Text Link Ads

 

 

 

707

 
 

به نام حضرت دوست، که هر چه بر سر ما مي رود عنايت اوست

مجله الکترونيکي روزانه :: شماره 707 :: چهارشنبه 22 فروردين 1386

Mobin_s2004@yahoo.com

اندك اندك قلب‌ها با زرپرستي خو گرفت
در هواي سيم و زر گنديد و كم كم بو گرفت


سلام !

  1. امروز وعده دومي که دو روز پيش در شماره 705 روزانه داده بودم را عملي کرده ام و نسخه چاپي روزنامه مشهور «نيويورک تايمز» را بصورت pdf براي دانلود گذاشته ام. اگر استقبال از روزنامه ها بيشتر باشه بجاي مجلات، روزنامه هاي خارجي را براي دانلود خواهم گذاشت ... شايد هم هر رود را بذارم! لطفا در اين مورد اظهار نظر کنيد (mobin_s2004@yahoo.com)
  2. بيت زيبايي که در بالا نوشته ام  مربوط ميشه به «منظومه‌ مرداب‌ها و آب‌ها» که فصلي از اين منظومه پرمحتوا و زيبا را در شماره امروز روزانه در قسمت «ستون آزاد» قرار داده ام.
  3. يکي از مخاطبان عزيز روزانه (hediyeh_ma) ديروز ايميلي را در مورد «طرح ختم قرآن» فرستاده بودند که عينا در زير مي آيد.

باقي بقايتان

*****

سلام خدمت آقاي مبين واعضاي محترم گروه
اميدوارم كه حالتون خوب باشه
اگه خاطرتون باشه سال گذشته ما يك طرح ختم قران داشتيم كه چند دوره توسط بعضي از افراد گروه صورت پذيرفت
ختم جديد از تاريخ 1 ارديبهشت شروع ودر تاريخ 27 مرداد ماه به پايان مي رسد كه تعداد افراد شركت كننده 240 نفر مشخص شده است كه هر شخص روزانه يك دوم حزب قرآن را مي خواند كه همراه با 239 نفر ديگر يك دور قرآن در آن روز ختم مي شود وخود شخص نيز طي 120 روز به تنهايي قرآن را ختم مي كند
اگه مايل به شركت در اين ختم هستيد لطفاً با ايميل من تماس بگيريد
hediyeh_ma@yahoo.com
لطفا درخواستهاي خود را تا تاريخ 27 فروردين ارسال فرمائيد
موفق ومويد باشيد

 

دانلود مجلات و کتب خارجي


The New York Times
9
آوريل 2007

نسخه چاپي روزنامه معتبر نيويورک تايمز
 

تاریخ انتشار: 9 آوريل 2007
تعداد صفحات مجله: 38
حجم فایل: 80 مگابايت

لينک دانلود
لينک دانلود غيرمستقيم و از سايت رپيدشر مي باشد
. براي آشنايي با نحوه دانلود از سايت رپيدشر (Rapidshare)
اينجا را کليک کنيد
 


آرشيو روزانه

براي مشاهده شماره ديروز «روزانه» (706) اينجا را کليک کنيد

 

عناوين برخي از  مطالب شماره امروز مجله الکترونيکي «روزانه»

  • دانلود نسخه چاپي روزنامه معتبر نيويورک تايمز
  • 10 سایت خوب برای پیدا کردن کتاب رایگان
  • كعبه در محاصره آب ، سال 1941
  • معرفي و دانلود فيلم : گوست رايدر/ شبح موتورسوار
  • آهنگ هاي مياني و پاياني فيلم «300» (بي کلام و باکلام) با کيفيت بالا
  • Spyware Doctor v 5.0.0.169 Final  سدي محكم در برابر نفوذ جاسوس ها
  • ScreenSaver v1.09-Best
  • فروش گوشت انسان در میدان سرگل استکهلم
  • از این پس منافقین انگشت نما می شوند
  • اگر عمر دوباره داشتم
  • Beauty of Maths!
  • نامه اي به کارگردان فيلم 300 : متشکريم آقاي اشنايدر!
  • اولین طلاق بعد از 11 سپتامبر
  • ديو و دلبر هميشه در كنار هم هستند
  • مترجم دردها
  • گفتگو با ترانه رضوي پزشك گوگل
  • فصلي از منظومه‌ مرداب‌ها و آب‌ها
  • كامپيوتر چگونه شطرنج بازي مي‌كند؟
  • و ....

 


 

 

Mobin_s2004@yahoo.com


 



 

 


Mobin_s2004@yahoo.com

یک زندان عجیب در بولیوی
كعبه در محاصره آب ، سال 1941

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

سخنگوي قوه قضائيه: فرار شهرام جزايري اتفاق خيلي مهمي نبود

سخنگوي قوه قضائيه فرار شهرام جزايري را اتفاق خيلي مهمي ندانست و گفت: متاسفانه اين موضوع خيلي بزرگ نمايي شد و قوه قضائيه از ابتدا عزم جدي در دستگيري شهرام جزايري داشت.
به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس عليرضا جمشيدي سخنگوي قوه قضائيه صبح ديروز سه شنبه در نشست مطبوعاتي با خبرنگاران با اشاره به اين كه پرونده شهرام جزايري براي تحقيقات بيشتر در اختيار وزارت اطلاعات است، گفت: متاسفانه بعد از فرار شهرام جزايري گويا يك عزم جدي براي تخريب قوه قضائيه بوجود آمد تا از اين فرصت استفاده كنند.
وي افزود: اين در هيچ جاي دنيا مرسوم نيست كه نظام قضايي و قضات آن تضعيف شوند، متاسفانه در برخي روزنامه‌ها و بعضا رسانه ملي اين موضوع به چشم مي‌خورد.
سخنگوي قوه قضائيه فرار شهرام جزايري را اتفاق خيلي مهمي ندانست و گفت: متاسفانه اين موضوع خيلي بزرگ نمايي شد و قوه قضائيه از ابتدا عزم جدي در دستگيري شهرام جزايري داشت.
وي درباره شيوه فرار شهرام جزايري گفت: وي در همان روز فرار با پاسپورت و شناسنامه جعلي با عنوان (وحيد عيوض خاني) از فرودگاه مهرآباد تهران خود را به كيش مي‌رساند و از آنجا به بندرعباس مي‌رود.
به گفته جمشيدي طبق نقشه قبلي قرار بود كه جزايري به سرعت از اين طريق به يكي از كشورهاي حوزه خليج فارس و حتي جزاير متروكه منتقل شود و از آن طريق با پاسپورت جعلي عيوض خاني به سمت كانادا عزيمت كند.
جمشيدي بيان داشت: تشابه 80 درصدي بين شهرام جزايري و عيوض خاني، وجود دارد.
سخنگوي قوه قضائيه تصريح كرد: اطلاع رساني رسانه‌ها باعث فاش شدن استفاده جزايري از پاسپورت جعلي شد و اين اطلاع رساني موجب آگاهي عيوض خاني از نقشه فرار جزايري شد و وي مجبور به تغيير نقشه فرار متهم گرديد.
وي با اشاره به تماس شهرام جزايري با يك زنداني افغاني كه هم بند او در زندان بود، گفت: پس از لو رفتن نقشه مذكور جزايري از اين فرد افغاني درخواست تهيه شناسنامه و پاسپورت جعلي مي‌كند،كه در اين مرحله نيز با هوشياري وزارت اطلاعات و هماهنگي ساير مجموعه‌ها از انتقال شهرام جزايري به كانادا جلوگيري مي‌شود و در نهايت وي با دستگيري توسط ماموران وزارت اطلاعات و پليس كشور متبوع و بر اساس موافقت نامه دو جانبه، به صورت رسمي به كشور باز گردانده شد.

 



 


 

Mobin_s2004@yahoo.com

معرفي و دانلود فيلم

گوست رايدر/ شبح موتورسوار 
Ghost Rider

نويسنده و کارگردان: مارک استيون جانسون. موسيقي: کريستوفر يانگ. مدير فيلمبرداري: راسل بويد. تدوين: ريچارد فرانسيس بويد. طراح صحنه: کرک ام. پتروچلي. بازيگران: نيکلاس کيج[جاني بليز/ گوست رايدر]، اوا مندس[روکسان سيمپسون]، وس بنتلي[بلک هارت]، پيتر فاندا[مفيستافلس]، دونال لاگ]مک]، سام اليوت[نگهبان گورستان]. ١١٤ دقيقه. محصول ٢٠٠٧ آمريکا. نام ديگر: Spirited.
جاني بليز به همراه پدرش با نمايش کارهاي خارق العاده توسط موتورسيکلت روزگار مي گذرانند. تا اين که يک روز براي رهايي پدرش از چنگال بيماري مهلکي دست به معامله با مفيستوفلس[شيطان] مي زند. اين معامله ناعادلانه که با مرگ پدر و از دست دادن محبوبش روکسان پايان مي يابد، تمامي زندگي او را تحت تاثير خود قرار مي دهد. مرگ از او گريزان است و انجام نمايش هاي مگ اور هر لحظه بر شهرت او مي افزايد. اما اين شهرت و پول همراه آن نتوانسته براي لحظه اي او را شاد کرده يا عشق روکسان را از خاطر وي پاک کند. سال ها مي گذرد و يک روز جاني بار ديگر با روکسان که اينک گزارشگر تلويزيون شده، رو در رو مي شود. همزمان فرزند مفيستوفلس به نام بلک هارت عصيان مي کند و خواستار فرمانروايي پدر مي شود. مفيستوفلس به جاني پيشنهاد مي کند اگر بلک هارت را شکست دهد، قرارداد را لغو و او را آزاد خواهد کرد. جاني مي پذيرد و براي انجام اين کار شب ها تبديل به شبحي موتورسوار مي شود، چون تصميم دارد اين بار به هر قيمتي شده روکسان را از دست ندهد...

چرا بايد ديد؟
يکي ديگر از قصه هاي مصور مشهور و محبوب مارول که توسط کارگردان يکي ديگر از همين قصه ها [Daredevil]به روي پرده سينما راه يافته است. مارک استيون جانسون متولد ١٩٦٤ مينه سوتا در ١٩٩٨ با فيلم سايمون بيرچ شروع به فيلمسازي کرد و گوست رايدر سومين فيلم اوست. نيکلاس کيج که نقش اصلي اين برگردان ابلهانه از فاوست گوته را بر عهده دارد، در يکي از بدترين نقش هاي تمامي زندگي هنري خو-بعد از مرد حصيري- ظاهر شده و به نظر مي رسد که به شدت در حال از دست دادن جايگاه و مرتبت هنري خويش است. کسي که با غرور و پشتکاري مثال زدني بدون استفاده از نفوذ عمويي چون کاپولا توانست در فيلم هاي مستقل يا کم خرج و جدي هاليوودي جايگاهي شايسته براي خود فراهم کند، اينک به خاطر مشتي دلار در سراشيبي سقوط قرار گرفته است. يقيناً بازي در چنين نقشي چالشي براي او به دنبال نداشته، اما براي تهيه کنندگان فيلم سرمايه خوبي فراهم کرده تا بودجه ١٢٠ ميلون دلاري خود را با فراغ خاطر بازگردانند.
قهرماني که کيج و مارک استيون جانسون عرضه مي کنند بر خلاف قهرمان گوته نه از روي حرص و طمع، بلکه از روي علاقه به پدر روحش را به شيطان واگذار مي کند و قرار است همين اتفاق شکل دهنده اين شخصيت بوده و چهره هيولاوش او را در صحنه هاي قلع و قمع افراد بلک هارت دوست داشتني کند. او يک قهرمان محبوب آمريکايي است![قابل توجه منتقداني که ريخت شناسي قهرمانان سينماي آمريکا برايشان جدي است]
فکر مي کنم با ساخته شدن اين فيلم زمان صحبت جدي پيرامون قصه هاي مصور مارول و مشابه ان فرا رسيده است. امروز با انتشار مجلاتي چون فانتاگرافيکز در آمريکاي شمالي توسط انتشاراتي هاي مستقل يا نمونه هاي استادانه ان که در شرق و به خصوص ژاپن منتشر مي شود، کمتر کسي-لااقل در ميان خوانندگان بزرگسال- به قهرمانان مارول توجهي نشان بدهد. به همين دليل مارول و انتشاراتي هاي بزرگ ديگر که متوجه اين قضيه هستند با دست اندازي به فرمول هاي تازه در صدد سر پا نگه داشتن قهرمان هاي مخصوصاً محبوب هاي شان هستند. يکي از دم دست ترين راه ها برگردان سينمايي آنهاست که يکي بعد از ديگري سر از سالن هاي سينما در مي آورند تا از اين راه چند صباحي بيشتر در ذهن نوجوانان زنده بمانند. هاليوود نيز کم کم در حال تبديل شدن به مارول وود است. اما در چنين وضعيتي انتخاب يکي از پرفروش ترين قصه ها که در دستان نويسندگاني چون گرت پريچر با مجلدات تازه اش توانسته مشتريان تازه اي براي مارول فرهم کند، کاري نسنجيده است که با سپردن سکان هدايت آن به دست کارگرداني که در تجربه قبلي خود براي برگردان قصه مصور ديگري چندان توفيقي نداشته، لگد به بخت خود زدن است. تنها نقاط قوت فيلم پيتر فاندا در نقش مفيستوفلس و سام اليوت هستند که زمان زيادي را به خود اختصاص نمي دهند.
گوست رايدر در مقايسه با بتمن اغاز مي کند يا هالک فيلمي متوسط يا بهتر بگوييم يک شکست آبرومندانه است که دليل زمين خوردن اش فيلمنامه ضعيف و انتخاب غلط بازيگران و از طرفي نبود عمق در قصه و پرداخته نشدن شخصيت ها توسط کارگردان است. دست انداختن کارگردان و فيلمنامه نويس به قصه جاوداني فاوست هم آنها را نجات نمي دهند و حتي سبب حيرت تماشاگر نوجوان هم مي شود!
ژانر: اکشن، فانتزي، مهيج.  

براي مشاهده عکسهايي از اين فيلم اينجا را کليک کنيد

لينکهاي دانلود (نسخه اورجينال و به زبان انگليسي):
http://rapidshare.com/files/23181766/YTBoard.com_GhostRider_Bet.sfv.rar
http://rapidshare.com/files/23182713/YTBoard.com_GhRi_bet.part1.rar
http://rapidshare.com/files/23182718/YTBoard.com_GhRi_bet.part2.rar
http://rapidshare.com/files/23182785/YTBoard.com_GhRi_bet.part3.rar
http://rapidshare.com/files/23182652/YTBoard.com_GhRi_bet.part4.rar
http://rapidshare.com/files/23182730/YTBoard.com_GhRi_bet.part5.rar
http://rapidshare.com/files/23182673/YTBoard.com_GhRi_bet.part6.rar
http://rapidshare.com/files/23182749/YTBoard.com_GhRi_bet.part7.rar
http://rapidshare.com/files/23181877/YTBoard.com_GhRi_bet.part8.rar


لينک دانلود غيرمستقيم و از سايت رپيدشر مي باشد
.
براي آشنايي با نحوه دانلود از سايت رپيدشر (Rapidshare) اينجا را کليک کنيد


----------------------------------------------------------------------

قابل توجه شما ایرانیان عزیز خارج از کشور !
با همکاری دوست بسیار عزیزم «benz223@gmail.com» هر هفته، روزهاي جمعه يک فيلم سينمائي ايراني براي مشاهده آنلاین (و یا دانلود) تقدیم می گردد.

 

 


 

Mobin_s2004@yahoo.com

دانلود آلبوم: انگليسي

آهنگ هاي فيلم «300»

آهنگ هاي مياني و پاياني فيلم «300» (بي کلام و باکلام) با کيفيت بالا

1. To Victory
2. The Agoge
3. The Wolf
4. Returns A King
5. Submission
6. The Ephors
7. Cursed By Beauty
8. What Must A King Do?
9. Goodbye My Love
10. No Sleep Tonight
11. Tree Of The Dead
12. The Hot Gates
13. Fight In The Shade
14. Come And Get Them
15. No Mercy
16. Immortals Battle
17. Fever Dream
18. Xerxes' Tent
19. Tonight We Dine In Hell
20. The Council Chamber
21. Xerxes' Final Offer
22. A God King Bleeds
23. Glory
24. Message For The Queen
25. Remember Us 

لينک دانلود (همه 25 آهنگ در يک فايل zip قرار داده شده)
لينک دانلود غيرمستقيم و از سايت رپيدشر مي باشد
. براي آشنايي با نحوه دانلود از سايت رپيدشر (Rapidshare) اينجا را کليک کنيد
 

تک موزیک

دو آهنگ جدید و فوق العاده زیبا از آراد شاکری

Arad Ft Aron - Hame Chiz Hame Kas

Arad - Atre To

براي دانلود، روي لينک بالا کليک سمت راست کرده و Save Target As را بزنيد.

 

 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

نرم افزار PC

Spyware Doctor v 5.0.0.169 Final
سدي محكم در برابر نفوذ جاسوس ها
 


 بر اساس گزارشي از شركت مايكروسافت,جاسوس افزارها دليل اصلي از كار افتادن يك سوم كامپيوتر هاي جهان, در طول سال گذشته بوده اند. از آن جا كه اين مسئله بسيار جديد و هنوز هم در حال تحول و گسترش است,بسياري از كاربران كامپيوتر ها,هنوز جاسوس افزارها را نميشناسند بطوريكه اكثر جاسوس افزارها بر اثر بي احتياطي و يا بي اطلاعي كاربران به سيستم ها نفوذ كرده و به جمع آوري و ارسال اطلاعات شخصي آنها به هكر ها مي پردازند.  برخلاف ويروسها كه اغلب به صورت مخفي ودر پشت صحنه و به دور از چشم كاربر عمل ميكنند,جاسوس افزارها علنا علائمي را از وجودشان بروي كامپيوتر كاربر,نشان ميدهند.

علائم جاسوس افزارها

 آدرس هاي تغيير يافته Home Page يا صفحه خانگي مرورگرها, تغيير پيدا كردن جستجو هاي پيشفرض وب به سايتهاي ناشناخته و بمباران شدن توسط تبليغات popup هاي متعدد, از علايم معمول و مرسوم وجود جاسوس افزارها در سيستم هستند,كه ضرر هاي خاصي نداشته و فقط به تغييرات جزيي در سيستم ميپردازند.
برخي ديگر از جاسوس افزارها پا را فراتر از اين گذاشته و به جمع آوري و دزديدن اطلاعات مهمتري همچون كلمات عبور يا اطلاعات كارت هاي اعتباري كاربر ميپردازند.
انتشار جاسوس افزار ها معمولا از طريق پست الكترونيك ,نرم افزار هاي اشتراك گذاري فايل ها, كليك هاي اشتباه و وسوسه اگيز بروي تبليغات و لينك هاي وب سايت و... منتشر ميشوند.
 براي جستجو و حذف جاسوس افزار ها از كامپيوتر, ميتوان رد هر فايلي را كه از اينترنت دريافت كرده ايد در كامپيوتر خود پيدا كرده و آن را به طور كامل حذف كنيد ولي اين كار چندان هم ساده نيست, چرا كه جاسوس افزارها معمولا پس از نفوذ به سيستم ها از خود چند كپي ديگر ساخته و خود را در مكان هاي مختلف كامپيوتر تكثيرو سپس مخفي ميكنند,بنابر اين پيدا كردن وحذف آنها به روش دستي امريست مشكل و شايد امكان ناپذير؟! در اين سو شركتهاي ضد ويروس و ضد جاسوس نيز بيكار ننشسته و در جهت افزايش ضريب امنيت در كامپيوترها به توليد ابزارهاي مختلف ضد جاسوس, موسوم به AntiSpy ها پرداخته اند كه وظيفه آنها جستجو و حذف اتوماتيك جاسوس افزارها ميباشد.
 از آنجايي كه Firewall ها وAntivirus هاي حال حاضر توانايي شناسايي و جلوگيري از نفوذ بسياري Spyware ها و Adware ها را ندارند اين وظيفه بر عهده ديگر نرم افزارهاي اينكاره موسوم به AntiSpy ها ميباشد.( البته بزودي شاهد ادغام جاسوس افزارها و آنتي ويروسها و ارائه هر دو با هم ( مانند نرم افزارهاي 2 كاره آنتي ويروس+ديواره آتش) خواهيد بود ولي تا رسيدن آن زمان بهتر است از وجود حداقل يك برنامه ضد جاسوس در سيستم خود استفاده كنيد.) 
Spyware Doctor يكي از محبوبترين برنامه هاي ارائه شده Spy Remover در بين مردم است كه طبق گفته وب سايتش ركورد دانلود 500,000 بار در هر هفته و امتياز 5.5 از سايت هايCNET ,download.com را با خود يدك ميكشد؟!
Spyware Doctor كامپيوتر شخصي شما را اسكن نموده وبه جستجو و شناسايي هزاران فايل خطرناك در ويندوز ميپردازد.
 Spyware Doctor جايزه هاي متعددي دريافت كرده است و يكي از بهترين ابزارهاي كشف و حذف جاسوس افزارها و حفاظت از كامپيوتر شما در برابر هزاران برنامه و فايلهاي ناشناس مخرب از جمله جاسوس افزارها,ويروس ها,ثبت كننده هاي كيبوردي وديگر برنامه هاي تهديد كننده ويندوز به شمار ميرود.  اين برنامه قدرتمند پس از شناسايي برنامه هاي مخرب آنها را قرنطينه كرده و در بانك خود گرد هم آورده و اطلاعاتي از هويت اصلي آن ها را مشخص ميكند.
معمولا پس از ورود جاسوس افزار ها با مشكلاتي از جمله: كاهش سرعت سيستم, تغيير صفحه پيش فرض مرورگر ويا سايت جستجوگر آن,افزايش تعداد پيام هاي بي مورد و يا تبليغات PopUp هنگام مرور وب سايت ها در اينترنت و بسياري ديگر مواجه خواهيد شد در چنين مواقعي استفاده و نصب سريع چنين نرم افزارهايي به شما توصيه ميشود.

قابليت هاي كليدي اين ابزار عبارتند از:
- اسکن كامل و دقيق سيستم: كشف و حذف انواع مخربها از سيستم از جمله spyware, adware, malware, Trojans, keyloggers, spybots, adbots and trackware و نمايش كليه حملات صورت گرفته در سيستم.
- محافظت از مرور گر شما و برنامه هاي در حال اجرا در اينترنت و همچنين پيگيري و حذف كوكي ها به علاوه مونيتورينگ اسم آن ها به همراه وب سايت مربوطه.
- محافظت از سيستم با ايجاد گارد حفاظتي, دربرابر نفوذ هكرها و جاسوس ها بعلاوه كنترل ActiveX ها كه خود منشا مشكلات در اينترنت اكسپلورر ميباشند.
- بلوكه و جلوگيري از اجراي تبليغات زنجيره اي كوچك و اعصاب خورد كن موسوم به PopUp در هنگام مرور وب سايت ها.
- هوشمند در جستجوهاي عميق و كشف مخرب افزارهايي كه خود را بصورت هاي گوناگون در سيستم و در ميان پرونده هاي تو در تو پنهان كرده اند.
- امكان بروز رساني سريع و دريافت اطلاعات روز از اينترنت ,جهت شناسايي مخرب افزارهاي جديد.
- سازگار با ويندوزهاي Windows XP, Me, 98, 95 and 2000

لينک دانلود (حجم فايل در حدود 22 مگابايت. كرك برنامه در لینک دانلود گنجانده شده است.)
لينک دانلود غيرمستقيم و از سايت رپيدشر مي باشد
.
براي آشنايي با نحوه دانلود از سايت رپيدشر (Rapidshare) اينجا را کليک کنيد




 

دنیای موبایل

ScreenSaver v1.09-Best

جالبترین اسکرین سیور برای موبایل با اسکنین های بسیار زیبا و جالب

لينک دانلود
براي دانلود، روي لينک بالا کليک سمت راست کرده و Save Target As را بزنيد.

 

 

 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com


ای که در کوی خرابات مقامی داری

ای که در کوی خرابات مقامی داری
ای که با زلف و رخ یار گذاری شب و روز
ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرند
خال سرسبز تو خوش دانه عیشیست ولی
بوی جان از لب خندان قدح می​شنوم
چون به هنگام وفا هیچ ثباتیت نبود
نام نیک ار طلبد از تو غریبی چه شود
بس دعای سحرت مونس جان خواهد بود
 

 

جم وقت خودی ار دست به جامی داری
فرصتت باد که خوش صبحی و شامی داری
گر از آن یار سفرکرده پیامی داری
بر کنار چمنش وه که چه دامی داری
بشنو ای خواجه اگر زان که مشامی داری
می​کنم شکر که بر جور دوامی داری
تویی امروز در این شهر که نامی داری
تو که چون حافظ شبخیز غلامی داری

 
 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

بخش اول

مطالب ارسالی نویسندگان ثابت «روزانه»
 

 

 

جمله روزانه
saheledoosti@yahoo.com

22 فروردین
اگر تمام جهان تو را دوست داشته باشد، این عشق تو را خوشحال نمی کند.چیزی که موجب خوشحالیت است، همان سهیم کردن دیگران در تمام عشق و محبتی است که درون خودت داری.این عشق دگرگونی ایجاد می کند.پپ
دان میگل روییز

 

 
 

حديث روزانه
arash_new2001@yahoo.com

ما حد التَّوكُل؟ فقال لی : اَن لا تَخافَ معَ اللهِ اَحَداً
حد توكل چیست؟ حضرت فرمودند: اینكه با وجود خدا از هیچ كس نترسی
امام رضا (ع)

 

 

يک لبخند
toraj_fal@yahoo.com

جوحی گفته است که : هرگز به آن شدت انفعال ( شرمندگی ) نکشیدم که وقتی از نقاشی کشیدم و آن چنان بود که روزی زنی آمد و مرا گفت : ای جوحی ، به تو حاجتی دارم . گفتم : کدامست ؟
گفت : آنکه تا سر بازار همراه من بیائی و بر من منتی بگذاری . همراه او رفتم . مرا به در دکان نقاشی برد و گفت : همچنین . پس مرا بگذاشت و برفت
نقاش خندید و من متحیر شدم . پس نقاش را گفتم : مرا از سر این کار آگاه گردان . نقاش گفت : چند گاه که این زن به در دکان من می آید و مبا لغه می کند که صورت شیطان برای من بکش و مزد وافر بستان . من هر بار او را می گفتم که : نمی دانم بچه نوع نقش کنم . چون ابلیس را ندیده ام . آخر گفت : من برای تو مثال او را بیاورم تا مثل آن نقش کنی . این بود که ترا آورد و گفت همچنین بساز !!!
جوحی گوید : من از آن سخن انفعالی یافتم که در همه عمر نیافته بودم

ادامه دارد ...

 

 

فردوسي طوسي
baran432002@yahoo.no

بر جای بوسۀ لبان اهریمن، بر دو کتف ضحاک دو مار سیاه روئید. مارها را از بن بریدند، اما به جای آنها بی درنگ دو مار دیگر روئید. ضحاک پریشان شد و در پی چاره افتاد. پزشکان هر چه کوشیدند سودمند نیافتاد.
وقتی همه پزشکان درماندند اهریمن خود را به شکل پزشکی ماهر درآورد و نزد ضحاک رفت و گفت:« بریدن ماران سودی ندارد. داروی این درد مغز سر انسان است. برای آنکه ماران آرام باشند و گزندی نرسانند چاره آنست که هر روز دو تن را بکشند و از مغز سر آنها برای ماران خورش بسازند. شاید از این راه سرانجام، ماران بمیرند.»
اهریمن که با آدمیان و آسودگی آنان دشمن بود، می خواست از این راه همه مردم را به کشتن دهد و تخمه ی آدمیان را براندازد.
ابلیس به دست یاری او آمده و می گوید که باید در هر روز مغز سر دو جوان را به مار
ها خوراند تا گزندی به او نرسد.
ضحاک مارانی بر دوش دارد که خوراکشان مغز جوانان است. ضحاک با نسل نو و جوان و اندیشه ی آنان دشمنی دارد. ماران دوش ضخاک، هدیه ی اهریمن به اوست. اهریمن که نماد قهر و قدرت است. ضحاک را وا می دارد تا با قهر، قدرت را بگیرد و با قهر و زور بر مردم حکم براند.
 

ادامه دارد ...

 

 

مصحف
hamed.1360@yahoo.com

هر روز چند آيه قرآن بخوانيم

« براى شنيدن آيه مورد نظر بر روى شماره آيه كليك كنيد و براي مشاهده تفسير الميزان و نمونه بر روي آيه کليک کنيد »

سوره: سورة الأنعام آيات: 165 محل نزول: مکه

إِنَّمَا يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ وَالْمَوْتَى يَبْعَثُهُمُ اللّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ 36 وَقَالُواْ لَوْلاَ نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللّهَ قَادِرٌ عَلَى أَن يُنَزِّلٍ آيَةً وَلَـكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ 37 وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِي الأَرْضِ وَلاَ طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُكُم مَّا فَرَّطْنَا فِي الكِتَابِ مِن شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ 38 وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا صُمٌّ وَبُكْمٌ فِي الظُّلُمَاتِ مَن يَشَإِ اللّهُ يُضْلِلْهُ وَمَن يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ 39 قُلْ أَرَأَيْتُكُم إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَيْرَ اللّهِ تَدْعُونَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ 40 بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شَاء وَتَنسَوْنَ مَا تُشْرِكُونَ 41 وَلَقَدْ أَرْسَلنَآ إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ 42 فَلَوْلا إِذْ جَاءهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَـكِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ 43 فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُواْ بِمَا أُوتُواْ أَخَذْنَاهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ 44

 

ترجمه فارسي مکارم

تنها كسانى (دعوت تو را) مى‏پذيرند كه گوش شنوا دارند; اما مردگان (و آنها كه روح انسانى را از دست داده‏اند، ايمان نمى‏آورند; و) خدا آنها را (در قيامت) برمى‏انگيزد; سپس به سوى او، بازمى‏گردند «36» و گفتند: «چرا نشانه (و معجزه‏اى) از طرف پروردگارش بر او نازل نمى‏شود؟!» بگو: «خداوند، قادر است كه نشانه‏اى نازل كند; ولى بيشتر آنها نمى‏دانند!» «37» هيچ جنبنده‏اى در زمين، و هيچ پرنده‏اى كه با دو بال خود پرواز مى‏كند، نيست مگر اينكه امتهايى همانند شما هستند ما هيچ چيزرا در اين كتاب، فرو گذار نكرديم; سپس همگى به سوى پروردگارشان محشور مى‏گردند «38» آنها كه آيات ما را تكذيب كردند، كرها و لالهايى هستند كه در تاريكيها قرار دارند هر كس را خدا بخواهد (و مستحق باشد،) گمراه مى‏كند; و هر كس را بخواهد (و شايسته بداند،) بر راه راست قرار خواهد داد «39» بگو: «به من خبر دهيد اگر عذاب پروردگار به سراغ شما آيد، يا رستاخيز برپا شود، آيا (براى حل مشكلات خود،) غير خدا را مى‏خوانيد اگر راست مى‏گوييد؟!» «40» (نه،) بلكه تنها او را مى‏خوانيد! و او اگر بخواهد، مشكلى را كه بخاطر آن او را خوانده‏ايد، برطرف مى‏سازد; و آنچه را (امروز) همتاى خدا قرارمى‏دهيد، (در آن روز) فراموش خواهيد كرد «41» ما به سوى امتهايى كه پيش از تو بودند، (پيامبرانى) فرستاديم; (و هنگامى كه با اين پيامبران به مخالفت برخاستند،) آنها را با شدت و رنج و ناراحتى مواجه ساختيم; شايد (بيدار شوند و در برابر حق،) خضوع كنند و تسليم گردند! «42» چرا هنگامى كه مجازات ما به آنان رسيد، (خضوع نكردند و) تسليم نشدند؟! بلكه دلهاى آنها قساوت پيدا كرد; و شيطان، هر كارى را كه مى‏كردند، در نظرشان زينت داد! «43» (آرى،) هنگامى كه (اندرزها سودى نبخشيد، و) آنچه را به آنها يادآورى شده بود فراموش كردند، درهاى همه چيز (از نعمتها) را به روى آنها گشوديم; تا (كاملا) خوشحال شدند (و دل به آن بستند); ناگهان آنها را گرفتيم (و سخت مجازات كرديم); در اين هنگام، همگى مايوس شدند; (و درهاى اميد به روى آنها بسته شد) «44»

آیات امروز را می توانید از طریق این لینک هم مطالعه کنید


توضيح:
هر روز مي خواهيم يک صفحه از قرآن را با هم بخوانيم (به همراه معني آن. هر روز چند دقيقه وقت مي ذاريم، بعد از يه مدت مي بينيم کل قرآن را ختم کرده ايم، به همين راحتي.
فرمايش امام صادق (عليه السلام) هم که يادمون هست: «قرآن پیمان خداست بر خلق او و برای شخص مسلمان شایسته است که بر عهد خود نگاه کند و هر روز 50 آیه بخواند.»
بيائيم فعلا حداقل با يک صفحه در روز شروع کنيم!
ياعلي مدد ... التماس دعا

 

 

 

بخش دوم

ديگر مطالب ارسالی

اعضا محترم گروه مي توانند مطالبشان را به آدرس
 Mobin_s2004@yahoo.com
بفرستند تا با نام خودشان در اين ستون نوشته شود.

 

setayesh_new@yahoo.com

ايستگاه خدا

قطاري كه به مقصد خدا مي رفت ، لختي در ايستگاه دنيا توقف كرد و پيامبر رو به جهانيان كرد و گفت:
مقصد ما خداست . كيست كه با ما سفر كند؟
كيست كه رنج و عشق توامان بخواهد ؟
كيست كه باور كند دنيا ايستگاهي است تنها براي گذشتن ؟
قرن ها گذشت اما از بيشمار آدميان جز اندكي بر آن قطار سوار نشدنداز جهان تا خدا هزار ايستگاه بود.
در هر ايستگاه كه قطار مي ايستاد ، كسي كم مي شد قطار مي گذشت و سبك مي شد ، زيرا سبكي قانون راه خداست .
قطاري كه به مقصد خدا مي رفت، به ايستگاه بهشت رسيد . پيامبر گفت اينجا بهشت است . مسافران بهشتي پياده شوند،اما اينجا ايستگاه آخر نيست .
مسافراني كه پياده شدند ، بهشتي شدند .اما اندكي ،باز هم ماندند ،قطار دوباره راه افتاد و بهشت جا ماند.
آنگاه خدا رو به مسافرانش كرد و گفت :
درود بر شما ،راز من همين بود .آن كه مرا ميخواهد ، در ايستگاه بهشت پياده نخواهد شد .
و آن هنگام كه قطار به ايستگاه آخر رسيدديگر نه قطاري بود و نه مسافري .

 

 

ansari_001@yahoo.com

تصادف

دو ماشین با هم تصادف بدی می کنند، بطوریکه هردو ماشین بشدت آسیب میبینند .ولی راننده ها بطرز معجزه آسایی جان سالم بدر می برند.
وقتی که هر دو از ماشین هایشان که حالا تبدیل به آهن فراضه شده بیرون می آیند ، خانم راننده میگوید: چه جالب شما مرد هستید،ببینید چه بروز ماشین هایمان آمده ! همه چیز داغان شده ولی ما کاملا" سالم هستیم .
این باید نشانه ای از طرف خداوند باشد که ما اینچنین با هم ملاقات کنیم و شاید بتوانیم زندگی مشترکی را با صلح و صفا آغاز کنیم !
مرد با هیجان پاسخ داد:بله ، کاملا" با شما موافقم این باید نشانه ای از طرف خدا باشد !
سپس زن ادامه داد و گفت : ببینید یک معجزه دیگر. ماشین من کاملا" داغان شده ولی این شیشه مشروب سالم مانده است .مطمئنا" خدا خواسته که این شیشه مشروب سالم بماند تا ما این تصادف و آشنایی خوش یمن را جشن بگیریم.
بعد زن بطری را به مرد داد .
مرد سرش را به علامت تصدیق تکان داد و در بطری را باز کرد و نصف شیشه مشروب را نوشید.
بعد بطری را به زن بر گرداند .زن بلافاصله بطری را به مرد برگرداند.
مرد گفت: مگر شما نمی نوشید؟!
زن در جواب گفت: نه . فکر می کنم باید منتظر پلیس باشم .

 

 

nazi_ahmadi100@yahoo.com

بر اساس تحقیقات جدیدی که توسط Panorama Mobile Customer Monitor انجام شده و نتیجه آن توسط Nielsen Media Research منشتر شده است ، انتخاب شما در رابطه با تلفن همراهتان می تواند معرف شخصیت شما و نوع زندگی شما باشد.
تحقیقات مذکور به نتایج زیر در خصوص 5 تولید کننده برتر گوشی تلفن همراه دست یافته است :

نوکیا = انتخاب خانواده ها و مدیران میانسال
موتورولا= انتخاب علاقه مندان به مد و مورد علاقه زیر 24 ساله ها
سونی اریکسون = انتخاب مردان جوان بلند پروازی که قصد دارند به موفقیت دست یابند
ال جی = مورد علاقه مادران
سامسونگ = برای خانم های جوانی که به کار خود اهمیت می دهند

 

 

hafez_asadi_tehran@yahoo.com

فروش گوشت انسان در میدان سرگل استکهلم


روز دوشنبه 9 آوریل گروههای دفاع از حقوق حیوانات در سوئد دست به ابتکاری جدید در میدان سرگل استکهلم زدند تا شهروندان را از مصرف محصولات حیوانی برحذر دارند و توجه آنها را به حقوق این موجودات بی زبان جلب کنند. ابتکاری که منجر به جلب توجه  گسترده شهروندان و رسانه های سوئد گردید.
در این آکسیون مردان و زنانی بمانند حیوانات "ذبح" شده و بصورت برهنه در جعبه هایی که در فروشگاهها جهت ارائه گوشت حیوانات مورد استفاده قرار میگیرد بسته بندی شده و اطلاعاتی از قبیل وزن, قیمت هر کیلو و آخرین تاریخ مصرف آنها دقیقا به مانند یک بسته بندی واقعی گوشت بر روی آنها درج شده بود.
منظره وحشت انگیز انسانهایی که بصورتی سرد و خونین و برهنه در بسته بندیهایی که نام "گوشت" بر روی آن به چشم می خورد قرار گرفته بودند توجه همه رهگذران و بخصوص توریست ها را به خود جلب نمود.
سازمان Charity International visa با این عمل خواستار جلب توجه انسانها به زجری است که میلیاردها حیوان متحمل می شوند تا بصورت قطعه قطعه شده در بسته بندیهای فروش گوشت فروشگاهها قرار گیرند. این سازمان مایل است تا انسانهای هر چه بیشتری محصولات غذایی حیوانی را تحریم کنند.
لودویک لیندستروم مسئول این سازمان به خبرگزاری ت ت می گوید که "کتلت و فیله ای که در یخچال فروشگاهها قرار دارند روزگاری موجودات جان دار بوده اند. بسیاری این توهم را دارند که از این حیوانات به خوبی نگهداری شده است, اما اینطور نیست. هر زمان که از محصولات حیوانی استفاده می کنید در شکنجه این حیوانات سهیم هستی

 

 
ashoora63_ht@yahoo.com

از این پس منافقین انگشت نما می شوند

از همان ابتدای روی کار آمدن دولت نهم، رویکرد ارزشی، انقلابی و مکتبی آن مشخص بود؛ به گونه ای که رسانه های غربی در همان روزهای آغازین انتخاب دکتر احمدی نژاد توسط ملت و تشکیل دولت اسلامی در خبرها و تحلیل های خود تاکید می کردند که ایران به سالهای آغازین انقلاب و دوران اقتدار امام خمینی(ره) بازگشته است.
خشنودی رهبر معظم انقلاب نیز چیزی نبود که پنهان بماند و ایشان از همان ابتدا رضایت خود را از روی کار آمدن چنین دولتی ابراز داشته و در سخنرانی ها و دیدارهای مختلف از رویکردهای اصولی این دولت نهم اعلام کردند.
اما نکته ای بیش از همه مورد استفاده بدخواهان کشور خصوصا منافقین داخلی قرار میگرفت، این تحلیل بود که رهبری با توجه به جایگاهی که دارد، از همه دولتها حمایت می کند و حمایت های رهبری از دولت نهم چیز جدیدی نیست.
این تحلیل ها حتی تا جایی پیش رفت که قلم های زهرآلود شروع به مقایسه سخنان رهبری در دوران روسای جمهور گذشته و رئیس جمهور کنونی کردند و با برخی ترفندها و سانسور واقعیات اینگونه وانمود کردند که نه تنها حمایت های رهبری از دولت نهم و شخص دکتر احمدی نژاد چیز جدیدی نیست، بلکه رهبری از عملکرد این دولت رضایت ندارد!
اما همچون همیشه رهبر حکیم انقلاب با اشراف کامل بر اخبار و درایتی خاص این خط را شناخته و طی سخنان مهمی که اول فروردین ماه ۸۶ در حرم مطهر رضوی ایراد فرمودند، تاکید کردند :
"من از دولت حمايت مى‏كنم. از همه‏ى دولتهاى بر سر كار و منتخب مردم حمايت كردم، بعد از اين هم همين خواهد بود؛ از اين دولت هم به طور خاص حمايت مى‏كنم.
اين حمايت، بى‏دليل و بى‏حساب و كتاب نيست. اولاً جايگاه دولت در نظام جمهورى اسلامى و در نظام سياسى كشور ما جايگاه بسيار مهمى است، ثانياً بيشترين مسئوليتها را دولت بر دوش دارد؛ بعد هم اين جهتگيرى‏هاى دينى و اين ارزش‏گرايى انقلابى و اسلامى خيلى ارزش دارد.
سختكوشى، تلاش فراوان، ارتباط با مردم، سفرهاى استانى، جهتگيرى عدالت و زىّ مردمى؛ اينها خيلى قيمت دارد و من قدر اين كارها را مى‏دانم. من به خاطر اين چيزها از دولت حمايت مى‏كنم. "
قطعا با معیار قرار دادن چنین سخنانی که بارها و بارها توسط رهبری به صورت ریز و شفاف بیان شده است، می توان حق را از باطل، دوست را از منافق و خودی را از غیرخودی تشخیص داد و قطعا منافقین از این پس انگشت نما و رسوا خواهند شد.

 

.

mhrsanei@googlemail.com

چربي خون
(کلسترول)

قدر اين مطلب مختصري در مورد چربي خون يا به عبارتي كلسترول توضيح مي دهم احتمالا همگي با اصطلاح چربي خوب و چربي بد خون برخورد داشته ايد .
كلسترول يك نوع چربي به شمار مي رود و در خون و همة بافت هاي بدن و به ‏خصوص در سيستم عصبي و مغز انسان وجود دارد و در ساختمان غشاي سلول ها، برخي هورمون ها و... شركت دارد وجود آن براي سلامت بدن ضروري است. عمده ترين منبع كلسترول، كلسترولي است كه كبد خود انسان توليد مي كند( 80 درصد) و بقيه آن از خارج بدن و از طريق رژيم غذائي تأمين مي شود و عمدتاٌ با خوردن غذاهاي حيواني مانند تخم مرغ، گوشت و شير فراهم مي‏گردد. اما كلسترول همانند ساير چربي ها در آب نا محلول است وبراي جذب از غشا روده با يك نوع پروتئين بنام ليپو پروتئين تركيب مي شود درصد و چگالي اين پروتئين چنانچه بالا باشد
High-density lipoproteins (HDL) به چربي خوب و اگر كم باشد (LDL) چربي بد ناميده مي شود به دليل اينكه LDL در جدار رگها رسوب مي كند و علت عمده حملات قلبي است يا با جدا شدن پلاك كلسترول آغازگر تشكيل لخته خوني وسكته مغزي ميباشد . بر عكس HDL باعث پاكسازي عروق خوني مي شود (انتقال كلسترول اضافي خون به كبد ) . به همين دليل بايد با ورزش و پرهيز از خوردن چربي هاي اشباع حيواني و جايگزيني آن با روغن هاي گياهي از جمله روغن زيتون - كانولا و كره بادام زميني سطح HDL را بالا ببريم و LDL را پائين نگه داريم . اما هنگامي كه بدن بخواهد چربي‏هاي مصرف‏شده را ذخيره كند. آن را تبديل به ماده‏اي به نام تري‏گلسيريد مي‏كند تمام بافت‏هاي چربي بدن حاوي تري‏گلسيريد است كه در زمان نياز براي سوخت و ساز مصرف مي‏شود.
(LDL) حاوي 20 درصد پروتئين، 45 درصد كلسترول و (HDL) حاوي 50 درصد پروتئين، 20-15 درصد كلسترول است . مقادير مجاز و مطلوب كلسترول خون ( ايده آل ) LDL كمتر از 100 – تا 130 خوب – و HDL بالاتر از 60 مي باشد و به طور طبيعي كلسترول خون بايد كم‏تر از 200ميلي‏گرم باشد .
طبق توصيه متخصصين تغذيه چربي را نبايد به طور كامل از رژيم غذائي حذف كرد و 30 درصد انرژي روزانه را مي توان از چربي ها تامين كرد اما نوع چربي كه مصرف مي كنيم بسيار مهم است . كره حيواني لبنيات پرچرب گوشت قرمز - مرغ به همراه پوست حاوي مقادير زيادي چربي هاي اشباع هستند كه موجب بالا رفتن سطح كلسترول بد خون مي شود اما غذاهاي دريائي غلات و ميوه ها و سبزيجات حاوي فيبر زياد باعث پائين آمدن سطح LDL مي شود .
www.getinshape.blogfa.com

 

 

hasanalibeigi@gmail.com

اگر عمر دوباره داشتم

دان هرالد (Don Herold) كاريكاتوريست و طنزنويس آمريكايى در سال 1889 در اينديانا متولد شد و در سال 1966 از جهان رفت. دان هرالد داراى تاليفات زيادى است اما قطعه كوتاهش �اگر عمر دوباره داشتم...� او را در جهان معروف كرد. بخوانيد:
"البته آب ريخته را نتوان به كوزه باز گرداند، اما قانونى هم تدوين نشده كه فكرش را منع كرده باشد.
اگر عمر دوباره داشتم مى كوشيدم اشتباهات بيشترى مرتكب شوم. همه چيز را آسان مى گرفتم. از آنچه در عمر اولم بودم ابله تر مى شدم. فقط شمارى اندك از رويدادهاى جهان را جدى مى گرفتم. اهميت كمترى به بهداشت مى دادم. به مسافرت بيشتر مى رفتم. از كوههاى بيشترى بالا مى رفتم و در رودخانه هاى بيشترى شنا مى كردم. بستنى بيشتر مى خوردم و اسفناج كمتر. مشكلات واقعى بيشترى مى داشتم و مشكلات واهى كمترى. آخر، ببينيد، من از آن آدمهايى بوده ام كه بسيار مُحتاطانه و خيلى عاقلانه زندگى كرده ام، ساعت به ساعت، روز به روز. اوه، البته منهم لحظاتِ سرخوشى داشته ام. اما اگر عمر دوباره داشتم از اين لحظاتِ خوشى بيشتر مى داشتم. من هرگز جايى بدون يك دَماسنج، يك شيشه داروى قرقره، يك پالتوى بارانى و يك چتر نجات نمى روم. اگر عمر دوباره داشتم، سبك تر سفر مى كردم.
اگر عمر دوباره داشتم، وقتِ بهار زودتر پا برهنه راه مى رفتم و وقتِ خزان ديرتر به اين لذت خاتمه مى دادم. از مدرسه بيشتر جيم مى شدم. گلوله هاى كاغذى بيشترى به معلم هايم پرتاب مى كردم. سگ هاى بيشترى به خانه مى آوردم. ديرتر به رختخواب مى رفتم و مى خوابيدم. بيشتر عاشق مى شدم. به ماهيگيرى بيشتر مى رفتم. پايكوبى و دست افشانى بيشتر مى كردم. سوار چرخ و فلك بيشتر مى شدم. به سيرك بيشتر مى رفتم.
در روزگارى كه تقريباً همگان وقت و عمرشان را وقفِ بررسى وخامت اوضاع مى كنند، من بر پا مى شدم و به ستايش سهل و آسان تر گرفتن اوضاع مى پرداختم. زيرا من با ويل دورانت موافقم كه مى گويد: "شادى از خرد عاقل تر است".
اگر عمر دوباره داشتم، گْلِ مينا از چمنزارها بيشتر مى چيدم *"

 

 

ronicarad@yahoo.com

Beauty of Maths!

1 x 8 + 1 = 9
12 x 8 + 2 = 98
123 x 8 + 3 = 987
1234 x 8 + 4 = 9876
12345 x 8 + 5 = 98765
123456 x 8 + 6 = 987654
1234567 x 8 + 7 = 9876543
12345678 x 8 + 8 = 98765432
123456789 x 8 + 9 = 987654321

1 x 9 + 2 = 11
12 x 9 + 3 = 111
123 x 9 + 4 = 1111
1234 x 9 + 5 = 11111
12345 x 9 + 6 = 111111
123456 x 9 + 7 = 1111111
1234567 x 9 + 8 = 11111111
12345678 x 9 + 9 = 111111111
123456789 x 9 +10= 1111111111

9 x 9 + 7 = 88
98 x 9 + 6 = 888
987 x 9 + 5 = 8888
9876 x 9 + 4 = 88888
98765 x 9 + 3 = 888888
987654 x 9 + 2 = 8888888
9876543 x 9 + 1 = 88888888
98765432 x 9 + 0 = 888888888



Brilliant, isn't it?


And finally, take a look at this symmetry:

1 x 1 = 1
11 x 11 = 121
111 x 111 = 12321
1111 x 1111 = 1234321
11111 x 11111 = 123454321
111111 x 111111 = 12345654321
1111111 x 1111111 = 1234567654321
11111111 x 11111111 = 123456787654321
111111111 x 111111111=12345678987654321

 

 

meherdad_kazemi@yahoo.com

نامه اي به کارگردان فيلم 300
متشکريم آقاي اشنايدر!

سلام آقاي زاک اشنايدر
بدون هيچ مقدمه اي به خاطر ساختن فيلم 300 از شما سپاسگزارم.
دقيقا نمي دانم شما با چه انگيزه اي سراغ چنين موضوعي رفته ايد ، اما اگر به قصد تحريف تاريخ سراغ اين موضوع رفته ايد تا مثلا تاريخ را به زيان ما ايرانيان و به نفع غربيان روايت کنيد، به ترکستان رفته ايد. شايد پس از اين همه سر و صداي ما ايرانيان درباره اين فيلم چنين سخني عجيب و غريب به نظر برسد، اما اين واقعيت است.
شما ناخواسته به ما کمک کرده ايد تا به گوشه اي از تاريخ خودمان توجه کنيم. پيش از اين که شما فيلم 300 را بسازيد خيلي از ما نه نامي از ترموپيل شنيده بوديم و نه از چنين نبردي خبري داشتيم و نه دلمان مي خواست که درباره خشايار و داريوش چيزي بشنويم، حالا هم که آب هايي که فيلم شما جاري ساخته از آسياب ها بيافتد دوباره در بر همان پاشنه قبلي خواهد چرخيد و ما دوباره همه چيز را فراموش خواهيم کرد تا بار ديگر در جايي ديگر يکي در کتابي يا فيلمي ناسزايي نثارمان کند تا بار ديگر يادمان بيايد که ما ايراني هستيم و ايران گذشته اي چنين و چنان دارد. نه اين که اسم کوروش و داريوش و هخامنشيان را نشنيده باشيم يا به آنها کاري نداشته باشيم، چرا اتفاقا هر جا که با هجومي اين چنيني روبه رو مي شويم، به آنها افتخار مي کنيم، اما اگر خيال مي کنيد که وقتمان را به خواندن و تامل کردن در تاريخ صرف کنيم، اشتباه کرده ايد.
راستش را بخواهيد الان فکر مي کنم کاش کمپاني برادران وارنر کارگردانان جوياي نام ديگري را اجير مي کرد و هر دوره تاريخ ايران را به يکي از آنان مي سپرد تا تحريفش بکنند و مثل شما ايرانيان آن دوره را وحشي و مستبد و زشت رو و ضعيف و.... (خلاصه آخر بدها) نشان بدهند تا ما غيرتي مي شديم و يک بار هم که شده تاريخ خودمان را دوره مي کرديم. شما نيازي به نوشتن فيلمنامه هاي جديدي نداريد، زيرا قبلا مورخان تان زحمت نوشتن افسانه هاي زيادي را کشيده اند. فکر مي کنم معامله خوبي باشد; شما به نان و نوايي که ضرورت سينماي امروز است دست مي يافتيد و ما هم ناخواسته از اين نمد براي خودمان کلاهي مي ساختيم.
ممکن است اين پيشنهاد خنده دار به نظر برسد، اما واقعيت اين است که همين جوري نمي توانيم سراغ تاريخمان برويم و نياز به انگيزه هاي قوي داريم که شما مي توانيد آن را فراهم کنيد. البته براي اين ادعاي خودم دليل محکمي هم دارم.
50 سال پيش يک ايراني به نام اميرمهدي بديع کتاب عظيمي نوشته است که در آن تناقض هاي نوشته هاي مورخان يوناني درباره ايران نشان داده شده و افسانه هايي را که به نام تاريخ به خورد مردم داده اند از تاريخ جدا کرد ه است. اين کتاب که نقدي اساسي به نوع تاريخ نگاري غربي ها درباره ايران است در 15 جلد به زبان فرانسه نوشته شده است و در زمان انتشارش توانسته است تاثيري جدي در تاريخ نگاري غربي بگذارد و مورد توجه بسياري از مورخان غربي واقع شده و به پيشرفت نقد تاريخ نگاري غربيان درباره ايران و به خصوص ايران باستان کمک کرده است.
نکته جالب اما اين جاست که 50 سال طول کشيد تا اين کتاب در ايران منتشر شود و اتفاقا چند ماه پيش از اين که کپي کم کيفيت فيلم شما در بازار فيلم هاي قاچاق ايران به فروش برسد اين کتاب در جشني کوچک و جمع و جور رونمايي شد. مي بينيد آقاي اشنايدر کتابي که اين همه براي ما اهميت دارد و امروز به ما کمک مي کند تا شاخ و برگ هايي را که شما بر افسانه هاي هرودوت (تاريخ نويس يوناني) درباره نبرد ترموپيل افزوده ايد بشناسيم، 50 سال در ميان ما غريب بوده و راستش را بخواهيد هنوز هم غريب است.
اين کتاب مستطاب که «يونانيان و بربرها» نام دارد با عنوان فرعي «روي ديگر تاريخ» توسط انتشارات توس در تهران منتشر شده و جالب است که يکي از موضوع هاي اين کتاب همين نبردي است که شما به آن شاخ و برگ داده ايد.
مثلا فيلم شما و افسانه هاي برخي مورخان يوناني تعداد سربازان اسپارتي را 300 نفر نشان مي دهند و «آن را به عنوان نمادي از مقاومت در برابر شرق باور داريد. کاملا محتمل است که در اين نبرد هر اسپارتي 7 برده داشته باشد که در جنگ همراه آنان بوده اند. در مجموع دو هزار و 400 نفر به اضافه دو هزار يوناني غير اسپارتي ديگر (تسپيان ها و لا سموني ها) که در اين نبرد کشته شدند، درصحنه حضور داشتند. همچنين اين مساله بايد مورد توجه قرار گيرد که وقتي آتني ها در بخش هاي يونان به قدرت مطلق تبديل شده اند، به يک شيوه کاملا غير دموکراتيک عمل مي کردند و دولت- شهرهايي را که مقاومت کرده بودند به وسيله مصادره و برده گرفتن افراد مجازات مي کردند». در واقع اسپارتيان فقط خود را به عنوان افراد آزاد به حساب مي آوردند و وقتي تعداد سپاهيان 300 نفر نوشته مي شود، ديگران به حساب نمي آيند.
آقاي اشنايدر مي بينيد فيلم شما چه خدمتي دارد به ما مي کند؟ اين چند جمله اي را که داخل گيومه گذاشته ام چند ماه پيش از اکران فيلم شما يکي از استادان ايراني يکي از دانشگاه هاي آمريکا در جشن رونمايي «يونانيان و بربرها» بر زبان آورد، ولي هيچ جايي انعکاس پيدا نکرد، اما حالا فيلم شما باعث شده است که چنين بحث هايي به وبلاگ ها و نشريات عمومي نيز کشيده شود که محققان تاريخ در خواب هم نمي ديدند، بشود صفحه اي از تاريخ ايران را در آنها ديد. باز هم متشکرم آقاي اشنايدر و خواهش مي کنم روي پيشنهاد من فکر کنيد. اميدوارم که باز هم فيلم هاي اينچنيني بسازيد، فقط خواهش مي کنم به دوره هاي مختلف تاريخ ايران بپردازيد!

 

 

lazgee@yahoo.com

مي‌دونستي ...؟

 فکر ميکنيد تصوير زير مربوط به چه چيزي است ...... درست حدس زديد آرم شرکت نوشابه سازي کوکاکولا ، آرم به ثبت رسيده و رسمي اين شرکت آمريکائي ، اما .....



شايد صدها بار اين آرم را در فروشگاهها ديده باشيد و صدها بار از اين نوشابه خورده باشيد اما چيزي که به فکر هيچ کس نميرسد اين است که اين آرم يک اهانت به پيامبر اسلام و شهر مکه که قبله همه مسلمانان است را به دنبال خود دارد بدون اينکه افراد معمولي به آن دقت کنند ، درست شنيديد يک اشتباه کاملا عمدي در طراحي اين آرم
شما کافيست يک برچسب نوشابه کوکاکولا را از روي بدنه بطري جدا کرده و به پشت آن با دقت نگاه کنيد ، فکر ميکنيد چه چيزي را خواهيد ديد ، من که از تعجب چشمانم گرد شد ....... بله درست است آرم کوکاکولا از پشت به اينصورت خوانده ميشود ( لا محمد - لا مکه ) يعني نه محمد و نه مکه
با يک خط بسيار زيبا و در عين حال حرفه اي از يک طرف ( لامحمد - لامکه ) به زبان عربي ديده ميشود و از طرف روي آن کلمه کوکاکولا به زبان انگليسي و به همان شکل و شمايل صحيح آن را خواهيد ديد ، که نشان از حرفه اي بودن طراح اين آرم و يک قصد عمدي که در آن پنهان است را دارد



من خيلي سعي کردم که خودم را قانع کنم که اين يک تصادف است و عمدي نبوده اما هر چه که اين آرم را زير و رو کردم ديدم نه تصادفي در کار نيست ، نظر شما چيست آيا کوکاکولا يا طراح آرم آن واقعا قصد چنين کاري را داشته و شرکت کوکاکولا چه توجيهي براي اين کار دارد . ضمنا کوکاکولا در ايران داراي نمايندگي است و نوشابه هاي آن را هر روز من و شما ميخريم !
راستي آيا ميدانيد هر بشکه کوکاکولا ( يا در واقع هر بشکه آب شکر ) را به قيمتي حدود 250 تا 300 دلار از آمريکا ميخريم و بجاي آن نفت را در اوج قيمت بشکه 65 دلار به آمريکا هديه ميدهيم

شرکت کوکاکولاي آمريکا اينبار در يک توهين آشکار به مسلمانان ، تصوير تبليغاتي خود را شبيه به نماز جماعت مسلمانان منتشر کرده و به شکل و شمائلي ، نمازگزاران مسلمان را نشان داده است که گويا بطري هاي نوشابه کوکاکولا هستند که آنها را پهلوي هم رديف کرده اند !
شرکت کوکاکولا علاوه بر توهين هاي در پس پرده خود و با توجه به عدم برخورد مسلمانان با حرکتهاي زشت اين شرکت ، اينبار گويا شمشير را از رو بسته است تا به همه کسانيکه که در خواب حسن نيت هستند بفهماند که مسلمان در نظر آنها بي ارزش است و به راحتي مقدسات آنها را به مسخره خواهد گرفت و جوانان مسلمان نيز دستمزد فيگورهاي روشنفکرانه خود را از دست مدير کوکاکولا تحويل بگيرند
جالب اينجاست که پس از انتشار تصوير برعکس شده آرم کوکاکولا در همين سايت که در آن نشان داده شده بود که طراح آرم کوکاکولا سعي کرده است جمله ( لا محمد ، لا مکه ) يعني ( نه محمد و نه مکه ) را بمنظور نفي مقدسات مسلمانان ، کاملا بصورت عمدي در آرم لحاظ کند ، بسياري از افراد خوش نيت و کم دقت ، ما را به باد انتقاد گرفتند که شما ساخته هاي خيال خود را به خورد کاربران خود ميدهيد و کوکاکولا هيچوقت چنين حماقتي نميکند ...... اما همه ما امروز ميبينيم که آنها از هيچ کاري براي تمسخر و کوچک کردن ما فرو گذار نميکنند ، حتي اگر در يک آرم يا يک پوستر باشد
البته اين تصوير مدت زيادي است که منتشر شده است اما ما در انتشار خبر آن مردد بوديم که با توجه به نظرات کاربران در مورد خبر قبلي توهين کوکاکولا ، لازم ديديم که اين مطلب را منتشر کنيم



البته میدونم خبر کمی سوختس (قدیمیه) ولی گفتم شاید بعضیا ندونن
  

 

masoud_ghobeishavi@yahoo.com

داستان اصحاب كهف
قسمت ششم

مؤلف : در كافى نيز در معناى اين حديث روايتى از هشام بن سالم از آن جناب نقل شده . و نيز در معناى آن عياشى از كاهلى از آن جناب و از درست در دو خبر از آن جناب آورده كه در يكى از آنها آمده كه : اصحاب كهف در ظاهر زنار مى بستند و در اعياد مردم شركت مى كردند.
و نبايد به اين روايات اشكال كرد كه از ظاهر آيه ((اذ قاموا فقالوا ربنا رب السموات و الارض لن ندعو من دونه الها)) بر مى آيد كه اصحاب كهف تقيه نمى كرده اند. و اينكه مفسرين در تفسير حكايت كلام ايشان كه گفته اند ((اويعيدوكم ...)) احتمال تقيه داده اند صحيح نيست ، براى اينكه اگر به ياد خواننده باشد گفتيم كه بيرون شدن آنان از شهر، هجرت از شهر شرك بوده كه در آن از اظهار كلمه حق و تدين به دين توحيد ممنوع بوده اند. چيزى كه هست تواطى آنان كه شش نفر از معروفها و اهل شرف بوده اند، و اعراضشان از اهل و مال و وطن جز مخالفت با دين وثنيت عنوان ديگرى نداشته . پس اصحاب كهف در خطر عظيمى بوده اند، به طورى كه اگر بر آنان دست مى يافتند يا سنگسار مى شدند و يا آنكه مجبور به قبول دين قوم خود مى گشتند.
و با اين زمينه كاملا روشن مى شود كه قيام ايشان در اول امر و گفتن : ((ربنا رب السموات و الارض لن ندعوا من دونه الها)) اعلام علنى مخالفت با مردم و تجاهر بر مذمت بت پرستى و توهين به طريقه مردم نبوده ، زيرا اوضاع عمومى محيط، چنين اجازه اى به آنان نمى داد، بلكه اين حرف را در بين خود گفته اند.
و به فرضى هم كه تسليم شويم كه جمله ((اذ قاموا فقالوا ربنا رب السموات و الارض )) دلالت دارد براينكه ايشان تظاهر به ايمان و مخالفت با بت پرستى مى كرده اند و تقيه را كنار گذاشته بودند، تازه مى گوييم اين در آخرين روزهايى بوده كه در ميان مردم بوده اند، و قبل از اينكه چنين تصميمى بگيرند در ميان مردم با تقيه زندگى مى كرده اند. پس معلوم شد كه سياق هيچ يك از دو آيه منافاتى با تقيه كردن اصحاب كهف در روزگارى كه در شهر و در ميان مردم بودند، ندارد.
و در تف سير عياشى نيز از ابى بكر حضرمى از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمو: اصحاب كهف نه يكديگر را مى شناختند و نه با هم عهد و ميعادى داشتند بلكه در صحرا يكديگر را ديده با هم عهد و پيمان بستند، و از يكديگر، يعنى دو به دو عهد گرفتند، آنگاه قرار گذاشتند كه يك باره مخالفت خود را علنى ساخته به اتفاق در پى سرنوشت خود بروند.
مؤ لف : در معناى اين روايت خبرى است از ابن عباس كه ذيلا نقل مى شود:
در الدرالمنثور است كه ابن ابى شيبه و ابن منذر و ابن ابى حاتم از ابن عباس ‍ روايت كرده اند كه گفت : ما با معاويه در جنگ مضيق كه در اطراف روم بود شركت كرديم و به غار معروف كهف كه اصحاب كهف در آنجا بودند و داستانشان را خدا در قرآن آورده برخورديم . معاويه گفت : چه مى شد در اين غار را مى گشوديم واصحاب كهف را مى ديديم . ابن عباس به او گفت : تو نمى توانى اين كار را بكنى خداوند اين اشخاص را از نظر كسانى كه بهتر از تو بودند مخفى داشت و فرمود: ((لو اطلعت عليهم لوليت منهم فرارا و لملئت منهم رعبا - اگر آنان را ببينى پا به فرار مى گذارى و پر از ترس ‍ مى شوى معاويه گفت : من از اين كار دست بر نمى دارم تا قصه آنان را به چشم خود ببينيم ، عده اى را فرستاد تا داخل غار شده جستجو كنند، و خبر بياورند. آن عده وقتى داخل غار شدند خداوند باد تندى بر آنان مسلط نمود تا به طرف بيرون پرتابشان كرد. قضيه به ابن عباس رسيد پس او شروع كرد به نقل داستان اصحاب كهف و گفت كه اصحاب كهف در مملكتى زندگى مى كردند كه پادشاهى جبار داشت و مردمش را به تدريج به پرستش ‍ بتها كشانيد، و اين چند نفر در آن شهر بودند، وقتى اين را ديدند بيرون آمده خداوند همه شان را يكجا جمع كرد بدون اينكه قبلا يكديگر را بشناسند. وقتى به هم برخوردند از يكديگر پرسيدند قصد كجا داريد، در جواب نيت خود را پنهان مى داشتند چون هر يك ديگرى را نمى شناخت تا آنكه از يكديگر عهد و ميثاق محكم گرفتند كه نيت خود را بگويند. بعدا معلوم شد كه همه يك هدف دارند و منظورشان پرستش پروردگار و فرار از شرك است ، همه با هم گفتند: ((ربنا رب السموات و الارض ... مرفقا)).
آنگاه ابن عباس اضافه مى كند كه دور هم نشستند، از سوى ديگر زن و بچه ها و قوم و خويش ها به جستجويشان برخاستند ولى هر چه بيشتر گشتند كمتر خبردار شدند تا خبر به گوش پادشاه وقت رسيد. او گفت اين عده در آينده شاءن مهمى خواهند داشت ، معلوم نيست به منظور خيانت بيرون شده اند يا منظور ديگرى داشته اند. و به همين جهت دستور داد تا لوحى از قلع تهيه كرده اسامى آنان را در آن بنويسند آنگاه آن را در خزينه سلطنتى خود جاى داد و در اين باره خداى تعالى مى فرمايد: ((ام حسبت ان اصحاب الكهف و الرقيم كانوا من اياتنا عجبا)) چون مقصود از رقيم همان لوحى است كه اسامى اصحاب كهف در آن مرقوم شده . و اما اصحاب كهف ، از آنجا كه بودند به راه افتاده داخل غار شدند، و خدا به گوششان زد و خواب را برايشان مسلط كرد، و اگر در غار نبودند آفتاب بدنهايشان را مى سوزانيد، و اگر هر چند يك بار از اين پهلو به آن پهلو نمى شدند زمين بدنهايشان را مى خورد، و اينجا است كه خداى تعالى فرموده ((و ترى الشمس ...)).
آنگاه مى گويد: پادشاه مزبور دورانش منقضى گشت و پادشاهى ديگر به جايش نشست . او مردى خداپرست بود، و بر خلاف آن ديگرى عدالت گسترد، در عهد او خداوند اصحاب كهف را براى آن منظورى كه داشت بيدار كرد، يكى از ايشان گفت : به نظر شما چقدر خوابيده ايم ؟ آن ديگرى گفت : يك روز، يكى ديگر گفت دو روز، سومى گفت بيشتر خوابيده ايم تا آنكه بزرگشان گفت : بى جهت اختلاف مكنيد كه هيچ قومى اختلاف نكردند مگر آنكه هلاك شدند، شما يك نفر را با اين پول روانه كنيد تا از شهر طعامى خريدارى كند.
وقتى وارد شهر شد لباسها و هيات ها و منظره هايى ديدكه تاكنون نديده بود. مردم شهر را ديد كه طور ديگرى شده اند آن مردم عهد خود نيستند. نزديك نانوايى رفت پول خود را كه سكه اش به اندازه كف پاى بچه شتر بود نزد او انداخت نانوا پول را بيگانه يافت ، و پرسيد اين را از كجا آورده اى ؟ اگر گنجى پيدا كرده اى مرا هم راهنمايى كن و گرنه تو را نزد امير خواهم برد. گفت : آيا مرا به امير مى ترسانى ، هر دو به نزد امير شدند، امير پرسيد پدرت كيست ؟ گفت : فلانى ، امير چنين كسى را نشناخت ، پرسيد پادشاهت نامش ‍ چيست ؟ گفت : فلانى او را هم نشناخت ، رفته رفته مردم دورش جمع شدند، خبر به گوش عالم ايشان رسيد. عالم شهر به ياد آن لوح افتاده دستور داد آن را آوردند آنگاه اسم آن شخص راپرسيد، و ديد كه يكى از همان چند نفرى است كه نامشان در لوح ضبط شده ، اسامى رفقايش را پرسيد، همه را با اسامى مرقوم در لوح مطابق يافت . به مردم بشارت داد كه خداوند شما را به برادرانتان كه چند صد سال قبل ناپديد شدند راهنمايى كرده برخيزيد. مردم همه حركت كردند تا آمدند نزديك غار چون نزديك شدند جوان گفت شما باشيد تا من بروم و رفقايم را خبر كنم و آنگاه آرام وارد شويد، و هجوم نياوريد، و گرنه ممكن است از ترس قالب تهى كنند، و خيال كنند شما لشگريان همان پادشاهيد، و براى دستگيريشان آمده ايد. گفتند: حرفى نداريم ليكن به شرطى كه قول بدهى باز هم بيرون بيايى ، او هم قول داد كه ان شاء اللّه بيرون مى آيم . پس داخل غار شد و ديگر نفهميدند به كجا رفت ، و از نظر مردم ناپديد گرديد، مردم هر چه خواستند وارد شوند نتوانستند، لا جرم گفتند بر بالاى غارشان مسجدى بنا كنيم ، و چنين كردند، و هميشه در آن مسجد به عبادت و استغفار مى پرداختند.
مؤ لف : اين روايت مشهور است ، و مفسرين در تفاسير خود آن را نقل كرده و خلاصه تلقى به قبولش كرده اند، در حالى كه خالى از چند اشكال نيست :
يكى اينكه از ظاهرش بر مى آيد كه اصحاب كهف هنوز در حال خواب هستند و خداوند بشر را از اينكه بخواهند كسب اطلاعى و جستجويى از ايشان بكنند منصرف نموده ، و حال آنكه كهفى كه در ناحيه مضيق و معروف به غار افسوس است امروز هم معروف است ، و در آن چنين چيزى نيست .
و آيه اى هم كه ابن عباس بدان تمسك جسته حالت خواب ايشان را قبل از بيدار شدن مجسم مى سازد، نه بعد از بيداريشان را. علاوه بر اينكه از خود ابن عباس روايت ديگرى رسيده كه مخالف با اين روايت است . و آن روايتى است كه الدر المنثور از عبد الرزاق و ابن ابى حاتم از عكرمه نقل كرده و در آخر آن آمده كه : ((پادشاه با مردم سوار شده تا به در غار آمدند، جوان گفت مرا رها كنيد تا رفقايم را ببينم و جريان را برايشان بگويم ، چند قدمى جلوتر وارد غار شد، او رفقايش را ديد و رفقايش هم او را ديدند، خداوند به گوششان زد خوابيدند، مردم شهر چون ديدند دير كرد وارد غار شدند و جسدهايى بى روح ديدند كه هيچ جاى آنها پوسيده نشده بود، شاه گفت : اين جريان آيتى است كه خداى تعالى براى شما فرستاده .
ابن عباس با حبيب بن مسلمه به جنگ رفته بود، در راه به همين غار بر خوردند، و در آن استخوانهايى ديدند مردى گفت : اين استخوانهاى اصحاب كهف است ، ابن عباس گفت استخوانهاى ايشان در مدتى بيش از سى صد سال قبل از بين رفته است )).
اشكال مهم تر اين روايت اين است كه از عبارت ((استخوانهاى ايشان در مدتى بيش از سيصد سال قبل از بين رفته )) بر مى آيد كه از نظر اين روايت داستان اصحاب كهف در اوائل تاريخ ميلادى و يا قبل از آن رخ داده ، و اين حرف با تمامى روايات اين داستان مخالف است ، جز آن روايتى كه تاريخ آن را قبل از مسيح دانسته .
اشكال ديگرى كه به روايت ابن عباس وارد است اين است كه در آن آمده : يكى گفت يك روز خوابيديم يكى گفت دو روز، و اين حرف با قرآن كريم هم مخالف است ، براى اينكه قرآن نقل مى كند كه گفتند: ((لبثنا يوما او بعض يوم )) و اتفاقا كلام قرآن كريم با اعتبار عقلى هم سازگار است ، زيرا كسى كه نفهميده چقدر خوابيده نهايت درجه اى كه احتمال دهد بسيار خوابيده باشد يك روز يا كمى كمتر از يك روز است ، و اما دو شبانه روز آنقدر بعيد است كه هيچ از خواب برخاسته اى احتمالش را نمى دهد.
از اين هم كه بگذريم در روايت داشت : بزرگترشان گفت اختلاف مكنيد، كه اختلاف مايه هلاكت هر قومى است . و اين يكى از سخنان باطل است ، زيرا آن اختلافى مايه هلاكت است كه در عمل به چيزى باشد، و اما اختلاف نظرى امرى نيست كه اجتناب پذير باشد، و هرگز مايه هلاكت نمى شود.

ادامه دارد ...

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

  •  براي دريافت مداوم مجله الکترونيکي «روزانه» بصورت ايميل، مي توانيد عضو گروه اختصاصي «مبين» شود. براي عضو شدن اينجا را کليک کنيد.

  •     دوست عزيزم اگر شما هر مطلب، دل نوشته، شعر، خبر، داستان، جوک و... داري و فکر مي کني براي اعضا گروه جالب باشه را مي توني به آدرس من (mobin_s2004@yahoo.com) بفرستي تا با نام خودت در  بخش از «مطالب ارسالي اعضا» نوشته بشه.

  •    از همه دوستان عزيزي که لطف مي کنند و براي «روزانه» مطلب مي فرستند بينهايت متشکرم. همه ايميلهايي که براي من مي فرستيد به دستم مي رسند و حتما با نام خود شما در «روزانه» نوشته خواهند شد. فقط بخاطر اينکه حجم مطالب ارسالي از طرف اعضا بسيار زياد هست، و از طرفي در نوشتن مطالب (از نظر تعداد) محدوديت دارم، لذا مطالب دريافتي در نوبت قرار گرفته و به مرور نوشته خواهند شد. اين را گفتم تا اگر مطلب شما دوست خوبم با چند روز تاخير نوشته شد، علتش را بدانيد.

  •    منتظر پيشنهادات، نظرات و خدايي نکرده انتقادادتان در مورد مجله الکترونيکي «روزانه» هستم!

  •    دوباره تاکيد مي کنم که هر مطلب و حرفي داشتيد، لطفا (!) فقط به آدرس شخصي من ارسال کنيد، مرسي! 

باقي بقايتان!

 

Copyright © 2005-2006  mobin_s2004@yahoo.com
All Right Reserved © www.mobin-group.com

Mobin_s2004@yahoo.com

Mobin_s2004@yahoo.com

 

22 فروردين / 11 آوريل / 22 ربيع الاول

Mobin_s2004@yahoo.com
22 فروردين ماه هجري خورشيدي
Mobin_s2004@yahoo.com
توطئه دولت روم برضد شاه ايران و انجام كودتا در سال 35 ميلادي

سناي روم و شوراي دولتي اين كشور در تمام ساعات روز 11 آوريل سال 35 ميلادي با نگراني تمام به مسئله ارمنستان كه اردوان سوم شاه وقت ايران بدون اطلاع دولت روم پادشاه تازه اي برايش تعيين و اعزام داشته بود مذاكره كردند. اردوان سوم پسر خود «ارشك (اشك)» را به پادشاهي ارمنستان كه چند برابر امروز وسعت داشت منصوب كرده بود. از صورتجلسه اين مذاكرات كه به دست آمده و محفوظ مانده است چنين بر مي آيد كه اعضاي اين دو مجلس در آن جلسه مشترك و محرمانه تصميم گرفتند كه با تيرداد پسر عموي اردوان سوم كه پيش از انتخاب شدن اردوان به عنوان شاه، نامزد اين مقام بود و بعدا هم از مخالفت با شاه منتخب دست بر نمي داشت تماس برقرار و وي را با دادن وعده هرگونه كمك تحريك به مبارزه مسلحانه و يا كودتا كنند. اين تصميم با صرف هزينه بسيار به اجرا درآمد. دولت روم در اجراي اين تصميم، حاكم ايبريا (گرجستان كنوني) را كه دست نشانده ايران بود ترغيب به حمايت از كودتاي تيرداد كرد. اين توطئه موقتا پيروز شد، پايتخت به دست تيرداد افتاد كه خود را تيرداد سوم و بدون كسب راي بزرگان كشور شاه تازه خواند و با هدف راضي كردن دولت روم، با بركناري ارشك از پادشاهي ارمنستان موافقت كرد كه حاكم گرجستان با حفظ سمت برجاي ارشك نشست. اردوان سوم پس از ترك پايتخت، به منظور جلب كمك و جمع آوري نيرو جهت سركوب كردن تيرداد كودتاگر به منطقه هيركانيا (گرگان امروز) رفت. اردوان سپس با نيروي تازه به پايتخت بازگشت و تيرداد را كه مورد تنفر بسياري از بزرگان (به علت كوتاه آمدن در برابر روميان) بود فراري داد و مقام خود را باز گرفت ولي درصدد انتقامگيري از روميان برنيامد و با آنان صلح و سازش كرد. اما اين سازش از سوي بزرگان ايران رد و اردوان سوم بركنار شد كه با دادن قول عدم احترام به مفاد سازشنامه با روم، به سلطنت بازگشت و تا سال 41 ميلادي كه زنده بود شاهي كرد. تفكر كودتا و درگيري شاهزادگان باهم تا مدتي در ايران باقي ماند و پس از مرگ اردوان سوم، دو پسر او گودرز و «واردان» بر سر كسب قدرت به جان هم افتادند و تاج پادشاهي ميان آندو چند بار دست به دست گشت و از اين رهگذر، ملت آسيب ديد.
     بعضي محاسبات تقويمي، تاريخ برگزاري جلسه مشترك سنا و شوراي دولتي روم را 10 آوريل سال 35 ميلادي تعيين كرده است.

 

ترس بلشويکهاي روس از ناسيوناليسم ايراني

يازدهم اپريل 1921 (22 فروردين 1300 خورشيدي و 50 روز پس از كودتاي رضاخان پهلوي دولت مسكو با عجله تمامي مناطق وابسته در آسياي ميانه ازجمله نواحي فارسي زبان «ورارود» را «تركستان!» اعلام كرد. روزنامه هاي لندن و پاريس دو روز بعد نوشتند كه بيم از بيداري ناسيوناليسم ايراني و تلاش ايران براي اعمال نفوذ و تحريك در اين مناطق و جدا كردن آنها از امپراتوري بلشويكي تازه تاسيس روسيه سبب شده بود كه حكومت مسكو عجولانه اين تصميم را بگيرد كه در دهه هاي بعد اين منطقه در چارچوب شوروي، با ترسيم خطوط! و بدون توجه به واقعيت هاي تاريخي، به چند جمهوري تقسيم شد كه در اوايل دهه 1990 هركدام اعلام استقلال كردند، ولي برخي معارضات نژادي و فرهنگي وجود دارد.

 

آغاز نهضت اسلامى فلسطين

22 فروردين 1361
حـركـت اسـلامـى انـتـفـاضـه كـه به قيام اسلامى ملت فلسطين اخلاق شده است با همين باور طى سـال هـاى اخـير ادامه داشته است قيام اسلامى فلسطين به طرف انگيزه هاى اسلامى و الهى آغاز شـد و هـيـچ خـط و گـرايـش سـيـاسـى ديـگـرى در روند آن نقش ‍ نداشت و مهمترين و جه ا هميت قيام اسلامى مردم مسلمان اراضى اشغالى ماهيت اسلامى اين مبارزات است شعارهاى الله اكبر و لا اله الا الله كـه تـوسـط مـردم و تـظـاهـر كـنـندگان د ركرانه اشغالى غرب رود اردن سرداده مى شود تـابـلوهـا و تـصـاوير و پلاكاردهايى كه در آنها به آزادى قدس اشاره مى شود. همه حكايت از اسلامى بودن مبارزات مردم مسلمان فلسطين در اراضى اشغالى دارد.
اهـمـيت نهضت اسلامى مردم فلسطين در اين است كه تظاهرات و مبارزات آنان به دور از صلاحديد احزاب سياسى فلسطين و به دور از تشخيص و اقتضاى سياست آنان صورت گرفته است .

 

 آغاز عمليات بيت المقدس 5

22 فروردين 1367 - عمليات بيت المقدس 5 با رمز يا ابا عبد الله الحسين(ع) در منطقه عملياتي پنجوين آغاز شد . اين عمليات كه با هدف انهدام سازمان رزمي دشمن آغاز شده بود با بجاي گذاشتن 3500تن كشته و زخمي از نيروهاي دشمن خاتمه يافت . در عمليات يت المقدس 5 چندين گران از لشكر 27و صدها دستگاه تانك و نفربر منهدم شدند.

Mobin_s2004@yahoo.com
11 آوريل ميلادي
Mobin_s2004@yahoo.com

در قلمرو انديشه

فن سخنرانی عمومی

11 آوريل دو هزار و پنجاه و هفت سال پيش سيسرو انديشمند ، خطيب ، نويسنده و سياستمدار رومي ( ايتاليايي ) كتاب فن سخنراني عمومي ( خطابه ) را به پايان رسانيد . وي در مقدمه اين كتاب كه قواعد آن هنوز تدريس مي شود ياد آور شده است : هركس كه بخواهد مقام عمومي داشته باشد بايد در ايراد نطق و دست كم نوشتن مطالبي كه مي خواهد عرضه بدارد مهارت داشته باشد تا موفق شود و اگر احساس كند كه در نوشتن گزارش و نطق نمي تواند به مهارت برسد بايد فردي امين و وفادار را در كنار خود داشته باشد كه گزارش و نطق او را برايش بنويسد. وي در اين كتاب ساختار يك نطق ، انتخاب كلمات و تنظيم جملات و حتي طرز ايستادن و اشاره كردن و حركت دست و گردن و صورت را هنگام ايراد نطق عمومي تشريح كرده است.

 

ساير ملل

رسم برگزاری زادروز يک رئيس کشور

يازدهم آوريل زادروز « سه وروس » امپراتور روم است که در 135 ميلادی به دنيا آمد. وی نخستين رئيس يک کشور در جهان بود که امر کرد زادروز او هر سال جشن گرفته شود و مقامات نظامی و کشوری برای گفتن تبريک به ديدار او بروند و هديه ببرند که اين رسم در پاره ای از کشورها تا به امروز ادامه يافته است.

برخي ديگر از رويدادهاي 11 آوريل

  • 1034:   رومانوس سوم امپراتور روم شرقی (قسطنطنيه ) به دست زنش کشته شد.

  • 1204:   ارتشهاي صليبيون در سر راه خود به زادگاه مسيح شهر قسطنطنيه را تصرف و غارت كردند.

  • 1898:   مك كينلي رئيس جمهوري وقت آمريكا از كنگره اين كشور خواست كه به اسپانيا اعلان جنگ دهد.

  • 1943:   دكتر مصطفي مصباح زاده ناشر كيهان رئيس سازمان انتشارات و تبليغات وابسته به نخست وزيري شد.

  • 1950:   صادق هدايت نويسنده نامدار در اين روز در پاريس خودكشي كرد.

  • 1950:   يک بمب افکن آمريکايي ب _ 29 بر فراز قلمرو شوروی در لتونی سرنگون شد.

  • 1991:   شورای امنيت سازمان ملل با تصويب قطعنامه ای به حالت جنگ آمريکا با عراق پايان داد.

  • Mobin_s2004@yahoo.com
    22 ربيع الاول هجري قمري
    Mobin_s2004@yahoo.com

    غزوه «بني نضير»

    [22 ربيع الاول 4] - غزوه «بني نضير» به وقوع پيوست . اين جنگ در زمان حضرت محمد(ص) ميان قواي اسلام و يهوديان بني نضير روي داد . سبب بروز اين جنگ عهدشكني يهوديان و همكاري آنها با كفار قريش به منظور براندازي تفكر توحيد و در نهايت نابودي اسلام بود . در جريان غزوه بني نضير قلعههاي يهوديان بني نضير به محاصره نيروهاي مسلمان درآمد و سرانجام آنها از حومه مدينه نيز رانده شدند . بدين وسيله توطئه طايفه يهود خنثي گرديد . قابل توجه است كه سوره مباركه حشر در قرآن مجيد در بيان وقايع همين غزوه نازل شده است .

     

     درگذشت «ابوبكر محمد بن عمربن خليفه اموي»

    [22 ربيع الاول 575] - «ابوبكر محمد بن عمربن خليفه اموي »، مشهور به ابن خير محدث ، لغت شناس و قاري برجسته قرآن در قرطبه درگذشت . او در اشبيليه آندلس بدنيا آمد و نخستين استادش قاضي و خطيب شهر بود و تا پايان عمر استاد دركنار او باقي ماند. ابن خير همچون ديگر بزرگان ، علم آموزي را با دقت و پشتكار ، و شوق درآميخته بود و در اين راه رنج سفرهاي متعدد را در جستجوي استادان ديگر و علوم جديد برخود هموار كرد . شهرت ابن خير در روزگار ما بيشتر بواسطه اثر مهمش «فهرسه» مي باشد . اين كتاب حاوي اطلاعات ارزشمندي درباب آموزش هاي علمي در اسپانياي مسلمان قرن ششم هجري است و آگاهيهايي درباره كتابهاي مشهور و مرجع تدريس آن دوران و مكانهاي آموزشي به خواننده مي دهد .

     

     

     

     

     

     

    کشکول ممتاز

    از کتاب «گنجينه جواهر» (كشكول ممتاز)

    كسى كه وصيت نكند گناهكار است
    (( عن جعفر بن محمد، عن ابيه عليهماالسلام قال : من لم يوص عند موته لذوى قرابيه ممن لايرثه فقد ختم عمله بمهصية .))
    امام باقر عليه السلام فرمود: كسى كه در هنگام مرگش (حتى ) براى خويشانى كه از او ارث نمى برند، وصيت نكند، عملش را به معصيت ختم مى كند.
    ضمنا همين روايت بدون ((ممن لايرثه )) هم نقل شده كه در اين صورت معنايش اينگونه مى شود: كسى كه در هنگام مرگش براى خويشاوندانش وصيت نكند عملش را ختم به معصيت مى كند.

    وصيت در مورد ديون و بدهى به مردم واجب است
    (( قال اميرالمؤ منين عليه السلام : الوصية تمام مانقض من الزكاة . ))
    اميرالمؤ منين على عليه السلام فرمود: وصيت جبران آن چيز است كه از زكات (و خمس و واجبات و خيرات ) ناقص و ناتمام مانده و (خلاصه وصيت جبران بدهكارى ها است ).(194)

    كسى كه خوب وصيت نكند عقل او ناقص است
    (( قال رسول الله (ص ): من لم يحسن وصيته عند الموت كان نقضا فى مروته و عقله .(195) ))
    حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: كسى كه در هنگام مرگ خوب وصيت نكند، عقل و مروتش ناقص است .
     

     

     

     

     

     

    طنزانه
    طنزگويه هاي اجتماعی «روزانه»

    اولین طلاق بعد از 11 سپتامبر

    اولین طلاق پس از حادثه 11 سپتامبر مربوط می شه به مردی که محل کارش طبقه 103 برج تجارت جهانی بوده، ولی در روز حادثه به جای اینکه سر کارش باشه، خونه دوست دخترش خواب بوده! تلویزیون رو هم ندیده بوده که بدونه چه خبره! خانمش زنگ می زنه. آقا گوشی رو بر می داره. خانمش می پرسه عزیزم حالت خوبه؟ کجایی؟ آقا جواب می ده: سر کارم هستم تو دفترم!!!

     

     

     

     

     

     

    مسائل زندگي
    کار، مُد، سلامتی، رموز موفقیت و ...

    مردمان

    يو و دلبر هميشه در كنار هم هستند


    ماین موضوع از قدیم الایام همیشه سوال بوده که چرا خانم هـاي زیـبا با مردهای بدقیافه آشنا ميگردند؟ اجازه دهید تا من آن را بـرایتان روشـن کـنـم. ایـن سؤال بیـشـتر در میان آقـایون رواج دارد تـا خـانـم هـا. خانم ها خودشان به خوبی مـی دانـنـد کـه چـرا تـرجیـح مـــی دهند با یک مرد با چهره معمولی ارتباط برقرار کنند تا با یک مدل!
    سؤال خانم ها دقیقا عکس آقایون است: چرا مردهای زیبا بـا زنـهای زشت ارتباط برقرار می کنند؟ اگر بخواهیم به این سؤال پاسخ دهیم شاید جواب چندان خوشایندی نداشته بـاشیـم امـا مـردهـا بـر ایـن باورند که اندام زیبا، قیافه بد را جبران میـکند و به همین دلیل دیگر کسی برای چهره های زیبا اهمیت قائل نیست.
    اما در این قسمت من می خواهیم به آقایون پاسخ دهم که چرا معمولا خانم های زیبا رو با مردهایی که قیافه های خیلی بد يا معمولي دارند مشاهده می کنند. یکی از خبرنگاران ما چندی پیش پاسخ خانم ها را در این زمینه داده بود و حالا بهتر است خانم ها آرام باشند، چون می خواهیم به آقایون جواب دهیم. بهتر است اینطور بگوییم که هر مطلبی را می توان از چند نقطه نظر بررسی کرد: دیدگاه خانم ها، دیدگاه آقایون و حقیقت.

    بقای زیبا ترین
    هر کسی دوست دارد به زیبایی شریک زندگی خود افتخار کند – با این وجود چرا هیچ مردی دوست ندارد با آنجلينا جولي و هیچ زنی با برد پیت نامزد کند؟ - بیشتر افراد بدشان نمی آید که شوهرهای فوق العاده جذابی داشته باشند اما حقیقت این است که پیدا کردن مردی که هم زیبا باشد و هم خوش اخلاق کار بسیار دشواری است.
    خیلی دشوار است که بتوانیم هر دو خصوصیت را در یک مرد پیدا کنیم و آقایونی که هر دو خصوصیت را با هم داشته باشند جز اقلیت بوده و بسیار کمیاب می باشند. فکر میکنم خانم ها خودشان متوجه شده اند که یافتن مردی که هم زیبا باشد و هم با او راحت باشند غیر ممکن است. پیشنهاد ما به خانم هایی که چنین مردی را پیدا کرده اند این است که سفت به او بچسبند!
    نتیجه چیست؟ خانم ها مجبور می شوند که از بین شخصیت و ظاهر فرد یکی را انتخاب کنند. نتیجه این می شود که با کسی رابطه برقرار کنند که ظاهر خوبی ندارد اما خصوصیات اخلاقی خوبی دارد یا اینکه با کسی باشند که به هیچ وجه برخورد خوبی با او ندارد اما از نظر زیبایی چیزی از تام کروز کم ندارد.
    مشکل مردهای خوش قیافه چیست؟ تنها موضوع این است که آنها می دانند چهره زیبایی دارند. همه افراد، چه در دوران مدرسه، چه در خیابان، محل کار و ... به آنها توجه می کنند. همه به آنها اهمیت می دهند و به همین دلیل وقت و انرژی زیادی را صرف درست کردن خودشان می کنند و به هیچ چیز دیگری نیز توجه نمی کنند.

    هدیه های آماده
    در این حالت آقایون فوق العاده خوش سیما از خانم ها انتظار دارند که دنبالشان راه بیفتند. آنها انتظار دارند خانم ها برایشان غش و ضعف کنند، برای رسیدن به آنها مبارزه کنند و از آنها تقاضا کنند تا همراهشان به خانه روند. آنها تصور می کنند که هدیه های آماده خدایی هستند؛ اما اگر اینطور فکر می کنند باید بدانند که خانم ها این هدیه را نمی پذیرند و آنرا پس فرستند.
    به این دلیل که مردهای خوش سیما بیشتر وقتشان را صرف درست کردن خودشان می کنند دیگر وقتی برایشان نمی دانند که به خوبی با نامزدهای خود رفتار کنند و ارزش و احترامی را که خانم انتظار دارد به او بدهند. آنها می پندارند که چون بسیاری از خانم ها در خیابان توجه خاصی به آنها دارند هر زنی که با آنها نامزد می کند خیلی خوش شانس بوده که یک چنین موقعیتی نصیبش شده. آنها همچنین تصور می کنند که اگر برای بار دیگر مجرد شوند و بخواهند کسی را انتخاب کنند تمام خانم ها در مقابلشان صف کشیده و سعی می کنند او را برای خودشان تصاحب کنند.
    از سوی دیگر آقایونی که چهره هایشان نسبتا زیبا نیست به اندازه گروه اول خودخواه نبوده و عشق خود را با تواضع نثار همسرانشان می کنند. خانم های زیبا رو می دانند که مردهایی که کمتر خوش قیافه هستند آنها در مرکز زندگی خود قرار می دهند و این تنها چیزی است که یک خانم از همسر خود انتظار دارد. خانم ها این مطلب را هم میدانند که کمبود زیبایی در این مردان آنها را وادار می کند که در جستجوی خانمی باشند که زیباست تا از طریق بتوانند کمبود خود را جبران کنند.
    چنین مردهایی با خانم های زیبا رو به درستی رفتار می کنند و بیشترین عشق و احترامی را که در توان دارند نثار آنها می کنند. مردهای بد قیافه به خوبی می دانند که اگر بار دیگر مجرد شوند احتمال کمی وجود دارد که بتواندد خانم زیبا رویی را انتخاب کنند و مثل کسی که کارت های بیسبال جمع می کند به نامزد زیبای خود می چسبند و نمی خواهند آنها را از دست بدهند.

    بی توجهی به زیبایی
    به ندرت می توان یک مرد خوش قیافه را در کنار یک خانم زیبا رو دید (البته بجز برد پیت و جولیا رابرتز). در عوض همیشه خانم های بسیار زیبا را در کنار مردهای بد قیافه میبینیم. شاید بعضی ها بگویند خانم ها فقط به دنبال پول طرف مقابل هستند. اما اگر بخواهید بهانه بیاورید می توانید با یک چنین چیزهایی خودتان را قانع کنید.
    خانم های زیبا می دانند که به اندازه کافی چهره های جذابی دارند و به همین دلیل به مردی نیاز ندارند تا این نیاز آنها را برایشان برآورده سازد. این دسته از خانم ها به اندازه کافی اعتماد و اطمینان به خودشان دارند نیازی ندارند که یک مرد خوق سیما به آنها دلداری دهد.

    یک راز
    حقیقت اینجاست که خانم ها دوست دارند مرد زندگیشان عیب هایی داشته باشد مثلا بینی بزرگی داشته باشد، جای زخم در زیر چانه خود داشته باشد چرا که این موارد به فریبندگی او می افزاید. اما در مقابل یک مرد خوش سیما هیچ جاذبه خاصی ندارد و خسته کننده و ملال آور می باشد.
    بنابراین رای نهایی چیست؟ شاید عده ای این ضرب المثل قدیمی را که می گوید: "علف باید به دهن بزی شیرین باشه" را قدری کلیشه ای بدانند اما باور کنید که تنها دلیل قانع کننده برای زوج هاي نامتناسبی که هر کدام از ما در طول روز با آنها برخورد داریم همین مثل قدیمی می باشد. تا آن موقع؛ اگر شما پیش روی نامزد خود در مقابل آینه نایستید و شروع نکنید به ژل زدن موها همه چیز روند خوبی دارد و زندگی خوبی خواهید داشت.
     

     

     

     

     

     

    کتاب روزانه

    seringa80@yahoo.com 

    مترجم دردها

    نوشته جومپا لاهيري

    به کجا چنین شتابان؟بمانید و دردهای همدیگر را ترجمه کنید ، شاید بتوانید برای درمان دردها از کسی یاری بگیرد و مرهمی باشید برای دل رنج دیده ی دردمندان.”مترجم دردها ” نام کتابیست از جامپا لاهیری نویسنده ی هندی تبار ایالات متحده ی آمریکا که جایزه پولیتزر (Pulitzer) ادبی سال ۲۰۰۰ را از آن خود کرده و توسط امیر مهدی حقیقت به فارسی برگردانده شده است.کتاب شامل مجموعه ی نه داستان کوتاه است که هر کدام دردی از جامعه بشری را در قالب خانواده های مهاجر هندی مقیم خارج نشان می دهد.رنگ و بوی هند میان تک تک سطر های این کتاب نهفته است و از هر گوشه آن نجوایی به گوش می رسد از آدم هایی که هنوز زنده اند و طبیعت بی رحم، انسانیتشان را به یغما نبرده است.آدم هایی که هنوز معنای محبت و خانواده و زندگی را فراموش نکرده اند و با آنکه از اصل خویش دور مانده اند هنوز سودای وصل را در سر دارند.”مترجم دردها” تنها کتابی از جرگه ی ادبیات مهاجرت نیست بلکه رمزهایی از دنیای روزمره ی خانواده و محبت و درد را در خود نهفته دارد و همان طور که از جلد کتاب هویداست زوج – شمع های بشریت با تمام پیچیدگی ها و مشکلاتشان در زندگی می سوزند و می سازند.
    غربت يک زندگي زناشويي.
    در ميان داستانهاي کتاب ماجراي سه داستان " مترجم دردها "، "يک دربان واقعي" و "مداواي بي‌بي هلدر" در هندوستان ميگذرد. هر سة اين داستانها مخصوصاً از نظر صحنه‌پردازي و توصيف وضعيت هندوستان خوب از کار درآمده‌اند. شايد اين سه داستان - از آنجا که به موضوع مهاجرت اشاره‌اي ندارند - در کل مجموعه نامربوط به نظر برسند؛ اما بايد گفت وجه مشترکي تمام داستانهاي اين مجموعه را به يکديگر پيوند ميدهد و آن اينکه شخصيتهاي داستانهاي لاهيري، همه مشکل ارتباطي دارند "دوست دارم دربارة آدمهايي بنويسم که هر يک به نوعي فکر مي کنند قادر نيستند حرف خود را به طور کامل بيان کنند."
    جومپالاهيري در ۱۹۶۷ درلندن به دنيا آمد و در ردآيلند در ايالات متحده بزرگ شده است، اما پدر و مادرش هر دو اهل بنگال هستند. هم هند و هم ايالات متحده برتفكر و نگرش او تأثيرگذاشته اند. « مترجم دردها » كه نخستين كتاب اين نويسنده است ، درسال ۲۰۰۰جايزه پوليتزر را در زمينه ادبيات داستاني به دست آورده است.

    در ايران دو ترجمه از اين کتاب چاپ شده است؛ يکي "ترجمان دردها" (مژده دقيقي؛ انشارات هرمس؛ چاپ اول؛ 1380) و ديگري "مترجم دردها" (اميرمهدي حقيقت؛ نشر ماهي؛ چاپ دوم؛ پاييز 1381). "مترجم دردها" يک داستان بيشتر از "ترجمان دردها" دارد. در ضمن يادداشت نويسنده پس از دريافت جايزه، گفتگوي نيوزويک با نويسنده و ... به اصل کتاب ملحق شده است. اين شايد امتياز "مترجم دردها" نسبت به "ترجمان دردها" باشد. ولي از سوي ديگر ترجمة مژده دقيقي، روانتر از ترجمة اميرمهدي حقيقت است و با لحن داستانها سازگارتر.
    نکته جالب توجه ديگر اينکه جايزه ادبي پوليتزر که به اين کتاب داده شده است جايزه اي است که طبق تعريف به "داستان برجستة نويسنده‌اي آمريکايي ترجيحاً دربارة زندگي آمريکايي" تعلق مي گيرد. اين نشان مي دهد که زندگي مهاجران در آمريکا نيز "زندگي آمريکايي" تلقي مي شود.
    در میان داستانهای کتاب ماجرای سه داستان "ترجمان دردها"، "یک دربان واقعی" و "مداوای بی‌بی هلدر" در هندوستان میگذرد. هر سة این داستانها مخصوصاً از نظر صحنه‌پردازی و توصیف وضعیت هندوستان خوب از کار درآمده‌اند. شاید این سه داستان - از آنجا که به موضوع مهاجرت اشاره‌ای ندارند - در کل مجموعه نامربوط به نظر برسند؛ اما باید گفت وجه مشترکی تمام داستانهای این مجموعه را به یکدیگر پیوند میدهد و آن اینکه شخصیتهای داستانهای لاهیری، همه مشکل ارتباطی دارند "دوست دارم دربارة آدمهایی بنویسم که هر یک به نوعی فکر میکنند قادر نیستند حرف خود را به طور کامل بیان کنند."
    داستانِ کوتاهی در این مجموعه هست به نام "سومین و آخرین قاره". این داستان کوتاه در واقع قصة مهاجرت و سازگاری و به تعبیری "جامعه پذیری" مهاجران هندی است؛ آنها که در سه قارة آسیا، اروپا و آمریکا بسر بردند و خود را با هر شرایطی سازگار کردند. "جامعه پذیری"، مکانیزم اخذ هنجارهاست؛ هر نسل در جامعة انسانی - که پویاست و رشد یابنده - باید خود را با هنجارها سازگار کند تا بتواند به زندگی ادامه دهد؛ از سرزنشها در امان باشد و از تشویقها برخوردار. در "سومین و آخرین قاره" - که داستان مردی هندی است - جریانِ این همنوایی و نیز تا اندازه‌ای جریان تعاملات فرهنگی بخوبی توصیف شده و آنرا به داستانی با درونمایة قوی اجتماعی تبدیل کرده است.
    البته همنوایی و همرنگی با هنجارها به دو شکل است: یکی ساده و ظاهری؛ که آنرا "جامعه پذیری" میگویند و دیگری ژرف و درونی؛ که "فرهنگ پذیری" میخوانندش. جامعه پذیری در سنین کودکی آغاز میشود و تا بزرگسالی ادامه میابد؛ در حالیکه فرهنگ پذیری در کودکی رخ میدهد. بنابراین، مهاجرین بزرگسال با اینکه هنجارهای نو را میپذیرند اما آنها را – یا دستِ کم بیشتر آنها را – درونی نکرده، "فرهنگ" جامعة میزبانِ مهاجرپذیر را از آنِ خود نمیکنند. مثال مناسب این عدم فرهنگ‌پذیری را میتوان در داستان "خانة خانم سِن" جستجو کرد؛ داستان زنی هندی که به عنوان پرستار از نوجوانی آمریکایی در خانة خود نگهداری میکند. فکر و اندیشة این داستانها را البته میتوان در تجربیات نویسنده یافت: او پدر و مادری دارد که هیچ جا غیر از هند را منزل و خانة خود نمیدانند و گمان میکنند، داوران پولیتزر برای دخترشان استثناء قایل شده و او را که یک "هندی" است برندة جایزه اعلام کرده‌اند!
    اشارات "لاهیری" به مشکلات ناشی از مهاجرت در میان داستانهایش فراوان به چشم میخورد. مثلاً تضادهای ناشی از مهاجرت را در زندگی زناشویی میتوان در داستانهای "یک مسألة موقتی"، "خانة تبرک شده" و نیز "جذاب" (که در ترجمة مژده دقیقی؛ انتشارات هرمس نیامده است) دید. "لاهیری" - گرچه در هنگام نگارش داستانها هنوز ازدواج نکرده بود - در توصیف مشکلات و مسایل میان زن و شوهرها بسیار هنرمندانه عمل کرده است. خود او، این توصیفهای دقیق و کالبدشکافانه را مدیون ذهن خلاقش میداند که "توانایی پر کردن فضاهای خالی داستان" را دارد. اوج این هنرنمایی را در داستان "خانة تبرک شده" میبینیم؛ آن هنگام که مسایل مذهبی به میان میاید و روابط بین زن و مرد پیچیده‌تر و توصیف آن هنرمندانه‌تر میشود. در داستان "وقتی آقای پیرزاده برای شام میآمد" نویسنده باز هم از تأثیرات مهاجرت در روابط خانوادگی میگوید؛ اینبار از زبان کودکی که عرقِ ملّی اعضای خانواده‌اش را به مسألة تجزیة شبه قاره درنمیابد و متعجب و حبران است.
    خواندن اثر "لاهیری" بیشک برای ما ایرانیها میتواند بسیار خوشایند باشد؛ چرا که مهاجرت، مسألة روزمرة ماست. از سویی مهاجران بسیاری به کشورمان وارد شده‌اند و از طرف دیگر بسیاری به کشورهای دیگر - مخصوصاً اروپایی و آمریکایی - مهاجرت کرده‌اند و شاید به همین دلیل باشد که کتابی از نویسنده‌ای مهاجر (رضا قاسمی؛ همنوایی شبانة ارکستر چوبها) این همه مد نظر و توجه قرار میگیرد و جایزه میبرد. در یک کلام، خوانندگان ایرانی به دلیل همذات پنداری قوی با شخصیتها و درک و باور آنها از خواندن داستانها لذت خواهند برد.
     

     

     

     

     

     

     

    گفتگوي روزانه

    گفتگو با ترانه رضوي پزشك گوگل


    روزي كه از پزشك گوگل تقاضاي مصاحبه كردم با مهرباني پذيرفت اما هنگام تعطيلات كريسمس بود و بايد منتظر مسئولان گوگل مي مانديم تا اجازه مصاحبه بدهند. سر انجام اجازه دادند تا اين كه سوالاتم را با ايميل فرستادم. مدت زمان زيادي طول كشيد تا خانم ترانه رضوي به سوالها جواب داد. او در پاسخ نوشته بود."مصطفي خان من در روز 14 ساعت كار مي كنم و اين ماه آخر بيشتر از حد معمول بود
    براي ما كه از دور چيزهايي راجع به گوگل شنيده ايم شايد 14 ساعت كار مفيد كمي عجيب به نظر برسد. شايد هم رسانه ها بيش از حد در مورد راحتي كاركنان گوگل مبالغه مي كنند. تصور ما از كار كردن در گوگل لم دادن بر روي كاناپه هاي نرم، بازي در مجموعه‌ورزشي گول، دريافت سهام گوگل و داشتن يك قطعه زمين در جزيره اي است كه مي‌گويند گوگل همه آن را خريده است.
    اما در گوگل در مقابل كار زياد، رفاه و تفريح وجود هم وجود دارد. يك كارمند گوگل مي‌تواند 20 درصد از زمان كار مفيد خود را صرف فعاليت هاي شخصي كند. همين مسئله باعث شده تا يكي از كارمندان گوگل با استفاده از اين زمان يك سايت پرطرفدار را طراحي كند. اوركات كه اكنون پايه گذار سايت هاي(social network) دوستيابي شده، در همين زمانهاي شخصي ساخته شده است. گوگل به كارمندانش هم امكانات مي دهد و هم به درستي از آنها استفاده مي كند. خانم ترانه رضوي پزشك گوگل است. او داراي مدرك پزشك داخلي است و تحصيلاتش را در دانشگاه‌هاي استانفورد و جرج واشينگتن به اتمام رسانده و اكنون در گوگل وظيفه دارد تا كارمنداني را كه به مطب او در تشكيلات مركزي گوگل در مانتين ويو كاليفرنيا مراجعه مي‌كنند به رايگان درمان كند. اين اولين مصاحبه اي است كه يك رسانه داخلي با پزشك گوگل ترتيب داده است. با پزشك گوگل بيش از آنكه در مورد فناوري گفتگو كنيم در مورد امكانات داخلي گوگل صحبت كرده ايم.

    ***

    چگونه وارد گوگل شدید؟ این شرکت در انتخاب کارمندانش بسیار سخت گیر است؟
    بله بسيار سخت مي گيرند. در سال يك ميليون تقاضا براي كار در شركت گوگل وجود دارد كه بايد از چند آزمون عبور كنند و از اين تعداد متقاضي فقط تعداد اندكي استخدام مي‌شوند.اما ازمن براي كار در گوگل دعوت شد و براي من بسيار راحت بود.

    كار شما در شركت گوگل دقيقا چيست؟
    بسياري از كساني كه در گوگل كار مي كنند به علت كار زياد با رايانه ممكن است دچار مشكلات مختلفي شوند، آنها بدون آنكه بدانند مثلا ممكن است بعضي اوقات فشار خونشان بالا برود، بنابراين به جاي اينكه بيرون از شركت به يك مطب بروند، به من مراجعه مي كنند. يكي ديگر از مسئوليتهاي من نظارت بر تغذيه كارمندان است. در گوگل چند آشپز حرفه‌اي وجود دارد. كافي‌شاپ‌هاي متعددي هم داخل شركت وجود دارد. همه آنها روي غذاي سالم با افزودني‌هاي كمتر و نمك كمتر تمركز دارند. يك متخصص تغذيه هم وجودد دارد كه با او گاهي فهرست منوها را بررسي مي‌كنيم. فكر مي‌كنم كه كار زياد براي سلامتي زيان‌آور است و باعث زندگي بي‌تحرك مي‌شود، بنابراين من اينجا هستم تا اقدامات پيشگيرانه را انجام دهم.

    ظاهرا شما و آقاي اميدكردستاني ازمعدود ایرانیاني هستید که برای گوگل کار می کنید.
    خير من شايد هفتمين يا هشتمين ايراني باشم كه در شركت گوگل كار مي‌كنم.

    کارکردن در گوگل برای مردم ايران رویایی به نظر می رسد. به نظر شما جواناني که در داخل ایران زندگي مي‌كنند چگونه می توانند با گوگل همکاری کنند؟
    همانطور كه شما گفتيد كار كردن براي گوگل خيلي سخت است اما واقعا نمي‌دانم، ايرانيان چگونه مي‌توانند با گوگل همكاري كنند.
    در رسانه ها مطالب بسيار زيادي در مورد رفاه كاركنان گوگل منتشر مي‌شود. به طور مثال روزنامه اي نوشته بود كه كارمندان اگر كارنكنند وهر روز خبرهاي بازار بورس NASDAQ را دنبال كنند، مي توانند شاهد افزايش ثروت خود باشند. همچنين شنيده شده كه فضاي شركت گوگل بسیارغیر‌رسمی است و کارمندان برخي مواقع روی مبل می نشنینند؟
    بله همين امسال گوگل به عنوان بهترين شركت براي كاركنان در ايالات متحده انتخاب شد. غذا سه وعده رايگان است. زمين وزش براي استفاده كاركنان وجود دارد. ضمن اين كه اگر كسي بخواهد اتوموبيل بخرد(كمترينش بنز است) شركت گوگل 5 هزار دلار كمك مي كند كه اتوموميبل را بخرند. ضمن آنكه تنها شركتي است كه دكتر سر كار مي‌رود و كارمندان را معالجه مي كند.

    دو سال پیش خبری راجع به خریداری یک جزیره برای کارمندان منتشر شد آیا شما به این جزیره رفته اید؟
    تا جايي كه من مي دانم چنين چيزي وجود ندارد.
    یکی از دلایل استخدام شما در گوگل اهمیت دادن به حفظ سلامتی کارمندان است. توضیح دهید کسانی که با رایانه کار می کنند چه مسائلی را باید رعایت کنند تا از بیماریها جلوگیری کنند.
    از همه لحاظ بايد مواظب باشند چون خيلي سخت كار مي‌كنند و ساعتها پشت رايانه نشسته اند. از تعذيه و ورزش مناسب گرفته تا مسائلي كه بر اثر كار زياد با رايانه به وجود مي‌ايد واز همچنين فشار روحي و فشارخون كه تبعات استفاده زياد از رايانه است.

    در مورد مديران ارشد گوگل سرگئی برین و لری پیج بگویید که رابطه شان با کارمندان مخصوصا با شما چطور است؟
    بسيار آدمهاي خوبي هستند. صميمانه مي خواهند كه به مردم كمك كنند. يكي از دلايلي كه من موافقت كردم كه درگوگل كار كنم به خاطر اين بود كه ديدم چه قدر آدمهاي خوش قلب و ايداليستي هستند.

    شاید اگر وبلاگ نبود هیچ کس متوجه نمی شد یک ایرانی در گوگل کار می کند. درباره وبلاگ‌نویسی خودتان بگویید که چه زمانی شروع کردید و چرا؟
    راستش از گوگل ممنون هستم كه مرا با وبلاگ به هموطنانم متصل كرد. مثل اين است كه يك آرزو براي من برآورده باشد. روزانه نامه هاي محبت آميز بسياري از طرف ايرانيان دريافت مي كنم كه مديون كار كردن در گوگل هستم.

    شنيده شده كه آقاي سرگئي برین به شما گفته اند كه وبلاگ بنویسید؟
    بله به من توصيه كردند كه وبلاگ بنويسم. چون با ايميل براي كاركنان مطالب پزشكي مي فرستادم و آنها گفتند كه اين مطالب خيلي مفيد هستند. پس چرا كساني كه خارج از شركت شركت هستند از آن استفاده نكنند. همانطور كه گفتم روساي گوگل همواره به فكر اين هستند كه چطور در دنيا اثر خوب بگذارند. من وقتي شروع به كار در گوگل كردم، اصلا نمي‌دانستم وبلاگ يعني چه. در ابتدا نوشته هايم در وبلاگ اصلي رسمي گوگل، منتشر مي‌شد ولي من شروع به نوشتن پست‌هاي بيشتري كردم و وبلاگم را تحت نام خودم شروع كردم.

    آیا تا به حال مدیران گوگل در مورد وبلاگستان فارسی وگسترش اینترنت در ایران به شما نکته ای گفته اند؟
    در مورد اين نكته اجازه ندارم كه جواب بدهم اما مي‌توانم بگويم كه در صحبت هايي كه پيش آمده فكر مي‌كنند كه مردم ايران در استفاده از اينترنت بسيار باهوش هستند. بايد بگويم كه اين باعث افتخارم هست كه اينها را مي‌شنوم.

    موتور جتسجوی گوگل محبوبترین موتور جستجوی ایرانیان است. فکر می کنید دلیلیش چیست؟
    در آمريكا هم محبوبترين موتور جستجو گوگل است كه مي فكر مي كنم به خاطر كارايي بالاي آن باشد

    منبع: اعتماد

     

     

     

     

     

     

     

    ستون آزاد

    فصلي از منظومه‌ مرداب‌ها و آب‌ها
     

    ماجرا اين است كم كم كميت بالا گرفت
    جاي ارزش‌هاي ما را عرضه‌ كالا گرفت

    احترام «ياعلي» در ذهن بازوها شكست
    دست مردي خسته شد، پاي ترازوها شكست

    فرق مولاي عدالت بار ديگر چاك خورد
    خطبه‌هاي آتشين متروك ماند و خاك خورد

    زير باران‌هاي جاهل سقف تقوا نم كشيد
    سقف‌هاي سخت، مانند مقوا نم كشيد

    با كدامين سحر از دل‌ها محبت غيب شد؟
    ناجوانمردي هنر، مردانگي‌ها عيب شد؟

    خانه‌ دل‌هاي ما را عشق خالي كرد و رفت
    ناگهان برق محبت اتصالي كرد و رفت

    سرسراي سينه‌ها را رنگ خاموشي گرفت
    صورت آيينه زنگار فراموشي گرفت

    باغ‌هاي سينه‌ها از سروها خالي شدند
    عشق‌ها خدمتگزار پول و پوشالي شدند

    از نحيفي پيكر عشق خدايي دوك شد
    كله‌ احساس‌هاي ماورايي پوك شد

    آتشي بيرنگ در ديوان و دفترها زدند
    مهر «باطل شد» به روي بال كفترها زدند

    اندك اندك قلب‌ها با زرپرستي خو گرفت
    در هواي سيم و زر گنديد و كم كم بو گرفت

    غالبا قومي كه از جان زرپرستي مي‌كنند
    زمره‌ بيچارگان را سرپرستي مي‌كنند

    سرپرست زرپرست و زرپرست سرپرست
    لنگي اين قافله تا بامداد محشر است

    از همان دست نخستين كجروي‌ها پا گرفت
    روح تاجرپيشگي در كالبدها جان گرفت

    كارگردانان بازي باز با ما جر زدند
    پنج نوبت را به نام كاسب و تاجر زدند

    چار تكبير رسا بر روح مردي خوانده شد
    طفل بيداري به مكر و فوت و فن خوابانده شد

    روزگار كينه‌پرور عشق را از ياد برد
    باز چون سابق كلاه عاشقان را باد برد

    سالكان را پاي پرتاول ز رفتن خسته شد
    دست‌ پر اعجاز مردان طريقت بسته شد

    سازهاي سنتي آهنگ دلسردي زدند
    ناكسان بر طبل‌هاي ناجوانمردي زدند

    تا هواي صاف را بال و پر كركس گرفت
    آسمان از سينه‌ها خورشيد خود را پس گرفت

    رنگ ولگرد سياهي‌ها به جان‌ها خيمه زد
    روح شب در جاي جاي آسمان‌ها خيمه زد

    صبح را لاجرعه كابوس سياهي سركشيد
    شد سيه‌ مست و براي آسمان خنجر كشيد

    اين زمان شلاق بر باور حكومت مي‌كند
    در بلاد شعله، خاكستر حكومت مي‌كند

    تيغ آتش را دگر آن حدت موعود نيست
    در بساط شعله‌ها آهي به غير از دود نيست

    دود در دود و سياهي در سياهي حلقه‌ زن
    گرد دل‌ها هاله‌هايي از تباهي حلقه‌ زن

    اعتبار دست‌ها و پينه‌ها در مرخصي
    چهرها لوح ريا، آيينه‌ها در مرخصي

    از زمين خنده خار اخم بيرون مي‌زند
    خنده انگار از شكاف زخم بيرون مي‌زند

    طعم تلخي داير است و قندها تعطيل محض
    جز به ‌ندرت، دفتر لبخندها تعطيل محض

    خنده‌هاي گاه گاه انگار ره گم كرده‌اند
    يا كه هق‌هق‌ها تقيه در تبسم كرده‌اند

    منقرض گشته است نسل خنده‌هاي راستين
    فصل فصل بارش اشك است و شط آستين

    آنچه اين نسل مصيبت ديده را ارزاني است
    پوزخند آشكار و گريه‌ پنهاني است

    گرچه غير از لحظه‌اي بر چهره‌ها پاينده نيست
    پوزخند است اين شكاف بي‌تناسب، خنده نيست

    مثل يك بيماري مرموز در باغ و چمن
    خنده‌هاي از ته دل ريشه‌كن شد، ريشه‌كن

    الغرض با ماله‌ غم دست بنايي شگفت
    ماهرانه حفره‌ لبخندها را گل گرفت

    اشك‌هاي نسل ما اما حقيقي مي‌چكند
    از نگين چشم‌هاي خون، عقيقي مي‌چكند

    ماجرا اين است: مردار تفرغن زنده شد
    شاخه‌هاي ظاهرا خشكيده از بن زنده شد

    آفتابي نامبارك نفس‌ها را زنده كرد
    بار ديگر اژدهاي خشك را جنبنده كرد

    قبطيان فتنه‌گر جا در بلندي كرده‌اند
    ساحران با سامري‌ها گاوبندي كرده‌اند

    من ز پا افتادن گلخانه‌ها را ديده‌ام
    بال تركش‌خورده‌ پروانه‌ها را ديده‌ام

    انفجار لحظه‌ها، افتادن آوا، ز اوج
    بر عصب‌هاي رها پيچيدن شلاق موج

    ديده‌ام بسيار مرگ غنچه‌هاي گيج را
    از كمر افتادن آلاله‌ افليج را

    در نخاع بادها تركش فراوان ديده‌ام
    گردش تابوت‌ها را در خيابان ديده‌ام

    گردش تابوت‌هاي بي‌شكوه آهنين
    پر ز تحقير و تنفر، خالي از هر سرنشين

    در خيابان جنون، در كوچه‌ دلواپسي
    كرده‌ام ديدار با كانون گرم بي‌كسي

    ديده‌ام در فصل نفرت در بهار برگ‌ريز
    كوچ تدريجي دل‌ها را به حال سينه‌خيز

    سروها را ديده‌ام در فصل‌هاي مبتذل
    خسته و سردرگريبان - با عصا زير بغل

    تن به مرداب مهيب خستگي‌ها داده‌اند
    تكيه بر ديواري از دل‌بستگي‌ها داده‌اند

    پيش چنگيز چپاول پشت را خم كرده‌اند
    گوشه‌اي از خوان يغما را فراهم كرده‌اند

    ماجرا اين است، آري ماجرا تكراري است
    زخم ما كهنه است اما بي‌نهايت كاري است

    از شما مي‌پرسم آن شور اهورايي چه شد؟
    بال معراج و خيال عرش‌پيمايي چه شد؟

    پشت اين ويرانه‌هاي ذهن، شهري هست نيست؟
    زهر اين دلمردگي را پادزهري هست؟

    نيست ساقه‌ اميدها را داس نوميدي چه كرد؟
    با دل پر آرزو احساس نوميدي چه كرد؟

    هان كدامين فتنه دكان وفا را تخته كرد؟
    در رگ ايمان ما خون صفا را لخته كرد

    هان چه آمد بر سر شفافي آيينه‌ها
    از چه ويران شد ضمير صافي آيينه‌ها

    شور و غوغاي قيامت در نهان ما چه شد؟
    اي عزيزان! «رستخيز ناگهان» ما چه شد؟

    دشت دل‌هامان چرا از شور يا مولا فتاد
    از چه طشت انتشار ما از آن بالا فتاد

    جان تاريك من اينك مثل دريا روشن است
    صبحگون از تابش خورشيد مولا روشن است

    طرفه خورشيدي كه سر از مشرق گل مي‌زند
    بين دريا و دلم از روشني پل مي‌زند

    طرفه خورشيدي كه غرق شور و نورم مي‌كند
    زير نور ارغواني‌ها مرورم مي‌كند

    اندك اندك تا طپيدن‌هاي گرمم مي‌‌برد
    در دل دريا فرو از شوق و شرمم مي‌برد

    "قطره‌ سرگشته‌ عاشق" خطابم مي‌كند
    با خطابش همجوار روح آبم مي‌كند

    تيغ يادش ريشه‌ اندوه و غم را مي‌زند
    آفتاب هستي‌اش چشم عدم را مي‌زند

    اينك از اعجاز او آيينه‌ من صيقلي است
    طالع از آفاق جانم آفتاب «ياعلي» است

    "ياعلي" مي‌تابد و عالم منور مي‌شود
    باغ دريا غرق گل‌هاي معطر مي‌شود

    چشم هستي آب‌ها را جز علي مولا نديد
    جز علي مولا براي نسل درياها نديد

    موج نام نامي‌اش پهلو به مطلق مي‌زند
    تا ابد در سينه‌ها كوس اناالحق مي‌زند

    قلب من با قلب دريا همسرايي مي‌كند
    ياد از آن درياي ژرف ماورايي مي‌كند

    اينك اين قلب من و ذكر رساي "ياعلي"
    غرش بي‌وقفه‌ي امواج، در دريا "علي"

    موج‌ها را ذكر حق اين‌سو و آن‌سو مي‌كشد
    پير دريا كف به لب آورده، ياهو مي‌كشد

    مثل مرغان رها در اوج مي‌چرخد دلم
    شادمان در خانقاه موج مي‌چرخد دلم

    موج چون درويش از خود رفته‌اي كف مي‌زند
    صوفي گرداب‌ها مي‌چرخد و دف مي‌زند

    ناگهان شولاي روحم اغواني مي‌شود
    جنگل انبوه درياها خزاني مي‌شود

    كلبه‌ شاد دلم ناگاه مي‌گردد خراب
    باز ضربت مي‌خورد مولاي دريا از سراب

    پيش چشمم باغ‌هاي تشنه را سر مي‌برند
    شاخه‌هايي سرخ از نخلي تناور مي‌برند

    خارهاي كينه قصد نوبهاران مي‌كنند
    روي پل تابوت‌ها را تيرباران مي‌كنند

    در مشام خاطرم عطر جنون مي‌آورند
    بادهاي باستاني بوي خون مي‌آورند

    صورت انديشه‌ام سيلي ز دريا مي‌خورد
    آخرين برگ از كتاب آب‌ها، تا مي‌خورد

    (‌ يكهزار و سيصد و هفتاد و چهار، ساحل خزر)
    سید حسن حسینی

     

     

     

     

     

     

    ستون آزاد

    كامپيوتر چگونه شطرنج بازي مي‌كند؟
    آناتومي يك نرم‌افزار شطرنج


    اشاره :
    درباره موفقيت كامپيوتر در شكست دادن قهرمانان بازي شطرنج حتماً شنيده‌ايد. به راستي كامپيوتر چگونه شطرنج بازي مي‌كند؟ اين سؤال جالبي است. به نظر من بهترين پاسخ را مي‌توانيد از برنامه‌نويسان بازي‌هاي شطرنج كامپيوتري بپرسيد. اين مقاله تحقيقي در همين زمينه است. در اينجا كوشيده‌ام مدل برنامه‌نويسي شطرنج و شيوه تجزيه و تحليل بازي از نگاه كامپيوتر را تشريح كنم. اطلاعاتي را كه در اينجا آورده‌ام، همه از سايت برنامه‌نويسان بازي‌هاي كامپيوتري، به‌ويژه برنامه‌نويسان بازي شطرنج، استخراج شده‌اند.

    چرا بررسي شطرنج كامپيوتري؟
    ممكن است بپرسيد بررسي آناتومي يك برنامه شطرنج اصلاً چه فايده‌اي دارد؟ پاسخ را در دو سه نكته مي‌توانم خلاصه كنم. در وهله نخست، بررسي آناتومي يك بازي شطرنج از لحاظ تئوري هوش‌مصنوعي مي‌تواند نمونه بسيار جالبي از كاربرد اين علم تلقي شود. در بسياري مواقع وقتي گفته مي‌شود هوش مصنوعي، براي بسياري از مردم واقعاً سؤال است كه اين هوش از كجا مي‌آيد و چگونه شكل مي‌گيرد. شطرنج يكي از جاهايي است كه مي‌توانيد ببينيد چگونه يك سري معادلات رياضي كه ظاهري ساده، اما باطني پيچيده دارند، به تدريج در پيچ و خم پردازش‌هاي بعدي مبناي هوشمندي ماشين1 را فراهم مي‌كنند.
    گذشته از اين، بررسي مكانيزم شطرنج‌بازيِ كامپيوتر يك موضوع تأمل‌برانگيز است و به شما نوعي بينش شبه فلسفي درباره تفاوت رويكرد انسان و ماشين نسبت به نوع خاصي از معماها مي‌دهد. ضمن اين‌كه، دريچه ذهن شما را به روي برخي اشتباهات رايج ذهن انسان بازمي‌كند كه منجر به تصميم‌گيري‌هاي اشتباه و در نتيجه پيامدهاي نامطلوب مي‌شوند. از اين رهيافت مي‌توانيد ببينيد كه از ديدگاه علمي يكي از نظريه‌هاي مربوط به مبناي اشتباه‌كردن انسان هنگام تصميم‌گيري ميان گزينه‌هاي مختلف چيست.
    آگاهي از اين مسئله مي‌تواند براي هركارشناس كامپيوتر، آن هم در دنيايي كه يك اشتباه كوچك مي‌تواند به مدد شبكه جهاني اطلاعات در عرض چند ثانيه سراسر كره زمين را درنوردد و همچون ويروس‌هاي مخرب كامپيوتري، پيامدهاي وخيمي را ايجاد كند، مهم و آموزنده باشد.
    اين موضوع نكته ديگري را نيز روشن مي‌كند و آن اين‌كه، چگونه برنامه‌نويسان باهوشي كه توسعه‌دهنده مدل برنامه‌نويسي شطرنج بوده‌اند، به منطق اين اشتباهات پي‌برده‌اند و سعي كرده‌اند به كامپيوتر ياد دهند با پيش‌بيني اين اشتباهات، از انسان پيش‌دستي كند. جالب اينجاست كه در مدل برنامه‌نويسي شطرنج، دغدغه كامپيوتر نه سرمايه‌گذاري روي اشتباهات حريف، بلكه چاره‌جويي در مورد اشتباهات احتمالي خودش است! از آن جالب‌تر اين‌كه، بازي شطرنج جزء بازي‌هاي اصطلاحاً <با اطلاعات كامل> طبقه‌بندي مي‌شود. بازي‌هايي كه هر دو طرف دستشان براي يكديگر رو شده است.
    بنابراين، وقتي مي‌فهميم كه به‌رغم اطلا‌ع طرفين از وضعيت مهره‌هاي يكديگر، اين همه پيچيدگي در تجزيه ‌و تحليل وضعيت‌هاي پيش رو وجود دارد، مي‌توانيد حدس بزنيد علت اين همه ناكامي آدميزاد در پيش‌بيني سرنوشت بسياري از تحولات چيست؛ آن هم هنگامي كه دست حريف برايش رو نيست.
    در نهايت، مطالعه و بررسي مدل برنامه‌نويسي شطرنج يك تمرين فكري خوب و آموزنده براي همه برنامه‌نويسان ماجراجوست و مي تواند ذهن كاوشگر آنان را بيش از پيش ورزيده كند. به قول معروف، هم فال است و هم تماشا!

    اثر افق‌
    كالبد يك نرم‌افزار شطرنج از قسمت‌هاي مختلفي تشكيل شده است كه كمي جلوتر خواهم گفت، اما اجازه بدهيد براي ورود به بحث، شما را با يكي از چالش‌هاي هميشگي برنامه‌نويسان شطرنج آشنا كنم تا ببينيد كامپيوتر براي موفقيت در يك بازي شطرنج، با چه معماهاي غامضي دست و پنجه نرم‌ مي‌كند.
    لابد شنيده‌ايد كه كامپيوتر هنگام شطرنج بازي تا چند مرحله جلوتر را در ذهن خودش مرور مي‌كند و پيامدهاي هر يك از حركت‌هاي فرضي را در هر مرحله ارزيابي مي‌كند. واقعاً هم همين‌طور است.
    حالا فرض كنيد يك نرم‌افزار طوري برنامه‌ريزي شده است كه تا هفت مرحله جلوتر را مي‌تواند محاسبه و ارزيابي كند. تصور كنيد يك كامپيوتر با استفاده از چنين الگويي ناگهان متوجه ‌شود كه ممكن است در پنج نوبت ديگر مُهرهِ وزيرِ خودش را از دست بدهد و حتماً مي‌دانيد مهره وزير چقدر مهم است.
    بنابراين، بايد جايي در منطق نرم‌افزارِ شطرنج، به كامپيوتر گفته شده باشد كه در تصميم‌سازي براي حركت بعدي خودت <به وضعيت مهره وزير اولويت بده.> البته از لحاظ تئوريِ مدرن شطرنج، مي‌توان پرسيد كه آيا واقعاً ارزش يك مهره وزير در سراسر يك بازي يكسان است؟ و آيا بايد يك شطرنج باز در هر شرايطي به حفظ جان اين مهره بيش از هر مهره ديگر اهميت بدهد؟
    اگر پاسخ منفي باشد، وضعيت خيلي پيچيده‌تر خواهد شد، ولي فعلاً بياييد براي ساده شدن صورت مسئله، فكر كنيم كه منطق تصميم‌سازي كامپيوتر چنين باشد. در آن صورت نتيجه بديهي اين منطق اين خواهد بود كه كامپيوتر شروع به بررسي سناريوهاي مختلف نجات جان وزير در پنج نوبت ديگر كند و در اين ميان به اين نتيجه برسد كه بهترين گزينه اين است كه مهره اسب خود را در همين نوبت قرباني كند تا با افزودن فلان حركت در نوبت سوم، دستيابي حريف به اين هدف را دست كم تا نوبت هشتم به تعويق بيندازد. اما مشكل اينجاست كه اين كامپيوتر مي‌تواند تا هفت نوبت جلوتر را محاسبه‌ كند. بنابراين، عملاً تا يك دست ديگر بازي نكند، نمي‌تواند پيش‌بيني كند در نوبت هشتم چه اتفاقي خواهد افتاد.
    از ديدگاه كامپيوتر، عدم روِيت يك معضل در افق ديدش به معني نبودن آن معضل است. بنابراين، وقتي با انجام‌دادن يك حركت مي‌توان آن معضل را تا عمق هفت مرحله از ميدان ديد خارج كرد، شايد به اين معني باشد كه مشكل حل شده است، ولي چنين نيست. چون در همان گام اول يك اسب فدا مي‌شود، يك نوبت بازي انجام مي‌شود و دوباره همان مشكل (تهديد شدن وزير) در افق ديد كامپيوتر ظاهر مي‌شود. پس مشكل حل نشد و كامپيوتر اشتباه كرد.
    <اثر افق> در شطرنج كامپيوتري كه اولين بار توسط هانس برلينر مطرح شد، از اين جهت جالب است كه به‌گونه طنزآميزي تبلور ماهيت بعضي از خطاهاي انساني نيز هست. به راستي خيلي از ما آدم‌ها دقيقاً به دليل همين كوته‌بيني، اشتباه مي‌كنيم. يعني بارها در زندگي تصور مي‌كنيم وقتي مشكلي در افق ديدمان نيست، يعني آن مشكل وجود ندارد؛ در حالي كه مشكل وجود دارد و كافي است يك گام به جلو برداريم تا آن را ببينيم، ولي تا آن گام را برنداريم، از ديدنش ناتوان هستيم. درست مثل زماني كه يك بطري نوشابه گازدار را ناگهان بدون حضورذهن باز مي‌كنيم و تازه وقتي آن را باز كرديم و گازش بيرون جهيد و پيراهنمان را كثيف كرد، يادمان مي‌افتد كه بايد در بطري را آرام باز مي‌كرديم
    اولين درسي كه از اثر افق مي‌توان گرفت اين است كه پيدا كردن وضعيتي كه نرم‌افزار بتواند قدرت نسبي نيروها را در وضعيت كنوني سبك و سنگين كند، اصلاً خيلي مهم نيست؛ زيرا اين ارزيابي ماهيت پويا بودن نيروها را در طول زمان درنظر نگرفته است. ارزيابي كنوني به درد آرايش كنوني مي‌خورد، ولي چون لحظه بعد آرايش نيروها عوض مي‌شود، ارزيابي كنوني شايد به كلي بيهوده باشد!!
    به زبان رياضيات مهندسي، مي‌توان گفت كه وقتي شرايط اوليه يك معادله رياضي ثابت باشد، يك كامپيوتر مي‌تواند اين معادله را هرچند هم پيچيده باشد، به سادگي حل كند. اما اگر بلافاصله در ثانيه بعدي شرايط اوليه تغيير كند، آن هم تغييري كه خودش تابعي از چگونگي اولين برخورد شما با معادله است، در آن صورت حل اين معادله ممكن است از لحاظ نظري تا بي‌نهايت به تعويق بيفتد.
    درس ديگري كه از اين پديده مي‌توان گرفت اين است كه دنبال كردن خط سير تحولات در هرجهت تا عمق x مرحله كار بيهوده‌اي است. بعضي از مسيرها مهم‌ترند. اين مسيرها را بايد تا عمق مثلاً ده يا پانزده نوبت بازي دنبال كرد و بعضي ديگر را بايد تا عمق پنج مرحله دنبال و بعد از آن را رها كرد. اشتباه است اگر همه مسيرها را تا عمق مثلاً هفت نوبت دنبال كنيم. در اين صورت چگونه بايد تشخيص دهيم كدام مسير اهميت استراتژيك بيشتري دارد و كدام‌يك از مسيرها كم اهميت‌تر هستند؟
    اين چيزي است كه يك انسان هوشمند گاهي به صورت خودآگاه و گاهي ناخودآگاه انجام مي دهد. به همين دليل وقتي مثلاً شيئي را در اتاقمان گم مي‌كنيم، تمام اتاق را به شعاع سه متر زير و رو نمي‌كنيم. اين كار نادرست است. پس با خود مي‌گوييم كجاها را بايد دقيق‌تر بگرديم؟ كجاها را بايد يك نگاه سطحي بيندازيم؟ شما از كجا مي‌فهميد برخي مناطق داخل اتاقتان اهميت بيشتري براي پيدا كردن يك شي گمشده دارد؟
    نوعي از هوش مصنوعي در بازي شطرنج به همين ترتيب شكل مي‌گيرد. در واقع اين هوش مصنوعي بيشتر معطوف به هوشمندي در انتخاب مسيرهاي مهم‌تر براي دنبال كردن تحولات هستند. خوشبختانه چندين الگوريتم رياضي جالب تاكنون عرضه شده‌اند تا بتوان اثر افق را شكست داد و ماوراي آن را ديد. بسط‌هاي ويژه Deep Blue از جمله همين الگوريتم‌ها هستند. (احتمالاً بلافاصله مي توانيد حدس بزنيد چرا كامپيوتر Deep Blue سرانجام توانست كاسپاروف، قهرمان جهاني شطرنج، را شكست دهد.)

    آناتومي يك نرم‌افزار شطرنج‌
    اثر افق يك موضوع مهم در معماري فكري يك نرم‌افزار شطرنج است، ولي تمامِ مسئله‌اي نيست كه كامپيوتر بايد حل كند. اثر افق فقط يك جنبه از مشكلات تكنيك‌هاي جست‌وجو است و تكنيك‌هاي جست‌وجو يكي از چهار ستون اصلي هر نرم‌افزار شطرنج هستند. كامپيوتر بايد به حل سه مسئله محوري ديگر نيز فكر كند: چيدمان مهره‌ها، توليد حركت، و ارزيابي، به ترتيب سه موضوع مهم ديگري است كه هر نرم‌افزار شطرنج بايد به آن فكر كند و در ادامه نيز به بررسي اين چهار ركن مي‌پردازيم.

    چيدمان مهره‌ها
    چيدمان مهره‌ها، عبارت است از تصويرسازي كامپيوتر از صفحه بازي. كامپيوتر چگونه بايد صفحه بازي را <ببيند>؟ چگونه بايد بفهمد اين مهره‌ها كجا هستند؟
    چگونه بايد فهميد الان پنج مهره سياه، هفت مهره سفيد را تهديد مي‌كنند؟ نرم‌افزارهاي شطرنج عمدتاً از تكنيكي به نام bitboard براي ديدن صفحه بازي استفاده مي‌كنند.
    بيت بورد كه ظاهراً اختراع شطرنج بازان شوروي سابق است، متشكل از يك آرايه 64 بيتي است كه متناظر با 64 خانه شطرنج درنظرگرفته شده‌اند.
    نرم‌افزارهاي امروزي شطرنج از تعداد بسيار زيادي بيت‌بورد براي به تصوير كشيدن وضعيت مهره‌ها در ذهن خود استفاده مي‌كنند. هر بيت از اين آرايه ممكن است صفر يا يك باشد. وضعيت <يك> به معني اشغال بودن خانه و وضعيت <صفر> به معني خالي بودن خانه متناظر در صفحه شطرنج است. مثلاً يك بيت‌بورد ممكن است مربوط به خانه‌هايي باشد كه توسط فيل سياه اشغال شده‌اند. يك بيت بورد ديگر ممكن است مربوط به خانه‌هايي باشد كه مهره‌هاي سفيد،‌ مهره‌هاي سياه را مورد حمله قرار داده‌اند و يك بيت بورد ديگر نشان دهد اسبي كه در خانه 4e قرار دارد، كدام خانه‌ها را زير نفوذ خود دارد.

    توليد حركت‌
    <توليد حركت> قسمت ديگري از وظيفه نرم‌افزار است و منظور از آن اين است كه هنگامي كه نوبت بازي به كامپيوتر مي‌رسد، قبل از اين كه تصميم بگيرد چه كار كند، بايد بداند حركت‌هاي مجاز او كدامند. در وهله نخست ممكن است به نظر برسد اين كار آسان است، ولي به ياد بياوريد كه هر مهره شطرنج قوانين حركتي خاصي دارد. مثلاً شاهي كه در حالت كيش است، قابل حركت دادن نيست.
    همچنين فيل به صورت قطري حركت مي‌كند. اسب به صورت حرف ‌L مانور مي‌دهد. رخ حركت‌هاي عمودي و افقي دارد و وزير تركيبي از قدرت حركتي رخ و فيل را به صورت همزمان در اختيار دارد، اما از شيوه حركتي منحصر به فرد اسب بي‌بهره است. بنابراين تركيب قوانين حركتي اين مهره‌ها - آن هم با درنظر گرفتن اين واقعيت كه برخي خانه‌ها هم‌اكنون اشغال هستند - وضعيت پيچيده‌اي را ايجاد مي‌كند كه محاسبه همه حالت‌هاي مجاز، به شدت توان پردازشي كامپيوتر را طلب مي‌كند.
    خوشبختانه در مدل نرم‌افزاري شطرنج از قوانين اين بازي چندين ساختار يا آرايش داده‌اي مختلف استخراج شده است كه مي‌توانيد آن‌ها را نوعي از <محاسبات قبلاً انجام شده> بناميد. اين‌ها در واقع الگوهاي آرايشي خاصي هستند كه مي‌توانند مسير محاسبه براي به دست آوردن تمام حركت‌هاي مجاز بعدي را كوتاه كنند.

    تكنيك‌هاي جست‌وجو
    <تكنيك‌هاي جست‌وجو> قلب هر نرم‌افزار شطرنج هستند. منظور از <جست‌وجو> يافتن حركت‌هاي خوب و مجاز بعدي است. مجاز بودنشان در مرحله توليد حركت شناسايي شده است و ارزيابي ميزان خوب يا بد بودن اين حركت‌ها و سرانجام انتخاب يكي از آن‌ها مي‌ماند. اين كار به واقع مشكل است. چنان كه ديديد، اثر افق يكي از مسائلي است كه بايد حل شود. جست‌وجو در پايه‌اي‌ترين شكل آن با معادله‌اي به صورت b به توان n توصيف مي‌شود كه در آن b اصطلاحاً فاكتور انشعاب و n عمق حركت است.
    فاكتور انشعاب تعداد حركت‌هاي مجاز از سوي هر دو حريف در هر نوبت بازي است و عمق عبارت از تعداد نوبت‌هايي است كه قرار است به ارزيابي حركت‌هاي طرفين بپردازيم. بنابراين، نتيجه اين معادله يك منحني نمايي است كه به سرعت رشد مي‌كند و تنوع فوق‌العاده زيادي را در انواع حالت‌هاي ممكن به وجود مي‌آورد. خوشبختانه الگوريتم‌هاي خيلي خوبي براي محاسبه انواع حالت‌هاي پيش رو ابداع شده‌اند.
    البته اين الگوريتم‌ها براي رويارويي با مقولاتي مانند اثر افق طراحي نشده‌اند، بلكه صرفاً مسير ارزيابي حالت‌هاي مختلف سود و زيان انجام دادن انواع حركت‌هاي مجاز را كوتاه مي‌كنند. از جمله الگوريتم‌هاي موفق مي‌توان به الگوريتم نگا اسكوت، الگوريتم MTD)f) و الگورتيم تكرارشونده آلفابتا اشاره كرد.
    اما علاوه بر الگوريتم‌هاي اصلي، در محاسبه حركت‌هاي بعدي بايد به فكر راهكارهايي براي مقابله با اثر افق نيز بود. مثلاً تيم توسعه كامپيوتر Deep Blue مفهوم <بسط‌هاي ويژه> يا Singular Extensions را توسعه دادند. اين تكنيك مي‌گويد: واضح است كه در بازي شطرنج بعضي حركت‌ها خيلي مؤثرتر و مهم‌تر از حركت‌هاي ديگرند و نبايد خيلي وقت تلف كرد تا به درست بودن آن ها پي برد.
    به تعبير خودمان، نبايد در مورد انتخاب اين حركت‌ها زياد تأمل كرد. مثلاً ممكن است به اين نتيجه برسيد كه با دو حركت ديگر مي‌توانيد وزير حريف را بگيريد. تئوري بسط‌هاي ويژه مي‌گويد وقتي به چنين موقعيت‌هايي برخورد مي‌كنيد، هوشمندانه‌تر اين است كه وقت بيشتري بگذاريد و تا چند نوبت، بيشتر از مقدار پيش فرض خودتان براي محاسبه حركت‌هاي بعدي، اين مسير را دنبال كنيد؛ مبادا دام يا اشتباهي در كار باشد! اين كار بهتر از اين است كه ماشين وار همه مسيرها را به يك اندازه دنبال كنيد.

    ارزيابي‌
    سرانجام مسئله چهارم ديگري كه بايد كامپيوتر در فكر آن باشد، مسئله <ارزيابي> وضعيت كلي بازي است. چگونه كامپيوتر بايد بفهمد كه الان از حريفش جلو است يا عقب؟ آيا در شرف پيروزي است يا شكست؟ بايد براي نجات از شكست يا به تعويق انداختن آن برنامه‌ريزي كند يا به فكر تسريع پيروزي قريب‌الوقوع خود باشد؟ معماي <ارزيابي بازي> از جمله مهم‌ترين مسائل پيش روي برنامه‌نويسان شطرنج است. مسئله <تكنيك‌هاي جست‌وجو> حتي در پيچيده‌ترين شكلش در سرتاسر ساختار بازي شطرنج تابع يك سري قواعد عمومي است: اگرعمل A اتفاق بيفتد و سپس واكنش B روي دهد، آن‌گاه احتمال وقوع حالت C وجود دارد.
    اين مسير ممكن است دوباره پس از دو نوبت بازيِ طرفين تكرار شود. در حالي كه مسئله <ارزيابي> يك مسئله راهبردي و خاص هر مورد بازي شطرنج است و امكان ندارد آرايش كنوني بازي، تعداد مهره‌هاي طرفين و وضعيت قوت و ضعف آن‌ها پس از يك نوبت بازي طرفين مانند نوبت قبلي باشد. <ارزيابي> در ساده‌ترين شكلش شامل بررسي اين واقعيت است كه هر يك از دو حريف در هر مقطعي از بازي چند مهره دارند و اين مهره‌ها صرف نظر از چيدمانشان چه ارزشي دارند. اين در حقيقت نوعي ارزيابي كمّي از وضعيت بازي است.
    تئوري شطرنج براي هر نوع مهره وزن مخصوصي قائل است. مثلاً مي‌گويند وزير نُه امتياز مي‌ارزد، رخ پنج، فيل چهار، اسب سه و پياده يك امتياز. به اين ترتيب نرم افزار مي‌تواند از فرمول (Sum (Ni * Vi استفاده كند كه در آن مجموعِ حاصل‌ضرب Ni در Vi ‌به ازاي هر نوع مهره براي يك حريف محاسبه مي‌شود. در اينجا Ni تعداد مهره‌هايي از يك نوع و Vi ارزش هر نوع مهره است.
    اما ارزيابي كمّي كافي نيست. بايد ديد اين مهره‌ها از نظر عملي چقدر كارآمد هستند. شايد يك وزير كه بالقوه مي‌تواند خطر بزرگي باشد، به جهت آچمز شدن در شرايطي كه او را ناگزير از پاسباني از جان شاه كرده است، عملاً در مراحل مياني يا پاياني بازي كارايي محدودي داشته باشد. به هرحال براي ارزيابي بازي معادلات مختلفي نوشته شده است كه در هر نرم‌افزار از بعضي از آن‌ها استفاده مي‌شود. طبيعي است كه هرچه اين معادلات جامع‌نگرتر باشند، دقت نرم‌افزار بيشتر مي‌شود. خود تكنيك ارزيابي چند ركن دارد: توازن كمي قوا، قدرت مانور و ميزان نفوذ مهره‌ها روي خانه‌هاي مختلف صفحه بازي، توسعه بازي، آرايش پياده نظام، و امنيت شاه، از جمله مهم‌ترين اركان ارزيابي هستند.
    به عنوان مثال، تئوري كلاسيك شطرنج تأكيد دارد كه مهره‌هاي ضعيف‌تر بازي مثل فيل و اسب بايد هرچه سريع‌تر به وسط معركه آورده شوند. شاه خوب است كه هرچه سريع‌تر به فكر رفتن به قلعه باشد و مهره‌هاي رخ و وزير بهتر است در جاي خود آرام بنشينند تا بازي به لحظات استراتژيك و سرنوشت‌ساز خود نزديك شود. در تئوري مدرن شطرنج به جنبه‌هاي پيشرفته‌تري از بازي نيز انديشيده مي‌‌شود.
    مثلاً اين‌كه مهرهايي مانند اسب و فيل بايد سريعاً در فكر فتح مركز باشند تا هم از حملات وزير حمايت كنند و هم فضا را براي مانور دادن رخ‌ها باز كنند. معادلات و تكنيك‌هاي ارزيابي در حقيقت مي‌توانند به اين مسئله پاسخ دهند كه اگر كامپيوتر بخواهد از يك استراتژي معين براي پيروزي استفاده كند (مثلاً فتح مركز)، چگونه بايد ميزان تحقق اين اهداف مياني را ارزيابي و بررسي كند. تكنيك‌هاي ارزيابي همچنين مي‌توانند به اين مسئله فكر كنند كه آرايش پياده نظام چگونه است؟ مثلاً تا چه اندازه نزديك بودن پياده‌ها به يكديگر شعاع عمل آن‌ها را محدود يا باز كرده است. چقدر شانس پيروزي براي وزير شدن يك پياده وجود دارد و مواردي از اين قبيل.

    جمع بندي‌
    به اين ترتيب مي‌توان مدل هوشمند مصنوعي در يك نرم‌افزار شطرنج را چنين خلاصه كرد: اين هوشمندي چهار ركن دارد:
    يكم: <بينايي> نرم‌افزار
    دوم: آگاهي از قوانين بازي‌
    سوم: هوشمندي در جست‌وجو براي يافتن بهترين حركت بعدي
    چهارم: هوشمندي در سنجش وضعيت كنوني و ارزيابي ميزان تحقق استراتژي انتخاب شده براي رسيدن به پيروزي نهايي يا دستيابي به اهداف مياني

    پي نوشت‌
    لا‌زم به ذكر است كه تلقي هوشمندانه بودن محاسبات نرم‌افزارهاي شطرنج‌باز، محل بحث فراوان است و عده‌اي عقيده دارند كه چنين نرم‌افزارهايي را نبايد هوشمند به حساب آورد. در نتيجه در اين نوشتار، هوشمند بودن نرم‌افزار شطرنج‌باز، نظر شخصي نويسنده است.
     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     گروه اینترنتی مشکان

    Text Link Ads