اتفاق بدي افتاده؟!
-- اين چه سئواليه كه مي پرسي! مگه اتفاق خوب هم توي اين سريال مي افته؟!
- شبيه سازي شد … شبيه سازي شد …
-- اون گوساله رو مي گي؟!
- مگه تو هم خبر داري شوكت رفته خارج از روي خودش دو تا شوكت ديگه شبيه سازي كرده!
… نسرين بيهوش مي شود!
- نسرين … نسرين … !!
قسمت n+۲: شوكت ۲ايدز مي گيرد! ( وحشتناك 12+)
- شوكت 2: يوها ها ها … من اومدم بخورمتون!(لازم به توضيح است ديدن اين صحنه ها براي كودكان زير 12 سال ممنوع است!)
- نسرين: اگه منو بخوري من هم به همه مي گم كه رفتي زن سوم گرفتي!
- بهروز: سلام بابا ! مسواك همرات آوردي؟!
- شوكت 2: آخ! يادم رفت … شما همين جا باشيد تا من برم مسواك تهيه كنم … چون طبق آخرين دست آوردهاي علمي بعد هر وعده غذايي بايد مسواك زد!
- بهروز: بابا! اگه خيلي گشنه اي مي تونم مسواك خودم رو بهت غرض بدم! تازه دهان شویه هم دارم!!
سپس شوكت 2 نسرين رو خورد و با مسواك بهروز دندوناش رو مسواك زد و ايدز گرفت و مرد!
- يك خواننده : آقاي نويسنده! مگه بهروز ايدز داشت؟!
- نويسنده مطلب: خودم هنوز مطمئن نيستم، فعلا مجوز ايدز گرفتن بهروز به دستم نرسيده!
- بهروز: آخ جون! حالا دوباره ميرم خارج تا با آرزو ازدواج كنم!
- بهار: نه بابا! اول بايد منو شوهر بدي!
- بهروز: اما دخترم تو كه هنوز 7 سالت هم نشده!
- بهار: من به اين حرف ها كاري ندارم! مي بيني كه رشدم خوبه! مگه يادت رفته من سه ساله به دنيا اومدم!!
- بهروز: حالا تو رو به كي بدم؟!
قسمت n+۳: حقوق مسلم!!
مجلس خاستگاري
- رفيق آقا احسان: قبل از هر چيز بايد از اهميت انرژي هاي مختلف براتون صحبت كنم، هيچ مي دونيد مثلاً همين برقي كه الآن شما داريد هدرش مي ديد بعد از طي چه مراحلي ساخته شده …
- بهروز: بهتره بريم سر اصل مطلب!
- رفيق آقا احسان: آها … و امروزه هر كشوري نيازمند انرژي …
- بهروز: نه عزيزم! منظورم اينه بگي چرا امروز اومدي اينجا!
- رفيق آقا احسان: اومدم خواستگاري! چون گرفتن زن هم يكي از حقوق مسلم هر مردي است!
- بهروز: بابات موافق اين وصلته؟!
- رفيق آقا احسان: چطور مگه؟!
- بهروز: مگه اين سريال«نرگس» رو نديدي؟ به سر اون پسر و دختره چي اومد؟!
- رفيق آقا احسان: آره موافقه!
پس مبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاركه!
قسمت ۴+ n: اعدام شدن نرگس (سينماي ماوراء!)
نرگس: يه چيزي بگم،نارحت نميشي؟!
خواهر آقا احسان: نه عزيزم!
نرگس: مگه تو كار و زندگي نداري؟!بيست و چهار ساعته همش چسبيدي به من؟! بابا ولم كن … يكم هم به فكر اون شوهر و بچه بيچاره ات باش!
خواهر آقا احسان: حالتو مي گيرم! ميرم جات رو به شوكت 3 نشون ميدم، بيآد تو رو هم بخوره!
( فرداي اون روز)
شوكت 3: نرگس! بيا بيرون! مي خوام بخورمت!!
- من نمي زارم!
شوكت 3: تو كي هستي؟!
- من روح شقايق هستم!
شوكت 3: آقاي نويسنده اين چه وضعشه؟! مگه سينماي ماوراست؟! توي قرارداد ننوشته بودين ممكنه سر و كله روح ها هم پيدا بشه!
نويسنده مطلب: باشه … مبلغ قرارداد رو دوبرابر مي كنم!
اين دو تا با هم دعوا مي كنن و شوكت 3 مي ميره!
( چند روز بعد)
نرگس: من شوكت رو نكشتم … من و اعدام نكنين!
احسان: نرگس! اينقدر جيغ و داد نكن! اينا همش فيلمه! تو رو راستي راستي كه دار نمي زنن! همش جلوه هاي ويژه است!
نرگس: چرا دروغ گفتي؟! ... آخ ... نامرد اين طنابش كه واقعي بود ... واي مردم!!( به ضم ميم!)
قسمت n+۵: شوكت پولدار ميشود!!
- شوكت اصلي: آخيش حالم خوب شد!!
شوكت به خاطر اينكه نرگس و نسرين مرده اند و ديگر نمي تواند حال آنها را بگيرد به يك مهدكودك مي رود و مدير آنجا مي شود تا از اين به بعد بچه هاي مردم را بزند، آنها را اذيت كند و حال آنها را بگيرد، به همين خاطر مو ميكارد و سپس موهايش را رنگ مي كند و حتي يك شناسنامه جعلي به اسم « كلاني» هم تهيه مي كند!
ناگهان متوجه ميشود 6 ميليارد به حسابش واريز شده است ... بعد به فرج الكي مي گويد آدم خوبي است و هلوپي پول اين فرج و كلاني و اسدي را بالا ميكشد ... تا به طور اساسي يك بار ديگه حال بيننده ها گرفته بشود!! |
|
بخش دوم |
مطالب ارسالی ديگر اعضا |
اعضا محترم گروه مي توانند مطالبشان را به آدرس
Mobin_s2004@yahoo.com
بفرستند تا با نام خودشان در اين ستون نوشته شود.
|
می خواستم برای از دست دادنت اشک بریزم
ولی افسوس که تمامه اشکهایم را برای به دست
آوردنت ریخته بودم
|
|
|
يادمان باشد... يادمان باشد اگر شاخه گلي را چيديم وقت پرپر شدنش سوز و نوايي نکنيم
پر پروانه شکستن هنر انسان نيست گر شکستيم ز غفلت،من و مايي نکنيم
يادمان باشد سر سجاده عشق جز براي دل محبوب دعايي نکنيم
يادمان باشد از اين پس صدايي نکنيم گر چه در خويش شکستيم صدايي نکنيم
يادمان باشد که اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق ز هر بي سرو پايي نکنيم
|
|
ashege_shahadat_84@yahoo.com |
|
ناگفته هايي از جنگ
سخنرانی سردار حاج سعید قاسمی با عنوان: "ما مرد جنگیم..." که در در دانشگاه فدوسی مشهد در آذر ماه1384 برگزار شد.
اين سخنراني حاوي ناگفته هایی از جنگ است که مطمئناً برای شمایی که حتی شاید از جنگ خیلی چیزها می دانید جالب باشد.
|
|
|
خداوندا تو آگاهی، ز اندک آرزوی من
شناسی بنده خود را ، و دانی جمله خوی من
(بود مهرت ز حد بیرون ، تو ای نیکو شبان من
چنین گفتی که آگاهی ، ز دانه دانه موی من ) 2
گه فرسودگی و غم ، زمان شادی وعزت
به درگاهت شتابانم ، که باز است آن بسوی من
( دراین دنیا تو را دارم ، یگانه مهربان من
بود فخرم همه در تو، تو هستی آبروی من )2
تو را دارم چه خوشبختم ، همیشه شاد و خوشبختم
خوش آن روزی که پیوستم ، به تو ای مهربان من
( تو را دارم، که را خواهم ؟ تویی مقصود و همراهم
به نزدت دائم آرامم ، تو ای نیکو شبان من |
|
|
مشاور - 61 دوستان عزيز سلام ..
چند هفته پيش توي صف بانك بودم .. جلوتر از من دوتا پسر جوون هم بودند كه باهم حرف مي زدند .. بهشون كه دقت كردم يكيشون تقريبا ناراحت بود و اون يكي در عوض پر از خنده و شادي .. چون صف طولاني بود با اونا سر صحبت رو باز كردم ..
هر دو از سر جلسه ي امتحان آيين نامه براي گواهينامه اومده بودند .. هر دو هم با چهار غلط رد شده بودند .. اومده بودند براي امتحان بعدي پول واريز كنند. از اون كه ناراحت بود پرسيدم براي چي ناراحتي .. گفت من كار و زندگيم رو ول كردم حالا هم رد شدم .. اگه فقط يه دونه غلط نداشتم ديگه يه هفته معطل نمي شدم ..
از اون يكي پرسيدم تو چرا اين قدر خوشحالي .. گفت اگه ناراحت باشم چه اتفاقي مي افته ؟ مهم اينه كه ضعفم رو شناختم و براي امتحان بعد دورخيز كردم .. هر چي هم غصه بخورم نتيجه ي امتحان عوض نمي شه .. تازه .. مگه من چند بار دنيا مي يام كه بايد همش رو غصه بخورم .. گوربابابي اون سرهنگه صلوات . .بي خيال ... آينده رو كه ازمون نگرفتن ...
هفته ي بعد دوباره اون جوان خوشحال رو ديدم .. تنها بود ... گفتم پس دوستت چي شد .. گفت بازم رد شد .. پرسيدم و تو ؟ گفت اختيار دارين حاجي .. نمره ي كامل .. و خنديد و رفت ..
با آدرس هاي زير مي توانيد با ما در تماس باشيد
moshaver62@yahoo.com
moshaver62@gmail.com
و مطالب قبلي ما را در وبلاگ مشاور بخوانيد
Http://moshaver62.persianblog.com |
|
|
گير 3پيچ
سلام عليكم ( .... )
خوبين كه ان شاءالله ..
آقا من نمي دونم از دست شما چي بكنم .. وقتي نيستم گير مي دين كه پس كجا جيم شد و نكنه ( دور از جان ) فوتيده ..
وقتي كه بر مي گرديم تيكه ها و انتسابات مختلف و جورواجور شروع مي شه ..
ولي ... ولي چون من در مقابل همشون جا خالي مي دم ملت هر چي دوست دارند بگن بگن .. تازه كلي هم استقبال مي كنم ..
از اون مهمتر .. اگه يه چيز باحال هم گفتين كه ديگه جايزه و اين چيزا ..
و يه مطلب ديگه ... اين برادر ما جناب sun خان هم قبلا يه بار اين مطلب رو فرموده بودن كه من و احسان يكي هستيم .. براي آخرين بار مي گم و ديگه هر كي اينو گفت اصلا not important ..
برادر من .. من و احسان دو موجود متفاوت از يك ديگه هستيم .. نه من اونو مي شناسم و ديدمش نه اون منو .. و نه ما همديگه رو ..
اين كه يهويي باهم غيب شديم و يهويي دوباره با هم ظاهر شديم ( من جن نيستم.... احسان هم نمي دونم از خودش بپرسين كه هست يا نه .. يا بهتر اينكه براش يه بسم الله ايميل كنيد ببيني غيب مي شه يا نه )
دليل نمي شه كه من و احسان يكي باشيم ..
اگه اين جور بود چرا نمي گين من و ميترا يه نفريم ؟ هر دو با هم غيب شديم و هر دو باهم تو يه روز به گروه ميل زديم ..
( خداييش كسي چرا تا حالا به اين فكر نبوده كه من و ميترا يه نفريم .... شايد باشيم ها )
و مطلب ما هم اگه شبيه همه بازم دليل نمي شه كه من و احسان يكي باشيم .. واي فكرش رو بكن .. من و احسان يكي باشيم .. ايـــــــــــــــــــــش ... خدا به دور ..
خب ديگه .. بريم سر حرفاي خودمون ..
به حمدالله كه صدام هم داره غزل خداحافظي رو مي خونه .. ولي به خدا به پير به پيغمبر كه حيف اين جور مرگ .. نمي دونم اون قاضيه و تيمش چه فكري كردن .. هلو برو تو گلو .. نكنين اين كارو .. كسي كه حتي به مردم خودش هم رحم نكرد آخه اين جوري بايد مجازات بشه ... يكي از بهترين روش ها رو من تو يه مقاله ي آموزش شكنجه خوندم .. ( بابا بي خيال .. كي گفته من خبيثم .. حالا ممكنه توي رگام گوله در جريان باشه ولي مربي شيطان كه نبودم .. آخه هنوز كارت مربيگريم رو نگرفتم )
اين روش چيه ؟ مي يان طرف رو مي بندن به يه ديواري يا نمي دونم يه جايي كه نتونه بشينه .. بعدش بالاي سرش يه كاسه ي بزرگ پر از آب مي ذارن - يخ باشه بهتره - .. ته اين كاسه يه سوراخ بسيار ريزي است كه هر يك ربع يا نيم ساعت يك قطره مي چكه پايين .. دقيقا روي سر طرف ..
خانوم هاي محترم توجه داشته باشين كه محيط بايد كاملا ساكت باشه .. براي اين منظور مي تونين از سلول هاي زندان ابوغريب يا آلكاتراس يا نمي دونم هر جهنم دره ي ديگه اي استفاده كنيد ..
نتيجه چي مي شه .. فرد محكوم بعد از مدتي در انتظار قطره ي بعدي دچار جنون وحشتناكي مي شه كه نگو ..
اين روش در چين باستان كاربرد بسيار خوب و تضمين شده اي داشته .. دقت داشته باشين اگه طرف كچل باشه و موهاش هم دائم تراشيده بشه كه اين قطره مستقيم به پوست سرش بخوره كه ديگه روش صد در صد جواب مي ده ..
چيه .. چرا داري اين جوري نيگا مي كني.. - بابا يكي بياد اين بچه رو ببره از ترس داره سكته مي كنه .. - درسته كه گفتم من يه ذره خشنم ولي نه اين جور كه داري نيگام مي كني ....
خب .. اين موضوع رو بازم بهش گير مي دم چون هنوز به قمست عكس العمل ها در مورد اين خبر - حكم اعدام - گير ندادم .. .
( چاكر محمد و م . م هم هستيم )
فعلا قربون خودم تا بعد ..
|
|
|
جغرافیا و ادبیات
حتما برایتان پیش آمده که رمانهایی را خوانده باشید که در آن از شهرها و محلهای جغرافیایی متعددی نام برده شده باشد و شما با بسیاری از آنها ناآشنا باشید و علاقمند باشید که روی یک نقشه آن مکانها را پیدا کنید.
سایت Gutenkarte به همین منظور ایجاد شده است ، اگر به این سایت مراجعه کنید ، لیستی از رمانهای کلاسیک مشاهده میکنید که با کلیک روی هر یک از آنها نقشه جغرافیایی هر رمان را میبیند ، در مرحله بعد میتوانید با کلیک روی هر شهر و مکان ، فصلی از رمان را که در آن محل جغرافیایی خاص اتفاق افتاده ، بخوانید.
در میان آثار کلاسیک مشهور این سایت میتوان به اینها اشاره کرد:
داستان دو شهر دیکنز ، قلب تاریکی جوزف کنراد ، دور دنیا در هشتاد روز ژول ورن ، جنگ و صلح تولستوی ، اودیسه هومر ، آخرین موهیکان کوپر ، غرور و تعصب جین آستین.
جالب است که وقتی روی شهری کلیک میکنید ، میتوانید ببینید که چند بار در یک رمان به آن شهر اشاره شده ، مثلا در هاکلبری فین 15 بار در 8 فصل به ایلینویز اشاره شده.
دکتر عليرضا مجيدي
|
|
.
|
چهار قدم تا نوشتن یک مطلب عالی
برای وبلاگ برای داشتن یک وبلاگ موفق و پر بیننده باید مطالب خوب و پختهای داشت و علاوه بر آن باید وبلاگی داشت که مرتب و در فاصلههای زمانی منظم آپدیت شود. اما چگونه میتوانیم پستهای وبلاگمان را پختهتر کنیم و همچنین همیشه در فاصلهی زمانی مقرر برای آپدیت وبلاگ یک مطلب خوب و جذاب آماده داشته باشیم؟ در زیر چهار پله برای رسیدن به این مقصود را توضیح میدهیم:
1- ایدههای خود را یادداشت کنید:
معمولا در حین خواندن مقالات و مطالب دیگران ایدههای جالبی برای نوشتن به نظر شما میرسد ولی ممکن است در همان زمان حوصلهی نوشتن مطلب را نداشته باشید. اما سعی کنید آن ایدهی جالب را برای نوشتن از دست نداده و برای اینکه آن را فراموش نکنید یادداشتش کنید. میتوانید یک فایل txt یا word را برای ثبت عناوین این ایدهها در نظر بگیرید.
2- یادداشتهایتان را مرور کنید:
در پایان روز میتوانید ایدههایتان را مرور کنید . دقت کنید که لازم نیست بقیهی عنوانها را پاک کنید چون ممکن است زمانی دیگر برای نوشتن مطلبی دیگر به کارتان بیاید. در حال مرور ایدههای نوشته شدهیتان نکات کلیدی که به نظرتان میرسد در مقابل آن یادداشت کنید. همچنین وقتی لیستتان را مرور میکنید ممکن است ایدههای جدیدی برای نوشتن نیز به ذهنتان برسد. آنها را نیز به لیست اضافه کنید.
3- ایدههایتان را پرورش دهید:
هیچ معلوم نیست این پله چه قدر طول خواهد کشید 15-20 دقیقه یا یک هفته. به هر حال هر زمانی که فکرتان برای پرورش دادن مطلب آماده بود این کار را بکنید و در موردش بنویسید. یا مطالب جدیدی را که به نظرتان میرسد به مطلب اضافه کنید.
4- پست کردن مطلب در وبلاگ:
وقتی که مطمئن شدید مطلبتان به حد کافی و کاملا پرورش یافته شروع به نوشتن کنید و با استفاده از یادداشتهای گذشتهیتان یک مطلب خوب و کامل بنویسید. گاهی اوقات ممکن است پس از شروع به نوشتن و نوشتن یک مطلب به این نتیجه برسید که هنوز خوب پرورش نیافته است. مطلبتان را جایی ذخیره کرده و مجددا مراحل 2 و 3 را برایش انجام دهید تا کامل و آماده شود. پس از کامل شدن مطلبتان را یک بار بخوانید تا اشکال نگارشی یا املایی در آن نماند.
اگر به همهی موارد بالا عمل کنید مطمئن باشید همیشه پستهای خوب و جالبی در وبلاگتان خواهید داشت. همچنین هرگز برای نوشتن، موضوع کم نمیآورید. دقت کنید که انجام مراحل بالا به معنی توجه شما به وبلاگتان و نیز احترام گذاشتن به خواننده خواهد بود. چنین وبلاگی روز به روز پر خواننده تر و بهتر خواهد شد. |
|
|
دانشنامه سياسي - 4
آزادي آزادي در وسيعترين معناي كلمه حالتي است كه در آن چيزي محدود ووابسته به چيزهاي ديگر نباشد و بتواند در فضا جابه جا شود،
در مورد انسان آزادي حالتي است كه در آن((اراده))ي شخص براي رسيدن به مقصود خويش به مانعي برخورد نكندوهمواره علت آزادي يعني،( آزادي از چه)وجهت آن (يعني،آزاد براي چه)مطرح است
يكي از ويژگيهاي آزادي دروني،دور بودن يابريدن از حالت،رابطه،يا نسبتي است كه خوشايند نباشد ولي قيدهايي كه با رضا و اختيار پذيرفته ميشود،ضد آزاد بودن نيست
آزادي همواره در نسبت و رابطه با چيز و حالتي تعريف ميشود كه بزور تحميل شده باشد يا براي شخص ناخوشايند باشد.
بحث آزادي در دين اسلام و مسيحيت و ديگر اديان در مقوله ((جبر و اختيار))وكشمكش بين اراده ي خداوند و اراده ي بشر و نسبت اين دو با يكديگر ،در ارتباط با موضوع خيروشر بوده است اما در اروپا به دنبال جنبش انديشه سياسي از رنسانس به اين سو ازآزادي بيشتر به رابطه انسان با انسان ، يعني روابط اجتماعي پرداخته شده است.
از همين رو از اين كلمه تعريفهاي بسيار كرده اند.برخي دنبال معناي آشناي كلمه را گرفته اند و برخي ديگر از آن جدا شده اندو از جمله آزادي را وجود شرايط و فرصتهايي دانسته اند كه براي گسترش تواناييهاي فرد اهميت اساسي دارد.
هواداران رژيمهاي فراگير((توتاليتر))كه با مفاهيم جاري آزادي در دموكراسيها مخالفند بيشتر به اين تعريف آزادي ميچسبندو مدعي آنند كه براي آزادي بُِعدي بيش از بُعد سياسي آن قايلند اما متفكراني مانند تامس هابز و جان استوارت ميل آزادي را به معناي متعارف آن تعريف كرده اند چنانكه هابز ميگويد:«انسان آزاد كسي است كه چون بخواهد كارهايي را انجام دهد كه در توان و استعداد او هست با مانعي وبرو نشود»ازسوي ديگر ، در سنت تفكر غربي ،آزادي را شيوه ي زندگي همساز با قانون اخلاقي و خِرد شمرده اند،چنانكه پيكتوس،فيلسوف رواقي رومي ميگويد :«هيچ انسان بدكاره اي آزاد نيست»وكرالايل فيلسوف انگليسي ميگويد:«آزادي حقيقي انسان در يافتن راه درست و گام زدن در آن راه است»و ميلتون شاعر انگليسي نيز همين معنا را در سر دارد كه ميگويد:«چون فرياد آزادي بر مي داردند مرادشان خودسري است .زيراكسي كه خواهان آزادي است بايد نيك و خردمند باشد
پايان قسمت اول-مبحث آزادي
mab365@gmail.com
|
|
|
راهنمای درمان موی زاید با دستگاه لیزر
لیزر یکی از راههای موثر درمان موی زائد صورت و بدن است.همانقدر که این روش درمانی تاثیر بسزایی دارد، دارای محدودیتهایی نیز میباشد که در صورت عدم توجه به آنها، ممکن است عوارضی در پوست بیمار بجا بگذارد.
در طول 5 سال تجربه استفاده از لیزر با بیمارانی مواجه شدم که با وجود اطلاع رسانی های بسیار از طریق رسانه های خبری، متاسفانه هنوز اصول اولیه مراقبت را نمیدانند و دچار عوارض ناخواسته ای میشوند که براحتی قابل پیشگیری هستند.
از کسانی که این مطلب را مطالعه میکنند خواهش میکنم دقت کافی در اجرای هریک از عناوین مطرحه داشته باشند و اطرافیان خود را نیز مطلع سازند.
نکات لازم قبل از انجام لیزر
4 تا 6 هفته قبل از انجام لیزر از برنزه کردن پوست خود خودداری نمایید.
حداقل 6 هفته قبل از درمان نباید موهای مورد نظر خود را بیرنگ نموده و یا از ریشه بکنید.
در صورتی که قبلا به بیماری تبخال لب مبتلا شده اید، حتما پزشک خود را در جریان قرار دهید تا اقدامات لازم را به عمل آورد.
در صورتی که قبلا پوست خود را برنزه کرده اید و یا رنگ پوستتان تیره باشد شاید پزشک شما لازم بداند 4-6 هفته قبل از درمان برایتان روشن کننده های موضعی تجویز کند.
به این ترتیب اگر برای مراسم خاصی میخواهید از موهای خود خلاص شوید، حتما 6-8 هفته قبل به پزشک خود مراجعه نمایید تا دچار اضطرار و کمبود وقت نشوید.
مراقبتهای حین لیزر
معمولا این مراقبتها توسط پرستارهای مرکز لیزر به بیمار تذکر داده میشوند.
پوست تمیز و موهایش تراشیده شوند.
در موارد انجام لیزر برای لب بالا شاید لازم شود دندانهای جلورا با دستمال یا تنظیف مرطوب پوشاند. با این کار درد ناشی از لیزر و فشار دسته لیزر به لب و دندانها کمتر میشود.
انجام اقدامات محافظتی در حین لیزر الزامی است. از جمله زدن عینکهای محافظ برای جلوگیری از تخریب شبکیه چشم
مراقبتهای بعد از لیزر
دقت در اجرای این موارد بسیار ضروری است. در مواردی دیده شده که بعضی از علامتها بعد از مراجعت به خانه ظاهر میشوند. در این موارد حتما پزشک خود را مطلع سازید.
بلافاصله بعد از انجام لیزر پوست قرمز و ملتهب میشود که ممکن است تا 2 ساعت باقی بماند. این ناحیه همانند یک آفتاب سوختگی نیاز به مراقبت دارد. از جمله این مراقبتها استفاده از کمپرس سرد به مدت حداقل 15 دقبقه میباشد. بعد خنک شدن پوست کرم مخصوص لیزر به بیمار تجویز میشود.
بیماران با پوست تیره احساس ناراحتی بیشتری میکنند و شاید لازم شود تا دو-سه روز از محلولهای خاصی برای پوست خود استفاده کنند.
بهتر است تا 6 ساعت از کرمهای آرایشی استفاده نشود اما درصورت لزوم، میتوانید کرمی را که تازه باز شده است مصرف نمایید.
پرهیز از آفتاب الزامی است. در مدت انجام لیزر زمینه مساعدی برای تغییر رنگ پوست ایجاد میشود که تابش آفتاب به این ناحیه این احتمال را بیشتر میکند. استفاده از کرمهای ضد آفتاب با درجه محافظتی 20 یا بیشتر ضروری است.
تا جلسه بعدی لیزر نباید از دیگر وسایل از بین برنده مو مانند موم، بند یا حتی الکترولیز استفاده کرد که هریک از آنها تاثیر این روش را کاهش میدهند.
زمان جلسه بعد لیزر بر اساس ناحیه لیزر شده متفاوت خواهد بود مثلا در پوست صورت فواصل انجام لیزر 6 تا 8 هفته محاسبه شده است. در این فاصله هرگونه تغییر در ظاهر پوست خود را باید به پزشک معالج خود اطلاع دهید.
از زمان انجام لیزر تا حدود دو هفته بعد موهای سوخته شده از کانال مو خارج میشوند که در ظاهر رشد مو به نظر میرسد. باید به خاطر نشان کرد که حتی این موهای سوخته شده را هم نباید از ریشه بکنید. این موها به تدریج از کانال خود خارج شده و میافتند.
لیزر موی زائد به هیچ عنوان تاثیر دائمی ندارد و هر عاملی که باعث رشد این موها شده است از این به بعد نیز به تاثیر خود بر پوست ادامه داده و موهای جدیدی را در همان ناحیه ایجاد میکنند.
جلسات انجام لیزر برای از بین بردن موهای فعلی بین 1 تا 7 جلسه است که به عامل اولیه ایجاد آن بستگی دارد.
نمیدانم که تاچه اندازه توانستم این نکات را به زبان ساده بیان کنم اما اگر هر سوال یا نکته مبهمی برایتان پیش آمد، با کمال میل حاضر به پاسخ گویی به شما دوستان عزیزم خواهم بود.
آدرس ایمیل: DrFBehnia@yahoo.FR
|
|
|
مرکز پاسخگویی به سوالات دینی
7835555 -0251 (در 20 خط)
مدیر مرکز پاسخگویی به پرسشهای تلفنی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، از استقبال فزاینده مردم در مدت کوتاه آغاز به کار این مرکز خبر داد و گفت: از آغاز ماه مبارک رمضان ، روزانه بیش از 3000 سوال دینی را پاسخ داده است.
حجت الاسلام سید محمد علی داعی نژاد، مدیر مرکز پاسخگویی به سوالات تلفنی به مسایل دینی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، در گفتگویی اختصاصی با خبرنگار پرس و جو، به گزارش عملکرد این مرکز پرداخت و گفت: این مرکز که برای پاسخگویی به پرسشهای دینی و شبهات اعتقادی مردم راه اندازی شده است، از زمان فعالیت جدی و معرفی آن به مردم با استقبال چشمگیری از تمامی نقاط کشور روبرو شده است، به طوری که روزانه بیش از 700 تماس با این سامانه پاسخگویی برقرار می شود و بر پایه آمارهای موجود هر یک از پرسشگران 3 تا 7 پرسش را با محققان در میان می گذارند.
وی درباره عملکرد گذشته این مرکز اظهار داشت: پیش از اطلاع رسانی گسترده و کمبود خط ارتباطی شمار پرسش ها بسیار محدود و ناچیز بود . بر پایه گزارش های مستند به عنوان مثال در آغاز راه اندازی در خرداد ماه تنها 273 پرسش با محققان مطرح شده بود ولی این روند روز به روز افزایش یافت چنان که در تیر ماه به 520 و مرداد به 3527 و در شهریور به 6321 و در پانزده روز نخست ماه مهر به روزانه 3000 پرسش رسیده است.
مدیر مرکز پاسخگویی به سوالات دینی، با اشاره به بالا بودن آمار پرسشگران جوان از این مرکز ، تصریح کرد: با توجه به اقتضای سنی، جوانان سوالات و شبهات فراوانی را در ذهن دارند، از این رو بیشترین پرسشها از سوی آنان طرح می شود . آمارهای موجود نیز نشان می دهد که بیش از 70 درصد پرسشگران را گروه سنی جوان تشکیل می دهند . از نظر جنسیتی نیز بیش از دو سوم پرسشگران را خواهران تشکیل می دهند؛ چنان که در نیمه نخست مهر بیش از 6299 نفر از پرسشگران را جامعه زنان ایرانی تشکیل میدادند. از نظر سطح علمی نیز بیش ترین حجم پرسش از کسانی بوده است که از نظر تحصیلی دیپلم به بالاترند که بیش از 5000 نفر از پرسشگران را تشکیل می دهند.
وی پاسخ گویی به پرسشهای قرآنی، اعتقادی، کلامی، فقهی، حدیثی و مشاوره دینی را از جمله برنامه های این مرکز دانست و تصریح کرد: از همه استان ها با این مرکز تماس گرفته می شود ولی تا به حال بیشترین سوالها از استان های قم ، خراسان، کرمانشاه ، اصفهان، تهران، قزوین، خوزستان انجام گرفته است.
حجت الاسلام داعی نژاد، پاسخ گویی به سوالهای دینی از سوی محققان متخصص در موضوعات مختلف را از ویژگی های این مرکز خواند وافزود: در این مرکز بیش از 50 نفر از محققان و نویسندگان و اساتید حوزه ودانشگاه حضور دارند که 8 نفر از آنان از خواهران محقق و حوزوی هستند. این محققان با حضور در سامانه پاسخگویی روزانه شش ساعت به صورت زنده به سوالات تلفنی مردم پاسخ می دهند.
مدیر مرکز پاسخ گویی به سولات دینی بیشترین تماس ها با این مرکز را در محوراحکام و اعتقادات عنوان کرد و اظهار داشت: مشاوره خانوادگی نیز از بخش های بسیار مهم این سامانه است. به طوری که در مهر بیش از 150 تماس با بخش مشاوره انجام شد و مشاوران ما گاه در تماس های طولانی بیش از 60 دقیقه به مشکلات پرسشگران پاسخ دادند. بر پایه آمارهای موجود بیشترین مشاوره در حوزه های خانوادگی و مسایل مرتبط به افسردگی و مانند آن بوده است.
بنا بر گزارش خبرنگار پرس و جو، وی همچنین از پاسخ گویی به سوالهای دینی رسیده از دیگر کشورهای جهان خبر داد و ابراز داشت: استقبال مردم از این مرکز به اندازه ای است که حتی از کشورهای بحرین، عربستان و کویت نیز تماس برقرار شده و مردم سوالات دینی خود را مطرح و پاسخ دریافت نموده اند.
گفتنی است این مرکز همه روزه با بهره گیری از اساتید ، محققان و کارشناسان حوزه علمیه قم در دو بخش خواهران و براداران به صورت زنده، پاسخگوی سوالات دینی هم وطنان عزیز در زمینه های مختلف دینی، صبح ها از ساعت 9 تا 12 و عصرها از ساعت 16 تا 19 با شماره تلفن های7835555 -0251 (در 20 خط) می باشد.
|
|
|
جوابیه به مطالب «ریشه های فارس ستیزی پان ترکیستها»
قسمت دوم و پاياني
درتحقیقات علمی با پایه نمونه برداری ، آنچه مهم است تعداد ، وسعت و انتخاب صحیح نمونه ها و حتی زمان نمونه، اهمیت خاص خود را دارد و از این جهات استانداردهای بکار رفته باید جامع و دربرگیرنده کلیه احتمالات گردد . آیا این ادعاهای شما بر اساس تعداد برداشت ها و نمونه گیری های صحیح صورت گرفته ؟ آیا خنده دار نیست که عنوان کنیم ، ترکمن ها با عرب های ایران یک ریشه نژادی دارند یا ترک ها ، وارثان 7000 سال تمدن شهرنشینی در آذربایجان با اقوام فارسی زبان ، که حدود 3000 سال پیش به فلات ایران مهاجرت کردند ، از نظر ژنتیکی یکسان هستند ؟
یا اصولا" اثبات یا رد این موارد چه نتیجه ای اجتماعی می تواند داشته باشد ؟
بعد از سالها زندگی مشترک اقوام و اینکه فلات ایران از 2000 سال پیش محل تلاقی ملیت های مختلف و توفان ترکیب نژادی بوده ، این موارد به این سادگی و با یک مقاله قابل بررسی است ؟ اصولاً پی گیری این گونه مباحث با چه هدفی دنبال می شود ؟
و از دامن زدن به آن به چه نتیجه ای میرسید ؟
آقای طالشی عزیز، واقعیت های تاریخی را هیچگاه نمی توان مانند قطعات پازل بر اساس خواست سیاسی و اعتقادی ، کنار هم چید و مونتاژ کرد و نتیجه گرفت . زرنگ ترین شما در این جهت کسروی بوده که با تاریخ گونه نگارهای خود نه تنها بسیاری از یافته های باز را نادیده گرفت بلکه بدون دانش واژه شناسی و بدون استناد به باورهای رد نشدنی باستانشناسی و شناسنامه گذشته آذربایجان ، موهوماتی را تحویل داد که آخر کار ، با عذاب وجدان در وصیت نامه خود اعتراف کرد که همه در جهت سفارش حکومت وقت بوده است .
در دنیای کنونی که به نوعی در جهت حکومت مغزها و سلولهای خاکستری نرون مغزی پیش می رود . ساده انگاری و قضاوت های سریع و با عجله و متعاقب صرفاً یک تشابه اسمی یا لغوی بویژه در مباحث فرهنگی ، دیگر جائی ندارد .
از جهتی من از شما بسیار سپاسگذارم ، چون باعث شدید مطالب و یافته های مستدل خود را در این میان جمع بندی و گرد آوری کنم .
جناب الحاج آقا تالشی
بر ادعای شما که البته از این بابت ادعای جدیدی نیست که مطرح می شود بلکه نشأت گرفته از مسیر حرکت اتحاد داشناکسیون ارامنه و شوونیسم پان فارسیستهای متعصبی است که صرفاً با هدف تمامیت خواهی و سلطه جوئی خود ، پا را فراتر از همه چیز و حتی فراتر از اعتقادات فرهنگی و اخلاقی گذارده و در سالهای اخیر همانند یک صرب فاشیست با تفکرات غلط خود سعی در شکل دهی وایجاد وجاهت به اینگونه ادعاهای واهی و بی اساس مینمایند .
اینکه ترکها اصلاً ترک نیستند و بعدها دراثر حمله مغولان به ایران مردم فارسی زبان شمال غربی ایران ترک شدند ، اعتقادی سراسر پوچ و خنده دار است .
شما می دانید که با یافته اخیر باستانشناسان حد فاصل اردبیل – مشگین شهر و کشف بقایای بسیار از تمدن التصاقی اورارتوئی در این منطقه ، گستره سرزمینی این تمدن که در نیمه اول سده نهم بیش از میلاد دولت قدرتمند خود را در صحنه تاریخ آذربایجان ظاهر کردند عملاً بعنوان یک ملیت مهم مطرح می شود که اگر یافته های چندین ساله اخیر در این مورد در زمان ویل دورانت بدست آمده بود قطعاً یک بخش اختصاصی ، همانند تمدن آشور و بابل به خود اختصاص می داد .
اگر چنین بود که آذربایجانی ها در اثر حمله مغولها ترک شدند، باید بدانید که تشابه لغوی مغولی با ترکی همانند تشابهی است که مثلاً فارسی با انگلیسی دارد . حتی زبان مغولی خصوصیات التصاقی بودن ترکی را به این شکل فاقد است.یا اگر چنین بوده چرا مردم خراسان که نزدیکتر به مغولها از نقطه نظر جغرافیایی هستند و بیشتر مورد تهاجم قرار گرفتند ، ترک نشدن و چرا مازندرانی ها ترک نشدن ، چرا رشتی ها ترک نشدن ؛ چرا شما تالشی ها ترک نشدین مگر نه این است که آذربایجان به جهت اقلیم سردسیری که دارد و کوهستانی و صعب العبور بودنش برای تمام مهاجمان و با مردم سرسختش ، طوریکه حتی اسکندر هم نتوانست به آنجا حمله کند، یک مرتبه ترک شدن؟ اصلا" چرا مغول نشدند؟ زهی خیال باطل ، زهی بی شرمی
استعمال نام دریای مازندران در قسمت های غربی دریاچه با عنوان دریای خزر که امروزه هم به صورت رسمی ، متدوال است، مبین حضور و اقامت اقوام ترک خزرو مالکیت آنها بر این دریاچه بوده خزرها قبلاً از آسیای میانه زیر حکومت هونها و سپس خاقانهای ترک بوده و بعدها مستقل شده و بعد از اسکان در قفقاز به قسمتهای جنوبی آذربایجان مهاجرت کرده و حتی تا اردبیل پیش آمدند و همانند سایر اجداد ترک خود که در طول تاریخ به تناوب وارد آذربایجان شده بودند، بدون هر گونه درگیری و جنگ، مورد پذیرش ترکان قدیمی محل قرار گرفته و اسکان یافتند.( پروفسور ذهتاب .تاریخ قدیمی ترکان ایران 1379 )
شما در اراجیف نامه خود بارها از حمله ترکها به ایران آه و ناله سردادید، آیا در طول تاریخ منطق بر همه اقوام حاکم بوده؟! آیا وقتی آریاییها به ایران ریختند ، با نقل و شیرینی آمدن؟ آیا وقتی کورش ، ماد و مادیان ( اجداد ترکان) را قتل عام میکرد تاریخ ساکت بود؟ آیا وقتی اسکندر مقدونی تخت جمشید را سوزانید کارشان ضد اخلاقی نبود؟
مگر عربها ایران را تاراج نکردند ؟مگر فارسها به فرماندهی اردشیر بابکان همه گذشته اشکانیان ترک را تاراج و ویران نکردند...
شما چه میگوئید .تاریخ جهان سرشار از قتل عامها و ویرانیهایی است که انسانها علیه انسانها صورت دادند نه ترکان علیه فارسها!!
حاج آقا تالشی و همه شوونیسم های ایران، همه پان فارسیستهای دژنره
ما ترکان ، هم خریم هم سوسکیم هم بدون اصل و نسبیم اصلاً ترک هم نیستیم و به زور ترکمان کرده اند و وقتی هم بیکار می مانیم ، شما فارسهای تاج سر ، شما والامقامان، شما اربابان و عالی جنابان را روی عقده حقارتی که داریم ، می آزاریم و باعث کدورت خاطرتان میشویم ، این ما نبودیم که آلپ آرتونقای بزرگ را با لقب افراسیاب تحقیر کردیم این ما نبودیم که سر فرماندهان ترکهای پارت را زیر سم اسبهای پسران ساسان فارس له کردیم ، این ما نبودیم که در طول دوران صفویه باعث آبادانی فارسستان و شیراز و اصفهان شدیم ، این ما نبودیم که پیشتاز مشروطیت بودیم و در آخر این ما نبودیم که از تهاجم عراقیها دفاع و همیشه خط شکن بودیم.
آقایان اراذل و اوباش شوونیسم حقیرو عقده ای
وقتی که ما لیاقت زندگی مشترک با شما سروران و والا مقامان و برادران بزرگترو از ما بهتران را نداریم وقتی ما در حد شخصیت جنگل نشینانی چون شما نیستیم ، بگذارید افتخار زندگی مشترک با آذربایجان شمالی را داشته باشیم و شما نیز به هم نژادان افغانی عزیزتان ملحق بشید.
دوری و دوستی
|
|
|
درخواست نمايندگان از وزیر کشور / تکليف 300 میلیارد هزینه بي سند را روشن کنيد
همزمان با آنکه رییس جمهوری طی هفته های گذشته بارها از افشای نام مفسدان اقتصادی سخن رانده است، دو تن از نمایندگان مجلس درسوالی از وزیر کشورخواستند تا توضیح دهد که مبنا و مجوز سیصد میلیارد تومان هزینه های بدون سند طي سالهاي 82 و 83 در شهرداري تهران و همچنين برگزاري جشنهاي پيروزي احمدينژاد در انتخابات رياستجمهوري با هزينه شهرداري چه بوده است. محمود احمدی نژاد طی ماه های گذشته نسبت به این تخلف گسترده همواره سکوت کرده است.
اکبراعلمی نماینده تبریز وسید جلال حسینی نماینده زنجان، دونماینده ای هستند که درشرح سوال خود از مصطفی پورمحمدی که ایلنا ان را منشتر کرده است آورده اند: "بنا به گفته رييس كميسيون برنامه و بودجه شهرداري تهران و عضو شوراي شهر تهران، طي سالهاي 82 و 83 مبلغ سيصد ميليارد تومان بدون تصويب شوراي شهر و بدون سند هزينه شده و گزارشي از آن به شوراي مذكور ارايه نشده است.پاسخ فرماييد مبنا و مجوز هزينه مذكور چيست؟ عوامل تخلف چه كساني هستند و با متخفلين چه برخوردي شده است؟ مبلغ مذكور در چه محلي هزينه شده است؟ منابع مالي (106 ميليون تومان) خريد شيريني، شكلات، گل و ... براي جشن پيروزي احمدينژاد از چه محلي تامين شده است."
دولت تا کنون از اینکه توضیح دهد بر سر 300 میلیاردتومان پول چه آمده وبه اظهارات اعضای شورای شهر پاسخ بدهد خودداری کرده است. ازسوی دیگرخبرنگاران وروزنامه های مختلف نیز نگرانی های جدی ازبابت طرح اين تخلف در سطح در افکار عمومی احساس می کنند. چرا که چند ماه پیش غلامحسین الهام هنگامی که برخی روزنامه ها به ماجرای تخلف شهرداری پرداختند از دادستان تهران خواست تا نسبت به پيگيري کسانی که علیه دولت صبحت می کنند دقت نظر بیشتری داشته باشند. الهام گفت: "ما از دستگاه قضايی خواستهايم که اين امر را بررسی کند" و افزود: "اين انتقاد نيست، افتراست و بايد رسيدگی شود." از این منظر اقدام اعلمی فضای بیشتری برای مطبوعات مستقل ومنتقدان پدید خواهد آورد تا بتوانند به پیگیری این ماجرا بپردازند. ماجرایی که رییس جمهوری علاقه ای برای پرداختن به آن ندارد.
اكبر اعلمي گفته است که دو عضو شوراي شهر تهران انجام تخلف در شهرداري را تاييد كرده اند.اكبر اعلمي، نماينده تبريز و طراح طرح تحقيق و تفحص از شهرداري تهران گفته همچنین رييس شورا نيز احراز هزينههاي فاقد سند و بدون مجوز را تاييد كرده است. او در حاشيه جلسه علني روز يكشنبه مجلس در گفتوگو با خبرنگاران پارلماني درخصوص تقديم مجدد طرح تحقيق و تفحص از شهرداري تهران به مجلس گفته است: "با توجه به تاييدهاي صورت گرفته و با عنايت به سوگندي كه نمايندگان براي دفاع ازحقوق ملت ايراد كردهاند و به منظور پاسخ به افكارعمومي و رفع هرگونه شبهه، اين طرح مجددا تقديم هياترييسه مجلس شد."
به گفته اعلمی: "با توجه به اينكه طرح تحقيق و تفحص در مجلس صورت ميگيرد كه اكثريت آن اصولگرا هستند، از اين رو بهانه از كساني كه همواره به دنبال منصرفكردن نمايندگان از پيگيري اين موضوع هستند و طراحان را متهم به برخورد سياسي ميكنند، گرفته ميشود." درخواست اعلمی برای تحقیق درخصوص 300 میلیارد تومان درحالی مطرح می شود که عملا مجلس درپیگیری این موضوع علاقه ای ازخود نشان نمی دهد. محمود احمدی نژاد دریکی ازجلسات ماه رمضان خود، تلویحا اشاره کرد که با حمایت های او بوده است که بسیاری ازنمایندگان به مجلس راه یافته اند.
اعلام جرم الهام علیه مطبوعاتی که به قضیه تخلف 300 میلیاردتومانی پرداخته اند درزمانی مطرح شد که مجلس در نامه ای به شهرداری و شورای شهر تهران خواستار ارائه اسناد مربوط به 300 میلیارد تومان هزینه فاقد سند در شهرداری تهران دوران مدیریت محمود احمدی نژاد شد. علاوه بر آنکه ماجرای دوازده ميليارد تومان پرداختی به اصرار شهردار سابق به يک شرکت خصوصی برای طرح غيرقابل اجرای مونوريل هم ازجمله موارد دیگری بوده است که سندی درمورد آن ارائه نشده است.
ماجرای 350 میلیارد تومان هزینه فاقد سند در شهرداری تهران، نخستین بار توسط نادر شریعتمداری، رییس کمیسیون برنامه و بودجه شهرداری تهران منتشر شد. شریعتمداری گفته بود از این مبلغ 50 میلیارد تومان مربوط به پيش از دوران احمدي نژاد و 300 میلیارد تومان آن مربوط به شورای دوم و دوران مدیریت احمدی نژاد در شهرداری تهران بوده است.
پیگیری ماجراهای شهرداری درحالی خشم دولت را افزوده است که سال گذشته اعلام شد که شورای شهر در گزارشی به رهبری تخلفات یاد شده را گزارش داده است. این درحالی است که بخش هایی ازدستگاه قضایی که درگیر پرونده های سیاسی ویا پرونده سازی های سیاسی بوده است طی سالهای گذشته با زندانی کردن غلامحسین کرباسچی وبه بهانه تخلفات صورت گرفته درزمان او تلاش کرده بود اصلاح طلبان را مورد سوال قرار دهد، اما هم اکنون دربرابر مسائل مطرح شده سکوت کرده و در پی خاموش کردن صدای منتقدان به عملکرد وتخلفات شهرداری دولت است.
مدافعان احمدی نژاد گفته بودند که این تخلفات توسط زیردستان اوانجام شده است. اما گزارش شورای شهرنشان می داد که او نیز درمواردی نهایت کوشش را برای پنهان کاری وحمایت از متخلفین انجام داده است. در این گزارش به نمونه های متعددی از تخلف های شهردار اشاره شده است که یک نمونه آن منوریل تهران است. این پروژه که بدون کار کارشناسی لازم انجام گرفت و علی رغم مخالفت دولت وقت، ادامه یافت، یکی از مواردي است در ان تخلف زیادی صورت گرفته است.
پروژه منوريل که با اصرار شهرداری آغاز شده بود، قرار بود در فاز اول میدان صادقیه را به فرودگاه متصل کند و کار از میدان صادقیه با نصب ستون هایی آغاز شد. برای راه اندازی فاز اول پروژه مبلغ 20 میلیارد تومان بودجه در نظر گرفته شد ه بود. نهايتا، منوریلی که قرار بود با 20 میلیارد میدان صادقیه را به فرودگاه متصل کند، با نصب تعدادی ستون و صرف 10 میلیارد از آن بودجه متوقف شد. کارشناسان پیشرفت کار را 5 درصد ارزیابی کرده اند، اما 50 درصد بودجه هزینه شده است. علاوه بر این زمین های زیادی در همان منطقه به مجریان پروژه واگذار شده است. این پروژه را تعدادی از پرسنل سپاه با شراکت برادر رییس جمهور فعلی قرار داد بسته بودند. |
|
|
پرونده۷۰۰ميليارد تومانى
يك مؤسسه فرهنگى از جيب دولت با ۶۰۰ تا ۷۰۰ ميليارد ريال تأسيس و اين مؤسسه امتيازات مختلفى را مانند زمين و غيره دريافت كرده است امروز ثروت آن به سه هزار ميليارد ريال بالغ مى شود... برخى از اين اموال شامل ۷۰۰ مترمربع زمين در حال ساخت در خيابان دروس، دو آپارتمان در تقاطع كوى نصر (گيشا)، ۴۰۰ متر مربع زمين در حال ساخت در شميران، ۹ آپارتمان در ميدان شهدا، ۶ آپارتمان در سهروردى كوچه بيجار و يك آپارتمان در خيابان شهيد بهشتى بوده است
روزنامه ايران در گزارشي اختصاصي به بررسي پرونده موسسه فرهنگ و توسعه پرداخته است. در اين گزارش كه بخش هايي از آن پيش از اين در رجانيوز منتشر شده بود، به شكايت وزارت ارشاد از قاضى پرونده مؤسسه فرهنگ وتوسعه پرداخته شده است.
در بخشي ديگر از اين گزارش نظرات سه وزير ارشاد قبلي درباره اين موسسه اشاره شده است.
متن كامل اين گزارش به اين شرح است.
با شكايت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى از قاضى پرونده مؤسسه فرهنگ و توسعه، مسائل پشت پرده بيشترى در اين پرونده مطرح شده و رسيدگى به آن ابعاد تازه اى پيدا كرده است.
به گزارش خبرنگار «ايران»، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى در تازه ترين اقدام درباره پرونده مؤسسه فرهنگ و توسعه كه گفته مى شود ارزشى بالغ بر ۷۰۰ ميليارد تومان دارد، عليه قاضى آن به اتهام ورود غيرقانونى به پرونده و صدور حكم خلاف قانون و جانبدارى از شكات پرونده، دادخواستى به دادسراى انتظامى قضات ارائه كرده است.
بنابراين گزارش در شكايت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى ضمن اعتراض به بى توجهى ديوان عدالت ادارى درباره دستور رئيس قوه قضاييه، عملكرد اين ديوان نيز به عنوان يك تخلف قابل رسيدگى، مورد توجه قرار گرفته است.
اين اقدام وزارت ارشاد در پى سخنان رئيس جمهور در جمع مردم پاكدشت صورت مى گيرد كه در اين باره گفت: در اجراى عدالت با دوستان انقلاب مواجه مى شويم.
دكتر احمدى نژاد پيش از اين تهديد كرده بود كه اگر اين اموال مؤسسه فرهنگ و توسعه به محل خود بازنگردد، غارتگران را نزد مردم رسوا خواهد كرد.
رئيس جمهور با اشاره به اينكه ۲۰ سال پيش يكى از وزارتخانه ها يك مؤسسه فرهنگى از جيب دولت با ۶۰۰ تا ۷۰۰ ميليارد ريال تأسيس و اين مؤسسه امتيازات مختلفى را مانند زمين و غيره دريافت كرده است امروز ثروت آن به سه هزار ميليارد ريال بالغ مى شود، گفت: سال گذشته در جريان انتخابات اين مؤسسه را به نام چند نفر از اشخاص واگذار كردند، ولى دولت امروز تأكيد دارد كه اين مؤسسه بايد به بيت المال بازگردد و متوليان آن از اينكه فرزند و يا پدر هر كسى كه باشد باكى ندارد و بايد اين مؤسسه به بيت المال بازگردد.
رئيس جمهورى افزود: در مقابل چنين اقدامات ما، ادعا مى كنند كه اين دولت مخالف فعاليت هاى فرهنگى است، ولى ما مى گوييم فعاليت فرهنگى ترويج نماز و راستگويى است و مشخص نيست اين افراد با دست اندازى به بيت المال براى چه اهدافى تلاش مى كنند؟
ماجراى مؤسسه فرهنگ و توسعه چيست؟
پس از مطرح شدن پيگيرى هاى وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى دولت دكتراحمدى نژاد از سرنوشت مؤسسه فرهنگ و توسعه، سابقه دستكارى شده اين مؤسسه كه تا آن زمان مردم و رسانه ها از آن بى اطلاع بودند، منتشر شد.
براساس اين اطلاعات، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى در سال ۶۸ با هدف پيشبرد امور فرهنگى و سينمايى، مؤسسه اى را با نام «فرهنگ و توسعه» تأسيس مى كند و در همان زمان «م.هـ» كه سال ۶۴ ذيحساب وزارتخانه و سال ۷۲ مشاور ادارى - مالى وزير وقت بوده، در مؤسسه گمارده مى شود اما پس از آن كه گزارش هايى از تخلفات مالى و اخلاقى وى به اطلاعات و دادسراى انقلاب اسلامى مى رسد، دادسرا در تيرماه ،۷۳ وى را به اتهام انواع مفاسد اخلاقى و مالى دستگير مى كند و درنهايت با اعترافات متهم، دادگاه حكم واگذارى اموال مؤسسه فرهنگ و توسعه را كه بعضى به اسم مؤسسه و بعضى به اسم متهم و خانواده اش بوده است، صادر مى كند.
برخى از اين اموال شامل ۷۰۰ مترمربع زمين در حال ساخت در خيابان دروس، دو آپارتمان در تقاطع كوى نصر (گيشا)، ۴۰۰ متر مربع زمين در حال ساخت در شميران، ۹ آپارتمان در ميدان شهدا، ۶ آپارتمان در سهروردى كوچه بيجار و يك آپارتمان در خيابان شهيد بهشتى بوده است كه با حكم قاضى در انحلال مؤسسه فرهنگ و توسعه، اين اموال بايد به وزارتخانه برگردانده مى شد اما پس از صدور حكم، «م.هـ» در اعتراض به حكم دادگاه درباره چگونگى اجراى حكم، خواستار رفع ابهام مى شود و دادگاه تجديدنظر نيز از دادگاه اوليه مى خواهد تا دوباره رسيدگى كند و قاضى دادگاه اوليه به اين شكل رفع ابهام مى كند كه مؤسسه منحل نشود و در اختيار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى قرار گيرد.
به اين ترتيب مؤسسه باقى مى ماند و به فعاليت خود كه بيشتر اقتصادى و تجارى و اغلب شامل ساختمان سازى و سرمايه گذارى در تهران، شهرستان ها و قشم و چه بسا خارج كشور بوده است، ادامه مى دهد، تا اين كه در سال هاى ۷۹ و ۸۰ هيأت امنا دوبار بدون اطلاع وزارتخانه در اساسنامه مؤسسه، تغييراتى مى دهند و نقش وزارت را در اساسنامه كاملاً كمرنگ مى كنند. هيچيك از اين تغييرات به تأييد وزير وقت نمى رسد و ثبت شركت ها نيز برخلاف صراحت اساسنامه كه انحلال مؤسسه و تغييرات اساسنامه را منوط به تأييد وزير كرده، اساسنامه هاى جديد را ثبت مى كند. از جمله تغييرات اساسنامه دوم كه در سال ۷۹ به ثبت مى رسد، حذف «نظارت و تأييد وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى» از بندهاى مختلف آن است و از جمله تغييرات اساسنامه سوم كه در سال ۸۰ ثبت مى شود آن است كه حذف هيأت امنا را در فوت يا استعفا خلاصه مى كنند تا موضوع بركنارى آنها در كار نباشد و نيز اين كه تغيير اساسنامه و انحلال مؤسسه را در صورت تأييد سه نفر از اعضاى هيأت امنا قرار مى دهند و نقش وزير و وزارتخانه حذف مى شود.
هيأت امنا يك بار ديگر در سال ۸۴ و در اواخر عمر دولت گذشته، اساسنامه را به نحوى تغيير مى دهد كه كارشناسان آن را به شخم زدن توصيف مى كنند و اين تصميم به گونه اى بوده كه هرگونه عنوان و مالكيت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى از آن حذف مى شود.
با اين تغييرات، مؤسسه اى كه در اساسنامه اوليه آن، مؤسسه اى عام المنفعه، غيرانتفاعى و داراى شخصيت حقوقى مستقل تحت نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، معرفى شده بود، تبديل به يك بنگاه اقتصادى مى شود كه فقط هيأت امناى آن از سرمايه هايش مطلع هستند.
عناصر پشت پرده
پس از روى كار آمدن دولت نهم، ۳عضو هيأت امنا استعفا مى دهند و وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى، هيأت امناى جديد را انتخاب مى كند و اساسنامه ديگرى را به ثبت مى رساند. در واقع حقوقى را كه در اساسنامه اوليه پيش بينى شده بود، به وزارتخانه باز مى گرداند. اما به محض اين واقعه، «م.الف» يكى از اعضاى هيأت امنا و مديرعامل مستعفى مؤسسه كه سال ۶۸ معاون سينمايى وقت وزارت بوده ظاهراً به تحريك افرادى كه از اين مؤسسه بهره مى برده اند، شكايتى را در ديوان عدالت ادارى مطرح و اعلام مى كند كه مؤسسه فرهنگ و توسعه، مؤسسه اى خصوصى بوده است. توضيحات شفاهى او براى قاضى ديوان كافى مى نمايد تا حكم توقيف اموال مؤسسه را صادر كند، بى آنكه مشخص شود چرا اگر بر اساس اظهارات شاكى، مؤسسه فرهنگ و توسعه، خصوصى بوده است، ديوان عدالت ادارى كه وظيفه رسيدگى به مسائل ادارى نهادهاى دولتى را دارد، وارد اين پرونده شده است.
همين موضوع رئيس قوه قضاييه را وامى دارد كه در خردادماه امسال پس از نامه وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى به وى، وارد عمل شود و در نامه اى خطاب به رازينى، رئيس ديوان عدالت ادارى بنويسد: «اصل ورود شاكى و ديوان عدالت در اين پرونده پس از استعفاى اعضاى مربوطه مبهم و ظاهراً غير قانونى بوده، علاوه بر اين كه اين اموال مستقيماً مربوط به دولت و وزارت بوده و دستور توقيف عمليات غير از اضرار به دولت هيچ اثرى ندارد. سريعاً اين دستور موقت لغو شود و قاضى مربوطه مورد سؤال قرار گيرد. چگونه اين شكايت را از شخصى كه در زمان شكايت هيچ سمتى نداشته، قبول كرده است. نتيجه را به اينجانب گزارش دهيد.»
اما دادگاه به اين دستور توجهى نمى كند و سرانجام در مهر ۸۵ ديوان عدالت ادارى حكمى صادر مى كند كه به شدت با مخالفت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى مواجه مى شود.
در اين باره يك مقام آگاه به خبرنگار «ايران» گفت: اين پرونده به اعتبار افرادى كه پشت پرده اين قضايا هستند، به چنين سرنوشتى دچار شده است و در واقع از آنجا كه دو نفر از آقازاده هاى يك وزير دولت سابق در اين مؤسسه نقشى و بهره اى داشته اند، از دوستى پدر خود با برخى مسئولان ديوان عدالت ادارى بهره گرفته اند تا مؤسسه فرهنگ و توسعه را به نفع خود مصادره كنند. وى ادامه داد: رئيس ديوان عدالت ادارى صراحتاً اعلام كرده است كه ورود ديوان به اين پرونده غير قانونى است و مؤسسه فرهنگ و توسعه متعلق به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى است، اما همزمان برخى مسئولان اين ديوان به مسئولان وزارتخانه پيام داده اندكه اگر آنها از برخى ادعاهاى خود دست بردارند، مى توان اين پرونده را حل و فصل كرد (!)
اين مقام آگاه تصريح كرد: اين درحالى است كه برخى افراد ذى نفع نيز به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى پيغام داده اند كه حاضرند پرونده را حل و فصل كنند، مشروط به اين كه وزارت پس از به دست گرفتن مجدد اين مؤسسه، به گذشته هاى آن كارى نداشته باشد (!؟)
وى گفت: از شواهد اين گونه به نظر مى رسد كه ديوان عدالت ادارى علاوه بر ورود غير قانونى به اين پرونده تخلفات ديگرى نيز در اين باره داشته كه خسارت فراوانى به دولت وارد كرده است، از جمله اين كه ديوان بايد پس از دستور توقيف موقت در دى ماه ۸۴ بلافاصله به اصل موضوع رسيدگى و حكم صادر مى كرد، اما در اين باره سستى كرده و پس از گذشت هشت ماه در مهرماه ۸۵ حكمى صادر كرده كه اشكالات حقوقى زيادى به آن وارد است و در اين مدت باعث شده فعاليتهاى مؤسسه متوقف شود و خسارت زيادى بر جاى بماند. همچنين ديوان در اقدام ديگرى رسيدگى به پرونده را به همان كسى داده كه دستور توقيف موقت را صادر كرده بود كه اين خلاف قانون است، علاوه بر اين كه قاضى اول صرفاً بر اساس يك نوشته انشاء گونه و اظهارات شفاهى شاكى كه در زمان شكايت هيچ مسئوليتى نداشته، حكم صادر كرده بود.
اين مقام آگاه گفت: حق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى است كه عليه اين اتهامات و قاضى پرونده كه با مسئولان ديوان عدالت ادارى، وابستگى فاميلى دارد، به دادسراى انتظامى قضات شكايت كند.
وى همچنين گفت: مى توان احتمال داد كه تأخير در رسيدگى به اين پرونده با انگيزه حذف سرنخ هاى اموال مؤسسه فرهنگ و توسعه است، زيرا پيش بينى مى شود كه بسيارى از اين اموال تبديل شده باشد و چون فعاليت مؤسسه به خارج كشور نيز كشيده شده، در حال حاضر نمى توان حدس دقيقى از ميزان ثروت اين مؤسسه داشت.
وى ادامه داد: با توجه به اين كه «م. الف»، مديرعامل سابق مؤسسه فرهنگ و توسعه در هنگام مطرح كردن شكايت در ديوان عدالت ادارى تعمداً فقط به بخشى از اموال اشاره كرده است، احتمال مى رود سرمايه اصلى مؤسسه، تبديل شده و يا از كشور خارج شده باشد.
آن بخش از اموال كه «م. الف» به آن اشاره كرده، شامل ۳ هزار مترمربع زمين اراضى اوين، حدود ۶ هزار مترمربع زمين در بلوار دانشجو، پروژه هتل بهرود كه اداره كل زمين شهرى براى ساخت هتل ۳۰۰ اتاقى پنج ستاره واگذار كرده، پروژه اصفهان در زمينى به مساحت ۷۸۶۰ مترمربع و ۱۴ هزار متر اعيانى اهدايى خليفه گرى ارامنه اصفهان و پروژه قشم در زمينى به مساحت ۲۴۰ هزار متر مربع از منطقه آزاد قشم در حال ساخت ۱۱۰ واحد مجموعه اقامتى است.
در حال حاضر وزارت فرهنگ وارشاد اسلامى شكايت از قاضى ديوان عدالت ادارى را به جريان انداخته است. در اين شكايت ضمن تأكيد بر اين كه قاضى ديوان به اصل مهم رعايت بى طرفى در رسيدگى به موضوع توجه نكرده و عملاً از شاكى طرفدارى كرده، آمده است: به رغم آن كه رياست محترم قوه قضاييه، قاضى ديوان را به لحاظ عملكرد غير قانونى مورد سؤال قرار داده و صريحاً دستور داده اند دستور موقت لغو شود، با اين حال نه تنها خود را مكلف به رعايت دستور رياست قوه قضاييه ندانسته اند، بلكه در مقام تصدى شعبه نهم ديوان عدالت ادارى اسباب رسيدگى به پرونده موجود در شعبه اول را در شعبه مورد تصدى خود فراهم كرده و نهايتاً مبادرت به صدور دادنامه كرده است كه البته تمهيدات صورت گرفته در مقدمات ارجاع پرونده به شعبه نهم مى تواند به عنوان يك تخلف قابل رسيدگى باشد.
تأكيد ۳ وزير سابق بر مالكيت وزارتخانه بر مؤسسه
احمد مسجدجامعى وزير پيشين در ۱۳ مرداد ۸۴ در دستورى به معاون پشتيبانى خود بر مالكيت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى نسبت به مؤسسه فرهنگ و توسعه تأكيد كرده و آورده است: «شايسته است با اتخاذ تدابير لازم نسبت به اصلاح اساسنامه و حفظ و تثبيت حقوق مالكانه اين وزارتخانه نسبت به مؤسسه فرهنگ و توسعه و ساير مؤسسات و شركتهاى وابسته كه به حكم مرجع محترم قضايى به اين وزارتخانه واگذار گرديده است، اقدام لازم را مبذول داريد.»
على لاريجانى و ميرسليم دو وزير اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامى نيز در پاسخ به نامه هاى حسين صفار هرندى، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى بر مالكيت وزارت نسبت به مؤسسه فرهنگ و توسعه تأكيد كرده اند.
لاريجانى در اين باره پاسخ داده است: «اين مؤسسه در زمان آقاى خاتمى كه وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى بودند، تأسيس گرديد و در زمان اينجانب ادامه حيات داد. تا آنجا كه بنده اطلاع دارم، تمامى دارايى آن متعلق به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى است. هرچند صورت ظاهر اين مؤسسه به صورت مستقل است، ولى در واقع همه دارايى آن مربوط به وزارت است.»
|
|
|
داستاني غم انگيز قسمت اول
مارال فقط 24 سال دارد ومثل يک شاخه گل بهاري زيبا و باطراوت است. نمونه تيپيک دختران ايراني است. صورت مليح گندمي با چشم هاي کشيده سياه، گونه هاي پر و اندام نازک بلند. هنوز طراوت نوجواني را حفظ کرده است. با وجود سختي هايي که پس از فرار از ايران کشيده، شادي در صدايش موج ميزند. خودش ميگويد:"ايراني ام ديگه، پوستم کلفته! هر کي ديگه جاي من بود تا حالا صد دفعه مرده بود!" مارال يکي از هزاران دختران ايراني است که در خارج از کشور به عنوان کارگر جنسي به کار مشغول هستند. به دليل بحرانهاي مداوم اقتصادي، اجتماعي، سياسي و خانوادگي هرساله از ايران دختران و زنان بسياري به خارج فرار ميکنند. به اين گروه بايد تعداد دختراني که به نام ازدواج، کار يا ... توسط خانواده هايشان به فروش ميرسند و يا بوسيله باندهاي کودک ربا به خارج از کشور آورده ميشوند را افزود. بدشانس ترينشان پس از تجاوزهاي مکرر، زنده زنده به قاچاقچيان اعضاي بدن فروخته ميشوند و آنها که زنده ميمانند سرنوشت چندان بهتري ندارند. بسياري از بازارهاي برده فروشي پاکستان و امارات مستقيما به حرمسراها فرستاده ميشوند تا به ازدواج با مرداني که جاي پدربزرگ آنها را دارند درآيند يا بدست قوادان ميافتند و تا زمان زيبايي و جواني مورد بهره کشي جنسي قرار ميگيرند و پس از آن به کلفتي گمارده ميشوند. در اين ميان آنها که به کشورهاي پيشرفته ميآيند اگرچه به دليل رعايت حقوق انساني از شرايط ظاهرا بهتري برخوردارند ولي به دليل نداشتن پول، نبود مدارک اقامت، ندانستن زبان و تنهايي سرگردان مي مانند تا دست سرنوشت آنها را به کدام سو پرتاب کند. چه بازارهاي برده فروشي پاکستان، افغانستان يا امارات باشد و چه آژانس هاي مدرن اينترنتي سرويس هاي سکسي در کشورهاي پيشرفته، همه جا جهاني بي تفاوت است که درآن پا اندازان بين المللي، گروههاي خلاف کار و افراد بيرحم در سکوتي همدستانه در کمين نشسته اند. حکايت اين دختران، داستان آشنايي است که همه کس ميداند، با اينحال ناگفته ها بسيار است. با مارال به گفتگو مي نشينيم.
مارال دوست داري داستان زندگي ات رو از کجا شروع کنيم؟ از وقتي ايران بودي؟
آره از اون موقع بهتره. مخصوصا که دلم هم خيلي تنگ شده.، اين هفته دوبار خواب ايران رو ديدم. زيباترين خاطراتي که از زندگي ام دارم مال موقعي است که اونجا خونه پدرم بودم. از وقتي يادم مياد با بابام بودم. وقتي از مادرم جدا شد ديگه بخاطر من ازدواج نکرد. ميترسيد دختر عزيز دردونه ش يه وقت اذيت بشه! ولي مادرم به اجبار ازدواج مجدد کرده بود. اونو کم ميديدم. هميشه گرفتار زندگي و بچه هاش بود. بابام آدم آروميه. از اونا که از اداره ميآد خونه و شام و چايي و تلويزيون! ماهي يه بارهم با دوستاش دور هم جمع ميشدند حرف ميزدند، تخته بازي ميکردند. تنها کار بدي که در زندگيش انجام ميداد فقط سيگارش بود! من هم واسه خودم آزاد بودم. البته نه اونقدر که شورش رو در بيارم! درسم رو ميخوندم، نمره هام همه خوب بود. ولي بقيه اوقات همه ش با دخترهاي فاميل و دوستام بودم. پارتي، مهماني دخترونه، رقص، موزيک، از دروديوار بالا ميرفتيم. ولي بعد که ديپلمم رو گرفتم خونه نشين شدم. يعني دانشگاه آزاد قبول شدم ولي نتونستم برم. خرجش زياد ميشد و ديگه سالهاي آخرحقوق بابام براي خرج خونه کم مي اومد چه برسه شهريه دانشگاه آزاد که هر سال بالاتر ميرفت. من شرايط رو درک ميکردم. توقع مالي چنداني نداشتم ولي عوضش تشنه آزادي بودم. دوست داشتم هرچي دلم ميخواد بخندم! باورتون ميشه يه دفعه منو به همين جرم تو خيابون گرفتند! بعدش بردند منکرات خيابان وزرا و بابام رو خواستند تا ولم کردند. ازم تعهد گرفتند! حالا چه برسه با دوستام ميخواستيم بريم مسافرت، تو خيابون آهنگ گوش بديم، حرف بزنيم... نميشد. همه چيز يواشکي بود. خسته شده بودم.
يعني دليل خروجت از ايران بخاطر نداشتن آزاديهاي اجتماعي بود؟
هم اون هم بيکاري. تا ديپلم گرفتم رفتم دنبال کار ولي کار کجا بود؟ براي تحصيل کرده ها و متخصص هاش هم کار نبود چه برسد به من! امثال من هزار هزار ريخته بودند. بعد هم هرجا رفتم ازم توقعات نامربوط داشتند!
مثل چي؟ تعريف کن.
اولش که تازه ديپلم گرفته بودم دنبال کار روزنامه ها رو ورق ميزدم ديدم يه دکتر آگهي داده براي منشي مطب. مال محل خودمون هم بود. فوري تلفن زدم و گفت فردا روز مصاحبه است بروم. فردايش رفتم ديدم حدود 30 تا زن و دختر نشسته اند و دارند پرسشنامه پر ميکنند! يکي هم دادند دست من. غير از سوالات مربوط به سن و تحصيلات و وضعيت خانوادگي بعضي سوالهاي ديگرش نامربوط بود. مثلا در خانه چه لباسي ميپوشيد يا چه هنرهايي داريد! من هم نوشتم فقط يه کمي ملوديکا ميزنم! بعد آقاي دکتر آمد برگه هاي همه را گرفت و گفت برويد بعدا به شما خبر ميدهم. فقط مرا نگه داشت. بعد خودش آمد نشست و گفت راستش ميون اينهمه زنها و دخترها که ديدي من از تو بيشتر از همه خوشم اومده و ميخوام استخدامت کنم. فقط شک دارم که بتواني از پس همه کارها بر بيايي! گفتم من دختر باهوشي هستم. از دهسالگي دارم خانه مان را اداره ميکنم! هر کاري را برايم توضيح دهيد ميتونم. گفت وظيفه تو اينجا يکي کارهاي مطبه به اضافه کارهاي شخصي من مثل ماساژ پا و کمر. بعد گفت پاشو وايسا تا نشونت بدم کجاهام بيشتر درد ميگيره! منم بلند شدم و گفتم آقا من براي اين کارا اينجا نيومدم! عصباني اومدم خونه ولي نااميد نشدم و به بابام هم هيچي نگفتم. اين بار براي کار به دوست و آشناهام سپردم. يکي يه شرکت خصوصي رو معرفي کرد که منشي ميخواست. آدرس گرفتم و فرداش رفتم. ايندفعه خيالم راحت بود که طرف آشناست و رعايت بعضي مسائل را ميکند. در زدم و خود آقاي رييس در را باز کرد. تا گفتم سلام و من از طرف فلاني براي کار آمده ام گفت شما از همين حالا با حداکثر حقوق استخدام هستيد! گفتم ميشه لطفا بگين کار من اينجا چي هست؟ گفت هيچي! شما فقط تو اين شرکت راه برين يا پشت ميز بنشينيد و جواب تلفن بدهيد. من خودم همه کارها رو ميکنم! نيم ساعت هم نگذشته بود که دستور داد ناهار آوردند. بعد در شرکت را قفل کرد و گفت کار ديگه بسه، الان موقع استراحته! وقتي داشتيم غذا ميخورديم برايم شروع به تعريف کرد که با وجود وضعيت خوب مالي و زن و بچه، زندگي اش غم انگيز و خالي است و او نياز به دختر جواني دارد که براش درددل کند. بعد يکدفعه گريه کنان به من حمله کرد و گفت که اگر نذارم سرشو رو سينه من بذاره خودشو ميکشه! من هم جيغ زدم و فرار کردم. شب همه رو براي بابام تعريف کردم. گفت دخترم فعلا بشين خونه يه لقمه نون هست با هم ميخوريم تا بعد ببينيم چي ميشه. يکي دوسال خونه نشين بودم تا براي اولين بار در زندگيم عاشق شدم. من نوزده سالم بود و اون بيست سال. خونوادش وضعشون توپ بود و نميخواستند اون بره سربازي. يکبار گفت: مارال ميخوان منو بفرستند آلمان پيش خاله ام تو هم با من بيا! بيشتر به خاطر اون بود که از ايران اومدم. اون سردنيا هم ميخواست باهاش ميرفتم.
پدرت اجازه داد؟
معلومه که نه! بابام خيلي دوستم داشت. همه زندگيش بودم. از صبح که بيدار ميشد تا شب هزار دفعه قربون صدقه من ميرفت. هر چي شعر بود که توش اسم آهو بود برام ميخوند! وقتي گفتم ميخوام برم خارج رنگش پريد! گفت نه، اينهمه برات زحمت کشيدم تنها کجا تو رو بفرستم، معلوم نيست چي به سرت بياد! سه ماه تموم تو خونه مون بساط داشتيم، نصيحت کرد، دعوا کرد، فاميلها و دوستهامو واسطه کرد ولي من پامو کردم توي يک کفش که اينجا آينده اي نيست و بايد برم. ميدونستم تحمل اشکهاي مرا ندارد هر شب با چشمهاي قرمز مي نشستم جلوش. آخرش يک شب راضي شد و اجازه داد. يه تيکه زمين داشت که براي پيري کوري اش گذاشته بود، اونو فروخت و پولش رو داد که بدم به قاچاق چي که قرار بود من و دوستمو ببره.شب آخر تا صبح بالاي سرم نشست و منو نگاه کرد. هيچوقت مثل موقع خداحافظي نفهميده بودم چقدر دوستم داره. يک لحظه دست منو ول نميکرد. داشت مي مرد!ميگفت دخترم جونم بودي و انگار حالا داري از تنم بيرون ميري. برايت بهترين آرزوها را داشتم ولي زمونه ياري نکرد. از اين به بعد هم ديگه من نيستم تو خودت بايد مواظب باشي، تو آهوي کوچکم را به خودت و خدا مي سپارم. بعد هم که آمدم.
از سفرت بگو.
آخ که چه سفري. من که اولش از خوشحالي هيچي نمي فهميدم. فکرش رو بکن براي اولين بار با پسري که عاشقش هستي مسافرت کني! اصلا سختي کوههايي را که بايد از آنها بالا و پايين ميرفتيم، تاولهاي پا، گرسنگي و تشنگي هيچي حاليم نبود. به همين راضي بودم که کنار هم راه ميريم. با هم غذا ميخوريم. حرف ميزنيم... البته پدرم موقع خداحافظي او را ديده بود و مرا دستش سپرده بود. دوستم هم به من ميرسيد. نميگذاشت سختي بکشم. تا با هم بوديم همه چي خوب بود. خطرات رو باهم رد کرديم. اگرچه خيلي بدبختي کشيديم، فکر کنيد پنج شش تا کشورو قاچاقي، نصف راه قايم شده تو ماشين و جاده و نصف راه پياده و يواشکي از کوه و جنگل و دشت بياييد! تو صربستان که اصلا قاچاقچيه مارو يک هفته تو جنگل زير بارون نگهداشت و خودش با دوستاش نميدونم رفتند کجا! البته بعدش با آب وغذاي حسابي اومدند. عوضش روز بعد جون دو نفرمون رو نجات دادند. اونها داشتند تو رودخونه اي که ازش ميگذشتيم غرق ميشدند. سرعت آب خيلي زياد بود بردشون! بعدا فهميديم که هر هفته يکي دو تا مسافر همونجا غرق ميشند! تو بوسني هم سه روز آب و غذا گيرمون نيومد داشتيم از گرسنگي و تشنگي ميمرديم. رسيديم به يک مزرعه بلال و افتاديم توي بلال ها به گاز زدن و مکيدن شير بلال ها به جاي آب! سفر زميني اونهم غيرقانوني خيلي خطرناکه. گروه ما شانس آورد زنده ماند. فقط همين داستان سفر ما خودش يه کتابه! ولي ايتاليا ديگه همه از هم جداشديم.
ادامه دارد ... |
|
|
هر روز چند آيه قرآن بخوانيم
« براى شنيدن آيه مورد نظر بر روى شماره آيه كليك كنيد و براي مشاهده تفسير الميزان و نمونه بر روي آيه کليک کنيد »
سوره:
سورة الفاتحة
آيات:
7
محل نزول:
مکه
|
|
|
|
|
|