593

 
 

به نام حضرت دوست، که هر چه بر سر ما مي رود عنايت اوست

مجله الکترونيکي روزانه :: شماره 593 :: یکشنبه 5 آذر 1385

Mobin_s2004@yahoo.com

حيف باشد چو تو مرغی که اسير قفسی ...

بدا به حال پيرمرد دريازاد طوفان پرورده ای که به گنداب برکه ای حقير بسنده کند چونان عقابی که به مقام مگسی تن در نهد .

چه شکرهاست در اين شهر که قانع شده اند
شاه بازان طريقت به مقام مگسی!

از «دلنوشته هاي شخصي»

 

آرشيو روزانه

براي مشاهده شماره ديروز «روزانه» (592) اينجا را کليک کنيد

 

عناوين برخي از  مطالب شماره امروز مجله الکترونيکي «روزانه»

  • باید نذارید این توپ زمین بیافته!
  • معرفي و دانلود فيلم: آب نبات سفت
  • دانلود آلبوم: سکوت فریاد باصداي مهران فهیمی
  • مدیریت رمز های عبور و پرکردن خودکار فرم های پسورد به صورت هوشمند با Ai Roboform 6.8
  •  ETI Camcorder 2.v2.02 OS8 [6630,668x]
  • سربندهای فراموش شده
  • غوغای ستارگان
  • مصباح یزدی؛ نه در مسجد نه در میخانه
  • من «حسن لبه» هستم !
  • كوكب خانم
  • بازگشت به باشگاه بعد از صدمه ديدن
  • سخنرانی جنجالی روح‌ الله حسینیان در مورد قتل‏هاى زنجیره‏اى
  • و ....
 

 


 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

 



 

 


Mobin_s2004@yahoo.com

باید نذارید این توپ زمین بیافته!
انتشار نخستين تصاوير ديدني از حيوانات در رحم مادر
خانه ای از چوب کبریت

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

خالد مشعل: انتفاضه سوم در راه است
 

رئيس دفتر سياسي حماس امروز هشدار داد، اگر تا 6ماه ديگر راه حلي سياسي براي ايجاد يك كشور فلسطيني ارايه نشود، انتفاضه سوم آغاز خواهد شد.
خالد مشعل در كنفرانس مطبوعاتي در اتحاديه روزنامه نگاران مصري در قاهره كه سخنان وي به طور مستقيم از شبكه خبري الجزيره قطر پخش شد، گفت: تمامي گروههاي فلسطيني از جمله جنبش حماس بر پايان اشغالگري اسرائيل و تشكيل دولت فلسطين در مرزهاي 1967 اجماع نظر دارند.
وي افزود: اگر تا شش ماه آينده راهكاري سياسي براي تشكيل دولت مستقل فلسطيني اتخاذ نشود، انتفاضه سوم به وقوع خواهد پيوست.
رئيس دفتر سياسي حماس خاطرنشان كرد: از اسرائيل، آمريكا، كميته چهارجانبه و جامعه بين المللي و از همه افراد و گروههاي مسوول مي خواهم كه از اين فرصت استفاده كنند و 6 ماه فرصت دارند تا به اين درخواست فلسطين جامعه عمل بپوشانند.
رئيس دفتر سياسي حماس هشدار داد، اگر خواسته‌ها ما بر آورده نشود، حماس و نيروهاي مقاومت دست به كار مي‌شوند و ممكن است اين امر به فروپاشي دولت بينجامد و اين جنبش تمامي پرونده‌هاي سياسي خود را مي‌بندد و انتفاضه سوم را آغاز مي‌كند.
رئيس دفتر سياسي حماس با اشاره به جنايت‌هاي رژيم صهيونيستي عليه ملت فلسطين گفت: اسرائيل مرتكب جنايتي بدتر از جنايت‌هاي نازي‌ها در حق ملت فلسطين مي‌شود و جامعه بين المللي آن را ناديده مي‌گيرد.
مشعل خاطرنشان كرد: اسرائيل روي اين مسئله حساب باز كرده تا از طريق تشديد تجاوزات خود بر ضد فلسطيني‌ها، ما را مجبور كند تا سرباز اسير اسرائيلي را آزاد كنيم.
وي رژيم صهيونيستي را عامل اصلي بر سر راه تبادل اسراي دربند فلسطيني در زندانهاي اين رژيم دانست و گفت: اين اسرائيل است كه مانع اساسي در جهت نهايي شدن مساله تبادل اسرا است.
وي با اشاره طرح فلسطيني‌ها براي توقف حملات رژيم صهيونيستي به غزه و كرانه باختري اردن گفت: دولت فلسطين طرحي را براي متوقف كردن شليك موشك به سرزمين‌هاي اشغالي ارائه كرد، ولي اسرائيل آن را نپذيرفت.
رئيس دفتر سياسي حماس از كشورهاي عربي و اسلامي خواست گام‌هاي عملي و فوري در رفع محاصره مردم فلسطين بردارند.
اين مقام برجسته حماس نتايج ديدارهاي خود را با مقام‌هاي مصر مثبت و خوب ارزيابي كرد و گفت: در اين سفر در خصوص تشكيل دولت وحدت ملي، برداشتن محاصره اقتصادي و آزادي اسراي دربند فلسطيني بحث و گفت‌وگو كرديم.
رئيس دفتر سياسي حماس با اشاره به گفت‌وگوهاي داخلي ميان فلسطينيان و با بيان اينكه حماس و فتح نمي توانند يكديگر را طرد كنند، تاكيد كرد، فضاي كنوني براي توقف گفت و گوهاي ملي مناسب نيست و حماس مسوول توقف آن نيست.
وي شرط تشكيل دولت فلسطيني را رفع محاصره از مردم فلسطين برشمرد و افزود: گام‌هاي مهمي را براي تشيكل دولت وحدت ملي برداشتيم و به زودي دولت وحدت ملي را تشكيل مي‌دهيم.
رئيس دفتر سياسي حماس همچنين از طرح كشورهاي قطر، عربستان سعودي، مصر و ديگر شخصيت‌ها براي حل بحران تشكيل دولت وحدت ملي خبر داد ولي به جزئيات مربوط به اين طرح اشاره‌اي نكرد.

 



 


 

Mobin_s2004@yahoo.com

معرفي و دانلود فيلم

آب نبات سفت 
Hard Candy

کارگردان: ديويد اسليد. فيلمنامه: برايان نلسون. موسيقي: هري ايسکوت، مالي نايمن. مدير فيلمبرداري: جو ويلمز. تدوين: آرت جونز. طراح صحنه: جرمي ريد. بازيگران: پاتريک ويلسون]جف کالور]، الين پيج[هايلي استارک]، ساندرا يوه[جودي تاکودا]، اودسا رئا[جنل راجرز]. 103 دقيقه. محصول 2005 آمريکا. برنده جايزه تماشاگران از جشنواره فيلم کاتالونيا-استيگز.
دختري 14 ساله، باهوش و جذاب به نام هايلي با مردي 32 ساله به نام جف و عکاس مد از طريق چت آشنا مي شود. آن دو براي آشنايي بيشتر قرار ملاقاتي در يک کافه مي گذارند و بعد از لاس مختصري جف او را به خانه خود مي برد. هايلي براي سر در اوردن از رازي که مدت هاست فکرش را به خود مشغول کرده، در مشروب جف داروي خواب آور مي ريزد. وقتي جف به هوش مي ايد خود را بسته شده به يک صندلي مي يابد. هايلي با سماجت سعي دارد از زير زبان جف بيرون بکشد که قبل از او نيز دختران کم سن و سالي را به آپارتمان خود آورده يا نه. چون مدتي قبل يکي از دوستان او به نام دانا موئر به طرز مشکوکي ناپديد شده و جف آخرين فردي است که با وي ديده شده است.

چرا بايد ديد؟
اولين فيلم بلند ديويد اسليد[روزنامه نگار و ويديو کليپ سازي خبره] که از ماجرايي حقيقي در ژاپن الهام گرفته، به يکي از حساس ترين موضوعات روزگار ما يعني پدوفيلي-آزار جنسي افراد نابالغ- مي پردازد. فيلم تمامي نشانه هاي روز را با خود دارد از نام آن که لقب دختران کم سن و سال در گفتگوهاي اينترنتي است، تا احساسي که بعد از ديدن ان گريبان تان را مي گيرد يعني احساس مي کنيد انگار قبلاً آن را ديده بوديد! اين يعني بلاي دوره پست مدرنيسم، يعني بازيافت ايده ها و قصه ها! اشتباه نکرده ايد اين هملان قصه اشناي دخترک کلاه قرمزي است که گرگ بدجنس نقشه اي کشيده تا او را نوش جان کند [در روانشناسي خوردن نمادي از تجاوز جنسي است]!
الن پيچ نقش دخترک کلاه قرمزي را بازي مي کند که دست درازي به او براي هيچ کس نمي تواند پايان خوشي داشته باشد. او اين بار گرگ را واقعاً به دام مي اندازد و براي اين که معصوميت اش را با کشتن گرگ نابکار خدشه دار کند زمينه را براي خودکشي او فراهم مي شازد تا گرگ خود را مجازات کند!
آب نبات سفت که در 18 روز و با هزينه اي اندک ساخته شده، با ناديده گرفتن موضوع محوري آن مي توانست يک فيلم ترسناک متعارف باشد. با اين حال موقعيت سنجي تهيه کننده و کارگردان فيلم به خلق تريلري هوشمندانه از موضوعي تابو گونه منجر شده و خاطر پرداخت جسورانه اش آن را ديدني مي کند.
ژانر: درام، تريلر.

دانلود فیلم
این فیلم را می تونید از آدرسهای زیر دانلود کنید:
لینک صفحه دانلود

راهنمای دانلود
بعد از اینکه روی لینک فایل مربوطه کلیک کردید، صفحه ای باز می شود که وارد سایت Rapidshare می شوید. در صفحه باز شده جدولی را مشاهده می کنید که در انتهای آن دو کلید وجود دارد: Free و Premium
باید روی Free کلیک کنید تا صفحه مربوط به دانلود باز شود. در وسط صفحه شمارنده ای بصورت معکوس از عدد 60 شروع به شمارش می کند. وقتی شمارنده به صفر رسید، در همان قسمت منوی جدیدی باز می شود، بعد از وارد کردن کد امنیتی که در همانجا نوشته شده است (و معمولا 3 کاراکتری می باشد)، روی Download From Mirror کلیک کنید تا شروع به دانلود فایل مورد نظرتان کند.
تذکر مهم: در هنگام دانلود از سایت Rapidshare و سایتهای اینچنینی، حتما باید نرم افزار مخصوص دانلود مثل (DAP و ... ) غیرفعال باشند و نباید توسط چنین نرم افزارهای دانلود کنید، چون موفق نخواهید شد!
بعد از دانلود همه قسمتها، فايل قسمت اول را اجرا کنيد، تا فيلم Extract و آماده نمايش شود.

----------------------------------------------------------------------

قابل توجه شما ایرانیان عزیز خارج از کشور !
با همکاری دوست بسیار عزیزم «benz223@gmail.com» هر هفته، روزهاي جمعه يک فيلم سينمائي ايراني براي مشاهده آنلاین (و یا دانلود) تقدیم می گردد.

 

 


 

Mobin_s2004@yahoo.com

دانلود آلبوم: فارسی

سکوت فریاد
باصداي مهران فهیمی

۱-بازیچه

۲-فریاد سکوت

۳-صدای فاصله

۴-بی تو

۵-راز دل

۶-مینای من

۷-قسمت

۸-جاده ی عاشقی

۹-کبوتر

۱۰-برو خوش باش

۱۱-نفرین

۱۲-دل دل دل نکن

برای دانلود روی هر یک از آهنگهای بالا کلیک سمت راست کرده و Save Target As را بزنید.
 


 

تک موزیک

ویدیو جدید و زیبای رامین افوشی به نام بچه ها  

 لینک دانلود
براي دانلود، روي لينک بالا کليک سمت راست نموده و Save Target As را بزنيد.

 

 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

نرم افزار PC

مدیریت رمز های عبور و پرکردن خودکار فرم های پسورد به صورت هوشمند با Ai Roboform 6.8

 

Ai Roboform نرم افزار کوچک هوشمند و جالبی از شرکت Siber Systems برای مدیریت قدرتمند تمامی رمز های عبور شما در محیطی امن است که به صورت خودکار و هوشمند قادر به وارد کردن اتوماتیک آن ها در زمان نیاز می باشد. این کار از لحاظ امنیتی بسیار مفید بوده و مانع انتشار رمز های عبور شما در برابر چشمان افراد و همچنین موجب نگخداری هرچه بهتر و امن تر از کلمات عبور محرمانه شماست. این دو ابزار قدرتمند و مفید در کنار یکدیگر نرم افزاری را خلق کرده اند که تا کنون به دلیل منحصر به فرد بودنش از بسیاری وب سایت های برتر نقد نرم افزار دنیا رتبه های بالا و افتخارات فراوانی را کسب کرده است . در ادامه با برخی ویژگی های نرم افزار Ai Roboform بیشتر آشنا می شویم .

برخی فواید و قابلیت های نرم افزار Ai Roboform :

- ذخیره اطلاعات و پسوردهای مکان های مختلف و مورد نیاز شما که بلافاصله با وارد کردن سریع، امن و خودکار رمز های عبور .

- پر کردن خودکار فرمها تنها توسط یک کلیک و بدون نیاز به فشردن حتی یک کلید !

- کدگذاری قدرتمند بر روی پسورد ها که موجب حفظ امنیت هرچه بالاتر آنها می شود .

- خلق رمز عبور جدید و غیر تکراری و سخت قابل حدس به طور خودکار از داخل محیط نرم افزار .

- جلوگیری از کلاهبرداری های اینترنتی با وارد کردن پسورد ها به صورت هوشمند در وبسایتهای واقعی آنها.

- ممانعت از سرقت اطلاعات توسط جاسوس ها و Keylogger ها که به ثبت کلید های تایپ شده و جاسوسی می پردازند .

- تهیه BackUp و نسخه ی پشتیبان از از پسوردها در مکانی امن .

- قابلیت جستجو در میان پسوردهای ذخیره شده .

و ...

جزدیات بیشتر به زبان سایت سازنده ....

Ai Roboform را می توانید از اینجا :

دانلود کنید نسخه ی 6.84 را با حجم 2.3 مگابایت

تصاویری از محیط نرم افزار

English Explanations

برای دریافت کرک اینجا را کلیک کنید
فايل پچ موجود در پوشه ي كرك را در محل نصب شده ي نرم افزار كپي و اجرا نماييد و با كليك بر روي گزينه ي پچ آن را كرك كنيد . كرك تست شده و 100% كار مي كند


 

دنیای موبایل

 ETI Camcorder 2.v2.02 OS8 [6630,668x]

برنامه ضبط ویدئو برای گوشیهای نوکیا

 لینک دانلود
براي دانلود، کافي است فقط روي لينک بالا کليک کنيد.

 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com


چرا نه در پی عزم دیار خود باشم

چرا نه در پی عزم دیار خود باشم
غم غریبی و غربت چو بر نمی​تابم
ز محرمان سراپرده وصال شوم
چو کار عمر نه پیداست باری آن اولی
زدست بخت گران خواب وکار بی​سامان
همیشه پیشه من عاشقی و رندی بود
بود که لطف ازل رهنمون شود حافظ

 

چرا نه خاک سر کوی یار خود باشم
به شهر خود روم و شهریار خود باشم
ز بندگان خداوندگار خود باشم
که روز واقعه پیش نگار خود باشم
گرم بود گله​ای رازدار خود باشم
دگر بکوشم و مشغول کار خود باشم
وگرنه تا به ابد شرمسار خود باشم

 
 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

بخش اول

مطالب ارسالی نویسندگان ثابت «روزانه»

 

جمله روزانه

4 آذر
وقتی دیگر نیازی نداری یاد بگیری چگونه با ناسازگاری روبرو شوی، دیگر ناسازگاری ایجاد نمی کنی و عشق و سازگاری عملا همه جا با تو است.
وین دایر

فرستنده:
saheledoosti@yahoo.com

**************

چهار اصل اساسي يك هدف سالم كه براي آينده خود در نظر ميگيريم بايد داراي شرايط زير باشد:
الف- رفاه و آسايش بيشتري فراهم سازد.
ب- به ما احساس مفيد بودن،خوشي و نشاط بخشد.
ج- از روي چشم و همچشمي و رقابت با كسي انتخاب نشده باشد.
د- انتخاب آن تحت فشار پدر و مادر ويا به توصيه اطرافيان نباشد.

فرستنده:
s_ir62@yahoo.com

 

 

arash_new2001@yahoo.com

حديث روزانه

خویشتن داری، زینت فقر است و سپاس گزاری زینت غنا و توانگری.
امام علی (ع)

 

 

mitramrz@yahoo.com

نکات ريز خانه داري

لکه خون
اگر لکه خون تازه باشد ، بهتر است ابتدا با دستمالی مناسب آن را خشک کنید ، دقت کنید برای خشک کردن فقط دستمال را دقیقا" روی لکه بگذارید و بعد از چند ثانیه آن را بردارید . به این ترتیب ، لکه به سایر نقاط سرایت نخواهد کرد . سپس مقدار کمی پودر شستشو روی لکه بریزید و با مسواک و یا برس کوچک روی آن بکشید . سپس سطح مورد نظر را توسط پارچه سفید و تمیزی خشک کنید . بعد مقداری آمونیوم روی باقیمانده لکه بریزید . پس از چند دقیقه محل مورد نظر را با پارچه ای تمیز و سفید خشک کنید . دوباره مقداری پودر شستشو روی محل بر جا مانده از لکه بریزید و بعد با پارچه تمیز و سفیدتان آن را خشک کنید . سپس پارچه یا سطح مورد نظر را با مقدار کمی آب ، آبکشی کنید . باید توجه کرد اگر لکه خون خشک شده باشد ، بر طرف کردن آن مشکلتر خواهد بود ، ولی با به کار بردن روش ذکر شده مطمئن باشید سرانجام خواهید توانست آن را بر طرف کنید.

 

 

baran432002@yahoo.no

حکيم سخن، فردوسي

از ویژگیهای حماسه این است که شاعر حماسی وارد مباحث انتزاعی هرگز نمی شود ؛این وظیفۀ فلسفه است
شاعر حماسی به عوض آنکه وارد ماهیت خرد و ماهیت شجاعت و فضیلتها بشود ؛فضیلتها را در چهره قهرمانان مجسم می کند زبان نبایستی در یک اثر بزرگ حماسی عایق بشود یعنی که کسی مفهوم آنرا در نیابد ؛فردوسی استاد حماسه سراست به وجهی که نه تنها زبان او عایق نیست که اساسا زبان محسوس نمی باشد آنچنان توصیف کرده است، چنان است که ما را به سینما برده است و تصویر بعد از تصویر است که به ما نشان می دهد
ویژگی های حماسه های اصیل در شاهنامه است واین ویژگیها در سایر آثار نیست در گرشاسب نامه نیست ،در کارهای نظامی نیست این شاعران بزرگ بعد از فردوسی که به تقلید او پای در میدان گذاشتند همگی شکست خوده از میدان بیرون آمدند چون با دقایق کار حماسه سرایی آشنا نبودند
کنون زین سپس هفتخوان آورم
سخنهای نغز و جوان آورم
اگر بخت یکباره یاری کند
برو طبع من کامگاری کند

 

 

مشکان
info@moshkan.com

یکشنبه: ترفند

ترفندهای جستجو در گوگل (قسمت اول)

مبانی جستجوی گوگل: وقتی شما چند کیورد (Keywords) را با هم جستجو می‌کنید، یک موتور جستجو یک استراتژی از پیش تعیین شده‌ای برای بررسی و ترکیب کیوردهای شما دارد. آیا هر یک از کیوردها می‌توانند به تنهایی در هر جای صفحه وجود داشته باشند یا باید کنار هم قرار گرفته‌ باشند؟ آیا موتور جستجو کلمات کلیدی را با هم جستجو می‌کند یا تک‌تک؟
جستجوی یک عبارت: گوگل به صورت پیش‌فرض، کلمات کلیدی شما را در هر کجای صفحه، چه کنار هم باشند و چه به صورت پراکنده، جستجو می‌کند. برای تغییر نتایج صفحات با کلمات مرتب شده موردنظر ما، آنها را در بین دو کوتیشن قرار می‌دهیم. برای جستجوی کیوردهای زیر: to be or not to be گوگل کیوردها را در هر جای صفحه که آمده باشند، پیدا خواهد کرد. اگر شما می‌خواهید تنها نتایجی را ببینید که کیوردها با هم و به عنوان یک عبارت در صفحه آمده‌اند، آنها را در بین دو کوتیشن قرار دهید: "to be or not to be" گوگل در این حالت تنها نتایجی را نشان می‌دهد که کیوردها با هم ظاهر شده‌اند. البته گوگل کلماتی مثل «or» و «to» را در این حالت جستجو نمیکند.
جستجوی عبارت به این روش همچنین زمانی مفید است که شما می‌خواهید عبارتی را بیابید، اما مطمئن نیستید که جمله‌بندی عبارت مورد نظر شما درست باشد که این مطلب که مکمل این قسمت است در بخش Full-Word Wildcards شرح داده شده است.
اساس بول : یک موتور همه کیوردها یا هر یک از آنها را جستجو می‌کند که بر اساس پیش‌فرض بولی صورت می گیرد. موتورهای جستجو می توانند از AND برای جستجوی همه کیوردها یا OR برای جستجوی هر کلمه استفاده کنند. در نتیجه حتی اگر موتور جستجو به صورت پیش فرض همه کیوردها را جستجو کند شما می توانید معمولا به آن یک دستور خاصی بدهید تا آن‌را برای یافتن هر کیورد راهنمایی کنید. پیش فرض بولی گوگل AND است، یعنی اگر شما کلماتی را بدون اصلاح کننده ها جستجو نمایید همه کلمات شما را با هم جستجو می نماید.
به عنوان مثال اگر شما برای کلمات زیر جستجو کنید: snowblower Honda "Green Bay"
موتور، جستجو را برای همه کیوردها باهم انجام می‌دهد. اگر شما مایلید که مشخص کنید که هر کدام از کلمه‌ها یا عبارات قابل قبول است یک OR بین هر کدام قرار دهید: snowblower OR snowmobile OR "Green Bay" اگر شما اصطلاحی را به همراه یک یا دو اصطلاح دیگر میخواهید، ‌آنها را در پرانتز قرار دهید مثل: snowblower (snowmobile OR "Green Bay")
میتوانید جستجو برای کلمه snowmobile یا عبارت "Green Bay" به همراه کلمه Snowblower را با پایپ که معادل OR است به صورت زیر جستجو کنید که علامت | پایپ نامیده میشود:
snowblower (snowmobile | "Green Bay")
خنثی سازی: اگر شما مایلید که آیتمی در جستجوی شما ظاهر نشود قبل از آن – قرار دهید: snowblower snowmobile -"Green Bay" موتور در این حالت صفحاتی را که شامل snowblower snowmobile هستند و "Green Bay" را در بر ندارند خواهد یافت. نکته ای که باید به آن توجه کرد، علامت – باید درست قبل از کلمه ای که شما آن را در نتایج نمی‌خواهید، باید قرار بگیرد اگر از فاصله نیز استفاده شود دیگر این دستور جواب نمیدهد.
ادامه دارد ...

 

 

مصحف
hamed.1360@yahoo.com

هر روز چند آيه قرآن بخوانيم

« براى شنيدن آيه مورد نظر بر روى شماره آيه كليك كنيد و براي مشاهده تفسير الميزان و نمونه بر روي آيه کليک کنيد »

سوره: سورة البقرة آيات: 286 محل نزول: مدینه

وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ 127 رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَآ إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ 128 رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ العَزِيزُ الحَكِيمُ 129 وَمَن يَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ 130 إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ 131 وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إَلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ 132 أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاء إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِن بَعْدِي قَالُواْ نَعْبُدُ إِلَـهَكَ وَإِلَـهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَقَ إِلَـهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ 133 تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ 134

 

ترجمه فارسي مکارم

و (نيز به ياد آوريد) هنگامى را كه ابراهيم و اسماعيل، پايه‏هاى خانه (كعبه) را بالا مى‏بردند، (و مى‏گفتند:) «پروردگارا! از ما بپذير، كه تو شنوا و دانايى! «127» پروردگارا! ما را تسليم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتى كه تسليم فرمانت باشند، به وجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبه ما را بپذير ، كه تو توبه‏پذير و مهربانى! «128» پروردگارا! در ميان آنها پيامبرى از خودشان برانگيز، تا آيات تو را بر آنان بخواند، و آنها را كتاب و حكمت بياموزد، و پاكيزه كند; زيرا تو توانا و حكيمى (و بر اين كار، قادرى)!» «129» چز افراد سفيه و نادان، چه كسى از آيين ابراهيم، (با آن پاكى و درخشندگى،) روى‏گردان خواهد شد؟! ما او را در اين جهان برگزيديم; و او در جهان ديگر، از صالحان است «130» در آن هنگام كه پروردگارش به او گفت: اسلام بياور! (و در برابر حق، تسليم باش! او فرمان پروردگار را، از جان و دل پذيرفت; و) گفت: «در برابر پروردگار جهانيان، تسليم شدم» «131» و ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر،) فرزندان خود را به اين آيين، وصيت كردند; (و هر كدام به فرزندان خويش گفتند:) «فرزندان من! خداوند اين آيين پاك را براى شما برگزيده است; و شما، جز به آيين اسلام ( تسليم در برابر فرمان خدا) از دنيا نرويد!» «132» آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: «پس از من، چه چيز را مى‏پرستيد؟» گفتند: «خداى تو، و خداى پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را، و ما در برابر او تسليم هستيم» «133» آنها امتى بودند كه درگذشتند اعمال آنان، مربوط به خودشان بود و اعمال شما نيز مربوط به خود شماست; و شما هيچ‏گاه مسئول اعمال آنها نخواهيد بود «134»

آیات امروز را می توانید از طریق این این هم مطالعه کنید

 


توضيح:
هر روز مي خواهيم يک صفحه از قرآن را با هم بخوانيم (به همراه معني آن. هر روز چند دقيقه وقت مي ذاريم، بعد از يه مدت مي بينيم کل قرآن را ختم کرده ايم، به همين راحتي.
فرمايش امام صادق (عليه السلام) هم که يادمون هست: «قرآن پیمان خداست بر خلق او و برای شخص مسلمان شایسته است که بر عهد خود نگاه کند و هر روز 50 آیه بخواند.»
بيائيم فعلا حداقل با يک صفحه در روز شروع کنيم!
ياعلي ... التماس دعا

 

 

 

بخش دوم

مطالب ارسالی ديگر اعضا

اعضا محترم گروه مي توانند مطالبشان را به آدرس
 Mobin_s2004@yahoo.com
بفرستند تا با نام خودشان در اين ستون نوشته شود.

 

safarpour46@yahoo.com

میدان نبرد زندگی میدان عشق وعرصه پیکار برای آنان که چیزی از دنیا را درک کرده اند
محمود46

 

 

ashege_shahadat_84@yahoo.com

سربندهای فراموش شده

سربندهای فراموش شده...خاطراتی شنیدنی از بچه های جبهه و جنگ از زبان حاج آقا بیات در طلائیه - حجم فايلها پائين هست، حتما دانلود کنيد و اين خاطرات را گوش بديد.

قسمت اول

قسمت دوم


***سالروز تشکيل بسيج مستضعفين گرامي باد***

 

 

ll_sanam_ll@yahoo.com

 به اونی که دیگه دوستش ندارم و دوستم نداره

وقتي که ديگر نبود من به بودنش نيازمند شدم وقتي که ديگر رفت به انتظار آمدنش نشستم وقتي ديگر نمي توانست مرا دوست بدارد من اورا دوست داشتم وقتي اوتمام شد من اغاز شدم و چه سخت است تنها زندگي کردن مثل تنها متولد شدن مثل تنها مردن....

از طرف lili

 

 

barbod_teh@hotmail.com

مي ترسم برف تمام شود و شاپرکها نيايند - مي ترسم بهار بدون پروانه و پرستو بيايد.مي ترسم يادم برود کتاب شعرم را از زير باران بردارم.مي ترسم نخستين شکوفه ها غافلگيرم کند
و نسيم زيبايي که از شمال مي وزد مرا از تو غافل کند...........نمي خواهم بي تو ياسها را ببويم..........مي ترسم برف تمام شود و هيچکس قلبم مرا براي تو معنا نکند.
مي ترسم برف تمام شود و حرف من نيمه تمام بماند و کلمه هايم يخ بزنند و هرگز نتوانم بگويم دوستت دارم

مجتبی باقریان

 

 
baran432002@yahoo.no

با درود به مبین عزیز
میخواهم از بابت مطلبی که در شمارۀ 590نوشته بودید به شما تبریک بگویم که چطور معضلات و انحطاط را در جامعۀ خودمان واضح وروشن و بدون رودربایستی بیان کردید
انحطاط و سقوط اخلاقی یک جامعه دارای تعریف مشخصی میباشد که هم میتوان آنرا در جوامعی بدون قدمت تاریخی و فرهنگی دید هم در جامعۀ ایی با قدمت و فرهنگی ؛مثل جامعۀ خودمان
ما نمی توانیم رشادتها و فضیلتهای پیشینیان خودمان را مانند سپری حفاظت کننده در مقابل روی خودمان قرار دهیم و تمام رذیلتها را در جامعۀ امروزی خودمان بخواهیم توجیه کنیم
حقیقت همین است که ما هر روز این انحطاط اخلاقی را در جامعۀ خودمان ؛شاهدش هستیم به جای آنکه سعی در رفع این معضل نماییم یک نقاب بزرگی از خردمندان و فضیلتهای گذشتگان با غیرت خودمان؛ درست کرده ایم و مرتب در پی آن هستیم که واقعیات امروز را انکار کرده و از دیدن حقایق بگریزیم
و خواسته و نا خواسته در درون چاهی فرو میرویم که نجاتی از آن نیست

 

 

aafagh_m51@yahoo.com

غوغای ستارگان

امشب در سر شوری دارم
امشب در دل نوری دارم
باز امشب در اوج آسمانم
باشد رازی با ستارگانم
امشب یکسر شوق و شورم
از این عالم گویی دورم
از شادی پر گیرم که رسم به فلک
سرود هستی خوانم در بر حور و ملک
در آسمانها غوغا فکنم
سبو بریزم ساغر شکنم
با ماه و پروین سخنی گویم
وز روی مه خود اثری جویم
جان یابم زین شبها
ماه و زهره را بطرب آرم
از خود بی خبرم ز شعف دارم
نغمه ای بر لبها
امشب در سر شوری دارم
امشب در دل نوری دارم
باز امشب در اوج آسمانم
باشد رازی با ستارگانم
امشب یکسر شوق و شورم
از این عالم گویی دورم

از کریم فکور

 

 

navid_nazeh@yahoo.com

چند جمله کوتاه

به نور نگاه كن سايه ها پشت سرت خواهند بود

بايد تخمي بشكند تا عقابي به پرواز در آيد

سنگ هم ديوار ميسازد هم پل

كوهستان از سنگهاي كوچكي تشكيل شده كه به هم نزديك شده اند

آيا عقاب ميداند كه چنين بلند پرواز ميكند؟

جاده ي هموار سفر را ملال انگيز ميكند

با توفان نجنگ در آن حركت كن

آنچه با سخاوت بدهي به تو باز خواهد گشت

بد بختي تنها در باغچه اي كه خودت كاشته اي ميرويد

 

.

hussein_rfa@yahoo.com

در پاسخ به didar_bkh در مورد آزادي بيان و توهين به پيامبر اعظم؟!

آيا اهانت به پيامبر خدا (ص) به استناد
«
حق آزادي بيان» قابل قبول است؟

بسم الله
اهانت به پيامبر خدا (ص) به استناد « حق آزادي بيان » از نظر حقوقي مورد قبول نيست . در ماده ي دوازدهم اعلاميه ي جهاني حقوق بشر تصريح شده است كه ؛ « نبايد ... به شرافت و آبرو و شهرت كسي حمله شود » . در همين ماده ، تصريح شده است كه « در صورت تعرض ، برخورداري از حمايت قانون ، حق هر شخصي است » .
آيا تعرض به « شرافت و آبرو و شهرت » پيامبر خدا (ص) كه مورد احترام و اعتقاد صدها ميليون از افراد بشر است ، نقض آشكار حقوق بشر نيست ؟!!
آيا « حق حفظ شرافت و آبرو و شهرت » بيش از يك ميليارد و دويست ميليون مسلمان ( مفاد اصل دوازدهم ) كم ارزش تر از « حق آزادي بيان » يك يا چند روزنامه نگار است ؟!! آيا حق آزادي بيان ، به منزله ي حق آزادي اهانت و استهزاء ديگران است ؟!!
در مادّه ي اول اين اعلاميه آمده است ؛ « تمام افراد بشر آزاد زاده مي شوند و از لحاظ حيثيت و كرامت و حقوق با هم برابرند . همگي داراي عقل و وجدان هستند و بايد با يكديگر با روحيه اي برادرانه رفتار كنند » .
آيا « حيثيت و كرامت » بيش از يك ميليارد و دويست ميليون نفر از پيروان پيامبر خدا (ص) با حيثيت و كرامت چند نفر دانماركي ، برابر نيست ؟!!
آيا توهين به عقيده ي ديگران ، « رفتار ، با روحيه ي برادرانه » است ؟!!
مگر در ماده ي سي ام اين اعلاميه نيامده است كه ؛ « هيچيك از مقررات اعلاميه ي حاضر ، نبايد چنان تفسير شود كه براي هيچ دولت ، جمعيت يا فردي متضمن حقي باشد كه به موجب آن براي از بين بردن حقوق و آزادي هاي مندرج در اين اعلاميه ، فعاليتي انجام دهد يا به عملي دست بزند » .
آيا اقدام به « توهين و تعرض و حمله به عقيده ي مسلمانان و شرافت اعتقادي ايشان » مبتني بر ادعاي بهره گيري از « حق آزادي بيان » به معني نقض ماده ي سي ام نيست ؟!!
شايد ادعا شود كه ؛ « جلوگيري از آزادي بيان ، مبتني بر ماده ي دوازدهم ، نيز نوعي ديگر از نقض ماده ي سي ام است » .
پاسخ اين است كه ؛ « آزادي بيان ، در قالب نقد علمي و نفي منطقي انديشه ي ديگران ( از جمله پيامبر و شريعت اسلام ) يا بيان اثباتي باورهاي خويش ، كاملا پذيرفته شده است ولي اين حق قانوني با دشنام و توهين ( و رفتارهاي غير علمي و منطقي ) كه منجر به از بين بردن حقوق ديگران مي شود ، تفاوت دارد » .
علاوه بر اين ، در بند دوم از ماده ي بيست و نهم اعلاميه ي يادشده آمده است ؛ « هركس در اعمال حقوق و بهره گيري از آزادي هاي خود ، فقط تابع محدوديت هاي قانوني است كه صرفا براي شناسايي و مراعات حقوق و آزادي هاي ديگران و براي رعايت مقتضيات عادلانه ي اخلاقي و نظم عمومي و رفاه همگاني در جامعه اي دموكراتيك وضع شده اند » .
بنا بر اين ، در متن اعلاميه از « محدوديت هاي قانوني » در مورد استيفاي « حقوق مندرج در اعلاميه ي جهاني حقوق بشر » و از جمله « حق آزادي بيان » مبتني بر « مراعات حقوق ديگران و مقتضيات اخلاقي و نظم عمومي » صراحتا ياد شده است و نمي توان اين حقيقت را انكار كرد كه اقدام روزنامه ي دانماركي بر خلاف « مقتضيات اخلاقي » و « رعايت حقوق ديگران » و در نتيجه بر خلاف « حقوق بشر » بوده است .
آيا توهين به پيامبر خدا (ص) « رعايت مقتضيات عادلانه ي اخلاقي » است ؟!! آيا اين اقدام توهين آميز ، بند دوم اصل بيست و نهم را نقض نمي كند ؟!!
آيا با توهين به عقايد يكديگر ( و نه ، نقد علمي و منطقي ) « نظم عمومي » تأمين مي شود ؟!!
آيا با توهين به عقيده ي بيش از يك ششم جمعيت دنيا ، « مراعات حقوق » همه ي افراد بشر ، تحقق مي يابد ؟!!
آشكار است كه مسلمانان در برابر نقد هاي علمي در مجامع و رسانه ها و سايت هاي مختلف غير اسلامي كه به نقد انديشه هاي اسلامي و رفتار و گفتار پيامبر (ص) و ائمه ي هدي (ع) مي پردازند ، واكنشي از نوع واكنش در برابر اهانت روزنامه ي دانماركي ، نشان نداده اند و اين تفاوت در رفتار ، ناشي از پذيرش « حق نقد اسلام » براي مخالفان اسلام است . يعني « حق آزادي بيان » را در نقد انديشه ي خويش ، پذيرفته اند ولي كدام آدم خردمندي است كه تفاوت بين « نقد و اهانت » را نداند ؟!!

 

 

night_max_1_8_2_9_3_5_4_7_6_0@yahoo.com

اگه یه روز شاد بودی آروم بخند تا غم بیدار نشه و اگه یه روز غمگین شدی آروم گریه کن تا شادی نا امید نشه !

هميشه براي کسی بخند که ميدونی به خاطر تو شاد ميشه... واسه کسی گريه کن که ميدونی وقتی غصه داری و اشک ميريزی برات اشک ميريزه... براي کسی غمگين باش که در غمت شريکه... عاشقه کسی باش که دوستت بداره!

فرشته از سنگ ميپرسه چرا از خدا نميخوای که تورو انسان کنه؟؟؟سنگ ميگه هنوز اونقدر سخت نشدم که انسان بشم!!!!!

عشق: سرطان دوست داشتن است. عشق: عقد دائمي ما با غربت است. عشق :شماره تلفني است كه سالها به دنبال آن مي گرديم. عشق: آمپول ب كمپلكس معرفت است. عشق: اتوباني است كه تا ته ابديت مي رود

عشق يعنی اميد، يعنی طراوت باران، يعنی سفيدي برف، يعنی ساز زندگی و لبريز از خوشی،و عشق يعنی راز زيستن!

از کسی که دوستش داری ساده دست نکش. شايد ديگه هيچ کس رو مثل اون دوست نداشته باشی و از کسی هم که دوستت داره بی تفاوت عبور نکن .چون شايد هيچ وقت ،هيچ کس تو رو مثل اون دوست نداشته

خيلي دوستت دارم.تو بهترين اميدهارو در قلبم اينستال کردي.عکستو در بک گراند قلبم قرار دادي.تو روي قلبم با ملايمت کليک کردي.عشق را در زندگي من ريست کرده و تمام غمهام رو شيفت ديليت کردي.من هر جا باشم قلبم به تو کانکته.عشق تو قلب و مغز منو هک کرده.اسم تو در جاي جاي وجودم رجيستره.

تو اين زمونه ....... سيستم گرونه ........ همه ميخوان کانکت بشن ، اما چگونه ؟ ........ رفته محبت ، هک شده عادت ، کجا "بي اف" ، کجا "جي اف" ، کجا يه همدم ؟ .......... گلي تو دنيا ، لگين نميشه ، دنيا رو سرچش بکني ، پيدا نميشه ........ حالا واي واي ، واي واي واي

عجب چرخه عجيبي : زن از سوسک ميترسه _ سوسک از موش ميترسه _ موش از گربه ميترسه _ گربه از سگ ميترسه _سگ از مرد ميترسه _ مرد از زن ميترسه

مي دوني سيگار با اينکه مي دونه يه روزي زير پاهات له مي شه تا اخر باهات مي سوزه ؟؟؟؟
سيگارتم رفيق!!!!

خواستي قاتل بشي همه رو بكش، چون اگه يه نفرم زنده بگذاري مي آد و انتقام بقيه رو ازت مي گيره... اگه خواستي عاشق بشي، صبر كن تا خود طرف اينو بفهمه چون اگه تو بهش بگي بهت مي گه لوس احمق نفهم... اگه خواستي پولدار بشي حتما از راه خلاف وارد شو چون اينجوري هيچ چي بهت نميدن... اگه خواستي دوست دختر پيدا كني يه كم خوشتيپ باش، يه كم خرج كن يه كم خر شو!!! يه كم بوس كن!!!... و بالاخره اگه خواستي علاف بشي يه بار ديگه از اول بخون

اينم يك شعر در وصف دختران امروزي:::: اخر يه روز تيک مي گيري/ لباساي شيک مي گيري / بابا تو مي کني کچل / تا دماغ تو کني عمل / با همراهت زنگ مي زني / عينک رنگ رنگ مي زني / اين دل و اون دل مي زني / تا به موهات زل بزني / جنس لباست تريکو/ موزيک الکس و انريکو / جوراباي فسقلکي / روسري هاي الکي / خوشي با اين تيپ خفن / الان قشنگي مثلا

 

 

shahab-sistani@yahoo.com

پيوند آذريهای جهان با ايران (2)

حركت آزاديبخش آذربايجان قفقاز با فعاليت­هاي سازمان يافته خود كه از پشتوانه حمايت ميليونها ايراني به ويژه اكثريت آذريهاي جهان برخوردار است، مي­تواند مسير و كانالي مطمئن براي وصل شدن اقليت­هاي آذري جهان به اكثريت آذريها در ايران باشد. پيش زمينه تحقق همبستگي عملي آذريهاي جهان اين است كه «حركت آزاديبخش آذربايجان قفقاز» با گسترش فعاليت­هاي خود در ايران و ساير نقاط جهان، با اقليت­هاي آذري برون­مرزي اتصالي محكم و ناگسستني داشته باشد.
متأسفانه بايد به اين حقيقت اعتراف كرد كه ما آذريهاي ايراني كه اكثريت آذريهاي جهان را تشكيل مي­دهيم تاكنون اقدامي چشمگير براي ارتباط با اقليتهاي آذري در كشورهاي ديگر (مانند آذربايجان، گرجستان، روسيه و …) انجام نداده­ايم و بستر لازم را براي پيوستگي آنها به ايران فراهم نكرده­ايم. آيا همت ميليونها آذري ايراني با پشتوانه حمايت ميليونها مسلمان ايراني اعم از كرد، عرب، فارس و … نمي­تواند «حركت آزاديبخش آذربايجان قفقاز» را به يك نهضت فراگير فكري و فرهنگي براي رهايي مردم آذربايجان جداشده از ايران تبديل كند؟ آذريهاي ايراني كه از ميان آنها مردان بزرگي مانند شيخ محمد خياباني، ثقه­الاسلام، ستارخان، شهيد باكري و … برخاسته و تا پاي جان از اسلام و ايران و آزادي دفاع كرده­اند، آيا نمي­توانند ميليونها مسلمان و شيعه آذري را كه تا 175 سال پيش شهروندان ايران بودند، از چنگال ستمگران رها كنند؟ آيا اكثريت آذريهاي جهان نمي­توانند اقليت­هاي آذري را در پناه حمايت خود بگيرند؟ اگر چنين نباشد، تاريخ و نسل­هاي آينده ما را نخواهد بخشيد.

*****

خاطره غم انگيز عهدنامه هاي گلستان و تركمن چاي

ديگر مباد خنجر نيرنگي اينچنين
بر شيشه غرور وطن سنگي اينچنين

هرگز مباد اينكه زغيرت تهي شويم
بر دامن حميتمان ننگي اينچنين

مي سوخت كاش دفتر تاريخ كهنه مان
وقتي نوشته شد ورق جنگي اينچنين

در حيرتم كه نام گلستان چرا نهاد
بر رعشه هاي طبل بد آهنگي اين چنين

از دود آه مردم قفقاز گر گرفت
جان غزل براي دل تنگي اين چنين

اي كاش مرز فاصله يك روز بشكند
كز دامن وطن برود ننگي اين چنين

 

 

shabahang_ein@yahoo.com

مسجد

نميدونم از كي مد شده مساجد هم داراي ساعات كاري شدن . تا اونجايي كه يادم مياد مسجد خانه خداست بايد درش در كل شبانه روز براي عموم باز باشه تا اگر مسافري كه از جاي دوري اومده يا كسي كه ميخواد رفع حاجت كنه يا كسي كه ميخواد در كل روز با خداي خودش راز ونياز كنه بتونه بدون هيچ موردي وارد اين محل روحاني بشه . ساعات كاري مساجد را هم بيشتر دوستان ميدونند صبح ها براي اذان صبح كه معمولا تا ساعاتي از طلوع خورشيد هم باز هستند . ساعت دوم بازگشايي مساجد ظهر ها زمان اذان ظهر و عصر, كه اين ساعت هم معمولا يك ساعت قبل از اذان ظهر و زمان بستن درب هاي مسجد هم يك ساعت بعد از اذان مي باشد, زمان اذان مغرب هم كه ديگه نياز به گفتن نداره .حالا نميدونم زمان كاري مساجد را كدام يك از ارگان ها يا سازمان ها تعيين ميكند دوستاني كه ميدونن به ما هم بگن اطلاعاتمون بالا بره. يادم مياد كتب قديمي را كه ميخوندم تو هيچ كدوم از اين داستان ها ننوشته بود مساجد در قديم هم ساعات كاري دارن و كل شبانه روز براي همه باز بودن و فقير و غني هر زمان كه ميل داشتن به مساجد مي رفتن . حالا نميدونم چي شده كه مساجد همين كه نماز نمازگران تمام ميشه درب هاي مسجد را براي سانس بعدي نماز ميبندند .(ميبخشيد قصدم توهين نيست ولي مساجد ما الان سانسي كارميكنن : سانس صبح – سانس ظهر – سانس مغرب ) ما ايراني ها كه اين همه ادعاي شيعه بودن داريم و ميگيم دينمون كاملتر از بقيه مسلموناست و همش دعا ميكنيم امام زمان ظهور كنه فكر اينجاش را كردين اگر يك روز امام زمان ظهور كنه بخواد وارد يكي مساجد بشه با در بسته روبرو ميشه و بايد در بزنه . بهتره يكم به خودمون بيام ادعاي مسلموني را كنار بذاريم مسلمون واقعي باشيم . مسلمان هم مسلمان هاي قديم- مسجد هم مسجدهاي قديم

 

 

ezzataslamie@yahoo.com

Hello to everyone who reads this E-mail!
I am a new member to Marshal Modern and very interested to Marshal modern emails,
I have some requests from you Marshal moderns and they are:
1. 3GP Converter: that Converts the music video songs to 3GP for Samsung D820 and has the best quality.
2. the best site for free downloading Indian music video songs.
3. the best site for free downloading Iranian music video songs.
4. The best site for free downloading Indians and Iranians movies.
And that is enough.
I didn't know where and whom do I ask this question that is why I found this email from RooZaaNe Magazine.
I hope you all don't refuse me and please send them to me very soon tomorrow.
Thank you very much, and good boy.

 

 

sun1971_h@yahoo.com

مصباح یزدی؛ نه در مسجد نه در میخانه

قسمت اول
علی سیناییان

در روزهاي اخير هرگاه بحث انتخابات مجلس خبرگان مطرح مي شود مي شنويم كه مي گويند: «آقاي محمد تقي مصباح يزدي در انتخابات، مستقلاً و با كانديداهاي همفكر خود، شركت مي كند.» بعد اين خبر تكذيب شده و يا حول اين محور مصاحبه و... تنظيم شده و مانور داده مي شود. ميانه روهاي متمايل به غرب كه از اسم مصباح تنفر دارند و مصباح چهره خوشايندشان نيست طبعاً راضي به حضور او نيستند. محافظه كاران نيز عليرغم آنكه با مصباح در يك جبهه اند، ولي هيچ سيگنالي نفرستاده اند كه بيانگر رضايت از او باشد. حتي در جريان انتخابات رياست جمهوري سال 84 نيز عملاً با مصباح در تقابل قرار گرفتند. چرا كه برخي از آنان از رفسنجاني حمايت كرده و برخي ديگر نيز سنگ ساير كانديداهاي موسوم به «اصولگرا» را به سينه زدند و هيچكدام با مصباح هم نوا نشدند و او تنها ماند. ولي مصباح كه در 40 ساله اخير به اين تنهايي ها و انزواها و... عادت كرده، خم به ابرو نياورد و زيركانه وارد كارزاري شد كه در آن پيش از آنكه پيروزي محمود احمدي نژاد را بجويد، شكست دوست ديرين خود، رفسنجاني را آرزو مي كرد؛ آرزويي كه بر آورده شد.
مصباح را بايد يك پديده به حساب آورد. دقيقاً يك پديده، او كه در فلسفه شاگرد علامه طباطبايي، مشهورترين فيلسوف و مفسر ايراني در نزد غربيان است، فقه و اصول و البته سياست را در درس رهبر فقيد انقلاب اسلامي، حاضر مي شده است. اما جنبه خصوصي تر و جالب تر شاگردي او اين است كه او به مدت طولاني (تقريباً 15 سال) شاگرد آيت الله محمد تقي بهجت بوده است.
آيه الله بهجت كه در حوزه هاي علميه به پرهيزكاري، كم حرفي وسكوت، و تا حدي پر رمز و رازي شهره است، خود نيز جملاتي با مفهوم ويژه در وصف اين شاگرد خود گفته است.
اما ويژگي ديگر او به ورود به مبارزات سياسي دهه 40 مربوط است. اين روحاني زيرك و تودار يزدي، اساسنامه مهمترين تشكل روحاني (جامعه مدرسين) را مي نويسد و دو نشريه مخفي چاپ مي كند. ساواك در سال 44 از سرنخ هاي بدست آمده به او ميرسد ولي او زيركانه خط خود را تغيير مي دهد و ساواك نمي تواند اثبات كند كه نوشته ها به خط اوست. با تبعيد امام به تركيه و نجف، و سركوب ناراضيان داخلي، رژيم پهلوي، موقعيت خود را تثبيت شده مي بيند. سياسيون يا در زندان اند، يا مجبور به سكوت اعتراض آميز. به هر حال مبارزه سياسي، جوانان و دانشجويان را راضي نمي كند و آرام آرام تب مبارزه قهر آميز و مسلحانه، فراگير مي شود. ولي چه بايد كرد كه معمولا اهل اسلحه، مرام چپ و كمونيستي دارند. به جز هيئت هاي مؤتلفه كه آنان نيز در زندان اند. پس در اواخر دهه 40 تاسيس سازماني به نام مجاهدين خلق اعلام مي شود كه بيشتر رجال مطرح سياسي كه با حكومت پهلوي مبارزه مي كردند از آن سازمان حمايت كردند بجز چند استثناء: امام خميني، آيت الله مطهري و مصباح يزدي. در بين سياسيون روحاني، اين سه اسم آشنا هيچ گاه حاضر به تاييد مجاهدين خلق نشدند. امام خميني اصولاً با مبارزه مسلحانه موافق نبود و هيچ گاه اجازه مبارزه آتشين را صادر نكرد و «آگاه سازي توده اي» و « تبليغات» را حربه اي كاري تر مي دانست.
همچنين در مسئله دكتر شريعتي نيز مصباح يزدي حاضر به تاييد اين فارغ التحصيل سوربن نشد و از مخالفين پر و پا قرص وي، باقي ماند. مطهري هم كه در ابتدا از موافقين مشروط او بود بعدها به جمع مخالفين پيوست. به هر حال مخالفت با مجاهدين خلق و با دكتر شريعتي ويژگي ديگر مصباح بود كه او را از بقيه متمايز مي كرد. و به همين علت عذر او را محترمانه از مدرسه حقاني خواستند. او براي تاسيس حقاني و تعليم طلاب اين مدرسه، كمك شاياني به مديران آنجا آيت الله بهشتي، آيت الله قدوسي (داماد علامه طباطبايي) و آيت الله جنتي كرده بود. اما مديريت مدرسه كه نمی خواست به طور علنی در این دعوا وارد شود و موضع خود را اعلام نماید. با اوج گيري اختلافات، مرشد مخالفين دكتر از مدرسه حقاني كوچ كرد تا بخش آموزشي موسسه در راه حق را اداره كند.او در اين موسسه، طلاب را در دوره هاي فشرده تعليم مي داد تا در كنار دروس حوزوي با اقتصاد، جامعه شناسي، زبان انگليسي و... آشنا شوند و بتوانند به جنگ رو در رو با ماركسيسم – فلسفه حاكم آن زيان – بروند. بسياري از طلاب در مدرسه و موسسه مشتركاً از مصباح استفاده علمي مي بردند.
انقلاب 57 پيروز مي شود جمعي از شاگردان او به دستگاههاي قضايي و امنيتي اطلاعاتي مي روند و در راس قرار مي گيرند و او با جمع باقي مانده در قم كار را ادامه مي دهد، بنياد باقرالعلوم را بعنوان دوره تخصصي بنا مي نهد و جمعي از شاگردان زبده را به اروپا و آمريكاي شمالي مي فرستد. تا در ضمن تدريس، درس هم بخوانند و دانش آموخته غرب شوند، جمعي نيز مامور تاسيس و اداره جامعه الزهرا - مهمترين حوزه علميه خانمها - مي شوندكه تاكنون هزاران زن ايراني و خارجي از آن فارغ التحصيل شده و خود پرچم داران يك جريان محسوب مي شوند. مصباح در سال 74 با ادغام دو دوره «در راه حق» و «بنياد باقر العلوم»، موسسه امام خميني را ايجاد مي كند. موسسه اي با دوره هاي علمي سخت، داراي استوديو هاي ضبط مجهز، پيشتاز در استفاده از اينترنت و ابزارهاي جديد و با مدرك رسمي كه به طلاب مي دهد. جايي آرماني براي طلاب حوزه ها و براي دانشمندان دانشگاههاي غربي. ويترين جمهوري اسلامي. همين است كه هرگاه انديشمندان و متفكران غربي به ايران مي روند حتماً به مصباح هم سري مي زنند، و همين سر زدن مايه تعجب و تحير آنان مي شود: پديده! ايستاده در بين شاگرداني در رشته هاي مختلف علوم انساني، و همه ملبس به لباس روحاني، كه او را همچون ژنرالي در بين سربازانش، در ميان گرفته اند.
بعدها نيز شاگردان او در طول دو دهه همواره در هرم حكومت رو به جلو پيش رفتند. پديده اما چندان راضي به نظر نمي رسد. چرا كه مديريت حاكم بر دستگاهها را چندان مطابق و موافق آموزه هاي ديني نمي بيند. در اين سالها نمي دانيم او به علي فلاحيان، شاگرد ديرين خود، و ساير آنان كه بار «تثبيت و توسعه» حكومت جديد را بر دوش مي كشند چگونه مي نگرد همين قدر مي دانيم كه نسبت به بعضي از شاگردان ديروز، صميميت و رضايتي، نشان نمي دهد. اما سكوت مي كند چون اولاً اين عدم تطابق ها چندان شديد نيست كه او را به اعتراض علني وا دارد ثانياً حمايت امام و رهبري از دولتها، خيال عالمان قم را آسوده كرده است. اما در سالهاي اخير وضع فرق مي كند و مصباح، علني و فراگير، نظرات خود را مطرح مي كند و در سالهاي پر از جنجال پس از دوم خرداد 76 هميشه نام او در كنار نام همشهري اش سيد محمد خاتمي، پر جنجال ترين نام صحنه سياسي ايران است. تا آنجا كه سران دوم خردادي بخش مهمي از شكست خود را به گردن او مي اندازند. و بالاخره در رويدادهاي منتهي به سوم تير 84، نيز اسم مصباح كم و بيش مطرح مي شود مخصوصاً با سخنراني يازدهم ارديبهشت 84 که عليه هاشمي رفسنجاني دوست ديرين خود مواضعي صريح و تند اتخاذ مي كند. البته از كسي اسم نمي برد ولي تعابير، گويا و صريح اند.
حقيقت آنستكه از اواخر دهه 40 كه هاشمي رفسنجاني تصميم به حمايت از سازمان مجاهدين خلق گرفت، راه اين دو رفيق از هم جدا شد. مصباح، ورود به چنين معادلاتي را نمي پذيرفت ولي هاشمي ورود به مبارزات تند و مسلحانه را ابزار مهمي عليه پهلوي مي دانست و با سران سازمان، مرتبط و حتي دوست بود. تا جايي كه وقتي در زندان براي اعدام رضايي، عنصر شاخص مجاهدين خلق، مجلس سوگواري از طرف زندانيان برگزار شد، رفسنجاني سخنران آن مجلس بود. حتی یک بار به قم رفت و از طریق آیت الله علی قدوسی، خواستار دیدار با مصباح شد. قدوسی همان روز مصباح را دید و گفت: آقای رفسنجانی در قم است و می خواهد به دیدن شما بیاید. مصباح گفت: بفرمایند. رفسنجانی صبح جمعه برای صرف صبحانه به منزل مصباح رفت. مدت زیادی با او بحث کرد تا او را قانع کند که در دفاع از مجاهدین خلق فعالیتی کند یا اعلامیه ای امضاء کند. مصباح اما نپذیرفت و گفت: «من این جمع را نمی شناسم و طبعا له یا علیه آنان اقدامی نمی کنم.» این جواب برای هاشمی رفسنجانی، بسیار سنگین بود ولی او به احترام نفر سوم جمع – که سکوت کرده بود – هیچ نگفت. نمی دانم شاید از «نفر سوم» هم گله مند بود که چرا با مصباح به جدال بر نمی خیزد. نفر سوم آیه الله سید علی خامنه ای بود. ( این ملاقات همان بود که در سال 84 آقای کروبی، در مصاحبه با شرق، به گونه دیگری آنرا نقل و تحریف کرد).

ادامه دارد...

 

 

ebgh_80@yahoo.com

یادداشت های همین جوری

موضوع ، روزانه شماره 592 یا گاف نامه !
اول – بالا و پایین سخن مبین ) در ابتدا آقای مبین فرموده اند که سریعا چند نکته را به عرض ما می رسانند ، برادر اون آیفونه !!! سریعا در کتابت ( نوشتن ) مفهموش کجایش است ؟
دوم ) من عادت دارم چه در یادداشت های همین جوری و چه در وبلاگم ، جملاتم را با جمله " همین " تمام کنم . آقای مبین هم در سطر آخر سخن مبین ، نوشته اند " مثل اون دریای بالا ، همین خروشان باشید !" خداییش جوگیری رو دیدید ؟
سوم ) در قسمت دانلود فیلم ، ترجمه فیلم کن لوچ را " باد بر مرغزارها می وزد " ترجمه کرده اند " بادی که جو زار را می لرزاند !" .
چهارم ) در قسمت دانلود آلبوم فارسی ، جمله ی " برای " بصورت " ب رای " نوشته شده .
پنجم ) در همان قسمت و قسمت پایینی " تک موزیک " نوشته شده ، برای دانلود ، روی لینک بالا کلیک سمت راست کرده و ... برادر یا خواهر گرامی ( مبین جان منظورمه ، من فعلا به جنسیت ها شک دارم ) کلیک راست مگر مشکل شرعی دارد که حتما جمله نا مفهوم و بی قافیه ی سمت را هم باید به آن بچسبانی ؟
ششم ) در قسمت نرم افزار پی سی ، نوشته شده " ... و گزرشات کاملی را از اینکه ... " . نفهمیدید ؟ بابا گزارشات رو نوشتند گزرشات ! و مورد دیگر " دادن آمکارهای دقیق ... " که منظور همان آمارهای دقیق است .
هفتم ) در قسمت داروخانه مبین ، نوشته شده " درمان بیضه نزول نکرده " !!! از اعضای محترمی که بیضه های صعود کرده دارند خواهشمندیم سریعا راه های موفقیت شان را برای اعضایی که بیضه هایشان دچار رکود شده ، ارسال کنند . با تشکر ، نزول خواران بیضوی !
هشتم ) در همان قسمت داروخانه نوشته شده " این دارو در مردان باعث افزایش پرخاشگری و بزرگی بیضه ها " همین . فعل هم ندارد !
نهم ) در قسمت زبان خوراکی ها نوشته شده " بانونه های ... " که منظور همان بابونه های ... می باشد . در قسمت دیگر هم نوشته شده " گویچه های سفید خون " که منظور همان گلبول های سفید خودمان است .
دهم ) در قسمت جمله روزانه نوشته شده " به درستی همان می شود که اغلب به آن فکر می کند " ! به نظر شما معنی این جمله چیست و طرف حسابش با کیست ؟
یازدهم ) در مورد قسمت فردوسی نامه ، قبلا هم توضیحی نوشته بودم که نمی دانم چقدر نویسنده محترم آنرا خواند ولی در این شماره هم جمله سطر اول از لحاظ ادبی کاملا غلط است .
" داستان رستم و اسفندیار شاهکار فردوسی بلکه ، شاهکار ادبیات فارسی می باشد " . و این جمله بدین معنا است که شاهکار فردوسی ، جدای از ادبیات فارسی است ! و هر کدام دو چیز مختلف هستند . و در سطر بعد " در باب حماسه ما باید این مطلب را توجه کنیم " که باز از لحاظ ادبی این جمله هم غلط است . به نظر حقیر ، برای کسیکه دایه دفاع از ادب فارسی دارد ، نوشتن جمله " در مورد حماسه ، ما باید به این مطلب توجه کنیم " نباید کار مشکلی باشد !
دوازدهم ) در مورد قسمت طنزانه " ... پسرم رو بهم بدین که نگر !!! دارم ... " . منظور از نگر احتمالا همان نگاه یا نگه خودمان است . ( البته این قسمت طنز است و بر طنز هم حجتی نیست )
سیزدهم ) اذ اینکح متالب منرا خاندید ممنوعم . باذ حم متلب مینویصم .

و اما ؛
از بخش گاف های املایی که بگذریم ، می رسیم به دو بحث جدی ؛
الف ) طرح ویژه توزیع تخم مرغ
ب ) مطلب ارسالی آقای جلیل لطیفیان .
نمی دانم مملکتی که باید برای تخم مرغش ، طرح ویژه بگذارد و برای پیاده روهایش طرح جهادی و برای شهریه دانشگاه هایش ، طرح انقلابی ! به کجا می رود ؟ خودمان را مسخره کرده ایم یا دنیا را مسخره می بینیم ؟ ما که هیچ جای دنیا را از لحاظ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و امنیت شهروندی و غیره جزو آدم نمی دانیم ، مسخره نیست که برای مسایلی که قرن هاست در دهات کوره های آفریقا هم حل شده ، طرح های ویژه بگذاریم ؟ امیدوارم کمی خجالت بکشیم و امیدوارتر اینکه دولت مردان ما کمی بیشتر از کمی ، خجالت بکشند . راستی ما که قیمت تخم مرغ مان معضل است ، انرژی اتمی را می خواهیم چگونه ... . بگذریم .
و اما در مورد مطلب آقای لطیفیان عزیز . منظور شما دوست عزیز از فاسد چیست ؟ شما از کجا می دانید که اکثر قشر هنرمند فاسد هستند ؟ از کجا می دانید که همه مردم هم می دانند که این قشر فاسد هستند ؟ از کجا می دانید که هزاران فیلم از هنرمندان وجود دارد و فقط فیلم خانم امیر ابراهیمی قابل تهیه است ؟ فرموده اید هر کس اظهار نظر نکند ! اولا بقیه که اظهار نظر کردند ، بر اساس عقاید شخصی و دلایل شخصی نظر دادند و نه مثل شما کلی و از جانب ملت ! دوما اصلا شما به چه حقی به خودتان اجازه می دهید که در مورد هنرمندان و زندگی شخصی شان نه تنها اظهار نظر ، بلکه توهین و تهمت بزنید ؟ شما یک نفر را متهم نکردید ، جامعه ای را به نام جامعه هنر متهم کردید به فساد . جامعه ای که در آن افرادی مانند انتظامی ، نصیریان ، پورصمیمی ، بیضایی ، شاملو ، هدایت ، اخوان ثالث ، فروغ ، سهراب ، حسین پناهی ، آغداشلو ، ممیز ، کمال الملک ، بهزاد ، اخوین ، امیر خانی ، میر خانی ، شهید ثالث و هزاران نام دیگر با خون دل به این جا رسانده اند . هنرمندانی که هنوز خرج زندگی شان را نمی توانند تامین کنند . برادر عزیز ، اگر شما هزاران فیلم سکسی از این ها سراغ دارید ، بنده گنجینه ای خضوع و ادب و احترام و هنر و فرهنگ در این اشخاص سراغ دارم ، که حتی اگر میلیون ها فیلم هم ازشان تولید شود ، باز هنر و متانت و احترامشان ، بر آن فیلم ها برتری دارد . لطفا ستون پایین خودتان را دوباره بخوانید و درتصمیم گیری هایتان و نوشته هایتان دخیل کنید . همین.
احسان بهرام غفاری

 

 

shadow_1352@yahoo.com

دوستان عزیز سلام و خسته نباشید
در ادامه صحبتهای دوست عزیزمون آقای : yousef.abrishami@ gmail.com

چه زیبا گفت : بنام خدا که حق را آفرید و تنها کسی است که آنرا پایمال نمی کند
میخواستم ماجرای خودم رو براتون تعریف کنم با این تفاوت که ماجرایی که برای من اتفاق افتاد به همین سادگی ماجرای دوستمون در پارک چیتگر تموم نشد البته شکر که به خیر گذشت ولی سخت گذشت.
از قدیم گفتند : طلا که پاکه چه منتش به خاکه.
عرض کنم که حدود 10 سال پیش با دوستان تصمیم گرفتیم برای استراحت و تفریح چند روزی به کیش مسافرت کنیم.
ماجرا از اونجائی شروع شد که
قرار شد یکی از آشنایان که در آژانس کار میکرد ما رو تا فرودگاه برسونند. هنگامی که از در ورودی داخل سالن فرودگاه شدیم آقای راننده وسایل را زمین گذاشت و گفت : خداحافظ، خوش بگذره. و اینجا بود که خانم مامور رو به من گفت : آقا کی باشن؟ گفتم: راننده. گفت : نه بابا، راننده. حالا معلوم میشه. آقای ...... اون آقارو نگه دارید. خانما بفرمائید دفتر. هرچی میپرسیدیم آخه برای چی؟ جواب بی جواب. خانم پرواز ما الان میره و جا میمونیم. میگفت با پرواز بعدی میفرستیمتون. سوالات شروع شد؟ برای چی میرید؟ کدوم سوئیت قراردارید؟ کی اونجا منتظرتونه؟ خانواده هاتون میدونن یا فرار کردید؟ اینهمه پول از کجا آوردید دارید میبرید؟ووووووو .................. تمام کیف و چمدانها رو گشتند.
تا چشم چرخوندیم سر از دفتر کلانتری واقع در فرودگاه مهرآباد درآوردیم و خانواده ها پهلومون!!!!!!!!
دیگه دری وری های دیگه بمون که چه اهانتها که نکردند. با چه آدمهای خلافکار و معتاد و دزد و قاچاقچی و ..... که روبرو نشدیم و چه ها دیدیم و شنیدیم و ... منم که اینجور موقع ها شاکی و داد و فریاد. با سند گذاشتن شب بریم خونه تا فردا صبح ساعت 7 بریم اونجا. موقع رفتن خواستم از توی کیفم جالنزی ام رو بدن که لنزهامو دربیارم. اون زمان از لنز طبی استفاده میکردم. درداور بود که اون آقای مامور حتی نمیدونست لنز چیه!!!!! قطره و جالنزی منو بو میکرد میگفت چه میدونم چیه شاید لکل باشه. منم حاضرجواب گفتم آره همین منو کافی بود که اونجا مست کنم.
فردا صبح رفتیم و قصه از سر شروع شد. تمامی شماره تلفنهائی که نام مرد بود درآورده بودند و میگفتند همه این اشخاص بیان ببینیم کی هستند. گفتم بابا اینها همه همکاران من هستند بیان اینجا چی کار؟ بماند که من و مادرم چه درگیریهائی اونجا پیدا کردیم. قضیه به کل برگشت . سررسید منو خونده بودند و دیگه اصلا با آقای راننده کاری نداشتند. سوژه اصلی شده بود تلفنها و نوشته های من.کلی از دوستانم رو خواستند تا مطمئن شن که اونها متاهل هستند که من اینقدر با آنها رفت و آمد دارم. حتی به منزل یکی از دوستانم لقب خانه فحشا دادند که شما اینهمه میرید اونجا حتما یه خبرائی هست.
دیگه نگم که هر روز چه دخترائی رو می آوردند که پرونده داشتند. با همه کلی صحبت میکردم تا بفهمم چه خبره. آخر سر فهمیدم که یک سری آژانسهای هواپیمائی دختران رو به اسم تور برای کسب درآمد به کیش میفرستند و بدبختانه به ما هم به این دلیل شک کردند. هر چی گفتم بابا این آدرس و شماره آژانس و این هم هتل ماست زنگ بزنید و استعلام کنید به خرجشون نرفت که نرفت چون دیگه کاری با اونها نداشتند.
یه روز یکی از دخترانی که فراری بود و کس و کاری هم نداشت و اونو گرفته بودند تا به رئیسش برسند با من به حرف نشست. اولین چیزی که گفت این بود: پزشک قانونی رفتی؟ گفتم نه برای چی؟ گفت : به به گفتم چرا مگه چی شده گفت وقتی رفتی بهت میگم. حتما تو هم الان میگی من فلان و بهمان. همه همینطورن.
همه اول مریم مقدسن ولی وقتی رفتن پزشک قانونی و برگشتن تازه اول ماجراست که به کجاها ختم میشه. شمارو هم میبینیم.
گفتم هر طور دوست داری فکر کن. من میدونم به خودم چی گذشته. خلاصه این دختره همه مامورا رو گذاشته بود سرکار. هر روز اسم چند نفر رو می آورد و میگفت اینارو میشناسم فلان و بهمانن.همه رو صف میکشیدن و اینم مسخره بازی در می آورد.میگفت میگن هر کسی رو میشناسی بگو منم دارم میگم دیگه. خلاصه کلام که سر از جاهائیکه فکر نمیکردم درآوردم. مشکلی نداشتم ولی عذاب آور بود که چرا ؟؟؟؟؟
فردای اون روز ما رو بردند پشک قانونی و با یک نامه سربسته مهر و موم شده برگشتیم. وقتی نامه رو باز کردند همه با تعجب به من نگاه میکردند و باورشون نمیشد چون تیرشون خطا رفته بود و انگی نمیتونستن به من بچسبونن تا ادامه بدن. ولی همینجا هم تمومش نکردن فردای اونروز یکی از دوستای منو خواستن که اول ببینن متاهل است یا نه و بعد هم اون دختره رو صدار کردند و گفتن خانم ....(رئیسشون) همینه یا نه. نگو این دوست من هم نام ان رئیس اونا بود.نمیونید چه حالی شدم دنیا رو سرم چرخید و چشام سیاهی رفت زوری رو پا وایستادم و با نگاه ملتمسانه چشم به دهن دختره دوختم اونم نگاهم کرد و گفت نه این اون نیست. اینجا دیگه افتادم زمین. وقتی بحال اومدم گفتند تو که خیلی قوی و مطمئن و محکم بودی چی شد؟؟؟ گفتم آخه این دیگه دست من نبود اگه این دختره واسه سر کاری و تفریح میگفت این همونه من چه خاکی باید تو سرم میریختم. راستش این دوست من خیلی ترسو و کولیه با کلی التماس که چیزی نیست و مشکلی پیش نمی یاد راضی شد بیاد اونجا حالا هم اینطوری.
خلاصه که کلی دوستای مارو آوردند و بردند و سین جین و ..... کردند کلی گیر به خانواده ها دادن که چرا میزارین بچه ها تنهائی برن مسافرت و چرا اطمینان میکنید و از این حرفا.
خدا شاهده که 3 هفته تمام از ساعت 7 صبح تا 4 بعدازظهر مارو بردند و آوردند و اسیر کردند و از کار و زندگی انداختند ه به جائی برسن نشد.
همه میگفتند مارو هم الکی آوردند ولی با 4 تا تلفن و نوشته و آخرش هم پزشک قانون گند کار همه درمی یاد و سراز اوین و ... درمیارن.
خیای هارو بعد از 4-3 سال از اتفاقی که براشون افتاده بود و عبرت گرفته بودن و گذشته بود و داشتند زندگیشون رو میکردند از سر کار و کلاس دانشگاه آورده بودند و راهی اوین کرده بودند و یا عقدشون میکردند. اونجا مد بود همه به هم میگفتند به دوستاتون بگید هر کی میخواد ازدواج کنه خانوادش مخالفن بگید یه سری بیاد فرودگاه میبرند عقدشون میکنند. نمونه اش دختری بود که گول دوستش رو خورده بود و با اون به مسافرت رفته بود و در این مسافرت به قول اینا حیثیتش رو به باد داده بود و وقتی فهمیده بود اشتباه کرده با دوستش قطع رابط کرده بود و داشت دانشگاه درس میخوند و درست زندگی میکرد که با آدرس اون دختره آورده بودنش اونجا و به جرم دختر نبودن به 60 ضربه شلاق و 6 ماه زندان محکوم شد و خدا شاهده که جلوی چشم خودم دستبند زده بردنش اوین.یکی از ورزشکاران از مسابقات اومده بود دوست دخترش اومد استقبالش با دوست دخترش گرفتنشون مثل همه سر از پزشک قانونی درآوردند و هیچی دیگه همونجا عقدشون کردند. اینا با این کاراشون ابرو و حیثیت و کانون خانواده هارو بهم ریختن چون همون ورزشکاره پدرش اومد و گفت اگه عقد کردی برنمیگردی خونه هر چی باهاش حرف زدند که رضایت بده نداد که نداد.
ببخشید که طولانی شد ولی آخرش هم این شد که بعد از 3 هفته رفت و آمد ما با یک پرونده راهی دادگاه و اجرای احکام شدیم. در آخر هم مبلغ 000/10 تومان برای مانتو سفید و 000/10 تومان برای آرایش و بدحجابی جریمه شدم و تازه گفتند که شلاق هم داشتی ولی چون قبلا مشکل منکراتی نداشتی بخشیده شده . خسارت هیچی رو هم به من ندادن بلیط من چارتر بود و هتل هم راضی به کنسل کردن اتاق من نشد و من پول همه چیز رو از قبل پرداخت کرده بودم.
باورتون نمیشه که وقتی از اونجا میخواستم بیام بیرون گفتند باید شیرینی بخری چون کسی تا حالا نیومده اینجا که از همین جا برگرده بره خونش. اینو خود مامورای اونجا میگفتند.
ولی چه اومدنی با روحیه ای خراب از روزهائی که بهم گذشته بود و چیزهائی که دیده بودم و شنیده بودم و رفتارهائی که دیده بودم.بطوریکه اصلا دلم نمیخواست حتی دور و بر فرودگاه هم آفتابی شم. وقتی هم که مجبور میشدم خاطرات برام مرور میشد و حال خوشی نداشتم امیدوارم که برای هیچ کس عذاب روحی نمونه ...
وچه واقعیتی گفت :
عزیزان ، دوستان ، هموطنان !!!
تا کی باید این رفتار هارو تحمل کرد ؟ آیا توی خارج از ایران با حیوون های خونگی شون این رفتار میشه که پلیس ما با مردم می کنه ؟!!! چرا توی ایران اول باید آدما شکنجه بشن بعد معلوم شه که چی کار کردن ؟ شاید بی گناه باشن !!! چرا باید به ناحق آدما سیلی بخورن ؟!!! ازتون خواهش می کنم جواب ما و امثال ما رو بدین !!! تو روزانه جوابیه بزارین !!! بگین چرا ؟!!! این رفتارها چرا ؟!!! همه شرکت کنین !!! بذارین به گوش اونایی که باید بشنون ولی نمی شنون یا نمی خوان بشنون برسه که توی این مملکت با آدما چجوری رفتار میشه !!! منتظر اظهار نظراتون هستم !!! حتما اگه می تونین جواب این سریال ادامه دار که تمومی هم نداره رو بدین !!!
به امید اینکه دیگه این رفتارارو نبینیم. ولی ...

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

  •  براي دريافت مداوم مجله الکترونيکي «روزانه» بصورت ايميل، مي توانيد عضو گروه اختصاصي «مبين» شود. براي عضو شدن اينجا را کليک کنيد.

  •     دوست عزيزم اگر شما هر مطلب، دل نوشته، شعر، خبر، داستان، جوک و... داري و فکر مي کني براي اعضا گروه جالب باشه را مي توني به آدرس من (mobin_s2004@yahoo.com) بفرستي تا با نام خودت در  بخش از «مطالب ارسالي اعضا» نوشته بشه.

  •    از همه دوستان عزيزي که لطف مي کنند و براي «روزانه» مطلب مي فرستند بينهايت متشکرم. همه ايميلهايي که براي من مي فرستيد به دستم مي رسند و حتما با نام خود شما در «روزانه» نوشته خواهند شد. فقط بخاطر اينکه حجم مطالب ارسالي از طرف اعضا بسيار زياد هست، و از طرفي در نوشتن مطالب (از نظر تعداد) محدوديت دارم، لذا مطالب دريافتي در نوبت قرار گرفته و به مرور نوشته خواهند شد. اين را گفتم تا اگر مطلب شما دوست خوبم با چند روز تاخير نوشته شد، علتش را بدانيد.

  •    منتظر پيشنهادات، نظرات و خدايي نکرده انتقادادتان در مورد مجله الکترونيکي «روزانه» هستم!

  •    دوباره تاکيد مي کنم که هر مطلب و حرفي داشتيد، جون مادر زنتون فقط به آدرس شخصي من ارسال کنيد، مرسي! 

باقي بقايتان!

 

Copyright © 2005-2006  mobin_s2004@yahoo.com
All Right Reserved © www.mobin-group.com

Mobin_s2004@yahoo.com

Mobin_s2004@yahoo.com

 

5 آذر / 26 نوامبر / 4 ذی القعده

Mobin_s2004@yahoo.com
5 آذر ماه هجري خورشيدي
Mobin_s2004@yahoo.com

جنگ «بارباليسوس» با پيروزي ايران به پايان رسيد

اردشير پاپکان

اردشير پاپکان

به گزارش مورخان رومي، جنگ «بارباليسوس» 26 نوامبر سال 240 ميلادي با پيروزي ايران به پايان رسيد. در اين جنگ 60 هزارنظامي رومي كشته، زخمي و يا اسير شده بودند. اين آخرين جنگ اردشير پاپكان با روميان بود كه سال بعد درگذشت.
     اين جنگ چهار سال پيش از نبرد «ماسيس» روي داد كه ضمن اين جنگ هم ارتش ايران روميان را شكست سختي داده بود، به گونه اي که افسران رومي «سه وروس» امپراتور اين كشور را كه دستور عقب نشيني صادر كرده بود كشتند. در نبردي هم كه 20 سال پس از جنگ بارباليسوس (سال 260 ميلادي و در دوره پادشاهي شاپور يكم پسر اردشير ساساني) روي داد، والرين امپراتور ديگر روم به اسارت ايران درآمد و تحقير شد.
مورخان در اين كه «ناسيوناليسم ايراني» برنده اين جنگها بود متفق القولند. اين ناسيوناليسم كه در طول تاريخ چندين بار نيروي شگفت انگيز خود را آشگار ساخته است با روي كارآمدن دودمان ساسانيان بار ديگر به خودنمايي پرداخته بود.
    اردشير در فاصله دو جنگ ماسيس و بارباليسوس، دست به اصلاحات اداري، قضايي و نظامي زده بود كه طبقه بندي كارمندان دولت برحسب كارداني، صداقت، علاقه مندي بكار و دلسوزي براي كشور از جمله اين اصلاحات بود. وي فراهم ساختن وسائل و بودجه لازم براي سپاه ثابت (ستندينگ آرمي ـ سپاه جاويدان) را در تقدم و اولويت قرار داده و براي احضار مردان جوان وطن به زير پرچم در زمان جنگ ضابطه تنظيم كرد كه تا پايان دوران حكومت ساسانيان باقي مانده بود و شاه عباس هنگام ايجاد ارتش ملي ايران تا حدي زياد از همان مقررات اقتباس كرد. اردشير انتخاب قضات دادگاهها را برعهده روحانيون ارشد ايران (موبدان آيين زرتشت) گذاشته بود ولي فرمانداران شهرها در صورت خروج قاضي از دايره انصاف و عدل و يا پس از دريافت اعتراض مردم و رسيدگي مي توانست آنان را معلق كنند تا رئيس كشور تصميم نهايي را درباره هريك از آنان بگيرد. فرمانداران مكلف بودند بر ميزان توليدات كشاورزي، صنعتي و پرورش دام و اسب نظارت كنند و مراكزي را كه توليد آنها رشد نداشته مورد مواخذه قرار دهند، رفع مشكل كنند و گزارش كار را به شخص اردشير بدهند. قرن گذشته «تاراپور» پژوهشگر هندي اصلاحات اداري اردشير را در كتاب خود «مديريت و روش هاي اداري و حكومتي در ايران باستان» به صورت يك فصل جداگانه درآورده است كه ترجمه آن در رشته علم حكومت (درس تاريخ مديريت) در دانشگاههاي تدريس مي شود.

 

كاستن از بودجه دربار، خشم محمدعلي شاه و پيامد هاي ديگر آن

  26 نوامبرسال 1907 (آذر 1286) مجلس جديد التاسيس شورا بودجه دربار را سيصد هزار تومان كسر و به پانصد هزار تومان كاهش داد و شهريه زنان ناصرالدين شاه را هم حذف كرد.
     اين تصميم مجلس كه مورد تائيد ناصر الملك رئيس الوزراء وقت قرار گرفته بود محمدعليشاه را به خشم آورد و ديگر، كينه مجلس را تا به توپ بستن و انحلال آن از دل بيرون نكرد.
     محمدعليشاه كه تحت فشار روسيه و پاره اي از روحانيون بود تا مجلس را منحل كند نمايندگان مجلس را احضار و به آنان در مورد كاهش بودجه دربار اخطار كرد و گفت كه از حدود خود تجاوز كرده اند. ناصرالملك كه خشم شاه را ديد از سمت خود كنار گيري كرد. دولت روسيه - رقيب استعماري انگلستان - كه مجلس را تحت حمايت انگلستان مي پنداشت و كمك انگلستان به مشروطه خواهان را از همان آغاز كار عملي بر ضد خود مي دانست با مجلس و مشروطيت ميانه خوبي نداشت.
     در پي اخطار شاه به نمايندگان مجلس، مخالفان مجلس از فرصت استفاده کرده و دست به اجتماع زدند و ساختمان مجلس را مورد حمله قرار دادند كه گارد مجلس دست به تير اندازي زد و از طرفين چند تن كشته و يا مجروح شدند.
     احتشام السلطنه رئيس مجلس براي اقامه شكايت از اين وضعيت نزد شاه رفت كه شاه دستور داد او و برادرش را كه همراه وي بود شلاق زدند و در همانجا (كاخ گلستان) بازداشت كردند.
     محمد عليشاه سپس ناصرالملك مستعفي و وزيران كابينه اش را خواست و آنان را هم كتك زد و بازداشت كرد كه نماينده دولت انگلستان!! بملاقات شاه شتافت كه ناصر الملك از دولت انگلستان نشان دريافت داشته و با كسي كه داراي مدال و نشان انگلستان است نبايد چنين رفتار شود!!!! و شاه گفت اگر چنين است بهتر است كه ناصرالملك همين امروز از ايران خارج و به انگلستان برود و در آنجا زندگي كند كه چنين شد.
     اين رويداد نشانه نهايت بدبختي و فلاكت يك ملت است ــ ملتي كه روزگاري يک ابر قدرت نظامي بود و زماني نيز در دانش و ادبيات مرتبه اي برجسته در جهان داشت. بايد دلايل اين فلاكت دقيقا كشف و به مردم اعلام شود تا از وطن مراقبت بيشتر کنند.

 

سالروز درگذشت محمدعلي فروغي نخست وزير «شهريور شوم»

فروغي

فروغي

محمدعلي فروغي اديب، سياستمدار و دولتمرد پنجم آذرماه 1321 در گذشت. وي كه سه بار نخست وزير، يك بار رئيس مجلس، چندبار وزير و يك بار رئيس ديوان عالي كشور شده بود هنگام فوت 67 ساله بود. وي دو روز پس از تجاوز نظامي انگلستان و شوروي به ايران و كناره گيري علي منصور، به نخست وزيري ايران منصوب و اشغال نظامي وطن ما در دوران نخست وزيري او تكميل شده بود. سرلشكر احمد نخجوان در كابينه فروغي كفالت وزارت جنگ را برعهده داشت كه بدون اطلاع رضاشاه (فرمانده كل قوا) و مجلس و هر گونه اشاره قبلي، در روزي كه مردم انتظار داشتند ارتش نيرومند و صدها هزار نفري آنان به دفاع از وطن در برابر مشتي نظامي فرسوده متجاوز برخيزد، با بخشنامه اي سربازان را مرخص كرد!. فروغي در همان چند روز اول نخست وزيري زير بار قرار داد تسليم ايران رفت. فروغي با رضا شاه ميانه خوبي نداشت.

 

وقايع جنگ هشت ساله در چنين روزي

05/09/58
تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان امام خميني (ره)
05/09/59
اجراي آتش سنگين روي سوسنگرد و انهدام پل مرتبط كننده دو قسمت شرقي و غربي شهر ، افزايش مداوم نيروهاي دشمن ، تلاش براي كسب آمادگي حمله وسيع به سوسنگرد و نظر اطلاعات سپاه درباره تفاوت اهميت سوسنگرد و هويزه .

از سرگيري تردد نظامي در جاده خاكي آبادان ـ ماهشهر به دليل عقبنشيني عراق در اين منطقه براثر تحركات پي در پي چريكي خودي ، شليك خمپاره در اهواز . تبادل آتش در جبهه مياني از جمله آتش خودي در ارتفاعات ذيل و آثار آن .

بمباران مناطق مسكوني و ميدان بارفروشان خرمآباد توسط هواپيماهاي دشمن .

اعلام آخرين مواضع ايران درباره گروگانها توسط آقاي رفسنجاني در لبنان . مذاكرات آقاي رفسنجاني در لبنان با الياس سركيس ، رئيس جمهور و كامل اسد ، رئيس مجلس لبنان .

05/09/63
ارسال ابلاغيه وزارت دفاع عراق براي اجرا به واحدهاي ذيربط شامل لزوم حضور افسران، درجهداران و سربازان در خطوط مقدم جبههها به اندازه نيمي از طول جنگ، طبق ضوابطي خاص، با عنوان شركت در قادسيه صدام سخنان رئيسجمهور در آخرين روز سمينار فرماندهان بسيج در استاديوم آزادي

ادامه تبليغات رسانهها به نفع رژيم عراق در خصوص وضعيت اسراي عراقي در ايران و عدم انعكاس اظهارات دكتر خرازي در بيشتر رسانههاي گروهي منطقه و جهان

تحركات جديد در اقتصاد نفت با توجه به توقف جنگ كشتيها سخنان فرمانده نيروي دريايي در آستانه روز نيروي دريايي دربارة كارايي نيروي دريايي ايران در منطقه و واگذاري جزاير كويتي؛ بلاتكليفي در مورد تحويل شش زيردريايي سفارش ايران به آلمان تا پايان جنگ به گفته سخنگوي دولت آلمانغربي پايان
 

 

 وفات آيت الله غروي فقيه و روحاني مبارز معاصر

[5 آذر 1357] - آيت الله غروي فقيه و روحاني مبارز معاصر درگذشت. ايشان درشهرهاي كاشان و اصفهان ادامه تحصيل زندگي مي كرد و بعد ازآن هم چند سال درنجف اشرف ساكن شد تا تحصيلات عالي كند. آيت الله غروي دركنار تدريس علوم ديني شاگردان مبارزي عليه رژيم پهلوي ترتبيت كرد و همين امر موجب شد كه هيچگاه ازآزار عمال پهلوي درامان نباشد.

 

تـشـكـيـل بسيج مستضعفين به فرمان آیت الله خمینی

[5 آذر 1358] - تـشـكـيـل بسيج مستضعفين به فرمان آیت الله خمينى

 

 درگذشت استاد حسن ميرخاني ازاستادان هنرخوشنويسي

[5 آذر 1369] - استاد حسن ميرخاني ازاستادان هنرخوشنويسي و از بنيانگذاران انجمن خوشنويسان ايران بدرود حيات گفت. استاد حسن ميرخاني درنوشتن خط نستعليق ازقلم كتايب يا كتيبه مهارت فراوان داشت و درسرودن شعرهم قريحه اي سرشارداشت و به بنده تخلص مي كرد. استاد حسن ميرخاني معروف به «سِراجُ‌ الكُتّاب» بيش از60جلد كتاب به خط خويش كتابت مي كرد. «كليات سعدي با مثنوي معنوي، خمسه نظامي و ديوان حافظ» ازآثارارزشمند استاد حسن ميرخاني است.

Mobin_s2004@yahoo.com
26 نوامبر ميلادي
Mobin_s2004@yahoo.com

در قلمرو انديشه

به مناسبت سالروز انتشار اثر مهم «رنه دكارت»، نگاهي به عقايد و نظريه هاي او و فرمول مهم «جامعه»

«Discours de la Methode» مهمترين اثر فيلسوف و رياضي دان فرانسوي، رنه دكارت (متولد 31 مارس سال 1596 و متوفا در 11 فوريه 1650) 26 نوامبر سال 1637 انتشار يافت.اين كتاب روش تازه«يافتن حقيقت» را به دست مي دهد.
    در همين كتاب است كه وي مي گويد : تافكر مي كنم (مي توانم فكر كنم) زنده هستم، و يك زنده بايد به جامعه فايده برساند.
     عقايد و نظريه هاي دكارت كه از مهمترين فلاسفه اروپا قرون جديد بشمار مي رود بيش ازهر انديشمند ديگر در دوران معاصر مورد استفاده بوده است. تعريف او از جامعه كه به صورت يك فرمول رياضي عرضه شده هميشگي و جاويدان خواهد بود و هر روز به آن استناد و بر پايه اش قانون نوشته مي شود.
     دكارت نخستين انديشمندي بود كه روش ارسطو را دنبال نكرد و براي تحقيق و اثبات، يك روش علمي در پيش گرفت كه به انقلاب در فلسفه تعبير شده است. وي رابطه فلسفه با الهيات را تغيير داد.
     دكارت را پدر فلسفه جديد خوانده اند. وي دانش را قطعه به قطعه بر پايه اصول رياضي نوسازي كرد و گفت چيزي را بايد پذيرفت كه غير قابل ترديد باشد مثلا؛ به اين كه وجود داريم نمي شود ترديد كرد.
     دكارت در تعريف «جامعه» يك فرمول هميشگي و بسيار مهم را به دست داده است كه در مدارس سراسرجهان تدريس مي شود و كسي كه مفهوم آن را نداند در زندگاني خانوادگي و عمومي موفق نخواهد بود؛ زيرا كه كوچكترين جامعه يا جامعه پايه «خانواده» و بزرگترين آن جامعه جهاني «جامعه بشر» است. اگر در فرمول جامعه كه دكارت آن را به دست داده است تغييري حاصل شود معادله برهم خواهد خورد و ديگر جامعه اي وجود نخواهد داشت. اين فرمول بسيار مهم از اين قرار است :
     جمع دو نفر يا بيشتر + هدف مشترك + كمك به هم براي رسيدن به هدف مشترك = جامعه
    مثال : زن و مرد + با هدف مشترك كه همانا رفع نياز و تامين سعادت است + همدلي و همياري براي رسيدن به هدف مشترك = خانواده
     و به همين ترتيب ساير جوامع، از جمله تحريريه يك روزنامه، همه انان كه در يك مدرسه هستند، يك شهر و يك كشور و....
     حال اگر در فرمول يكي از جوامع يك عنصر لنگ بزند معادله به هم مي خورد و جامعه تبديل به اجتماع (جمع شدن چند نفر) مي شود و ديگر جامعه اي وجود نخواهد داشت. مثلا اگر زن و شوهر هميار و همدل نباشند، جامعه خانواده وجود نخواهد داشت. فلسفه طلاق همين است.

 

 درگذشت «هنريج هرتز» فيزيكدان و رياضيدان آلماني

[26 نوامبر 1894] - «هنريج هرتز» فيزيكدان و رياضيدان آلماني در37سالگي درگذشت. هرتز ازنوجواني به فيزيك و مكانيك علاقمند بود و تحصيلاتش را درهمين رشته ادامه داد. هرتز با كشف اشعه الكتريسيته پايه گذار اختراعات و اكتشافات بسيارارزنده درزمينه فيزيك و رياضي شد. امواجي كه امروزه به نام «امواج هرتز» ازآنها ياد مي شود توسط خود او كشف شده اند.

برخي ديگر از رويدادهاي 26 نوامبر

  • 1607:   جان هاروارد موسس دانشگاه هاروارد كه يك روحاني مسيحي بود به دنيا آمد.
        

  • 1884:   تركستان چين به خين جيانگ (سين كيانگ) به معناي مرزتازه تغيير نام داده شد.
        

  • 1940:   به دستور هيتلر اطراف محل سكونت صد ها هزار (طبق بعضي نوشته ها 500 هزار) يهودي شهر ورشو را ديوار كشيدند.
        

  • 1940:   لبناني ها از فرصتي كه اشغال نظامي فرانسه توسط آلمان به دست آنان داده بود استفاده كردند و اعلام استقلال كردند و از تحت الحمايگي فرانسه خارج شدند.
        

  • 1990:   گورباچف رئيس وقت كشور شوروي به صدام حسين اخطار كرد كه اگر كويت را تخليه نكند مسئول عواقب اين عمل بايد باشد. شوروي با عراق پيمان دوستي متقابل داشت. 

  • 2003:   سازمان جهاني بهداشت اعلام كه در يك سال گذشته در جهان بر شمار بيماران مبتلاء به ايدز پنج ميليون تن اضافه شده و در همين مدت سه ميليون ايدزي هم جان سپرده اند.

  • Mobin_s2004@yahoo.com
    4 ذی القعده هجري قمري
    Mobin_s2004@yahoo.com
    نداریم!

     

     

     

     

     

     

    کشکول ممتاز

    از کتاب «گنجينه جواهر» (كشكول ممتاز)

    بر آورده شدن حاجات
    يا مسخره كردن دل كسى

    در كتاب خطى منسوب به شهيد از امير المؤ منين على عليه السلام نقل شده كه (براى تسخير قلب شخص مورد نظر خود) بخواند:
    (( اللهم انى اسا لك يا الله يا واحد يا احد يا فرد يا وتر يا صمد (يا) من ملات اركانه السموات ئ الارض اسالك ان تسخر قلب فلان ابن فلانة كما سخرت الحية لموسى عليه السلام و اسالك ان تسخر قلب ابن فلان كما سخرت لسليمان جنوده من الجن و الانس و الطير و الوحش و هم يوزعون (و) اءسئلك ان تلين قلب فلان كما لينات الحديد لداود عليه السلام ، اءسئلك اءن تذلل قلبه كما ذللت نور القمر لنور الشمس يا الله هو عبدك ابن اءمتك . اءنا عبدك ابن اءمتك خذلى بقدميه و من ناصيته فسخره لى حتى تقضى حاجتى بهذا و ما اريد انك على كل شى ء قدير ((ان الذين امنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن ودا))
    ترجمه : بار خدايا همانا از تو در خواست مى كنم اى خدااى يگانه ، اى يكتا اى تنها تك اى بى نياز اى كسى كه اركانش آسمان و زمين را پر نموده ، از تو مى خواهم كه دل و قلب فلانى فرزند فلان زن را به تسخير من در آورى همچنانكه مار و اژدها را براى حضرت موسى تسخير نمودى ، و از تو در خواست مى كنم كه قلب فرزند فلان مرد را براى من مسخره كنى ، همانطور كه براى حضرت سليمان جن و انس و پرنده و چرنده و وحوش را مسخره نموى و ارتش او را از آنها قرار دادى .
    و از تو خواستارم كه قلب فلانى را براى من نرم كنى همانطورى كه آهن را براى حضرت داود عليه السلام نرم نمودى ، و از تو مى خواهم كه قلبش را برايم رام گردانى چنانكه نور ماه را براى نور خورشيد رام نمودى (و چنانكه نور خورشيد را براى ماه رام گردانيدى )، اى خدا او بنده تو است فرزند كنيز تو است و من بنده تو فرزند كنيز تو هستم ، پاها و پيشانى او و از سر تا پاى او را بگير و براى من مسخرش كن ، تا حاجتم و آنچه بوسيله او بر آورده شود.
    گه تو بر هر چيز توانائى ، همانا كسانى كه ايمان آوردند و عمل شايسته انجام دادند خداى رحمان محبت را براى آنها قرار خواهد داد و ديگران به او علاقه مند خواهند شد.

     

     

     

     

     

     

     

     

    داروخانه مبين

    motlagh3d@yahoo.com

    نیستاتین (NYSTATIN)
    نام تجاری : Pregnyl

    گروه دارویی : آنتی بیوتیک
    گروه درمانی : ضد قارچ
    شکل دارویی : قرص ، کپسول،قرص واژینال
    موارد مصرف : عفونت های قارچی ناحیه واژن یا مخاط دهان یا پوست و مری، عفونت های برفکی دهان کودک
    میزان مصرف :قرص واژینال 100هزار واحد یکبار در شب و به مدت دوهفته . در نوزادان به علت عفونت قارچی دهان هر 6ساعت ار سوسپانسیون استفاده شود.
    موارد منع مصرف : حساسیت شدید دارویی و حاملگی
    عوارض جانبی مهم : تهوع ، استفراغ ، اسهال
    شرایط نگه داری : در دمای معمولی نگه داری شود .
    توصیه ها :
    1- برای درمان کاندیدیاز می توان از قرص واژینال به صورت خوراکی استفاده می شود.
    2- در عفونتهای کاندیدای چین های بدن مثل زیر بغل و کشاله ران از کرم استفاده شود.
    3- در صورت مرطوب بودن عفونت لای انگشتان از پودر استفاده کنید.

    دوستان عزیز آماده  پاسخگویی به سوالات داروئی
     شما هستیم
    motlagh3d@yahoo.com

    --------------------------

    اطلاعيه

    دوستان خوبم جزوه آموزشی امداد وکمکهای اولیه چاپ شده و در تعداد محدودی آماده تحویل شده است
    متقاضیان میتوانند جهت دریافت آن اقدامات زیر را انجام دهند:
    الف) مراجعه به محل توزیع حضوری جزوات در شهر تهران
    ب) واریز مبلغ جزوه به حسابهای اعلام شده و دریافت جزوه از طریق پست
    ج) هماهنگی با رابط جمعیت هلال احمر (مسئول برگزاری دوره در گروه مبین) برای دریافت با شرایط خاص

    هماهنگی با Emdadgar_2109@yahoo.com 
     

     

     

     

     

     

     

    زبان خوراکیها

    دكتر غياث الدين جزايرى


    من «حسن لبه» هستم !

    فارسى من ((حسن لبه )) است و در كتاب هاى قديم از من به نام ((حصنى لبان )) ياد شده است . فرنگى ها و داروسازان به من ((پژ آن )) مى گويند. من يك ماده ى صمغى هستم بابوى معطر كه در اثر شكاف در تنه درختانى بيرون مى آيم كه در عربى به آنها ((ضروف )) و در زبان فرنگى ((استيراكس )) گويند. اين درختان مخصوص نواحى حاره و استوايى بوده ، و در عربستان ، آفريقا و هند و مالزى به عمل مى آيند. در جنوب ايران نيز كشت آن ها امكان پذير است .
    تركيبات من بر حسب نوع گياه و منشا توليد آنها فرق مى كند و به دو دسته تقسيم مى شود، اول نوع سيامى كه در حدود 39 درصد مواد عطرى و 5/1 درصد وانيلين دارد. دوم نوع سوماترايى كه داراى 26 تا 35 درصد مواد عطرى و چند ترشى است .
    من مقوى قلب و باعث سرور و شادمانى هستم ، چه به صورت خوراكى مصرف شوم ، و چه از بخور من استفاده كنند. من داراى اثر خلطآور هستم و در مورد نزله و برونشيت مزمن و ضد عفونى كردن مجارى تنفس تجويز شده ام . در مصارف خارجى بهترين التيام دهنده ى زخم ها و بند آوردن خون بوده ، و معمولا بعد از كشيدن دندان از تنتور من استفاده مى كنند.
    ماليدن من بر سر و پيشانى ، آبريزش چشم و بينى را كم مى كند. چكاندن محلول روغنى من ، درد گوش را تسكين مى دهد. خوردن من جهت تقويت معده و درمان پيچش شكم مفيد است . شستشو با من جهت تقويت مو و جلوگيرى از ريزش آن نافع است . مقدار خوراك من نيم تا دو گرم است ، و بيشتر به صورت تنتور مصرف مى شوم .

     

     

     

     

     

     

     

    طنزانه
    طنزگويه هاي اجتماعی «روزانه»

    كوكب خانم

    كوكب خانم، مادر عـباس، زن پاكيزه و با سـليقه‌اي بود. او سـطل شـير را هميشــه درجاي خنك نگه ميداشـت. روي سطـل پارچه‌اي مي‌انداخت تا گرد و خاك بر آن نشـيند و پاكيزه بماند. كوكب خانم هر روز از شير چيزي درسـت ميكــرد. گاهي به آن مايه پنــير ميزد و پـنير درسـت ميكرد. گاهي مايه ماسـت ميزد و ماسـت مي‌بسـت . گاهي از ماسـت كره ميگرفـت.
    اما يازده ســال پيش وقـتي اسـم عـباس و مادرش در قرعه كشـي گرين‌كارت دراومـد و به لوس‌آنجـلس آمدند،‌ همه چيز به كلي عوض شــد. كوكب خانوم كه حالا دوسـت‌هاي آمريكائي‌اش «KOKI JOON» صـداش ميزنن!‌‌، هنوز كه هنوزه زن باسـليقه‌اي است.
    هيچ لباسي نميخــره مگر اينكه ماركش DKNY، Dolce، Versace، Prada و يا Gucci باشــه! ديگه هم از سـطل مطل و اين چيزا خـبري نيسـت. اين روزها هروقـت KoKi Joon شـير و ماسـت وخاويار و پينات باتر و پيتــزا ميخـواد، يا كاتولوك‌اش رو از روي اينترنت سـفارش ميده براش بفـرسـتن، يا زنگ ميزنه كه براش «دلي وري» كنن!
    صـبح تا شب هم جلوي تلويزيون نشـسـته و Remote به دسـت،‌ مثل نردبون، از كانال 1 ميره بالا تا كانال 153 و برميگرده پائين، و غـر ميزنه كه: «مرده شــور برده‌ها همش تبليغ پخـش ميكـنن!!»...
    از ديروز هم با عـباس قهـر كرده كه همه در و همـسايه‌ها SUV دارن، تو چـرا براي من از اين تويوتا كريسيـدا‌ها گرفـتي كه هركي تو سـرش بزني يكي داره؟!
    خودمونيم ها : چي بوديم چي شــديم!

     

     

     

     

     

     

     

     

    مسائل زندگي
    کار، مُد، سلامتی، رموز موفقیت و ...

    مردمان

    بازگشت به باشگاه
    بعد از صدمه ديدن

    سؤال های زیادی از طـرف کسـانی کـه بـه تـازگـی صدماتجسـمـی وارده در بـاشــگـاه هـای ورزشـــی را پشــت سر
    گـذاشته اند و می خواهـند دوباره به سمت ورزش بازگردند پرسیده می شود، اما خیلی مشتاق براي پـاسخگویی به آنـهـا نـبـودم چـون فـکر مـی کـنـم بـهـتـر اســت که بیماران تـوصیـه ی پـزشـکـان خود را نادیده نگیرند. اما اگر پزشکتان مـخالــفتی با بازگشت شما به باشگاه نداشته است، من مـی تـوانـم نـکــــات بسیار مفیدی برایتان یادآور شوم تا از آسیب دیدن دوباره تان جلوگیری کند و بازگشت شما را به وضعیت سابق ساده تر کند.

    بهبودی شما ارجحیت دارد
    وقتی بفهمید که بهبودی و باز یافتن دوباره ي سلامتـــیتان بــر همه چیز مقدم است، انتظاراتتان از آنچه می توانید در بـاشـگاه ورزشی به دست آورید معقول تر خواهد بود. بهتر اســـت قبل از اینکه شروع کنید دوباره پنج پوند ماهیچه ی نو بسازید، ماهیچه ها، استخوان ها، تاندون ها و مفصل هایتان بهبود یافته و ترمیم شده باشند.
    به خاطر داشته باشید که باز یافتن سلامتیتان بسیار مهم تر از هر چیز است. مثلاً اگر آرنج دست راستتان صدمه دیده است، مسلم است که نمی توانید به باشگاه برگشته و وزنه بزنید. اما می توانید در این زمان تا بهبودی کامل آرنجتان تمرینات مربوط به پا را انجام دهید. پس عجله نکنید. بگذارید تا عضو صدمه دیده کاملاً بهبود یابد.

    اگر اذیتتان می کند، انجامش ندهید!
    درد همیشه نشانه ی خطر است. پس هنگام انجام اعمال ورزشی به این مسئله کاملاً توجه داشته باشید و اگر دردی در نقطه ی صدمه دیده حس کردید از آن آسان نگذرید. خوشبختانه، معمولاً تمرینات ورزشی بسیاری برای کار کردن روی ماهیچه ها وجود دارد. و از آنجا که نباید تمریناتی با شدت زیاد روی نقاط آسیب دیده انجام دهید، میتوانید از تمرینات سبک با شدت کم استفاده کنید.
    در اینجا به چند نمونه از این صدمات و آسیب های جسمی و تمرینات مربوط به هر کدام اشاره می کنیم.

    آرنج، عضلات دوسر و سه سر
    اگر در این نواحی از بدنتان احساس درد می کنید، لزوماً باید از تمرینات مربوط به این نواحی پرهیز کنید. می توانید تمریناتی با شدت کم تا متوسط در دوره های یک ربع، دو ربع و سه ربع ساعت انجام دهید. اگر نمی توانید یک دوره تمرینی را بدون درد انجام دهید، حتماً باید از تمرینات مربوط به آن عضو خودداری کنید.

    شانه
    در مواقعی که عضو آسیب دیده شانه ها باشند می توانید از دستگاه اسمیت برای تمرین استفاده کنید. چون در این حالت می توانید به راحتی فشار و شدت وارده بر شانه ها را کنترل کنید. همچنین می توانید با دمبل های وزن پایین با شدت کم نیز ورزش کنید.

    عضلات سینه
    برای این اعضاء نیز دستگاه اسمیت وسیله ی خوبی برای تمرین می باشد چون با تنظیم شدت و فشار می توانید از بروز درد در نواحی صدمه دیده جلوگیری کنید. از دمبل سبک هم می توانید استفاده کنید اما دست ها را باید تک تک ورزش دهید نه با هم تا شدت وارده به نواحی سینه کمتر شود.

    زانوها، عضلات جلو ران و پشت زانو
    در این موقع می توانید از دستگاه های مربوط به پا استفاده کنید اما شدت آنها باید محدود باشد. سعی کنید از شدت پایین شروع کرده و تا حد متوسط بیشتر جلو نروید و فقط روی مفصل ها و ماهیچه ها کار کنید.


    آرام آرام شروع کنید...
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    این تکنیک ها به شما کمک می کند که هم ماهیچه ی جدید بسازید و هم به عضلات و تاندون ها و مفصل هایتان اجازه دهید که به وضعیت سابق خود بازگشته و بهبود یابند. نکته ی مهم این است که حتماً باید تمرینات را کم کم و آرام آرام جلو ببرید. از تمرینات سبک شروع کنید.

    توصیه های پزشکتان را نادیده نگرفته و به آنها عمل کنید. با این کار خیلی زود بهبودی خود را به دست آورده و می توانید باز هم مثل سابق از ورزش لذت ببرید. 
     

     

     

     

     

     

     

     

    اس.ام.اس روزانه

    roozane_sms@yahoo.com
    روزهاي فرد هفته + جمعه ها منتظر ما باشيد

    دوستاي عزيز سلام ..
    اميدوارم كه حالتون خوب باشه ..
    امروز از دو نفر از اشخاص مشهور گروه مسيج داريم ... بخونيد و لذت ببريد ..

    196- به يه نفر مي گن .. دوازده امام رو مي شناسي ؟ مي گه آره . مي گن خب اسماشونو بگو .. مي گه اينجوري كه نه . اگه ببينم مي شناسمشون .. ( 3057-0914)
    197- هميشه دوست داشتم با تو به ماهيگيري برم .. مي دوني چرا ؟چون هيچكس به اندازه ي تو كرم نداره (3057-0914) سهيل
    198- هميشه تو ارتفاع بالاتر از جو ابر وجود نداره . هر وقت آسمون دلت ابري بود بدون هنوز به اندازه ي كافي
    اوج نگرفتي (9646-0912)
    199- نگاهت چون عقاب ، دلت چون دريا ،دستانت چون آتش ، صدايت چون پرنده ، قدت چون سرو ... خلاصه هيچ چيزت مثل آدم نيست (4732-0912) از طرف ندا آشپزباشي گروه مبين (اميد : من از ايشون كمال تشكر رو دارم ... از باقي دوستان و بزرگان گروه مبين هم دعوت مي كنم تا مسيج بفرستن تا ستون اس ام اس ها به اسم اونا هم مزين بشه )
    200- روي يك برگ نوشتم دوستت دارم . اما تو مثل بز اونو خوردي (5405-0912)
    201- يه بار از كنار دريا عبور كردي و يه عمر امواجش براي بوسيدن جاي پاهات ميان و مي رن (0892-0915)
    202- آنگاه كه ضربه هاي تيشه زندگي را بر ريشه هاي آرزوهايت حس كردي به خاطر بياور كه زيبايي شهابها از شكستن قلب ستارگان است (1240-0912)
    203- دوتا آدم برفي در دو طرف رودخونه ايي با ديدن هم عاشق هم مي شن اونا از عشق هم آب شدن تاشايد تو آب رودخونه به هم برسن (0892-0915)
    204- غلط است هر كه گويد دل به دل راه دارد . دل من زغصه خون شد دل تو خبر ندارد (0892-0915)
    خب .. بازم نسرين خانوم عزيز لطف كردن و برام چندتا مسيج ميل كردن ..
    205- بابا کجايي؟ نيستی؟ توريستی؟ امپرياليستی؟ کمونيستی؟ فاشيستی؟ دمکراتيستی؟ خداي نکرده مريض که نيستی؟ راستی . . . تو خودت نمره بيستی
    206- An ajno ajni aib ajni aib ajni aib alah An ajno ajni aib ajni aib ajni aib alah ( نتونستي بخوني ؟ از آخر به اول چي ؟ )
    207- فيلم هاي در حال ساخت جام جهانی: 1- پت و مت با بازي ميرزاپور و رحمان رضايي 2- تام و جری با هنرنمايي فيگو و کبی 3- دوقلوهاي افسانه ايي با حضور برانکو و چلنگر

    خب .. دوتا مسيج هم از زينب خانوم داريم
    208- ببخشيد بی موقع مزاحم شدم،،،،ميخواستم ببينم آب خوردی آفتابه رو کجا گذشتی209- چشمت مثه دريا ميمونه................بزار جورابامو توش بشورمدو تا مسيج هم از خانوم ميرزايي به دستم رسيده :
    210- بی معرفت شدی ! خودت رو می گیری ! دیگه جواب نمی دی ! حالا خوبه فقط عکست رو زدن رو "چیتوز"
    211- پرتاب اولین زن ایرانی به فضا را به فال نیک می گیریم . امیدواریم به زودی آن روز نیز فرا رسد که شاهد پرتاب آخرین زن ایرانی به فضا باشیم !!!!

    خب دوستان .. به نظر من قسمت مسيج ها امروز خيلي خوب شده بود و اين نتيجه ي كمك وهمكاري شما دوستاي گلم و مبيني هاي عزيزه ....
    منتظر مسيج هاتون هستم ..
    تا پس فردا
    روز خوبي داشته باشين
    اميد ( شماره براي ارسال مسيج : 09125698059)

     

     

     

     

     

     

     

     

    ليگ مبين

    football@mobin-group.com 

    سخنرانی جنجالی روح‌ الله حسینیان در مورد قتل‏هاى زنجیره‏اى‏

    اشاره: این روزها مصادف هشتمین سالگرد قتل‌ها‌ی زنجیره ای است. اتفاقی که تا چند سال فضای سیاسی کشور را به فضایی امنیتی تبدیل کرد. آن چه می‏خوانید متن کامل سخنرانی حجت الاسلام روح الله حسینیان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی در جمع طلاب مدرسه حقانی است. سخنانی که شاید در ردیف جنجالی ترین سخنرانی‌ها‌ی تاریخ معاصر ثبت گردد. سخنان حسینیان كه در این صفحات مى‏آید، در تابستان غم‏آلود 1378، بعد از قضایاى كوى دانشگاه، در جمع طلاب مدرسه حقانى قم ایراد شده است. اكثر این حرف‏ها در آن روز براى بار اول گفته مى‏شد. عده‏اى پذیرفتند و تأیید كردند، و عده‏اى از درِ انكار و تكذیب برآمدند. عده‏اى كه عاقل‏تر بودند تكذیب نكردند، سكوت كردند تا شاید «فتیله ماجرا پایین كشیده شود.» چند نفرى هم كه گفتند از وى شكایت مى‏كنیم، تا حالا كه بیش از هفت سال از آن ماجرا گذشته، هنوز شكایت نكرده‏اند!


    سخنرانی جنجالی روح‌ الله حسینیان در مورد قتل‏هاى زنجیره‏اى‏

    سپاس خداوند را كه این توفیق را به بنده عنایت كرد كه به خدمت دوستان و عزیزان خودم، محصلین مدرسه‏اى كه حق بزرگى بر گردن ما دارند و ما تا پایان عمر و حیاتمان خودمان را مدیون این مدرسه مى‏دانیم. خدا این توفیق را داد كه خدمت این عزیزان برسم. امیدوار هستم در این مدت كوتاهى كه در خدمت عزیزان هستم، آن‏چه كه مصلحت آخرت ما در آن است، خداوند بر این بنده جارى كند و ان شاء الله در قلوب همه ما هم موثر بگردد.
    سوال فرموده بودند كه: «در مدرسه فیضیه فرمودید كه قضیه قتل‏ها هرگز روشن نخواهد شد، به علت این كه پى‏گیرى قتل‏ها به عهده كسانى است كه روشن شدن قضیه به ضرر ایشان تمام مى‏شود. اگر ممكن است توضیح بیشترى بفرمایید».
    قضیه قتل‏ها مثل این كه گریبان ما را گرفته، هر چه ما مى‏خواهیم فرار كنیم، راه فرارى وجود ندارد. عرضم به حضورتان، اجازه بدهید من اطلاعات بیشترى را در رابطه با ماجراى قتل‏ها در اختیار دوستان قرار بدهم كه جواب خیلى از این سؤالاتى كه قطعا سؤالات بعدى هم در این رابطه هست، روشن خواهد شد و شاید بیشتر وقت مجلس‏مان را هم بگیرد. اما خواهش مى‏كنم كه دقت بفرمایید چون مطالبى كه عرض مى‏كنم، همه سلسله‏اى است متصل به هم و باید همه را در نظر گرفت تا ان شاء الله نتیجه نهایى را بتوانیم بگیریم.
    قبل از این كه این قتل‏ها آغاز بشود، من بیوگرافى آقاى موسوى معروف به آقاى كاظمى البته اسم اصلى‏اش آقاى كاظمى است، در این مصاحبه‏هایى كه آقاى نیازى مى‏كنند و اطلاعیه‏هایى كه سازمان قضایى مى‏دهد، به سیدمصطفى كاظمى یا به اعتبار ما آقاى موسوى (موسوى شیرازى). آقاى موسوى بچه استان فارس است. از همان زمانى كه اطلاعات در سپاه تشكیل شد، در اطلاعات سپاه بود و از همان زمان متهم بود كه با دستگاه آقاى منتظرى،‌ها‌دى و مهدى‌ها‌شمى در ارتباط است. بعد از این كه وزارت اطلاعات تشكیل شد و اداره كل اطلاعات هم در استان فارس تشكیل شد، ایشان به عنوان مسؤول اداره كل اطلاعات فارس انتخاب شدند كه درگیرى درونى از همان جا در استان فارس هم شروع شد و ایشان معروف بود در همان زمان، از بچه‏هاى چپ استان فارس هست. درگیرى بین ایشان و امام جمعه شیراز به اوج خود رسید كه ناچار شدند آقاى موسوى را از شیراز به تهران منتقل كنند و در وزارت هم كه بود معروف بود به چپ‏گرایى. در جریان انتخابات به شدت از جناب آقاى خاتمى حمایت مى‏كرد و این حمایت هم به قدرى افراطى شده بود كه بعد دیگر حتى طرفداران خود آقاى خاتمى هم ناراحت مى‏شدند.
    در این ماجرا، مدتى قبل از این كه این قتل‏ها شروع بشود، آقاى موسوى خدمت آقاى خاتمى مى‏رسد، ناگفته نماند كه براى معاونت امنیت هم از طرف ریاست جمهورى، آقاى موسوى پیشنهاد شده بود به آقاى درى كه ایشان به عنوان معاون امنیت نصب شود اما به ادله مختلف پذیرفته نشد. اما به عنوان معاون معاون امنیت یا جانشین معاون امنیت منصوب شدند. قبل از این كه این قتل‏ها به وقوع بپیوندد، ایشان خدمت رئیس جمهورى مى‏رسد و مطلبى را اعلام مى‏كند و مى‏گوید كه در وزارت اطلاعات سناریویى در حال تدوین است و مى‏خواهند عده‏اى را به قتل برسانند تا باعث سقوط دولت شما بشود. هنوز از قتل‏ها خبرى هم نبود و حتى با یكى از مشاورین ریاست جمهورى هم تماس تلفنى گرفته و این جریان را گفته، كه خوشبختانه نوارش موجود است و ضبط شده این مكالمه. بعد از مدتى قتل‏ها شروع شد. قتل‏ها وقتى كه فروهر و خانمش كشته شدند، رئیس جمهور موضع‏گیرى كرد، مسؤولین دیگر موضع‏گیرى كردند، خصوصا ریاست جمهورى موضع تندى گرفت و هیأت هم از آن زمان شروع به كار كرد. بلافاصله بعدش قتل‏هاى دیگرى هم به وقوع پیوست كه از همان اول این ماجرا را مشكوك مى‏كرد كه چرا واقعا چنین اتفاقاتى دارد پشت سر هم به وجود مى‏آید. بعد از این كه ماجراى قتل‏ها به اوج خود رسید، خود آقاى موسوى رفت به دفتر رئیس جمهور و گفت كه این قتل‏ها توسط من انجام شده و كشفى هم اصلاً در كار نبود. خود ایشان رفتند گفتند. حتى دو سه روز ایشان را تحویل نمى‏گرفتند و مى‏گفتند دروغ است، مگر مى‏شود آقاى موسوى دوم خردادى طرفدار جبهه دوم خرداد چنین كارى را مرتكب شده باشد؟ نمى‏پذیرفتند و مى‏گفتند باز این سناریو است. تا بالاخره آن‏قدر اصرار كرد كه پذیرفتند.
    نكته بسیار مهمى در بازجویى، آقاى موسوى مطرح كرده است كه باز من عرض مى‏كنم، آخرین حرفش هم همین است. آقاى موسوى علت و انگیزه قتل‏ها را چنین بیان مى‏كند، عین عبارت است كه من حفظ كرده‏ام، ایشان مى‏گویند كه: «تحلیل ما از اوضاع جارى روز این بود كه آقاى خامنه‏اى غیر از امام است و آقاى خاتمى هم به دلیل این كه 20 میلیون راى آورده و بیست میلیون پشتیبان دارد، قدرتش بیشتر از بنى‏صدر است و ما این قتل‏ها را مرتكب مى‏شویم و به گردن آقاى خامنه‏اى مى‏اندازیم و جنگ بین این دو منجر به شكست آقاى خامنه‏اى در مقابل خاتمى خواهد شد».
    درست 15 یا 16 روز بعد از دستگیرى آقاى موسوى، بنده براى اتمام حجت رفتم دفتر آقاى خاتمى كه با ایشان ملاقات كنم. آقاى ابطحى بدون كم و كاست تحلیلش از اوضاع همین بود و با صراحت به ما اعلام كرد، گفت: «فلانى ببین، آقاى خامنه‏اى غیر از امام است و آقاى خاتمى بیست میلیون نفر پشت سر دارد، آقاى خامنه‏اى 8 میلیون رأى آورد و اگر درگیرى به وجود بیاید، شما مطمئن باشید كه آقاى خامنه‏اى پیروز نخواهد شد». شما ببینید كسى كه خوشبختانه من چند روز بعدش كه رفتم در سپاه سخنرانى كردم، این را نقل قول كردم كه آقاى ابطحى هم رسید به من و گلگى كردند كه چرا یك مطلبى را كه من در جلسه خصوصى گفتم آمدى عمومى گفتى. خوشبختانه كسى هم بود كه نتوانند بعدا انكار بكنند. گفتم شما دارى توطئه مى‏كنید علیه رهبرى، حالا من این مطلب را در یك جلسه خصوصى این ور و آن ور نگویم؟ به هر حال این براى من بسیار مهم بود كه چطور مى‏شود كه كسى كه مرتكب قتل شده و مسؤول دفتر مقام محترم ریاست جمهورى، این حرف را مى‏زنند آیا جز این هست كه باید یك جریان فكرى حاكم بر این جریانات باشد؟ آیا منشأیى غیر از یك منشأ واحد این دو سخن‏گو و این دو نفر باید داشته باشند؟ بعد پى‏گیرى كردم كه خب حالا چه‏طورى مى‏خواستند این ماجرا را گردن مقام معظم رهبرى بیندازند. قتل‏ها را مرتكب شدند. خب قطعا نمى‏گویند كه خود آقا آمده و كشته. گفتند كه آقاى موسوى در بازجویى مى‏گویند كه قرار بود ما این قتل‏ها را به كردن سپاه بیندازیم و بگوییم سپاه این كار را كرده و معلوم بود كه سپاه زیر نظر فرماندهى كل قوا هست و وقتى كه به گردن سپاه بیافتد معنایش این است كه آقاى خامنه‏اى چنین چیزى را دستور داده. درست این مطلبى را كه آقاى موسوى در بازجویى‏اش اعتراف مى‏كند، شب 21 ماه رمضان در مسجد حسین‏آباد آیت الله طاهرى، هنگام سخنرانى یكى از روحانیون جناح چپ «مجمع روحانیون» در مسجد حسین آباد اتفاق مى‏افتد. دست خط مقام معظم رهبرى، واقعا دیدنى است، دست‏خط مقام معظم رهبرى را جعل كردند. البته وقتى دقت مى‏كنیم مى‏فهمیم كه آن دست‏خط نیست. اما تلاش كردند كه نزدیك هم باشد كه خطاب به سردار رحیم صفوى، كه سردار رحیم صفوى این دگراندیشان و نویسندگان روشنفكر، معاند و مرتد هستند؛ شما این‏ها را از بین ببرید. یعنى همان كارى را كه قرار بوده در ماجراى این قتل‏ها انجام بدهند. خوشبختانه این فرد دستگیر شده، یكى از وابستگان سیدمهدى‌ها‌شمى است كه دستگیر شده و اعتراف هم كرده است به جعل این نامه. باز دوباره این دو تا واقعه را وقتى كه كنار هم گذاشتم، اینها را خدمت مقام معظم رهبرى هم من عرض كردم. این دو مطلب را كه گفتم خدمت ایشان هم عرض كردم. وقتى كنار هم گذاشتیم كه آن آقا در زندان اعتراف مى‏كند كه ما از طریق سپاه و بیرون از زندان هم درست مى‏آید؟ این برنامه اجرا مى‏شود و شایعه عملى مى‏شود و اجرا مى‏شود و حتى جعل مى‏شود. من فهمیدم كه باید یك ماجرایى پشت این قضیه باشد. در همین حین ماجراى آقاى پروازى پیش آمد. آقاى پروازى یك طلبه‏اى است با بچه‏هاى حزب‏الله همكارى مى‏كرد. بعدا درگیر شدند با بچه‏هاى حزب‏الله و ایشان منشعب شد و شروع كرد علیه بچه‏هاى حزب‏الله فعالیت كردن و حرف زدن و صحبت كردن. از این موقعیت گل‏آلود آقاى سعید حجاریان، آقاى امین‏زاده معاون وزیر امور خارجه، آقاى محسن آرمین سخنگوى مجاهدین انقلاب اسلامى، این سه نفر و یك نفر دیگر هم آقاى افشار كه من نمى‏شناسم، هنوز هم نمى‏شناسم، كه چه كسى است، مى‏آیند این طلبه بنده خدا را مى‏برند و تحریكش مى‏كنند و مى‏گویند بیا و بگو كه اولاً حزب‏الله تا به حال چه كارهاى خشونت‏آمیزى انجام داده و ثانیاً بیا و بگو اینها با دستور رهبرى بوده.
    شروع مى‏كند و یك لیستى از كارهایى را كه حزب‏الله كرده‏اند، كجا سینما آتش زده‏اند، كجا چه كار كرده‏اند، مى‏گوید كه مثلاً ده‏نمكى مى‏گفت كه ما از آقا اجازه گرفته‏ایم، فلانى گفته كه ما اجازه گرفته‏ایم. آقاى سعید حجاریان شخصیت خیلى بالایى هستند، بالاخره مشاور رئیس جمهور بود آن زمان، مشاور رئیس جمهورى مى‏نشیند این نوار را پیاده مى‏كند و این مى‏گویندهایش و فلانى مى‏گوید را حذف مى‏كنند و همه این عوامل به قول خودشان خشونت‏آمیز را مى‏گویند ما به دستور رهبرى انجام دادیم و جزوه‏اى چاپ مى‏كند، و براى من هم فرستادند به نام «سخنرانى حجةالاسلام پروازى در جمع رزمندگان بسیج» و پخش كردند و از آن طرف آمدند این بنده خدا، خود بازجویى آقاى پروازى را نگاه كردم، آقاى پروازى مى‏گوید كه من رفتم اعتراض كردم به آقاى حجاریان، كه آقا اولاً بنا نبود شما چنین چیزى را منتشر بكنید، بعد هم چرا صحبت‏هاى مرا تحریف كردید، آمدید بعضى قسمتش را حذف كردید. مى‏گویند خب حالا یك تكذیبیه بده ما مى‏گذاریم در خبرگزارى جمهورى اسلامى، و سر بنده خدا كلاه مى‏گذارند و یك چیزى مى‏نویسد. دوباره بهش برمى‏گرداند و مى‏گوید اینجایش را حذف كن، آن حذف مى‏كند و سه چهار دفعه همین‏طور مى‏آورند و مى‏برندش و سركارش مى‏گذارند و آخر كار بهش مى‏گویند كه قرار است حزب‏الله تو را به قتل برساند و دادگاه ویژه روحانیت هم مى‏خواهد دستگیرت كند، بیا فرار كن و ما در آلمان براى تو جا درست كرده‏ایم و كارهایش را هم كرده‏ایم كه بروى پناهنده بشوى. تا تبریز هم آقاى پروازى را بردند و شایع شد همان موقع كه یك روحانى به آلمان پناهنده شده، هنوز پناهنده نشده، این‏ها آن قدر حماقت كردند كه این را شایعه كردند كه یك روحانى پناهنده شده. خب ما هم حساس بودیم و مدام سؤال مى‏كردیم، كى است. فقط مى‏گفتند یك روحانى است كه به آلمان پناهنده شده و قرار است كه چند روز دیگر با رادیو كلن یك مصاحبه داشته باشد. این طلبه بیچاره بالاخره آدم متدینى بوده، بچه اهل جبهه بوده، آنجا عقل و دینش مانع مى‏شود و مى‏گوید حالا این چه كارى است، حالا اینجا من كار خلافى كردم، بروم كار خلاف‏ترى هم علیه جمهورى اسلامى بكنم كه چى، برمى‏گردد و مستقیما خودش را به دادگاه ویژه روحانیت معرفى مى‏كند و ماجرا را تعریف مى‏كند و واقعا این توطئه كه قرار هم شد(نوار گویا نیست)... خدمت آقا رسید و گریه كرد و عذرخواهى كرد و گفت ماجرا را. آقا هم سفارش كرده بود كه حالا اشتباهى هم كرده، شما هم در دادگاه ویژه كارى به او نداشته باشید.
    قرار شد سعید حجاریان را دستگیر بكنند. اما متأسفانه تا به گوش آقاى خاتمى رسید، واسطه‏هایى را فرستادند و حتى ظاهرا خدمت مقام معظم رهبرى هم رسیده بود كه خلاصه این مشاور هست و بد مى‏شود براى ریاست جمهورى، دستگیر نكنید. نكردند و اما امیدوار هستیم به هر حال یك روزى این پرونده رو بیاید و سعید حجاریان به میز محاكمه به خاطر این توطئه كشیده بشود. واقعا اگر هر كدام از ماها یك چنین برخوردى را كرده بودیم چه مى‏كردند براى این آقاى خاتمى. بنده حدود یك ماه پیش آمدم در مدرسه فیضیه صحبت كردم. بلافاصله رفتند خدمت آقا گله كردند كه فلانى رفته علیه رئیس جمهور در مدرسه فیضیه صحبت كرده، كه دفتر وقتى با من تماس گرفت كه چى گفته‏اى؟ گفتم من چیزى علیه ایشان حرف نزدم. خب بالاخره ما حرف داریم، ما نسبت به حرف‏ها و ادعاهاى ایشان نقد داریم. خود ایشان هم مدعى آزادى هستند. اگر آزادى نیست كه بفرمایید آزادى نیست و ما خفه‏خون بگیریم. اگر هم هست، خب ما هم به اندازه سعید حجاریان و آقاى كروبى بایستى آزاد باشیم و حرفمان را بزنیم. اگر هم خلاف مى‏زنیم، برخورد قانونى بكنند. اگر تهمت مى‏زنیم، یقه‏مان را بگیرند و بیندازند زندان. اگر حرف بى‏ربط مى‏زنیم به قول خودشان بیایند جواب بدهند. آخر چه حرفى است كه من در تلویزیون حرف مى‏زنم مى‏گویند تلویزیون یك وسیله عمومى است. فیضیه خانه من است، من اگر در خانه خودم حرف نزنم، پس كجا باید بروم حرف بزنم. این آقایان مدعى آزادى این قدر بى تحمل و نابردبار هستند در مقابل مخالفین خودشان. به هر حال نگذاشتند سعید حجاریان دستگیر بشود. حالا عرض من این است كه در همین گیر و دار جریان توطئه سعید حجاریان، محسن آرمین و امین‏زاده، مشاورین و معاونین و مسؤولین علیه رهبرى به وقوع پیوست و طرح شد. روزنامه‏ها هم شروع كردند اتهام این قتل‏ها را گردن رهبرى انداختن. حالا من نمى‏خواهم شروع كنم از اول؛ هر كس اهل خواندن روزنامه‏هاى دو خردادى بود، كاملاً مشخص بود همه القایشان این هست كه مى‏خواهند بگویند كه پشتوانه این قتل‏ها رهبرى بوده است.
    تا منجر به دستگیرى سعید اسلامى شد. خب سعید اسلامى به قول خود این‏ها مخالف رئیس جمهور بود. چه‏طور تو یك ماجرایى كه آقاى موسوى سردمدارش بوده و موافق رئیس جمهور، یكى از مخالفین رئیس جمهور آمدند چنین كار خلاف قانونى را مرتكب شدند؟ من نفى نمى‏كنم. به هر حال كسى بوده كه مسؤول امنیت كشور بوده مسؤول امنیت وزارت اطلاعات بوده، شاید صدها عملیات برون مرزى در رابطه با منافقین، من جمله بمباران پایگاه منافقین در بغداد سال 74، در حین سخنرانى كه شایعه شد مسعود رجوى هم كشته شده، فرمانده عملیات همین آقاى سعید اسلامى بود. خیلى عملیات داشت و اعتقادش هم همین بود. ایشان كاره‏اى هم نبود در این اواخر و در زمان وقوع قتل‏ها، ایشان به عنوان مشاور بود، مشاورى هم كه دیگر منزوى شده بود و كسى هم استفاده‏اى از او نمى‏كرد. كسى كه مسؤول بود و پرونده حق داشت دستش باشد، خود آقاى «موسوى» بود كه این پرونده‏ها را به‏دست مى‏آورد به عنوان معاونِ معاون امنیت. به هر حال ایشان دستگیر شد و مدتى بعد هم آمدند و اعلام كردند كه آقا خودكشى كرده. بعد از این جریانات، جناب آقاى «نیازى» یك روز تماس با من گرفتند و گفتند كه من مى‏خواهم اطلاعاتى در رابطه با این پرونده در خدمت شما قرار بدهم كه شما، به قول خودشان چون من را فرد دلسوزى مى‏دانستند كه در اشتباه هستم، مى‏خواستند من را از اشتباه خارج كنند. قرارى گذاشتیم در منزل یكى از دوستان. ایشان آمدند توضیح دادند. توضیحاتى كه تمام تحلیل بنده را ثابت مى‏كرد. خوشبختانه جناب آقاى بهرامى یكى از قضات سازمان قضایى آقاى بهرامى، ایشان هم بودند. من بعدا كه همه صحبت‏هایش را آقاى نیازى كرد، گفتم آقاى بهرامى شما شاهد باشید، این حرف‏هایى كه آقاى نیازى زد، فردا اگر من بروم مصاحبه كنم و بگویم و اگر ایشان انكار كرد، شاهد باشید. من شروع كردم به سؤال. گفتم آقاى نیازى انگیزه این قتل‏ها چه بوده، واقعا اینها از این قتل‏ها چه انگیزه‏اى داشتند؟ فرمودند كه قصد براندازى داشتند. گفتم قصد براندازى كافى نیست. به عنوان انگیزه بنده نمى‏آیم یك حكومتى را همین‏جورى ساقط بكنم. بنده باید بالاخره یك منافعى داشته باشم، یا حكومت را من بعد به دست بگیرم، یا قوم من به دست بگیرد، یا پدر من شاه بشود، یا باند من بالاخره به حكومت برسند، یا جناح من یا حزب من. همین‏جورى كه آدم نمى‏آید یك حكومتى را قصد براندازى‏اش را داشته باشد. گفت قصد براندازى، درست همان حرفى كه عرض كردم. گفت آقاى موسوى مى‏گوید تحلیل ما این بود كه آقاى خامنه‏اى غیر از امام است، آقاى خاتمى هم بیست میلیون پشتیبان دارد و اگر بین این دو درگیرى بشود، آقاى خامنه‏اى شكست خواهد خورد و ما این قتل‏ها را مرتكب مى‏شویم و گردن رهبرى مى‏اندازیم. گفتم، معذرت مى‏خواهم، گفتم شیخ ساده این چه قصد براندازى است؟ براندازى مى‏آید و مى‏گوید نه آقاى خامنه‏اى نه آقاى خاتمى یك حكومت دیگرى، یك ژریم دیگرى و یا یك فرد دیگرى. نمى‏آید بگوید كه رهبرى باید از بین برود، ولى رئیس جمهور سرجایش باشد. این را چرا درست تحلیل نمى‏كنید؟ چرا درست سوال نمى‏كنید؟ ایشان جواب مرا دادند كه مصلحت نیست كه ما این قضیه را وارد بحث جریانى كنیم. گفتم آقا مصلحت نیست حرف درستى است. اما این وظیفه تو نیست، وظیفه تو تحقیق درست و ارائه مطالب صحیح به مسؤولین سیاسى است، آنها مى‏دانند كه باید چه كار بكنند. شما قاضى هستید قاضى باید تحقیق بكند و كشف واقعیت بكند و این اصلاً چه معنایى مى‏دهد؟ گفت بله معنایش براندزى است. وقتى نظام اسلامى عمود خیمه‏اش ولایت فقیه است، وقتى كه این شكسته بشود، یعنى نظام ساقط مى‏شود. گفتم آخر این هیچ معناى براندازى ندارد.
    این همان حرفى است كه بنده دارم گلوى خودم را پاره مى‏كنم مى‏گویم بابا بیایید این جریان را ریشه‏یابى بكنید و ببینید كه چه جناحى نفعش بوده است كه این قتل‏ها را مرتكب شود. ایشان این جورى جواب ما را دادند. واقعا نتوانستند جواب بدهند. هنوز هم آقاى موسوى مى‏گوید انگیزه ما این بود كه رهبرى در مقابل رئیس جمهور شكست بخورد و آقاى بهرامى هم شروع كردند حمایت كردن كه حرف فلانى درست است و این غیر از براندازى است.
    در مورد جاسوسى، گفتم آقاى نیازى چه دلیلى شما براى جاسوسى دارید؟ ایشان فرمودند كه آقاى سعید اسلامى در سال 56 و 57 سال آخر دبیرستان و اول دانشگاه در آمریكا درس خواندند و در منزل دایى ایشان كه وابسته نظامى ایران در آمریكا بوده. سؤال كردم، غیر از این چه دلیل دیگرى دارید؟ باز فرمودند كه تحلیل سیاسى قطعى ما این است كه جاسوس بوده است. گفتم شما قاضى هستید، حق ندارید تحلیل سیاسى بكنید. تحلیل سیاسى را باید به سیاسى‏ها واگذار بكنید. دلیل قضایى شما چیست؟ بعد شروع كردم به اشكال كردن، گفتم ببینید آقاى نیازى، سال 56 و 57 آقاى سعید اسلامى چند سالش بود؟ گفت 19 سال. گفتم سال 56 و 57 تا بهمن 57 آمریكا چهل هزار مستشار نظامى در ارتش و ساواك ما داشت و آیا عاقلانه است كه آمریكا با چهل هزار مستشار كه همه‏شان یك مملكت در دستشان بوده، بیاید یك جوان 19 ساله‏اى كه آن هم در آمریكا مشغول به تحصیل است، جاسوس بكند؟ گفت به هر حال این تحلیل ما است. گفتم این حرف‏ها را نزنید. آبروى كسى كه خدمت به جمهورى اسلامى را كرده مى‏برید و بعدا مى‏گویید تحلیل ما این است. بعدا جواب خدا را چه مى‏دهید؟ گفتم دلیل دیگرى دارید؟ گفت در این رابطه تحلیل ما این است. حتى من خیال كردم آقاى نیازى همه ادلّه خودش را نگفته. سؤال كردم آقاى نیازى به هر حال من هم قاضى بودم در این كشور 18 سال قضاوت كردم. سخت‏ترین جاها و امنیتى‏ترین پرونده‏ها هم بنده رسیدگى كردم. هیچ كس هم نمى‏تواند ادعا بكند به اندازه من امنیتى‏ترین پرونده‏ها را رسیدگى كرده. جاسوس دو تا دلیل دارد. یكى سر پل هست كه دارد و یكى هم ابزار جاسوسى. سر پل به این معنا كه بنده یا كسى كه جاسوس است باید اطلاعات را از اینجا بگیرد و به شخص ثالثى منتقل بكند كه او به مركز جاسوسى خودش مخابره كند. گفتم آیا سرپلى گرفتید؟ گفتند نه. گفتم آیا شناسایى كردید كه هنوز دستگیر نكردید؟ گفتند نه. گفتم آیا ابزار و ادواتى گرفتید؟ گفتند نه. گفتم آخر پس چه‏طورى مى‏آیید چنین ادعایى مى‏كنید؟ من خیال كردم كه آقاى نیازى واقعا همه اطلاعات را نمى‏خواهد به من بگوید. خدمت آقاى‌ها‌شمى رفسنجانى بعد از این ملاقات رسیدم و همین تحلیل خودم را ارائه دادم. آقاى‌ها‌شمى فرمودند كه نه. همین جمله را هم گفتم، گفتم من خیال كردم كه شاید آقاى نیازى نخواسته همه ادلّه جاسوسى را به من بگوید، گفتند نه اتفاقا خدمت مقام معظم رهبرى هم كه بودیم، وقتى سران سه قوه تشكیل جلسه دادند آقاى نیازى ادله جاسوسى‏اش را همین‏ها مطرح كردند و من ایراد گرفتم و گفتم آقاى نیازى این‏ها دلیل بر جاسوسى نیست و آقاى نیازى هم تا پایان نتوانستند پاسخ بدهند و آخر هم مقام معظم رهبرى فرمودند كه آقاى نیازى بالاخره شبهه‏ى آقاى‌ها‌شمى جواب داده نشد. این عین عبارتى بود كه آقاى‌ها‌شمى طرح كردند.
    بعد مطلب بسیار ناراحت‏كننده اینجاست. پرونده در مسیر غیرطبیعى خودش متأسفانه قرار مى‏گیرد. بازجوهاى این‏ها چه كسانى هستند؟ دو نفر از بچه‏هاى چپ وزارت اطلاعات. من حالا كارى ندارم به سابقه این‏ها. من خوب مى‏شناسم این دو نفر را. یك نفر به نام مجتبى و یك نفر به نام مهدى، این دو نفر بازجویى‏هایى هستند كه هر پرونده‏اى كه دستشان بود، زمانى كه من مسؤول رسیدگى به پرونده‏هاى وزارت اطلاعات بودم، وقتى كه پرونده‏هایى كه این‏ها بازبینى كرده بودند، مى‏گفتم از اول بازجویى بكنید. این‏ها اول سوژه را پدر یارو را در مى‏آوردند، آخر سر هم هیچ چیزى از آن در نمى‏آورند. گفتم من كار به این‏ها ندارم؛ ولى این دو نفر از بچه‏هاى چپ وزارت اطلاعات هستند. چه طور شما این پرونده‏اى را كه این قدر حساس هست داده‏اید دست بچه‏هاى چپ. ایشان فرمودند كه گفتند كه این‏ها را كه من تحقیق كردم و دیدم بله، متأسفانه باز پرونده دست همان جناحى افتاده است كه نمى‏خواهند كشف شود این مسأله و بعد از این حرف‏ها آمدند یك راستى را هم انتخاب كردند. كسى را انتخاب كردند، یك فردى را كه با این آقاى سعید اسلامى دشمن خونى بود. به قول خود بچه‏هاى وزارت اطلاعات مى‏گفتند بارها این سعید اسلامى از دست این گریه كرد. حالا همین آقا را این اواخر گذاشته بودند براى بازجویى او. همه كارها را آقاى عباد آقاى «على ربیعى»، مشاور امنیتى رئیس جمهور انجام مى‏دادند، حتى جناب آقاى یونسى هم كه وزیر اطلاعات بودند، از این ماجرا خبر نداشتند كه این بازجوها را گذاشتند، بعدا كه رفتند و شروع به كار كردند، فهمیدند كه این بازجوها را از بالا گفتند كه بگذارید براى رسیدگى به این پرونده. این ضعف قوه قضایى ماست. اگر قوه قضایى ما یك قوه مقتدرى بود، اجازه نمى‏داد پرونده در دست جناحى باشد كه خودشان متهم هستند به اصل این ماجرا. وقتى من اعتراض كردم به آقاى نیازى كه چرا شما آمدید این بازجوها را گذاشتید؛ ایشان فرمودند كه درست است این‏ها چپ هستند اما چپ‏هاى متدین هستند. گفتم برادر، من نمى‏گویم بى‏دین هستند، وقتى كه من از یك جناحى باشم دلم نمى‏خواهد علیه جناح خودم در بیاید. هر چند هم متدین باشم، نمى‏روم دنبال آن براى كشف. بنده را بگذارید، بنده هم نمى‏روم دنبال متدینین و به قول خودم اصول‏گرایانى كه مثلاً تو این جریان هستند. مى‏روم دنبال دیگرى. كسى باید باشد كه بى‏طرف باشد. واقعا حق مطلب و واقع قضیه را بخواهد در بیاورند. این كه افرادى كه خودشان جناحى فكر مى‏كنند و جناحى عمل مى‏كنند، ایشان در جواب من مى‏گویند كه مقام معظم رهبرى فرمودند كه «آقاى خاتمى مطمئن بشوند، اطمینان آقاى خاتمى جلب بشود.» این امر هست كه باعث شد كه ما اینها را بگذاریم. یعنى ما قبول كنیم. خودشان كه نخواستند، گذاشتند برایشان و یكى هم این كه مقام معظم رهبرى فرمودند كه این سرنخ خارجى دارد، بالاخره ما باید این را كشف كنیم. گفتم برادر عزیز، مقام معظم رهبرى فرمودند كه دارد، نگفتند كه این بنده خدا سعید اسلامى است، نگفتند توى وزارت اطلاعات است. آنها مى‏خواهند سر تو را شیره بمالند كه بله ما مثلاً پیرو دستور مقام معظم رهبرى یا منویات مقام معظم رهبرى دنبال كشف جاسوس هستیم. نه آقا جاسوس هم هست، قطعا جاسوس هم نمى‏آید داخل وزارت، خارج از این هست. ممكن از طریق غیرمستقیم نفوذ كردند و این كار را انجام دادند.
    راجع به خودكشى‏اش سؤال كردم كه سعید اسلامى توسط چه چیزى خودكشى كرد؟ ایشان فرمودند «دارو». گفتم ببینید، 70 نفر از بچه‏هاى اطلاعات رفتند داخل غسال‏خانه و جنازه ایشان را دیدند. معذرت مى‏خواهم، مى‏گویند دارو هم استفاده كرده و خودش را هم تمیز كرده بود. چند بسته شما به ایشان دادید؟ مى‏گویند «یك بسته». مى‏گویم خب یك بسته چقدر باقى مى‏ماند كه خورده باشد و مرده باشد؟ مى‏گویند، دكترها گفته‏اند كه محلول یك استكان. گفتم آخه باباجون، آخه ما خودمان یك زمان قاضى بودیم، یك زمانى زندان‏بان بودیم. تاكنون صدها نفر واجبى خوردند و نمردند. آخه چه طور با یك استكان آن هم كه شما مى‏گویید كه بلافاصله بردید به بیمارستان و شستشو دادید، این خورد و مرد؟ مى‏گوید نه نمرد، 4 روز زنده ماند و خوب شده بود. حتى تماس هم گرفتند با ما كه بیایید و ببریدش كه یك مرتبه اعلام كردند كه ایست قلبى پیدا كرده و بیایید و ببرید كه تمام كرد. گفتم آخه جاى تحقیق دارد. اولاً من نمى‏گویم نخورده، شاید، شاید خط بهش دادند همان بازجوهایى كه چپ بودند و كسانى كه پرونده دستشان است، این كار را بكن، بیا بیرون نجاتت مى‏دیم، چون خودش هم گفت، گفت آنجا داد و بیداد مى‏كرد و مى‏گفت آقا به داد من برسید، پدرم را درآوردند، كشتنم، شكنجه‏ام مى‏كنند. توى بیمارستان داد و فریاد مى‏كرد. شاید واقعا همین خطى به او داده‏اند و بعد آورده‏اند بیمارستان، آمپول هوا بهش زدند، سكته كرده. تحقیق كنید، بررسى كنید. آخه سعید اسلامى آدمى نبود كه خودكشى كند. ما مى‏شناختیم سعید اسلامى را. به هر حال جواب قانع‏كننده‏اى آقاى نیازى واقعا براى این مسأله نداشتند و ندارند. همین هم پیش‏بینى شده. یكى از عواملى هم كه باعث شد بنده به ختم سعید اسلامى بروم همین هست كه همان وقتى كه این جریان اتفاق افتاد به دوستان گفتم كه اینها مى‏گویند سعید اسلامى از جناح راست بود، متهم شماره یك هم بود و همه قتل‏ها هم زیر سر ایشان بود و خودشان كشتنش كه قضیه را تمام كنند و سرنخ را قطع بكنند. همین جور هم شد. شما نمى‏دانم اهل روزنامه‏هاى دوىِ خردادى هستید، مى‏خوانید یا نه، از روز خودكشى تا آخر شروع كردند این را القاء كردن كه سعید اسلامى را كشتند! بر عكس ما باید مدعى باشیم، بگوییم آقا پرونده در دست دوىِ خرداد بوده، اگر كشتند، همان دو خردادى‏ها كشتند، چرا كشتند؟ اما آنها واقعا عین این جریان دانشگاه خودشان به وجود آوردند حالا مى‏گویند و مدعى شدند. نمى‏دانم پریروز خواندید یا نه در روزنامه «صبح امروز». مى‏گوید این جریان دانشگاه به وجود آمد كه جناح راست، جناح محافظه‏كار، دست به یك كودتا بزند. واقعا پررویى، بى‏شرافتى، هر چیزى از این قبیل آخر تا چه حدى، كه خودشان یك ماجرایى را به وجود بیاورند و خودشان هم مدعى مى‏شوند و همه اینها واقعا پیرو و دنبال همان قضایا هست. برادران آدم نمى‏داند به كى درد دل بكند. آقاى سعید حجاریان، من واقعا در جریان نبودم. چند وقت پیش شك كردم و گفتم این سعید حجاریان كه خط و خطوط اصلى را داده ببینیم كى هست، به بعضى از دوستان گفتم و به پرونده‏اش نگاه كردیم، سعید حجاریان خانمش هشت سال به خاطر عضویت در سازمان مجاهدین خلق قبل از انقلاب محكومیت زندان دارد. برادر خانمش ده سال محكومیت دارد. حالا یك كسى این‏جورى مى‏آید مشاور رئیس جمهورى مى‏شود، همه خط و خطوط را آن مى‏دهد، كمیته شایعه و كمیته اجرایى را او هدایت مى‏كند و درست مى‏كند و آن ماجراها و این اتفاقات را دارد براى كشور هر روز بحران به وجود مى‏آورد. هیچ‏كس هم نیست كه به داد این ملت برسد، به داد این حكومت برسد، به داد این انقلاب برسد كه بابا بیایید اقلاً سابقه این سعید حجاریان را به مردم بگویند. واقعا بنده آن تحلیلى را كه از اول داشتم با آخرین اطلاعاتى كه آقاى نیازى به بنده دادند، همان تحلیل است و این قتل‏ها و ماجراها، معذرت مى‏خواهم حتى نام یكى از روحانیون مجمع را برده آقاى موسوى و گفته ما بعضى از كارهایمان را در این قتل‏ها با این‏ها مشورت كردیم. خب چرا نمى‏آیند این آقا را احضارش بكنند و با او برخورد بكنند و در بیاورند این مطلب را؟ اگر از جناح راست كسى این حرف را مى‏زد، پدرش را در مى‏آوردند. واقعا آدم نمى‏داند كه چرا در حكومت اسلامى رهبرى این قدر مظلوم باشد. البته عزت و ذلت دست خداست. این همه علیه رهبرى اینها فعالیت كردند، تبلیغ كردند، دیدید كه تا مردم احساس نگرانى كردند، چگونه از رهبرى حمایت كردند و چه جمعیتى در تهران آمده بود كه بى‏شك بنده مى‏توانم ادعا بكنم كه بعد از بیست و دوى بهمن كه هر سال جمعیت فراوانى مى‏آید، بعد از فوت حضرت امام و تشییع جنازه امام(ره) تاكنون چنین جمعیتى به حمایت رهبرى و نظام و انقلاب جمع نشده بودند. عزت و ذلت دست خداست. اما ما هم یك وظیفه‏اى داریم. به هر حال آن چیزى كه بنده به نظرم رسید و به نظر مى‏رسد گفته‏ام، خواهم گفت و مى‏دانید كه اینها خرج هم دارد چاره‏اى هم نیست. به هر حال یك كسى دست داده، یكى پا داده، یكى جان داده، یك كس هم باید آبرو و شخصیت خودش را بگذارد و بیاید و از رهبرى دفاع بكند. واقعا آدم غمگین مى‏شود كه در زمانى كه حكومت مال اسلام است، باز اسلام اینقدر مظلوم است. من یك نكته دیگرى هم... (یكى از حضار سوال مى‏كند. مفهوم نیست، ظاهرا سوال این است كه در چنین شرایطى چرا مقام معظم رهبرى با این جریان برخورد نمى‏كند؟) مقام معظم رهبرى به نظر مى‏آید كه واقعا بهترین داریت را نشان دادند. فرض كنید یك سال قبل همین موقع مقام معظم رهبرى مى‏خواست خودش را وارد صحنه بكند و درگیر بشود، چه اتفاقى مى‏افتاد؟ آیا ذهن‏هاى حتى شماها هم آمادگى داشت تا مثلاً الان؟ قطعا این‏جور نبود. مقام معظم رهبرى با درایت كامل این پرونده را، بالاخره این پرونده هم جورى نیست كه همیشه مخفى بماند. یك روزى این جریانات كشف خواهد شد و رسوائیان رسوا خواهند شد و خدا هم همیشه «من غیر لا یحتسب» حامى و پشتیبان است. خود بنده واقعا عرض مى‏كنم هیچ حدس نمى‏زدم یك چنین جمعى، مى‏دانستم جمعیتى مى‏آیند و خود من اگر دویست هزار جمعیت، به هر حال رهبرى است، ولى خیلى بیش از این حرف‏ها بود. واقعا یك دستى غیبى پشت این انقلاب است. رهبرى هم صحیح دارند عمل مى‏كنند. زمان حضرت امام هم همین طور بود. حضرت امام تا نهایت آن جایى كه امكان داشت، از بنى‏صدر حتى حمایت مى‏كردند و تا آن روزهاى آخر هم امام مى‏فرمودند: «بنى‏صدر، رئیس جمهور ما، پسر ملاى بنى‏صدر همدانى است.» مصلحت هم نیست كه حالا نظام با، جمله‏اى كه خود مقام معظم رهبرى به من فرمودند این كه رهبرى یك وظیفه‏اى دارد كه دولت و رئیس جمهور خودش رو كه نمى‏تواند بیاید درگیر شود، و به من هم این اخطار را كردند و گفتند كه شما خودتان مى‏دانید، ولى بنده به هر حال باید از كیان دولت حمایت بكنم و اگر بخواهم چیزى بگویم، البته ایشان تأكید كردند و فرمودند تا زمانى كه دولت رویاروى انقلاب و اسلام قرار نگرفته من وظیفه خودم مى‏دانم كه مثل حضرت امام از دولت حمایت بكنم و شما یك وقتى خلاصه مواظب خودتان باشید، اگر علیه دولت و رئیس جمهور چیزى گفتید، به خودتان مربوط مى‏شود. خب من پاى همه چیزها ایستادم و روزى كه 15 اسفند بود، این خاطره فراموش‏نشدنى، همین اعتراض شما را من به مرحوم بهشتى كردم و آمده بودند و شعار مى‏دادند مرگ بر... كفایت سیاسى را طرح كرد، تصویب كرد و حتى موافقین بنى‏صدر هم جرأت نكردند مخالفت بكنند و رأى ممتنع دادند و به راحتى و خیر و خوشى قضیه حل شد و تمام شد.
    حالا من از ماجراى روز یكشنبه(۲۰/۴/۷۸) دفتر آقا مطلبى را خدمت شما عرض بكنم، كه شما مطمئن باشید كه مقام معظم رهبرى حساس هست و خودش دارد به خوبى هدایت و رهبرى مى‏كند. ببینید توى جریان چهارشنبه [23 تیر] واقعا جمعیت بى‏انتهایى كه شركت كرده بود، من یك ساعت تمام در یك خیابان جمعیت با سختى عبور كردم، یك عكس آقاى خاتمى بود؟! این خیلى پیام داشت. این جمعیت، همه عكس‏هاى مقام معظم رهبرى بود. عصر روز یكشنبه در هیأت دولت بحث مى‏شود و سه تا تصمیم مى‏گیرد. یك: روزنامه سلام باز شود. دو: آقاى لطفیان بر كنار شود. سه: فرماندهى تام‏الاختیار نیروهاى انتظامى به دست وزیر كشور سپرده شود.
    این ماجراها توطئه‏اى بود همش براى همین و وزارت اطلاعات را كه اینها داغون كردند، وقتى سعید حجاریان سخنرانى كرد و گفت كه ما سنگرهاى نظام را یكى بعد از دیگرى در حال فتح كردن هستیم. من آن زمان هشدار دادم، مصاحبه كردم گفتم مواظب باشید این حرف آقاى سعید حجاریان معنادار است. وزارت اطلاعات را داغون كردند و گرفتند. سپاه را كه از همان اول این‏قدر با آن برخورد كردند كه به اصطلاح خودشان، نظرشان این است كه فرماندهان را وادار به سكوت كردند. این نیروى انتظامى مانده بود. همه این نقشه‏ها هم براى این بود كه نیروى انتظامى را زیر سلطه خودشان قرار بدهند. نمى‏دانیم واقعیت دارد یا ندارد. حتى آقاى تاج‏زاده را در نظر گرفتند به عنوان فرمانده نیروى انتظامى منصوب بكنند(خنده حضار). این سه تا اصل را هیأت دولت تصویب مى‏كند و با دفتر آقا تماس مى‏گیرند كه سه نفر از وزراء با آقا كار دارند. آقاى یونسى، آقاى شمخانى و آقاى مظفر. سه نفر را مى‏فرستند خدمت آقا. مطالب را خدمت آقا مطرح مى‏كنند. آقا مى‏فرمایند كه آقاى یونسى تو چرا آمدى شكایتت را پس گرفتى؟ یعنى چه روزنامه سلام باز بشود؟ آخه چه كشورى است شما درست كردید، كه نامه «محرمانه» او باید سر از روزنامه سلام در بیاورد، روزنامه‏ها بزنند، این چه مدیریتى است؟ شما اصلاً مدیریت ندارید. تا یك خطرى احساس كردید آمدید و عقب‏نشینى كردید و شكایت خودتان را پس گرفتید. این آقاى یونسى. اما یكى دیگر این كه آقاى لطفیان را بردارید. آقاى لطفیان چه گناهى مرتكب شده؟ اگر دلیل دارید، دلیلى ثابت مى‏كند كه آقاى لطفیان باید برداشته شود، خب بگویید. من بر مبناى شرع عمل مى‏كنم و اگر بى‏گناهى هم دلیل است، خب بگویید، پس باید وزیر كشور هم برداشته شود. همان اندازه آقاى لطفیان در این قضیه نقش داشته كه به قول شما وزیر كشور داشته، خب آن هم باید برداشته شود و ثالثاً، من فرماندهى را سپرده‏ام به دست وزارت كشور، كجا وزارت كشور دستور داده، تمرّد كرده نیروى انتظامى كه من برخورد كنم. یك مورد شما بیاورید. خلاصه مقام معظم رهبرى آن‏چنان با قدرت با این سه نفر نمایندگان هیأت دولت برخورد مى‏كنند كه اینها مى‏روند و گزارش را به آقاى خاتمى مى‏دهند و آقاى خاتمى وحشت مى‏كند. خب فردا هم كه قرار است آقا صحبت بكنند. اگر همین برخوردى را كه در جلسه خصوصى كردند، فردا هم در جلسه سخنرانى عمومى بكنند، دیگر هیچ چیزى از دولت باقى نمى‏ماند. شبانه دست به دامن آقاى‌ها‌شمى شدند و آقاى‌ها‌شمى را فرستادند خدمت آقا كه آقا بالاخره فردا كوتاه بیا و آبرویمان را نبر كه آقا فرمودند: «نه من كه نمى‏خواهم با دولت خودم در بیفتم. منتها آقایان چرا این طورى برخورد مى‏كنند؟ من بالاخره تمام تلاشم بر این است كه كشور آرامش داشته باشد. دولت كار خودش را بكند. مشكلات دولت را من دارم كمك مى‏كنم كه حل بشود. اما آقایان به جاى این كه مشكلاتشان را حل كنند، خودشان مى‏آیند براى خودشان مشكل درست مى‏كنند.»
    به هر حال مقام معظم رهبرى، شما مطمئن باشید كه در جریان امور هست و راه صحیح و با درایتى انتخاب كرده‏اند. ان شاء الله حقایق براى مردم، مؤمنان روشن بشود. شما مطمئن باشید.

     

     

     

     گروه اینترنتی مشکان