چشمه اي از زدوبند يك ميليارد و 400 ميليون توماني يك آقازاده

در جريان يك زدوبند مالي ميان ياسر.ك و دو تن از اعضاء هيئت مديره يك شركت سرمايه گذاري ساختمان از شركتهاي زيرمجموعه يك بانك دولتي، يك واحد تجاري، 40 برابر زير قيمت اصلي آن واگذار شده است.
به گزارش رجانيوز، اين واحد تجاري كه در ساختمان ASP واقع در خيابان شريعتي تهران بوده در سال 1380 به قرار متري 500 هزار تومان و به صورت اقساط معامله شده است. اين درحاليست كه قيمت پايه هر متر از اين واحد تجاري در خوش بينانه ترين حالت بيش از 20 ميليون تومان مي باشد.
مديرعامل اين شركت سرمايه گذاري كه داراي پرونده زمين خواري و جعل اسناد نيز مي باشد به آمريكا فرار كرده اما عضو ديگر هيئت مديره اين شركت كه نقش اصلي را در زدوبند با ياسر.ك، برعهده داشته است، هم اكنون مديرعامل يكي از بانكهاي خصوصي كشور مي باشد.
گفتني است ياسر ك از آقازاده هاي يكي از سران اصلي جبهه دوم خرداد است كه نام وی پیش از این و در جریان افشای مفاسد کلان شهرام جزایری نیز مطرح و رسانه ای شده بود.

سلام به دوستانه كولم خيلى دلم براتون تنك شدبود ممدتى بود كه نبودم ولى الان بركشتم با يك شعره بسيار زيبا كردى هست اميد وارم كه خوشتو بياد

عشقي راستة قينة
بروا بكة ئةو هةستةي من بو تو لة دلماية كةر باسي بكةم بة
سدان رومان كوتايي ناية كيانةكةم جيبكةم خوشةويستيم
بو تو وةهاية دلي من بو تو كانكاي وةفاية هةرجي بيت
دةليم راستةقينةي دليكي شةيداية تو خوشةويستي تا
دواين جركة هةتا هةتاية دليشم بو تو وةكو دةريا واية تةنيا
بو كةشتي تو دةركايي والاية

هيوا از كردستان عراق
http://hiwa20062002.blogfa.com

دامها و ضربه هاي شيطان
 

استاد حسين انصاريان در طي سي سال گذشته به ايراد چند هزار سخنراني بي تكرار مستند بر اصيل ترين منابع اسلامي پرداخته اند. از آن مجموعه چندين ساعت انتخاب و در اختيار شما عزيزان قرار مي گيرد.
 

دامها و ضربه هاي شيطان - سال 81-82 دهه اول محرم
تهران - حسينيه علوي
 

پخش	دانلود	موضوع
		دوم
		سوم
		چهارم
		پنجم
		ششم
		هفتم
		هشتم
		نهم
		دهم
		يازدهم

تصمیم

خیلی سال پیش بود , صد سال , یا شاید هم صد و پنج سال پیش
یه روز آفتابی عالی بود , به یه آینده روشن و آفتابی فکر می کردم , آینده ای که آخرش بم بست نباشه . آینده ای که از خوشی , گذشتم رو یادم نیاد
هزار تا نقشه ریختم براش . هزار تا کار براش درست کردم که انجامشون بدم تا دلم نگیره , هزار تا شعر گفتم تا بخونم که شاد بمونم و هزار تا لبخند به این هزار هزار تا ها
با هر کی در میون گذاشتم هزار بار بهم گفت آفرین . حتی الان که صد سال ازش گذشته هنوز هم هزار تا از اون فکرا و خیالها دارم . اما می دونی ! شکل دنیا انقدر عوض شده که باید هزار تا خیال دیگه بسازم
کاش صفر جزء اعداد نبود . اونوقت شاید حداقل به یکی از رویاهام می رسیدم , یک دونه نقشه می کشیدم برای یک سال بعدش , یک کار درست می کردم که دلم نگیره و یه دونه شعر می گفتم که همیشه خوشحال باشم . یه دونه لبخند می زدم و به یک سال بعدش فکر می کردم و یک خیال دیگه می ساختم

چرا دسترسی به پرشین بلاگ ممکن نیست؟!

مدیران پرشین بلاگ روز چهارشنبه 27 تیرماه یعنی چند روز پس ازآزادی بوترابی، مدعی شدند که این سایت هک شده است. اطلاع رسانی در این زمینه بلافاصله با ابزارهای مختلف انجام شد. اما از همان روز با توجه به سوابق و جریان دستگیری اخیر مهدی بوترابی، شبهاتی در مورد این اتفاق مطرح شد که هر روز بر احتمال صحت این شبهات افزوده می شود.
مدیران پرشین بلاگ با درج اخبار متعدد کوشیدند اینگونه القا کنند که این سایت هک شده و حتی هکرها هویت عراقی دارند! در حالی که قرائن گویای واقعیات دیگری است.
شواهد قابل توجه نشان می دهد که این اتفاق تنها از طریق دسترسی به کد کاربری و کلمه عبور مدیر سایت ممکن بوده است. در واقع در این ماجرا هک صورت نگرفته است و تنها فردی-بخوانید مدیران پرشین بلاگ- با دسترسی به USER , PASSWORD مدیر رجیستری سایت اقدام به تغییر مشخصات مالک دامنه و DNS های پرشین بلاگ از روی آن کرده است و پس از آن مدعی شده که پرشین بلاگ هک شده است.
نکته جالب توجه اینکه اخیرا یکی از سیاسیون معروف اصلاح طلب که عامل پشت پرده استفاده ابزاري طيف دوم خرداد از پرشين بلاگ محسوب می شود، پس از آزادي بوترابي از زندان، گفته است که به زودي پرشين بلاگ تعطيل مي شود. دقیقا در همین ایام نیز به یکباره مدیران پرشین بلاگ مدعي شدند که این سرویس دهنده وبلاگ فارسی هک شده است.
به معنای دقیقتر می توان گفت که متاسفانه مدیران مدعی پرشین بلاگ نه تنها شعور مخاطبان اینترنتی و رسانه ها را نادیده انگاشته اند، بلکه به خاطر منافع پشت پرده خود، اطلاعات خصوصی وبلاگ های کاربرانشان را هم به بازی گرفته اند.
و در پشت پیغام صفحه اول پرشین بلاگ مبنی بر اینکه " دسترسی به پرشین بلاگ ممکن نیست. لطفا چند روز دیگر مراجعه کنید"، ناگفته های دیگری نیز نهفته بود که طی روزهای آینده بیشتر نمایان می شود.

با اکستنشن ThumbStrips ، هیچ سایتی را
گم نمی‌کنید

ضمن سلام و خسته نباشد به شما و ديگر اعضاي عزيز گروه، از شما و آقا احسان كه در جوابيه (?نقدي? از آقا احسان (No. 766)) واقعيت هاي زمان حال را به رشته تحرير در آورده اند كمال تشكر را دارم. اشاره مي كنم كه من خود از عرب هاي خوزستان مي باشم و از نوشتن برخي از مطالب دوستان كه، جدايي طلبي را به كليه هموطنان عرب نسبت مي دهند گله دارم و نمي بايست چنين تحركاتي كه از آنسوي مرزها برنامه ريزي شده و بوسيله برخي از گروه هاي خام پياده مي شوند را به همه آن قشر نسبت داد. تاريخ هشت ساله جنگ خود گواه بر آن است كه بيشترين صدمه كه تبعات آن تا زمان حال ادامه دارد را عرب هاي خوزستان متحمل شده اند. و در حال حاضر به بهانه مجاورت مناطق غربي خوزستان با مرز اقدامات آباداني كمي صورت مي پذيرد و فقط شاهد افزايش روز افزون و بي رويه حفاري چاه هاي نفت در منطقه مي باشيم.

مطبوعات و رسانه‌ها، شاهد آماج تند حملات و انتقادات از سوي دولتمردان بودند و بدون اشاره به روزنامه يا رسانه خاصي، برخي از رسانه‌ها را به طراحي كودتاي خزنده عليه دولت متهم نمودند. در اين زمينه، نخست مهدي كلهر، مشاور رئيس‌جمهور در امور رسانه‌ها، با انتقاد از عدم اطلاع‌رساني در دولت گفتند: امروز، مدتي است كودتاي خزنده‌اي عليه دولت در رسانه‌هاي داخلي و خارجي در جريان بوده و نشانه‌هايي هم هست كه به كودتاي آشكاري نيز تبديل شده است.
وي با تأكيد بر نقش مهم رسانه بيان داشت: امروز برخي رسانه‌ها سر و صدا مي‌كنند كه پيام‌ها شنيده نشود و بسياري از پيام‌هايي كه مي‌دهند نيز دروغ است.
در همين حال، معاون ارتباطات و اطلاع‌رساني دفتر رئيس‌جمهور گفت: دفتر رئيس‌‌جمهور از لاك سكوت خارج شده و تهاجم بدخواهان را عليه دولت بي‌پاسخ نخواهد گذاشت.
محمد جعفر بهداد، معاون ارتباطات و اطلاع‌رساني دفتر رئيس‌جمهور، اظهار داشت: يك باند سياسي ـ اقتصادي كه منافعش با برنامه‌هاي عدالت محور احمدي‌نژاد به خطر افتاده، در دو سال گذشته، همه تلاش خود را براي كارشكني و سم‌پاشي عليه دولت نهم به كار بست و در همه اين مدت، با سكوت بزرگوارانه دولت و دولتمردان روبه‌رو شد، تا بلكه در روش و منش ناجوانمردانه خود نسبت به خدمتگزاران بي‌منت مردم تجديد نظر كنند.
تهاجم و تهمت به رسانه‌ها در همين جا پايان نيافت و وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي نيز با بيان اينكه بسياري از نشانه‌هاي موجود، بيانگر وجود كودتاي خزنده در مطبوعات است، اظهار داشت: تعبير كودتاي خزنده، متناسب با موضوع است. هنگامي كه مي‌گوييم كودتاي خزنده در رسانه؛ يعني اينكه شخصي در چهارچوب يك اقدام براندازانه حركت مي‌كند.
در همين حال، جوانفكر، مشاور ديگر رياست جمهوري در امور رسانه‌ها، نيز در روزهاي اخير به شدت از منفي‌نگري مطبوعات عليه دولت انتقاد كرد.
حمله شديد تيم رسانه دولت به مطبوعات و رسانه‌ها و متهم ساختن آنها با الفاظ تند و شديد، علاوه بر نشان دادن ضعف تيم رسانه‌اي حوزه رياست‌جمهوري كه خوشبختانه خود مشاوره رسانه‌اي رياست محترم جمهوري هم به آن اذعان داشته، حاكي از پايين بودن صبر و بردباري آقايان هم هست. اگر تيم رسانه دولت نتوانسته است رابطه و تعامل مناسبي با مطبوعات و رسانه‌ها برقرار كند و خدمات ارزنده و شايسته‌ دولت را كه در حوزه‌هاي گوناگون ـ انصافا هم بسيار درخشان و خوب بوده است ـ به اين وسيله انعكاس دهد، مطبوعات و رسانه‌ها چه جرمي را مرتكب شده‌اند كه بايد چوب بي‌تجربي آقايان را بخورند و در بيان مشكلات و نارسايي‌هاي جامعه، كه در حقيقت، كمك شاياني به دولت مي‌كنند، اينچنين مورد بي‌مهري واقع شوند؟!
از سوي ديگر، اقدامات و اظهارات وزير محترم ارشاد، كه وظيفه ذاتي آنان، حمايت عملي و نظري از مطبوعات و رسانه‌هاست، نه تنها باعث تأسف و اندوه است، بلكه هر عقل سليمي را به فكر وامي‌دارد كه آيا گفتن چنين جملات و حملات تندي، نشان از توطئه‌اي عليه رسانه‌ها و مطبوعات نيست؟
آيا به كار بردن واژه کودتاي خزنده براي مطبوعاتي که حتي مخالف دولت هستند، براي وزيري كه وظيفه او حمايت و تقويت مطبوعات است، جاي پرسش ندارد؟
اگر نشريه‌اي در زمره مطبوعاتي باشد که در امنيت کشور اخلال ايجاد مي‌کند، چرا با اين مطبوعه برابر با قانون برخورد نمي‌شود و بدون نام بردن از رسانه خاصي، مطبوعات متهم مي‌شوند؟
آيا نبايد مطبوعات و رسانه با شنيدن چنين جملاتي از زبان مسئولان حوزه مطبوعات و رسانه‌ها، نسبت به نيت آقايان شك كنند؟
آيا واقعا كودتاي خزنده‌اي عليه مطبوعات در راه است كه ‌اينچنين جوسازي عليه آنها مي‌شود؟

اگر عدالت را رعايت ميكنيد جواب مرا هم چاپ كنيد

اينجانب اهل زياد اهل نوشتن نيستم ولي بعد از خواندن مطلب آقا يا خانم ابوذر با مشخصه ذيل بر آن شدم تا براي اين دوستمان و ديگر دوستان مطالبي را به عرض برسانم.
aboozar.mr@gmail.com
دوستمان ابوذر نوشته اش را با مرگ و نفرين شروع كرده است و به هركسي كه همفكر ايشان نيست نثار ميكند (مرگ بر مجموعه ای از ترسندگان بی وجود ، که امر ولایت امر خود را فدای وجهه.....) دوست عزيز سرت را زياد درد نمي آورم . ظاهراً تحمل عقيده مخالف خود را نداريد و بهترين راه را نزديكترين آن ميدانيد و آنهم درخواست مرگ است براي اين و آن راستي چرا به خودت اجازه چنين كاري ميدهي آيا خود را انساني خدايي مي داني كه اگر اينطور است خداوند تبارك و تعالي به همه موجودات و انسانها از هر نوع و قشري روزي ميدهد و مهربان است . دوست خدايي من آيا نمي خواهي كمي صفات خود را شبيه صفات خداي خود كني؟ كمي مهربان و بخشنده باشي كمي عيب پوش و صبور باشي كمي ....
راستي به چه كسي فحش ميدهي به نمايندگان مجلس يا نمايندگان خبرگان رهبري و يا نمايندگان شورا نگهبان ؟ آگر اولي است كه اين نمايندگان توسط شوراي نگهبان انتخاب شده و براي راي گيري در مسير تبليغات آنهم زير نظر ارگان هاي رهبري قرار ميگيرند . اگر به دومي و سومي راي ميدهي كه دومي رهبر تعيين ميكنند و سومي توسط رهبر تعيين ميشوند. اگر شخص ملعوني هم در بين اين نمايندگان باشد كه باز ارگان رهبري هستند پس چرا حذف نمي شوند؟ چرا همكيشانتان آنها را در بين خود راه ميدهند و راي و نظر آنها را محاسبه ميكنند و در برار تخلفات اقتصادي – اجتماعي – سياسي – فردي و ..... پرونده اي تشكيل نشده و به نتيجه نمي رسد ؟ شايد نظر رهبري هم همين باشد . شما كه خود را ذوب در ولايت ميدانيد چرا تبعييت رهبر را نمي كنيد و فحاشي را پيشه خود كرده ايد.
در مطلبتان فرموده ايد كه (بدون رو دربایستی او را عین آب خوردن کنار خواهند گذاشت) راستي در اين سي سال نام 5 نفر را ذكر كنيد كه كلاً كنار گذاشته شده اند و ديگر هيچ پست و مقامي به دلايل مورد نظرتان دريافت نكرده اند ؟
در مطلبتان فرموده ايد كه (حتی علیه این مردم تحصن هم کرد و اما هیچ غلطی نتوانست بکند. دلم می خواهد دوباره دست از پا خطا کنید. بی آبرویتان می کنیم .) دوست عزيز خداوند ستار العيوب است و تو شكافنده آن! آبروي چه كسي را ميخواهي ببري ؟ آيا به راه خود اطمينان داري ؟ چند درصد ؟ اگر 100% پس لطفاً نمونه اين رفتار را سيره امامان و سنت پيامبر (ص) بياوريد ؟ نكند خود را بالاتر از اين بزرگان ميداني ؟ اگر اشتباه كرده باشي و با آبروي مومني كه نه (زيرا بنظر خود را مومن ميداني و بقيه .....) با آبروي مردي يا زني بازي كني آيا آنوقت در اين دنيا و آن دنيا چه ميكني ؟ شايد فكر كردي با دوتا دعاي كميل و زيارت عاشورا مسئله حل ميشود و يا دلخوش به شفاعت در قيامت توسط ائمه (ع) هستي ؟ پس حق الناس كه خداوند خود را مجاز به گذشت از آن نمي داند چه ميشود؟ شايد فكر ميكني كه امام حسين (ع) در روز قيامت دستگاهي بالاتر از خداوند دارد و خداوند كه امر به دوزخ كسي ميكند او ناگهان ميگويد نه او را نبريد و حكم خدا را وتو ميكند ؟ آقا سخت در اشتباهي . اصلاً گيريم كه اين طور باشد در عالم برزخ چه ميكني ؟ حتماً به اين يكي ديگر اعتقاد داري ؟
در مطلبتان فرموده ايد كه (چقدر کودن بودید که نفهمیدید که تک اصلی دشمن ، ترویج لیبرالیزم جنسی و لا ابالی گری در ایران است ؟) دوست عزير ازداوج كرده ايد ؟ خانه داريد ؟ كار داريد ؟ قرض نداريد ؟ فكر كنم كه زندگي شما از جايي تامين ميشود كه امداد هاي غيبي صندوق هاي راي هم از آنجا مي آيد . شما ميداني حداقل هزينه ازدواج 5 ميليون تومان براي پسر و 7 ميليون تومان براي دختر است؟ شما ميدانيد در اين تهران كرايه خانه زير 250 هزار تومان اصلاً وجود ندارد؟ شما ميدانيد كه ميزان حقوق در قانون وزارت كار عليرغم وعده هاي آنچناني بعضي ها كه ميگفتند بايد حداقل 200 هزار تومان باشد فقط 154 هزار تومان است (آنهم بصورت توافقي بين كار گر و كارفرما (و كمتر هم ميتواند باشد)؟ كدام جوان ميتواند با اين وضعيت ازدواج كند و تشكيل خانواده دهد و از " ليبراليزم جنسي " جنابعالي و دوستانتان دوري كند؟ مشكلاتي كه مجموعه هاي رهبري در اين مملكت توليد ميكنند را بايد هم به دشمن منتسب كرد و حتماً هم جنابعالي اين مشكلات را نداري حقوق خوبي بابت نوشته هايت ميگيري و هميشه هم جان بر كف آماده براي اينكه بزني و بكشي و تخريب كني و ..... آنهم به اسم اسلام و خدا و پيامبر ؟ شايد هيچ فن و حرفه اي هم نداري و نگراني كه خداي ناكرده اگر حكومت اين كشور دچار تزلل شود ، از كجا تامين خواهي شد و ...... يا شايد هم تحصيل كرده هستي آنهم با سهميه رزمندگان پدر يا برادر و يا سهميه خانواده شهدا و بسيج و ...... دانشگاه رفته باشي و بداني كه حتماً دو دو تا چهار تا ميشود شايد هم اين را هم هنوز نفهميده اي ؟ بگذريم!
راستي هنر ديگري هم داريد (حالا گفته باشم ! اگر تنان می خوارد ، بگویید. نامردها ، امنیت حق مردم است و مهمترین بخش آن ، بخش اجتماعی و عمومی ! دیگر خیلی رویتان را زیاد کردید. ) آنهم خاراندن تن ديگران است كه منظورتان مشت و مال كردن و زدن و .... است . ميداني ديه چيست؟ ميداني خداوند در قرآن احكام آنرا آورده است ؟ ميداني كه دچار حق الناس ميشوي ؟ ميداني ........ هر چه خواهي كن با خودت است - بزن ، بكش ، فحاشي كن و هرچه كه از دستت بر مي آيد . ميداني در قرآن آمده است كه در قيامت زير دستان جهنمي به بالا دستان خود نفرين ميكنند و آرزوي آتش بيشتر براي آنها ميكنند زيرا كه زير دستان خود را گمراه كرده اند ؟ ميداني بالا دستان به نقل از قران چه ميگويند؟ ميگويند خداوندا اينان خود افراد گمراهي بودند و خداوند ميفرمايد در محضر من جدال مكنيد. دوست عزير اگر راه حق را بخواهي در قران پيدا ميكني و اگر پول و مقام و قدرت و ... بخواهي در حكومتيان و مجيز خواني آنها و پيروي كور كورانه از آنها پيدا خواهي كرد
در مطلبتان فرموده ايد (حتما باید ناموس خودتان بی آبرو شود تا به ناموس این مردم رحم کنید و به پلیس فشار نیاورید ؟) به به پس ناموس را هم مي شناسي ؟ ميداني زن شوهر دار يعني چه ؟ شايد نام فاطمه برقعي را نشينده باشي ؟ شايد نام رويا طلوعي را نشينيده باشي ؟ و نام دختراني زنداني را كه باكره بودند فقط در روزي قبل از اعدام و توسط سينه چاكان ولايت وبچه حزب اللهي هاي متعصب به عنف حتك حرمت شدند و حال در نا كجا آباد ها دفن هستند بي هيچ نشاني؟ اولين نام مربوط به كسي كه توسط يكي از سينه چاكان ولايت مورد تجاوز قرار گرفت و آتش زده شدو هنوز بعد از 15 سال پدر پيرش پرونده بدست ، آوراه است و به او ميگويند اين كار را دنبال نكن راستي در همين نزديكي زندگي ميكند شهر خون و قيام قم.
دومي مربوط به خانمي كرد است كه اينجانب شخصاً شوهر و فرزندانش را ديده ام و در زندان اوين و زندان كردستان به او تجاوز شد آنهم در راه ولايت و اقتدار اسلامي و انسجام ملي و ...... خودش ميگفت كه به بازجو گفتم من شوهر دارم و مسلمانم و شما نمي تواني اين كار را با من بكني و بازجو گفت براي من فقط حكم روحانيون مهم است و نه خدا . به به چه ديني داريم ! ما به كجا ميرويم ! راستي بازجويي زن سعيد امامي را كه ديگر حتماً ديده اي كه بخاطر تخلف شوهر مدتها بازجويي شد و توسط سربازان گمنام امام زمان (ع) چه بدبختيها كه نكشيد و چه حرفها كه نشنيد و چه چيزها كه نديد ؟ راستي اگر روزي اين حكومت به هر دليلي ساقط شود زن و بچه شما – پدر و مادر شما و خواهر و برادر شما بايد جوابگوي كارهاي شما در اين حكومت باشند ؟ اگر اينطور است كه به راه خود ادامه بده خداوند جاي حق نشسته است و بهر دست كه بدهي به همان دست بازپس خواهي گرفت.
در مورد ناجا ميگويي عجب انگار كه از آسمان آمده اند بي هيچ گناهي و معصيتي و با مظلوميتي خاص . اصلاً ميداني اگر به نيروي انتظامي مراجعه كني براي امر عادي مثل سرقت پخش اتومبيل و يا شكايت تصادفات و يا ..... بايد روزها و هفته ها پرونده بدست آواره باشي ولي بعضي از همين اعضاي عزير در دريافت رشوه از مردم و خلافكاران و ..... شهره شهر هستند راستي خودم يك بار هزينه شام درخواستي يك اتومبيل 4 نفره از اين عزيزان را داده ام .
شايد فكر ميكني ايشان دلشان براي ما سوخته است كه اينچنين با اراذل و اوباش برخورد ميكنند و يا دلشان براي مومنين سوخته كه با بدحجاب ها برخورد قهر آميز ميكنند و يا با دانشجويان برخوردي ديگر ... ؟ نه دوست عزيز اينان دلشان به حال من و تو نسوخته است فقط جهت ايجاد رعب و وحشت براي كنترل اوضاع در زماني كه مخاطره جلوه كند مهيا شده اند و عرض اندام ميكنند و نيز ميداني كه همين مردمي كه به احمدي نژاد راي دادند تا مسائل معيشتيشان حل گردد ولي نشد ،‌ براي بدست آوردن پولي حتي حرام جهت سير كردن شكم زن و بچه اشان فروشگاه هاي رفاه را در حكيميه و ... غارت كردند كه حديثي داريم كه فقر وقتي وارد ميشود ايمان از پنجره فرار ميكند.
زياده سخن نرانده باشم آري دوست من اگر با اين گفته ها هنوز سر حرف خود هستي و بدليل پر شدن شكمهايتان از مال حرام حرف حق را قبول نمي كنيد (حديثي از امام حسين (ع) در روز عاشورا) باشد مهم نيست ما هم بدجوري تنمان مي خوارد. دوستدار شما محمد مهدي

بخشی از اعترافات سید حسین کاظمینی بروجردی در دادگاه

حسین کاظمینی بروجردی مدتی پیش با برنامه ریزی و حمایت تبلیغاتی رسانه های خارج از کشور با ادعای ارتباط با امام زمان، دادن اذکار عجیب به مردم و ادعای حل مشکلات آنان و ادعای رهبری دین سنتی و مکاتبه با سران کشورهای اروپایی و غربی و هم چنین پاپ و مصاحبه با رادیو و رسانه های خارجی سعی در ایجاد آشوب و جنجال و بزرگ نمایی خود داشت .
وی در ادعاهای کاذب خود مدعی شد که نوه آیت الله العظمی بروجردی است در صورتیکه بعد از دستگیری سطح پایین علمی و نسب واقعی اش برملا شد.
اوج فعالیتهای تبلیغاتی کاظمینی بروجردی و همراهانش در مهرماه سال گذشته اتفاق افتاد و به سرعت فروکش کرد. در این حال جرج بوش مدتی پیش در حمایت از به اصطلاح آیت الله کاظمینی بروجردی سخنانی در دفاع از آزادی مذهبی و حقوق فردی ایراد کرد.
سید حسین کاظمینی بروجردی با تبلیغات و چاپ عکس خود در کنار مرقد حضرت امام موسی کاظم علیه السلام و مقبره پدر و پدربزرگش در بروجرد آنها را در روستاها و شهرستانها توزیع می کرد. برای حضور مردم در جلسات سخنرانی اش از پول صدقات اتوبوس تهیه می کرد و به شدت در تلاش برای تشکیل جلسات پرجمعیت تر و شلوغ تر بود.
بروجردی با تکیه بر بیان اغوا کننده خود توانسته بود عده ای از مردم ساده و ناآگاه را در اطراف خود گردآورد. وی مدعی رهبری اسلام سنتی و دین سنتی شده بود. حمایت و رسانه های خارجی و ماهواره ها از وی باعث توهم رهبری و مرجعیت در وی شده بود. در این بین ارتباطات خاص و بعضا مسئله داری که از آن سوی مرزها با وی برقرار می شد باعث شد تا نوعی خود شیفتگی سیاسی و دینی در هدایت یک انقلاب و براندازی جمهوری اسلامی در او ایجاد شود.
او شعرها و دعاها را در آهنگهای مختلف می خواند و با اظهارات عجیب و غریب عناصر غیرمذهبی و ناسالم را در اطراف خود جمع کرده بود. وی از خواندن صحیح قرآن و مفاتیح الجنان عاجز بود.

در فیلم های ویدئویی که خود از خود تهیه نموده اکثر ادعیه را هم از لحاظ لفظی و هم از لحاظ معنوی غلط می خواند. از جمله قبل از شروع نماز به خداوند خطاب می کند:« یا من لایغیر ذنبه لا هو» ای کسی که گناهش بخشیده نمی شود الا او که این جمله اگر با آگاهی بود شرک محسوب می شد.وی در جلسات محاکمه انگیزه خود را قدرت طلبی و سوء استفاده از سادگی مردم می داند. وی تاکید می کند وقتی مردم جاهل به من سواری می دهند چرا سوار نشوم ؟
وی در آخرین جلسه دادگاه خود را فریب خورده ضد انقلاب خارجی دانست وتاکید کرد نوری زاده بارها با وی تماس گرفته و وی را تحریک به استقامت کرد و گفت : « اگر مدت کمی مقاومت کنی ناتو به ایران حمله می کند و کار آنها تمام می شود و تو می شوی رهبری دینی ». حتی خانمی از رادیو سوئد زنگ زد و ضمن تبریک گفت هیچ روحانی به اندازه تو روی کره زمین معروف نشده است.
بخشی از اعترافاتش عینا نقل می شود:

"مثلا روی چیزهای الکی و غیر مهم مانور می دادم من تقویم چاپ می کردم عکس مرقد حضرت امام کاظم را میگذاشتم کنار مقبره پدر و پدربزرگم و پدرش که در بروجرد مدفون اند. به عنوان کاظمی بروجردی می خواستم یک جوری تبلیغ کنم بعد آنها را برسونم به اجدادم یا مثلا خمین که فرزند 27 امام سجاد «ع» بودنم را توی تیتراژ وسیعه با عکس های خودم چاپ کردم بعد گفتم ببرند توی دهات ها و شهرستانها طوری شده بود که وقتی می گفتند فلانی اینجا برنامه داره جمعیت فوج فوج می آمدند . می گفته پول رفت و آمدها و اتوبوس را از محل صدقات جمع آوری کنید و اگر هم کم می آمد خودم می دادم و همه اینها از روی هوای نفس بود را داشتم جمعیت جلسه من اینقدر زیاد شود که بین میدان انقلاب و آزادی مردم جمع بشن و برنامه اجرا کنم. اگر شما جلوگیری نمی کردید، یقینا جلسه بعدی ام که سیزده رجب بود این اتفاق می افتاد یعنی جوری می شد که استادیوم ها جا نداشت، تزم این بود. واقعا من الان نگاه می کنم درسته لذت می بردم و من تو اعترافاتم گفتم وقتی در آخرین منبر در استادیوم شهید کشوری رفتم روی سن و نشستم اون ته سالن را که دیدم سیاهی می زد سرم گیج رفت آن غرور نفسانی مرا گرفت. گفتم خوب الحمدلله آدم شدیم این مملکت کسی با دست خالی بدون روزنامه بتونه این جمعیت را جمع کند.
ایشان در پاسخ به این سوال که جمعیت به فرض جمع شوند شما که معلومات کافی را نداشتید، میگوید:
خوب من که بحث علمی نمی کردم این اسلام سنتی را این آخری ها در آوردم نمی گفتم میخواهم اسلام شناسی بگم نیم ساعت دعا و توسل میخواندم دعا را دیکلمه وار میخوندم قسمتی از زبور، خودم هم شعر می سرودم. صوت خوبی هم داشتم و در آهنگ های مختلف می خوندم. خلاصه یک کاری می کردم بیشتر لات ها و بدحجاب ها جذب می شدند. به خاطر چی؟ به خاطر اینکه به اینها می گفتم بیایند حاجت بگیرند. کمتر هیاتی ها و مسجدی ها می آمدند و از بس که روی اینها روانشناسی کار می کردم و روی مخشان، اینها میخکوب می شدند بلد بودم مخ بتکونم به قول امروزی ها ترید کنم به طوری که افراد انتظار نداشتند من استاد دانشگاه یا ... باشم انتظار یک دعاخوان پیشرفته را داشته باشند یه دعا نویس مثلا کشوری یا یک چیز گسترده تر.

ایشان در پایان با ابراز ندامت مجدد ابراز می دارد:

کار تخصصی که در حد من نبود نمی بایست می کردم حالت جنون پیدا کرده بودم. الان من فکر می کنم که ازنظر ایمان، علم و عقل از هر سه تهی هستم من حتی روخوانی قرآن و مفاتیح الجنان را خوب بلد نیستم. از اشتباهات خودم از پروردگار طلب عفو می نمایم. اشتباه مقاومت در برابر جلب، اشتباه و نادرستی نامه به سران خارجی، مصاحبه با رسانه های خارجی به زشتی کشاندن صدها نفر و خانواده ام را قبول دارم و روی آن توبه می کنم و از حضرت صاحب الامر و رهبر نظام مقدس اسلامی استدعای بخشش و اغماض برای خودم و خانواده ام و این گرفتاران و بندگان ضعیف النفس که در برابر القائات نفسانی ناتوانیم، را دارم و اینکه بشری جایزالخطا هستم ،مستدعی گذشت و عطوفت می باشم ."

باربی سازی دختران (2)

در مقاله قبلی به پیشینه عروسک باربی پرداختیم.در این شماره به ویژگی ها و بعضی اثرات مخرب باربی اشاره می شود.

ویژگی های باربی:
این جک رایان بود که به خاطر استعداد ویژه اش در شناخت فرم بدن زنان، لی لی را به چهره ای آنگلوساکسون تبدیل نمود و سرانجام باربی را خلق کرد. دختر 20 ساله ای که پاهای بلند و فیزیک بدنی لاغری داشته و نمایشگر یک قد 195 سانتی متری است. باید توجه داشت که این ویژگی نمایشگر دوران جوانی یک دختر است و از همین جا می توان به الگوسازی باربی برای آینده کودکان به خوبی پی برد.

چهره باربی:
طراحی چهره باربی به گونه ای اغراق گونه صورت گرفته که جامع اکثر زیبایی های متصور باشد و البته این طراحی بسیار ماهرانه صورت پذیرفته است. «موی بور و طلایی، گردن باریک و کشیده، گونه های برآمده، دماغ و دهان کوچک، چشمانی درشت و آبی، لبانی پرگوشت، چهره شاداب، پوست روشن، پیشانی و سری متناسب و ... مجموع اعضای چهره ی باربی را تشکیل می دهد که به ندرت- حتی با هنرمندی تیغ جراحی پزشکان حاذق- هم زمان در یک فرد جمع می شود.

فرم لباس باربی:
لباس های ظریف، خوش رنگ و خوش دوخت باربی محصول هنر و دستان بزرگترین طراحان لباس دنیاست که در کمپانی متل گرد هم آمده اند. هیچ عروسکی تا به حال به اندازه باربی لباس متنوع، زیبا و اشرافی به تن نکرده و این تنها اختصاص به دختری دارد که نماینده فرهنگ آمریکایی و نمایشگر یک زن تمام عیار آمریکایی است.
«عریان گرایی، اشرافی گرایی و مصرف گرایی سه مولفه اصلی لباس های باربی است؛ لباس هایی که زرق و برق خیره کننده اش، جلوه ی شهوانی اندام باربی را مضاعف می کند.»

تنوع باربی:
باربی برای اینکه بتواند نقش تربیتی خود را ایفا کند باید پاسخگوی تمامی سلایق و علاقه ها باشد و در نقش های گوناگونی ظاهر شود.
باربی پرستار، باربی معلم، باربی خلبان، باربی ژیمناست، باربی خواننده و ... برای تحکیم الگوسازی این عروسک متولد شده اند. همچنین برای پذیرش این عروسک از سوی ملیت های گوناگون باربی با حفظ استیل بدنی اش (اصالت آمریکایی) در رنگ ها و ملیت های گوناگون نیز ظاهر شد؛ باربی هندی، آفریقایی، چینی، لهستانی و ...

باربی انتحاری:
باربی این بار در نقش سیاسی ظاهر شده و می کوشد با تمسخر ارزش های والای اسلامی، شهادت طلبی را به مثابه امری غیر منطقی و منفور جلوه دهد.
«باربی انتحاری و شهادت طلب که پس از فریاد ا... اکبر با فشردن ضامن کمربند انفجاریش منفجر می شود به طور غیر مستقیم تلاش می کرد تا فرهنگ شهادت طلبی یا تنها سلاح پیروز و بی رقیب مسلمانان را در میان کودکان به تمسخر گیرد... »

باربی نظامی و ضد تروریست:
یکی دیگر از کارکردهای باربی تهییج سربازان آمریکایی با پوشیدن یونیفرم نظامی و به دست گرفتن اسلحه ی آمریکایی است. این بار باربی وظیفه دارد افکار عمومی جوانان را با مقاصد جنگ طلبانه ی طراحانش همراه کند:
« در طول جنگ عراق و آمریکا در سال 1990 عروسک باربی با پوشش نظامی آمریکایی به تهییج افکار عمومی پرداخت. پس از واقعه یازده سپتامبر نیز باربی با پوشیدن یونیفرم نیروهای نظامی ضد تروریست با ایفای نقش جدید خود به تهییج افکار عمومی پرداخت، تیتر آگهی تبلیغاتی باربی برای نبرد ضد تروریست این بود: باربی- روح آمریکایی»

باربی و رسانه ها:
برای دستیابی به اهداف پیش بینی شده و کارکردهای مورد انتظار، این بازیچه استراتژیک باید به گونه ای متفاوت و در اندازه قابل قبول و با در نظر گرفتن تمام ظرایف هنری و فنی تبلیغ شود. چرا که عصر، عصر ارتباطات است و هر پدیده ای برای حفظ بقا و افزایش تاثیر خود ناچار از در نظر گرفتن حمایت رسانه ای و تبلیغی خویش است.
نباید از یاد برد که یکی از کارکردهای رسانه نزدیک نمودن سلیقه مصرف افراد به یکدیگر و کمک به فراگیری استفاده از یک کالاست.
«در سال 2001 عروسک باربی در اولین فیلم کامپیوتری خود به نام باربی و فندق شکن ظاهر شد و از آن پس تاکنون تعداد قابل توجهی فیلم کامپیوتری- انیمیشن- فیلم سینمایی و مستهجن در مورد باربی تولید شده است.»
یکی از نکات جالب توجه در حمایت رسانه ای از باربی سایت اینترنتی آن است. سایتی که پس از ورود به آن نشانگر شما هم تغییر شکل داده و به پروانه ای بال زنان تبدیل می شود. افراد پس از ورود به سایت « در یک قسمت می توانند بازی کنند، در جایی دیگر با باربی در کنار دریا قدم بزنند یا در منزل جشن تولد بگیرند و ... » و همین امر جذابیت بسیار بالایی برای کودکان ایجاد نموده است.

باربی و صنعت:
همانگونه که اشاره شد استیل زندگی آمریکایی باید معرف همه بخش های زندگی باشد. در اینجا صنعت به کمک فراگیری باربی آمده است. امروزه اکثر نیازمندی های دختران با تصویر، رنگ و تبلیغ باربی در بازار کشورهای مختلف از جمله کشور خودمان یافت می شود. آنچنان که به گفته یکی از کارشناسان می توان با هزینه ی حدود یک میلیون تومان، تمام مایحتاج یک دختر را که تبلیغ کننده باربی باشد از بازار جمع آوری نمود، از لوازم التحریر گرفته تا لوازم بهداشتی- آرایشی، انواع لباس، کیف، کفش، خوردنی های مورد علاقه ی کودکان و ... .
فراگیری و فروش قابل توجه این محصولات باعث رونق بیش از پیش اقتصادی این عرصه گردیده و زمینه ی تولید آن با کیفیتهای گوناگون و به منظور تامین سطوح مختلف درآمدی را فراهم نموده است.

تاثیرات مخرب عروسک باربی:
این مساله از زوایای گوناگون قابل تقسیم بندی بررسی است. از یک سو می توان به تقسیم بندی مخاطبان و بررسی تاثیرات مخرب آن اشاره نمود و از سویی می توان به تفکیک موضوعی و بررسی آثار مخرب آن در هر یک از موضوعات پرداخت. نظر به اختصار این مقال و از نگاه موضوعی به چند مورد اشاره می شود:

بلوغ زودرس:
یکی از کارکردهای باربی پر رنگ نمودن غرایز جنسی در ذهن دختران و آموزش روابط جنسی است و به تعبیر برخی فعالان ضد باربی، آموزگار سکس است در حالی که توان عشق آفرینی ندارد.
تقلیل حیا و ترویج اخلاق جنسی مورد نظر باربی از آنجا آغاز می شود که کودک نه تنها می تواند به تعویض لباس های زیر عروسک اقدام کند که به این کار نیز تشویق می شود و در بسیاری از اوقات با اندام جنسی عروسک سر و کار داشته و به تدریج قبح دیدن آن در نظر کودک می شکند.
تامل در این موضوع که کودکان در اثر آلودگی ذهنشان به این موضوعات و بلوغ زودرس جنسی، فرصت حضور در دنیای زیبا و دوست داشتنی کودکی را خیلی زود از دست می دهند، تاسف آور است.

سوء تغذیه:
اگرچه فرم بدن باربی به گونه ای طراحی شده که بعید به نظر می رسد هیچ زنی بتواند با ویژگی های فیزیکی آن به حیات خویش ادامه دهند، اما در اثر تبلیغات، ویژگی های باربی به مثابه«ملاک زیبایی زن امروز»، باعث شده که بسیاری از زنان و دختران با اتخاذ رژیم لاغری و تلاش در جهت شبیه شدن به فیزیک بدنی باربی در دام بیماری های سوء تغذیه همچون آنورکزیا و بولیمیا گرفتار شوند.
« طبق آمار در آمریکا از هر پنج دختر دانشجو یک نفر به بیماری کم غذایی مبتلا است و در سال حدود بیست درصد از افراد مبتلا به این بیماری ها جان می سپارند.این مساله به قدری رایج و نگران کننده است که در برخی از دانشگاه های آمریکا، مواد غذایی رژیمی مانند سالاد در غذاخوری دانشگاه به طرز ماهرانه ای با مواد نشاسته ای آغشته می شود که دانشجویانی که تنها از سالاد تغذیه می کنند دچار بیماری کم غذایی نشوند.»
باید توجه داشت که نه تنها دانشجویان که بازیگران و هنرمندان زن با صرف هزینه های فراوان و با کمک جراحان ماهر زیبایی صورت و شکم، تلاش می کنند اندام خود را با اندام باربی، ملکه زیبایی زنان تطبیق دهند.
در همین رابطه تلاش فمنیست ها برای افشای ساختگی و غیر قابل واقعی بودن معیارهای زیبایی باربی جالب توجه است :
« باربی با قد بیش از 2 متر، تنها 46 کیلو گرم وزن دارد . در حالی که متوسط قد و وزن زن آمریکایی به ترتیب 163 سانتی متر و 66 کیلو گرم است و اگر عروسک باربی در همان ابعاد جان می یافت ، نمی توانست وزن خود را تحمل کند ، نمی توانست قاعدگی ماهانه داشته باشد و البته به هیچ وجه امکان باروری و بارداری نداشت »
در همین رابطه یک ضرب المثل آمریکایی نیز وجود دارد که می گوید : « هر چه قدر لاغر شوی یا پولدار شوی باز هم کم است »

مصرف گرایی و تجمل :
پیش تر به این نکته اشاره نمودیم که بزرگترین طراحان لباس دنیا به کمک کمپانی متل شتافته و به طراحی ظریف و زیبای لباس های گوناگون باربی می پردازند . این لباس ها اغلب تجملاتی و متعلق به طبقه ی ثروتمند جامعه است و اگر چه کودک را در رویای زیبای آینده استفاده از آن غرق می کند اما درکناراین حسرت رسیدن به آن نیز دردل او به جای می گذارد . نه تنها لباس که زیورآلات باربی نیز بسیار گران هستند . باربی به ترویج تجمل و مصرف گرایی با توجه به تنوع بیش از حد می پردازد و این یکی از ویروس های کشنده فرهنگ غربی است که باربی به مثابه یک بیمار ، آن را در میان دختران دیگر سرزمین ها می پراکند و ایشان را به بیماری مهلک مصرف گرایی ، تجمل و مادی گرایی دچار می کند .

ادامه دارد....

فساد پهلوي
(قسمت نهم)

یکی از کارهای خواهران و برادران محمدرضا و در راس آنها اشرف و شمس این بود که بعض از اشیای عتیقه را که به لطایف الحیل به دست می آوردند به کلان پولدارهای مملکت می فروختند. حبیب ثابت(پاسال- که بهایی بود) هم از خریداران عمده ی اشیای عتیقه و زیرخاکی بود." یک مثال دیگر از دزدی اموال باستانی این بود که:
" روزی ناهار در منزل آقای فرمانفرماییان میهمان بودم.آقای رضا فلاح معاون شرکت ملی نفت و عده ای دیگر از رجل سیاسی هم حضور داشتند. متوجه یک پیکره ی سفالی بسیار زیبا به اندازه ی تقریبی نیم متر شدم. تندیس یک مرد عجیب و غریب بود که از چند جا ترک خورده و معلوم بود که با وسایلی آن را دوباره سر هم کرده اند. آقای فرمانفرماییان که توجه مرا دید، اظهار داشت این تندیسه در حفاریهای کلاردشت بدست آمده و یک الهه ی باستانی است. فرمانفرماییان توضیح داد که آن را به مبلغی گزاف از شهرام (پسر اشرف) خریده است.در مورد علت شکستگی هم گفت به نظر می رسد در دل این تندیس جواهراتی گرانبها بوده است که برای بیرون آوردن آن تندیسه را شکسته اند. فرمانفرماییان می گفت پیکره را برای تعیین قدمت به پاریس فرستاده و در آنجا با پرتو نگاری مشخص کرده اند دست کم 4هزار سال پیشینه دارد!"
" آنها یک مجسمه سفالی 4هزارساله را می فروختند به یک کارخانه دار و سپس پول آن را در یک کارخانه ی عمده ی دیگر سهم می خریدند. یا به فلان وزارتخانه توصیه می کردند که نیازهای کلان کارخانه دار را تامین کند و در ازای این سفارش مقداری سهام می گرفتند."
"بعضی از رادیوهای حزب توده پیاپی سواستفاده های خانواده پهلوی را پخش می کرد. محمدرضا در قبال این اخبار عصبانی می شد و فحشهای رکیک می داد و می گفت:« اینها یک مشت احمق هستند که صحبت از مساوات می کنند. مگر می شود یک شاه با یک رعیت عادی یکسان باشد؟»"
" واقعیت اینست که محمدرضا بر هیچ کس سخت نمی گرفت.(چون خودشم اینکاره بود) گاهی رئیس بازرسی شاهنشاهی ماهها و گاهی بیش از یک سال زحمت می کشید و از یک اداره ی دولتی یا ارتشی بازرسی می کرد و اسناد مربوط به دزدی و اختلاس وزرا و مسئولان تراز اول را بیرون می آورد و به شاه می داد. اما محمدرضا دستور می داد این گزارشهابایگانی شود.(یعنی بررسی نشود و همه هر کاری دلشان خواست می توانند بکنند) او می گفت مملکت پول زیاد دارد و این قبیل دزدیها به داراییهای مملکت لطمهایی نمی زند. وقتی ما به مصر یک میلیارد دلار، به اسراییل یک میلیارد دلار، به سازمان آب لندن نیم میلیارد دلار و به سایر ممالک میلیلردها دلار وام می دهیم(!) چه اشکالی دارد یک عده از مدیران ما هم به نوایی برسند و چاق بشوند!"

ادامه دارد ...

31 تير / 22 جولاي / 7 رجب