575

 
 

به نام حضرت دوست، که هر چه بر سر ما مي رود عنايت اوست

مجله الکترونيکي روزانه :: شماره 575 :: چهارشنبه 17 آبان 1385

Mobin_s2004@yahoo.com

<<من هستم.تو چطور؟>>
جوابی نداد.
راه را نگريستم. دراز بود و پايانش.... ناپيدا


 «دستنوشته های شخصی»

 

آرشيو روزانه

براي مشاهده شماره ديروز «روزانه» (574) اينجا را کليک کنيد

 

عناوين برخي از  مطالب شماره امروز مجله الکترونيکي «روزانه»

  • زیبایی‌های ریاضی
  • معرفي فيلم: چرچيل: سال هاي هاليوود
  • دانلود آلبوم: نرو با صداي مهدی مدرس
  • ویدیو جذاب و دیدنی شنل سیاه کاری از گروه ۰۰۶۰
  • Mobile 3GP converter نرم افزاري رايگان جهت تبديل فرمت 3GP به ديگر فرمت ها
  • Samsung Games [A]
  • نمونه‌ای از اطلاع‌رسانی غلط
  • پسوندهاي مختلف دومينها به چه معناست ؟
  • ايوب صبر
  • متن کامل پپند نامه افلاطون
  • سايه- روشن های دولت احمدی نژاد
  • مزاحهاى نعيمان
  • اسم من «ليمو» ترش است !
  • هيزم شکن و جنيفرلوپز !
  • سونی اریکسون W810i
  • مجله فرهنگي
  • مصاحبه با محسن چاوشي !
  • و ....
 

 


 

 

Mobin_s2004@yahoo.com


اين عکس را چند روز پيش يکي از دوستان گروه فرستاده بود
شما هم مي تونيد عکسهاي خودتان را براي اين بخش بفرستيد

 



 

 


Mobin_s2004@yahoo.com

سایت ماهنامه امتداد
تصویری از امپراتوری ایران در زمان داریوش
زیبایی‌های ریاضی

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

مجازات ناچیز انتشاردهندگان تصاویر خصوصی مردم

معاون دادستان تهران گفت: افرادی كه اقدام به منتشر كردن تصاویر خصوصی مردم نمایند مطابق قانون مجازات به یك سال حبس محكوم خواهند شد.
محمود سالاركیا در گفت‌وگو با فارس افزود: خانواده‌ها باید در حفاظت از فیلم‌های خانوادگی خود مراقبتهای لازم را انجام دهند و چنانچه فیلم‌هایی در موبایل یا در سیستم‌های رایانه‌ای خود دارند در صورتی كه این وسایل را به تعمیرگاه‌ها می‌سپارند حتما فیلم‌های خانوادگی خود را پاك كنند.
وی با بیان این‌كه بعضی ازاین مراكز كه عمدتا غیرمجاز هستند اقدام به انتشار تصاویر فیلم‌های خانوادگی مردم می‌كنند، گفت: بعضی از واحدهای صنفی مانند فیلم‌بردارهای مراسم عروسی و یا كسانی كه به عنوان امین وارد مجلس می‌شوند و یا افراد دیگر چنانچه اقدام به انتشار تصاویر فیلم‌های خانوادگی مردم كنند مطابق فصل 20 قانون مجازات اسلامی به 3 ماه تا 1 سال حبس و به 5/1 تا 6 میلیون ریال جریمه نقدی محكوم می‌شوند.
وی در پاسخ به این سؤال كه آیا این میزان حبس برای افرادی كه با آبروی مردم بازی می‌كنند كم نیست، گفت: دادن حبس‌های سنگین و میزان بازدارندگی آن جزو مسائل حقوقی است ولی قانون فعلی این میزان مجازات را پیش بینی كرده است.
معاون دادستان تهران از مردم خواست تا با اجرای اصل پیشگیری از چنین اتفاقاتی در جامعه جلوگیری كنند و همواره قبل از سپردن گوشی‌های تلفن همراه و یا رایانه‌های خود به مراكز تعمیرگاهی حتما از نبودن هیچگونه سند و یا فیلم خصوصی در این وسایل مطمئن شوند.

 



 


 

Mobin_s2004@yahoo.com

معرفي فيلم

چرچيل: سال هاي هاليوود
Churchill: The Hollywood Years

کارگردان:پيتر ريچاردسون. فيلمنامه: پيتر ريچاردسون، پيت ريکنس. موسيقي: سيومن بازول، راد ملوين. مدير فيلمبرداري: کيندرز فورشاو. تدوين: جيوف هاگ، دانکن شپرد، جان ويلسون. طراح صحنه: تام برتون. بازيگران: کريستين اسليتر[وينستون چرچيل]، نيو کمپبل[شاهزاده اليزابت]، آنتوني شر[هيتلر]، ميراندا ريچاردسون[اوا براون]، جان کالشاو[نخست وزير]، تام کلارک هال[ستوان بيکر]، هميش مک کول[سروان ديويس]، رامني مالکو[دنزيل آيزنهاور]، هري انفيلد[شاه جورج پنجم]، جسيکا اويه لوُوُ[شاهزاده مارگرت]، لزلي فيليپس[لرد راف]، فيل کورنول[مارتين بورمان]. ٨٤ دقيقه. محصول ٢٠٠٤ انگلستان.
جنگ دوم جهاني آغاز شده و انگليسي هاي خونسرد و بي خبر از همه چيز به زندگي ساکن خود ادامه مي دهند. اما نخست وزير با هيتلر هم پيمان شده و قصد دارد تا کشور را دو دستي تحويل نازي ها بدهد. وينستون چرچيل ستوان جوان آمريکايي همراه همرزم سياهپوستش دنزيل آيزنهاور براي تحويل دستگاه رمز آلماني ها موسوم به انيگما به کاخ ويندسور مي رود. همزمان هيتلر به همراه مارتين بورمان و اوا براون مخفيانه در لندن فرود مي آيند و وارد کاخ مي شوند تا شاه را تحت نفوذ خود گرفته و با آماده کردن مقدمات ازدواج شاهزاده اليزابت و هيتلر، عملاً انگلستان را تحت سلطه خود قرار دهند. اما آشنايي اليزابت با چرچيل جوان همه نقشه هاي آنها را بر هم مي زند، چون اين دو نفر قصد دارند تا مانع از اشغال انگلستان شده و نازي ها را سر جاي خود بنشانند.

چرا بايد ديد؟
اگر به کمدي هاي سبک آمريکايي مانند اسلحه بدون غلاف و مانند آنها عادت کرده ايد، چرچيل: سال هاي هاليوود بهترين انتخاب شما براي سرگرم شدن در يک آخر هفته طولاني و کسل کننده است. شوخي با اسطوره چرچيل به اندازه کافي جذاب هست و زماني که تمامي خاندان سلطنتي مشمول عنايت کارگردان قرار مي گيرند، نتيجه شيرين تر مي شود. مانند شاهي خسيس که جز صرفه جويي در مخارج مهماني هاي کاخ به چيز ديگر اهميت نمي دهد و لاجرم بايد ستواني آمريکايي کشورش را از استيلاي بيگانه نجات دهد. البته روزولت و آيزنهاور نيز از چنگ ريچاردسون در امان نمانده اند و هر کدام به نوعي مشمول عنايت سازندگان اين کمدي سبک شده اند.
ريچاردسون متولد ١٩٥١ انگلستان است، اما فيلم نشان دهنده نوعي انتقام آمريکايي از انگليسي هاي متفرعن و خونسرد است. کساني که خود را داراي فرهنگي برتر مي دانند. ريچاردسون از سال ١٩٧٩ با نوشتن و بازي در سريال کميک تلويزيوني اين اخبار ساعت ٩ نيست وارد دنياي نمايش شد. اين سريال جنجالي باعث به شهرت رسيدن تمامي عوامل آن از جمله روآن اتکينسون[مستر بين] شد و دليل آن شوخي هاي بي پروا با خصلت هاي انگليسي بود. [يکي از تکان دهنده ترين تکه هاي نمايشي اين سريال کشته شدن مستر بين با تفنگ دو لول، بعد از خوردن شير و کندن يک گل از باغچه به دست همسايه خونسردش بود]. به نظر مي رسد که ريچاردسون بعد از گذشت دو دهه و نيم همچنان در همان حال و هوا سير مي کند و مي پندارد که مي توان با فرمولي يکسان بار ديگر به موفقيت رسيد، و البته چندان هم ناموفق نيست. در پايان فيلم حتي شکسپير- اين بزرگترين نماد انگلستان و ادبيات انگليسي – نيز يک آمريکايي و چرچيل واقعي نيز سربازي بي سر و پا به اسم ري بابل اعلام مي شود !
ريچاردسون در ١٩٩٥ با ساخت The Supergrass شروع به کارگرداني کرد و چرچيل: سال هاي هاليوود پنجمين ساخته اوست. اگر کمي سخت گير نباشيد مي توانيد از تماشاي آن لذت ببريد. در غير اين صورت اگر مجموعه کمدي هاي انگليسي Carry on را دوست داشته باشيد مي توانيد صبر کنيد و سال آينده Carry on London آخرين ساخته ريچاردسون را ببينيد!
ژانر: کمدي، جنگي.

 

 


 

Mobin_s2004@yahoo.com

دانلود آلبوم: فارسي

نرو
با صداي مهدی مدرس

KhOoNeH

DooSeT.DaRaM

Ey.KhODa

NaRo

RaFTaN

NaRaFiGh

BiKhiaLe.MaN 

براي دانلود، روي لينکهای بالا کليک سمت راست نموده و Save Target As را بزنيد.


 

تک موزیک

ویدیو دیدنی شنل سیاه کاری از گروه ۰۰۶۰

 لینک دانلود
براي دانلود، روي لينک بالا کليک سمت راست نموده و Save Target As را بزنيد.

 

 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

نرم افزار PC

Mobile 3GP converter نرم افزاري رايگان جهت تبديل فرمت 3GP به ديگر فرمت ها

Mobile 3GP converter نرم افزاري كوچك و رايگان و مبدلي كار آمد مخصوص فايل هاي تصويري 3GP موبايل است كه قادر است آن را به ديگر فرمت هاي ويدئويي از جمله RawAV تبديل نمايد.
فرمت 3GP مخفف سه كلمه 3rd Generation Partnership و يكي از معروفترين فرمت فايل هاي ويدئويي موبايل هاي نسل امروزي است كه از حجم پايين و كيفيت قابل قبولي برخوردار است.
اين نرم افزار داراي دو حالت تبديل تك فايلي و چند فايلي بصورت همزمان ميباشد، از اين رو در وقت كاربر نيز صرفه جويي خواهد كرد، همچنين با ويندوز هاي Win 9x/ME/NT/2K/XP/2K3 سازگار بوده و بصورت كاملا رايگان توسط كمپاني MikSoft ارائه شده است.

 لینک دانلود
برای دانلود روی لینک بالا کلیک سمت راست کرده و Save Target As را بزنید


 

دنیای موبایل

Samsung Games [A]

 لینک دانلود
براي دانلود، کافي است فقط روي لينک بالا کليک کنيد.

 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com


دیشب به سیل اشک ره خواب می​زدم

دیشب به سیل اشک ره خواب می​زدم
ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست
روی نگار در نظرم جلوه می​نمود
چشمم به روی ساقی وگوشم به قول چنگ
نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم
ساقی به صوت این غزلم کاسه می​گرفت
خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام

 

نقشی به یاد خط تو بر آب می​زدم
جامی به یاد گوشه محراب می​زدم
بازش ز طره تو به مضراب می​زدم
وز دور بوسه بر رخ مهتاب می​زدم
فالی به چشم وگوش دراین باب می​زدم
بر کارگاه دیده بی​خواب می​زدم
می​گفتم این سرود و می ناب می​زدم
بر نام عمر و دولت احباب می​زدم

 
 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

بخش اول

مطالب ارسالی نویسندگان ثابت «روزانه»

 

saheledoosti@yahoo.com

جمله روزانه

17 آبان
اغلب ما ذهن و جسم مان را از هم تفکیک می کنیم، اما این گونه نیست. ما ترکیبی از ذهن و جسم هستیم.
وین دایر

 

 

arash_new2001@yahoo.com

حديث روزانه

خوشا به حال کسی که از زياده گویی پرهیز کند و زیادی مال خود را در راه خدا بدهد.
پیامبر اکرم (ص)

 

 

ستون وي‍ژه
ebi2959@yahoo.com

نحوه‌ی توزیع كارت هوشمند سوخت اعلام شد *
مدیر كل بررسی‌های اقتصادی شركت پست گفت: توزیع كارت هوشمند سوخت طی روزهای آینده در سراسر كشور آغاز خواهد شد. رضا شمولی اظهار كرد: نزدیك به ۵۰ هزار كارت هوشمند تحویل پست داده شده كه آن‌ها را برای تایید مشخصات دارندگان خودرو و پاكت‌گذاری به نیروی انتظامی تحویل ‌دادیم و به محض دریافت اولین سری از كارت‌ها، كار توزیع را شروع خواهیم كرد.وی ادامه داد: زمانی كه ماموران پست به در منازل مراجعه می‌كنند، كارت هوشمند سوخت را به صاحب خودرو یا اقوام درجه یك - با ارایه‌ی شناسنامه‌ و سند سنجاق‌دار خودرو - تحویل می‌دهند؛ در صورت نبودن افراد در منزل، ماموران پست دو بار دیگر برای توزیع كارت مراجعه خواهند كرد كه اگر باز هم افراد در منزل نباشند، نامه‌ای برای آن‌ها ارسال خواهد شد تا برای تحویل كارت هوشمند سوخت به مراكز پستی مراجعه كنند.وی با بیان این كه در این سری از توزیع، تنها كارت سوخت خودروها توزیع خواهد شد، گفت: پلاك‌های جدید در اولویت قرار ندارند و تعویض پلاك‌های خودرو بعد از ثبت‌نام كارت هوشمند سوخت هیچ مشكلی در ارایه‌ی كارت ایجاد نخواهد كرد.به‌گفته‌ی او، توزیع كارت سوخت هوشمند نزدیك به سه ماه طول خواهد كشید.

* افزایش وام مسكن بازی با افكار عمومی است
سعید لیلاز، كارشناس مسایل اقتصادی ، پیشنهاد افزایش وام مسكن از ۱۸میلیون تومان به ۲۰ میلیون را در خارج شدن مسكن از ركود موثر دانست و گفت: هر میزان كه وام بانكی در حوزه مسكن افزایش پیدا كند، این بخش سریع‌‏تر از ركود خارج می شود.وی ، افزود: بالا بردن وام بانكی اگر به شرط شفافیت انجام بگیرد و متقاضیان واقعی بهره‌‏مند شوند بخش مسكن تقویت می شود، اما چون سیاست‌‏های پولی دولت مانند وام مسكن برای كلیه متقاضیان وجود ندارد ، امكان فساد اداری و رانت خواری افزایش می یابد
لیلاز ، تصریح كرد: هر سیاستی كه به صورت آزاد اجرا شود باعث فساد و رانت خواری می‌‏شود و این موضوع ارتباطی به دولت نهم و جناح بازی ندارد.

* ایران با كسب رتبه ۱۰۶ در شاخص فساد مسئولان دولتی ۱۳ پله تنزل كرد
بر اساس تازه ترین گزارش سال ۲۰۰۶ سازمان بین المللی شفاف سازی، در ۱۶۳ كشور جهان، ایران در شاخص فساد گریزی مسئولان دولتی و سیاسی (سلامت اقتصادی) رتبه ۱۰۶ را كسب كرد كه در مقایسه با رتبه ۹۳ سال گذشته ۱۳ پله تنزل نشان می‌دهد.

* متولدین سال ۶۶ تا پایان امسال به خدمت اعزام می‌شوند
سردار بهمن کارگر در نشست ارتباط مستقیم مسئولان ناجا از طریق مرکز نظارت همگانی ۱۹۷ ناجا که دیروز برگزار شد ، افزود: قانونی در سال های گذشته وجود داشت که طبق آن مشمولان می توانستند ۲ سال در کنکور شرکت کنند در حالی که طبق اعلام نظام وظیفه این قانون تا ۲۳ تیر ۸۵ قابل اجرا بود و بعد از آن تمامی مشمولان متولد نیمه دوم سال تنها یک سال فرصت برای شرکت در کنکور را دارند.رئیس سازمان وظیفه عمومی ناجا در ادامه ، مشمولین متولد نیمه دوم ۶۶ را نیز واجد این شرایط دانست.

* پژو ۲۰۶ صندوق دارهم می‌تواند تبدیل به تاکسی شود
حسین تیموری کرمانی در پاسخ به اینکه آیا اصراری بر استفاده خودروهایی مانند پیکان ، سمند ، پراید و... در تبدیل شدن به تاکسی وجود دارد یا خیر ، گفت: داشتن شرایط دوگانه سوز ، حداقل ۴ سیلندر ، صندوق و اینکه سن خودرو کمتر از ۲ سال نباشد از مهم ترین ویژگی های تاکسی است و در استفاده از خودروهای دارای این شرایط هیچ ممنوعیتی وجود ندارد.این مقام مسئول تصریح کرد: شرکت های خصوصی می توانند خودروهای واجد شرایط خود را برای تبدیل شدن به تاکسی تلفنی ، گردشی ، خطی و دربست به سازمان تاکسیرانی معرفی کنند تا پس از بررسی های لازم این نوع خودورها نیز به ناوگان حمل و نقل عمومی شهری اضافه شود.وی سازمان تاکسیرانی و دیگر ارگان های تعیین کننده پایتخت را مسئول مشخص کردن نرخ و رنگ این نوع تاکسی ها عنوان کرد و افزود: در حال حاضر شرایط تبدیل خودروهای پراید ،پژو،پروتون و شاید در آینده ای نزدیک هیوندا به تاکسی وجود داشته باشد.

* ترافیك شرق تهران با افتتاح ۷ پروژه روان می‌شود
سید مسعود نصر آزدانی با اشاره به افتتاح سر در دانشگاه امیر كبیر، پل‌های فدائیان اسلام و شهرزاد در تقاطع كمربندی آزادگان و تقاطع غیر همسطح اتوبان تهران كرج و بزرگراه آزادگان در نیمه اول آبان ماه در پل اتصال دهنده نیروی هوایی با بزرگراه بسیج پل تهران گفت: زیر گذر بنی هاشم بعد از صیاد شیرزای، پل وفاداردر اتوبان همت و زیر گذر بزرگراه اسب دوانی به پیروزی تا پایان آبان ماه افتتاح می‌شود.به گفته وی تا پایان آبان ماه امسال هر هفته تقریبا ۲ پروژه عمرانی در كلان شهر تهران افتتاح و آماده بهره‌برداری می‌شود
به اعتقاد نصر آزادانی، با حذف تقاطع همسطح در سطح شهر تهران از توقف خودروها در تقاطع‌ها جلوگیری می‌شود و در نتیجه با كاهش تقاطع‌های همسطح، تصادفات در تهران كاهش و ترافیك در نقاط حادثه خیز كم می‌شود.

*تنش درمجلس برسرطرح انگشت نگاری ازامریکا ئیها
جلسه مجلس در موقع بررسی طرح انگشت نگاری از اتباع آمريکا، که محمود احمدی نژاد رئيس جمهور ايران خواستار خروج آن از دستور کار شده بود، به تشنج کشيده شد.در اين جلسه مخالفان نظر احمدی نژاد با تاکيد بر استقلال قوه مقننه از قوه مجريه خواهان باقی ماندن طرح انگشت انگاری از آمريکاييان در دستور کارمجلس بودند و نهايتا در اين کار موفق شدند.اين در حالی است که، بنا به
گزارش ها، عده ای از نمايندگان مجلس در حمايت از خواست رييس جمهور امضای خود را از اين طرح پس گرفته بودند تا آن را از دستور کار مجلس خارج کنند که اين اقدام خشم موافقان طرح را برانگيخت.اين يکی از پرتشنج ترين جلسات مجلس از زمان مسلط شدن محافظه کاران بر نهاد
قانونگذاری کشور در دوسال پيش بود با اين تفاوت که اين بار جدل نه بين محافظه کاران و اصلاح طلبان بلکه بين کسانی بود که همگی خود را طرفداردولت احمدی نژاد می دانند.
 

 

 

مشکان
info@moshkan.comm

چهارشنبه: پیامبر اعظم
درسهایی از زندگی پیامبر گرامی اسلام در سال پیامبر اعظم (ص)
 

66ـ رفع مشكلات
حذيفه گويد: شيوه رسول خدا صلى الله عليه و آله چنان بود كه چون مشكلى براى او پيش مى آمد، به نماز پناه مى برد و از آن استعانت مى جست .

67ـ روزه
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله علاوه بر ماه رمضان و قسمت مهمى از شعبان ، در ساير ايام سال ، يك روز در ميان روزه دار بود. دهه آخر ماه رمضان را در مسجد به عبادت معتكف مى شد، ولى نسبت به ديگران تسهيل مى نمود و مى فرمود: كافى است در هر ماه سه روز روزه بگيريد، هميشه به اندازه وسع خودتان به عبادت بپردازيد. عمل مداوم نزد خدا، محبوبتر از عمل بسيار و خسته كننده است .

68ـ ريا
شداد بن اوس گفت : بر رسول خدا صلى الله عليه و آله وارد شدم و چهره مباركش را بدان گونه افسرده ديدم كه مرا ناراحت ساخت . عرض كردم : چه پيش آمده است ؟ فرمودند: بر امتم از شرك مى ترسم . عرض كردم : آيا پس از شما مشرك مى شوند؟ فرمودند: آنان خورشيد و ماه و بت و سنگ نمى پرستند، ولى ريا مى كنند و ريا خود شرك است . و سپس آيه 110 سوره كهف را تلاوت فرمودند: فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملا صالحا و لا يشرك بعبادة ربه احدا هر كس اميد ديدار پروردگار خود دارد، بايد كار شايسته كند و در پرستش پروردگار خويش ، كسى از شريك نگيرد.

69ـ ريزش گناهان
سلمان مى گويد: در محضر حضرت رسول صلى الله عليه و آله در سايه درختى به سر مى برديم . آن حضرت شاخه اى از آن درخت را گرفت و آن را تكان داد، برگهاى آن ريخته شد. حضرت رسول صلى الله عليه و آله به حاضران فرمودند: آيا از من نمى پرسيد اين چه كارى بود كه كردم ؟ گفتم : اى رسول خدا، علت اين كار را به ما خبر بده ، فرمودند: ان العبد المسلم اذا قام الى الصلاة تحتاتت عنه خطاياه كما تحتاتت ورق هذه الشجرة . يعنى همانا بنده مسلمان هرگاه به نماز ايستاد، گناهان او مى ريزد، همان گونه كه برگهاى اين درخت مى ريزد.

70ـ ساده زيستى
عده اى از همسران پيامبر صلى الله عليه و آله گفتند: ما وضعمان خيلى ساده است . ما هم زر و زيور مى خواهيم ، از غنايم به ما هم بدهيد. حضرت محمد صلى الله عليه و آله فرمودند:
زندگى من ، زندگى ساده است . من حاضرم شما را طلاق بدهم و طبق دستور قرآن كه زن مطلقه را بايد مجهز كرد، حاضرم چيزى هم به شما بدهم . اگر به زندگى ساده من مى سازيد، بسازيد، و اگر مى خواهيد رهايتان كنم ، زهايتان بكنم . البته همه شان گفتند: خير، ما به زندگى ساده مى سازيم .

 

 

 

بخش دوم

مطالب ارسالی ديگر اعضا

اعضا محترم گروه مي توانند مطالبشان را به آدرس
 Mobin_s2004@yahoo.com
بفرستند تا با نام خودشان در اين ستون نوشته شود.

 

raz_rang@yahoo.com

گفتی چقدر نمی آیی
با دلی پر از تو آمدم
چقدر نبودی
آنجا که بودی کسی از چشمهایت رفته بود و من که با شوق تو آمدم
چه تنها رفتم.

 

 

viski_601@yahoo.com

درس آخر از درسهاي زندگي

من خيلي خوشحال بودم... من و نامزدم قرار ازدواجمون رو گذاشته بوديم... والدينم خيلي کمکم کردند... دوستانم خيلي تشويقم کردند و نامزدم هم دختر فوق العاده اي بود... فقط يه چيز من رو يه کم نگران مي کرد و اون هم خواهر نامزدم بود... اون دختر باحال ، زيبا و جذابي بود که گاهي اوقات بي پروا با من شوخي هاي ناجوري مي کرد و باعث مي شد که من احساس راحتي نداشته باشم... يه روز خواهر نامزدم با من تماس گرفت و از من خواست که برم خونه شون براي انتخاب مدعوين عروسي... سوار ماشينم شدم و وقتي رفتم اونجا اون تنها بود و بلافاصله رک و راست به من گفت: اگه همين الان ۵۰۰ دلار به من بدي بعدش حاضرم با تو ................! من شوکه شده بودم و نمي تونستم حرف بزنم... اون گفت: من ميرم توي اتاق خواب و اگه تو مايل به اين کار هستي بيا پيشم... وقتي که داشت از پله ها بالا مي رفت من بهش خيره شده بودم و بعد از رفتنش چند دقيقه ايستادم و بعد به طرف در ساختمون برگشتم و از خونه خارج شدم... يهو با چهره نامزدم و چشمهاي اشک آلود پدر نامزدم مواجه شدم! پدر نامزدم من رو در آغوش گرفت و گفت: تو از امتحان ما موفق بيرون اومدي... ما خيلي خوشحاليم که چنين دامادي داريم... ما هيچکس بهتر از تو نمي تونستيم براي دخترمون پيدا کنيم... به خانواده ما خوش اومدي!

نتیجه اخلاقی : همیشه کیف پولتو توی داشبورد ماشینت بزار

 

 

esi.iceboy@gmail.com

زندگی
بچه بازیِ بزرگی ست
که پستانش را به همه می دهد !
بیچاره دختربچه ی شیطان !
پیش از آنکه بالغ شود
در روسپي خانه ی ساعت ها
زير « مرگ» مي خوابد ...
خونِ او چشم هایم را سیاه کرده
بگذار دیوانه بمانم
این نگاه کردن نیست
جهان را تمام شده بدان!

قسمت پاياني شعر نيچه با لباس كردي
از مريم هوله
مجموعه اشعار باجه نفرين
تابستان 1378 - کرج
منبع وبلاگ آن روز فرا می رسد ... http://2bornot2be.blogfa.com

 

 

hiwa20062002@yahoo.com

هنوز جای پات رو قلبمه
هنوز داغی که روی سينه ام گذاشتی سرد نشده
هنوز آخرين لبخند تلخت از جلوی چشام پاک نشده
هنوز نتونستم فراموشت کنم
اما...
اين رو می دونستی که هم ی اونا کم رنگ شدن
کافيه يه موج کوچيک بياد تا رد پات رو پاک کنه
کافيه يه نسيم کوچيک بوزه تا اون داغ رو سرد کنه
و کافيه يه اشک شوق ببينم تا اون لبخندت رو از جلو چشام پاک کنه
فقط....؟؟؟؟؟؟؟
می مونه جای اون داغ که اونم جراحی پلاستيک می کنم
به همين راحتی
هيوا از كوردستان عراق

 

 
moshaver62@yahoo.com

مشاور - 62

دوستاي گلم سلام .
اميدوارم كه حالتون خوب باشه ..
چند وقت پيش يكي از دوستام رو ديدم .. ايشون الان به عنوان يكي از مترجمان بسيار موفق مشغول به كار بودند ..
اما نكته اي كه برام جالب بود اين بود كه ايشون در دوران دبيرستان در درس زبان انگليسي بسيار ضعيف بود .. وقتي كه اين رو بهش گفتم خنديد و گفت دبير زبان پيش دانشگاهيمون يادت هست .. و من تازه متوجه موضوع شدم .. اين دبير ما آدمي فوق العاده سخت گير بود .. هر جلسه از كل بچه ها درس رو مي پرسيد و در آخر جلسه هم درس اون رو روز رو مي پرسيد .. طوري كه از هيچ دبيري به اندازه ي اون دبير بچه ها نمي ترسيدند ..
دوست من گفت اگه سختگيري اون نبود الان من اينجا نبودم ..
بله دوستان من .. اين كه مدام از دست سختي هاي روزگار گلايه مند باشيم اشتباه در طرز ديدن به مسئله اس .. تجربه هايي كه از دل اين مشكلات بيرون مي ياد و به گنجينه ي تجربياتمون اضافه مي شه بهترين پتوانه براي فرداي خودمون و نسل بعديمونه ..
به جاي ناله و شكايت دقت كنيد كه از اين فرصت جديد چه درسي مي شه گرفت .
موفق باشيد .

با آدرس هاي زير مي توانيد با ما در تماس باشيد
moshaver62@yahoo.com
moshaver62@gmail.com
و مطالب قبلي ما را در وبلاگ مشاور بخوانيد
Http://moshaver62.persianblog.com

 

 

mr_gir20@yahoo.com

گير 3پيچ

سلام عليكم ( ... )
حال شما ..
من كه حالم خوب نيست اصلا ..
چرا ؟
به خاطر اين اخلاق گند و فاسدي كه ما داريم .. ( ديگه مهم نيست كه كي چي مي گه )
اين قضيه ي بازيگر سريال نرگس رو كه ديگه همتون فوت آب شدين ..
نمي دونم تو اين گروه كسي هست كه اون فيلم كذايي رو ديده باشه و حتي به ديگري هم داده باشه و رايت و send و اين چيزا ..
جا داره كه فقط بگم تف به مرامت عوضي ..
اين غيرت غيرت كه هي داد سخن مي گي همينه .. ناموس و اين حرفا ديگه .. آفرين .. باريك الله ... دوست داري يكي از ناموس تو فيلم بگيره و پخش كنه بين مردم .. بين ناموس تو و اون دختره چه فرقي هست ؟
برو قشنگ .. برو كلاتو بنداز بالاتر .. آخه نكبت .. اصلا به تو چه .. گيريم هم كه اون فيلمه واقعي باشه .. مي ميري نبينيش ..
بلايي سرت مي ياد اگه پخش نكني .. آخه چقدر خاله زنك بازي .. چقدر تو حريم فوق العاده خصوصي مردم سرك كشيدن ..
تعجبم از اون روزنامه ي معروفه كه مغرضانه يه چرتي نوشت ...
فرهنگ ما همين شده ديگه .. مرگ حقه .. ولي براي همسايه .. تازه .. ما رو هم صدا كن جون كندنش رو ببينيم .
آخه تو خجالت نمي كشي .. چقدر راحت با آبروي مردم بازي مي كني ..
يه زماني فيلم پارتي خصوصي بود . .يه زماني استخر زنانه .. يه زماني عروسي فلان بازيگر يا بازيكن معروف .. يه زماني عكسهاي آنچناني از يه هنرپيشه ي زن .. حالا هم كه اين ..
دقت كردين كه اين چيزا هم داره برامون عادي مي شه .. مثل فحش هاي چاله ميدوني كه الان مثل نقل و نبات از دهن هر بچه فينگيلي تا اون پيرمردش و صدا و سيما مي ريزه بيرون .. وقتي اين چيزا عادي بشه ديگه ناموس چيه ؟ غيرت سيخي چند ؟
و در مراحل بعدي كانون خانواده برو به باد فنا ..
متاسفانه همه سرشون رو مثل كبك كردن زير برف و نمي تونن يا بهتر بگم نمي خوان جز دور و برشون چيزي ببينن ..
فقط مي تونم بگم : متاسفم . ( از دوستان عزيز خيلي معذرت مي خوام كه از الفاظ ناشايست استفاده كردم .. اگه شما هم اون چيزايي رو كه تو نت پيدا كردم و خوندم مي خونيدن حالي بهتر از من نداشتين . پوزش )

ديگه احتياج نيست قربون كسي رفت ..

 

 

alirezamajidi@gmail.com

نمونه‌ای از اطلاع‌رسانی غلط

متأسفانه رسانه‌های فارسی زبان داخلی و خارجی ، هیچ گاه در اطلاع‌رسانی اخبار و اطلاعات پزشکی موفق نبوده‌اند. هر روز به نمونه های زیادی برمی‌خورم.
فقط آخرین مورد را مثال می‌زنم. بی‌بی‌سی فارسی خبری را آورده  با این مضمون:
شنیدن ندای درونی طبیعی است ، برخلاف یک باور قدیمی شنیدن صدایی خیالی در سر، نشانه بیماری روانی نیست. به نظر نمی رسد که شنیدن چنین آواهایی به خودی خود مشکل زا باشد. آن چه مهم تر به نظر می رسد چگونگی تلقی افراد از این صدا ها است. به دلیل سوء تفاهم و وحشتی که در جامعه و مفاهیم روانپزشکی در باره شنیدن آواهای درونی وجود دارد، مردم عموما از آن به عنوان نشانه ای از بیماری یاد می کنند که باید از شر آن خلاص شد و به این ترتیب محتوا و معنای تجربه این آوا کمتر مورد بحث قرار گرفته است.
متأسفانه روزنامه جام جم هم عینا این خبر را نقل کرده است!
حالا از چه زمانی ندای درون ، یک ترم پزشکی شده و از چه زمانی توهم شنوایی یک علامت خطر محسوب نمی‌شود و لازم نیست شخص به روانپزشک مراجعه کند ، من نمی دانم.
لازم است رسانه‌ها به خصوص وقتی به خبر متناقضی برخورد می‌کنند که با تجربه‌ها و قوانین قبلی در تضاد هستند ، با احتیاط و وسواس ، آن اخبار را نقل کنند. این مطلب به خصوص در مورد امور پزشکی که بر سلامت افراد جامعه تأثیرگذار است ،از اهمیت بیشتری برخورار است.
چیزی که مسلم است این است که جای خالی مشاوران پزشک در تمامی رسانه‌های دیداری ، شنیداری و نوشتاری فارسی‌زبان به شدت نمودار است.

دکتر عليرضا مجيدي

 

.

info.fenjoon@gmail.com

پسوندهاي مختلف دومينها به چه معناست ؟

دومين com : مخفف commercial ميباشد. دومينهاي com. داراي بيشترين محبوبيت ميباشند كه امكان ثبت آن براي تمامي افراد حقيقي و حقوقي امكان پذير است. اين دومين از يك سال تا ده سال ثبت ميشود.
دومين net : مخفف network ميباشد. اين دومين بيشتر براي سايتهايي كه در زمينه شبكه فعاليت دارند كاربرد دارد. گرچه ممكن است هر فردي از اين نوع دومين استفاده كند. اين دومين از يك سال تا ده سال ثبت ميشود.
دومين org : مخفف organization ميباشد. اين نوع دومينها معمولا براي ارگانها و سازمانها استفاده ميشود. البته معمولا وقتي حالات com. و net. قبلا توسط فرد ديگري ثبت شده باشد از اين دومين نيز استفاده ميشود. اين دومين از يك سال تا ده سال ثبت ميشود.
دومين biz : اين دومين بيشتر براي كارهاي تجاري و بازرگاني استفاده ميشود. اين دومين در دسته دومينهاي gTLD قرار دارد كه از يك سال تا ده سال ثبت ميشوند.
دومين info : اين دومين اولين دومين در حوزه اينترنتي با هدف استفاده نامحدود از زمان ابداع دومين com. ميباشد كه مخفف Information ميباشد . دومين هاي info. معمولا جهت سايتهاي اطلاع رساني و عمومي استفاده ميشود. اين دومين از يك سال تا ده سال ثبت ميشود.
دومين name : اين دومين كه تمامي افراد قادر به ثبت آن ميباشند بيشتر جهت اينكه مدير سايت اسم و فاميل خود را در دومين قرار داده باشد استفاده ميشود كه معمولا به شكل firstname@lastname.name و يا lastname@firstname.name و يا به شكل www.firstname.lastname.name استفاده ميشود. اين دومين از يك سال تا ده سال ثبت ميشود.
دومين us : اين دومين دو حرفي مربوط به كشور آمريكا ميباشد كه مخفف United State ميباشد.
دومين ws : اين دومين دو حرفي مربوط به كشور Western Samoa ميباشد (Western Samoa‌يك جزيره در جنوب اقيانوس آرام ميباشد) اين دومين بيشتر به عنوان مخفف WebSite شناخته ميشود كه بيشتر براي سايتهاي شخصي استفاده ميشود.
دومين tv : اين دومين دو حرفي مربوط به كشور Tuvalu ميباشد (جزيره Tuvalu بين هاوايي و استراليا قرار دارد) اين دومين به عنوان مخفف Television و بيشتر براي شبكه هاي تلويزيوني استفاده ميشود.
دومين cc : اين دومين دو حرفي مربوطه به كشور Cocos ميباشد (جزيره Cocos در اقيانوس هند قرار دارد)
دومين ir : دومين هاي ir‌ و زير مجموعه هاي آن ، مختص كشور ايران ميباشد. حرفهاي ir برگرفته از كلمه iran است. اين دومين و دومينهاي زير مجموعه فقط يك ساله و پنج ساله ثبت ميشود . ثبت دومين ir براي تمامي افراد آزاد است.
دومين ac.ir : اين دومين كه از زير مجموعه هاي دومين ir و دومينهاي ايراني است جهت دانشگاهها و موسسات عالي استفاده ميشود. جهت ثبت اين دومين، مدارك و اسناد مربوط به موسسه مورد نياز است.
دومين co.ir : اين دومين از زير مجموعه هاي دومين ir‌ ميباشد و جهت شركت هاي كوچك و بزرگ استفاده ميشود. ثبت اين دومين مستلزم ارائه اساسنامه شركت و مدارك شركتي ميباشد.
دومين gov.ir : اين دومين كه از زير مجموعه هاي دومين ir است جهت سازمانها و ارگانهاي دولتي استفاده ميشود. ثبت اين دومين فقط براي سازمانها و ارگانها امكان پذير خواهد بود.

 

 

mab365@gmail.com

دانشنامه سياسي - 5
آزادي (قسمت دوم)

واما دركارهاي تامس هيل گرين و هگل مفهوم آزادي بخشي از يك فلسفه ي سياسي پيچيده مي شود .گرين مي گويد:آ‍زادي اخلاقي آنست كه خِرد راهبرِ اراده باشدو آزادي براي فردهمانا تحقق كمال در او به دست اوست.اما هگل از اين فراتر ميرود و بر آنست كه معيار نيكي و خرد را _كه در نظر داشتن آن عينِ آزادي است_در"دولت"بايد جست،زيرا «دولت به خودي خود و از راه خود همانا تماميت اخلاقي و تحقق آزادي است»(فلسفه ي حق).بر اين مبنا استدلال كرده اند كه از آنجا كه فرد حقيقت ذاتِ خود را در خدمت دولت مي يابد اگر سرپيچي كند ميتوان اورا واداشت كه "آزاد" بماند.اين استدلال بعدها مبناي فلسفه ي دولت در رژيمهاي فاشيست و نازيست قرار گرفت.
به طور كلي ، در روز گار جديد،آزادي سياسي ركن دموكراسي شناخته شده و پايمال كردن آزاديهاي اساسي ،كه در قوانين اساسي آشكارا به مردم داده شده، پايمال كردن اصلِ حاكميت مردم و جنايتي عليه حاكميت قانون به شمار مي آيد.
اما آزاديهاي تعريف شده قانوني همواره حد آ‍زادي هر فرد را همانا حدود آ‍زادي ديگران ميداند.
ميتوان گفت كه آزادي با آنكه كلمه ايست كه بسيار با هيجان بر زبان مي آيد بخودي خود پسنديده نيست بلكه همواره بايد در نظر داشت كه از آزادي از چه و براي چه خواسته ميشود.
و اما آزاديهاي فردي، آنگونه آزاديهاي شخصي و اجتماعي است كه بر روابط مدني شخص حاكم است و قانون از آن در برابر هر گونه دست اندازي پشتيباني مي كند مگر آنكه با خير يا مصلحت همگاني ناسازگار باشد.آزاديهاي فردي ،در تعريف قانوني خود،همانست كه "حقوق فرد"ناميده ميشود.
آزادي فردي يكي از مفاهيم اساسي انديشه سياسي دموكراتيك جديد است و در وسيعترين معناي خود دلالت دارد برآزادي فرد براي هر عمل شخصي ،داشتن اموال و استفاده از آنها ،آزادي عقايد ديني و پرستش و آزادي بيان و عقيده.در نظام قانوني ،قانون از اين آزاديها در برابر دست اندازيِ دولت يا هر كس ديگر حمايت ميكندو اساسا حقي است دربرابرِ دست اندازي دولت. بعضي از تعريفها معناي آ‍زادي فردي را به در امان بودنِ شخص و دارايي يا عقيده ي او از دخالت خود سرانه ي حكومت،محدود كرده اند.
از جهت سياسي ،آ‍زادي عقيده ،بيان،اجتماع و نشر عقيده ، ‍آزاديهاي اساسي است كه همه ي قوانين اساسي دموكراتيك در مورد آنها همرايند
پايان مبحث آزادي
mab365@gmail.com
 

 

 

ali_alipour2010@yahoo.com

خودموني

با سلام. بعد یه مدت که غایب بودم ،خدمت رسیدم. از میترا خانوم و آقا عارف عزیز (شیطونک) هم که به یاد بنده بودن متشکرم.
*اول از همه پیروزی تیم پرسپولیس رو به طرفداران این تیم تبریک میگم (البته خودم استقلالی دو آتیشه ام). فکر می کنم که طرفداران استقلال هم با من هم عقیده باشن که در بازی روز جمعه استقلال هیچ برنامه و تاکتیک خاصی برای رسیدن به گل نداشت . واقعا نمی دونم صمد آقا (البته اگه لازمه آقاش رو بذارین اولش) چه بر سر استقلال آورده که این تیم که فصل گذشته اون بازی های زیبا رو ازش می دیدیم حالا به این حال و روز افتاده.
*افغانی های عزیز لطف کردن و یک بار دیگه آب رودخانه ی هیرمند رو به روی استان سیستان و بلوچستان بستن. نمی دونم چه لزومی داره که ما این همه به افغانستان و امثالهم کمک کنیم و اون وقت در مقابل یه همچین برخوردی با ما بشه. فکر میکنم اگه هزینه هایی رو که صرف کمک به کشورهایی نظیر افغانستان کردیم، اگه صرف توسعه ی پروژه های داخلی کرده بودیم الان یه کشوری بودیم با اقتصادی پیشرفته در حد و اندازه های ژاپن.
*در روزانه ی شماره ی 573 آقا یا خانوم s_th_2006@yahoo.com تا جایی که امکان داشت از خانوم زهرا امیر ابراهیمی دفاع کردن و ایشون رو همچون فرشته ای بی گناه به تصویر کشیدن که همه ملت قصد تخریب ایشون رو دارن. متاسفانه در روزنامه ی خبر جنوب ، خبری چاپ شد که کمی با اظهارات دوستمون تناقض داشت . البته خودم اصلا دوست نداشتم این خبر صحت داشته باشه ولی طبق این خبر که فکر می کنم تا الان همتون باید اطلاع پیدا کرده باشین، این فیلم حدود 2 سال پیش و بصورت دوربین مخفی فیلمبرداری شده وپسر جوان که متهم اصلی این پرونده هستش به دوبی گریخته. یک بار دیگه میگم که بنده بی تقصیرم و برای اطلاع بیشتر می تونین به روزنامه و یا سایت (خبر جنوب) مراجعه کنین.
*برادر غفاری علاوه بر ستون های(یادداشت های همینجوری) و(ایران ما) و مطالب متفرقه ای که هر از چند گاهی واسه مبین میفرستن، حالا (مجله ی فرهنگی) رو هم به مطالب ارسالیشون اضافه کردن. فکر می کنم اسم مبین هم تا چند روز آینده تغییر کنه و بشه احسان.
در آخر هم هیچ حرفی برای گفتن ندارم. پس خداحافظ
علی علی پور

 

 

ashege_shahadat_84@yahoo.com

ايوب صبر

محمدتقي! محمدتقي !مي شنوي آقاجان؟ مي شنوي عزيز ؟در آستانه بهشت دم در بهشت بين دنيا و بهشت قرار داده شده اي. خوشا به حالت! خوشا به حالت !خوشا به حالت!
بيانات مقام معظم رهبري هنگام عيادت از جانباز شهيد محمدتقي طاهر زاده
محمدتقي ! آقا جان !
ايوب صبرهاي خودت شدي، تا آن جا كه با صلابت، با لذت دست‌هاي صبورِ قشنگ پدر تا اوج لبخند زدي.
چشم به صورتِ پدر، واژه ساختي تا تمام سال را با روزه‌ي سكوت به او بياموزي كه جز با صبر نمي‌توان در جهان نمونه شد و لياقت بندگي پيدا كرد.
از من مخواه كه بي تو، به پرواز پرنده‌اي بنگرم و چشم‌هاي خود را در غربتِ غروبِ چشم هاي تو ...
نه، نه ! پاهايم مي‌شكند اگر به آن كمركِش كوهي كه تو نزديك شده‌اي، نيت رفتن كند.
برخيز ! تو كه ساده از ثانيه گذشته‌اي. تو كه راحت ساعت را در ميان تمام دقيقه‌هايي كه صبر را شمارش مي‌كرد، دفن كرده‌اي.
تو تمامت، چراغاني است؛ مگر نه ؟
و پدر ... شد تمام اين صبرها ! همپاي تو صبوري كرد؛ پس چرا او نگويد ؟!
« لذّت من از دنيا همين و بس »
در باز كن. من مي‌دانم و يقين دارم كه فرشته‌ها بال‌هايشان را، پاهايشان را زنجيره به نگاه تو زده‌اند.
از آن طرفِ تمامِ خيابان‌ها بگذر. پلاكي كه روي سنگرهاي هم نام تو است را پيدا كن. به من نگو كه بعد از تو اين ترانه را زمزمه كنم:
« صبوري كن، صبوري كن، صبوري ... »
كاش مي‌شد به پاي مركب تو اشك ريخت. كاش مي‌شد در اين مسافرت، همسفر تو باشم.
دست بردار مَرد ! اين قابيلي كه براي تو نامه مي‌نويسد، به تمام وزنِ اسم‌هاي تو عاشق نيست. راست مي‌گويد؛ باور كن كه راست مي‌گويد.
چشم مي‌گرداني ؟ نفس به چهارچوب تمام فاصله ها مي‌دَمي ؟
كبوتري مي‌شوي كه حرم مي‌بيند و بر نمي‌گردد؟
اين نامه آخر را كه سر و ته نمي‌خواني، هان ؟
برگرد، به قناعتم آلوده شو، در رثاي رفتن تو، در اتاق خالي تنهايي‌ام،
چه روضه‌اي مي‌خواند؟ تو خود مي‌داني كه حرفي براي گفتن نمانده، فاصله از همان نوع كه تو مي‌شناسي. آجر، آجر روي هم تلنبار شده. چينه اين ديوارهاي ضخيم.
سرانجام بلبلي را در رثاي رفتن تو به آواز واداشته. بيچاره من، كه در هزاره‌ي قبل از ميلاد جا مانده‌ام. ميان سقف‌هاي عجيب، ميان خروش ماشين‌ها، ميان فاصله دو مژگان كه به مصنوعي بودن خويش اعتراف مي‌كنند.
تو نگو كه نيستي، تو نگو كه حالا فاصله را نمي‌شناسي. تو خوب مي‌داني كه چشم‌هاي منتظر داشتن خيلي سخت است؟ آرام رفته‌اي . بي خيالِ ما
چه خوب در بهشت خداوند سكني گزيده‌اي !
دل رميده را طلب نمي كني؟ باشد كه خونابه‌اي از تفاخر و تكلم و خاطره در ما هم بنيان تمام خجلت‌ها را بشكند. فاصله نگير از ما. فرياد بزن و فرياد بزن بگو كه تو او شدي و او تو. ( انا كنزاً مَخفيّا ) دل به ربابِ دست‌هاي تمام پنجره‌ها بكش. پاك كن گناه ما را. تا آن جا كه كسي باور نكند عفت زمين به آسمان پر كشيده.
خواب مي‌بينم كه ميانِ روياهاي بيداري من جا خوش كرده‌اي.
اي هابيل از دست رفته ! تو خوب مي‌داني كه كلاغ‌ها جز دفن چيزي نمي‌شناسند.
خوشا به حال آسمان كه همين چند روز پيش از گلوي پاره‌اش فرشته نازل مي‌كرد.
فرشته‌ها مردي آوردند. كه آن مرد، در آخرين خيمه‌اي كه چادرش را به زمين خواباند، بدن تو را با خود بُرد. تو بودي پشتِ جسدِ من. كنار آن، بلند شدي و گفتي: خداحافظ من دارم مي‌روم.


منبع: ماهنامه سبزسرخ شماره 51

 

 

dariuosh_lovely@yahoo.com

salam doostan
chand rooz pish raftam chek mail kardam va kheily etefaghee
shomare 568 roozaneh roo khoondam va toosh ye matlabe jaleb
az nazar man bood
dardo del haye ye doktare tanha bood ke nemidoonam cheghadr
vagheeyat dasht va aya aslan rast bood ya na?
vali chon in ehsas hamishe ba mane va midoonam cheghadr sakhte
tasmim gereftam ke in mailo benevisam
man ham mesle in dokhtar zeeyad hese tanhayee daram
va kheily talash kardam ke in heso az beyn bebaram vali nashod
ama chand ta rahehale khoob baraye taskine mavagheyee ke
in hes bishtar ranjam mide peyda kardam va mikham baraye shoma ham
benevisam shayad asary dashte bashe faghat yadetoon bashe
ke tamame in rahe hal ha natije tajrobeye khodam hast
va az jayee copy nakadamo gasdam ine ke dokhtar_khoshgele47
ye rahe hale khoob baraye taskine tanhayeehash peyda kone:
1.kam tar fekr kon yani say kon havaset pishe cheezhaye
gheyre tanhayee bash va masalan fekr kon felan lebas
be hem bishtar miyad ya yeki dige va kheyli cheez haye dige ke khodetooon
behtar midoonid
2.zeeyad hamam boro masalan roozy2bar va har bar be modate 1 saat
va say kon oonja fagha be fekr tamizee bashy va in ke chetor mitoony tamiz
tar beshee
3.zeeyad gerye kon
baraye har cheeze kocheeky say kon gerye kony ta khali shee
albate joory gerye kon ke kasi nafahme va faghat dar tanhayee khodet bashe
4.zeeyad biroon boro
say kon sobha va asrha va makhsoosan asrha bery biroon chon
in vaght adamo az hamishe bishtar be yade tanhayee mindaze
5.music shad goosh kon
manzooram music ragse va say kon ba music bekhoony va beragsy
chon in joory enerjeet khalyu mishe va dige haly baraye fekr kardan be tanhayee
nadary
6.say kon zeeyad jok tarif kony baraye atrafiyanet

khob dige felan hamin chand ta raho migam age natije nagerefty begoo ke baz
rah haye bishtary benevisam chon man 100000000000ta rah baraye farar az fekr tanhayee baladam
albate inham begam ke tamame inha rahhaye farar az fekre tanhayeeye
va az tanhyee nemishe be in sadegee ha farar kard va asare in rahe hel ha kootahe
va bayad hamishe say kny inharo azjam bedy
khoshahal misham man ra ham dar jaryan bezary ke chee kar kardy
felan bye

 

 

barbod_teh@hotmail.com

متن کامل پپند نامه افلاطون

قسمت اول

معبود ِ خويش را بشناس و حق ِ او را نگه دار،
و هميشه با آموزش دادن و آموزش گرفتن باش،
و توجه بر طلب ِ علم را مقدم دار.

اهل ِ علم را به كثرت ِ علم امتحان مكن،
بلكه اعتبار ِ حال ِ ايشان به دوري از شر و فساد كن.

و از خدا چيزي مخواه كه نفع ِ آن منقطع (مقطعي) بـُوَد،
و يقين داشته باش كه ?همه ي? مواهب از حضرت ِ اوست،

و از او نعمت هاي باقي (نعمتهايي كه مثل ِ انرژي پايستگي دارند!)،
و فوايدي كه از تو مفارقت(جدايي) نتواند كرد، التماس كن.

هميشه بيدار باش
كه شرور را اسباب بسيار است،

و آنچه نشايد كرد (شايسته نيست) به آرزو مخواه،
و بدان كه انتقام ِ خدا از بنده،
به سُخـط (خشم ِ بي رحمانه) و عـِتاب (بي حرمتي و سرزنش) نبـُوَد،
بلكه به تقويم (متحول كردن) و تأديب (ادب كردن از فرط ِ عشق) باشد.

بر تمناي ِ حيات ِ شايسته اقتصار مكن (اكتفا مكن)
تا موتي شايسته با آن مضاف نبـُوَد،
(حيات و مرگ را با هم در نظر بگير و تا مطمئن نشدي مرگي شايسته خواهي داشت به زندگي ِ آن مرگ اكتفا نكن)
و حيات و موت را شايسته مشمر،
مگر كه وسيله ي اكتساب ِ خير بوده باشد.

و بر آسايش و خواب اقدام مكن،
مگر بعد از آنكه محاسبه ي نفس در سه چيز را
به تقديم رسانيده باشي،

اول آنكه تأمل كني تا در آن روز هيچ خطا از تو واقع شده است يا نه،
دوم آنكه تأمل كني تا هيچ خير اكتساب كرده اي يا نه،
سوم آنكه هيچ عمل به تقصير فوت كرده اي (كوتاهي كرده اي در عمل به نداي درونت) يا نه.

و ياد كن كه چه بوده اي در اصل،
و چه خواهي شد بعد از مرگ،
و ?هيچكس? را ايذا (رنجور) مكن،
كه كارهاي عالم در معرض ِ تغير و زوال است.
و ?بدبخت? آن كس بُوَد كه از تذكر ِ عاقبت غافل بُوَد و از زَلـَت (لغزش) باز نـَه ايستد. (اين تعريف ِ بسيار علمي و دقيقي از معناي بدبخت است و فوق العاده اهميت دارد. پس بدبخت كسيست كه با وجوديكه به او تذكرات ِ مهمي داده مي شود، دست از تكرار ِ چيزي كه مي داند خطاست بر نمي دارد. جالب اين است كه كسي كه مي لغزد مي داند كه دارد مي لغزد.)

سرمايه ي خود را از چيزهايي كه از ذات ِ تو خارج بُوَد مساز.

و در فعل ِ خير با مستحقان، انتظار ِ سؤال مدار(منتظر نه ايست تا رنجوري از تو گدايي كند تا بعدش تو به او كمك كني)،
بلكه پيش از التماس افتتاح مكن. (قبل از اينكه التماس كند، شروع به كمك كن)

حكيم مشمار كسي را كه به لذتي از لذت هاي عالم شادمان بُوَد و يا از مصيبتي از مصائب ِ عالم جَزَع (ناله) كند و اندوهگين شود،
هميشه ياد ِ مرگ كن و به مردگان اعتبار گير.
(كسي كه به جايزه اي و مدالي تكيه مي كند و گرفتنش مغرور و شاد شده است و يا كسي كه مدالي را نگرفته و آه مي كشد و بر پشت ِ دست مي زند را دانا ندانيد. به مرگ نگاه كنيد كه به هيچ مدالي اهميت نمي دهد.)

خساست ِ مردم را از بسياري ِ سخن ِ بي فايده ي او،
و از اخباري كه كند به چيزي كه از آن مسؤول نبُوَد (مي گويد اين مشكل ِ شماست و مشكل ِ شما به او ربطي نيست)، بشناس. (اين نشانه هاي دقيقي از يك خسيس است.)
و بدان كه كسي كه در شر ِ غير از خود انديشه كند،
(كسي كه به فكر ِ ضرر رساندن به ديگريست، مثل ِ دانشجويي كه جواب ِ مسأله اي را مي داند اما به دانشجوي ديگري كه همان را ازو سؤال مي كند نمي گويد يا كاسبي كه مي خواهد كسي را ورشكست كند)
نفس ِ او قبول ِ شر كرده باشد و مذهب ِ او بر شر مشتمل شده. (يعني چنين كسي خيال مي كند كه زرنگ است ولي او در واقع ريسك ِ بزرگي كرده و شر را باور كرده است و آنرا در اعماق ِ وجودش راه داده. چنين كسي راهي كه در زندگي طي مي كند پر از شر خواهد بود زيرا راه ِ زندگي ِ ما پژواك ِ نيات ِ قلبي ِ ماست.)

بارها انديشه كن،
سپس در قول آر(حرف بزن)،
سپس در فعل آر (عمل كن) كه احوال گردان است(اين سه مرحله ي تصميم گيري است و اهميت ِ زيادي دارد.)،
و دوستدار ِ همه كس باش،
و زودخشم مباش كه غضب به عادت ِ تو گردد.

هر كه امروز به تو محتاج بُوَد،
اَزالت ِ (برطرف كردن ِ) حاجت ِ او را به فردا ميفكن،
كه تو چه داني فردا چه حادث شود.
كسي كه به چيزي گرفتار شود را معاونت (ياري) كن،
مگر آن كس را كه به عمل ِ بد ِ خود گرفتار باشد.

 

 

hussein_rfa@yahoo.com

بسم الله الرحمن الرحيم

سايه- روشن های دولت احمدی نژاد

قسمت اول
توضيح اينکه، اين مقاله در دو قسمت ارائه مي گردد

آيا انتخاب نهمين دوره رياست جمهوری اسلامی ايران معجزه قرن بود يا محصول طبيعی تدبير رهبری، تلاش دلسوزان، توکل احمدی نژاد و توسل ميليون ها دل پاک که در سوم تيرماه 1384 بصورت تقدير الهی همه ناباوران را مات و مبهوت کرد؟
پيروزی يک آهنگرزاده بسيجی که در جايگاه استادی دانشگاه و شهرداری تهران و بعنوان يک صاحب نظر در عرصه فرهنگ و سياست کشور نمونه رويش نيروهای انقلاب اسلامی بود در برابر شخصيتهای پرنفوذ مقتدر باسابقه ثروتمند و با پشتوانه هايي فراوان اقتصادی-سياسی-مذهبی آيا يک اتفاق و حادثه بی قاعده بود يا يک سنت الهی و يک واقعه قانونمند و قابل تکرار ؟
نوع نگاه ماه به اين پديده عملکرد ما را در تداوم مسير سوم تيرماه 1384 و يا انحراف و انصراف از آن مشخص می کند. در خلال 15 ماه گذشته گروهی که خود را بازنده اين واقعه می پنداشتند با همه توان و با هر ترفندی تلاش کردند تا گروهی را که برنده اين انتخابات می دانستند از مسير خود منحرف و از انتخاب خود منصرف و از استمرار تلاش خويش مايوس و محروم سازند.
در کشاکش روانی و جنگ فرساينده تبليغاتی عليه نتيجه انتخابات نهمين دوره رياست جمهوری چند شگرد موثر بکار گرفته ميشد که توجه به آنها مفيد و بلکه ضروری است:
1)القاء اينکه اين واقعه يک پديده قانونمند که قابل تکرار باشد نيست بلکه يک حادثه خارج از قاعده و يک اتفاق استثنايي است که بايد از سوی کسانی که آنرا تلخ می نامند بعنوان فريب عوام معرفی شود و از جانب افرادی که آنرا شيرين مي يابند به مثابه معجزه و امری استثنايي شناسانده شود.
2) چهار عنصر تدبير تلاش توکل و توسل که تقدير الهی را در اين انتخابات فراتر از انتظار دوستان ناباور و مطلقاٌ بر خلاف توقع مخالفان رقم زد. در تحليل بعدی دو گروه مغفول واقع شدند:
يک گروه برای انحراف مسير پيروزمندان و انصراف ذهنی آنها از عوامل پيروزی و موفقيت خود و جلوگيری از فهم و درک قواعد و قوانين حاکم بر تقدير الهی که از اجزاء آموزه های دينی مسلمانان هستند عناصر چهارگانه فوق الذکر را مسکوت گذاشتند و اذهان عمومی را از تحليل واقعی انتخابات دور کردند و به حواشی آن پرداختند و يا مثلاٌ نقش سازمان بسيج را کاملاٌ به دور از واقعيت انتخابات ترسيم نمودند.
افراد گروه ديگر نيز معمولاٌ به دلايل کلی زير چهار عنصر موثر در پيروزی خود را نفی کردند. يا حداقل آنها را مسکوت گذاشتند :
الف- به بهانه اينکه نبايد از رهبری هزينه کرد نقش تعيين کننده امام خامنه ايي را در بسترسازی و هدايت گری حکيمانه انتخابات مورد سکوت و اغماض قرار دادند.
ب- برای آنکه نقش خداوند را بتوانند بصورت معجزه و بدون اسباب و علل مادی و انسانی معرفی کنند به سادگی از کنار عنصر تلاش و همت و وحدت نظر دلسوزان و نخبگان اهل حق عبور کردند و بسياری از آنها را از خود دلسرد و مايوس کردند.
ج- و بالاخره برای اينکه متهم به خرافات نشوند براحتی از دو اصل اعتقادی توکل به خدا و توسل به اهل بيت (ع) که در اين انتخابات نمود عينی يافته بودند گذشتند و خود را در وادی حيرت و بهت رها کردند و ابهام و تعجب اذهان را بر منطق و صراحت اعتقادی رجحان دادند.
3- سومين شگرد جنگ روانی عليه پيروزمندان اين بود که آنها را از عقلانيت در تحليل و موضع گيری به سمت خرافه گرايي و تکيه بر خواب و خيال و پيش گويي و فال گيری سوق دهند و راه روشن آينده سازی را بر آنها ببندند و تکرار پيروزی سوم تير را در انتخابات های بعدی حداقل به بخت و شانس و اقبال بسپارند.
4- از مهمترين ترفندها عليه قريب 18 ميليون رای دهنده به احمدی نژاد جلوگيری از اوج گيری اميد در فضای عمومی جامعه بود که از همانروز چهارم تير 1384 پروژه نااميد سازی مردم از دولت خود شروع شد و بی وقفه و روز افزون تا به امروز ادامه يافته است.
مهمترين ارکان اين ترفندها را که ابتدا در تحليل راديوهای بيگانه و برخی روزنامه های داخلی ارايه ميشد و سپس در اظهارات بعضی از شخصيت ها تکميل يا ترويج ميشد ميتوان اينگونه برشمرد :
- اشتباه رقبا موجب پيروزی احمدی نژاد شد و اصلاحات و اعتدال به دست واپس گران و اقتدار طلبان افتاد.
- منتخب ملت ايران نه تجربه و توان اداره کشور را دارد و نه برنامه و تيم کاری در اختيار دارد.
- رئيس جمهور جديد بورس را تعطيل و سرمايه ها را فراری و اقتصاد ايران را ورشکسته خواهد کرد.
- احمدی نژاد يک جوان شعاری و بدون تدبير و مديريت کلان است.
- بزودی مردم به حقايق پی خواهند برد و متوجه اشتباه خود در سوم تير خواهند شد.
- رئيس جمهور تازه کار ايران با تند روی خود تلاشهای هاشمی و خاتمی را بر باد خواهد داد و کشور را به کام جنگ خواهد کشيد.
- افراط گری در مسايل داخلی و خارجی وحدت ملی را مخدوش و ايران را در جهان منزوی می کند.
- احمدی نژاد پوپوليست با عوامل گرايي نخبگان را حذف خواهد کرد و مانع فعاليت احزاب سياسی خواهد شد.
- .....................................
در کنار تاثيرات انکار ناپذيری که اين تبليغات منفی بر افکار عمومی داشته است برخی از عملکردهای غيرمطلوب نيز ترديدهای جدی در اذهان مردم ايجاد کرده است.
- مثلاٌ وقتی در گزينش وزرا بمنظور تامين نظر نمايندگان مجلس از معرفی افراد برتر صرفنظر ميشود و لاجرم ابهامات فراوانی بوجود مي آيد آيا مي توان افزايش اميد به دولت در دل ملت را انتظار داشت؟
- هنگاميکه به هر دليل برخی از عناصر غير اصول گرا به همکاری در بدنه دولت در استانها و شهرستانها فراخوانده می شوند يا در جايگاه خود تثبيت می شوند می توان از تبديل شوق به ياس در جان طرفداران جلوگيری کرد؟
- وقتی هنوز رفيق بازی و خاندان سالاری در گوشه و کنار مملکت مشاهده می شود آيا انگيزه ها نمی ميرند؟
- آنگاه که تورم در ارزاق عمومی بالا مي رود و هزينه مسکن و تحصيل و برخی کالاهای ضروری مردم با توطئه همان باندهای اقتصادی سابق افزايش مي يابند ميتوان هنوز به شعار عدالت خواهی دولت دل بست؟
- هنگاميکه هزاران ياور بی ادعای احمدی نژاد در ستادهای مردمی در سراسر کشور تنها نظاره گر تحولات می شوند و در برابر شبهات و سوالات مردم و طعنه ها و زخم زبانهای مخالفان بی پاسخ می مانند آيا ميتوان همچنان حمايت بی دريغ آنها از دولت را انتظار داشت؟
- در حاليکه بسياری از دوستان اصول گرا بر سر حضور در يکی از ستادهای احمدی نژاد – لاريجانی- قاليباف رفاقت ديرينه خود را به خطر انداختند ولی بعد از انتخابات همه ديدند که رئيس جمهور منتخب لاريجانی را به دبيری شورايعالی امنيت ملی برگزيد و وزير کشور همين دولت قاليباف را به عنوان شهردار تهران منصوب کرد حقيقتاٌ کدام اميد و انگيزه باقی می ماند ؟
- وقتی رئيس جمهور اصول گرا و حزب اللهی ما در بلندگوها و رسانه های همان باندهای ثروت و نفوذ با نيرنگ و تحريف طرفدار حضور خانمها در استوديوم ورزشی معرفی می شوند يا مانع برخورد نيروی انتظامی با پديده شوم بی حيايي و بی حجابی شناسانده ميشوند و اعتراض علما و مراجع بلند می شود آيا ما حق داريم هنوز هم بعنوان اصول گرا خود را حامی احمدی نژاد بناميم و از ايشان در برابر انبوه اتهامات و شبهات دفاع کنيم؟
ورای همه اين ترديدها آنچه همگان را با علامت سوال بزرگی مواجه می کند حمايت مکرر و بی دريغ رهبر عظيم الشان انقلاب اسلامی از دولت و بخصوص شخص رياست جمهوری با تعابيری کاملاٌ استثنايي و تاويل ناپذير است.
در اين نوشتار مختصر مجالی برای پاسخگويي به تک تک اين القائات و شبهات جنگ روانی وجود ندارد. لذا بدون هيچ توضيحی درباره واقعيت اين سايه افکنی ها اصلاٌ ما فرض می کنيم که همه اين ابهامات بدليل اشتباهات دولت و عملکرد شخص رئيس جمهور باشد حال با اين فرض غير واقعی می خواهيم پاسخ اين پرسش را پی بگيريم که در کنار اين نقاط ضعف فرضی کدامين نقاط روشن در کارنامه يکساله رياست جمهوری نهم به چشم می خورد و آيا وجداناٌ و منطقاٌ می توان همچنان اين دولت را در راستای دولت کريمه اسلامی با تمام وجود حمايت کرد؟
1-از سال 1374 که گروه کارگزاران سازندگی بوسيله خاندان هاشمی رفسنجانی شکل گرفت رسماٌ اين ديدگاه در کشور ترويج و تبليغ می شد که مردم به آرمانهای انقلاب اسلامی پشت کرده و اصل ولايت فقيه تنها در حد وکالت فقيه قابل قبول است و بطور آشکار اعلام شد که اصل امامت امت اسلامی و جهان شمولی آرمانهای انقلاب اسلامی ديگر برای دولت و دولتمردان مطرح نمی باشد.
در سوم تيرماه1384 مردم با انتخاب احمدی نژاد شعارهای آرمان گرايانه انقلاب و روحيه اصول گرايي اسلامی را دوباره زنده کردند و جان تازه ای در کالبد نيمه جان مستضعفان و مسلمانان جهان دميدند آيا احمدی نژاد کمترين تزلزلی در اين مسير از خود نشان داده است؟
2- روحيه تجمل گرايي دولتمردان و نفوذ سرمايه داران در مصادر امور کشور جنگ تحميلی باعث شد که به سرعت رابطه ملت و دولت از هم گسسته شود نيروهای حزب اللهی از عرصه حکومت جدا شده و در جامعه منزوی شوند و خاندانهای حکومتی بصورت طبقه جديد اشراف شکاف عميقی را ميان دولت و ملت بوجود آوردند و پشتوانه مردمی نظام را به شدت مخدوش ساخته و زمينه گستاخی و رخنه بيگانگان در مجاری امور مملکت را فراهم ساختند.
با آمدن احمدی نژاد اشرافيت دولتمردان برچيده شد راههای نفوذ و سلطه سرمايه داران يکی بعد از ديگری مسدود شد. با عملکرد حزب اللهی و منش بسيجی شخص رئيس جمهور نيروهای ارزش مدار و اصول گرای منزوی شده در جامعه جان تازه ای گرفتند و با رفتن دولتمردان به ميان مردم و تشکيل هيات دولت در استانهای کشور اعتماد ملی افزايش يافت. پيوند مردم با حکومت تقويت شد ميدانهای تاخت و تاز دشمنان در ميان قشرهای اجتماعی از آنها بازپس گرفته شد حرمت و ارزش مردم در برابر حاکمان مسلمان به رخ جهانيان کشيده شد و رئيس جمهور خلاف ديگران که بعضاٌ خود را جانشين شاه می پنداشتند اينک او مقام والای نوکری مردم را برای خود برگزيد خدمت بی منت را سرلوحه شعارهای دولت خود ساخت و با تجليل از اصلت جامعه خود را از جنس مردم شناخت و اين چنين انقلاب عظيمی در زمينه رابطه دولت- ملت پديدار شد که در ايران و جهان معاصر بی نظير است و يک الگوی عينی از مردم سالاری دينی را تا بحال به جهانيان عرضه کرده است. آيا همين يک نکته برای حقانيت انتخاب احمدی نژاد کافی نيست؟

پايان قسمت اول
قسمت دوم و پاياني مقاله فردا تقديم مي گردد

 

 

ebgh_80@yahoo.com

داستاني غم انگيز

قسمت دوم

چرا؟ دعوايتان شد؟
نه بابا. ايتاليا گير يه گروه گانگستر افتاديم. قبلا هم در راه چند بار گير آدماي عوضي افتاده بوديم. ولي قاچاقچي مان با پول يا نميدانم چه کلکي شرشان را کنده بود. تو ايتاليا نتونست. اونا مسلح بودند. اول پولهامونو گرفتند، بعد مردها رو کتک زدند و از هم جدايمان کردند. نميدونم ديگه چي به سرش اومد. منو بردند يک خونه پرت خارج از شهر. اونجا دو ماه زنداني بودم. رييسشون منو براي خودش نگهداشته بود. نميتونستم با کسي تماس بگيرم . جايي رو بلد نبودم. زبان نميدانستم. پول نداشتم، هيچ مدرک شناسايي نداشتم. اگر هم فرار ميکردم جايي نبود که برم. پليس منو بلافاصله دستگير ميکرد و دوباره همون کشوهايي رو که اومده بودم زندان به زندان پس مي فرستادند تا به ايران برگردانند. با هزار زحمت توانستم براي يکي از دوستان پدرم که ميدونستم تو ايتالياست تلفن بزنم و آدرس جايي را که بودم بدهم. او هميشه به خانه ما مي آمد. ميدانستم که گلويش پيش من گير است. وقتي ازش کمک خواستم ميآد و اومد. منو با ماشين سوار کرد وبه يک هتل برد! البته بعدش با من خيلي دعوا کرد که چرا همينطوري و حساب نشده از ايران راه افتادم اومدم. يکماه بعد خودش مرا قاچاقي به اتريش آورد و توانستم اعلام پناهندگي کنم. بعدش هم مرابه يکي از کمپ هاي پناهندگي نزديک وين بردند. يکسال آنجا بودم تا اومدم بيرون.

چرا با پاسپورت و قانوني از کشور خارج نشدي؟ پدرت که اجازه ميداد.
آره ولي دوستم سرباز بود پاسپورت نداشت. بقيه هم به همچنين چون ما حدود 5 تا مسافر بوديم. البته بابام بيچاره هي ميگفت پاسپورت بگيرم ولي اون آقايي که مارو مي آورد گفت لازم نيست! پاسپورت ايراني به درد نميخوره، جايي که باهاش ويزا نميدند هيچ، باعث دردسر هم هست، چون اگه شما را پليس بگيره ميفهمه از کجا اومدين و دوباره ميفرسته همونجا! آلمان هم که رسيديد پناهنده مي شيد ديگه پاس لازم ندارين! بعد هم دولت اونجا خودش همه چي بهتون ميده!

از اون پسر ديگه خبر نداري؟ ميدوني زنده است يا مرده؟
زنده است. اونا که منو دزديدند اونو همونوقت ول کردند. يکي از هم سفرهامونو همين جاديدم، گفت بعدش با هم بودند تا خونوادش پول فرستادند و اون از ايتاليا رفت. دنبال من هم گشته بود ولي آخه حيوونکي خودش هم غير قانوني اونجا بود! کاري از دستش برنمي اومد.

ميتونم بپرسم اولين بار کي رابطه جنسي داشتي؟
وقتي در ترکيه بوديم. اولين شبي که با هم در اتاق هتل خوابيديم چون قبل از آن همه اش تو کوه و دره بوديم و چند نفرديگه هم باهامون بودند! من با اينکه عاشق دوستم بودم ولي ترجيح ميدادم بازم صبر کنيم. ميخواستم اول به آلمان برسيم عروسي کنيم. ولي او ميگفت عزيزم آخه چه فرقي ميکند! فکر کن ازدواج کرديم اومديم ماه عسل!من اول يه کم عذاب وجدان داشتم. ولي وقتي تو ايتاليا بهم تجاوز کردند خدا را شکر کردم که دختر نبودم.

چند بار بهت تجاوز شده؟
زياد! مگه تجاوز چيه؟ وقتيه که باهات کاري رو ميکنند که نميخواي و دردت مياد، تجاوزه ديگه. حالا چه دست و پاتو به تخت ببندند، چه باز باشه ولي بهرحال نتوني از خودت دفاع بکني! ميشه ديگه راجع به اين موضوع صحبت نکنيم؟

آره ولي ميدوني که به عنوان انسان اين حق را داري که اجازه ندهي به تو دست بزنند. زن بايد با کسي رابطه داشته باشد که خودش ميخواهد نه اينکه مجبور باشد.
اين قشنگ ترين حرفيه که تو زندگيم شنيدم. اگر اينجور ميشد خيلي خوب بود ولي حيف! براي من که فعلا عملي نيست. شايد براي اون دخترايي است که وضعشون خوبه ، نه ما فقير بيچاره ها! اگرچه اونها رو هم فکر نکنم! مادربزرگم که هميشه ميگفت اگر دختر وزيري، عاقبت به زيري!

بعد که به اتريش آمدي چکار کردي؟
اول که فرستادنم توي کمپ پناهنده ها. ميگفتند اين همون کمپيه که زمان نازيها، اسراي يهودي رو توش نگه داري ميکردند تا بعد دسته جمعي بفرستند اتاق گاز! اونجا تو ساختموني بودم که مال ايرانيها، هنديها و افغانيها بود. بين پناهنده هاي ايراني همه جور آدمي بود. از مهندس و دکتر با خانواده هايشان گرفته تا آدماي خلاف. زن با بچه يا زن تنها هم زياد بود ولي دختر تنها به سن من نبود. اوايل اونجا هرکس به آلمان ميرفت مشخصات دوستم را ميگفتم تا به او خبر برسد که من کجا هستم. همه اش فکر ميکردم که اون ميآد و منو از آن جاي کثيف وحشتناک نجات ميده. اوايل با يکي دو خانواده ايراني بودم. ولي بعد اونها رفتند و من تنها شدم و افتادم گير بچه هاي ايراني که هر دقيقه مزاحمم ميشدند، شب بالاي تختم ميآمدند و يا داخل حمامم ميشدند. هر چه بهشان ميگفتم شما را بخدا من دوست پسر نميخواهم. ولم کنيد! توي سرشان نميرفت. ميان آنها يکي بود که از بقيه بهتر به نظر ميرسيد. فکر کردم که اگر او را انتخاب کنم بقيه راحتم ميگذارند. همينطور هم شد ولي بعد از دو ماه اون کارش درست شد و رفت و من باز تنها شدم و مزاحمت ها دوباره شروع شد. اينبار وضع بدتر بود چون ميگفتند پس اهلش بودي و نميگفتي! خلاصه مجبور شدم دومي را هم انتخاب کردم و بعد سومي... ولي در عوض ديگر راحتم گذاشتند. بهم کمک ميکردند، نوار موسيقي، بليط قطار يا گاهي حتي پول ميدادند.

بقيه زنها و دخترها ي ايراني هم همين مسائل تو رو داشتند؟
نميدونم. اگه تنها بودند که حتما داشتند. البته در اتريش دختر و زن تنها زياد است. آنها که اقامت قانوني دارند يا دانشجويند و ...بهرحال يکجوري با اين مسائل برخورد ميکنند. ولي من سنم کم بود، تنها و بدون پول هم تو کمپ افتاده بودم، بدبختي که هم ايران و هم اينجا بلاي جانم بود اينکه خوشگل بودم! براي همين بيشتر بهم گير ميدادند. حالا موهايم را کوتاه کرده ام قبلا تا کمرم بود هميشه دورم ميريختم. پدرم هيچوقت نميگذاشت موهام رو کوتاه کنم. هر کاري ميکردم باز از زير روسري يک کمي اش مي اومد بيرون. سرهمون يکذره مو، يک عالمه دردسر داشتيم! يکي دو بار مامورهاي گشت بخاطر موهام من رو گرفتند، بعدش هم خودشون بهم شماره تلفن دادند! يکيشون که تا درخونه دنبالم اومد. ميگفت اگه ميخواستم ميتونستم زيرشلاقت بدم، عوضش بايد باهام راه بيايي! گفتم باشه ولي اول بايد به بابام بگم و پريدم توخونه! داشتم از ترس ميمردم. بابام خونه بود فهميد خيلي ناراحت شد. اولين بار بود که شنيدم فحش بد داد! بعد هم گفت دخترم مي بيني چه زمانه کثيفيه، سعي کن کمتر از خونه بري بيرون. بعد ديگه همه اش انگار زنداني بودم. فرار کردم اومدم خارج آزاد بشم، نميدونستم اينجا هم اسيريه!
تمام مدت در کمپ بودي؟
نه، چند بار که بليط قطار گيرم اومد رفتم وين را ديدم. فکر ميکردم اگر پناهندگي ام قبول شد ميرم اونجا کار پيدا مي کنم. همونوقت دولت اتريش تصميم گرفت کمپ ما رو خالي کنه. سيل پناهنده ها به اروپا سرازير بود و جا نداشتند، در عرض چند روز جواب منفي همه رو دادند دستشون و پناهنده هاي قبلي را مثل زباله ريختند کنار خيابان. همه شوکه شده بودند و توي سرخودشون ميزدند! فکر کن خارجي هستي، اقامت نداري در نتيجه اجازه کار نداري، پول هم نداري، آقازاده هم نيستي که با چمدان پر از اسکناس آمده باشي. تو کمپ هر کي رو ميديدي صد دلار دويست دلار يا حداکثر هزار دلار ته کيفش قايم کرده بود براي روز مبادا و روزا رو با جيره غذايي همونجا سرميکرد تا جواب پناهندگيش رو بگيره يا براش پول بفرستند و بره يه جاي ديگه. نميدانم بقيه با چه معجزه اي خودشون را نجات دادند ولي من نتونستم. فکرم کار نميکرد. تمام زندگي ام يک کوله پشتي بود با يک برگه پناهندگي که روي آن مهر رد خورده بود. همونجا چند ساعت بهت زده ايستادم تا يکي از مامورها آمد و مرا از کمپ بيرون کرد. يکي دلش برايم سوخت و يک بليط بهم داد. سوار قطار شدم و به وين آمدم. شب شده بود و نميدانستم کجا برم، حتي يک خونه آشنا نبود که درش رو بزنم و کمک بخوام. همينطور بي هدف راه ميرفتم. حالا اون وسط مريض هم شده بودم. 40 درجه تب کرده بودم. سرم باد کرده بود و توش فقط يه فکر بود: برگردم ايران! همه نيرويم را جمع کردم و با کارت تلفن نصفه اي که داشتم به بابام زنگ زدم. تا گفت الو به گريه افتادم. بيچاره او هم از آنطرف شروع کرد! بهش نگفتم چي شده فقط گفتم ميخواهم بيام. گفت دخترم ميدوني که من يک موي تنم راضي به رفتن تو نيود، خودت رفتي. حالا هم هروقت خواستي برگرد. فقط بدان شرايط از زماني که تو بودي خيلي بدتر شده، بگير و ببند ها بيشتر شده، بحران اقتصادي است. اگر ميتواني وضعيت اينجا رو تحمل کني همين الان بيا. وگرنه باز هم صبر کن تا ايشالا يه راهي برات باز شه! گوشي را قطع کردم. فکر کردم حالا بخوام برگردم چطور برم؟ نه پاسپورت دارم نه پول بليط. بعد هم ايران چکار ميتونم بکنم؟ صداي پدرم خسته و نااميد بود. بعدا فهميدم که همونوقت خودش رو هم صاحبخانه جواب کرده بود! ديدم راهي پشت سرم نيست. همانجا بلند شدم و براي اولين بار شروع به کار کردم.

با تب و مريضي؟
آره داشتم از تب ميسوختم. تمام پوست بدنم از درد تير ميکشيد! مردي که مرا به خانه اش برد بعدش خيلي ناراحت شد. منو برد دکتر و داروهامو خريد. خانه اش بودم تا خوب شدم. بعدا باز هم او را ديدم.

با او نماندي؟
نه. خودش هم نميخواست. بازرگان بود و دائم ميرفت سفر. گفت اگر براي خودت خانه بگيري هر وقت اينجا باشم همديگرو مي بينيم و بهت کمک ميکنم. گفتم من مدرک شناسايي ندارم، نميدونم چطور بايد خونه پيدا يا اجاره کنم. همه کارها رو برايم کرد. اجاره دو ماهم را داد. بعد از او باز هم کس ديگري را پيدا کردم. اين تنها راهي بود که براي پول درآوردن داشتم.

ادامه دارد ...

 

 

hamed.1360@yahoo.com

هر روز چند آيه قرآن بخوانيم

« براى شنيدن آيه مورد نظر بر روى شماره آيه كليك كنيد و براي مشاهده تفسير الميزان و نمونه بر روي آيه کليک کنيد »

سوره: سورة البقرة آيات: 286 محل نزول: مدینه

( صفحه 2)

 

ترجمه فارسي مکارم

سورة البقرة
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
الم (بزرگ است خداوندى كه اين كتاب عظيم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده) «1» آن كتاب با عظمتى است كه شك در آن راه ندارد; و مايه هدايت پرهيزكاران است «2» (پرهيزكاران) كسانى هستند كه به غيب (آنچه از حس پوشيده و پنهان است) ايمان مى‏آورند; و نماز را برپا مى‏دارند; و از تمام نعمتها و مواهبى كه به آنان روزى داده‏ايم، انفاق مى‏كنند «3» و آنان كه به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پيش از تو (بر پيامبران پيشين) نازل گرديده، ايمان مى‏آورند; و به رستاخيز يقين دارند «4» آنان بر طريق هدايت پروردگارشانند; و آنان رستگارانند «5»

آیات امروز را می توانید در اینجا هم مطالعه کنید

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

  •  براي دريافت مداوم مجله الکترونيکي «روزانه» بصورت ايميل، مي توانيد عضو گروه اختصاصي «مبين» شود. براي عضو شدن اينجا را کليک کنيد.

  •     دوست عزيزم اگر شما هر مطلب، دل نوشته، شعر، خبر، داستان، جوک و... داري و فکر مي کني براي اعضا گروه جالب باشه را مي توني به آدرس من (mobin_s2004@yahoo.com) بفرستي تا با نام خودت در  بخش از «مطالب ارسالي اعضا» نوشته بشه.

  •    از همه دوستان عزيزي که لطف مي کنند و براي «روزانه» مطلب مي فرستند بينهايت متشکرم. همه ايميلهايي که براي من مي فرستيد به دستم مي رسند و حتما با نام خود شما در «روزانه» نوشته خواهند شد. فقط بخاطر اينکه حجم مطالب ارسالي از طرف اعضا بسيار زياد هست، و از طرفي در نوشتن مطالب (از نظر تعداد) محدوديت دارم، لذا مطالب دريافتي در نوبت قرار گرفته و به مرور نوشته خواهند شد. اين را گفتم تا اگر مطلب شما دوست خوبم با چند روز تاخير نوشته شد، علتش را بدانيد.

  •    منتظر پيشنهادات، نظرات و خدايي نکرده انتقادادتان در مورد مجله الکترونيکي «روزانه» هستم!

  •    دوباره تاکيد مي کنم که هر مطلب و حرفي داشتيد، جون مادر زنتون فقط به آدرس شخصي من ارسال کنيد، مرسي! 

باقي بقايتان!

 

Copyright © 2005-2006  mobin_s2004@yahoo.com
All Right Reserved © www.mobin-group.com

Mobin_s2004@yahoo.com

Mobin_s2004@yahoo.com

 

17 آبان / 9 نوامبر / 16 شوال

Mobin_s2004@yahoo.com
17 آبان ماه هجري خورشيدي
Mobin_s2004@yahoo.com
همه قلمرو امپراتوري روم در آسيا به تصرف ايران درآمد

پس از پيروزي درخشان ايران در جنگ سال 53 پيش از ميلاد در منطقه حران (كارهه) كه ضمن آن كراسوس از اعضاي سه گانه شوراي عالي رياست بر روم و پسرش كشته و هفت لژيون رومي منهدم شد،«ارد Orod» شاه وقت ايران از دودمان اشكاني به مداخله در امور روم پرداخت و اين مداخلات در جريان جنگ داخلي روميان ( سال 49 تا 44 پيش از ميلاد)برسر قدرت كه مسبب آن سرداران جاه طلب رومي بودند به اوج خود رسيد و شاه ايران هردم از يكي از سرداران حمايت و وعده كمك نظامي و اعزام سرباز مي داد و آتش اختلاف را شعله ور مي ساخت .
     « ارد » پس از فروكش كردن اختلافات ژنرالهاي رومي و سپس ترور سزار در سناي روم تصميم گرفت پيش از ان كه روميان در صدد حمله به قلمرو او برايند كه قابل پيش بيني بود باقيمانده متصرفات روم در اسيا را از انها بگيرد و جاي پاي براي انها باقي نگذارد .
     با اين هدف پسر خود «پاكر كه رومي ها پاكروسPacorus نوشته اند» را با نيمي از ارتش ايران به سوريه فرستاد و اين سپاه در جنگي كه هفتم نوامبر سال 40 پيش از ميلاد روي داد و ضمن آن ژنرال رومي«دسيديوس ساكسا» فرماندار سوريه كشته شد روميان را شكست داد و روز بعد ( هشتم نوامبر ) بار ديگر سوريه از آن ايران شد.
     در اين عمليات پنج هزار سرباز رومي اسير شدند . تلفات روميان بيش از 11 هزار كشته نوشته شده است . «پاكر » سپس فلسطين و آنگاه حاشيه غربي آسياي صغير ( نواحي ساحل غربي تركيه امروز )را متصرف شد و جاي ديگري براي امپراتوري روم در آسيا باقي نماند .
     «ارد» پس از اين پيروزي به مهستان ( سناي ايران ) پيشنهاد داد كه پاكر فرماندار مناطق متصرفه شود كه به تصويب رسيد.

 

آغاز محاكمه دكتر مصدق: من قانونا نخست وزير ايران هستم

دكتر مصدق در نخستين جلسه محاكمه ـ شاپور ريپورتر كه گفته مي شود يكي از عوامل انگلستان بود در اين جلسه مشاهده شده بود كه به خبرنگاران اشاره كرده بود دكتر مصدق به بيش از سه سال زندان محكوم نخواهد شد ، و برخي روزنامه ها بعدا نوشتند كه خواست انگلستان سه سال زندان براي دكترمصدق بود و همان طور هم شد!

دكتر مصدق در نخستين جلسه محاكمه ـ شاپور ريپورتر كه گفته مي شود يكي از عوامل انگلستان بود در اين جلسه مشاهده شده بود كه به خبرنگاران اشاره كرده بود دكتر مصدق به بيش از سه سال زندان محكوم نخواهد شد ، و برخي روزنامه ها بعدا نوشتند كه خواست انگلستان سه سال زندان براي دكترمصدق بود و همان طور هم شد!

هفدهم آبان سال 1332 ، دو ماه و 21 روز پس از كودتاي 28 مرداد ، محاكمه دكتر مصدق كه در بازداشت بود به اتهام ضديت با سلطنت و قصد بركناركردن شاه و نيز به عنوان مسبب وقايع 25 تا 28 مرداد در محكمه نظامي تهران آغاز شد.
    دكتر مصدق هنگام معرفي ، خود را نخست وزير قانوني ايران اعلام و به صلاحيت محكمه اعتراض كرد و گفت كه تنها ديوان عالي كشور مي تواند رئيس دولت را باز خواست قضايي كند . با بيان اين مطلب، جلسه محاكمه به مدت يك هفته تعطيل شد تا اعضاي محكمه كه چند افسر ارشد بودند به صلاحيت خود رسيدگي كنند. دكتر مصدق گفته بود كه طبق قوانين ايران ، ديوان عالي كشور جاي رسيدگي به قصور نخست وزير و وزيران است. وي بركناري خود را يك كودتاي خارجي خوانده بود و گفته بود كه جز با راي عدم اعتماد پارلمان ، فردي ديگر حق بركناري نخست وزير را ندارد، و در صورت وقوع چنين عملي، اين مرتكب است كه بايد به اتهام نقض قانون اساسي و ناديده گرفتن اراده مردم محاكمه و مجازات شود. كودتا يعني بركنار كردن دولت از طرق غير قانوني، و بنابراين كودتاگران مجرمند، نه من كه برگزيده ملت و رئيس قانوني دولت هستم. عامل و دشت نشانده بيگانه خائن و مجرم است ، نه من.
    

 

توصيه تصفيه دادگستري از قضات مسئله دار

در اين روز در سال 1331 در تهران اعلام شد كه كميسيون پنج نفره رسيدگي به صلاحيت قضات دادگستري كار رسيدگي دو ماهه خود را در 11 آبان پايان داده و روي يك سوم از قضات مورد سوء ظن انگشت گذارده و نظر داده كه از ميان آنان نزديك به شصت نفرشان بايد از دادگستري به ادارات دولتي ديگر منتقل شوند و برخي هم به امور اداري دادگستري بپردازند و در هرحال از صورت قاضي نشسته خارج شوند. اين كميسيون در پي افزايش شايعات درباره برخي مقامات قضايي و در اجراي لايحه قانوني استخدام قاضي تشكيل شده بود و ماموريت آن محدود به دو ماه بود. اين كميسيون در طول جلسات خود به پرونده هاي استخدامي قضات ، تصميمات قضايي مورد سوء ظن برخي از قضات، شكايات از آنان ، شايعات و سوء شهرت ها رسيدگي كرده بود و دستگاه اداري مكلف به همكاري با اين كميسيون بود. قرار شده بود كه در هيچ اعلاميه اي نامي از كسي برده نشود و كار پاكسازي و تصفيه بدون سر و صدا انجام گيرد و ظرفيت رشته قضايي دانشكده حقوق براي جبران اين پاكسازي افزايش يابد.

وقايع دفاع مقدس در چنين روزي

17/8/59
اخبار جنگ در جبهههاي جنوب : درگيري در حاشيه بهمنشير ، جاده ماهشهر ـ آبادان ، دارخوين ، فارسيات در غرب كارون ، حاشيه كرخه و پاسگاه حميد .

اخبار جنگ در جبهه مياني : ادامه درگيريهاي پراكنده . عمليات هوايي خودي و دشمن : بمباران پالايشگاه گاز كركوك ، بمباران تجمع دشمن در سابله و سقوط دو جنگنده خودي . بمباران صالح آباد و مهران .

اطلاعيه دولت ايران در اعتراض به شكنجه وزير نفت ، محمدجواد تندگويان و پاسخ به ادعاهاي عراق دراين باره . عدم توافق شوراي امنيت در صدور قطعنامه دربارة جنگ و اكتفا به صدر و به يك بيانيه .

مذاكره يك هيأت نظامي امريكايي ـ مصري ـ سعودي با پادشاه و وليعهد سعودي درباره خطر ( امام ) خميني و ضرورت كمك به عراق.

گزارش مطبوعات و خبرگزاريها از حمايت نظامي فرانسه از عراق : فرانسه بعد از شوروي بزرگترين تامين كننده سلاحهاي مورد نياز عراق است.

17/8/63
شكست توطئه مزدوران فرانسوي براي انفجار سفارت ايران در بيروت

ادامه فعاليتهاي آمادگي خودي براي عمليات آتي در سه جنبه مهندسي، شناسايي و آمادگي يگانها؛ ادامه برخي حركات مشكوك و عمليات مهندسي دشمن در منطقه حين عمليات آتي. ادامه درگيريهاي پراكنده خودي، در غرب كشور، با نيروهاي ضدانقلاب مسلح.

ادامه حمايتهاي تسليحاتي و انساني عراق توسط كشورهاي عربي با ارسال كاميونهاي حامل تجهيزات نظامي و مواد شيميايي از عربستان - تماسهاي مقامات عراقي براي اعزام نيرو از يمن شمالي، مصر، سودان و اردن به عراق

17/8/65
بررسي آخرين وضعيت دشمن و شناساييهاي انجام شده در منطقه عمليات بزرگ آتي در جلسه نيروي زميني سپاه. پشتيباني هوايي عمليات آينده، وضعيت منطقه عملياتي و فعاليتهاي دشمن، در جلسه قرارگاه مركزي سپاه بررسي شد.

گزارشي درباره اهميت شناسايي منطقه عملياتي، زمين، دشمن و اهميت استفاده از عكس هوايي. افزايش فعاليت زرهي دشمن در جزيره جنوبي مجنون.

ملاقات جلال طالباني با حجت الاسلام حكيم در جهت انسجام گروههاي معارض عراقي. تفسير راديو اسرائيل و واشنگتنپست در اين باره.
 

 

 در گذشت جمالزاده‎‎ ،نويسنده معاصر

[17 آبان 1376] - جمالزاده‎‎,نويسنده , پژوهشگر و مترجـم‎ كه‎‎ از او با عنوان‎‎ ( پدر داستانكـوتـاه ) ياد مي‎شود, خالق‎ 50 اثر و 200 مقالـه‎‎ بـه زبان‎‎ فارسي‎ درباره‎ فرهنگ‎ و مسائل‎ ايـران, آثاري‎‎ در زمينه‎هـاي پـژوهشي‎‎, داستـاني سياسي‎‎ واجتماعي, ترجمه‎‎ و خاطره است‎. محمد علي‎ جمـالـزاده‎17 , آبـان‎ سـال‎ 1376 در سن‎ 106 سالگي‎ در ژنو درگذشت‎. رييس‎ دانشكده‎ ادبيات‎ وعلوم‎ انسـاني‎ دانشگاه‎‎ تهران‎‎ در اين نشست‎‎ گفت: آنچهآثار جمالزاده‎ را درتاريخ‎ ادبيات‎ ماندگار كرد, سبك‎ نگارش‎ وي‎ در استفاده‎‎از كلمات‎ عاميانه و قابل‎ فهم‎‎ براي‎ اكثريت‎ مردم بود. وي‎ از جمالزاده‎ با عنوان‎ يـك‎ الگـو براي‎ دانشجويان‎ ادبيات‎ ياد كرد و افـزود: جمالزاده‎‎ با وجود مشكلات‎ فراوان‎‎ بـه زبـان هاي‎ عربي‎‎, فرانسه‎ و آلماني تسلط داشت‎. افخمي‎ گفت‎: جمالزاده‎‎‎ نويسندهاي‎ بذله گو, خوش‎ ذوق‎‎, دقيق و وقت‎ شناس‎ بود. اين‎‎ نويسنده‎‎ نه تنها در داستان نويسي‎ پرقدرت‎‎ بود بلكه‎‎ در عرصه سياست ومبارزاتي‎ كه‎ براي‎‎‎ آزادي ايران‎‎‎ در زمان وي در جريان بود هم‎ نقش‎ داشت‎. وي‎ بااشاره‎‎ به كتابهايي‎‎ همچون‎ :يكي بود يكي‎ نبود, دشمن‎‎ ملت‎ ,فرهنگ‎ تـركمـن و خاطرات‎, آثار جمالزاده‎ را جـزو كتـابهـاي‎ مشهور و ماندگار در ادبيات‎ ايران‎ خواند. استاد تاريخ‎ دانشكده‎ ادبيات‎ و علـوم‎ انساني‎ هم‎ در اين‎نشسـت‎‎, گفـت: جمـالـزاده‎ علاوه‎‎ براينكه پيشرو در داستان‎ نويسي‎ است‎, به‎ عنوان‎ مورخ‎ و پژوهشگر نيز مطرح‎ است‎. وي‎ حجم‎ عظيمي‎ از آثارجمالزاده‎ را در زمره‎ تحقيقات‎ ايراني‎‎ و مسائل‎ ايرانشناسي برشمرد و گفت‎: آثـار جمـالـزاده‎‎ در حـوزه تحقيقات‎ تاريخي‎‎ شامل‎ آثار ادبي و داستـان‎ هاي‎‎ كوتاه‎‎‎ است‎‎ كه به نوعي‎, با واقعيتهـاي جامعه‎‎‎ زمان‎ جمالزاده در رابطه تـنگـاتنـگ‎ است‎‎ و از اين‎‎ جهت اين آثار بـراي‎ پـژوهـش‎ تاريخي‎ اهميت‎ دارد. معاون‎ آموزشي‎ دانشكده‎ ادبيات‎ نيز در اين‎‎ مراسم‎, از جمالزاده‎ با عنوان يـك‎ صـف‎ شكن‎ ياد كرد و گفت‎: جمالزاده‎‎ در زماني‎ به حيات‎ فرهنگي‎ خود مشغول‎ بود كه‎ سبـك‎ رايـج‎ فاضلانه‎‎ و منشي‎ گرايانه بود و او در ايــن‎ فضا با رويكرد به‎‎‎ سبك‎ عاميانه و ساده, صف‎ شكني‎ كرد.

Mobin_s2004@yahoo.com
9 نوامبر ميلادي
Mobin_s2004@yahoo.com

در دنياي داستان نويسي

زادروز نويسنده «برباد رفته» پرفروشترين داستان در تاريخ بشر

مارگارت در 26 سالگي

مارگارت در 26 سالگي

بانو «مارگارت ميچل Margaret Mitchell» نويسنده داستان «برباد رفته» در باره جنگ داخلي آمريكا كه يكي از بهترين آثار ادبي قرن 20 است هشتم نوامبر 1900 در شهر اتلانتا به دنيا آمد. وي در طول عمر نسبتا کوتاه خود همين يک داستان را نوشت که به صورت فيلم سينمايي هم درآمده است. داستان برباد رفته پرفروشترين داستان تاريخ بشر است كه هنوز هر سال بيش از 250 هزار نسخه بفروش مي رسد. اين كتاب به 35 زبان ترجمه شده است. مارگارت كه پيش از شروع به نوشتن اين كتاب، خبرنگار شهري تنها روزنامه شهر انتلانتا بود ضمن پوشش اخبار شهر و تماس با مردم كه هنوز در ميان آنان شاهدان جنگ خونين داخلي آمريكا ديده مي شدند و سوزاندن شهر اتلانتا توسط نيروهاي ژنرال شرمن (افسر شمالي) را ديده بودند از واقعيت هاي اين برادر كشي كه برايش گفته بودند آگاه شد و تصميم به نوشتن كتابي گرفت كه با خواندن آن براي هميشه هرنوع جنگ داخلي و برادر كشي پايان يابد و موفق به اين كار شد.
    نخستين چاپ كتاب او سي ام ژوئن 1936 انتشار يافت و خود وي 16 اوت 1949 فوت شد. مارگارت براي نوشتن كتاب «برباد رفته» ده سال تمام كار كرده بود. دولت آمريكا به منظور قدرداني از مارگارت تمبري را چاپ كرده و به جريان گذارده است كه عكس اين تمبر در زير آمده است:

در قلمرو رسانه‌ها

زني كه اخبار جنگ ها را پوشش مي داد

Martha Gelhorn

Martha Gelhorn

امروز زادروز بانو «مارتا گلهورنMartha Gelhorn» روزنامه نگار معروف و همسر سوم «ارنست همينگوي» داستان نگار بنام است كه هشتم نوامبر سال 1908 به دنيا آمد و 90 سال عمر كرد. وي در طول 60 سال عمر روزنامه نگاري خود اخبار جنگ هاي اسپانيا، تصرف چك اسلواكي توسط هيتلر، جنگ روسيه با فنلاند، جنگ ژاپن و انگلستان در هنگ كنگ، سنگاپور و برمه، پياده شدن نيروهاي متفقين در فرانسه و تعقيب كار آنها تا شكست هيتلر، جنك كره، شورش هاي آمريكاي لاتين، جنگ ويتنام و جنگ شش روزه اعراب و اسراييل را پوشش داد و در پي هر جنگ يك كتاب نوشت كه ماخذ قرار گرفته اند. در جريان جنگ داخلي اسپانيا بود كه با همينگوي آشنا شد و با او ازدواج كرد. مارتا از دوستان «الينور» زن روزولت رئيس جمهور وقت آمريكا بود و با هم كتاب مشكلات ركود اقتصادي آمريكا را نوشتند و راه حلهاي متعدد ارائه دادند كه در تنظيم «نيو ديل» مورد استفاده قرار گرفت. مارتا كار روزنامه نگاري را با پوشش اخبار ركود بزرگ اقتصادي آمريكا و فقر مردم اين كشور كه ناشي از اين ركود بود براي چند روزنامه معروف آغاز كرده بود كه ماحصل كار خود را در كتاب «رنج هايي كه من ديدم» آورده است. كتابهاي معروف او عبارتند از: چهره جنگ، مك كارتيسم، اصلاحگري از طريق ژورناليسم، درخت هاي كوتاه هم مي توانند سايه افكني كنند.

 

گزارشگري در 74 سالگي!

Morley Safer

Morley Safer

«مورلي سيفر Morley Safer» روزنامه نگار كانادايي كه از 35 سال پيش تاكنون براي برنامه «سيكستي مينيتز» شبكه سي بي اس گزارش اينوستيگيتيو تهيه مي كند امروز (هشتم نوامبر 2005) پا به 75 سالگي گذارد. وي كه كار روزنامه نگاري را در روزنامه هاي كانادا آغاز كرد پس از پيوستن به خيل روزنامه نگاران اينوستيگيتيو به رسانه هاي آمريكا منتقل و خبرنگار آنها در اروپا شد و براي سي بي اس در لندن، دفتر ايجاد كرد. وي در سال 1965 به وبتنام جنوبي رفت و دفتري هم در سايگون براي سي بي اس تاسيس كرد. گزارش هاي او از ويتنام مطابق ميل دولت آمريكا نبود. ليندن جانسون رئيس جمهور وقت آمريكا پس از اين كه «سيفر» صريحا در يك اظهار نظر گفته بود كه آمريكا در جنگ ويتنام نه تنها پيروز نمي شود بلكه بدنام هم خواهد شد از مدير «سي بي اس» شديدا گلايه كرد و گفت كه اين نوع اظهار نظر ها روحيه سربازان در حال جنگ را تضعيف مي كند و منافع آمريكا را به مخاطره مي افكند. سيفر پس از بازگشت به آمريكا از سايگون، چند تفسير بسيار منفي از تاكتيك «جستجو و تخريب» نظاميان آمريكايي در ويتنام پخش كرد و سپس به برنامه 60 دقيقه كه يك مجله تلويزيوني است و كار اينوستيگيتيو مي كند پيوست و همه جهان را حوزه فعاليت خود قرار دادكه ادامه دارد.

 

ساير ملل

زاد روز دكتر« كريستيان بارنارد » نخستين جراحي كه عمل پيوند قلب كرد

كريستيان بارنارد كه در دسامبر سال 1969 در يك بيمارستان زادگاه خود ــ فدراسيون آفريقاي جنوبي ــ براي نخستين بار در تاريخ بشر دست به عمل پيوند قلب زد و راه را براي اين كار باز كرد هشتم نوامبر سال 1922 به دنيا آمد و دوم سپتامبر سال 2001 در گذشت .
     دكتر بارنارد تا سال 1983 ، ظرف 14 سال 79 عمل پيوند قلب انجام داد كه يكي از اين افراد 20 سال ديگرعمر كرد و براثر كهولت در گذشت .
     كارمهم ديگر او كه دومين پيشتازي وي بشمار آمده است انجام عمل جراحي روي قلب نوزداني بود كه با قلب ناقص يا بيمار به دنيا آمده بودند. دكتر بارنارد در سال 1983 به علت ابتلا ء به بيماري تورم مفاصل دست از جراحي دست كشيد و از آن پس به نوشتن كتب راهنماي بيماران دست زده بود . وي درتاريخ پزشكي جايگاهي رفيع دارد.

 

پادشاه افغانستان ترور شد

محمد نادر شاه

هشتم نوامبر سال 1933 نادرشاه پادشاه افغانستان به قتل رسيد و پسرش محمد ظاهر شاه كه طبق پيشنويس قانون اساسي تازه افغانستان كه ظرف هفته هاي آينده در شوراي بزرگان اين كشور مطرح و سپس به رفراندم گذارده خواهد شد « پدر ملت » لقب خواهد يافت بر جاي او نشست. نادر شاه كه قرار بود بيطرفي افغانستان را محفوظ نگهدارد شهرت طرفداري از انگلستان را داشت و به دست عبدالخالق مخالف سياسي اش كشته شد . نادرشاه با كمك دولت انگلستان روي كار آمده بود.
    

 

دو رويداد نظامي در يك روز : عبور چينيان از رود "يالو "و آغاز جنگ جت ها

تاريخ نظامي دو رويداد مهم را در هشتم نوامبر سال 1950 ثبت كرده است كه هردو در جريان جنگ كره اتفاق افتاد : عبور شگفت انگيز و غير قابل پيش بيني بيش از سيصد هزار داوطلب مسلح چيني از رود «يالو» و نخستين جنگ جتها در آسمان .
     جنگ كره در ژوئن 1950 باحمله گسترده كره شمالي به كره جنوبي آغاز و جز منطقه كوچكي ، ساير نقاط كره جنوبي به تصرف شمالي ها درآمدة بود كه دولت آمريكا وارد عمل شد ، و سپس شوراي امنيت سازمان ملل كه نماينده شوروي از شركت در جلسه مربوط خودداري كرده بود راي به عقب راندن شمالي ها از جنوب با توسل به زور داد. سالها بعد دليل غيبت نماينده شوروي از جلسه شوراي امنيت كه اگر حضور داشت مجبور بود قعطنامه را «وتو» كند معلوم شد و آن اين بود كه شوروي مي خواست آمريكا درگير جنگي شود كه طرف ديگر آن ، نيروي انساني فراوان داشته واز تلفات سنگين نهراسد.
     شمالي ها در برابر نيروهاي اعزامي شوراي امنيت و عمدتا آمريكايي دست به عقب نشيني زدند و مك آرتور سر فرمانده آنان خرسند از اين بابت بود ، كه سحرگاه هشتم نوامبر او را از خواب بيدار و خبر دادند كه امواج نظاميان چيني از رود« يالو » كه مرز چين و كره را تشكيل مي دهد گذشته و نيروهاي آمريكايي را مورد حمله قرار داده و مجبور به عقب نشيني كرده اند.
     اين رويداد سبب تعويض مك آرتور فاتح ژاپن و ناكامي نيروهاي امريكا و چند كشور ديگر شد. مك آرتور به امريكاييان اندرز داد كه در آسيا وارد جنگ زميني نشوند. جنگ ويتنام نشان داد كه به اندرز او توجه نشد.
     عبور از « يالو » نخستين قدرت نمايي نظامي چين پس از برقراري نظام توده اي در اين كشور بود كه جهان را شگفت زده ساخت .قدرت نمايي نظامي بعدي چين در سال1962 اتفاق افتاد كه در يك اقدام برق آسا و با يك تاكتيك باورنكردني در ارتفاعات هيماليا سپاهيان هند را درهم كوبيد و لاداخ رامتصرف شد.
     رويداد نظامي ديگر هشتم نوامبر، نخستين جنگ جتها در آسمان بود. در اين روز يك جت جنگده ميگ ــ 15 ساخت شوروي كه در اختيار كره شمالي قرار گرفته بود با يك جت اف ــ 86 آمريكا در آسمان كره در گير شدند و به سوي هم شليك كردند و جهان را وارد عصر جنگ جتها ساختند. لوفت وافه ( نيروي هوايي آلمان ) براي نخستين بار در دوران جنگ جهاني دوم جنگنده جت بكار برده بود ، ولي اين عمل يك طرفه بود و چون كشورهاي ديگر فاقد جت بودند ، برخورد برابر و متقابل صورت نگرفته بود.

دونظامي آمريكايي به دو سرباز داوطلب چيني در كره تسليم مي شوند

دونظامي آمريكايي به دو سرباز داوطلب چيني در كره تسليم مي شوند

 

تلفات هلي كوپتر در عراق

درجريان زد و خورد با نيروهاي آمريكا در عراق ، در هفته اي كه به هشتم نوامبر 2003 ختم شد ، در سقوط دو هلي كوپتر نظامي آمريكا كه بر اثر آتش طرف مقابل سرنگون شدند روي هم 21 آمريكايي كشته شدند. يك روزنامه چاپ آمريكا در شماره جمعه هفتم نوامبر خود عكس كشته شدگان سقوط هلي كوپتر اول را به ترتيبي كه ديده مي شود در بالاي صفحه اول به صورت سراسري چاپ كرده بود. چاپ فوري عكسهاي مقتولين و تفصيل ماجرا نشان داده است كه اطلاع رساني تحولات نظامي در دهه اول قرن 21 با جنگهاي قرن 20 كاملا متفاوت است و به همين نسبت هم واكنش مردم نسبت به جنگها و تحولات سريعتر و شديدتر خواهد بود.

 

برخي ديگر از رويدادهاي 8 نوامبر

  • 1793:   ( عصر انقلاب فرانسه ) : موزه لوور Louvre در پاريس گشايش يافت .
        

  • 1918:   شهر برلن صحنه تظاهرات وسيع كمونيستها و سوسياليستهاي آلمان بود كه خواهان بازداشت ويلهلم دوم قيصر آلمان و محاكمه او و لغو نظام سلطنتي بودند كه قيصر روز بعد كناره گيرد كرد و به هلند پناهنده شد.

  • 1961:   ابوالحسن ابتهاح مدير عامل سازمان برنامه 17 آبان 1340به اتهام اتلاف مال دولت از جمله حيف و ميل 69 ميليون دلار و سوء استفاده ها و سوء مديريت هاي ديگر در تهران بازداشت شد . وي قبلا مدير كل بانك ملي ايران و درگير در سياست بود.

  • تاريخ جاري

    دزدي دريايي در قرن 21

    دزدان دريايي ششم نوامبر 2005 در نزديكي آب هاي سومالي به اين كشتي مسافربر تفريحي (آمريكايي) بسيار بزرگ به نام «سي بورن» متعلق به كمپاني كارنيوال (عكس بالا) كه با صدها تفريحگر از آمريكا به اقيانوس هند آمده بود تا مسافرانش سواحل منطقه را ببينند و در برخي از بنادر پياده شوند، حمله كردند. اين كشتي در آبهاي سومالي (شاخ آفريقا) مورد حمله دو قايق مسلح دزدان قرار گرفت كه با شليك مسلسل و آر. پي. جي (نارنجك انداز) به ناخدا دستور توقف داده بودند. ناخدا با وجود مجروح شدن يكي از 161 خدمه كشتي و آسيب رسيدن به بدنه آن موفق به فرار شد و با ايجاد صداي ترقه، دزدان را فراري داد زيرا كه كشتي هاي غير نظامي حق حمل اسلحه و بكار بردن آن را ندارند.
         اين دزدان قبلا به يك كشتي حامل كمكهاي سازمان ملل به سومالي و يك كشتي باري ديگر دستبرد زده و حتي براي دريافت پول بيشتر گروگانگيري كرده بودند.
         جهانيان كه تصور مي كردند دزدي دريايي دير زماني است كه پايان يافته است با شنيدن اين خبر، از اين تصور خارج شدند. همين دزدي هاي دريايي در قرن 19 در خليج فارس بهانه قرار گرفت كه انگلستان شيخ نشين هاي جنوب خليج ما را تصرف كند و تحت الحمايه قرار دهد و دولت آمريكا براي نخستين بار در تاريخ خود در اوايل قرن 19 كشتي جنگي به مديترانه بفرستد و ....

    Mobin_s2004@yahoo.com
    16 شوال هجري قمري
    Mobin_s2004@yahoo.com

    «ابو القاسم عبد الرحمن بن محمّد بن اسحاق» مشهور به «اِبنِ مَندِه» محدث مسلمان ايراني تبار در اصفهان درگذشت.

    [16 شوال 470] -  «ابو القاسم عبد الرحمن بن محمّد بن اسحاق» مشهور به «اِبنِ مَندِه» محدث مسلمان ايراني تبار در اصفهان درگذشت. ابن منده از پدر علم آموخت . سپس در اصفهان از محضر بزرگاني چون ابن مرزبان ابهري بهره برد وعاقبت راهي سفر شد. ابن منده براي روايت حديث به اجازه علما و بزرگان اهميت فراوان قائل بود وخود به اخذ اجازه ازحاكم نيشابوري و زاهِرِبْن احمد سرخسي نائل شد. ابن منده درامربه معروف ونهي ازمنكر عالمي سختگيربود وازكسي پروا نداشت. ازابن منده آثارمتعددي باقيست كه از آن ميان« اَلكِفايَة ، تاريخ اصبهان ؛ و تاريخ مكه» را مي توان برشمرد.در خور توجه است كه نسب خاندان ابن منده به اِستَندار فيروزان بْن چهار بُخت از صاحب منصبان لشكري است ساسانيان مي‎رسد.

     

     «اِبن اَزرَق فارقي» محدث ، فقيه ، مورخ و جغرافيدان مسلمان در« مِيافارقَين وآمِد»ْ بدنيا آمد.

    [16 شوال 510] - «اِبن اَزرَق فارقي» محدث ، فقيه ، مورخ و جغرافيدان مسلمان در« مِيافارقَين وآمِد»ْ بدنيا آمد. ميافارقين در آن زمان از شهرهاي مهم ديار بَكر بشمار مي رفت. ابن ازرق در جواني براي يادگيري فقه ، حديث، لغت و نحو و تفسير قرآن به بغداد رفت . اما چون به تاريخ دلبستگي فراوان داشت در كسب آن با شوق بسيار تلاش كرد. ابن ارزق از يك طررف اغلب تأليفات تاريخي را مطالعه كرد و از طرف ديگر با مسافرتهاي متعدد با اوضاع تاريخي، اجتماعي و جغرافيايي مناطق مختلف آشنا شد . ابن ارزق در اين مسافرتها آداب و رسوم مرام جوامع گوناگون را آموخت و به اين ترتيب دانش و اطلاعات جامعي بدست آورد مهمترين اثر ازرق فارقي تاريخ ميافارقين وآمد نام دارد . بخش اعظم مندرجات اين كتاب ثمره مشاهدات و يادداشتهاي ابن ازرق از سفرهاي اوست . اين كتاب كه تنها اثر به جامانده از اين ازرق است به تاريخُ الفارِقي نيز شهرت دارد. انگيزه ابن ازرق از نگارش اين كتاب بيان گزارش تاريخي – سياسي و فرهنگي درباره زادگاهش تا اواسط قرن ششم هجري قمري بوده است. گفتني است كه تاريخ مِيافارِقَين وآمِدْ دايرة المعارفي از فرهنگ و سياست ادوار گذشته است. زيرا مؤلف در اين كتاب از اوضاع تاريخي – سياسي ، اجتماعي و فرهنگي بسياري ازملل سخن به ميان آورده است.

     

     

     

     

     

     

    کشکول ممتاز

    از کتاب «گنجينه جواهر» (كشكول ممتاز)

    مزاحهاى نعيمان

    ابن ابى الحديد ميگويد: بر حسب آنچه در احاديث صحاح و آثار مستفيضه رسيده است ، رسول خدا(ص ) خود مزاح مى فرمود، و همه از آن حضرت روايت كرده اند كه ميگفت : (( ((انى لاامزح و لا اقول الاحقا)) )) من مزاح و شوخى نميكنم و جز حق نمى گويم .
    و بعد از نقل جند مثال از مزاحهاى خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله مى گويد: نعيمان بن عمر از اهل بدر بسيار مزاح ميكرد و مى خنديد و ميخنداند، حضرت رسول فرمود: (( ((يدخل الجنة و هو يضحك )))) نعيمان با لب پر خنده وارد بهشت ميشود.
    نعيمان و سويبط بن عبد العزى و ابوبكر دو سال پيش از وفات رسول اكرم صلى الله عليه و آله به تجارت (شام ) بيرون رفتند، خواروبار آنها در دست سويبط بود و هرگاه نعيمان خوردنى مى خواست ، سويبط به او مى گفت : باش تا ابوبكر هم بيايد.
    روزى گذرشان به كاروانى از نجران افتاد، پس نعيمان آنها رفت و سوييط را به عنوان غلامى ، به ده شتر جوان به آنها فروخت و گفت : اين غلام رشيد و زبان آور است و بسا بگويد كه من آزادم و غلام نيستم ، اگر حرف او را باور خواهيد كرد از اول بگذريد، گفتند: مانعى ندارد.
    پس آمدند و سوييط را با عمامه اى كه به گردنش انداختند كشيدند و بردند، چون ابوبكر آمد و از كار نعيمان آگاه شد، رفت و سوييط را گرفت و شترهاى نجرانى ها را به آنها پس داد، رسول خدا و اصحابش يك سال از اين قضيه مى خنديدند.

    باز از شوخى هاى نعيمان
    روزى عربى ظرف عسلى به نعيمان فروخت ، نعيمان آن عرب را با عسل به خانه عايشه برد و گفت : اين ظرف عسل را بگيريد و عرب را آنجا گذاشت و رفت ، خانواده رسول اكرم صلى الله عليه و آله هم تصور كه عسل را نعيمان خريده و هديه آورده است .
    آن عرب كه پول عسل خود را مى خواست مدتى بر در حجره رسول خدا نشست و چون خبرى نشد فرياد كرد كه اگر پول عسل را نمى دهيد، خود آن را مرحمت كنيد.
    حضرت رسول صلى الله عليه و آله قضيه را دانست كه نعيمان مزاح كرده است و پول عسل را داد و بعدا به نعيمان فرمود: چرا اين كار را كردى ؟ نعيمان گفت : يا رسول الله دانستم كه شما عسل را دوست داريد و آن عرب هم عسل خوبى داشت حضرت خنديد و او را توبيخ نفرمود.

    مزاح ديگر نعيمان
    ابن اثير در كتاب اسد الغابة مى گويد: از ربيعه بن عثمان نقل شده كه گفت : يك نفر عرب بيابانى نزد رسول خدا شرفياب شد، شتر خود را بر در مسجد خواباند و خود به مسجد رفت ، پس بعضى از اصحاب رسول خدا(ص ) به نعيمان گفتند: چندى است كه گوشت شتر نخورده ايم چه خوب بود شتر اين عرب را مى كشتى تا گوشت آن را مى خورديم و پول آن را رسول اكرم مى داد.
    نعيمان شتر را نحر كرد، عرب بيابانى بيرون آمد و شتر خود را كشته ديد و خانه دختر عموى خود ضباعه دختر زبير بن عبدالمطلب كه به اشاره يكى از اصحاب كه فرياد مى زد يا رسول الله من او را نديدم كجا رفت ولى با انگشت او را نشان مى داد، پيدا كرد پس او را بيرون آورد و فرمود اين چه كارى است كه كردى ؟ عرض كرد: آقا همانهائى كه جاى مرا به شما نشان دادند به اشتهاى گوشت ، مرا به اين كار مجبور كردند حضرت رسول اكرم (ص ) دست به سر و روى او مى كشيد و مى خنديد و پول شتر عرب را خود پرداخت .

    باز مزاح ديگر نعيمان
    در سفينة البحار نقل شده است كه روزى مخرمة بن نوفل كه نابينا شده بود فرياد مى كرد: (( الارجل يقودنى فابول )) يعنى آيا كسى نيست كه دست مرا بگيرد و به جاى خلوتى ببرد تا ادرار كنم ؟ نعيمان دست او را گرفت و به كنار مسجد برد و گفت : اينجا بنشين و بول كن .
    مخرمه كه نابينا بود، به تصور اينكه او را از مسجد بيرون برده است ، همانجا بول كرد فرياد اهل مسجد بلند شد كه چه مى كنى ؟ مخرمه شرمنده شد و گفت : كى دست مرا گرفت ؟ گفتند: نعيمان ، گفت : به خدا قسم كه او را با همين عصاى خود مى زنم ، نعيمان شنيد و نزد مخرمه آمد و گفت : مى خواهى نعيمان را به تو نشان دهم ؟
    مخرمه گفت : بلى ، نعيمان ، مخرمه را آورد نزديك عثمان كه مشغول نماز بود و گفت : نعيمان همين است ، مخرمه عصا را با دو دست محكم گرفت و بر سر عثمان كوبيد (سراو شكافت ) مردم فرياد كردند كه امير المؤ منين را مى زنى ! باز شرمنده شد و گفت : چه كسى مرا به اينجا آورد؟ گفتند: نعيمان ، گفت : ديگر با او كارى ندارم .
    ابن حجر در اصابه جلد سوم صفحه 540 مى گويد: هيچ متاعى تازه و نوبرى به مدينه نمى آمد مگر اينكه نعيمان مقدارى از آن را مى خريد و نزد رسول خدا(ص ) مى برد و هديه مى كرد و چون فروشنده طلب پول او را مى كرد فروشنده را نزد رسول خدا(ص ) مى آورد و مى گفت پولش ‍ را به اين شخص بدهيد، حضرت مى فرمود: مگر آن را به ما هديه نكردى ؟ مى گفت : به خدا قسم پول آن را نداشتم و از طرف ديگر هم دوست داشتم كه آن را ميل بفرمائيد، حضرت مى خنديد و پول آن را مى داد.
     

     

     

     

     

     

     

    داروخانه مبين

    motlagh3d@yahoo.com

    کارابامازپین (CARBAMAZPIN)
    نام تجاری :
    Ianoxine

    گروه دارویی : مشتق ایمینوستیلین
    گروه درمانی : ضد تشنج و دردهای عصبی
    شکل دارویی : قرص
    موارد مصرف : تشنج و دردهای عصب سه شاخه تری ژمینال
    میزان مصرف : حداقل 100میلی گرم 2بار در روز
    موارد منع مصرف : حساسیت شدید و سابقه نارسایی مغز استخوان
    عوارض جانبی مهم : سرگیجه،کهیر،اسهال، زخم و التهاب دهان و زبان .
    شرایط نگه داری : دمای معمولی نگه داری شود .
    توصیه ها :
    1- قبل از مصرف تستهای خونی و کبدی و کلیوی انجام شود .
    2- میزان مصرف بالا سبب بی نظمی در ریتم قلب می شود.
    3- هنگام مصرف این دارو هرگز رانندگی نکنید.
    4- دارو همراه غذا مصرف شود.
    5- در افراد سالمند با احتیاط مصرف شود.
     

    ****************

    دوستان عزیز آماده  پاسخگویی به سوالات داروئی
     شما هستیم
    motlagh3d@yahoo.com

     

     

     

     

     

     

     

     

    زبان خوراکیها

    دكتر غياث الدين جزايرى


    اسم من «ليمو» ترش است !

    بهترين هديه براى بيمارانم .
    به كمك راديواكتيوى كه در من وجود دارد جلوى پيرى را ميگيرم .
    ترشى من نه تنها براى مبتلايان به زخم معده مضر نيست بلكه صد در صد مفيد هم هست .
    از فلج كودكان جلوگيرى مى كنم و ضد سرطانم .

    پرتغال - ليمو شيرين - ليمو ترش - ليمو آبى - ليمو عباسى - نارنگى - ترنج - بالنگ - ليمو عمانى - توسرخ - دارابى و ده ها برادر ديگر دارم كه كم و بيش شبيه هم بوده و خواص مشترك داريم . ميوه - گل - برگ - شكوفه ساقه و درختان ما چند به ظاهر با كمى اختلاف دارند، ولى داراى منافع مشترك بوده و مى توان ما را به هم پيوند زد و حتى روى يك درخت مى توان چند نوع ما را با هم جمع و تركيب نمود و ميوه هاى گوناگون از خانواده مركبات بدست آورد. ميوه هاى پيوندى ما از نظر ظاهر درشت تر - شاداب تر و گواراترند، ولى خواص ميوه هاى غير پيوندى ما از نظر درمانى بيشتر است ، ما همه ى بيماريها را درمان مى كنيم ، ولى همه ى بيماران با ما معالجه نمى شوند. ما داراى ويتامين هاى ((آ)) و انواع ((ب )) و مقدار زيادى ((ث )) هستيم . سابقا عده اى از دانشمندان تصور مى كردند كه ما هر قدر ترش تر باشيم ، ميزان ويتامين ((ث )) در ما زيادتر است ولى نويسنده ى كتاب زبان خوراكيها عكس اين موضوع را ثابت كرده و اولين بار املاح ويتامين ((ث )) را در ليمو شيرين كشف و اندازه گيرى نمود و بدين ترتيب معلوم شد كه ليمو شيرين ايران دو برابر ليمو ترش و ليمو آبى ويتامين ((ث )) به صورت املاح داشته ، و فاقد ترشى هاى آزاد است و به همين جهت با داشتن خواص بسيار مثل ساير ترشى ها براى اعصاب زيان آور نيست ، و مبتلايان با خيال راحت آنرا نوش جان كنيد. علاوه بر ويتامين هاى فوق ، در خانواده ى ما مقدار ويتامين ((پ )) زيادتر از ساير ميوه ها است ، و اين ويتامين به كمك اشعه راديو اكتيو كه در ما وجود دارد، موى رگها را باز و لاروبى مى نمايد و رسوباتى را كه در جدار رگها نشسته و عامل اصلى پيرى و فرتوتى است از بين ميبرد. اخيرا دانشمندان آمريكا ويتامين جديد ديگرى در ما پيدا كرده اند، كه مقوى اعصاب است و در پرورش اندام و رشد ماهيچه ها اثرى نيكو دارد. از فلج كودكان و سستى و كهولت بزرگسالان جلوگيرى مى كند و در معالجه عرق النساء و ذات الريه و سرطان نقش مهمى دارد. هر چند مقدار اين ويتامين در مركبات مختلف اندازه گيرى نشده است ، از روى قرائن و آثار مى توان گفت كه اين ويتامين در ليمو شيرين ايران كه از قديم بهترين هديه براى بيماران بوده ، به حد وفور وجود دارد. ما داراى املاح مختلف آهن - كلسيم و منيزيم - سديم - فسفر و پتاسيم هستيم ، و مقدار اين املاح در ما به قدرى زياد است كه ترشى هاى موجود در ميوه ما نه تنها خون را ترش نمى نمايد، بلكه آنرا قليايى كرده ، رماتيسم - نقرس - تصلب شرائين - چاقى - واريس - عرق النساء و درد كليه ها را معالجه مى نماييم .
    قبل از ظهور اسلام در زمان سلطنت انوشيروان هياتى به فرمان وى و به رياست بزرگمهر به هندوستان رفت و هداياى زيادى از جمله نهال درختان ما را به ايران آورد، و در شمال و جنوب ايران كاشت . اكنون اجازه بفرماييد ما برادران يكى پس از ديگرى در صحنه ظاهر شده و مختصرى خود را معرفى كنيم و سپس منافع خود را براى شما بازگو نماييم .
     

     

     

     

     

     

     

     

    طنزانه
    طنزگويه هاي اجتماعی «روزانه»


    هيزم شکن و جنيفرلوپز !

    يه روز، وقتي هيزم شکن مشغول قطع کردن يه شاخه درخت بالاي رودخونه بود،
    تبرش افتاد تو رودخونه.
    وقتي در حال گريه کردن بود يه فرشته اومد و ازش پرسيد: چرا گريه مي‌کني؟
    هيزم شکن گفت که تبرم توي رودخونه افتاده. فرشته رفت و با يه تبر طلايي برگشت:
    «آيا اين تبر توست؟» هيزم شکن جواب داد: «نه»
    فرشته دوباره به زير آب رفت و اين بار با يه تبر نقره‌اي برگشت و پرسيد که آيا اين تبر توست؟
    دوباره، هيزم شکن جواب داد: نه.
    فرشته باز هم به زير آب رفت و اين بار با يه تبر آهني برگشت و پرسيد آيا اين تبر توست؟
    جواب داد: آري.
    فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به او داد و هيزم شکن خوشحال روانه خونه شد.
    يه روز وقتي داشت با زنش کنار رودخونه راه مي‌رفت، زنش افتاد توي آب.
    هيزم شکن داشت گريه مي‌کرد که فرشته باز هم اومد و پرسيد که چرا گريه مي‌کني؟
    هيزم شکن جواب داد «فرشته، زنم افتاده توي آب.»
    فرشته رفت زير آب و با جنيفر لوپز برگشت و پرسيد: زنت اينه؟
    هيزم شکن فرياد زد: بله،‌ خودشه!
    فرشته عصباني شد: «تو تقلب کردي، اين نامرديه»
    هيزم شکن جواب داد: اوه، فرشته عزيز، منو ببخش، سوء تفاهم شده! ميدووني، اگه به جنيفر لوپز «نه» ميگفتم، تو ميرفتي و با «کاترين زتا جونز» مي‌اومدي و بعدش هم با «آنجليا جولي» و در آخر تو ميرفتي و با زن خودم مي‌اومدي و به خاطر صداقت من، تو همه‌شون رو به من مي‌دادي. اما فرشته، من يه آدم فقيرم و توانايي نگهداري چندتا زن رو ندارم، و به همين دليل بود که اين بار گفتم: «آره»

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    نقد، مرور و انتخاب

    سونی اریکسون W810i

    سومین گوشی واکمن شرکت سونی اریکسون، W810i به جهت دارا بودن کلیه امکانات مربوط به پخش موسیقی از جمله پخش کننده دیجیتال موسیقی، رادیو FM و نرم افزار مدیریت فایل های موسیقی، همانگونه که با مشاهده لوگوی "واکمن" بر روی بدنه آن می توان انتظار داشت، یک پخش کننده موسیقی قدرتمند به شمار می رود.
    این گوشی را می توان ترکیبی از دو گوشی قبلی عرضه شده توسط کمپانی سونی اریکسون K750i و K750i دانست، البته از لحاظ ظاهری بیشتر به K750i شباهت دارد.
    سونی اریکسون W810i مجهز به دوربین 2 مگا پیکسلی و مرورگر اینترنتی است، به علاوه امکان ارسال و دریافت پیام، فایل های صوتی و تصویری را نیز به کاربران ارائه می دهد. از خصوصیات بارز این گوشی می توان به سرعت آن اشاره نمود.

    مزایا
    مجهز بودن به تمامی امکاناتی که برای گوشی های نسل جدید امروزی مورد نیاز است : طراحی ظاهری ساده، ظریف و زیبا، صفحه کلیداصلاح شده، کیفیت موسیقی بالا، بلوتوث، دوربین 2 مگاپیکسلی، پخش کننده MP3، کارت حافظه و بلندگو.

    معایب
    کیفیت پایین صدای گوشی در هنگام برقراری ارتباط، وجود یک اشکال تکنیکی در نرم افزار مربوط به ارسال فایل های صوتی و حافظه داخلی محدود 20 مگا بایتی.

    مشخصات فیزیکی
    ابعاد : 100 x 46 x 19.5 میلی متر
    وزن : 99 گرم
    تنوع رنگ : مشکی اطلسی - سفید

    نمایشگر
    وضوح : 176x220 پیکسل
    تعداد رنگ : TFT 262.144
    ابعاد صفحه : 28x35 میلی متر

    دوربین
    2مگا پیکسل (ابعاد عکس : 1224 x 1632 )

    اتصالات
    بلوتوث، USB، GPRS

    ویژگی های مالتی مدیا
    رادیو FM
    بلندگو
    قابلیت پخش Mp3 و MPEG4

    عمر باتری
    حالت انتظار : حداکثر 350 ساعت
    حالت مکالمه : حداکثر 8 ساعت

    سایر
    مرورگر : WAP 2 حافظه داخلی : 20 مگا بایت کارت حافظه همراه : 512 مگابایت
     

     

     

     

     

     

     

     

     

    مجله فرهنگي

    ebgh_80@yahoo.com
    مجله فرهنگی، روزهای زوج منتشر می شود

    شماره دوم

    آشنایی با داستانهای ملل مختلف
    (یمن – نویسنده : عبدالله سالم )
    -----
    آقای مدیر را تازه دستگیر کرده بودند . خبر مثل توپ ترکید . هر کسی علتی برای آن می تراشید . قدر مسلم خائن بود . خائن به مردم و میهن . بازجو یقه او را گرفت و گفت : ما از همه چیز خبر داریم و می دانیم خرابکار هستی . گناهت قابل چشم پوشی نیست . اگر اعتراف کنی برای کدام نیروی خارجی جاسوسی می کردی شاید تخفیفی در مجازات تو قائل شویم ، تازه آنهم بخاطر همکاری است . متهم ساکت نشست و به او چشم دوخت . بازپرس سعی کرد با لحت ملایم تری او را به راه بیاورد . بازپرس گفت : ببین کار خودت را سخت تر نکن . اعتراف کن . مزدور آمریکایی ها بودی ؟ چه قدر گرفته ای ؟ ... . متهم باز هم حرفی نزد . بازجو از کوره در رفت و سیلی سنگینش ، ناگهان دهان و بینی متهم را پر از خون کرد . متهم که انگار منتظر همین سیلی بود گفت : اعتراف می کنم . برای خارجی ها کار کرده ام . چرایش هم به خودم مربوط است . تازه اگر هم بگویم دردی از شما دوا نمی کند . بازجو خشم خود را فرو خورد و گفت : اقتصاد کشور را فلج می کردی ؟ متهم گفت : نه ، کاری به اقتصاد نداشتم . بازجو گفت : لابد می خواستی بمب گذاری کنی ؟ متهم با سر پاسخی منفی داد . بازجو پرسید : پس حتما اطلاعات سری را به دشمن تحویل می دادی ؟ متهم باز نفی کرد . بازجو گفت : قصد ترور مقامات را داشتی ؟ متهم گفت : نه . بازجو رنگ به رنگ شد و گفت : مرا مسخره کردی ؟ مادرت را به عزایت می نشانم . پس چه غلطی می کردی ؟ متهم حرفی نزد . بازجو گفت : من از تو کله شق تر ها را هم مثل موم نرم کرده ام . حرف می زنی یا فکت را پیاده کنم ؟ متهم با دست صورت خون آلودش را مالید و گفت : الساعه عرض میکنم ، نزنید . دو نوع خرابکاری می کردم . اول ناراضی تراشی بود . هر کس که به اداره مراجعه می کرد ، پدرش را در می آوردیم . از بس می آوردیم و می بردیمش ، جانش در می آمد . کار یکروزه را کمتر از یک هفته طول نمی دادیم . آنقدر ازش جریمه و عوارض می گرفتیم که جانش در بیاید . هر وقت می دیدیم اعتراض نمیکنند ، بیشتر سخت گیری می کردیم . کاری می کردیم که ناراضی شوند از حکومتی که مرا رییس کرده بود . بازجو پرسید : و دومیش ؟ متهم گفت : نوع دوم به کارمندان اداره مربوط می شد . آدمهای با تجربه ، مهندسان و نخبه ها را می پراندم . جلوی حقوق و ترفیع شان را می گرفتم تا از کار زده شوند . دور آنها را پر می کردم از کارمندان دون پایه که مشاعر درستی نداشتند و از کار سر در نمی آوردند . کاری می کردم که از شدت فشار کاری ، جانشان را بردارند و فرار کنند . متخصصان را هم همینطور . بازجو گفت : عجب ! پای اعترافات خود را امضا کن . و به همکارانش گفت : ببریدش و نفر بعدی را بیاورید . دو روز بعد از بازجویی ، مدیر با کمال احترام بر سر کار خود برگشت .


    آشنایی با یک مجله
    -----
    مجله روانشناسی جامعه . مجله ای است که به موضوعات روانشناسی می پردازد و تفاوت مهمی که با بقیه مجلات هم موضوع خود دارد ، زبان علمی و دور از مسایل تجاری است که با زبانی ساده ، مسایلی را که دیگر مجلات از نوشتن آن سرباز زده اند را در سطح فرهنگی جامعه ، می نگارد . مسایلی از قبیل روانشناسی سکس و ... . این مجله سعی کرده است که تابوها را بشکند و مسایل جدی روانشناسی را در حوزه های مختلف بررسی کند . پیشنهاد می کنم حتما شماره ای از این مجله را بخوانید .

    موسیقی
    -----
    نشر باربد از دیگر موسساتی است که آثار برتر موسیقیایی داخلی و خارجی را منتشر می کند . از آلبوم های موفق این موسسه می توان به آلبوم " واقعه " اشاره کرد . آنچه در این مجموعه می شنوید گزیده ای است از قطعات سه آلبوم گروه اکسیم آف چویس که توسط شرکت ایکس دات میوزیک و نارادا ریکوردز منتشر شده است . اجرای این آلبوم ها را مامک خادم عهده دار بوده است و صدای غنی ایشان ، آثاری را خلق کرده است که در سبک خود شاید کم نظیر باشد . رامین ترکیان ، آهنگساز گروه ، بر پایه معیارهای جهانی و سبک فیوژن ، آثاری را در این آلبوم ساخته است که مطمینا بارها گوش خواهید داد . او با توجه به غنای شعر فارسی ، آهنگ ها را ساخته و ذوق هر شنونده ای را در هر نقطه از جهان را بر می انگیزاند .

    معرفی یک کتاب
    -----
    کتاب روانکاو اثر ماشادو د اسیس
    ژواکیم ماریا ماشادو د اسیس نویسنده ای است برزیلی که برخی از منتقدان و صاحب نظران او را بزرگترین نویسنده قرن نوزدهم در آمریکای لاتین می دانند . شهرت وی مدیون رمانها و آثار کوتاهش است . وی در اغلب آثارش ابعاد روانشناختی انسانها را مورد توجه قرار می دهد . مجموعه روانکاو و سایر داستانها نمونه بسیار خوبی از این سبک نگارش است که درآن نویسنده با زبان تلخ و آمیخته با طنز روحیات و خلقیات شخصیت های داستانیش را ژرف کاوی می کند . این کتاب توسط انتشارات لوح فکر و با قیمت 2000 تومان و با ترجمه عالی مترجم گرانقدر عبدالله کوثری عرضه شده است .

    معرفی یک برنامه
    -----
    برنامه آوای ایرانی ، نخستین و تنها برنامه تلویزیونی بیست و هشت سال اخیر است که به پخش کامل تعدادی از آوازهای قدیمی ایرانی می پردازد ، نه در لابه لای جنگ های ادبی و هنری یا با تصویرهایی از گل و رودخانه ودریا در فاصله پخش دو برنامه . این برنامه با ذکر نام خواننده ، نوازندگان و دستگاه و گوشه های آواز پخش می شود . پخش قسمتی دیگر از این برنامه با نام یاد ، به پخش قسمت هایی از آثار موسیقی دانان اختصاص دارد که این بخش مدتی است با مشکل ممیزی روبرو شده است و به دلیل مشکل قدیمی منع نمایش ساز در تلویزیون فعلا توقیف است و پخش نمی شود . محمد رضا جعفری نویسنده گی و کارگردانی و تهیه کننده این برنامه است .

    یک جمله
    -----
    ماده نوزدهم اعلامیه حقوق بشر ؛
    من حق دارم عقیده ای داشته باشم ، این عقیده را بیان کنم ، آنرا گرامی بدارم و انتشار دهم ؛ با آن زندگی کنم و با همین عقیده به هر کجا که مشتاقم رفت و آمد کنم .


    نظرات ، انتقادات ، پیشنهادات و آثار خود را با من در میان بگذارید.
    ebgh_80@yahoo.com

     

     

     

     

     

     

     

     

    ستون آزاد

    مصاحبه با محسن چاوشي !

    هراز گاهي تب خواننده‌هاي جديد و جوياي نام بازار موسيقي را گرم مي‌‌كند... يك روز همه به دنبال رضا صادقي مي‌‌روند و روز ديگر صداي بنيامين آنها را شيفته خود مي‌‌كند... اما در اين بين بازار آلبوم‌هاي غيرمجاز هميشه داغ داغ بوده و هست. حضور و شهرت خواننده‌هاي نام آشنا و بي‌‌شمار از جمله محسن چاووشي، حامد هاكان و... خيلي از اهالي موسيقي را دلسرد و نگران كرد... هر چند چاووشي براي توليد آلبومش تا مرحله نهايي مجوز هم پيش ‌رفت اما در نهايت بدشانسي آلبومش به صورت غير مجاز منتشر شد. در هر حال گفتگو با خواننده‌اي كه مي‌‌خواهد پس از اين، سكرت عمل كرده و تمام توليداتش را با مجوز رسمي به دست مخاطبانش برساند براي ما جالب بود اميد آنكه اين مصاحبه شما را هم راضي كند.او به اين باور است كه اگر كارهايش به يغما نمي رفت، همه شان مجوز مي گرفت،‌اما دوستان اجازه ندادند كه چنين اتفاقي بيفتد...

    ==>: چي شد محسن چاووشي به جمع خوانندگان پيوست؟
    چاووشي: يك روز وقتي داشتم كتاب شعر مريم حيدرزاده را ورق مي‌‌زدم احساس كردم چقدر اين نوشته‌ها با روحياتم
    سازگار است، از آن روز به بعد مدام كلام ايشان را زمزمه مي‌‌كردم تا اينكه...
    ==>: آلبوم «نفرين» آلبوم شما بود؟
    چاووشي: بله... البته نفرين در حد يك ماكت باقي ماند
    ==>: يعني قرار بود مجوز بگيرد و بازخواني شود؟
    چاووشي: آن كار حتي به تنظيم هم نرسيد، آن زمان وزارت ارشاد از خوانندگان ماكت كارها را تحويل مي‌‌گرفت و روي آنها مجوز صادر مي‌‌كرد كه از اقبال بد من اين آلبوم لو رفت، دست به دست چرخيد و بدون گرفتن مجوز به خانه‌ها راه پيدا كرد.
    ==>: پس به دنبال مجوز هم رفتيد؟
    چاووشي: بله، اما بعد از پخش غير مجاز ديگر مجوزش را نگرفتم، چون فايده‌اي نداشت.
    ==>: اما اين فضا خيلي هم به ضرر شما نشد!
    چاووشي: به ضررم كه نشد اما در عوض خيلي‌ها روي من حساس شدند البته وقتي فهميدند كه غير مجاز پخش شدن آلبوم كار خودم نبوده و از طرفي نفرين تنها يك ماكت بوده، كوتاه آمدند.
    ==>: فكر مي‌‌كنيد عامل اصلي موفقيت كه نه ! شهرت امروز خود را مديون چه چيز هستيد، شباهت رنگ صدا و يا غير مجاز پخش شدن كارها؟
    چاووشي: نمي‌‌دانم از شما به عنوان يك مخاطب سوال مي‌‌كنم. اگر اين آلبوم مجاز منتشر مي‌‌شد، آن را تهيه مي‌‌كرديد؟ هر چند در اين صورت خيلي سريع‌تر و گسترده‌‌تر توزيع مي‌‌شد.
    ==>: در عوض كنار صدها آلبوم تازه توليد شده ديگر قرار مي‌‌گرفت؟
    چاووشي: مگر فريدون را چه كسي مي‌‌شناخت؟! حتي مني كه در زمينه موسيقي فعاليت مي‌‌كنم هم ايشان را نمي‌‌شناختم اما وقتي آلبومش وارد بازار شد از پرفروش‌ترين‌ها بود.
    ==>: به نظرتان آلبوم نفرين مجوز مي‌‌گرفت؟
    چاووشي: خيلي از تراك‌هاي نفرين مجوز داشت. من به دنبال مجوز نهايي بودم كه متاسفانه لو رفت. در ضمن خيلي از كارهايي كه امروز با داشتن مجوز منتشر مي‌‌شود هم از نظر مضمون و... شبيه نفرين است.
    ==>: تا به حال آلبوم مجوز دار هم منتشر كرديد؟
    چاووشي: نه، اما خيلي از كارهايم از جمله آلبوم «لنگه كفش» كه تمام آهنگهايش مجوز داشت تا مرحله ثبت‌نهايي هم ‌رفت اما در نهايت نه تنها به صورت غير مجاز، بلكه با كيفيت بسيار پايين پخش ‌شد. حتي تعدادي از آهنگ‌هايي كه براي دوستان ديگر ساخته بودم با صداي من به دست مردم رسيده بود.
    ==>: چرا؟! چرا بايد تمام كارهايتان بدون اطلاع شما به صورت غير مجاز منتشر شود؟
    چاووشي: اين بحث خيلي تكراري شده.
    ==>: بله، موضوعي تكراري كه متاسفانه هنوز هم تكرار مي‌‌شود.
    چاووشي: به هر حال كارها دست افراد به ظاهر معتمدي مي‌‌افتد كه شايد ناخواسته اين روند را به همراه دارد.
    ==>: چرا اكثر كارهاي محسن چاووشي سياه است و چرا شما عشق امروزي را به اين صورت وارد موسيقي كرديد؟
    چاووشي: اين حرف را قبول ندارم، چون كارهاي من سياه نبوده.
    ==>: اما سفيد و اميدوار كننده هم نيست!
    چاووشي: شايد ترانه‌هايي كه من خواندم به خصوص در آلبوم نفرين تلخ باشد اما سياه نيست و با همين آلبوم هم مخاطب زيادي جمع كردم اما امروز خيلي از آن كار راضي نيستم، چون معتقدم هيچ عاشق، سخن سخت به معشوق خود نگفت.
    ==>: يعني آن زمان با ترانه‌هايشان، موافق و هم عقيده بوديد؟
    چاووشي: حتما موافق بودم، چون تا با ترانه‌ها ارتباط حسي برقرار نكنم، نخواهم خواند، ولي امروز با گذشت چهارسال ايدئولوژي‌هايم تغيير كرده و معتقدم خواندن نفرين بزرگترين اشتباهم بوده هر چند نفريني كه حيدرزاده خيلي خوب آن را سروده بود.
    ==>: امروز چه تعريفي از عشق داريد؟
    چاووشي: اجازه دهيد در اين زمينه صحبتي نكنم.
    ==>: در اين مورد نظري نداريد يا اينكه چون با كارهايتان در تناقض است، ترجيح مي‌‌دهيد صحبت نكنيد؟
    چاووشي: درست متوجه شديد، من قبلا كارهايي را خواندم كه با حرف‌هاي امروز قابل اصلاح و جبران نيست، در واقع براي صحبت كردن در اين باره، لازم به گذشت زمان بيشتري است.
    ==>: يعني از خواندن آن ترانه‌‌ها پشيمان شديد؟
    چاووشي: امروز، با ديد ديگري به مقوله عشق نگاه مي‌‌كنم، هر چند مرز بين نفرت و عشق تنها به اندازه يك مو باريك است... اما اگر صحبتي كنم به‌طور مسلم مريم حيدرزاده هم زير سوال مي‌‌رود.
    ==>: براي اولين بار چه كسي تشخيص داد صداي خوبي براي خواندن داريد؟
    چاووشي: شايد باورتان نشود اما تا امروز هيچ‌كس چنين حرفي به من نزده، اگر خواننده شدم فقط با تشخيص خودم بود.
    ==>: مي‌‌دانيد الان چند تا محسن چاووشي داريم؟
    چاووشي: خيلي زياد. افرادي كه به نام من هر كاري از جمله مي‌‌كنند!
    ==>: شايد به اين دليل است كه مردم تصوير شما را نديده‌اند.
    چاووشي: درست است، بايد با انتشار آلبوم مجوز‌دار و چاپ عكسم به اين وضعيت پايان دهم و تا زماني‌كه اين اتفاق نيفتد، اجازه چاپ عكس‌هايم را ندارم.
    ==>: پس آلبوم جديد شما را در نوار فروشي‌هاي معتبر پيدا خواهيم كرد؟
    چاووشي: اميدوارم كه اين اتفاق بيفتد.
    ==>: اشعار اين آلبوم از چه كساني است؟
    چاووشي: رضا صفايي، امير ارجعيني، ليلا رضايي، حميدرضا رزاقي و ترانه مكرم براي ده تراك ترانه‌سرايي كردند، يك كار متفاوت با كارهاي قبلي‌ام.
    ==>: در مورد اين كار بيشتر توضيح مي‌‌دهيد؟
    چاووشي: در اين آلبوم صداي من شبيه هيچ‌كس نيست. هر چند در ابتدا، همان خواننده لس‌آنجلسي اظهار كرده بود اين دو صدا (صداي من و خودش) كاملا متفاوت بوده و هيچ شباهتي به هم ندارند اما باز هم اين تصور را در كار جديد به كلي از بين بردم، ضمن كه اين در اين آلبوم موسيقي تلفيقي ( پاپ، سنتي) كار كردم.
    ==>: چقدر با موسيقي سنتي آشنا هستيد؟
    چاووشي: خيلي كم.
    ==>: يعني دستگاه‌هاي موسيقي را هم نمي‌شناسيد؟
    چاووشي: نمي‌شناسم چون به تازگي وارد اين حيطه كاري مي‌شدم.
    ==>: پس چطور كار تلفيقي انجام مي‌‌دهيد؟
    چاووشي: به كمك دوستان سنتي‌كار، در ثاني ما فقط نت‌هاي نوشته شده را با سازهاي سنتي نواختيم.

     

    محسن چاووشي از نگاهي ديگر

    متولد چه سالي هستيد؟
    چاووشي: هشتم مرداد ماه سال 1358
    در كدام شهر؟
    چاووشي: خرمشهر
    مهمترين ويژگي اخلاقي؟
    چاووشي: بسيار حساس و كمي زود رنج.
    انتخاب اشعار؟
    چاووشي: خودم انتخاب مي‌‌كنم براساس روحياتي كه داشته و دارم.
    مهم‌ترين عامل شهرت؟
    چاووشي: اجازه دهيد اين سئوال را مردم جواب دهند.
    مهم‌ترين ويژگي اهالي جنوب؟
    چاووشي: خونگرمي و مهمان‌نوازي.
    شما هم اين خصيصه‌ را داريد؟
    چاووشي: صد در صد.
    تحصيلات؟
    چاووشي: مطمئن باشيد موسيقي نخواندم...
    مگر تمام خواننده‌هاي ما موسيقي خوانده‌اند؟
    چاووشي: نمي‌‌دانم اما من حسابداري خواندم.
    چرا سوالات را تفكيك مي‌‌كنيد؟
    چاووشي: خب بايد يك طوري نشان بدهم كه متناقضم ديگه.
    امروز كه ديگر آن تناقضات را شكستيد!
    چاووشي: خب اين خودش هم يك تناقض ديگر است.
    بهترين كاري كه خوانديد؟
    چاووشي: آهاي تو كه اينهمه دوري از من و بانوي من
    معروف ‌ترين كار؟
    چاووشي: نفرين و نشكن دلمو
    دوران كودكي هم مثل الان آرام بوديد؟
    چاووشي: خيلي آرام و البته درس نخوان.
    بهترين نمره؟
    چاووشي: از درس انشاء نمره 17 گرفتم.
    بدترين سال تحصيلي؟
    چاووشي: سال پنجم ابتدايي كه از دو درس تاريخ، مدني و رياضي تجديد آوردم.
    بهترين درس؟
    چاووشي: عربي
    ورزش...
    چاووشي: پيش‌تر ورزش مي‌‌كردم اما حالا كمي تنبل شدم.
    سينما...
    چاووشي: برايم جذابيت ندارد.
    علي سنتوري...
    چاووشي: فيلمي از داريوش مهرجويي كه روي آن چهار ترانه خواندم.
    انتقاد...
    چاووشي: قبول مي‌‌كنم.
    سازنده‌ترين انتقاد؟
    چاووشي: به نفرين شد كه پذيرفتم.
    چه سازي مي‌‌نوازي؟
    چاووشي: پيانو و كيبورد.
    تا امروز چند ترانه خوانديد؟
    چاووشي: 25 يا 26 ترانه.
    موسيقي فاخر...
    چاووشي: موسيقي كه براي همگان ملموس باشد يعني همه با آن ارتباط برقرار كنند.
    يعني هر قدر موسيقي قابل لمس‌تر باشد فاخرتر هم هست؟
    چاووشي: از نظر من همينطور است.
    ممنون از اينكه با ما در اين گفتگو همراه شديد.
    چاووشي: من هم از شما تشكر مي‌‌كنم، اميدوارم روزي بتوانم يك كار فاخر تقديم اهالي موسيقي نمايم.

     

     

     

     

     گروه اینترنتی مشکان