7 دی
آنچه از تو انسان ساخته هیآت ظاهری ات نیست، شعور نهانی است که جسم را مملو می کند – ذهن، جان، خدا، اسم اش را هر چه می خواهی بگذار.
وین دایر

فرستنده:
saheledoosti@yahoo.com

**************

"غير ممكن وجود ندارد"
اگر غيرممكن وجود نداشته با شد،پس هر كاري امكان پذير است.با اين وجود به دو دليل برخي افراد در كارهايشان ناموفق اند: اولا در پاسخ به مسئوليتها و فرصتهاي پيش آمده از خود مقاومت و شكيبايي نشان نداده و در اجراي كارها سهل انگاري كرده اند، ثانيا راه و روش انتخابي آنها نادرست بوده است.

فرستنده:
s_ir62@yahoo.com

بخش دوم : نکاتی درباره ی نگهداری و استفاده از مواد غذایی

بریدن آناناس
بهترین راه برای بریدن آناناس آن است که آناناس را به چهار قسمت و به صورت طولی برش بزنید . سپس وسط میوه را که کمی سفت است جدا کنید و بقیه را مانند خربزه یا طالبی با چاقو ببرید.

ناخن جويدن

چرا کودکان ناخن هاي خود را مي جوند؟
بعضي از عللي که باعث مي شوند کودکان ناخن هايشان را بجوند شامل موارد زير است: 1- استرس و نگراني 2 – تقليد از ديگر کودکان 3- يک مرحله تغيير از مکيدن شست 4- وجود ناخن هايي که به درستي آراسته نشده اند مانند ناخن هاي بلندي که احتياج به کوتاه کردن دارند.

چطور مي توانيم عادت ناخن جويدن را در کودکان از بين ببريم؟
در درمان اين عادت بايد به علت آن توجه کنيم. اگر کودک شما تحت فشارهاي روحي و عصبي فراواني قرار دارد سعي کنيد اين فشارها را کم و يا تعديل نماييد. بطور مثال سعي کنيد شرايط و موقعيت هايي را که کودک شما در آنها دچار اضطراب و نگراني مي شود مانند خستگي، تماشاي يک برنامه مهيج يا درمانده شدن از انجام تکليف را بشناسيد و از بين ببريد و يا انها را به حداقل ممکن برسانيد.

کوتاه کردن ناخن هاي بلند به کودکان در ترک اين عادت بسيار کمک مي کند. با صاف کردن لبه ناخن (مثلا با سوهان) ناخن باعث اذيت کودک شما نمي شود.
توجه کودک را از جويدن ناخن دور کرده ، سعي کنيد تا کودک احساس خوبي نسبت به خودش پيدا کنيد يا درواقع به او اعتماد به نفس بدهيد.
تنبيه و شرمنده کردن کودک به هيچ وجه اثري درترک اين عادت نخواهد داشت. اگر کودک شما کمي بزرگتر شده و درصدد است با استفاده از دستکش يا استعمال محلول هاي تلخ و بد مزه بروي انگشتان اين عادت را ترک نمايد نبايد اجازه دهيد تا از اين روشها استفاده کند. تنها تصميم کودک شماست که براي از بين بردن اين عادت کارساز خواهد بود .

آيا با بزرگ شدن کودک اين عادت با او خواهد ماند؟
بيشتر کساني که ناخن خود را مي جوند در نهايت آنرا ترک خواهند کرد. بيشتر از 75 درصد از کساني که ناخن هايشان را در دوران جواني مي جوند تا سن 35 سالگي آنرا ترک ميکنند.
http://lover-than-love.mihanblog.com

18- مهره چيني و سيطره صهيونيست ها در آمريكا دور اول رياست جوج دبليو بوش

1. اري فليشر.......... دبير مطبوعات كاخ سفيد
2. جاش بولتن …………………… معاون رئيس كاركنان كاخ سفيد
3. كن ملمن .............. مدير سياسي كاخ سفيد
4. ديويد فرام ............ منشي كاخ سفيد
5. براد بليكمن............ مدير هماهنگي كاخ سفيد
6. داو زقيم .............. معاون وزير دفاع(مالي)
7. پل ولفوويتز............ جانشين وزير دفاع
8. لوئيس ليبي ............. رئيس كاركنان معاون اول رئيس جمهور
9. آدام گولدمن ........... رابط كاخ سفيد و جامعه يهوديان آمريكا
10. كريس گرستن............. دستيار اول معاون اداره كودكان و خانواده هاي كاخ سفيد
11. اليوت ابرامز ......... مدير دفتر شوراي امنيت ملي در امور دموكراسي حقوق بشر و عملياتهاي بين المللي
12. جرج دبيليو بوش ....... رئيس جمهور آمريكا
13. مارك وينبرگ............ معاون وزير خانه سازي و توسعه شهري در امور عمومي
14. داگلاس فيث............. معاون سياسي وزارت دفاع
15. ميكائيل چرتف ......... رئيس بخش جنائي وزارت دادگستري
16. دانيل كرتزر .......... سفير آمريكا در اسرائيل
17. كليف سوبل............. سفير آمريكا د رهلند
18. استوارت برنستين........ سفير آمريكا در دانمارك
19. نانسي برينكر.......... سفير آمريكا در مجارستان
20 فرانك لاوين............. سفير آمريكا در سنگاپور
21. ران ويزر ............. سفير آمريكا در چك اسلوواكي
22. مل سمبلر .............. سفير آمريكا در ايتاليا
23. مارتين سيلوستين......... سفير آمريكا در اروگوئه
24. لي لفكوويتز ........... معاون دستيار رئيس جمهور و مدير شوراي سياست داخلي
25. ريچارد پرل ........... مشاور خارجي بوش و رئيس كميته سياست دفاعي پنتاگون
26. ريچارد هاس............ مدير برنامه ريزي استراتژيك در وزارت امور خارجه آمريكا
27. هنري كيسينجر.......... عضو كميته سياست دفاعي پنتاگون
28. جيمز شليزينگر......... عضو كميته سياست دفاعي پنتاگون
29. رابرت راليچ........... معاون وزير بازرگاني آمريكا
30. رابرت ساتلوف ......... مشاور امنيت ملي آمريكا
31. نيل سمبلر ............. رئيس ستاد سياست گذاري بوش و مشاور مالي و قانوني بوش كه در جامعه يهوديان بنيادگراي آمريكا مشهور است.
32. جوشوابولتن ............ رئيس ستاد سياست گذاري بوش و مشاور ملي و قانوني بوش كه در جامعه يهوديان بنيادگراي آمريكا بسيار مشهور است.
33. استيون گلد اسميت....... مشاور بوش در سياست داخلي و ارتباط با يهوديان
34. دانيل ساول ........... رئيس ناسا
35. مارك وينبرگ............ معاون وزير خزانه داري آمريكا
36. روث ديوس ............. رئيس انستيتو روابط خارجي آمريكا
37. لينگوين بلوم فيلد …………… معاون وزير خارجه در امور نظامي

كليه آمار فوق مطابق با اولين سالهاي به قدرت رسيدن جرج دبليو بوش در كاخ سفيد مي باشد وفقط جهت اطلا ع از عمق نفوذ صهيونيسم بيان مي شود .

پنجشنبه: پرچین راز

باز هم قلم و کاغد و خاطرات تو
چکار کنم این شعر نشود برای تو
تمام حرف من از نگاه هایی است
که تکرار میشود مثل روز نخست
دلم خسته است و فرار می کند
از این نگاه های عاشق که هدیه های توست
بس است ...
تمام واژه ها به سمت تو اند
و کاش گم شود در این غزل خاطرات تو

یه کوچولو :
امروز باران جا پای قدم های تو را بوسید
فردا است که جا پای تو را گل بنشانند
 

هر روز چند آيه قرآن بخوانيم

« براى شنيدن آيه مورد نظر بر روى شماره آيه كليك كنيد و براي مشاهده تفسير الميزان و نمونه بر روي آيه کليک کنيد »

سوره: سورة البقرة آيات: 286 محل نزول: مدینه

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُب بَّيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلاَ يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإن كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لاَ يَسْتَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِيدَيْنِ من رِّجَالِكُمْ فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاء أَن تَضِلَّ إْحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى وَلاَ يَأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ وَلاَ تَسْأَمُوْاْ أَن تَكْتُبُوْهُ صَغِيرًا أَو كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللّهِ وَأَقْومُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلاَّ تَرْتَابُواْ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلاَّ تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوْاْ إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلاَ يُضَآرَّ كَاتِبٌ وَلاَ شَهِيدٌ وَإِن تَفْعَلُواْ فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللّهُ وَاللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ 282

آیات امروز را می توانید از طریق این لینک هم مطالعه کنید

توضيح: هر روز مي خواهيم يک صفحه از قرآن را با هم بخوانيم (به همراه معني آن. هر روز چند دقيقه وقت مي ذاريم، بعد از يه مدت مي بينيم کل قرآن را ختم کرده ايم، به همين راحتي.
فرمايش امام صادق (عليه السلام) هم که يادمون هست: «قرآن پیمان خداست بر خلق او و برای شخص مسلمان شایسته است که بر عهد خود نگاه کند و هر روز 50 آیه بخواند.»
بيائيم فعلا حداقل با يک صفحه در روز شروع کنيم!
ياعلي ... التماس دعا

اعضا محترم گروه مي توانند مطالبشان را به آدرس
 Mobin_s2004@yahoo.com
بفرستند تا با نام خودشان در اين ستون نوشته شود.

يكى از علماى بزرگ سنّى به نام ابن حجر هيتمى درباره امام باقر عليه السلام مى نويسد:
«محمّد باقر به اندازه اى گنج هاى پنهان معارف و دانش ها را آشكار ساخته، حقايق احكام و حكمت ها و لطايف دانشها را بيان نموده كه جز بر عناصر بى بصيرت يا بد سيرت پوشيده نيست و از همين جاست كه وى را شكافنده دانش و جامع علوم و برافروزنده پرچم دانش خوانده اند.»
 

سالروز شهادت پنجمين امام شيعيان، حضرت امام محمد باقر (ع) تسليت باد

در شهري به نام زندگي رودي جاريست به نام (محبت اين رود به آبراهي جاريسست به نام (دوستي) اين آبراهه به آبگيري جاريست به نام (عشق) اين آبگير به حوضچه اي جاريست به نام (وفا) و تمامي اينها به منجلابي جاريست به نام (جدايي)

قدرت كلام

قدرتي كه دركلام رايج بين بشر وجود دارد ازدرك بشر و احساس او تجاوز نمي كند. اما درروح چيزي فراتر از درك و ظريف تر از احساس است؛ چگونه آنرا به كلام ترسيم نماييم؟

چشمانتان را باز نگهداريد!

در صورتيکه با تلفن همراه شما تماسي بر قرار شد و در آن شخص يا اشخاصي ادعا نمودند که از مهندسين شرکت مخابرات هستند و قصد چک کردن خط شما را دارند و از شما تقا ضا نمودند که هر عددي را شماره گيري کنيد بدون هيچ گونه شماره گيري فورا تماس را قطع کنيد چون شرکتي جعلي از اين طريق به سيم کارت شما دسترسي خواهد يافت و از طريق خط شما و با هزينه شما تماسهاي تلفتي بر قرار خواهد کرد
تمامي کاربران تلفن همراه توجه داشته باشند که در صورتيکه با شما تماسي برقرار شدو در نمايشگر گوشي شما اين پيغام ظاهر شد( XALAN ) از پاسخ دادن به ان خودداري نماييد و تماس را به سرعت قطع کنيد در صورت جواب دادن به تماس گوشي شما ويروسي خواهد شد اين ويروس اطلاعات IMEI و IMSI را از روي گوشي و سيم کارت شما پاک خواهد کرد که اين امر باعث قطع ارتباط شما با شبکه تلفن خواهد شد و شما مجبور خواهيد شد گوشي ديگري خريداري نماييد
لطفا به منظور متوقف کردن اين کار پيغام را براي ديگر دوستان نيز ارسال نماييد

درد و دل

Salam
omidvaram haleton khob bashe. man kamelan ba nazare khanome ya agha ba email
n_sahra78@yahoo.com ba onvane yek enteghad movafegham va vaghean harfe dele kheiliha ra zade .man vaghean fekr mikonam behtar nist ke ye nashrie kare khodesho kami banezarate bishtar anjam bede.man az azaye goroh hastam va ye bar ham be aghaye ghafari vase lahne nasahihe neveshtehashon enteghad kardam. inke kasi ba ye tafakkori moshkel dare va ya az ye nafar khoshesh nemiad dalil nadare ke ye barkhorde injori kone va goroho moteshanj kone chon ta jaii ke man darbare mailhaye shakhse ishon peigiri kardam va baresi aslan hes nemikonam ke az roye mantegh minevisan dar javabe enteghade man goftan mikhan be jameh yad bedan Na goftan ro va inke mardon harfe deleshono bezanan va natarsan,in eideh kheili khobie ama aya moshkele alodegi hava faghat male in dore riasat jomhorie ,hame jaye donya mardome aadi be khodeshon ejaze nemidan bihava az hokomat harf bezanan chon motaghedan hame daneshe siasi nadaran,ama dar Iran hame mardom motekhases hastan.in agha Ehsan ham fekr nemikonam karshenas bashan kashki ye bar ba ye email sai mikardan be ma ye paiam bedan ke ma ehsas konim darim ye bahse manteghie bedone taasob mikhonim. az inke darbare aghaye khatami ham badgoii beshe vaghean sahih nist tarikh hamishe haminjorie yeki miad va yeki mire ,ma bayad dars begirim na inke tahghir konim va kari nakonim.in aghaye ghafari haleshon ke bad bashe enteghad mikonan har chi ham beshe migan ,be har hal inkare ishon kamelan ba ye kare gorohi dar tazade va fekr mikonam be shoma vajebe beheshon tazakor bedin.omidvaram shahede in bashim ke beonvane modire goroh be hame hagh bedin nazar bedan ama ba raayate ehteram.mage nemigim mikhaim demokrasiro tamrin konim? pas alan ye jameh kochike esmesham gorohe mobine,az haminja shoro konim.
Ya Hagh

Atreseeb.Montreal

چهارده سوال از آقای یادداشتهای همینجوری

1- علت پیدایش دوم خرداد چه بود؟
2- چه کسی یا چه کسانی جامعه را آنچنان کردند که دوم خرداد بوجود آمد؟
3- چرا مردم با میل و رغبت در دوم خرداد 76 به خاتمی رای دادند ولی در تیر 84 به گروه خاتمی رای ندادند؟
4- رابطه دولت سازندگی با دولت دوم خردادیها چه بود؟
5- دولت و حکومت برای چه کسانی است ؟ چوپان ، مردم عادی و رهگذر یا فرهیختگان و دانشمندان؟ یا متعلق به همه؟
6- سرنوشت قتلهای زنجیره ای چه شد ؟ چرا خاتمی جواب نداد؟
7- در مجلس دوم خردادیها ، چرا قوانین ضد مردمی مثل حذف قانون استخدامی تصویب شد؟
8- در دو دولت قبل و مخصوصا دولت قبل شاهد تاسیس شرکتهای خصوصی بودیم که با وامهای کلان مردم که برای یک سری افراد خاص اعطا شد و تمامی پروژه های دولتی به نام خصوصی سازی به این شرکتها سرازیر شد. چرا؟
8- رابطه آقازاده های هاشمی که از بچگی مدیر به دنیا آمده اند با دولت دوم خردادیها چه بود؟
10- عامل فقر و گرانی چه کسی یا کسانی بودند؟
11- چرا مردم به احمدی نژاد رای دادند؟
12- غارت بیت المال مردم در چه دولت هایی اتفاق افتاد؟
13- رشوه های کلان در چه دولت هایی رونق گرفت؟
14- بعد از چند دولت مختلف که آمدند و رفتند ، و هر دفعه واپس زده شده اند ، براستی چه کسانی شایسته حکومت بر مردم هستند؟

سلام به تمام دوستان عزيز. مهمون جديد هستم صحبتهايي دارم كه بد نيست راجع به اونها حرف بزنيم

تجربه  

سالها پيش وقتي بچه بوديم مادرمون به ما مي گفت فرزندم زندگي راه و رسم هايي داره ، تو جوون هستي و بايد تجربه كسب كني زندگي پايين و بالا داره ، پستي و بلندي داره ، بايد باهش كنار بياي بايد سعي كني در بهترين زمان بهترين تصميم رو بگيري تا پشيمون نشي بايد تجربه قديمي ها رو گوش كني و از اونها عبرت بگيري و ياد بگيري .

و البته ميگفت هميشه سعي كني همه چيزها رو خودت تجربه نكني از تجربيات ديگران استفاده كني ، شايد تجربه اي كه خودت ميكني باعث ميشه راهي رو كه چند سال رفتي تا اون تجربه كني رو حروم كنه و بعد چندسال دوباره با وقت و هزينه زيادي كه صرف ميكني بايد برگردي و از راه تازه اي اون كارت رو انجام بدي . ميگفت : شايد تجربه اي كه ميكني ارزش هزينه اي رو كه براش مي دي رو نداشته باشه .

راستي مادرمون چيزهاي خوب و درستي مي گفت يا نه ؟

يا بايد بشينيم اينها رو هم تجربه كنيم بعد نظرمون رو بديم ؟

كدوم راه درسته كدوم غلط ؟

كي ميدونه ؟

دلم ميخواد نظرات دوستام رو هم بدونم كلا تجربه چيه ؟ ايا حرف هاي پيرمرد و پيره زناست ، بابا بزرگ و مادر بزرگ هاست ؟ اصلا به درد مي خوره ؟ در تاپيك بعدي راجع به يك تجربه اي كه مادرمون داشت و واسمون تعريف كرد رو براتون صحبت مي كنم 

فعلا باي 

کاهش رای هاشمی ، شکست احمدی نژاد!

۱- از آنجا که برادران و خواهران عزیز اصلاح طلب از هر چیز کم بیاورند محال ممکن است از رو کم بیاورند ، در روز روشن ادعا می کنند پیروز انتخابات ۲۴ آذر آنها بوده اند. البته اگر دستیابی به ۴ کرسی از ۱۵ کرسی شورای شهر تهران پیروزی محسوب می شود (تازه اگر هادی ساعی را اصلاح طلب به حساب آوریم!) بنده هم به حضرات به خاطر این فتح خیبر تبریک عرض می کنم.چند کیلو سنگ پای قزوین هم پیشکش!

۲- راجع به حضرت «استوانه» نمی خواستم چیزی بنویسم اما برخی از همان حضرات اصلاح طلب مثل جناب ابطحی (راستی از نایب الامام سید حسن ابطحی چه خبر؟!) که تا دیروز امپریالیسمشان هاشمی بود الان رای او را تبدیل به چماقی برای کوبیدن دولت کرده اند و لذا لازم است توضیحی در خصوص رای هاشمی بدهم:

همان طور که دوستان مطلعند نمایندگان مجلس خبرگان به صورت استانی انتخاب می شوند. رای ۱میلیون و ۵۶۴ هزاری هاشمی رفسنجانی در انتخابات ۲۴ آذر در حقیقت رای او در استان تهران است نه شهر تهران. جالب است بدانید در انتخابات ریاست جمهوری (سوم تیر) در استان تهران ۵ میلیون و ۳۶۷ هزار نفر شرکت کردند که از این تعداد ۳ میلیون و ۲۷۹ هزار به محمود احمدی نژاد و ۱ میلیون و ۹۶۵ هزار نفر به هاشمی رای دادند. اینجا و اینجا را ببینید. با این تفاصیل اگر بخواهیم قضاوت واقعی ( و نه تبلیغاتی ) بکنیم ، آرای هاشمی در استان تهران نسبت به انتخابات سال قبل نه تنها افزایش نیافته بلکه حدود ۴۰۰ هزار رای کمتر هم شده است.

۳- نکته جالب اینکه اصلاح طلبان درباره رای آیت الله مصباح در مجلس خبرگان هیچ سخنی نمی گویند. علیرغم این همه تبیلغات منفی علیه آقای مصباح ، رای او نسبت به دوره قبلی انتخابات خبرگان افزونتر شده و چند رتبه بالاتر آمده است. البته در عوض به جای گیر دادن به آقای مصباح ، رای نیاوردن آیت الله خوشوقت را بهانه کرده اند که بنده خدا نه در لیست جامعتین بود نه تبلیغات درست و حسابی داشت. حضرات مدعی اند که چون آقای خوشوقت رای نیاورده ، مردم به افراطی گری(!) رای نداده و اعتدال را برگزیده اند. خدا را شکر که آقایان مشکینی ، یزدی ، جنتی ، مصباح و... هم بالاخره جزو معتدلین شدند!

مبارزه فرهنگي 

مبارزه با فرهنگ غالب را نبايد فقط مبارزه با اشخاصي كه بر مسند قدرت تكيه زده اند و يا متخصصيني كه به شكلي از حقوق بگيران آنان به شمار مي آيند خلاصه كرد بلكه بيشتر و مهمتر از آن مبارزه عليه فرهنگ و ارزشهايي است كه هر روزه به وسيله آنها در رسانه ها و كلا در جامعه تبليغ و ترويج مي شوند و به طريقي كوشش مي شود تا سنتهاي كهن و قرون وسطايي در ميان مردم رواج پيدا كرده و ماندگار شود كه اين خود بار ديگر عاملي براي بقاي آنها و فرهنگ منحطشان خواهد بود .بايد كه مبلغان مردسالاري را در زمينه فرهنگي خلع سلاح كرد .و اين تا زمانيكه ما خود در اين مورد ضعف داريم و تا حد زيادي خود حامل فرهنگ مسلط هستيم و آن را بازتوليد مي كنيم شدني نيست .در اينجا به نمونه هايي اشاره مي كنم
اگر در اين رژيم وجود زن فقط زماني محسوس است كه مادر باشد بايد آن را به زير سوال برده و يادآور شويم انتخاب مادر شدن يا نشدن تنها در اختيار زن است.و زن قبل از مادر شدن شهروند جامعه است و بايد كه از تمام حقوق شهروندي برخوردار شود
اگر غيرت و ناموس را آويزه گوش مردان ميكنند تا بتوانند هر چه بيشتر نه تنها زنان بلكه تمام جامعه را تحت كنترل داشته باشند مكانيسمهاي مختلف اعمال قدرت بر زنان را افشا كنيم و در برابر آن بايستيم
زماني كه يك مبارز زن و فمينيست را فاحشه مي خوانند اين سلاح را بي اثر كرده و نخواهيم با كساني كه در صدد هستند با ارزشهاي پوسيده خود مانع از پيشبرد افكار نوين شوند چك و چانه بزنيم .در جواب اين تهمت ها بياييم و خواهان رسيدگي به مشكلات زنان به عنوان يكي از آسيب پذيرترين اقشار جامعه شويم .تن فروشي معلول جامعه اي است كه برابري و عدالت اجتماعي در آن كلمه ي نامفهومي است و در يك كلام تبعيض در آن امري عادي است كه در آن زنان سرپرست خانواده از حمايت قانوني و اقتصادي برخوردار نيستند .كه مرز گناه كردن از ديد مذهب و جرم مخدوش است و در خيلي از موارد يكي انگاشته مي شود .اگر اين پديده وجود دارد به خاطر اين هم هست كه خريداراني دارد اگر جرم است خريدار آن هم مجرم است و تا وقتي كه با عامل وجودي آن مبارزه نمي شود حتي بايد زنان تن فروش هم بتوانند تشكيلات صنفي خود را داشته باشند تا از منافعشان مثل داشتن مراكزي براي رسيدگي به نيازهاي بهداشتي پزشكي و حقوقي شان پشتيباني شوند مراكزي كه آنها را در آموزش شغلي و حرفه اي مدد رساند و در پيدا كردن شغل راهگشا و راهنماي آنان باشد
بايد كه شفاها و كتبا و در عمل به حذف حضور زنان خاتمه داد در گفتارها و نوشته هايمان وقتي از مردم كارگران دانشجويان و يا از هر گروه اجتماعي ديگر سخن به ميان مي آوريم به عمد كلمه زنان را با آن همراه كنيم تا گوش مردم عادت كند كه موجودي به نام زن هست
امري كه حقوق انساني ديگري را در جايي پايمال كند امري است كه به تماميت يك جامعه ربط دارد و خصوصي نيست .در برابر اعمال خشونت به هر شكلش بايد كه حساس و معترض بود .بايد كه انواع آن را شناخت براي مثال خشونت به زنان و كودكان در خانه در خيابان شكل بارز آن متلك گويي در مدرسه محل كار دانشگاه زندان و غيره
مهمترين علت وجود قتلهاي ناموسي در جامعه ما فرهنگ جاافتاده دوران برده داري است كه در مقابل هر زن و يا فرزند دختر خواهر و حتي دختر عمو مرد و يا مرداني وجود دارند كه صاحب وي بوده و اختيار تام آن را به مانند شيء و ملكي دارا ميباشند
در اين مورد و همينطور خودسوزي (كه نمونه هاي آن را دوست عزيز و گرامي در شماره اي از روزانه بيان كردند)خودكشي و افسرده گي در ميان زنان ايراني بايد كه به خصوص مردان ايراني گيرنده هاي حسي خود را آموزش دهند بايد كه حساس و معترض و نقاد بود .با آن مدارا نكنيم
در گزارش هاي مربوط به خشونت در خانواده معمولا زنان و كودكان به عنوان قربانيان اصلي و مردان به عنوان افراد خاطي قيد مي شوند .چون بنا بر آمار جهاني حدود 90 درصد از قربانيان خشونت خانگي زنان و حدود 10 درصد مردان هستند .مردان نيز مورد سوءاستفاده زنان قرار مي گيرند اما بخش عمده خشونت خانگي بويژه موارد مرگ آور و خطرناك آن از سوي مردان عليه دختران و زنان خانواده صورت مي گيرد همچنين مرداني كه مورد خشونت زنان قرار گرفته اند پس از ترك او با تهديد جاني مواجه نيستند اما دوره پس از ترك مرد براي زن مي تواند بسيار خطرناك باشد
اگر به يك فعال سياسي و فرهنگي دستگير شده در ايران به غير از صدها برچسب كه به وي زده مي شود يكي از آنها داشتن رابطه از ظن آنان نامشروع است به جاي اينكه انرژي و وقت خود را سر تكذيب و يا تاييد چنين اتهاماتي تلف كنيم بايد كه اين چماق اخلاقي و ارزشي را از دست رژيم گرفته و اجازه ورود به حريم خصوصي افراد را ندهيم

تقدير از اقدام غيرتمندانه يك جوان ايراني

براي ديدن عکس با اندازه بزرگتر روي تصوير کليک کنيد

رضا امير خاني رمان نويس مسلمان و نويسنده رمان من او و داستان سيستان در سايت لوح از اقدام تحسين برانگيز و غيرتمندانه يك جوان ايراني تقدير كرد.
متن يادداشت اميرخاني بدين شرح است :

دوست ناديده‌ام آقاي سيد جليلِ كاظمي‌تبار، هفده ساله، از استعدادهاي درخشانِ بابل، تقدير مي‌كنم از تو. يعني قدر مي‌دانمت. نه به خاطرِ مدالِ نقره‌ي جهانيِ المپياد رياضي اسلووني 2006 كه همين چند هفته‌ي پيش گرفته‌اي. قدر مي‌دانمت نه به خاطرِ آن چيزي كه بر سينه‌ات زدند؛ بل به خاطرِ آن چيزي كه در سينه‌ات نهاده‌اند. آن‌چيزي كه بر سينه‌ات زده‌اند، تازه اگر اصل باشد، آب كه ببيند سياه مي‌شود، اما آن چيزي كه در سينه‌ات نهاده‌اند، دريايي‌ است و تو آموخته‌اي شناوري را كه عاشقان حرمِ عشق در اين بحرِ عميق، غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده.
تقدير مي‌كنم از تو؛ نه از طرفِ خودم كه هيچ‌كاره‌حسن باشم در ميداني كه تو هستي. تقدير مي‌كنم نه از طرفِ يك سمپاديِ قديميِ كه من باشم، از تو كه يك سمپاديِ جديدي هستي و نيك مي‌دانيم اهاليِ سازمان ملي پرورشِ استعدادهاي درخشان (سمپاد) -قديم و جديدش- در رسانه جايي ندارند.
تقدير مي‌كنم از تو، از طرفِ وزارتِ آموزش و پرورش كه اين روزها سخت سرگرمِ صدورِ بيانيه است براي لبنان و فلسطين، تقدير مي‌كنم از تو، از طرفِ يارِ دوازدهمِ لبنان و فلسطين و فوتبال و كوله‌پشتي و نرگس و هر چيزِ ديگر كه موردِ توجهِ عموم باشد، تقدير مي‌كنم از تو، از طرفِ همه‌ي روزنامه‌هايي كه عنوانِ اول‌شان بايد تو باشي، تقدير مي‌كنم از تو، از طرفِ نهادهاي حاميِ مقاومت كه اين روزها رشدشان نمايي است.
تقدير مي‌كنم از تو، از طرفِ خودم كه دستِ بالا يكي از اين بيست هزار سمپادي‌ام، نه... دستِ بالا يكي از اين هفتاد ميليون ايراني‌ام، نه... دستِ بالا يكي از اين شش مليارد انسانم...
تقدير مي‌كنم از تو از طرفِ يك انسان. به خاطرِ بي‌نظمي‌ات، به خاطرِ عدمِ رعايتِ پروتكل، به خاطرِ در آوردنِ پرچمِ جمهوريِ اسلامي از ميله‌ي پرچم‌هاي سالن كه قطعا امري است كه موجباتِ جلبِ توجهِ سايران را فراهم مي‌آورد...

تقدير مي‌كنم از تو، به خاطرِ نكته‌سنجي‌ات كه تا حريفت را با پرچمِ رژيمِ اشغال‌گرِ قدس نگريستي، به فراست دريافتي كه در مقابلِ يك رفتارِ غيرفردي، بايستي مقابله به مثل كرد. تقدير مي‌كنم از تو... باشد كه بياموزيم و بياموزند قدرشناسيِ حقيقي را در ميانه‌ي نرگس و رياستِ فدراسيون و وزارت و كوله‌پشتي و شوراها و...
تقدير مي‌كنم از تو، رفيقِ هفده ساله‌ام از طرفِ هفت ساله‌ها و هفت‌ ماهه‌ها و هفت روزه‌ها‌ي قانا...


مشخصاتِ كامل‌ :
سيدجليلِ كاظمي‌تبارِ اميركلايي
مدالِ نقره‌ي المپيادِ رياضيِ اسلووني 2006. سمپادِ بابل
توضیح دبیر :
سید جلیل کاظمی تبار امیر کلایی از نو جوانان استعداد درخشان بابل است که امسال موفق به کسب مدال نقره ی المپیاد جهانی ریاضی شده است.
بردن پرچم کشورها بر روی سن سالن موقع تقدیر ، خلاف پروتکل است ( البته از نوع غیر الحاقی ! و یا شاید...! ) ولی گویا سید جلیل وقتی این عمل را از طرف رقیب خود که از رژیم اشغالگر قدس بوده است ، می بیند، پرچم مقدس ایران را از روی میله های پرچم سالن در می آورد و چنان با شور و ایمان ، آن را روی صحنه جلوی سینه ی خود می گیرد که... ( بقیه ی ماجرا در عکس پیداست!)
...مؤمن در هیچ چارچوبی نمی گنجد!...

اپیدمی خدمت به خلق

در خبرها شنیدم 230000 نفر برای شوراهای شهر و روستا ثبت نام کرده بودند واقعآ آفرین گفتم برای این همه هم وطن مخلص که همه به شوق خدمت رسانی بسیج شده بودند و از سر و کول هم بالا می رفتند و هرزگاهی هم سر هم را زیر آب می کردند از هر ترفندی هم برای خدمت به خلق استفاده می کردند از گرفتن عکسهای هنری یا فوق هنری و مانکنی گرفته تا اهدا مبالغی به خبرنگاران برای قرار دادن در تیتر اخبار و شام و نهارهای "رای پارتی"1 و خلاصه هر نوعی که شما تصور کنید اصلآ انتخابات باعث افزایش خلاقیت جماعت مردم دوست می شود حالا حساب کنید این بندگان مخلص که فکر و ذکری هم جز خدمت به هم نوعان خود ندارند اگر حداقل نفری 5 میلیون خرج تبلیغات کرده باشند( که خیلی بیشتر از اینهاست ولی خوب ما هم به جیب خودمون نگاه کردیم فکر کردیم رقم درشتی گفتیم) می شود1150000000000 بله درسته این همه صفر خرج تبلیغات خدمت به خلق شده حتی خواندن عددش هم مشکل است وقتی ضرب و تقسیم می کردم برای من هم غیر قابل باور بود هزار و صد و پنجاه میلیارد تومان هزینه تبلیغات شورای شهر و روستا حالا حساب کنید هر کدام که به شورا راه پیدا کرد می خواهد چندین برابر هزینه تبلیغاتش را از از جیب ملت در آورد و پیدا کنید چه حق خوری ها و حلال و حرام هایی که نمی شود اگر جماعت مبتلا به بیماری " خدمت به خلق و تنفر از پست و مقام "همین رقم هزارو صدو پنجاه میلیارد تومان را خرج شهر و روستاهایشان می کردند بسیاری از مشکلات همین شهر و روستاها حل می شد بدون اینکه آنهمه رنج خدمت را هم بکشند .تو این خدمتگزاران اصولگرا و اصلاح طلب و روایح معطر و ... که هر کدام از اعضا به نحوی خلاقانه در کسب آرا سر و دست می شکستند یه چیز خیلی دلم را به درد آورد من بعد از ماجرای بم و حراج مدالهای جهانی توسط هادی ساعی،ایشان را انسانی والا می دانستم و شخصآ به ایشان علاقه خاصی داشتم وقتی فهمیدم کاندید شورای شهر شده اند و دیدم از شهرتشان دارند استفاده می کنند نظرم عوض شد اما چیزی که برایم دردناک بود این که دیدم در سوابق اجراییشان نوشته بودند " عضو کمیته ستاد بحران زلزله بم ( فروش مدالهایشان در زلزله بم) " یعنی فروش مدالها را یک کار اجرایی در نظر گرفته بودند و اولین دروغ را هنوز وارد این عرصه نشده گفتند و وای به حال بعد این که در بین سیاسیون اسم و رسمی پیدا کنند .فروش مدالها برای زلزله زدگان که رنگ و بویی آسمانی داشت حالا دیگر زمینی شده و می رود تا در جهان سیاست زیر زمینی شود .هر وقت هادی ساعی مسابقه داشت با هر مسابقه اش دست به دعا می شدم و با هر مدالش غرق غرور از اینکه اینهمه قدرت و انسانیت در یک هموطن جمع شده اما این بار فرق داشت برد و باختش برایم مهم نبود شاید بیخود هم نبود که دارنده مدالهای طلای المپیک و جهانی در آسیا اصلآ مدال نیاورد شاید هم برنز آورد دیگر برایم فرقی نمی کند .اشتباه نکنید فکر نکنید که چون در گروه اصلاح طلبان به پیروزی رسیده و من طرفدار احمدی نژادم این حرفها را می زنم .اصلاح طلب برای ساعی یک برچسب است و ایشان از نظر سیاسی اصلآ در حد و اندازه جناحی بودن و اصولگرا یا اصلاح طلب بودن نیست .دلتنگی من از ابهت شخصیتی بود که شکسته شد .خدا کند به سر رضا زاده نزند از این کارها کند.
رای پارتی: میهمانی که در ایام انتخابات گرفته می شود و به میهمانان شام و نهار خورانیده می شود تا باشد که نمک گیر شوند و چون نشوند به آنها دینارهایی اهدا می شود باشد که دینار گیر شوند و به میزبان رای فراوان گسیل دارند ( لغت نامه انتخاباتی رای آبادی)

یادداشت های همین جوری

قسمت سوم ، پوزش
گویا نوشته های من باعث شده به دوستان اصول گرا بر بخورد و عده ای با فرستادن ایمیل ، مرا مورد عنایت و لطف بی کران قرار دادند . پس در این مجال بنده از همه دوستان بابت گفتن حقیقت عذر می خواهم و مانند ایشان سر در برف می کنم و چشمم را بر روی واقعیات جامعه می بندم تا شاید بلکه دولت فخیمه و دوستان رهروش ناراحت نشوند .
اما یک مقدمه و بعد پوزش بنده را بخوانید .
دوستان ، ما تحریم شده ایم و دو ماه زمان داریم تا حسن نیتمان را از بابت انرژی هسته ای به جهانیان ثابت کنیم ولی همین دو ماه وقت را هم انشالله و به یاری آقای لاریجانی عزیز که هنوز مشکل بیانی و شانه کردن مو دارند ، حل می کنیم و مانند همیشه مشت محکمی بر دهان دنیا می کوبیم و انشالله مانند برادر گرامی مان عراق ، که مردمانش بر روی چشمان ما جای دارند ، پرچم آمریکا را بر سر خانه هایمان نصب می کنیم . رگ هایتان زد بیرون ؟ پوزش بنده را بپذیرید که تلنگری به رگ هایتان می زنم . همه تان فکر می کنید که من یک انسان ضد ایران هستم ؟ اشکالی ندارد ولی چشم که داریم ببینیم زورمان نمی رسد . شاید برادران بسیج از پس آمریکا بر بیایند ، شاید برادران سپاه آلمان و ایتالیا و فرانسه را با خاک یکسان کنند ، شاید برادران ارتش ، اسراییل را نابود کنند ولی دوستان محترم ، دشمنان ما به شکرانه خداوند متعال یکی دو تا نیستند . شورای امنیت به نمایندگی از کلیه کشورهای جهان اولتیماتوم داده است . زمانیکه می شد با گفتمان مشکل را حل کرد تا این دید را از جهانیان گرفت ، برادران این حزبی و آن حزبی داشتند برای دو زار پول بیت المال توی سر و کله هم می زدند و آقای لاریجانی هرهر و کرکر می گفتند : آب نبات می دیم ، مروارید می گیریم و این یعنی انتهای ادبیات دیپلماتیک ! دوستان عزیز ما که هنوز نمی توانیم بعد از سی سال که از انقلاب گذشته است مشکل آقای دادکان را حل کنیم ، قدرت چانه زنی برای دنیا را مطمینا نخواهیم داشت . من هم موافقم که انرژی هسته ای داشته باشیم . اصلا توی هر خانه یک سانتریفوژ داشته باشیم و روی هر بالا پشت بام ، یک رآکتور هسته ای ولی چرا ابتدا مسیر مثبت را برای تفکر دیگران درست نمی کنیم ؟ همایش میلیونی هولوکاست به نظر شما نشان از صلح آمیزی با کشورها دارد ؟ مرگ بر انواع ریز و درشت کشورها در صفوف نماز جمعه گفتن و شعار اسراییل باید نابود شود ، نشان از استفاده صلح آمیز دارد ؟ مملکتی که هنوز بستن کمربند ایمنی را نمی تواند بعنوان فرهنگ بپذیرد ، گذاشتن آشغال ساعت نه شب را نمی تواند انجام دهد ، نمی تواند جلوی بیمارستان دستش را از روی بوق بردارد ، مملکتی که مردمش نمی تواند یک مترو مانند انسانها سوار شوند ، تاکسی هایش روزهای بارانی مسافر سوار نمی کنند و دربستی می شوند و گوش می برند ، ملتی که نرخ شکرش را نمی تواند معین کند ، مملکتی که نرخ زمین و خانه اش در عرض دو ماه ، سه برابر می شود و مملکتی که سرانه سالیانه مطالعه اش سه دقیقه است آیا واقعا می تواند با ادبیات دیپلماتیک این معضل را حل کند ؟ مملکتی که فوتبال قرمز و آبیش را نمی تواند داوری کند ، ملتی که باشگاه هایش مربی های درجه شانزده و هفده گدا گشنه اروپایی را از مربیان داخلی ارجح تر می داند ، آیا می تواند ؟ هنوز هم دیر نشده ، به جای شاخ وشانه کشیدن برای دنیا ، دقت کنید برای دنیا و نه چهار تا کشور ! بیاید حسن نیتش را ثابت کند . دیگر نه توانی برای جنگ مانده و نه آرمانی مانند سال پنجاه و نه . مطمینا جوانان امروزی کلاش در دست نمی گیرند و با نوای آهنگران بر روی مین دراز بکشند . خودمان را گول نزنیم ، اگر دل به جوانان خوش کرده ایم ، پاک امید به سرابی بسته ایم . منظورم این نیست که جوانان ما به خاکشان اعتقاد ندارند ، اتفاقا بیشتر از شهدای جنگ هم دارند ولی متاسفانه عاقبت جانبازان و شهدای مانده از جنگ را دیده اند که چگونه با آنها رفتار شد . بگذریم .
اما پوزش بنده ؛
دوستان اصول گرا ، اگر من بگویم دولت از روی خیکش حرف می زند ، به تیرچه قبایتان بر می خورد ، ایمیل می فرستید ، مبین را تهدید می کنید و فحش می دهید ولی اگر لیدرهای شما ، خاتمی را کاسه لیس اجنبی بخوانند ( احتمالا می دانید که کاسه لیسی برای سگ است و در مثال ، سگ نشاندهنده کثافت ترین موجود است ) من نباید بعنوان یک دوم خردادی واکنش نشان دهم ؟ اگر دوست داران اصول گرایی در این مدت ( در همین روزانه خودمان ) خاتمی و هوادارانش را دزد ، کلاهبردار ، خزعبل ، جعلق و هزاران لقب دیگر بدهند ؛ اصول گرایی است ولی یک جمله گفتن بنده " خیک " نشان از لجن پراکنی دارد ؟ اگر صبح تا شب تمام رسانه ها که تریبون یکدست دولت کنونی شده اند ، تماما فحش به خاتمی و رای دهنده گان به ایشان بدهند ، اشکالی ندارد ولی اگر در شرق ( تنها تریبون باقیمانده ) کلمه ای در انتقاد با دولت بیان شود ، محشر کبری شده است و آمریکا چمدان چمدان و با تریلر برای سردبیرش دلار می فرستد !؟ روزنامه کیهان ، یالثارات ، قدس ، رسالت ، شما و ... بنگاه عطر افشانی هستند ؟ ولی شرق ، فاضلاب پراکن بود ، چون می گفت چرا قیمت مسکن بالا رفته !!! بگذریم .
من از شما دوستان پوزش می خواهم که ناراحت شدید ، فقط از خداوند می خواهم و امیدوارم بمیرم و روزی را نبینم که پای سربازی غیر ایرانی بر روی خاک کشورم گذاشته شده است . امیدوارم شاهد روزی باشم که ایران نخواهد به خاطر داشتن چیزهایی که حق مسلمش است از دنیا اجازه بگیرد . امیدوارم شاهد روزی باشم که ایران ، الگوی فرهنگ دیگر کشورها باشد . هنوز هم دیر نشده ، در این دو ماه به جای واکنش های احساسی و غیر عقلانی و جو زدگی ، می توان به دنیا ثابت کرد که ما دارای هزاران سال فرهنگ و تمدن اصیل هستیم و هنوز هم می توانیم و می توانیم و می توانیم . آمین یا رب العالمین . اللهم اغفرلی ذنوبی و افتح لی ابواب فضلت و رحمتک و برکت و صبر و تعقل بحق هو و هو ارحم الراحمین . انشالله . همین .

آخرين يادگار كربلا

امامان بزرگ شيعه در عصر و روزگار خويش هر يك به اقتضاى اوضاع و شرايط و گنجايش ادميان به گونه اى نگاهبان حريم حرمت و شكوهمندى عقل و وحى بوده اند، انچه در آغاز از تفاوت و گونه گونى عرصه هاى عمل و كلام و گفتار و رفتار امامان شيعه به چشم مى آيد اگر چه شايد از منظر تاريخى و بيرونى نا پيوسته و مختلف باشد او در باطن از سرانجام يكسان و محاسبه عقلانى و روحانى شگفت اورى برخوردار است ، چشمى كه مبانى و بنيادهاى توحيد و روشنگرى امامان را به درستى ببيند از تيزبينى و آينده نگرى و ژرف كاوى آسمانى آنان به حيرت فرو خواهد رفت . تصوير آينهسان امامت گاه در خود، صلح سرخ امام حسن ، اين پرشكوهترين نرمش قهرمانانه تاريخ را دارد و گاه قيام خونين حسين را نشان مى دهد، گاهى امام باقر و امام صادق در عرصه هاى علم و دانش و فقاهت و كلام به چشم مى خورند و گاهى امام جواد عليه السلام در حفظ و تداوم بخشيدن به رود جارى ولايت .
اينها همه جلوه هاى است ، امام در نهايت يكرنگ تاريخ حيات و زندگانى امامان شيعه است ، روشن است ان كسى كه به زندگانى ان بزرگان نظر مى كند اگر به اين تحول بالنده اگاه نباشد جز حيرت هيچ چيز فرا چنگ نخواهد آورد. اينك در اين سطور نمى از اقيانوس كران ناپيداى حيات پنجمين خورشيد فروزان آسمان امامت ولايت وجود مقدس امام محمد باقر عليه السلام را پيشكش ارباب معرفت و دلسوختگان وادى ولايت مى اوريم شايد كه روح خويشتن را در شط اگاهى زلال امامت تطهير كنيم .
حضرت امام محمد باقر عليه السلام در دوران كودكى با بزرگترين مصيبت تاريخ اسلام يعنى واقعه كربلا روبرو شد، او با چشمان معصوم خود مشاهده كرد كه شجره خبيثه بنى اميه چگونه فرزند فاطمه زهرا و يادگار مصطفى يعنى حسين عليه السلام را همراه با عده اى از بنى هاشم و بهترين اصحاب اباعبدالله با كمال قساوت شهيد كردند و بازماندگان از خاندان رسالت را به اسارت بردند.
امام پنجم عليه السلام ، همگام با اسيران پيروز كربلا غمها و محنتها را مى چشيد و شاهد اهانتها، جسارتها، قتل و غارتها و... بود. ايشان حمله دژخيمان و اصحاب شيطان را به مدينه الرسول ديد و شاهد بود كه چگونه كينه توزان بدر و احد به حرم رسول خدا حمله كردند و كشتند و سوزاندند و بيحرمتيها نمودند، امام پنجم مى ديد كه بنى اميه در پى محو اثار وحى و نبوتند و با هر چه كه وابسته به خاندان رسالت است به مبارزه اى بى امان برخاسته اند مى فرمودند:
ناخوشايندى اين مردم از ما تنها به خاطر ان است كه ما اهلبيت رحمت و شجره نبوت و معدن حكمت و محل نزول وحى هستيم . امام باقر عليه السلام در چنين اوضاعى پس از شهادت امام زين العابدين عهده دار مقام امامت مى شوند سن مباركشان در آغاز مقام امامت چهل سال بود حضرت به دنبال سيره پدر ارجمندش حضرت سجاد عليه السلام به سر پرستى ايتام و تفقد از ضعفاء و محرومين شيعه پرداخته و حتى الا مكان به وضع اقتصادى آنان سرو سامان مى دهند حضرت به موازات فعاليتهاى ديگر خويش به مبارزه با احياى جاهليت و انحرافات فرهنگى جامعه مى پردازد.
و آنچنان در اين قسمت فعاليت مى كنند كه به اندك مدتى شعله هاى فتنه فرهنگى دشمن را مهار كرده و سعى در خاموش كردن ان مى نمايند خود حضرت مى فرمايند:
ما خزانه دار گنجينه هاى علم الهى و عهده دار مقام ولايت هستيم .
محصلين مدرسه اى كه انروز امام باقر و امام صادق بنيان نهادند تا به امروز و بزرگوار توانستند بيش از سى هزار حديث پيرامون معارف اسلام به خصوص ‍ فقه وارد فرهنگ جامعه نمايند و با هجوم ويرانگر احاديث جعلى كه زا زاويه متعفن ظلمتكده اهل غضب نشات مى گرفت ، مبارزه اى جدى و قاطع نمايند و از طرفى شاگردانى امثال زر اره ، محمد بن مسلم ، ابو بصير، ابان ابن تغلب و... تربيت نمودند كه هر كدام در قلمرو خويش چراغ هدايتى شدند كه هنوز نور ان از لابلاى كتب حديث و اخبار مى درخشد حال در پايان اين مقاله به فراز سخنى از سخنان گوهر بار ان امام گرامى مى پردازيم تا با زلال سخنش كوير جانمان را طراوت و حيات مجدد ببخشيم .
هنگامى كه جابر به خدمت اما باقر عليه السلام ، مشرف شد حضرت فرمود: اى جابر در چه حالى هستى ؟ جابر كه به ضعف پيرى مبتلا شده بود، گفت : حالى دارم كه پيرى را بر جوانى ، بيمارى را بر تندرستى ، مردن را بر زيستن ترجيح يم دهم امام عليه السلام در مقام اگاه كردن او بر آمد و فرمود: جابر، ما اهلبيت چنين نيستيم اگر حق تعالى پيرى دهد، پيرى را، اگر جوانى دهد، جوانى را، اگر بيمارى دهد بيمارى را، اگر شفا دهد شفا را، اگر حيات بخشد، حيات را و اگر موت دهد، موت را ترجيح مى دهيم (يعنى جابر در مقام صبر بود و حضرت در مقام رضا كه بالاترين مراتب است ) پس جابر دست ان حضرت را بوسيد و اراده پابوس نيز نمود كه ان حضرت مانع شد جابر گفت : صدق رسول الله راست گفت پيامبر كه فرمود: بزودى تو فرزندى از فرزندان مرا دريابى كه نام او نام من باشد و مسائل علمى را مى شكافد و به عمق ان مى رسد.
در اين حديث نكاتى به چشم مى خورد كه مى توان براى ارباب بصيرت موثر افتد، انسان هر چقدر هم كه بزرگ و پر تجربه و استاد ديده باشد باز هم بى نياز از استاد نيست جابر از معدود كسانى است كه عمر طولانى و پر بركت خويش را در محضر چند از معصومين عليه السلام سپرى كرده است . رسول خدا را درك كرده و از ان حضرت دانشها اموخته ، به خدمت حضرت على رسيده و كسب فيض كرده ، از محضر امام حسن درسها اموخته ، از مجالست با سالار شهيدان بهره ها برده است و اولين زائر قبر حسين محسوب مى شود، با امام سجاد عليه السلام همنشين بوده و علم اموخته ، اما با اينهمه در يك برخورد كوتاه و ساده برايش معلوم شد كه هنوز نا اموخته هاى فراوانى دارد و اين درسى است به همه پويندگان راه علم و فضيلت كه هيچگاه از تعلم و تربيت فارغ التحصيل نخواهند شد.
شهادت آن امام همام بر پويندگان راهش تسليت باد

واکنش

موضوع) استکبار، حرامی که به خانه رواست... ( ژست تو خالی)

با عرض سلام خدمت تمامی خوانندگان مجلۀ وزین روزانه. امیدوارم که اوقاتتان به کام باشد.
قبل از این که به موضوع امروز بپردازم، می خواستم نکته ای را بیان نمایم. متأسفانه در هفتۀ قبل مباحثه ای بین برخی از اعضای گروه ( که یکی از آن ها خود من بودم ) در گرفته بود. اعضای موافق دولت با طرز فکری که از نظر خودشان منطقی بود، اعتقادات طرف مقابل را به سخره گرفته و عقیدۀ خود را کلام خدا دانستند. من که حرفی ندارم، خودشان می دانند و خدایشان. امیدوارم که در آن دنیا سربلند باشند و دعای نکردۀ اعراب به ظاهر مستمند به حالشان سودمند بیافتد.
ضرب المثلی داریم که می گوید : نرود میخ آهنی در سنگ.... . حکایت موافقان و مخالفان دولت هم چنین حکایتیست. هرچه که ما بگوییم، در مخیّلۀ تنگ و سنگ و لنگ و کم رنگ موافقان دولت قدیس نمی گنجد و نه تنها سخنمان تأثیری ندارد، بلکه متهم به ارتداد و حماقت هم می شویم! خب... نمی توان کاری کرد. گویی واژۀ انتقاد در فرهنگ پوچ این عزیزان معنا و مفهومی ندارد. آنها عادت کرده اند به خود برتر بینی و تکبر، عادت کرده اند که حرف خود را سند بدانند و حرف های منتقدان را به چشم آتشی برای نابودی اسنادشان بنگرند. مسلماً هر حرفی که ما بزنیم در حکم کفر است و فاقد ارزش. پس بهتر است که خنجر سخن خود را از این جماعت برگرفته و عقل و منطق عامۀ مردم را میزان کلام خود قرار دهیم.
با توجه به تمامی این مسائل، تصمیم گرفتم که از این تاریخ به بعد، برای هیچ انسان فهیم و هیچ انسان نمای زبان نفهمی جوابیۀ شخصی ننویسم و حرف های خود را در قالب مقالۀ عمومی مطرح سازم. مسلماً این تصمیم، تصمیمی است که باید مدت ها قبل اتخاذ می شد.
با این مقدمه، می پردازم به موضوع امروز :
حتماً تمامی شما عزیزان از جریان تحریم مشروط ایران با خبرید. تحریمی که به منزلۀ یک تهدید برای آیندۀ روابط دیگر کشورها با ایران است. بر طبق بیانیه ای که شورای امنیت سازمان ملل متحد بر ضد فعالیت هسته ای ایران صادر کرده است، ایران موظف است که هرچه زودتر تمامی فعالیت های هسته ای خود را به حالت تعلیق درآورد و درصورت رعایت نکردن این قطعنامه، شورای امنیت آزاد است که هرگونه تصمیمی را اتخاذ نماید.
در اینکه انرژی هسته ای حق مسلم هر ایرانی است و باید حفظش کرد هیچ تردیدی نداریم. انرژی هسته ای هم همانند نفت، جزء سرمایه های مردم ایران است ( البته اگر نفت را سرمایۀ مردم عادی بدانیم!)، ولی می شد با اندکی اعتمادسازی، شرایطی را فراهم کرد که ما هم همانند سایر کشورها از انرژی هسته ای آرامی بهره مند باشیم. اما حیف...
احتمالاً حرف مخالفان اینچنین است : " انرژی هسته ای تنها بهانه ای است برای اینکه امریکا منابع کشور ما را در اختیار بگیرد ". درست است. من هم این حرف شما را بی چون و چرا قبول دارم. ولی آیا ما نمی توانستیم بهانۀ کوچک تری را به دست امریکا بدهیم؟ آیا لازم بود که مسئلۀ مهمی چون انرژی هسته ای را دستخوش بهانه جویی های امریکا کنیم؟ آیا لازم بود که 18 سال به آزانس بین المللی انرژی هسته ای دروغ بگوییم؟
حال این اتفاقات رخ داده است، و خود من هم زیاد از این مسائل نگران نیستم. مشکل اصلی من در چیز دیگریست. می خواهم بپرسم که حالا که ما دارای فناوری هسته ای هستیم، چه نفعی برای مردم دارد؟ آیا جامعۀّ پنج سال پیش ( که کیک زرد هم نداشت!)، وضعش از جامعۀ کنونی دارای انرژی هسته ای بهتر نبود؟ سؤالم را به نحو دیگری مطرح می کنم؛ آیا نمی توان از انرژی هسته ای در راه خدمت به هموطن استفاده کرد؟ آیا هدف ما از دستیابی به دانش هسته ای، صرفاً به خاطر این بوده که کیک زرد انبار کنیم؟ یا فقط می خواستیم پوز دولت های بزرگ را بزنیم و نشان دهیم که ما هم می توانیم؟
موافقان دولت! دولتمردان! به امریکا و هم پیمانانش حق بدهید که ما را لایق دانش هسته ای نداند. وقتی که مردم ایران چیزی از انرژی هسته ای نمی بینند، امریکا هم این حق را به خود می دهد که بگوید : "شما به فناوری هسته ای احتیاجی ندارید ".
یاد آقای خاتمی به خیر... ایشان لااقل اگر حرفی می زدند، به آن عمل می کردند. وقتی می گفتند که نرخ تورم ایران عالی است، به او می خندیدیم و از او به خاطر گرانی انتقاد می کردیم. ولی نمی دانستیم که قرار است چه بر سرمان بیاید. معنای حرف های آن روز خاتمی را حالا می فهمیم. حالا که تورم در برخی موارد حتی از 100 درصد هم گذشته است ( ابتدایی ترین مثال : تخم مرغ، قبل از دولت نهم 45 تومان، بعد از دولت نهم 100 تومان).
آقای خاتمی در مدت 8 سال خدمتشان، درعمل به مردم خدمت کردند، نه به مانند دولتمردان کنونی که تنها ادعای بی معنا و خنده داری چون " دولت خدمتگزار " را در ذهنشان می پرورانند. این دولت خدمتگزار است؟ این دولت...
به خوبی یادمان هست که تا قبل از ریاست جمهوری آقای خاتمی، سطح زندگی مردم به چه شکل بود، ولی آقای خاتمی سطح زندگی و تحول مردم را متحول کرد. ده سال پیش را در نظر بگیرید؛ در آن زمان تنها آرزوی مردم این بود که یک پیکان جوانان مدل 59 داشته باشند. ولی حالا چطور؟ ذهن مردم ایران را پژوی 206 هم راضی نمی کند.
ده سال پیش در ایران، صاحبخانه کم بود و اجاره نشین زیاد. در حال حاضر هم اجاره نشینان بسیاری داریم، ولی صد هزار بار شکر که دیگر تعداد صاحبخانه ها کم نیست.
اگر درآمد سالانۀ ایرانیان را در دوران قبل و بعد از خاتمی مقایسه کنید نیز متوجه خدمات بی سر و صدای ایشان خواهید شد.
خاتمی این کارها را انجام داد. وظیفه اش هم بود. هیچ منتی هم بر سر مردم ایران ندارد. ولی آیا آقای احمدی نژاد نمی تواند که همین کارهای اندک را انجام دهد؟ آیا ایشان می خواهند که ایران را به همان دوران قبل از خاتمی برگردانند؟ آیا نمی توانند که اندکی از افاده های خود کم کرده و بر اعمال خود بیافزایند؟
آقای احمدی نژاد! خاتمی تمام خدمات خود را بدون انرژی هسته ای انجام داد. ولی شما که انرژی هسته ای هم دارید! دیگر چه بهانه ای برسر خدمت به مردم می توانید بیاورید؟
هرچند از فردی که مردم را کودکان چند ساله فرض می کند نمی توان انتظار بیشتری داشت. فردی که در سخنرانی خود عنوان می کند که حاضر است لباس محلی مردم پاوه را در جلسات بین المللی خود بپوشد! آقای احمدی نژاد! واقعاً خیال کرده اید که ایران سیرک است، شما دلقک آن، و مردم جهان هم تماشاچی؟ اگر می بینید که رئیس جمهور اوگاندا، لباسی نا متعارف و محلی گونه به تن می کند، دلیل نمی شود که شما نیز با هویت ملت خود بازی کنید. لباسی که رئیس جمهور اوگاندا می پوشد، لباس رسمی کشورش است. درست مانند عربستان، بحرین، قطر، افغانستان، و ... . لطفاً لباس کردهای غیور و جان بر کف مملکت را ملعبۀ بازی بچه گانه تان نسازید.
از بحث اصلی دور نشویم. صحبت بر سر تحریم ایران و منافع طلبی غربی ها بود.
آقای دکتر! بنده نیز شدیداً موافقم که دولت های غربی فقط و فقط به فکر منافع خود هستند و بس. و مطمئنم که تنها چیزی که برایشان مهم نیست، خیر و صلاح مردم ایران است. ولی جناب رئیس جمهور، شما نیز تاکنون نقشی بهتر از نقش بیگانگان ایفا نکرده اید. شما نیز نشان داده اید که منافع هموطنانتان کوچک ترین ارزشی برای دولت و دولتمردان ندارد. شما نیز فقط به فکر منافع خود هستید، همانطور که قبلاً بودید.
بگذارید که داستانی را نقل کنم. حتماً جریان اپیدمی بیماری وبا را به یاد دارید. وبایی که به گفتۀ مسئولان در اکثر شهرهای ایران نفوذ کرد و جان عدۀ زیادی از هموطنان را گرفت. این بخش مسئله بماند. تهرانی های عزیز حتماً به یاد دارند که در همان زمان شیوع وبا، بحث کمبود زمین بهشت زهرا تبدیل به مشکلی جدی برای شهرداری شده بود. حال بیایید این دو اتفاق را در کنار هم قرار دهیم. قضیه به این صورت درمی آید :
پس از اعلام خبر شیوع بیماری وبا، موجی از ترس و دلهره مردم را فرا می گیرد. مسئولان هم عامل بیماری وبا را دو چیز اعلام می کنند : آب آلوده، و " سبزیجات آلوده ". در این بین آمار و ارقامی هم از سوی مقامات اعلام می شود، مبنی بر اینکه صدها نفر به این بیماری مبتلا شده اند. مسلماً مردم ایران هم به این خبر واکنش نشان می دهند و از خوردن آب لوله کشی و مخصوصاًً سبزیجات امتناع می کنند. در نتیجۀ این اقدام مردم، قیمت سبزی بطور قابل ملاحضه ای کاهش می یابد و هر روز به سیر نزولی خود ادامه می دهد. در این بین، سبزی کاران بیچاره بیشترین ضرر را متحمل می شوند؛ و این ضرر و زیان به جایی می رسد که سبزی کاران را به تنگ می آورد و آنها را مجبور می کند که زمین های خود را به فروش بگذارند! حال حدس می زنید که این زمین های متضرر در کدام منطقۀ جغرافیایی قرار داشته باشند؟ بله، درست است! در حومۀ بهشت زهرا!
تا اینجای قضیه کاملاً شفاف و منطقی است. ولی از این قسمت به بعد ماجرا جذاب می شود. شهرداری تهران به منظور کمک به سبزی کارانی که نه سبزی هایشان را کسی می خرید، و نه زمین هایشان را، اقدامی بی سابقه انجام داد! حاضر شد که تمام زمین های سبزی حومۀ بهشت زهرا را به کمتر از یک پنجم قیمت خریداری کند!
خب...! در جریان این اتفاق، شهردار تهران چه کسی بود؟!!!
چیزی نمی گویم...، مسلماً خودتان به نفس شیوع وبا پی بردید!
حالا صحبت من با تمام ایرانیان فهیم است. عزیزان! دولت خود را بی جهت مقدس ندانید. کاری نکنید که ملت ایران توسری خور بار بیاید.
امیدوارم که در پشت مسئلۀ تحریم و در بطن انرژی هسته ای، مسئله ای چون بیماری وبا نهفته نباشد.
دوستان...، بیایید کمی بیشتر فکر کنیم.

میلاد – تا بینهایت

 شهادت « حضرت امام محمد باقر(ع)» امام پنجم مسلمانان و شيعيان جهان

[7 ذي الحجه 114] - « حضرت امام محمد باقر(ع)» امام پنجم مسلمانان و شيعيان جهان در 57 سالگي بدستور« هُشامِ بنِ عَبدُالمَلِك» خليفه اموي مسموم و شهيد شدند. آن حضرت با القاب متعددي مشهورند اما باقرالعلوم يا شكافنده دانش ها مشهورترين لقب ايشان است. دوران امامت امام باقر (ع) از يك سو با اوج ستم امويان و انتقال حكومت به عباسيان همزمان بود؛ و از ديگر سو با عصر ترجمه و نشر انديشه هاي منطقي، فلسفي و كلامي؛ بطوريكه طيف مباحث اعتقادي و مبارزه فكري به خارج از مرزهاي جغرافيايي نيز گسترش يافت. در دوران امامت امام باقر(ع) هم چنين جعل حديث و تحريف دين رواج بسيار يافته بود از اين رو امام پنجم (ع) مراكزي براي حفظ و پايداري حقايق دين و گسترش علوم اسلامي ايجاد كردند و با تعليم دانش پژوهان، علماي بسياري براي تحقّق اين هدف تربيت كردند. از اين رو حاكم ستمگر اموي اين اقدامات را تحمّل نكرد و امام باقر (ع) را به شهادت رساند.

 درگذشت « طاووس يماني» محدّث و دانشمند عرب

[7 ذي الحجه 106] - « طاووس يماني» محدّث و دانشمند عرب بعد از عمري خدمت به اسلام و قرآن درگذشت. او ايراني تبار بود اما به« يماني» شهرت داشت زيرا ساليان متمادي در يمن سكونت داشت. طاووس يماني از اصحاب امام سجّاد (ع) و از بزرگان شيعه در يمن محسوب مي شد. او از نظر بسياري از همعصران خود عالم ترين مردم در تفسير قرآن مجيد بود.

 درگذشت «ابو احمد عسكري »اديب، لغت شناس و محدث ايراني

[7 ذي الحجه 382] - «ابو احمد عسكري »اديب، لغت شناس و محدث ايراني بدرود حيات گفت. ابواحمد عسكري را شيعه ذكر كرده اند زيرا روايات و خطبه هاي متعددي از حضرت علي (ع) نقل كرده است. همچنين صاحب بن عَبّاد وزير دانشمند مؤيّد الدّوله ديلمي ابواحمد عسكري را ستايش كرده و در مرگ او ابياتي سروده است. كتاب« تَصحيفاتُ المُحَدِش» حاوي اخبار جالب درباره صحابه و تابعين مشهورترين اثر ابواحمد عسكري است.

 درگذشت «خطيب بغدادي» محدث مشهور، و معروف به «حافظِ شرق»

[7 ذي الحجه 463] - «خطيب بغدادي» محدث مشهور، و معروف به «حافظِ شرق» در بغداد درگذشت. او به سبب علاقه فراوان به حديث، به شهرهاي نيشابور، بصره و دمشق سفر كرد و احاديثِ بسياري گردآوري كرد و عاقبت دز بغداد ساكن شد. خطيب بغدادي در فقه، ادبيات و تاريخ استاد بود و بيش از صد كتاب و رساله تأليف كرد. مشهورترين اثر او تاريخ بغداد است.