انالله و انا اليه راجعون
اللهم عجل لوليك الفرج
نقاشيهاي دانشجويان روي ميزي در ميانه كلاس چيده شده است. استاد! كنار ميز نشسته و دانشجويان گرداگردش حلقه زدهاند. يكي دو نفر روي ميز نشستهاند و از پهلو نظر ميدهند. ديگران هم هر كدام از سمتي دستي دراز كردهاند و چيزي ميگويند. دانشجويان فرشتگان ذهني خود را به تصوير كشيدهاند و يكي از همه، فرشتهاي است كه از نعمت جعد مشكين محروم است! استاد ميگويد: يعني چه، چرا فرشتهات مو ندارد؟ قشنگ نيست! و دانشجويان شروع به اظهار نظر ميكنند. يكي استاد را تاييد ميكند، يكي بيشتر حتي، فرشته بيمو را تقبيح ميكند و يكي از آن ميانه - دختري چادري- لب ميگشايد كه: ربطي ندارد...! استاد سر بلند ميكند كه: تو حرف نزن. زير روسري خودت هم حتماً مو نداري كه اينطور خود را ميپوشاني؟! و در چشم به هم زدني، دست دراز ميكند. لبه روسري دخترك را بالا ميزند و حلقهاي از زنجيرهي عصمتش را بيرون ميكشد كه: آي بچهها ببينيد، هاجر هم مو دارد! هاجر شوكه شده است و در صداي خنده حماقتبار دانشجويان آواري از تصاوير وهم انگيز بر سرش خراب ميشود. (رجانیوز)
تا این برادران ریا کار زندهاند
این گرگسیرتان جفاکار زندهاند
یعقوب درد میکشد و کور میشود
یوسف همیشه وصلهي ناجور میشود
اینجا نقاب شیر به کفتار میزنند
منصور را هر آینه بر دار میزنند
اینجا کسی برای کسی کس نمیشود
حتی عقاب در خور کرکس نمیشود
جایی که سهم مرگ جز تازیانه نیست
حق با تو بود ماندمان عاقلانه نیست
ما میرویم چون دلمان جای دیگر است
ما میرویم هر که بماند مخیر است
ما میرویم گر چه ز الطاف دوستان
بر جایجای پیکرمان زخم خنجر است
دل خوش نمیکنیم به عثمان و مذهبش
در دین ما ملاک مسلمان ابوذر است
ما میرویم مقصدمان نامشخص است
هر جا رویم بیشک از این شهر بهتر است
از سادگیست گر به کسی تکیه کردهایم
اینجا که گرک با سگِ گله برادر است
ما میرویم ماندن با درد فاجعه است
در عرف ما نسشتن یک مرد فاجعه است
دیری است رفتهاند امیران قافله
ما ماندهایم و قافله، پیران قافله
آنجا که گرچه باب من و پای لنگ نیست
باید شتاب کرد مجال درنگ نیست
در امالقراي جهان اسلام، خلخال از پاي زن يهودي، كه نه، حجاب از سر دختر مسلمان برميگيرند. كسي نيست كه از غصهي اين مصيبت دق كند و بميرد؟!
========================
اين بيهمهچيزها شمشير رو از رو بستن. الان ديگه سكوت جايز نيست. وقت مصلحتسنجي نيست. بايد يه كاري كرد. نبايد نشست.
اون از ماجراهاي چند روز پيش كه با ساپورت رسانهاي دار و دستهي شيخ اصلاحات، به دار و ندارمون جسارت كردند؛ اين هم از كار بيشرمانهي آن استاد پستِ بيشرف!
بايد چهرهي اينها رو رسوا كرد. اگه قبلا اينقدر به اينها رو داده نميشد، الان كار به اينجا نميكشيد. ولي به هر حال كاري است كه شده. بعد از ايناش مهمه.
اونهايي كه هنوزم معتقدن بايد كار فرهنگي كرد، حالا چي ميگن؟ مردهشور اين كار فرهنگي رو ببرن كه حالم ازش به هم ميخوره. ديگه بهتر از دانشگاه كجا ميشه كار فرهنگي كرد؟ اين هم از دانشگاههامون كه به گند كشيدن. حالا بشينيد كار فرهنگي بكنيد!
پيشنهاد: موضوع انقلاب فرهنگي، چند جا جسته و گريخته مطرح شده. فكر ميكنم بايد روي اين موضوع تبليغات وسيعي بشه. واقعا يك انقلاب فرهنگي لازمه؛ يك پاكسازي ِ اساسي.
به تبليغات منفي و هوچيگريهاي رسانهاي عدهاي وطنفروش هم نبايد اعتنا كرد. الان وقت خودشيريني نيست. پاي اعتقادات وسطه.
سكوت نبايد كرد. وقت نشستن نيست. بايد برخاست. كوتاه نميآييم!
نپندار كه تنها عاشوراييان را بدان بلا آزمودهاند و لاغير ... صحراي بلا به وسعت تاريخ است. (شهيد آويني)
آنانكه رفتند كاري حسيني كردند و آنانكه ماندهاند بايد كاري زينبي كنند و گرنه يزيدياند. (شهيد شريعتي)
========================
در دانشكدهي هنر دانشگاه تهران چه گذشت؟ (رجانيوز)
حمايت هاشم آغاجري از هتاكان دانشگاه اميركبير (رجانيوز)
دانشجويان: استاد نامسلمان اخراج بايد گردد (رجانيوز)
تجمع در دانشگاه تهران؛ هتك حرمت دانشجوي محجبه (شريف نيوز)
سومين روز تجمع اعتراضآميز در اميركبير (شريف نيوز)